hassan mehrnia
-
چنانکه می دانیم، مباحث مربوط به زبان و ارتباط آن با عالم واقع؛ نقش زبان در تفکر (رابطه ذهن و زبان)، و نیز ساختار زبان و نحوه عملکرد آن از گذشته های دور در ساحت فلسفه، و بعدها در روان شناسی و زبان شناسی مورد توجه قرار گرفته و همواره سیر جدالی و تکاملی داشته است. در مقاله حاضر موضوع دیالکتیک زبان و ذهن در اندیشه لاک با تمرکز بر تفسیرهای سنتی و نوین از آن در کانون توجه قرار گرفته است. با بررسی آراء معرفت شناسانه و زبان شناسانه لاک بویژه در کتاب های «جستار در باب فاهمه بشری» و نیز «برخی ملاحظات در باب آموزش» به این نتیجه می رسیم که او با طرح نظریه رمزگشایی زبانی، کلمات را نماد مفاهیم ذهنی و زبان را آئینه فرهنگ و واقعیت می داند. این دیدگاه به دلیل پیچیدگی و ظرافت؛ تنوع پیش فرض های فلسفی و ایدئولوژیکی؛ تحولات تاریخی در فلسفه و زبان شناسی؛ و نهایتا ابهام در نوشتار لاک با خوانش های چهارگانه سنتی، ساختارگرا، عمل گرا و فمینیستی همراه بوده است. در نوشتار حاضر ضمن تبیین و نقد و بررسی این رویکردهای چهارگانه و بیان نقاط قوت و ضعف هر یک، تلاش شده است به دور از جنجال های سیاسی- اجتماعی، ایدئولوژیکی و فمینیستی، با یک نگاه صرفا فلسفی به آراء و اندیشه این فیلسوف راه یافته و تبیین جدیدی از نظریه زبانی وی ارائه گردد.
کلید واژگان: لاک, زبان, ذهن, عمل گرایی, ساختارگرایی, فمینیسم.The relationship between language and reality, the role of language in thought, and the structure and function of language have been topics of interest in philosophy since ancient times. These topics became central to the study of psychology and linguistics in the 17th and 18th centuries. This paper examines the interplay between language and mind in Locke's thought, focusing on traditional and modern interpretations of his views. By examining Locke's epistemological and linguistic ideas, especially in his books "An Essay Concerning Human Understanding" and "Some Thoughts Concerning Education," we conclude that he proposes a theory of language as a system of codes. He considers words to be symbols of mental concepts and language to be a mirror of culture. Due to its complexity, subtlety, the diversity of philosophical and ideological presuppositions, historical developments in philosophy and linguistics, and ultimately the ambiguity in Locke's writing, this view has been interpreted in four different ways: traditional, structuralist, pragmatic, and feminist. This paper examines and critiques these four approaches, highlighting their strengths and weaknesses. It aims to present a philosophical explanation of Locke's linguistic theory, free from political, social, ideological, and feminist controversies.
Keywords: Locke, Language, Mind, Pragmatism, Structuralism, Feminism -
نشریه پژوهش های فلسفی، پیاپی 39 (تابستان 1401)، صص 301 -316نوشتار حاضر به دنبال بررسی الگوی تدریس مارتین هیدگر، به عنوان یکی از موثرترین فیلسوفان اگزیستانس قرن بیستم است. هیدگر، فرآیند تدریس را منادی به «مجال یادگیری دادن» تعریف می کند و آموختن چگونگی این مجال دهی توسط آموزگار را امری ضروری و در عین حال دشوار می داند. از این روی در این نوشتار با تمرکز بر تعریف فوق، پس از بیان بایسته های امر تدریس و ایضاح مفهوم یادگیری در اندیشه هیدگر، به تحلیل و واکاوی چگونگی مجال دادن و بررسی ابعاد و مراحل آن با توجه به الگوی تدریس هیدگر خواهیم پرداخت. با مطالعه و بررسی آثار مختلف هیدگر به ویژه بررسی پدیداری الگوی تدریس وی در این نوشتار مشاهده خواهیم کرد که: اولا، او در نظام فکری و تعلیمی خود تلاش نموده تا تعریف جدیدی از امر تدریس و یادگیری ارایه دهد که از سنت فکری زمانه او کاملا جدا و بیگانه و در عین حال هماهنگ با اندیشه خود اوست. ثانیا، او تدریس را دارای ابعاد و مراحل پدیداری مختلفی می داند که غفلت از آن ها موجب عقیم گشتن فرآیند تعلیم خواهد شد. از میان این ابعاد و مراحل مختلف، در این پژوهش مباحث ذیل مورد توجه قرار گرفته است: فرآیند تعاملی یادگیری، موضوع مورد اهتمام، مواجهه وجودی، ایجاد اشتیاق، گوش سپاری، خروج از قلمرو مانوس، پرسشگری و جهش.کلید واژگان: آموزش, تدریس, یادگیری, مجال یادگیری دادن, هیدگرThe present article studies the teaching model of Martin Heidegger, as one of the most effective existential philosophers of the 20th century. Heidegger defines the teaching process as a herald of "giving opportunity for learning" and considers it necessary and at the same time difficult for the teacher to learn how to give this opportunity. Therefore, in this article, focusing on the above definition, after stating the requirements of teaching and clarifying the concept of learning in Heidegger's thought, we will analyze how to allow and examine its dimensions and stages according to Heidegger's teaching model. By studying and examining Heidegger's various works, especially the phenomenal examination of his teaching model, we will see in this article that: First, in his intellectual and educational system, he tried to provide a new definition of teaching and learning, which is completely separate from the intellectual tradition of his time and it is alien and at the same time in harmony with his own thought. Secondly, he considers teaching to have different dimensions and phenomenal stages, neglecting which will make the teaching process sterile. Among these different dimensions and stages, the following topics have been considered in this research: the interactive process of learning, the topic of interest, existential encounter, creating enthusiasm, listening, leaving the familiar territory, questioning and leaping.Keywords: Education, Teaching, opportunity to learn, Heidegger, learning
-
این مقاله با هدف شناخت روش عقلانی عمل گرا در سیره علمی صدوق تدوین شده است. عقلانیت پیوندی است بین انسان و هستی که از رابطه عینی و جهان بیرونی پدید می آید. این پژوهش بر اساس نظریه عقلانیت ارتباطی و به روش تحلیل اسنادی در زندگی فکری صدوق انجام شده و به این نتیجه رسیده ایم که صدوق با نقل روایات مربوط به عقل و استفاده منطقی از محتوای احادیث به روش استدلالی، مناظره، مکاتبه و مباحثه کرده و با استفاده از آثار دانشمندان دیگر و حضور در مراکز علمی و سیاسی به شیوه کاملا عقلانی با الگوگیری از قرآن و تاسی به پیامبر اعظم (ص) و اهل بیت (ع) و به تناسب زیست جهان خود، در سیره علمی اش در مقولات و مفاهیم مختلف علمی مانند استدلال در گفت وگوی احسن و پذیرش دلیل برتر، احترام به انسان و محبت و مشورت با آنان، هجرت علمی و تبلیغی و مناظرات و مباحثات، پیگیری آموزش و هدایت با حفظ کرامت انسانی، و جامعه گرایی و اعتقاد به امامت به عنوان عامل وحدت و امنیت و برقراری عدالت، روش عقلانی عمل گرا را در پیش گرفته است.کلید واژگان: صدوق, عمل گرایی عقلانی, عقلانیت ارتباطی, کلام دینیThe article aims to recognize the pragmatic rational method in Sadugh's scientific discipline. Rationality is the link between man and the universe that arises from the objective relationship with the external world. Using the theory of communicative rationality and the method of documentary analysis in Sadugh's intellectual life, this research concludes that Sadugh has debated, corresponded, and discussed by quoting narrations related to reason and using the content of the narrations in an argumentative way. In addition, by using the works of other scientists, attending scientific and political centers in a completely rational way and following the Quran, the Noble Prophet (S) and Ahl al-Bayt (his household), Sadugh, in proportion to his life, has taken a pragmatic rational approach in his scientific life in various scientific categories and concepts such as reasoning in the best dialogue and accepting the superior reason, respecting and loving human beings and consulting with them, migrating for scientific and propaganda purposes and conducting debates and discussions, pursuing education and guidance with the preservation of human dignity, as well as socializing and believing in the Imamate as a factor of unity, security and justiceKeywords: Sadugh, Rational Pragmatism, Communicative Rationality, Religious Theology
-
نهادهای سیاسی مشارکتی، شامل شیوه های نهادمند پاسخ به تقاضاهای سیاسی، از قبیل نهادهای مدنی و شهروندی، انتخابات و نهادهای انتخابی، آزادی بیان، روزنامه ها و مطبوعات و مواردی از این دست می باشند که به نظر اندیشمندی همچون چارلز تیلی این ها می توانند منجر به دموکراتیزاسیون یا افزایش فراگیری، برابری، حمایت و تعهد متقابل حقوقی میان دولت و شهروندان شوند. در تاریخ معاصر ایران، از عصر ناصری تا وقوع انقلاب اسلامی، در بزنگاه های تاریخی گوناگون، فرصت های متعددی برای تکوین و توسعه همه جانبه این نهادها مهیا شده که اکثرا به دلایل متعدد داخلی و بین المللی، دود شدند و به هوا رفتند. به طور معمول، دولت خودکامه، یکی از عوامل اصلی این عدم موفقیت در نظر گرفته شده است، اما، در این مقاله، با استفاده از روش تحلیل تطبیقی تاریخی، و با ارایه یک چارچوب نظری تلفیقی، و بررسی موانع توسعه آن نهادها در دوره های موسوم به مشروطه و ملی گرایی نشان داده شده است که دولت اگرچه نقشی تعیین کننده در فرایند دموکراتیزاسیون داشته است، اما، در عین حال، خود متاثر از نظام جهان است، و این رابطه، همزمان با نقش سلبی فرهنگ سیاسی و سازمان های سیاسی، برخی از مهم ترین موانع اصلی توسعه نهادهای سیاسی مشارکتی در ایران را تشکیل می دهند.
کلید واژگان: نهادهای سیاسی مشارکتی, دموکراتیزاسیون, توانایی دولتی, فرهنگ سیاسی, سازمان های سیاسی, نظام جهانSociological Review, Volume:26 Issue: 55, 2020, PP 241 -272Upgrading the epistemic context of modern science from mechanism to organism in German idealism allows Émile Durkheim to establish academic social science in France. The philosophical formulation of necessity and freedom (from Kant's dualism to Schelling's and Hegel's philosophy of nature) evolves in German idealism to the extent that it is possible to legalize the social affairs in the essential field of positivist science. Basic concepts and ideas of Durkheim's sociology, such as organic solidarity and division of social work, can be realized with the features of an organic approach such as a priori unity, internal consistency, and the necessity and legitimacy of the organic affairs, in a way that a prerequisite for understanding Durkheim's fundamental difference with English social science, as Durkheim repeatedly states, is to understand the quality of his thinking within the German tradition. Moreover, ethics, which prior to Durkheim, are independent sciences, are based on the organic approach to positivist science; therefore, the ethics of science is established with Durkheim.
Keywords: Mechanism, organism, German idealism, Social science, Durkheim -
یکی از جنبه های مهم و تاثیرگذار در فلسفه فناوری، سابقه تاریخی مفاهیم مرتبط با این موضوع در سخنان نویسندگان و متفکران دنیای باستان است. از میان این مفاهیم، مفهوم «تخنه» بمعنای فن، صنعت یا هنر و جایگاه آن در آثار بجا مانده از یونان باستان، از اهمیت بیشتری برخوردار است. مارتین هایدگر از نخستین کسانی بود که بررسی مفهوم تخنه در یونان باستان را مقدمه درک متمایز از تکنولوژی مدرن تلقی کرد و در این زمینه دیدگاهی خاص داشت. پژوهش حاضر با بررسی سه گروه از متون یونانی در پی آن است که ابتدا عناصر اصلی مفهوم تخنه در نگاه نویسندگان و متفکرین یونان باستان را ردیابی نماید و همچنین با بررسی دیدگاه هایدگر، نقطه ثقل تحلیل او در این مسئله را بازیابی کند. درنهایت روشن میگردد که اولا، مفهوم تخنه، مفهومی غنی است که با توجه به داشتن عناصر مختلف، برای کاربست در مباحث فلسفی برای متفکران یونانی جذاب بوده است و عناصر اصلی آن در طول دوران باستان تکرار شده اند؛ گرچه در برخی دوره ها، به تناسب شرایط زمانه و دیدگاه هر متفکر، برخی عناصر در آن پررنگتر شده است و نیز فروکاست این مفهوم پیچیده و چندبعدی به یک عنصر کلی، درست و دقیق بنظر نمیرسد.کلید واژگان: تخنه, یونان, صنعت, هنر, فن, فلسفه فناوری, هایدگرOne of the significant and influential aspects of the philosophy of technology is the historical background of the concepts related to this field in the words of the writers and thinkers of ancient Greece. Among such concepts, the concept of techne, in the sense of technique, industry, or art, and its place in ancient Greek works is of greater importance. Martin Heidegger was one of the first thinkers who conceived of the study of the concept of techne in ancient Greece as the introduction of a distinct perception of modern technology and held a particular view in this regard. Through the study of three groups of Greek texts, the present paper initially aims to trace the main elements of the concept of techne in the view of ancient Greek writers and thinkers. Second, through investigating Heideggers view, it intends to reintroduce the core of his analysis of this problem. Finally, it demonstrates that, firstly, techne is a rich concept, which, given its various elements, was so attractive to Greek thinkers that they used it in their philosophical discussions; secondly, its main elements have been repeated during ancient periods. However, in some periods, due to the existing conditions and views of different thinkers, some of its elements have become more foregrounded. The writers also conclude that reducing the complicated and multi-dimensional concept of techne into a general element does not appear to be correct and accurate.Keywords: Techne, Greece, Industry, art, Technique, philosophy of technology, Heidegger
-
دیرزمانی است که میان برخی از دانشمندان و متکلمان غربی نزاع سختی در باب حوزه و قلمرو و همچنین اعتبار و وثاقت علم و دین درگرفته است. در طول سده های گذشته، هر یک از این دو قلمرو از اینکه دیگری را به مثابه یک دانش و معرفت واجد حقیقت در نظر بگیرند، طفره رفته اند و دلایل فراوانی در رد و محکومیت دیگری ارائه کرده اند. از این رو در نوشتار حاضر ضمن تاکید بر این نکته که پیشرفت علمی جوامع بشری لزوما با سکولاریسم ارتباطی ندارد، با نظر به کل نظام فکری هگل، دیدگاه وی در زمینه رابطه علم و دین بررسی خواهد شد. به باور هگل، معرفت و آگاهی بشر بر اساس یک سیر دیالکتیکی تاریخی پیوسته در حال تکامل بوده و متناسب با بسط و پیشرفت آن، علم و دین نیز توامان و با تناظر یک به یک دچار تحول و پویایی شده اند. به بیان دیگر، او با اشاره به مراحل چهارگانه تکامل تمدن ها و مراتب استکمال ادیان در بستر تاریخ، بر این باور است که در هر دوره ای از تاریخ جهان، میان علم و دین آن زمان، تعامل و ارتباط نزدیکی وجود داشته و این دودر هیچ دوره ای به هیچ عنوان در تباین با هم نبوده اند. گرچه کامل ترین نوع تعامل میان علم و دین و مصداق تام و اتم این رابطه از نظر وی در مسیحیت پروتستان و دوره ژرمنی وجود داشته است. از این رو بر اساس رویکرد تعاملی و آشتی گرایانه هگل، علم و دین دو ساحت متفاوت تجلیات روح مطلق هستند و در طول تاریخ به صورت مشترک و به موازات هم به تعالی آگاهی بشر مدد رسانده اند.کلید واژگان: دین, علم, گفت وگو و تعامل, نزاع و تعارض, هگلFor a long time, most of the scientists believed in antagonism between science and religion, and that religion has nothing to do with reality.
In this paper, the viewpoint of Hegel, will be taken into consideration. According to him, in the history of the world, human being's knowledge has risen up gradually and in each period, there has been a parallel dialogue and interaction between science and religion of that time. The reason is that as science has developed in the process of history, religions have also got more rational and complicated. So, according to Hegel, science has not led us to a secular and naturalistic or a materialistic orientation in 21th century and the story of antagonism between science and religion is a factitious and fabricated story.Keywords: science, religion, Hegel, antagonism, dialogue, interaction -
یکی از مهم ترین مسائلی که از بدو خلقت انسان مورد توجه انبیاء عظام الهی بوده و از صدر اسلام به بعد نیز نبی مکرم اسلام (ص) و سپس ائمه معصومین علیهم السلام بر آن تاکید داشته اند، برادری و برابری، و یکپارچگی و وحدت امت اسلامی و شکوفایی جامعه بوده است. اما به رغم تلاشهای آن حضرت، متاسفانه پس از رحلت ایشان، جامعه اسلامی به تدریج دچار آشفتگی و افتراق و در برخی موارد، گرفتار درگیری ها و نزاع های مهلک و خونباری شد. عناصر اولیه تشکیل تمدن نوین اسلامی عبارتند از: مجاهدت دائم همگانی و تلاش و کوشش مسلمانان، امید به فضل الهی و استمداد از او، بیداری اسلامی، لزوم ترسیم هدف بلندمدت، صبر و مقاومت، بهره مندی از همه ظرفیتهای مادی و معنوی، پرهیز از تحجر و ارتجاع، گسترش اخلاق انسانی، نگاه اجتهادی و عالمانه داشتن به عرصه های گوناگون دانش بشری، پرهیز از سبک زندگی غربی، و نهایتا پاسداری از بنیان های تاریخ و فرهنگ و زبان خود. در نوشتار حاضر، ضمن آسیب شناسی و تحلیل وضعیت اجتماعی و سیاسی جوامع اسلامی در طی دهه های گذشته و اشاره ای اجمالی به اقدامات صورت گرفته در باب وحدت جوامع اسلامی و تقریب مذاهب توسط اندیشمندان، مصلحان و علمای دینی شیعه و سنی، به بیان راهکارهای عملی وحدت مسلمانان و تشکیل تمدن نوین اسلامی پرداخته شده است.کلید واژگان: وحدت, اتحاد, تمدن اسلامی, بیداری, تقریب مذاهب, قرآن, حدیثOne of the great important issues that all Prophets, during ages, seek was solidarity, classless society and oneness. In Islamic civilization, the Prophet of Islam and all Shiite Imams wanted to reach this purpose. But despite of the measures by the Prophet Muhammad (s) himself, after his death, Islamic community has been faced by chaos, segregation and even wars. The basic principles of a new Islamic civilization is: public Endeavour of Muslim people, have faith in God and believe in his goodness, Islamic awakening, outline a big and long term plans, revival of morals, avoid of alienation by merely copy western culture and so on. In this paper, we review the social conditions of our era and try to examine them. We point out, then, to some measures related to it that have happened lately by Muslim thinkers, reformists and clergymen of Shiite and Sunni denominations, afterwards, we discus some practical solution to build a new Islamic civilization.Keywords: Solidarity, Unity, Islamic Civilization, Awakening, Making Peace between Religious Denominations, Quran, Hadith
-
یکی از مهم ترین مباحث مطرح در طول تاریخ تفکر بشری، مقوله دین و یکی از و تاثیرگذارترین فیلسوفان در تفکر غرب ایمانوئل کانت است. کانت در بسیاری از حوزه های دانش بشری، از جمله حوزه دین تاثیرگذار بوده است. پس از وی از آرای دینی ایشان تفسیرهای گوناگونی شده است که برخی از این برداشت ها با سوء فهم هایی نیز همراه بوده است. نویسنده در این مقاله با بررسی دقیق نظام فکری- فلسفی کانت بر آن است که تفکر دینی وی در مجموع دارای دو مرحله سلبی و ایجابی است. او در نقد اول و تمهیدات که دیدگاه معرفت شناسانه خود را ارائه می دهد و در پی محدود کردن عقل است تا به زعم خویش جایی برای دین باز کرده باشد، دیدگاه سلبی خود را عرضه کرده و مفاهیم اساسی خدا، نفس و اراده را در حوزه عقل نظری اثبات ناپذیر می داند، اما در نقد دوم با گرایش به سمت اخلاق و اولویت بخشی به آن، با ارائه دیدگاه ایجابی خود، دین را تابع اخلاق قرار می دهد؛ اندیشه ای که راه را به سمت سکولاریسم گشوده و تعطیلی عقل و خردورزی را در پی داشته است. از این رو، نویسنده کوشیده است ضمن نشان دادن مبانی نادرست فکری که ایشان را به نقد دین واداشته است، ضعف های نظریه دینی کانت را نیز بررسی کند.
کلید واژگان: دین, اخلاق, عقل نظری, عقل عملی, الهیات و خداOne of the most important issues throughout the history of human thought is religion, and one of the most influential philosophers in the Western tradition is Imanuel Kant. Kant has been influential in many fields, including religion. His religious views have been interpreted in ways that have sometimes been surrounded with misunderstandings. In this paper I will review Kant's philosophical system, showing that his religious thought has two stages: negative and positive. In the First Critique and Prolegomena, Kant presents his epistemological view and seeks to limit the scope of reason in order to find room for religion—this is the negative stage at which he takes the basic notions of God, soul and will to be unprovable by reason, but in the Second Critique, Kant concerns himself with morality—this is the second stage at which he subjects religion to morality. This approach, in my view, has led him to secularism and the suspension of reason in religious matters. Thus, I seek to undermine the principles on which he criticized religion.Keywords: Religion, Morality, Theoretical Reason, Practical Reason, Theology, God. -
بحث در باب رابطه دین و سیاست یا دین و دولت، دیرزمانی است که در محافل سیاسی و علمی غرب، و به دنبال آن در نزد برخی از روشنفکران جوامع اسلامی مطرح است و به زمانه حاضر محدود نمی شود. در این نوشتار نشان داده خواهد شد که: الف) در طول تاریخ تفکر غرب از یک سو، حاکمان سیاسی برای حفظ اقتدار خود نیازمند کسب مشروعیت دینی بوده اند و از این رو به غلبه بر دین یا دست کم تعامل با آن روی آورده اند، و از سوی دیگر، متولیان امور دینی و ارباب کلیسا همواره در پی کسب اقتدار سیاسی دولت یا غلبه بر آن برآمده اند؛ ب) باید میان گوهر دین، به عنوان امری آسمانی و مقدس و متولیان امور دینی یا ارباب کلیسا تمییز نهاد و نباید ناتوانی آنان در تشکیل حکومت دینی موفق را که ناشی از آلوده شدن آنان به فساد و دنیاطلبی و ثروت اندوزی بوده است،کلید واژگان: یهودیت, مشروعیت, اقتدار, دین و دولت, مسیحیتDiscussion about relation between Religion and politics or State has been proposed for long time in east and west. So it is not limited to our nation and or period. In this paper we will show that: A) in throughout of the history of western thought from one side political governors (Kaiser) for surviving their domain and authorities need to protect by legitimacy of religion; on the other hand, all the popes and bishops of Church were in pursuit of authority that belong to Kaiser. Although there were times that they tried to conquer to each other. B) We must distinguish between the nature of religion, as a heavenly and sacred object, and the managers of church (pope or bishop) and their actions. Because their disability in establishing a real society and formulating good rulesKeywords: Christianity, Legitimacy, Religion, State, Authority, Judaism
-
Religion and State from the beginning of world's history were two important issues which have occupied human mind. For a long time, there has been a dispute about the relationship between them. In this quarrel, we can find three main views: isotropy, divergence, and ascendancy of one of them to the other.In this paper, we have a brief look on Hegel’s political and religious thoughts and his turning in his viewpoints. Then we examine and criticize his opinions about politics and religion. Further, we should notice that although he regards religion only as an instrument in the hands of the state, we are not allowed to regard him as an atheist philosopher or as an adherent of separation between state and religion.At the end of the paper, we find that although the theory of “organic state” which Hegel suggests for solving the “paradox of liberty and submission” is a growth head way in comparison with “mechanical view” of Lock and Hobbes about the social contract and with Benthamian utilitarianism, but firstly, there is no restriction against becoming his constitutional monarchy to a kind of dictatorship and secondly, as he finally regards religion as a servant for the state, the relationships between state and religion remains unsolved in his philosophical system.
-
بحث اخلاق از مهم ترین مباحث معرفتی بوده و فراز و نشیب بسیاری داشته است. دکارت در کتاب گفتار در روش، ضمن نقد روش و آرای علمای اخلاق به ویژه ارسطو و متهم نمودن آنان به گزافه گویی، تصویرپردازی و توصیف گرایی و نیز عدم ارائه راه صعود به قله رفیع اخلاق، وعده می دهد که در نظام اخلاقی خود، نردبانی برای صعود به این قله و نیز اخلاقی کاربردی و توصیه ای ارائه نماید.
این مقاله به بررسی تطبیقی این دو رویکرد می پردازد و نشان می دهد اتهامات دکارت به اصحاب مدرسی به ویژه ارسطو صحیح نیست و وی به رغم استفاده فراوان از ارسطو در بحث اخلاق و مابعدالطبیعه، جانب انصاف را نگه نداشته است. همچنین وعده او به ارائه بنای استوار اخلاقی و اخلاق کاربردی و توصیه ای هیچ گاه جامه عمل نپوشید.
کلید واژگان: حکمت نظری, حکمت عملی, فضیلت, عقل, اراده, انفعالات, نفس, بدنAristotle and Descartes have been known as two permanent philosophers belonging respectively to ancient Greek and modern times. Their views on ethics have been studied comparatively in this paper. In his “discourse de la method”, Descartes has argued against the scholars of ethics, particularly against Aristotle, in detail. Knowing their ethics as a kind of exaggeration, figment of the imagination and a descriptive field, he claims that in their ethics, one can never find a way to ascend the highest point in morality. Descartes himself, however, promises that he will show the straight way for reaching the highest morality and found an applicable and prescriptive ethics in his system.In this paper it has been made clear that neither Descartes` claims against scholastic scholars have proven true nor his promise has been performed. In spite a great and fundamental utilizing Aristotelian ethico-metaphysical teachings, one can say that Descartes has not gone in justice toward Aristotle.Keywords: Aristotle', s ethics, Descarte's ethics, comparative ethical studies, ethical system, ethics
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.