hosein pourahmadi
-
تحولات مربوط به انقلاب در فناوری اطلاعات و ارتباطات زمینه تاثیرگذاری عمیق بر فرماسیون اقتصادی-اجتماعی جوامع و بازصورتبندی نظام اقتصاد سیاسی بینالملل را فراهم نموده است. دگرگونیهای ایجاد شده، زمینههای اهمیت جنبههای ناملموس قدرت را فراهم و اشکال جدیدی از قدرت را وارد صحنه نموده که از جمله مهمترین آن میتوان به قدرت رابطهای اشاره نمود. قدرت رابطهای در فضای ساییر، شکلی از قدرت است که محصول نوع نگاه و سیاستگذاری و در نتیجه جهت دهی و بهرهبرداری از این عرصه بوده و بصورت اجتماعی و بینالاذهانی برساخته میشود. در عصر دیجیتال، ورود شبکههای اجتماعی روز بروز بر اهمیت قدرت رابطهای افزوده، بنحویکه از فاکتورهای مهم در تعیین مشروعیت دولتها است. هدف این مقاله عبارتست از بررسی این مساله که در زمانهای که فضای سایبر به کانون قدرت و ثروت تبدیل شده و در پرتو دینامیسمهای فناوری اطلاعات و ارتباطات، وضعیت قدرت رابطهای جمهوری اسلامی ایران، چه شکلی به خود گرفته است؟ پژوهش جهت نیل به اهداف خود از روش کمی-کیفی بهره گرفته است. مدل بازیگری جمهوری اسلامی ایران مبنی بر شدت بازیگری امنیتی در فضای سایبر، موجبات واکنش اجتماعی منفی کاربران و کاهش قدرت رابطهای کشور را در سطوح ملی و بین المللی فراهم آورده است.
کلید واژگان: فضای سایبر, فناوری اطلاعات, قدرت ملی رابطه ای ایران, اقتصاد دیجیتال, اقتصاد سیاسیRevolutionary developments in information and communication technology have provided a profound impact on the socio-economic formation of societies and the reformulation of the international political economy system. The changes that have taken place provide the context for the importance of the intangible aspects of power and have introduced new forms of power, the most important of which is relational power. Relational power in other spaces is a form of power that is the product of the type of view and policy-making, and as a result of the direction and exploitation of this field, and is constructed socially. In the digital age, the advent of social networks has increased the importance of relational power, as it is an important factor in determining the legitimacy of governments. The purpose of this article is to investigate the situation of cyber power in the Islamic Republic of Iran at a time when cyberspace has become the man element of power and wealth and in the light of the dynamics of information and communication technology? The research has used quantitative-qualitative method to achieve its goals.
Keywords: Cyberspace. Social Networks, Relational Power, Digital Economy, National Power of Iran -
باتوجه به روند تحولات نظام اقتصاد سیاسی جهانی، درک صحیح از مقوله سیاست خارجی ج.ا ایران به مثابه دولت نفت محور و رابطه آن با نظام اقتصادی اهمیت مضاعف دارد. باوجود پژوهشهای متعددی که درپی شناخت چگونگی رابطه سیاست خارجی با نظام اقتصادی انجام شده است، تبیین این رابطه با توجه به تکثر عوامل اثرگذار، بسیار دشوار است. اما به نظر میرسد آراء کاکس بستر مناسبی را جهت فهم چگونگی این ارتباط به ما ارایه میدهد. مقاله حاضر این سوال کلیدی را مطرح میکند که سیاست خارجی چه تاثیری بر بازتولید نظام تولیدی نفت محور در ج.ا ایران دارد؟ عطف به آراء کاکس به نظر میرسد ساختار تولید نفت محور با ایجاد روابط اجتماعی تولیدی و پیکربندی دولت، تاثیری بنیادین بر شکل گیری سیاست خارجی در ایران دارد، و در مقابل کنش سیاست خارجی با سیاستهای خود به بازتولید این نظام اقتصادی میپردازد. بر این اساس، فرضیه این پژوهش از این قرار است که کنش سیاست خارجی در ایران در ادامه روابط اجتماعی تولیدی، درصدد بازتولید ساختار تولیدی و انحصار بهره مندی دولت از منابع نفت بوده است. از این رهگذر هدف این مقاله بررسی و فهم چگونگی رابطه سیاست خارجی و نظام تولیدی نفت محور در ج.ا ایران است، لذا به پژوهشی اکتشافی مبتنی بر راهبرد پس کاوی شکل میدهد. یافته های نوشتار با تاکید بر آراء کاکس، نشان میدهد که منافع و تمایلات طبقات و نیروهای اجتماعی مسلط در روابط اجتماعی تولید نفت محور در ج.ا ایران، تاثیر اساسی بر کنش سیاست خارجی در بازتولید نظام اقتصادی نفت محور دارند.
کلید واژگان: اقتصاد سیاسی ایران, سیاست خارجی ج.ا ایران, نظام اقتصادی نفت محور, روابط اجتماعی تولید, دولت نفت محورAccording to the evolution of the global political economy, proper understanding of the foreign policy category of the Islamic Republic of Iran as an oil-based government and its relationship with the economic system is doubly important. Cox's votes seem to provide a good platform for understanding how this relates to us. The present article raises the key question of what effect does foreign policy have on the reproduction of the oil-based production system in the Islamic Republic of Iran? According to Cox's views, it seems that the structure of oil-based production, by establishing social relations of production and government configuration, has a fundamental impact on the formation of foreign policy in Iran, and in contrast, the action of foreign policy with its policies to It reproduces this economic system. In on this basis, the hypothesis of this study is that the action of foreign policy in Iran in the continuation of social relations of production, has sought to reproduce the structure of production and monopolize the government's use of oil resources. the purpose of this article is understanding the relationship between foreign policy and the oil-based production system in Iran, so it forms an exploratory research based on a retroductive strategy.The findings of the paper, with the emphasis on the Cox's views, show that the interests and tendencies of the dominant classes and social forces in oil-based social relations production in the Islamic Republic of Iran have a fundamental impact on foreign policy action in reproducing the oil-based economic system.
Keywords: Iran Political Economy, Foreign policy of the Islamic Republic of Iran, Oil-Based Economic System, Social Relations of Production, Oil-Based State -
در دهه های اخیر چالش هایی نظیر بیماری ها، مهاجرت، حقوق بشر، مسایل زیست محیطی، ارزهای دیجیتال، تروریسم، قاچاق مواد مخدر، فضای مجازی و... موجب تحول در سیاست بینالملل به عرصه سیاست جهانی گردید. این مسایل از مهمترین قلمروهای مطالعاتی رشته روابط بین الملل است. فهم این تحول و توسعه در گرو صورت بندیهای این چالش هاست. سوال اصلی این پژوهش ایناست: چالش ها و مسایل سیاست جهانی را چگونه می توان صورت بندی نمود؟ به نظر میرسد ارایه صورت بندی جدید از چالش ها و مسایل سیاست جهانی بر اساس سه مولفه «انسان»، «زیست جهان» و «رابطه انسان و زیست جهان» رهنمون به چشمانداز جدیدی است که در آن تکثر و تعدد بازیگران و تاثیرگذاری و نقش هر یک از آنها در سطح تحلیل «سیاست جهانی» تبیین میشود. در پژوهش حاضر تلاش می شود با روش توصیفی و تحلیلی و ابزار گردآوری مطالب از نوع روش کتابخانه ای به ارایه صورتبندی جدید و خاص نسبت به صورتبندی های موجود، فهم و تحلیلی متفاوت از سیاست جهانی ارایه شود
کلید واژگان: چالش ها, صورت بندی مسائل, روابط بین الملل, سیاست بین الملل, سیاست جهانیIn recent decades, challenges such as disease, immigration, human rights, environmental issues, digital currencies, terrorism, drug trafficking, cyberspace, etc. have led to the transition of International policy challenges to world politics. These issues are one of the most important fields of study in the field of international relations. Understanding this transition depends on formulating these challenges. The main question of this research is: How can the challenges and issues of global politics be formulated? It seems that the presentation of a new formulation of challenges and issues of global politics based on the three components of "human", "biosphere" and "human-biosphere relationship" leads to a new perspective in which the multiplicity of actors And the impact and role of each of them is explained at the level of "global politics" analysis. In the present study, an attempt is made to provide a new and specific format and understanding of world politics with a descriptive and analytical method and collection tools such as library method in order to provide a new and specific formulation compared to the existing formulations.
Keywords: challenges, issues, Formulation, human, Ecosystem, International Politics, World Politics -
چکیده در یک نظام منطقه ای علاوه بر قدرت های منطقه ای و سایر کشورهای عضو آن، باید به قدرت های مداخله گر فرا منطقه ای نیز توجه داشته باشیم. چه بسا این قدرت ها نقش موثر و تعیین کننده ای را می توانند در نظام امنیت منطقه ای ایفا نمایند. غرب آسیا نیز ازجمله این مناطق می باشد که نقش قدرت های فرا منطقه ای در شکل دهی به تحولات آن، قابل توجه و مهم است. بدین منظور پژوهش حاضر در پی پاسخ گویی به این پرسش اصلی است که آمریکا و انگلیس به عنوان قدرت های فرا منطقه ای مداخله گر، چه نقشی در تحولات منطقه غرب آسیا، در برهه زمانی 2017-2001 داشتند؟ پاسخ اولیه به سوال مذکور بدین شرح است که قدرت های مداخله گر منطقه غرب آسیا با افزایش تنش، درگیری، نظامی گری میان کشورهای منطقه، از طریق توازن سازی طرفین ذینفع در آن بحران، سعی در دامن زدن و تداوم بحران ها و به تبع آن سوق دادن تحولات منطقه به نفع خودشان دارند. بدین ترتیب در این پژوهش سعی می شود با الگوی نظام ها و متغیر مداخله قدرت های فرا منطقه ای، نقش آمریکا و انگلستان را در تحولات منطقه غرب آسیا در برهه زمانی مذکور موردبررسی قرار دهیم.
کلید واژگان: نظام منطقه ای, قدرت های مداخله گر, غرب آسیا, بحران, توازن سازیIn a regional system, in addition to the regional powers and its other member states, we must also consider the transregional interventionist powers. Perhaps these powers can play a decisive role in the regional security system. West Asia is one of those areas where the role of transatlantic powers in shaping its developments is significant and important. To this end, the present study seeks to answer the main question that the United States and Britain, as transregional interventionist powers, what role did they play in the developments in the West Asia region at the time of 2001-2017? The hypothesis of the above question is that the interventionist powers of the West Asian region, by increasing the tension, conflict, and militarization among the countries of the region, by balancing the beneficiaries in that crisis, try to provoke and sustain the crises and, consequently, they are pushing for regional developments in their own interests. Thus, in this research, we try to examine the role of the United States and the United Kingdom in the developments in the West Asian region with the pattern of systems and the transregional intervention powers variable.
Keywords: regional system, transregional powers, west Asia, crisis, balancing -
تحریم های اقتصادی و بعضا ناکارامدی ها در ساختار اقتصاد داخلی، موانع مهمی برای حرکت جمهوری اسلامی ایران در مسیر توسعه اقتصادی و قدرت افزایی ایجاد کرده است. در این بین ایده اقتصاد مقاومتی کوشیده است هم راستا با اولویت بخشی به اقتصاد و الزامات توسعه کشور، زمینه های مقاومت بر سر ارزش ها و ایده های انقلاب اسلامی به عنوان مهمترین معیارهای تجدیدنظرطلبی ج..ا.ا را نیز فراهم کند. حال سوال آن است که مطابق ایده اقتصاد مقاومتی با چه سازوکارهایی میتوان ضمن تلاش برای حفظ و تقویت گفتمان کلان انقلاب اسلامی، به توسعه اقتصادی کشور پرداخت؟ برای پاسخ به این سوال، تلاش کرده ایم با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با بررسی اسناد بالادستی اقتصادی کشور به یک الگوی کلی برای حرکت نظام اسلامی به سمت توسعه اقتصادی با حفظ ظرفیت های تجدیدنظرطلبی انقلاب اسلامی دست یابیم. نتایج پژوهش و دقت در محورهای ابلاغی سیاست های کلان اقتصاد مقاومتی، حاکی از توجه به فعال سازی و بهسازی کارویژه های دولت، به عنوان مهمترین عنصر توسعه ای کشور است. در چارچوب نظریه دولت توسعه گرا می توان با فعال سازی ظرفیت های دولت در چند عرصه تعاملی، تنظیمی، تولیدی، بازتوزیعی و مشارکتی، ضمن ایستادگی بر سر ارزش های انقلاب اسلامی و اهداف کلان نظام اسلامی به اهداف توسعه اقتصادی نیز دست یافت.
کلید واژگان: انقلاب اسلامی, توسعه اقتصادی, دولت توسعه گرا, اقتصاد مقاومتی, تجدید نظرطلبیRegarding IRI revisionary ideas to resistant against statue quo and seeking for autonomy and independence, international pressures such as economic sanctions imposed against Iran. Nevertheless, Iran supreme leader by focusing on Islamic Revolution ultimate aims presented Resistance Economic Theory, which determined to achieve both economic development and revisionary idea as taking more room for autonomous behaviors internally and externally. Now the question is that how this issue could be done. Irrespective of non-state agents' capacities for taking some economic duties, sanctions challenge their abilities. Under this circumstances and respecting undeniable State missions for tackling economic situation toward making fair society and achieving economic progress and prosperity constitutionally, we focus on State capacities. Undoubtedly, without a strong, initiative and progress seeker state, not only the lag of Iran economy is continued but its popularity and revolutionary goals be jeopardized seriously. Cleary by activating the State domestically, regionally and internationally, Iran economic challenges can be control and its revisionary ideas be sustained base on domestic autonomy and foreign independence policy.
Keywords: Economic Development, Developmental State, Islamic Revolution of Iran, Revision-seeker -
شکافها و بحرانهای درونی یکی از مهمترین عوامل تهدیدکننده امنیت نظام های سیاسی است. این قاعده کلی در کشورهای خاورمیانه که فرآیند دولت-ملتسازی را بهطور کامل طی نکرده اند نمود و صدق بیشتری دارد. یکی از تاثیرگذارترین کشورهای خاورمیانه عربستان سعودی است که به جهت نظام اندیشه گی حاکم بر آن و تاریخ شکل گیری و به وجود آمدن این کشور نمیتواند استثنایی بر این قاعده باشد تا آنجا که مهمترین تهدیدها امنیتی عربستان را می بایست متاثر از شکافهای اجتماعی و سیاسی درونی این کشور ازجمله: «شکاف بین نخبگان حاکم»، «شکاف بین حکومت و طبقه متوسط»، «شکاف جنسیتی»، «شکاف سنی و جمعیتی» و «شکاف مذهبی مخصوصا بین نوبنیادگرایی و وهابیت سعودی» دانست. این پژوهش با رویکرد توصیفی تحلیلی در پی بررسی تاثیر ظهور داعش بر شکافهای اجتماعی سیاسی عربستان سعودی و تهدیدها امنیتی حاصل از آن است. نتایج به دست آمده این پژوهش حاکی از این است که بهرغم اهمیت اختلاف میان شاهزادگان سعودی، رشد طبقه متوسط و افزایش آگاهی زنان این کشور؛ اما ظهور داعش تاثیر چندانی بر این شکافها نداشته و بنابراین این موارد تهدید جدی برای امنیت این کشور محسوب نمیگردد. در مقابل، مهمترین تهدید برای رژیم آلسعود بهویژه در اثر تحولات مذکور، وجود جمعیت بالای جوان بیکار و درعینحال پایههای مستحکم بنیادگرایی مذهبی در این کشور است.
کلید واژگان: عربستان سعودی, داعش, بنیادگرایی مذهبی, جمعیت جوانGaps and internal crises is one of the most important factors threatening the security of political systems. This general rule is mostly true in the Middle East because countries in this region have not gone through the entire process building nation-states. One of the most influential countries in the Middle East is Saudi Arabia that because of its political system and also the history of the formation and the development of the country cannot be an exception to this general rule. The Saudi government security threats can be influenced by social and political divisions within the country, including: "The gap between the ruling elites," "gap between the government and the middle class," "gender gap", "generation gap" and " especially religious gap between the neo-fundamentalists and Saudi Wahhabism ". This study using cross-sectional approach aimed to examine the impact of the emergence of ISIS on the social and political divisions of Saudi Arabia and security threats due to this problem. The results of this study indicate that despite the importance of the difference between the Saudi princes, growing middle class and increasing women's awareness;.But the emergence of the ISIS had little impact on these gaps and so they do not pose a serious threat to the security of the country. In contrast, the main threat to the Al Saud regime, especially as a result of these developments, is a large number of unemployed youth population, yet the firm bases of religious fundamentalism in this county.
Keywords: Saudi Arabia, ISIS, Religious Fundamentalism, Young People -
در رویکرد اقتصاد سیاسی، رسانه های گروهی بویژه در دوران انتخابات؛ معرف ارزش های حاکم و عامل انتقال آن محسوب می شوند. در بسیاری از موارد بویژه در دوران انتخابات، محتوا و تولیدات رسانه های جمعی در خدمت منافع سیاسی و اقتصادی صاحبان قدرت قرار می گیرد و به این ترتیب، تفاوت و نابرابری در دسترسی به رسانه های جمعی که موقعیت های ممتاز بهره مندان برتر را در چنین شرایطی در پی دارد، خود مثالی از نابرابری در دسترسی به منابع است، یعنی جایی که محرومان از دسترسی به رسانه های جمعی نمی توانند در سطوح برابر و عادلانه به رقابت با کسانی که از این رسانه ها بهره مند هستند بپردازند. در جمهوری اسلامی ایران نیز جایگاه و نقش بزرگ ترین و تاثیرگذارترین ابزار رسانه ای انتخابات طی سال های اخیر (صدا و سیما) سبب شده است بسیاری از مردم، مبنای تصمیم گیری نهایی خود را جلسات گفتگو و مناظره نامزدها یا دیگر فرصت های تبلیغی ای قرار دهند که رسانه ملی برای انتقال مستقیم پیام این افراد به آحاد جامعه فراهم می آورد.
کلید واژگان: اقتصاد سیاسی رسانه, رسانه های جمعی, سرمایه داری جهانی رسانه, نابرابری های اجتماعیIn the political economy approach, mass media, particularly in elections, introduce dominant values and the factor conveying them. First of all, mass media organizations are deemed and studied as institutions mediating between economic, political, and cultural media and their social outcomes. In many cases particularly election situations, mass media contents and products are at the service of economic, political interests of the powerful, and therefore, discrimination and inequality in access to mass media is an example of inequality in access to resources. In other words, those who are denied access to mass media cannot campaign against those who enjoy such a means. In the Islamic Republic of Iran, the role and status of the biggest and most influential medium in elections in the past few years (i.e. IRIB), has prompted many people to base their final decisions on the talk shows and candidates’ interviews and debates broadcast by the National Medium across the country.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.