به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

fatemeh cheraghi

  • خدایار عشوندی، فاطمه چراغی، سید رضا برزو، صادق حیدرپور دستگردی*
    مقدمه

      سرطان ها پس از بیماری های قلبی و عروقی شایعترین عامل مرگ و میر در جهان می باشند. استفاده صحیح از مدل ها و نظریه های پرستاری مانند تئوری سیستمی نیومن، گام مهمی در ارتقای استانداردها و کیفیت مراقبت از بیمار است. این مطالعه با هدف ارزیابی اجرای فرآیند پرستاری در یک مددجوی مبتلا به سرطان کولورکتال صورت گرفته است.

    روش کار

    این مطالعه بر روی مددجوی زن 53 ساله مبتلا به سرطان کولورکتال در سال 1402 در بخش آنکولوژی بیمارستان شهید بهشتی همدان بر اساس نظریه سیستمی بتی نیومن صورت پذیرفت، در طول جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه با بیمار و همراهان، تعاملات بین پنج متغیر مددجو (فیزیولوژیکی، روان شناختی، اجتماعی، تکاملی، معنوی) مورد بررسی قرار گرفت و عوامل استرس زا و منابع در حوزه های درون فردی، بین فردی و برون فردی شناسایی شدند. تشخیص های پرستاری بر اساس نظریه بتی نیومن و استرس درک شده توسط مددجو در سه سطح پیشگیری(سطح اول تا سوم) از طریق مطابقت با طبقه بندی انجمن بین المللی تشخیص پرستاری آمریکای شمالی (2023 - 2022) ایجاد شد و سپس مداخلات پرستاری در سه سطح پیشگیری طبقه بندی و اجرا گردید.

    یافته ها

    نتایج حاصل از مطالعه متغیرهای فیزیولوژیکی، روان شناختی، اجتماعی، تکاملی، معنوی و بین فردی و عوامل استرس زای برون فردی، 16 تشخیص بالقوه و بالفعل پرستاری مرتبط با نوع عامل استرس زا  شامل 9 تشخیص فیزیولوژیک، 5 تشخیص روان شناختی، 2 تشخیص فرهنگی-اجتماعی و  2تشخیص پرستاری تکاملی بودند که پس از شناسایی، مداخلات مربوط به هر تشخیص شناسایی و اجرا شدند.

    نتیجه گیری

    طراحی و بکارگیری فرآیند پرستاری بر اساس مدل پرستاری بتی نیومن، در بیماران مزمن بخصوص افراد مبتلا به سرطان کولورکتال می تواند منجر به بهبود در درک نیازهای مراقبتی، مراقبت های پرستاری مناسب، کارآمد و مبتنی بر شواهد گردد.

    کلید واژگان: سرطان کولورکتال, فرآیند پرستاری, مدل سیستمی بتی نیومن, تشخیص پرستاری
    Khodayar Oshvandi, Fatemeh Cheraghi, Seyyed Reza Borzu, Sadegh Heydarpoor Dastgerdy*
    Introduction

    Cancers are the second most common cause of death in the world after cardiovascular diseases. Properly using nursing models and theories, such as Neuman Systems Theory, is a significant step in enhancing standards and the quality of patient care. This study aimed to evaluate the implementation of the nursing process in a patient with colorectal cancer.

    Methods

    This study was conducted on a 53-year-old female patient with colorectal cancer in 2023 at the oncology department of Shahid Beheshti Hospital in Hamadan, based on Betty Neumans Systems Theory. During data collection through interviews with the patient and her companions, interactions among five variables of the patient (physiological, psychological, social, developmental, spiritual) were examined, and stressors and resources in the intrapersonal, interpersonal, and extrapersonal domains were identified. Nursing diagnoses were established based on Betty Neuman's theory and the perceived stress by the patient at three levels of prevention (primary to tertiary) through alignment with the classification of the North American Nursing Diagnosis Association (2022-2023), and then nursing interventions were classified and implemented at these three levels of prevention

    Results

    The results obtained from the study of physiological, psychological, social, developmental, spiritual, and interpersonal variables, as well as external stress factors, identified 16 potential and actual nursing diagnoses related to the type of stressor. This included 9 physiological diagnoses, 5 psychological diagnoses, 2 cultural-social diagnoses, and 2 developmental nursing diagnoses. After identification, interventions related to each diagnosis were recognized and implemented.

    Conclusion

    Designing and implementing the nursing process based on the Betty Neuman nursing model in chronic patients, especially those with colorectal cancer, can lead to an improved understanding of care needs, appropriate nursing care that is efficient and evidence-based.

    Keywords: Colorectal Cancer, Nursing Process, Betty Newman Systemic Model, Nursing Diagnosis
  • Fateme Mohammadi, Shima Kamandani *, Fatemeh Cheraghi, Salman Khazaei, Behnaz Basiri
    Background & aim

    The premature infant imposes significant tension and stress on mothers and may affect quality of mothers' sleep. Therefore, this study was performed to assess the effect of kangaroo mother care using the role-playing method on the mother-infant attachment and sleep quality of mothers of premature infants.

    Methods

     This randomized clinical trial was conducted on 78 mothers of premature infants in the neonatal intensive care unit (NICU) of the hospital affiliated to the Hamadan University of Medical Sciences from July 2010 to September 2011. The samples were selected by convenience method, then divided into two experimental and control groups by simple random allocation method. Mothers in the experimental group learned kangaroo mother care in two 30-minute sessions using modeling and unique clothing (role-playing). Then,  mothers performed 20-minute kangaroo mother care three times a day. Mothers in the control group performed kangaroo mother care through pamphlets and educational videos. Subjects completed mother-infant attachment and and sleep quality questionnaires before, after, and one week after the intervention. Data analysed by SPSS (version 22).

    Results

    There was statistically significant difference between the two groups in the mother-infant attachment one day (P<0.011) and one week (P<0.012) after the intervention. Also, a statistically significant difference was ssen between the two groups in the mothers' sleep quality one day (P<0.001) and one week (P<0.002) after the intervention.

    Conclusion

    Training of kangaroo mother care by role-playing method could be used as a therapeutic technique in the NICU to improve mother-infant attachment and mamtenal sleep quality.

    Keywords: Kangaroo mother care, Method Rolep laying, Intensive Care Units, Neonatal Premature Birth, Sleep
  • آرش خلیلی، سید رضا برزو، مهناز خطیبان، فاطمه چراغی*
    سابقه و هدف

     وجود بیش ازحد قند در پلاسمای خون (هایپرگلایسمی) می تواند باعث افزایش اضطراب، افسردگی و استرس در بیماران مبتلا به دیابت نوع یک و درنتیجه کنترل نامناسب بیماری و افت کیفیت زندگی مددجو شود. این مطالعه به منظور ارایه ی فرایند پرستاری مددجوی نوجوان مبتلا به هایپرگلایسمی، بر اساس الگوی دستیابی به هدف کینگ انجام شد.

    مواد و روش ها

     در مطالعه ی موردی حاضر، نمونه ی پژوهش، مددجویی نوجوان با هایپرگلایسمی بود که مکررا به بیمارستان مراجعه می کرد و بستری شده بود. بدین منظور انتخاب نمونه از طریق جامعه ی قابل دسترس  پژوهش، یعنی نوجوانان بستری در بخش کودکان همدان با تشخیص هایپرگلایسمی انجام شد. گردآوری داده ها از طریق پرونده ی مددجو، مصاحبه با مددجو، مشاهده ی مددجو، خانواده، پزشک و پرستار انجام شد. فرایند پرستاری طبق الگوی دستیابی به هدف کینگ، پس از پذیرش درخواست پژوهشگر توسط مددجو در روز آخر بستری در بیمارستان آغاز شد. مراحل فرایند پرستاری یعنی بررسی، تشخیص پرستاری، تعیین اهداف مشترک و اولویت بندی، تراکنش بر اساس ترجیحات مددجو و ارزیابی سطح دستیابی به اهداف توسط مددجو با مقایسه قبل و بعد در طیف 2- تا 2+ به صورت تجزیه وتحلیل کیفی انجام شد.

    یافته ها

     یافته های مطالعه نشان داد که نوجوان دیابتی درک مناسبی از عوامل موثر بر پایداری سطح قند خون در محدوده طبیعی نداشت، اما با اجرای فرایند پرستاری و درک شرایط موثر بر هایپرگلایسمی ، آمادگی لازم را برای برقراری تعامل با پرستار پیدا کرد. یافته ها به چهار تشخیص پرستاری و دوازده هدف مراقبتی منجر شد. در ارزشیابی مشخص شد که مددجوی نوجوان بعد از اجرای فرایند پرستاری موفق شد به خوبی پایداری سطح قند خون در محدوده طبیعی را تجربه نماید.

    نتیجه گیری

     فرایند پرستاری طبق الگوی کینگ در مددجوی مطالعه شده توانست باعث پایداری سطح قند خون در محدوده طبیعی شود. بنابراین، می توان فرایند پرستاری را طبق الگوی کینگ در نوجوانان مبتلا به دیابت نوع یک برای پایداری سطح قند خون در محدوده طبیعی پیشنهاد داد.

    کلید واژگان: مددجویان, نوجوان, فرآیند پرستاری, هایپرگلایسمی, هموگلوبین گلیکوزیله
    Arash Khalili, Seyed Reza Borzou, Mahnaz Khatiban, Fatemeh Cheraghi*
    Background and Objectives

    Hyperglycemia can increase anxiety, depression, and stress in patients with type 1 diabetes, and as a result, poor control of the disease and a decrease in the patient's quality of life. The present study aimed to present the nursing process of an adolescent with hyperglycemia based on King's goal achievement model.

    Materials and Methods

    In the present case study, the research sample was a teenage client with frequent hyperglycemia who had visited the hospital several times and was hospitalized. For this purpose, sample selection was performed by available sampling from the research community (i.e., teenagers hospitalized in Hamedan Children's Department with hyperglycemia diagnosis). Data collection was performed through the client's file, interview, and observation of the client, family, doctor, and nurse. The nursing process, according to King's goal achievement model, started after the patient accepted the researcher's request on the last day of hospitalization. The stages of the nursing process(i.e., examination, diagnosis of nursing, determination of common goals and prioritization, transaction based on client's preferences, and evaluation of the degree of achievement of goals by the client by comparing before and after in the range of -2 to +2) were performed in the form of qualitative analysis.

    Results

    The result pointed out that diabetic adolescents did not have a proper understanding of the factors affecting the stability of blood sugar levels in the normal range. Nonetheless, they found the necessary preparation to interact with the nurse by implementing the nursing process and understanding the conditions affecting hyperglycemia. The findings led to 4 nursing diagnoses and 12 care goals. In the evaluation, it was found that after the implementation of the nursing process, the adolescent client was able to experience the stability of the blood sugar level within the normal range.

    Conclusion

    The nursing process, according to King's model, was able to stabilize the blood sugar level in the normal range in the patient under study. Therefore, it is possible to suggest the nursing process according to King's model in adolescents with type 1 diabetes in order to maintain the blood sugar level in the normal range.

    Keywords: Patients, Adolescent, Nursing Process, Hyperglycemia, Glycated Hemoglobin A
  • فاطمه چراغی، سید رضا برزو، مهناز خطیبان، زهرا مقصودی*
    مقدمه

    بیماری و عوارض ناشی از آن باعث افت کیفیت زندگی مبتلایان می شود. خودمراقبتی، برآیندهای مطلوبی را در تامین، حفظ و ارتقاء سامتی افراد در پی دارد و مدل اورم از مدل هایی است که بیمار را در مراقبت مشارکت داده و بر خودمراقبتی تاکید دارد.

    روش کار

    این مرور سیستماتیک با جستجو مقالات فارسی با کلیدواژه های اورم، خودمراقبتی، مدل/تئوری/چارچوب خودمراقبتی و کیفیت زندگی در پایگاه های داده های معتبر فارسی Google Scholar، SID، IranDoc، Iran Medex و Magiran و جستجو مقالات انگلیسی با کلیدواژه های Orem, Self-care, Quality of life وModel/Theory/Framework  Self-care در پایگاه های داده های معتبر انگلیسی Web of Sciences، PubMed، ProQuest، Google Scholar Scopus ، Science Direct ، در بازه زمانی 1392 تا 1397 انجام شد.

    یافته ها

    در جستجوی اولیه 2206 مقاله یافت شد که پس از حذف موارد تکراری و لحاظ کردن معیارهای ورود/ خروج، نهایتا 14 مقاله هم راستا با اهداف این مطالعه مورد تحلیل قرار گرفتند. از میان مقالات مورد بررسی 5 مقاله به زبان انگلیسی و 9 مقاله به زبان فارسی به چاپ رسیده بودند. در رابطه با محیط پژوهش، 3 مقاله در تهران، 3 مقاله در اصفهان،2 مقاله در هر یک از شهرهای همدان، شیراز و ارومیه و 1 مقاله در شهرهای سبزوار و اهواز انجام شده بود. تمامی مقالات، مطالعات اصیل پژوهشی با رویکرد تحقیق تجربی بودند. در 10 مقاله، با بکارگیری الگوی خودمراقبتی اورم، کیفیت زندگی در تمامی ابعاد فیزیکی، عاطفی و اجتماعی افزایش چشم گیری داشته است که این افزایش از لحاظ آماری معنادار بوده است، بطوریکه در 4 مقاله دیگر، تنها در دو بعد از ابعاد کیفیت زندگی شامل بعد جسمی و روانی افزایش قابل توجهی مشاهده شده است.

    نتیجه گیری

    با توجه به تاثیر مثبت بکارگیری الگوی خودمراقبتی اورم در افزایش کیفیت زندگی بیماران، توصیه می شود ارائه دهندگان مراقبت بهداشتی با اجرای برنامه ی خودمراقبتی براساس تئوری اورم، باعث بهبود کیفیت زندگی بیماران شوند.

    کلید واژگان: الگوی خودمراقبتی اورم, خودمراقبتی, کیفیت زندگی
    Fatemeh Cheraghi, Seyyed Reza Borzo, Zahra Maghsoudi*
    Introduction

    Disease and complications can cause poor quality of life. Self-care provides desirable outcomes in providing, maintaining, and promoting the health of individuals. The Orem model is one of the models that participate in patient care and emphasizes self-care.

    Methods

    This systematic review was conducted by searching Persian articles with the keywords Orem, Self Care, Model/ Theory/ Framework Self Care and Quality of Life invalid Persian databases Google Scholar, SID, IranDoc, IranMedex, and Magiran, and search English articles with the keywords Orem, Self-care, Quality of life and Model/ Theory/ Framework Self-care invalid English databases Elsevier, Web of Sciences, PubMed, Cinahl, ProQuest, Google Scholar, Scopus, It was done in 2013 to 2018.

    Results

    Initial search of 2206 articles found that after eliminating duplicates and including entry/ exit criteria, finally, 14 articles were aligned with the objectives of this study. Of the articles reviewed, 5 were published in English and 9 in Farsi. Regarding the research environment, 3 articles were conducted in Tehran, 3 in Isfahan, 2 in each of Shiraz, Hamedan, Orumieh, and 1 in Sabzevar and Ahvaz. All articles were original and interventional research studies. In 10 articles, using the Orem self-care model, quality of life increased significantly in all physical, emotional, and social dimensions, which was statistically significant, as in the other four articles, only in two dimensions of quality of life, including physical dimension. Moreover, a significant psychological increase has been observed.

    Conclusions

    Considering the positive effect of using the Orem self-care model to improve the quality of life of patients, it is recommended that health care providers improve the quality of life of patients by implementing Orem self-care Model.

    Keywords: Orem Self-Care Model, Self-Care, Quality Of Life
  • مهناز مقدری کوشا، سید رضا برزو، مهناز خطیبان، فاطمه چراغی*
    مقدمه

    لوسمی و درمان آن فرآیندی طولانی و نیازمند تبعیت از رفتارهای خود مراقبتی است، مدل پرستاری نقص خودمراقبتی اورم،  چارچوبی را جهت فرآیند پرستاری در این راستا مهیا می کند لذا این مطالعه با هدف تاثیر به کارگیری فرآیند پرستاری مبتنی بر مدل نقص خودمراقبتی اورم بر مددجوی مبتلا به لوسمی میلوییدی حاد انجام شد.
     

    روش کار

    در این گزارش مورد، فرآیند پرستاری از یک مددجوی مبتلا به لوسمی میلوییدی حاد، مراجعه کننده به بیمارستان بهشتی شهر همدان در سال 1401، مبتنی بر مدل نقص خودمراقبتی اورم ارایه گردید. گردآوری داده ها با استفاده از فرم ارزیابی اورم و با روش های معاینه، مصاحبه و مشاهده انجام شد. بر اساس نیازهای خودمراقبتی همگانی، تکاملی و انحراف از سلامتی بیمار، تشخیص های پرستاری تعیین شد، سپس برنامه ریزی و تعیین اهداف انجام گرفت و نوع سیستم پرستاری به کار برده شده تعیین گردید. در نهایت اقدامات پرستاری بر اساس ارتقا خودمراقبتی انجام شد و پیشرفت مراقبت و اهداف مطالعه مجددا ارزشیابی گردید.

    یافته ها

    بر اساس شناخت نیازهای خودمراقبتی بیمار، 9 تشخیص پرستاری تعیین شد و درنهایت اجرای فرایند پرستاری براساس مدل اورم منجر به افزایش کیفیت خدمات پرستاری همراه با افزایش عملکرد خودمراقبتی بیمار درمورد مشکلات ناشی از بیماری اش گردید بطوریکه بهبود توان خودمراقبتی بیمار دررابطه با کنترل درد، کاهش ریسک عفونت، کنترل خونریزی و بهبود خواب، کاهش ترس و وابستگی، افزایش انگیزه و اعتماد به نفس و حس استقلال در بیمار مشاهده شد.

    نتیجه گیری

    نظریه پرستاری نقص خودمراقبتی اورم به شناسایی و درک همه جانبه نیازهای بیمار، کمک فراوانی کرد و با مشارکت دادن بیمار در امر مراقبت از خود، دستیابی به اهداف مراقبتی را تسهیل نمود.

    کلید واژگان: فرایند پرستاری, لوسمی میلوئیدی حاد, نظریه ی پرستاری نقص خود مراقبتی اورم, گزارش مورد
    Mahnaz Moghadari Koosha, Seyed Reza Borzou, Mahnaz Khatiban, Fatemeh Cheraghi*
    Introduction

    Leukemia and its treatment is a long process and requires adherence to self-care behaviors. Orem's self-care deficit nursing model provides a framework for the nursing process in this direction, therefore this study aims to apply The nursing process based on Orem's self-care deficit model was performed on a patient with acute myeloid leukemia.

    Methods

    In this case report, the nursing process of a client suffering from acute myeloid leukemia, referred to Beheshti Hospital in Hamadan city in 1401, based on the Orem's self-care deficit model, was presented. Data collection was done by using Orem evaluation form and by examination, interview, and observation methods. Based on the general self-care needs, development, and deviation from the patient's health, nursing diagnoses were determined, then planning and setting goals were done and the type of nursing system used was determined. Finally, nursing actions were performed based on promoting self-care, and the achievement of the patient's goals and progress was evaluated as a factor of self-care.

    Results

    Based on the recognition of the patient's self-care needs, ten nursing diagnoses were determined, and finally, the implementation of the nursing process based on the Orem model led to an increase in the quality of nursing services along with an increase in the patient's self-care performance regarding the problems caused by his illness, so that improving the patient's self-care ability in relation to pain control, reducing Risk of infection, control of bleeding and improvement of sleep, reduction of fear and dependence, an increase of motivation and self-confidence and sense of independence was observed in the patient.

    Conclusion

    Orem's self-care deficit model greatly helped to identify and comprehensively understand the patient's needs and facilitated the achievement of care goals by involving the patient in self-care.

    Keywords: Nursing process, Aacute myeloid leukemia, Orem's self-care deficit nursing theory, Case report
  • فاطمه چراغی، آرش خلیلی، افشین فیاضی، لیلی تاپاک، افسانه فامیل متقی*

    سابقه و هدف:

      میگرن، یک بیماری مزمن و شایع ترین نوع سر درد ناتوان کننده در کودکان است. هدف مطالعه ی حاضر، تعیین ارتباط خودمدیریتی با شدت سر درد، کیفیت زندگی و فعالیت جسمانی کودکان مبتلا به میگرن بود.

    مواد و روش ها

     در این بررسی مقطعی،200 کودک مبتلا به میگرن مزمن مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان بعثت و کلینیک امام خمینی شهر همدان در سال های 1398-1400 مورد بررسی قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش پرسش نامه های اطلاعات جمعیت شناختی، مراحل دگرگونی درد، بررسی تاثیر سر درد، کیفیت زندگی Kindle و فعالیت جسمانی بود. آزمون آنالیز واریانس و همبستگی Pearson جهت تحلیل داده ها استفاده شد. سطح معنی داری (0/05 > P) بود.

    یافته ها

     آزمون آنالیز واریانس یک طرفه نشان داد که بین میانگین نمرات خودمدیریتی سر درد و طول مدت حملات میگرن بر حسب شدت سر درد، اختلاف معنی دار آماری وجود ندارد. بین نمره ی شدت سر درد با کیفیت زندگی و تعداد علایم سر درد میگرنی ارتباط مستقیم و معنی دار (0/05 > P) و با تعداد حملات میگرن در ماه ارتباط معکوس و معنی داری (0/01 > P) وجود داشت. بین میانگین تعداد حملات میگرن در ماه و شدت سر درد، اختلاف معنی دار آماری وجود داشت (0/01 > P).

    نتیجه گیری

     خودمدیریتی با شدت سر درد، کیفیت زندگی و فعالیت جسمانی ارتباطی نداشت اما، سر درد شدید موجب کاهش کیفیت زندگی و کاهش تعداد علایم و افزایش تعداد حملات میگرن در ماه شد.

    کلید واژگان: میگرن, خودمدیریتی, کیفیت زندگی, فعالیت جسمانی, کودکان
    Fatemeh Cheraghi, Khalili Khalili, Afshin Fayazzi, Leili Tapak, Afsaneh Famil Motaghi*
    Background and Objectives

    Migraine is a chronic disease and the most common type of debilitating headache in children.The aim of this study was to determine the relationship between self-management and headache severity, quality of life and physical activity in children with migraine.

    Materials and Methods

    In this cross-sectional study, 200 children with chronic migraine referred to the clinic of Besat Hospital and Imam Khomeini Clinic in Hamadan during the years 2019-2021 were studied. The research tools consisted of questionnaires for demographic information, stages of pain transformation, examining the effect of headache, Kindle quality of life and physical activity. Analysis of variance and Pearson correlation test were used to analyze the data. The significance level was at 0.05.

    Results

    One-way analysis of variance test showed that there was no statistically significant difference between the mean scores of headache self-management and the duration of migraine attacks in terms of headache severity. There was a direct and significant relationship between headache intensity score and quality of life and the number of migraine headache symptoms (P < 0.05)and a significant inverse relationship (P < 0.01)with the number of migraine attacks per month. There was a statistically significant difference between number of migraine episodes in a month and the severity of headache (P < 0.01).

    Conclusions

    Self-management was not associated with the headache severity, quality of life and physical activity, but severe headache reduced the quality of life and decreased the frequency of symptoms and increased the number of migraine episodes per month.

    Keywords: Migraine, Self-management, Quality of life, Physical activity, Children
  • سیدرضا برزو*، شیما فرخی، احمد نورالدینی، فاطمه چراغی، مهناز خطیبان
    مقدمه

    حرفه و رشته پرستاری، به عنوان یک عرصه علمی نیازمند مبنایی علمی است که مدل های پرستاری شاخص آن بوده و هست. یکی از مدل های مطرح در پرستاری مدل خودمراقبتی Orem می باشد. لذا این مطالعه با هدف به کارگیری فرآیند پرستاری مبتنی بر مدل خودمراقبتی Orem در مددجو شکستگی درشت نی انجام شد.

    روش کار

    در این مطالعه موردی، فرآیند پرستاری از یک مددجو با شکستگی استخوان درشت نی بستری در بیمارستان بعثت شهر همدان در سال 1399 ارایه گردید. در مرحله بررسی و شناخت پرستاری، گردآوری داده ها براساس "فرم بررسی مدل خودمراقبتی Orem" انجام شد. تشخیص های پرستاری تدوین شد و اهداف مراقبتی تعیین و اقدامات پرستاری جهت دستیابی به اهداف، انجام گردید. تجزیه و تحلیل داده ها، با استفاده از جدول ارایه شد. 

    یافته ها: 

    یافته ها نشان داد که موارد نقص در خودمراقبتی و نیازهای خودمراقبتی بیمار پس از اقدامات پرستاری بر اساس مدل مدل خودمراقبتی Orem کاهش یافت. یافته ها منجر به 7 تشخیص پرستاری و 42 هدف مراقبتی گردید.

    نتیجه گیری: 

    استفاده از مدل خودمراقبتی Orem به عنوان چارچوبی برای تشخیص، انتخاب اقدام مناسب و ارزشیابی نتایج، بسیار مفید بود. پیشنهاد می شود تیوری های پرستاری به صورت کاربردی در تمامی بخش ها و روی بیماران مختلف به کار روند.

    کلید واژگان: فرآیند پرستاری, مدل پرستاری Orem, شکستگی استخوان درشت نی, مطالعه موردی
    Seyed Reza Borzou*, Shima Farrokhi, Ahmad Nooreddini, Fatemeh Cheraghi, Mahnaz Khatiban
    Introduction

    Nursing profession and field, as a scientific field, needs a scientific basis of which nursing models were and still are. One of the prominent models in nursing is Orem's self-care model. Therefore, this study was conducted with the aim of applying the nursing process based on the Orem self-care model in patients with tibia fractures.

    Methods

    In this case study, the nursing process of a patient with tibia fracture admitted to Ba'ath Hospital in Hamedan city in 2019 was presented. In the stage of nursing research and recognition, data collection was done based on the "Orem self-care model survey form". Nursing diagnoses were compiled and care goals were determined and nursing measures were taken to achieve the goals. Data analysis was presented using a table.

    Results

    The findings showed that cases of self-care deficiencies and patient self-care needs decreased after nursing measures based on the Orem self-care model. The findings led to 7 nursing diagnoses and 42 care goals.

    Conclusions

    Using Orem's self-care model as a framework for diagnosis, choosing the appropriate action and evaluating the results was very useful. It is suggested that nursing theories be applied in all departments and on different patients.

    Keywords: Nursing Process, Orem Nursing Model, Tibia Fracture, Case Study
  • سید رضا برزو، فاطمه چراغی، مهناز خطیبان، مهدی مولوی وردنجانی*
    زمینه و هدف

    سوختگی یکی از ناتوان کننده ترین انواع تروما است. آمادگی بیمار برای یافتن راه بهینه برای مقابله با بیماری و همچنین حفظ استقلال و شادی زندگی، بخشی ضروری از روند درمانی بیماران سوختگی است. هدف از این مطالعه، استفاده از مدل سازگاری کالیستا روی در مراقبت از بیمار سوختگی بود.

    روش ها:

    این مطالعه، یک مطالعه موردی بود که با شرکت یک بیمار مبتلا به سوختگی بستری در بخش سوختگی بیمارستان بعثت همدان در سال 1401 انجام شد. داده ها با استفاده از مشاهده، مصاحبه و مستندات بیمار جمع آوری و در چهار بعد، بر اساس مراحل فرآیند پرستاری در مدل سازگاری روی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

    نتایج

    نتایج مطالعه نشان داد که بیمار در ابعاد فیزیولوژیکی، انطباق ادراک از خود، ایفای نقش، استقلال و وابستگی از رفتارهای سازگار و ناسازگاری برخوردار بود، که پس از انجام مراقبت های پرستاری بر اساس الگوی سازگاری روی، برخی از رفتارهای ناسازگار وی کاهش یافت. همچنین بر اساس اطلاعات بدست آمده از پرسشنامه بیمارستانی اضطراب و افسردگی (HADS)، بکارگیری مدل سازگاری روی باعث کاهش اضطراب و افسردگی بیمار در سه مرحله شد. به طوری که نمره کلی پرسشنامه اضطراب و افسردگی در نوبت دوم و سوم نسبت به نوبت اول تکمیل پرسشنامه به ترتیب 67 و 68 درصد کاهش یافت.

    نتیجه گیری:

    با توجه به نتایج پژوهش حاضر، اجرای برنامه مراقبت پرستاری مبتنی بر مدل سازگاری روی، می تواند بر سازگاری جسمی، روانی و کاهش رفتارهای ناسازگار در بیماران دچار آسیب سوختگی موثر باشد.

    کلید واژگان: مدل سازگاری روی, سوختگی, فرآیند پرستاری, سازگاری
    Seyed Reza Borzou, Fatemeh Cheraghi, Mahnaz Khatiban, Mehdi Molavi Vardanjani*
    Background and aim

    Burn is one of the most debilitating type of trauma. Preparing the patient to find the optimal way to deal with the disease as well as maintaining independence and happiness in life is an essential part of the treatment process for burn patients. The aim of this study was to apply the Callista Roy's adaptation model in the care of burn patients.

    Methods

    This study was a case study that was conducted with the participation of a burn patient hospitalized in the burn ward of Besat Hospital in Hamedan city in 2022. Data were collected using observation, interview and patient documentation and were analyzed in four dimensions, based on the steps of the nursing process in Roy's adaptation model.

    Results

    The results of the study showed that the patient had compatible and incompatible behaviors in physiological dimensions, adaptation of self-perception, role playing, independence and dependence. However, after nursing care based on Roy's adaptation model, some of these incompatible behaviors decreased. Also, based on the information obtained from the Hospital Anxiety and Depression Scale (HADS), the application of the Roy's adaptation model reduced the patient's anxiety and depression in three stages. So that the overall score of the anxiety and depression questionnaire in the second and third time compared to the first time of completing the questionnaire decreased by 67% and 68%, respectively.

    Conclusion

    According to the results of the present study, the implementation of the nursing care program based on the Roy adaptation model can be effective on physical and psychological adaptation and reduction of incompatible behaviors in patients with burn injuries.

    Keywords: Roy's Adaptation Model, Burn, Nursing Process, Adaptation
  • سیمین حجه الاسلامی، فاطمه چراغی، سید رضا برزو*
    مقدمه

    پرورش نیروهای پرستاری با مهارتهای لازم برای عملکردهای بالینی موثر، کارآمد و شایسته برای ارایه ی مراقبت امری ضروری  است که لازمه ی آن ارتقا آموزش پرستاری می باشد، لذا مطالعه ی حاضر با هدف مقایسه تطبیقی برنامه آموزش دوره کارشناسی پرستاری چین و ایران انجام شده است.

    روش

    این مطالعه توصیفی-تطبیقی در سال 1399 با جستجو در پایگاه های فارسی و انگلیسی بر اساس مدل بردی در چهار مرحله توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه انجام شد.

    یافته ها

    برنامه آموزش پرستاری هر دو کشور تفاوت هایی دارد. مزیت های چین، توجه به زبان های بین المللی از مقطع پیش دبستانی،  پایه ای برای جهانی شدن، ارتباط و بین المللی شدن در فلسفه رشته و جایگاه مهم دروس طب سنتی چینی و معایب آن دوره طولانی تحصیل، مستقل نبودن پرستاری، آموزش توسط پزشکان و حضور دیر هنگام در بالین است. مزیت های ایران: توضیح مبسوط همه عناصر درسی، شروع کارآموزی و حضور در بالین از ابتدای تحصیل، تدریس دروس پرستاری توسط متخصصان پرستاری می باشند.

    نتیجه گیری

    چالش های مشترک ناشی از شباهت های زیاد بین آموزش دو کشور عبارتست از : پذیرش دانشجو از طریق آزمون سراسری بدون مصاحبه، حضور دانشجوی سال آخر در بالین به تنهایی و کمبود پرستار با توجه به پیر شدن جمعیت، منجر به افزایش تعداد ورودی به دانشگاه ها گردیده که نیازمند تضمین کیفیت می باشد. لذا پیشنهاد می شود برای چالش ها راهکار مناسب برنامه ریزی و اجرا گردد.

    کلید واژگان: تطبیقی, کارشناسی پرستاری, کوریکولوم پرستاری, الگوی بردی, ایران و چین
    Simin Hojjatoleslami, Fatemeh Cheraghi, Seyed Reza Borzou*
    Introduction

    Training nursing staff with the necessary skills for effective clinical practice, efficient and appropriate care is essential which requires the promotion of nursing education so the aim of comparative comparison of undergraduate nursing education programs in China and Iran.

    methods

    This descriptive-comparative study was conducted in 1399 with a search in Persian and English databases based on Bereday model in four stages of description, interpretation, proximity and comparison.

    Results

    Nursing education programs are different in both countries. China's advantages are its attention to international languages from pre-school basis of globalization, communication and internationalization in the philosophy of the discipline and the important place of traditional Chinese medicine courses and  disadvantages: long periods of study, lack of independent nursing, training by physicians, and late bedside. Advantages of Iran: Detailed explanation of all the elements of the course, starting the internship and attending the students' bedside from the beginning of studying and teaching nursing courses by nursing specialists.

    Conclusion

    Common challenges due to the many similarities between the two countries' education are: student admission through a national exam without an interview, The presence of final year students in the clinic alone and the shortage of nurses due to the aging population, has led to an increase in the number of admissions to universities that require quality assurance. Therefore, it is suggested to plan and implement an appropriate solution for the challenges.

    Keywords: Comparative, Bachelor of Nursing, Nursing Curriculum, Bereday Model, Iran, China
  • فاطمه میرزایی، فاطمه چراغی، سلمان خزایی، محمد رضایی، مهدیه سیدی، فاطمه محمدی*
    سابقه و هدف

     ناتوانی در شناسایی حالات هیجانی، از مهم ترین مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به اوتیسم است که تعاملات آنان و متعاقبا صلاحیت والدی مادران را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد. از این رو مطالعه ی حاضر با هدف بررسی تاثیر چهره شناسی هیجانی به کودکان مبتلا به اوتیسم بر صلاحیت والدی در مادران شان انجام شد.

    مواد و روش ها

    مطالعه ی حاضر یک کارآزمایی بالینی است. کودکان مبتلا به اوتیسم با روش بلوک تصادفی به گروه های مداخله و شاهد تخصیص داده شدند. کودکان در گروه مداخله در طی 10 جلسه ی 45 دقیقه ای با استفاده از 40 تصویر مربوط به چهار موقعیت شادی، غم، خشم و ترس، تحت آمورش قرار گرفتند. پرسش نامه ی صلاحیت والدی توسط مادران در هر دو گروه در شروع و یک روز بعد از مداخله، تکمیل شد.

    یافته ها

    آموزش حالات هیجانی، سبب ارتقاء صلاحیت والدی در گروه مداخله شده است. همچنین تفاوت آماری معنی داری در نمره ی کل و حیطه های صلاحیت والدی بین دو گروه وجود داشت (0/001 >P).

    نتیجه گیری

    آموزش حالات هیجانی به کودکان مبتلا به اوتیسم، سبب ارتقاء صلاحیت والدی در مادران گردید. بر این اساس پیشنهاد می شود، آموزش چهره شناسی، در اولویت های آموزشی این کودکان قرار گیرد.

    کلید واژگان: چهره شناسی هیجانی, کودکان, اوتیسم, صلاحیت والدی
    Fatemeh Mirzaei, Fatemeh Cheraghi, Salman Khazai, Mohammad Rezaei, Mahdieh Seyedi, Fateme Mohammadi*
    Background and Objectives

    Disability to recognize an emotional state is one of the most important behavioral problems in children with autism severely affects their interactions and consequently their parents' parental competence. Therefore, this study aimed to investigate the effect of emotional states on parental competence in children with autism.

    Materials and Methods

    The present study is a clinical trial study. Autistic children with autism were block randomly assigned to intervention and control groups. Children in the intervention group received ten 45-minute training sessions using 40 images related to four states of happiness, sadness, anger, and fear. Mothers in both groups completed the questionnaires at the beginning and one day after the intervention.

    Results

    Emotional state training has improved parental competence in the intervention group. Also, there was a statistically significant difference in the total and dimensional score of parental competence between the two groups (P< 0.001).

    Conclusions

    Teaching emotional states to children with autism improved parental competence in mothers. Accordingly, it is suggested that facial education be placed in the educational priorities of these children.

    Keywords: Emotional face, Children, Autism, Mother, Parental, Competence
  • Fatemeh Mirzaei, Fatemeh Cheraghi, Salman Khazaei, Mohammad Rezaei, Fatemeh Mohammadi*
    Background

    The disability to recognize emotional and mental states in others’ facial expressions is acknowledged as one of the major developmental-behavioral problems in children with autism. Therefore, it is necessary to study the effect of facial emotion recognition training on the interaction skills of children with autism.

    Objectives

    The aim of this study was to investigate the effect of emotional facial recognition on the mother-child relationship in children with autism.

    Methods

    The present clinical trial was conducted based on a pre-test post-test design. Children aged 6-12 years with high- or moderate-functioning autism were assigned to two groups using the random block sampling method. Children in the intervention group were trained in 10 45-min sessions each week for 10 weeks using 40 images related to four situations of happiness, sadness, anger, and fear. The mother-child relationship questionnaire was completed one day before and one day after the intervention in both groups by the research assistant. Data were analyzed with SPSS software version 22.

    Results

    Emotional state training improved the mother-child relationship in the intervention group. There was also a statistically significant difference between the total scores of the mother-child relationship in the intervention group and the control group (p <0.000).

    Conclusions

    The findings of this study suggest that teaching facial emotion recognition to children with autism can be very effective in promoting mother-child interaction and consequently, their interaction with society. Health officials can benefit from the findings of this study to improve facial recognition and consequently, the mother-child relationship.

    Keywords: Facial Emotion, Training, Mother-Child Relationship, Children, Autism
  • Majedeh Nabavian, Fatemeh Cheraghi, Farshid Shamsaei, Lily Tapak, Ahmad Tamaddoni
    BACKGROUND

    Caring for the children suffering from thalassemia is a stressful experience with various aspects making the mothers face various challenges. Thus, the present study aimed to explain the psychosocial challenges of mothers with thalassemia children based on their lived experience.

    MATERIALS AND METHODS

    In this qualitative study, which was conducted using the phenomenological method, 14 mothers with thalassemia children were selected from two thalassemia treatment centers in Hamadan and Babol (Iran) in 2020 using the purposive sampling method. Data were collected using in‑depth and semi‑structured interviews and were analyzed by van Manen’s phenomenological methodology.

    RESULTS

    In the first stage of data analysis, 534 initial codes were extracted, which were reduced to 290 by comparison and integration. The primary themes turned into 24 secondary themes after clustering. By comparing the secondary themes, three main themes (i.e., “psychological distress,” “bodily burnout,” and “mothers’ need to empathy and support”) with 7 secondary themes (i.e., “emotional exhaustion,” “mental strain,” “social stigma,” “acute psychosomatic reactions,” “long‑term psychosomatic consequences,” “expectation of family support,” and support needs outside the family) were extracted.

    CONCLUSION

    The results indicated that mothers with thalassemia children experience several challenges in various aspects. Therefore, they require care interventions and psychosocial support.

    Keywords: Children with thalassemia, mother, qualitative study, psychosocial challenges
  • فیروزه پیامنی، فاطمه چراغی، سید رضا برزو*
    مقدمه

    پرورش نیروهای پرستاری کارآزموده و شایسته برای ارایه مراقبت های بهداشتی و درمانی امری ضروری و بدیهی است که لازمه آن ارتقاء کیفیت آموزش است. مقایسه نظام های مختلف آموزش، محتوی و کیفیت برنامه درسی را ارتقاء می دهد. این مطالعه با هدف مقایسه نظام آموزش مقطع کارشناسی پرستاری در ایران با دانشگاه راجیو گاندی هند انجام شد.

    روش کار

    این مطالعه توصیفی تطبیقی، برای مقایسه ساختار برنامه آموزشی کارشناسی پرستاری ایران و دانشگاه راجیو گاندی هند در سال 1399 انجام شده است. برای مقایسه دو برنامه درسی، از الگوی Bready، استفاده شد.

    یافته ها: 

    برخی ویژگی های بارز مانند تقویت کار گروهی دانشجویان و مهارت یادگیری خود راهبر در دانشجویان و کار کتابخانه ای در برنامه آموزشی دانشگاه راجیو گاندی هند مشهود بود. دانش آموختگان در هند بدون دریافت مجوز RN  اجازه اشتغال به کار ندارند اما در ایران بعد از فارغ التحصیلی می توانند شروع به کار می کنند.

    نتیجه گیری:

     نظام آموزش پرستاری ایران و دانشگاه راجیو گاندی هند دارای اشتراکات زیادی هستند. پیشنهاد می شود در ایران به انجام کار گروهی دانشجویان و مهارت یادگیری خودراهبر توجه بیشتری گردد و قبل از اشتغال به کار دانش آموختگان آزمون صلاحیت حرفه ای برگزار گردد.

    کلید واژگان: برنامه درسی, کارشناسی پرستاری, ایران, هند, مطالعه تطبیقی
    Firuzeh Payamani, Fatemeh Cheraghi, Seyed Reza Bourzou*
    Introduction

    Training experienced and qualified nursing staff to provide health care is an essential and evident issue that requires the improvement of education quality. Comparison of different education systems improves the content and quality of the curriculum. This study aimed to compare the undergraduate nursing education system in Iran and Rajiv Gandhi University in India.

    Methods

    This descriptive-comparative study was conducted in 2020 to compare the undergraduate nursing curriculum in Iran and Rajiv Gandhi University of India. The Bready model was used to compare the two curricula.

    Results

    Some salient features, including strengthening studentschr(chr('39')39chr('39')) teamwork and self-directed learning skills and library work were evident in the curriculum of the Rajiv Gandhi University of India. Graduates in India are not allowed to work without an RN license; however, in Iran, they can start working after graduation.

    Conclusion

    The nursing education system in Iran and the Rajiv Gandhi University of India bear much of a resemblance. It is recommended that in Iran, studentschr(chr('39')39chr('39')) teamwork and self-directed learning skills be taken into close consideration, and a professional competency test of graduates be held before employment.

    Keywords: Curriculum, Bachelor of Nursing, Iran, India, Comparative study
  • احمد نورالدینی، فاطمه چراغی، سید رضا برزو، مهناز خطیبان*
    مقدمه

    بیماران مبتلا به سکته مغزی به دلیل ماهیت پیچیده و سنگین بیماری، نیازمند اجرای یک برنامه مراقبت دقیق و کلی پرستاری است. استفاده از مدل های پرستاری در فرآیند مراقبت از بیماران می تواند چارچوبی برای تفکر پرستار در بررسی شرایط مختلف بیماران، تجزیه و تحلیل بهتر شرایط و سازماندهی تفکر جهت بهترین تصمیم گیری برای بیمار فراهم آورد. لذا این مطالعه با هدف تاثیر به کارگیری فرآیند پرستاری مبتنی بر مدل سیستم رفتاری جانسون در مددجو مبتلا به بیماری سکته مغزی انجام شد.

    روش کار

    در این گزارش مورد، فرآیند پرستاری از یک مددجوی مبتلا به سکته مغزی مراجعه کننده به درمانگاه نورولوژی بیمارستان شهید بهشتی همدان در سال 1399 ارایه گردید. گردآوری داده ها در مرحله بررسی براساس "فرم بررسی مدل سیستم رفتاری جانسون" با مشاهده، مصاحبه و معاینه فیزیکی انجام شد. تشخیص های پرستاری به صورت رفتارهای پایدار و ناپایدار تدوین شد و اهداف مراقبتی جهت افزایش حفظ رفتارهای پایدار و کاهش یا حذف رفتارهای ناپایدار تعیین و با مددجو به اشتراک گذاشته شد. اقدامات پرستاری جهت دستیابی به اهداف، انجام و ارزشیابی گردید. تجزیه و تحلیل داده ها، با استفاده از جدول ارایه شد.

    یافته ها

    نتایج مطالعه نشان داد که مددجو رفتارهای ناپایداری را در چهار زیر سیستم رفتاری (ناکارآمدی در زیر سیستم های پرخاشگری و محافظت، دفعی، ذخیرهای و جنسی) داشت. پس از انجام اقدامات پرستاری طراحی شده بر اساس مدل جانسون، رفتارهای ناپایدار کاهش پیدا کردند.

    نتیجه گیری

    استفاده از مدل رفتاری جانسون، بر تعدیل و اصلاح رفتارهای ناپایدار بسیار مفید و کمک کننده بود. بنابراین پیشنهاد می شود این مدل به عنوان چارچوبی برای انجام مراقبت پرستاری مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: فرآیند پرستاری, سکته مغزی, گزارش مورد, مدل جانسون
    Ahmad Nooreddini, Fatemeh Cheraghi, Seyed Reza Borzou, Mahnaz Khatiban*
    Introduction

    Patients with stroke due to the complex and severe nature of the disease, need to implement a thorough and comprehensive nursing care program. The use of nursing models in the patient care process can provide a framework for nurse thinking in examining different patient conditions, better analyzing the situation and organizing thinking for the best decision for the patient. Therefore, this study was conducted with the aim of influencing the application of the nursing process based on Johnsonchr('39')s behavioral system model in patients with stroke.

    Methods

    In this report, the nursing process of a client with a stroke referred to the neurology clinic of Shahid Beheshti Hospital in Hamadan in 2021 was presented. Data were collected during the review phase based on the "Johnson Behavioral Model Review Form" by observation, interview, and physical examination. Nursing diagnoses were formulated as sustained and unstable behaviors and care goals were determined and discussed to increase the maintenance of sustained and decreasing behaviors or eliminate unstable behaviors. Nursing procedures were performed and evaluated to achieve the goals. Data analysis was presented using tables.

    Results

    The results of the study showed that clients for unstable behaviors in the four sub-behavioral systems (dysfunction in the subsystems of aggression and protection, sexual and sexual). Unstable behaviors are reduced after the nursing procedures are designed.

    Conclusions

    The use of Johnsonchr('39')s behavioral model was very useful and helpful in modifying and correcting unstable behaviors. Therefore, it is suggested that this model be used as a framework for nursing care.

    Keywords: Nursing Process, Stroke, Case Report, Johnson Model
  • Maedeh Karamisefat, Fatemeh Cheraghi, Alireza Soltanian, Tayebeh Hasan Tehrani *
    Background
    Foot massage is a distraction technique that can be used for directing children's attention away from the painful stimuli during invasive procedures.
    Aim
    This study aimed to assess the effect of foot massage on pain intensity among hospitalized preschoolers undergoing venipuncture.
    Method
    Seventy preschoolers were selected using convenience sampling in the present clinical trial, at theinternal pediatric ward of Besat Hospital, Hamadan, Iran. They were randomly allocated into the experimental (n=35) and control groups (n=35). The experimental group was received a foot massage 5 minutes before venipuncture. The pain intensity was measured using the Face, Legs, Activity, Cry, Consolability scale immediately and two minutes after catheter insertion. Heart rate and arterial oxygen saturation were measured using a pulse oximeter five minutes before, immediately, and two minutes after catheter insertion as pain physiological indicators.
    Results
    The mean±SD of pain intensity in the experimental group and in the control group immediately and two minutes after intravenous catheter insertion were 2.71±1.36 and 1.11±0.86, and 7.54±1.33 and 4.20±1.52, respectively. The mean of pain intensity immediately and two minutes after venipuncture revealed a significant difference between the experimental and control groups (p <0.001). The mean of heart rate and arterial oxygen saturation between the two groups were significantly different only immediately after venipuncture (p <0.001). Implications for Practice: This finding is clinically important in nursing care for reducing pain and anxiety as well as decreasing drug-related complications and adverse effects. Instructing and using this method are suggested to medical personnel, especially nurses.
    Keywords: Massage, Pain, Preschoolers, Venipuncture
  • فاطمه چراغی، آرش خلیلی، پگاه شریفیان*
    سابقه و هدف

     هم زمان با صعود ایمپالس های درد از طناب نخاعی، سیستم عصبی خودکار نیز تحریک و باعث ایجاد تغییراتی در شاخص های فیزیولوژیک می شود. این مطالعه با هدف مقایسه تاثیر انحراف دیداری و شنیداری بر شاخص های فیزیولوژیک حین تعویض پانسمان کودکان 6 تا 12 ساله انجام شد.

    مواد و روش ها: 

    مطالعه حاضر از نوع کارآزمایی بالینی یک سوکور سه گروهی بود. حجم نمونه 120 کودک 6 تا 12 ساله دارای معیارهای ورود بودند که به صورت تصادفی بلوکی به طور مساوی به گروه انحراف دیداری، انحراف شنیداری و کنترل تخصیص یافتند. ابزارهای گردآوری داده ها برگه ثبت شاخص های فیزیولوژیک و دستگاه پالس اکسی متری بود. برای هر کودک از دو دقیقه قبل تا پایان پانسمان در گروه انحراف دیداری کارتون و در گروه انحراف شنیداری شعر آهنگین پخش شد. در هر سه گروه تعداد ضربان قلب و درصد اشباع اکسیژن خون شریانی حین انجام و 5 دقیقه پس از اتمام پانسمان اندازه گیری و ثبت شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16 و آزمون های تحلیل واریانس یک طرفه، تحلیل واریانس با اندازه های تکراری و آزمون تعقیبی بنفرونی تحلیل شدند.

    یافته ها:

     حین تعویض پانسمان و 5 دقیقه بعد، میانگین تعداد ضربان قلب کودکان بین گروه دیداری، شنیداری و کنترل تفاوت آماری معناداری داشت (001/0 ˂ P). آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری نشان داد تفاوت میانگین تعداد ضربان قلب در گروه دیداری و شنیداری بین زمان های اندازه گیری معنادار بود(001/0 ˂ P). حین تعویض پانسمان و 5 دقیقه بعد، میانگین درصد اشباع اکسیژن خون شریانی کودکان بین گروه دیداری، شنیداری و کنترل تفاوت آماری معنادار داشت (001/0 ˂ P). آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری نشان داد تفاوت میانگین درصد اشباع اکسیژن خون شریانی درگروه های دیداری، شنیداری و کنترل بین زمان های اندازه گیری معنادار بود (001/0 ˂ P).

    نتیجه گیری: 

    به کارگیری دو روش انحراف فکر دیداری و شنیداری روش های مناسبی برای کاهش شدت نوسانات شاخص های فیزیولوژیک در پانسمان سوختگی کودکان است و از بین دو روش مذکور، روش انحراف دیداری در کاهش شدت نوسانات ضربان قلب موثرتر بود.

    کلید واژگان: انحراف فکر, سوختگی, شاخص فیزیولوژیک, کودکان
    Fatemeh Cheraghi, Arash Khalili, Pegah Sharifian*
    Background and Objective

    As pain impulses ascend from the spinal cord, the autonomic nervous system is stimulated and leads to changes in physiological parameters. This study aimed to compare the effect of visual and auditory distractions on the physiological parameters during dressing change procedure in children aged 6-12 years.

    Materials and Methods

    This blinded clinical trial was conducted using a three-group design. In total, 120 children aged 6-12 years met the inclusion criteria and were randomly assigned to a control, as well as two visual and auditory distraction groups using the randomized block method. The data were collected using the physiological index record sheet and pulse oximetry device. A cartoon and a rhythmic melody were played for each child in the visual and auditory distraction groups, respectively, two minutes before the onset of the dressing to the end of the dressing change. In all three groups, the heart rate and arterial blood oxygen saturation percentage were measured and recorded during and 5 minutes after dressing change. The obtained data were analyzed using SPSS software (version 16) through one-way analysis of variance, repeated measures analysis of variance, and Bonferroni post hoc test.

    Results

    There was a statistically significant difference among the visual, auditory, and control groups regarding the mean heart rate of the children during the dressing changing and 5 minutes later (P˂0.001). Furthermore, the analysis of variance with repeated measures showed a significant difference between the visual and auditory groups in terms of the mean heart rate between the measurement times (P˂0.001). A significant difference was also observed among the visual, auditory, and control groups regarding the mean percentage of arterial blood oxygen saturation in children during dressing change and 5 minutes later (P˂0.001). Analysis of variance with repeated measures revealed a significant difference among the visual, auditory, and control groups in terms of the mean percentage of arterial blood oxygen saturation between the measurement times (P˂0.001).

    Conclusion

    The use of visual and auditory distractions is a suitable method to reduce the intensity of fluctuations in physiological parameters during dressing change in children with burns. It should be mentioned that out of these two methods, visual distraction was more effective in reducing the intensity of heart rate fluctuations, compared to auditory distraction.

    Keywords: Burns, Children, Physiological Parameter
  • سیمین حجه الاسلامی، فاطمه چراغی، سید رضا برزو، فیروزه پیامنی، مهناز خطیبان*
    مقدمه

    بیماری های عروق قلب، علت اصلی مرگ می باشند که هزینه های کلان مرتبط با سلامت را برای سیستم های مراقبتی ایجاد می کنند. مددجویی که اهداف درمان و مراقبت را همراستای اهداف و اولویت های خود درک نماید، مشارکت بیشتری در آنها خواهد داشت. نظریه دستیابی به هدف کینگ به این موضوع پرداخته است. این مطالعه به منظور ارایه فرایند پرستاری در مددجوی مبتلا به سندرم کرونری حاد براساس مدل دستیابی به هدف کینگ انجام شد.

    روش کار

    در این مطالعه موردی یک مددجوی سکته قلبی با آنژیوپلاستی کرونری ناموفق و عدم امکان جراحی قلب باز که پس از ترخیص، طی 10 روز دو بار به دلیل عوارض به بیمارستان مراجعه کرده بود، بررسی شد. داده ها از طریق پرونده مددجو، مشاهده و مصاحبه با مددجو، خانواده، پزشک و پرستار گردآوری شد. مراحل فرایند پرستاری یعنی بررسی، تشخیص پرستاری، تعیین اهداف مشترک و اولویت بندی، تراکنش بر اساس ترجیحات مددجو و ارزشیابی میزان دستیابی به اهداف توسط مددجو با مقایسه قبل و بعد در طیف 2- تا 2+ به صورت تجزیه و تحلیل کیفی انجام شد.

    یافته ها

    تحلیل ها نشان داد که هرچند مددجو درک صحیح از اهمیت تبعیت از رفتارهای سلامت و درمان را نداشت، اما آمادگی برای برقراری تعامل با پرستار به صورت پیش قدم شدن را داشت. یافته ها منجر به 7 تشخیص پرستاری و 42 هدف مراقبتی گردید. در ارزشیابی مددجو  قادر شد به خوبی از درمان تبعیت کند و فعالیت های روزمره زندگی خود را تعدیل نماید.

    نتیجه گیری

    طبق فرایند پرستاری بر اساس مدل دستیابی به هدف کینگ، مددجوی سندرم کرونری حاد توانست با تلاش در زمینه تعدیل فعالیت های روزمره براساس اهداف اولویت بندی شده خودش، عمل نماید. پیشنهاد می شود فرایند پرستاری بر اساس مدل دستیابی به هدف کینگ در مدجویان سندرم کرونری حاد مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: فرایند پرستاری, سندرم کرونری حاد, مدل پرستاری, تئوری پرستاری, مطالعه موردی
    Simin Hojjatoleslami, Fatemeh Cheraghi, Seyed Reza Borzou, Firuzeh Payamani, Mahnaz Khatiban*
    Introduction

    Cardiovascular disease is a major cause of death, creating huge health-related costs for health care systems. A client who understands the goals of treatment and care in line with their goals and priorities, will be more involved. King's goal attainment theory has addressed this issue. This study was performed to provide a nursing process in a client with acute coronary syndrome based on King's goal attainment Model.

    Methods

    In this case study, a myocardial infarction client with unsuccessful coronary angioplasty and the impossibility of open-heart surgery who was referred to the hospital twice within 10 days due to complications was evaluated. Data were collected through the client's file, observation and interview with the client, family, physician and nurse. The stages of the nursing process, namely, nursing diagnosis, common goals setting and prioritization, transaction based on client preferences, and evaluation of client achievement goals by comparing before and after in the range of 2- to 2+ were performed as a qualitative analysis.

    Results

    Analyzes showed that although the client did not have a clear understanding of the importance of adherence to health and treatment behaviors, he was willing to interact with the nurse in a step-by step manner. Findings led to 7 nursing diagnoses and 42 caring goals. In the evaluation, the client was able to adhere the treatment well and modify the activities of daily living.

    Conclusions

    According to the nursing process based on King's goal achievement model, the Acute Coronary Syndrome client was able to act on his prioritized goals by trying to adjust daily activities. It is suggested that the nursing process be used based on King's goal achievement model in clients with acute coronary syndrome.

    Keywords: Nursing Process, Acute Coronary Syndrome, Nursing model, Nursing theory, Case Study
  • فاطمه چراغی، مرضیه بزرگمهر، لیلی تاپاک، طیبه حسن طهرانی*
    سابقه و هدف

     اعتیاد به بازی های رایانه ای ممکن است برای کودکان و نوجوانان مشکلات سلامتی چون تغییرات در شاخص توده بدنی و اختلال در عادات خواب داشته باشد. این پژوهش با هدف تعیین ارتباط اعتیاد به بازی های رایانه ای با شاخص توده بدنی و عادات خواب دانش آموزان 10 تا 12 ساله مدارس ابتدایی شهر همدان انجام شد.

    مواد و روش ها

    مطالعه حاضر از نوع همبستگی بود که با نمونه ای متشکل از 470 دانش آموز 10 تا 12 ساله مدارس ابتدایی شهر همدان اجرا شد. واحدهای پژوهش با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسش نامه دموگرافیک، پرسش نامه اعتیاد به بازی های رایانه ای و پرسش نامه سنجش عادات خواب کودکان بود. شاخص توده بدنی از مقادیر قد و وزن مستخرج از پرونده سلامت تعیین و طبق چارت استاندارد شاخص توده بدنی رده بندی شد. داده ها با استفاده از نسخه 24 نرم افزار SPSS و آزمون های تی مستقل، تحلیل واریانس یک طرفه و همبستگی پیرسون تجزیه وتحلیل شدند.

    یافته ها

    یافته های مطالعه حاضر نشان داد میانگین (انحراف معیار) نمرات اعتیاد به بازی های رایانه ای 8/1(6/0)، شاخص توده بدنی 3/20(04/5) و عادات خواب کودکان مطالعه شده 75/50(4/8) بود. ضریب همبستگی پیرسون ارتباط معناداری بین میانگین نمرات اعتیاد به بازی های رایانه ای و شاخص توده بدنی (001/0>p)، میانگین نمرات اعتیاد به بازی های رایانه ای و عادات خواب (001/0>p) و نیز میانگین نمرات شاخص توده بدنی و عادات خواب (05/0>p) نشان داد.

    نتیجه گیری

    افزایش اعتیاد به بازی های رایانه ای موجب افزایش شاخص توده بدنی و عادات خواب ضعیف در کودکان 10 تا 12 ساله می شود. به بیان دیگر، اعتیاد به بازی های رایانه ای متوسط و شدید، در اضافه وزن دانش آموزان و عادات خواب ضعیف، بخصوص احساس خواب آلودگی دانش آموزان در طول روز موثر است. ازاین رو توجه بیشتر به سلامت و بررسی عوامل موثر بر سلامت جسمی و روانی دانش آموزان از وظایف مهم پرستاران کودکان، والدین، آموزش وپرورش و مراقبان سلامت است.

    کلید واژگان: اعتیاد به بازی های رایانه ای, دانش آموزان, شاخص توده بدنی, عادات خواب
    Fatemeh Cheraghi, Marzieh Bozorgmehr, Leily Tapak, Tayebeh Hasan Tehrani*
    Background and Objective

    Computer game addiction may cause health problems, such as changes in body mass index and sleep disorders for children and adolescents. Therefore, this study aimed to determine the relationship between computer game addiction and body mass index as well as sleep habits of 10-12 years old primary school students in Hamadan.

    Materials and Methods

    The present correlational study included 470 students aged 10 to 12 years in primary schools in Hamadan, Iran. The study samples were selected using the multi-stage cluster random sampling method. Data were collected using demographic characteristics form, body mass index, computer game addiction, and Children’s Sleep Habits Questionnaires. Body mass index was determined by the ​​height and weight values extracted from the health records and classified according to the standard chart of Body Mass Index. Data were analyzed in SPSS software (version 24) through independent t-test, one-way analysis of variance, and Pearson correlation coefficient.The findings of the present study revealed that the mean±SD scores of computer game addiction, body mass index, and sleep habits of the studied children were estimated at 1.8±0.6, 20.3±5.04, and 50.75±8.4, respectively. Pearson correlation coefficient indicated significant relationships between the mean scores of computer game addiction and body mass index (P<0.001), the mean scores of computer game addiction and sleep habits (P<0.001), and also the mean body mass index and sleep habits (P<0.05).

    Conclusion

    Based on the results, the growth of computer game addiction was positively associated with body mass index and sleep disorders in children aged 10 to 12 years. Moreover, moderate and severe computer game addiction was associated with overweight and poor sleep habits in students, especially the feeling of drowsiness during the day. Therefore, pediatric nurses, parents, the education system, and health care providers have to pay more attention to the students’ health and examine the factors that affect the students’ physical and mental wellbeing.

    Keywords: Body Mass Index, Computer Game Addiction, Sleep Habits, Students
  • Afshin Goodarzi, Seyed Reza Borzou, Fatemeh Cheraghi, Mahnaz Khatiban*, Mehdi Molavi Vardanjani
    Background

     Proper use of nursing models and theories is an important step in improving patient care standards and quality of life. The growing trend of kidney failure and subsequent kidney transplantation in the country shows the importance of creating a proper structure in nursing patient care for transplant patients and recognizing the stressors that affect these patients.

    Objectives

     This study aimed to investigate the ability of the Betty Neuman model to provide a comprehensive model for nursing care of clients undergoing kidney transplantation.

    Methods

     This clinical and clinical study was performed on the client of the kidney transplant candidate based on the application of Betty Neuman system theory. During the data collection, the interactions between the client’s five variables were examined and the stressors and resources in the internal, inter, and extra-individual domains were identified. Nursing diagnoses were created in accordance with the North American International Nursing Diagnostics Association (2018 - 2018) classification, and then nursing interventions were designed and implemented at three levels of prevention.

    Results

     The results of the study of physiological, psychological, social, evolutionary, and spiritual variables, as well as interpersonal and extra-individual stressors, were 7 potential and actual nursing diagnoses.

    Conclusions

     Designing and applying a nursing process based on this model is a holistic and systematic attitude toward the client that requires proper, efficient, and evidence-based nursing care but increases the need for nursing human resources.

    Keywords: Kidney Transplantation, Nursing Theory, Nursing Models, Nursing Diagnosis
  • Masoud Khodaveisi, Shahriar Peyghani Asl, Majid Purabdollah, Leili Tapak, Fatemeh Cheraghi, Roya Amini*
    Background

    The prevalence of Diabetes type 2 has been increased significantly during recent years. So, prevention is necessary from adolescence. The aim of this study was to investigate the effect of HBM- based education on preventive behaviors of Diabetes type 2 in male adolescences.

    Methods

    This semi-experimental study was conducted on 208 secondary school students of Hamadan city (104 students in an experimental group and the rest in a control group) in 2018, who were selected using the stratified-proportional sampling method. Data were collected using a researcher-developed questionnaire. Afterward, educational intervention was implemented in the experimental group based on HBM in four 45-60 minute sessions. After one month, the data were recollected from the two groups and analyzed using Chi-square Tests, t-tests and linear regression by SPSS software version 16.

    Results

    The mean age of the students was 13.22 ± 1.40 in the intervention group, and 13.55 ± 0.63 in the control group (p>0.05). Comparing the scores of awareness, HBM constructs, and student’s preventive practices revealed no statistically significant difference between the two groups at the beginning of the study (P>0.05). However, after the intervention, significant differences were observed between the two groups in terms of awareness, the HBM constructs, and student’s preventive practices (p<0.05). Linear regression analysis indicated that self-efficacy was the most important independent predictor of type-2 diabetes-preventative behavior (P<0.05).

    Conclusions

    HBM-based education was effective in promoting the type-2 diabetes prevention behaviors in students. Therefore, it can be used to train secondary school students.

    Keywords: Health Belief Model, Adolescent, Preventive Behavior
  • آرش خلیلی، سمیه آقایی، امین دوستی ایرانی، زهرا رضوی، فاطمه چراغی*
    سابقه و هدف

     اثراتی که تلفن همراه هوشمند بر کنترل بیماری های مزمن مانند دیابت در سال های اخیر داشته است، خودمراقبتی را وارد مرحله جدیدی کرده است. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین مشخصات دموگرافیک با ابعاد خودمراقبتی مجازی کودکان دیابتی شهر همدان انجام گرفت.

    مواد و روش ها:

     در مطالعه نیمه تجربی حاضر 92 نفر از کودکان 18-10 سال مبتلا به دیابت نوع یک به همراه یکی از والدین مراجعه کننده به کلنیک دیابت شهر همدان مورد مطالعه قرار گرفتند. شماره تلفن های تمام نمونه های گروه آزمون در گروه مجازی اضافه شد. پرسشنامه خودمراقبتی کودک مبتلا به دیابت قبل و بعد از مطالعه برای هر دو گروه تکمیل شد. از آزمون های تی زوجی و کای دو برای آنالیز داده ها تحت نرم افزار Stata 11 استفاده شد.

    یافته ها:

     بین وزن و دانش انسولین قبل از مداخله (0/003=P)، وزن و فعالیت فیزیکی بعد از مداخله (0/032=P) و دانش مادر با دانش انسولین بعد از مداخله ارتباط معنادار وجود داشت (0/014=P).

    نتیجه گیری:

     مشخصات دموگرافیک می تواند بر توانمندسازی کودک مبتلا به دیابت در چهار حیطه نحوه اندازه گیری قندخون، رعایت انسولین درمانی، رعایت برنامه رژیم غذایی و انجام فعالیت های بدنی تاثیرگذار باشد.

    کلید واژگان: توانمندسازی, خودمراقبتی, دیابت
    Arash Khalili, Somayeh Aghaei, Amin Doosti Irani, Zahra Razavi, Fatemeh Cheraghi*
    Background and Objective

    The effects that smartphones have had on the control of chronic diseases such as diabetes in recent years have taken self-care to a new level. This study aimed to investigate the relationship between demographic characteristics and dimensions of virtual self-care of diabetic children in Hamadan.

    Materials and Methods

    In the present quasi-experimental study, 92 children aged 10-18 years with type 1 diabetes, and one of the parents referred to the Diabetes Clinic in Hamadan were studied. The telephone numbers of all samples of the experimental group were added to the virtual group. A self-care questionnaire for a child with diabetes was completed before and after the study for both groups. Paired t-test and chi-square were used to analyze the data under Stata 11 software.

    Results

    There was a significant relationship between weight and knowledge of insulin before the intervention (P = 0.003), weight and physical activity after the intervention (P = 0.032), and maternal knowledge with knowledge of insulin after the intervention (P = 0.014).

    Conclusion

    Demographic characteristics can affect the empowerment of children with diabetes in four areas: how to measure blood sugar, follow insulin therapy, and follow a diet plan and physical activity.

    Keywords: Empowerment, Self-care, Diabetes
  • فاطمه چراغی، آرش خلیلی، علیرضا سلطانیان، مهدی اسکندرلو، پگاه شریفیان*
    سابقه و هدف

    سوختگی یکی از شایع ترین حوادث در کودکی است. تسکین درد در بیماران دچار سوختگی به ثبات شاخص های همودینامیک بیمار کمک می کند. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر انحراف فکر دیداری بر درد تعویض پانسمان کودکان 12-6 ساله انجام شد.

    مواد و روش ها: 

    در این کارآزمایی بالینی یک سوکور با گروه کنترل، 80 کودک 12-6 سال بستری در بخش سوختگی بیمارستان بعثت همدان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس به صورت تخصیص تصادفی بلوکی بطور مساوی به دو گروه کنترل و انحراف فکر دیداری تقسیم شدند. داده ها با استفاده از چک لیست مشخصات دموگرافیک و ابزار درد اوشر جمع آوری شد. در گروه انحراف فکر دیداری، از دو دقیقه قبل تا پایان پانسمان، کارتون موش گربه پخش شد. در هر دو گروه شدت درد، 10 دقیقه قبل از پانسمان، با فواصل دو دقیقه حین انجام پانسمان و 5 دقیقه پس از اتمام پانسمان اندازه گیری و ثبت شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 16 و آزمون های آنالیز واریانس یک طرفه و آنالیز واریانس با اندازه گیری های تکراری تحلیل شدند.

    یافته ها: 

    نتایج نشان داد که هیچ تفاوت قابل ملاحظه ای در مشخصات دموگرافیک کودکان و والدین بین دو گروه انحراف فکر دیداری و کنترل یافت نشد (0/05˃P). میانگین نمرات شدت درد در تمام زمان های اندازه گیری بین دو گروه انحراف فکر دیداری و کنترل تفاوت آماری معنا دار داشت و در مجموع نمره شدت درد در کودکان گروه انحراف فکر دیداری کمتر از گروه کنترل بود (0/001˃P).

    نتیجه گیری:

     به طور کلی نتایج نشان داد که روش انحراف فکر دیداری برکاهش شدت درد سوختگی کودکان موثر است. بنابراین پیشنهاد می شود از روش انحراف فکر دیداری در کاهش درد پروسیجرهای دردناک درکودکان به خصوص کودکان مبتلا به سوختگی استفاده شود.

    کلید واژگان: درد, سوختگی, کودکان, انحراف فکر
    Fatemeh Cheraghi, Arash Kalili, Alireza Soltanian, Mahdi Eskandarlou, Pegah Sharifian*
    Background and Objective

    Burn is one of the most common events in childhood. Pain relief in burn patients helps to stabilize the patientchr('39')s hemodynamic parameters. This study aimed to investigate the effect of visual aberration on dressing replacement pain in children aged 6-12 years.

    Materials and Methods

    In this one-blind clinical trial with a control group, 80 children aged 6-12 years admitted to the burn ward of Besat Hospital in Hamadan were selected by Available sampling method and then randomly divided into two groups of control and visual aberration. Data were collected using a demographic profile checklist and Usher pain tool. In the visual distraction group, a cartoon of a cat and mouse was broadcast from two minutes before the end of the dressing. In both groups, pain intensity was measured and recorded 10 minutes before dressing, at intervals of two minutes during dressing, and 5 minutes after dressing. Data were analyzed using SPSS 16 software and one-way analysis of variance and analysis of variance with repeated measures.

    Results

    The results showed that no significant differences were found in the demographic characteristics of children and parents between the two groups of visual distraction and control (P˃0.05). The mean scores of pain intensity at all measurement times between the two groups of visual distraction and The control had a statistically significant difference and in general, the pain intensity score in children in the visual distraction group was lower than the control group (P <0.001).

    Conclusion

    In general, the results showed that the visual distraction method is effective in reducing the severity of burn pain in children.

    Keywords: Pain, Burns, Children, Distraction
  • فیروزه پیامنی، فاطمه چراغی، سیدرضا برزو، سیمین حجت الاسلامی، مهناز خطیبان*
    مقدمه

    بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس به دلیل ماهیت مزمن و پیچیده بیماری، نیازمند اجرای یک برنامه مراقبت جامع پرستاری هستند. مدل های پرستاری چارچوب و اهدافی را جهت فرآیند پرستاری مهیا می کند تا مراقبت بالینی موثرتر و کامل تر ارایه شود. لذا این مطالعه با هدف تاثیر به کارگیری فرآیند پرستاری مبتنی بر مدل سیستم رفتاری جانسون در مددجو مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس انجام شد.

    روش کار

    در این گزارش مورد، فرآیند پرستاری از یک مددجو مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس، مراجعه کننده به انجمن مولتیپل اسکلروزیس شهر همدان در سال 1398 ارایه گردید. گردآوری داده ها در مرحله بررسی براساس "فرم بررسی مدل سیستم رفتاری جانسون" با مشاهده، مصاحبه و معاینه فیزیکی انجام شد. تشخیص های پرستاری به صورت رفتارهای پایدار و ناپایدار تدوین شد و اهداف مراقبتی جهت افزایش حفظ رفتارهای پایدار و کاهش یا حذف رفتارهای ناپایدار تعیین و با مددجو به اشتراک گذاشته شد. اقدامات پرستاری جهت دستیابی به اهداف، انجام و ارزشیابی گردید. تجزیه و تحلیل داده ها، با استفاده از جدول ارایه شد.

    یافته ها

    نتایج مطالعه نشان داد مددجو رفتارهای ناپایدار در چهار زیر سیستم رفتاری (ناکارآمدی در زیر سیستم های پرخاشگری و محافظت، دفعی، ذخیره ای و جنسی) داشت. پس از انجام اقدامات پرستاری طراحی شده، رفتارهای ناپایدار کاهش پیدا نمود.

    نتیجه گیری

    استفاده از مدل رفتاری جانسون، بر تعدیل و اصلاح رفتارهای ناپایدار بسیار مفید و کمک کننده بود. بنابراین پیشنهاد می شود این مدل به عنوان چارچوبی برای انجام مراقبت پرستاری مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: فرآیند پرستاری, مدل پرستاری, مولتیپل اسکلروزیس, گزارش مورد, مدل جانسون
    Firuzeh Payamani, Fatemeh Cheraghi, Seyed Reza Borzou, Simin Hojjatoleslami, Mahnaz Khatiban*
    Introduction

    Patients with multiple sclerosis need a comprehensive nursing care program because of the chronic and complex nature of the disease. Nursing models can provide a framework and goals for the nursing process to provide more effective and comprehensive clinical care. The aim of this study was to investigate the effect of applying nursing process based on Johnson Behavioral Model on improving stable behaviors client with multiple sclerosis (MS).

    Methods

    In this case study, the nursing process was presented by a client with multiple sclerosis who met the MS criteria in Hamadan in 2019. In the Nursing assessment and Recognition phase, data were collected based on the "Johnson Behavioral Model scale" by observation, interview and physical examination. Data sources were the client herself, her family, physician, and medical record and MS staff. Nursing diagnoses were formulated as stable and unstable behaviors. And caring goals were set and shared with the client to increase stable behaviors and reduce or eliminate unstable behaviors. Nursing measures were performed and evaluated to achieve the goals. Data analysis was presented using the table.

    Results

    The results of the study showed that the client had unstable behaviors in four behavioral subsystems (inefficiency in, Aggressive- protective, Elimination, restorative and sexual subsystems). Unstable behaviors decreased after planned nursing measures.

    Conclusion

    Johnson's behavioral model was useful in modifying and correcting the unstable behavior. So providing care based on nursing models, can increase the quality of care and client satisfaction.

    Keywords: Nursing Process, Nursing Model, Multiple Scleroses, Case report, Johnson Model
  • افشین گودرزی، رضا یرزو، مهدی مولوی وردنجانی، فاطمه چراغی*
    مقدمه

    بازنگری در برنامه آموزش پرستاری با استفاده از نتایج مطالعات و پژوهش های تطبیقی لازمه آماده سازی فارغ التحصیلان برای حضور در یک محیط بهداشتی- درمانی در حال تغییر می باشد. مطالعه حاضر با هدف مقایسه برنامه آموزشی پرستاری ایران با کره جنوبی در سطح کارشناسی انجام شده است.

    روش کار

     این مطالعه به روش توصیفی- تطبیقی و با استفاده از رویکرد "Jorj F Berdy" طی چهار مرحله توصیف، تفسیر، هم جواری و مقایسه انجام شده، که طی آن عناصر اصلی و شاخص های مهم برنامه درسی در دانشکده های منتخب مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. پس از مقایسه شاخص های مورد نظر و استخراج نقاط قوت برنامه آموزشی پرستاری کره جنوبی پیشنهاد های کاربردی در جهت ارتقای نظام آموزشی کارشناسی پرستاری ارایه گردید.

    یافته ها

    استقرار واحدهای درسی روابط انسانی، مراقبت های بهداشتی برای جامعه چند فرهنگی، تحلیل و استدلال بالینی، پرستاری درک طب سنتی کلاسیک منطبق بر اهداف برنامه آموزشی، در کنار به کارگیری شیوه های نوین آموزشی، رویکرد ادغام عمودی دروس و همچنین به کار بستن آزمون های استاندارد بین المللی در سیستم ارزشیابی در برنامه آموزش پرستاری کره جنوبی مشهود است.

    نتیجه گیری

     مقایسه برنامه آموزشی کارشناسی پرستاری ایران و کره جنوبی نشان می دهد که در کنار اشتراکات برخی تفاوت ها نیز وجود دارد که می توان جهت ارتقای سیستم آموزش پرستاری کشور از آن بهره گرفت. انجام مصاحبه در جهت بررسی توان ارتباطی و سطح علاقه افراد قبل از ورود به حیطه پرستاری، هماهنگی بین اهداف و محتوی آموزشی و همچنین توانمند ساختن دانشجویان در حیطه های تفکر انتقادی و خلاق و بهره گیری از رویکرد های جدید آموزشی از نقاط قوت برنامه آموزش پرستاری کره جنوبی محسوب می گردد.

    کلید واژگان: برنامه درسی, ایران, کره جنوبی, آموزش کارشناسی پرستاری, برنامه درسی پرستاری
    Afshin Gudarzi, Reza Borzou, Mehdi Molavi Vardanjani, Fatemeh Cheraghi*
    Introduction

    A review of the nursing education program using the results of comparative studies and research is required to prepare graduates to attend a changing healthcare environment. The present study aims to compare Iran's nursing education program with South Korea at the undergraduate level.

    Method

     This study was performed by a descriptive-comparative method using the "Jorj F Berdy" approach in four stages of description, interpretation, coherence, and comparison, during which the main elements and important indicators of the curriculum in the selected faculties were analyzed. After comparing the indicators and extracting the strengths of the South Korean nursing training program, practical suggestions were presented to improve the nursing expert education system.

    Result

    Establishment of human relations courses, health care for a multicultural society, analysis and clinical reasoning, nursing understanding of traditional classical medicine in accordance with the objectives of the curriculum, along with the use of new teaching methods, vertical integration of courses and also the use of tests The international standard in the evaluation system is evident in South Korea's nursing education program.

    Conclusion

    A comparison of the expert training program of nursing in Iran and South Korea shows that along with the commonalities, there are some differences that can be used to improve the country's nursing education system. Conducting interviews to assess the communication ability and level of interest of people before entering the field of nursing, coordination between goals and educational content, as well as empowering students in critical and creative thinking and using new educational approaches are the strengths of nursing education program it is considered South Korea.

    Keywords: Curriculum, Iran, South Korea, Bachelor of Nursing Education, Nursing Curriculum
  • فاطمه چراغی، محترم نعمت طاوسی*
    همز مان با آغاز سالمندی، افراد به تدریج برخی از کارکردهای فیزیولوژیک، روانی و اجتماعی خود را از دست می دهند. سلامت روانی و وضعیت عاطفی از مهمترین عوامل پیش بین سطح عملکرد سالمندان هستند و بهبود روانی و وضعیت عاطفی سالمندان به آنها کمک می کند که به رغم مشکلات جسمانی، عملکرد مطلوب اجتماعی خود را نیز حفظ کنند. بنابراین هدف این پژوهش بررسی اثربخشی روان نمایشگری بر سازگاری اجتماعی و بهزیستی فاعلی در سالمندان بود. روش این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش، تمامی سالمندان مراکز روزانه شهر تهران در سال 99-98 بودند. پس از تکمیل سیاهه سازگاری اجتماعی بل، مقیاس رضایت از زندگی دینر و مقیاس شادکامی فاعلی لیوبمیرسکی و لپر، 30 نفر از سالمندان به صورت در دسترس که کمترین نمره را در هر مولفه کسب کردند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه  (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش روان نمایشگری قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری نشان داد روان نمایشگری بر بهزیستی فاعلی سالمندان اثر مثبت معنادار دارد، اما اثر آن بر سازگاری اجتماعی سالمندان معنادار نبود. بر اساس یافته های این پژوهش می توان از روان نمایشگری به عنوان یک روش مناسب برای افزایش بهزیستی سالمندان سود جست. چرا که روان نمایشگری به مراجع اجازه می دهد تا از طریق ایفای نقش، به آزادسازی افکار، انگیره های پنهان و حالت های هیجانی خود از قبیل خشم، ناراحتی و خوشحالی بپردازد و افکار درونی و انگیزه های درونی خود را برون ریزی کند.
    کلید واژگان: روان نمایشگری, سازگاری اجتماعی, بهزیستی فاعلی, شادکامی, رضایت از زندگی
    Fatemeh Cheraghi, Mohtaram Nemattavousi *
    At the onset of aging, people gradually lose some of their physical, psychological and social functions. Mental health and emotional status seem to be the most important factors in predicting the level of performance of the elderly, and improving the mental and emotional state of the elderly helps them maintain their optimal social performance despite physical problems. Therefore, this study aimed to investigate the effectiveness of psychodrama on social adjustment and subjective well-being in the elderly. The research was a quasi-experimental included pre-test and post-test design with control group. The statistical population of this study was the elderly of daily nursing homes of Tehran in 2019 to 2020. Having Completed Bell’s Social Adjustment Inventory, Diner’s Life Satisfaction Scale and the Lubmirsky & Leper’s Actual happiness scale, 30 elderlies with the lowest score in each item were selected and randomly assigned into experimental and control groups (15 people in each group). The experimental group receive ten 90-minute sessions of psychodrama training, and the control group did not receive any intervention at the same time. The results of Univariate Covariance Analysis (ANCOVA) showed significant positive effect of psychodrama on the subjective well-being of the elderly, but its effect on social adjustment of the elderly was not significant. Based on the findings of this study, psychodrama could be used as an appropriate method to increase the well-being of the elderly as psychodrama allowed people through role-playing to release their thoughts, hidden motivation and emotional states such as anger, sadness and happiness. Likewise, they could expose their inner thoughts and inner demands. References Abbasi, B., Kimiagar, M., Shahidi, S., Shirazi, M., Sadeghniiat, K., Payab, M., & Karimi, N. (2013). Effect of magnesium supplementation on mental health in elderly subjects with insomnia: A double blind randomized clinical trial. Iranian Journal of Psychiatry and Clinicsl Psychology, 19 (1), 9-19. [Persian] Alahyari, T., MirgholikhaniTehrani, N. (2014). Evaluation of social factors affecting depression among elderly women living in Kahrizak sanatorium. Social Science Monthly, 18(74), 28-33. [Persian] Akhoondzadeh, G., & Akhoondzadeh, J. (2014). Effectiveness of memory recall on memory performance of elderly. Journal of Geriatric Nursing, 1 (1), 64-72. [Persian] Alavi, M., Molavi, H., & Molavi, R. (2017) The Impact of cognitive behavioral therapy on self-esteem and quality of life of hospitalized amputee elderly patients. Nursing and Midwifery Studies, 6 (4), 162-167. [Persian] Allemand, M., Hill, P. L., Ghaemmaghami, P., & Martin, M. (2012). Forgivingness and subjective well-being in adulthood: The moderating role of future time perspective. Journal of Research in Personality, 46(1), 32–39. Argyle, M., & Lue, L. (2011). The happiness of extraverts. Journal of Individual Differences, 11(2), 112–121. Aqababaee, N., Farahani, H., & Fazeli Mehr Abādi, A. (2010). Measuring Gratitude among University and Religious Students: An enquiry into the psychometric features of the Gratitude Questionnaire. Studies in Islam and Psychology, 4(6), 75-88. [Persian] Aqapur Hasiri, F. (2o14). Psychometric properties of the Adaptation Questionnaire and its relationship with emotional intelligence of high school girls in Babol (unpublished master's thesis). Islamic Azad University, Tehran Branch Center, Tehran. [Persian] Aytemur, Z. A., Pişmişoğlu, B., Kılınç, O., Pişmişoğlu, E., Hacıevliyagil, S. S., & Karaman, C. (2012). Intensive clinic intervention plus psychodrama in smoking cessation and effects on cessation outcome. Turkiye Klinikleri Journal of Medical Sciences, 32(3), 630–637. Bagheri, P., Saadati, N., Fatollahzadeh, N., & Darbani, S. A. (2018). The effectiveness of group acceptance and commitment therapy on self- efficacy and social adjustment of elderly retired. Journal of Geriatric Nursing, 3(2), 103-117. [Persian] Barghi Irani, Z., Bakhti, M., Bagiyan Agiyankulemare, M. (2015). TheEffectiveness of cognitive processing-based social skills on emotional, psychological well-being and reducing the symptoms of children with conduct disorder. Social Cognition, 4(1), 157-175. [Persian] Bayani, A., Koocheki, A. M., & Goodarzi, H. (2010). Psychometric properties of short form of the social problem solving inventory, 7(26), 147-154. [Persian] Bell, H. M. (1962). Adjustment Inventory Manual. Palo Alto, Calif: Consulting Psychologists Press. Blatner, A. (2000). Foundations of psychodrama. Springer. Bowling, A. (2011). Do older and younger people differ in their reported well-being? A national survey of adults in Britain. Family Practice, 28(2), 145–155.  Bustos, D. M. (1994). Wings and roots. In P. Holmes, M. Karp, & M. Watson, Psychodrama since Moreno: Innovations in theory and practice. Blackwell.  Castel, A., Liuch, C., Ribas, J., Borras, L., & Molto, E. (2017). Effects of a cognitive stimulation program on psychological well- being in a sample of elderly long-term care hospital inpatients. Journal of Aging & Mental Health, 21(1), 88-94. Crain, W. (1985).Theories of development: Conceptsand applications (Gh.Khoynezhad & A. Rajaei.Trans.).Tehran: Roshd. [Persian] Csikszentmihalyi, M., & Larson, R. (2014). Flow and the foundations of positive psychology. Springer. Darvishpoor Kakhki, A., & Abed Saeedi, Z. (2013). Investigating the factors related to quality of life related to the health of the elderly in Tehran. Scientific Journal of Shahid Beheshti University of Medical Sciences, 23 (82), 8-16. [Persian] Diener, E. (2009). Subjective well-being: The science of well-being. Springer. Diener, E., Suh, E., & Lucas, R. E. (1999). Subjective well-being: Three decades of progress. Psychological Bulletin, 125(2), 276-302. DiClemente, C. C., Prochaska, J. O., Fairhurst, S. K., Velicer, W. F., Velasquez, M. M., & Rossi, J. S. (1991). The process of smoking cessation: an analysis of precontemplation, contemplation, and preparation stages of change. Journal of consulting and clinical psychology, 59(2), 295. Dorudian, Z. (2011). The Impact of Role-Playing TechniqueOn Social Adjustment and Academic Achievement in Dyscalculia Students of Tehran Province. Psychology of Exceptional Individuals, 1(2), 85-101. [Persian] Eryilmaz, A. (2009). Ergen öznel iyi oluş ölçeğinin geliştirilmesi. Türk Eğitim Bilimleri Dergisi, 7(4), 975–989. Faramarzi, S., Moradi, M., & Motamedi, B. (2015). Effectiveness of psychodrama with pantomime on the social adjustment of deaf female students. Audiology, 23(6), 85-91. [Persian] Fathi Ashtiani, A., & Dastani, M. (2012). Psychological tests: personality and mental health. Tehran: Besat. [Persian] George, N. I., & Ukpong, D. E. (2012). Adolescents’ sex differential social adjustment problems and academic performance of junior secondary school students in Uyo Metropolitan City. International Journal of Business and Social Science, 3(19), 245–251. Gilmar, A. Jr., Costa, A. R. S., Beretta, R.C.S., & Figueiredo, G. L. A. (2020). Promoting health through psychodrama with a group of seniors attended at the social assistance reference center. Revista Brasileira De Psicodrama, 28 (1), 71-76. Golparvar, M., Masahebi, M., Abedini, H., Adibi, Z., & Abdolu, F. (2015). Construt and Validation of Spiritual Capital and Spiritual Wellbeing Scales for senile people. Quarterly of Educational Measurement, 5(19), 130-149. [Persian] Golmohammadian, M., Nazari, H., & Parvaneh, A. (2015). Effectiveness of group logo therapy on death anxiety and social adjustment of elderly men.Aging Psychology, 2(3), 167-175. [Persian] Georgi, Z.  (2010). Evaluation of psychodrama in increasing the self-esteem of adolescents with divorced parents (Master's degree has not been published).  Faculty of Psychology and Educational Sciences, Shahid Beheshti University, Tehran. [Persian] Gürgan, U. (2013). The effect of psychological counselling in a group on life orientation and loneliness levels of the university students. Educational Research and Reviews, 8(24), 2303-2312. ‏Han, K. M., Han, C., Shin, C., Jee, H. J., An, H., Yoon, H. K., & Kim, S. H. (2018). Social capital, socioeconomic status, and depression in community-living elderly. Journal of Psychiatric Research, 98, 133–140. ‏Helliwell, J. F., Layard, R., & Sachs, J. (2013). World happiness report. EarthInstitute. Hodge, D. R., Bonifas, R. P., & Chou, R. J. A. (2010). Spirituality and older adults: Ethical guidelines to enhance service provision. Advances in Social Work, 11(1), 1–16. Hunter, J., & Csikszentmihalyi, M. (2013). Happiness in everyday life: The uses of experience sampling. Journal of Happiness Studies, 2(4), 182–199. Jensen, R. A. A., Kirkegaard Thomsen, D., O'Connor, M., & Mehlsen, M. Y. (2019). Age differences in life stories and neuroticism mediate age differences in subjective well‐being. Applied Cognitive Psychology, 34, 3-15. Joshanloo, M., & Afshari, S. (2011). Big five personality traits and self-esteem as predictors of life satisfaction in Iranian Muslim university students. Journal of Happiness Studies, 12(1), 105–113. Journal Complementary Therapies in Medicine, 30, 27-67. Joshanloo, M., & Weijers, D. (2013). A version to happiness across cultures: A review of where and why people are averse to happiness. Journal of Happiness Studies, 15(3), 717–735. Kalkan Oğuzhanoğlu, N., Osman, O., Yaşlilik, H. (2005). The elderly, nursing homes and life voyages: A psychodrama group study. Turk Psikiyatri Derg, 16(2), 124-132. Karataş, Z. (2014). Psikodrama Uygulamasının Üniversite Öğrencilerinin Öznel İyi Oluş ve Umutsuzlukları Üzerindeki Etkisi. Eğitim ve Bilim, 39,118 -128. Karimi Dormani, H. (2013).  Rehabilitation of Special Groups (with emphasis on social work services). Tehran: Roshd Publications. [Persian] Karp, M. (1998). An introduction to psychodrama. In M. Karp, P. Holmes & K. B. Tauvon, The handbook of psychodrama. London: Routledge. Kellermann, P. F. (1987). Outcome research in classical psychodrama. Small Group Research, 18(4), 459-469. Konopik, D. A., & Cheung, M. (2013). Psychodrama as a social work modality. Social Work, 58(1), 9- 20. Kim, S. D., Jang, H. R., & Lee, W. K. (2005). Effects of psychodrama on the elderly patients with dementia. Journal of Korean Geriatric Psychiatry, 9 (1), 57-62. Larsen, L., Christoffersen, M., & Vedel, A. (2020). Psychotherapy improves the well-being of elderly Danish care recipients. The Journal of Gerontopsychology and Geriatric Psychiatry, 33(2), 67–76. Lee, S. K., & Sobal, J. (2003). Comparison of models of acculturation: The case of Korean Americans. Journal of Cross-Cultural Psychology, 34, 282-296. Leveton, E. (2001). A clinician's guide to psychodrama. (F. Yazdkhasti, S. Jokar & S. Jokar, Trans.). Esfehan: Payam Alavi Publication. [Persain] Liberali, R., & Grosseman, S. (2015). Use of psychodrama in medicine in Brazil: A review of the literature. Interface-Comunicação, Saúde, Educação, 19(54), 561-571. Lyubomirsky, S., & Lepper, H. S. (1999). A mea- sure of subjective happiness: Preliminary reliability and construct validation. Social Indicators Research, 46(2), 137-156. Moreno, Z. T., Blomkvist, L. D., & Rutzet, T. (2000). Psychodrama surplus reality and the art of healing. London and Philadelphia: Routledge. Mohammadi, I., & Sajjadia, E. (2019). The effectiveness of resiliency training on social adjustment and purposeful life in the elderly male living in nursing homes. Aging Psychology, 5(2), 89-100. [Persian] Newton-John, T. R. O., Mason, C., & Hunter, M. (2014). The role of resilience in adjustment and coping with chronic pain. Rehabilitation Psychology, 59(3), 360–365. Oguzhanoglu, N. O. (2005). The elderly, nursing homes and life Voyages: A psychodrama group study. Turkish Journal of Psychiatry, 16(2), 124-132. Park, C.L., Edmondson, D., & Lee, J. (2012). Development of self-regulation abilities as predictors of psychological adjustment across the first year of college. Journal of Adult Development, 19, 40-49. Rada, J., Weiss, N., & Walker, Z. (2008). The old age psychiatry handbook (M. Forough, Trans.). Tehran: Arjmand Publication. [Persain] Saadati, H., Younesi, J., Foroghan, M., & Lashani, L. (2013). Effectiveness of gestalt therapy on happiness of elderly people. Salmand: Iranian Journal of Ageing, 8 (2), 7-15. [Persian] Safdari, R., Shams Abadi, A. R., & Pahlevany Nejad, S. (2018). Improve health of the elderly people with M-Health and Tech- nology Iranian Journal of Ageing, 13(3), 288-299.  [Persian] Seligman, M. E. P. (2011). Flourish: A visionary new understanding of happiness and well-being. Free Press. Siedlecki, K. L., Salthouse, T.A., Oishi, S., & Jeswani, S. (2013). The relationship between social support and subjective well-being across age. Social Indicators Research, 117(2), 561–76. Şimşek, G., Yalçınkaya, E. Y., Ardıç, E., & Yıldırım, E. A. (2020). The effect of psychodrama on the empathy and social anxiety level in adolescents. Turkish Journal of Child and Adolescent Mental Health, 27(2), 96-101. Somov, P.G. (2008). A psychodrama group for substance use relapse prevention training. Journal of the Arts in Psychotherapy, 35, 151-161.  Steptoe, A., Deaton, A., & Stone, A. A. (2015(. Subjective wellbeing, health, and ageing. The Lancet, 385, 640-648. Sumngern, C., Azeredo, Z., Subgranon, R., Sungvorawongphana, N., & Matos, E. (2010). Happiness among the elderly in communities: A study in senior clubs of Chonburi Province, Thailand. Japan Journal of Nursing Science, 7(1), 47–54. Taghinezhad, Z., Eghlima, M., Arshi, M., & Pourhossein Hendabadi, P. (2017). Effectiveness of social skills training on social adjustment of elderly people. Archives of Rehabilitation, 18(3), 230-241. [Persian] Yazdanbakhsh, K. (2016). Effects of life review on social adjustment of retirees' elderly persons. Aging Psychology, 1(3), 179-185. [Persian]  Zhao, W., Ukawa, S., & Tamakoshi, A. (2018). The associations of dietary patterns with all-cause mortality and other lifestyle factors in the elderly: An agespecific prospective cohort study. Clinical Nutrition, 38(1), 288-296.
    Keywords: Psychodrama, social adjustment, Subjective well-being, happiness, life satisfaction
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر فاطمه چراغی
    دکتر فاطمه چراغی
    دانشیار
  • فاطمه چراغی
    فاطمه چراغی
    (1399) کارشناسی ارشد مشاوره توانبخشی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال