به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب hanieh daneshvar

  • هانیه دانشور، محمدتقی کرمی*، محمدسعید ذکایی

    با گذشت بیش از سه دهه از پایان جنگ، زنان عادی ساکن در مناطق جنگی که ناچار به ترک خانه های خویش و در نهایت سکونت در شهرهایی غریب شدند، در بدنه ی اصلی روایت ها، پژوهش ها و تاریخ نگاری های جنگ غایب هستند. مهم ترین متونی که به تجربه های زنان از جنگ پرداخته اند، داستان زنانی را روایت کرده اند که «تاثیر گذار و تعیین کننده» بوده اند و به دلیل نزدیکی به مراکز قدرت، توانایی رساندن صدای خویش به دیگران را داشته اند. پژوهش های صورت گرفته در حیطه ی علوم انسانی نیز، تنها به تحلیل همین متون منتشر شده در قالب خاطرات زنان قناعت کرده، و از مراجعه ی مستقیم به انبوه زنانی که جنگ را زیسته اند خودداری کرده اند. نظر به وجود این خلا در گفتمان جنگ، این پژوهش با مراجعه ی مستقیم به 32 نفر از این زنان که ساکن «شهرک شهید بهشتی مشهد» هستند، تلاش کرده تا به تجارب زیسته ی حقیقی و برگرفته از بطن زندگی آنان بپردازد. با رویکرد تئوریک «پدیدارشناسی فمینیستی» و پای بندی به «سوبژکتیویته ی جایگاه مند»، علاوه بر توجه به هستی جنسیتی مشارکت کنندگان، مسائل ساختاری چون: طبقه ، وضعیت اقتصادی، قومیت، و فرهنگ آنان مد نظر قرار گرفته است. روایت های به دست آمده با رویکرد «روایت گری ساختارگرایانه» و به شیوه ای داستان گونه تحلیل شده اند، و در نهایت «داستانی مرکزی» که حاوی تجربیات مجموع شرکت کنندگان است در قالب سه بخش کلی: «مواجهه با جنگ»، «تقلای حفظ بقا»، و «احیای زندگی و تکاپوی بهبود آن» روایت شده است.

    کلید واژگان: جنگ تحمیلی, روایت, تجربه زیسته, پدیدارشناسی فمینیستی, زنان جنگ زده}
    Hanieh Daneshvar, MohammadTaghi Karami Ghahi *, MohammadSaeed Zokaei

    Over three decades after the war's resolution, ordinary women compelled to leave their homeland and subsequently reside in distant cities remain largely absent from narratives, research, and historiography. The most prominent texts on women's war experiences convey the narrative of women who were "decisive and influential," and who were able to make their voices heard due to their proximity to centers of power. Humanities research has focused exclusively on these published texts in the form of women's memoirs, avoiding direct reference to the enormous number of women who survived and lived through the war. Due to this gap in the discourse of war, this study attempted to address the lived experiences of 32 of these women directly by referring to those who live in Mashhad's Shahid Beheshti Town. In addition to analyzing the gender existence of the participants, structural concerns such as class, economic status, ethnicity, and culture are explored with the theoretical approach of "feminist phenomenology" and adherence to "positional subjectivity." The gathered narratives are evaluated in a narrative fashion using a "structuralist narrative" approach, and the "central narrative," which comprises the experiences of all participants, is narrated in three sections: "Facing War," "Survival Struggle," and "Reviving Life and Striving to Improve It."

    Keywords: Imposed war, narrative, Lived Experience, Feminist Phenomenology, War-Affected Women}
  • فاطمه صدرنبوی*، مجید فولادیان، هانیه دانشور، مریم آقاسی زاده

    در جامعه امروز آمار "زنان سرپرست خانوار" به دلایل گوناگونی رو به افزایش است. این گروه از زنان، از گروه های حاشیه ای جامعه اند که با ناملایمات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی فراوانی رو به رو هستند. در این پژوهش تلاش کرده ایم تا با به مرکز توجه آوردن تجربیات زیسته آنان، نگاهی عمیق به هستی و داستان زندگی آنان داشته باشیم و  روایتی زنانه از مفهوم سرپرست خانوار ارایه دهیم. این پژوهش در قالب روش شناسی کیفی و به مدد روش روایت پژوهی انجام شده است. شیوه نمونه گیری هدفمند بوده، و از یک اطلاع رسان آگاه برای دسترسی به نمونه های پژوهش کمک گرفته ایم. با پانزده نفر از زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) مشهد مصاحبه های روایی انجام داده ایم. تجارب این زنان در ذیل کلان روایت های: کودک همسری و مادر شدن زود هنگام، سطح پایین سرمایه های اقتصادی و اجتماعی، سطح پایین سرمایه فرهنگی، کار موقت و بی آتیه و ناامن، ازدواج ناموفق و جدایی از همسر، ناامنی ها و ناملایمات و فشارهای اجتماعی، فرسودگی، رنج تنهایی، و نگرانی و تشویش بی پایان، روایت شده است. بنا بر نتایج به دست آمده از این پژوهش، اشتغال پایدار مهم ترین بحث در زندگی زنان سرپرست خانوار است. دوره های مهارت آموزی جهت برطرف نمودن فقر قابلیتی، تامین اشتغال ثابت همراه با بیمه، جایگزین کردن سیاست های اجتماعی منفعل با سیاست های فعال در جهت سازگار کردن شرایط اشتغال زنان سرپرست خانوار با مسیولیت های خانوادگی، گام هایی عملی در رفع مشکلات زندگی آنان خواهد بود.

    کلید واژگان: زنان سرپرست خانوار, روایت پژوهی, تجربه زیسته}
    Fatemeh Sadrnabavi *, Majid Fouladiyan, Hanieh Daneshvar, Mariam Aghasizadeh

    In today's society, the phenomenon of "female-headed households" is increasing for a variety of reasons. This group of women is one of the marginalized groups in society that face many social, cultural and economic hardships. In this research, we tried to narrate the perceptions, feelings, pains, sufferings and finally the story of their lives by providing the possibility of recording the life experiences of these women. The most important question of this research was what concepts can be narrated in the experience of these women? And how do they understand, interpret, and narrate these experiences? This research was conducted in the form of qualitative methodology with the help of narrative analysis. For this purpose, we conducted in-depth and in-depth interviews with fifteen women heads of households under the auspices of the Imam Khomeini Relief Committee in Mashhad. The experiences of these women include the following major narratives: childbearing, early motherhood, low level of economic and social capital, low level of cultural capital, temporary and insecure work, unsuccessful marriage and separation. It can be narrated from the spouse, insecurities and social pressures, burnout, loneliness, and endless worry and anxiety.

    Keywords: women heads of households, Narrative analysis, Lived Experience}
  • فاطمه صدرنبوی*، ملیحه ترشیزی، هانیه دانشور

    در دوران معاصر و هم زمان با ورود مدرنیته به جامعه ایران، زنان ایرانی به باز تعریف هویت خویش در سایه دگرگونی-های کلان اجتماعی پرداختند. اما روند تغییر نقش های سنتی زنان، و حضور آنان در سپهر عمومی، فرآیندی بی چالش نبوده است. آن ها در فرآیند هویت یابی خویش هم چنان با ساختار نابرابری جنسیتی دست به گریبانند. در این پژوهش با رویکردی فمینیستی و با روشی کیفی و پدیدارشناختی به مطالعه تجربه زیسته زنانی پرداخته ایم که با حضور در حیطه اشتغال در مطبوعات، روزگاری متفاوت با مردان هم قطار خویش را تجربه می کنند. بر این اساس با تکنیک نمونه گیری هدفمند به مصاحبه روایی و عمیق با 16 تن از زنان شاغل در مطبوعات شهر مشهد پرداختیم. تجربه توزیع نابرابر قدرت، ثروت، منزلت و فرصت ها، تقسیم کار جنسیتی، حضور کلیشه های جنسیتی، جامعه پذیری جنسیتی، حضور ایدیولوژی های جنسیتی، کوری جنسیتی محیط کار، احساس محرومیت نسبی، خود ابژه سازی و تکیه بر سرمایه جنسی توسط برخی از زنان در محیط کار، و استراتژی های زنان در برابر ساختار نابرابری جنسیتی، مضامین و مفاهیمی است که به توضیح تجربه زنان مشارکت کننده در این پژوهش از پدیده نابرابری جنسیتی در محیط اشتغال می پردازد. نتایج این پژوهش نشان داد که زنان روزنامه نگار ایرانی هنوز هم با پدیده نابرابری جنسیتی در محیط شغلی دست به گریبانند. عطف توجه به تجارب زیسته مطرح شده در این تحقیق، راهگشای گام هایی عملی در رفع موانع جنسیتی این گروه شغلی خواهد بود.

    کلید واژگان: نابرابری جنسیتی, زنان روزنامه نگار, پدیدار شناسی فمینیستی, روش شناسی کیفی, تجربه زیسته}
    Fatemeh Sadrnabavi *, Malihe Torshizi, Hanieh Daneshvar

    In the contemporary era and along with the admittance of modernity into the Iranian society, Iranian women have redefined their identities in the shadow of major social changes. However, the procedure of changing women's traditional roles as well as their presence in the public sphere has been a challenging process. These women are struggling with the structure of gender inequality in their identification process. Having employed a feminist approach and a qualitative and phenomenological method, the researchers of the present study have investigated the lived experiences of the women whose presence and employment in the press have given them different experiences as compared to their male counterparts. Accordingly, we conducted narrative and in-depth interviews with 16 women working in the press of Mashhad who were selected based on purposive sampling. Experiencing unequal distribution of power, wealth, prestige and opportunities, gender division of labor, the presence of gender stereotypes, gender sociability, the presence of gender ideologies, gender blindness in the workplace, feelings of relative deprivation, self- objectification, reliance on sexual capital by some women in the workplace, and strategies against the structure of gender inequality, are themes and concepts that explain the lived experiences of the women who participated in this study.

    Keywords: Gender Inequality, Women Journalists, Feminist Phenomenology, Qualitative Methodology}
  • رضا بخشی آنی*، مجید عباسی، هانیه دانشور

    موسسه آمریکن اینترپرایز یکی از مهم ترین اندیشکده ها در شکل دهی سیاست خارجی دولت جمهوری خواه ایالات متحده است و پژوهش حاضر نیز با رویکرد تحلیلی-توصیفی و استفاده از نظریه بازی ها نقش این اندیشکده در جهت دهی به سیاست خارجی امریکا علیه ایران را بررسی می کند. در این مقاله، گزارش های این اندیشکده با رویکرد تحلیلی-توصیفی در خصوص ایران در شش دسته تفکیک شده موردبررسی محتوایی قرارگرفته است. سپس با استفاده از رویکرد آماری، جایگاه و سهم ایران از حجم فعالیت های این اتاق فکر محاسبه شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد خطوط سیاستی موسسه آمریکن اینترپرایز در مورد ایران در شش حوزه خاورمیانه، اطلاعات، دفاع، تروریسم، امریکای لاتین و مرکز تهدیدهای حساس و بحرانی تاثیر به سزایی در شکل گیری سیاست خارجی دولت ترامپ در خصوص ایران داشته است. با تکیه بر داده های آماری، حدود 85 درصد از گزارش های این موسسه متمرکز بر دو حوزه خاورمیانه و تروریسم است که بیشترین تاثیر را در برجسته سازی تهدید سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ترور سردار سلیمانی و همچنین تدوین راهبرد خروج از برجام توسط دولت ایالات متحده داشته است. درنهایت، با بهره گیری از نظریه بازی ها و تحلیل راهبرد ارایه شده از سوی این اندیشکده جهت خروج از برجام نشان داده می شود که انتخاب هر گزینه دیگری منجر به کاهش بازده مورد انتظار دولت ایالات متحده می شود. درنتیجه، خروج از برجام منجر به شکل گیری یک تعادل نش در تقابل بین دو کشور می شود که هیچ کشوری انگیزه خروج از وضعیت تعادلی موجود را نخواهد داشت.

    کلید واژگان: اندیشکده, موسسه امریکن اینترپرایز, سیاست خارجی امریکا, خاورمیانه, تروریسم}
    Reza Bakhshiani *, Majid Abbasi, Hanieh Daneshvar

    American Enterprise Institute (AEI) is a think tank that has a leading role in shaping US republicans’ foreign policy. The current study applies a descriptive-analytic method and the Game Theory to indicate the role of AEI in shaping US foreign policy against Iran. This study follows a descriptive-analytic method to content-analyze AEI’s published reports on Iran. The present study also adopts a statistical approach to calculate the weight and share of Iran related reports that are published at this think tank. The results indicate that AEI’s policy against Iran, including the six categories of Middle East, Intelligence, Defense, Terrorism, Latin America and Critical Threats’ Center has a significant effect in shaping Trump administration’s Iran foreign policy. According to the statistical data, about 85 percent of AEI’s reports on Iran, concentrate on Middle East and Terrorism, highlighting the Islamic Revolutionary Guard Corps’ (IRGC) threats, General Ghasem Suleimani's assassination and the development of US withdrawal from JCPOA. Finally, the application of Game Theory and analysis of this think tank's strategies toward the withdrawal of US from JCPOA indicates that other choices of US against Iran will reduce the efficiency of desired Iran diplomacy. Therefore, US withdrawal from JCPOA will result in a Nash Equilibrium between the two countries and they won't be reluctant to get out of this equilibrium state.

    Keywords: Think Tank, American Enterprise Institute, American Foreign Policy, Middle East, Terrorism}
  • محمدتقی کرمی قهری*، هانیه دانشور
    تحقیقات اندکی پیرامون یاریگری های مردمی و دولتی در دوران جنگ و پس از آن انجام شده است. زنان جنگ زده ساکن در شهرک شهید بهشتی مشهد، به عنوان یکی از مهمترین گروه های درگیر پدیده ی جنگ تحمیلی و متعاقب آن، از مهمترین راویان آن، در نگارش تاریخ جنگ مطلقا دچار بی مهری شده اند. با عطف به وجود چنین خلا مهمی، مقاله حاضر که بخشی از نتایج به دست آمده از پایان نامه مقطع کارشناسی ارشد بوده و براساس روایت های زنان مذکور و از خلال مصاحبه های روایی به دست آمده، برخی از مضامین یاریگری های مردمی و دولتی در زمان جنگ و پس از آن را با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی جمع آوری و طبقه بندی نموده است.
    محتوای موجود در نهایت در پنج مقوله «یاریگری های دولتی به جنگ زدگان»، «یاریگری های مردمی به جنگ زدگان»، «یاریگری های جنگ زدگان به یکدیگر»، «یاریگری های جنگ زدگان به هم میهنان و دولت» و «یاریگری های مردمی به هم میهنان و دولت» قرار گرفت.
    مهمترین تفسیر و توضیح این سنخ بندی تشکل بافته اشاره به حضور ارزش های مثبت پیرامون یاریگری نهفته در پتانسیل فرهنگی ایرانیان داشته که در نتیجه ی آن امکان وقوع سریع کنش های یاریگرانه را نسبت به این پدیده ی شوم هموار ساخته و از سوی دیگر، نقش سرمایه های اجتماعی جنگ زدگان و بویژه سرمایه اجتماعی خانواده و نهاد خویشاوندی در شکل گیری و تداوم کنش های یاریگری، کاملا مشهود، همه جانبه و مستمر بوده است.
    کلید واژگان: یاریگری, مشارکت, مصاحبه روایی, تحلیل محتوای کیفی, پتانسیل فرهنگی, سرمایه اجتماعی}
    Mohammad Taqi Karami Qohi*, Hanieh Daneshvar
    Few studies have been carried out to investigate public and governmental supports during the time of the (Iraqi imposed) war and after it. A group of women living in Beheshti township of Mashhad who were victims of the war, who realized it and its aftermaths very deeply, and who are among the most important narrators of the war, are, unfortunately, absolutely neglected in historiography of the (Iraqi imposed) war. Having realized this gap, the present paper employs a qualitative content analysis method to identify themes of public and governmental supports by analyzing part of findings of a MA thesis which included these women’s narrations of war extracted from narrative interviews with them. Available content was eventually categorized into five themes: the government’s support of victims of the war, public support of victims of the war, victims’ supports of each other, victims’ supports of fellow countrymen and the government, and public support of fellows and the government. The most important implication of this typology is the realization of presence of positive values in Iran’s cultural potential which, on the one hand, allows for immediate acts of support in the time of war, and, on the other hand, shows the important role of social capitals of victims of war, particularly the family and relatives, in forming sustainable, inclusive support.
    Keywords: support, participation, narrative interview, qualitative content analysis, cultural potential, social capital}
سامانه نویسندگان
  • هانیه دانشور
    دانشور، هانیه
  • هانیه دانشور
    دانشور، هانیه
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال