farrokh hajiani
-
شهرستان تنگستان استان بوشهر، دارای دو بخش مرکزی و دلوار است. روستای بوالخیر، مرکز دهستان بوالخیر از بخش دلوار است. گویش بوالخیری گونه ای از گویش تنگسیری (تنگستانی) است. در این مقاله به توصیف و بررسی دستگاه واجی این گویش پرداخته می شود. برای برپایی شالوده این پژوهش (پیکره زبانی)، از روش مصاحبه با گویشوران، ضبط گفتار و آوانگاری فایل های صوتی آن ها استفاده می شود. روش انجام این پژوهش ترکیبی از روش های میدانی و توصیفی - تحلیلی با ابزار کتابخانه ای است و داده های مورد نیاز از همین روش ها و به کمک الفبای آوانگاری بین المللی (IPA) به ترتیب، جمع آوری، بررسی و توصیف می شوند. در این پژوهش واج آرایی، توزیع و ویژگی های همخوان ها و واکه ها، فرایندهای واجی و ساختمان هجا بررسی و واکاوی می شود. بر اساس شواهد به دست آمده، این گویش 25 همخوان و 9 واکه (6 ساده و 3مرکب) دارد. همخوان های این گویش همگی از نوع ششی هستند. این گویش، دو همخوان /w, ŋ/ را بیش تر از فارسی معیار دارد. ساختمان هجا در این گویش به سه دسته (سبک، سنگین، فوق سنگین) از نظر وزن هجا تقسیم می شود. برای اجماع انواع هجاها و آرایش واجی در این گویش می توان فرمول کلی cv(:)(c(c)) را بیان کرد. در این گویش همه هجاها با همخوان آغاز می شوند، خوشه آغازین وجود ندارد و واژگان همانند فارسی معیار به بیش تر از دو همخوان ختم نمی شوند. فرایندهای واجی همگونی، ناهمگونی، حذف، افزایش، قلب و ابدال در این گویش دیده می شوند و از پرتکرارترین آن ها می توان به ابدال و حذف اشاره کرد که گاهی به صورت توامان دیده می شوند.کلید واژگان: گویش تنگسیری, گویش بوالخیری, واج آرایی, جفت کمینه, واکه, همخوانTangestan County in Bushehr province is divided into two districts: centeral and Delvar. Bolkheyr village is the central part of the rural province of Bolkheyr in Dalvar district. Bolkheyr Dialect is a variation of Tangsiri dialect (Tangestani). In this research, the aim was to investigate and describe phoneme structure of Bolkheyr dialect. To gather the needed linguistic data, this study made use of interviewing the proper speakers (informant), audio recording of the interviews, and phonetic transcription of the audio recordings. The method of this study was a mixture of field research and descriptive-analytic research using library instruments. The data gathered using the aforementioned instruments was analyzed using the International Phonetic Alphabet (IPA). This study investigated alliteration, distribution, and features of both vowels and consonants and examined the phonemic processes and syllable structure of Bolkheyr dialect. Research findings indicated that Bolkheyr dialect includes 25 consonants and 9 vowels (6 Monophthongs and 3 diphthongs). All consonants in this dialect are aspirated. Bolkheyr dialect has two more consonants than the standard Persian: /w, ŋ/. According to the syllable meter, syllable structures of this dialect are divided into three main groups of light, heavy, and super-heavy. All in all, the representation of cv(:)(c(c)) can be used to show the variety of syllable and phonemic structures of Bolkheyr dialect. In this dialect, all syllables start with a consonant and consecutive consonants cannot co-occur in the beginning of a syllable. In addition, like Standard Persian, lexicons never end in two consonants. The most frequent phonemic processes in this dialect are assimilation, dissimilation, elision, epenthesis, metathesis, and in some cases a combination of some of these processes.Keywords: Tangsiri Dialect, Bolkheyri Dialect, Phonotactics, Minimal Pairs, Vowel, Consonant
-
نخستین بار ویکاندر با پژوهش هایی بر مهابهارت و شاهنامه این نظر را مطرح کرد که طبقه جنگ جو در میان قوم آریایی، طبقه ای مستقل از ساختار اجتماعی به شمار می آمده و روحانیون و کشت ورزان دو طبقه دیگر را تشکیل می دادند. دومزیل با قرار دادن گروه فرمان روایان کنار روحانیون در طبقه اول و بررسی ساختار اجتماعی دیگر اقوام هند و اروپایی، نظریه سه بنی بودن ساختار اجتماعی را به دیگر جوامع این قوم تعمیم داد. او بر این باور بود که علاوه بر ساختار اجتماعی، خدایان، خاندان ها و حتی مفاهیمی جزیی تر چون پزشکی و فره و آتش در ایران از این ساختار پیروی می کند؛ اما با بررسی دقیق تر این موضوعات در شاهنامه و مهابهارت می توان گفت بسیاری از تحلیل های دومزیل قابل تامل است. در این جستار سعی شده با بررسی انتقادی بنیان های نظریه دومزیل بر اساس اساطیر و حماسه های هند و ایران، به نقد و تحلیل این نظریه پرداخته شود. با توجه به بررسی ها به نظر می رسد طبقات اجتماعی و دیگر مفاهیمی که دومزیل بر آن ها تاکید دارد چندان قابل تفکیک و مرزگذاری نیستند. از سویی دیگر طبقه کشت ورز در باورهای هند و ایرانی اهمیتی هم پای دیگر طبقات نداشته است و بر خلاف نظر دومزیل پیشه وری در این جوامع قدمتی کهن دارد.
کلید واژگان: دومزیل, ساختار اجتماعی, هند و ایرانی, شاهنامه, مهابهارتFor the first time, Wikander, with his research on Mahabharat and the Shahname, suggested that the warrior class among the Aryan people was an independent class of social structure, and that the clergy and the peasants constituted two other classes. By placing the group of rulers next to the clergy in the first class and examining the social structure of other Indo-European peoples, Dumézil extended the theory of the threple systhem social structure to other societies of this nation. He believed that in addition to the social structure, gods, families, and even more detailed concepts such as medicine, fire, and Farrah in Iran followed this structure. But by examining these issues in more detail in Shahname and Mahabharat, we can say that many of Dumézil's analyzes can be criticized. In this article, an attempt has been made to critically examine the foundations of Dumézil's theory based on the myths and epics of India and Iran, and to critique and analyze this theory. According to studies, it seems that social classes and other concepts that Dumézil emphasizes are not very separable and demarcating. On the other hand, the peasantry in Indo-Iranian beliefs was not as important as other classes and Contrary to Dumézil's view, craftsmanship has a long history in these societies.
Keywords: Dumézil, Social Structure, Indo-Iranian, Shahname, Mahabharat -
یکی از بحث برانگیزترین کارهای پادشاهان در شاهنامه سعی گشتاسب در کشتن اسفندیار است. عموما، علاقه گشتاسب را به پادشاهی، علت این عمل او ذکر می کنند و در شاهنامه نیز از زبان پشوتن، به این موضوع اشاره شده است. اما در این باره باید به چند نکته توجه داشت: نخست این که پشوتن فرزند اول گشتاسب است و باید ولی عهد او باشد؛ اما مدعی حکومت نیست؛ دیگر این که گشتاسب بعدها، حکومت را به بهمن انتقال می دهد. از سوی دیگر، نمونه هایی از تلاش برای انتقال حکومت به نوه در داستان های ایرانی و دیگر حماسه های جهان دیده می شود و می توان آن را الگویی هند و اروپایی دانست. همچنین، در باورهای ایرانی، یکی از واسطه های انتقال فره دختران هستند. در این مقاله، سعی شده با بررسی این موضوع ها، به علت تلاش گشتاسب در کشتن اسفندیار پرداخته شود. بر اساس تحلیل ها، می توان گفت تلاش گشتاسب در کشتن پسر، طرحی تکرار شونده است که به موجب آن، انتقال پادشاهی را به نوه نوعی انتقال قدرتمند پادشاهی می دانستند. همچنین، با توجه به شکل انتقال فره به واسطه دختران، می توان گفت فره گشتاسب به همای می رسد و بهمن از طریق مادر وارث آن فره می شود. گشتاسب نیز به دلیل فاقد فره بودن اسفندیار، سعی دارد به گونه ای رفتار کند تا حکومت به او نرسدکلید واژگان: فره, انتقال پادشاهی, فرزندکشی, گشتاسب, اسفندیارOne of the most controversial acts of kings in Shahnameh is Goshtasb's attempt to kill Esfandiar. Goshtasb's interest in being a kingdom is generally cited as the reason for his action. In Shahnameh, Pashtun mentions this issue, but there are a few things to keep in mind in this regard. First, Pashtun is Goshtasb's first child and should be his crown prince, but he does not claim to be a king. Second, Goshtasb later transferred the government to Bahman. Moreover, examples of attempts to transfer power to grandsons can be seen in Iranian stories and the epics of some other countries; it is especially an Indo-European theme. Also in Iranian beliefs, girls are one of the mediators of Farrah transmission. Accordingly, in this article, we have tried to investigate the reasons for Goshtasb's attempt to kill Esfandiar. Based on the analysis, it can be said that Goshtasb's attempt to kill his son is a recurring theme and that the transfer of kingdom to a grandson was considered as a powerful transfer. According to the form of transmitting Farrah by girls, Goshtasb's Farrah reaches Homay, and Bahman inherits Farrah through his mother. Goshtasb also tries to behave in such a way that Esfandiar does not become a king because he does not have Farrah.Keywords: Farrah, Transfer of kingdom, Filicide, Goshtasb, Esfandiar
-
الیاده معتقد است یکی از بنمایههای اصلی حماسهها، سفرهای آیینی پهلوانان است. از سوی دیگر ایران یکی از تاثیرگذارترین جوامع در آیینهای شمنی به شمار میرود و نمودهای شمنی در حماسههای ایرانی بسیار دیده میشود. هفتخان اسفندیار یکی از نمونههای پیوند حماسههای ایرانی و آیینهای شمنی است که بنمایههای سفرهای آیینی را دربردارد. در این داستان گرگسار نشانهای از شمن راهنمای نوآموز بوده و داستانهای هفتخان نمود رازآموزی و تشرف، ورود پهلوان رازآموخته به انجمنها و سفر او به جهان زیرین برای بازگرداندن روح خواهران میباشد. در این مقاله کوشش می شود با بررسی تطبیقی داستانهای هفتخان با آیینهای گذر شمنی، نمودهای آیینهای تشرف در این داستان بررسی تا مشخص شود چرا هفتخان اسفندیار مقام تشرف اوست. همچنین در مقاله نشان داده خواهد شد که اسفندیار در خان سوم به تشرف رسیده و داستانهای پس از آن نمود سفر فرد تشرفیافته به جهان مردگان برای بازگرداندن روح میباشد؛ وظیفهای در جوامع کهن به عهده شمنها بوده است.
کلید واژگان: اسفندیار, هفت خان, تشرف, شمنیسم, سفر به جهان مردگانEliade believes the ritual travels of heroes is one of the main themes of epics. On the other hand, Iran is one of the most influential societies in shamanic rituals and shamanic manifestations are seen in many Iranian epics. Esfandiar's Haftankhan is one of the examples of the connection between Iranian epics and shamanic rituals which includes the basics of ritual travel. In this story, Gogsar is a symbol of the novice guide shaman and the stories of Haftkhan are symbols of initiation, the arrival of the learned hero in the associations and his journey to the dead's world to bring back the souls of the sisters. In this article, an attempt is made to compare the manifestations of the initiation ritual in this story by comparatively checking the stories of Esfandiar's Haftkhan with the shamanic passage rites and show why this story is his initiation. The article will also show that Esfandiar in the third stage passed the rites of initiation successfully. And the stories that follow are a description of his journey to the underworld to restore the soul. This task was performed by shamans in ancient societis.
Keywords: Esfandiar, Haftkhan, Initiation, Shamanism, journey to the dead's world -
بررسی صور خیال در متون منظوم مانوی با تاکید بر استعاره
در میان ادبیات ایرانی پیش از اسلام ،ادبیات مانوی،تفاوت آشکاری با بقیه ادبیات ایرانی میانه دارد؛ گرچه ادبیات مانوی از سنت های ادبی دوره باستان پیروی کرده است اما در عین حال به دلیل وابستگی به جریان های ادبی غیر ایرانی، چون بین النهرین، حوزه های دیگری را نیز تجربه کرده است. ادبیات مانوی به سبب تاثیرات شدید از رهبر دینی خود، یعنی مانی ،از سنت های ادبی آرامی نیز بهره گرفته و قالب های جدید ادبی را در خود گنجانیده و همچنین به دلیل محتوای عرفانی اش به تمثیل، تشبیه، مجاز و استعاره روی آورده است.صنایعی که بیانگر نوعی کمال در بلاغت می باشد و در ادبیات ایران آن دوره بی سابقه است. در این مقاله که به بررسی استعاره در متون منظوم مانوی می پردازد، بیان می دارد که مرزهای زیبا شناسی ادبیات مانوی گسترش بسیاری داشته، به گونه ای که انواع صنایع ادبی و تصویرهای شاعرانه در آن، حکایت از یک سابقه طولانی و ممتد ادبی دارد که بسیار فراتراز ادبیات فارسی است.استعاره های به کار رفته در سروده های مانوی، به نوعی از کمال در حوزه خیال شاعرانه حکایت می کنند، که علاوه بر اینکه در خدمت اندیشه های مانوی قرار گرفته اند، از لحاظ تاریخ ادبی ایران نیز، بسیار مهم به شمار می روند.با بررسی این استعاره ها در این مقاله،استعاره مصرحه مجرده دارای بیشترین میزان استعاره می باشد و پس از آن استعاره مکنیه و تمثیلیه و سپس استعاره تبعیه و در نهایت استعاره تلمیحیه با کمترین میزان استعاره قرار دارد.
کلید واژگان: ادبیات مانوی, شعر و سرودهای منظوم مانوی, استعارهInvestigating into imaginary images in Manichaean Verse Texs: Emphasis on MetaphorInvestigating into imaginary images in Manichaean Verse Texs: Emphasis on MetaphorAbstract: Among Iranian literature before Islam the Manichaean literature differs evidently from other Middle Persian works. Although the Manichaean literature has followed ancient literary traditions it has experienced other fields due to its dependence on non-Iranian literary movements such as Mesopotamian. Under the high influence of their religious leader, Mani, the Manichaean literature benefited from Aramaean literary traditions, used new literary paradigms and allegory, simile, trope and metaphor due to its mystical content; such literary devices presented a type of perfection in rhetoric and were new in Persian literature. In present essay metaphor is examined in the Manichaean literature in a way that the types of literary devices and poetic imaginations indicate a long and continuous history beyond Persian literature. The metaphor used in the Manichaean poems indicate a type of perfection in poetic imagination used by the Manichaean views and at the same time, are very important in viewpoint of Iran literature history. Having examined the metaphors in this essay the most frequent metaphors are as follows: the explicit metaphor, allegorical metaphor, Tabaeieh metaphor (When the metaphor is a verb or one of its derivatives) and antiphrasis, respectively.
Keywords: Manichaean literature, Manichaean poems, songs, Metaphor -
رویین تنی یکی از مباحث تکرار شونده در حماسه های جهان است که در شاهنامه و مهابهارت نیز نمود یافته است. اما درباه علت رویین تنی روایت های متعددی در سرتاسر جهان دیده می شود؛ رویین تنی با آب، رویین تنی با خون اژدها، رویین تنی به کمک خدایان و... که همگی قدمت بسیار دارند و با اساطیر کهن پیوند خورده اند و یافتن نشانه های روایت کهن تر در آنها سخت می نماید. در سوی دیگر نیز آیین های شمنی، آیین های بسیار کهنی هستند که در واقع تکرار اسطوره های بسیار کهن بوده اند. بنابراین می توانند در یافتن اشکال کهن اسطوره راهنمای بسیار مفیدی باشند. در این تحقیق سعی شده است علل رویین تنی در روایت های شاهنامه و مهابهارت، بر اساس آیین های شمنی تحلیل شده و اصیل ترین روایت در باب رویین تنی به دست آید. بر اساس این تحقیق رویین تنی به واسطه بلعیده شدن توسط اژدها که در اسطوره روایت های ایرانی نمود یافته، اصالتی بسیار کهن تر دارد؛ اما قدیم ترین روایت احتمالا روایت رویین تنی ارجونه است که با تغییراتی در مهابهارت نمود یافته است.کلید واژگان: رویین تنی, شاهنامه, مهابهارت, شمنیسم, اسفندیار
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.