به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

hamid imandar

  • یوسف فرشادنیا*، حمید ایماندار

    قرآن به عنوان متن و کلام الهی، دارای اعجاز تاثیری و از جهت «لفظ» و «معنا»، امری وحیانی است. از طرفی خدا به پیامبر (ص) هنگام قرائت قرآن، امر (ندبی) به «استعاذه» نموده است. از دیگر سو، «تکثر معنا» به عنوان یک نظریه معنایی در خصوص متون دینی و به طور خاص قرآن مطرح است. نوشتار حاضر به شیوه ای تحلیلی، بر اساس جدول تحلیل محتوا و ابزار کتابخانه ای، نظریه ی «تکثر معنا» را بر پایه اثر وجودی و کارکردی آموزه «استعاذه» پیش از قرائت قرآن مورد نقد قرار داده است. قرآن، در موارد مختلفی، امر به «استعاذه» نموده است. طبق بررسی های انجام شده، بالاترین فراوانی از جهت «مستعاذه منه»، به «شیطان» تعلق دارد. «صیانت و نفی سلطه شیطان»، «پیشگیری از لغزش در تلاوت و اشتباه در تفسیر» و همچنین «درمان روانی و معرفتی» از آثار وجودی و کارکردی عمده «استعاذه» است. توجه صرف به ظواهر لفظ، عبارت و جمله های متن، سهیم بودن تصورات ذهنی و عدم نیاز به کشف و اهمیت «مراد مولف» در فهم متن از جمله مفاد نظریه های معنایی است که موجب «تکثر معنا» در فهم متون می شود. با نظری به دلائلی چون؛ یک: «وحیانی بودن "لفظ" و "معنا" در قرآن»، دو: «تاکید به "استعاذه" پیش از قرائت قرآن» و سه: «کارکردهای سه گانه استعاذه قرائت»، «تکثر معنا» در قرآن با چالش مواجه می شود. بنابراین باید به آموزه «استعاذه» به عنوان راهبرد عملی قرآنی و دژ محکم در راستای «فهم صحیح قرآن» و پیشگیری از «تکثر معنا» بهره برد.

    کلید واژگان: قرآن, آموزه استعاذه, آیه 98 سوره نحل, تکثر معنا, شیطان
    Yusuf Farshadnia *, Hamid IMANDAR

    As a text and word of God, the Qur'an has a miraculous effect and is a revelation in terms of "words" and "meaning". On the other hand, God commanded the Prophet (PBUH) to "repent" while reciting the Qur'an. On the other hand, "multiplicity of meaning" is proposed as a semantic theory regarding religious texts and specifically the Qur'an. In an analytical way, based on the content analysis table and library tools, the present article has criticized the theory of "multiplicity of meaning" based on the existential and functional effect of the doctrine of "substitution" before reading the Qur'an. The Qur'an, in various cases, has ordered to "repent". According to the conducted surveys, the highest frequency of the direction of "Mustaazeh Maneh" belongs to "Shaitan". "Protection and negation of Satan's rule", "prevention of slips in recitation and mistakes in interpretation" as well as "psychological and epistemological therapy" are among the major existential and functional works of "Esta'izah". Paying attention only to the appearance of words, phrases and sentences of the text, the sharing of mental ideas and the lack of need to discover and the importance of "author's intention" in understanding the text are among the contents of semantic theories that cause "multiplicity of meaning" in the understanding of texts. With a view to reasons such as; One: "Revelation of "Word" and "Meaning" in the Qur'an", two: "Emphasis on "Istiazeh" before reciting the Qur'an" and three: "Triple functions of Istiazeh recitation", "multiplicity of meaning" in the Qur'an is challenged.

    Keywords: Qur'an, Doctrine Of Substitution, Verse 98 Of Surah Nahl, Pulsibility Of Meaning, Satan
  • مینا شمخی، حمید ایماندار، جواد شکور*

    سیاق از مهمترین قراین در فهم مراد الهی است که در تفاسیر ساختارنگر از ابزارهای اصلی مفسر محسوب می گردد. با توجه به اهمیت تفسیر الاساس سعید حوی در میان این تفاسیر، ضرورت دارد تا تعداد دفعات به کارگیری سیاق ذیل هر کارکرد، احصاء و برداشت هایش نیز در بوته نقد قرار گیرد تا دقت مفسر در بهره مندی از سیاق در حل اختلافات تفسیری روشن شود. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است که براساس یافته های این پژوهه، حوی از سیاق در 357 مورد که مشتمل بر 12 کارکرد از جمله توسعه و تحدید گستره دلالت الفاظ، اثبات پیوستگی آیات به ظاهر گسسته، فهم نوع ادوات و... می شود، بهره برده است که تعدد کارکردها به معنای توجه مفسر به موضوعات مختلف است. حوی هر چند به کاربست های متعدد سیاق توجه داشته اما در کارکردهایی همچون فهم آیات و سور مکی و مدنی، کشف واحد نزول، اختیار قرایت و...  که در زمره کاربردهای سیاق محسوب می شوند، توجهی نداشته است همچنین عدم توجه کافی به انواع سیاق، برتری دادن عقاید خویش و آراء دیگران بر آن، سبب ضعف در برداشت هایش شده است.

    کلید واژگان: سیاق, تفسیر, تفسیر ساختارنگر, تفسیر الاساس, سعید حوی, آیات ادبی
    Mina Shamkhi, Hamid Imandar, Jawad Shakour*

    Context is one of the most important signs in understanding the divine meaning, which is considered one of the main tools of the interpreter in structuralist interpretations. Considering the importance of Saeed Hawwā's Tafsir al-Asās among these interpretations, it is necessary to count the number of times the context is used under each function, and its interpretations are also criticized so that the interpreter's precision has been revealed in using the context in solving interpretive disputes. The research was done with descriptive-analytical method and using library resources, based on the findings of this research, Saeed Hawwā has used from the context in 357 cases, which includes 12 functions, including the development and limitation of the meaning of words, proving the continuity of the verses, which apparently seems to be incoherent, and understanding the type of tools and etc. The multiplicity of functions means the commentator's attention to different subjects. Although Saeed Hawwā has paid attention to the many applications of context, he has not paid attention to functions such as understanding Meccan and Madani verses and surahs, discovering the descent unit, choosing readings, etc., which are among the uses of context. Also, has not paid enough attention to various contexts, and giving priority to one's own opinions and the opinions of others over them, has caused weakness in his perceptions.

    Keywords: Context, Interpretation, Structuralist Interpretation, Tafsir al-Asās, Saeed Hawwā, Literary Verses
  • حامد مصطفوی فرد*، حمید ایماندار
    نظریه شیخ مفید و سیدمرتضی (عدم حجیت اخبار آحاد) به مرور زمان و با ازدست رفتن قراین، ناکارآمدی خود را برای سایر اعصار نشان داد و لذا علامه حلی نظریه حجیت اخبار آحاد را مطرح کرد و سبب شد تا پرداختن به مباحث سندی و توجه به اوصاف راوی، اولویتی دوچندان پیدا کرد و همین مسیله، زمینه پیدایش تنویع رباعی حدیث و تغییر تقسیم بندی دوگانه محور (صحیح و ضعیف) به چهارگانه (صحیح، حسن، موثق و ضعیف) را فراهم کرد. البته ارزیابی سندی در نزد علامه حلی و نسل های نخستین مکتب حله، یگانه معیار پذیرش روایت نبود و ایشان راجع به قراین، بی اعتنا نبودند و لذا گاه اخبار غیرصحیح را در صورت داشتن برخی از اوصاف، در شمار صحاح قرار می دادند و به آن ها عمل می کردند، اما حلقه واپسین مکتب حله با کنارگذاشتن قراین، معیار اعتبار سند را به عنوان تنها معیار پذیرش روایت برگزیدند و برخلاف نسل های نخستین این مکتب، روایت معتبر را منحصر در خبر صحیح دانستند و حتی بر پذیرش روایات صحیح اعلایی اصرار ورزیدند. این عملکرد افراطی از یک سو، موجبات ظهور مکتب اخباری گری و نیز انزوای الگوی فقاهت محقق اردبیلی در میان مجتهدان پس از وی را فراهم کرد و از سوی دیگر، سبب بی پشتوانه ماندن بسیاری از احکام و درنتیجه کثرت تمسک به اصل (اصل عدم) در صدور فتوا در میان آنان شد.در این نوشتار به سخت گیری های پیروان مکتب حله در پذیرش روایات و آثار این عملکرد می پردازیم.
    کلید واژگان: روندپژوهی, تنویع رباعی, درایه الحدیث, حدیث شیعه, مکتب حله
    Hamed Mostafavi Fard *, Hamid Imandar
    Losing its evidence over time, the view of Shaykh Mufīd and Sayyid Murtaḍā (unauthenticity of isolated tradition (al-khabar al-wāḥid)) proved to be inefficient, and therefore ‘Allāmah Ḥilī proposed the theory of the authenticity of isolated tradition and thus, made the examination of the chain of transmission and consideration of the attributes of narrators matter more than before. This provided the basis for the transformation of the two-fold division of hadith (authentic and weak) to the four-fold division (authentic, good, reliable and weak). Of course, in the viewpoint of ‘Allāmah Ḥilī and the first generations of the school of Ḥilah, evaluating the chain of transmission was not the only criterion for confirming narrations, and they were not indifferent to the evidence; therefore, sometimes they considered inauthentic traditions as authentic and acted according to them if they happened to have some features. The last generation of the school of Ḥilah, however, by leaving aside the evidence, chose the authenticity of the chain of transmission as the only criterion for accepting narrations, and unlike the former generations, they considered authentic hadiths to be limited to the authentic narrations and even insisted on accepting the highest authentic narrations (khabar ṣaḥīḥ a‘lā'ī). On the one hand, this extreme approach caused the emergence of the Akhbārīs and the isolation of the jurisprudence model of Muḥaqqiq Ardabīlī among the mujtahids after him, and on the other hand, it caused many rulings to be unsupported and, as a result, the principle (principle of non-existence (aṣl ‘adam)) to be more frequently used in issuing fatwas.In this article, we deal with the strictness of the followers of the school of Ḥilah in accepting the traditions and its effects.
    Keywords: process tracing, fourfold division, dirāyat al-ḥadīth, Shia hadith, school of Ḥilah
  • محمد طاهری*، حمید ایماندار

    توجه به سیاق و روابط همنشینی، در کنار تحلیل معنایی واژگان یک متن نقش به سزایی در کشف معانی آن متن و راه یابی به مقصود اصلی گوینده دارد. از همین رو تحلیل معنایی واژه ترس در آیاتی که به ظاهر با عصمت پیامبران متناقض است و نیز سیاق شناسی این آیات و احاطه و اشراف به علم کلام، راهنمایی برای کشف مراد خداوند و مطابقت دادن مفهوم آیه با مقوله عصمت می باشد. همچنین ترجمه ی این آیات از زبان مبدا نیازمند نگاه داشت ساختارهای دستوری و بلاغی و انعکاس مبانی کلامی صحیح در زبان مقصد بوده تا شائبه عدم عصمت پیامبران را در ذهن خواننده ایجاد نکند. پژوهش حاضر با بهره گیری از روش تحلیل انتقادی و انتخاب تعدادی از روش های ترجمه تحت اللفظی، امین، معنایی، تفسیری و آزاد به بازکاوی تفسیری و نقد ترجمه آیه 37 احزاب که حکایتگر ترس پیامبراکرم (ص) است و تلقی عدم عصمت آن جناب را در جنبه اعتقادات دینی در ذهن خواننده ایجاد می کند، پرداخته و به این نتیجه دست یافته است که فهم حقیقت ترس پیامبر (ص) از مردم در گرو کشف وجه و جهتی است که ترس از آن صورت پذیرفته است که با سیاق شناسی و بررسی ادله ی کلامی و تفسیری، تنها وجه صحیح ترس پیامبر (ص)، ترس از اثر نامطلوب در ایمان مردم بواسطه ریشه کن کردن حکم جاهلی تحریم ازدواج با همسر پسرخوانده انصراف می یابد. در واقع آیه بر خلاف ظاهر عتاب گونه اش، ترس پیامبر (ص) از خدا از طریق ترس از اثر نامطلوب در ایمان مردم است.

    کلید واژگان: نقد ترجمه, آیات به ظاهر متناقض, عصمت پیامبراکرم(ص), خوف و خشیت, ترس انبیا, 37 احزاب
    Mohammad Taheri *, Hamid Imandar

    Paying attention to the context and relationships of association, along with the semantic analysis of the words of a text, plays a significant role in discovering the meanings of that text and finding the way to the main intention of the speaker. Therefore, the semantic analysis of the word fear in the verses that seem to contradict the infallibility of the prophets, as well as the contextualization of these verses and the surrounding and nobility of theology, is a guide to discover the meaning of God and match the meaning of the verse with the category of infallibility. Also, the translation of these verses from the source language requires maintaining the grammatical and rhetorical structures and reflecting the correct theological foundations in the target language so as not to create doubts about the infallibility of the prophets in the mind of the reader. The present research, by using the critical analysis method and choosing a number of literal, reliable, semantic, interpretive and free translation methods, to the interpretative reexamination and criticism of the translation of verse 37 of Ahzab, which tells about the fear of the Holy Prophet (PBUH) and the perception of his infallibility in the aspect of beliefs It creates a religion in the mind of the reader, has studied and reached the conclusion that the understanding of the truth of the Prophet's fear of the people depends on the discovery of the face and direction from which the fear took place, which is only The correct form of the fear of the Prophet (pbuh), the fear of an adverse effect on the faith of the people, is canceled by eradicating the Jahili ruling of banning marriage with the adopted son's wife. In fact, the verse, contrary to its reproachful appearance, is the fear of the Prophet (PBUH) from God through the fear of an adverse effect on the faith of the people.

    Keywords: Criticism Of Translation, Seemingly Contradictory Verses, Infallibility Of The Holy Prophet, Fear, Fear Of Prophets, 37 Parties
  • زهرا روستایی، حمید ایماندار *

    مسیله نظم و پیوستگی آیات قرآن ازجمله نخستین مسایلی است که موضوع مواجهه و تلاش علمی دانشمندان متقدم علوم قرآنی بوده است. از حدود قرن سوم هجری تا عصر حاضر، دانشمندان مسلمان در راستای پاسخگویی به شبهات مطرح شده در این زمینه، ورود کرده و به تبیین و تنقیح نظریات مختلف روی آورده اند. در قرن معاصر برخی خاورشناسان مانند نیل رابینسون و میشل کویپرس با رویکردهای زبان شناختی به مسیله نظم قرآن پرداخته اند. این دو قرآن پژوه غربی در تبیین نظم و پیوستگی قرآن به ویژه در سوره های بلند مدنی الگوهایی پدید آورده اند که تحلیل و تبیین تطبیقی آنها مدنظر این پژوهش قرار گرفته است. درنهایت، مولفه هایی چون پرداختن به سوره های بلند مدنی، دسته بندی موضوعی آیات، نام گذاری لاتین، استفاده از شاخص های مشابه برای کشف ارتباط بین بخش ها، تمرکز بر ساختار محوری و استناد به بینامتنیت به عنوان وجوه اشتراک الگوهای این دو معرفی شدند. کویبرس با محوریت دادن به مباحثی چون استفاده از هم آوایی به عنوان شاخصی برای وجود ارتباط بین بخش های مختلف متن، محدودیت تعداد بخش ها در سطوح پایینی و توجه به سطوح خرد و کلان و نیز نظام مندی و ساختارمندی بیشتر نسبت به رابینسون در تبیین الگوی پیشنهادی خود تمایزاتی را رقم زده است.

    کلید واژگان: نظم قرآن, انسجام قرآن, خاورشناسان, میشل کویپرس, نیل رابینسون
    zahra Roostaie, Hamid Imandar *

    The problem of the order and continuity of Quranic verses is one of the first problems discussed and researched by advanced scientific research of Quranic scientists. From about the third century of Hijra to the present era, Muslim scientists to answer doubts raised in this field, have entered and turned to the explanation and refinement of various theories. In the contemporary century, some Orientalists such as Neal Robinson and Michel Cuypers have dealt with the problem of the order of the Qur'an with linguistic approaches. They have created patterns in explaining the order and continuity of the Quran, especially in the long Madani surahs. Comparative analysis and explanation of these surahs are considered in this research. Finally, it is possible to introduce components such as dealing with long Madani Surahs, thematic classification of verses, Latin nomenclature, the use of similar indicators to discover the relationship between parts, focusing on the central structure and referring to intertextuality as common features of the two models. Compared to Robinson, Cuypers has made distinctions in his proposed model by focusing on issues such as the use of assonance as an indicator for the existence of a relationship between different parts of the text, the limitation of the number of parts in the lower levels, and paying attention to the micro and macro levels, as well as being more systematic and structured.

    Keywords: Order of the Qur'an, coherence of the Qur'an, orientalists, Michel Cuypers, Neal Robinson
  • حامد مصطفوی فرد*، حمید ایماندار
    زمانی که علامه حلی نظریه «حجیت اخبار آحاد» را برگزید، مبنای ارزیابی حدیث را معیارهای سندی و اوصاف راوی قرار داد و بدین سان مشروعیت روایت بر شرایط راوی متمرکز شد؛ اما اینگونه نبود که وی قراین پذیرش روایت (به ویژه شهرت عملی) را کنار بگذارد. وی از قراین پذیرش روایت غفلت نکرد؛ اما پذیرش قراین در بین عالمان بعد از وی روز به روز کمرنگ تر شد، به ویژه در فقاهت محقق اردبیلی و شاگردانش. حلقه فکری محقق اردبیلی نسبت به نظریه «انجبار» رویکردی انتقادی داشت و از سوی دیگر، با اشتراط ایمان در پذیرش روایت راوی، حجیت را در «صحیح» و بلکه «صحیح اعلایی» منحصر کردند. این سختگیری در پذیرش روایات، زمینه تقویت جنبه های عقلی فقاهت حلقه فکری محقق اردبیلی و گسترش تمسک بر عمومات و اطلاقات آیات الاحکام و سنت قطعی و استخراج فتوا بر اساس آنها را فراهم کرد. در چنین فضایی کاملا طبیعی است که با کنارگذاشتن بخش اعظم روایات، برخی نتایج این رویکرد را برنتابند و در برابر این رویکرد قیام کنند و این گونه مکتب «حله» خود زمینه زوال خود و ظهور مکتب «اخباری گری» را فراهم کرد.
    کلید واژگان: محقق اردبیلی, صاحب معالم, صاحب مدارک, مکتب حله, اخباری گری, تنویع رباعی, خبر واحد
    Hamed Mostafavifard *, Hamid Imandar
    When Allamah Helli selected the theory of 'authority of individual hadiths', he set the criteria of authority chain and the characteristics of the transmitter as the bases for evaluation of hadith. In this way, the legitimacy of a hadith was focused on the conditions of the transmitter. However, he did not reject the evidences for accepting a hadith (especially the practical fame). Indeed, he did not ignore the evidences for accepting a hadith, but this approach lost its effect and popularity among the scholars after him, especially in the jurisprudence of Muhaqqeq Ardabili and his disciples. Muhaqqeq Ardabili's intellectual circle had a critical approach to the theory of injibār and, on the other hand, by mentioning 'faith' as a condition in accepting the transmitter's tradition, they had restricted authority to ṣaḥīḥ (right) and ṣaḥīḥ aʿlāʾī (sublime right) hadiths. This rigidity in accepting traditions prepared the ground for reinforcing the rational aspects of the jurisprudence of Muhaqqeq Ardabili's intellectual circle and diffusing resort to the generalities and specificities of the verses on precepts and the definite tradition as well as extracting fatwas accordingly. In such an atmosphere, it is quite normal that, by putting aside a large body of traditions, some would not accept such as approach and rise against it. In this way, the Ḥilla school prepared the ground for its own decline and emergence of traditionalism.
    Keywords: Muhaqqeq Ardabili, author of Maʿālim, author of Madārik, Ḥilla School, traditionalism, tanwīʿ rubāʿī (fourfold division), individual narration
  • حمید ایماندار*، زهرا قاسم نژاد، ابراهیم حسین خانی
    جمال الدین قاسمی صاحب تفسیر محاسن التاویل، مفسری منتسب و مشهور به سلفی گری است. رویکرد وی نسبت به بحثی چون فتح باب اجتهاد و استنادات گسترده به سلفی ها در تالیفات وی موید این امر است. هرچند رویکرد نه چندان هماهنگ وی با سلفیه در موضوعاتی چون تصوف و بدعت نیز در این راستا می تواند مورد توجه قرار گیرد. پژوهش حاضر با توجه به اندیشه ها و آراء متعددی که پیرامون انتساب جمال الدین قاسمی به سلفیه وجود دارد، تفسیر محاسن التاویل وی را با روش توصیفی- تحلیلی، با هدف بررسی اندیشه توحیدی مفسر و میزان هماهنگی اندیشه وی با سلفیه، مورد مطالعه و واکاوی قرار داده تا به طور یقین بتوان پیرامون سلفی یا غیر سلفی بودن تفسیر سخن گفت. یافته های حاصل از پژوهش حکایت از آن دارد که وی در حوزه توحید به عنوان مهم ترین مولفه مورد تاکید سلفیه، همسویی قابل توجهی با اتباع این جریان دارد، به گونه ای که در تبیین توحید الوهی و ربوبی و لوازم آن کاملا همسو با سلفیه اظهار نظر نموده است، اما در حوزه توحید صفاتی به سبب گرایش به مجاز و صنایع ادبی و دلبستگی به نظر مفسرانی چون زمخشری و آلوسی، برخلاف سلفی ها، به سمت تاویل گرایی صفات خبریه میل نموده است.
    کلید واژگان: محاسن التاویل, توحید, جمال الدین قاسمی, سلفیه
    Hamid Imandar *, Zahra Qasemnezhad, Ebrahim Hosayn Khani
    Jamal al-Din Qasemi, the author of Tafsīr maḥāsin al-Ta’wīl, is an interpreter attributed to and popular for Salafism. His approach to such a discourse as broaching the subject of ijtihad and his widespread reference to the Salafis in his writings confirms this matter. However, his rather inconsistent approach to the Salafism concerning such subjects as Sufism and innovations in this respect can be taken into consideration. In respect to various thoughts and ideas that exist concerning the attribution of Jamal al-Din Qasemi to Salafism, the present research has examined his Tafsīr maḥāsin al-Ta’wīl with the descriptive-analytical method aiming at studying the interpreter's monotheistic thought and the degree of his thought's conformity with the Salafis so that one can talk with certainty about the interpretation to be Salafi or non-Salafi. The findings yielded from the research suggest that in the field of monotheism as the most important component asserted by the Salafis, he considerably conforms to the followers of this trend, to the extent that in explanation of the Divinity and Lordship monotheism and its essential concomitants he has commented quite consistent with the Salafis. However, in the field of attributive monotheism, contrary to the Salafis, he has inclined toward declarative attributes hermeneutics due to his tendency toward allegory and literary imagery and attachment to such interpreters as Zamakhsharī and Ālūsī.
    Keywords: Maḥāsin al-ta’wīl, monotheism, Jamal al-Din Qasemi, Salafism
  • حمید ایماندار*، محمد مولوی
    سلفیه مکتبی مبتنی بر تلقی خاص در حوزه مبانی و روش ها، به ویژه مباحث اعتقادی و کلامی، است که ابن تیمیه حرانی آن را پایه گذاری کرد. در عصر حاضر با ظهور جریان نوسلفیه، برخی از باورهای قطعی سلفیان سنتی با چالش هایی عمیق مواجه شده است. نوسلفیان در مواجهه با اندیشه های کلامی و اعتقادی سلفیه سنتی و نیز بنا بر مقتضات دوران معاصر، راهبردهای مختلفی را در پیش گرفته اند. برخی از این راهبردها عبارتند از تاویل صفات خبریه در حوزه توحید صفاتی  از سوی سید قطب؛ بی ثمر خواندن تعمق سلفیه سنتی در مسئله صفات؛ عنایت نداشتن بزرگان نوسلفیه، مانند محمد قطب و العوده، به طرح توحید صفاتی؛ رد تقسیم ثلاثی توحید که عموما سلفیه سنتی بر آن اعتقاد دارند؛ تبیین و تفسیر جدید از توحید ربوبی و الوهی؛ قایم مقام قرار دادن فعل جوارحی به جای اعتقاد و استحلال قلبی از سوی نوسلفیانی چون سید قطب و مسعری؛ گسترش رویکرد تکفیری در تفسیر و تبیین برخی مفاهیم دینی، مانند تعریف ایمان و کفر و برخی مسایل مربوط به توحید، حاکمیت و تشریع؛ طرح مسئله جواز خروج بر حاکم یا مشروعیت بخشی به تظاهرات مسالمت آمیز از سوی برخی مانند العوده و القرنی؛ اعتقاد به فتح باب اجتهاد و اختلاف درباره حجیت خبر واحد.
    کلید واژگان: سلفیه سنتی, نوسلفیه, توحید, کلام, عقاید
    Hamid Imandar *, Muhammad Mowlavi
    Salafism as a school is based on a particular conception of foundations and methods of kalām. It was founded by Ibn Taymiyya al-Ḥarrānī. In our time, the advent of neo-Salafism has presented profound challenges to certain traditional Salafi beliefs. Neo-Salafists have adopted different strategies as a consequence of their encounters with traditional Salafi theology and the requirements of the modern world. Some of these strategies include: interpreting away the transmitted attributes as far as attribute-monotheism is concerned (Sayyid Qutb); taking the traditional Salafi reflection on attributes as fruitless; negligence of attribute monotheism on part of prominent traditional Salafists such as Muhammad Qutb and al-‘Awda; rejection of the tripartite division of monotheism to which traditional Salafists generally adhered; providing a reinterpretation of lordly and divine monotheism; replacing inner beliefs and inner permissivism with bodily actions (neo-Salafists such as Sayyid Qutb and Mas‘ari); pervasiveness of excommunications in their interpretations and explanations of certain religious concepts, such as the definition of faith and disbelief as well as some problems of monotheism, government, and legislation; propounding the permissibility of rise against the ruler or legitimacy of peaceful protests by people such as al-‘Awda and al-Qarani; permitting the practice of ijtihad and disputes over the reliability of khabar al-wāḥid (a hadith transmitted by one person).
    Keywords: traditional Salafists, neo-Salafists, Monotheism, Kalām, beliefs
  • حمید ایماندار*، محمدعلی رضایی کرمانی
    تفسیر عموم مفسران فریقین از مفهوم «حکم به غیر ما انزل الله» در آیه «و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الکافرون» با تبیین سلفیه تکفیری چه در حوزه تحدید مصادیق و چه در تنقیح مناط حکم شرعی تمایزهای گسترده ای دارد. اغلب مفسران عامه با تقیید مفهوم «حکم بغیر ما انزل الله» کفر را به مفهوم فقهی آن حمل نموده اند. باید تصریح نمود غالب مفسران اهل سنت با نظرداشت به روایت های پرشمار تفسیری ذیل آیه؛ اعم از آراء صحابه و روایات اسباب نزول، از إرائه تفاسیر واجد رویکرد تکفیری اجتناب نموده اند، اما نوسلفیان با کنار نهادن تفاسیر سه گانه و مقبول اهل سنت در تفسیر مفهوم حکم بغیر ما انزل الله، تاکید خاص بر برخی مصادیق مفهوم حکم، تطبیق مبانی کلامی مشابه تفکر خوارج و إتکاء به برخی آراء اعاظم سلفیه معتقد به تفسیری رادیکال از این مفهوم شده اند که البته ریشه ای در آراء و منابع تفسیری اهل سنت ندارد.
    کلید واژگان: آیه 44 مائده, تفسیر کلامی, حکم به غیر ما انزل الله, نوسلفیه
    Hamid Imandar*, Mohammadali Rezaei Kermani
    The comment of the concept of "hukm bi ghayri ma anzalallah" in verse " wa man lam yahkum bima anzalallah fa ula`ika humu `lkafirun" by all Fariqain commentators differs greatly with that of Takfiri Salafists with regard to the concept and extension both.Most Sunni commentators, restricting the concept of "hukm bi ghayri ma anzalallah" viewed kufr as what understood in Fiqh. It should be pointed out that most of the Sunnite commentators, relying on numerous exegetic narrations under the verse have avoided Takfiri approach. Neo-Salafists, however, leaving the three current exegetic approaches of Sunni scholars and emphasizing some particular cases of the hukm, following khavarij and relying on some opinions of great Salafists accepted a radical interpretation of the concept that, of course, has no root in the interpretive views of the Sunni thought.
    Keywords: Verse 44 of Maidah, Theological Commentary, Hukm bi Ghayri Ma Anzalallah, Neo-Salafism
  • احسان علی اکبری بابوکانی*، حمید ایماندار
    تطور و تبدل تدریجی نظریات امام خمینی در خصوص مسئله غنا و موسیقی به ویژه در دوران پس از انقلاب اسلامی به حسب مقتضیات عصری و پویایی آرای فقهی ایشان مسئله ای مبرهن و غیرقابل انکار است؛ اما باید دید این تطور فکری دقیقا در چه حوزه ای صورت پذیرفته است؟ در این مقاله ثابت شده که امام خمینی در مجموع بیاناتشان در کتاب مکاسب محرمه، استفتائات و کلمات شفاهی خود صوت مطرب را موضوع شرعی غنا معرفی نموده اند... به باور نگارنده بیان ایشان در تحریر الوسیله که محل استناد قاطبه محققان در استظهار نظریه ایشان قرارگرفته در مقابل انبوه مستندات کتبی و شفاهی امام در تحدید موضوع شرعی غنا به صوت مطرب توان معارضه نداشته و به راحتی قابل تاویل است. در این راستا نگارنده با قیاسی دقیق میان نظریه شیخ انصاری و امام خمینی بر آن است که هر دو فقیه والامقام قائل به موضوعیت شرعی صوت مطرب برای مفهوم غنا هستند؛ به این ترتیب که از منظر ایشان آواهای طرب انگیز با مجالس لهوی و الحان اهل فسق تناسب داشته و لذا هر صوت مطربی لزوما داخل در عنوان صوت لهوی به مفهوم مذکور است.
    کلید واژگان: امام خمینی, غنا, مطرب, لهوی, موضوع شرعی غنا, شیخ انصاری
    Ehsan Aliakbari Babukani *, Hamid Imandar
    The gradual transformation and evolution of Imam Khomeini's views on the issue of ghina and music, especially in the post-Islamic Revolution period, in terms of the modern requirements and dynamics of his jurisprudential views, is an obvious and undeniable fact. But, it should be ascertain in which fields the evolution of his intellectual endeavors has taken place. The findings of this article show that Imam Khomeini, overall, is his book Prohibited Jobs (Makasib Moharrameh) and in his fatwas as well as speeches has introduced the sound of motrib as the religious subject of Ghana. Imam’s statement in Tahrir al-Wasilah, to which majority of scholars refer for supporting their inference on this issue, cannot oppose his vast written and oral documentation on limiting the religious issue of ghina to exciting song which is open to interpretation. In this regard, attempts have been made in this paper to draw on a careful comparison between the viewpoints of Sheikh Ansari and Imam Khomeini, who maintain that exciting song is the criteria for ghina. Thus in Imam’s viewpoints, any kind of exciting song with idle parties and the words of the sinners is ghina and hence any exciting song is necessarily among the idle songs in the above sense.
    Keywords: Imam Khomeini, ghina, exciting song, idle, religious subject of ghina, Sheikh Ansari
  • حمید ایمان دار*، محمد مولوی، حسن زرنوشه

    رویکرد حس گرایانه سلفیه در تفسیر مفاهیم ماورائی همچون علم غیب را می توان به مثابه اساس هستی شناسی این جریان فکری تلقی نمود. در نوشتار حاضر بررسی تطبیقی اندیشه کلامی سلفی ها و آلوسی به عنوان یکی از منتسبان به این مکتب، با محوریت مبحث علم غیب با روش توصیفی تحلیلی مورد کاوش قرار گرفته است. مطالعات نشان می دهد آلوسی فی الجمله تفکرات سلفی را در حوزه تفسیر علم غیب می پذیرد، ولی تاثیرپذیری انکارناپذیر وی از مشرب صوفیانه، وجوه افتراقی را بین دیدگاه وی و جریان سلفی گری رقم زده است. آلوسی از یک سو همسو با سلفی ها، ضمن تاکید بر مباحثی چون ضرورت عدم تزاحم تفسیر علم غیب با الوهیت و ربوبیت تام ذات الهی، بر غیر استقلالی بودن آگاهی به غیب توسط اولیای الهی تاکید نموده و گستره علوم غیبی را محدود می داند. همچنین تقید و جمود بر ظواهر برخی آیات مشتمل بر مسائل غیبی و لزوم وجود وسایط در افاضه علوم غیبی به اولیای الهی نیز می تواند دلیل قرابت وی با مبانی سلفی ها باشد. از سوی دیگر عدم اعتقاد به عناوینی مانند فراست، توسم، الهام و تحدیث و اثبات کرامت برای اولیا بر اساس آیات 26 و 27 سوره جن، از نقاط تمایز وی با دیگر سلفیه است.

    کلید واژگان: علم غیب, سلفیه, آلوسی, روح المعانی, بررسی تطبیقی
    Hamid Imandar *, Mohammad Molavi, Hassan Zarnooshe

    The sensitive approach of salafis in interpreting metaphysical concepts such as believing the unseen is considered as the ontological basis of this systematic thought. The present study is to investigate Aloossi's and Salafis' theological thoughts comparatively as the founders of this school of thought. Using an analytical-descriptive research method, the authors of this paper have studied the issue of believing the unseen. According to the studies, Aloosi has implicitly approved salafi thoughts in interpreting the issue of believing the unseen, although his undeniable susceptibility of soofi inclination has opened up a gap between his viewpoint and that of salafis'. In one hand and in line with salafis, Aloosi has emphasized the issues such as non-intervention of interpreting believing the unseen with the issue of lordship and absolute lordship of the divine nature, and on the other hand, he contends that the friends of God has been able to know the unseen, Moreover, Aloosi maintains that the unseen knowledge is limited. Aloosi's blind binding and dogmatism to the manifest and external face of the verses of believing the unseen and the necessity of intermediators for transmitting the unseen to the friends of God could be the reasons for his proximity to salafi foundations. Not believing in the issues such as tact, inspiration, exactness, narration, and proving the greatness of friends of God based on verses 26 and 27 of Jinn chapter all mark Aloosi's distinction from other salafis.

    Keywords: Believing the unseen, salafiyah, Aloosi, intention of meaning, comparative study
  • حمید ایماندار *، حامد مصطفوی
    قرآن کریم از منظر جمیع فرق اسلامی به عنوان مصدر اساسی تقریر عقائد کلامی و عقیدتی مطرح است؛ در پژوهش حاضر با محور قرار دادن مبحث توحید به عنوان مهمترین مسئله مطرح در مبانی عقیدتی اسلامی به تحلیل تاثیر مبانی و روش های تفسیری در این حوزه پرداخته شده است. منهج ما در این نوشتار پرداختن به نقش و کارکرد مبانی صدوری و دلالی تفسیر و روش های تفسیری در تبیین مفهوم توحید است. نگاه متمایز به وحی قرآنی با ارائه صبغه بشری و غیر الهی از ماهیت الفاظ و معانی آن نقطه عطف مبانی تفسیری جریان هرمنوتیک بوده که مستقیما بر تلقی این جریان از جوانب مختلف مفهوم توحید موٴثر بوده است. در حوزه مبانی دلالی تاکید بر استقلال دلالی قرآن کریم در بین علماء فریقین بعضا سبب گرایش به نظرگاه های سلف گرایانه را در حوزه توحید عملی شده است؛ روش تفسیری روایی در حوزه سنی آن در جریان سلفیه نمود یافته و با تکیه بر روایات ضعیف به تجسیم و تشبیه گرایی در حوزه توحید صفاتی دامن زده است. رویکرد روایتگری در حوزه شیعی نیز با مخدوش نمودن استقلال دلالی قرآن به تاویل و باطن گرایی در حوزه توحید انجامیده است. حضور پررنگ تفاسیر تاویل گرایانه و تمثیل گونه در روش تفسیر فلسفی و توجه به قرآن کریم به عنوان محصولی ادبی و فرهنگی در روش تفسیری ادبی نیز اثرات سوئی در تلقی اصحاب این دو جریان در حوزه توحید صفاتی داشته است.
    کلید واژگان: تفسیر, توحید, روش های تفسیری, مبانی تفسیری
    Hamid Imandar *, Hamed Mustafavi Fard
    The Holy Quran from the view of all Islamic schools has been propounded as the foundation of the affirmation of the Islamic theological and ideological beliefs. With the pivot of Tawhid (oneness of God) as the most important fact presented in the Islamic - ideological bases, the present paper has studied the effect of the exegetical -tafsiri- bases and methods in this area. The method in this note is to study the role and function of the interpretive methods in the explanation of Tawhid concept. The current of hermeneutic interpretation because of being under the strong influence of the interpretive bases has been paid attention and has researched the undesirable outcomes of this approach in the validity of the issuance of the holy Quran. The distinguished look to the Quranic revelation with the presentation of human being and non-divine origination for the verbal quiddity and their semantics has been the milestone of the interpretive principles of the hermeneutic current which it has directly influenced the understanding of this current of the different aspects of Tawhid concept. In the field of the indicative Principles has been paid attention to the semantic stages and the comprehensibility of the Quranic revelation and has been emphasized on the Tawhid issues such as taʾwīl (Interpretation or allegorical interpretation) and tashaboh (similarity) of the God’s attributes. Impact on The method is to examine the role and use of the bases. Emphasizing of the indicative independence of the holy Quran between the Shia and Sunni scholars sometimes causes the Salafi attitudes in the field of practical monotheism (at-Tawhid al-Amali); the interpretive method originating from hadiths in its Sunni seminary school in Salafi current has been appeared and with relying on the weak traditions, tajsim (in effect believing that God has a body) and tashbih (anthropomorphism) in the field of Unity of Attribute (al_Tawhid al_Sifati) has been indused. The approach of narration (of hadith) in Shiite seminary school also with corrupting the indicative independence of the holy Quran has been leaded to tawil (Interpretation or allegorical interpretation) and esotericism in the area of monotheism (Tawhid). The rich presence of the hermeneutic and allegorical Interpretations in the method of the philosophical interpretation and paying attention to the holy Quran as a literary and cultural product in the method of the literary interpretation has also followed harmful (bad) effects in the perception of the companions of these two currents in the area of Unity of Attribute (al_Tawhid al_Sifati).
    Keywords: The exegesis of the holy Quran, Tawhid (oneness of God), The interpretive methods, The exegetical bases
  • حسن زرنوشه فراهانی *، زهرا کاشانیها، حمید ایماندار
    از مهم ترین اصول تفسیری مشترک میان مکتب معتزله و جریان مشهور به «نومعتزله» ، مسئله «تاویل» است که قرابت آن دو جریان به یکدیگر را به ذهن متبادر می کند، اما توجه به کارکرد آن نزد هریک از دو گروه، این قرابت را منتفی می سازد. نویسندگان این مقاله با روش «توصیف و تحلیل» ، به بررسی تطبیقی دیدگاه تاویلی معتزله و نیز شخصیت مشهور نومعتزله، یعنی نصرحامد ابوزید پرداخته و به این نتیجه رسیده اند که معتزله با مبنایی کاملا کلامی و اعتقادی، هرجا ظاهر آیات را با مبانی عقلی و اصول خمسه خویش، به ویژه در مسئله تنزیه ذات الهی، ناسازگار می یافتند، دست به تاویل ظواهر آیات می زدند. اما نصرحامد ابوزید با تکیه بر مبانی متفاوت با معتزله و به دور از دغدغه های معتزله در تنزیه ذات الهی، از تاویل صرفا برای اثبات تاریخ مندی قرآن و زمینه سازی برای تطبیق مفاهیم آن با مدرنیته بهره می برد.
    کلید واژگان: تاویل, معتزله, نصر حامد ابوزید, تاریخ مندی قرآن
    Hasan Zarnoshe Farahani *, Zahra Kashaniha, Hamid Imandar
    The most important common principles of interpretation between the Mu'tazilite and the neo-Mu'tazilahi school is symbolic interpretation, which brings to mind their proximity, but paying attention to its function, in terms of each group, eliminates their proximity. Using a descriptive-analytical method, this paper studies the Mu'tazilite symbolic interpretation and Nasr Abu Zayd's symbolic interpretation viewpoint, as a well-known neo-Mu'tazilahi scholar, with a comparative approach. The research findings show that the Mu'tazilites symbolically interpret the appearance of verses, with exact theological and ideological basis, whenever they consider a certain verse in contrast with their rational foundations and five principles, particularly in terms of the purification of the divine essence. But, Nasr Abu Zayd uses the symbolic interpretation merely to prove the historicity of the Qur'an, and the basis for adapting its concepts to modernity by relying on different foundations with the Mu'tazilites, and ignoring their concerns about the purification of the divine essence.
    Keywords: symbolic interpretation, Mu'tazilite, Nasr Abu Zayd, historicity of the Qur'an
  • حمید ایماندار *، محمد علی رضایی کرمانی
    بن مایه مکتب سلفیه بر تبیین خاص آن از جوانب مختلف مبحث توحید استوار است. در نوشتار حاضر با بررسی رویکرد تفسیری آلوسی و رشید رضا در مسئله توحید، میزان پایبندی ایشان به مبانی تفکر سلفی بررسی و ارزیابی شده است. با بررسی جامع آراء کلامی و تفسیری آلوسی در مبحث توحید، در می یابیم که تبیین او از مفاهیم مطرح در این حوزه به نحو قابل توجهی با تلقی سلفیه متفاوت و گاه متباین است. از این رو، قول مشهور مبنی بر سلفی الاعتقاد بودن آلوسی نمی تواند قرین صحت باشد. او در کنار تبحر علمی کم نظیر با ارج نهادن به میراث سلف و عدم تاکید بر مکاتب خاص کلامی و فقهی، خود را به عنوان شخصیتی صاحب نظر و آزاد اندیش معرفی کرده است. در مقابل، باید تصریح کرد که اندیشه رشید رضا - دست کم در حوزه توحید - موافقتی نسبی با مولفه های اساسی جریان سلفیه داشته است.
    کلید واژگان: آلوسی, رشید رضا, سلفیه, توحید, کلام
    Hamid Imandar *, Muhammad Ali Rezayi Kermani
    The Basis of Salafist school has established on Special approach of various aspects of the Theism. In this paper by the interpretive approach to the issue of Theism in Perspective of Alusi and Rashid Rida has evaluated the amount of their commitment to the principles of the Salafi thought. By a comprehensive review in interpretation and theological views of Alusi on topics of Theism we find considerably different and sometimes contrasting with approach of Salafism. So the famous theory based on Salafism of alusi can not be true. The power of knowledge with respect to the legacy of predecessor and not emphasizeing on the schools of theological and legal has introduced him as a liberal character. On the contrary it must be held the idea of Rashid Rida must be held at least in Theism has relative agreement with approach of Salafism.
    Keywords: Alusi, Rashid Rida, Salafism, Theism
  • حمید ایماندار *، رضا ملازاده
    هستی شناسی حس گرایانه و انکار تفصیلی مجردات از سوی سلفیه تاثیر بسزایی در تلقی ایشان از لوازم توحید همچون مباحث توسل و استغاثه داشته است. در این زمینه، بررسی آراء مفسران منتسب به جریان سلفیه در حوزه مسائل ماورائی موضوعیت می یابد. نوشتار حاضر متکفل بررسی رویکرد تفسیری ابن کثیر به عنوان یکی از مفسران سلفی در این موضوع گردیده و آراء ابن تیمیه به عنوان بنیانگذار سلفیه و قاطبه منتسبان به این مکتب را بر رویکرد تفسیری ابن کثیر در خلال تالیف «تفسیر القرآن العظیم» تطبیق داده است تا صحت انتساب ابن کثیر به مکتب تفسیری سلفیه معلوم گردد. در نهایت، باید گفت: ابن کثیر در مباحث مهمی همچون «سماع موتی» و به ویژه مسئله «عرضه اعمال» به نحوی عمیق آراء خود را از باور سلفیان متمایز ساخته است. وی در مبحث «مغیبات تلویحا» به آراء سلفیه تمایل داشته ولی صراحت تامی در دفاع از موضع سلفیه ارائه نداده است. ازاین رو، شکاف های جدی ابن کثیر با نظریات سلفی ها در تبیین امور ماورائی به عنوان یکی از مولفه های معرف جریان سلفی گری، تزلزلی جدی در این فرقه ایجاد نموده، پیش فرض های سلفیه در رد مفاهیمی همچون توسل به اموات را سست می گرداند.
    کلید واژگان: ابن تیمیه, ابن کثیر, امور ماورائی, سلفیه, تفسیر القران العظیم
    Hamid Imandar *, Reza Mollazadeh
    Sensational ontology and the differentiated denial of incorporeal beings by Salafis have had a profound effect on their perception of the requirements of monotheism, such as imploration and supplication. In this regard, it seems necessary to consider the views of the commentators attributed to the Salafist movement in the area of supernatural issues. In order to determine the validity of attributing Ibn Kathir to Salafi interpretative school, the present paper studies the interpretative approach of Ibn Kathir as a Salafist commentators on this issue, and compares the views of Ibn Taymiyya, the founder of Salafism , the majority of the followers of this school and the interpretative approach of Ibn Kathir during the compilation of " Tafseer al-Qurʾān al-ʿAẓeem ". Finally, it should be stated that Ibn Kathir has differentiated himself from Salafi doctrines in important discussions such as " Sama' al-Mawta " (dead one's hearing) and especially the issue of "presentation of deeds". He was implicitly inclined to Salafism in the discussion of "abstractions ", but has not explicitly supported Salafi's position. Hence, the important differences between Ibn Kathir and Salafist views in explaining supernatural affairs as one of the components of Salafism have seriously weakened this sect and the Salafi presuppositions in rejecting concepts such as supplicating the dead.
    Keywords: Ibn Taymiyya, Ibn Kathir, supernatural affairs, Salafism, Tafseer al-Qur??n al-?A?ee
  • محمد مولوی*، حمید ایماندار، حسن زرنوشه فراهانی
    دیدگاه ها متعدد و بعضا متناقض از مفهوم و گستره تاریخی نگری در تفسیر متن وحیانی در اندیشه دانشمندان معاصر دین پژوه، لزوم گونه شناسی، تحلیل و تنقیح دیدگاه ها برای ارائه رویکردی اعتدالی و ضابطه مند را منجر شده است. سه رویکرد «تاریخی نگری به معنای تکوین متن وحیانی در بستر تاریخ»، «شکل گیری قرآن کریم تحت سیطره فرهنگ عربی» و «تاریخ مندی برگرفته از مبانی هرمنوتیک فلسفی» از مهمترین رویکردهای چالش برانگیز در میان معاصران است. پژوهش پیش رو با روش توصیفی تحلیلی نشان داده است که تاریخی نگری در صورتی مقبول است که صرفا به مثابه رویکرد معرفتی، مبین قرائن تاریخی مقارن عصر نزول باشد و به هویت عینی اصل متن وحیانی خدشه وارد نکند. همچنین نشان داده است که برخی گونه های فهم تاریخی متن همچون «تفسیر با ابزار هرمنوتیک فلسفی» و یا «تفسیر ادبی معاصر» در برخی تقاریر آن به خاطر وجود اشکالاتی باید تصحیح و تعدیل گردد. ازاین رو، قرآن کریم در عین ناظر بودن بر واقعیت های عینی زندگی مخاطبان عصر نزول، واجد هویتی ماورائی و معلول مشیت الهی است و نه معلول متغیرهای بشری تا با دگرگونی آنها تحول یابد.
    کلید واژگان: تحلیل انتقادی, تاریخی نگری, هرمنوتیک فلسفی, تفسیر ادبی قرآن, اندیشمندان معاصر
    Mohammad Molavi *, Hamid Imandar, Hasan Zarnooshe Farahani
    Existence of multiple viewpoints and sometime inconsistent regarding the concept and area of historical views in understanding of revealed context in contemporary scientist's thought has led to the necessity for typology and analysis of different views for achieving modest and regulated approaches. There are three different opinions among the contemporary scholars as follow: ''Historicity as a formation of revealed text in the context of the history''; "formation of revealed text under the control of Arabic culture: and "Historicity based on Philosophical hermeneutics principles". Current study via descriptive – analysis methods has shown that historicity is accepted when explains the historical evidence and event of the time of the revelation of the Qur'an and does not damage to the objective identity of revealed text of the Qur'an. Also, it has shown that some types of historical understanding like as "exegesis through philosophical hermeneutics" or "Contemporary literary commentary" because of some difficulties, must be correct and adjust. Therefore, the Noble Qur'an in addition to observing the realities of the life of the descending audience has a transcendental identity and does not change with changing environment Keywords: Critical Analysis, Historicity, Philosophical Hermeneutics, Contemporary Literary Commentary, Contemporary Scholars.
    Keywords: Critical Analysis, Historicity, Philosophical Hermeneutics, Contemporary Literary Commentary, Contemporary Scholars
  • حمید ایماندار، محمد علی رضایی کرمانی، حسن نقی زاده، عباس اسماعیلی زاده
    سلفیه معاصر از ابن کثیر دمشقی به عنوان یک مفسر تمام عیار سلفی یاد می کنند. نوشتار حاضر با محور قرار دادن مبحث توحید به عنوان حوزه ای اساسی در مکتب سلفیه، ادعای مذکور را خدشه پذیر می داند. با بررسی جامع تفسیر القرآن العظیم درمی یابیم که رویکرد تفسیری ابن کثیر در برخی جوانب نظری و عملی مبحث توحید، مخالفتی تام و یا جزئی با تلقی خاص سلفیه دارد. وی با برگزیدن مکتب تفویضی تاویلی در مسئله تفسیر صفات الهی، خود را به دیدگاه متاخران اشاعره به عنوان یکی از مکاتب مخالف سلفیه متمایل نموده است. به علاوه تبیین ابن کثیر از مفاهیم توحید عبادی و لوازم آن در سرتاسر تفسیرش نمی تواند با رویکرد خاص و انحصاری سلفی ها مطابقت داشته باشد. نوع تلقی ابن کثیر از مجموع جوانب مسئله توحید، این مدعا را که وی پس از مرگ ابن تیمیه به سمت مکتب اشاعره متمایل شده است، تقویت می کند؛ همچنان که مستندات تاریخی قابل تاملی نیز در تایید مسلک اشعری ابن کثیر ارائه شده است.
    کلید واژگان: ابن کثیر دمشقی, سلفیه, تفسیر, توحید
    Hamid Imandar, Muhammad Ali Rezaei Kermani, Hasan Naqizadeh, Abbas Esmaeilizadeh
    The contemporary Salafis refer to Ibn Kathir as a prefect Salafi exegete. With the pivot of Tawhid (Oneness of God) as the basic area in Salafi school, this note quarrels with this claim. With studying Tafsir al-Quran al-Azim, it reveals that there are absolute or partial disagreement between the interpretative approach of Ibn Kathir and the particular Salafi comprehension about some aspects of theoretical and practical Tawhid. With selecting the full giving authorized (tafviz)interpretative school in the interpretation of God’s attributes, he has tended towards the attitudes of the late (modern) ʾAshʿarīyya as one of the schools vs Salafism. Moreover, Ibn Kathir’s determination of Tawhid al’Ibadi (Tawhid in worship) and its requirements through his Tafsir cannot accord with the special approach and exclusive approach of Salafis. His perception of whole aspects of Tawhid issue reinforces this claim that he has inclined toward ʾAshʿarī School after death ofIbn Taymiyyah; as for proving Ibn kathir’s Ashariyya way, the considerable historical documents have been presented.
    Keywords: Ibn Kathir, Salafism, Exegesis, Tawhid (Oneness of God)
  • محمد مولوی، حمید ایماندار *
    اتباع سلفیه برای حجیت بخشی به ادعاهای خود برآنند تا علمای برجسته اسلامی اعصار مختلف را به مکتب خود منتسب کنند. در این نوشتار به بررسی تطبیقی صحت انتساب ابن کثیر و آلوسی به جریان سلفیه پرداخته شده است؛ همچنین مسئله لوازم توحید به عنوان چالش برانگیزترین مسئله میان سلفیه و دیگر فرق کلامی، در خلال دو اثر گران سنگ تفسیر القرآن العظیم و روح المعانی مطمح نظر قرار گرفته است. در این میان به آرای ابن تیمیه به عنوان پایه گذار مولفه های جریان سلفیه برای سنجه و سنگ محک سلفی گری دو مفسر توجه شده است. در نهایت باید گفت: ابن کثیر و آلوسی چنان اختلاف فکری عمیقی، در غالب مباحث لوازم توحید، با ابن تیمیه و قاطبه سلفی ها دارند که می توان به انتساب این دو تن به مکتب سلفیه به جد تردید کرد؛ به علاوه تشتت آرای اندیشمندان منتسب به جریان سلفیه، در مبحث مهمی چون توحید، معرفی این جریان به عنوان مکتب واجد مبانی و منهج استوار و نظام مند را با اشکال روبه رو خواهد ساخت.
    کلید واژگان: ابن کثیر, آلوسی, سلفیه, لوازم توحید
    Mohammad Molavi, Hamid Imandar *
    In order to authenticate their claims, followers of Salafism try to attribute prominent scholars of different eras to their school of thought. This research is going to explore the correctness of attribution of Ibn Kathir and Alousi to the Salafi movement. In this regard and based on two commentaries of the Quran, Tafsir al-Quran al-‘Adhim and Ruh al-Ma‘ani, the requirements of monotheism as the most challenging topic between Salafism and other theological schools of thought will be studied. Also, this research focuses on the viewpoints of Ibn Taymiyyah, the founder of Salafism, as a criterion for evaluation of these two commentators. The conclusion is that Ibn Kathir and Alousi have deep differences in the discussions about requirements of monotheism with Ibn Taymiyyah and other Salafi scholars. Therefore, we can doubt in attribution of Ibn Kathir and Alousi to the Salalfi School of thought. In addition, deep dissension among Salafi scholars in an important issue like monotheism can put introducing Salafism as a solid and systematic school of thought under a big question mark.
    Keywords: Ibn Kathir, Alousi, Salafism, Requirements of Monotheism
  • رضا ملازاده یامچی، حمید ایماندار
    تفحص در مکتوبات سید قطب، تضادهای عمیق وی با قاطبه سلفیه سنتی در تبیین مباحثی چون توحید صفاتی را آشکار می سازد؛ به ویژه این که او در تقابل تام با بنیان های توحیدی سلفی ها، قائل به جزئیت توحید حاکمیت و تشریع در مفهوم توحید الوهی است. در این میان، نقطه عطف مدعیات سید قطب به تاکید وی بر مدخلیت عمل در تکفیر حاکم بغیر ما انزل الله و محکومین وی بازمی گردد؛ به گونه ای که وی بر خلاف قریب به اتفاق اندیشمندان فریقین، عدم التزام عملی به احکام الهی را قائم مقام استحلال حکم بغیر ما انزل الله پنداشته و به واقع رویکردی تکفیری را رقم زده است. این نوشتار در راستای تعلیل بیانات تکفیر گرایانه سید قطب به ناظر بودن بیانات وی بر کفر باطنی اشاره کرده؛ به این معنا که سید به اذعان خود، از صدور حکم فقهی برای کفر اعتقادی در بیانات خود ابا داشته و در عین تحفظ بر حقوق اجتماعی و دینی فرد ناقض توحید حاکمیت منبعث از اسلام ظاهری وی، او را همچون اهل نفاق باطنا کافر و مستحق عذاب اخروی می داند. به عبارتی، غایت مورد توجه سید از طرح مسئله کفر در تشریع صرفا انذار جوامع اسلامی و غیر آن ها، از پیامدهای التزام به کفر حاکمیتی بوده و سید با طرح کفر باطنی در عین خطیر جلوه دادن عدم التزام به این مفهوم، خود را از تکفیر معین و ظاهری ناقضان توحید حاکمیتی معاف کرده است.
    کلید واژگان: توحید, تکفیر, سلفیه, سید قطب
    Reza Mullazadeh Yamchi, Hamid Imandar
    Investigation in Sayyed Qutb's writings reveals his deep conflicts with majority of the traditional Salafiyyah in explaining topics such as attributes monotheism. By a complete contradiction to the Salafis monotheistic foundations, he regards monotheism in sovereignty and legislation as the component of the concept of monotheism. Meanwhile, the most important point of Sayyed Qutb's claims turns to his emphasis on the involvement of acts in the excommunication (takfir) of one who rules according to what Allah does not revealed and the excommunication of the people who are ruled by him. Unlike the vast majority of thinkers of the two major Muslim sects, he imagined not practically committing of the divine commands as the replacement of commanding according to what Allah does not revealed and, indeed, he contributed an excommunication (takfiri) approach. In order to explain Sayyed Qutb's excommunication (takfiri) statements, this writing shows that his statement refers to the esoteric infidelity in that although he refuses of issuing a jurisprudential statement for belief excommunication and, on the basis of the nominal Islam of one who contradicts monotheism in sovereignty, he emphasizes on the social and religious rights of him, he considers him as an esoteric infidel and as deserving of otherworldly punishment just like the Hypocrites (Monafiqun). In other words, Sayyed's purpose of putting forward the issue of excommunication in legislation was only to warn the Muslim and nonMuslim societies against the consequences of infidelity in sovereignty monotheism and, by putting forward the issue of esoteric infidelity, at the same time he marked not committing to this concept, he kept himself away from stating against the contradictors of sovereignty monotheism as determined and external infidels.
    Keywords: monotheism, excommunication (takfir), Salafiyyah, Sayyed Qutb
  • حمید ایماندار، احسان علی اکبری بابوکانی
    فیض کاشانی و محقق سبزواری با طرح نه چندان صریح حلیت نفسی غنا در عصر گسترش تصوف شیعی به تاثر از صوفیان سنی و به ویژه ابوحامد غزالی به طلایه داری صوفیه عامی مذهب متهم شده اند. به باور مخالفان، طرح مسئله حلیت غنا ازسوی فیض و محقق، راهبردی زیرکانه در حجیت بخشی به وجد و سماع صوفیانه بوده است. باوجوداین، با تطبیق نظریات فیض کاشانی، محقق سبزواری و غزالی درمی یابیم که هدف نهایی غزالی از طرح مسئله حلیت نفسی غنا، صرفا تصویب مناسک صوفیانه، ازجمله وجد و سماع بوده و برخلاف فقی هان شیعه چندان با محظوریت تعارضات روایی منابع عامه مواجه نبوده است؛ بنابراین، او در طرح این مسئله اساسا رویکردی درجه اول و موضوع محور اتخاذ نموده و ازاین رو، به شکل گسترده ای در پی جویی راهبردهای ایجابی اثبات حلیت غنا کوشیده است؛ در نقطه مقابل، فیض و محقق قرار دارند که مولفه هایی از نظریه غزالی را در رفع تعارض ها و مخصص های فراوان روایات شیعی به کار گرفته اند و به سبب ارائه همین رویکرد درجه دوم و مسئله محور از توجیه لوازم پذیرش حلیت نفسی غنا، که همان تصویب سماع صوفیانه باشد، امتناع نموده اند.
    کلید واژگان: غزالی, فیض کاشانی, محقق سبزواری, غنا, حلیت نفسی, تصوف
    Hamid Imandar, Ehsan Aliakbari Babukani
    With planning relatively explicitly a essential lawfulness of ghana in the period of growing Shiite Sufism, Feyz Kashani and Mohaqeq Sabzevari have been accused of being effected by Sunni Sufis and particularly Abu Hamed Ghazzali as a vanguard Sunni Sufism. According to the opponents` approach, permitting ghana by Feyz and Mohaqqeq was a cleverly strategy until they could make Sufi vajd and sama appear documentary. But when theories of Feyz Kashani , Mohaqqeq Sabzevari and Ghazzali are compared with each other, we understand that Ghazzali`s definite purpose of his permit was only acceptance of Sufistic rituals including vajd and sama`, and in contrast to Shiite foqaha, he was not so much faced with an obstacle such as conflicts of traditions in the Sunni resources. Therefore, Ghazzali has basically adopted a first rate and subject oriented approach to planning this problem, and for this reason, vastly tried to find the positive strategies for proving the permission of ghana. On the opposite side, are Feyz and Mohaqqeq who have used some elements of Ghazzzali`s theory in order to resolve many conflicts between the Shia traditions and remove the specified ones, and for the reason of the same second rate and problem oriented approach, refused to justify the requisites of accepting essential lawfulness of ghana which is justly confirming the Sufi sama`.
    Keywords: Ghazali, Feyz Kashani, Mohaqqeq Sabzevari, ghana, essential, Sufism
  • حامد مصطفوی فرد، حمید ایماندار
    تنظیم مدلی برای ارزیابی و بهینه سازی وضعیت فعلی علوم، راهی است که برای رفع نیازمندی ها و معضلات جوامع بشری و مشکلات کنونی کشور باید پیموده شود و از آنجا که هر طبقه بندی، اساسی نظری و بنیانی فلسفی دارد؛ لذا بر مبنای نظری مکتبی معین شکل گرفته است. بنابراین ضرورت پی ریزی طرحی مبتنی بر اندیشه دینی امری مسلم و آشکار می شود؛ چراکه طبقه بندی غربیان اهداف غایی تمدن دینی را تامین نمی کند و تکیه بر طرح های قدیمی نیز از آنجا که پیش از هر چیز، تابع رویه و روش فکری عالمان و انعکاسی از نوع نگرش و جهان شناسی آنانند؛ و گاه تابع موقعیت تاریخی علوم، حوادث اجتماعی و فرهنگی و... مشکل گشا نیستند. از اینرو ما قصد داریم در این مختصر به طرح ریزی طبقه بندی ای مبتنی بر روایات دینی بپردازیم. در این زمینه یک روایت از اهمیت ویژه و نیز شهرت بسیاری در بین فریقین برخوردار است و تفاسیر متعددی نیز از آن ارائه شده است. علارغم اینکه جمهور -با صرف نظر از اختلاف بسیارشان در تفسیر این روایت- مراد آن را حصر علوم اسلامی می دانند، اما امام خمینی آن را به علوم غیردینی نیز تعمیم می دهند؛ که در این مختصر به تبیین و بررسی رویکرد ایشان پرداخته می شود.
    کلید واژگان: طبقه بندی علوم, العلم ثلاثه, آیه محکمه, فریضه عادله, سنه قائمه
    Hamed Mostafavifard, Hamid Imandar
    Arranging a pattern for evaluation and optimizing the present status of knowledge is a way to fulfill the requirements and complexities of human society and the present problems of the country; and since any classification has a theoretical basis and philosophical foundation, it is therefore formed on the theoretical basis of a certain school. Thus, the necessity of drawing an outline based on religious thinking turns to be an indisputable issue; because the Westerners’ classification does not provide for the ultimate goals of religious civilization and reliance on old patterns do not solve any problems, they follow the scholars’ intellectual methods more than anything else and reflect their typical attitudes and worldviews, and sometimes they follow the historical conditions of knowledge, social and cultural incidents, etc. Therefore, we intend to present an overview on a classification based on religious traditions. In this respect, one tradition is of special importance and considerable popularity among the two sects, about which various interpretations have been presented. Despite the fact that the majority of scholars – regardless of their profound disagreement in the interpretation of this hadith – consider it to be intended to delimit the Islamic knowledge, Imam Khomeini generalized it to non-religious knowledge, as well. This article is briefly touching upon his approach to this hadith.
    Keywords: classification of knowledge, knowledge is of three kinds, firm sign, just duty, established practice
  • سهیلا پیروزفر *، حسن زرنوشه فراهانی، حمید ایماندار
    امین الخولی (1895- 1966م) با تاکید بر اولویت داشتن پژوهش ادبی در مطالعه قرآن، مکتب ادبی معاصری در تفسیر قرآن پایه ریزی کرد که از سوی محققانی نظیر محمد احمد خلف الله ، عایشه بنت الشاطی و نصر حامد ابوزید مورد استقبال قرار گرفت و امتداد یافت؛ اما بهره گیری این جریان از بعضی آراء مفسران معتزلی مانند زمخشری و نیز تاکید بر اندیشه خلق قرآن سبب شد که برخی، آنها را متاثر از اندیشه های معتزله بدانند. در این مقاله، پس از معرفی مکتب ادبی در تفسیر، به معرفی الگوهای اثرگذار بر این جریان پرداخته و معلوم می گردد که نظریات مطرح شده از سوی این جریان، ارتباط روشن و مشخصی با اندیشه های معتزله ندارد. تنها مطلب قابل ذکر، تاکید ابوزید بر نظریه خلق قرآن است که آن نیز کاملا به صورت گزینشی و در راستای اثبات تاریخ مندی قرآن مورد استفاده قرار گرفته است؛ بنابراین حتی نتیجه ای که ابوزید از این نظریه گرفته به لحاظ مبنایی با معتزله متفاوت است.
    کلید واژگان: مکتب ادبی, معتزله, امین الخولی, محمد احمد خلف الله, نصر حامد ابوزید, خلق قرآن
  • حمید ایماندار، رضا ملازاده یامچی

    «فرقه سازی درون مذهبی» به عنوان پدیده ای منحصر به فرد در جریان سلفیه معاصر، این مکتب را به مناقشات و چالش های عمیق عقیدتی و کلامی گرفتار کرده است. بدین روی، پی جویی زمینه های شکل گیری این خرده فرقه ها، ضرورتی اجتناب ناپذیر در راستای تحلیل حقیقت جریان سلفیه به شمار می رود.پرسش اساسی پژوهش حاضر، زمینه های شکل گیری و چگونگی ظهور و بروز این خرده فرقه ها در بطن جریان سلفیه است. در واکاوی این پدیده، شناسایی ماهیت و مولفه های هر یک از این فرقه های مورد بحث و تعیین حدود و ثغور و احیانا همپوشانی فکری و عقیدتی خردهفرقه های مذکور اهمیت دارد.به نظر می رسد جزم اندیشی، انحصارطلبی و جمودگرایی ، عدم تحمل آرای مخالفان، تکفیرمحوری و خشونت طلبی تاریخی ائمه سلفیه در این امر نقش موثری ایفا نموده است.

    کلید واژگان: سلفیه, فرقه سازی, جامیه, سروریه, حدادیه, ممیعه
    Hamid Imandar, Reza Mullazadeh Yamchi

    As unique phenomenon in the contemporary Salafiyyah trend, "Inter- Denomination Sects" has trapped this school by deep kalami and belief challenges and disputes. Thus the examination of backgrounds for formation of these sub-sects is an inevitable necessity to analyze the reality of the Salafiyyah trend. The present research's basic question is the backgrounds for formation of these sub-sects and the way their appearance and emergence into the interior of the Salafiyyah trend. To examine this phenomenon, it is important to identify the nature and components of each of these sects and to distinguish their theoretical and belief boundaries and commonalities. It seems that the Salafi pioneers' dogmatism, exclusivism, rigidity, intolerance towards opposite opinions, excommunication-centric and historical violation had played an influential role in this phenomenon.

    Keywords: Salafiyyah, sect-making, Jamiyyah, Sarwariyyah, Haddadiyyah, Momi'iyyah
  • حامد مصطفوی فرد، حمید ایماندار
    قدما معمولا به تبعیت از ارسطو دانش ها را با ملاک موضوع طبقه بندی می کردند. این ملاک مشکلاتی را همچون عدم فراگیری همه علوم و به دست نیاوردن یک رده بندی جامع از دانش ها و... پدید آورده بود. برای مثال، مسائل برخی علوم همچون کلام و اصول فقه و یا فقه و حقوق و یا تاریخ و جغرافیا و... چنین ارتباطی با موضوعات خود ندارند و همه مسائل آن ها از عوارض ذاتیه موضوعشان خبر نمی دهند. در اینجا بود که برخی چون محقق خراسانی و بسیاری از اصولیان پس از وی، به «غایت» تمسک جستند. این دیدگاه که به دلیل نقصان الگوی علم شناسی ارسطویی شکل گرفته، خود نیز با کاستی هایی روبرو بوده که موجب شده است محققان بعد از صاحب کفایه، به تعدیلاتی در آن روی آورند، برخی الگوی علم شناسی ارسطویی (موضوع محور) را کارآمدتر بدانند و دسته ای دیگر نیز الگوی سومی غیر از اینها را ارائه دهند و حتی به سمت رویکردهای تلفیقی و قراردادی گرایش پیدا کنند.
    کلید واژگان: الگوی علم شناسی, تمایز موضوعی, تمایز غایی, محقق خراسانی
    Hamed Mustafavi Fard, Hamid Imandar
    The ancients, following Aristotle, used to classify sciences according to their subject criterion. This criterion had created such problems as non-comprehensiveness of all sciences and not achieving a comprehensive classification of sciences, etc. For example, the problems of some sciences like theology, principles of jurisprudence, or jurisprudence and law, or history and geography, etc. do not enjoy such a relationship to their subjects and not all their problems signify the inherent accidents of their subjects. It was here that some scholars such as Muḥaqqiq Khurāsānī and many of the legal theoreticians (uṣūlīs) after him, resorted to “goal” (ghāyat). This viewpoint, that has been formed because of the deficiency of the Aristotelian epistemology pattern, has itself suffered from deficiencies, which has prompted the scholars followed by the author of Al-Kifāya to undertake some modifications on it; some consider the (subject-oriented) Aristotelian epistemology pattern as more efficient; and yet another group present a third pattern apart from these and even find tendency toward eclectic and conventional approaches.
    Keywords: epistemology pattern, subject distinction, goal distinction, Muḥaqqiq Khurāsānī
  • حمید ایماندار*، حسن زرنوشه فراهانی
    استقصای همه جانبه راهبردهای سلبی سلفیه در تصحیح مکتب اثبات صفات می تواند یکی از محورهای نقد منصفانه این مکتب باشد. تلاش اتباع جریان سلفی گری در تایید مکتب اثبات، ذیل راهبردهای سلبی ایشان بر سه محور اساسی بنا شده است: 1. انکار یا توجیه تاویلات پرشمار منقول از ائمه سلف؛ 2. تشریح ادله امتناع تاویل صفات الهی؛ 3. مخدوش نمودن اصول مکاتب دیگر در تفسیر صفات. سلفیه در جهت توجیه تاویلات سلف، به راهبردهای متعددی، همچون تقیید صفات ظاهری به قرائن لفظی و معنوی، تشکیک در مراد جدی آیات، ترجیح بلامرجح روایات مثبت تاویل و اقناع مخاطب به محظوریت برخی تاویلات دست یازیده اند. به علاوه با استناد به اصولی نااستوار و خدشه پذیر، از قبیل عدم جواز تاخیر بیان از وقت حاجت، مقبول نبودن تکلیف امت به فهم تکلف آمیز صفات و توافر نصوص روایی موید ظاهرگروی، به تبیین ادله امتناع اجرای مکتب تاویل پرداخته اند. در نهایت می توان گفت راهبرد سلبی سلفیه در نقد مکاتب مخالف نیز نارسایی ها و اشکالاتی مبنایی دارد؛ ازجمله استعمال مغالطات واضح و مکرر در استدلالات، معرفی مغرضانه و هدفمند مکاتب دیگر در جهت بزرگ نمایی مفاسد مترتب بر آنها، مناقشه در پاره ای جزئیات غیر ضروری تحت عنوان لزوم تهذیب عقیده توحیدی، ظاهرگروی افراطی در تفسیر صفات، تعامل شعارگونه، جزم اندیشانه و گاه متعصبانه با اصول و غایات مکتب اثبات صفات و افتادن در ورطه توجی هات بی نتیجه و تکلف آمیز.
    کلید واژگان: سلفیه, اثبات صفات, تاویل, معتزله, اشاعره, راهبردهای سلبی
    Hamid Imandar*, Hasan Zarnoosheh Farahani
    A full consideration of Salafi`s negative approaches to correct the school of proving qualities may be regarded as one position for right critique of the school. The efforts of Salafi scholars to support the school, under their negative strategies have been based on three main pivots: 1. rejection or justification of accumulated hermeneutic sayings of Salafi leaders; 2. explaining the proofs against hermeneutic description of Divine qualities; 3. opposing the principles of other schools in the field. Salafiyyah used numerous strategies including bounding apparent qualities to verbal and mental signs, doubting in serious meaning of the verses, unreasonably preferring traditions supporting ta`wil without and satisfying addressees to oppose some ta`wil. Again, relying on some weak and false principles including lack of permission for delaying expression from the time needed, unreasonability of obligating community to affectedly understanding of qualities and abundance of traditional texts supporting superficiality, they have opposed proofs of ta`wil school. And finally one may argue that Salafi`s negative strategy for criticizing opposite schools is of considerable failure and weakness as applying clear and frequent fallacies in proofs, biased and purposeful sayings on other schools to magnify their inadequacies, disputes over some unnecessary partials as an obliging for purifying monotheism, extreme formalism in commenting qualities, slogan-like, dogmatic and sometimes fanatical interaction with the principles and goals of the school proving qualities and falling in unreasonable justifications.
    Keywords: Salafism, Proving Qualities, Tawil, Mutazilite, Ashairih, Negative Stratgies
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال