به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

hassan karimian

  • علی هژبری*، حسین توفیقیان، حسن کریمیان

    نهادهای دین و دولت در دوره ساسانیان پیوند عمیقی با هم داشته است. آتشکده ها با حمایت های دولتی در سراسر ایران، نقش مهمی در پیوند ملی داشته و با اجرای مراسم دینی یک دست به حکومت مرکزی یاری می رساندند. آتشدان با قرارگیری درمیان آتشکده های ساسانی، یکی از ملزومات پرستش و از مهم ترین ادوات نیایش در دین مزدیسنی و به عنوان جایگاه و تختگاه نماد خدای بزرگ بوده است؛ بنابراین از مقدس ترین بخش های آتشکده به شمار می رود. آتشدان های دوره ساسانی از تنوع زیادی در شکل برخوردار بوده و به تبع مصالح متفاوتی دارند. بیشتر آتشدان های ساسانی از جنس سنگ یا گچ و در معدود مواردی از گل ساخته شده اند و تعدادی از آتشدان ها مخروطی شکل با طرح قاشقی یا ساده در آن ها دیده می شود؛ اما نکته جالب توجه این که در ایالت فارس در دوره ساسانی، (شامل: استان های فارس و بوشهر امروز و بخش هایی از نواحی مجاور آن ها)، تمام آتشدان های کشف شده از جنس سنگ ساخته شده و در بیرون از این ایالت به استثناء چند آتشدان که احتمالا به آتش بهرام اختصاص داشته، همگی آتشکده های مکشوف دیگر، آتشدانی از جنس گچ داشته اند. با این وصف احتمالا معنای خاصی در این انتخاب جنس آتشدان در دوره ساسانی نهفته است. پرسشی که اینجا مطرح است درمورد ارتباط مکان جغرافیایی آتشکده با جنس آتشدان است که آیا می توان بین ولایتفارس در دوره ساسانی و جنس و مصالح ساخت آتشدان ارتباطی مشخص نمود یا خیر؟ این پژوهش بنیادی با کمک گرفتن از داده های میدانی، حاصل بررسی های باستان شناختی و نیز کشفیات اتفاقی از نقاط مختلف و نیز بهره گرفتن از اطلاعات کتابخانه ای انجام شده است. علاوه بر این، یکی از انواع آتشدان های شناخته شده به شکل پرده جمع شده است که در برخی سکه های دوره ساسانی نیز دیده می شود. در نهایت به نظر می رسد از آنجایی که ولایت فارس به عنوان تختگاه شاهنشاهی ساسانی، دارای اهمیت به سزایی بوده، از این رو، آتش را در آتشدان های سنگی بر تخت می نشاندند.

    کلید واژگان: دوره ساسانی, آتشکده, آتشدان, ولایت فارس
    Ali Hozhabri *, Hosein Tofighian, Hassan Karimian

    The institutions of religion and state had a deep connection during the Sasanian period. Fire temples played an important role in national unity with governmental support throughout Iran, aiding the central government by conducting religious ceremonies. Fire altars, as part of the Sasanian fire temples, were essential for worship and one of the most important tools of worship in Zoroastrianism, serving as the place and throne of the great god; therefore, they are considered among the most sacred parts of fire temples. Sasanian fire altars varied in shape and material, serving different purposes. Most Sasanian fire altars were made of stone or gypsum, with a few cases made of clay. Some fire altars were cone-shaped with spoon or simple designs. An interesting point to note is that in the province of Fars (including the present-day provinces of Fars and Bushehr, and parts of the neighboring areas) during the Sasanian period, all discovered fire altars were made of stone. Except for a few cases possibly dedicated to Azar-Bahram, all the other discovered fire temples had gypsum fire altars. With this description, there may be a specific meaning hidden in the choice of fire altar material during the Sasanian period. The question raised here is about the geographical location of fire temples in relation to the material of fire altars whether a clear connection could be established between the Sasanian-Period Fars and the construction materials of fire altars or not. This fundamental research was conducted by examining field data, archaeological studies, accidental discoveries from various locations, and utilizing library information. Additionally, one of the known types of fire altars, in the form of a curtain, is depicted on some Sasanian coins. Ultimately, it seems that since Fars was the seat of the Sasanian Empire, they displayed fire on stone fire altars.

    Keywords: Sasanian Period, Fire Temple, Fire Altar, Fars province
  • علی نعمتی آبکنار، حسن کریمیان*، محمداسماعیل اسماعیلی جلودار

    با وجود اهمیت تحولات تاریخی و اجتماعی روی داده در نیمه نخست عصر قاجار، کمتر پژوهش مستقلی درخصوص سیاست های عمرانی و تاریخ معماری این دوره (1210 تا 1264 ه‍.ق.) به انجام رسیده است. پژوهش حاضر بر آن است تا با اتکا بر شواهد معماری و منابع مکتوب، عوامل موثر بر سیاست های حکام قاجار در امر توسعه و نوسازی در بازه زمانی نیمه نخست عصر قاجار را مشخص سازد. با توجه به عدم اشاره به جزییات بسیاری از اقدامات عمرانی در منابع تاریخی مربوط به نیمه اول این دوره، این پژوهش بر این فرضیه استوار است که با بررسی نوع و کمیت آثار معماری احداث شده در این دوره، می توان راهبردهای فرمانروایان این سلسله در انجام امور عمرانی و زیربنایی در قسمت های مختلف کشور را مورد تحلیل و بازسازی قرار داد. در نتیجه پژوهش مشخص می گردد که عواملی نظیر مشروعیت بخشی به دولت قاجار ازطریق جلب نظر و اخذ پشتیبانی علما و روحانیون، الزامات نظامی و دفاعی، رقابت ها و گرایش های عمرانی متفاوت شاهزادگان ارشد قاجار، قدرت گیری طبقه علما و تجار و هم چنین اعتقادات مذهبی شخصی حکام قاجار را می توان از مهم ترین عوامل تاثیرگذار در این زمینه قلمداد کرد. درنهایت با توجه به شواهد معماری و فهرست ابنیه ساخته شده یا مرمت شده در این دوران، اهمیت و اولویت ساخت ابنیه حاکمیتی و نظامی در عصر «آقامحمدشاه قاجار» و بناهای با کارکرد مذهبی و تشریفاتی در سیاست های عمرانی عصر «فتحعلی شاه قاجار» در مقایسه با سایر عوامل موثر، کاملا مشهود و بارز است؛ این در حالی است که تحولات سیاسی و اجتماعی رخ داده در عصر محمدشاه قاجار منجر به شکل گیری تغییر جهتی کلی در سیاست های حکمرانان عصر قاجار و توجه بیشتر به احداث بناهای عام المنفعه، تجاری و خدماتی گردید.

    کلید واژگان: ایران, عصر قاجار, معماری, شهرسازی, راهبردهای عمرانی
    Ali Nemati Abkenar, Hassan Karimian*, MohammadEsmaeil Esmaeili Jelodar

    While the Qajar era was in a recent past, little independent research has been done concerning the architecture and urban engineering of the first half of this era (1795 – 1847). The main reason behind such negligence might be that this period of Iranian architecture occurs between the golden age of architecture in Safavid Iran and the modern period in which Western architectural models infiltrated Iranian architecture and urban construction. In the present research, the aim is to identify the process of constructing architectural works and urban renovation in the first half of the Qajar period by drawing on historical evidence, written sources, and on top of that, archeological evidence. To do so, it is necessary to identify the factors that contributed to strategic policies of Qajar rulers vis-à-vis urban developments and renovations. Given that details of many civil constructions of the Qajar period are not available, this paper rests upon the assumption that archeological studies might be effectively drawn on to know the national strategy of these rulers in the development of cities. The research finds that factors, such as giving legitimacy to the Qajar government, attracting and seeking support of clergy and religious scholars, as well as attempts to achieve economic and civil development of the country for purposes of promoting the political power, played major parts in civil constructions by the Qajar dynasty. Other factors include military and defense policies, the question of succession and rivalries among senior Qajar princes, archaism of Qajar rulers, and their religious beliefs.

    Keywords: Iran, Qajar Period, Srchitecture, Urban Construction, Civil Strategies
  • فرید احمدزاده*، حسن کریمیان، محمدحسن طالبیان

    این مقاله به ساختار و عملکرد آسیاب های آبی در منطقه کوهستانی هورامان می پردازد. آسیاب های آبی با ساختاری فنی که زاییده دانش بومی و روشی هوشمندانه از گذشتگان است در راستای ایجاد تعادل بین نیازها و خواسته های جوامع انسانی با امکانات بالفعل و بالقوه موجود در محیط های مختلف شکل گرفته است. با توجه به اینکه نان مهم ترین خوراک مردمان گذشته بوده است، آسیاب و حرفه آسیابانی به واسطه ارتباط با معیشت، تغذیه و شیوه گردآوری غذا، بخشی از مطالعات حوزه تاریخ اجتماعی به شمار می رود. بنابراین با پژوهش در این موضوعات می توان به نقش مهم و کارکرد آسیاب های آبی در عرصه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جوامع محلی در گذشته آشنا شد. در این پژوهش سعی بر این است که به بررسی و مطالعه آسیاب های آبی منطقه هورامان به عنوان بخشی از فرهنگ مادی به جای مانده از ادوارقاجار و پهلوی پرداخته شود؛ و به این پرسش پاسخ دهد: آسیاب های آبی هورامان، طی دوران قاجار و پهلوی، چه نقشی در تداوم و تحول زیستی منطقه، به لحاظ ساختاراجتماعی - اقتصادی داشته اند؟ روش پژوهش توصیفی - تحلیلی و با تکیه بر مطالعات میدانی، منابع محلی، تاریخ شفاهی بصورت مصاحبه با پژوهشگران بومی و اشخاصی که بصورت نسل در نسل شغل آسیابانی را به ارث برده اند، صورت پذیرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد آسیاب های آبی هورامان با وجود اینکه در یک منطقه کوهستانی و صعبالعبور ایجاد شده اند همواره علاوه بر عملکرد اصلی خود یعنی، آرد کردن غلات برای پختن نان، در معیشت و تداوم زیست در این منطقه به لحاظ اجتماعی و اقتصادی نقش ایفا کرده اند. بنابراین آسیاب های هورامان از یک سو نقش بی بدیلی در شکل دادن و تنظیم روابط اجتماعی جوامع درون منطقه و برون منطقه ای داشته است. و از سوی دیگر به طور گسترده به بافت اجتماعی - اقتصادی جوامع هورامان که به دلیل کمبود زمین در منطقه کوهستانی، کشاورزی مناسبی نداشته اند؛ کمک کرده است.

    کلید واژگان: هورامان, آسیاب آبی, نان, ساختاراجتماعی, ساختاراقتصادی
    Farid Ahmadzadeh *, Hassan Karimian, MohammadHassan Talebian

    This article examines the structure and function of water mills in Horaman mountain region. Water mills are a technical structure that is the result of indigenous knowledge and a smart method from the ancestors in creating a balance between the needs and demands of human societies with the actual and potential facilities available in different environments with different geographical conditions. Due to its connection with livelihood, nutrition and gathering of food (bread is the most important food) by people in the past periods, mills and miller are considering a part of social history studies. Therefore, by researching in these issues, one can get to know the important role and function of water mills in the cultural, social and economic fields of past societies. The purpose of this research is to investigate and recognize water mills as a part of the material culture left over from the Qajar and Pahlavi eras to finally answer this question: What role did Horaman mills play in the continuity and biological evolution of the region, in terms of socio-economic structure during the Qajar and Pahlavi periods? The method of this research is descriptive and analytical, and it uses field studies, travelogues, oral history in the form of interviews with local researchers and people who have been in charge of miller jobs for generations. The results of the research show that Horaman water mills, despite being established in a mountainous and inaccessible region, have always played a role in the social and economic life of the region in addition to their main function of flouring grains for baking bread;  and by this means, it has provided the connection between the plains and the mountains, and in a way, it has provided a unique role in shaping and regulating the social relations of the communities inside and outside the region. In the end, Horaman water mills were not just a tool for grain flour, but widely has helped for the socio-economic fabric of Horaman communities, which did not have proper agriculture due to the lack of land in the mountainous region.

    Keywords: Hawraman, Water mills, Bread, social structure, Economic structure
  • حسن کریمیان*، افشین آریان پور
    غندیجان یکی از شهرهای باستانی ایران بوده که بقایای آن در محدوده ای به وسعت تقریبی ششصد هکتار در نزدیکی روستایی به نام سرمشهد در حوزه دهستان دادین در بخش جنوب غربی استان فارس واقع شده است. قدمت این شهر باستانی به دوران شاهنشاهی ساسانیان می رسد و در دوران اسلامی نیز حیات آن ادامه داشته است. از این شهر معتبر باستانی هم اکنون ویرانه هایی بر جای مانده که در بررسی نگارندگان، بقایای فضاهایی شامل تل خندق، کاروان سرای بهرام، قیزقلعه، تل نقاره خانه و بنای تاق منفرد، که در نقاط مختلف شهر پراکنده اند، شناسایی شده است. با وجود اهمیت این محوطه باستانی و گستره زیاد مواد فرهنگی در عرصه آن، تاکنون درخصوص شکل و عملکرد و همچنین سازمان فضایی این شهر، مطالعات جامع و دقیقی انجام نگرفته است. در پژوهش حاضر تلاش شده تا دلیل شکل یابی غندیجان در دوران ساسانی و همچنین اهمیت آن در دوران اسلامی بررسی شود. همچنین به پرسش هایی درباره ویژگی صنایع و تولیدات، موقعیت راه های ارتباطی باستانی، قدمت و کاربری آثار باستانی این شهر پاسخ داده شود. در نتیجه پژوهش مشخص شد شکل شهر غندیجان با پلان مستطیلی (هیپودامیان) از دوران ساسانی بوده که عمدتا عملکرد دفاعی، راهبردی، صنعتی داشته است. تحلیل توزیع زمانی و مکانی داده های منقول در تعیین قدمت، روشن ساخت که حیات این شهر در دوران اسلامی از دوره خلفای راشدین تا خوارزمشاهیان و اتابکان فارس ادامه داشته است.
    کلید واژگان: شهر غندیجان, سرمشهد, شهرهای ساسانی, شهرهای دوران اسلامی, معماری ساسانی, معماری دوران اسلامی
    Hassan Karimian *, Afshin Aryanpur
    Ghandijan is an archaic city from Sassanian era to the early Islamic period.Its remains are located in an area of approximately 600 hectares near a village called Sarmashhad in Dadin district in the southwestern part of Fars province. The ruins of this prestigious ancient city which are identified in the authors' investigation, includes Tell Khandaq, Bahram Caravanserai, Qizqala, Tell Naqarakhane and the single arched building, which are scattered in different parts of the city.Despite the importance of this ancient site and the wide range of cultural materials in its area, comprehensive and detailed studies have not been carried out regarding the shape and function as well as the spatial organization of this city.In this research, an attempt has been made to investigate the reason of Ghandijan formation in the Sassanid era and also its importance in the Islamic era. Also, questions about the characteristics of industries and productions, the state of ancient communication routes, the antiquity and use of ancient artifacts of this city must be answered.The analysis of the temporal and spatial distribution of movable data in determining its antiquity, made it clear that the life of this city continued in the Islamic era from the era of the Rashidin Caliphs to the Khwarezmshahs and Atabakans of Fars.The old name of the city probably was “Kandigān” but another hypothesis is “Pandegān”. The early Islamic historians mentioned the name of Ghandejan as a city in Fars state. The context of the city located in the south of Iranian plateau near the coast of Persian Gulf. Sassanid cities were founded on specific styles. Firuzabad was the first City that was built by Sassanian kings in 224 C.E as The first capital of empire. Firuzabad is in rounded shape with regular and symmetrical circle and central core that consist a brick watch tower. The other style based on the ancient Roman cities modeling, The Hippodamus city planning. In Hippodamus style, city was built with four gates rectangular shape and two crossroads(Decumanus maximus, Cardo maximus). Inside the south west of Fars plain near the ruins of ancient city of Sarmashhad rounded moat remains from pre- Islamic period just like the Sassanid city style. The archaeological remains of Sarmashhad present an immigration in early Islamic period. The reason of abondanment is not clarified yet. The reason of Fundament of Ghandijan was spatial situation and connection link of the plain between Bishapur, Darabgerd and Firuzabad to The Persian Gulf. The old roads of Ghandijan has shown the importance of tradeway to Sirāf port in coastline of the Persian Gulf. Sherds of pottery remained on surface of hills in plain. Analysis of pottery style and radiocarbon dating and petrography can represent chronology of the city. In our current studies, we consider all parts of archaeological evidence on the field. Sherds of potteries, mounds, architectural remains and satelite and aerial veiw considered to more provision evidence about the foundation of the city. The key research question is why Sassanian authorities chose this plain for construction of a new city?
    Keywords: Ghandijan city, Sarmashhad, Sassanian cities, Islamic era cities, Sasanian architecture, Islamic era architecture. Spatial organization, Functional cities, Fars province
  • حمید پورداود*، حسن کریمیان، زهرا شهبازی تبار

    در بسیاری از آثار سرزمین های اسلامی هنرمندان به استفاده از آیات و احادیث اقدام کرده اند در برخی از این آثار مانند سنگ قبرها نوشتن آیات و احادیث به واسطه بعد معنوی اثر از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. به قطع مشخص نیست که از چه زمانی استفاده از اشعار نیز به مانند آیات و احادیث برای تزیین بر روی سنگ قبرها ظاهر شده است. تا پیش از پژوهش حاضر که بر روی سنگ قبرهای موزه میمه صورت گرفته نشانه ای از استفاده از اشعار در جهت کتیبه نگاری سنگ قبرها در عصر سلجوقی (قرن ششم) در دست نبود یا منتشر نشده است. پژوهش حاضر بر آن است تا با روش توصیفی در گام اول به معرفی این آثار بپردازد و سپس با تکیه بر روش مطالعه تطبیقی به مقایسه این دو سنگ قبر با آثار مشابه سلجوقی بپردازد تا از ره آورد این موضوع بتوان درک درست تری نسبت به اسلوب هنری و احتمالا خاستگاه آثار مورد معرفی به دست آورد. سوالات پژوهش حاضر را می توان این گونه بیان داشت: اسلوب هنری این سنگ قبرها را چگونه می توان تبیین کرد؟ همچنین با توجه به عدم اشاره مستقیم، آیا با اتکا به مطالعات باستان شناسانه می توان در خصوص هویت هنرمند سازنده این آثار اظهار نظر کرد؟

    کلید واژگان: کتیبه نگاری, سنگ قبر, سنگ قبر سلجوقی, کتیبه سنگ قبر سلجوقی
    Hamid Purdavud *, Hassan Karimian, Zahra Shahbazi Tabar

    Inscriptions have always played the most important role inIslamic architecture, especially in tombs. Calligraphy gradually found a prominent place in Islamic architecture and art.In general, one of the ways to become more familiar withIslamic architecture courses, along with the use of decorative designs, is to pay attention to inscriptions, because inscriptions represent all the creations of Muslim artists in aparticular period. The spiritual spaces created by the inscriptions in religious places such as mosques, schools, shrines,monasteries, etc. lead man to illumination. The themes ofthe inscriptions in Islamic buildings are various, includingthe blessed names of God, verses, and chapters of the Quran,the name of the Prophet, imams, religious poems, the nameof the client, the name of the ruler, the scribe and the date ofmaking the inscriptions, and also Persian and Arabic poems.Wise words are the commandments and covenants of kingsand advice. The Seljuk era is one of the most important periods of Islamic aesthetics that has created many changes inIranian works of art, especially architectural decorations. Inthis era, due to the peace and political stability during theSeljuk dynasty, artists had more favorable conditions andwere able to create numerous works. Working on stone wasmore difficult than other elements, and on the other hand,high-quality stone was found in small quantities. Masonryand stone carving were abandoned after the Sassanid dynasty until a few centuries later. But during the tenth andeleventh centuries AD, artists turned their attention to this artagain. Consequently, stone altars and tombswere created, which in some cases are very similar to thealtars, in other words, the use of stone experienced a reemergence. Before the present study, the usage of poems ontombstones during the Seljuk period has not been observedor published. The purpose of this study is to introduce twoSeljuk tombstones that were discovered in Maymeh )Isfahan( and are now kept in the city museum. The secondpurpose is to discuss the artistic style and examine the similarities and differences with other Seljuk works, especiallytombstones, to comment on the identity of these works. Thequestions of the present study can be expressed as follows:How can the artistic style of these tombstones be explained?Also, considering the lack of direct reference, is it possibleto comment on the identity of the artist who made theseworks based on archaeological studies? According to thetombstone inscriptions of the Gordeh Museum, it should benoted that Arabic poems have also been used in the inscriptions of these two tombstones. The artistic style used in thesetwo tombstones is different from other known Seljuk tombstones, which is probably due to the difference in the placeof construction of these works. Also, because of the greatsimilarities between the tombstones of the Pollen Museumand the stone altar of Maymeh, it can be claimed that thebuilder of the former tombstones is the same as the one whobuilt the Maymeh altar.

    Keywords: inscription, tombstone, Seljuk tombstone, Seljuk tombstone inscription
  • سیده سارا محمدی، حسن کریمیان*، محسن جاوری

    آن گونه که از متون تاریخی برمی آید، شرایط مطلوب زیست اقلیمی منطقه نطنز، جایگاه آن در شبکه ارتباطی جنوب به فلات مرکزی و به ویژه دو شهر استراتژیک کاشان و اصفهان که یکی از منزلگاه های مهم شاهراه ری اصفهان بوده و زمینه ی شکل یابی استقرارگاه های متعدد و آثار معماری متنوع و ارزشمندی را فراهم آورده است. وجود محوطه های باستانی پیش از اسلام (نظیر سایت باستانی اریسمان، آتشکده، قلعه، کاریزها) و آثار ادوار اسلامی در عرصه شهر (مانند مسجد جمعه، مجموعه شیخ عبدالصمد و مجموعه هایی از بناهای تاریخی عام المنفعه، تجاری و مسکونی)، همچنین وجود منازل و اقامتگاه های متعدد (نظیر کاروانسراهای کوهاب، غفاری، علی اکبر و باراندازهای متعدد در بازار مرکزی شهر)، ضمن آنکه بر استمرار اهمیت این منطقه و شهر نطنز از ادوار پیش از تاریخ تا قرن حاضر حکایت دارد، این شهر را به یکی از ارزشمندترین استقرارگاه های باستانی کشور تبدیل کرده است. آن چنانکه منابع مکتوب حکایت دارند، تحولات سیاسی اجتماعی نطنز در سده های نخستین اسلامی از دگرگونی های اصفهان و کاشان متاثر می گشت. همچنین، جلوه های درخشان آثار تاریخی شهرهای کاشان و اصفهان موجب غفلت جهانگردان و مورخان دوره های مختلف از آثار شهر نطنز شده است. غفلتی که پژوهش های باستان شناسی، شهرسازی، معماری و تاریخی را نیز متاثر از خود ساخته است. نگارندگان تلاش نمودند با اتکا به منابع مکتوب، روند تحولات شهر را مشخص و به این پرسش پاسخ گویند که چه عوامل و رویدادهایی در روند شکل یابی و توسعه شهر نطنز ایفای نقش نمودند؟ در نتیجه پژوهش حاضر مشخص گردید که سابقه احداث این شهر را می توان به عصر ساسانیان برگرداند. بعلاوه معلوم گشت که قرارگیری در شاهراه ارتباطی و یکی از مراکز عبور و تلاقی کاروانها و دادوستد فلات مرکزی ایران بوده و همچنین شرایط طبیعی و موقعیت تدافعی ویژه شهر نطنز، اهمیت آن در ادوار مختلف تاریخی و به ویژه دوره ایلخانی و صفوی را رقم زده است.

    کلید واژگان: تحولات, تاریخی, نطنز, متون تاریخی, شواهد, معماری
    Seyedeh Sara Mohammadi, Hassan Karimian *, Mohsen Javeri

    As it appears from historical texts, the favourable bioclimatic conditions of the Natanz region and its location in the communication network of Iran’s central plateau, have provided the ground for the formation of numerous settlements, as well as diverse and yet valuable architectural works. Presence of pre-Islamic ancient sites (Such as Arisman ancient site, fire temple, castle, karezes) and also monuments from the Islamic era in Natanz (Such as Juma Mosque, Sheikh Abdul Samad Complex and collections of public, commercial and residential monuments), have turned this city into one of the most valuable ancient settlements in the country; highlighting the importance of the region from prehistoric up to the present century. According to published sources, Natanz's socio-political developments in early-Islamic centuries were influenced by the changes that occurred in the cities of Isfahan and Kashan. Also, the brilliant effects of the historical monuments of Kashan and Isfahan cities have caused the neglect of the monuments of the city of Natanz by tourists and historians of different periods. Neglect that has also affected archaeological, urban, architectural and historical research. The authors have tried to determine the evolution of the city of Natanz, relying on the written sources, in order to identify the factors and events that have influenced the formation and development of this city. Results of the present study revealed that the construction history of this city can be traced back to the Sasanian Empire. Moreover, it became clear that Natanz’s location on the communication network of Iran’s central plateau and It has been one of the centers of caravans crossing and trade and the Central Plateau of Iran, and also its geographical location, environmental conditions and the special defensive function of the natanz city Its importance in different historical periods, especially the Ilkhanid and Safavid periods it has figured

    Keywords: Historical developments, Natanz, Historical Texts, architectural evidence
  • علی فرحانی، حسن کریمیان*

    درمیان گونه های مختلف معماری ساکنان فلات ایران، قلعه ها در زمره یکی از شگفت انگیزترین و در عین حال پرشمارترین آن ها به شمار می روند. این بناها که با هدف تامین امنیت ساکنان این سرزمین در نقاط مختلف آن شکل گرفته اند، با گذشت ایام توسعه و تکامل یافته و متناسب با مکان ساخت، اهداف سازندگان و عملکردشان، از سازمان فضایی و فرم خاصی برخوردار هستند. بی شک پرشمارترین قلعه ها را می توان در قلمرویی که ری کهن و تهران امروز را در خود پرورانده، نمود؛ به ویژه آن که تامین امنیت این دو پایتخت ایران، احداث تاسیسات دفاعی را ضروری می ساخت. در مطالعات میدانی نگارندگان، تعداد قابل توجهی از این قلعه ها شناسایی گردید که بخشی از آن ها بر ارتفاعات البرز مشرف بر دشت تهران استوار گردیده اند؛ بدین سبب تعیین سازمان فضایی، فرم و عملکرد این قلعه ها موضوع پژوهشی قرارگرفته که نتایج آن در این نوشتار ارایه شده است. در نیل به این هدف، پاسخ به پرسش هایی درخصوص توزیع مکانی و زمانی، الگوی حاکم بر سازمان فضایی، فرم و عملکرد و نیز کانون تمرکز این استحکامات دفاعی ضرورت یافت. در مطالعات میدانی، که با بررسی و مستند سازی تمامی نمونه ها صورت پذیرفت، از 159 قلعه و بنای دفاعی شناسایی شده، 69 قلعه (قریب 40%) در ناحیه کوهستانی تهران و متعلق به ادوار پیش از اسلام و دوران اسلامی هستند. یکی از این نمونه ها که در مرکز شهر فیروزکوه واقع است، قلعه ای است با همین نام (قلعه فیروزکوه) که بزرگ ترین و مهم ترین قلعه کوهستانی تهران به شمار می رود. در نوشتار حاضر تلاش گردیده تا با اتکاء بر اسناد و منابع معتبر تاریخی و پژوهش های میدانی باستان شناختی، این نمونه بسیار شاخص و ناشناخته نیز معرفی گردد.

    کلید واژگان: قلعه های کوهستانی تهران, قلعه فیروزکوه, متون تاریخی, مطالعات باستان شناختی, تاریخ گذاری و عملکرد
    Ali Farhani, Hassan Karimian*

    Castles are one of the most amazing innovations of Iranians in the field of architecture and one of the most numerous remnants of the past. These buildings, which have been formed in most areas with the aim of securing the inhabitants of this land, have been developed and developed with the passage of time and in accordance with the existing needs and according to the construction location, performance and objectives of its builders. the two main types of plain and mountain castles, mountain castles, commonly known as fortresses, have a more diverse space organization and form and its construction location determines the type of its map. Tehran province is one of the regions that due to its special geographical location and located in the path of highways connecting the central areas of the country with other parts of the country, as well as the existence of the ancient and historical city of Ray, which was at some point in the history of the Capital of Iran, countless castles can be searched in its plains and mountains. field studies of authors, a considerable number of these castles were identified, some of which are based on alborz heights overlooking tehran plain. Therefore, determining the spatial organization, form and function of these castles is the subject of research and its results are presented in this paper. In achieving this goal, answering questions about spatial and temporal distribution, the governing model of space organization, form and function, as well as the focus of these defense fortifications were necessary. In field studies, which were carried out by reviewing and documenting all samples, 159 fortresses and defensive buildings from pre-Islamic times and various Islamic periods were identified these, 69 castles and defensive buildings (about 40%) are located in mountainous areas and more than 50% of them are located in the east of Tehran in Firuzkooh city, most of which were founded in pre-Islamic times and have been exploited in various Islamic periods. One of the prominent examples of mountain fortresses located in the center of Firuzkooh city is a castle called Firuzkooh or Firuz Shah, which is the largest and most important mountain tin in Tehran. In this paper, we have tried to introduce this highly prominent and identified sample by relying on reliable historical documents and sources and archaeological field researches.

    Keywords: Mountain Castles of Tehran, Firoozkooh Castle, Historical Texts, Archaeological Studies, Historiography, Practice
  • فرید احمدزاده*، حسن کریمیان، محمدحسن طالبیان، مژگان خانمرادی، مجید منتظرظهوری

    در نوشتار حاضر با هدف بررسی و ارزیابی فرهنگ مادی به جای مانده در پهنه فرهنگی منطقه هورامان، به اهمیت مسیله آب در این منطقه کوهستانی و نحوه مدیریت و کنترل آن پرداخته شده است. در پژوهش های میدانی که نتایج آن در این نوشتار انعکاس یافته تلاش بر آن بود تا به این پرسش ها پاسخ گفته شود که اصول و شیوه های مدیریت منابع آب در منطقه هورامان چگونه بود؟ و انواع منابع آب و سازه های آبی چه نقشی در شکل گیری سکونتگاه ها و شیوه معیشت جوامع منطقه داشته اند؟ در نتایج این پژوهش مشخص گردید که منابع آب های سطحی (رودخانه سیروان) و نزولات جوی به ویژه برف با وجود شیب تند منطقه هورامان، نقش موثر و مهمی در پویایی منظر فرهنگی هورامان داشته است. بر این اساس با ایجاد شبکه های مدیریت وانتقال منابع آب در دل سنگ و عمق دره ها و انتقال از طریق حفر یا احداث کانال، تاسیساتی آبی را به وجود آورده اند که ضمن تداوم و توسعه سکونتگاه ها، زمینه ارتباطات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی جوامع منطقه، همراه با معیشتی پایدار در هورامان از گذشته تا به امروز را فراهم آورده است.

    کلید واژگان: هورامان, منابع آب, سازه های آبی, سکونتگاه های کوهستانی, معیشت منطقه
    Farid Ahmadzadeh *, Hassan Karimian, MohammadHassan Talebian, Mozhgan Khanmoradi, Majid Montazer Zohori

    In this article, with the aim of investigating and evaluating the material culture left in the cultural zone of Hawraman region, the importance of water in this mountainous region and how to manage and control it has been discussed. In the field research, the results of which show these findings in this research, we tried to answer these questions, what were the principles and methods of water resources management in Hawraman region? And what role have the types of water sources and water structures played in the formation of settlements and the way of life of the communities in the region? In the results of this research, it was found that surface water sources (Sirvan River) and atmospheric precipitation, especially snow with a steep slope in the Hawraman region, have played an important role in the dynamics of the cultural landscape of Hawraman. Based on this, by creating management and transfer networks of water resources in the depths of the valleys and through digging or building canals, it creates water facilities that, while continuing and developing settlements, provide cultural, economic and social communication fields along with livelihood.he does It has been stable in Hawraman from the past until today.

    Keywords: Hawraman, Water Resources, water structures, mountain settlements, regional livelihood
  • زینب افضلی، حسن کریمیان، علیرضا ابراهیمی ایده لو

    آسیاب‌های آبی به عنوان یکی از گنجینه‌های میراث ارزشمند دانش‌بومی و فرهنگی ایرانیان محسوب می‌شوند. با توجه به شرایط اقلیمی کم‌آب این سرزمین، مردمان گذشته سعی کرده‌اند با ساخت این سازه‌های آبی حداکثر استفاده بهینه را از انرژی آب داشته‌ باشند. از این رو آسیاب‌های آبی از دانش مهندسی آب، مکانیک و معماری بهره گرفته‌اند. یکی از این سازه‌های آبی، آسیاب قطبیه در شهرستان سیرجان است که در نتیجه فعالیت‌های میدانی باستان‌شناسی سال 1397 مورد شناسایی قرار گرفت. هدف از این نوشتار، معرفی و بررسی آسیاب آبی قطبیه در دشت سیرجان است تا درک درستی از تحلیل عمکرد و معماری آن بدست آوریم. بنابراین پرسش‌های این پژوهش عبارتند از: آسیاب آبی قطبیه جزو کدام گونه از آسیاب‌های آبی ایران قرار می‌گیرد؟ و اجزای سازنده و ساختار معماری این آسیاب چگونه بوده است؟ پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و داده‌های آن بر اساس مطالعات میدانی و منابع مکتوب جمع‌آوری شده است. نتایج نشان می‌دهد که آسیاب آبی قطبیه سیرجان از نوع آسیاب‌های آبی تنوره‌ای بوده که با آب قنات قطبیه کار می‌کرده و ساختار معماری آن یک مجموعه کاملی از فضاهای مختلف اصلی و جانبی را شامل می‌شود که بوسیله یک دیوار دفاعی دایره‌ای‌شکل محافظت می‌شده است.

    کلید واژگان: دشت سیرجان, سازه های آبی, آسیاب قطبیه, قنات قطبیه, معماری
    Zeinab Afzali, Hassan Karimian, Alireza Ebrahimi Eedelou

    Watermills are considered valuable treasures of Iranian indigenous and cultural knowledge. Due to the climatic conditions of this land, the people of the past have tried to make maximum use of water energy by building water structures. Therefore, watermills that have used the knowledge of water engineering, mechanics, and architecture, have been used in different parts of Iran since ancient times. One of these water structures is Qutbiyeh Mill in Sirjan city, identified and studied during archaeological field activities in 2019. The purpose of this article is to introduce and study the Qotbiyeh water mill in Sirjan plain to gain a proper understanding of its performance and architecture analysis. The questions of this research are as follows: Qutbiyeh water mill belongs to which type of water mills in Iran? What were the components and the architectural structure of this mill? The present study was conducted by descriptive-analytical method, and its data were collected based on field studies and literature. The results showed that the Sirjan Qotbiyeh water mill was a furnace watermill, working with the water of the Qotbiyeh qanat, and its architectural structure included a complete set of different main and side spaces surrounded by a circular defensive wall.

    Keywords: Sirjan plain, water structures, Qotbiyeh mill, Qotbiyeh qanat, architecture
  • سیده سارا محمدی، حسن کریمیان*، محمدحسن طالبیان، محسن جاوری

    شرایط مطلوب زیست اقلیمی منطقه نطنز، جایگاه آن در شبکه ارتباطی جنوب به فلات مرکزی و بویژه دو شهر استراتژیک کاشان و اصفهان، زمینه‬ی شکلیابی استقرارگاه‬های متعدد و آثار معماری متنوع و ارزشمندی را فراهم آورده است. علیرغم جایگاه بارز تمدنی و فرهنگی تاریخی شهر نطنز در تمدن این سرزمین، مطالعات مرتبط با علل موثر بر شکل‬یابی و توسعه فضاها و محلات تاریخی آن بسیار اندک است. این نقص بویژه زمانی آشکار می‬شود که حتی آثار شاخص معماری این شهر از جمله بقعه شیخ عبدالصمد، مسجد جامع، آرامگاه سید واقف و سایر بناهای مذهبی، تجاری و عام المنفعه نیز به نحو بایسته مستند سازی و گاه نگاری نگردیده‬اند. با عنایت به نقش بی بدیل کتیبه‬های بناهای تاریخی در گاه نگاری مطلق و تشخیص نام آمرین و چگونگی ساخت این بناها و همچنین تعیین تحولات تاریخی آنها، در پژوهش حاضر تلاش گردید تا با استفاده از این شواهد متقن، به این پرسش که در ادوار مختلف تاریخی نحوه شکل‬گیری، گسترش و رونق محله‬های شهر چگونه بوده پاسخ گوید. هدف آن است تا ادوار رونق محله‬های شهر را با استفاده از کتیبه‬های بناهای تاریخی مشخص و اطلاعاتی غیر قابل انکار از محله‬های تاریخی شهر نطنز در دوران اسلامی ارایه گردد. در نیل به این هدف، تمامی کتیبه‬های تاریخی بناهای ارزشمند این شهر شناسایی و مستند سازی گردیده‬اند. تهیه طرح کتیبه‬ها نه تنها خوانش دقیق آنها را میسور ساخته، بلکه مواد لازم را برای مطالعات مرتبط با شکل‬گیری و سیر تحول محله‬های تاریخی شهر نطنز را فراهم آورده است.

    کلید واژگان: شهر تاریخی نطنز, معماری دوران اسلامی, کتیبه ‬های تاریخی, مجموعه شیخ عبدالصمد
    Seyedeh Sara Mohammadi, Hassan Karimian *, Mohammad Hassan Talebian, Mohsen Javeri

    The favorable bioclimatic conditions of the Natanz region, in addition to its location in the adjacent to the southern communication network in the Iran’s central plateau, and especially its geographic position between the two strategic cities of Kashan and Isfahan have provided the ground for the formation and development of numerous settlements and various architectural heritages. Despite the prominent position of civilization and cultural-historical city of Natanz in the civility of this land, few studies have been fulfilled the recognition of the factors affecting the formation and development of its neighborhoods. Additionally, there is a scientific gap in the field of documentation and determining the proper chronology of development the architectural heritages of Natanz, including the tomb of Sheikh Abdul Samad, the Jameh Mosque, the tomb of Seyyed Waqif, and other religious, commercial, and public utility buildings. The authors in this study focused on the role of the inscriptions of Natanz historical monuments in recognizing the chronology of neighborhood development. Thus, the principle research query is how the Natanz's neighborhoods were formed, expanded and flourished in different historical periods. The authors benefited from the inscriptions of the specific historical buildings and undeniable information gathered from the historical neighborhoods of the city of Natanz which were developed in the Islamic era. To achieve this goal, all the historical inscriptions of the architectural heritages of this city have been identified and documented. The preparation of the design of the inscriptions has not only enabled their accurate reading; but also, has provided the necessary materials for studies related to the formation and evolution of the historical neighborhoods of Natanz.

    Keywords: Natanz historical city, architecture of the Islamic era, historical inscriptions, Sheikh Abdolsamad collection
  • زینب افضلی*، مژگان خان مرادی، حسن کریمیان
    سلادن یکی از گونه های سفالی ارزشمند دوران اسلامی است که از قرن سوم  تا قرن یازدهم هجری قمری از چین به ایران وارد شد و به دلیل استقبال از آن، از قرن 8 ه‍.ق. به بعد در مراکزی همانند کرمان، سلطانیه و اصفهان تولید می شده است. این گونه سفالی طی کاوش ها و بررسی های باستان شناختی از محوطه هایی واقع در کرانه ها و سواحل خلیج فارس و حتی مناطق داخلی فلات ایران به دست آمده است. دشت سیرجان در جنوب شرقی ایران، ازجمله مناطقی است که طی بررسی سطحی باستان شناختی در سال 1397، سلادن های متنوعی از سطح محوطه های آن جمع آوری شد. پرسش های مطرح در این پژوهش عبارتنداز: ویژگی های فنی سلادن های مکشوف از دشت سیرجان چیست؟ این گونه سفالی به کدام دوره یا دوران اسلامی تعلق دارند؟ همه سلادن ها وارداتی از چین هستند یا می توان نشانه هایی از وجود تولید محلی در آن ها یافت؟ کدام یک از گونه های سلادن در این مجموعه قابل شناسایی است؟ هدف از این پژوهش معرفی و بررسی سلادن های مکشوفه از دشت سیرجان به لحاظ گاهنگاری و گونه شناسی (نوع و تکنیک تزیین، تکنیک و کیفیت ساخت، فرم ظروف، خمیره و آمیزه) است. پژوهش به صورت میدانی و کتابخانه ای و با رویکرد توصیفی-تحلیلی و تطبیقی به انجام رسید. نتایج حاصل از مطالعه و مقایسه تطبیقی مجموعه موردمطالعه نشان داد که سلادن های موضوع تحقیق را می توان به لحاظ گونه شناسی در شش گونه: یویه، لانگ چوآن، دوسون، مارتابان، جینگ دژن و گوانگ دونگ دسته بندی نمود؛ هم چنین مشخص گردید که این اشیاء در بازه زمانی قرن سوم هجری قمری تا دوره صفوی از کشور چین و به احتمال زیاد ازطریق سواحل جنوبی خلیج فارس به این منطقه وارد شده است. از تعداد 108 قطعه سلادن مورد پژوهش، دو قطعه متعلق به دوره صفوی بوده و تولید محلی هستند؛ هم چنین سلادن های موردمطالعه با سلادن های به دست آمده از محوطه های مهروبان، شهر حریره کیش، منطقه هرموز قدیم، شهر کهن جیرفت، بافت تاریخی یزد، بندر بتانه (نجیرم)، فیروزآباد فارس، عسکرمکرم، مجموعه سفال های ویلیامسون، جلفار و راس الخیمه کاملا قابل مقایسه هستند.
    کلید واژگان: سلادن, گونه شناسی, سیرجان, چین, دوران اسلامی
    Zeinab Afzali *, Mozhgan Khanmoradi, Hassan Karimian
    Typology and Chronology of Celadons Obtained during Archeological survey in Sirjan Plain Celadon is a valuable type of pottery from the Islamic period that was imported from China to Iran in the 3-11 century AH, and due to its popularity, it was produced in centers such as Kerman since the 8th century AH. Celadon has been found during archaeological excavations and survey in the Persian Gulf coasts and even inland regions in Iran. Sirjan Plain in southeastern Iran is one of the areas from which a variety of celadon was obtained during surface survey in 2018. In response to questions about technical specifications, temporal distribution, and imported or locally made nature of celadon obtained from Sirjan Plain, the authors have examined samples from Shahre Qhadem e Sirjan, Qaleh Sang, and Bagh Bamid sites. The study objective was typology, chronology, and determination of the form, type, and techniques used in making and decorating these wares. The study method included fieldwork and secondary research with a descriptive–analytical approach. The comparative results of the study showed that the celadon under study can be classified into six types including Yue, Longquan, Dusun, Martaban, Jingdezhen and Guangdong. According to research findings, these objects were imported from China, most likely via southern coasts of the Persian Gulf, from the third century AH until the Safavid period. Only two percent of the celadons, i.e. those from to the Safavid period excavated in Bagh Bamid site, were locally produced, most likely in Kerman.Meanwhile, the presence of Jingdezhen celadon indicates the continuation of the import of this type of luxury pottery from the ninth century BC to the Safavid period in the Sirjan plain. These samples are comparable to celadons obtained from sites such as Mahroban, Harireh in Kish, Old Hormuz region, Shahr e Kohan in Jiroft, Yazd, Bataneh Port, Askar Mukram, Williamson pottery collection, Julfar and Ras al-Khaimah.
    Keywords: Celadon, typology, Sirjan, China, Islamic period
  • رضا نظری ارشد*، حسن کریمیان

    آرامگاه ها و یادمان های تدفینی در فرهنگ، تمدن و معماری دوران اسلامی همواره جایگاه برجسته و والایی داشته اند و بخش اعظمی از روند تکامل معماری دوران اسلامی در آن ها قابل مشاهده و پیگیری است. آرامگاه برجی پره دار موسوم به امام زاده اظهر درگزین، از آثار شاخص آرامگاهی است که تاکنون به گونه جامعی ارزیابی نشده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی ویژگی های ساختاری، عناصر تزیینی، نوآوری های معماری و تباردانی و هویت یابی شخص مدفون در بنا و هم چنین بررسی و تحلیل این یادمان به منزله یکی از معدود آرامگاه های برجی با نقشه و طرح پره دار و ستاره ای شکل و مقایسه آن با برخی بناهای مشابه است. پرسش هایی که بنیان پژوهش پیش رو را تشکیل می دهند عبارت اند از: 1 بنای موسوم به امام زاده اظهر در چه تاریخی و دوره ای احداث شده و قابل مقایسه با کدام آثار معماری مشابه است؟ 2 ویژگی ها، مشخصه ها و نوآوری های معماری و تزیینی بنا کدامند؟ 3 با توجه به اهمیت فراوان منطقه درگزین در دوران مختلف به خصوص در قرون میانی اسلام و ظهور شخصیت های برجسته سیاسی، دینی و...در این منطقه، شناخت هویت و کیستی شخص مدفون در مزار چگونه تبیین می شود؟ برآیند پژوهش نشان می دهد برج مقبره اظهر در نیمه یکم قرن هشتم هجری و در دوره تسلط ایلخانان (750 654ق)، به عنوان واپسین آرامگاه برجی با نقشه و طرح مضرس یا پره دار در تاریخ معماری اسلامی ایران و مطابق با الگوهای معماری و تزیینی رایج این عهد و تحت تاثیر برخی برج آرامگاه های نواحی شمالی و مرکزی ایران، به منظور دفن یکی از شخصیت های دینی برجسته منطقه درگزین، به نام شیخ شرف الدین درگزینی احداث شده است.

    کلید واژگان: درگزین, آرامگاه برجی, ویژگی های ساختاری, نقشه ی پره دار, دوره ایلخانی
    Reza Nazari Arshad *, Hassan Karimian

    Architecture is among the important branches of art and civilization and architectural structures, beside their practical uses, have also served as the ground for the emergence of different arts and as indications of the grand status and glories of their founders. Among the various branches of architecture, tomb structures and funeral monuments have long played significant roles in culture, civilization and society of Iran and also have occupied an essential place in the history of our architecture. Therefore, beside the mosques, shrines have been the most popular public buildings in Iran and have entered the cultural tissues of Iranian life and society. A large portion of the evolution of architecture in Islamic era can be traced in the holy shrines and tombs. The formation, identity and being of these buildings are often closely connected with great local, national, political and religious leaders and characters. Thee architectural monuments also deserve scholarly studies in terms of their artistic, social, historical, cultural and religious aspects. Caring for shrines and building them is related to belief in hereafter, desire for immortality and love of followers and lovers of the deceased persons. Building of such places which come under various names such as “burial place”, “shrine”, “sanctuary”, “sanctum”, “receptacle”, “tomb”, “sepulcher”, “tower”, “imamzadeh”, etc. roughly began in 4th century A H. and became then more prevalent is eastern and northern Iran through the practice and believes of various sects and dynasties. The process became especially popular during the Shite dynasties such as Alavids (250-360 A H), and Buwayhids (320-447 A. H.) whose political power and rule helped the building of such places, shrines and tombs more than ever.  In the Islamic societies of middle centuries, shrines found a very high stature among the masses and ordinary religious people. Interestingly, building shrines for great religious and social leaders has been more passionately pursued in Iran than in other Islamic countries so that, Ernst Diez, the Austrian art historian, “such buildings are the most popular and prevalent in Islamic Iran.” In fact, it was for the grand status and importance of such places that the first major undertaking that kings did after succession, was erecting graves and shrines for themselves and their fathers and relatives so as to be redeemed by God and gain an everlasting fame and name. Regarding their shape and format, sepulchers are basically divided into two forms: tower tombs and non-tower (rectangles tombs). A large portion of the shrines in Islamic era are tower tombs which have different shapes such as circular, multisided  and finny, and also have common features such as a tall outside tower, and in them, emphasis is on the altitude not the extent of the building. Although some scholars have tried to work out a justification for the birth and building of tower tombs, none has ever come up with an all-satisfying evidence for the formation of such building along with the Islamic traditions governing them. In Hamadan province, Iran, there are some tower tombs from different Islamic eras, such as Ghorban Tower, Baba Hossein Tower in Malayer, Hayaquq Tower Tomb, etc. in the present study, we have undertaken to introduce one such tower tomb and describe its architectural and archeological characteristics; that is “Azhar Tower” that is located at the Dargazin section of Razan city, Hamadan Province. The city is situated at the north of Hamadan province and has many historical and cultural works belonging to different historical epochs, mostly Islamic era. The tower tomb with finny shape ,also called AzharImamzadeh, is one of the works from the Islamic era, but has not so far been comprehensively studied and there exists still many ambiguities about its history and being. The present study, thus, aims at considering the structural features of this building, its decorative elements, architectural innovations, and finding about the identity of the person buried under it. It also intends to consider this tomb as one of the few tower tombs with a finny shape and a star-like base for the tower, and comparing it with similar buildings in order to trace the mutual influences exchanged between it and similar forms both before and after its date. The research methodology applied for this purpose is an archeological case studythrough a descriptive-analytic study alongside using written sources such as historical and geographical documents and travelogues. The main questions posed by the project are: 1- in which historical age was the Azghar Tower built and with which similar architectural works can it be compared? 2- What are the innovations, and the architectural and decorative elements of the Tower? 3- Regarding the great importance of the Dargazin region in different historical eras, especially in middle Islamic epochs and the great sociopolitical people that have emerged in this region, what can be known about the identity of the person buried in there? The final results of the study show that the Azhar Tower Tomb dates back to the first half of the eighth century A. H. when the Ilkhanate (654-750 A H). Also, as the last tower shrine with a finny design in the history of Iranian Islamic architecture, it had been built based on the architectural and decorative forms dominant in the Ilkhanate age, and had been affected by some tower tombs in the central and northern parts of Iran, particularly, Imamzadeh Abdullah, and Ubayd Allah of Damavand, and the Bastam Tower. It is also most probable that the Azhar Tower was built for the burial of one of the outstanding man of the Dargazin region, named Sheik Sharaf-o-AldinDargazini.

    Keywords: Dargazin, Tomb towers, Structural Features, Finny Design, Ilkhanate era
  • حسن کریمیان، حامید نورسی*، فرید احمدزاده، طاهر ابوبکری

    محوطه تاریخی قلات موت آباد در منطقه پیرانشهر به لحاظ مستندات متعدد تاریخی و فرهنگی ازقبیل: آثار سفالی، بقایای معماری، آجری و به خصوص از جهت نقشه معماری بسیار حایز اهمیت است. وجود نقشه موسوم به «ستاره ای» در طراحی حصار بیرونی محوطه، بیانگر اهمیت و نقش محوری این محوطه در دشت پیرانشهر است. این محوطه در جوار یکی از شعب رودخانه زاب کوچک قرار گرفته است که در اثر گذر زمان، استفاده از آن به عنوان پایگاه نظامی در دوره معاصر و حفاران قاچاق به تدریج تخریب شده است و هم اکنون شواهد آوار معماری در سطح محوطه قابل مشاهده است. نمونه هایی از طراحی نقشه ستاره ای شکل در نقاط مختلف ایران و هم چنین قلعه های اروپایی قابل مشاهده، و از این حیث با نقشه قلات موت آباد قابل مقایسه است. مساله اصلی این نوشتار، بررسی این محوطه با تکیه بر مدارک و شواهد موجود است تا ضمن دستیابی به یک تاریخ گذاری نسبی محوطه، اهمیت ساختارهای نظامی در دشت پیرانشهر را مورد مطالعه قرار گیرد؛ بنابراین پرسش هایی مطرح است: 1- بنای قلات موت آباد متعلق به چه دوره زمانی، و دارای چه ساختار و نقشه ای است؟ 2- قلات موت آباد پیرانشهر به لحاظ فرم و ساختار معماری دارای چه ویژگی و کارکردی است؟ بر این اساس، نتایج تحقیق با توجه به مطالعه منابع مکتوب تاریخی، مقایسه نمونه های مشابه و هم چنین آثار مادی در سطح محوطه، می توان بیان کرد که محوطه در دوره صفویه، افشار یا اوایل قاجار، با نقشه ای موسوم به ستاره ای شکل، با کارکرد و عملکردی نظامی و الهام گرفتن از عناصر معماری غربی بنا شده است. روش تحقیق پژوهش حاضر تاریخی، توصیفی-تحلیلی است و جمع آوری یافته ها با مطالعه منابع تاریخی، مستندنگاری میدانی و تحلیل تصاویر هوایی و داده های حاصل از آن فراهم شده است.

    کلید واژگان: قلات موت آباد, شکل و ساختار معماری, نقشه ستاره ای شکل, پیرانشهر
    Hassan Karimian, Haamid Norasi*, Farid Ahmadzadeh, Taher Abobakri

    The historical site of Qalat Mutabad in Piranshahr is of paramount importance in numerous historical and cultural documents such as potteries and brick architectural remains, especially in terms of architectural maps and plans. The existence of a star-shaped plan in the design of the site’s outer fence illustrates the importance and pivotal role of this area in the Piranshahr plain. The site is located beside one of the branches of the Little Zab (or Lower Zab) River, which has been gradually destroyed due to the passage of time and the land-use change, “use as a military base in the contemporary period,” and currently the evidence of the architectural debris of the building at the site is evident. Examples of star-shaped plan design in different parts of Iran, as well as European fortresses, can be observed, and it is comparable to the plan of Qalat Mutabad in this respect. The main problem of this article is to evaluate the site relying on the available documents and evidence so that we study the importance of military forts in the Piranshahr plain while achieving a relative dating of the site. Accordingly, some questions about the architectural structure, especially its plan and the military and residential function of the site arise. According to written historical sources, the study of similar examples, as well as material artifacts at the site level, hypotheses concerning the attribution of the site to the period after Safavid, “Afshar or Qajar,” military function inspired by Western architectural elements, are presented. This study was conducted in a historical, descriptive-analytical method. In addition to studying historical sources and field documentation by the authors at the site, aerial images and data gained from these images were exploited. 

    Keywords: Qalat Mutabad, Form, Function Based, Star-Shaped Plan, Piranshahr
  • محرم باستانی*، حسن کریمیان
    سکه ها راست گوترین اسناد با ارزش بشری هستند که از دیرهنگام در ادوار تاریخی برای ثبت و ضبط وقایع از آن بهره می برند و در طول ایام این وسیله ارزشمند مطابق شرایط زمانی و مکانی تغیر و تحولات اساسی در  جنس فلز، وزن، عیار، خطوط و نقوش و شعارها و از همه مهم تر تاریخ و محل ضربشان به وجود آمده است. این شیی ارزشمند تاریخی  اطلاعات بسیاری  موثری در حوزه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زبانی، دینی و مذهبی را در خود دارد که تعمق و تفحص در آن می تواند ابهامات زیادی در حوزه های متعدد  برای محققان، دانش پژوهان، مورخین و باستانشناسان، جامعه شناسان و محققان علوم اجتماعی را روشن سازد و آنان  با مسلح شدن به این وسیله با ارزش برخی از پیچیدگی برآمدن یک حاکمیت و شکست آنان در عرصه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زبانی، دینی و مذهبی  تبیین نماید. از جمله خاندان های حکومتگر شیعی مذهب که در ایام حاکمیت عباسیان  بر ایران برای اعتبار بخشی به حاکمیت خود اقدام به ضرب سکه کردند تا حقانیت حکومت و اقتدار را به رخ حاکمان قدر قدرت، سایر امرای محلی و منطقه ای  بکشند خاندان باوندیان است. سکه های باوندی با توجه به شاخص های آن از ویژگی های خاصی نسبت به سایر سکه های ضرب شده معاصر خود برخوردار است و  به نحوی جنبه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زبانی، دینی و مذهبی حاکمیت باوندی را در بر می گیرد که بررسی آن می تواند برخی از ابهامات و پیچیدگی های این دوره از تاریخ ایران مشخص کند. از این رو  مقاله حاضر درصدد است با طرح این سوال؛ چرایی و چگونگی ضرب سکه فرمانروایان باوندی در دوره حاکمیت عباسیان بر ایران به چالش بکشد؟ اینکه خاندان حکومتگر باوندی به تعبیت از کدام یک از حکومت های محلی و منطقه ای برای اثبات حاکمیت خود اقدام به ضرب سکه کرده است و در این حوزه تا چه حدی توانسته در آن پیشرفت حاصل کند.
    کلید واژگان: سکه های فرمانروایان شیعی, سکه های باوندی, سکه های عباسی, سالاریان, آل زیار, آل بویه
    Moharram Bastani *, Hassan Karimian
    Coins are the most convincing documents used in the definitive chronology and measurement of political, economic and cultural transformations of past eras. Coins of each period represents the political sovereignty, script, language, art, religion, civilization, socio-economic status, trade relations of the nation and the countries of their past. Numismatics is an interdisciplinary knowledge that provides unique information to archaeologists, historians, sociologists and social scientists, political scientists, economics, linguistics, art and symbolism, etc. This is precisely why reflection in this group of archaeological evidence is important for scholars, historians, and archaeologists. The Bavand dynasty/Bavandian (651-1349 AD) were one of the Shiite families that for centuries, especially during the Abbasid caliphate, ruled and minted coins in the northern regions of the Alborz Mountains. Although the Bavandian were often independent rulers, but were sometimes subjugated by their contemporary caliphs and sultans. Now, the question arises that with which characteristics of the Bavandian coins can be used to distinguish from other coins of the Islamic era? The aim is to find out how the Bavandian differentiated their coins from the coins of the Abbasid caliphs and, and precisely, depending on which of the local and regional governments they minted their coins.The results of the present study show that    the Bavandian struck coins to prove their sovereignty, consolidate their power and their relative independence. Although due to political-security reasons, they had to temporize with the Abbasid caliphs, but by tapping the phrase "Ali Wali Allah" on the back of the coins, they have managed to establish themselves as a Shiite government independent of the caliphs.
    Keywords: Coins of Shiite rulers, Bavandian coins. Abbasid coins, Salarians, Āl-e Ziyar, Āl-e Būya
  • اسماعیل سلیمی*، جمیله صلح جو، حسن کریمیان

    «مهاباد» یا سابقا «ساوجبلاغ مکری» یکی از مهم ترین شهرهای شمال غرب ایران در حوضه جنوبی دریاچه ارومیه است که توسط بوداق سلطان از فرمانروایان مکری همزمان با حکومت شاه سلیمان صفوی پایه گذاری شد و به مدت چهار سده به مرکزیت ولایت مکریان تبدیل گردید. در دهه های گذشته تعدادی سکه مسی در شهر مهاباد توسط مردم محلی یافته شده اند که مطابق کتیبه روی آن ها ضرب همین شهر بوده اند. در نوشتار حاضر تلاش بر آن است تا دلایل و زمینه های ضرب سکه در این شهر مورد بررسی قرار گیرد و تعلق آن ها را به ضرابخانه ساوجبلاغ نشان دهیم. پرسش های پژوهش عبارتنداز: 1- دلایل سیاسی و اجتماعی ضرب سکه در ساوجبلاغ مکری چه بوده است؟ 2-افلوس های ضرب شده در ساوجبلاغ مکری به کدام ضرابخانه و کدام حاکمان مکری تعلق دارند؟ فرض بر آن است که واقع شدن ساوجبلاغ در مسیر ارتباطی بغداد و تبریز، توسعه بازار و مراکز تجاری آن را در پی داشته و ایجاد دارالضرب در آنجا را ضروری نموده است. به علاوه کشف و شناسایی سکه های مسی در شهر مهاباد و مناطق اطراف، نشان دهنده ضرب آن ها در دارالضرب ساوجبلاغ است. پژوهش پیش رو به روش کتابخانه ای و میدانی و به شیوه توصیفی و تحلیلی به سرانجام رسیده، و نتیجه این پژوهش موید آن است که در مقایسه اشکال ضرب شده بر این مسکوکات و سایر نمونه ها می توان آن ها را به دوره حاکمیت فرمانروایان مکری تا اواسط دوره قاجار و زمامداری شیخ علیخان، بوداق خان و عبدالله خان نسبت داد. هم چنین وجود ضرابخانه در این شهر از اهمیت سیاسی، نظامی و اقتصادی آن در سده های گذشته حکایت دارد.

    کلید واژگان: فلوس, دارالضرب ساوجبلاغ مکری, مکریان, مهاباد
    Esmaeil Salimi, Jamila Solhjoo, Hassan Karimian

    Mahabad or formerly Savojbolagh Mukri is one of the most important cities in northwestern Iran in the southern basin of Lake Urmia It was founded by Budaq Sultan, one of the Mukri rulers, during the reign of Shah Suleiman the Safavid and for four centuries was the center of Mukrian province. In the past decades, several copper coins have been found in the city of Mahabad by the local people, which according to the inscription have been minted in this city. In the present article, an attempt is made to investigate the reasons and grounds for minting coins in this city and to show their belonging to the Savojbolagh Mint. It is assumed that the location of Savojbolagh in the communication route between Baghdad and Tabriz has led to the development of the market and its commercial centers and has necessitated the establishment of a multiplication center there. Also, the discovery and identification of copper coins in the city of Mahabad and the surrounding areas indicate that they were minted at the Dar al-Zarb in Savojbolagh. Leading research has been completed by library and field methods and by descriptive and analytical methods. The result of this research confirms that in comparing the multiplied shapes on these coins and other samples, they can be attributed to the reign of the Mukri rulers until the middle of the Qajar period and the reign of Sheikh Ali Khan, Budaq Khan, and Abdullah Khan. The existence of a mint in this city also indicates its political, military, and economic importance in the past centuries.

    Keywords: Fells, Dar Al-Zarb Savojbolagh Mukri, Mukriyan. Mahabad
  • حسن مرادی*، حسن کریمیان

    دشت نیریز که در حدفاصل دو حوزه فرهنگی کرمان و فارس قرار دارد، محوطه های استقراری مهمی از دوران اسلامی را در خود جای داده است. اولین گام در شناخت این استقرارگاه ها مطالعه داده های سفالی به دست آمده از بررسی های سطحی با هدف گاهنگاری و مطالعه برهمکنش های منطقه ای و فرامنطقه ای این دشت بود. بر این اساس از 63 محوطه متعلق به دوران ساسانی و اسلامی مواد فرهنگی شاخص جمع آوری گردید. اهمیت این یافته ها وقتی افزون می گردد که بدانیم علیرغم تلاش های فراوانی که در مطالعه داده های سفالی کرانه های شمالی خلیج فارس به انجام رسیده، اطلاعات اندکی از این داده ها در نواحی مذکور و بویژه مناطق حد فاصل ولایات فارس و کرمان در دست است. بدین سبب مطالعه مواد فرهنگی و داده های سفالی به دست آمده از بررسی های سطحی به منظور گاهنگاری محوطه ها و فهم برهمکنش های منطقه ای و فرامنطقه ای این دشت اهمیت مضاعفی می یابد.در نیل به این هدف، یافته های سفالی براساس شباهت هایشان در فرم، خمیره و تزیین به هشت گروه اصلی طبقه بندی و براساس نمونه های مشابه تاریخگذاری شدند. در نتیجه این تحقیق مشخص گردید که گروه های سفالی اوایل تا اواسط دوران اسلامی ارتباط زیادی را با تمدن های شرق به خصوص سیرجان نشان می دهند؛ به ویژه آنکه سفال های گلابه ای و اسگرافیاتو چندرنگ شباهت زیادی با نمونه های به دست آمده از سیرجان دارد و شاید بتوان نیریز را به عنوان یکی از آخرین مناطق پراکنش سفال گلابه ای به سمت غرب محسوب داشت. همچنین سفال های تاریخگذاری شده قرن 11-7 ه. نشاندهنده ارتباط فرهنگی این منطقه از فارس با مراکزی چون سمرقند، نیشابور، کرمان و سیستان است.

    کلید واژگان: طبقه بندی, گونه شناسی, سفال دوران اسلامی, دشت نیریز
    Hassan Moradi *, Hassan Karimian

    The Neyriz Plain, which is located between Kerman and Fars provinces, with an area of around 240km2 has hosted important settlements belonging to the Islamic era (Figure 1). In order to identifying these settlements and to determine their chronological order, a systematic surface survey was carried out by the authors at the first season of 2017. The first step was to study the ceramic fragments collected from surface survey, and compare them on the basis of similarities of their forms, fabric and decoration. Based on the results of data analysis, the ceramics were classified into eight main categories. So, the main aim of this paper is to perform classification, typification, and propose a relative chronology of the collected potteries from Islamic period sites from the Neyriz Plain. The results suggest a strong relation between the ceramics belonging to the Early to Mid-Islamic era (11-16 cetury AD) and the eastern Iranian civilizations, such as Sirjan. For instance, the slip-painted and polychrome Sgraffiato potteries have considerable similarity to those obtained from Sirjan. Indeed, the Neyriz plain may be considered as one of the main distribution areas of the slip-painted potteries of Sirjan. Moreover, the ceramics dated 13-17 centuries AD are indication of the cultural ties and trade relations between this region of Fars province with Nishabur, Kerman and Sistan regions of Iran. The main aim of this paper is to perform classification, typification, and to propose a relative chronology of the collected potteries from Islamic period sites from the Neyriz Plain. The objectives are to compare Neyriz Plain potteries to similar ones from other Islamic archaeological sites, and to recognize inter and intraregional connections of the ancient settlements of this plain and other ceramic production centers. The present research aims answer the question of to what extend settlements of the Neyriz Plain find cultural relation to other Iranian Islamic settlements? And how much study of ceramic fragments will reveal such relationships? Primary investigation of historical sources indicates interregional cultural ties between Neyriz and Shiraz (on the west), and Kerman and Sirjan provinces (from the east). Furthermore, considering the location of Neyriz Plain on the main route between Shiraz to Kerman corridor, vast cultural ties can be imagined between Neyriz Plain settelement and eastern Iranian cities, such as Sirjan, Kerman and even Nishabour on the northeast of Iran. The present research adopts a descriptive-analytical method in both fieldwork and bibliographical studies. Fieldworks consist of pottery findings, typology, and classification of findings (based on similarities of their forms, and decorative elements), while bibliographic activities include literature survey, similar findings, and suggestive dating. Although there have been efforts in investigating pottery data of northern coasts of the Persian Gulf, there is little information on regional data, especially areas between Fars, Kerman, and Mokran (northern area of Persian Gulf) during early Islamic periods. Neyriz, located at the eastern Fars Province on the Shiraz to Sirjan trade corridor, is a marvelous ancient region with remarkable sites. Further to identification of 63 sites at Neyriz Plain, some 911 potsherds recovered from the Bakun to late Islamic periods. The authors focus on 440 Islamic fragments, which were generally divided into two unglazed (214 pieces), and glazed (226 pieces) sherds. Considering their form, temper, impurity and decorations, they were categorized to eight main groups, towards chronological comparison against other similar samples.  Unglazed potteries include two slipped ones and potteries with incised and stamped decorations, which are characteristically the majority in the collection and consisted of two groups of thickly slipped potteries (Figure 2). Glazed samples include six main groups of monochrome, Sgraffito, splashed, slipped painted, underglaze painting, and painting on glaze ceramics. The potteries reveal information about patterns of production, consumption, and distribution of pottery during different periods. Thick slipped potteries date to Sassanid to early Islamic periods (3-8 centuries AD). Considering incised designs under slips and color of slips within the group, it appears that all four groups are from the same period. The first group, with thick slip and fine temper, from Williamson Collection, date to 2nd century BC to 7th AD century (Priestman, 2005: 232-234, 402, Pl. 82-84). It appears, considering incised designs with similar themes, they are later than the other three groups, while they date to a same period. It is confirmable following absence of the same findings from two other Parthian sites in Neyriz Plain. Potteries with incised designs frequently associated with potteries with stamped, and cylindrical designs, similar to findings from Sirjan and Qasr-i-Abu Nasr (Whitcomb, 1985: 122, 135). However, turquoise glaze is the most common monochrome glaze; it is the most abundant one. On the other hand, there are other monochrome glazes that characteristically are significant in the pottery studies. The white mono chrome pottery that is one of the particles of the “Samarra Horizon”, has several production centers including Sirjan (Williamson, 1987: 15), which appears an indication of a bigger pattern of relations, comparing to previous period. The green mono chrome glazed pottery that is very similar to the same color Sgraffito is reported also as findings of eastern coasts of Africa. The turquoise mono chrome glaze with earthen temper, vastly range many forms and quality of glaze that date as wide as Sassanid to Late Islamic periods, for continuity of production and consumption. The other type is stone paste that mainly appears as open form vessels and date to 11-13 century.    Slip painted wares of Neyriz are similar to the findings from Sirjan, which appears, as a characteristic pottery within 10th and 11th centuries AD, as an indication of more relations to Sirjan. Potteries with splashed and Sgraffito glaze are chronologically and technically similar, which indicate a penetration of Sirjan to Neyriz. Pottery with underglaze paintings from group 1 are similar to findings from other centers including Kashan, Gorgan, and Soltan Abad that had commercial relations. Such pottery can be found in other areas of Iran as well. The underglaze painted Potteries from group 2 indicate commercial relation to the regions such as Nishapur and Samarqand, of which productions have found in other regions including southern Africa. Black painting under turquoise glaze potteries are of common types dated to 13-17 centuries. Blue and white potteries produced at various centers, the closest one Kirman. Turquoise & Black Underglaze-Painted Ware, Blue and White Underglaze-Painted are similar to findings from Keram and Sistan that indicate vast inter regional cultural relation. The absence of some mostly known Islamic potteries including moulded Celadon, and luster ceramics are of the other issues, significant in studies of potteries of Neyriz Plain, which probably is for lack of production and circulation of the wares in the region.

    Keywords: Typology, Classification, Islamic Potteries, Neyriz Plain
  • اسماعیل سلیمی*، جمیله صلح جو، حسن کریمیان
    از اواخر عصر صفویه تا اوایل دوره پهلوی شهر مهاباد رشد و توسعه بسیاری یافت و به مرکز بخشی از کردستان ایران بنام مکریان تبدیل گشت. در حال حاضر بیشترین آثار تاریخی باقی مانده از دوره قاجاریه و پهلوی مهاباد را بناهای مسکونی اشخاص متنفذ شهر تشکیل می دهد. در بسیاری از این ابنیه که متعلق به طبقات مرفه شهر بوده اند، تزیینات بسیار متنوعی به کار رفته، از این روی هدف اصلی مقاله حاضر پرداختن به ویژگی ها و انواع تزیینات به کار رفته در بناهای مسکونی ادوار مزبور در این شهر است. در نیل به این هدف پاسخ به پرسش هایی در خصوص سبک های هنری و الگوهای موثر بر فرم یابی این تزیینات ضرورت می یابد. از آنجاییکه تاکنون در ارتباط با تزیینات و سبک معماری بناهای مهاباد هیچ گونه پژوهش منسجمی صورت نگرفته است، لذا مطالعه آن ها می تواند درک وسیع تری از تلاش هنرمندان این منطقه در ایجاد سکونتگاه های مطبوع به دست دهد. در نتیجه پژوهش حاضر مشخص گردید که بیشترین عناصر تزیینی بر نمای بناهای اشخاص مرفه نقش بسته و به دلیل شرایط جغرافیایی منطقه بسیاری از تزیینات این ابنیه با مصالح آجر و سنگ به اجرا درآمده است. اگرچه طرح های تزیینی مورد استفاده به آنچه در شهرهایی مانند سنندج به اجرا درآمده شباهت دارد، لیکن در اجرای آن ها از هنرمندان بومی منطقه مکری استفاده شده است.
    کلید واژگان: مهاباد, تزیینات بنا, قاجار, پهلوی, بناهای مسکونی
    Esmaeil Salimi *, Jamila Solhjoo, Hassan Karimian
    Mahabad, which in the past was called Savojbolagh, Sablagh in the language of the native people, was the center of a part of Iranian Kurdistan called Mokrian. The former Savojbolagh (now Mahabad) is one of the most important cities in northwestern Iran in the southern part of Lake Urmia, which was the center of Mokrian for four centuries. Based on the archaeological evidence, the city of Mahabad was built during the reign of Shah Suleiman (1107-1077 AH), by the order of the Mukrish ruler "Buddha Sultan".and grew and developed from the late Safavid era to the early Pahlavi era. Most of the remaining monuments of the Qajar and Pahlavi era of Mahabad are now the residential buildings of influential people in the city. Many of the buildings belonging to the affluent classes of the city have a wide variety of decorations, Therefore, the purpose of the present article is to discuss the features and types of decorations used in the residential buildings of the mentioned period in Mahabad. So it is necessary to answer to some questions about art styles and patterns that influence the formulation of these ornaments. Since there has been no coherent research on the decorations and architectural style of Mahabad buildings in Mukriyan region, Therefore, their study can provide a broader understanding of the artists' efforts in creating suitable settlements. As a result, it was found that most of the decorative elements were influenced by the facades of the prosperous persons Due to the geographical conditions of the area, many of the decorations have been made with brick and stone materials. Although the decorative designs used in Mahabad are similar to those in cities like Sanandaj, However, these monuments built by native Mukrish artists.
    Keywords: Mahabad, building decoration, Qajar, Pahlavi, Residential buildings
  • حسن کریمیان، فاطمه کریمی*

    بی تردید می توان فضاهای شهرهای تاریخی را به آینه ای تشبیه کرد که عقاید و فرهنگ سازندگان و ساکنان را منعکس می نمایند. شهر تاریخی یزد یکی از معدود شهرهای ایران است که بافت کهن و محلات تاریخی آن نسبتا سالم باقی مانده است. با استناد به منابع تاریخی، به روزگار قاجار، نه محله از 77 محله بافت تاریخی این شهر سکونتگاه زرتشتیان بوده است. از آنجا که سلامت فضاهای این محله ها، مطالعه فضاهای آنها را آسان می کند، در پژوهش حاضر تلاش گردیده تا میزان اثربخشی دستورات دین زرتشت بر شکل گیری فضاهای مذهبی محله های زرتشتیان مورد سنجش قرار گیرد. اصلی ترین پرسشی که در پژوهش حاضر تلاش می گردد تا بدان پاسخ داده شود، این است که کدامیک از عناصر معماری در کالبد یک شهر زرتشتی نشین تحت تاثیر دستورات دین زرتشت احداث می شوند و چه دستورات مذهبی بر شکل گیری این فضاها اثرگذارند؟ بدین منظور، یکی از محلات زرتشتی نشین یزد که بیشتر از سایر محله ها سلامت و رونق گذشته خود را حفظ نموده انتخاب شد و با استفاده از مکتوبات تاریخی و یافته های میدانی، آن دسته از فضاهای شهری که با دستورات دین زرتشت ایجاد شده و فضای کالبدی شهر یزد را فرم بخشیده اند، شناسایی و معرفی گردیدند و مشخص شد که فضاهای مذهبی نقشی کلیدی در فرم یابی و توسعه کالبد شهرهای زرتشتیان ایفا می نماید.

    کلید واژگان: بافت تاریخی یزد, محله دستوران, فضاهای مذهبی زرتشتیان, فضای شهری
    Hassan Karimian, Fateme Karimi *

    The layout and fabric of a city reflect the influence of beliefs and cultures of their inhabitants. Amongst Iranian ancient cities, the historical city of Yazd, thanks to its intact and less-affected old fabric, is an excellent arena for investigating such impact. According to the historical sources, Zoroastrians lived in nine (out of seventy seven) districts of Yazd in the Qajar era. Since Zoroastrians continue to live in these urban spaces to date, it has been tried in the present research to investigate the extent of influence of Zoroastrian’s religion on the formation of such spaces.This research, therefore, investigates the architectural elements with religious function in one of the main Zoroastrian districts in Yazd City, and the religious commandments that have influenced the formation of its space. To this end, a relatively well-preserved area i.e. the Dasturān district, is selected and its religious buildings were identified. The results of fieldworks combined with the findings of historical and religious texts, confirm that the religious spaces had a pivotal role in the formation of the fabric of Zoroastrian city.

    Keywords: Historical fabric of Yazd, Dasturān district, Zoroastrian, Yaziŝngah, Barŝnumgah
  • حسن کریمیان، اسماعیل سلیمی *
    ساوجبلاغ مکری (مهاباد فعلی) یکی از مهمترین شهرهای مناطق کردنشین ایران است که بمدت چهار سده مرکز بخشی از کردستان ایران تحت عنوان «مکریان » بوده است. بازار مهاباد از مهمترین فضاهای شهری تاریخی منطقه است. آنچنانکه شواهد تاریخی نشان میدهد، بازار ساوجبلاغ در اواخر دوره صفویه بنا گردید و بعدها در دوره قاجاریه به مهمترین مرکز تجاری شمال غرب ایران بدل شد.
    در نوشتار حاضر تلاش بر آن است تا به این پرسش پاسخ گفته شود که مهمترین عوامل رشد و توسعه این بازار چه بوده و دلایل تبدیل آن به کانون تجاری شمال غرب ایران در عصر قاجاریه کدامند؟ فرض بر آن است که موقعیت ویژه فضایی و ارتباطی مهاباد با مناطق همجوار از جمله شمال عراق، آناتولی، روسیه، فلات داخلی ایران و واقع شدن در یکی از راه های فرعی ابریشم و نقش آن بعنوان پل ارتباطی بین تبریز- بغداد، اصلیترین عامل در انتخاب بازار مهاباد بعنوان کانون تجاری منطقه بوده است. در پژوهش حاضر، با بهره گیری از روش کتابخان هیی و میدانی مشخص گردید که علاوه بر شرایط ویژه ارتباطی، عوامل محیطی و طبیعی شامل جنگل های نواحی سردشت و بانه، کشت توتون و دامداری بدلیل وجود مراتع غنی در انتخاب بازار مهاباد بعنوان کانون تجاری منطقه در عصر قاجاریه نقش اساسی داشته اند.
    کلید واژگان: بازار, قاجاریه, ساوجبلاغ مکری, مهاباد
    Hassan Karimian, Esmaeil Salimi *
    Savojbolagh Mokri )the present-day Mahabad( is one of the most important Kurdish- inhabited regions in Iran which was a part of Kurdish Province in this land called Makriyan for four centuries. The Bazar of Mahabad is one of the most prominent historical urban spaces of the region. Based on available historical evidence, the Bazar of Savojbolagh was built towards the end of the Safavid period and, later, turned into the most important commercial center of the northeast of Iran during the Qajar period. In the present paper, the authors investigate the process of the turning of this Bazar into the commercial center of this region during the given period. In other words, they have tried to provide a response to the following questions: what were the most important factors underlying the growth and development of this Bazar, and what were the reasons behind its turning into the commercial center of Iran in its region in the Qajar era? It is assumed that some of the main reasons in this regard were the particular spatial and connecting status of Mahabad among its neighboring regions, such as North Iraq, Anatolia, Russia, and the interior of the plateau of Iran; its vicinity to one of the side roads of the Silk Route, and its role as the bridge connecting Tabriz and Baghdad. The findings of this study, which was conducted using the field and library methods, demonstrate that, in addition to its specific connecting features, some environmental and natural factors, including the forests of Sardasht and Baneh areas and the cultivation of tobacco and animal husbandry in the rich pastures of this region, played a significant role in choosing the Bazar of Mahabad as the commercial center of the northwest of Iran during the Qajar period.
    Keywords: Bazar, Savojbolagh Mokri, Northwest Iran, Qajar period, Mahabad
  • حسن کریمیان، سامان سیدی، مریم صفایی
    با توجه به اشارات مکرر نویسندگان ادوار مختلف اسلامی به اهمیت و ویژگی های برتر جیرفت درگذشته احتمالا مسیرهای مختلفی در شهر جیرفت برای ورود و خروج کاروانیان تجار وجود داشته است . احتمالا مسیر جیرفت به هرمز یکی از مهمترین مسیرهایی است که از این شهر منشعب میشده است. متاسفانه این مسیر با وجود اهمیت، اعتبار و اشتهاری که در طول حیات خویش داشته، کمتر مورد توجه مورخین، محققان و باستان شناسان دوران اسلامی قرارگرفته است. جیرفت یکی از مراکز عمده تجاری جنوب شرق ایران بوده است که با سرزمینهای مجاور شرقی و همچنین سرتاسر جنوب و مرکز ایران ارتباط داشته است. این شهر مهم از طریق بارانداز مشهور خود هرمز به خلیج فارس راه پیدا میکرد. مسیر کاروان‎رو جیرفت به بندر هرمز از شاهراه های اصلی سده های میانه بوده و گستره پراکندگی عوامل فرهنگی در این مسیر نشان از آبادی، رونق و اهمیت آن در ایالت کرمان دارد. علت اهمیت این مسیر، ارزش فوق العاده تجاری آن بوده است؛ زیرا جیرفت را بعنوان یک مرکز شهری مهم و مرتبط با جنوب شرق ایران به بندر مهم بازرگانی آن روزگار متصل میکرد. تحقیق پیش رو تلاش دارد مسیر ارتباطی جیرفت به هرمز را تا منزل مغون شناسایی کرده و ارزش و اعتبار آن را مشخص نماید. این امر بر اساس ره یافتهای تاریخی از جمله متون تاریخی و جغرافیایی و گزارشهای باستانشناسی و نیز یافته‎های حاصل از بررسی های روشمند باستان شناختی در سه محوطه جیرفت، چشمه شاه و کلاتک بلوک انجام شد. بر اساس یافته‎های این پژوهش مسیر جیرفت به بندر هرمز از جیرفت، چشمه شاه، بلوک و فاریاب که از لحاظ فرهنگی با یکدیگر در ارتباط بودند، عبور میکرده و سپس به بندر هرمز میرسیده است. مطالعات انجام شده بر روی سفالهای بدست آمده از بررسی های باستانشناسی نشان میدهد که این محوطه ها در دوران میانه اسلامی بخصوص دوران سلجوقی رونق داشته و سپس در دوره های بعد از رونق آنها کاسته شده است.
    کلید واژگان: خلیج فارس, راه های کاروان رو, جنوب شرق ایران, هرمز, سده های میانی
    Hassan Karimian, Saman Saidi, Maryam Safaei
    Given the frequent references of authors to the commercial and political significance of Jiroft and its desirable features in various Islamic periods, different routes must have branched from this city for the departure and arrival of tradesmen’s caravans. The Jiroft-Hormuz route was probably one of the most important of such routes. Unfortunately, in spite of the significance and fame that it enjoyed during its own time, it has not received much attention from the historians, researchers, and archeologists of Islamic periods. In the past, Jiroft was considered to be one of the major trade centers of Iran connecting the Southeast of the country to its central and southern regions. It was also connected to the Persian Gulf through its famous waterfront, Hormuz. The caravan route of Jiroft to the Port of Hormuz was one of the important routes of the early to middle Islamic centuries, and the distribution of several cultural elements along this route demonstrates its significance and splendor in the state of Kerman. The main reason for the importance of this route was its supreme commercial value as it connected Jiroft as an important urban center, which was linked to the Southeast of Iran, to Hormuz, which was an important commercial port at that time. The present study aimed to examine the route connecting Jiroft to the Port of Hormuz up to Maghun district and determine its true value. In doing so, while employing a historical approach, the authors explored a number of historical and geographical sources, archeological reports, and the findings of methodical archeological studies in Jiroft, Cheshmeh Shah, and Kalatak Boluk. The findings of this study indicate that the Jiroft-Hormuz route passed through Cheshmeh Shah, Boluk, and Faryab, which were culturally linked with each other, and then reached the Port of Hormuz. The studies carried out on the pottery found in archeological investigations revealed that the mentioned regions enjoyed prosperity during the Islamic middle periods, particularly in the Seljuk era, but lost their affluence in later periods.
    Keywords: Persian Gulf, caravan routes, southeast Iran, Port of Hormuz, Islamic middle ages
  • سید مسلم موسوی درچه*، محمد امین قانعی راد، حسن کریمیان، هدیه زنوزی زاده، ناصر باقری مقدم
    با افزایش نیاز جوامع امروزی به ویژه جوامع درحال توسعه نظیر ایران به حامل های انرژی و با توجه به پایان پذیری سوخت های فسیلی و همچنین تاثیرات زیست محیطی این نوع سوخت ها، ضرورت کشف و استفاده از منابع انرژی جدید بیش ازپیش اهمیت یافته است. انرژی های نو و تجدیدپذیر به عنوان منابع انرژی تمام نشدنی، رایگان، دوستدار محیط زیست و قابل دسترس در اغلب نقاط، می توانند مکمل مناسبی برای سوخت های فسیلی باشند. در کشور ایران نیز با توجه به دلایل بیان شده، تمرکز بر این حوزه فناورانه بیشتر شده است. در این راستا، هدف از این مقاله توصیف فرآیند گذار انرژی های تجدیدپذیر در ایران است تا بتوان به این سوال پاسخ داد که آیا گذار در انرژی های تجدیدپذیر در ایران در حال وقوع است یا خیر؟ درواقع در این مقاله، روند توسعه انرژی های تجدیدپذیر در ایران با تکیه بر مطالعات گذار، براساس سطوح آشیانه، رژیم و دورنما توصیف شده است. ابتدا رویدادهای مهم در این حوزه از شروع تا به امروز در سه سطح آشیانه، رژیم و دورنما تشریح شده است و درنهایت، مراحل گذار انرژی های تجدیدپذیر در ایران در چهار مرحله با ترکیب رویکرد چندسطحی و چندمرحله ای توصیف شده است. بر اساس نتایج به دست آمده از این مطالعه مشخص می شود که اولا ایران هم اکنون در ابتدای شروع فرآیند گذار و در مرحله اوج گیری است. همچنین در کشورهای درحال توسعه بهتر است دسترسی به آشیانه های بالغ به جای وجود آشیانه های بالغ در این کشورها مدنظر قرار گیرد تا بتوان تحلیل دقیق تری از گذار در این گونه کشورها ارائه کرد. ضمن اینکه جدای از عوامل فشار محیط کلان و دسترسی به آشیانه های بالغ دیگر کشورهای توسعه یافته، جایگزینی سیاست های معطوف به بازار به جای سیاست های تحریک طرف عرضه بدون توجه به بازارسازی، در مراحل اخیر گذار، یکی از عوامل اثرگذار بر تسریع روند شروع گذار در این نوع از فناوری ها در ایران بوده است.
    کلید واژگان: توصیف گذار فناورانه, تحلیل چندسطحی, مراحل گذار, انرژی های تجدیدپذیر, ایران
    Seyed Moslem Mousavi Dorcheh *, Mohammad Amin Ghanei Rad, Hassan Karimian, Hedieh Zanozi, Zadeh, Naser Bagheri, Moghaddam
  • حسن کریمیان، اسماعیل سلیمی *، جمیله صلح جو
    بوکان یکی از مهمترین شهرهای کردنشین جنوب استان آذربایجا نغربی و سومین شهر پرجمعیت استان بعد از ارومیه و خوی است. برخی از وقایع مرتبط با بوکان و رجال مشهور آن در دوره قاجار در سفرنامه های سیاحان و پژوهشگرانی چون مینورسکی، دمورگان و دیگران منعکس شده است. مدارک تاریخی موید آن است که این شهر در دوره ناصرالدین شاه قاجار بر شالوده روستایی کوچک و کم جمعیت احداث گردیده است. در این زمان، شهر بوکان بسبب توجه خانواده عزیزخان مکری رشد و گسترش قابل توجهی یافت. نوشتار حاضر درصدد پاسخ به این پرسش است که مهمترین عوامل موثر بر توسعه و گسترش شهر بوکان چه بوده و دلایل انتخاب مکان فعلی بعنوان مرکز حاکمیت اداری منطقه در دوره قاجاریه کدامند؟ فرض بر آن است که موقعیت ویژه فضایی و ارتباطی روستای بوکان در میان استقرارگاه های منطقه، اصلیترین عامل انتخاب بوده است. با بهره گیری از روش کتابخان هیی و میدانی در این پژوهش مشخص گردید که علاوه بر شرایط ویژه ارتباطی و جغرافیایی منطقه، شالوده این شهر به اهتمام فرمانروایان محلی و بویژه خاندان مکری، در ایجاد واحدهای حکومتی، مذهبی و عام المنفعه نهاده شده و در دوره پهلوی اول با فضاهای دیگری پیرامون هسته اولیه قاجاری افزوده شده است.
    کلید واژگان: بوکان, قاجاریه, حاکمان مکری, آذربایجان غربی, مناطق کردنشین
    Hassan Karimian, Esmaeil Salimi *, Jamileh Solhjoo
    Bukan is one of the most important Kurds-residing cities of the South of West Azerbaijan and the third most populous city of this province after Urmia and Khoy. Some of the events and incidents in relation to Bukan and its great figures have been recorded in the travelogues of a number of travelers and researchers such as Minorsky, Demorgan, and others during the Qajar era. Historical evidence suggests that this city was built during the reign of Naser al-Din Shah Qajar based on the foundation of a small and sparsely populated village. At this time, the city of Bukan experienced great growth and expansion due to the attention it received from Aziz Khan Mokri Family. The present paper aims to provide a response to the questions of: “what were the important elements affecting the development and expansion of Bukan?” and “what were the reasons for choosing the present location as the official ruling center of the region during the Qajar period?” It is assumed that the main reasons for this choice were the particular spatial status and linking feature of the village of Bukan among all the residential areas of the region. Through benefitting from library and field methods, the findings of the study indicate that, in addition to the specific linking and geographical conditions of the region, the efforts of its local rulers, particularly Mokri Family, played a significant role in the establishment of administrative, religious, and non- profit units in this area. Moreover, some new spaces were added to the Qajar core of this city during the Pahlavi period.
    Keywords: Bukan, Qajar period, Mokri rulers, West Azerbaijan, Kurds-inhabitedregions
  • حسن کریمیان، سامان سیدی *
    مسلمانان هندسه را یکی از دانش های مهم همطراز ریاضیات، ستاره شناسی و موسیقی می دانستند. تاکید معماری ایرانی بر زیبایی متمرکز بود و در کنار آن علم هندسه ابزار قدرتمندی بود که معمار ایرانی را قادر به اندازه گیری تناسبات فضایی و خلق توازن و زیبایی در زمین می ساخت. گنبد که ساخت آن از دوره پارتیان آغاز شده بود، با شروع اسلام بطور گسترده یی برای پوشش بناهای اسلامی بویژه مسجد مورد استفاده قرار گرفت و به نماد معماری اسلامی تبدیل شد. گنبد شکل ظرف یا حاوی را دارد و بر اساس قوانین عینی ریاضیات و ایستایی ساخته شده است. دوره صفویه یکی از ادوار خلاقه و پویای هنر معماری و بویژه گنبدسازی است و آثار فراوان و زیبایی از این دوره برجای مانده است. پژوهش حاضر در پی آن است تا به بررسی نقش هندسه و تناسبات هندسی در معماری دوره صفویه و بویژه گنبد مساجد شاخص این دوره در اصفهان بپردازد. روش تحقیق بکار رفته در این نوشتار، تحلیلی- توصیفی بوده که در این راستا، اسناد و مدارک مکتوب به همراه مطالعات میدانی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج بررسی ها حاکی از آن است که صفویان به تناسبات در معماری توجه خاصی داشته و طرح چهارگوش زیر گنبد را به طرح گنبد مدور تبدیل نموده اند. در این دوره هندسه ساد هتر شد و گنبدهای گسسته میان تهی رواج بیشتری پیدا کردند.
    کلید واژگان: هندسه, گنبد, مسجد, معماری صفوی, مسجد شیخ لطف الله, مسجد امام
    Hassan Karimian, Saman Seyyedi *
    Muslims believed that geometry was as important as mathematics, astronomy, and music. Iranian architecture focused on beauty, alongside which the science of geometry functioned as a powerful tool enabling Iranian architects to measure spatial proportions and create balance and beauty on the ground. Domes, the making of which had started during the Parthian Era, became vastly prevalent upon the rise of Islam in order to cover Islamic buildings, particularly mosques, and, thus, turned into the symbol of Islamic architecture. A dome looks like a container and is constructed based on objective principles of mathematics and statics. The Safavid era represent one of the creative and dynamic periods of architecture, particularly, dome construction, and several beautiful works of this era are still standing today. In this paper, the writer has tried to examine the role of geometry and geometric proportions in the architecture of the Safavid period with an emphasis on the domes of the well-known mosques of that time in Isfahan. The related study was conducted following the analytic-descriptive method while resorting to available documents and performing field studies. The findings demonstrate that the Safavids paid particular attention to proportion in architecture and changed the quadrangular design of the space under the dome into the circular design of a dome. During this period, geometry became simpler and disconnected hollow domes became more common.
    Keywords: geometry, dome, mosque, Safavid architecture, Sheikh Lotfollah Mosque, Imam Mosque
  • حسن کریمیان، سامان سیدی *
    در میان شاخه های مختلف معماری، ساخت بناهای مذهبی از جایگاه ویژه یی برخوردار است. با ورود اسلام و تغییرات حکومت و آیین در ایران، کاربرد بناها و نحوه استفاده از آنها تغییر کرد. استان فارس یکی از مناطق مهم ایران است که با ورود اسلام به آن، مسلمانان بر پایه شرع و عقل از آنچه میتوانست مفید باشد در این نواحی بهره گرفتند؛ از جمله آنها از ساختمان آتشکده ها برای ایجاد مساجد و محل تجمع مسلمین استفاده می کردند. این نوشتار درصدد است فرایند تبدیل آتشکده های ایزدخواست واستخر به مساجد در سده های نخستین اسلامی در فارس را با تمرکز بر اندام معماری مساجد و شواهد باستان شناسی و قرائن مکتوب، تحلیل و بررسی نماید. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی و از نوع مطالعات میدانی بوده و روش جم عآوری اطلاعات کتابخانه یی و میدانی از طریق مشاهده و بررسی و استفاده از نقشه و کروکی میباشد. نتایج این بررسی حاکی از آن است که این دو مسجد، حاصل تغییر کاربری آتشکده به مسجد بوده اند؛ منتها از نظر کیفی و ماهوی فضای آتشکده ها براساس اعتقادات توحیدی منقلب و دگرگون شده اند و در واقع با کمترین تغییرات فیزیکی، تغییرات کیفی مهمی در جهت هماهنگی با اعتقادات توحیدی حاصل آمده است. برای مثال آتش و آتشدان از مرکز و کانون فضای داخلی برداشته شده و ضلع قبله با دیوار و نماد قبله پوشانده شده است و برای باطنی تر شدن فضاهای چهار طاق و عدم توجه به خارج، درگاه ها و ایوان ها و چپ راهروها و حیاط های داخلی و درها و دیوارهای خارجی افزوده شده و جهت اصلی بنا نیز رو به قبله قرار گرفته است.
    کلید واژگان: آتشکده, سده های نخستین اسلامی, مسجد ایزدخواست, مسجداستخر
    Hassan Karimian, Saman Seyedi *
    The construction of religious structures holds a particular place in the various branches of architecture. Upon the rise of Islam in Iran and the resulting changes in the ruling system and rituals, the functions and usage of buildings changed. Fars Province is one of the important regions in Iran which greatly benefitted from the arrival of Islam, and the Muslims living there employed many of the useful recommendations of Shar’ and the intellect in different aspects of their life. For example, they used the structure of fire temples to construct mosques and create a place for the gathering of Muslims. The present paper is intended to examine and analyze the process of changing the fire temples of Izadkhast and Estakhr into mosques during the early Islamic centuries in Fars with an emphasis on the architectural structure of the mosques and based on archeological proofs and documented evidence. This study was conducted following the descriptive-analytic and field methods. The required data were collected from library sources and also through field-based observation and investigation and use of maps and croquis. The results of this study indicate that the two mosques were the products of changing the functions of fire temples. Nevertheless, the space of the original structures underwent some qualitative and essential changes based on monotheistic beliefs. In fact, in the light of a minimum of physical alterations, a number of important qualitative changes were made to them in line with Islamic principles and beliefs. For example, the fire and hearth were removed from the center of the inner space of the building, and the Qibla angle was covered with a wall and the symbol of Qibla. Moreover, in order to make the spaces under the square domes more internal and exclude the attention to the outside, portals, porches, left-side corridors, inner yards, doors, and external walls were added to the main buildings,the main axes of whichwere in the direction of Qibla.
    Keywords: Fire temple, Early Islamic centuries, Izadkhast Mosque, Estakhr Mosque
  • حسن کریمیان*، مریم رحیم نژاد
    ساوه یکی از شهرهای مشهور منطقه جبال در دوران اسلامی است که به دلیل قرارگیری در مسیر ارتباطی دارالخلافه بغداد به شمال شرق به عنوان منزلگاهی مهم ایفای نقش نموده است. موقعیت ویژه این شهر در پیوندگاه مهم ترین راه های کاروانی و نیز شرایط مساعد طبیعی موجب شده تا بتواند از تحولات تاریخی گذر نموده و در کانون توجه جغرافی نویسان و مورخان قرار گیرد. از آنجایی که بقایای شهر کهن ساوه و بافت تاریخی آن به دلیل توسعه شهر جدید دچار تغییر شده، بررسی این تغییرات ضرورتی اجتناب ناپذیر می نماید. در نوشتار حاضر، تلاش شده است تا با اتکا به منابع مکتوب تاریخی و همچنین گزارش سیاحانی که این شهر را مورد بازدید قرار داده اند، تحولات تاریخی آن مورد بحث قرار گیرد. بدیهی است یافته های پژوهش می تواند در بازیابی سازمان فضایی شهر و حفاظت از محدوده های تاریخی آن مورد استفاده قرار گیرد.
    کلید واژگان: شهرهای جبال, بافت تاریخی ساوه, شهرهای اسلامی, شهرهای ایران, سازمان فضایی شهر ساوه
    Hassan Karimian *, Maryam Rahimnejad
    Saveh is one of the famous cities of Jibal regioin in Islamic age and it continuously, has played a particular role in history due to its location in the communication path of north-east to capital city Baghdad. The special position of this city, and its favourable natural condition (a great plain with the area of 238000 HA, two permanent rivers and the widespread irrigation network), have made Saveh to triumphantly pass the historical developments and be in the spotlight of geographers and historians. Since the remain of the ancient Saveh and its historical context have been changed due to development of the new city, the study of the developments of this city would be inevitable. This paper has attempted to study historical development of Saveh based on written sources and also the reports provided by visitors who have visited this city. Indeed the findings of the current research could be useful and applicable retrieval of the spatial organization of this city and its date range protection.
    Keywords: Jibal cities, The historic city of Saveh, Islamic cities, Iranian cities, spatial organization city of Saveh
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال