hassan abdi
-
«یووال نوح هراری»، استاد تاریخ دانشگاه عبری اورشلیم است. او با مهم شمردن تاثیر خیالات در زندگی اجتماعی بشر، دین را واقعیتی برساختی معرفی می کند که نقش مهمی در زندگی بشر داشته است. به گفته وی، با شروع انقلاب علمی و تمرکز بر اکتشافات علمی، دیگر جایی برای دین باقی نماند؛ تاآنجاکه دین به دلیل ماهیت اسطورهای و توجیه محور خود با نوعی بی رونقی مواجه شده است. در این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی، ضمن ارائه تبیینی منسجم از نظریات پراکنده هراری، گفته های وی مورد ارزیابی قرار گرفته و نشان داده شده است که با مراجعه به محتوای درونی دین حق (مانند اسلام) و حتی سیره عملی دین داران دانسته می شود که چنین دینی هرگز در برابر علم نبوده است. بنابراین آنچه در برابر پیشرفت های بشر قرار گرفته است، انحراف در دین بوده نه حقیقت دین.همچنین با توجه به نقش دین در تامین بسیاری از نیازهای روانی، معنوی و حتی جهت دهی صحیح به دست آوردهای علمی، نمی توان کارکردها و نقش فعال دین را انکار کرد. غفلت از همین جنبه های دین و به تبع آن، بروز پیامدهای ناگوار در زندگی بشر، موجب گرایش های جدیدی به دین در میان بسیاری از دانشمندان شده است.
کلید واژگان: هراری, انسان خردمند, بی رونقی ادیان, علم و دینYuval Noah Harari, a professor of history at the Hebrew University of Jerusalem, emphasizes the significant impact of imagination on man’s social life and describes religion as a constructed reality that has played an important role in human life. According to him, with the advent of the scientific revolution and the focus on scientific discoveries, there was no longer a place for religion. As a result, religion, due to its mythological and justification-based nature, faced a kind of decline. This paper, using a descriptive-analytical method, presents a coherent explanation of Harari's scattered theories and evaluates his statements. It is shown that by examining the intrinsic content of true religion (such as Islam) and the practical conduct of believers, it becomes clear that such a religion has never been opposed to science. Therefore, what has stood in the way of human progress is a deviation in religion, not the essence of religion. Moreover, considering the role of religion in fulfilling many psychological and spiritual needs and even in properly guiding scientific achievements, one cannot deny the active role and functions of religion. Negligence towards these aspects of religion and the consequent negative outcomes in human life have led to new tendencies toward religion among many intellectuals.
Keywords: Harari, Homo Sapiens, The Stagnation Of Religions, Science, Religion -
زمینه و هدف
تحقیقات نشان داده است که لکنت تاثیر منفی بر سرزندگی کلی و سلامت عاطفی، اجتماعی و روانی فرد دارد و به طور بالقوه منجر به کاهش کیفیت زندگی بزرگسالانی که لکنت دارند می شود؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب اجتماعی، خودکارآمدی و کیفیت زندگی بزرگسالان دارای لکنت زبان با رویکرد روان شناسی زبان انجام شد.
مواد و روش هاروش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مردان بزرگسال دارای لکنت مراجعه کننده به کلینیک های روان شناسی شهر مشهد در سال 1402 بود. از بین این افراد تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس و با توجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند؛ و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه کنترل (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان در مراحل پیش آزمون و پس آزمون مقیاس های اضطراب اجتماعی؛کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی فرم کوتاه؛ پرسشنامه خودکارآمدی را تکمیل کردند. گروه آزمایشی برنامه درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی را در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کرد و گروه کنترل تحت آموزش معمول روزانه قرار گرفت. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-24 و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره با رعایت مفروضه های آماری انجام شد.
یافته هانتایج نشان داد آموزش مبتنی بر درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب اجتماعی، خودکارآمدی و کیفیت زندگی بزرگسالان دارای لکنت زبان به طور معناداری اثربخش است (05/0<p).
نتیجه گیریبا توجه به نتایج پژوهش می توان به بهبود اضطراب اجتماعی، خودکارآمدی و کیفیت زندگی بزرگسالان دارای لکنت زبان از طریق درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی کمک کرد.
کلید واژگان: اضطراب اجتماعی, خودکارآمدی, کیفیت زندگی, لکنت زبان, درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهیAim and BackgroundResearch has shown that stuttering has a negative impact on a person's overall vitality and emotional, social, and psychological health, potentially leading to a reduction in the quality of life of adults who stutter; So, the present study was conducted with the aim of investigating the effect of cognitive behavioral therapy based on mindfulness on social anxiety, self-efficacy and quality of life of adults with stuttering with a psycholinguistic approach.
Methods and Materials:
The research method was semi-experimental with a pre-test-post-test design with a control group. The statistical population of the study included all adult men with stuttering who referred to psychological clinics in Mashhad in 1402. Among these people, 30 people were selected by available sampling and according to the entry and exit criteria. In addition, they were randomly divided into two experimental and control groups (15 people in each group). participants in the pre-test and post-test stages of social anxiety scales; World Health Organization quality of life short form; They completed the self-efficacy questionnaire. The experimental group received the cognitive behavioral therapy program based on mindfulness in 8 sessions of 90 minutes, and the control group was subjected to regular daily training. Data analysis was done using SPSS-24 software and multivariate analysis of covariance test, following statistical assumptions.
FindingsThe results showed that training based on cognitive behavioral therapy based on mindfulness is significantly effective on social anxiety, self-efficacy and quality of life of adults with stuttering (P<0.05).
ConclusionsAccording to the research results, it is possible to help improve social anxiety, self-efficacy, and quality of life of adults with stuttering through cognitive behavioral therapy based on mindfulness.
Keywords: Social Anxiety, Self-Efficacy, Quality Of Life, Stuttering, Cognitive Behavioral Therapy Based On Mindfulness -
مقدمه و هدف
هدف از این پژوهش بررسی مقایسه اثربخشی تلفیق تمرینات هوازی و رژیم غذایی با و بدون مصاحبه انگیزشی ذهن آگاهی بر ولع خوردن و کیفیت زندگی مردان غیر ورزشکار دارای اضافه وزن بود.
مواد و روش هاروش تحقیق نیمه تجربی با طرح تحقیق پیش آزمون پس آزمون با گروه های تجربی و گواه می باشد بود. جامعه آماری تحقیق را مردان غیر ورزشکار مراجعه کننده به باشگاه های شهرستان شاهرود تشکیل دادند. روش نمونه گیری هدفمند بوده که بر اساس معیارهای ورود به تحقیق 32 نفر انتخاب شدند که به صورت تصادفی ساده به 3 گروه کنترل (12 نفر)، تمرینات هوازی و رژیم غذایی کم کالری (11) و تمرینات هوازی و رژیم غذایی کم کالری همراه با مصاحبه انگیزشی و ذهن آگاهی (11) تقسیم شدند. ابزارهای تحقیق شامل، پرسشنامه ولع خوردن (FCQ) و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت بود. از تحلیل واریانس یک طرفه برای تغییرات بین گروهی با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 و سطح معنی داری 05/0>P استفاده شد.
یافته هانتایج تحقیق نشان داد که بین میانگین های پس آزمون متغیرهای ولع خوردن و کیفیت زندگی در گروه های کنترل و تجربی تفاوت وجود دارد (001/0≥p). ولی بین دو گروه تجربی تفاوت معنی داری وجود ندارد (001/0≤p).
نتیجه گیریبه نظر می رسد که هردو گروه تجربی به یک اندازه بر متغیرهای کیفیت زندگی و ولع خوردن اثرگذار هستند. در این راستا جهت بالا رفتن اعتبار بیرونی تحقیق پیشنهاد می گردد که تحقیقات بیشتری صورت گیرد.
کلید واژگان: تمرینات هوازی, ذهن آگاهی, ولع خوردن, کیفیت زندگی, اضافه وزنAim and BackgroundThe purpose of this study was to compare the effectiveness of combining aerobic exercise and diet with and without mindfulness motivational interviewing on cravings and quality of life of overweight non-athletes’ men.
Materials and Methodssemi-experimental research method with a pre-test and post-test research design with experimental and control groups. The statistical population of the research was made up of non-athletic men referring to the clubs of Shahrood city. The sampling method was purposeful, and based on the criteria for entering the research, 34 people were selected randomly into 3 control groups (12 people), aerobic exercise and low-calorie diet (11), and aerobic exercise and low-calorie diet together with interviews. Motivation and mindfulness (11) were divided. The research tools included the food craving questionnaire (FCQ) and the World Health Organization quality of life questionnaire. One-way analysis of variance was used for intergroup changes using SPSS version 25 software and a significance level of P<0.05.
FindingsThe results of the research showed that there is a difference between the post-test averages of craving variables and quality of life in the control and experimental groups (p≥0.001). But there is no significant difference between the two experimental groups (p≤0.001).
ConclusionIt seems that both experimental groups have the same effect on quality of life and craving variables. In this regard, in order to increase the external validity of the research, it is suggested that more research be done.
Keywords: Aerobic Exercises, Mindfulness, Cravings, Quality Of Life, Overweight -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و ششم شماره 4 (پیاپی 190، مهر و آبان 1402)، صص 993 -1009مقدمه
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش شفقت به خود بر عواطف منفی و مثبت، تاب آوری روان شناختی و کیفیت زندگی افراد وابسته به مصرف مواد انجام شد.
روش کارروش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مردان وابسته به مواد مخدر مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد شهر دامغان در سال 1402 بود. از بین این افراد تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس و با توجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند؛ و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان در مراحل پیش آزمون و پس آزمون مقیاس های عاطفه مثبت و منفی واتسن کلارک و تلگن (1988)؛ کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی فرم کوتاه؛ تاب آوری روان شناختی کانر و دیویدسون (2003) را تکمیل کردند. گروه آزمایشی برنامه آموزش مبتنی بر شفقت گیلبرت (2010) را در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کرد و گروه کنترل تحت آموزش معمول روزانه قرار گرفت. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-24 و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره با رعایت مفروضه های آماری انجام شد.
نتایجنتایج نشان داد آموزش مبتنی بر شفقت خود بر عواطف مثبت و منفی؛ کیفیت زندگی؛ تاب آوری روان شناختی به طور معناداری اثربخش است (001/0≥ P).
نتیجه گیریبا توجه به نتایج پژوهش می توان به بهبود عواطف مثبت و منفی؛ کیفیت زندگی و تاب آوری روان شناختی افراد وابسته به مصرف مواد از طریق آموزش مبتنی بر شفقت خود کمک کرد.
کلید واژگان: اعتیاد, عواطف مثبت و منفی, کیفیت زندگی, تاب آوری روان شناختی, خودشفقت ورزیIntroductionThe present study was conducted with the aim of studying the effect of self-compassion training on negative and positive emotions, psychological resilience and quality of life of drug addicts.
MethodsThe method of the current research was semi-experimental with a pre-test-post-test design with a control group in terms of its practical purpose and in terms of the nature of the data. The statistical population of the research included all drug-addicted men who referred to the addiction treatment clinics of Damghan city (Clinics of Nejat Center, Fajr, Atiyeh, Sarai Omid, Hamiyaran Pak, Menji, Shefa, 15 Aban, Naday Zendeh, Kimia) in 1402. Among these people, 30 people were selected by available sampling method and according to the entry and exit criteria. And they were randomly placed in the experimental group and the control group (15 people in each group). The participants in the pre-test and post-test stages were tested on the positive and negative affect scale of Watson, Clark & Tellegen (1988); World Health Organization quality of life short form; psychological resilience scale of Connor and Davidson (2003) completed. During the intervention process, the experimental group received Gilbert's (2010) compassion-based training program in 8 90-minute sessions, and the control group received regular daily training. Data analysis was done by using SPSS-24 software and multivariate covariance analysis test in compliance with statistical assumptions.
ResultsThe results showed that training based on self-compassion on positive and negative emotions; Quality of Life; Psychological resilience is significantly effective (P ≤ 0.001).
ConclusionAccording to the results of the present research, it is possible to improve positive and negative emotions; Quality of life of psychological resilience of substance abusers helped through self-compassion-based training.
Keywords: Positive, Negative Emotions, Quality Of Life, Psychological Resilience, Self-Compassion -
فصلنامه حکمت اسلامی، پیاپی 37 (تابستان 1402)، صص 153 -171
مسایل مربوط به قوای نفس یکی از مهم ترین مباحث علم النفس صدرایی است. به دو جهت مسایل قوای نفس با پیش فرض های طبیعی آمیخته شده است؛ جهت اول آنکه فلاسفه پیش از ملاصدرا، مسایل علم النفس را در بخش طبیعیات مورد بحث قرار داده اند و جهت دوم آنکه نفس و بدن رابطه وثیقی با یکدیگر دارند، به طوری که پرداختن برخی مسایل مربوط به قوای نفس مستلزم بحث از مسایل مربوط به بدن نیز می باشد. در این نوشتار که داده ها به صورت کتابخانه ای جمع آوری شده و به روش عقلی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است، مشخض شده که پیش فرض های طبیعی همچون نظریه عناصر اربعه، مزاج و افلاک نه گانه و گزاره های تجربی مربوط به آثار و عملکرد اعضای بدن حیوان به سه نحو در مباحث قوای نفس به کار رفته است؛ به این صورت که برخی از این پیش فرض ها در اثبات مسایل به کار رفته است؛ مانند احصاء و اثبات قوای نفس، ضروری بودن قوه لامسه و اثبات قوای نفوس فلکی. برخی دیگر از این پیش فرض ها نیز در تبیین مسایل استفاده شده است؛ مانند تعریف و تحدید قوای نفس، تبیین عملکرد قوای نفس و جایگاه آلات و قوای نفس؛ و برخی از پیش فرض های طبیعی، منشا طرح مسایل خاص در مباحث قوای نفس شده است؛ مانند مسایل قوای نفس فلکی.
کلید واژگان: نفس, قوای نفس, علم النفس صدرایی, پیش فرض های طبیعی, پیش فرض های تجربیHikmat - e - Islami, Volume:10 Issue: 37, 2023, PP 153 -171Explorations concerning the faculties of the soul are among the most important discussions within Sadrian psychology. Based are two aspects, the discussions on faculties of the soul are interconnected with natural assumptions. Firstly, philosophers prior to Mulla Sadra have discussed psychological problems in the section on natural sciences. Secondly, the soul and body have a close relationship, to the extent that addressing certain issues related to faculties of the soul necessitates discussing bodily issues. In this paper, compiled data have been analyzed and examined using a rational method. It is established that natural assumptions, such as the theory of the four elements, the mizaj (temperaments) and the nine spheres of heaven, as well as empirical propositions regarding the effects and functions of animal body parts, have been employed in three ways in discussions related to the faculties of the soul. Some of these assumptions have been utilized in proving problems, such as enumerating and proving the faculties of the soul, the necessity of the faculty of touch, and proving the faculties of the heavenly souls. Other assumptions have been employed in expounding issues, such as defining and specifying faculties of the soul, elucidating the functions of faculties of the soul, and clarifying the position of tools and faculties of the soul. Some natural assumptions have even originated specific problems related to the discussions on faculties of the soul, such as the problems of faculties of the heavenly soul.
Keywords: soul, faculties of the soul, Sadrian Psychology, Natural assumptions, Empirical assumptions -
شرایط جغرافیایی، اقلیمی و فرهنگی متنوع و وجود منابع اولیه غنی، شرایط مناسبی برای رونق صنایع دستی مختلف در قفقاز فراهم کرده بود. این صنعت پیوند عمیقی با فرهنگ و اجتماع داشت و جایگاه مهمی را در اقتصاد منطقه به خود اختصاص داده بود. هرچند شیوه مدیریت خانواده در این دوره دچار تغییرهای زیادی شد و نگاه استعمارگرایانه دولت روسیه بر اقتصاد منطقه در دوره های مختلف سایه افکنده بود، بیشتر اعضای یک خانواده قفقازی به پشتوانه صنایع دستی، نقش مهمی در تقویت اقتصاد خانواده و تضمین دوام و بقای آن داشتند. محصولات تولیدشده در این منطقه، بیشتر به مصرف داخلی می رسید و غیر از محصولات ابریشمی و قالی، در اقتصاد و تجارت خارجی اهمیت زیادی نداشت. با رویکرد توصیفی تحلیلی در پی پاسخ این پرسش هستیم که صنایع دستی در آخرین دهه های روسیه تزاری، چه نقشی در اقتصاد خانواده قفقازی داشت؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که با توجه به ساختار اجتماعی، تنوع آب وهوایی، مواد خام در دسترس و شرایط سیاسی ایجادشده در قفقاز زیر سلطه روسیه، صنایع دستی با گسترش روحیه مشارکت پذیری اعضای خانواده و بالابردن سطح اشتغال و افزایش درآمد سرانه، بخش قابل توجهی از بار اقتصادی منطقه را بر دوش می کشید. این نوشتار با روش کیفی مبتنی بر تحلیل محتوا و ابزار آن داده های تاریخی تنظیم شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد صنایع دستی در زندگی مردم قفقاز جنوبی بیشتر از قفقاز شمالی تاثیر داشت و نزدیک به 30 درصد درآمد سالانه یک خانواده را تشکیل می داد.کلید واژگان: روسیه تزاری, اقتصاد, خانواده, صنایع دستی, نظام فئودالی, نظام سرمایه داریIntroductionThe authentic culture of the Caucasus can be found in the handicrafts of this region, which is tied to the culture of Iran and shows the creativity, thought and taste of the people of this land. The diversity of climate, weather and culture was well reflected in the variety of handicrafts of the people of the Caucasus during the period of Tsarist Russia, which had a great impact on the family economy.With the occupation of the Caucasus in the territory of the Tsarist Russian Empire, the government's economic policies in the Caucasus, during the period of establishing the sovereignty were accompanied by many problems to determine the relationship of the South Caucasus with the governing body. Different points of view would fail and as a result, neither the central government nor the local government could pursue a coherent policy. Despite this, the Caucasus never found a better place than a reliable raw material depot for Central Russian industries.The first half of the 19th century until the peasant reforms in 1861 AD, handicrafts in the Caucasus in order to strengthen the regional economy, social welfare and restore the relationship between the people and the government, in line with the general policies of the government, found an opportunity for prosperity and active participation in domestic and international markets such as Nizhny Novgorod; To the extent that they do not dominate the sale of Russian products in the region and serve the central Russian industries to supply their raw materials, so that perhaps by changing their customs and traditions, they can become closer to the Russian culture. Handicrafts played a great role in the region's self-sufficiency, depending on the geographical conditions of the region to respond to the needs and solve them or provide welfare.With the peasant reforms of 1861, the economic conditions in the Caucasus underwent many changes and colonial policies became more apparent than before. The Caucasus became a largest warehouse of raw materials and a larger sales market for Central Russian industries. Handicrafts became the target of this policy and Caucasian family management gradually changed. At the end of the 19th century, the number of artisans decreased sharply, but instead, the prosperity of some crafts increased and because these industries had great economic values for the benefit of the government, the government took steps to develop these industries.The South and North Caucasus had completely different conditions in terms of agriculture. Because the share of fertile agricultural land in the North Caucasus was more, agriculture flourished in this region and handicrafts were produced to the extent of their needs, but a large part of the land in the South Caucasus was made up of pastures, which had good conditions for ranching. For this reason, a lot of wool, silk and leather were produced in this region, and due to the lack of suitable land for agriculture and on the other hand, to fill leisure time in the cold season, handicrafts flourished. Research question: The main goal of this research is to answer the question of what role handicrafts played in the Caucasian family economy in the last century of Tsarist Russia.Research Hypothesis: Our hypothesis in this historical research is based on the fact that according to the agricultural and rural structure, climate diversity, available raw materials and socio-political conditions in the Caucasus under the Russian occupation, handicrafts by expanding the spirit of participation of family members and raising the level of employment and increasing per capita income bears a significant part of the economic burden.MethodologyThe current fundamental research is based on qualitative method of content analysis, the tool is historical data which is analyzed with a descriptive-analytical approach.Results and DiscussionAlthough the tsarist Russian government could not have a coherent policy regarding the role of the Caucasus in the imperial policy, it turned the Caucasus into a reliable source of raw materials for Central Russian industries. From the point of view of the government, the development of handicrafts in the Caucasus was justified to some extent so that they would not dominate the sale of Russian products in the region and serve the industries of Central Russia. Despite this, the role of handicrafts in the family economy in the Caucasus was large, and it was a function of geographical conditions, people's lifestyle, access to primary resources, culture and politics, and according to geographical and cultural conditions, it had a lot of diversity and most people were engaged in several fields. In addition, handicrafts provided the opportunity for the participation of all family members in strengthening the family economy, and each family member at any age worked in a part of handicrafts depending on his abilities. People's employment during the cold season, when communication routes between villages and cities were closed, provided a very good opportunity to strengthen the Caucasian family's economy, which in addition to entertainment, also brought income. With the industrial development in the region, in the late 19th century and early 20th century, some handicrafts flourished in this region and became the main occupation of the people in the South Caucasus.ConclusionThe share of handicrafts in the family economy of the South Caucasus was higher than that of the North Caucasus, and it covered nearly one third of the living expenses of the families of the South Caucasus, which contributed more to their expenses in the conditions of war, unrest and drought.Keywords: Tsarist Russia, Economy, family, Handicrafts, Feudal System, Capitalist system
-
تحقیقات نشان داده است که اضطراب از عمده ترین آشفتگی های هیجانی طلاق می باشد؛ بنابراین هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر تنظیم هیجان و اضطراب زنان مطلقه بود. روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان مطلقه تحت پوشش کمیته امداد شهرستان آزادشهر در سال 1401 بودند که با روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر که ملاکهای ورود به پژوهش را دارا بودند، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه تنظیم هیجان گرانفسکی و کرایج (2006) و پرسشنامه اضطراب بک (1998) بود. گروه آزمایش تحت 8 جلسه 60 دقیقه ای درمان شناختی رفتاری قرار گرفتند و گروه گواه تا پایان پژوهش مداخله ای دریافت نکرد. داده های پژوهش با آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره و با استفاده از نرم افزار spss-24 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که درمان شناختی رفتاری بر تنظیم هیجان و اضطراب زنان مطلقه اثربخش است (05/0>P). به نظر می رسد که درمان شناختی رفتاری بر افزایش مهارت تنظیم هیجانی و کاهش اضطراب زنان مطلقه ااثرگذار است.
کلید واژگان: درمان شناختی رفتاری, تنظیم هیجان, اضطراب, زنان مطلقهResearch has shown that anxiety is one of the major emotional disturbances of divorce; Therefore, the aim of this study was to evaluate the effectiveness of cognitive-behavioral therapy on the regulation of emotion and anxiety in divorced women. The research method was quasi-experimental with pre-test and post-test design with control group. The statistical population of the study was all divorced women under the auspices of Azadshahr city relief committee in 1401. By available sampling method, 30 people who met the inclusion criteria were selected and randomly divided into two experimental and control groups (15 people in each group). ) Were located. The research instruments were Granfsky and Craig (2006) Emotion Regulation Questionnaire and Beck Anxiety Questionnaire (1998). The experimental group underwent 8 sessions of 60 minutes of cognitive-behavioral therapy and the control group did not receive any intervention until the end of the study. Research data were analyzed by multivariate analysis of covariance using SPSS-24 software. The results showed that cognitive-behavioral therapy is effective in regulating the emotion and anxiety of divorced women (P <0.05). Cognitive-behavioral therapy seems to be effective in increasing emotional regulation skills and reducing anxiety in divorced women.
Keywords: Cognitive-behavioral therapy, Emotion Regulation, Anxiety, Divorced women -
زمینه و هدف
کیفیت زندگی ابعاد متفاوت سلامت و آسایش جسمی، روانی و اجتماعی زندگی افراد را در برداشته و متاثر از عوامل مختلفی می باشد. به همین دلیل این پژوهش، باهدف پیش بینی هوش هیجانی بر اساس کیفیت زندگی متاهلین با میانجیگری اعتمادبه نفس در زنان متاهل انجام شد.
مواد و روش ها:
روش پژوهش توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان متاهل ساکن در شهر سمنان بود که به مراکز مشاوره مراجعه نموده بودند. روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس معیارهای ورود و خروج بود که 384 نفر بر اساس جدول مورگان انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه های استاندارد هوش هیجانی پترایدز و فارنهام، کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و پرسشنامه استاندارد اعتمادبه نفس کوپر اسمیت می باشد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آنوا و رگرسیون صورت گرفت. همچنین از نرم افزار SPSS نسخه 26 در سطح معنی داری 05/0 استفاده گردید.
یافته ها:
نتایج پژوهش نشان داد از میان ابعاد متغیر اعتمادبه نفس، مقیاس تحصیلی و شغلی با 2/41 درصد در رتبه نخست، مقیاس اجتماعی با 4/34 درصد در رتبه دوم، مقیاس خانوادگی 1/23 درصد در رتبه سوم و مقیاس عمومی با 15/19 درصد در رتبه چهارم و مقیاس دروغ با منفی 9/18 درصد، اثرگذاری بر کیفیت زندگی زنان متاهل قرارگرفته اند؛ بنابراین نقش ابعاد اعتمادبه نفس معنادار است (05/0>p). نتایج بررسی میزان تاثیر هوش هیجانی بر اعتمادبه نفس در زنان متاهل در مدل پژوهش 9/21 درصد به دست آمد. همچنین میزان بتای رابطه کیفیت زندگی متاهلین و هوش هیجانی در مدل نخست 469/0 و در مدل دوم 539/0 به دست آمد و متغیر تعدیل گر اعتمادبه نفس، نقش افزایشی دارد و میزان آن 274/0 به دست آمده است و نقش تعدیل گری اعتمادبه نفس ازنظر آماری معنی دار بود (05/0>p).
نتیجه گیری:
با توجه به نتایج حاصل می توان به مراجع آگاهی داد که چگونه اعتمادبه نفس پایین می تواند به مشکلات روانی آن ها بیافزاید و چگونه باهوش هیجانی می توانند بر مسایل روانی آن ها غلبه کنند تا کیفیت زندگی شان در دوره متاهلی افزایش یابد.
کلید واژگان: هوش هیجانی, کیفیت زندگی, اعتماد به نفس, زنان متاهلAim and BackgroundQuality of life includes different dimensions of physical, mental and social health and comfort of people's lives and is affected by various factors. For this reason, this research was conducted with the aim of predicting emotional intelligence based on the quality of life of married people with the mediation of self-confidence in married women.
Methods and Materials:
The research method was descriptive-correlation. The statistical population of the research included all married women living in Semnan who had referred to counseling centers. The sampling method was purposeful and based on entry and exit criteria, 384 people were selected based on Morgan's table. The data collection tools include Petrides and Farnham's standard emotional intelligence questionnaires, World Health Organization's quality of life, and Cooper Smith's standard self-confidence questionnaire. Data analysis was done using ANOVA and regression tests. Also, SPSS software, version 26 was used at a significance level of 0.05.
FindingsThe results of the research showed that among the variable dimensions of self-confidence, the educational and occupational scale ranked first with 41.2%, the social scale ranked second with 34.4%, the family scale ranked third with 23.1% and the general scale. With 19.15%, they are in the fourth place and the lie scale with negative 18.9%, affecting the quality of life of married women. Therefore, the role of self-confidence dimensions is significant (p<0.05). The results of examining the effect of emotional intelligence on self-confidence in married women in the research model were 21.9%. Also, the beta value of the relationship between married people's quality of life and emotional intelligence was found to be 0.469 in the first model and 0.539 in the second model, and the moderating variable of self-confidence has an increasing role, and its value is 0.274, and the moderating role of confidence is breath was statistically significant (p<0.05).
ConclusionsAccording to the results, clients can be informed about how low self-confidence can add to their psychological problems and how they can overcome their psychological problems with emotional intelligence to increase their quality of life during marriage.
Keywords: emotional intelligence, quality of life, self-confidence, married women -
Due to the development of nanotechnology and its expansion in industries such as textiles, agriculture, etc., and considering that nanotechnology increases the speed of reactions and reduces the consumption of chemicals and improves environmental conditions, so in this study nano urea synthesis methods in polyester substrate and preparation methods and properties created in this textile were used as other textiles and geotextiles. In this study, in order to synthesize nano-urea, we first ground samples of urea with the help of a mill and impregnated it on a polyester textile bed. The results show that increasing the concentration and grinding time is effective in the solution removal Increasing the concentration of the solution and increasing the grinding time of the samples have a positive effect on the urea uptake by the product and there is a significant difference between the samples and the dimensional parameters are done using the mill and examined at different times. Prepared with concentrations of 1500-500 ppm and applied it under different conditions on non-woven polyester fabric by pad-dry-cure method and dried at room temperature. Finally, additional FTIR-UV-AA tests and flexural strength tests were performed on the samples. UV and AA tests also show that by reducing the size and concentration of urea, the amount of urea absorbed by the fabric increases and as an agar textile causes urea to remain in the soil longer and tolerate the time of uptake by the plant. Bending of the sample, increasing the concentration in the samples indicates that the thickness of the synthesized urea has increased and due to the amorphous structure of the film, it has increased the flexibility, which is different in the length and width of the fabric, which indicates structural changes. The fabric is nonwoven. The results of FT-IR test of the samples show that the functional groups of the polyester spectrum are somewhat displaced in the presence of urea. Which indicates the binding of NH2 urea groups with polyester fiber, which indicates the reaction between them, and the strength test shows that to the point of rupture and elongation, it was found that increasing the concentration of urea in the process greatly increases the elasticity. And increases the length to the point of rupture to the extent that it shows an improvement of 6-8%, but reduces the tensile strength due to the formation of a fiber bond Conclusion Non-woven polyester textile sample with nano urea synthesis by comparing the absorption wavelength of urea in different concentrations on the non-woven polyester substrate indicates that it leads to a change in the absorption wavelength and urea is placed in the fiber bed and decreases the concentration. The wavelength is closer to the nano range and due to the amorphous structure of the film, it has increased the flexibility, which is different in the length and width of the fabric, which is a sign of structural changes in the nonwovens.
Keywords: Polyester non-woven fabric, nano urea, Optimization, fibers -
وجود خطا در ادراکات حسی، چالش های فلسفی متعددی را به همراه دارد. از این رو پرداختن به دیدگاه ها و راه حل های فلاسفه مسلمان در این مسیله اهمیت پیدا می کند. در این نوشتار به روش کتابخانه ای به جمع آوری اطلاعات، و با روش عقلی به تحلیل آن پرداخته شده است؛ به این صورت که ابتدا به چیستی علم حسی و فرایند پیدایش آن در حیطه بدن و نفس پرداخته شده است، سپس چالش های نشیت گرفته از مسیله خطای حسی مورد تبیین قرار گرفته و در ادامه به نحوه مواجهه حکمای مسلمان با مسیله خطای حسی و چالش های آن پرداخته شده است. با تحلیل دیدگاه حکمای مسلمان چنین نتیجه گرفته شده که محورهای مواجهه حکما در مورد خطای حسی عبارت اند از: 1 عدم اتصاف ادراک حسی به خطا و صواب؛ 2 تاثیر قوه واهمه و متخیله در خطای حسی؛ 3 کشف و تصحیح خطای حسی به واسطه قوه عاقله. از نظر نویسندگان با تحلیل و تفکیک جنبه های معرفت شناختی و هستی شناختی ادراکات حسی، مشخص می شود که ادراکات حسی به معنای حقیقی قابل صدق و کذب هستند و اعتبار معرفت شناختی آن ها مبتنی بر فکر و تعقل است. از این رو، ادراکات حسی و قضایای محسوسات از تحت بدیهیات و یقینیات خارج می شوند.
کلید واژگان: ادراک حسی, خطای حسی, بدیهیات, یقینیات, حکمت اسلامیThe existence of illusions in perceptual perceptions have many philosophical challenges; so, it is important to study the views and solutions of Muslim philosophers in this issue. The information in this article has been collected using a library method and analyzed by using a rational method in such a way that firstly, the quiddity of sensual knowledge and the process of its emergence in the field of body and soul are discussed, then the challenges arising from the issue of perceptual illusion have been explained, and then the way Muslim sages face the issue of perceptual illusion and its challenges are discussed. It has been concluded by analyzing the views of Muslim sages that the issues of the sages’ confrontation regarding perceptual illusion are: 1- Non-attribution of perceptual perception to mistake (Arabic: خطا, khaṭā) and correctness (Arabic: صواب, ṣawāb, right) 2- The effect of the faculty of estimation and estimated on perceptual illusion 3- Discovery and correction of perceptual illusion through intellectual faculty. It is clear according to the author by analyzing and separating the epistemological and ontological aspects of perceptual perceptions that perceptual perceptions can be true and false in the true sense and their epistemological validity is based on thought and reasoning; hence perceptual perceptions and sensible propositions are removed from the axioms and certainties.
Keywords: Perceptual perception, Perceptual illusion, Axiologies, certainties, Islamic wisdom -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و پنجم شماره 6 (پیاپی 186، بهمن و اسفند 1401)، صص 2371 -2380مقدمه
عدم تحرک جسمی و رژیم های غذایی با کالری بالا باعث چاقی و بیماری های متابولیکی مرتبط شده است، بنابراین؛ هدف از این پژوهش بررسی تاثیر القاء چاقی به همراه تمرین استقامتی و تغییر رژیم غذایی بر تغییرات وزن و نیمرخ لیپیدی موش های نر نژاد ویستار بود.
روش کارروش تحقیق از نوع آزمایشگاهی بود. آزمودنی ها تحقیق شامل 25 سر موش صحرایی نژاد ویستار با دامنه سنی 8 تا 12 هفته بودند که به 5 گروه کنترل و تجربی تقسیم به روش نمونه گیری انتخابی هدفدار با توجه به شرایط وزنی و سنی شدند. در مرحله اول 4 روز بعد از دوره شیرخواری برنامه غذایی در جهت چاق شدن رت ها آغاز شد. از تردمیل 5 بانده جهت تمرینات استقامتی استفاده شد. برنامه تمرینی آزمودنی ها 30 دقیقه در هر روز، برای مدت 8 هفته با سرعت 8 متر بر دقیه بود. از آزمون t وابسته و تحلیل واریانس یک راهه جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.
نتایجنتایج نشان داد که که بین پیش آزمون و پس آزمون میانگین وزن گروه چاق + رژیم استاندارد + هوازی (135/0= p) و گروه چاق + رژیم استاندارد (06/0= p) تفاوت معنی داری وجود ندارد. همچنین بین میانگین های HDL در هیچکدام از گروه ها، تفاوت معنی داری وجود ندارد ولی بین میانگین های LDL در گروه کنترل با دیگر گروه ها، تفاوت معنی داری وجود دارد (001/0>p).
نتیجه گیریبه نظر می رسد که ورزش استقامتی زمانی روی کنترل وزن اثرگذار می باشد که رژیم غذایی غیر پرچرب لحاظ شده باشد.
کلید واژگان: تمرین استقامتی, رژیم غذایی, نیمرخ لیپیدی, رت, چاقیIntroductionPhysical inactivity and high-calorie diets have caused obesity and related metabolic diseases, therefore; The aim of this study was to investigate the effect of obesity induction along with endurance training and diet change on weight changes and lipid profiles of male Wistar rats.
MethodsThe research method was laboratory type. The research subjects included 25 Wistar rats with an age range of 8 to 12 weeks, which were divided into 5 control and experimental groups by targeted selective sampling according to weight and age conditions. In the first stage, 4 days after the weaning period, the food program was started to fatten the rats. A 5-band treadmill was used for endurance training. The training program of the subjects was 30 minutes per day for 8 weeks at a speed of 8 meters per minute. Dependent t-test and one-way analysis of variance were used to analyze the data.
ResultsThe results showed that there is no significant difference between the pre-test and post-test of the average weight of the obese group + standard diet + aerobics (p = 0.135) and the obese group + standard diet (p = 0.06). Also, there is no significant difference between HDL averages in any of the groups, but there is a significant difference between LDL averages in the control group and other groups (p<0.001).
ConclusionIt seems that endurance exercise has an effect on weight control when a low-fat diet is included.
Keywords: Endurance training, Diet, lipid profile, Rat, Obesity -
زمینه و هدف:
تجربه زندگی مستقل، سبک زندگی متغیر، پیامدهای سریع و زندگی خوابگاهی ازجمله چالش های دانشجویی هستند که می تواند اثرات منفی بر سطح خواب و کیفیت زندگی دانشجویان بگذارد. این پژوهش با هدف، اثربخشی 12 هفته تمرینات هوازی بر سطح کیفیت خواب و شاخص های کیفیت زندگی دانشجویان انجام شد.
مواد و روش هاروش پژوهش نیمه تجربی می باشد. جامعه آماری تحقیق را دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد لاهیجان تشکیل دادند که به صورت هدفمند و براساس معیارهای ورود و خروج 27 نفر انتخاب شدند. جهت اندازه گیری کیفیت خواب از پرسشنامه PSQI و برای سنجش میزان کیفیت زندگی آزمودنی ها از پرسشنامه (SF-36) استفاده شد. از پروتکل تمرینی ویژه کالج آمریکایی طب ورزشی (ACSM) به مدت 12 هفته و هفته ای 3 جلسه بکار گرفته شد. از آزمون های t وابسته و مستقل برای تجزیه وتحلیل داده ها و جهت محاسبه های آماری از نرم افزار SPSS نسخه 25 استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد که پروتکل تمرینی بر کیفیت خواب و کیفیت زندگی و مولفه های آن ها اثر معناداری داشت. (05/0>p).
نتیجه گیریبه نظر می رسد که پروتکل تمرینی موردنظر می تواند به عنوان یک استراتژی و رویکرد مناسب، جهت بهبود کیفیت خواب و کیفیت زندگی در دانشجویان مورداستفاده قرار گیرد، بااین وجود با توجه به اینکه تعداد آزمودنی ها. پیشنهاد می گردد جهت بالا بردن اعتبار بیرونی تحقیقی تحقیقات بیشتری صورت گیرد.
کلید واژگان: کیفیت خواب, کیفیت زندگی, تمرین هوازیAim and BackgroundThe experience of independent living, changing lifestyle, quick consequences and dormitory life are among the challenges of students, which can have negative effects on the level of sleep and quality of life of students. This research was conducted with the aim of evaluating the effectiveness of 12 weeks of aerobic exercises on the level of sleep quality and quality of life indicators of students.
Methods and Materials:
The research method is semi-experimental. The statistical population of the research was made up of female students of Islamic Azad University, Lahijan Branch, who were selected purposefully and based on the entry and exit criteria of 27 people. The PSQI questionnaire was used to measure sleep quality and the SF-36 questionnaire was used to measure the subjects' quality of life. The special exercise protocol of the American College of Sports Medicine (ACSM) was used for 12 weeks and 3 sessions per week. Dependent and independent t-tests were used for data analysis and for statistical calculations using SPSS version 25 software.
FindingsThe results showed that the exercise protocol had a significant effect on the quality of sleep and quality of life and their components (P<0.05).
ConclusionsIt seems that the desired exercise protocol can be used as a suitable strategy and approach to improve the quality of sleep and quality of life in students, however, considering that the number of subjects. More research should be done in order to increase the external credibility of research.
Keywords: Quality Of Sleep, Quality Of Life, Aerobic Exercise -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و پنجم شماره 3 (پیاپی 183، امرداد و شهریور 1401)، صص 996 -1004مقدمه
سبک زندگی کم تحرک و ماشینی و از طرف دیگر، مشکلات فراوانی که در ایام پاندمی کووید 19 به وجود آمده است بر شاخص های کیفیت زندگی و انزوا و حمایت اجتماعی سالمندان اثر گذاشته است. ازاین رو، این تحقیق باهدف مقایسه کیفیت زندگی، حمایت و انزوای اجتماعی سالمندان فعال و غیرفعال در دوران پاندمی کووید 19 انجام شده است.
روش کارروش پژوهش توصیفی از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری تحقیق سالمندان بالای 60 سال شهرستان لاهیجان در سال 1400 می باشند که 213 نفر به صورت در دسترس با مراجعه به پارک ها، استخرها، باشگاه ها و سرای سالمندان انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل فرم مشخصات دموگرافیک و پرسشنامه های کیفیت زندگی لیپاد (1998)، حمایت اجتماعی زمیت و همکاران (1988) و انزوای اجتماعی مدرسی و همکاران (1396) بود. داده ها با استفاده از آزمون های کلموگروف اسمیرنوف، لوین، تحلیل واریانس و کوواریانس با نرم افزار SPSS نسخه 25 تجزیه وتحلیل شدند.
نتایجنتایج نشان داد که بین میزان کیفیت زندگی، انزوا و حمایت اجتماعی سالمندان فعال و غیرفعال با تاکید بر در دوران کووید 19 تفاوت معناداری وجود دارد (001/0).
نتیجه گیری:
به نظر می رسد که فعالیت بدنی و شرکت در فعالیت های ورزشی با توجه به حضور در مکان های عمومی متغیر مهمی در کاهش انزوای اجتماعی و بالا بردن حمایت اجتماعی می باشد و توجه به اینکه می تواند سطح کیفیت زندگی سالمندان را هم ازنظر جسمی و هم ازنظر ذهنی بالا ببرد.
کلید واژگان: سالمندان, کیفیت زندگی, انزوای اجتماعی, حمایت اجتماعی, فعالیت بدنیIntroductionThe sedentary and mechanical lifestyle and on the other hand, many problems that have arisen during the covid-19 pandemic have affected the indicators of the quality of life and isolation and social support of the elderly. Therefore, this research was conducted with the aim of comparing the quality of life, support and social isolation of active and inactive elderly people during the Covid-19 pandemic.
MethodsThe descriptive research method was of comparative causal type. The statistical population of the research is the elderly over 60 years old in Lahijan city in 1401, where 213 people were selected by referring to parks, swimming pools, clubs and nursing homes. The data collection tools included the demographic profile form and quality of life questionnaires of Lipad (1998), social support by Zammit et al. (1988) and social isolation by Madrasi et al. (2016). Data were analyzed using Kolmogov Smirnov, Levin, variance and covariance tests with SPSS software version 25.
ResultsThe results showed that there is a significant difference (0.001) between the quality of life, isolation and social support of active and inactive elderly with emphasis on the period of covid-19 (P≤0.001).
ConclusionIt seems that physical activity and participation in sports activities, due to being in public places, is an important variable in reducing social isolation and increasing social support, and taking into account that it can improve the quality of life of the elderly from a physical point of view. And raise the mouth.
Keywords: Elderly, Quality of life, Social isolation, Social Support, Physical Activity -
پرسش اصلی این پژوهش عبارت است از: «تقریر ابن سینا و علامه طباطبایی از برهان صدیقین چیست و چه اشتراک ها و تفاوت هایی با یکدیگر دارند؟» هدف از بررسی این مسیله، آگاهی عمیق تر نسبت به جایگاه و ارزش یکی از مهم ترین براهین اثبات خدا در فلسفه اسلامی است. در این نوشتار، با استفاده از روش تحلیلی - عقلی، ابتدا تلاش شده با بررسی آثار ابن سینا، گزارشی از تقریر او از برهان صدیقین ارایه گردد. سپس تقریر علامه طباطبایی از این برهان ارایه شده است. با مقایسه میان این دو تقریر، وجوه اشتراک و اختلاف آنها مطرح گردیده و در پایان، یافته های پژوهش در قالب نتیجه گیری ارایه شده است. بر اساس نتایج به دست آمده از این پژوهش، سه وجه اشتراک میان دو تقریر فوق وجود دارد: لمی بودن هر دو تقریر، بی نیازی هر دو تقریر از ابطال دور و تسلسل، و اثبات صفات واجب الوجود علاوه بر اثبات وجود او. از سوی دیگر، چهار وجه اختلاف میان دو تقریر مذکور وجود دارد: در تقریر ابن سینا، از اصل وجود استفاده شده است، درحالی که در تقریر علامه طباطبایی از اصل واقعیت؛ تقریر ابن سینا تنها قادر به اثبات ضرورت ذاتی واجب الوجود است، ولی تقریر علامه طباطبایی، ضرورت ازلی واجب الوجود بالذات را نیز اثبات می کند؛ ابن سینا در تقریر خود از مقدمات متعددی استفاده کرده است، ولی علامه طباطبایی در تقریر خود با استفاده از کم ترین مقدمات، مطلوب را اثبات کرده است.کلید واژگان: برهان صدیقین, اثبات واجب, وجوب وجود, اصل واقعیت, ابن سینا, علامه طباطباییThe main question of this research is: "What is Ibn Sina's and Allameh Tabatabayi's report on Siddiquin's argument and what are their commonalities and differences with each other?" The purpose of examining this issue is to gain a deeper awareness of the position and value of one of the most important proofs of God in Islamic philosophy. In this article, using the analytical-rational method, an attempt has been made to present a report of Avicenna's speech from Burhan (Argument) Siddiqin by examining his works. Then Allameh Tabatabayi's speech about this argument is presented. By comparing these two speeches, their commonalities and differences are discussed, and at the end, the findings of the research are presented in the form of conclusions. Based on the results obtained from this research, there are three aspects in common between the above two speeches: “demonstration through the cause” (being Lemmi) of both speeches, the absence of the need for both speeches to negate logical turn and sequence, and proving the attributes of Wajib al-Wujud in addition to proving his existence. On the other hand, there are four differences between the two mentioned speeches: in Ibn Sina's speech, the principle of existence is used, while in Allameh Tabatabayi's speech, the principle of reality is used; Ibn Sina's speech is only capable of proving the inherent necessity of wajib al-wujud, but Allameh Tabatabayi's speech also proves the eternal necessity of inherent wajib-ul-wujud. Ibn Sina has used many preliminaries in his speech, but Allameh Tabatabayi has proved the ideal by using the fewest preliminaries in his speech.Keywords: Siddiqin's Argument, proving of necessity, necessity of existence, principle of reality, Ibn Sina, Allameh Tabatabayi
-
پرسش اصلی این پژوهش این است که «علامه طباطبایی به ویژه در تفسیر المیزان چه مطالبی مرتبط با جامعه شناسی دین بیان کرده است؟» نویسنده در این تحقیق تلاش کرده است با استفاده از روش تحلیلی استنباطی و با تمرکز بر آثار علامه طباطبایی، ابتدا مراحل مختلفی که دین از مرحله صدور از اراده تشریعی خداوند تا مرحله ظهور و بروز در حیات اجتماعی انسان طی می کند را بازگو نموده و سپس به بررسی ابعاد مختلف دین که مورد توجه جامعه شناسان دین قرار گرفته بپردازد و دیدگاه علامه طباطبایی را با تاکید بر تفسیر المیزان استخراج نماید. براساس یافته های این تحقیق، علامه طباطبایی در مقام تعریف دین، تعریفی معرفت شناختی از دین ارایه می دهد. همچنین از نظر علامه طباطبایی تلاش های صورت گرفته از سوی برخی نویسندگان در راستای تفسیر مادی گرایانه از چیستی دین، صحیح به نظر نمی رسد.علامه طباطبایی ضمن آنکه ریشه دین را در عالم وراء طبیعت می داند، برای دین در صحنه زندگی اجتماعی کارکردهایی را قایل است که از جمله آنها می توان به "تنظیم حیات اجتماعی و مقابله با انحرافات" اشاره کرد.کلید واژگان: جامعه شناسی دین, حقیقت دین, پیدایش دین, فطرت, منشا دین, علامه طباطبایی, المیزانThe main question of this paper is what Allamah Tabatabaii -particularly in his al-Mizan- says on sociology of religion. Having adopted an analytical-deductive method in his effort, the author has first tried to introduce religion from its early source i.e. from the divine will of law to its development in social life, and then to study different facets of religion -came to the attention of sociologists- coming up with Allamah’s views particularly in the light of his al-Mizan. According to the findings, Allamah’s definition of religion is epistemological. He also holds that materialistic definitions of religion suggested by some scholars do not seem correct. Having regarded the origin of religion from the supernatural world, Allamah Tabatabaii holds some functions in the area of social life; mention can be made to the “management of social life and treating deviations”.Keywords: Sociology of Religious, the reality of religion, the rise of religion, innate nature, The origin of religion, Allamah Tabatabaii, Al-Mizan
-
هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر راهبردهای تنظیم هیجان و خودکارآمدی ورزشی کودکان/نوجوانان ورزشکار بود. روش پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. کلیه دانش آموزان ورزشکار شهر رشت در سال تحصیلی 99-1398 جامعه آماری این پژوهش را تشکیل دادند که از میان آنها 30 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین و تقسیم شدند و به پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و همکاران، 2005) و مقیاس خودکارآمدی ورزشی (کرل و همکاران، 2007) پاسخ دادند. شرکت کنندگان گروه آزمایش، 8 جلسه برنامه مهارت های زندگی را دریافت نمودند. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که آموزش مهارت های زندگی بر راهبردهای تنظیم هیجان و خودکارآمدی ورزشی دانش آموزان ورزشکار مناطق محروم، تاثیرگذار بود و آزمودنی های گروه آزمایش نسبت به آزمودنی های گروه کنترل در پس آزمون ، خودکارآمدی ورزشی و تنظیم هیجان سازگارانه بیشتر و تنظیم هیجان ناسازگارانه کمتری داشتند و از نظر آماری معنی دار بود. بنابراین استفاده از آموزش مهارت های زندگی می تواند موجب افزایش خودکارآمدی ورزشی و تنظیم هیجان سازگارانه و نیز کاهش تنظیم هیجان ناسازگارانه دانش آموزان ورزشکار شود.
کلید واژگان: خودکارآمدی ورزشی, راهبردهای تنظیم هیجان, مهارت های زندگیThe aim of this study was the effectiveness of life skills training on emotion regulation strategies and sports self-efficacy of children / adolescent athletes. The research method was quasi-experimental with a pretest-posttest design with a control group. The statistical population of this study consisted of all student-athletes in Rasht in the academic year 2009-2010, from which 30 people were selected by available sampling and randomly replaced in two experimental groups (15 people) and control (15 people). They answered the Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (Garnowski et al.2005) and the Sports Self-Efficacy Scale (Kerel et al. 2007). The participants in the experimental group received 8 sessions of life skills program. Data were analyzed using multivariate analysis of covariance. The results showed that life skills training had an effect on emotion regulation strategies and sports self-efficacy of students in disadvantaged areas. They had more and less maladaptive emotion regulation. It seems that the use of life skills training increases athletic self-efficacy and adaptive emotion regulation, as well as decreases maladaptive emotion regulation in athlete students.
Keywords: Sports Self-Efficacy, Emotion Regulation Strategies, Life Skills -
این پژوهش به بررسی نقش فلسفه در تمدن اسلامی می پردازد. سوال اصلی این است که «فلسفه اسلامی چه نقش و جایگاهی در پیش برد تمدن اسلامی داشته است؟». برای پاسخ به این پرسش با استفاده از روش تحقیق گردآوری اطلاعات به شیوه کتاب خانه ای و روش تحلیلی عقلی به بررسی نقش فلسفه در تمدن اسلامی پرداخته شده است. نتیجه تحقیق حاضر عبارت است از: 1) فلسفه تعاریف متعددی دارد و اساس این تحقیق، بر مفهوم فلسفه به مثابه روشی عقلی در راستای در بررسی احکام کلی هستی قرار داده شده است؛ 2) ازجمله نقش های حیاتی فلسفه در پیشرفت تمدن، کمک به هویت سازی فرهنگی برای جامعه است؛ 3) نقش حیاتی دیگر فلسفه در زمینه تمدن، زمینه سازی برای ساختن نظام فکری است؛ 4) سومین نقش فلسفه، مهیاساختن زمینه برای اصلاح زندگی اجتماعی از راه مقابله با انحرافات فکری؛ مانند نیهیلیسم، نسبی گرایی و شکاکیت است؛ 5) چهارمین نقش اساسی فلسفه در تمدن، برآوردن نیاز فطری انسان به دانستن واقعیات است؛ 6) پنجمین کارکرد اساسی فلسفه در تمدن، کمک به ایجاد گفت وگو بین تمدن های مختلف از یک سو و بین جریان های فکری مختلف در چارچوب تمدن اسلامی ازسوی دیگر است. اگر فلسفه اسلامی به دنبال تاثیرگذاری بیش تر بر تمدن اسلامی است، باید به دنبال تاثیرگذاری در عرصه های مختلف اجتماعی، آموزشی، سیاسی و... باشد تا نیازهای جامعه اسلامی کنونی را برآورده کند.کلید واژگان: تمدن, تمدن اسلامی, فلسفه اسلامی, مابعدالطبیعه, اندیشه معاصر, روش عقلانیJournal of Interdisciplinary studies of Islamic revolution civilization, Volume:1 Issue: 1, 2022, PP 115 -132This study examines the role of philosophy in Islamic civilization. And the main question is, "What place has Islamic philosophy played in the advancement of Islamic civilization?" The author has studied the role of philosophy in Islamic civilization using the analytical-rational method. The result of the present research is: (1) Philosophy has several definitions and the basis of this research is based on the concept of philosophy as a rational method in order to study the general rules of existence; (2) One of the vital roles of philosophy in the development of civilization is to help create cultural identity for society; (3) Another vital role of philosophy in the field of civilization is to lay the groundwork for the construction of an intellectual system; (4) The third role of philosophy is to prepare the ground for the reform of social life by confronting intellectual perversions, such as nihilism, relativism, and skepticism; (5) The fourth fundamental role of philosophy in civilization is to satisfy man's innate need to know the facts; (6) The fifth basic function of philosophy in civilization is to help create a dialogue between different civilizations on the one hand and between different currents of thought within the framework of Islamic civilization. Yes, one thing remains here and that is that if Islamic philosophy seeks to have a greater impact on Islamic civilization, it must seek to influence in various areas of social, educational, political, etc. to meet the needs of the current Islamic society. .Keywords: Civilization, Islamic civilization, Islamic philosophy, metaphysics, contemporary thought, Rational Method
-
زمینه و هدف
خواب یکی از عناصر مهم در چرخه های شبانه روزی است که با بازسازی قوای جسمانی و روانی همراه می باشد و تاثیر فراوانی بر کیفیت زندگی دارد. فعالیت های ورزشی از جمله عوامل مداخله گر در بهبود کیفیت خواب و کیفیت زندگی است؛ از این رو، این مطالعه با هدف تاثیر تمرینات هوازی بر بهبود کیفیت ذهنی خواب و کیفیت زندگی سالمندان انجام شد.
مواد و روش هامطالعه از نوع نیمه تجربی می باشد و آزمودنی های این مطالعه را 40 سالمند در سال 1399 تشکیل دادند. برای احصا اطلاعات از پرسشنامه دموگرافیک محقق ساخته و پرسشنامه های استاندارد سنجش کیفیت خواب پیترزبورگ (PSQI) و کیفیت زندگی ((SF-36 استفاده شد. از یک پروتکل تمرینی مناسب جهت مداخله مورد نظر به کار گرفته شد و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های شاپیرو-ویلک، پارامتریک تی وابسته و ناپارامتریک ویلکاکسون و برای محاسبه های آماری از نرم افزار spss استفاده شده است.
یافته هاپس از انجام تمرین هوازی میانگین نمره کیفیت خواب از 1/8 به 6 کاهش یافته یعنی 26 درصد بهبود در کیفیت خواب و میانگین نمره کیفیت زندگی از 63/78 به 73/81 افزایش یافته یعنی4 درصد پیشرفت در کیفیت زندگی مشاهده شد (05/0<P).
نتیجه گیریبه نظر می رسد مداخله مورد نظر تاثیر معنی داری بر متغیرهای مورد مطالعه دارد و فعالیت های ورزشی باعث بهبود سطح کیفیت خواب و کیفیت زندگی سالمندان می شود.
کلید واژگان: تمرینات هوازی, سالمندان, اختلالات خواب, کیفیت زندگیAim and BackgroundSleep is one of the important elements in circadian cycles that is associated with the restoration of physical and mental strength and has a great impact on quality of life. Sports activities are among the interfering factors in improving the quality of sleep and quality of life; Therefore, this study was conducted with the aim of the effect of aerobic exercise on improving the mental quality of sleep and quality of life of the elderly.
Methods and MaterialsThis is a quasi-experimental study and the subjects of this study were 40 elderly people in 1399. For data analysis, a researcher-made demographic questionnaire was used and the standard questionnaires for measuring Petersburg quality of sleep (PSQI) and quality of life (SF-36) were used. An appropriate training protocol was used for the intervention and data were analyzed. Shapiro-Wilk, dependent parametric t-test and non-parametric Wilcoxon tests were used and statistical calculations were used by SPSS software.
FindingsAfter aerobic exercise, the average score of sleep quality decreased from 8.1 to 6, ie 26% improvement in sleep quality and the average score of quality of life increased from 78.63 to 81.73, ie 4% improvement in quality of life was observed (p≤ 0.05).
ConclusionsIt seems that the intervention has a significant effect on the studied variables and sports activities improve the level of sleep quality and quality of life of the elderly.
Keywords: Aerobic exercise, Elderly, Sleep disorders, Quality of life -
پرسش اصلی این پژوهش عبارت است از: «تقریر ابن سینا (ره) و تقریر علامه طباطبایی (ره) از برهان صدیقین چیست و چه اشتراک ها و چه تفاوت هایی با یک دیگر دارند؟» هدف از بررسی این مسئله آگاهی عمیق تر نسبت به جایگاه و ارزش یکی از مهمترین براهین اثبات خدا در فلسفه اسلامی است. در این نوشتار با استفاده از روش تحلیلی _ عقلی، ابتدا تلاش شده با بررسی آثار ابن سینا (ره)، گزارشی از تقریر او از برهان صدیقین ارایه گردد. سپس تقریر علامه طباطبایی (ره) از این برهان ارایه شده است. با مقایسه میان این دو تقریر، وجوه اشتراک و اختلاف آن ها مطرح گردیده و در پایان، یافته های پژوهش در قالب نتیجه گیری ارایه شده است. بر اساس نتایج بدست آمده از این پژوهش؛ سه وجه اشتراک میان دو تقریر فوق وجود دارد: لمی بودن هر دو تقریر، بی نیازی هر دو تقریر از ابطال دور و تسلسل، و اثبات صفات واجب الوجود علاوه بر اثبات وجود او. از سوی دیگر چهار وجه اختلاف میان دو تقریر مذکور وجود دارد: در تقریر ابن سینا (ره) از اصل وجود استفاده شده است در حالی که در تقریر علامه طباطبایی (ره) از اصل واقعیت، تقریر ابن سینا (ره) تنها قادر به اثبات ضرورت ذاتی واجب الوجود است، در حالی که تقریر علامه طباطبایی (ره) ضرورت ازلی واجب الوجود بالذات را نیز اثبات می کند، ابن سینا (ره) در تقریر خود از مقدمات متعددی استفاده کرده است در حالی که علامه طباطبایی (ره) در تقریر خود با استفاده از کم ترین مقدمات، مطلوب را اثبات کرده است.
کلید واژگان: برهان صدیقین, اثبات واجب, وجوب وجود, اصل واقعیت, ابن سینا(ره), علامه طباطبایی(ره) -
فصلنامه حکمت اسلامی، پیاپی 31 (زمستان 1400)، صص 125 -140نظریه تکامل انواع داروین، از جمله نظریات مهم در کیفیت خلقت انسان است. امری که همواره مورد بحث و گفت وگو در میان اندیشمندان در حوزه های مختلف فکری بوده است. تاثیر این نظریه در حوزه دین و باورهای دینی نیز امری غیر قابل انکار است؛ تا بدان جاکه این نظریه به عنوان توجیه کننده عقاید خداناباوران محسوب شده و عقاید دینی را با چالش مواجه می کند. از جمله متفکرانی که براساس این نظریه و مدعیات مطرح شده در آن سعی در به چالش کشیدن آموزه های دینی کرده است، یووال نوح هراری است. وی نسبت به پذیرش این نظریه سه پیامد را ذکر می کند که با تلقی رایج از انسان و خدا و باورهای دینی سازگاری ندارد. این سه پیامد عبارت اند از:الف) تبار مشترک میان انسان و حیوان، عاملی برای نافرمانی از دستورات خداوند؛ب) عدم ارایه توجیه و تبیینی عقلانی از وجود روح؛ج) انکار اختیار و آزادی.هدف نگارنده در این نوشتار آن است که با روش تحلیلی تطبیقی، لوازم و پیامدهای این نظریه و مدعیات هراری در سه بخش مذکور را مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. افزون بر این، کاستی های موجود در سخنان هراری را نیز آشکار سازد.کلید واژگان: تکامل, اراده, تبار مشترک, روح, هراریHikmat - e - Islami, Volume:8 Issue: 31, 2022, PP 125 -140Darwin’s theory of the evolution of species is one of the significant ones in the explanation of man’s creation. It has always been under discussion and controversy by the thinkers in different fields. The influence of that theory in religion and religious beliefs is undeniable. It has gone far enough to justify atheism challenging religious beliefs. From among the intellectuals who tried to challenge religious doctrines as per the theory and its claims is Yuval Noah Harari. In his acceptance of the evolution theory, Harari mentions three consequences incompatible with the ongoing attitude about God, man and religious beliefs:That common ancestry between man and animal is a cause to disobey the commands of Lord Almighty;Lack of reasonable justification and explanation for the existence of spirit;Denial of free will and free outcomes.In their research through a comparative-analytic method, the authors aim to examine the consequences of the theory and Harari’s claims in the above three areas. Moreover, he wants to demonstrate defects in Harari’s words?.Keywords: evolution, will, common ancestry, spirit, Harari
-
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و چهارم شماره 4 (پیاپی 178، مهر و آبان 1400)، صص 3610 -3623مقدمه
دوران جوانی، مهم ترین دوره شکل گیری عادات و رفتارهای سالم میباشد و بهمنظور رفع اختلالات تصویر بدنی از ورزش میتوان بهعنوان راه حل کمهزینه و کم عارضه استفاده کرد و در این میان ادراک فرد از خودکارآمدی و عزتنفس میتواند اثرگذار باشد. ازاینرو، این تحقیق باهدف بررسی نقش تصویر بدن، خودکارآمدی و عزتنفس در مشارکت ورزشی دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهرستان لاهیجان انجام شد.
روش کاردر این مطالعه توصیفی-همبستگی 216 دانشآموز از شهرستان لاهیجان انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامههای انگیزه مشارکت ورزشی گیل (1983)، تصویر بدن کش و همکاران (1990)، خودکارآمدی شرر و همکاران (1982) و عزتنفس رزنبرگ (2006) دادهها بهوسیله نرمافزارهای SPSS و PLS و با کمک آزمونهای آماری تجزیهوتحلیل شدند.
نتایجمیانگین و انحراف معیار سنی واحدهای پژوهش 4/8± 19/17 سال میباشد. میانگین نمره مشارکت ورزشی 23/36 و تصویر بدنی 42/3 در سطح خوب، خودکارآمدی 56/3 و عزتنفس 62/3 بالاتر از سطح میانگین بودند و بین تصویر بدنی، خودکارآمدی و عزتنفس با مشارکت ورزشی دانش آموزان دختر ارتباط آماری معنیداری وجود داشت(001/0> p).
نتیجهگیریتصویر بدن بهصورت مستقیم در میزان مشارکت ورزشی دانش آموزان دختر نقش مثبت و معناداری دارد و نقش خودکارآمدی و عزتنفس بهصورت همزمان نیز رابطه بین تصویر بدن و مشارکت ورزشی را بهصورت مثبت و معنادار تسهیل می کنند.
کلید واژگان: رضایت بدنی, خودکارآمدی, عزت نفس, دانش آموزانIntroductionAdolescence is the most important period for the formation of healthy habits and behaviors, and in order to eliminate body image disorders, exercise can be used as a low-cost and low-complication solution, and in the meantime, a person's perception of self-efficacy and self-esteem. It can be effective. Therefore, this study was conducted to investigate the role of body image, self-efficacy and self-esteem in sports participation of female high school students in Lahijan.
MethodsIn this descriptive-correlational study, 216 students from Lahijan city were selected. Data were collected from Gale (1983), Bodybuilding et al. (1990), Scherer et al. (1982) and Rosenberg (2006) self-efficacy questionnaires using SPSS and PLS software and with the help of tests. They were statistically analyzed.
ResultsThe mean and standard deviation of the age of the research units is 17.19 17 8.4 years. The mean score of sports participation was 36.23 and body image was 3.42 at a good level, self-efficacy was 3.56 and self-esteem was 3.62 above the mean level. There was a statistically significant relationship between body image, self-efficacy and self-esteem with sports participation of female students. There was (p˂0 / 001).
ConclusionBody image directly plays a positive and significant role in the level of sports participation of female students, and the role of self-efficacy and self-esteem simultaneously facilitate the relationship between body image and sports participation in a positive and significant way.
Keywords: Physical Satisfaction, Self-Efficacy, Self-Esteem, Students -
پیش بینی سلامت روانی براساس مقیاس ذهن آگاهی، سن و جنس در ورزشکاران استان گیلان در زمان شیوع COVID-19زمینه و هدف
شیوع جهانی COVID-19 بر سلامت روان اثر گذاشته و پیامدهای روان شناختی بسیاری به ویژه برای ورزشکاران به همراه داشته است؛ بنابراین، هدف از این پژوهش پیش بینی سلامت روان براساس مقیاس ذهن آگاهی، سن و جنس در ورزشکاران استان گیلان در زمان شیوع COVID-19 می باشد.
مواد و روش هاروش تحقیق توصیفی همبستگی می باشد. جامعه آماری تحقیق را ورزشکاران نخبه استان گیلان در سال 1400 تشکیل دادند. روش نمونه گیری به صورت تصادفی و براساس معیارهای ورود و خروج با مراجعه به باشگاه های ورزشی و ادارات تربیت بدنی 95 نفر تعیین شد. ابزارهای تحقیق را ذهن آگاهی براون و رایان MMAS) در سال 2007 و پرسشنامه SCL-90-Rدراگوتیس و همکارانش در سال 1999 تشکیل داد. جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات از آمار توصیفی و شاخص های پراکندگی و همچنین آمار توصیفی و آزمون های آماری همبستگی مانند پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه روش گام به گام استفاده شد. از نرم افزار SPSS نسخه 25 با سطح معنی داری 05/0 استفاده شد.
یافته هانتایج پژوهش نشان داد که بین مقیاس ذهن آگاهی و سلامت روان در ورزشکاران مرد و زن استان گیلان روانی با توجه به سن ارتباط وجود دارد (001/0≥ P). همچنین متغیر ذهن آگاهی پیش بینی کننده سلامت روان با توجه به جنسیت در ورزشکاران استان گیلان می باشد (001/0≥ P).
نتیجه گیریبه نظر می رسد که ذهن آگاهی می تواند پیش بینی کننده سلامت روان در مردان و زنان ورزشکار باشد.
کلید واژگان: سلامت روان, ذهن آگاهی, مردان, زنان, COVID-19Aim and BackgroundThe global prevalence of COVID-19 has affected mental health and has had many psychological consequences especially for athletes; Therefore, the aim of this study was to predict the mental health based on the Mindfulness, Age and Sex Scale in Athletes in Guilan Province at the Outbreak of COVID-19.
Methods and MaterialsThe research method is descriptive correlation. The statistical population of the study consisted of elite athletes of Guilan province in 1400. Sampling method was determined randomly and based on entry and exit criteria by referring to sports clubs and physical education offices of 95 people. The research tools were the mindset of Brown and Ryan MMAS in 2007 and the SCL-90-R questionnaire of Dragotis et al. In 1999. Descriptive statistics and dispersion indices as well as descriptive statistics and correlational statistical tests such as Pearson and stepwise multiple regression analysis were used to analyze the data. SPSS software version 25 with a significance level of 0.05 was used.
FindingsThe results showed that there is a relationship between mindfulness scale and mental health in male and female athletes in Guilan province according to age (P≥0.001). Also, the variable of mindfulness predicts mental health according to gender in athletes in Guilan province (P≥0.001).
ConclusionsIt seems that mindfulness can be a predictor of mental health in men and women athletes.
Keywords: Mental Health, Mindfulness, Men, Women, COVID-19 -
این تحقیق با هدف ارزیابی برهمکنش ژنوتیپ در محیط بر عملکرد دانه 20 ژنوتیپ گندم نان و تعیین سازگاری و پایداری عملکرد ژنوتیپ های مورد بررسی در هشت ایستگاه تحقیقاتی اقلیم معتدل کشور در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار به مدت دو سال زراعی (1396- 1394) انجام شد. ارزیابی سازگاری و پایداری عملکرد ژنوتیپ ها با استفاده از معیارهای پایداری ناپارامتری رتبه بندی و پارامتری روش های تک متغیره و چند متغیره (GGEبای پلات) انجام شد. بر اساس نتایج تجزیه واریانس مرکب، برهمکنش سال در مکان و ژنوتیپ در سال در مکان برای عملکرد دانه ژنوتیپ های گندم معنی دار بودند. مقایسه میانگین ها نشان داد که لاین های G16 ،G12 ،G10 و G15 از بالاترین عملکرد دانه برخوردار بودند. تجزیه ناپارامتری رتبه نشان داد که ژنوتیپ های G4، G12، G14، G15 و G16 با کمترین میزان رتبه و انحراف معیار رتبه، پایدار ترین ژنوتیپ ها بودند. بر اساس تجزیه GGEبای پلات، محیط های مورد آزمایش به سه گروه که امکان سازگاری خصوصی برای ژنوتیپ های گندم را داشتند، گروه بندی شدند. با استفاده از نمودار GGEبای پلات مشخص شد که ژنوتیپ های G2، G3، G13، G14، G18، G4 و G1 دارای عملکرد دانه پایدارتری نسبت به سایر ژنوتیپ ها بودند. براساس آماره های پایداری ناپارامتری و نمودار GGEبای پلات، ژنوتیپ G14 پایدارترین ژنوتیپ بود. بر اساس نتایج این تحقیق، ژنوتیپ های G14: KAUZ/LUCO-M//PVN/STAR/3/Yaco/2*Parus/4/Pishtaz (امین)، G15: FRNCLN/ROLF07 (فرین) و G16: MUU/KBIRD که دارای پتانسیل عملکرد بالا و پایداری عملکرد قابل ملاحظه ای بودند، برای نامگذاری انتخاب شدند.
کلید واژگان: تجزیه ناپارامتری, سازگاری خصوصی, گندم نان و GGEبای پلاتThis study was conducted with the objective of analyzing genotype × environment (GE) interaction on grain yield of 20 bread wheat promising lines. The experiment carried out using randomized complete blocks design with three replications in eight experimental stations in temperate regions of Iran in two cropping seasons (2015-2017). To assess the yield stability and adaptability of genotypes non-parametric ranking statistic and some univariate stability statistics as well as GGE biplot method were used. Combined analysis of variance revealed that genotype × year × location and year × location interaction effects on grain yield were significant. Mean comparison showed that promising lines; G16, G12, G10 and G15 had the highest grain yield, respectively. Nonparametric ranking analysis showed that genotypes; G4, G12, G14, G15 and G16 with the lowest ranks and standard deviation of ranks had the highest yield stability. The GGE biplot analysis differentiated environments into three sub-environmental groups with top-yielding genotypes. Using GGE biplot showed that genotypes; G2, G3, G13, G14, G18, G4 and G1 had higher grain yield stability, respectively. Based on non-parametric ranking statistic and GGE biplot, genotype G14 was identified as genotype with highest yield stability. According to the results of this tsudy genotypes G14: KAUZ/LUCO-M//PVN/STAR/3/Yaco/2*Parus/4/Pishtaz (Amin), G15: FRNCLN/ROLF07 (Farin), and G16: MUU/KBIRD had high grain yield potential and stability performance and have been recommended for release as new cultivars for the temperate agro-climatic zone of Iran.
Keywords: Adaptation, Bread wheat, Non-parametric analysis, GGE biplot -
زمینه و هدف
سالمندی با تغییراتی در حوزههای جسمانی، حرکتی و کارکردهای ذهنی همراه است و میتواند بر شیوههای زندگی افراد اثرگذار باشد؛ بنابراین هدف از این پژوهش اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس و تعادل در مردان سالمند میباشد.
مواد و روشها:
پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیشآزمون و پسآزمون است. جامعه آماری شامل مردان سالمند 60 تا 70 سال میباشند که به مراکز توانبخشی و روانشناسی شهر شاهرود در سال 1399 مراجعه نمودند. روش نمونهگیری بهصورت هدفمند و بر اساس معیارهای ورود و خروج پژوهش، تعداد 24 نفر واجد شرایط بهطور هدفمند شناسایی شده بهصورت تصادفی به 2 گروه 12 نفری گمارده شدند. درنهایت و بر اساس معیارهای ورود و خروج پژوهش تعداد آزمودنیها به 21 نفر شامل گروه درمان شناختی-رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی 11 نفر و گروه کنترل 10 نفر تقلیل یافت. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس تعادل برگ (BBS) و استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983) بود. در این پژوهش از نرمافزار آماری SPSS نسخه 25 نیز برای تجزیهوتحلیل داده ها و همچنین روش تحلیل کوواریانس یکراهه استفاده شد.
یافتهها:
نتایج پژوهش نشان داد که درمان شناختی-رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی بر تعادل و استرس در مردان سالمند اثر معنیداری وجود داشت (001/0≥p).
نتیجهگیری:
به نظر می رسد که مداخله شناختی-رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی بر متغیرهای پژوهش اثرگذارند، با ابن وجود جهت بالا بردن اعتبار بیرونی پژوهش پیشنهاد میگردد که پژوهشهای بیشتری صورت گیرد.
کلید واژگان: شناختی-رفتاری, ذهن آگاهی, تعادل, استرس, مردان سالمندAim and Background:
Aging is associated with changes in physical, motor and mental functions and can affect people's lifestyles; therefore, the aim of this study was the effectiveness of mindfulness-based cognitive therapy on stress and balance in older men.
Methods and Materials:
The present study is a quasi-experimental study with pre-test and post-test design. The statistical population includes men aged 60 to 70 years who referred to rehabilitation and psychology centers in Shahrud in 2020. Purposeful sampling method and based on the inclusion and exclusion criteria of the study, 24 qualified people were randomly identified and randomly assigned to 2 groups of 12 people. Finally, according to the inclusion and exclusion criteria of the study, the number of subjects was reduced to 21 people, including the cognitive-behavioral therapy group based on mindfulness 11 people and the control group 10 people. Research instruments included Berg Balance Scale (BBS) and Cohen et al. (1983) Perceived Stress. In this study, SPSS statistical software version 25 was used to analyze the data as well as One-way analysis of covariance.
FindingsThe results showed that mindfulness-based cognitive-behavioral therapy had a significant effect on balance and stress in older men (P≤0.001).
ConclusionsIt seems that mindfulness-based cognitive-behavioral interventions affect research variables. However, in order to increase the external validity of the research, it is suggested that more research be done.
Keywords: Mindfulness, Balance, Stress, Elderly men -
فصلنامه حکمت اسلامی، پیاپی 28 (بهار 1400)، صص 159 -183
پرسش اصلی این تحقیق عبارت است از: «وجوه شباهت و تفاوت دیدگاه کانت و علامه طباطبایی در مورد رابطه صلح و مردم سالاری چیست؟». در این تحقیق که هدف آن ارایه بحثی تطبیقی میان اندیشه سیاسی کانت و علامه طباطبایی بوده، با استفاده از روش تحلیلی عقلی به بررسی این فرضیه پرداخته شده است که هر دو متفکر رابطه ضروری میان مردم سالاری و صلح پایدار قایل نیستند. بر اساس یافته های تحقیق، دیدگاه کانت و دیدگاه علامه طباطبایی درباره رابطه صلح و مردم سالاری، در این موارد به یکدیگر شباهت دارد: استفاده از روش تحلیلی عقلی، نگرش نظام مند و جامع به مساله، تکاملی شمردن زندگی انسان و هدف شمردن دست یابی به صلح در این فرآیند تکاملی، قانون مند دانستن نظام جهان و تحلیل رفتار انسان ها بر پایه استخدام. دیدگاه این دو متفکر از این جهات با یکدیگر تفاوت دارد: ایده آلیست بودن کانت در مقابل ریالیست بودن علامه طباطبایی، تضادگرا بودن کانت در مقابل وفاق گرا بودن علامه طباطبایی، انسان محور بودن کانت در مقابل خدامحور بودن علامه طباطبایی، قانون مدار بودن کانت در مقابل شریعت مدار بودن علامه طباطبایی، هدف غایی بودن صلح در نظر کانت و هدف واسطه ای بودن صلح در نظر علامه طباطبایی.
کلید واژگان: مردم سالاری, دموکراسی, صلح, صلح دموکراتیک, جمهوری, نظریه استخدام, کانت, علامه طباطبایی (ره), اندیشه سیاسی اسلامHikmat - e - Islami, Volume:8 Issue: 28, 2021, PP 159 -183The main question of this research is: “What are the similarities and dissimilarities of Allamah Tabatabaii and Kant’s points of view on the tie between democracy and peace?” The method adopted for the study of their political thought is rational-analytic. The research deals with the idea that both thinkers do not believe in the necessary tie between democracy and perpetual peace. According to the findings, their views on the issue are similar: their use of rational-analytic method, their systematic and comprehensive attitude to the issue, that man’s course of life is evolutionary and aims to promote peace, that the system of world is regulated, and the analysis of man’s behavior as per employment. Their dissimilar views are: that Kant is idealist but Allamah is realist, that Kant sides with opposition but Allamah with compatibility, that Kant is humanist but Allamah is theocentric, that Kant deals with positive laws but Allamah with divine laws, and that peace for Kant is the final aim but for Allamah is an intermediate aim.
Keywords: Democracy, Peace, democratic peace, republic, the theory of employment, Kant, Allamah Tabatabaii, the political thought of Islam
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.