به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

fariba adli

  • قاسم الهوئی، رضا سورانی یانچشمه*، فریبا عدلی، آناهیتا سالاری

    در این پژوهش، با هدف شناسایی عوامل تاثیرگذار بر زیر سیستم آموزش و بهسازی منابع انسانی در (ابر سیستم) سازمان های پروژه محور، به آسیب شناسی پژوهشگاه صنعت نفت و بررسی و اولویت بندی مولفه های شناسایی شده پرداختیم. بدین منظور از مدل آسیب شناسی تیچی استفاده شد. این پژوهش جزء پژوهش های کاربردی توصیفی و از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش کلیه کارکنان پژوهشگاه صنعت نفت به تعداد 798 نفر بودند که تعداد 259 نفر از آن‏ها با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به‏ عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. براساس نتایج این پژوهش، بیشترین آسیب ها در دو حوزه عوامل «کارمندی» و «محیطی» شناسایی شد. همچنین مشاهده شد مولفه «ماموریت و راهبرد» با رتبه میانگین 27/5 در اولویت اول و مولفه «کارکنان سازمان» با رتبه میانگین 04/3 دارای پایین‏ترین اولویت هستند. با توجه به یافته های پژوهش، پیشنهاد می شود ضمن بازنگری آئین نامه های کارکنان و فرایند تعریف پروژه ها، یکپارچه سازی خرده سیستم آموزش سازمان های پروژه محور به‏ عنوان یکی از ذینفعان اصلی پروژه ها با سایر خرده سیستم های آموزش و بهسازی مدنظر قرار گیرد

    کلید واژگان: آسیب شناسی آموزش و بهسازی منابع انسانی, سازمان پروژه محور, مدل آسیب شناسی تیچی, الگوی سیستمی, پژوهشگاه صنعت نفت
    Ghasem Alhuei Alhuei, Reza Sorani Yancheshmeh*, Fariba Adli, Anahita Salari

    In this paper, with the aim of identifying the factors affecting the subsystem of training and development of human resources in the (super system) of project-based organizations, we have examined the pathology of the RIPI, and prioritized the identified components. For this purpose, Tichy's pathology model was used. The present research is in applied descriptive survey design. The statistical population of the research was 798 employees of the RIPI, 259 of whom were selected as a statistical sample using stratified random sampling. Based on the results of this research, the most damages were identified in two areas of "personnel" and "environmental" factors. It was also observed that the component "mission and strategy" with an average rating of 5.27 is the first priority and the component "organization personnel" with an average rating of 3.04 has the lowest priority. According to the findings of the research, while revising the staff regulations and the project definition process, integration of the training sub-system of project-based organizations as one of the main beneficiaries of projects with other sub-systems of training and development is suggested.

    Keywords: Pathology Of Training, Development Of Human Resources, Project-Based Organization, Tichy's Pathology Model, System Model, Research Institute Of Petroleum Industry (RIPI)
  • زهرا صنعتی*، فریبا عدلی
    هدف

    مدیر مدرسه به عنوان نماینده آموزش و پرورش مسئول حسن اجرای فعالیت های آموزشی، پرورشی و اداری مدرسه است و نقش مهمی در موفقیت مدرسه دارد. در یک دهه گذشته، توجه به کیفیت مدیریت مدرسه در صدر موضوعات نظام آموزشی قرار گرفته است. با توجه به این موضوع، این پژوهش با هدف بررسی و تحلیل سهم مدیران مدارس بر عملکرد نظام آموزشی از بعد پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه در شهر تهران انجام شد.

    روش

    به منظور درک تجربه زیسته مدیران مدارس، این پژوهش به رویکرد کیفی و با روش پدیدارنگاری انجام شد. داده ها به روش مثلث سازی و با مصاحبه نیمه ساختاریافته، مشاهده و تحلیل اسناد گردآوری شدند. شرکت کنندگان در مصاحبه، 20 نفر از مدیران مدارس، 26 نفر از معلمان و 7 نفر از متخصصان مدیریت آموزشی بودند که به روش نمونه-گیری هدفمند انتخاب شدند. فضای فیزیکی آموزشی 7 مدرسه و تعاملات مدیر نیز مشاهده شد. در تحلیل اسناد، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش (1390) و آیین نامه اجرایی مدارس (1379) بررسی شد. داده ها به روش تحلیل محتوای کیفی بررسی شدند.

    یافته ها

    یافته های پژوهش در 3 تم «تعریف مدیر مدرسه»، «فعالیت های اداری و آموزشی»، «ضرورت سطوح مدیریت» دسته بندی شدند و تاثیر عملکرد مدیر بر موفقیت نظام آموزشی (پیشرفت تحصیلی دانش آموزان) تحلیل و بررسی شد. در نهایت «سازوکارهای بهبود و توسعه عملکرد مدیران مدارس» پیشنهاد شد.

    نتیجه گیری

    بر اساس یافته های پژوهش مدیران مدارس ما از آن جایی که عاملیت و تصمیم گیرنده نیستند و به فعالیت های روزمره مدرسه می پردازند. لذا پیشنهاد می شود "آموزش و تربیت مدیران مدرسه"، "بازتعریف وظایف مدیران"، "بازنگری در برنامه های آموزش و پرورش" و "ابهام زدایی از نقش مدیران مدارس" در خور توجه قرار گیرد و "انتخاب مدیران مدارس بر اساس شایسته سالاری" انجام شود.

    کلید واژگان: مدیران مدارس, عملکرد نظام آموزشی, پیشرفت تحصیلی دانش آموزان
    Zahra Sanati *, Fariba Adli
    Purpose

    The principal of the school, as the representative of education, is responsible for the good implementation of educational, educational and administrative activities of the school and plays an important role in the school's success. Considering this issue, this research was conducted with the aim of investigating and analyzing the contribution of school principals on the performance of the educational system from the perspective of the academic progress of the students of second secondary girls public schools in Tehran.

    Method

    In order to understand the lived experience of school principals, this research was conducted with a qualitative approach and phenomenological method. Data were collected by triangulation method and semi-structured interview, observation and document analysis.

    Findings

    The findings of the research were categorized into 3 themes: "Definition of school principal", "Administrative and educational activities", "The necessity of management levels". And the effect of the manager's performance on the success of the educational system (students' academic progress) was analyzed and investigated. Finally, "mechanisms for improving and developing the performance of school principals" were suggested.

    Conclusion

    The findings of the research show that the principals of our schools are not agents and decision makers, and they pay with the daily activities of the school. Therefore, it is suggested that "education and training of school principals", "redefinition of duties of principals", "revision of education programs" and "disambiguation of the role of school principals" should be given attention and "choice of school principals based on meritocracy" should be done.

    Keywords: School Principals, Educational System Performance, Students&#039, Academic Progress
  • خدیجه موسوی، فریبا عدلی، افسانه نراقی زاده، زینب صادقی*

    هدف این پژوهش، شناسایی مولفه های تدریس اثربخش در رشته مدیریت آموزشی بود. پژوهش به روش کیفی با رویکرد پدیدارنگاری انجام شد. داده ها به واسطه مثلث‎ سازی جمع‎ آوری شدند؛ شامل: مشاهده کلاس های درس، مصاحبه نیمه ساختاریافته با 14 استاد رشته مدیریت آموزشی که با روش نمونه گیری شدت در پژوهش شرکت داشتند و مطالعه سرفصل مقطع کارشناسی ارشد رشته مدیریت آموزشی، مصوب وزارت علوم، تحقیقات و فناوری بود. داده ها، به روش تحلیل محتوا کیفی بررسی شدند. برای تعیین اعتبار داده ها علاوه بر فن مثلث سازی، سه نفر از متخصصین برنامه درسی داده ها را بررسی و اعتبار آنها را تایید کردند. یافته ها نشان داد روش تدریس درس های تخصصی مقطع کارشناسی ارشد رشته مدیریت آموزشی عمل‎محور نیست، بیشتر جنبه نظری دارد و دانشجویان درگیر با موضوع نمی شوند. مولفه های تدریس اثربخش در 7 مقوله دسته بندی شدند: اهمیت تدریس مدیریت آموزشی، تدریس به روش گفت‎ وگو در عمل، یادگیرنده درگیر در تدریس و یادگیری، فناوری آموزش به مثابه همکار تدریس، محتوا شبکه‎ محور، کلاس به مثابه کافه یادگیری و نگاه سیستمی به تدریس. همچنین، تدریس اثربخش در رشته مدیریت آموزشی ، مستلزم حرکت به فراسوی کلاس درس است. لذا، پیشنهاد می شود محتوای رشته مدیریت آموزشی با تمرکز بر حضور دانشجویان در محیط‎های آموزشی بازنویسی شود.

    کلید واژگان: رشته مدیریت آموزشی, روش‎ تدریس در دانشگاه, یادگیری عمل‎محور, برنامه درسی دیسیپلین‎محور
    Khadijeh Mousavi, Fariba Adli, Afsaneh Naraghizadeh, Zeinab Sadeghi*

    The goal of this research was to identify the components of effective teaching the field of educational administration. The research was conducted using a qualitative method with a Phenomenography approach. Data were collected through triangulation, including: observation of classrooms, a semi-structured interview with 14 professors in the field of educational administration who participated in the research with the intensity sampling method and study syllabus was approved by the Ministry of Science, Research and Technology. The data were analyzed using qualitative content analysis. To determine the validity of the data, in addition to the triangulation technique, three curriculum experts checked the data and confirmed their validity. The findings showed that the teaching method of the specialized courses of the master's degree in educational administration is mostly theoretical, not practice-oriented, and the students are not involved in the subject. Effective teaching components were categorized into 7 categories: The importance of teaching educational administration, teaching in the dialogue method in practice, the learner involved in teaching and learning, educational technology as a teaching partner, network-oriented content, the class as a learning cafe and systematic view of teaching components. The findings showed that effective teaching in the field of educational administration requires moving beyond the classroom. Therefore, it is suggested to rewrite the content of the field of educational administration focusing on the presence of students in educational environments.

    Keywords: Educational Administration Field, University Teaching Method, Action-Oriented Learning, Discipline-Oriented Curriculum
  • زهرا پاکباز، فریبا عدلی*، مریم سادات قریشی خوراسگانی

    پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل برنامه راهبردی دانشگاه ها بر اساس مولفه های توسعه پایدار انجام شد. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی، با رویکرد کیفی و از نوع توصیفی- اکتشافی است. برنامه راهبردی 22 دانشگاه دولتی کشور، به روش نمونه گیری با حداکثر تنوع یا ناهمگون انتخاب شدند. همچنین، مصاحبه نیمه ساختارمند با 11 نفر از اعضای هئیت علمی شرکت کننده در تدوین و اجرای برنامه راهبردی دانشگاه های مورد مطالعه، انجام شد. مصاحبه شوندگان با تکنیک های هدفمند ترکیبی انتخاب شدند. با روش تحلیل موضوعی، داده ها بررسی شدند. یافته های پژوهش نشان می دهد دانشگاه ها در تدوین برنامه راهبردی، توجه نابرابری به مولفه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، زیست محیطی و سیاسی توسعه پایدار داشتند و در راستای توجه شایسته به ابعاد توسعه پایدار با موانعی نظیر، ناتوانی و سردرگمی در برنامه ریزی راهبردی دانشگاه ها، شناخت و تعهد ناکافی برنامه ریزان نسبت به توسعه پایدار، تمرکز دانشگاه ها به حوزه نظری و کم توجهی به حوزه عمل، ارتباط ضعیف دانشگاه با صنعت، جامعه و دولت، مواجه هستند. بر پایه این یافته ها، به مدیران دانشگاه ها پیشنهاد می شود کارگاه های آموزش توسعه پایدار را در دستورکار خود قرار دهند و بر اساس مولفه های توسعه پایدار برنامه راهبردی دانشگاه خود را بازنویسی کنند.

    کلید واژگان: برنامه راهبردی, توسعه پایدار, دانشگاه های ایران
    Zahra Pakbaz, Fariba Adli *, Maryam Sadat Ghoraishi Khorasgani

    This is an applied descriptive-exploratory study. Strategic plan documents of 22 Iranian public universities were selected by sampling with maximum diversity. Also, semi-structured interviews were conducted with 11 faculty members participating in the development and implementation of the strategic plan of the studied universities. Interviewees were selected using a combination of purposive techniques. Data were analyzed by qualitative content analysis. The findings show that universities in the development of strategic planning paid unequal attention to the components of sustainable development.

    Keywords: Sustainable Development, Iranian Universities, Strategic Plan
  • فریبا عدلی*
    در یک دهه گذشته، حرفه گرایی مدیریت مدرسه و توجه به کیفیت عملکرد آنان در صدر سیاست گذاری های آموزشی قرار گرفته است. هدف این پژوهش بررسی سیاست های انتصاب مدیران مدارس در کشورهای با نظام آموزشی موفق بود. روش پژوهش، تطبیقی کیفی بر اساس رویکرد جرج بردی و سطح تحلیل و مشاهده، کلان (کشور) و استراتژی انتخاب کشورها «تفاوت در نظام های اجتماعی و تشابه در برون داد نظام آموزشی» است. برای تحلیل داده ها از رویکرد تفاوت و تشابه جان استوارت میل استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد سیاست های انتصاب مدیران مدارس در کشورهای منتخب، در سه حیطه ضرورت داشتن تجربه معلمی، تجربه مدیریت و آزمون ورودی با هم شباهت دارند. همچنین یافته ها نشان داد کشورهای منتخب در چهار سیاست با یکدیگر متفاوت هستند. در حالی که در سوییس و فنلاند مدرک کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی، شرکت در دوره های آموزش ضمن خدمت، و کسب گواهینامه شایستگی تدریس اهمیت دارد؛ در سنگاپور و کره جنوبی بر ارایه پروژه درباره هدف ها و برنامه راهبردی مدرسه تاکید می شود. با توجه به یافته های پژوهش پیشنهاد می شود سیاست های انتصاب مدیران مدارس در ایران براساس تجربه کشورهای سنگاپور و کره جنوبی مورد بازنگری قرار گیرد.
    کلید واژگان: سیاست های انتصاب, آموزش ضمن خدمت, رهبری مدرسه, مدیران مدارس
    Fariba Adli *
    In the past decade, the professionalism of school management and attention to the quality of the performance of school principals has been at the top of the educational policies agenda. The purpose of this study was to examine the policies for appointing school principals in countries with successful educational systems. The research is conducted using a qualitative comparative method based on George Bereday’s approach at the macro analysis level (country) and the strategy of selecting countries was “differences in social systems and similarities in the output of the educational systems.” John Stuart Mill’s differences and similarities approach was used to analyze the data. The findings of the research showed that the policies of appointing school principals in the selected countries are similar in three cases: the necessity of having teaching experience, management experience, and an entrance exam for candidates for school management positions. The findings also showed that the policies of appointing managers in the selected countries are different from each other in four cases. While in Switzerland and Finland, a master's degree in educational administration, participation in in-service training courses and obtaining a teaching competency certificate are important; in Singapore and South Korea, the emphasis is on the presentation of projects on the goals and strategic plans of schools. According to the research findings, it is suggested that the policies of appointing school principals in Iran be rewritten based on the school principal appointment policies of Singapore and South Korea.
    Keywords: Appointment Policies In, service Training School Leadership School Principals
  • Fariba Adli *
    This research was conducted with the aim of identifying the characteristics of knowledge leaders in Tehran schools. Based on this objective, the study was conducted using a qualitative method. Data was collected through triangulation, including semi-structured interviews with administrators and teachers of all-girls secondary schools and knowledge management specialists, observation of schools and the study of relevant documents. Interviews were conducted with 28 people using criterion-based sampling method and 8 schools were observed in the areas under study using sequential sampling method. The Document of the Fundamental Evolution of Education and the Regulations for the selection and appointment of school administrators were also reviewed. The data was analyzed using thematic analysis. The characteristics of the school administrator as a knowledge leader were categorized into 3 main classes including: knowledge network builder, knowledge guardian and school knowledge flow facilitator, and 10 subcategories. The emergence of knowledge leaders in the schools under study requires the following criteria: development of a digital physical space in the school, financing and sufficient educational budget, development and training of school administrators for the role of knowledge leaders, reforming the conditions for the selection and appointment of school administrators, granting independence and freedom of action to school managers, scientific and practical directives and instructions. It is suggested that professional development programs for school administrators should be developed and implemented, and the renovation of the public space of classrooms and school libraries based on knowledge literature should have a place on the agenda of the Ministry of Education.
    Keywords: school administrator, Knowledge management, knowledge leader
  • Fariba Adli *
    The role of culture in planning and implementing educational reforms and in impacting the quality of the education system has rarely been discussed. This study aims to identify the features of culture in governmental primary schools for girls in Iran aged 7‒12 years. Using an ethnographic approach, qualitative data were collected and analysed. The data were collected based on a triangulation strategy, through observation, in-depth interviews with teachers, and content analysis of the Document for Fundamental Transformation of the Education System. Thematic analysis was used to discover, analyse, and interpret the pattern of data meanings. The findings reveal that specific components represent the culture of these schools: a uniform education system, bureaucratic structure of schools, square-shape architecture of schools, national curriculum, arbitrary relationships between members of the school community, and the professional development of teachers based on the top-down command. The shared values of school members and behaviour norms are concerned with the exact execution of policies and plans issued in the form of circulars from the Ministry of Education, which shape the daily activities of school members; this has led to the emergence of a culture of obedience, wherein the members comply with the expectations, prescribed policies, and plans set by the Ministry of Education. Although studies acknowledge the importance of identifying cultural context, school culture has rarely been investigated in governmental primary schools for girls in Iran. This study highlights the role of education policymakers in maintaining and solidifying the existing culture in these schools.
    Keywords: education reforms, school culture, Primary School, obedience culture, educational policies
  • مرضیه یزدی درمنکی، فریبا عدلی*، گلنار مهران

    دانش فرهنگی، همانند همه دارایی های ارزش آفرین، مستتر اما، بسیار موثر است. بر این پایه، هدف این پژوهش شناسایی مولفه های فرهنگ رشته علوم انسانی در دانشگاه های شهر تهران بود. به این منظور، رشته های مختلف علوم انسانی شامل: حقوق، مدیریت، علوم تربیتی، جغرافیا و جامعه شناسی برای مطالعه انتخاب شدند. روش پژوهش، کیفی بود و گردآوری داده ها با مصاحبه نیمه ساختارمند انجام شد. با استفاده از نمونه گیری شدت، افراد برای مصاحبه انتخاب شدند و داده های مصاحبه ها، با روش تحلیل موضوعی بررسی شدند. بر اساس یافته های این پژوهش، مولفه های فرهنگی رشته های مورد مطالعه در 9 تم دسته بندی شدند: هدف آموزش، رسانه آموزش، روش تدریس، روش ارزشیابی، روش انجام دادن پژوهش، روابط استاد با دانشجو، اخلاق علمی، نگرش به رشته و نگرش به دانشجو. این رشته ها، در دو سطح درون رشته ای و میان رشته ای با هم تفاوت دارند. سطح میان رشته ای، متاثر از عوامل برونی یا فرا رشته یعنی دانشگاه و جامعه قرار دارد که اغلب در مطالعات نادیده گرفته می شود. لذا، برای بهبود این مولفه ها پیشنهاد می شود برنامه ریزی تغییر فرهنگی در دستورکار سیاستگذاران آموزشی قرار گیرد.

    کلید واژگان: فرهنگ ملی, فرهنگ دانشگاهی, فرهنگ رشته ای, علوم انسانی, شهر تهران
    Marziyeh Yazdi Darmanaki, Fariba Adli *, Gelnar Mehran

    Cultural knowledge, like all value-creation assets, is tacit and more effective. The aim of this study was identify the components of humanities culture in Tehran city universities. To this end, different disciplines of the humanities: Law, Management, Education, Geography and Sociology were studied. The research method was qualitative and data were collected through semi-structured interviews. Using intensity sampling, subjects were selected for interview and interviews data were analyzed using thematic analysis. Based on the findings of this study, the cultural components of disciplines studying were categorized into 9 themes: Purpose of Education, Media of Education, Teaching Method, Evaluation Method, Research Method, Teacher-Student Relationships, Academic Ethics, Attitude to Students and Attitude to Students. These disciplines differ on two levels, intra-disciplinary and inter-disciplinary. The interdisciplinary level is influenced by external or meta discipline factors, university and society which are often overlooked in studies. Therefore, to improve these components is suggested that cultural change planning be on the agenda of educational policymakers.

    Keywords: National Culture, University Culture, Disciplinary Culture, Humanities Disciplines, Tehran
  • منصوره عباسی*، طیبه ماهروزاده، سید مهدی سجادی، فریبا عدلی
    این پژوهش با هدف تبیین فلسفی رویکرد سندتحول بنیادین آموزش و پرورش به دانش و نقد دلالت های آن در تعلیم و تربیت انجام شد. انجام این پژوهش با توجه به اهمیت شناخت رویکرد سند به دانش و ابهاماتی که در سند نسبت به این مسئله وجود دارد، ضروری به نظر می رسید. پرسش اصلی این پژوهش: خروجی رویکرد دانش غالب در سند چیست و چه نقدی بر آن وارد است؟ این پژوهش از نوع بنیادی بود و از روش توصیف، تحلیل محتوا، تحلیل انتقادی و استنتاج استفاده شد. ابتدا با استفاده از منابع موجود، رویکردهای دانش و به خصوص بعد خروجی و دلالت های تربیتی آن ها، توصیف شد. سپس با روش تحلیل محتوای کیفی سند تحول بنیادین، به واکاوی مفاهیم، اصطلاحات و ارتباطات بین آن ها و استنباط و آشکار کردن رویکردهای نهان در سند پرداخته و این رویکردها نقد شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که رویکرد غالب دانش در مبانی نظری سند، رویکرد خطی است و در سند تحول راهبردی و سندبرنامه درسی، ترکیب توامان رویکرد خطی و درهم تنیده است. این موضوع با مبانی نظری سند ناهم خوانی دارد. ضروری است رویکرد غالب با توجه به نقدهای آن، بازبینی شود و ناهماهنگی ها در فرایند نوشتن سند آینده برطرف شود.
    کلید واژگان: رویکردهای دانش خطی, رشته ای و درهم تنیده, خروجی دانش, سندتحول بنیادین آموزش و پرورش
    Mansoureh Abbasi *, Tayebeh Mahrouzadeh, Mahdi Sajadi, Fariba Adli
    The purpose of this study was to explain the philosophical approach of Fundamental Reform Document of Education (FRDE) in the Islamic Republic of Iran to knowledge and critique its implications in education. Considering the importance of recognizing the document's approach to knowledge and the ambiguities in the document regarding this issue, it was necessary to conduct this research. The main question of this study: What is the product of the dominant knowledge approach in the document and what criticism does it have? This research was a fundamental one and used descriptive, content analysis, critical analysis and inference. First, using existing resources, knowledge approaches, and especially their product and their educational implications, were described. Then, by analyzing the qualitative content analysis of FRDE, the concepts, terms, and relationships between them were analyzed and then the document's inaccurate approaches were revealed and criticized. Findings of the research show that the dominant approach in the document's theoretical foundations is linear approach. But in the Strategic Transformation Document and the National Curriculum Document, simultaneous linear and intertwined approaches are considered. This is inconsistent with the theoretical foundations of the document. It is necessary to review the prevailing approach in light of its criticisms and to eliminate the inconsistencies in the process of writing the future document.
    Keywords: Linear, Disciplined, Intertwined Knowledge Approaches, Knowledge prouduct, FRDE
  • فائزه مهدوی پور، فریبا عدلی*، افسانه نراقی زاده

    ایفای موثر نقش رهبری در مدرسه، بر موفقیت دانش آموزان در حیطه های شناختی و غیر شناختی اثرگذار است. مهارت های رهبری، اغلب به عنوان عامل اصلی تفاوت میان مدارس اثربخش و کمتر اثربخش موردتوجه است. شواهد نشان می دهد مدیران مدارس کشور، کمتر نقش رهبری را ایفا می کنند و بندرت از دانش و مهارت های موردنیاز برخوردارند. بر این اساس، هدف این پژوهش، شناسایی مهارت های رهبری مدارس دخترانه متوسطه شهر تهران بود. به منظور درک تجربه زیسته مدیران مدارس، از روش کیفی با رویکرد پدیدار نگاری استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها بر پایه فن مثلث سازی: سند تحول بنیادین آموزش وپرورش، مشاهده مشارکتی (به مدت 35 روز اداری) و مصاحبه نیمه ساختاریافته (با 15 نفر از مدیران مدارس به روش گلوله برفی) بودند. داده ها با روش تحلیل محتوای کیفی بررسی شدند. یافته های پژوهش در 21 مقوله ، 26 زیر مقوله و 5 مضمون با عناوین «مهارت ترسیم چشم انداز»، «مهارت ارتباط موثر»، «مهارت پرورش همراهان»، «مهارت هدایت و راهنمایی همراهان» و «مهارت خودرهبری» دسته بندی شدند. یافته های پژوهش نشان می دهد برای اثربخشی رهبری مدرسه، توجه به ویژگی های اعضای مدرسه یعنی معلمان، کارکنان و ویژگی های دانش آموزان (در این پژوهش دختران دوره متوسطه) بسیار اهمیت دارد. با توجه به اهمیت مهارت آموزی رهبران آموزشی، پیشنهاد می شود برنامه های توسعه حرفه ای، پرورش مدیران و رهبران مدارس طراحی و اجرا شود.

    کلید واژگان: رهبری مدارس دخترانه متوسطه, مهارت ترسیم چشم انداز, مهارت ارتباط موثر, مهارت پرورش همراهان, مهارت هدایت و راهنمایی همراهان
    Faezeh Mahdavipour, Fariba Adli *, Afsaneh Naraghizadeh

    Today, the importance of effective management in the educational system, especially in schools as an operational category and the most important place for the realization of educational goals, is of great importance. In the last two decades, in most advanced countries, managers are considered to be the most important driver of educational programs and the effectiveness of schools. School effectiveness studies show that managers' influence depends not only on managerial qualifications and expertise, but also largely influenced by their leadership capabilities. The scholars of this field believe that today, with the increasing challenges of the emerging and ongoing, schools are slowly moving away from the past few decades, with only day-to-day management practices without effective leadership, and even in some cases impossible Educational leadership not only affects the quality of individual teacher training but many research in this area confirms the direct relationship between educational leadership and student learning and shows that the quality of educational leadership has a significant difference in school and student outcomes. Accordingly, the focus of attention in international centers on educating educational leaders has been focused on important and influential factors in the progress and improvement of the status of schools. Among the wide range of issues related to leadership and leadership, most leadership skills are considered as the main factor in the difference between effective and less effective schoolsBut this issue has been underestimated in the literature of leadership, especially in native literature. Evidence suggests that school principals play less leadership role and rarely have the knowledge and skills they need. Among the school's courses, secondary education is important when it comes to adolescence. In this course, adolescent students become entangled in abstract thinking with issues such as vulnerability, problems and friendship issues and peer pressure, emotional balance and defensive behavior, and may easily engage in unsafe behaviors with long-term negative consequences. Therefore, it seems that the educational system should take the necessary measures to manage these issues and prevent their deepening. Accordingly, the purpose of this study was to identify the leadership skills of high school girls in Tehran. In order to understand the experience of school administrators, a qualitative approach was used with phenomenological approach. The data collection tool was based on a triangulation technique: the fundamental transformation of education, participatory observation, and semi-structured interviews For interview, 15 school principals were selected by snowball method. Data were analyzed by qualitative content analysis method. The research findings were categorized in 21 categories, 26 sub categories and 5 themes: "landscape design skills", "effective communication skills", "parenting skill", "guidance and guidance" and "self-management skills". Considering the definition of the concept of leadership and the results of this research, it shows that the influence of the leader on school students occurs in two ways 1.Indirectly: Impact on students through the mediation of school staff, especially teachers, who are directly involved with students. 2. Directly: Influencing students through direct communication with them. In other words, the school principal may play a leading role in one of these two paths or both. The findings of this research are consistent with the skills gained from the compilation of leadership literature, but it is important to note that in existing literature, the main focus is on the influence of the leader through the mediation of teachers, and in this area issues Like the spirit of teachers, their motivation and the professional development of teachers are discussed. But there is not much talk about the direct relationship between the school leader and the students But the findings of this study emphasize the importance of leadership in the second path and show that the mere attention of the leader to the issues of staff and teachers is not enough to succeed in school performance, but it is necessary to address student leadership issues as an important part of the school's members Also pay attention. School leadership is a successful time to work both in relation to teachers and staff and to work well with students, because if the school leader fails to bring students on the path to the school's vision voluntarily, it would probably be an attempt Teachers in this regard will face serious resistance. Also, some skills are more relevant to each of these two groups, and others have a diminutive role. In this regard, paying attention to the age-specific characteristics of the students (in this study, high school students) is very important. Considering the importance of the training of educational leaders, it is suggested that professional development programs, the development of school administrators and leaders be designed and implemented. But not only in the literature of this field not only this issue has not been addressed, but in terms of the appointment of the directors of the country, there is also no effect on this discussion, and there is essentially no different understanding for school principals in different educational periods. In the Transformation Document, despite the emphasis on choosing managers based on meritocracy, this is somewhat ambiguous as the Transformation Document does not provide any theoretical definitions and operational plan for measuring meritocracy and achieving it. Therefore, based on the findings of this study, it is suggested that workshops be designed and conducted to continuously train managers for skills in simulated situations with real conditions; current school curricula and professional development programs for school principals, with emphasis on leadership skills, based on the characteristics of each curriculum ; Schoolchildren's selection policies should also be rewritten with emphasis on selection based on related education and leadership training courses, as well as rehearsals of the content of the management education with emphasis on attendance in the field of action (schools). Given that the document on the fundamental transformation of education (2011) is at the assessment stage, it is suggested that school management and leadership in the proposed goals and objectives of the document should be redefined according to the role of leadership in school management. Also, the term "meritocracy" is defined in terms of effective school management literature and research findings

    Keywords: Girls&#039, school Leadership Skills, vision design Skill, Effective Communication Skill, followers growth skill, followers guidance skill
  • فریبا عدلی*، ابوطالب مطللبی ورکانی
    چکیده در یک دهه گذشته، حرفه گرایی رهبری مدرسه، دستورکار اصلی سیاست گذاری آموزشی شده و توجه به کیفیت مدیران و رهبران مدارس در صدر موضوعات نظام آموزشی قرار گرفته است. با توجه به اهمیت این موضوع، هدف این پژوهش، شناسایی و درک وظایف و فعالیت های مدیران مدارس برای دستیابی به نظام آموزشی اثربخش بود. لذا، برای درک آنچه مدیران مدارس انجام می دهند، این پژوهش به روش کیفی انجام شد. جامعه مورد مطالعه، مدیران مدارس شهر تهران بودند که به روش نمونه گیری نظری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، مشاهده، مصاحبه و مطالعه اسناد مربوطه بود. برای تحلیل داده ها، از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد شرایط انتصاب مدیران مدارس، اهمیت و پیچیدگی مدارس را به عنوان واحد تحلیل منعکس نمی کند و شرح وظیفه، مدیران مدارس را ناظر فعالیت های اعضای مدرسه نه کارگزار تعریف می کند. لذا، ضروری است برای دستیابی به نظام آموزشی اثربخش، مدیر مدرسه، شرایط انتخاب و شرح وظیفه مدیران مدارس بازتعریف شود. همچنین، دوره های مهارت آموزی مدیریت و رهبری برای مدیران مدارس طراحی و برگزار شود. کلمات کلیدی: آئین نامه انتصاب مدیران مدارس، شرح وظیفه مدیر مدرسه، حرفه گرایی، آموزش مدیریت، مهارت آموزی رهبری
    کلید واژگان: آئین نامه انتصاب مدیران مدارس, شرح وظیفه مدیر مدرسه, حرفه گرایی, آموزش مدیریت, مهارت آموزی رهبری
    Fariba Adli *, Abutaleb Motallebi Varkani
    In the last decade, schools’ principals and leadership professionalism, has been the main agenda of educational policy and attention to the quality of schools’ principals and leaders have been priority of educational system. Mangers and leaders pay attention to all school’s issues and they are in charge of the performances of school; they create a positive culture at school, their impact is beyond the boundaries of the school and the success of other systems in creating a sustainable environment depend on their performance. Many countries, including members of Organization for Economic Co-operation and Development (OECD), have held training course in School Leadership. According to these courses, School Leadership should be entrusted to the schools’ principals, so they must have a responsibility and a considerable freedom and independence. In fact, decision making is a task that schools principals should carry out independently. Therefore, higher education degree, passing various training courses and having experience in teaching and managing are absolute necessities for being a school’s principals. However, Iranian school’s principals mostly be chosen from the employees of the Ministry of Education and do not involved in decision making. As finding researches show Iranian school’s principals engage in ordinary tasks such as making sure that, when school finishes, all electronic equipment are off, the laboratory and library door is locked and etc. Our school’s principals are only responsible for the Ministry circulars and do not involve in decision making. As researches mention in 21th century every effort to improve the quality of educational system should begin from school’s principals. Hence the purpose of this study was to identifying and understanding the tasks and activities of schools’ principals to achieve effective educational systems. To understand what the schools’ principals do and how do these activities, this research did qualitative method. Population of research were schools’ principals in Tehran that were selected theoretical sampling method. The tools for collecting data: we interviewed with 16 public schools’ principals. This schools’ principal had Bachelor and master degree. Also, we observed schools (observation without participation). We saw the activities of schools’ principals for a week at per schools. We studied the policies which reflect expectations, roles, and responsibilities of school’s principals and determine the scope of their powers. By observation, interviewing and studying documents, we did triangulation data. To analyze was used qualitative content analysis method. The content analysis of the findings observations, interviews and official documents show our schools’ principals are based on Mintzberg’s 10 Managerial Roles, respectively from high to low, Informational, Interpersonal and Decisional Roles. This schools’ principal was playing important role of decisional less frequently. Also, the content analysis of their job description shows the schools’ principals must perform codes set of Iranian Ministry of Education. Findings show that the appointment conditions of schools’ principals did not reflect the importance and complexity of schools as a unit of analysis. Job description is defined principals as controller not agent. we are facing with principals in our schools that control teachers and pupils’ actions instead of helping them to make decision and they are affected instead of affecting. While school’s principals must take decision about vital subjects, for example increase educational quality, decrease inequality and etc. Schools administers do tasks such as a security guard and a police officer. As security guards, they were treating with teachers and pupils like things, as they were protecting the properties, the facilities, rooms, equipment, news, classified documents even people from damage at their schools. Moreover, they were behaving like a police officer at their schools. They were similar to an officer who supervised to perform the rules of the school. They were performing the rules of educational system and were controlling teachers and pupils at their school. Also, the content analysis of job description of schools’ principals is showed schools’ principals were tasked in a closed system. School’s principals must do everything that central office want to. Weakness emerges in the schools because of schools’ principals do not know management and leadership. Schools’ principals who do not know about administration and management and they do not try for learning how can help to teachers and pupils? Although, management and leadership learning is very important; but our schools’ principals perform it to trial and error method. That is very important problem for our educational system. As our recent research shows Iranian schools’ principals urgently need preparation and training, so we should organize a precise program to prepare them. Teaching and learning are often planed for pupils, students and sometimes for teachers, but this rarely discuss that school or university managers and leaders learn about school principal or do they participate in a training sessions? Our schools’ principals are never taught or trained for management and leadership. Despite this fact that there are disciplines of education and educational administration in Iranian higher education institutions, it seems “managers were born manager” here. Learning leadership is dependent on leadership learning. There are several theories about school’s leadership and management and the relationship between theory and practice of management has been confirmed. However, in our schools, schools’ principals were not taught about managing and leading of schools. Therefore, it is essential to redefine the role of the school’s principals, selection criteria and job description, in order to achieve effective educational system. Also, principals and leadership training courses for schools’ principals will be designed and implemented. Based on the findings of this study, it is suggested to change the existing situation of school principal: "School selection conditions" are reviewed and developed by schools’ principals. The duties of school principals are rewritten according to the management literature and educational leadership. In order to empower managers, leadership training and leadership courses will be held in schools.
    Keywords: : School Principals Mandate, Job description of School Principal, Professionalism, Management Education, Leadership Training
  • فریبا عدلی*، زهرا احمدی، گلنار مهران، علی اکبر فکری
    در هزاره جدید، دانش یگانه منبع مزیت رقابتی پایدار شناخته شده است لذا؛ خلق، انباشت و اداره آن در سازمان ها نیز، به راهبردی ارزش آفرین تبدیل شده است. دانش عمدتا در سرمایه انسانی سازمان قرار دارد و استقرار مدیریت دانش در واحدهای مختلف سازمان می تواند به رشد و توسعه آن کمک می کند. این پژوهش، با هدف ارزیابی وضعیت مدیریت دانش در واحد آموزش سازمان های صنعتی دریایی ایران و شناسایی چالش های آن ها انجام شد. این پژوهش، به روش آمیخته (تشریحی) اجرا شد، جامعه پژوهش، سازمان های صنعتی وزارت نفت شامل نفت دریایی(فلات قاره)، پالایش و پخش،پتروشیمی و نفت و گاز پارس بودند که در بخش کمی، به روش سرشماری و در بخش کیفی، به روش نمونه گیری هدفمند در پژوهش شرکت داشتند. ابزار جمع آوری داده ها در بخش کمی، پرسشنامه و در بخش کیفی، مصاحبه با خبرگان آگاه بود. یافته های پژوهش نشان می دهد مدیریت دانش در سازمان های صنعتی مورد مطالعه در وضعیت نسبتا نامطلوبی قرار دارد و این سازمان ها برای استقرار مدیریت دانش با چالش های متعددی مواجه اند. همچنین، یافته های پژوهش ضرورت طراحی مدل بومی برای استقرار مدیریت دانش را آشکار کرد.
    کلید واژگان: مدیریت دانش, مدل میک, واحد آموزش سازمان های صنعتی دریایی, مدل 10 ف
    Fariba Adli *, Z Ahmadi, G Mehran, A Fekri
    In new millennium, knowledge is identified the only source of sustainable competitive advantage; therefore, creation, accumulation and manage, it has become to the strategic value creation in the organization. Knowledge nest mainly in human capital of organization and establishment of knowledge management in various units of the organization can help its development. The goal of the research assess circumstance of knowledge management in education unit of Iranian industrial organization. The research did mixed method and Research population were Industrial organizations of the Ministry of Oil, which includes marine oil, refining and distribution, petrochemicals and pars oil and gas in Tehran.The sampling had two parts: in quantitative section was census method and qualitative section was the purposive sampling. The quantitative and qualitative data gathered with questionnaires and interviews with experts. The findings show that the study of knowledge management in industry organizations is relatively poor, The findings also revealed the need for a model for the establishment of knowledge management.
    Keywords: knowledge management, Education Department industrial organizations, MAKE model, 10-F model
  • مینا ممنون*، فریبا عدلی، پروین صمدی
    این پژوهش با هدف بررسی مولفه های فرهنگ دانشگاهی بر سهیم سازی دانش میان اعضای هیات علمی دانشگاه الزهراء(س) انجام شد. مولفه های فرهنگ دانشگاهی: استقلال آکادمیک، آزادی علمی، مدیریت دانشگاه، اخلاق حرفه ای، ارتباطات، کارجمعی و گروهی، فرهنگ یادگیری، اعتماد، سیستم پاداش و ارزیابی بودند. روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی، ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. مشارکت کنندگان، اعضای هیات علمی علوم انسانی از رشته های نرم-کاربردی بودند که با نمونه گیری هدفمند (13 نفر) در این پژوهش حضور داشتند. داده ها با روش تحلیل محتوای کیفی بررسی شدند. یافته های پژوهش نشان می دهند فعالیت های سهیم سازی دانش میان اعضای هیات علمی دانشگاه الزهراء(س) ضعیف است و مولفه های فرهنگ دانشگاهی در محیط دانشگاه دارای ضعف های اساسی است و به عنوان مانع فعالیت های سهیم سازی دانش عمل می کنند هم چنین در این پژوهش مشارکت کنندگان کمبود زمان و تک جنسیتی بودن دانشگاه را از دیگر موانع سهیم سازی دانش بیان کردند که بر فرهنگ دانشگاهی آن اثرگذار است. به رغم این که تغییرات فرهنگی زمان بر است، با برنامه ریزی راهبردی مدیریت دانش می توان بر بیشتر این موانع غلبه کرد.
    کلید واژگان: سهیم سازی دانش, فرهنگ دانشگاهی, اعضای هیات علمی, دانشگاه الزهراء(س)
    Mina Mamnunn *, Fariba Adli, Parvin Samadi
    This study was down to examine the components of the academic culture of knowledge sharing among faculty members of Al-Zahra university .Components of academic culture were: academic autonomy, academic freedom, university management, professional ethics, communications, social and team work ,culture of learning, trust, and reward and evaluation systems .The method of study was qualitative content analysis and data collection tools was semi-structured interview. Participants were members of faculty of humanities whose major was soft-practical were present by the purposive sampling(n=13). Data were analyzed by method of qualitative content analysis. The results show that knowledge-sharing activities among faculty members of Al-Zahra university are weak and component of university culture has fundamental weaknesses and act as a barrier to knowledge-sharing activities .also participants of this research stated lack of time and single-sex school as other barriers to knowledge- sharing that effect on academic culture. Despite the fact that cultural change takes time we can overcome this barriers by strategic planning of knowledge management.
    Keywords: knowledge-sharing, academic culture, faculty members, Al-Zahra University
  • فرشته حسینی*، مژده وزیری، فریبا عدلی

    هدف از انجام این پژوهش، ارزیابی وضعیت کنونی مدارس هوشمند متوسطه دخترانه تهران بر اساس استانداردها (مدل مفهومی هوشمند سازی) در سال 1393 1392 انجام گردید. روش این پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه مدارس هوشمند متوسطه دخترانه مناطق 19 گانه شهر تهران و نمونه شامل 8 مدرسه هوشمند متوسطه دخترانه که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و همچنین پرسشنامه مدل مفهومی انجام گردید. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه و مصاحبه نیمه ساختارمند بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تی استیودنت بهره گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد وضعیت کنونی مدارس هوشمند در مولفه مدیریت یکپارچه رایانه ای در سطح پیشرفته و در مولفه برخورداری از معلمان آموزش دیده و زیرساخت توسعه یافته فناوری در سطح میانی و در مولفه محیط یاددهی و یادگیری مبتنی بر محتوای چندرسانه ای و ارتباط یکپارچه رایانه ای با مدارس دیگر در سطح مقدماتی قرار دارد. درنهایت از کل مدارس متوسطه دخترانه در تهران که عنوان هوشمند را به خود نسبت می دادند فقط 19 مدرسه هوشمند محسوب شدند که با توجه به نتایج پژوهش تعدادی از این مدارس نیز نیاز به بهبود کیفیت بیشتر دارند. تا بتوانند به سطح مطلوب یعنی پیشرفته نائل شوند.

    کلید واژگان: روش های نوین تدریس, فناوری اطلاعات, مدارس هوشمند, هوشمندسازی
    Fereshte Hosseini *, Mojdeh Vaziri, Fariba Adli

    The purpose of this study was to evaluate the current status of girls' high schools in Tehran based on standards (conceptual model of intelligence) in 2014-2014. The research method was descriptive survey. The statistical population of the research consisted of all girls 'high schools in 19 districts of Tehran and the sample consisted of 8 girls' high schools that were selected by available sampling method and conceptual model questionnaire. Data collection tools were questionnaires and semi-structured interviews. Data were analyzed using t-student test. The results showed that the current state of smart schools in the component of advanced computer integrated management and in the component of trained teachers and advanced technology infrastructure in the middle level in the component of multimedia content-based teaching and learning environment and integrated computer communication. O is on a preliminary level with other schools. Finally, out of the total girls' secondary schools in Tehran that were labeled as smart, only 19 were considered smart schools, and according to the research results, some of these schools need to be further improved. So that they can reach the desired level, that is, advanced.

    Keywords: New teaching methods, Information Technology, Smart Schools, Smart
  • مریم ارمندئی *، مژده وزیری، فریبا عدلی
    خلق و اداره بحث، تبادل نظر، گفت و گو و شنیدن صدا های دیگر از جمله چالش های مدیران در محیط کاری است. این پژوهش با هدف مطالعه عوامل موثر بر سکوت سازمانی کارکنان دانشگاه انجام شد که از نظر هدف کاربردی و از لحاظ گردآوری داده ها به روش آمیخته است. در بخش کمی با نمونه گیری طبقه ای 332 نفر و در بخش کیفی با نمونه گیری هدفمند 10 نفر از کارکنان دانشگاه های وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری مشارکت داشتند. ابزارهای پژوهش برحسب روش، پرسشنامه «جو سکوت» واکولا و بورادوس(2005)، پرسشنامه محقق ساخته «رفتار سکوت» و مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. روایی پرسشنامه ها با استفاده از نظر متخصصان دانشگاهی بررسی و تایید شد و پایایی آن ها با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه شد که به ترتیب 88/0و 89/0 بود. برای تحلیل داده های کمی، از روش های آماری با ابزار spss و برای مصاحبه ها از روش تحلیل محتوا استفاده شد. یافته های بخش کمی نشان داد وضعیت جو و رفتار سکوت و مولفه های آن به غیر از رفتار خودحفاظتی نامطلوب ارزیابی شد. یافته های بخش کیفی عوامل موثر بر این وضعیت را نشان دادند. یافته های پژوهش ضرورت برنامه ریزی را برای کاهش جو و رفتار سکوت کارکنان پیشنهاد می دهد.
    کلید واژگان: سکوت سازمانی, جو سکوت, رفتار سکوت
    Maryam Armandei *, Mozhdeh Vaziri, Fariba Adli
    Creation and management of the debate, exchanging ideas, dialogue and listening to other voices are among the managers challenges in the workplace. This study aimed to investigate the factors influencing organizational silence which its purpose was practical and the data was collected in a mixed (quantitative - qualitative) way. In quantitative section Respondents were 332 cases who were selected by categorized sampling and in qualitative section 8 cases were selected by purposeful sampling from among employees of universities affiliated to ministry of science, research and technology. Silence climate questionnaire of Vakola and Bouradas (2005), Researcher-made questionnaire of silence behavior and semi-structured interview were used as the research tools. Questionnaires validity was reviewed and approved by academic experts. Questionnaires reliability was calculated as 0.89, 0.88 using Cronbachs alpha. Questionnaires data analysis was performed by SPSS software using descriptive and inferential statistical procedures and for the analysis of interview content analysis method was used. Quantitative findings showed that the status of silence climate and behavior and all factors except for self -protection were unfavorable. Qualitative findings showed the factors affecting the status. Therefore the findings suggested that planning for reducing silence climate and behavior is necessary
    Keywords: organizational silence, silence climate, Silence behavior
  • فریبا پاک نژاد، پروین احمدی، فریبا عدلی
    زمینه و هدف
    سلامت سازمانی را می توان عامل بسیار مهمی در تسهیل و تسریع وصول به اهداف و رسالت مدرسه به حساب آورد. هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی سلامت سازمانی مدارس دوره ابتدایی بود.
    مواد و روش ها
    پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی و جامعه آماری، کلیه مدارس دوره ابتدایی آموزش و پرورش منطقه 8 شهر تهران به تعداد 115 مدرسه می باشد. روش نمونه گیری از نوع خوشه ایو با استفاده از جدول «کرجسی» و «مورگان»، 92 مدرسه به عنوان نمونه انتخاب شدند و از 355 معلم نظرخواهی به عمل آمد. جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه سلامت سازمانی «پرداختچی» و همکاران استفاده شده است. پایایی پرسش نامه از روش آلفای کرونباخ 98/0 و روایی صوری و محتوایی سوالات پرسش نامه توسط استادان و صاحب نظران تایید شد.
    یافته ها
    از میان ده مولفه سلامت سازمانی، مولفه های پاس داشت ارزش های اسلامی و تاکید بر کیفیت، بالاترین میزان و مولفه امکانات مدرسه، پایین ترین را دارا بودند. سلامت سازمانی مدارس ابتدایی دخترانه بهتر از مدارس ابتدایی پسرانه بود. مدارس دولتی در دو مولفه نفوذ مدیر و تاکید بر کیفیت از مدارس غیر دولتی بهتر بود. معلمان زن از معلمان مرد بهتر عمل می کردند.
    نتیجه گیری
    فهم وضع سلامت یک سازمان، می تواند ما را در انتخاب و گزینش روش های مدیریتی مناسب برای اثربخشی آن یاری کند. بنابراین، برای اینکه مدرسه به مکانی مطلوب، سالم، پذیرا و پویا تبدیل شود، به طوری که معلمان و دانش آموزان به جای اجبار در تحمل آنجا، خواهان ماندن در آنجا باشند، باید موقعیت فعلی مدارس را در یابیم و عوامل تاثیر گذار بر مطلوب بودن این محیط را شناسایی نماییم.
    کلید واژگان: ارزیابی, سلامت سازمانی مدرسه, دوره ابتدایی, مولفه های سلامت سازمانی
    Fariba Paknejad, Parvin Ahmadi, Fariba Adli
    Aim and
    Background
    Organizational health can be considered as a very important factor in facilitating and accelerating the achievement of school goals and missions. The purpose of this study is verification of prime school’s organizational health.
    Materials And Methods
    This research – method is descriptional –survey and the population is all prime schools of region 8 of Tehran (115 schools). Clustering Sampling was done using of Korgesi and Morgan table and 92 schools were chosen and asked 355 teachers. Data were collected using of Pardakhtchi and coworkers’ questionnaire that it’s reliability was confirmed by Cronbach's alpha (0.98) and it’scontent validity was verified by the professors and experts.
    Findings: Among the ten components of organizational health, the components of the protection of Islamic values and emphasis on quality, had the highest level and component of school facilities, had the lowest. The organizational health of elementary school girls is better than boy's elementary schools.
    Conclusions
    Understanding the health of an organization can help us choose and manage appropriate management methods for its effectiveness. So to make school a desirable place, we need to understand the current situation of schools and identify the factors affecting the desirability of this environment.
    Keywords: Assessment, School organizational health, Prime schools, Organizational health factors
  • مریم حافظیان، فریبا عدلی*
    با توجه به این که مدیران اثر بخش همواره به دنبال راه هایی برای بهبود عملکرد کارکنان و سازمان خود می باشند، آنها می توانند با پرورش مولفه های هوش هیجانی به مدیرانی اثر بخش تبدیل شوند. با توجه به اهمیت هوش هیجانی و نقش آن در تغییر عملکرد، این پژوهش به بررسی نقش مولفه های هوش هیجانی مدیران در بهبود عملکرد کارکنان در دانشگاه های استان مازندران پرداخت. روش پژوهش توصیفی- همبستگی است. 80 نفر از مدیران و 340 نفر از کارکنان، در این پژوهش مشارکت داشتند.ابزار اندازه گیری پرسشنامه هوش هیجانی برادبری و گریوز(2005) و پرسشنامه عملکرد پژوهشگر ساخته بر اساس مدل اچیو بود. داده ها با استفاده از SPSS شامل روش های آمار توصیفی، آزمون آماری t تک گروه،t تفاوت بین دو گروه، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش بیانگر آن است که بین مولفه های هوش هیجانی مدیران و عملکرد کارکنان رابطه وجود دارد. به عبارت دیگر، هر چه هوش هیجانی مدیران بالاتر باشد عملکرد کارکنان بهتر خواهد بود.
    کلید واژگان: هوش هیجانی, خود آگاهی, خود مدیریتی, مدیریت رابطه, آگاهی اجتماعی, بهبود عملکرد
    Maryam Hafezian, Fariba Adli*
    Given that effective managers are always looking for ways to improve the performance of their employees and organizations They develop emotional intelligence components to become effective managers and their favorable impact on the performance of employees and organizations.Regarding to the importance of emotional intelligence and its Role in changing performance, this study searched for the relation between managers emotional intelligence and staff's performance in MazandaranUniversity in medical science. Study procedure is correlative- explanatory in which 80 subject from Managers and 340 subject among staffs , participated in this study measurement instruments were two questionnaires. Emotional intelligence questionnaire provided by Brad berry and Grewz (2005). The performance Questionnaire made by Researcher. Data analysed by Using SPSS software consisted of descriptive statistics, t-statistic one- group test, t difference between two groups, Pearson correlation coefficient and step by step Regression analysis. study findings showed that there is a significant relation between managers emotional intelligence and staffs performance components. In other words,The higher managers emotional intelligence, resulted to better staff's performance.
    Keywords: emotional intelligence, self, awareness component, self, management, Relation Management, Social awareness, Performance improvement
  • فریبا عدلی*
    مقدمه

    ناکامی دانش آموزان در آزمون های ملی و فراملی (نظیر تیمز) مولفه های مختلف نظام آموزشی را زیر سوال برده است.بدون تردید عوامل مختلفی در نیل به این نتیجه دخیل است. درمیان سه ضلع دانش آموز،معلم ومحتوا این پژوهش بر نقش معلمان تاکید دارد زیرا معلمان نقش کلیدی در آموزش دارند .این ایده که صرف دانستن دانش محتوا برای تدریس اثربخش کافی نیست بر دانش محتوایی تعلیم وتربیت تاکید می کند.

    نتیجه گیری

    دانش محتوایی تعلیم وتربیت صلاحیتی است که معلمان برای ارایه تدریس اثربخش به آن نیاز دارند و با آن محتوی را به صورت دقیق تر ارایه و به نیازهای دانش آموزان با استفاده از این دانش پاسخ می دهند .

    کلید واژگان: دانش محتوایی تعلیم و تربیت (pck), تدریس اثربخش, صلاحیت حرفه ای معلمان, تربیت معلم
    Fariba Adli *

    Introduction the frustration of the student's at the national and international test's like "times" has encountered the education system with many questions.with no doubt,different factors are involved in the achievement of this outcome.Regarding three sides,the student's,teacher and content,this survey emphasizes on the role of the teacher's because they have a key role in education.this idea that only having content knowledge isn't enough for an effective teaching, this survey emphasizes on the pedagogical content knowledge. pedagogical content knowledge is a competence that the teacher's need for presenting an effective teaching.they present the content accurately in detail's and respond to the student's need's using this knowledge.hence, it's necessary to pay attention to this important subject in teacher training center's.

    Keywords: pedagogical content knowledge, Effective Teaching, teacher&#039, s professional competence, teacher training center&#039, s
  • روناک ابراهیمی*، فریبا عدلی، گلنار مهران
    فرهنگ در هر جامعه ای از زمینه های اصلی رشد دانش است و فرهنگ دانشگاهی به منزله یکی از خرده فرهنگهای مهم آن تاثیر بسزایی بر توسعه دانش آفرینی دارد. هدف این پژوهش شناسایی نقش فرهنگ دانشگاهی بر دانش آفرینی از دیدگاه صاحبنظران نظام آموزش عالی بود که به روش کیفی و از طریق مصاحبه های نیمه ساختار یافته انجام شد. مولفه های فرهنگ دانشگاهی در ده موضوع دسته بندی شدند: استقلال دانشگاهی، آزادی علمی، اخلاق حرفه ای، مدیریت، ارتباطات، مشارکت و کارگروهی، فرهنگ یادگیری، اعتماد بین اعضا، نظام پاداش دهی و ارزیابی. مشارکت کنندگان در این پژوهش وضعیت این مولفه ها را ضعیف و نامناسب توصیف کردند. مولفه های دانش آفرینی نیز در هشت موضوع شناسایی شدند، شامل روحیه جست و جو گری، رعایت اخلاق حرفه ای، مدیریت مشارکتی، نظام پاداش، اعتماد بین اعضا، اهمیت دادن به کارگروهی و تیمی، آزادی علمی و فرهنگ یادگیری. یافته های پژوهش نشان داد که از دید صاحبنظران، فرهنگ دانشگاهی ایران با مولفه های دانش آفرین فاصله نسبتا زیادی دارد و همچنین بین بسیاری از مولفه های فرهنگ دانشگاهی و دانش آفرینی همپوشی وجود دارد.
    کلید واژگان: فرهنگ, فرهنگ دانشگاهی, دانش آفرینی, نظام آموزش عالی, یادگیری
    Ronak Ebrahimi*, Fariba Adli, Golnar Mehran
    Culture is one of the main substrates of knowledge creation. The academic culture as one of the main subcultures of the society has a great impact on the growth and development of knowledge creation. The aim of the present study was to identify the role of academic culture on the knowledge creation based on the perspectives of experts of the higher educational system by using qualitative method and semi structured interviews. The academic culture components were categorized into 10 themes including academic autonomy, academic freedom, professional ethics, management, communication, collaboration and teamwork, learning culture, trust among members, reward and evaluation system. Experts described the conditions of these components as poor and improper. The components of academic culture of knowledge creation were identified as 8 themes including seeker spirit, professional ethics, collaborative management, reward systems, trust between members, teamwork, academic freedom, and learning culture. The findings revealed that from the perspectives of experts, there is a relatively large distance between Iran's academic culture and cultural components of knowledge creation, and also, there is an overlap between many components of academic culture and cultural components of knowledge creation.
    Keywords: Culture, Academic culture, Knowledge creation, Higher education system, Learning
  • زهره زین الدینی بیدمشکی، فریبا عدلی، مژده وزیری
    از آنجا که در سالهای اخیر مفهوم منابع انسانی جای خود را به سرمایه انسانی داده است، جذب و استخدام نیروی انسانی مستعد و شایسته و جانشین پروری در سازمانها اهمیت مضاعفی پیدا کرده است. هدف از این پژوهش مقایسه وضعیت موجود برنامه ریزی جانشین پروری و مدیریت استعداد با وضعیت مطلوب آن در دانشگاه های دولتی شهر تهران بود. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی و جامعه آماری آن کارکنان کلیه دانشگاه های دولتی شهر تهران با رشته های مختلف علوم انسانی بود که از میان آنها دانشگاه های تهران، علامه طباطبایی، شهید بهشتی، خوارزمی، الزهراء و تربیت مدرس به صورت تصادفی انتخاب شدند. تعداد افراد جامعه 6572 نفر بود که بر اساس جدول کرجسی و مورگان و با استفاده از نمونه گیری طبقه ای، نمونه ای به حجم 354 نفر انتخاب شد. ابزار پژوهش پرسشنامه 30 سوالی راث ول شامل هفت مولفه در دو وضعیت موجود و مطلوب بود که میزان پایایی آن با محاسبه آلفای کرونباخ 75/0 برآورد شد. در نهایت، داده های 297 پرسشنامه استفاده شد و نرخ بازگشت 83% بود. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار spssو استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی شامل فراوانی، میانگین، آزمون ویلکاکسون و آزمون تحلیل واریانس انجام شد. یافته ها نشان داد که میان وضعیت موجود و مطلوب برنامه جانشین پروری در دانشگاه های دولتی شهر تهران، در همه ابعاد، تفاوت معنا دار وجود دارد و بعد تعهد نسبت به جانشینی نظام مند در هر دو وضعیت موجود و مطلوب به عنوان مهم ترین مولفه شناخته شد. بنابراین، یافته های پژوهش نشان دهنده ضرورت وجود برنامه ای برای جانشین پروری کارکنان آموزش عالی و همچنین، ضرورت تعهد و توجه مدیران ارشد در خصوص فراهم سازی مقدمات اجرای این برنامه مانند آگاه ساختن کارکنان از مسئولیتهای شغل فعلی و آینده آنها در موسسات آموزشی است.
    کلید واژگان: برنامه ریزی جانشین پروری, مدیریت استعداد, آموزش عالی
    Zohre Zeynoddini Bidmeshki, Fariba Adli, Mojde Vaziri
    While in recent years the notion of human resource alternated by human capital، the problem of absorbing، recruiting، and retaining competent employees and succession planning has become more important than past. The present study aimed at comparing the present and ideal positions of succession planning (SP) and talent management (TM) in Tehran’s public universities of which University of Tehran، Allame Tabatabaee University، Shahid Beheshti University، Tarbiat Moallem University، Al-Zahra University and Tarbiat Modaress University were randomly selected. The study was a descriptive-survey type. The statistical population was all of 6572 employees of Tehrans universities in different humanities field. According to Krejcie and Morgans table and using quota sampling، 354 of employees were selected. Research tool was Rosswel’s 30 item questionnaire consisted of six factors in present and ideal situations. Reliability of the questionnaire was estimated (0. 75) using Cronbach alpha. Finally، 297 questionnaires were collected. The rate of return was 83 percent. Descriptive and inferential statistics including frequency، Wilcoxon test and analysis of variance were performed for data analysis. The results revealed that، there is a significant difference between present and ideal positions of SP in all of dimensions، as well as commitment about SP is the most important dimension of it. Therefore، the results showed the necessity of implementing the SP and TM in higher education. In addition، the founding shows the importance of senior management commitment and attention to providing the groundwork for the implementation of this program including informing employees of their current and future job responsibilities in educational institutions.
    Keywords: Succession Planning, Talent Management, Higher Education
  • مریم حیدری، مژده وزیری، فریبا عدلی
    هدف پژوهش حاضر، بررسی وضعیت مدارس هوشمند بر اساس استانداردها و مقایسه عملکرد آن با مدارس عادی می باشد. روش پژوهش، پیمایشی است. جامعه آماری، شامل کلیه مدارس متوسطه دخترانه شهر یزد می باشد که از بین آنها، دو دبیرستان عادی به روش نمونه گیری خوشه ایو دو دبیرستان هوشمند به روش سرشماری انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل چک لیست ارزیابی مدارس هوشمند (مشاهده) برای بررسی وضعیت کنونی مدارس و پرسش نامه تفکر انتقادی و معدل سال سوم برای اندازه گیری عملکرد دانش آموزان می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از نرم افزار SPSS و برای آزمون سوالات پژوهش، از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون t مستقل) استفاده شد. نتایج نشان داد که وضعیت کنونی مدارس هوشمند از نظر محتوای یاددهی یادگیری، زیرساخت فاوا، معلمان آموزش دیده و ارتباط رایانه ای با مدارس در سطح پایین و تنها در مولفه استفاده مدیران از رایانه در سطح مطلوب قرار دارد. هم چنین، بین عملکرد دانش آموزان مدارس هوشمند با عادی از نظر تفکر انتقادی، تفاوت معنادار وجود نداشت ولی در زمینه پیشرفت تحصیلی (معدل) تفاوت معنادار بود.
    کلید واژگان: مدارس هوشمند, استانداردها, عملکرد مدارس, تفکر انتقادی, پیشرفت تحصیلی
    Maryam Heidari, Mojdeh Vaziri, Fariba Adli
    The present study aimed to investigate the status of smart schools based on standards and to compare its performance with that of public schools. The study method was descriptive survey. The statistical population included all girl secondary schools in city of Yazd. Two public high schools were selected via cluster sampling، and two smart schools were selected via census method. Instruments included smart schools evaluation check list (observation) to examine the present status of the schools، critical thinking skills test، and third grade average to measure academic achievements of the students. SPSS software was used for data analysis، and descriptive and inferential statistics (t test) were used to test the research questions. The findings showed that the current status of smart schools was in low level with respect to teaching-learning content، ICT infrastructure، trained teachers and computer communication with the schools. Only with respect to principals'' use of computers it was in accepted level. Also، there was not a significant difference between smart school students'' performance and that of the public school students in critical thinking but in academic achievement there was significant difference.
    Keywords: Smart Schools, Standards, Schools Performance, Critical Thinking, Academic Achievement
  • فریبا عدلی*، ژیلا محمدی
    تئوری منبع محور توجه سازمان ها را برای کسب مزیت رقابتی پایدار به درون آن جلب کرد و رابطه منابع و عملکرد را مطرح کرد. در حال حاضر سازمان ها ارزش پایدار خود را از دارایی های نامشهود خلق و حفظ می کنند. دارایی های نامشهود شامل تجربه، استعداد، حق ثبت ها، حق اختراع ها، حق تالیف ها، علائم و نام های تجاری، فرمول های سری، دانش و اطلاعات می باشد. آن ها نقش اصلی در تحقق رسالت نوآوری و دانش آفرینی دارند. این موضوع یادآور اقتصاد غله است؛ همان طور که برای کشت غلات نیاز به غله است، برای خلق دارایی های نامشهود نیز نیاز به دارایی های نامشهود است. این پژوهش، به بررسی و مقایسه دارایی های نامشهود نظام آموزش عالی با صنعت پرداخت و در صدد پاسخ به این سوال بود که آیا بین دارایی های نامشهود نظام آموزش عالی با صنعت تفاوت وجود دارد؟ روش پژوهش پس رویدادی بود؛ مشارکت کنندگان در این پژوهش 171 نفر از روسای دانشگاه ها، روسای دانشکده های دولتی و آزاد و مدیران عامل صنعت در استان مازندران در سال 88-1389 بودند. روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بود. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه بونتیس بود. داده ها با آزمون های آماری تحلیل واریانس از راه آزمون های مکرر جهت سنجش تفاوت میان میانگین ها و آزمون t مستقل با استفاده از نرم افزار spss انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد بین دارایی های نامشهود نظام آموزش عالی با نظام صنعت تفاوت وجود دارد. در حال حاضر مهم ترین چالش نظام آموزش عالی، کسب، خلق، اداره و حفظ این دارایی ها است.
    کلید واژگان: دارایی های نامشهود, نظام آموزش عالی, نظام صنعت, تئوری منبع محور
    Fariba Adli*, Jila Mohammadi
    Resource-based theory has led organizations’ attention to obtain and bring in sustainable competitive advantage and outlined the relationship between organizational resources and performance. At present organizations create and maintain their sustaining value of intangible assets. Intangible assets included experience, talent, the right to register, invented right, copy right, the trade marks and names, the secret formula, knowledge and information which have critical role in the realization of the mission of knowledge creation and innovation. This research therefore, aims to study and compare intangible assets in higher education system and the industry system. An ex-post facto method was applied. Participants included 171chancellors and deans of faculties of both public and private universities, and industry’s general directors. Participants were selected via stratified sampling method. In order to collect data Bontis questionnaire was used. Descriptive statistics, variance analyses, differences among means and t-test were applied for analyzing data. Findings indicate that higher education and industry’s intangible assets are different from each other. Additionally, at present obtaining, creating, managing and protecting the assets are among the most important challenges of the higher education system.
    Keywords: Intangible Assets, Higher Education System, Industry System, Resource, based Theory
  • معصومه خسروی نیا، محمود قربانی، فریبا عدلی
    هدف از این تحقیق بررسی رابطه بین سبک های رهبری مدیران در نهادینهسازی مدیریت دانش در دانشگاه های گرگان با تاکید بر دیدگاه اعضای هیات علمی صورت پذیرفته است. جامعه آماری کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه های گرگان )علوم کشاورزی و منابع طبیعی، علوم پزشکی، آزاد اسلامی، غیرانتفاعی گلستان، غیرانتفاعی لامعی و پیام نور( جمعا چهارصد و چهل نفر و نمونه آماری دویست نفر، که بر اساس فرمول بدون جایگزینی برآورد حجم نمونه و از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شده، مورد مطالعه قرار گرفتهاند. روش تحقیق توصیفی – پیمایشی و از نوع
    همبستگی است. ابزار پژوهش از دو پرسشنامه، LPCمبنی بر نظریه اقتضایی فیدلر برای شناسایی سبک رهبری مدیران و پرسشنامه محقق ساخته برای مدیریت دانش استفاده شده است. پرسشنامه ابتدا به صورت آزمایشی اجرا گردیده و ضریب اعتبار پرسشنامه محقق ساخته با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ 0/87درصد محاسبه شده است. روایی پرسشنامه نیز توسط اساتید و کارشناسان رشته مدیریت تایید شده است. سطح اعتبار انتخاب شده در این تحقیق نود و پنج درصد و بالاتر میباشد. تجزیه و تحلیل داده ها عبارتند از آمار توصیفی و ضریب همبستگی گشتاوری پیرسون.
    نتایج نشان دادند که بین سبک رهبری مدیران و نهادینه سازی مدیریت دانش رابطه معنی داری وجود دارد. نتایج به دست آمده از فرضیه های فرعی پژوهش نشان دادند که بین سبک های رهبری وظیفه مدار، رابطه مدار و تیمی بر اساس نظریه فیدلر با نهادینه سازی مدیریت دانش رابطه معنی داری وجود ندارد. پیشنهاد می شود مدیران در جستجوی سبک جدید رهبری باشند که فراتر از آن چه فیدلر گفت.
    کلید واژگان: سبک رهبری, نهادینه سازی, مدیریت دانش, فرایند مدیریت دانش
    Masoumeh Khosravinia, Mahmood Ghorbani, Fariba Adli
    The aim of this study is to examine the relationship between managers leadership styles and institutionalization of knowledge management in Gorgan,s universities. The statistical universe includes all the faculty mambers of Gorgan,s universities (Agricultural sciences and Natural Resources, Medical sciences, Islamic Azad university, Nonprofit Golestan, Nonprofit lameyee and Payam-e-noor) with 440 persons in total and a 220- person statistical sample selected based on the formula of noreplacement of sample size estimate and by the stratified random sampling method has been studied. In order for data gathering, two LPC (least preferable coworker ) questionnaires based on fidler contingency theory for identifying managers leadership style and the researcher-made questionnaire by calculating cronbachs Alpha as 0/87 for knowledge management were used. The research method is survey-discriptive and of correlational kind. The selected validity level in this study is 95 perecption or higher. The obtained results from the research findings for the main hypothesis there is a significant relationship between managers leadership style and instituionalization of knowledge management are shown. The secondary hupotheses were as following: 1) there is no significant relationship between relation-centered leadership style and institutionalization of knowledge management, 2)there is no significant relationship between weak realtion-centered and functioncentered leadership style and institutionalization of knowledge management.3) there is no significant relationship between strong relation-centered and function- centered leadership style and intitutionalization of knowledge management,4) There is no significant relationship style and institutionalization of knowledge management and 5) There is a more significant relationship between strong relation-centered and function-centered leadership style and instituionalization of knowledg management in comparison with the relationship between weak relation-centered and function-centered leadership style and institutionalization of knowledge management. But this hepothesis also was not confirmed, that is, there is no significant relationship. Therefore, it is suggested that managers must seek a new leadership style beyond what Fidler expressed.
    Keywords: leadership style, institutionalization, knowledge management, knowledge management process
  • فریبا عدلی، کیومرث نیاز آذری
    تنوع نیروی کار، دارایی جدیدی است؛ که جهان گرایی فزاینده برای سازمان ها به ارمغان آورده است. نیروی کار متنوع، مدل های ذهنی مختلفی را با خود به سازمان می آورد؛ که در صورت درست اداره شدن عقایدی جدید تولید می کند، دانش آفرینی، خلاقیت و نوآوری به بار می آورد. در این پژوهش رابطه اداره تنوع نیروی کار و فرایند دانش آفرینی در نظام آموزش عالی مطالعه شد. روش پژوهش توصیفی همبستگی بود؛ مشارکت کنندگان در این پژوهش 132نفر از اعضاء هیئت علمی دانشگاه بودند که با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه پژوهشگرساخته بود. داده ها با استفاده از نرم افزار spss از جمله آزمون های آماری همبستگی و رگرسیون تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد بین اداره تنوع نیروی کار و فرایند دانش آفرینی در نظام آموزش عالی رابطه مثبت وجود دارد؛ مدیریت اثربخش آن می تواند دانش آفرینی را برای سازمان به ارمغان آورد.
    کلید واژگان: مدیریت تنوع نیروی کار, تئوری پویای دانش آفرینی سازمانی, دارایی تنوع, مدیریت استعداد
    Fariba Adli, Keyomars Niazazari
    W orkforce diversity is a new asset for organizations which has been resulted from the increasing globalization. Workforce diversity presents different mental models to organizations; if managed well will produce new ideas, knowledge creation and innovation. This article reports the findings of a research project which examines how workforce diversity’s management relates to the knowledge creation process in higher education system. Data were collected from a questionnaire. Using stratified random sampling, 132 faculties were selected and asked to answer the questions. The findings indicate that workforce diversity has a positive impact on knowledge creation in higher education system. Additionally, knowledge creation can be enhanced by an effective management in these institutions.
  • سمیه صادقی شهمیرزادی، فریبا عدلی
    جو سازمانی انعکاسی از ارزش ها و عقاید در محیط کار است که تاثیرات معنی داری بر رفتار کارکنان می گذارد. این پژوهش به بررسی رابطه ی جو نظام آموزش عالی و پرورش روحیه ی کارآفرینی دانشجویان پرداخت. روش پژوهش توصیفی _همبستگی بود و مشارکت کنندگان 364 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی بودند. ابزار جمع آوری داده ها دو پرسشنامه ی جو سازمانی و کارآفرینی بود، برای توصیف داده ها از آمار توصیفی و استنباطی شامل آزمون های همبستگی و رگرسیون گام به گام با نرم افزار Spss استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد فرضیه های 1 و 3 و 4 و 5 و 6 تایید شدند و فرضیه 2 رد شد. یافته های پژوهش نشان داد بین جو باز- ایجاد روحیه بالا، صمیمیت و پرورش روحیه کارآفرینی و فعالیت های خلاقانه دانشجویان رابطه ی مثبتی وجود دارد.
    کلید واژگان: جو سازمانی, نظام آموزش عالی, روحیه کارآفرینی, دانشجویان
    Somayeh Sadeghi, Fariba Adli
    Organizational milieu is a reflection of values and beliefs prevalent within the organization, which significantly influences employee’s behavior. The present study investigates the relationship between higher-education milieu and entrepreneurship among students. It is a descriptive-correlational research. Participants are 364 students of Islamic Azad University. Data were collected using organizational milieu questionnaire and entrepreneurship questionnaire. Descriptive and inferential statistics were employed to analyse the data, using SPSS. The analysis confirmed the 1, 3, 4, 5, and 6th hypotheses. The 2ed hypothesis was rejected. The results showed there is a positive relationship between open milieu, high spirit, and intimacy and entrepreneurship mentality and creative activities.
    Keywords: organizational milieu, higher, education system, entrepreneurship mentality
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال