farhad ahmadi
-
هدف از این مطالعه تعیین اثر پودر گل بابونه (.Chamomile Matricaria L) بر عملکرد، پارامترهای خونی و مورفولوژیک ژژونوم بلدرچین ژاپنی در سن 7 تا 35 روزگی بود. در مجموع 200 بلدرچین نر ژاپنی 7 روزه به صورت تصادفی در 5 تیمار با 4 تکرار و 10 پرنده در هر قلم توزیع شدند. تیمار آزمایشی شامل (T1) یک رژیم غذایی شاهد (تحت درمان با جیره پایه)، (T2-T5) رژیم غذایی پایه با 0.5، 1، 1.5 و 2 درصد CFP بود. وزن بدن زنده (LBW) و مصرف خوراک (FI) به صورت هفتگی تعیین شد و سپس ضریب تبدیل خوراک (FCR) محاسبه شد. در پایان تحقیق، از هر تیمار آزمایشی، 5 پرنده با میانگین وزن نزدیک به تیمار انتخاب شدند، نمونه های خون و روده (برش ژژنوم) در سن 35 روزگی برای بررسی بیشتر برداشته شد. نمونه خون از ورید زیر بغل جمع آوری و بدون هپارین در لوله های آزمایش ریخته شد. سرم خون با استفاده از سانتریفیوژ جدا و تا زمان آزمایش در دمای 20- درجه سانتیگراد نگهداری شد. سپس پرندگان ذبح شدند و پس از بازکردن حفره شکمی، برشی به اندازه 3 سانتی متر از قسمت میانی ژژنوم جدا شد و در فرمالین 10 درصد (7.2=pH) برای بررسی مورفولوژی ژژنوم نگهداری شد. نتایج نشان داد که وزن بدن زنده، مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذایی در پرندگان تغذیه شده با CFP نسبت به شاهد به طور معنی داری بهبود یافته است (0/05 0.05) تحت تاثیر CFP مورد استفاده قرار نگرفتند، اگرچه نتایج نشان داد روند عددی کاهش در مقایسه با شاهد وجود دارد. ارتفاع پرز و عمق کریپت ژژونوم پرنده نسبت به شاهد افزایش معنی داری داشت (0/05<P). در نتیجه، این نتایج نشان می دهد که مکمل های غذایی با 1% و/یا 1.5% CFP اثر مفیدی بر عملکرد رشد، پروفایل لیپیدی و مورفومتریک ژژنوم بلدرچین ها دارد.The aim of this study was to determine the effect of chamomile (Chamomilia Matricaria L.) flower powder on performance, blood parameters and morphological jejunum of Japanese quail from 7 to 35 days of age. A total of 200 7-day-old male Japanese quail were as randomly distributed to 5 treatments, with 4 replicates, and 10 birds in each pen. The experimental treatment included (T1) a control diet (treated only by basal diet), (T2-T5) basal diet supplemented with of 0.5, 1, 1.5 and 2 % of CFP, respectively. Live body weight (LBW) and Feed intake (FI) as weekly were determined, and then feed conversion ratio (FCR) was calculated. At the final of research, from each experimental treatment, 5 birds with an average weight close to the same treatment were selected, blood and intestine (jejunum section) samples were removed at 35 days of age for further analysis. Blood sample were collected from the axillary vein and poured into test tubes without heparin. Blood serum was separated using centrifuge and stored at -20ₒC until the test. Then, the birds were slaughtered and after opening the abdominal cavity, a section (3 cm) from the middle part of the jejunum was separated and kept in 10% formalin (pH=7.2) to investigate the jejunum morphology. Results showed that live body weight, feed intake and feed conversion ratio were significantly improved (P<0.05) at the birds fed with CFP compared to control. Adding of 1% and 1.5% CFP (T3 and T4) to the basal diet showed the best performance results. The level of HDL had significantly (P<0.05) decreased in the birds fed CFP (T3 and T4) compared to control. Other lipid profile parameters were not significantly (P>0.05) affected by CFP used, although results indicated a numerically trend decreasing compared to control. Villus height and depth crypt of bird jejunum significantly increased (P<0.05) with comparison to control. In conclusion, these results suggest that dietary supplementation with 1% and/or 1.5% CFP has beneficial effect on growth performance, lipid profile and jejunum morphometric of quails.Keywords: Chamomile, Jejunum, Lipid, Performance, Quail
-
از مهم ترین عوامل دستیابی به نسخه آینده پژوهی اسلامی، چگونگی تلقی آینده پژوهان مسلمان، از منابع معرفت بخش دینی است. این مقاله، با اتخاذ روش اسنادی و بر اساس «تحلیل محتوا» سه گونه ی مبناگروی، یعنی «اسلامی-دینی گروی آینده پژوهی»، «قرآن گروی آینده پژوهی» و «حدیث گروی آینده پژوهی» را بازجسته است. و در ادامه نیز، برای بهبود تسریع در روند کشف، فراگیری، ایجاد درک مشترک در اذهان نسخه آینده پژوهی اسلامی، اعتنا به پاره ای از ملاحظات معرفت شناختی، منبع شناختی و روش شناختی را ضرورتی انکارناپذیر می داند. ازجمله این موارد، می توان به «عدم رمزگشایی در معنای اسلامی بودن آینده پژوهی»، و «مرزگشایی از وجه تناسب نسخه آینده پژوهی اسلامی با تعابیر هم آوای آن»، «ابهام در معرفی معیارهای اسلامی بودن مطالعات آینده پژوهی»، «عدم اعتنای کافی به نقش «روش» در مطالعات آینده پژوهی»، «عدم به کارگیری از منابع و ادله بین مذهبی»، «نامعلومی نقش تجارب و دستاوردهای بشری در پازل معرفتی آن»، «عدم معرفی سازوکارهای روش شناختی در ارائه نظریه» و «عدم تشکیل نظام مسائل در مطالعات آینده پژوهی اسلامی». اشاره نمود.کلید واژگان: آینده اندیشی, آینده پژوهی اسلامی, آینده پژوهی دینی, مبناگروی آینده, اسلامی بودن آینده پژوهیOne of the most important factors in achieving the version of Islamic futurism is how Muslim futurists perceive a source of religious knowledge. This article, by adopting the documentary method and based on "content analysis", has researched three types of foundationalism, i.e. "Islamic-religious based on future research", "Quran based on future research" and "Hadith based on future research". Further, in order to improve the acceleration in the process of discovery, comprehensiveness, intersubjectivity of the version of Islamic futurism, paying attention to some of the epistemological considerations, the cognitive source and the cognitive methodology are an undeniable necessity. Among these things: Lack of deciphering the meaning of the Islamicness of futurism", "how the suffix "Islamic" in futurism studies as "attribute" or "adjective" and "demarcation of the appropriateness of the version of Islamic futurism with its synonyms", "ambiguity in introducing the criteria of Islamic studies futurism", "lack of attention to the role of "method" in futurism studies", "non-use of religious seer sources and evidence", "unknown role of human experiences and achievements in its epistemological puzzle", "lack of introduction of methodological mechanisms in the presentation of theory" and "failure to form a system of problems in Islamic futurology studies".Keywords: futurism, Islamic futurism, religious futurism, fundamentalism of the future, Islamicity of futurism
-
اصلاح سطح و مشخصه یابی پلیمر پلی اتیلن ترفتالات (PET) با پلاسمای SO2 باهدف کاربرد در حوزه زیست پزشکی
پلیمر پلی اتیلن ترفتالات (PET)، عضوی از خانواده پلیمرهای پلی استر، به دلیل پایداری مکانیکی و شیمیایی بالا برای ساخت کاشتنی های پزشکی، به ویژه در ساخت عروق مصنوعی، استفاده می شود. اصولا، تحقیق حاضر به منظور اصلاح سطح این پلیمر باهدف تولید PET با خصوصیات سطح بهینه جهت افزایش تطابق و عملکرد در کاربردهای پزشکی انجام شده است. این اصلاحات شامل تنظیم زاویه تماس، تغییرات ترکیب شیمیایی سطح، بهبود ویژگی های آب دوستی و آب گریزی سطح، و تغییرات در ریخت شناسی سطح می شود. هدف این تحقیق، بهبود خصوصیات سطحی PET به گونه ای است که بهبود عملکرد و کارایی آن در ساخت عروق مصنوعی و سایر کاربردهای پزشکی حاصل گردد. متغیرهای مورد بررسی در این تحقیق شامل زمان تیمار، غلظت گاز دی اکسید گوگرد، شدت پلاسما و خواص سطح پلیمر هستند. در طی این تحقیق، نمونه های فیلم پلیمری درون دستگاه پلاسما با محفظه خلا قرار داده شدند و در معرض پلاسمای SO2 قرار گرفتند. عامل دار شدن سطح پلیمر با حضور مولکول ها یا گروه های شیمیایی شامل گوگرد و اکسیژن به وسیله طیف سنجی (FTIR) مورد بررسی قرار گرفت و نتایج طیف سنجی فروسرخ در نمونه تیمار شده با پلاسمای گاز SO2، وجود پیک های پیوندهای متقارن SO2 در SO3 یا SO4 را در نمونه تایید کرد. تصاویر سه بعدی AFM و آزمون زاویه تماس، تاییدکننده تغییرات ریخت شناسی و ترشوندگی سطح پلیمر و بودند. استفاده از روش پلاسما با گاز SO2 یک روش مناسب جهت اصلاح سطح پلی اتیلن ترفتالات بوده و کاربرد این پلیمر را در حوزه زیست پزشکی تقویت می نماید.
کلید واژگان: پلیمر پلی اتیلن ترفتالات, اصلاح سطح, پلاسمای SO2, مشخصه یابیPolyethylene terephthalate (PET) polymer, a member of the polyester polymer family, is used for the manufacture of medical implants, especially in the manufacture of artificial vessels, due to its high mechanical and chemical stability. Basically, the current research has been carried out in order to modify the surface of this polymer with the aim of producing PET with optimal surface characteristics to increase compatibility and performance in medical applications. These modifications include adjusting the contact angle, changes in the surface chemical composition, improving the hydrophilic and hydrophobic properties of the surface, and changes in the surface morphology. The aim of this research is to improve the surface properties of PET in such a way as to improve its performance and efficiency in the production of artificial vessels and other medical applications. The variables investigated in this research include treatment time, sulfur dioxide gas concentration, plasma intensity and polymer surface properties. During this research, polymer film samples were placed inside the plasma device with a vacuum bag and were exposed to SO2 plasma. The functionalization of the polymer surface with the presence of molecules or chemical groups including sulfur and oxygen was investigated by spectroscopy (FTIR) and the results of infrared spectroscopy in the sample treated by SO2 gas plasma showed the presence of peaks of symmetrical bonds of SO2 in SO3 or SO4 in the sample. approved. 3D AFM images and contact angle test confirmed the morphological changes and wettability of the polymer surface. Using the plasma method with SO2 gas is a suitable method to modify the surface of polyethylene terephthalate and strengthens the application of this polymer in the field of biomedicine.
Keywords: Polyethylene terephthalate polymer, Surface modification, SO2 plasma, Characterization -
از چالش های مهم کسب وکارهای کوچک محدودیت منابع مالی، عدم تجربه راه اندازی کسب وکار و فقدان دانش کسب وکار است. یکی از راهبردهای حل چالش های کسب وکارهای کوچک، استفاده از ظرفیت شرکت های بزرگ است. همچنین، یکی از گرایش های نوظهور و جدید توسعه همکاری کسب وکارهای کوچک با شرکت های بزرگ، استفاده از مدل شتاب دهی همکاری است. پژوهش حاضر بر مبنای هدف، کاربردی بود و با روش کیفی مبتنی بر راهبرد داده بنیاد انجام شد. مشارکت کنندگان در این پژوهش شامل 11 نفر، از مدیران و استادان مطلع در حوزه شتاب دهی کسب وکارها بودند که به روش نمونه گیری مبتنی بر هدف تا رسیدن به اشباع نظری برای مطالعه انتخاب شدند. برای اعتبارسنجی یافته ها، متن مصاحبه ها به صورت خام توسط یک ناظر بیرونی دارای تخصص در پژوهش های کیفی داده بنیاد، مورد بازنگری قرار گرفت، تا میزان مشابهت تم های استخراج شده مشخص شود. یافته های پژوهش، حاکی از آن بود که مقولات (اهداف استراتژیک و تعریف نقشه راه مشترک همکاری، تدوین مدل ها و استراتژی های همکاری، چابک سازی فرایندهای تدارکاتی و حقوقی، انتساب منتورهای شرکتی، فرایند تدریجی آزمایشی، آزمودن و شراکت همکاری) منجر به شتاب دهی همکاری خواهد شد. دستاورد اصلی پژوهش حاضر، ارایه مدل کاربردی و بازار محور همکاری کسب وکارهای کوچک و شرکت های بزرگ در فضای زیست بوم کارآفرینی است که در نتیجه بهره گیری از آن توسعه کارآفرینی و رشد اقتصادی در جامعه رخ خواهد شد.
کلید واژگان: ارتباطات حرفه ای, شتاب دهی کسب و کار, اکوسیستم کارآفرینی, هم افزایی کارآفرینانهSome important challenges of small businesses are limited financial resources, lack of experience in starting a business, and lack of business knowledge. A strategy to solve the challenge of small businesses is to use the capacity of large companies. Also, one of the emerging and new trends in the development of cooperation between small businesses and large companies is the use of the cooperation acceleration model. The present research was an applied study in goal and was conducted by a qualitative method based on grounded theory. The participants included 11 managers and professors who were knowledgeable in the field of business acceleration selected by purpose-based sampling until reaching theoretical saturation. To validate the findings, the raw text of the interviews was reviewed by an external observer with expertise in qualitative grounded theory research to determine the similarity of the extracted themes. The results indicated that the categories (strategic goals and definition of a joint cooperation roadmap, formulation of cooperation models and strategies, agility of procurement and legal processes, appointment of corporate mentors, gradual experimental process, testing, and cooperation partnership) would accelerate cooperation. The main contribution of the research is to provide a practical and market-oriented model of cooperation between small businesses and large companies in the ecosystem of entrepreneurship whose application will contribute to developing entrepreneurship and economic growth in society.
Keywords: Professional communication, business acceleration, entrepreneurial ecosystem, entrepreneurial synergy -
این آزمایش به منظور بررسی تاثیر رنگ دانه آلگاسان بر عملکرد و کیفیت گوشت بلدرچین با چهار تیمار، سه تکرار و 17 جوجه در هر تکرار، در قالب طرح کاملا تصادفی انجام گرفت. جیره های آزمایشی شامل 1- جیره پایه (شاهد)، 2- جیره پایه + 1/0 درصد پودر آلگاسان، 3- جیره پایه + 2/0 درصد پودر آلگاسان و 4- جیره پایه + 3/0 درصد پودر آلگاسان بودند. علاوه بر اندازه گیری میانگین افزایش وزن بدن، ضریب تبدیل خوراک، وزن زنده، وزن لاشه، بازده لاشه، در 38 روزگی، برای بررسی کیفیت گوشت، دو قطعه بلدرچین نر به صورت تصادفی از هر تکرار (شش پرنده در هر تیمار) انتخاب و کشتار شدند. داده های حاصل با نرم افزار SAS آنالیز و میانگین ها با آزمون دانکن مقایسه شدند. اثر سطوح مختلف رنگ دانه در جیره بلدرچین ها، بر میانگین افزایش وزن بدن، مقدار خوراک مصرفی، ضریب تبدیل خوراک و وزن زنده، معنی دار نبود. اما در مقایسه با سایر تیمارها، بیشترین وزن لاشه در تیمار 1/0 درصد (33/118 گرم)، بالاترین بازده لاشه در تیمار 3/0 درصد (36/73 درصد)، بیشترین تراکم نوری در تیمار 1/0 درصد (029/2، 268/1 و 249/2 درصد) و بیشترین ظرفیت نگهداری آب در تیمار 3/0 درصد (720/4) آلگاسان مشاهده شد (05/0≤p). کمترین مقدار pH گوشت، درصد افت خونابه و درصد افت وزنی پس از پخت را به ترتیب تیمارهای شاهد (342/6)، 2/0 درصد (055/13 درصد) و 3/0 درصد (985/19 درصد) آلگاسان نشان دادند (05/0≤p). در مجموع، این پژوهش نشان می دهد که رنگ دانه آلگاسان می تواند در بهبود احتمالی برخی فراسنجه های عملکردی و کیفیت گوشت بلدرچین، موثر باشد.
کلید واژگان: افزایش وزن, بلدرچین ژاپنی, جلبک, لاشه, رنگ دانه آلگاسانTo investigate the effect of different levels of Algasan pigment on the performance and meat quality of Ja[amease quail, 204 bird at day three of age, were randomly divided into four groups in three replications. Treatments included control diet (without pigment) or with 0.1, 0.2, and 0.3% (A1, A2, and A3) Algasan, respectively. In addition to recording performance data, at day 38 of age, two male quail were randomly selected from each exprimental unit to evaluate meat quality. Data were analyzed by SAS software and means were compared by Duncan test. The effect of different levels of pigment in quail diets on mean body weight gain, feed intake, feed conversion ratio, and live weight were not significant. But the highest carcass weight was observed in A1 treatment (118.33 g), the highest carcass yield in A3 treatment (73.36%), the highest light density in A1 treatment (2.029, 1.268, and 2.249%), and the highest water holding capacity in A3 treatment (4.720) (P≤0.05). The lowest meat pH, drip loss, and cooking loss showed in control (6.342), A2 (13.055%), and A3 (19.985%) treatments, respectively (P≤0.05). In general, Algasan pigment might be effective in improving some parameters of the performance and quality of quail meat.
Keywords: Algae, Algasan pigment, Carcass, Japanease quail, Weight gain -
علیرغم کوشش اندیشمندان در دست یافتن به تبیینی قرآنی از ماهیت انقلاب اسلامی و آینده پیش روی آن، هنوز خلاء تبیینی جامع و قرآن بنیان از این پدیده عظیم محسوس است. پژوهش حاضر در این راستا بازکاوی مقوله «حزب الله» در سیاق آیه ولایت را دست مایه قرار داده است و کوشیده تا خوانشی پیوسته از این سیاق، که در تفسیر شیعی با چالش هایی روبرو است، ارایه دهد. تدبر زمانی در این آیات سیر تطوری را روشن می سازد که در خلال آن خداوند یک قوم را در مسیری رشد می دهد، فرهنگ و تمدن شیعی را در آن تقویت می کند و به دنبال یک تحول ارزشی، حکومتی در آن تشکیل می دهد. خداوند در مقطعی از این سیر تکامل، این قوم را از عطاهای خاص با تاثیرات گسترده بهره مند می کند و بعد از آن با گسترش فراقومیتی این عطاها «حزب الله» را بر مدار تولا نسبت به اولیاء معرفی شده در آیه ولایت، تشکیل می دهد. بر این اساس جامعه آخرالزمانی شیعیان جامعه ای ساختاریافته و سازماندهی شده است که با بهره مندی از عطاهای خاص خداوندی، با اقتدار به حرکت خود ادامه می دهد، پیوسته پیروز است و از تمام حوادث و فتنه های آخرالزمان می رهد. در جایگاه یک گمانه، با انطباق مشخصات ذکر شده در این سیاق بر تاریخ تحولات ایران، می توان مطابق با گفتمان روایی، ایرانیان را مصداق این قوم دانست. بر این اساس می توان تبیینی قرآنی از ماهیت و آینده پیش روی انقلاب اسلامی ارایه کرد که مطابق آن انقلاب اسلامی در آستانه بهره مندی از عطاهای خاص خداوندی و گذار به جامعه جهانی، قدرتمند و ساختاریافته شیعی تحت عنوان حزب الله است.
کلید واژگان: آخرالزمان, آینده پژوهی اسلامی, پیوستگی آیات, روح القدس, صفویهDespite the efforts of thinkers to obtain a Qur'anic explanation of the nature of the Islamic Revolution and the future ahead, there is still a comprehensive explanatory gap and the Qur'an-builders of this great phenomenon. The present study is based on the re-examination of the category of "Hezbollah" in the context of the verse of Velayat and has tried to provide a continuous reading of this context, which faces challenges in the Shiite interpretation. Contemplation in these verses illuminates the evolutionary process during which God develops a nation on a path, strengthens Shiite culture and civilization in it, and forms a government following a change in values. At some point in this evolution, God benefits this people from special gifts with wide-ranging effects, and then, with the transnational expansion of these gifts, he forms "Hezbollah" in the circle of Tula towards the saints introduced in the verse of Wilayah. On this basis, the apocalyptic society of the Shiites is a structured and organized society that continues to move with authority, benefiting from the special gifts of God, is constantly victorious, and escapes from all the events and seditions of the apocalypse. In the position of a speculation, by adapting the characteristics mentioned in this context to the history of Iranian developments, according to the narrative discourse, Iranians can be considered as examples of this people. On this basis, a Qur'anic explanation of the nature and future of the Islamic Revolution can be provided, according to which the Islamic Revolution is on the verge of benefiting from God's special gifts and transition to a powerful, structured Shiite world community called Hezbollah.
Keywords: Apocalypse, Islamic futurology, continuity of verses, Holy Spirit, Safavid -
هدف
با توجه به اهمیت اکوسیستم همکاری، پژوهش حاضر با هدف ارایه مدلی برای شتابدهی همکاری شرکت های بزرگ با کسب وکارهای کوچک انجام شده است.
روشپژوهش حاضر با روش کیفی مبتنی بر راهبرد داده بنیاد با روش کدگذاری با الگوی پارادایمی استراوس و کوربین انجام شده است. جامعه آماری پژوهش را کارشناسان، مدیران، اساتید دانشگاهی با تجربه حداقل پنج سال مرتبط با توسعه کسب وکار تشکیل می دهند، که از میان آنها 12 نفر به -صورت نمونه گیری هدفمند برای گردآوری داده ها از طریق مصاحبه عمیق نیم ساختار یافته برگزیده شدند، که در مصاحبه نهم اشباع نظری حاصل شد.
یافته هاتجزیه وتحلیل داده ها منجر به شناسایی مقوله های فرعی و محوری و همچنین روابط بین آنها در قالب مدل پارادایمی همکاری شامل پدیده محوری (سه مقوله)، شرایط علی (سه مقوله)، عوامل زمینه ای (چهار مقوله) شرایط مداخله گر (چهار مقوله)، راهبردها (سه مقوله)، پیامدها (یک مقوله) شد.
نتیجه گیرینتایج نشان داد که پدیده محوری (الزامات همکاری کسب وکارهای کوچک، الزامات همکاری شرکت های بزرگ، شتاب همکاری) شرایط علی مدل شامل (مالکیت، هدف ، مدل کسب وکار)، عوامل زمینه ای (تامین مالی، توسعه بازار، منتورینگ، پذیرش سازمانی، مربی گری)، شرایط مداخله گر (رویه های حقوقی،تدارکاتی، انتخاب، ادغام) می شود، راهبردها (پایه همکاری، محیط چابک، فرایندتدریجی) و همچنین پیامدها (شتابدهی اکوسیستم همکاری) است.
کلید واژگان: شتابدهی, همکاری, کسب وکارهای کوچک, شرکت های بزرگ, اکوسیستمObjectiveAccording to the importance of the collaboration ecosystem, the present study aims to provide a model for accelerating the cooperation of large companies with small businesses.
MethodologyThe present study was conducted with a qualitative method based on the data strategy of the foundation with a coding method with the paradigm model of Strauss and Corbin. The statistical population of the research consists of experts, administrators, and university professors with at least five years of experience related to business development which 12 of them were selected based on targeted sampling for data collection through semi-structured in-depth interviews and resulted in theoretical saturation in the ninth interview.
FindingData analysis leads to the identification of sub-axes and axes as well as the relationships between them in the form of a paradigm model of cooperation including axial phenomena (three categories), causal conditions (three categories) Contextual factors (four categories) intervening conditions (four categories), strategies (three categories), and consequences (one category).
ConclusionThe results showed that the pivotal phenomenon (small business cooperation requirements, large corporate cooperation requirements, acceleration of cooperation) model causal conditions including (ownership, purpose, business model), contextual factors (financing , Market development, mentoring, organizational acceptance, coaching), interventionist conditions (legal procedures, procurement, selection, merger), strategies (collaboration basis, agile environment, gradual process) as well as consequences (accelerating the collaboration ecosystem).
Keywords: Acceleration, Collaboration, Small Businesses, Large Companies, Ecosystem -
در ارتباط با تاثیر ترکیب تمرینات ورزشی و مصرف الکل بر تنظیم کننده های سیستم دفاع آنتی اکسیدانی به ویژه فاکتور هسته ای اریترویید 2 مرتبط با فاکتور2 (Nrf2) در عضله قلب مطالعات محدودی انجام شده است. هدف مطالعه حاضر، بررسی اثر هشت هفته تمرین هوازی توام با مصرف اتانول بر بیان ژنNrf2 عضله قلب و شاخص های آنتی اکسیدانی پلاسما در موش صحرایی نر بود. تعداد 32 سر موش صحرایی با میانگین وزنی6±230 گرم به چهار گروه کنترل، تمرین هوازی، اتانول20% با دوز 4 گرم بر کیلوگرم وزن بدن و اتانول به همراه تمرین تقسیم شدند. در پایان دوره سطوح میزان بیان ژن Nrf2 و میزان ظرفیت تام آنتی اکسیدانی (TCA) و مالون دی آلدیید (MDA) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها توسط آزمون تحلیل واریانس دو سویه و در سطح معنی داری 0.05≥p تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که تمرین هوازی اثر معنی داری در بیان ژن Nrf2 دارد (P=0.0068). نتایج عدم تاثیر معنی دار مصرف اتانول(P=0.312) و اثر تعاملی بین تمرین هوازی و مصرف اتانول (P=0.237) را در بیان ژن Nrf2 نشان دادند. تمرین هوازی بطور معنی داری بیان ژن Nrf2 را در گروه های تمرین و تمرین به همراه اتانول نسبت به گروه کنترل افزایش داد. مصرف اتانول بطور معنی داری سبب کاهش میزان TCA و افزایش MDA در مقایسه با سایر گروه ها شد. یافته ها نشان داد که مصرف اتانول به ترتیب سبب کاهش و افزایش سطوح پلاسمایی TAC و MDA می گردد. در مقابل انجام تمرین هوازی از طریق افزایش سطوح TAC و افزایش بیان ژن Nrf2 منجر به کاهش آسیب اکسیداتیو ناشی از مصرف اتانول شد.کلید واژگان: اتانول, تمرین هوازی, فاکتور هسته ای اریتروئید 2 مرتبط با فاکتور2 (Nrf2), بیان ژن, آنتی اکسیدانThere have been limited studies on the effect of the combination of aerobic exercise and alcohol consumption on regulators of antioxidant defense systems, especially erythroid nuclear factor 2 associated with factor 2 (Nrf2) in heart muscle.The aim of this study was to investigate the effect of eight weeks of aerobic exercise with ethanol consumption on Nrf2 gene expression in heart tissue and antioxidant parameters of plasma in male rats. A number of 32 rats with a weighing average of 230 ± 6 g were divided into four groups control, aerobic exercise, ethanol 20% at a dose of 4 g/kgbw, and ethanol+ aerobic exercise. At the end of the period, levels of Nrf2 gene expression and total capacity antioxidant and malondialdehyde were evaluated. Data were analyzed by two-way ANOVA at the significant level of p≤0.05.The results showed that aerobic exercise had a significant effect on Nrf2 gene expression (P=0.0068).The results showed no significant effect of ethanol consumption (P=0.312) and interaction effect between aerobic exercise and ethanol consumption (P=0.237) on Nrf2 gene expression. Aerobic exercise significantly increased the expression of Nrf2 gene in the aerobic exercise and ethanol+ aerobic exercise groups compared to the control. Ethanol consumption significantly reduced TCA and increased MDA levels compared to other groups.The findings showed that ethanol consumption decreased and increased plasma levels of TAC and MDA, respectively. In contrast, aerobic exercise through increasing TAC levels and increase Nrf2 gene expression leads to a decrease in the oxidative damage caused by ethanol consumption.Keywords: Ethanol, Aerobic Exercise, Erythroid Nuclear Factor 2 Related to Factor (2) (Nrf2), gene expression, antioxidant
-
In this study, copper manganese oxide (CuMn2O4) nanoparticles were successfully synthesized by a simple sol-gel technique in the presence of lactose as the green capping agent. The lactose concentration effect on the crystalline size and magnetic properties of final products were systematically investigated. The structural, morphological, magnetic, and optical properties of as-obtained products were examined by techniques such as the Fourier transform infrared (FT-IR) spectroscopy, energy dispersive X-ray spectroscopy (EDX), X-ray diffraction (XRD), scanning electron microscopy (FESEM), vibrating-sample magnetometer (VSM) and UV–Vis diffuse reflectance spectroscopy. SEM and VSM results show that lactose concentrations play an important role in the magnetic properties and morphology of CuMn2O4 nanoparticles. Degradation of type of dye (Rhodamine B = Rh B and Methyl orange = MO) under ultraviolet light was examined to assess the feasibility of using CuMn2O4 for photocatalytic activities. To demonstrate the possibility of developing an inexpensive solar cell, FTO/TiO2/CuMn2O4/Pt-FTO, the CuMn2O4 paste was put on the top of the TiO2 through the doctor blade technique.
Keywords: CuMn2O4, nanoparticles, Green capping agent, Photocatalysis, Sol-gel technique -
از چالش های مهم کسب وکارهای خرد، عدم توان فروش محصولات در بازار و از چالش های مهم کسب وکارهای بزرگ، عدم توان تامین منابع مالی شبکه کسب وکارهای خرد است. یکی از راهبردهای حل چالش های بازار کسب وکارهای خرد و تامین منابع مالی شرکت های بزرگ، استفاده از ظرفیت سازمان های میانجی توسعه دهنده کارآفرینی می باشد. این تحقیق بر مبنای هدف کاربردی و برحسب گردآوری اطلاعات، کیفی و با روش موردکاوی طولانی مدت به شکل محقق زیسته، بصورت تمام شماری به بررسی 32 همکاری کسب وکارهای خرد و شرکت های بزرگ دارای بازار با میانجی گری سازمان (صندوق کارآفرینی امید) از سال 1393 تا 1398 پرداخته است. روش گردآوری داده، مصاحبه نیم ساختاریافته و بررسی تفاهم نامه ها و مکاتبات بوده و برای تجزیه تحلیل داده ها، پس از اشباع نظری، با روش کدگذاری کدهای استخراج شده خرد مقولات(مقوله سطح 3) مقولات میانی(مقوله سطح 2) و مقولات اصلی (مقوله سطح 1) در راستای شکل دهی همکاری پایدار کسب وکارهای خرد با شرکت های بزرگ دارای بازار شناسایی شدند. یافته های تحقیق نشان می دهد الگوی جدید همکاری پایدار کسب وکارهای خرد با شرکت های بزرگ دارای بازار دارای مولفه های(طرح های استراتژیک،اعتبارسنجی، مدل واستراتژی، الزامات شرکت بزرگ، الزامات سازمان میانجی، پایش و مانیتورینگ، امکان سنجی توسعه مجدد) بوده و در رفع چالش های بازار کسب وکارهای خرد و تامین منابع مالی شرکت های بزرگ موثر و کاربردی بوده است.کلید واژگان: کسب وکار خرد, شرکت بزرگ دارای بازار, الگوی همکاری کسب وکار خرد با شرکت بزرگ, سازمان میانجی(صندوق کارآفرینی امید)One of the major challenges for micro-businesses is the inability to sell products in the market, and one of the major challenges for (large-enterprises) is the inability to fund micro-business network. One of the strategies to tackle the challenges of the micro-businesses market and corporates (large corporations) funding is to utilize the capacity of entrepreneurship development intermediary organizations. This research, based on an applied purpose and in terms of data gathering, qualitatively and with a long-term case study in the form of a living researcher, complete enumeration, has surveyed 32 cooperation between micro-business and large companies with markets, mediated by the organization (Omid Entrepreneurship Fund) from 1393 to 1398. The method of data collection was semi-structured interviews and a review of agreements and correspondence, and for data analysis, after theoretical saturation, by coding the extracted codes of micro categories (level 3 category), middle categories (level 2 category), and main categories (level 1 category), Identified in order to establish sustainable cooperation between micro-businesses and corporates with markets. The research findings show that the new model of sustainable cooperation between micro-businesses with large corporations with markets has components (strategic plans, validation, model and strategy, corporate requirements, intermediary organization requirements, monitoring, and feasibility of redevelopment) and has been effective in addressing the challenges of the micro-business and corporate (or large corporations) funding.Keywords: Micro-Business, Large Corporate with Markets, cooperation model cooperation between micro-business, corporation, Mediated Organization (Omid Entrepreneurial Fund)
-
مقدمه
عضله ی اسکلتی به عنوان یک بافت درو ن ریز در تنظیم فعالیت متابولیکی، تولید و ترشح هورمون هایی از جمله میوکین ها دارای فعالیت است. هدف مطالعه ی حاضر، بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی و مصرف اتانول بر مقادیر نیم رخ لیپیدی و گلوکز پلاسما، محتوای تری گلیسرید و بیان ژن مایونکتین، آیریزین و لپتین عضله دوقلو موش های صحرایی نر بود.
روش هاتعداد 32 سر موش شش هفته ای با میانگین وزنی10±200 گرم به چهار گروه کنترل، تمرین هوازی، اتانول با دوز 4 گرم برکیلوگرم وزن بدن و اتانول به همراه تمرین تقسیم شدند. در پایان دوره، مقادیر نیم رخ لیپید و گلوکز پلاسما به همراه محتوای تری گلیسرید عضله ی دوقلو و سطوح نسبی بیان ژن های مایونکتین، آیریزین و لپتین ارزیابی شدند. داده ها توسط آزمون تحلیل واریانس دو سویه تجزیه و تحلیل شدند.
یافته هادر بین مقادیر نیم رخ لیپید میزان سطوح تری گلیسرید پلاسما در گروه های تمربن هوازی و تمرین هوازی+ اتانول در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی داری داشت (05/0≥P). مقادیر تری گلیسرید عضله ی دوقلو در گروه های تمرین هوازی+اتانول (0001/0≥P) و تمرین هوازی (01/0≥P) افزایش معنی داری در مقایسه با گروه کنترل نشان داد. نتایج نشان داد که تمرین هوازی سبب افزایش معنی داری در بیان ژن مایونکتین در گروه تمرین هوازی نسبت به گروه کنترل شد (05/0P≤)، اما بیان ژن های آیریزین و لپتین در گروه های مختلف تغییرات معنی داری را نشان ندادند.
نتیجه گیریتمرین هوازی در طی هشت هفته توانسته بود از طریق تغییر در سطوح میوکین ها به ویژه مایونکتین سبب بهبود در محتوای چربی به خصوص تری گلیسرید پلاسما و عضله ی اسکلتی شود و احتمالا بتواند تنظیم کننده متابولیسم بدن باشد.
کلید واژگان: اتانول, تمرین هوازی, نیم رخ لیپید, بیان ژن, میوکین, عضله ی دوقلوBackgroundSkeletal muscle as an endocrine tissue is involved in the regulation of metabolic activity, production and secretion of hormones including myokines. The aim of the present study was to investigate the effect of eight weeks of aerobic training combined with ethanol consumption on plasma lipid profile and glucose levels, triglyceride content and mayonectin, irisin and leptin gene expression in the gastrocnemius muscle in male rats.
MethodsA number of 32 rats with a weighing average of 200 ± 10 g were divided into four groups control, aerobic training, ethanol with dose of 4 g/kgbw, and ethanol +aerobic training. At the end of the period, values of lipid profile and plasma glucose, the amount of triglyceride of the gastrocnemius muscle and the relative levels of mayonectin, irisin and leptin gene expression were evaluated. Data were analyzed using two-way ANOVA.
ResultsThe plasma triglyceride levels in the aerobic training and ethanol+aerobic training groups were significantly decreased compared to the control group (P≤0.05). The gastrocnemius muscle triglyceride values were significantly increased in the ethanol +aerobic training (P≤0.0001) and aerobic training groups (P≤0.01) compared to the control group. The results showed that aerobic training significantly increased myonectin gene expression in aerobic training group (P≤0.05), but the expression of irisin and leptin genes did not change significantly in different groups.
ConclusionAerobic training during the eight-week was able to improve lipid content, especially plasma triglyceride and skeletal muscle triglyceride, and possibly regulate body metabolism by altering the levels of myokines, especially myonectin.
Keywords: Ethanol, Aerobic training, Lipid profile, Gene expression, Myokine, Gastrocnemius muscle -
An efficient and quantitative two phase freezing (TPF) method coupled with high performance liquid chromatography and UV-Vis detector was developed for the extraction, clean up and determination of clomiphene citrate (CLC) in plasma samples. The separation of two miscible solvents by TPF method permits that the CLC was efficiently removed from proteins and transferred into the relative aprotic dipolar organic phase and in consequence, gave a higher recovery. The TPF method was compared to conventional liquid-liquid extraction and it gave more clean solution with better reproducibility. Linear range, limit of detection and limit of quantification for CLC in plasma were obtained in the range of 0.06-18, 0.02 and 0.06 µg ml-1, respectively. The intraday and interday reproducibility for concentration of 1.0 µg ml-1 (%RSD) were 3.2% and 4.6%, respectively. In addition, the trueness, ruggedness, and realistic of TPF were assessment. Finally, several real plasma samples were successfully analyzed using the developed method.Keywords: Clomiphene citrate, two phase freezing method, Liquid-liquid extraction, Doping control, plasma extraction
-
قرآن کریم از قالب روایت گری داستان ها برای بیان معارف بهره برده است. علی رغم کوشش های تفسیری فراوان، در حوزه قصص قرآنی، بررسی شیوه روایت گری خداوند در این آیات، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. چینش آیات روایت گر طوفان نوح(ع)، در سوره هود(ع) با فرض آنکه بر اساس سیر زمانی به توصیف حوادث واقع شده در طوفان می پردازد، با تعارض هایی روبرو است. این پژوهش با پیشنهاد الگوی «رگ برگی» برای این آیات، ضابطه ای برای عدم رعایت توالی زمانی، در چینش این آیات به دست می دهد. با تفکیک جملات مربوط به دو گروه مومنان و کافران از یکدیگر و قرار دادن آن ها در الگوی رگ برگی، طرحی از کل وقایع ماجرای طوفان، به ترتیب زمان وقوع شکل خواهدگرفت. این نظام چینش آیات، ضمن آنکه می تواند در تفسیر برخی دیگر از روایت های قرآن کریم مورد توجه قرار گیرد، نخست روشن می سازد که گفتگوی میان نوح(ع) و فرزندش در آستانه برپایی طوفان انجام گرفته است و نه بعد از به حرکت در آمدن کشتی و دوم آنکه دعای نوح(ع) برای نجات فرزندش نه بعد از پایان یافتن طوفان، آن چنان که ترتیب آیات سوره هود(ع) نشان می دهد، بلکه درست پس از ربوده شدن فرزند نوح(ع) توسط امواج صورت گرفته است. همچنین مطابق این نظام، جریان یافتن مقوله «سلام»، بعد از پایان یافتن صحنه پر خطر طوفان و ناآگاهی نوح(ع) از وضعیت اعتقادی فرزند خویش، به گونه ای نو تفسیر می یابند.
کلید واژگان: الگوی رگ برگی, پیوستگی آیات, تفسیر ساختاری, ساختار سوره, هبوطIn the Holy Qur’an the method of narrating stories is applied in order to express teachings. In spite of many exegetical attempts about Qur’anic stories, the study of God's narrating way in such verses has been less considered. The arrangement of the Flood of Noah verses in Surah Hood, in case it has been shown chronologically based on occurred events, is confronted with some contradictions. Suggesting the “vein” pattern for these verses, the present research provides a criterion for not observing the sequence of time in the arrangement of these verses. By distinguishing between the phrases of the two groups of believers and infidels and placing them in the pattern of vein, a plan of all events of the Flood story will be formed according to the chronological order. In addition to the possibility of applying such arrangement of the verses in interpreting some other narratives of the Qur’an, it is argued that firstly the conversation between Noah and his son was on the verge of the Flood, not after moving the ship, and secondly Noah's prayer for saving his son was not after the end of the Flood, as shown by the arrangement of the Surah Hood, but was just after taking Noah's son by the wave. According to this order, the events of “Salam” (peace) after the end of the Flood’s high-risk scene and Noah’s ignorance of his child’s belief are reinterpreted in new way, as well.
Keywords: The vein pattern, coherence of the verses, structural interpretation, structure of the surah, the descent -
هدف تحقیق حاضر بررسی ارتباط فعالیت بدنی، ترکیب بدنی (وزن، شاخص توده بدن، نسبت دور کمر به لگن و درصد چربی بدن) و میزان تحصیلات والدین با زمان تماشای صفحه نمایش در دانش آموزان پسر 12-10 ساله بود. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ایتصادفی 733 نفر (قد 1/8±1/144 سانتی متر، وزن 4/11±2/39 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 1/4±7/18 کیلوگرم بر متر مربع) از دانش آموزان مدارس ابتدایی شهر سنندج در تحقیق حاضر شرکت کردند. اطلاعات مربوط به زمان تماشای صفحه نمایش، سطح فعالیت بدنی به همراه تحصیلات والدین آزمودنی ها به وسیله پرسشنامه جمع آوری شد. همچنین، اندازه گیری شاخص های ترکیب بدنی و میزان قدرت پنجه دست مدنظر قرار گرفتند. به منظور توصیف داده ها از آمار توصیفی و برای بررسی ارتباط متغیرها از روش همبستگی اسپیرمن استفاده شد. نتایج نشان داد بین زمان تماشای صفحه نمایش با سطح فعالیت بدنی و قدرت عضلانی دست ارتباط منفی معنا دار و بین زمان تماشای صفحه نمایش با شاخص توده بدن، نسبت دور کمر به لگن، درصد چربی بدن و سطح تحصیلات والدین ارتباط مثبت معناداری وجود دارد (05/0P≤). یافته های حاضر حاکی از آن بود که با افزایش زمان تماشای صفحه نمایش در کودکان 12-10 ساله، میزان فعالیت بدنی آنها کاهش می یابد و شاخص های مرتبط با ترکیب بدنی شرایط بدتری پیدا می کند.کلید واژگان: ترکیب بدنی, صفحه نمایش, فعالیت بدنی, قدرت عضلانی, میزان تحصیلات والدینThe aim of this study was to investigate the relationship of physical activity, body composition (weight, BMI, WHR and body fat percent) and parental education with screen time in 10-12-year-old male students. 733 students (height: 144.1±8.1 cm, weight: 39.2±11.4 kg and BMI: 18.7±4.1 kg/m2)at primary schools in Sanandaj city participated in this study using random cluster sampling method. Data of screen time and physical activity levels of the subjects along with the level of parental education was collected by a questionnaire. Also, body composition parameters and hand grip strength were evaluated. To analyze the data, descriptive statistics were used and Spearman correlation was applied to investigate the relationship of the variables. Results showed a significant negative relationship between screen time and level of physical activity and hand grip strength, and a significant positive relationship between screen time and BMI, WHR, body fat percent and the level of parental education (P≤0.05). These results indicated that an increase in screen time in 10-12-year-old students deceased their physical activity and body composition indices deteriorated.Keywords: Body Composition, Screen, Physical Activity, Muscle Strength, Parental Education Level
-
BackgroundThe safety of food with animal origin means that the food consumed is considered as safe when synthetic chemical agents are absent or present at very low concentrations. The aims of the present study were to validate the Premi®Test and four plate test (FPT) methods as well as screen and estimate the occurrence of chloramphenicol (CAP) residue in collected chicken tissues including liver, kidney and thigh muscle from Kermanshah, west of Iran.MethodsA total of 150 chicken samples were purchased from different poultry slaughterhouses in Kermanshah province, west of Iran and subjected to the FPT and Premi®Test.ResultsThe Premi®Test could not detect CAP residue at concentrations below 3 and 6 ppm in aqueous solution and kidney fluid, respectively. The highest sensitivity of FPT in the detection of CAP residue was optimally found in the agar medium inoculated with Bacillus subtilis at pH 7.2. The Premi®Test was more sensitive than FPT in the kidney fluid and aqueous solution. Regarding FPT results, CAP residue was found in 20% (n=30), 8.66% (n=28) and 11.33% (n=17) of liver, kidney and muscle samples, respectively. In the case of Premi®Test, the most contaminated samples were liver (24%), followed by kidney (22.66%) and muscle (19.33%).ConclusionIt can be concluded that illegal use of CAP in Iranian poultry industries should be taken into account seriously.Keywords: Chloramphenicol, Chicken tissues, Four, plate test, Premi®Test
-
In this work we introduced a new two phase freezing (TPF) method coupled with gas chromatography for the extraction, clean up and determination of methadone (MT) in human milk samples. TPF procedure was optimized for extraction of MT from immature milk sample. The extraction of MT was performed from 1.0 ml of milk that contain 0.2 ml of Briton Robinson buffer (pH=2.5) and 0.3 ml of acetonitrile. For separation of acetonitrile from aqueous solution, the solution was placed in refrigerator at −40 °C. The MT was analyzed by gas chromatography. The results demonstrated that the amount of MT that transferred to milk is significantly different from other published reports. The immature milks of six women who were used MT (dose of 90 mg/day) in duration of 1, 2, 3, and 5 h after consumption were analyzed. Our data demonstrated that, before one hour and also 5 h after MT consumption the breastfeeding is safe and between 2-4 h after consumption dose not safe neither.Keywords: Breastfeeding, Methadone, Human Milk, Pediatrics, Protein Binding
-
The concentrations of Pb, Cd, Cu, Zn and Se metal ions in milk and dairy products (pasteurized milk, doogh, cheese and yoghurt) were determined with differential pulse anodic and cathodic stripping voltammetry technique at HMDE electrode. For more accurate and selective metal ions determination the samples were digested by dryness-HNO3ὤ軣 H2O2 heat digestion method. The concentration linear ranges of Pb, Cd, Zn, Cu and Se in fermented milk sample were in the range of 0.5-200, 0.3-220, 0.1-500, 0.1-450, and 0.4-120 ppb, respectively. The recovery for metal ions in all samples was in the range of 89 to 99%. The intermetallic effect of metal ions was omitted by change of pH. This study shows that nearly in all cases the concentration of the measured amounts are lower than the international permissible limits and there is no health threatening concern due to the consumption of milk and dairy products in Iran.Keywords: Stripping voltammetry, Milk, Dairy products, Heavy metals, Health risk assessment
-
IntroductionReports concerning the association of physical activity with markers of inflammation, coagulation, and fibrinolysis are ambiguous. The aim of this study was to assess the effect of 4 weeks of combined decomposedsit-up and walking training with two different volumes onfibrinogen, plasma viscosity and insulin resistance index (HOMA-IR) in college, young men.MethodsIn this semi-experimental study, 18 subjects with age range 19 to 25 years selected as research subjects and were randomly divided into two groups including; group 1 (15 min sit-up -30 min run) and group 2 (30 min sit-up -15 min run). The study sit-up training included 25 types of training for abdominal muscles and the walking intensity was 130-140 steps per minute. Blood samples were collected before and after 4 weeks (16 sessions) and the levels of fibrinogen, plasma viscosity and HOMA-IR were measured. Data analyzed by two ways ANOVA (Between-group changes) and paired T-test.ResultsCompared with the pre-test, both groups demonstrated a significant reduction in body weight over the course of the study (PConclusionThe current research findings indicate that fibrinogen and plasma viscosity levels in group 2 (30 minute sit-up minute walking) decreased compared with the pre-test after 4 week of training; but fibrinogen and plasma viscosity levels in the group 1 (15 minute sit-up minute walking) did not change significantKeywords: Fibrinogen, Plasma, Insulin Resistance
-
Seismic loads on bridges may cause large damaging forces in the substructure. Isolation and energy dissipating elements or a combination of the two have been used to reduce the transmitted forces caused by seismic loading. The benefits of these systems are mainly attributed to the increase of structure’s natural period of vibration and damping. This paper investigates a new device that works on the same principles. This device is composed of sliding bearings and air springs or airbags. Several bridges are analyzed using the Nishimura’s model for air springs and the sensitivity of seismic response of bridges due to variable spring parameters is investigated and optimum values are obtained. Then, using these parameters for the air spring and solving the equation of motion the variation of air spring internal parameters with time are investigated. Results show that air springs are very efficient in reducing the effects of seismic forces.Keywords: Bridges, Seismic effects, Energy dissipation, Dampers, Air springs
-
A molecular imprinted polymer (MIP) was computationally designed and synthesized for the selective extraction of metaproterenol (MTP), from human plasma. In this regards semi empirical MP3 and mechanical quantum (DFT) calculations were used to find a suitable functional monomers. On the basis of computational and experimental results, acrylic acid (AA) and DMSO:MeOH (90:10 %V/V) were found to be the best choices of functional monomer and polymerization solvents, respectively. This polymer was then used as a selective sorbent to develop a molecularly imprinted solid-phase extraction (MISPE) procedure followed by differential pulse voltammetry by using modified carbon nanotube electrode. The analysis was performed in phosphate buffer, pH 7.0. Peak currents were measured at +0.67 V versus Ag/AgCl. The linear calibration range was 0.026–8.0 μg mL-1 with a limit of detection 0.01 μg mL-1. The relative standard deviation at 0.5 μg mL-1 was 4.76% (n=5). The mean recoveries of 5 μg mL-1 MTP from plasma was 92.2% (n=5). The data of MISPE-DPV were compared with the MISPE-HPLC-UV. Although, the MISPE-DPV was more sensitive but both techniques have similar accuracy and precision.Keywords: Doping control, Metaproterenol, Computational molecular modeling, Molecularly imprinted polymer, Modified carbon nano tube electrode
-
A novel potentiometric ion-selective PVC membrane sensor for analysis of atorvastatin (AT) in pharmaceutical preparations based on atorvastatin-(tetraphenyl borate), (AT-(TPB)2) as sensing element, tetraphenyl borate as additive and tris-2-ethyl-hexyl phosphate (TOP) as plasticizer solvent was prepared. The electrode shows a good Nernestian response over the concentration range of 0.09–5586 µg mL-1of AT with slope of 30.1±0.1 mV/decade and limit of detection0.056µg mL-1.The response time of sensor is fats (less than 10 sec)and could be used for about one month in the pH range of 4.5–8.0. The electrode exhibit good selectivity for the AT in the presence of large amount of co-drugs and inorganic cations. The method is precise and accurate with mean relative standard deviation of <2%.Atorvastatin is determined successfully in several tablets by the proposed membrane.Keywords: Atorvastatin, PVC membrane, Potentiometric sensor, Analysis of pharmaceutical preparation
-
زمینه و هدفژیاردیازیس از عفونت های انگلی دستگاه گوارش بوده که ناشی از پروتوزوای تاژکداری به نام ژیاردیا لامبلیا می باشد و باعث اسهال می شود. کیست ژیاردیا همراه مدفوع از افراد آلوده دفع می شود. این کیست ها می توانند از طریق آب، غذا و دست وارد بدن انسان شوند. علائم بیماری ژیاردیازیس بصورت اسهال، کاهش وزن، دردهای شکمی، نقص در رشد، سوء جذب قندها، چربی ها و ویتامین ها خود را نشان می دهد.روش بررسیدر این تحقیق، نمونه ها از 203 نفر که در اصناف مختلف مراکز تهیه و توزیع مواد غذایی پتروشیمی های پارس جنوبی مشغول به کار بودند تهیه شد. پس از نمونه برداری بر اساس روش های استاندارد، نمونه ها مورد آنالیز قرار گرفتند. نتایج آزمایشات پس از تائید مسئول آزمایشگاه و پزشک مورد بحث و بررسی قرار گرفتند.یافته هااز مجموع افراد مورد مطالعه در این تحقیق، صنف آشپز (28%) و واحدهای سالادسازی (14%) به ترتیب بیشترین و کمترین تعداد افراد اصناف را تشکیل می دادند. 8/87 % از کل جمعیت مورد مطالعه به ژیاردیا آلوده بودند که واحد سالادسازی بیشترین سهم را به خود اختصاص داده بود. همچنین میزان عفونت با ژیاردیا در واحدهای اداری و شستشوی ظروف کمترین بود.نتیجه گیریسطح تحصیلات و رعایت بهداشت فردی مانند شستشوی دست ها با یک دترجنت می تواند نقش مهمی در کاهش آلودگی به انگل ژیاردیا داشته باشد. لذا آموزش شاغلین این اصناف و همچنین آزمایشات دوره ای افراد می تواند باعث کاهش این آلودگی ها شود.
کلید واژگان: ژیاردیازیس, محصولات غذایی, مراکز تهیه و توزیع, بهداشت فردی, منطقه اقتصادی پارس جنوبیBackground and ObjectivesGiardiasis is one of the parasitic infections in the gastrointestinal tract which caused by flagellate protozoa that called giardia and it causes diarrhea. Giardia cysts defecate from infected people. These cysts can enter the body through contaminated hands, water, and food products. Diarrhea, weight loss, abdominal pains, growth failure, malabsorption of carbohydrates, fats and vitamins are the giardiasis symptoms.MethodsIn this study, samples were taken from 203 people that were working in different food supply and distribution centers in the South Pars petrochemical. After sampling, samples were analyzed according to standard procedures. The results of examinations were studied after verification them by laboratory chief and their related physicians.ResultsOut of the whole examined people in this study, kitchen (28%) and salad maker (14%) centers were the maximum and minimum population, respectively. 8.87% of the total populations were infected by giardia, which salad making center had the greatest share. As well as, the rate of infectious by giardia among the administrative and dishes washing centers was the lowest.ConclusionEducation level and personal hygiene such as hand washing with a detergent can be important in reducing infection due to giardia. So, the training of workers and also periodic testing of individuals can reduce these pollutants.Keywords: giardiasis, food product, production, distribution, personal hygiene, of South Pars economic zone -
BackgroundMindium laevigatum (Vent.) Rech. F. plant grows in central part of Iran. And used by local people as medical plant.ObjectivesThe purpose of this study was to investigate the in vitro antibacterial, antifungal and antioxidant activities of the methanolic extracts of aerial and flower parts of plant.Materials And MethodsThe leaves and stem and flower of bark from M. laevigatum were separately collected, air-dried and powdered. Then the plant species extracts were prepared with methanol, water 80:20 and two polar and non-polar subfractions were realized. The antioxidant activity was evaluated by scavenging the radicals 1, 1-diphenyl-2-picrylhydrazyl radical (DPPH), β-Carotene linoleic acid assay and reducing power methods. The antifungal and antibacterial evaluation was performed by disc diffusion and minimum inhibitory concentration methods.ResultsThe total phenolic analysis of subfractions found 182 ± 4.2 µg gr-1 for polar and 158 ± 3.9 µg gr-1 for non-polar extracts. The antifungal activity of the extracts against the various fungal varied from 14.0 to 34 mm. MIC values from 50 to 400 µg mL-1 were satisfactory when compared with other plant products. The antibacterial results revealed that the subfraction extracts are mostly effective against Staphylococcus aureus. The antioxidant results showed polar subfraction has more activity against non-polar subfraction.ConclusionThese findings demonstrated that the extract of Mindium laevigatum has remarkable in vitro antifungal and antioxidant activity.Keywords: Mindium laevigatum, Methanolic Extract, Antioxidant, Antifungal, Antibacterial
-
در این گفتار تلاش شده است تا از زاویه متفاوتی به ویژگی های معماری سنتی در درون فلات ایران پرداخته شود. در این دیدگاه به مقوله ضرباهنگ کند زمان در دوره سنت اشاره می شود که طی آن کنش ها با فاصله گذاری بیشتری دنبال می شده اند و ملات مابین آنها، از مقول های آکنده می شود که صبر، حلم و طمانینه و... از مولفه های آن است. به تعبیر دیگر کنش ها نه در صورت مجرد خود، که در متن آیین تحقق می یابند. به این ترتیب، ضرباهنگ آرام این کنش ها شدت تاثیر تغییرات در محیط را تقلیل می دهد و به نوعی موازنه با طبیعت منجر می گردد. چنانکه این دخل و تصرفات موجب ایجاد ضایعات در آن نمی شود. همچنین تاثیر این فاصله گذاری چه در وجوه مفهومی و چه در ابعاد کالبدی در سکونت گاه ها، از مقیاس کلان (شهر) تا مقیاس خرد (جزئیات ساختمانی) مورد بررسی قرار گرفته است.
کلید واژگان: معماری سنتی, حیاط مرکزی, فاصله گذاری, متن گراییThis article tries to discuss the characteristics of traditional architecture across Iranian plateau from a different point of view. Accordingly, the slow tempo of time in traditional era will be argued, a tempo by means of which the actions have been followed with more separation than usual and with more patience, forbearance, and tolerance. In other words, it is articulated that the actions are actualized not in their abstract form but in the context of the rituals. Hence, the slow tempo of these actions reduces the side-effects of harsh environmental changes and leads to a balance with nature in a manner that the alterations made to it do not result in any wastage. Furthermore, the effects of separation, whether as a conceptual notion or as a practical phenomenon in residences, will be discussed and their examples, from macro (polis) to micro (building), will be mentioned. -
A new method is presented, for the determination of copper, based on adsorptive stripping voltammetry of the complex of copper with minoxidil at a hanging mercury drop electrode (HMDE). The most suitable operating conditions and parameters, such as pH, accumulation potential, deposition time, ligand concentration and scan rate, were selected. The calibration graph for copper (II) was linear over the concentration range of 0.5 to 700 nM; the detection limit of the method was 0.09 nM. The interferences of some common ions were studied and the method was found suitable for determination of copper (II) in water anddrug samples. Moreover, by using of the proposed method, there is a considerable improvement in the detection limit, linear dynamic range and deposition time, compared to the methods other than adsorptive stripping voltammetry for the determination of copper.Keywords: Minoxidil, Adsorptive Stripping Voltammetry, Copper Ion
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.