hossein ghahremani
-
شبکه گسترده خطوط انتقال نفت گاز و نفت در شرکت ملی نفت در محلهای مختلف بصورت روگذر و زیرگذر عبور می نمایند. خط لوله 33 کیلومتری انتقال نفت میدان منصوری به بوستر اهواز، با گذراز نواحی مسکونی ریسکهای فردی و زیست محیطی بسیاری را به همراه دارد. به منظور ارزیابی ریسک احداث این خط لوله، میزان رها شدن نفت در سه نوع مختلف نشتی کوچک، متوسط و بزرگ توسط نرم افزار OLGA مورد ارزیابی هیدرولیکی و دینامیکی قرار گرفت. از بین 6 سناریوی بررسی شده در حالت شکستگی کامل خط لوله حدود 220 تن نفت طی 5 دقیقه در محیط زیست رها شده که مخاطرات فردی، جمعی و زیست محیطی فراوانی را به همراه خواهد داشت. در مرحله بعد پیامدهای نشت این میزان نفت به کمک نرم افزار PHAST مورد تحلیل قرار گرفت. بر اساس مدلسازی انجام شده بیشترین حریم ایمن مربوط به ریسک فردی در مجاورت روستای مشاراحت ایجاد شده است که محدوده ریسک فردی ناحیه مجاز آن به فاصله 760 متر و در نزدیکی روستای ابوبکریه 730 متر از مرکز خط لوله نفت می باشد و عملا بخشی از روستاهای مذکور در داخل ناحیه ریسک مجاز فردی قرار می گیرد. با توجه به اینکه این خط لوله احداث گردیده است، با نصب شیرهای قطع جریان در میانه و انتهای خط لوله، در نظر گرفتن تمهیداتی جهت کاهش نرخ خوردگی خط لوله، کاهش خطاهای انسانی در بهره برداری نادرست از خط، ریسک استفاده از خط لوله را به ویژه در نقاطی که خط در مجاورت روستاهای مذکور قرار گرفته است، کاهش داد.کلید واژگان: نشت خط لوله نفت, نرم افزار OLGA, نرم افزار PHAST, ارزیابی ریسک, میدان منصوریThe extensive and detailed network of oil and gas transmission lines in the National Oil Company passes through overpasses and underpasses in various places. The 33 km oil pipeline from Mansouri oil field to Booster Ahvaz, will bring many personal and environmental risks from residential areas. In order to assess the risk of constructing this pipeline, the amount of oil release in three different types of small, medium and large leaks was evaluated hydraulically and dynamically by OLGA software. Among the 6 analyzed scenarios, in the case of complete pipeline rupture about 220 tons of oil will be released in the environment within 5 minutes, which will cause many individual, and environmental risks. At the next step, the consequences of leaking this amount of oil were evaluated with PHAST software. Based on the results, the maximum safe space related to individual risk has been created in the vicinity of Masharahat village, where the individual risk area of the ALARP is 760 meters away and near the village of Abu Bakriyeh 730 meters from the center of the oil pipeline, and practically a part of the mentioned villages is in Within the ALARP zone, individual risk is placed. By installing line break valves in the middle and end of the pipeline, trying to reduce the corrosion rate of the pipeline, trying to reduce human errors in incorrect operation of the line will reduce the risk of using the pipeline, especially in places where the line is located near the mentioned villages.Keywords: Leakage, Olga software, Phast software, Risk assessment, Mansouri field
-
Urea (NH2CONH2) is very important for the agriculture industry as a nitrogen-rich fertilizer. Urea synthesizes from ammonia (NH3) and carbon dioxide (CO2) at 170 - 180˚C and 143 kg/cm3. This study aims to reduce the amount of urea dust from the flue gas emitted from the Urea Prilling Tower of Khorasan Petrochemical Company. Since the conversion process of molten urea to urea seeds produce much dust, a large amount of environmental pollution caused by this industry can be prevented by examining various factors in dust production in this plant. Thus, the project was divided and implemented into six general phases (Six Sigma project), including problem definition and study phase, measurement and estimation of time and cost required, preliminary analysis, design, and implementation (DMAIC methodology). After implementing the plan, a significant reduction in urea emissions was observed, about 38%. Therefore, the results show that Six Sigma is a useful tool that can accurately predict the removal of urea dust from flue gases.Keywords: DMAIC methodology, Emission gas, Environmental pollution, Six Sigma, Urea dust
-
امروزه، نقش پروبیوتیک ها به عنوان میکروارگانیسم های مفیدی که در بهبود سلامت، پیشگیری و کنترل اختلالات بالینی میزبان نقش دارند، تایید شده است. بنابر گفته سازمان بهداشت جهانی، اگر پروبیوتیک ها در مقادیر کافی و مناسب به میزبان تجویز شوند، برای سلامت بسیار مفید می باشند. برای انتقال اثرات پروبیوتیک به مصرف کننده، میکروارگانیسم های پروبیوتیک باید از نظر متابولیکی در محصولات غذایی پایدار و فعال باشند و در قسمت اعظم دستگاه گوارش زنده بمانند و همچنین باید اثرات مفید خود را در روده میزبان داشته باشند. یکی از مشکلات عمده در این زمینه، بقای سلول های پروبیوتیک در برابر حملات فیزیکی و شیمیایی در طول عبور از دستگاه گوارش به روده است. پیشرفت ها در زمینه ی بهبود تکنیک های کپسوله سازی در مقیاس میکرو برای دستیابی به زنده مانی سلولی بالا، مقاومت معده، مقاومت دما و ماندگاری طولانی تر متمرکز شده است. با این حال، این رویکردهای میکروکپسولاسیون دارای محدودیت ها و چالش هایی هنگام استفاده بالینی می باشند. مطالعه حاضر، مروری کوتاه بر پیشرفت فعلی روش های مختلف کپسوله سازی پروبیوتیک با تمرکز بیشتر بر روی استراتژی های کپسوله سازی تک سلولی مدرن و نوظهور با استفاده از نانوپوشش ها برای سلول های پروبیوتیک فردی ارایه می دهد. در نهایت، مزایای روش های مختلف نانوکپسوله سازی مورد بحث قرار گرفته و اشاره ای به آینده ی توسعه پروبیوتیک های پوشش دار با ویژگی های پیشرفته و مزایای سلامتی آن خواهد داشت.
کلید واژگان: پروبیوتیک, نانوتکنولوژی, کپسوله سازی, نانوکپسولاسیونToday, the role of probiotics has been confirmed as beneficial microorganisms that play a role in improving health, preventing, and controlling host clinical disorders. According to the World Health Organization, if probiotics are prescribed to the host in sufficient and appropriate amounts, they can be very beneficial for health. In order to transfer the effects of probiotics to the consumer, it is necessary for probiotic microorganisms to be metabolically stable, active in food products, and able to survive in most parts of the digestive tract while also providing their beneficial effects in the host intestine. One major issue in this field is the ability of probiotic cells to survive physical and chemical attacks during their journey through the digestive system to the intestine. Recent advances have focused on improving micro-scale encapsulation techniques in order to achieve high cell viability, resistance to stomach acid, temperature resistance, and longer shelf life. However, these microencapsulation approaches still face limitations and challenges in terms of clinical translation. This present study offers a brief overview of the current progress of various probiotic encapsulation methods, with a particular emphasis on modern and emerging single cell encapsulation strategies that use nanocoatings for individual probiotic cells. Furthermore, the advantages of different nanoencapsulation methods are discussed, and future developments in coated probiotics with advanced properties and health benefits are anticipated.
Keywords: Probiotic, Nanotechnology, Encapsulation, Nanoencapsulation -
بیماری های پریونی در دام می توانند خطر بالقوه ای برای انسان محسوب شوند. نژاد ماکویی از منابع مهم پروتین در کشور می باشد. در این مطالعه وضعیت پلی مورفیسم کدون های 136 و 171 پروتیین های پریونی و ژنوتیپ های حاصل از آن در گوسفندان اکوتیپ ماکویی بررسی شد. از 60 گوسفند ماکویی نمونه خون وریدی تهیه و DNA استخراج شد. پلی مورفیسم کدون 136 (A-V) و کدون 171 (H-Q-R) به طریق PCR با پرایمر اختصاصی بررسی گردید. نتایج نشان داد که در کدون 136 آلل A (65 درصد) به شکل معنی داری بیشتر از آلل V (35 درصد) است. ژنوتیپ AA (%67/46) نیز شایع ترین ژنوتیپ مشاهده شده بود. در کدون 171 نیز آلل های Q و R به شکل معنی داری بیشتر از آلل H می باشد. به علاوه آلل R نیز به صورت معنی داری کمتر از آلل Q است. آلل Q (%33/58) و ژنوتیپ QQ (40 درصد) شایع ترین آلل و ژنوتیپ بودند. در مجموع می توان نتیجه گیری کرد که برنامه ریزی کنترل موثر اصلاح نژاد و ریشه کنی موفقیت آمیز ژنوتیپ های مستعد به بیماری اسکراپی در نژاد گوسفندان اکوتیپ ماکویی ایرانی امکان پذیر نخواهد بود مگر این که حساسیت ژنوتیپ های مختلف در نژادهای گوسفند ماکویی مشخص شود.کلید واژگان: بیماری پریونی, اسکراپی, اکوتیپ ماکویی, پروتین مقاوم به پروتئاز, ژنوتیپPrion diseases in livestock can be a potential danger for humans as well. The Makuei sheep breed is one of the most important sources of protein in Iran. In this study, the polymorphism status of codons 136 and 171 of prion protein and their genotypes was investigated in Makuei ecotype sheep. Blood samples were obtained from 60 Makuei sheep and DNA was extracted. The codon 136 (A-V) and codon 171 (H-Q-R) polymorphisms were evaluated by PCR with specific primers. The results showed that allele A (65%) at codon 136 was significantly higher than allele V (35%). AA genotype (46.67%) was also the most common genotype. At codon 171, the Q and R alleles were significantly higher than the H allele. In addition, the allele R was significantly lower than the allele Q. Allele Q (58.33%) and QQ genotypes (40%) were the most common alleles and genotypes. In conclusion, the findings provide strong preliminary lines of evidence that motive large-scale genotyping studies to establish an effective breeding control and successful eradication of scrapie-susceptible genotypes.Keywords: Prion disease, Scrapie, Makuei ecotype, PRP, Genotype
-
Background
Alzheimer’s disease (AD) is the main cause of the neurodegenerative disorder, which is not detected unless the cognitive deficits are manifested. An early prediagnostic specific biomarker preferably detectable in plasma and hence non-invasive is highly sought-after. Various hypotheses refer to AD, with amyloid-beta (Aβ) being the most studied hypothesis and inflammation being the most recent theory wherein pro-and anti-inflammatory cytokines are the main culprits.
Materials and MethodsIn this study, the cognitive performance of AD patients (n=39) was assessed using mini-mental state examination (MMSE), AD assessment scale-cognitive subscale (ADAS-cog), and clinical dementia rating (CDR). Their neuropsychiatric symptoms were evaluated through neuropsychiatric inventory–questionnaire (NPI-Q). Moreover, plasma levels of routine biochemical markers, pro-/anti-inflammatory cytokines such as tumor necrosis factor α (TNF-α), interleukin-1 α (IL-1α), IL-1β, IL-2, IL-4, IL-6, IL-8, IL-12p70, IL-10, Interferon-gamma, chemokines, including prostaglandin E2 (PGE-2), monocyte chemoattractant protein-1, interferon gamma-induced protein 10, Aβ peptide species (42, 40) and Transthyretin (TTR) were measured.
ResultsOur results revealed that Aβ 42/40 ratio and TTR were correlated (r=0.367, P=0.037). IL-1α was directly correlated with ADAS-cog (r=0.386, P=0.017) and Aβ 40 (r=0.379, P=0.019), but was inversely correlated with IL-4 (r=-0.406, P=0.011). Negative correlations were found between MMSE and PGE2 (r=-0.405, P=0.012) and TNF-α/ IL-10 ratio (r=-0.35, P=0.037). CDR was positively correlated with both PGE2 (r=0.358, P=0.027) and TNF-α (r=0.416, P=0.013). There was a positive correlation between NPI-caregiver distress with CDR (r=0.363, P=0.045) and ADAS-cog (r=0.449, P=0.019).
ConclusionBased on the observed correlation between IL-1α, as a clinical moiety, and ADAS-cog, as a clinical manifestation of AD, anti-IL-1α therapy in AD could be suggested.
Keywords: Alzheimer’s Disease, Aβ Peptide, Pro-, Anti-inflammatory Cytokines, IL-1α, NPI-Q, MMSE, ADAS-cog -
Background
Alteration of metabolic pathways in cancer cells can intensely modulate their migration as an important step in invasion and metastasis. Ketogenic diet showed some contradictory results in cancer patients. In this study the impact of metabolic reprogramming of A2780CP as a model of ovarian cancer stem-like cells on cell migration by two in vitro
methodswound healing and soft agar colony-forming assays.
Materials and Methodsshort term and long term metabolic reprogramming were done by restriction of glucose to 250mg/L with or without enrichment with beta-hydroxybutyrate (5 milimolar) for 48 hours and 30 days, respectively. Wound healing assay was done and the wound ratio was calculated for 24 and 48 hours. Soft agar colony formation assay was also done in treated and control cells. For method comparison, ten biological replicates were analyzed in triplicate.
ResultsMigration of A2780CP ovarian cancer stem-like cells were significantly alleviated by long term glucose restriction but no significant changes were observed in short term study. Beta-hydroxybutyrate enrichment did not produce significant impacts on glucose restriction in short or long term studies.
ConclusionThe results of colony formation in soft agar and wound or scratch healing assay were in good correlation and convergence which could be used interchangeably in the investigation of metabolic reprogramming in cancer cells.
Keywords: : Ovarian Neoplasms, Neoplastic Stem Cells, Metabolism, Cell Migration, In VitroTechniques -
هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر غلظت محلول اسمزی (30، 45 و 60 درصد وزنی/وزنی)، دمای محلول اسمزی (30، 40 و 50 درجه سانتی گراد) و زمان غوطه وری (4، 5 و 6 ساعت)، بر خروج آب (WL)، جذب ماده جامد (SG)، کاهش وزن (WR)، محتوی ویتامین C، چروکیدگی، نسبت بازآبپوشی (RR) و شاخص های رنگ (L، a و b) طی آب گیری اسمزی- خشک کردن ورقههای شلغم بود. روش سطح پاسخ (RSM) نیز برای یافتن شرایط بهینه مورداستفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که طی آب گیری اسمزی نمونه های شلغم، متغیرهای دمای محلول اسمزی، غلظت محلول و زمان غوطه وری تاثیر معنی داری بر پارامترهای انتقال جرم (WL، SG و WR)، محتوی ویتامین C، چروکیدگی، RR و شاخص رنگ (L) داشتند. شرایط بهینه آب گیری اسمزی برای شلغم، دمای محلول اسمزی 30/81 درجه سانتی گراد، غلظت محلول اسمزی 60 درصد و زمان غوطه وری 6 ساعت بود. تحت این شرایط، مقادیر پاسخ های WL، SG، WR، چروکیدگی، نسبت بازآبپوشی (RR)، محتوی ویتامین C و شاخص های رنگی L، a و b به ترتیب 83/10، 12/91 و 70/19 درصد، 27/76، 4/19 و 11/64 (میلی گرم در 100 گرم ماده خشک) و 33/85، 25/49 و 15/91 بود. نتایج پژوهش حاضر می تواند جهت فراوری حداقلی برش های شلغم با استفاده از آب گیری اسمزی و خشک کردن بعدی نمونه ها مورداستفاده قرار گیرد.کلید واژگان: آب گیری اسمزی, بهینه یابی, روش سطح پاسخ, شلغمThe objective of the present study was to investigate the effect of concentration of osmotic solution (30, 45 and 60%, w/w), temperature osmotic solution (30, 40 and 50°C), immersion time (4, 5 and 6 h) on water loss (WL), solids gain (SG), weight reduction (WR), vitamin C content, shrinkage, rehydration ratio (RR), and color indexes (L, a, b) during osmotic dehydration-drying of turnip slices. Response surface methodology (RSM) was also used to find out the optimum condition. The results showed that during osmotic dehydration of turnip samples, the variables of temperature of osmotic solution, solution concentration and time of immersion had significant effects on mass transfer parameters (WL, SG, and WR), vitamin C content, shrinkage, RR, and color index (L). Optimal conditions of osmotic dehydration for turnip were found to be: solution temperature of 45 °C, osmotic solution concentration of 58.29, and immersion time of 20 min. Under these conditions, the amounts of WL, SG, WR, shrinkage, rehydration ratio (RR), vitamin C content, and color indexes (L, a, b) were 83.10, 12.91 and 70.19%, 27.76, 4.19 and 11.64 (mg/100 g solids), 33.85, 25.49 and 15.91, respectively. The results of this study can be used in the minimal processing of turnips slices using osmotic dehydration and subsequent drying of samples.Keywords: Optimum condition, Osmotic dehydration, Response surface methodology (RSM), Turnip
-
Alkylhydroperoxide reductase (AhpC, the 26 kDa antigen) is one of the abundant antioxidant enzymes in Helicobacter pylori and seems to have a good potential for use in development of immunoassays to detect H. pylori infection in clinical specimens. This study aimed to investigate some properties of this antigen by the produced monoclonal antibodies.Five established hybridoma cell lines secreting monoclonal antibodies (MAbs) against 26 kDa antigen of H. pylori were cultivated and MAbs were purified by affinity chromatography. Subsequently, MAbs were conjugated with biotin, and different combinations of capture and tracer antibodies used in sandwich ELISA. Immunoblotting of bacterial extracts were performed to estimate aggregation status of the antigen. Release of antigen from the cultivated bacteria on solid media was examined by sandwich ELISA, and also, existence of interference in fecal extract was investigated by immunoblotting and sandwich ELISA.Our findings showed that the MAbs against 26 kDa antigen of H. pylori could recognize three bands of nearly 25 kDa, 50 kDa, and 75 kDa in immunoblotting. This study also indicated presence of more antigens in the culture medium around the bacteria than the bacterial extract itself. The results of sandwich ELISA and immunoblotting on fecal extracts suggest the presence of interfering agents that prevent detection of antigen by antibody in ELISA but not in immunoblotting.In this study the oligomerization of the 26 kDa antigen, presence of interfering agents in stool matrix, and release of antigen to outside of bacteria, were demonstrated.Keywords: Alkyl hydroperoxide reductase, ELISA, H. pylori, Immunoblotting, Monoclonal antibody
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.