به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

fateme golshani

  • زهره حاتمی، فریبا حسنی*، رویا کوچک انتظار، فاطمه گلشنی
    مقدمه

    هدف از این پژوهش بررسی نقش واسطه‏‏ای تنظیم شناختی هیجان در رابطه با ناگویی خلقی و رفتار والدینی بر مبنای نگرش به خوردن  در دانش آموزان دختر بود.

    روش

    روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر معادلات ساختاری و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش‏آموزان دختر مدارس دوره دوم متوسطه شهر تربت حیدریه خراسان رضوی  (2832N=) در سال تحصیلی 99-1398 بود  که از بین آنها تعداد 390 نفر بر اساس فرمول اسلووین و به روش نمونه‏گیری خوشه‏ای چندمرحله‏ای انتخاب و پرسشنامه های ناگویی خلقی، شیوه های فرزندپروری بامریند، وارسی بدنی ریس و همکاران و تنظیم شناختی گارنفسکی و همکاران را تکمیل نمودند. اطلاعات بدست آمده با روش معادلات رگرسیونی با کمک نرم افزار23 Spss و 18 Amos تجزیه و تحلیل گردید.

    یافته ها

    همبستگی مثبت معنی داری بین متغیرهای ناگویی خلقی، رفتار والدینی سهل گیر و مستبد و تنظیم شناختی هیجان ناسازگار با نگرش به خوردن وجود دارند. همچنین همبستگی منفی معنی داری بین متغیرهای رفتار والدینی قاطع و اطمینان بخش و تنظیم شناختی هیجان سازگار با نگرش به خوردن وجود دارند (01/0>P). همچنین مسیر غیرمستقیم نگرش به خوردن بر اساس ناگویی خلقی و رفتار والدینی با میانجی گری تنظیم شناختی هیجان سازگار و ناسازگار معنادار بود به طوری که 57 درصد از متغیر نگرش به خوردن را پیش بین نمودند.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج می‏توان با آموزش شیوه‏های فرزندپروری و مهارت‏های تنظیم شناختی هیجان، در شکل‏گیری رفتارها و نگرش‏های مناسب مربوط به خوردن و بهبود آن تاثیر گذاشت.

    کلید واژگان: نگرش به خوردن, رفتار والدین, ناگویی خلقی, تنظیم شناختی هیجان
    Zohreh Hatami, Fariba Hasani *, Roya Kochakentezar, Fateme Golshani
    Background and Abjectives

    The aim of this study was to assess the mediating role of cognitive emotion regulation associated with alexithymia and parental behavior based on the eating attitude among girl students.

    Materials and Methods

    The research method was descriptive correlation based on structural equations. The statistical samples of the study included all female high school students in Torbat-e Heydarieh, Khorasan Razavi in the academic year of 2019-2020 (N = 2832), of which 390 were selected according to the Slovin formula and multi-stage cluster sampling. They filled out alexithymia questionnaires by Bagby et al, and parental rearing methods by Baumrind and cognitive emotion regulation questionnaire by Garnefski et al . The obtained data were analyzed by regression equations using Spss 23 and Amos 18 softwares.

    Results

    The findings showed a positive and significant correlation between the variables of alexithymia, permissive, authoritarian parenting behavior and cognitive emotion regulation with eating attitude also a significant negative correlation between the variables of assertive and Authoritative parenting behavior and Cognitive regulation of maladaptive emotion with eating attitude (P < 0.01). Also, The indirect path of eating attitude based on alexithymia and parenting behaviors mediated by and cognitive emotion regulation of adaptive and maladaptive was significant so that 57% of the eating attitude variable was predicted.

    Conclusion

    According to the results, providing adequate training on parenting methods and cognitive emotion regulation skills can affect the formation of eating behaviors and attitudes.

    Keywords: Eating attitude, parental behavior, Alexithymia, Cognitive Emotion Regulation
  • علی اکبر ترابی، غلامعلی افروز*، فریبا حسنی، فاطمه گلشنی
    زمینه و هدف

    اختلال نارسایی توجه و فزون کنشی یکی از رایج ترین اختلالات دوران کودکی و نوجوانی است که کودکان مبتلا به آن، معمولا در مهار رفتارهای خود، مشکلات زیادی دارند و خانواده های آنان نیز در مدیریت رفتار این کودکان، با تردیدها و تعارض های زیادی مواجه می شوند. هدف پژوهش حاضر طراحی برنامه مدیریت رفتاری خانواده محور و ارزیابی اثربخشی آن بر کاهش نشانه های اختلال نارسایی توجه و فزون کنشی کودکان دبستانی، است.

    روش

    این مطالعه یک پژوهش کاربردی از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و جلسه پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی والدین دارای کودک دبستانی با اختلال نارسایی توجه و فزون کنشی شهر تهران در سال تحصیلی 98-1397 تشکیل می داد. با استفاده از نمونه گیری در دسترس تعداد 64 نفر از این والدین، انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. گروه آزمایش یک دوره آموزش 90 دقیقه ای برنامه مدیریت رفتاری خانواده محور را در طی 10 جلسه دریافت کرد، ولی گروه گواه بدون آموزش در نوبت انتظار قرار گرفت. ابزار غربالگری و جمع آوری داده ها، مقیاس کانرز 1999 (فرم معلم و والدین) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل آماری تحلیل واریانس با تکرار سنجش (درون بین آزمودنی) استفاده شد. 

    یافته ها

    یافته های حاصل از روش تحلیل واریانس با تکرار سنجش نشان داد که به طورکلی برنامه مدیریت رفتاری خانواده محور بر کاهش میزن نشانه های نارسایی توجه/ فزون کنشی، تاثیر معناداری داشته است. همچنین یافته های این مطالعه نشان داد که تفاوت بین گروهی در مرحله پس آزمون (55/13) و پیگیری (46/75)، معنادار بوده است (0/05P=<). در نتیجه می توان گفت برنامه مذکور بر کاهش میزان اختلال نارسایی توجه و فزون کنشی اثربخشی معناداری داشته و این نتایج در دوره پیگیری دوماهه نیز پایدار بوده است.

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه می توان نتیجه گرفت که برنامه مدیریت رفتاری خانواده محور باعث می شود که والدین ارتباط بهتری را با کودک مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی خود برقرار کنند و در نتیجه درک عمیق تری بین والدین و کودک شکل می گیرد که در نهایت باعث بهبود وضعیت رفتاری کودک می شود.

    کلید واژگان: برنامه مدیریت رفتاری خانواده محور, اختلال نارسایی توجه و فزون-کنشی, کودکان دبستانی
    Aliakbar Torabi, Gholamali Afrooz*, Fariba Hsani, Fateme Golshani
    Background and Purpose

    Attention Deficit and Hyperactivity Disorder (ADHD) is one the most prevalent disorders in childhood and adolescence. Children with ADHD have usually different problems in controlling their behaviors. Their families are confronted with many doubts and conflicts in managing the behaviors of these children. This study aimed to design a family-centered behavioral management program (FBMP) and assess its effectiveness in reducing the symptoms of ADHD in the primary school students.

    Method

    This study was an applied research with quasi-experimental pretest-posttest control group design and follow-up stage. The statistical population included the parents of all primary school children with ADHD in Tehran city in the academic year 2018-2019. 64 parents out of this population were selected by convenience sampling and then randomly assigned to either the experimental or control group. The experimental group received ten 90-min sessions of FBMP, while the control group was put on a waiting list to receive it. Data were collected by Conner's Teacher and Parent Rating Scale (1999). Repeated Measures ANOVA was used to analyze the data. 

    Results

    Data analysis by repeated measures ANOVA revealed that FBMP was significantly effective in reducing the symptoms of ADHD in the primary school children. Findings showed that there was a significant difference between the groups in the posttest (55.13) and follow-up stage (46.75) (P≤0.05). Therefore, results showed that the program was significantly effective in reducing the symptoms of ADHD and this efficacy was stable during the 2-month follow-up period.  

    Conclusion

    Based on the results of this study, it can be concluded that FBMP makes a better transaction between the children with ADHD and their parents and shapes a better understanding between them, which ultimately leads to improvement of child's behavior.

    Keywords: Family-centered behavioral management program (FBMP), ADHD, primary school children
  • سارا غلامی، فریبا حسنی*، فاطمه گلشنی، فرناز کشاورزی ارشدی
    مقدمه

     هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مهارت‎های رفتار درمانی دیالکتیکی بر تاب آوری افراد معتاد در حال سم زدایی از مواد افیونی می‎باشد.

    روشکار

     پژوهش حاضر نیمه آزمایشی ازنوع پیش ازمون پس ازمون باگروه کنترل وازمون پیگیری است. جامعه آماری این پژوهش راکلیه مردان معتادی تشکیل داده‎اند که در کلینیک بقراط واقع در شهر تهران درسال 95-1394 در مرحله سم زدایی از مواد افیونی قرار داشته‎اند. نمونه پژوهش شامل 34 نفر از مردان معتاد در حال سم زدایی در کلینیک سوء مصرف مواد بود. که آزمودنی‎ها به طور هدفمند انتخاب شدند وبه طور تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند: و اطلاعات آنها  به وسیله مقیاس تاب آوری کونور و دیویدسون (CD-RISC) سنجیده شد. هردوگروه در یک زمان و قبل ازاعمال متغیر مستقل مورد اندازه گیری قرار گرفتند و پس از اجرای متغیر مستقل برگروه مداخله وهمچنین در پیگیری 3 ماهه نیز مجددا اندازه گیری‎ها تکرار شد.

    نتایج

     نتایج به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی (شاخص‎های آماری نظیر فراوانی، درصد، میانگین) آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس) نشان داد که آموزش مهارت‎های رفتار درمانی دیالکتیکی بر تاب آوری افراد معتاد در حال سم زدایی از مواد افیونی تاثیر دارد.

    نتیجه گیری

     می‎توان در کنار درمان دارویی از اموزش مهارت‎های رفتار درمانی دیالکتیکی بر تاب آوری  مردان با اعتیاد به مواد بهره برد.

    کلید واژگان: رفتاردرمانی دیالکتیکی, تاب آوری, مواد افیونی
    Sara Gholami, Fariba Hasani *, Fateme Golshani, Farnaz Keshavarzi Arshadi
    Introduction

    The present study aims at investigating the effectiveness of teaching dialectical behavior therapy skills on Resilience   of opium addicts in detoxification stage.

    Methods

    The study makes use of a quasi-experimental method type pretest-posttest with control group and follow- up test . The study population was comprised of all male addicts who had been passing detoxification stage in Boghrat clinic, in the city of Tehran in 2015-2016. The study sample volume was consisted of 34 male opium addicts passing detoxification stage in  substance abuse clinic. The study subjects have been selected based on a purposive sampling method and they were randomly assigned to two intervention and control groups: their information was assessed by means of conner-Dividson  Resilience Scale. both of the groups were subjected to tests at the same time and before the independent variable was implemented; afterwards, the groups were again tested after the independent variable was implemented on the intervention group as well as in a 3-month follow-up period.

    Result

      The results obtained by the use of descriptive statistics (statistical indices such as frequency, percentage, mean) and inferential statistics (covariance analysis) indicated that teaching dialectical behavior therapy skills is effective on the Resilience   of the addicts in their detoxification phase. The difference between experimental groups with the control group was significant.

    Conclusion

    Teaching dialectical behavioral therapy Skills can be employed besides medication in Resilience of men with drug addiction.

    Keywords: Dialectical behavior therapy, Resilience, Opium
  • Elmira Memar*, Farnaz Keshavarzi, Susan Emamipour, Fateme Golshani
    Mindfulness parenting involves parents be able to pay attention to their adolescent and their own reactions to statements and behaviors of adolescents without judgmental attitude. It is also expected that parents who have greater mindfulness in their interpersonal interactions with their adolescent also children would be more likely to exhibit discipline practices which are accordance to cultural norms for effective discipline. The study aimed to evaluate Mindfulness-based parenting training on interpersonal mindfulness among mothers of adolescent girls. The study population was all of mothers of high school adolescent girls in Tehran city. Participants were selected by using multistage cluster sampling method that 50 mothers were selected randomly. They were placed into the experimental group (N=25) and control group (N=25), also they completed questionnaire of Interpersonal Mindfulness interpersonal mindfulness in parenting scale (IEM-P) before and immediately after 8-weeks training. After intervention, covariance analysis indicated significant difference between the experimental and the control groups in Interpersonal Mindfulness. The results showed that mindfulness parenting had significant effect in increasing interpersonal mindfulness in mothers of experimental group. Interpersonal Mindfulness score mean improved from 29.16 to 32.72 in the experimental group and 0.39 of variance of individual differences in mother’s interpersonal mindfulness related to mindfulness parenting training. The results showed that mindfulness-based parenting training was effective on interpersonal mindfulness in mothers of adolescent girls.
    Keywords: Adolescent, Girl, Mindfulness, Parenting
  • جواد رحمانی دولت آباد*، فاطمه گلشنی، سوزان امامی پور، فریبا حسنی

    هدف مطالعه حاضر تعیین رابطه بین پنج عامل شخصیت و انگیزش درونی با خودکارآمدی و همچنین امکان پیش بینی خودکارآمدی بر اساس دو متغیر فوق بود. پژوهش به روش توصیفی و با طرح همبستگی انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه اعضاء هیات علمی جهاد داشگاهی (حدود 600 نفر) بوده و نمونه آماری آن بر اساس فرمول کوکران و با ضریب اطمینان 95% برابر با 234 نفر برآورد شد. فرم ها بین تمام اعضاء و به طرق گوناگون توزیع گردید و نهایتا 245 نفر در تحقیق مشارکت کردند، که 32.1 درصد را خانم ها و 67.9 درصد را آقایان تشکیل دادند. برای گردآوری داده ها از سه ابزار پنج عامل بزرگ شخصیت (فرم کوتاه)، سیاهه رجحان شغلی آمابایل و پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر استفاده شد. یافته ها نشان داد ابعاد شخصیت و انگیزش درونی، بطور کلی با خودکارآمدی رابطه داشتند. رابطه بین روان رنجورخویی با خودکارآمدی منفی و معنی دار و رابطه سایر ویژگی های شخصیتی (برون گرایی، انعطاف پذیری، سازگاری و مسیولیت پذیری) و انگیزش درونی با آن مثبت و معنی دار بود. رگرسیون چندگانه به روش همزمان نشانگر همبستگی نسبتا قوی بین متغیرهای مستقل و متغیر وابسته تحقیق بود. و همچنین مشخص شد که 51.8 درصد از خودکارآمدی را این متغیرها تبیین می کنند. یافته های مطالعه حاضر رابطه بین شخصیت و انگیزش درونی با خودکارآمدی و امکان پیش بینی خودکارآمدی بر اساس این دو متغیر را تایید می کند.

    کلید واژگان: ویژگی های شخصیت, انگیزش درونی, خودکارآمدی, شایستگی, جهاددانشگاهی
    Javad Rahmani Dolat Abad *, Fateme Golshani, Soozan Emamipoor, Fariba Hasani

    The aim of this study was to determine the relationship between five factors of personality and intrinsic motivation, self-efficacy and self-efficacy also forecast was based on two variables. This descriptive study was conducted with a cross. The study population included all faculty members of the University Jihad (about 600 people) and the sample based on the sample of 234 people was estimated to be 95%. Frm Ha were distributed among all members and in different ways, and ultimately 245 people participated in the study, which is 32.1 percent female and 67.9 percent male-formed. Big Five Personality tool for gathering data (short form), log Mabayl job preferences and general self-efficacy questionnaire was used Scherer. Results showed that personality dimensions and intrinsic motivation, general self-efficacy had a relationship. Self-negative and significant relationship between neuroticism and relationship with other personality characteristics (extroversion, flexibility, adaptability and responsibility) and intrinsic motivation to be positive and significant. Simultaneous multiple regression indicates a relatively strong correlation between independent variables and the dependent variable. And found that 51.8 percent of the efficacy of these covariates addressing. The findings of this study the relationship between personality and intrinsic motivation, self-efficacy and self-efficacy based on these two variables confirmed the possibility to predict the screw.

    Keywords: personality traits, intrinsic motivation, self-efficacy, suitability, Research
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال