به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

hasan ahmadvand

  • شهرام مهدی کرمی، کامبیز ابراری واجاری*، حسن احمدوند، اکرم احمدی

    گیاه نیمه انگلی چشم بلبلی گونه ای خسارت زا است که جز گونه های برگدار بوده و در جنگل های زاگرس روی درختان زیست می کند. این گیاه جهت تامین بخشی از عناصر غذایی مورد نیاز برای انجام فتوسنتز، نیازمند گیاه میزبان خود است تا آب و عناصر غذایی مورد نیاز خود را از آن به دست آورد به همین دلیل سبب تغییر در ترکیبات بیوشیمیایی در درختان میزبان خود می شوند. در پژوهش حاضر بررسی تاثیر گیاه نیمه انگلی چشم بلبلی (Loranthus grewinkii Boiss & Buhse) بر ترکیبات آلی (تانن کل، فنول کل، تانن متراکم، فلاونویید، پروتئین، قند کل، قند نامحلول و پرولین) برگ درخت ارژن در جنگل های زاگرس جنوبی در منطقه هشتاد پهلو انجام گرفت. نتایج نشان داد میزان فنول کل، تانن متراکم، تانن کل، فلاونوئید و پرولین در برگ پایه‎های مبتلا به چشم بلبلی بیشتر از پایه های سالم بادام کوهی بود (05/ 0p≤ و 01/ 0P≤). همچنین نتایج نشان داد که میزان قند نامحلول، قند محلول و پروتئین در پایه‎های سالم بیشتر از پایه‎های مبتلا بود (05/ 0p≤ و 01/ 0P≤). افزایش ترکیبات ثانویه از قبیل فنول کل، تانن متراکم، تانن کل، فلاونوئید و پرولین در اثر گیاه نیمه انگلی چشم بلبلی، احتمال می‎رود در نتیجه تلاش درخت در جهت مقابله و افزایش تحمل به بیماری است. از آنجایی که همزمان با فعالیت گیاه نیمه انگلی چشم بلبلی روی این درختان، پدیده خشکیدگی تاج یا شاخه درختان بادام کوهی مشاهده می شود، بنابراین می‎توان با عملیات پاکسازی از گسترش گیاه نیمه انگلی چشم بلبلی در منطقه زاگرس جنوبی به ویژه استان لرستان جلوگیری نمود.

    کلید واژگان: بادام زاگرسی, ترکیبات بیوشمیایی, زاگرس جنوبی, چشم بلبلی
    Null Null *, Hasan Ahmadvand, Akram Ahmadi

    Loranthus grewinkii is a damaging species that is a type of leafy species and inhabits on trees of Zagros forests. This plant in order to provide some of the needed nutrient elements for photosynthesis, it needs its host plant to obtain the water and nutrients. For that reason, they cause changes in biochemical compositions in their host trees. In this research, the effect of Loranthus grewinkii Boiss & Buhse was investigated on organic compounds such as total tannin, total phenol, dense tannin, flavonoids, protein, total sugars, insoluble sugar and proline in Amygdalus Scoparia in Southern Zagros forests, Khoram Abad, Iran. The results showed that the total phenol, dense tannin, total tannin, flavonoids and proline in the leaf of the infected individuals were significantly higher than the healthy wild almond (P≤0.05 and P≤0.01). Also, the results showed that sugar content, soluble sugar and protein in healthy individuals were more than the infected individuals to Loranthus grewinkii (P≤0.05, P≤0.01). It is seemed, increasing secondary compounds such as total phenol, dense tannin, total tannin, flavonoid, and proline due to disease occurs in tree to make efforts in orderto increase tolerance to the disease. Therefore, due to the activity of the semi-parasitic plant on these trees, the drying phenomenon is observed on the crown or branches of wild almond trees, so it can be used in the cleaning practice to prevent the prevalence and spread of Loranthus grewinkii in the Southern Zagros region, especially, Lorestan province.

    Keywords: Amygdalus haussknechtii Bornm, Biochemical Compounds, Loranthus grewinkii, Southern Zagros
  • شهرام مهدی کرمی، کامبیز ابراری واجاری *، حسن احمدوند، اکرم احمدی

    گیاه نیمه انگلی چشم بلبلی گونه ای خسارت زا است که جز گونه های برگدار بوده و در جنگل های زاگرس روی درختان زیست می کند. این گیاه جهت تامین بخشی از عناصر غذایی مورد نیاز برای انجام فتوسنتز، نیازمند گیاه میزبان خود است تا آب و عناصر غذایی مورد نیاز خود را از آن به دست آورد به همین دلیل سبب تغییر در ترکیبات بیوشیمیایی در درختان میزبان خود می شوند. در پژوهش حاضر بررسی تاثیر گیاه نیمه انگلی چشم بلبلی (Loranthus grewinkii Boiss & Buhse) بر ترکیبات آلی (تانن کل، فنول کل، تانن متراکم، فلاونویید، پروتئین، قند کل، قند نامحلول و پرولین) برگ درخت ارژن در جنگل های زاگرس جنوبی در منطقه هشتاد پهلو انجام گرفت. نتایج نشان داد میزان فنول کل، تانن متراکم، تانن کل، فلاونویید و پرولین در برگ پایه‎های مبتلا به چشم بلبلی بیشتر از پایه های سالم بادام کوهی بود (05/ 0p≤ و 01/ 0P≤). همچنین نتایج نشان داد که میزان قند نامحلول، قند محلول و پروتئین در پایه‎های سالم بیشتر از پایه‎های مبتلا بود (05/ 0p≤ و 01/ 0P≤). افزایش ترکیبات ثانویه از قبیل فنول کل، تانن متراکم، تانن کل، فلاونویید و پرولین در اثر گیاه نیمه انگلی چشم بلبلی، احتمال می‎رود در نتیجه تلاش درخت در جهت مقابله و افزایش تحمل به بیماری است. از آنجایی که همزمان با فعالیت گیاه نیمه انگلی چشم بلبلی روی این درختان، پدیده خشکیدگی تاج یا شاخه درختان بادام کوهی مشاهده می شود، بنابراین می‎توان با عملیات پاکسازی از گسترش گیاه نیمه انگلی چشم بلبلی در منطقه زاگرس جنوبی به ویژه استان لرستان جلوگیری نمود.

    کلید واژگان: بادام زاگرسی, ترکیبات بیوشمیایی, زاگرس جنوبی, چشم بلبلی
    Kambiz Abrari vajari *, Hasan Ahmadvand, Akram Ahmadi

    Loranthus grewinkii is a damaging species that is a type of leafy species and inhabits on trees of Zagros forests. This plant in order to provide some of the needed nutrient elements for photosynthesis, it needs its host plant to obtain the water and nutrients. For that reason, they cause changes in biochemical compositions in their host trees. In this research, the effect of Loranthus grewinkii Boiss & Buhse was investigated on organic compounds such as total tannin, total phenol, dense tannin, flavonoids, protein, total sugars, insoluble sugar and proline in Amygdalus Scoparia in Southern Zagros forests, Khoram Abad, Iran. The results showed that the total phenol, dense tannin, total tannin, flavonoids and proline in the leaf of the infected individuals were significantly higher than the healthy wild almond (P≤0.05 and P≤0.01). Also, the results showed that sugar content, soluble sugar and protein in healthy individuals were more than the infected individuals to Loranthus grewinkii (P≤0.05, P≤0.01). It is seemed, increasing secondary compounds such as total phenol, dense tannin, total tannin, flavonoid, and proline due to disease occurs in tree to make efforts in orderto increase tolerance to the disease. Therefore, due to the activity of the semi-parasitic plant on these trees, the drying phenomenon is observed on the crown or branches of wild almond trees, so it can be used in the cleaning practice to prevent the prevalence and spread of Loranthus grewinkii in the Southern Zagros region, especially, Lorestan province.

    Keywords: Amygdalus haussknechtii Bornm, Biochemical Compounds, Loranthus grewinkii, Southern Zagros
  • فرید بهرامی*، محمد فتحی، حسن احمدوند، ناصر پژوهی
    مقدمه
    عضلات اسکلتی از تارهایی با انقباضات مختلف تشکیل شده اند که به طور عمده به تارهای کند انقباض و تند انقباض تقسیم می شوند. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر هشت هفته فعالیت استقامتی بر بیان ژن فاکتور افزایش دهنده مایوسیت-2 و هیستون داستیلاز4 در عضلات اسکلتی نوع کند و تند انقباض موش های صحرایی نر ویستار است.
    مواد و روش ها
    بدین منظور 20 سر موش صحرایی نر ویستار با 4 هفته سن از مرکز تحقیقات رازی دانشگاه علوم پزشکی لرستان خریداری شد. شرایط آزمایشگاهی یکسان برای موش ها تا رسیدن به سن بلوغ فراهم شد. آشناسازی استقامتی 14 روزه برای آشنایی با دویدن روی تردمیل صورت گرفت. در پایان دوره، موش ها به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (ده سر) و گروه کنترل (ده سر) تقسیم شدند. یک برنامه استقامتی 8 هفته ای، 5 جلسه در هفته برای گروه تجربی اجرا شد.
    یافته ها
    این پژوهش نشان داد بیان نسبی ژن هیستون داستیلاز4 در عضله بازکننده دراز انگشتان پا تمرینی در مقایسه با گروه شاهد به لحاظ آماری تغییر معناداری نداشت و بیان نسبی ژن فاکتور افزایش دهنده مایوسیت-2 در عضله بازکننده دراز انگشتان پا گروه تمرینی نسبت به گروه شاهد علی رغم کاهش، به لحاظ آماری معنی دار نبود. در عضله نعلی بیان نسبی ژن هیستون داستیلاز4 در گروه تمرینی نسبت به گروه شاهد از لحاظ آماری تغییر معناداری مشاهده نگردید. اما بیان نسبی ژن فاکتور افزایش دهنده مایوسیت-2 در گروه تمرینی در مقایسه با گروه شاهد به لحاظ آماری کاهش معنی داری داشت (05/0P<).
    بحث و نتیجه گیری
    به طور خلاصه نتایج این پژوهش نشان داد که فعالیت استقامتی به مدت 8 هفته موجب تغییر در بیان ژن های هیستون داستیلاز4 و فاکتور افزایش دهنده مایوسیت-2 در عضله بازکننده دراز انگشتان پا نگردید اما در عضله نعلی، بیان ژن فاکتور افزایش دهنده مایوسیت-2 کاهش یافت همچنین در میزان بیان ژن هیستون داستیلاز4 نیز تغییری مشاهده نشد.
    کلید واژگان: فعالیت استقامتی, ژن فاکتور افزایش دهنده مایوسیت-2, ژن هیستون داستیلاز4, عضلات کند و تند انقباض
    Farid Bahrami *, Mohammad Fathi, Hasan Ahmadvand, Naser Pajohi
    Background
    Skeletal muscles are composed of various contracted fibrils, which are mainly divided into fast-twitch and slow-twitch. This study aimed to investigate 8 weeks endurance activity on the MEF2 and HDACA4 gene expression in fast-twitch and slow-twitch skeletal muscles in male Wistar rats.
    Materials And Methods
    in order to carry out this study, 20 heads of male Wistar rats, age 4 weeks (110± 10), were bought from the Razi Institute of Lorestan Medical University. The same laboratory conditions were provided for the rats for the completion of 14 days of an endurance familiarization course to teach running on treadmill. At the end of this course, the rats were randomly divided into 2 groups. Experimental group (n=10 head) and control group (n= 10 head). An eight week endurance program, 5 sessions per week, was performed for the experimental group.
    Results
    this study showed that there was no significant change in the relative gene expression of HDACA4 and MEF2 in EDL muscle in either group (P>0.05). However, the relative gene expression of MEF2 in the experimental group was not statically significant in comparison to the control group (P>0.05). In sol muscles, there was no statically significant changes in either group’s gene expression. The relative gene expression of MEF2 in the experimental group showed a statistically significant reduction in comparison to the control group (P>0.05).
    Conclusion
    in summary, the results of this research have shown that doing 8 weeks endurance exercises did not cause any changes in HDAC4 and MEF2 gene expression in EDL muscle. Although in the SOL muscle, MEF2 gene expression decreased, no changes in the level of HDAC4 gene expression were observed.
    Keywords: endurance activity_MEF2 gene_HDACA4 gene_slow – twitch_fast- twitch muscles
  • سعید ویس کرمی، محمدحسن فتحی نسری، حسن احمدوند، لادن رشیدی، رضا محمد رضایی خرم آبادی
    مقدمه
    مطالعات نشان داده اند که تولید رادیکال های آزاد در اثر تمرینات سنگین ورزشی بخصوص گونه اکسیژن (ROS) باعث آسیب به بافت ها شده که می توان با مصرف به موقع مواد آنتی اکسیدانی از این امر جلوگیری کرد. هدف مطالعه حاضر بررسی اثرات آنتی اکسیدانی عصاره هیدروالکلی پوست انار بر کاهش اثرات تنش اکسیداتیو ناشی از یک جلسه ورزش درمانده ساز بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تعداد 32 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی به چهار گروه هشت تایی تقسیم شدند: 1)con (گروه کنترل). 2) PPHE200 (mg/kg 200 عصاره هیدروالکلی پوست انار)، 3)PPHE250 (mg/kg 250 عصاره هیدروالکلی پوست انار) و 4) vit.E (mg/kg 5 ویتامین E). حیوانات به مدت 8 هفته به طور منظم روزانه یک ساعت ورزش داده شدند و در آخرین جلسه تمرین تحت استرس ورزش درمانده ساز قرار گرفتند. بلافاصله پس از آخرین جلسه تمرین نمونه خون از ورید باب جهت تعیین فعالیت آنزیم های پاراکسوناز-1، میلوپراکسیداز و سطح نیتریک اکسید در نمونه سرم تهیه شد.
    یافته ها
    فعالیت آنزیم پاراکسوناز-1 سرم گروه های PPHE200 (47/1±02/23)، PPHE250 (98/1±59/23) و vitE (65/2±38/25) در مقایسه با گروه کنترل (38/1±57/18) افزایش معنی داری داشت (05/0P<). فعالیت آنزیم میلوپراکسیداز سرم گروه های PPHE200 (97/9±76/32)، PPHE250 (05/6±45/31) و vitE (56/4±94/24) در مقایسه با گروه کنترل (14/6±70/40) کاهش معنی داری داشت (05/0P<). سطح نیتریک اکسید سرم گروه های PPHE200 (48/2±59/46)، PPHE250 (62/2±27/40) و vit E (82/3±25/36) در مقایسه با گروه کنترل (36/5±18/47) کاهش معنی داری داشت (05/0P<).
    بحث و نتیجه گیری
    نتایج تحقیق نشان داد مصرف عصاره پوست انار موجب بهبود وضعیت سیستم آنتی اکسیدانی، ضد التهابی و کاهش اثرات تنش اکسیداتیو ناشی از فعالیت شدید بدنی می گردد.
    کلید واژگان: ورزش درمانده ساز, پاراکسوناز, میلوپراکسیداز, انار
    Saeid Veiskarami, Mohammad Fathi, Hasan Ahmadvand, Ladan Rashidi, Reza Mohammad Rezaei Khorramabadi
    Background
    free radicals produced as a result of heavy training exercise especially oxygen species (ROS) damage to body tissues Which can be prevent from this by consuming antioxidant substances timely. The aim of this study was to evaluate effect of Pomegranate (Punica Granatum) peel hydro alcoholic on reduced of oxidative stress induced by an exhaustive exercise.
    Materials And Methods
    Thirty two weight-matched male Wistar rats were evenly divided into: 1) control: received saline (0.2 ml saline/ rat) by oral administration via epigastric tube. 2) Received oral administration of 200 mg/kg pomegranate peel hydro alcoholic extract (PPHE200). 3) Received oral administration of 250 mg/kg Pomegranate peel hydro alcoholic extract (PPHE250). 4) Received oral administration of vitamin E (vit E) 5 mg/kg. Animals were submitted to swimming exhaustive exercise stress for an 8-week. At the end of the experiment, blood samples were collected for serum. Serum samples were analyzed for paraoxonase-1(PON-1) and myeloperoxidase (MPO) activities and nitric oxide levels.
    Results
    Paraoxonase-1 (PON-1) activities serum were significantly increases in PPHE200 (23.03±1.47), PPHE250 (23.59±1.98) and vit E (25.38±2.65) than in the control (18.57±1.380) (p
    Conclusion
    Results indicated that Pomegranate peel hydro alcoholic extract supplementations can strength antioxidant defense system and anti-inflammatory induced by exhaustive exercise.
    Keywords: Exhaustive exercise, Paraoxonase, Myeloperoxidase, Pomegranate
  • علی خسروبیگی*، حسن احمدوند
    مقدمه
    اطلاعات کم و ضد و نقیضی در رابطه با ارتباط سطوح سرمی هموسیستئین، نسبت آدیپونکتین به هموسیستئین و اسید اوریک با شاخص های مقاومت به انسولین در دیابت بارداری گزارش شده است. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی سطوح سرمی هموسیستئین، آدیپونکتین، نسبت آدیپونکتین به هموسیستئین و اسید اوریک و ارتباط آن ها با شاخص های مقاومت به انسولین در دیابت بارداری در مقایسه با بارداری سالم انجام شد.
    روش کار
    این مطالعه مقطعی در سال های 93-1392 بر روی 30 زن مبتلا به دیابت بارداری و 30 زن باردار سالم مراجعه کننده به بیمارستان عسلیان شهر خرم آباد انجام شد. میزان سطوح سرمی گلوکز و اسید اوریک با استفاده از روش نورسنجی و میزان سطوح سرمی هموسیستئین، آدیپونکتین و انسولین با استفاده از روش الایزا اندازه گیری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل و همبستگی پیرسون انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    میانگین سطوح سرمی هموسیستئین در دیابت بارداری به طور معنی داری بالاتر از بارداری سالم بود (001/0>p). در مقابل، سطح آدیپونکتین (003/0=p) و نسبت آدیپونکتین به هموسیستئین (001/0=p) به طور معنی داری پایین تر بود. سطوح سرمی اسیداوریک تفاوت معنی داری را بین دو گروه نشان نداد. همبستگی مستقیم و معنی داری بین سطوح سرمی هموسیستئین و انسولین در دیابت بارداری مشاهده شد (031/0=p، 40/0=r). سطوح سرمی اسیداوریک همبستگی مستقیم و معنی داری را با شاخص مقاومت به انسولین در گروه بیمار نشان داد (041/0=p، 38/0=r). همبستگی غیر مستقیم و معنی داری بین نسبت آدیپونکتین به هموسیستئین و قندخون ناشتا در بارداری سالم مشاهده شد (035/0=p، 39/0- =r).
    نتیجه گیری
    افزایش هموسیستئین، کاهش نسبت آدیپونکتین به هموسیستئین و افزایش جزئی اسیداوریک می توانند به عنوان عوامل خطر ایجاد مقاومت به انسولین در دیابت بارداری مطرح باشند.
    کلید واژگان: آدیپونکتین, اسید اوریک, دیابت بارداری, هموسیستئین
    Ali Khosrowbeygi *, Hasan Ahmadvand
    Introduction
    There are low and conflicting data about the relationships between homocysteine, adiponectin/ homocysteine ratio and uric acid with insulin resistance indexes in gestational diabetes mellitus (GDM). Therefore, this study was performed with aim to evaluate serum values of homocysteine, adiponectin, adiponectin/ homocysteine ratio and uric acid and their relationships with insulin resistance index in GDM compared with normal pregnancy.
    Methods
    This cross-sectional study was performed on 30 women with GDM and 30 normal pregnant women referred to Asalian hospital of Khorramabad during 2013-2014. Serum levels of glucose and uric acid were measured by photometric method and serum levels of homocysteine, adiponectin and insulin were measured by ELISA method. Data was analyzed by independent t-test and Pearson’s correlation analysis. P
    Results
    Serum levels of homocysteine were significantly increased in GDM compared with normal pregnant women (P
    Conclusion
    Increased serum values of homocysteine and decreased values of adiponectin/ homocysteine ratio and lightly increased levels of uric acid could be considered as risk factors for insulin resistance in GDM.
    Keywords: Adiponectin, Gestational diabetes mellitus, Homocysteine, Uric acid
  • حسن احمدوند*، علی خسروبیگی، غلامرضا شهسواری، مریم هرمزی، فواد عبدالله پور، شاهرخ باقری
    مقدمه
    شیوع دیابت درجهان درحال افزایش است. هدف این تحقیق بررسی اثرات حمایتی سلنیت سدیم بر چربی هایی سرم و شاخص های آتروژنی سرم در موش های صحرایی نر دیابتی شده نوع یک تحت اثر آلوکسان است.
    مواد و روش ها
    به طور تصادفی سی عدد موش صحرایی نر نژاد اسپراگ به سه گروه تقسیم شدند. گروه اول کنترل، گروه دوم دیابتی درمان نشده و گروه سوم دیابتی درمان شده با سلنیت سدیم با دوز(mg/kg 1)گروه های دوم و سوم از طریق تزریق تتراهیدرات آلوکسان (mg/kg 120) دیابتی شدند. بعد از هشت هفته درمان حیوانات را بی هوش کرده و از آنها خون تهیه شد و میزان گلوکز خون، تری گلیسرید، کلسترول، لیپوپروتئین با چگالی کم (LDL)، لیپوپروتئین با چگالی خیلی کم (VLDL)، لیپوپروتئین با چگالی بالا (HDL) و شاخص های آتروژنی سرم اندازه گیری شد.
    یافته ها
    سلنیت سدیم باعث کاهش معنی دار میزان گلوکز خون، تری گلیسرید، کلسترول، LDL، VLDL، و شاخص های آتروژنی سرم در گروه دیابتی درمان شده با سلنیت سدیم شد. میزان HDL در گروه درمان شده به طور معنی داری افزایش یافت.
    بحث و نتیجه گیری
    نتایج بدست آمده از این مطالعه نشان داد که سلنیت سدیم اثرات مفیدی بر قند خون و میزان چربی هایی سرم و شاخص های آتروژنی موش های صحرایی دیابتی نوع یک دارد.
    کلید واژگان: دیابت, سلنیت سدیم, چربی هایی سرم, شاخص های آتروژنی, موش صحرایی
    Hasan Ahmadvand *, Ali Khosrowbeygi, Gholamreza Shahsavari, Maryam Hormozi, Foad Abdolahpour, Shahrokh Bagheri
    Background
    The prevalence of diabetes is rising in the world. The aim of this study was to determine the possible protective effect of sodium selenite on serum lipid profile and atherogenic indexes in Alloxan-induced Type 1 diabetic rats.
    Materials And Methods
    Forty Sprage-dawley male rats were divided into four groups randomly; group one, as control, group two, sham (control treated with sodium selenite (1mg/kg)), group three, diabetic untreated, and group four, treated with sodium selenite (1mg/kg), respectively. Diabetes was induced in the second and third groups by alloxan injection subcutaneously. After 8 weeks, animals were anaesthetized, blood samples were also collected before killing to measure the blood glucose, triglyceride, cholesterol, LDL, VLDL, HDL and serum atherogenic indexes.
    Results
    Sdium selenite inhibited a significant decrease of BG, TG, C, LDL and VLDL. HDL level. Sodium selenite inhibited significantly serum atherogenic indexes level.
    Conclusion
    This study showed that sodium selenite exerts beneficial effects on the BG, lipid profile and atherogenic indexes in alloxan-induced Type 1 diabetic rats.
    Keywords: Diabetes, Lipid profile, Atherogenic indexes, Sodium selenite, Rat
  • Majid Tavafi, Hasan Ahmadvand, Ahmad Tamjidipour, Bahram Rasolian
    Objective(s)
    Gentamicin sulphate (GS) nephrotoxicity seems to be related to the generation of reactive oxygen species. There is evidence that oxygen preconditioning increases the activity of antioxidant enzymes.
    Materials And Methods
    Forty eight female rats were divided into 6 groups (n=8) as follows: group 1 was the control, group 2 received daily GS, groups 3,4 and 5 received oxygen 2 hr/day for 2 days, 4 hr/day for 2 days, 4 hr/day for 4 days, recpectively and then received daily GS, group 6 received oxygen 2 hr/day for 2 days and then received 2 hr oxygen before daily GS injection. Oxygen (with 90% purity) used at the flow rate of 4 l/min. GS administred for 8 days (100 mg/kg, IP). Tissue sections prepared from the left kidney, stained with PAS method and then studied hisopathologically and stereologically. The right kidneys were homogenized and the supernatants were prepared. Serum MDA, creatinine and urea, renal MDA, gluthatione and catalase activity were measured. The data were analyzed by Mann-Whitney U test at the significant level of P
    Results
    Oxygen therapy significantly improves serum creatinine and urea, preserve tubular volume density, reduce tubular necrosis in groups 4 and 6 compared to group 2. Oxygen therapy significantly increases renal catalase in groups 4 and 6 compared to group 2.
    Conclusion
    Pretreatment with normobaric hyperoxia and daily oxygen therapy improved gentamicin nephrotoxicity possibly via inhibition of lipid peroxidation and increasing the renal catalase activity but could not restore any parameter at the same levels as control group.
    Keywords: Gentamicin, Nephrotoxicity, Normobaric hyperoxia, Preconditioning
  • سعید ناظری، مهدی هدایتی، آزاده توکلی دارستانی، حسن احمدوند *
    زمینه و هدف
    استروژن نقش مهمی در جمع آوری رادیکال آزاد دارد. قطع ترشح استروژن در یائسگی به عنوان منبع افزایش گونه های فعال اکسیژن در نظر گرفته می شود. به علت کاهش استروژن، سیستم دفاع آنتی اکسیدانی در این فاز تحت تاثیر قرار می گیرد. هدف از این مطالعه بررسی ظرفیت آنتی اکسیدانی تام، فعالیت سوپراکسید دیسموتاز و کاتالاز در زنان یائسه است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه از نوع شاهد موردی روی 75 زن یائسه به عنوان گروه آزمون و 74 زن غیریائسه به عنوان گروه کنترل انجام شد. واحدهای پژوهش به روش نمونه گیری آسان انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. میزان فعالیت سرمی آنزیم کاتالاز، سوپراکسید دیسموتاز و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام در حالت ناشتا سنجیده شد.
    یافته ها
    میزان ظرفیت آنتی اکسیدانی تام در زنان بعد از یائسگی (میلی مولارترولوکس 4/4±4/11) که نسبت به قبل از یائسگی (میلی مولارترولوکس 2/1±3/10) به طور معنی داری کاهش یافت. (05/0P<). میزان فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز در زنان بعد از یائسگی (واحد بر میلی گرم پروتئین 14/0 ± 92/1) که نسبت به قبل از یائسگی (واحد بر میلی گرم پروتئین 09/0±07/2) به طور معنی داری کاهش یافت. (05/0 P<).
    نتیجه گیری
    داده های این تحقیق حاکی از آن است که احتمالا در زنان یائسه کاهش ظرفیت آنتی اکسیدانی تام، کاهش فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز در زنان یائسه به خاطر افزایش استرس اکسیداتیو است.
    کلید واژگان: یائسگی, ظرفیت آنتی اکسیدانی تام, کاتالاز, سوپراکسید دیسموتاز
    Saeed Nazeri, Mehdi Hedayati, Azadeh Tavakkoli Darestani, Hasan Ahmad Vand *
    Background
    Regarding estrogen role in free radical scavenging، secretion cessation of estrogen in menopause is considered as the source of ROS increase. due to deficiency of estrogen، antioxidant defence system seems to be affected in this phase. The aim of this study was Assay of total antioxidant capacity and superoxide dismutase and catalase activities in menopausal women.
    Materials And Methods
    This case-control study was performed on 75 postmenopausal women as a case group and 74 volunteer premenopausal women as a control was performed. Serum enzyme activity of catalase، superoxide dismutase and total antioxidant capacity was measured in the fasting state.
    Results
    The amount of total antioxidant capacity in postmenopausal (11. 4±4. 4 mM Trolox) compared to the control group (10. 3±1. 2 mM Trolox) were significantly decreased (p<0. 05). The activity of superoxide dismutase in postmenopausal (1. 92±0. 14 Unit/mg-protein) compared to the control group (2. 07±0. 09 Unit/mg-protein) were significantly decreased (p<0. 05).
    Conclusion
    The obtained data showed that total antioxidant capacity and activity of superoxide dismutase enzymes decrease in the postmenopausal women. Increasing of Oxidative stress cause probably result in reduction of total antioxidant capacity and superoxide dismutase enzymes activity.
    Keywords: menopause, Superoxide dismutase, Catalase, Total antioxidant capacity
  • سعید ناظری، مهدی هدایتی، حسن احمدوند
    بحث و نتیجه گیری
    نتایج بدست آمده نشان داد که استرس اکسیداتیو ناشی از کشیدن سیگار باعث کاهش سیستم دفاعی آنتی اکسیدانی بدن گردیده که در طولانی مدت می تواند باعث بروز بیماری های قلبی و عروقی در افراد سیگاری شود.
    مواد و روش ها
    مطالعه بر روی 30 فرد داوطلب سیگاری (سن35- 25 سال) که روزانه بیش از 10 نخ سیگار مصرف می کردند، انجام گرفت. گروه شاهد نیز 30 فرد داوطلب غیر سیگاری (سن35-25 سال) بودند. نمونه های خون ناشتا از این افراد گرفته شد. میزان فعالیت سرمی آنزیم های کاتالاز، سوپراکسید دیسموتاز و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام آنها سنجیده شد. داده ها به صورت میانگین±انحراف استاندارد توصیف شد و میانگین داده ها در دو گروه با آزمون T مستقل ارزیابی شد. برای آنالیز آماری نیز نرم افزار SPSS استفاده شد.
    یافته ها
    ظرفیت تام آنتی اکسیدانی و فعالیت آنزیم های کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز در گروه آزمون کاهش آماری معناداری با گروه کنترل داشتند (05/0>p).
    مقدمه
    استرس اکسیداتیو نقش مهمی را در پاتوژنز بسیاری از بیماری ها مانند سرطان ریه، بیماری های مزمن انسداد ریوی و آترواسکلروز دارد. دود سیگار باعث افزایش استرس اکسیداتیو از طریق تولید رادیکال های فعال اکسیژن و کاهش سیستم دفاع آنتی اکسیدانی بدن می شود. هدف از این مطالعه بررسی اثر دود سیگار در تغییر ظرفیت آنتی اکسیدانی تام و فعالیت آنزیم های کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز در افراد سیگاری است.
    کلید واژگان: تمرین هوازی, تمرین بی هوازی, کورتیزول, اضطراب
    Saeed Nazeri, Mehdi Hedayati, Hasan Ahmadvand
    Background
    Oxidative stress plays an important role in the pathogenesis of some diseases such as lung cancer، chronic obstructive pulmonary diseases and atheroscleorosis. Smoking may enhance oxidative stress through the production of reactive oxygen radicals in smoke and weakens the antioxidant defense system. The present study was conducted to determine the effect of cigarette smoking on superoxide dismutase، catalase enzymes activities and total antioxidant capacity in cigarette smokers.
    Methods
    This research was done on thirty male volunteers (25-35 years-old) who smoked over 10 cigarettes per day. Controls were thirty non-smoker male volunteers (25-35 years-old). Blood samples from overnights fasted subjects were used for the study. Catalase and superoxide dismutase activity and total anti oxidation capacity were analyzed. Data was described as mean±SD and data means of the two groups was compared by independent T-test. Data was analyzed by SPSS 18 software.
    Results
    The amount of total antioxidant capacity and catalase and superoxide dismutase activity had a significant statistical decrease in the group compared to the control group (p<0. 05).
    Conclusion
    This study showed that oxidative stress causes a decline of the body antioxidant protective system which in long time it can cause cardiac and blood-vessels diseases in cigarette smokers.
    Keywords: Cigarette, Total antioxidant capacity, Catalase, Superoxide dismutase
  • حسن احمدوند، فرشید غضنفری، رضا یاراحمدی، مونا منکاوی، رضوان وجدیان
    مقدمه
    اکسیداسیون لیپیدها و ازجمله LDL نقش مهمی در ایجاد آترواسکلروز دارد. با استفاده از مواد آنتی اکسیدان در جیره غذایی مانند ویتامین E و اسانس گیاهانی مانند اسانس مرزه خوزستانی می توان از اکسیداسیون LDL جلوگیری و در نتیجه باعث جلوگیری از ایجاد و پیشرفت آترواسکلروز شد. هدف از این تحقیق بررسی اثر غلظت های مختلف اسانس روغنی مرزه خوزستانی (ساچوریا خوزستانیکا) بر مهار بر اکسیداسیون LDL سرم درمحیط برون تنی است.
    بحث و نتیجه گیری
    نتایج بدست آمده نشان میدهد که اسانس روغنی مرزه خوزستانی باعث جلوگیری ازاکسیداسیون LDL واین ترکیبات ممکن است اثرات مشابهی در شرایط درون تنی داشته باشد.
    یافته ها
    نتایج بدست آمده نشان می دهد که اسانس روغنی مرزه خوزستانی باعث کاهش اکسیداسیون LDL سرم می شود، بطوری که میزان زمان تاخیری براساس غلظت اسانس روغنی مرزه خوزستانی (50، 100و 200 میکروگرم بر میلی لیترو ویتامین Eباغلظت 100میکرومولار) به ترتیب 33/33، 66/66، 100 و11/111 درصد افزایش یافت. اثر مهاری اسانس روغنی مرزه خوزستانی بر اکسیداسیون LDL متناسب با غلظت (50، 100و 200 میکروگرم برمیلی لیتر) است.
    مواد و روش ها
    از افراد سالم بعد از یک شب ناشتایی نمونه خون تهیه شد و LDL سرم جداشده را در گروه های کنترل، اکسید شده با مس و اسانس روغنی مرزه خوزستانی با غلظت های (50، 100 و 200 میکروگرم برمیلی لیتر) و ویتامین E با غلظت 100 میکرومولار به عنوان کنترل مثبت مطالعه شد. جهت بررسی اکسیداسیون LDL مقدار دی ان های کونژوگه، زمان تاخیری ((Lag time و MDA (مالون دی آلدئید) تشکیل شده اندازه گیری شد و اثرات غلظت های مختلف اسانس روغنی مرزه خوزستانی و ویتامین Eبر مهار اکسیداسیون LDL سرم تحت اثر مس بررسی شد.
    کلید واژگان: اکسیداسیون LDL, اسانس روغنی ساچوریا خوزستانیکا
    Hasan Ahmadvand, Farshid Ghazanfari, Reza Yarahmadi, Mona Mankavi, Rezvan Vajdian
    Background
    Oxidation of lipids such as low-density lipoprotein (LDL) has been strongly suggested as a key factor in the pathogenesis of atherosclerosis. Thus the inclusion of some anti-oxidant compounds such as vitamin E and Satureja Khozistanica Essential oil (SKE) in daily dietary food stuff may inhibit the production of oxidized LDL and may decrease both the development and the progression of atherosclerosis. The aim of this research is to study inhibitory effects of different concentrations of essential oil Satureja Khozistanica on LDL oxidation in vitro.
    Materials And Methods
    Fasting blood samples from normal people after an overnight fasting were collected and then isolated LDL was incubated without CuSO4 as control and incubated with CuSO4 and several concentration of SKE (50، 100 and 200 mg/ml); and vitamin E as positive control (100 µM). Then the formation of conjugated dienes، lag time and thiobarbituric acid reactive substances (TBARS) were measured. Inhibition of this Cu-induced oxidation was studied in the presence of several concentration of SKE and vitamin E.
    Results
    The results showed that SKE induced LDL oxidation and decrease the resistance of LDL against oxidation in vitro. SKE at concentrations of 50، 100 and 2000 µg/ml، and vitamin E (100 µM); showed an increase rate of 33. 33، 66. 66، 100. 00 and 111. 11% respectively، against oxidation in vitro. The inhibitory effects of the SKE on LDL oxidation were dose-dependent at concentrations of 50، 100 and 200 µg/ml.
    Conclusion
    This study showed that Satureja Khozistanica prevented the oxidation of LDL in vitro and it may suggest that it has the similar effects in vivo.
    Keywords: Satureja Khozistanica essential oil, LDL oxidation
  • حسن احمدوند، امیر مجدالدین امیر جوانبخت، حسین مطوریان پور
    زمینه و هدف
    داروی ایزوترتینوئین یک داروی معمول در درمان آکنه ولگاریس است. در این مطالعه اثر داروی ایزوترتینوئین بر میزان لیپیدهای سرم وآنزیم های شاخص کبدی در بیماران مبتلا به آکنه ولگاریس مورد ارزیابی قرار گرفت.
    روش بررسی
    در این مطالعه کارآزمایی بالینی، از بین بیماران مراجعه کننده به پزشک متخصص پوست، 44 بیمار مبتلا به آکنه متوسط و شدید با میانگین سنی 0/6 ± 6/23 سال که با درمان های معمول بهبود نیافته بودند به روش در دسترس انتخاب شدند و به آنها روزانه 5/0 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدنشان داروی ایزوترتینوئین به مدت 120 روز تجویز شد. میزان قند خون ناشتا، کلسترول، تری گلیسرید و فعالیت آنزیم های آلانین ترانس آمیناز، آسپارتات ترانس آمیناز و گاماگلوتامیل پپتیداز در قبل و بعد از درمان با کیت های تجاری موجود اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون آماری تی زوجی در نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    این مطالعه نشان داد که بعد از درمان بیماران به مدت 120 روز با ایزوترتینوئین سطح سرمی کلسترول 02/12% (001/0=P)، تری گلیسیرید 9/57% (001/0=P) و گاما گلوتامیل ترانس پپتیداز 55/33% (001/0=P) افزایش یافته است.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج این مطالعه ایزوترتینوئین اثرات منفی روی وضعیت لیپیدی و آنتی اکسیدانی روی بیماران مبتلا به آکنه که از این دارو استفاده می کنند دارد، لذا توصیه می شود در مطالعات آتی همزمان با مصرف ایزوترتینوئین مصرف آنتی کسیدان هایی مانند ویتامین E در بیماران مورد ارزیابی قرار گیرد.
    واژه های کلیدی:
    کلید واژگان: آکنه ولگاریس, ایزوترتینوئین, لیپید سرم, گاما گلوتامیل ترانس پپتیداز
    Hasan Ahmadvand, Amirmagdodin Amir, Javanbakht, Hosein Matooriyan Pour
    Background And Aims
    Isotretinoin is a common drug in treatment of acne vulgaris. In the present study، the effect of isotretinoin on serum lipids and index hepatic enzymes in patients with acne vulgaris was examined.
    Methods
    In this clinical trial study، 44 patients with moderate to severe acne vulgaris with mean age of 23. 6 ± 6. 0 years referred to dermatologist and resistant to conventional treatment were enrolled according to availability method. The patients were administered with oral isotretinoin in 0. 5 mg/kg/day dose for 120 days. Fasting blood glucose، cholesterol، triglyceride، and the activity of ALT، AST، and gamma glutamyl transpeptidase (GGT) were measured by commercially available kits prior to and after treatment. The obtained data were analyzed by software using paired t-test in SPSS software.
    Results
    This study indicated that serum level of cholesterol، triglyceride، and GGT increased by 12. 02% (P=0. 001)، 57. 9% (P=0. 001) and 33. 55% (P=0. 001)، respectively.
    Conclusion
    The results of the present study indicated that isotretinoin has negative effects on lipid and antioxidant status in patients with acne vulgaris consuming this drug. Therefore، it is recommended to examine the administration of some antioxidants like vitamin E alongside isotretinoin in patients in the future studies.
    Keywords: Acne vulgaris, Isotertinoin, Serum lipid, Gamma glutamyl transpeptidase
  • علی خسروبیگی، حسن احمدوند
    مقدمه
    پراکلامپسی یکی از علل مرگ و میر مادران و جنین می باشد.. هدف از مطالعه حاضر بررسی سطوح سرمی نشانگرهای زیستی پراکسیداسیون لیپیدی شامل ایزوپروستان F2α، مالون دی آلدئید و ظرفیت تام آنتی اکسیدانت در زنان باردار مبتلا به پره اکلا مپسی در مقایسه با زنان باردار نرمال بود.
    بحث و نتیجه گیری
    از مطالعه حاضر می توان نتیجه گرفت که افزایش استرس اکسیداتیو و در نتیجه پراکسیداسیون لیپیدی می تواند به عنوان فاکتور مهم در پاتوفیزیولوژی پره اکلا مپسی مطرح باشد.
    یافته ها
    سطوح سرمی ایزوپروستان F2α، مالون دی آلدئید و هموسیستئین در زنان باردار مبتلا به پره اکلا مپسی به طور معنی داری بالاتر از زنان باردار نرمال بود (05/0 > p). میانگین سطوح سرمی هر سه متغیر در زنان باردار مبتلا به پره اکلا مپسی شدید به طور معنی داری بالاتر از زنان باردار مبتلا به پره اکلا مپسی ملایم بود (05/0 > p).
    مواد و روش ها
    یک مطالعه بررسی مقطعی طراحی شد. نمونه بیمار شامل 30 زن باردار مبتلا به پره اکلا مپسی و نمونه غیر بیمارشامل 30 زن باردار نرمال بود. نمونه ها با استفاده از روش نمونه گیری متوالی انتخاب شدند. میزان سطح سرمی مالون دی آلدئید با استفاده از روش رنگ سنجی اندازه گیری گردید. میزان سطوح سرمی ایزوپروستان F2α و هموسیستئین با استفاده از روش الایزا اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با استفاده از آزمون آماری من ویتنی انجام گردید. مقادیر 05/0 > p از نظر آماری معنی دار در نظر گرفته شد.
    کلید واژگان: پره اکلا مپسی, سرم, ایزوپروستان, مالون دی آلدئید, هموسیستئین
    Ali Khosrowbeygi, Hasan Ahmadvand
    Background
    Preeclampsia is a major cause of maternal and perinatal morbidity and mortality. The aim of the present study was to assess serum levels of isoprostane F2α، malondialdehyde and total homocysteine in preeclamptic women compared with normal pregnant women.
    Materials And Methods
    A cross-sectional study was designed. The patients consisted of 30 preeclamptic women. The normal group consisted of 30 healthy pregnant women. Serum level of malondialdehyde was measured by colorimetric method. Isoprostane F2α and homocysteine levels were assessed using commercially available enzyme-linked immunosorbent assay (ELISA) methods. The Mann-Whitney U test was used for statistical analysis. A p value less than 0. 05 was considered significant.
    Results
    Serum levels of isoprostane F2α، malondialdehyde and homocysteine were significantly higher in preeclamptic group than in normal pregnant women (p < 0. 05). All of the biomarkers were significantly higher in women with severe preeclampsia than in mild preeclamptic women (p < 0. 05).
    Conclusion
    The findings of the present study suggest that lipid peroxidation caused by oxidative stress might be involved in the pathogenesis of preeclampsia.
    Keywords: Preeclampsia, Serum, Isoprostane, Malondialdehyde, Homocysteine
  • حسن احمدوند، حمزه امیری، سعیده اکباتان همدانی، شاهرخ باقری
    مقدمه
    آنتی اکسیدان ها باعث محافظت بدن در برابر تنش اکسیداتیو ناشی از رادیکال های آزاد می شوند. هدف از این مطالعه مقایسه ویژگی های آنتی اکسیدانی عصاره هیدروالکلی و اسانس برگ گیاه ویتکس است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه عصاره هیدروالکلی و اسانس برگ گیاه ویتکس تهیه شد وویژگی های آنتی اکسیدانی نمونه ها با استفاده از روش های مختلف مورد ارزیابی قرار گرفت. توان حذف رادیکال های آزاد از طریق روش 2و 2 دی فنیل - 1- پیکریل هیدرازیل (DPPH) اندازه گیری شد. ظرفیت تام آنتی اکسیدانی با استفاده از روش فسفومولیبدات اندازه گیری شد. همچنین میزان ترکیبات فنلی وفلاونوئیدی نمونه ها با استفاده از روش فولین سیوکالتو و زیشن بدست آمد.
    یافته ها
    نتایج به دست آمده نشان داد که ظرفیت تام آنتی اکسیدانی عصاره هیدروالکلی و اسانس برگ ویتکس به ترتیب برابر با (25/0±76/1; 60/0±12/2)، میزان فنل عصاره هیدروالکلی و اسانس برگ ویتکس به ترتیب برابر با (2±22; 3±11/133)، میزان فلاوونویید عصاره هیدروالکلی و اسانس برگ ویتکس به ترتیب برابر با (1±18; 4±5/5) است. میزان IC50 عصاره هیدروالکلی، اسانس و بوتیلیتد هیدروکسی تولوئن (BHT) به عنوان کنترل مثبت به ترتیب برابر با (52/4±75/224; 3± 00/133; 1±88/3 میکروگرم برمیلی لیتر) است.
    بحث و نتیجه گیری
    نتایج بدست آمده نشان داد که ویتکس منبع خوب و قابل دسترسی از ترکیبات آنتی اکسیدانی است و می توان از آن در صورت مفید بودن در فراورده های غذایی، دارویی و صنعتی استفاده کرد.
    کلید واژگان: عصاره هیدروالکلی, اسانس, ویتکس, فنل, فلاونویید و ظرفیت آنتی اکسیدانی
    Hasan Ahmadvand, Hamze Amiri, Saeede Ekbatan Hamadani, Shahrokh Bagheri
    Background
    Antioxidants are compounds that protect the body against damage caused by oxidative stress that induce by free radicals. The aim of present work is to compare the various antioxidative activities of leaves hydroalcholic extract and essential oil of Vitex pseudo-negundo.
    Materials And Methods
    In this experimental study، leaves hydroalcholic extract and essential oil of Vitex pseudo-negundo were prepared and then radical scavenging activity of samples was assessed by using Diphenylpicrylhydrazyl (DPPH). Total antioxidant capacity samples was assessed by method of phosphomolybdat. The amount of total phenol and flavonoid samples was assessed by Folin-Ciocalteu and Zhishen methods
    Results
    The results showed that total antioxidant capacity Leaves hydroalcholic extract and essential oil of Vitex pseudo-negundo is (1. 76±0. 25; 2. 12±0. 60)، phenol content (133. 11±3. 00; 22. 00±2. 00)، and flavonoid content (18. 00±1. 00; 5. 50±4. 00). In the DPPH scavenging assay، the IC50 (the concentration required to scavenge 50% of radical) values of leaves hydroalcholic extract and essential oil and Butylated hydroxytoluene (BHT) as refernce were (224. 75±4. 52; 133. 00±3; 3. 88±1μg/ml)، respectively.
    Conclusion
    This study showed that Vitex pseudo-negundo extract is an source easily accessible of natural antioxidants and it may be suitable for use in food and pharmaceutical applications.
    Keywords: Vitex, hydroalcholic extrac, Essential oil, Total phenols, Total flavonoids, Antioxidant activity
  • پوران طولابی، مجید طوافی، سهیلا ابراهیمی، سیما نصری، حسن احمدوند
    مقدمه
    نفروتوکسیستی حاصل از جنتامایسین مصرف این دارو را با محدودیت روبروکرده است. مطالعات متعددی نشان داده اند که رادیکال های آزاد در نفروتوکسیسیتی ناشی از جنتامایسین دخالت دارند. در برگ درخت زیتون بیو فنل هایی مانند اولئروپین با خواص آنتی اکسیدانی وجود دارد. برای اولین بار در تحقیق حاضر اثر عصاره هیدروالکلی برگ زیتون برنفروتوکسیسیتی ناشی از مصرف جنتامایسین بررسی گردید.
    مواد و روش ها
    35 موش صحرایی نر ن‍ژاد اسپراگ داولی بطور تصادفی به 5 گروه مساوی تقسیم شدند. به اولین گروه(گروه کنترل) تنها نرمال سالین تزریق شد. در چهارگروه نفروتوکسیسیتی با تزریق جنتامایسین(mg/kg 100) به مدت 12 روز ایجاد شد. سه گروه از موش ها همزمان با جنتامایسین تحت درمان با عصاره هیدروالکلی برگ درخت زیتون(دوزهای mg/kg 100 و50، 25) قرار گرفتند. در پایان روز دوازدهم رت ها کشته شده، غلظت سرمی مالون دی آلدئید(MDA)،اوره و کراتی نین اندازه گیری و از کلیه ها برای مطالعات هیستوپاتولوژیکی مقاطع بافتی تهیه و به روش پاس رنگ آمیزی گردید.
    بحث و نتیجه گیری
    عصاره هیدروالکلی برگ درخت زیتون قادر به حفاظت در برابر نفروتوکسیسیتی ناشی از مصرف جنتامایسین است. احتمالا این اثر حفاظتی به خواص آنتی اکسیدانی این عصاره وابسته است.
    یافته ها
    عصاره هیدروالکلی برگ زیتون در هر سه دوز مصرفی به طور معنی داری افزایش نکروز توبولی و کاهش دانسیته حجمی لوله های خمیده نزدیک ناشی از مصرف جنتامایسین را مهار کرد (05/0 >P). تنها دوزهای50 و100 عصاره ارتشاح لنفوسیتی را نسبت به گروه جنتامایسین کاهش داد(05/0 >P). مصرف جنتامایسین سبب افزایش مقدار MDA سرم در مقایسه با گروه کنترل شد(05/0 >P). تنها دوز 100 عصاره توانست در مقایسه با سایر گروه های درمانی مقدار MDA سرمی را کاهش دهد(05/0 >P).مصرف هرسه دوز عصاره افزایش کراتی نین سرم ناشی از جنتامایسین را کاملا مهار نمود(001/0>P). تنها دوز50عصاره توانست افزایش اوره سرمی ناشی از مصرف جنتامایسین را کاهش دهد(05/0 >P).
    کلید واژگان: برگ زیتون, جنتامایسین, نفروتوکسیسیتی, آنتی اکسیدان
    Poran Toolabi, Majid Tavafi, Soheila Ebrahimi, Sima Nasri, Hasan Ahmadvand
    Background
    Administration of Gentamicin is restricted due to its nephrotoxicity. Many studies have demonstrated that free radicals induced Gentamicin- nephrotoxicity. Olive leaf contains some antioxidant biophenols such as Oleuropin. In this study for the first time the effect of hydroalcohlic olive leaf extract on Gentamicin-induced nephrotoxicity was investigated.
    Materials And Methods
    35 male Sprague-Dowley rates were randomly divided into five groups. The first group served as a control and injected with the normal saline. Nephrotoxicity induced by Gentamicin (100 mg/kg) in experimental groups for 12 days. Three groups were treated with hydroalcohlic olive leaf extract (25, 50 and 100 mg/kg respectively). The rats were killed on the twelfth day.Plasma Malondialdehyde (MDA) and creatinine concentrations were measured. Kidney sections were prepared and stained with PAS method for histopathological studies.
    Results
    hydroalcohlic olive leaf extract at 25, 50 and 100 mg/kg/d significantly reduced gentamicin-induced tubular necrosis (p<0.05) and inhibited decreases of proximal tubule volume density (p<0.05). hydroalcohlic olive leaf extract at 50 and 100 mg/kg/d significantly reduced lymphocyte infiltration in comparison with Gentamicin administrated rats (p<0.05). Gentamicin increased level of MDA. Treatment with extract (100 mg/kg/d), significantly reduced level of MDA compared with other groups (p<0.05).Use of extract at 25, 50 and 100 mg/kg/d significantly inhibited increase of serum creatinine (p<0.001). Treatment with extract (50 mg/kg/d), significantly inhibited increase of serum urea (p<0.05).
    Conclusion
    Hydroaleohlic olive leaf extract can reduce Gentamicin-induced nephrotoxicity and this effect is probably depends on antioxidant properties of this extract.
  • Majid Tavafi, Hasan Ahmadvand, Alireza Khalatbari, Ahmad Tamjidipoor
    Objective(s)Oxidative stress plays an important role in diabetic nephropathy pathogenesis. Rosmarinic acid, a plant phenolic compound, was first used as an antioxidant agent for inhibition of diabetic nephropathy.Material and MethodsFortymale rats were uninephrectomized from the left flank.The rats were divided in four groups randomly; group one as control, group two diabetic untreatment, groups three and four treatment with rosmarinic acid by 100 or 200 mg/kg/d orally respectively. Diabetes was induced in the second, third and fourth groups by alloxan injection subcutaneously. After 8 weeks treatment, serum malondialdehyde was measured by thiobarbituric acid (TBA) test. Serum creatinine and serum urea were measured by kits. Kidney paraffin sections were prepared and stained by periodic acid Schiff method.Glomerular volume and glomerular number were estimated by stereological rules and glomerular sclerosis was studied semi-quantitatively. Data were analyzed by non-parametric Man Whitney test (using SPSS 13 software) and P< 0.05 was considered significant.ResultsRosmarinic acid (100 or 200 mg/kg) significantly inhibited glomerular hypertrophy, glomerular number loss, glomerulosclerosis, lipid peroxidation, serum urea and creatinine compared with the diabetic untreated group. The level of glomerular number and serum malondialdehyde in the treated groups (100 mg/kg or 200 mg/kg of rosmarinic acid) was maintained at the same level as compared to the control group. ConclusionRosmarinic acid could significantly reduce glomerular hypertrophy, loss of glomerular number, glomerulosclerosis and attenuated serum urea and serum creatinine in diabetic rats.
  • Ali Reza Khalatbary, Hasan Ahmadvand
    Objective(s)Recent studies revealed the neuroprotective effects of epigallocatechin gallate (EGCG) on a variety of neural injury. The purpose of this study was to determine the effects of EGCG on the tissue lipid peroxidation after spinal cord injury (SCI).Materials and MethodsRats were randomly divided into four groups of 7 rats each as follows: sham-operated group, trauma group, and EGCG-treatment groups (50 mg/kg, i.p., immediately and 1 hr after SCI). The rats were euthanized 24 hr after injury and then, spinal cord samples were taken for determination of malodialdehyde levels, as an indicator of lipid peroxidation. ResultsThe results showed that MDA levels were significantly decreased in EGCG-treatment groups. ConclusionOn the basis of these findings, we propose that EGCG may be effective in protection of spinal cord tissue from injury
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال