به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

hoseinabadi

  • E. Hosein Abadi, D. Saadati *, M. Najimi, M. Hassanpour
    Abortion is one of the most important economic issues in sheep flocks. Chlamydophila abortus is an agent of enzootic abortions in sheep. Mycoplasma agalactiae is the main etiological agent of contagious agalactia, which can cause abortion in sheep. The aim of this study was to investigate the prevalence of M. agalactiae and C. abortus among aborted ovine fetuses in Sistan and Baluchestan, Iran. Sheep owners were asked to transfer their aborted fetuses to a nearby veterinary clinic; furthermore, they were taught biosecurity principles. A total of 78 aborted sheep fetuses were collected from all over Sistan region in the autumn of 2015 and winter of 2016. The samples were then transferred in ice to the Anatomy Laboratory of the Veterinary Faculty of Zabol University, Zabol, Iran. The spleen and abomasum contents of the fetuses were sampled under sterile and safe conditions. Polymerase chain reaction was used to detect M. agalactiae and C. abortus. The results showed that 24 (30.8%) cases were infected with M. agalactiae. However, infection with C. abortus was not detected in any fetuses. There was no statistically significant relationship between such independent variables as the location of livestock, history of abortion, fetal gender and age, age and parity of ewe, and fetal infection with M. agalactiae. The high incidence of Mycoplasma contamination in this study may be due to inappropriate biosecurity measures and lack of vaccination against agalactia in sheep herds in Sistan region.
    Keywords: Abortion, Mycoplasma agalactiae, Chlamydophila abortus, Sheep
  • نسترن ایزدی مود، زهرا حاج محمدی حسین آبادی*، میرعلی محمد سبزقبایی، مرجان منصوریان
    مقدمه
    اختلالات اسید- باز یکی از شایع ترین یافته ها در بخش مراقبت های ویژه (Intensive care unit یا ICU) است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی شیوع اختلالات اسید- باز به تفکیک نوع و علل آن در بیماران بستری در ICU مسمومین است.
    روش ها
    در این مطالعه ی مقطعی، 214 بیمار با مسمومیت حاد که در ICU مسمومین بیمارستان خورشید اصفهان از مهر 1395 تا آذر 1396 بستری بودند، وارد مطالعه شدند. سپس، وضعیت اسید- باز بدو ورود به اورژانس بیماران و ارتباط آن با عوامل دموگرافیک، علایم بالینی و پیرابالینی بدو ورود بیماران و پیایند درمان آنان بررسی گردید.
    یافته ها
    بیشتر بیماران (7/89 درصد) دارای اختلال اسید- باز بودند. بیشتر بیماران (3/31 درصد) در بدو ورود به اورژانس، اختلال اسیدوز متابولیک داشتند. همچنین، تعداد زیادی از بیماران (6/71 درصد) دارای اختلال اسیدوز متابولیک، از جنس مذکر بودند (01/0 = P). 48 بیمار (4/22 درصد) در بدو ورود هوشیار و بیدار بودند که از این تعداد، 8/93 درصد دارای یکی از اختلالات اسید- باز بودند و 60 بیمار (0/28 درصد) سطح هوشیاری در حد استوپور و کما داشتند که از این تعداد، 1/89 درصد دارای اختلال اسید- باز بودند. بین نوع اختلال اسید- باز با جنسیت بیماران و سطح هوشیاری بدو ورود، ارتباط معنی داری وجود داشت (05/0 > P). همچنین، بین عاقبت درمانی با سن، نوع دارو و یا سم و الکتروکاردیوگرافی (Electrocardiography یا ECG) غیر طبیعی، ارتباط معنی داری مشاهده شد. از بین عوامل مختلف مورد بررسی، سن، عامل پیش گویی کننده ی عاقبت بیماران بود (040/1-004/1 = Confidence interval یا CI 95 درصد، 02/1 = Odd ratio یا OR، 01/0 = P).
    نتیجه گیری
    اختلال اسید و باز، یافته ی شایع در بیماران با مسمومیت حاد می باشد. سطح هوشیاری بدو ورود به اورژانس و جنسیت، از عوامل مرتبط با وضعیت اسید و باز بیماران می باشند. وضعیت اسید- باز بدو ورود بیماران به تنهایی در ایجاد پیش آگهی و سرانجام بیماران نقشی ندارد و باید به همراه عوامل دیگر مورد بررسی قرار گیرد.
    کلید واژگان: مسمومیت, اختلال اسید- باز, عاقبت درمانی, هوشیاری
    Nastaran Eizadi, Mood, Zahra Hajmohamadi, Hoseinabadi*, Ali Mohammad Sabzghabaee, Marjan Mansourian
    Acid-base disturbances are common in critically ill patients, and contribute to morbidity and mortality. We evaluated the prevalence of acid-base disturbances in cases with acute poisoning admitted to intensive care unit (ICU).
    Methods
    In this cross-sectional study, patients with acute poisoning hospitalized in ICU of a university hospital affiliated with Isfahan University of Medical Sciences, Isfahan, Iran, from March 2016 to December 2017 were included. The acid-base status of the patients on admission time in emergency room, and its association with demographic factors, as well as clinical manifestations and outcome was recorded. Outcome was defined as survived without complication and complication/death.
    Findings
    The majority of patients had acid-base disorder (89.7%). Most patients had metabolic acidosis (31.3%) on admission time, and most of them were men (71.6%) (P = 0.01). 48 patients (22.4%) were alert, of whom, 93.8% had an acid-base disorder. 60 patients (28.03%) were admitted with stupor and coma, of whom, 89.1% had acid-base disorder. There was a significant relationship between acid-base state with gender and level of consciousness at the time of admission (P < 0.05). There was also a significant correlation between treatment outcome with age, toxic agents, and abnormal electrocardiography (ECG). Among different evaluated variables, age was the determinant factor in outcome prediction (P = 0.01; odds ratio (OR) = 1.02; 95% confidence interval (CI) = 1.004-1.04).
    Conclusion
    Acid-base disorders are common in patients with acute poisoning. The level of consciousness on admission and gender are important associated factors. The status of acid-base on the admission is not the only factor affecting outcomes and prognosis, and should be assessed along with other factors.
    Keywords: Poisoning, Acid-base imbalance, Treatment outcome, Consciousness
  • مرضیه سادات امینی *، فرامرز سلیمان لو، سجاد علی زاده، هادی فیضی، یاشار باقری زاده، محمد موقرنژاد، مهدی جهان گیری حسین آبادی
    زمینه و هدف
    استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متی سیلین (MRSA) از عوامل اصلی عفونت های بیمارستانی است که به واسطه وجود ژن mecA به بتالاکتام ها مقاوم می باشد. هدف مطالعه حاضر، جداسازی و شناسایی ژن مقاومت به متی سیلین در باکتری استافیلوکوکوس اورئوس در بین بیماران پیش و پس از عمل جراحی قلب باز در بیمارستان های خصوصی دی و دولتی شریعتی تهران با استفاده از تکنیک PCR بوده است.
    مواد و روش ها
    پس از جمع آوری نمونه ها، آزمون های مختلف بیوشیمیایی و میکروبی انجام و سپس آزمون حساسیت آنتی بیوتیکی به روش دیسک دیفیوژن بر اساس دستورالعمل CLSI با آنتی بیوتیک هایی از گروه های مختلف انجام گردید. جهت شناسایی ژن مقاومت از آزمون PCR و MPCR استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد فراوانی ژن mecA در نمونه های بالینی 30 % بوده و با مقایسه درصد فراوانی ایزوله های استافیلوکوکوس اورئوس و MRSAجداشده در دو بیمارستان دی و شریعتی اختلاف معنی دار مشاهده گردید. در میان آنتی بیوتیک ها، مقاومت پیش از انجام عمل جراحی قلب باز نسبت آنتی بیوتیک اگزاسیلین 95% و مقاومت آنتی بیوتیکی پس از عمل جراحی نسبت به اگزاسیلین 100 %، اریترومایسین و سفتازیدیم 97 % مشاهده شد که بیش از سایر آنتی بیوتیک های مورد آزمایش بود.
    نتیجه گیری
    به دلیل اهمیت استافیلوکوکوس اورئوس به عنوان مهم ترین عامل بیماری زای بیمارستانی و با توجه به کاهش معنی دار جداسازی سویه های MRSA پس از انجام جراحی قلب باز در بیمارستان خصوصی دی نسبت به بیمارستان شریعتی، می توان نتیجه گرفت که احتمالا شرایط محیطی و رعایت اصول استریلیزاسیون در بیمارستان خصوصی از بیمارستان های دولتی به مراتب بهتر می باشد.
    کلید واژگان: استافیلوکوکوس اورئوس, آنتی بیوگرام, mecA, PCR
    Marziyeh Sadat Amini*, Faramarz Soleymanloo, Sajad Alizadeh, Hadi Feizi, Yashar Bagherizadeh, Mohammad Movagharnezhad, Mehdi Jahangiri, Hoseinabadi
     
    Background and Aim
    Methicillin-resistant Staphylococcus aureus (MRSA) is one of the main causes of hospital infections. MRSA is resistant to all beta-lactams due to the presence of the mecA gene. The aim of this study was to isolate and identify the methicillin resistance gene of Staphylococcus aureus by PCR technique, before and after open heart surgery in Day and Shariati hospital.
    Materials and Methods
    After collecting samples, various biochemical and microbiological tests were performed and then antibiotic susceptibility test using disc diffusion method based on CLSI instructions with antibiotics from different groups. It were used turned out to determine the resistance gene, PCR and Qpcr.
    Results
    The results showed that the prevalence of mecA gene in clinical samples was 30% and there was a significant difference in the frequency of isolates of Staphylococcus aureus and MRSA in two hospitals of Day and Shariati. Among the antibiotics, the resistance before the operation of the open heart surgery was 95% for the oxacillin antibiotic and the antibiotic resistance after the surgery was higher than that for oxacillin 100%, erythromycin and, Ceftazidime 97%, which was tested more than the other antibiotics.
    Conclusion
    Because of the importance of Staphylococcus aureus as the most important pathogenic pathogen and considering the significant reduction of MRSA isolation after open heart surgery in the private hospital of Day in comparison with Shariati Hospital, It can be concluded that it is likely that the environmental conditions and the principles of sterilization in private hospitals are much better than government hospitals
    Keywords: Staphylococcus aureus, Antibiogram, mecA, PCR
  • صادق جعفرزاده، رضا حسین آبادی
    هدف
    غربالگری فرایندی برای جداسازی افراد دارای ناهنجاری از جمعیت افراد طبیعی است. تحقیقات مختلفی برای بررسی وضعیت شنوایی کودکان سن مدرسه انجام شده است که موارد متفاوتی از کم شنوایی و ناهنجاری گوش میانی را نشان می دهد. در این تحقیق با توجه به تاثیرات کم شنوایی و ضایعات گوش میانی در سنین کودکی، روش های مختلف غربالگری مورد بررسی قرار گرفت.
    روش بررسی
    1160 کودک ( نمونه 2320 گوش) 7 تا 11 سال در محیط مدرسه تحت ارزیابی های غربالگری شنوایی با آزمونهای تاریخچه گیری، اتوسکوپی و ادیومتری قرار گرفتند و از این تعداد برای 269 نفر (538 گوش) آزمون تمپانومتری نیز انجام شد.
    یافته ها
    میانگین سنی کودکان به ترتیب1/26±8/69 سال بدست آمد. نتایج تاریخچه گیری و ادیومتری نشان دهنده وضعیت طبیعی در اکثر گوشها (99% موارد) بود اما یافته های غیرطبیعی بیشتری (5 تا10درصد) در آزمونهای اتوسکوپی و تمپانومتری مشاهده شد که نشان دهنده ضایعات گوش میانی بیشتری در سنین کودکی بود.
    نتیجه گیری
    نتایج این بررسی نشان دهنده میزان پایین کم شنوایی در کودکان مدرسه ای به علت برنامه های غربالگری شنوایی نوزادن و بدو ورود به مدرسه و همچنین شیوع بیشتر ضایعات گوش میانی می باشد. استفاده ترکیبی از آزمونهای اتوسکوپی، تمپانومتری برای شناسایی ضایعات گوش میانی توصیه می گردد.
    کلید واژگان: غربالگری شنوایی, ضایعات گوش میانی, کودکان مدرسه ای, ارزیاب یهای شنوایی
    S. Jafarzadeh, R. Hoseinabadi
    Purpose
    Screening is a method for differentiating abnormality from normal population. In different studies of school age children, there are different cases of hearing loss and middle ear abnormalities. Considering the effects of hearing loss and middle ear abnormality in children, this study has evaluated several methods of hearing screening
    Methods
    A total of 1160 (n=2320 ears) 7 to 11 years old children screened in school with case history, otoscopy and audiometry. Also, 269 individuals (538 ears) were assessed with tympanometry.
    Results
    The mean and standard deviation of age were 8.69 and 1.26, respectively. The results of case history and audiometry were normal in 99% of all subjects, however, there were more abnormal findings (5 to 10%) in otoscopy and tympanometry. This result shows a high ratio of middle ear abnormality in school age children.
    Conclusion
    This study showed low amount of hearing loss in school age children because of infant hearing screening and school entry screening program. However, there were higher amount of middle ear abnormality. Using the otoscopy and tympanometry for detecting these abnormalities is suggested.
    Keywords: Hearing screening, Middle ear abnormality, School age children, Auditory assessment
  • Ali Moravej, Mohammad, Hossein Karimi*, Bita Geramizadeh, Mahdokht Hossein Aghdaie, Omid Kohi, Hoseinabadi, Salimeh Ebrahimnezhad
    Background
    Mesenchymal stem cells (MSCs) are considered as effective therapeutic cells in transplantation due to their immunomodulatory activities. However, precise mechanism of MSCs immunomodulatory activity is not completely understood.
    Objectives
    To study the role of Immunoglobulin-like transcripts-3 (ILT3) immunomodulatory receptor in immune tolerance induced by MSCs in skin transplantation model and induction of tolerogenic dendritic cells (Tol-DCs) by MSCs through up-regulation of ILT3.
    Methods
    C57BL/6 skin grafts were transplanted to the back of BALB/c mice. Recipient mice received MSCs on days 0, 1 and 2 post transplantation. On days 2, 5 and 10 post skin transplantation, ILT3 and forkhead box P3 (FOXP3) expression in the spleens of MSCs treated mice were evaluated. Furthermore, MSCs and DCs were co-cultured in cell culture plates and transwell systems. Then, the expressions of ILT3 mRNA and protein in MSC-treated DCs were evaluated. Additionally, MSC-treated DCs were co-cultured with allogeneic T-cells and FOXP3 expression in T-cells was evaluated.
    Results
    The expression of ILT3 and FOXP3 were higher in the splenocytes of MSCs-treated mice early post-transplantation. Furthermore, we observed that MSC-treated DCs can increase FOXP3 expression in T-cells. But, we could not find any differences in ILT3 expression between MSC-treated DCs and untreated ones.
    Conclusion
    One of the mechanisms underlying MSCs immunomodulatory function could be up-regulating ILT3 expression in splenocytes. But our results did not support the hypothesis that MSCs induce Tolergenic DCs by up-regulation of ILT3.
    Keywords: ILT3, Immunomodulation, MSCs, Transplantation
  • سعید جبارزارع، ایمان خیراللهی حسین آبادی، سید مسعود صهری، رسول قاسمی، محمد کویتی، ابراهیم شکرانه
    به منظور بررسی تاثیر عملیات تمپر بر تغییرات ریزساختاری وخواص مکانیکی فولاد زنگ نزن سوپر مارتنزیتی13%Cr، نمونه ها در محدوده دمایی°C720-520و محدوده زمانی 10-3 ساعت تمپر، سپس سرد شدن در هوا انجام گرفته است. پس از عملیات حرارتی، ارزیابی خواص مکانیکی بوسیله آزمون های کشش و سختی وبررسی ریزساختار به روش میکروسکوپ نوری و میکروسکوپ الکترونی روبشی و همچنین ارزیابی میزان آستنیت باقیمانده، توسط پراش اشعهXبرروی نمونه ها انجام گرفت. نتایج نشان داد خواص مکانیکی مطلوب با عملیات آستنیته در°C1050 به مدت 1 ساعت، کوئنچ در آب و عملیات تمپر در °C600به مدت 3 ساعت و سرد شدن در هوا بدست می آید.
    کلید واژگان: فولاد زنگ نزن سوپر مارتنزیتی, تمپر, خواص مکانیکی, آستنیت باقیمانده
    Saeeid Jbarzare, Iman Kheirollahi, Hoseinabadi, S. M. Sehri, Rasol Ghasemi, M. Kuwaiti, E. Shokraneh
    The samples wear tempered at 520-720 °C for 3-10 h and air cooling to investigate the effect of tempering treatment on microstructural evolution and mechanical properties of13%Cr SuperMartensitic Stainless Steel. After heat treatment, hardness and tensile strength tests were performed for investigation of mechanical properties. Moreover, optical microscopy and scanning electron microscopy (SEM) were performed for investigation of microstructure observations. X-Ray diffraction (XRD) was carried out to measure of austenite retained in the samples. The results indicated that the optimization of mechanical properties were achieved by austenitizing treatment at 1050 °C for 1 h and water quenching and then tempering treatment at 600 °C for 3 h with air cooling.The results indicated that the optimization of mechanical properties were achieved by austenitizing treatment at 1050 °C for 1 h and water quenching and then tempering treatment at 600 °C for 3 h with air cooling.The results indicated that the optimization of mechanical properties were achieved by austenitizing treatment at 1050 °C for 1 h and water quenching and then tempering treatment at 600 °C for 3 h with air cooling.
    Keywords: Super Martensitic Stainless Steel, Tempering, Mechanical Properties, Retained Austenite
  • Farhad Rahmanifar, Amin Tamadon, Davood Mehrabani*, Shahrokh Zare, Sorush Abasi, Saeideh Keshavarz, Mehdi Dianatpour, Zahra Khodabandeh, Iman Raze Ghian Jahromi, Omid Koohi, Hoseinabadi
    Objective(s)
    Bone marrow-derived mesenchymal stem cells (BM-MSCs) potentials make them appropriate for cell therapy including ability of differentiation and release of anti-inflammatory cytokines and growth factors secreta. For treatment of azoospermia to induce proliferation and differentiation of germ cells, MSCs transplantation has been introduced. The aim of the present experimental case-control study was to histomorphometric evaluation of the germinal cells in seminiferous tubules of azoospermic rats before and after BM-MSCs allotransplantation.
    Materials And Methods
    In the present study, BM-MSCs were isolated from six male rats and confirmed. Their testes also served as intact negative controls. The recipient rats (n=6) were received two doses of 10 mg/kg of busulfan with 21 days interval to induce azoospermia. After cessation of spermatogenesis, the rats were allotransplanted with the BM-MSCs into efferent duct of right testes. Thirty-five days later, the right cell-treated testes were compared to left azoospermic ones.
    Results
    Histomorphometric analyses showed that the seminiferous tubules treated with BM-MSCs had normal morphology in comparison with azoospermic testes, which were without germinal layer. In most BM-MSCs-treated seminiferous tubules, spermatogenesis was observed.
    Conclusion
    The allotransplanted BM-MSCs could induce spermatogenesis in seminiferous tubules of azoospermic rats.
    Keywords: Azoospermia, Bone marrow mesenchymal, stem cell, Busulfan, Cell therapy, Rat
  • محمدرضا مصطفایی، کاضم حسین زاده، جلال الدین حمیصی، محمد جواد حسین آبادی فراهانی
    زمینه و هدف
    تالاسمی شایع ترین بیماری ارثی دنیا بوده که به دلیل شیوع زیاد در ایران یکی از مشکلات بهداشتی درمانی محسوب می شود. متاسفانه مشکلات دهان و دندان در بیماران تالاسمی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این مطالعه با هدف تعیین وضعیت بهداشت دهان و دندان بیماران مبتلا به تالاسمی ماژور در شهر قزوین در سال 1391 انجام شد.
    روش اجرا: در این مطالعه توصیفی تحلیلی، کلیه بیماران تالاسمی ماژور استان قزوین که دارای معیارهای ورود بودند به روش سرشماری وارد پژوهش شدند. از روش های معاینه، مصاحبه دارای ساختار و مطالعه پرونده ها استفاده شد. بیماران توسط دندانپزشک معاینه شده و شاخص DMF ثبت گردید. روایی و پایایی ابزار مورد بررسی و تایید قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آمار توصیفی و استنباطی به وسیله نرم افزارSpss16 استفاده شد.
    یافته ها
    اکثریت واحدهای پژوهش مونث(2/61%) و سابقه تزریق خون داشتند(3/67%). اغلب واحدها (7/83%) سابقه مراجعه به دندانپزشک را نداشته و 6/77% آنان مسواک نمی زدند. 5/73% واحدهای پژوهش دارای درجات مختلفی از پوسیدگی دندان بودند که شاخص DMF در واحدها نیز 57% بود بطوریکه تعداد دفعات مسواک زدن یکی از عوامل مرتبط با این شاخص بود(P<0.05). ازمیان متغیرهای دموگرافیک سن ارتباط مثبت و معناداری با پوسیدگی دندان داشت (P<0.05).
    نتیجه گیری
    با پیشرفت روش های تشخیصی درمانی، طول عمر این بیماران رو به افزایش است. استنباط از یافته های این پژوهش این است که، بیماران تالاسمی نسبت به افراد سالم مشکلات شدیدتری داشته و بایستی شاخص های بهداشتی از جمله شاخص وضعیت بهداشت دهان و دندان در آنان بهبود یابد.
    کلید واژگان: تالاسمی ماژور, کودکان, بهداشت دهان و دندان, شاخص DMF
    Dr M.R. Mostafayi, Dr K. Hoseinzadeh, Dr J. Hamisi, Dr M.J. Hoseinabadi
    Background And Objectives
    Thalassemia major is one of the most prevalence congenital diseases in the world. This disease is wide spread in Iran and created some problems for health-care system. The aim of this study was to determine of situation oral health among thalassemic patients of Qazvin city in 2013.
    Materials And Methods
    In this descriptive - analytic study, thalassemic patients were selected with census method (n=60). Data were collected with examination, and interview. Questionnaire was include demographic, clinical and paraclinical information. Patients were examined and followed up by a dentist. DMFT index was determined on the basis of the examinations. Validity and reliability of the questionnaire was conducted. Data were analyzed by descriptive and analytic statistic tests with SPSS, version 16.
    Results
    The majority of patients were female (%61.2) and had a history of blood transfusion (%67.3). The most of patients (%83.7) had no history of dental visit and most of them (%77.6) had no tooth brushing. The majority of patients had varying degrees of tooth decay. DMFT index was %57. The frequency of brushing and age had significantly effects on tooth decay (P
    Conclusion
    Thalassemic patients have more problems in comparison other people. Diagnostic and therapeutic procedures have increased their survival. . Thus health indicators include oral and dental hygiene should improve in these patients specially.
    Keywords: Thalassemic Major, Children, Oral Hygiene. DMFT Index
  • فاطمه امامقلیان *، محمدرضا مصطفایی، محمد جواد حسین آبادی فراهانی، مینا کشاورز
    سابقه و هدف
    تمامی اعضاء تیم درمان به ویژه پرستاران از لحاظ حرفه ای و اخلاقی مسئول مراقبت از بعد معنوی بیماران هستند. مداخله ی معنوی درکنار دیگر مداخلات پرستاری سبب تعادل بین جسم،روان و معنویت میشود، که گاهی جهت کسب سلامتی همه جانبه خواهد بود.شناسائی هوش معنوی و عوامل موثر بر آن به ویژه در دانشجویان پرستاری به عنوان ارائه دهندگان خدمات سلامتی در آینده نزدیک از اهمیت بالائی برخوردار است لذا این پژوهش با هدف تعیین میزان هوش معنوی و عوامل موثر بر آن در دانشجویان پرستاری دانشگاه قزوین در سال 1394 انجام گردید.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی– مقطعی، 185 دانشجوی در حال تحصیل در ترم های سوم تا هشتم مقطع کارشناسی به روش سرشماری مورد بررسی قرار گرفتند.جهت جمع آوری داده ها از فرم مشخصات فردی و پرسشنامه هوش معنوی عبدالله زاده پس از انجام روایی محتوا و پایایی به روش همسانی درونی استفاده گردید(α=0.87).داده ها در نهایت با نرم افزار Spss16 تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    .میانگین نمره هوش معنوی در دانشجویان پرستاری 19/15±18/116 بود که نشاندهنده ی سطح بالایی از هوش معنوی می باشد.از میان متغیرهای حمعیت شناختی تنها علاقه به حرفه پرستاری دارای ارتباط مثبت و معناداری (P<0.05) بود. نمره هوش معنوی در میان افراد مونث بالاتر بود که از نظر آماری معنادار گزارش نگردید(P<0.05).
    نتیجه گیری
    سطح بالای هوش معنوی در میان دانشجویان پرستاری یکی از نقاط قوت و مطلوب برای ارائه مراقبت های پرستاری در این حرفه می باشد،از طرفی علاقه به حرفه پرستاری به عنوان یک متغیر موثر بر هوش معنوی نیز می تواند سبب بهبود عملکرد و ارائه مراقبت های پرستاری موثر به بیماران توسط دانشجویان پرستاری به عنوان پرستاران آینده کشور شود
    کلید واژگان: معنویت, هوش معنوی, مراقبت معنوی, دانشجویان پرستاری
    Fatemeh Emamgholian *, M.R. Mostafaie, M.J. Hoseinabadi, Mina Keshavarz
    Background And Objective
    The whole member of treatment teamespecially nurses in terms of profession and ethicsare responsible for the spiritual care of patients.Spiritual intervention along with other nursing interventions is to stimulate the balance between body, mind and spirituality, which sometimes will order a comprehensive health.Identification of spiritual intelligence and itsinfluencing factors especially amongnursing students as health care providers are very important in the near future.Therefore,the aim of this study was todetermine the spiritual intelligence and its influencing factorsamong nursing students in Qazvin University of Medical Sciences in2015.
    Methods
    In this cross sectional study, 185 undergraduate students studying in the third to eighth semester were investigatedusing the census. Data were collected using Abdullah Zadeh’s spiritual intelligence Questionnaire and demographic form after questionnaire content validity and internal consistency reliability were verified(α = 0.87). Finally, data were analyzed usingSPSS 16.
    Findings: Average score of spiritual intelligence in nursing students was 116/18±15/19, which showed the high levels of spiritual intelligence. Among demographic variables, only interested in nursing profession had a significant and positive relationship (P 0.05).
    Conclusion
    The high level of spiritual intelligence among nursing students is one of the strengths and desirable points for nursing care in this profession; on the other handinterested in nursing professionas an effective variable on spiritual intelligence can promote the level of nursing care amon nursing students as future nurses.
    Keywords: Spiritual intelligence, Spiritual care, Nursing students
  • یعقوب زنگنه *، سعید حسین آبادی
    امنیت تصرف، یکی از مهمترین مسائلی است که سکونتگاه های غیررسمی با آن مواجه هستند. طرفداران بهسازی و توانمندسازی این سکونتگاه ها یکی از سیاستهای لازم برای اینگونه مناطق را تامین امنیت تصرف می دانند. توجیه آنان این است که تامین امنیت تصرف(مخصوصا امنیت ادراکی تصرف) و حمایت از ساکنان این سکونتگاه ها در مقابل تخریب و تخلیه غیرداوطلبانه مسکن، نقش عمده ای در ارتقاء کیفیت مسکن، بهسازی سکونتگاه و توانمندسازی افراد دارد. با توجه به اهمیت موضوع در این تحقیق سعی شده است که وضعیت امنیت ادراکی تصرف ساکنان محله قلعه نو دهراز سبزوار مورد سنجش قرار گیرد و تاثیر آن بر متغیرهای کیفیت مسکن و توانمندسازی ساکنان مورد بحث قرار گیرد. رویکرد کلی در تحقیق حاضر توصیفی-تحلیلی است و ترکیبی از روش های کتابخانه ای و میدانی برای گردآوری داده ها مورد استفاده قرار گرفته است. حجم نمونه 93 نفر و واحد تحلیل سرپرست خانوار می باشد. برای تحلیل داده ها نیز از روش های آماری شامل آزمون t تک نمونه ای و همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که مولفه امنیت در مقابل تخلیه اجباری در این محله بالاست، اما مولفه عدم نگرانی از عملکرد نهادهای مسئول در خدمات رسانی به محله در حد پایینی است. در مجموع امنیت تصرف در محدوده مورد مطالعه بالاتر از حد متوسط است. علاوه بر این نتایج بیانگر تاثیر معنادار امنیت ادراکی تصرف بر کیفیت مسکن و دو مولفه از مولفه های پنج گانه توانمندسازی (خود تعیینی و اعتماد) است.
    کلید واژگان: امنیت ادراکی تصرف, سکونتگاه های غیر رسمی, کیفیت مسکن, توانمندسازی, محله قلعه نو دهراز سبزوار
    Dr Yaghoob Zangane*, A. Hosein Abadi
    Security of tenure is one of the most important issues in informal settlements. The proponents of upgrading informal settlements suggest that one of needed policies for such as settlements is securing tenure. Their justification is that securing tenure (especially perceived security of tenure) and supporting residents against non-voluntary demolition and evacuation of housing is a major role in improving the quality of housing, settlement improvement and empowerment of individuals. Given the importance of this issue, this study tried to measure perceived security of tenure of residents`Ghale Nov Dehraz in Sabzevar and discussed its impact on housing quality and residents` empowerment. The general approach is descriptive-analytical in in this research, A combination of library and field methods has been used for data collection. Questionnaire have been used for collecting data in the field study, sample size is 93 people and the unit of analysis is the household.Analysis method of data is statistical test including T test value and Pearson correlation. The results show that the security against forced evictions is high, but the indicator of confidence about serving of municipal officials is low in the neighborhood. Totally security of tenure is more than average in the study area. In addition, the results indicate significant impact of perceived security of tenure on the quality of housing and two components of the five components of empowerment (self-determination and trust).
    Keywords: perceived security of tenure, informal settlements, housing quality, empowerment, Ghale Nov Dehraz, Sabzevar
  • مجتبی کاظمی، عزیز حسین آبادی
    رفتار ناایمن برخی از رانندگان زمانی حائز اهمیت است که علاوه بر خود، سلامتی و زندگی سایر افراد را نیز به خطر اندازند. علائم ترافیکی یکی از وسایل ارتباطی میان راننده و جاده، برای افزایش سطح ایمنی است. در این تحقیق به بررسی متغیرهای مهم در توجه و رعایت پیغام صادره از جانب تابلوی راهنمایی و رانندگی «محل عبور عابر پیاده» توجه شده است. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش تحقیق، توصیفی از نوع پیمایش است. جامعه آماری تحقیق را کلیه رانندگان تشکیل می دهند که به روش نمونه گیری تصادفی منظم انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند و ابزار اصلی این مطالعه پرسش نامه بوده است. نتایج این مطالعه نشان می دهد، وجه مشترک آزمون فرضیه خی- دو و مدل سازی با استفاده از الگوریتم کارت، نشان دهنده اهمیت بیشتر متغیر تحصیلات و شغل رانندگان نسبت به پنج متغیر دیگر، زمان رویارویی با تابلو ترافیکی موردنظر بوده است.
    کلید واژگان: ترافیک, علائم ترافیکی, آزمون خی, دو, الگوریتم کارت, ایمنی
    M. Kazemi, A. Hoseinabadi
    The unsafe behavior of drivers affects not only themselves, but other users of the transportation system. Pedestrians in particular face a significant hazard to their lives and safety as a result of driver carelessness, especially in relation to pedestrian crossing signs. Traffic signs are the main communication tools between drivers and roads in order to enhance safety. In this research, the important parameters have been reviewed with regards to compliance with and attention to those traffic signs titled "pedestrian crossing". There has also been an examination of the observation of the massage displayed on such signs. Database research is the method that was used to formulate the questionnaire, and there were 527 completed by drivers in the study. It was assumed that parameters such as age, gender, marital status, occupation and education are influencing factors in relation to drivers’ attention. The chi-square hypothesis test and data mining methods (CART algorithms) have been used in this research, and all the variables are confidence tested according to the hypothesis testing chisquare method and by carrying out model processing using the CART algorithm, whereby the test is that two variables are more critical more than the parameter in question. The key parameters have been determined to the driver’s profession and education level
    Keywords: Traffic signs, Chi, square test, CART algorithm, Questionnaire
  • وحید حسین آبادی، فوژان بدیعی، مریم قراچورلو، علی حشمتی
    سابقه و هدف
    سیب زمینی سرخ شده یکی از فراورده هایی است که مصرف آن روند رو به افزایشی پیدا کرده است. سیب زمینی سرخ شده به دلیل جذب زیاد روغن در حین فرایند، کالری زیادی وارد بدن می سازد و تلاش در زمینه کاهش میزان روغن جذب شده به سلامت افراد جامعه کمک می کند. هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر آنزیم بری و پوشش دهی با متیل سلولز و کتیرا در جذب روغن و خواص کیفی سیب زمینی سرخ شده بود.
    مواد و روش ها
    خلال هایی از سیب زمینی واریته اگریا (Agria) تهیه و بعد از آنزیم بری در آب یا محلول کلریدکلسیم (05/0%) در محلول متیل سلولز (5/0%، 1% یا 5/1%)، کتیرا (5/0%، 1% یا 5/1%) یا محلول حاوی متیل سلولز (5/0%، 1% یا 5/1%)و سوربیتول (05/0%) یا کتیرا (5/0%، 1% یا 5/1%) وسوربیتول (05/0%) به منظور پوشش دهی فرو برده شدند و سپس به روش عمقی سرخ شدند. بلافاصله بعد از آن، میزان روغن، رطوبت، تردی و رنگ خلال ها اندازه گیری شد و نمونه ها مورد ارزیابی حسی قرار گرفتند. نتایج این ویژگی ها با نمونه شاهد مقایسه شد.
    یافته ها
    آنزیم بری و پوشش های هیدروکلوئیدی باعث کاهش درصد جذب روغن، افزایش رطوبت و همچنین افزایش تردی بافت در خلال سیب زمینی شد (01/0 p<). آنزیم بری در محلول کلرید کلسیم میزان جذب روغن در خلال سیب زمینی را 8/61% کاهش داد. پوشش متیل سلولز (5/1%) همراه با سوربیتول (5/0%) میزان جذب روغن را در مقایسه با نمونه شاهد از 85/19% به 29/16% کاهش داد. انجام آنزیم بری در محلول کلرید کلسیم باعث افزایش معنی داری در رطوبت خلال به میزان 5% شد. استفاده از پوشش های هیدروکلوئیدی باعث افزایش معنی دار مقدار رطوبت و مقاومت در برابر برش نمونه های خلال سیب زمینی شد (01/0 < P). به طوری که بیشترین مقدار رطوبت (60/44%) مربوط به نمونه های پوشش داده شده با متیل سلولز (5/1%) بود. غلظت 5/1% کتیرا همراه با سوربیتول (5/0%) بیشترین مقاومت (13/211 نیوتن) را در برابر برش ایجاد کرد. نتایج نشان داد که استفاده از پوشش های هیدروکلوئیدی باعث افزایش معنی دار فاکتورهای L* b*،a*، رنگ نمونه های خلال سیب زمینی در مقایسه با نمونه شاهد شد. در بین نمونه های که مورد ارزیابی حسی قرارگرفتند، اختلاف معنی داری مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    پوشش متیل سلولز از پوشش کتیرا برای پوشش خلال های سیب زمینی مناسب تر است و نمونه حاوی 5/1% متیل سلولز به دلیل روغن کمتر، رطوبت بیشتر، بافت و رنگ مناسب تر، بهترین تیمار است. سوربیتول همراه پوشش های متیل سلولز و کتیرا تفاوت محسوسی در جذب روغن و سایر ویژگی ها به وجود نیاورد، اما به دلیل مسائل اقتصادی تیمارهای بدون سوربیتول مناسب تر است.
    کلید واژگان: فرانچ فرایز, سیب زمینی سرخ شده, سوربیتول, متیل سلولز, کتیرا, کاهش چربی
    V. Hoseinabadi, F. Badii, M. Gharachorloo, A. Heshmati
    Background And Objective
    French fries are a food product with an upward consumptuion trend in Iran. Because of high oil uptake during frying, French fries are an energy-dense food item, providing a very large number of calories to the body. Therefore, efforts to reduce the rate of oil uptake by this popular food item would contribute to the public’s health. The purpose of this study was to determine the effects of blanching and coating of potatoes with methyl cellulose and tragacanth on French-fries oil uptake and qualitative properties.
    Materials And Methods
    Strips of potato (Agria variety) were prepared, blanched in water or a calcium chloride solution (0.5%), coated with a solution of methyl cellulose (0.5, 1.0 and 1.5%), tragacanth (0.5, 1.0 and 1.5%), methyl cellulose (0.5, 1.0 and 1.5%) and sorbitol (0.5%), or tragacanth (0.5, 1.0 and 1.5%) and sorbitol (0.5%) and deep-fried. Oil uptake, moisture content, and color of the French fries were measured and their sensory properties determined and compared with those of control samples.
    Results
    Blanching and hydrocolloid coatings of the samples brought about a decrease in oil uptake and increases in moisture content and texture tenderness of the potato strips (p<0.01). Blanching in calcium chloride alone reduced oil uptake by 8.61%. In comparison with the control samples, coating with methylcellulose (1.5%) with sorbitol (0.5%) decreased oil uptake from 19.85% to 16.29%. Blanching in calcium chloride resulted in a significant 5%increase in moisture content. The hydrocolloid coatings caused significant increases in moisture content and resistance to cutting of the samples (P<0.01), such that the highest moisture content (44.60%) was obsereved in the samples coated with methyl cellulose (1.5%). Tragacanth at aconcentartion of 1.5% with sorbitol at a concentartion of 0.5% brought about the highest resistance (211/13 Newton) to cutting. The findings also showed that hydrocolloid coatings resulted in significant incremets in the L * b *, a * factors of the French fries color as compared to the control samples. However, there were no significant differences among samples with regard to sensory characteristic.
    Conclusion
    It can be concluded that methylcellulose is a more suitable coating than tragacanth for French fries. A coating containing 1.5% methyl cellulose is the best coating for potato strips due to less oil uptake, higher moisture content, and better texture and color. Coatings of methylcellulose and tragacanth plus sorbitol result in noticeabe differences in oil uptake and other qualitative properties. However, for economic reasons it is not essential to use sorbitol in coatings for potato strips.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال