fereshte mootabi
-
محققان بر این باورند که جدایی و طلاق از مهمترین رویدادهای استرس زا هستند که می توانند در زندگی اتفاق بیفتند. بنابراین طلاق فرآیند پیچیده و دردناکی است که منجر به تغییراتی در عرصه های مختلف زندگی می شود و نیازمند راهکارهای مقابله ای است. این در حالی است که مطالعات بیشتری بر روی زنان و کودکان پس از طلاق متمرکز شده و طلاق مردان مورد غفلت قرار گرفته است. بررسی محدوده حاضر به دنبال بررسی، شناسایی و ترسیم مفاهیم اصلی مربوط به طلاق مردان و ابعاد، حوزه ها، تاثیرات و عوامل آن بر اساس مراجع و شواهد اصلی است. برای جستجوی پایگاه های اطلاعاتی الکترونیکی مقالات مرتبط از روش بررسی محدوده استفاده شد. از بین 3025 چکیده شناسایی شده اولیه، پس از غربالگری چکیده ها و متون کامل، 26 مطالعه برای گنجاندن در این مرور انتخاب شدند. پس از انتزاع اطلاعات کلیدی از هر مطالعه، تحلیل محتوا انجام شد. از تحلیل محتوا پنج مضمون شناسایی شد: 1) جمعیت شناختی، 2) حضانت کودک، 3) عوامل روانی، 4) سبک دلبستگی و 5) راهبردهای مقابله ای. این مطالعه با تبیین و شناسایی مولفه های طلاق مردان، می تواند تاثیرات منفی طلاق بر مردان را کاهش دهد.کلید واژگان: طلاق, جدایی, مردان, پدران, سازگاری, مرور دامنه ایResearchers believe that separation and divorce are the most important stressful events that can happen in life. Therefore, divorce is a complex and painful process that leads to changes in different areas of life and requires coping strategies. This is despite the fact that more studies have focused on women and children after divorce, and men's divorce has been neglected. The present scoping review seeks to investigate, identify, and plot the main concepts relating to men's divorce and its dimensions, domains, impacts and factors based on the main references and evidence. The scoping review method was used to search electronic databases for relevant articles. Of the 3025 abstracts initially identified, after screening both abstracts and full texts, 26 studies were selected for inclusion in this review. After abstracting key information from each study, a content analysis was conducted. Five themes were identified from the content analysis: 1) Demographic, 2) child custody, 3) Psychological factors, 4) attachment style and 5) Coping strategies. This study explained and identified the men's divorce components, its results can reduce the negative effects of divorce on men.Keywords: Divorce, separation, men, farther, Adjustment, scoping review
-
طلاق یکی از مهمترین عوامل استرس زای زندگی است و پیامدهای منفی بالقوه ای برای سلامت روانی و جسمی دارد. بنابراین ، توانایی فرد برای کنار آمدن با طلاق باعث سلامت عمومی بیشتر می شود. تمرکز مطالعات، بیشتر بر روی آثار طلاق بر کودکان و زنان متمرکز است ، در حالی که پیامدهای این پدیده بر مردان نادیده گرفته شده است. پژوهش ها نشان داده اند که مردان طلاق گرفته بر اساس تعداد تجمعی سالهایی که به عنوان مرد طلاق گرفته زندگی کرده اند ، در خطر مرگ زودرس قرار دارند. همچنین فشار خون بالا عمدتا به عنوان نتیجه آشفتگی در مردان طلاق گرفته شناخته می شود. تعداد محدودی از تحقیقات ناهمگن بر تجربه طلاق در مردان متمرکز شده است. درحالی که این پژوهش ها بیشتر به دنبال پیامدهای منفی هستند و گاهی پیامدهای مثبت مورد غفلت قرار گرفته است. برای از بین بردن این کاستی ها ، از روش مرور دامنه ای برای اجرای یک مطالعه اکتشافی در زمینه ادبیات ناهمگن کنونی استفاده می شود و برای پژوهش های آتی مفید خواهد بود.
کلید واژگان: طلاق, مردان, سلامت جسمانی, سلامت ذهنی, راهبردهای مقابله ایDivorce is one of the most major stressors in life . has potentially negative consequences for mental and physical health. So, One’s ability to cope with divorce breeds in more general health. the focus of studies is more concentrated on the effects of divorce on children and women, while the consequences of this phenomenon on men are regrettably neglected. researches showed that divorced men are at highly significant risk for early death based on the cumulative number of years that men lived as divorcees. hypertension is mainly known as a consequence of distress among divorced men. A limited number of heterogeneous researches have concentrated on the experience of divorce in men. However, they are heading for more negative consequences and sometimes the positive consequences are neglected. to eliminate these shortcomings, the Scoping review method will be used for running an exploratory study on the current heterogeneous literature and It will be useful for future research
Keywords: Divorce, men, physical health, Mental Health, copings -
دوران عقد، از اولین مراحل چرخه زندگی خانواده های ایرانی به شمار می رود. ازآنجاکه دوران عقدبستگی، دورانی ست که افراد متاهل هستند اما هنوز زندگی مشترک در زیر یک سقف را آغاز نکرده اند، توجه به این دوران به عنوان اولین مرحله تاهل، امری ضروری به نظر می رسد. هدف از پژوهش فوق، شناسایی تجارب زیسته زنان و مردان متاهل ایرانی در طول دوره عقد بود. پژوهش حاضر که در سال 1399 انجام شد، یک پژوهش کیفی بود که 13 شرکت کننده (بر اساس اصل اشباع داده ها) با روش نمونه گیری هدفمند، از میان جمعیت موردمطالعه که شامل افراد عقد کرده ساکن شهر تهران بودند انتخاب شده و با آن ها مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته انجام شد تا تجارب زیسته آن ها شناسایی شود. درنهایت مصاحبه ها با روش تحلیل تماتیک مورد تحلیل قرار گرفتند و مضامینی تحت عنوان چالش ها و تکالیف تحولی استخراج شدند چالش ها، شامل چالش های مربوط به خانواده مبدا و خانواده همسر و همچنین چالش های بین همسران بود. تکالیف تحولی نیز طبق گفته های مشارکت کنندگان به سه دسته تکالیف تحولی مربوط به زوج، تکالیف تحولی مربوط به خانواده ها در قبال زوج و تکالیف تحولی فردی تقسیم شد. درنهایت، می توان گفت که نتایج مربوط به این پژوهش و پژوهش های مشابه می تواند در طراحی بسته های آموزش پیش از ازدواج بر اساس چالش ها و تکالیف تحولی دوران عقد، مورداستفاده قرار گیرد.کلید واژگان: چالش, تکالیف تحولی, تحلیل تماتیک, عقدThe “Aghd” period is one of the first stages of the life cycle of Iranian families. Since the “Aghd” period is a period when people are married but have not yet started living together under one roof, it seems necessary to pay attention to this period as the first stage of marriage. The purpose of this study was to investigate the lived experiences of Iranian married people during the “Aghd” period. The present study, which was conducted in 1399, was a qualitative study in which 13 participants (based on the principle of data saturation) were selected by purposive sampling method from the study population, which included people who were in the “Aghd” stage living in Tehran, and with the In-depth semi-structured interviews were conducted to identify their lived experiences. Finally, the interviews were analyzed by thematic analysis method and topics such as challenges and developmental tasks were extracted. Challenges included challenges related to the family of origin and the spouse's family, as well as challenges between spouses. According to the participants, the developmental tasks were divided into three categories: developmental tasks related to the couple, developmental tasks related to the families towards the couple, and individual developmental tasks. Finally, it can be concluded that the results of this study and similar studies can be used in designing premarital education packages based on the challenges and developmental tasks of the “Aghd” period.Keywords: Challenge, Developmental tasks, Thematic analysis, Aghd
-
دوران میانسالی و سالمندی، از مهم ترین دوره ها در زندگی انسان ها به شمار می روند و افراد در این دوران با برخی از ناتوانی های جسمانی، جنسی و روانی مواجه می شوند. توجه به این دوران مهم، به علت افزایش جمعیت سالخورده در ایران، امری ضروری به شمار می رود. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف شناسایی تجارب زیسته افراد متاهلی که دوران میانسالی و سالمندی خود را سپری می کردند انجام شد. بدین منظور، 16 شرکت کننده (بر اساس اصل اشباع داده ها) با روش نمونه گیری هدفمند، از میان افراد سالمند و میانسال شهر تهران انتخاب شدند و با آنها مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته انجام شد تا تجارب زیسته آنها شناسایی شود. در نهایت مصاحبه ها با روش ون منن (رویکرد پدیدارشناسی تفسیری) مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها به دو دسته «چالش ها» و «تکالیف تحولی» دسته بندی شدند. مضامین اصلی در بخش چالش ها شامل «دغدغه آینده خانواده»، «رابطه همسران»، «چالش های فردی»، و «اتخاذ نقش های جدید توسط همسران» بود. مضامین اصلی به دست آمده در تکالیف تحولی نیز شامل «تکالیف تحولی معطوف به فرزندان»، و «تکالیف تحولی معطوف به زوج» بود. در نهایت می توان نتیجه گرفت که چالش ها و تکالیف تحولی ای که افراد میانسال و سالمند با آنها مواجه هستند، بیشتر معطوف به خانواده و روابط است. متخصصان با استفاده از نتایج پژوهش حاضر و به منظور افزایش کیفیت زندگی افراد میانسال و سالمند، می توانند بسته های آموزشی ای را بر مبنای چالش ها و تکالیف تحولی زندگی این افراد طراحی نمایند. همچنین درمانگرانی که در حوزه سالمندان فعالیت می کنند، می توانند از یافته های پژوهش حاضر در جهت پیشبرد جلسات درمانی بهره ببرند.
کلید واژگان: چالش, تکالیف تحولی, میانسال, سالمند, تجارب زیستهMiddle and old age are two of the most important periods in human life, and people in this period face some physical, sexual and mental disabilities. Due to the increasing population of the middle and old age people in Iran, paying attention to this important period seems necessary. Therefore, the present study was to identify the lived experiences of middle and old age married people. To this end, 16 participants (based on the principle of data saturation) were selected by purposive sampling method among the middle and old age people living in Tehran. Participants were interviewed using semi-structured in-depth interviews to identify their lived experiences. Finally, the interviews were analyzed using the Van Mannen method (interpretive phenomenological approach). Findings were divided into two categories: “challenges” and “developmental tasks”. The main themes in the challenges section were “concerns about family’s future”, “spouse relationship”, “individual challenges”, and “taking new roles by spouses”. The main themes obtained in developmental tasks included “developmental tasks focused on children”, and “developmental tasks focused on couples”. As a result, it can be concluded that the challenges and developmental tasks middle and old age people facing appear to be more focused on family and relationship. Applying the results of the present study, experts can design educational packages based on the challenges and developmental tasks these people facing in their lives, in order to increase the quality of life in middle and old age people. Besides, therapists working in the field of the elderly can take advantages of the findings of the present study to lead the process of therapeutic sessions.
Keywords: Challenge, developmental tasks, middle-aged, aged, lived experiences -
فصلنامه خانواده پژوهی، پیاپی 66 (تابستان 1400)، صص 167 -207
مطالعه حاضر با هدف «واکاوی تجارب آسیب شناختی و رضامندی دلبستگی محور در رابطه جنسی همسران ایرانی» انجام شد.از رابطه جنسی بهعنوان نیروی محرکه و برانگیزاننده ای یاد شده که می تواند باعث برقراری تماس نزدیک و صمیمانه بین دو فرد شود. این مطالعه، یک پژوهش کیفی به روش پدیدارشناسی بود و مشارکت کنندگان براساس روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. 24 نفر از همسران با حداقل سه سال طول مدت زندگی مشترک و در دو گروه رضامند از رابطهی زوجی (خودگزارشی) و ناراضی (در سه جلسهی نخست از فرآیند زوجدرمانی یا در فرآیند حقوقی و قانونی طلاق)، تجاربشان از رابطهی جنسی را به اشتراک گذاشتند. تحلیل و تفسیر داده ها به روش کلایزی و رویکرد پدیدارشناسی انجام شد. پس از تحلیل نتایج دو خوشهی اصلی «ارتباط تنانه مقوم رابطه زوج» و «آسیب پذیری رابطه از انفصال ارتباط تنانه» و هشت خوشهی فرعی (سه مضمون ذیل نخستین خوشه: خواهش تن، پژواک تمنای جان، پیوستگی درون و بیرون ارتباط تنانه، خلق هویت مشترک و تمامیتجویی؛ و پنج مضمون ذیل دومین خوشه: والد شدن، موانع دانشی، موانع انگیزشی، عاطفی و رفتاری، ناهمنوایی نامطلوب و تجارب گسست عاطفی) استخراج شد. نتایج این مطالعه تاییدی است بر اینکه نظریه دلبستگی می تواند یک چارچوب اساسی برای فهم و درک عمیق تر رفتارها و تجربه های جنسی همسران ارایه کند.
کلید واژگان: رابطه جنسی, مضامین آسیب شناختی, مضامین رضایت مندی, دلبستگی محورThe purpose of this study was to “investigate the attachment-based pathological and satisfaction experiences in sexual relationship between Iranian spouses”. Sexual relationship has been considering as one of primary motivating factors bringing about innermost feelings and close relationships. A phenomenological qualitative method was adopted to meet the demands of study purposes. By means of purposive sampling method, twenty-four married couples with minimum length of marriage around three have participated in two groups of satisfied(self-report) and dissatisfied (in the first three sessions of the couple therapy process or in the legal process of divorce) couples. Using the Colizzi and the Interpretative Phenomenological Analysis (IPA) methods, two main clusters of "Sex enhances couple relationship" and "relationship vulnerability Spouses of Sexual Separation" have been revealed. Eight sub-clusters have also discovered appositely. Findings of this study confirm that attachment theory strikingly provide a fundamental framework for a deeper understanding of spouses' sexual behaviors and experiences.
Keywords: Sex relationship, Pathological themes, Satisfaction themes, Attachment-based -
رابطه خارج از تهعد یکی از مشکلات شایع روابط عاطفی است. امار روابط خارج از تعهد در سال های اخیر افزایش یافته است. در کنار آسیب های روانی که به افراد میزند ریسک ابتلا به بیماری های جسمی از جمله ابتلا به ویروس نقص ایمنی انسانی را بالا می برد. مطالعات متعددی به بررسی این رابطه پرداخته اند اما در دادهای دوران های مختلف و کشورهای مختلف ناهماهنگی وجود دارد.هدف ما در این مطالعه مروری، دستیابی به تصویری جامع از این رابطه است. بانک های اطلاعاتی Pubmed, PsycINFO, MEDLINE, EMBASE, Scopus, ProQuest, Web of Science, and Google Scholar در کنار دیگر منابع منتشر شده منابع مورد بررسی در این مطالعه خواهند بود. محدودیتی برای زبان انتشار مطالعات در نظر گرفته نخواهد شد و تمام انواع مطالعاتی که به بررسی این رابطه پرداخته اند وارد این مطالعه خواهند شد. جمعیت این مطالعه را تمام افراد بالای 18 سالی که در حال حاضر و یا در گذشته رابطه خارج از ازدواج داشته اند تشکیل خواهند داد. فرآیند ارزیابی مطالعات و استخراج داده ها توسط دو ارزیاب و به طور مستقل انجام خواهد شد. برای ارزیابی سوگیری از سیاهه Joanna Briggs Institute استفاده خواهد شد. برای ارزیابی سوگیری انتشار از نمودار قیفی و همچنین آزمون آماری Beg و egger استفاده خواهد گردید. برای بررسی ناهمگنی های موجود در نتایج مطالعات از آزمون آماری Q cochrane test و p value مربوط و همچنین شاخص I2 استفاده خواهد گردید. علاوه بر این با کمک نرم افزار Stata V.13 به بررسی زیرگروه ها و متاآنالیز خواهیم پرداخت. نتایج این مطالعه با ارایه تصویری جامع از رابطه میان رفتارهای خارج از تعهد و ابتلا به ویروس نقص ایمنی انسانی راه را برای شناسایی قدرت این رابطه در تمام دنیا و در قدم بعد تصمیم گیری های کلان مناسب باز خواهد کرد
کلید واژگان: رفتارهای خارج از ازدواج, ویروس نقس ایمنی انسانی, مرور سیستماتیک, متاآنالیز, پروتکولRelationship between extramarital behavior and HIV: the systematic review and meta-analysis protocolExtramarital relations are among the main problems in the relationships of married couples that can result in psychological disorders, tensions between couples, and even physical problems in the people involved. The risk of contracting sexually transmitted diseases, including HIV/AIDS, is high among the people who have extramarital relations. A large number of studies have addressed this issue, but there is no consistency in the results, and no research has reviewed them systematically. This study aims to depict a comprehensive image of the relationship between extramarital relationships and contracting HIV/AIDS. This systematic review will be conducted using Pubmed, PsycINFO, MEDLINE, EMBASE, Scopus, ProQuest, Web of Science, and Google Scholar, as well as the grey literature with no restriction regarding the language. All types of studies investigated the relationship between extramarital relations and HIV/AIDS will be included. The population of the study will be considered the people more than 18 years old with extramarital relationships in their lives at the time of research or before. Two independent reviewers will perform the study selection and data extraction. The assessment of the risk of bias will be implemented using the JBI Critical Appraisal Checklist. Publication bias will be assessed by funnel plots, Begg’s, and Egger’s tests. Heterogeneity will be evaluated using the I2 statistic and the χ2 test. Also, we will conduct subgroup analyses for the population and all Meta-analyses will be performed using Stata V.13 software. The findings will reveal a comprehensive picture of the relation between extramarital relationships and HIV/AIDS that can improve policy decisions, leading to a reduction and providing improved special services for individuals, couples, and families, and society who faced this problem.
Keywords: Extramarital behavior, HIV, AIDS, Systematic Review, Meta-analysis, protocol -
پیمان شکنی زناشویی عواقب جدی ای را برای روابط و افراد درگیر در آن به همراه دارد. یکی از راه هایی که به فرد خیانت دیده کمک می کند تا اثرات این عواقب را بر روی خود و روابطش کنترل کند، بخشودگی است. در محیط های بالینی بخشودگی به عنوان یک راهبرد درمانی برای کاهش خشم و رنج عاطفی ناشی از خیانت مورد استفاده قرار می گیرد. در صورت نیاز به استفاده از بخشودگی در محیط های بالینی جهت بهبودی از عوارض خیانت باید دانسته شود بخشودگی چیست و چه عواملی منجر به شکل گیری آن می شوند. در این صورت است که می توان در جریان مداخلات درمانی این عوامل را شناسایی کرده و برای ایجاد یا تقویت آن ها برنامه ریزی شود. در سطح پیشگیری نیز به کارگیری این عوامل در حوزه ی فرزند پروری و تعلیم وتربیت، جامعه را در پرورش افراد بخشنده یاری می دهد. افراد با مجهز شدن به این عوامل در هنگام رو به رویی با خطاهایی از جمله خیانت بهتر می توانند خود را از عواقب آن مصون بدارند.کلید واژگان: خیانت, بخشودگی, عوامل موثرRooyesh-e-Ravanshenasi, Volume:8 Issue: 4, 2019, PP 177 -184
Extramarital infidelity has serious consequences for relationship and the people involved. one of the way that help the betrayed person to control the effects of these consequences on himself and his relationship is forgiveness. In clinical setting, Forgiveness is used as therapeutic strategies to decrease the anger and emotional suffering from infidelity. If it is needed to use forgiveness in a clinical setting in order to recover from complications of infidelity, it should be considered that what is forgiveness is and what factors lead to its formation. In this case, these factors can be identified and planned to develop or reinforce them during therapeutic interventions. At the prevention level too, applying these factors in the field of parenting and education help societies to cultivate generous people. People who are equipped with these factors when confronted with errors such as betrayal can protect themselves from its consequences.Keywords: infidelity, forgiveness, effective factors -
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی- رفتاری (الگوی بورکوک) و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش علائم و نشانه ها و مولفه های شناختی اختلال اضطراب فراگیر انجام گرفته است. پژوهش فوق یک مطالعه تجربی دارای گروه مقایسه همراه با گمارش تصادفی، پیش آزمون- پس آزمون و پی گیری 4 ماهه است. جامعه پژوهش شامل کلیه زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر شهر تهران است که دارای فرزند دختری در مقطع ابتدایی باشند. روش نمونه گیری به صورت هدفمند است بدین صورت که از کلیه مدارس ابتدایی دخترانه شهر تهران، چندین مدرسه به شیوه هدفمند انتخاب شده و از مادران دانش آموزان خواسته شد تا پرسشنامه 7 سوالی اختلال اضطراب فراگیر را تکمیل نمایند. از آن دسته از مادرانی که در پرسشنامه مذکور نمره بالاتر از 7 (نقطه برش) بدست آورده ( 91 نفر) و سپس بوسیله مصاحبه ساختار یافته، مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر تشخیص داده شده بودند (32 نفر) خواسته شد تا در پژوهش شرکت نمایند. در این پژوهش از مقیاس 7 سوالی اختلال اضطراب فراگیر ، پرسشنامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا و مقیاس چرا نگرانی به منظور سنجش استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها از آزمون تحلیل مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که بین اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش علائم و نشانه های اختلال اضطراب فراگیر و نگرانی در مرحله پس آزمون و پی گیریتفاوت معناداری مشاهده نشد. این در حالی است که اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر باورهای مثبت درمورد نگرانی به صورت معناداری بیشتر از درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بوده است. بنابراین از نتایج پژوهش فوق اینگونه استنباط می شود که هر دو روش توانسته اند اثربخشی معناداری بر کاهش علائم و نشانه های اختلال اضطراب فراگیر و برخی از مولفه های های این اختلال داشته باشند.کلید واژگان: اختلال اضطراب فراگیر, علائم و نشانه ها, درمان شناختی رفتاری, درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی, زنانThe aim of the present study was to compare the effectiveness of Cognitive- Behavior (CBT) group therapy (Borkovec model) and mindfulness based cognitive therapy (MBCT) on signs and symptoms of generalized anxiety disorder (GAD) and cognitive mediators. An experimental design with control group and random assignment using pre and post-test and a four month follow up was used. The statistical population comprised of women with generalized anxiety disorder who had at least one primary school age daughter in Tehran. Participants’ selection was based on availability. First of all, several primary girl schools were purposefully selected from all primary girl school of Tehran. All mothers were asked to complete the GAD-7 questionnaire. Those mothers who scored above the cut- off point of seven were selected as generalized anxiety disorder (91 women). This was confirmed by a diagnostic structured interview after which participants were asked to take part in the research (32 women). In this research the following measurement tools were used: Generalized Anxiety Disorder Scale (GAD-7), Pennsylvania State Worry Questionnaire (PSWQ), Why Worry Scale (WW-II), data were analyzed using repeated measure analyze of variance. Results showed that both CBT and MBCT were effective in reducing GAD signs and symptoms and its cognitive mediators in post- test and follow up. so these two methods were effective in reducing GAD signs and symptoms and its cognitive mediatorsKeywords: Generalized Anxiety Disorder, sighn, symptoms, Cognitive Behavior Therapy, Mindfulness Based Cognitive Therapy, Females
-
رتقای رضایت زناشویی یکی از راهکارهای مهم برای تقویت انسجام خانواده ها و ارتقای سلامت جامعه است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر پریشانی روان شناختی، تنظیم هیجان و ارتقای رضایت زناشویی زنان انجام شد. روش پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون-پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان متاهل بالای 18 سال شهر تهران در سال 1396 بودند. نمونه پژوهش 60 زن متاهل دارای رضایت زناشویی متوسط بودند که با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در 2 گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. و گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای در برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی شرکت کردند. شرکت کنندگان در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS، لوی باند و لوی باند، 1995) ، پرسشنامه دشواری های تنظیم هیجان (DERS، گراتز و روئمر، 2004) و شاخص خشنودی زوجی (CSI، فانک و راگ، 2007) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در بهبود پریشانی روان شناختی (1/0>P، 65/8 =F) ، بهبود تنظیم هیجان (39/31=F) و ارتقای رضایت زناشویی (92/19=F) زنان متاهل موثر بوده است (1/0>P). بر اساس این نتایج، برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی ضمن کاهش پریشانی روان شناختی و افزایش مهارت های تنظیم هیجان در زنان، در زمینه زوج درمانی نیز سودمند است و می تواند به عنوان یکی از روش های ارتقای رابطه زناشویی مورد استفاده قرار گیرد.کلید واژگان: برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی, پریشانی روان شناختی, تنظیم هیجان, رضایت زناشویی, زنانEnhancement of marital satisfaction is an important approach for improvement of family cohesion and community health. The aim of the present research was to study the effect of mindfulness-based stress reduction program on psychological distress, emotion regulation and enhancement of marital satisfaction in women. The research method was quasi-experimental with pretest-posttest-follow up design with control group. Statistical population included every married woman with more than 18 years of age in Tehran in the year 1396. Research sample was composed of 60 married women with moderate marital satisfaction. They were chosen using convenient sampling technique and were randomly assigned to control and experimental groups. Experimental group took apparent in eight 90-minute sessions, mindfulness based Stress Reduction program. Participants answered Depression Anxiety Stress Scales (DASS, Lovibond & Lovibond, 1995), Difficulties in Emotion Regulation Scale (DERS, Gratz & Roemer, 2004) and the Couples Satisfaction Index (CSI, Funk & Rogge, 2007) in three stages of pretest, posttest and follow up. Data was analyzed using repeated measures ANOVA test. Results demonstrated that mindfulness-based stress reduction program had an influence on improvement of psychological distress (F=8. 65, p<0. 01), emotion regulation (F=31. 39, p<0. 0001) and marital satisfaction (F=19. 92, p<0. 0001) in married women. Accordingly, Mindfulness Based Stress Reduction program while reducing psychological distress and increasing emotional adjustment skills in women, may have beneficial effects for couple therapy and can be used as one of the methods for promoting marital relationship. Mindfulness training may have beneficial effects for couples' therapy and relationship enhancement.
Keywords: Mindfulness Based Stress Reduction Program, Psychological distress, Emotion regulation, Marital satisfaction, Women -
BackgroundThere is a growing body of literature on the effectiveness of second and third wave psychotherapies for treating generalized anxiety disorder.ObjectivesThe aim of the present study was to compare the effectiveness of cognitive- behavior (CBT) group therapy (Borkovec model) and mindfulness based cognitive therapy (MBCT) on quality of life and parent-child relationship in generalized anxiety disorder (GAD) among female participants.MethodsA semi experimental design using pre and post-test and a four-month follow up was used. The statistical population comprised of females with generalized anxiety disorder, who had at least one primary school-aged daughter in the first and third district of Tehran. The sample consisted of 36 females with GAD. Participants selection was based on availability and they were assigned randomly to 2 groups of CBT and MBCT. The research was conducted in the first half of 2014. The following measurement tools were used, GAD-7 questionnaire, world health o quality of life scale (WHO-QOL BREF), and Parent Child Relationship Scale (CPRS). Data were analyzed via Repeated measures analysis of variance test.ResultsAlthough the results showed efficacy of CBT and MBCT after the intervention and during follow up (P 0.05).ConclusionsIt could be inferred from the results that MBCT could be utilized similar to CBT as an effective treatment in adjunct to pharmacotherapy for females with GAD.Keywords: Anxiety Disorders, Cognitive Therapy, Mindfulness, Parent, Child Relations, Quality of Life
-
هدفپژوهش حاضر، بررسی نقش تعدیل کنندگی ویژگی های شخصیتی در رابطه میان همسرآزاری علیه زنان با نشانه های افسردگی در آن ها بود.مواد و روش هاروش پژوهش پیمایشی و از نوع همبستگی است. 400 زن متاهل با روش نمونه گیری در دسترس، به سه پرسش نامه همسرآزاری قهاری، افسردگی بک (BDI-II) و ویژگی های شخصیتی NEO پاسخ دادند. تحلیل داده ها به روش رگرسیون سلسه مراتبی و با استفاده از نرم افزار spss 22 انجام شده است.یافته هازنانی که دچار همسرآزاری می شوند، به طور معناداری دچار نشانه های افسردگی هستند. بر اساس یافته های پژوهش حاضر، از بین ویژگی های شخصیتی، تنها ویژگی توافق جویی بین خشونت روان شناختی و خشونت جنسی با میزان نشانگان افسردگی نقش تعدیل کنندگی ایفا می کرد.نتیجه گیریبا شناسایی و تشخیص ویژگی های شخصیتی در زنان قربانی همسر آزاری می توان زنان آسیب پذیر به خشونت را آموزش داد و درمان کرد.کلید واژگان: افسردگی, ویژگیهای شخصیتی, همسرآزاری علیه زنانObjectivesSpouse abuse against women is the most prevalent type of family violence, and its harmful consequences threaten both womens health and their well-being in family and society. It is very important to find the factors that eliminate these deleterious effects and protect womens health. The aim of this study was to explore the moderator effect of personality characteristics in the relationship between spouse abuse and symptoms of depression among women.MethodsFor this purpose, 300 married women were provided with questionnaires measuring spouse abuse, depression symptoms (Beck depression inventory) and personality characteristics (NEO-FFI).ResultsAccording to the results, depressive symptoms in women were correlated with spouse abuse. Agreeableness was found to serve as a moderator between spouse abuse and depressive symptoms.ConclusionFrom these findings, one can conclude that women who experience spouse abuse suffer from depressive symptoms. The battered women who were more agreeable experience less depressive symptoms.Keywords: Depression, Personality characteristics, Spouse abuse
-
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری (الگوی بورکوک) و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر متغیرهای میانجی اختلال اضطراب فراگیر بود. این پژوهش به صورت شبه آزمایشی انجام شده و دارای گروه گواه همراه با گمارش تصادفی، پیش آزمون- پس آزمون و پی گیری 4 ماهه بوده است. جامعه پژوهش کلیه زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر شهر تهران بود. روش نمونه گیری به صورت در دسترس و تخصیص شرکت کنندگان در دو گروه به صورت تصادفی بوده است. در این پژوهش از مقیاس 7 سوالی اختلال اضطراب فراگیر، تنظیم هیجانی، پرسشنامه اجتناب شناختی، حل مسئله، مقیاس آگاهی از توجه ذهن آگاهانه و خودشفقت ورزی استفاده شد. شرکت کنندگان در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری 4 ماهه مقیاس ها را تکمیل نمودند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که درمان شناختی رفتاری در مقایسه با درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی اثربخشی بیشتری در کاهش اجتناب شناختی، بهبود تنظیم هیجانی و حل مسئله داشته، و این در حالی است که اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش توجه ذهن آگاهانه و خودشفقت ورزی بیشتر بوده است. بنابراین، از نتایج پژوهش فوق استنباط می شود که هر کدام از دو روش، اثربخشی متفاوتی در خصوص متغیرهای میانجی این اختلال دارند.کلید واژگان: اختلال اضطراب فراگیر, درمان شناختی رفتاری, درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی, متغیرهای میانجیThe aim of the present study was to compare the effectiveness of Cognitive-Behavior (CBT) therapy (Borkovec model) and mindfulness based cognitive therapy (MBCT) in mediator variables of generalized anxiety disorder. A Semi experimental design using pre and post-test and a four months follow up was conducted. The statistical population comprised of women with generalized anxiety disorder in Tehran. Participants’ selection was based on availability and they were randomly assigned into two groups. In this research, the following measurement tools were used: Generalized Anxiety Disorder Scale (GAD-7), Cognitive Avoidance Scale (CAQ), Problem Solving Inventory (PSI), Dysregulation of Emotion Scale (DERS), Mindfulness Attention Awareness Scale (MAAS) and Self-Compassion Scale (SCS). Participants completed the tools in pre&post test and 4 months follow up. Data were analyzed via repeated measure analysis of variance. Results showed that CBT was effective in reducing cognitive avoidance, improving problem solving and emotion regulation in post-test and follow up compared to MBCT. MBCT was significantly effective in improving mindfulness attention awareness and self-compassion. It is inferred from the results that the effectiveness of the two treatments in mediator variables is different.Keywords: Generalized anxiety disorder, Cognitive Behavior Therapy, Mindfulness Based Cognitive Therapy, Mediator variables
-
یکی از عوامل مهم موثر بر رضایت زناشویی، تجارب اولیه فرد با والدین در دوران کودکی است. این تجارب در شکل گیری دلبستگی و روانسازه های ناسازگار اولیه تاثیر به سزایی دارند. در این پژوهش نقش واسطه ای روانسازه های ناسازگار اولیه در رابطه بین سبک های دلبستگی و رضایت زناشویی مورد مطالعه قرار گرفت. به این منظور 333 نفر (194 زن، 139 مرد) به پرسشنامه های سبک دلبستگی بزرگسالان (AAQ)، روانسازه های یانگ (YSQ) و رضایت زناشویی انریچ (ENRICH) پاسخ دادند. در نتایج به دست آمده بین سبک دلبستگی اجتنابی با رضایت زناشویی همبستگی معنادار یافت نشد در حالی که رضایت زناشویی با دلبستگی ایمن همبستگی مثبت معنادار و با دلبستگی دوسوگرا همبستگی منفی معنادار داشت و متغیر روانسازه های ناسازگار اولیه در این ارتباط نقش واسطه ای داشت. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت افراد با سبک دلبستگی ایمن احتمالا به این دلیل که برداشت مثبت تری از خود و دیگران دارند و به دلیل روانسازه های ناسازگار کمتر، رفتارهای سازگارانه بیشتری در روابط زناشویی نشان می دهند و در نتیجه رضایت زناشویی بیشتری را تجربه خواهند کرد. در مقابل، افراد با سبک دلبستگی دوسوگرا، دارای تصویری منفی از خود و روانسازه های ناسازگار بیشتری در مورد خود هستند، و به تبع آن رفتارهای ناسازگارانه بیشتری نشان می دهند که رضایت زناشویی کمتر را در پی دارد.
کلید واژگان: سبک دلبستگی, روانسازه ناسازگار اولیه, رضایت زناشوییAbstract: One of the most important factors affecting marital satisfaction is early childhood experiences with parents. These experiences have an important role in developing attachment and early maladaptive schemas. The present study was performed to investigate the mediating role of early maladaptive schemas in relationship between attachment styles and marital satisfaction. A total of 333 participants (194 women and 139 men) completed the Hazan and Shaver''s Adult Attachment Questionnaire (AAQ)، Young Schema Questionnaire (YSQ) and Enriching and Nurturing Relationship Issues، Communication and Happiness (ENRICH). The results showed that there is no significant relationship between avoidant-attachment style and marital satisfaction، but marital satisfaction had significant positive relationship with secure attachment style and significant negative relationship with ambivalent-attachment style. Also، the early maladaptive schemas mediate these relationships. Based on the results of the present study it can be concluded that individuals who have more secure attachment style develop more positive concept of self، as the result، they have less maladaptive schemas. So they follow more adaptive behaviors and less maladaptive behaviors in their marital relationships، therefore they will experience more marital satisfaction. In contrast، the individuals who have more insecure and ambivalent attachment style have more negative concept of self، therefore they own more maladaptive schemas about self، hence more maladaptive behaviors and less marital satisfaction.Keywords: attachment style, early maladaptive schema, marital satisfaction
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.