jamal-ali olfati
-
از دیدگاه اقتصادی گوجه فرنگی پس از سیب زمینی دومین محصول پرارزش کشاورزی محسوب می شود که از لحاظ میزان مصرف سرانه در جهان نیز پس از آن قرار دارد. مشکل تولید گوجه فرنگی در ایران، پایین بودن عملکرد در واحد سطح است که یکی از دلایل آن عدم استفاده از بذرهای هیبرید باکیفیت است. هدف پژوهش حاضر پیش بینی توصیف فنوتیپی والدین هیبرید تجاری آماریس است. در این تحقیق رقم آماریس (گوجه گیلاسی) به عنوان یک رقم مطلوب در گلخانه ای در شهرکرد در سال 1401 کشت شد. در سال بعد، حدود 100 بذر خودگشن حاصل از میوه های رسیده این رقم جمع آوری و مجددا با بذرهای هیبرید آماریس کاشته شد و صفات مورد نظر آن ها ثبت شد. بر اساس شباهت با والدین، ژنوتیپ های 1، 21، 25، 39، 44، 47، 58، 59، 66، 31، 32، 34 و 35 برای مولفه اول و ژنوتیپ های 3، 6، 8، 23، 46، 52، 56، 76 و 37 برای مولفه دوم انتخاب شدند. انتظار می رود که هیبرید آماریس از تلاقی گیاهان منفرد مشابه این گروه ها پس از خالص سازی به دست آید. در بین افراد کاندید و باتوجه به شبیه سازی صفات کیفی و همچنین بر اساس فاصله ژنتیکی بین افراد که حداکثر فاصله برای تولید هیبرید در نظر گرفته می شود، ژنوتیپ های 11 و 47 به عنوان نزدیک ترین گیاه مشابه با یک والد و ژنوتیپ های 21 و 25 مشابه ترین به والد دیگر بودند. انتظار می رود با انتخاب و خالص سازی نتاج با چنین ریخته و ترکیب فنوتیپی بتوان به والدینی برای تولید هیبریدی تجاری مشابه آماریس دست یافت.
کلید واژگان: اصلاح معکوس فنوتیپی, تجزیه خوشه ای, تجزیه به مولفه های اصلی, وراثت پذیریFrom an economic standpoint, tomatoes are considered the second most valuable agricultural product after potatoes. In terms of per capita consumption worldwide, tomatoes closely follow potatoes. However, tomato production in Iran faces challenges, particularly low yield per unit area. One contributing factor is the limited use of high-quality hybrid seeds. The objective of the present study is to predict the phenotypic characteristics of commercial Amaris hybrid parents. In this research, the Amaris variety (a type of cherry tomato) was cultivated in a greenhouse in Shahrekord in 2021. Approximately 100 self-pollinated seeds were collected from ripe fruits of this cultivar and replanted alongside Amaris hybrid seeds. The desired traits of these plants were recorded. Based on similarities with parental plants, specific genotypes were selected. For the first component, genotypes 1, 21, 25, 39, 44, 47, 58, 59, 66, 31, 32, 34, and 35 were chosen. For the second component, genotypes 3, 6, 8, 23, 46, 52, 56, 76, and 37 were identified. It is anticipated that Amaris hybrids will be obtained by crossing individual plants from these selected groups after further purification. Among the candidate individuals, genotypes 11 and 47 exhibit the closest resemblance to one parent, while genotypes 21 and 25 are similar to another parent. By carefully selecting and purifying the progeny based on this genetic combination, commercial hybrids similar to Amaris can be produced.
Keywords: Phenotypic Inverse Breeding, Heritability, Principal Components Analysis, Cluster Analysis -
رقم نیروین از ارقام پرکشت فلفل دلمه ای در ایران است اما تاکنون برنامه غذایی و آبیاری مشخصی برای دستیابی به حداکثر محصول و کارایی مصرف آب آن مشخص نشده است. برای تعیین حد بهینه آبیاری در پرورش گلخانه ای این رقم آزمایشی در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار بر اساس تیمار های آبیاری 100 (I0)، 85 (I1) و 70 (I2) درصد نیاز آبی در گلخانه تحقیقاتی دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان طی سال های 1403-1402 اجرا شد. نتایج نشان داد که از نظر صفات عملکرد نهایی محصول و کارایی مصرف آب بین سطوح شاهد و 85 درصد نیاز آبی اختلاف معناداری وجود نداشت، اما با کاهش میزان آبیاری به 70 درصد نیاز آبی میزان این صفات به ترتیب 43/21 و 52/8 درصد کاهش یافت. نتایج مربوط به میزان نشت یونی و میزان پرولین آزاد نشان داد که آبیاری تا 85 درصد نیاز آبی، موجب قرار گرفتن بوته ها تحت شرایط تنش آبی نشد. کاهش میزان آبیاری منجر به طویل تر شدن دم میوه ها شده و از ضخامت آن ها کاست. بیشترین میزان تعداد لوب میوه در سطح 85 درصد نیاز آبی مشاهده شد که این میزان به ترتیب 96/13 و 89/34 درصد نسبت به سطوح 70 و 100 درصد نیاز آبی بیشتر بود. بین مجموعه صفات طول میوه، حجم میوه، ویتامین ث و ظرفیت آنتی-اکسیدانی و مجموعه صفات وزن میوه، کارایی مصرف آب، محتوای نسبی آب، کلروفیل برگ و وزن تر بوته همبستگی منفی، قوی و معناداری مشاهده شد. براساس نتایج حاصل از این پژوهش، تغییر آبیاری از 100 به 85 درصد نیاز آبی، علاوه بر صرفه جویی در مصرف آب، موجب بهبود سطح مقاومت گیاه در برابر عوارض شایعی همچون پوسیدگی گلگاه و افزایش عمر انباری میوه ها شد. بنابراین استفاده از این سطح از آبیاری 85 درصد نیاز آبی در پرورش این رقم از فلفل تحت شرایط گلخانه توصیه می شود.کلید واژگان: کارایی مصرف آب, کشت کنترل شده, کم آبیاری, عملکرد محصول, ویتامین ثThe Nirvin variety is one of Iran's most cultivated varieties of bell peppers. Still, no specific dietary and irrigation program has been determined to achieve the maximum yield and water use efficiency. To determine the optimal irrigation for greenhouse cultivation of this variety, an experiment was conducted in a completely randomized design with three replications based on irrigation treatments of 100 (I0), 85 (I1) and 70 (I2)% water requirement in the research greenhouse of the Faculty of Agricultural Sciences, University of Guilan in 2022-2023. The results showed no significant difference in final yield traits and water use efficiency between the 100 and 85% water requirement, with the reduction of irrigation to 70% water requirement, these traits decreased by 21.43, and 8.52%, respectively. The results related to the amount of ionic leakage and free proline content indicated that reducing the irrigation to 85% of the water requirement did not cause water stress in the plant. The reduction of irrigation led to an increase in the length of the fruit stems and a decrease in their thickness. The highest number of fruit lobes was observed at the 85% water requirement which was 13.96 and 34.89% more than 70 and 100% water requirement, respectively. A strong and significant negative correlation was observed between the traits of fruit length, fruit volume, vitamin C, and antioxidant capacity and the set of traits of fruit weight, water use efficiency, relative water content, leaf chlorophyll, and fresh plant weight. Based on the results of this research, changing irrigation from 100 to 85% water requirement not only saves water but also improves the plant's resistance to common problems such as blossom-end rot and increases the shelf life of the fruits. So, an 85% level of irrigation is recommended for this variety of pepper under controlled conditions.Keywords: Controlled Cultivation, Yield Performance, Water Use Efficiency, Deficit Irrigation, Vitamin C
-
برآورد ترکیب پذیری به درک ارزش اصلاحی لاین های کدو تخم پوست کاغذی (Cucurbita pepo L. var. styriaca) برای تولید دورگهایی با عملکرد و کیفیت بالا کمک می کند. این تحقیق با هدف ارزیابی ترکیب پذیری عمومی و خصوصی و همچنین هتروزیس در شش لاین اصلاحی کدو تخم پوست کاغذی که برای برنامه اصلاح کدو تخم پوست کاغذی در دانشگاه گیلان معرفی شدند، انجام گرفت. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که تفاوت بین ژنوتیپ ها در مجموع صفات مورد بررسی معنی داری بود . بیشترین عملکرد میوه و بیشترین طول بذر در دورگ 16×14، بیشترین تعداد بذر در دورگ 23×16، بیشترین درصد روغن در دورگ 14×11، و بیشترین عملکرد روغن در دورگ 23×11 مشاهده شد. با توجه به ارزش بالای ترکیب پذیری و هتروزیس نسبت به میانگین والدین و والد برتر در دورگ23×11 می توان عملکرد روغن و بذر را افزایش داد. دورگ 23×16 برای افزایش تعداد بذور پیشنهاد می شود. بیشترین ترکیب پذیری خصوصی مثبت و معنی دار برای صفت تعداد بذر در دورگ 23× 16، برای صفت درصد روغن در دورگ 14× 11، برای صفت عملکرد بذر در هکتار در دورگ 23× 11 برآورد شد. ترکیب پذیری خصوصی معنی دار و هتروزیس بالا برای صفات بیانگر نقش بالای واریانس غالبیت و نقش کمتر واریانس افزایشی در کنترل صفات کدو تخم پوست کاغذی حکایت دارد و بنابراین تلاقی بین لاین های کدو تخم پوست کاغذی جهت معرفی دورگ های جدید برای برنامه اصلاحی کدو در ایران توصیه می گردد.
کلید واژگان: تلاقی دایآلل, بذر دورگ, ترکیبپذیری عمومی, ترکیبپذیری خصوصی, هتروزیسEstimates of combining ability help determine the value of hull-less pumpkin (Cucurbita pepo L. var. styriaca) lines in producing new hybrids with high yield and better quality. This research was conducted to estimate the general and specific combining abilities and heterosis in six inbred lines proposed for hull-less pumpkins at the University of Guilan. Analysis of variance indicated that responses for all traits differed significantly. The highest fruit yield and seed length were related to the hybrid 14×16, the highest number of seeds was related to the hybrid 16×23, the highest percentage of oil was related to the hybrid 11×14 and the highest yield of oil was related to 11×23. Considering the high value of combining ability and the heterosis compared to the average of the parent and high parent, it is possible to increase the oil yield and the seed yield by using the 11×23 hybrid. The 16×23 hybrid proposes to increase the number of seeds. The best specific combining ability (SCA) for seed number was associated with the 16×23. The 11 × 14 had the best SCA for the oil yield per hectare. The 11× 23 had the best SCA for the seed yield per hectare. Significant specific combining ability and high heterosis for traits indicated low additive and high dominant gene action on hull-less pumpkin traits, therefore crossing between lines to release new hybrid cultivars is necessary for Iran's pumpkin breeding program.
Keywords: Diallel, Hybrid Seed, General Combining Ability) GCA), Specific Combining Ability )SCA), Heterosis -
فالانوپسیس یکی از شناخته شده ترین جنس های تیره ارکیده است که به دلیل قابلیت سازگاری بالا با شرایط محیطی مختلف از رشد نسبتا مناسبی نیز برخوردار است. برنامه اصلاح فالانوپسیس و بررسی کامل نتاج به طور معمول نیاز به سه تا پنج سال زمان دارد که با استفاده از نشانگرهای مولکولی این زمان را می توان کاهش داد. در این تحقیق، نتاج حاصل از تلاقی 5 رقم مختلف، به منظور کوتاه کردن زمان جهت انتخاب ژنوتیپ های برتر با استفاده از نشانگرهای مولکولی رپید و آیرپ مورد بررسی قرار گرفتند. از مجموع 299 نوار تولید شده در رپید، 86 درصد نوارها چند شکل بودند. میانگین تعداد نوارهای چند شکل 5/13 نوار برای هر آغازگر بود. میزان حداقل تشابه ژنتیکی با استفاده از نشانگر رپید و ضریب تشابه نی بین هیبریدهای 'Sevilla'×'Sevilla' و 'Manila'×'Bombay' 43 درصد و حداکثر آن بین هیبریدهای ''Sevilla'×'Okayama و 'Okayama'×'Sevilla' معادل 72 درصد به دست آمد. از 6 ترکیب آغازگر انتخابی آیرپ، در مجموع 83 نوار تولید شد که از این تعداد 72 نوار چند شکل بودند. بالاترین درصد چندشکلی را ترکیب آغازگرهای 3′LTR- LTR6150 و 3′LTR-3′LTR و پایین ترین را Sukkula -3′LTR تولید کردند. میزان حداکثر تشابه ژنتیکی با استفاده از نشانگر آیرپ بین هیبریدهای 'Sevilla'×'Okayama' و 'Sevilla'×'Manila' با مقدار 82 درصد و کمترین همسانی بین هیبریدهای 'Sevilla'×'Sevilla' و ''Manila'×'Bombay در حد تشابه 32 درصد مشاهده شد که به ترتیب حاکی از میزان نزدیکی و دوری ژنتیکی این ژنوتیپ ها نسبت به یکدیگر می باشد. با استفاده از نتایج این پژوهش، ژنوتیپ های نوترکیب با الگوی باندی متفاوت از والدین می توانند برای برنامه های به نژادی جهت تولید و معرفی ارقام جدید استفاده شوند.کلید واژگان: چندشکلی, رتروترنسپوزون, مارکرهای مولکولی, رپیدPhalaenopsis is one of the most well-known genera of the orchid family and has relatively good growth due to its high adaptability. The Phalaenopsis breeding program and full investigation of progenies takes three to five years, which can be reduced by using molecular markers. In this research, in order to decrease the process of selecting superior genotypes, progenies obtained from crosses between 5 different cultivars were examined using IRAP and RAPD markers. Among 299 bands produced in RAPD, 86% of the bands were polymorphic. The average number of polymorphic bands was 13.5 bands per primer and the minimum genetic similarity (43%) was obtained between 'Sevilla'×'Sevilla' and 'Manila'×'Bombay' hybrids, while the maximum similarity (72%) was found between 'Sevilla'× 'Okayama' and 'Okayama'×'Sevilla' hybrids based on Nei similarity coefficient. From 6 selected IRAP primer combinations, 83 bands were produced, among them 72 bands were considered polymorphic bands. The highest ratio of polymorphism was obtained by 3′LTR-LTR6150, 3′LTR-3′LTR primers combination and the lowest by Sukkula -3′LTR. The maximum genetic similarity, 82%, using IRAP marker was observed between 'Sevilla'×'Okayama' and 'Sevilla'×'Manila' hybrids and the lowest amount, 32%, was obtained between 'Sevilla'×'Sevilla' and 'Manila'×'Bombay' hybrids, indicating the genetic proximity and distance, respectively, of the studied genotypes. Recombined genotypes obtained in this research, which had different band patterns with their parents, can be used for breeding programs and introducing new cultivars.Keywords: Molecular Markers, Retrotransposon, RAPD, Polymorphism
-
برآورد ترکیب پذیری در تعیین ارزش لاین های هندوانه (Citrullus lanatus (Thunb.) Matsum. & Nakai) برای تولید هیبریدهای جدید با عملکرد بالا و کیفیت بهتر مفید است. این تحقیق به منظور برآورد ترکیب پذیری عمومی (GCA)، ترکیب پذیری خصوصی (SCA) و هتروزیس در پنج لاین اینبرد انتخابی برای اصلاح هندوانه در دانشگاه گیلان انجام شد. تجزیه واریانس داده ها اختلاف معنی داری را بین ژنوتیپ های هندوانه برای وزن میوه و تعداد شاخه های جانبی در بوته نشان داد. اثرات GCA و SCA برای وزن میوه و تعداد شاخه های جانبی معنی دار بود که نشان دهنده وجود هر دو اثر افزایشی و غالبیت در کنترل این دو صفت است. وراثت پذیری خصوصی پایین بیانگر تاثیر کمتر عمل ژن افزایشی بر وزن میوه و تعداد شاخه های جانبی در هر بوته در هندوانه بود. با وجود این، وراثت پذیری عمومی برای وزن میوه (0.69) و تعداد شاخه های جانبی (0.88) بالا بود. اختلاف زیاد بین وراثت پذیری عمومی و وراثت پذیری خصوصی نشان دهنده اهمیت اثرات غالبیت در کنترل وزن میوه و تعداد شاخه های جانبی در مقایسه با اثرات افزایشی است. این نتایج، تولید واریته های هیبرید را برای بهره برداری از اثرات ژنتیکی غالبیت در هندوانه توجیه می کند. بیشترین وزن میوه و تعداد شاخه های جانبی به تلاقی S مربوط بود. بیشترین وزن میوه و تعداد شاخه های جانبی به تلاقی S × Red مربوط بود. بیشترین SCA برای وزن میوه به تلاقی An × S تعلق داشت. تلاقی S × Red دارای بیشترین SCA برای تعداد شاخه های جانبی بود. بالاترین هتروزیس والد برتر برای وزن میوه و تعداد شاخه های جانبی نیز به تلاقی S × Red تعلق داشت. به طور کلی تلاقی S × Red برای تولید رقم هیبرید در هندوانه پیشنهاد می شود. با وجود این، انجام تلاقی بین ژنوتیپ های مختلف برای تولید لاین های نوترکیب جدید در برنامه های اصلاح هیبرید هندوانه در ایران لازم به نظر می رسد.کلید واژگان: اثرهای افزایشی, اثرهای غالبیت, تعداد شاخه های جانبی, دیالل, وراثت پذیری, وزن میوهEstimates of combining ability are useful in determining the value of watermelon (Citrullus lanatus (Thunb.) Matsum. & Nakai) lines in producing new hybrids with high yield and better quality. This research was conducted to estimate the general combining ability (GCA), specific combining ability (SCA), and heterosis for five inbred lines chosen for watermelon breeding at the University of Guilan, Iran. Analysis of variance indicated significant differences among hybrids for fruit weight and the number of lateral branches per plant. The GCA and SCA effects were significant for fruit weight and the number of lateral branches, which indicates the existence of both additive and dominance effects in controlling these two traits. The low narrow sense heritability indicated the smaller impact of additive gene action on fruit weight and the number of lateral branches in watermelon. However, broad sense heritability was high for fruit weight (0.69) and the number of lateral branches (8.88). The large gap between the broad sense heritability and narrow sense heritability indicated the importance of dominance effects in controlling the fruit weight and the number of lateral branches compared to additive effects. These results justify the development of hybrid varieties to exploit the dominance genetic effects in watermelon. The highest fruit weight and the number of lateral branches belonged to the S × Red cross. The highest SCA for the fruit weight was associated with the cross An × S. The cross S × Red had the highest SCA for the number of lateral branches. The high-parent heterosis was also higher in the cross S × Red for these traits. In conclusion, the hybrid S × Red may be proposed for the production of a hybrid variety in watermelon. However, crossing among various genotypes to produce new inbred lines seems necessary for the hybrid breeding program of watermelons in Iran.Keywords: additive effects, Diallel, dominant effects, Fruit Weight, Heritability, number of lateral branches
-
برداشت میوه در زمان نامناسب مهمترین عامل کاهش کیفیت، بازارپسندی و عمر پس از برداشت میوه کیوی است. در این پژوهش، تاثیر زمان های مختلف برداشت بر ویژگی های کیفی، ارزش غذایی و خواص ارگانولپتیک میوه دو ژنوتیپ جدید کیوی فروت با گوشت قرمز و زرد بررسی شد. میوه های هر دو ژنوتیپ در شش زمان مختلف 130، 140، 150، 160، 170 و 180 روز پس از مرحله تمام گل برداشت شدند. نتایج نشان داد میوه هایی که 180 روز پس از تمام گل برداشت شدند، میانگین وزن، طول، قطر میوه، درصد ماده خشک، محتوای مواد جامد محلول و قند محلول کل بالاتری داشتند. این در حالی است که اسید قابل عیارسنجی آن ها نسبت به میوه هایی که زودتر برداشت شده بودند، کمتر بود. دامنه میزان مواد جامد محلول در ژنوتیپ گوشت زرد بین 80/6 و 66/11 و در ژنوتیپ گوشت قرمز بین90/6 و 70/13 درجه بریکس متغیر بود. با تاخیر در زمان برداشت میزان فنول کل، آسکوربیک اسید، ظرفیت آنتی اکسیدانی کل با دو روش DPPH و FRAP، و زاویه هیوی پریکارپ بیرونی و درونی میوه ها در هر دو ژنوتیپ کاهش پیدا کرد. محتوای آسکوربیک اسید در ژنوتیپ گوشت قرمز از 34/90 به 57/75 میلی گرم در 100 گرم و در ژنوتیپ گوشت زرد از 83/74 به 62/50 میلی گرم در 100 گرم کاهش یافت. میوه کیوی گوشت قرمز در مقایسه با گوشت زرد ظرفیت آنتی اکسیدانی و ارزش غذایی بالاتری داشت. همچنین، بین محتوای آسکوربیک اسید و ظرفیت آنتی اکسیدانی اندازه گیری شده با دو شیوه DPPH (98/0=r) و FRAP (95/0=r) همبستگی مثبت و معنی دار وجود داشت. در مجموع، میوه ژنوتیپ های جدید کیوی فروت با رنگ گوشت قرمز و زرد تنها بعد از 170 روز پس از تمام گل، به حداقل محتوای مواد جامد محلول و حداقل زاویه هیو جهت برداشت تجاری با خواص ارگانولپتیک بالا رسیدند و تاخیر در برداشت باعث افزایش خواص ارگانولیپتیک در هر دو ژنوتیپ شد. همچنین ظرفیت آنتی اکسیدانی آنها نسبت به برداشت زودهنگام اندکی کمتر بود.کلید واژگان: ارزش غذایی, ارزیابی حسی, آنتی اکسیدان, شاخص هیوHarvest at inappropriate time is the most important factor in reducing the fruit quality, marketability, and postharvest life of kiwifruit. In this study, the effect of different harvest times on fruit quality, nutritional value, and organoleptic characteristics of two novel kiwifruits of yellow and red flesh was investigated. Fruits from promising genotypes were harvested at 130, 140, 150, 160, 170, and 180 days after full bloom (DAFB). The results showed that fruits harvested after 180 DAFB showed higher weight, length, diameter, dry matter, soluble solids content, and total soluble sugars. Meanwhile, titratable acidity was lower than fruits harvested earlier. The values of soluble solid content ranged from 6.80 to 11.66° brix in golden kiwifruit and from 6.90 to 13.70° brix in red flesh kiwifruit. With delayed harvest, total phenols, ascorbic acid content, DPPH and FRAP antioxidant capacity and hue angle in outer and inner pericarp decreased in both genotypes. Ascorbic acid content in the red-fleshed genotype decreased from 90.34 to 75.57 mg/100 g and in the golden genotype from 74.83 to 50.62 mg/100 g. Fruits from the red-fleshed genotype had the higher antioxidant capacity and nutritional value compared to the golden genotype. There was a positive significant correlation between ascorbic acid content and antioxidant capacity measured by DPPH (r=0.98) and FRAP (r=0.95) methods. In conclusion, novel golden and red flesh kiwifruit genotypes reached the minimum soluble solid content and hue angle for commercial harvest with favorable organoleptic properties only at 170 DAFB and the delay in harvest increased the organoleptic properties in both genotypes. However, the content of their antioxidant capacity was slightly lower compared to the early harvest.Keywords: Antioxidant, Hue Index, nutritional value, sensory evaluation
-
این پژوهش با هدف ارزیابی اثر محلول های مختلف غذایی بر ویژگی های رشد و میزان جذب عناصر غذایی در برگ و ریشه گیاه شیپوری گلدانی رقم آلور به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح کاملا تصادفی با دو فاکتور محلول های غذایی و ورمی کمپوست در بستر کشت بدون خاک انجام شد. نتایج نشان داد که کاربرد محلول های مختلف غذایی و نسبت های متفاوت ورمی کمپوست بر ویژگی های مورد بررسی معنی دار بود. بالاترین سطح برگ (33/67 میلیمتر مربع) در تیمار محلول غذایی 3 و ورمی کمپوست 15 درصد با میانگین، بیشترین وزن تر و خشک برگ ها در تیمار محلول غذایی 2 و ورمی کمپوست 15 درصد به ترتیب با میانگین های33/2 و 24/0 گرم به دست آمد. همچنین، بیشترین وزن تر و خشک ریشه به ترتیب در تیمارهای محلول غذایی 3 و ورمی کمپوست 15 درصد و محلول غذایی 1 و ورمی کمپوست 15 درصد با میانگین های 76/7 و 03/2 گرم به دست آمد. همچنین، بیشترین طول ریشه در تیمار محلول غذایی 2 و ورمی کمپوست 15 درصد با میانگین 32 سانتیمتر و بیشترین تعداد گل در محلول غذایی3 و ورمی کمپوست 15 درصد مشاهده شد. بیشترین تعداد ژوخه در تیمار محلول غذایی2 ورمی کمپوست 15 درصد با میانگین 98/1 و بیشترین میزان شاخص سبزینه در تیمار محلول غذایی 2 و ورمی کمپوست 15 درصد با میانگین 53/43 به دست آمد. در برگ گیاه شیپوری، محلول های غذایی 2و 3 و ورمی کمپوست 5 و 15 درصد بیشترین جذب عناصر پرمصرف و کم مصرف را دارا بودند. همچنین در بستر کشت گیاه شیپوری، بیشترین جذب عناصر پرمصرف و کم مصرف در محلول های غذایی 1 و3 و ورمی کمپوست10 و 15 درصد، مشاهده شد.
کلید واژگان: کشت بدون خاک, گل شیپوری, عناصر پرمصرف و کم مصرفThe effect of nutrient solutions on growth characteristics and nutrient elements concentration in leaf and root of potted Calla lily (Zantedeschia pentlandii cv. Allure ) was studied in a CRD_based split plot design with two factors, nutrient solutions and vermicompost in soilless media cultures. Results showed that application of different nutrient solutions and different levels of vermicompost significantly affected the studied traits. The highest leaf area was obtained in effect of nutrient solution 3× vermicomposte 15% with mean 67.33 mm2 , the highest of leaves fresh weight, leaves dry weight were in effect of nutrient solution 2 vermicomposte15% with means 2.33 and 0.24 gr. The highest root wet weigh, root dry weight were gained in effects of nutrient solution 3× vermicomposte 15% and nutrient solution 1× vermicomposte 15% with means 7.76 and 2.03 gr. The gighest root length was related to nutrient solution 2× vermicomposte 15% with mean 32 cm. The highest number of flower was seen in nutrient solution 3× vermicomposte 15%. The highest number of tubers was obtained in effects of nutrient solution 2× vermicomposte 15% with mean 1.98 and the most chlorophyll index was in effects of nutrient solution 2× vermicomposte 15% with mean 43.53. In leaf of calla lily, nutrition solutions 2 and 3, vermicompost %5 and 15% have the most absorbance of macro and micro elements. Also, in media culture of calla lily, the highest absorption of macro and micro elements were observed in nutrition solutions 1 and 3 and vermicompost 10% and 15%.
Keywords: Calla lily, macro, micro elements, Soilless culture -
Early growth and establishment success of Picea abies is poor, so ectomycorrhizal (ECM) fungi can be used to promote survival, establishment, as well as the growth of seedlings. This study aimed to evaluate the effect of valuable ECM fungi symbiosis and mycorrhiza helper bacteria (Bacillus cereus) on the growth of P. abies. The treatments included B. cereus, ECM fungi of Cantharellus cibarius, Amanita caesarea, Boletus edulis, three combined treatments (Bacillus + ECM fungi), and control. 2-month-old seedlings were inoculated with fungi and bacteria. Then root mycorrhization percent, morphological traits, chlorophyll content and nutrient uptake were evaluated in 15 months after plant inoculation. The results indicated that mycorrhization was significantly influenced by applied treatments. The highest (50.33%) and lowest (27.67%) mycorrhizations were obtained by B. edulis + B. cereus and C. cibarius, respectively. The combination treatments dramatically increased the plant height, stem and root dry weight, total chlorophyll, absorption of potassium and nitrogen compared to the control. The combined inoculation with B. cereus + B. edulis also resulted in an increase in K and Ca uptake as well as chlorophyll a compared to control. The lowest values for all evaluated traits except Ca uptake were obtained by control. Moreover, the highest values for all traits were observed in plants co-inoculated with B. cereus + B. edulis. In conclusion, the results suggested that the ECM fungi, especially Boletus, had a symbiosis with Norway spruce. The symbiosis was also improved by B. cereus.Keywords: Colonization, Growth, Mycorrhizal fungi, Norway spruce, Nutrient absorption
-
چوچاق (Eryngium caucasicum Ttautv.) یکی از گیاهان خودروی با اهمیت مناطق استان های شمالی کشور می-باشد که مطالعات کمی در رابطه با رفتارهای جوانه زنی آن انجام شده است. به منظور ارزیابی سطوح مختلف دما و سرمادهی مرطوب بر جوانه زنی و بنیه گیاهچه چوچاق، آزمایشی در قالب طرح فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی با دو فاکتور دما (5، 10، 15، 20 ، 25 و 30 درجه سلسیوس) و سرمادهی مرطوب (0، 1، 2، 3 و 4 هفته) در سه تکرار اجرا شد. در بررسی های مورفولوژیک مشاهده شد چوچاق دارای بذر ریز با وزن هزاردانه 45/1 گرم و رطوبت 24 درصد می-باشد. هر بوته به طور متوسط 3/11 گل و هر گل 56 بذر دارد. بالاترین میزان درصد جوانه زنی (6/74)، سرعت جوانه زنی (25/1)، یکنواختی جوانه زنی (21/0) و بنیه گیاهچه (2/2) در تیمار 15 درجه بدون اعمال سرمادهی مرطوب مشاهده شد. بالاترین انرژی جوانه زنی (64) و کم ترین متوسط زمان جوانه زنی (26/15) در تیمار 20 درجه بدون اعمال سرمادهی مرطوب مشاهده شد که با تیمار 15 درجه سلسیوس (3/63) تفاوت معنی داری نداشت. به طور کلی نتایج آزمایش نشان داد که بذر چوچاق در دمای بین 15 تا 25 درجه جوانه می زند و بهترین تیمار برای جوانه زنی چوچاق دمای 15 درجه بدون اعمال سرمادهی مرطوب بود.کلید واژگان: اهلی سازی, بذر, بنیه بذر, جوانه زنی, چوچاق, وزن هزاردانهEryngium caucasicum is one of the important endemic plants in the northern provinces of Iran. Few studies have been done in relation to its germination. Studying its domestication and propagation can play an important role in preserving and commercializing. To evaluate seed germination and plantlet vigor of Eryngium caucasicum, a laboratory experiment was conducted as factorial based on a completely randomized design in 3 replications with two factors, temperature (5, 10, 15, 20, 25 and 30 °C) and stratification (0, 1, 2, 3 and 4 weeks). According to morphological studies, the thousand seed weight of Eryngium small seeds was estimated 1.45 g and a moisture content of 24%. The average of flowers per plant is 11.3 and the average of seeds per fruit is 56. The highest germination percentage (74.6), germination rate (1.25), germination uniformity (0.21), and seed vigor (2.2) are shown at 15°C without stratification. The highest germination energy and the shortest germination time (15.26) were observed in 20°C without stratification (64), which is not significantly different from the treatment of 15°C (63.3). In general, the results of the experiment showed that Eryngium seeds germinate at temperatures between 15 and 25 °C, and no germination was observed at temperatures of 5, 10, and 30 °C, and the best temperature for Eryngium germination is 15 °C without stratification.Keywords: Domestication, Eryngium caucasicum, Seed germination, Seed vigor, Thousand seed weight
-
گوجه فرنگی به عنوان یک سبزی میوه ای جذاب به شمار می رود و مطالعات ژنتیکی وسیعی روی صفات زراعی گوجه فرنگی به منظور افزایش کارایی برنامه های به نژادی این گیاه صورت گرفته است. عملکرد یک صفت مهم از نظر اقتصادی به شمار می رود و در همه برنامه های به نژادی گوجه فرنگی گنجانده می شود. انتخاب یک روش به نژادی موثر نیازمند اطلاعات جامع از سیستم ژنتیکی کنترل کننده صفت موردنظر است. هدف از این تحقیق، تعیین پارامتر های ژنتیکی عملکرد و اجزای عملکرد با استفاده از روش های تجزیه میانگین و واریانس نسل ها بود. تجزیه میانگین و واریانس نسل ها با استفاده از شش نسل پایه (P1، P2، F1، F2، BC1 و BC2) حاصل از تلاقی لاین های گوجه فرنگی M110 و P110 انجام شد. لاین P110 (زرد و گلابی شکل) داری عادت رشد نامحدود و لاین M110(مینیاتور) دارای عادت رشد محدود است. نتایج تجزیه میانگین و واریانس نسل ها نشان داد که مدل ژنتیکی ساده افزایشی و غالبیت توجیه کننده تغییرات تمام صفات مورد مطالعه به جز صفت میانگین وزن میوه بود. همچنین، برای صفات مورد مطالعه آثار غیرافزایشی بیشتر از اثر افزایشی برآورد شد. وراثت پذیری عمومی برای تمام صفات مورد مطالعه به جز صفت میانگین وزن میوه ، بیشتر از متوسط (بالای 50 درصد) بود، اما وراثت پذیری خصوصی برای صفات مورد مطالعه کمتر از 50 درصد برآورد شد. بنابرین گزینش مستقیم برای صفات مورد مطالعه مناسب نبوده و گزینش دوره ای برای افزایش شانس ترکیب شدن ژن های موثر در کنترل این صفات توصیه می گردد.کلید واژگان: اپیستازی تکمیلی, اثر افزایشی, اثر غالبیت, وزن میوهTomato is an interesting vegetable crop and numerous genetic studies have been conducted to increase the efficiency of tomato breeding strategies. Yield is an economically important trait and therefore improving yield is the main focus in breeding projects. The selecting efficient breeding strategy needs comprehensive information about the genetic controlling of interested traits. The aim of this study was to determine genetic parameters for yield and yield component tomato through generation mean analysis. Generation mean analysis was conducted using six basic generations (P1, P2, F1, F2, BC1, BC2) derived from a cross between two lines (M110 and P110) of tomato. M110 and P110 have a determinate and indeterminate growth habit respectively. Results showed that a simple additive dominance model was adequate to explain variability among traits of interest. Non-additive gene effects were predominant for all characters in this study. Broad sense heritability was calculated at over 50% for all traits while narrow sense heritability was less than 50%. Therefore, direct selection for these traits might not be useful, and recurrent selection procedures could increase the frequency of favorable alleles in breeding populations to enable the selection and development of genotypes with superior plants.Keywords: additive effect, complementary epistasis, dominance effect, fruit weight
-
سابقه و هدف:
هیبریدهای ماده گل خیار از مزیت پرمحصول بودن برخوردار هستند؛ بنابراین صفت ماده گل بودن باید همواره در تولید ارقام هیبرید خیار مد نظر قرار گیرد. حداقل پنج ژن وجود دارد که بیان جنسیت ماده گلی را تحت تاثیر قرار می دهد. جهت اصلاح خیار برای تولید ارقام جدید با عملکرد بالاتر و کیفیت بهتر، استفاده از تنوع ژنتیکی و ژرم پلاسم این گیاه بشدت ضروری است. اطلاع از اهمیت و میزان اثرات ژنتیکی کنترل کننده توارث صفات می تواند به انتخاب روش مناسب اصلاحی گیاه بیانجامد. بنابراین تحقیق حاضر با هدف نحوه وراثت صفت ماده گلی و بررسی اثرات ژن های کنترل کننده در این صفت و دیگر اجزای عملکرد، در نتاج حاصل از تلاقی یک لاین ماده با یک لاین منتخب نر صورت گرفت تا در نهایت برنامه اصلاحی مناسبی اتخاذ شود.
مواد و روش هابه منظور ارزیابی ژنتیکی و برآورد وراثت پذیری صفت ماده گلی در خیار، هفت نسل (P1, P2, F1, F2, BC1, BC2, F3) از تلاقی دو لاین ماده گل N10 و نرگل A11 تهیه و صفات تعداد گل ماده، تعداد گل نر، تعداد میوه در بوته، ارتفاع بوته و طول میانگره در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اندازه گیری شدند. جهت ایجاد جمعیت ها، آزمایش هایی در بهار و پاییز 1396 تا 1397 طی سه مرحله در گلخانه ی دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان صورت گرفت و ارزیابی جمعیت ها در سال 1398 در مزرعه پژوهشی دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان انجام شد، سال اول به منظور تولید بذرهای هیبرید تلاقی بین دو لاین ماده گل N10 و نرگل A11 صورت گرفت، پس از تولید و کشت بذر هیبرید در مرحله دوم، خودگشنی و تلاقی برگشتی هیبرید با والدین انجام شد و جمعیت های F2 و تلاقی های برگشتی با هر دو والد ایجاد شدند. در سال دوم، نمونه هایی از بذور نسل دوم به منظور خودگشنی و ایجاد جمعیت نسل سوم در گلخانه کشت شدند. در گلخانه از سیستم کشت هیدروپونیک استفاده و کوددهی و آبیاری گیاهان با فواصل زمانی منظم انجام شد. در سیستم کشت مزرعه ای مراحل داشت با استفاده از سیستم آبیاری قطره ای و مالچ پوششی جهت کاشت استفاده شد. تست نرمال بودن داده ها توسط آزمون چولگی و کشیدگی در نرم افزار SPSS و آنالیز داده ها توسط نرم افزار SAS انجام شد. مقایسه میانگین نسل ها نیز با استفاده از آزمونLSD در سطح احتمال 5% و 1% صورت گرفت.
یافته هادر مورد صفت ماده گلی تفاوت معنی داری بین نسل های مورد بررسی وجود داشت. بررسی آزمون های مقیاس نیز برای این صفت نشان داد که ممکن است آثار متقابل غیرآللی نیز در بین ژن های کنترل کننده این صفت وجود داشته باشد. برآورد پارامترهای ژنتیکی و انجام آزمون مقیاس مشترک نشان داد که برای تمامی صفات مورد مطالعه، انواع مختلفی از اپیستازی وجود دارد. نتایج نشان داد در مورد صفت تعداد گل ماده تمام آثار ژنتیکی معنی دار شد. برای صفات تعداد گل نر، تعداد میوه در بوته و طول میانگره، مدل شش پارامتری شامل تمامی آثار ژنتیکی به غیر از اپیستازی غالبیت-غالبیت، کنترل صفات را به عهده داشت، در حالی که برای صفت ارتفاع بوته، مدل شش پارامتری شامل تمام آثار ژنتیکی بدون اپیستازی افزایشی-افزایشی بهترین مدل ژنتیکی توجیه کننده تنوع بود.
نتیجه گیریارزیابی وراثت پذیری و درجه غالبیت نشان داد واریانس افزایشی در صفات تعداد گل ماده و تعداد میوه دارای اهمیت بیشتری بود به این معنی که می توان برای اصلاح این صفات در جمعیت مورد مطالعه ژنوتیپ های برتر را انتخاب کرد.
کلید واژگان: وراثت پذیری, اپیستازی, واریانس افزایشی, واریانس غالبیتIntroductionGynociouce hybrids have the advantage of high yield; therefore, gynociouce trait should always be considered in the production of cucumber hybrid cultivars. There are at least five genes that affect the expression of gynociouce. In order to improve cucumber for production new cultivars with higher yield and better quality, using of genetic diversity and cucumber germplasm is extremely essential. Knowing the importance and extent of controller genetic effects the inheritance of traits can lead to the selection of appropriate corrective methods. Therefore, the present study took with this goal how inheritance of the gynoeciouc trait and to investigate the effects of controller genes on this trait and other performance components in cross between a commercial hybrid and a selected line, Finally a proper amendatory plan is adopted.
Material and methodIn order to evaluate genetic and determinate heritability of gynoecioucy in cucumber seven generation including P1, P2, F1, F2, BC1, BC2 and F3 from a cross between two gynoeciouc and androeciouc cucumber lines N10×A11, were supplied and number of female flowers and number of male flowers, number of fruit per plant, length of plant and length of internode were evaluated in a randomized complete block design with three replications. Cause on create populations, experiments were carried out in the spring and autumn of 2017 to 2018 in three stages in the greenhouse of the college of Agricultural Sciences, University of Guilan and population assessment was performed in 1398 in the research farm of the Faculty of Agricultural Sciences, University of Guilan. First year, in order to produce hybrid seeds, a cross was made between gynoecious N10 and androecious A11 lines. After producing and cultivating hybrid seeds in the second stage, self-pollination and hybrid cross-breeding with parents were carried out and F2 populations and backcrosses were created. In the second year, samples of second generation seeds were planted in greenhouses for creating self-pollination and third-generation populations. In the greenhouse, hydroponic cultivation system was used and fertilization and irrigation of plants were did at regular intervals. In the field cultivation system, Growing Phases were carried out using drip irrigation system and cover mulch for planting and necessary agricultural care in the cultivation stages. Data normality was tested by SPSS software and data analysis was performed by SAS software. Generation mean comparison was also performed using LSD test at 5% and 1% probability levels.
Resultsabout the gynoecioucy there was a significant differences among case study generations. Examination of scale tests for this trait also showed that there may be inallele interactions among the genes controlling this trait. Examination of genetical parameter and doing scale tests showed for all of study traits there are different epistasis. the results showed about number of female flower all of the genetic parameters was significant and for number of male flower, number of fruit per plant and length of internode traits simple six parametric was in charge of controlhing the traits such as all of genetic parameters without dominance-dominance epistasis, whereas for length of plant trait simple six parametric model such as all of genetic parameters without additive-additive epistasis was the best of genetic model vindication for diversity.
DiscussionEvaluation of inheritance and dominance degree showed additive variance was more important in number of female flower and number of fruit per plant traits that means Superior genotypes can be select to modify these traits in the study population
Keywords: Generation Mean Analysis, Epistasis, Additive effect, Selection -
این پژوهش با هدف ارزیابی عملکرد ژنوتیپ های خیار در دو فصل کشت و شناسایی ژنوتیپ های خیار با پایداری عملکرد بالا اجرا شد. پژوهش در گلخانه گروه علوم باغبانی دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان به صورت آزمایش فاکتوریل و در قالب طرح پایه کاملا تصادفی و در دو فصل پاییز و بهار با 9 ژنوتیپ (لاین) خیار در سه تکرار انجام شد نتایج نشان داد که از نظر صفت تعداد گل ماده در فصل پاییز و بهار به ترتیب ژنوتیپ C1 با میانگین 7/16 گل ماده در بوته در فصل پاییز و ژنوتیپ C8 با میانگین 0/7 گل ماده در بوته در فصل بهار برتر بودند. هم چنین از نظر سطح برگ ژنوتیپ C10 با میانگین 6/2866 سانتی مترمربع سطح برگ در فصل پاییز و ژنوتیپ C8 با میانگین 0/9341 سانتی مترمربع سطح برگ در فصل بهار برتر بودند و از آن ها می توان برای رسیدن به هیبریدهای مناسب برای هر فصل کشت استفاده نمود. هم چنین نتایج تجزیه به مولفه های اصلی و تجزیه بای پلات جمعیت نشان داد که ژنوتیپ C8 از نظر پایداری صفات مرتبط با عملکرد و صفات رویشی، ژنوتیپ مناسبی برای کشت در هر دو فصل می باشد. هم چنین از نظر تعداد میوه ژنوتیپ C1با میانگین 0/5 تعداد میوه در بوته در فصل پاییز و ژنوتیپ C10با میانگین 0/5 تعداد میوه در بوته در فصل بهار برتر بودند.
کلید واژگان: تجزیه بای پلات, تعداد میوه, ژنوتیپ, فصل کشت, هیبریدThis study aims at evaluating the yield of cucumber genotypes in two seasons, and identifying cucumber genotypes with high yield and stability. The research has been carried out in the greenhouse of the Department of Horticultural Sciences, University of Guilan, as a factorial experiment in a completely randomized design in autumn and spring seasons with nine cucumber genotypes in three replications. Results show that in terms of number of female flowers in autumn and spring, genotype C1 with an average of 16.7 per plant and genotype C8 with an average of 7.0 per plant have been the best, respectively. Also, in terms of leaf area, C10 genotype with an average of 2866.6 cm2 in autumn and C8 genotype with an average of 9340.990 cm2 in spring outperform the rest and can be used to achieve suitable hybrids for each growing season. Results of principal components analysis and population biplot show that C8 genotype is a suitable genotype for cultivation in two cropping seasons in terms of stability of yield-related traits and vegetative traits. Finally, in terms of number of fruits, genotype C1 with an average of 5.0 per plant in autumn, and C10 genotype with an average of 5.0 per plant in spring have been superior.
Keywords: Biplot analysis, Cultivation season, genotype, hybrid, Number of fruit -
سفیدک پودری یکی از مهم ترین بیماری های کدو در جهان و ایران است. این بیماری در خیار، خربزه، طالبی، کدو و هندوانه هم در شرایط مزرعه و هم در شرایط گلخانه ای دیده می شود و منجربه خسارت شدیدی می گردد. کشت ارقام مقاوم یا مبارزه شیمیایی با قارچ کش می تواند برای کنترل این بیماری استفاده شود. در این مطالعه 28 ژنوتیپ مختلف کدو تخم کاغذی مورد مطالعه قرار گرفت و از نظر مقاومت به سفیدک پودری در شرایط گلدانی در گلخانه مقایسه شدند. برای رسیدن به این هدف، ژنوتیپ های موجود در گلخانه با اسپور سفیدک پودری اسپری شدند و هنگامی که علائم سفیدک پودری روی گیاهان ظاهر شد، شدت بیماری با پردازش تصویر با استفاده از یک برنامه نوشته شده در نرم افزار متلب تعیین شد. مقایسه میانگین نشان داد که کمترین سطح آلودگی مربوط به لاینهای 11 و 23 و هیبریدهای 16×7، 16×2 و 23×2 بود. بالاترین ترکیب پذیری عمومی منفی مربوط به لاین 11 و بالاترین قابلیت ترکیب پذیری خصوصی منفی مربوط به هیبریدهای14×7 ، 16×2، 23×2 و 14×11 بود. بالاترین هتروزیس منفی در مقایسه با والد برتر مربوط به هیبریدهای 14×11، 23×2 و 16×2 بود. با توجه به مقادیر قابل توجه به دست آمده برای ترکیب پذیری خصوصی و هتروزیس قابل توجه در هیبریدها، نقش واریانس غالبیت در کنترل این صفت برجسته است و تولید هیبرید برای بهبود مقاومت در برابر سفیدک پودری توصیه می شود.
کلید واژگان: دی آلل, ترکیب پذیری عمومی, پردازش تصویر, ترکیب پذیری خصوصیPowdery mildew is one of the most important diseases of cucurbits in the world and Iran. The disease is found in cucumbers, melons, cantaloupes, squash, and watermelons in both farm and greenhouse conditions and causes great damage. Cultivating resistant cultivars or chemical control with fungicides can be used to control this disease. In this study, 28 different genotypes of hull-less seed pumpkin were studied and compared for powdery mildew resistance in potted conditions in a greenhouse. To achieve this, the genotypes in the greenhouse were sprayed with powdery mildew spores, and when signs of powdery mildew appeared through infection on the plants, the severity of the disease was determined by image processing using a program written in MATLAB software. The mean comparison showed that the lowest level of infection was related to lines 11 and 23 and hybrids of 7×16, 2×16, and 2×23. The highest negative general combining ability was related to line 11 and the highest negative specific combining ability was related to hybrids 7×14, 2×16, 2×23, and 11×14. The highest negative heterosis compared to the high parent was related to 11×14, 2×23, and 2×16 hybrids. Due to the significant values obtained for specific combining ability and significant heterosis in hybrids, the role of dominance variance in controlling this trait is prominent, and hybrid production is recommended to improve resistance to powdery mildew.
Keywords: Diallel, general combining ability, Image processing, specific combining ability -
انتخاب روش به نژادی مناسب به نوع و مقدار نسبی اجزای ژنتیکی بستگی دارد. در این مطالعه شش نسل P1، P2، F1، F2،BC1 و BC2 از تلاقی دو لاین کدو پوست تخم کاغذی و کدو خورشتی (S10×P25) تهیه و از نظر صفت طول ساقه ارزیابی شدند. هم زمان صفات مربوط به عملکرد و اجزای آن (تعداد میوه در هکتار، تعداد بذر در میوه، وزن میوه و وزن صددانه) نیز ارزیابی شد. آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال 1398 انجام شد. نتایج نشان داد تفاوت معنی داری بین نسل ها از نظر طول ساقه وجود داشت. آزمون های مقیاس و مقیاس مشترک حاکی از وجود اپیستازی برای این صفت بود. واریانس افزایشی در رابطه با اکثر صفات از اهمیت بیشتری برخوردار بود، به این معنی که احتمالا گزینش می تواند روش مناسبی برای بهبود این صفات باشد. در هیبرید F1 از نظر همه صفات هتروزیس بالا مشاهده شد. وراثت پذیری خصوصی برای همه صفات بالا به دست آمد که نشان از اهمیت انتخاب در بهبود صفات بود. بنابراین با توجه به نتایج حاصل از آنالیز میانگین نسل ها و برآورد آثار ژنتیکی صفات به ویژه صفت مربوط به عادت رشدی و رسیدن به طول ساقه کوتاه تر می توان روش انتخاب را به کار گرفت.کلید واژگان: انتخاب, اثر افزایشی, اثر غالبیت, اپیستازی, وراثت پذیری خصوصیSelecting an appropriate breeding method depends on the type and relative proportion of genetic components. In this study, six generations P1, P2, F1, F2, BC1 and BC2 from a cross between two cucurbita varieties crossing of hull-less seed pumpkin and squash, S10×P25, were constructed and evaluated for main stem length. Yield and its components (number of fruit per hectare, number of seeds per fruit, fruit weight and 100- seed weight) were also evaluated. The experiment was carried out in a randomized complete blocks design with three replications in 2019. The results showed significant differences among generations for main stem length. Scaling and Chi-square (χ2) tests suggests the presence of digenic epistasis for this trait. According to the results, additive variance was more important for most of the traits, meaning that selection is a good way to improve these traits. High heterosis was observed in the F1 hybrid for all of the traits. High narrow-sense heritability estimates were shown for all of the traits. Therefore, according to the results of estimating the genetic effects of traits, especially traits related to growth habit and reaching a shorter stem length, the selection method can be used.Keywords: additive effect, Dominant effect, Epistasis, narrow-sense heritability, selection
-
مارچوبه (Asparagus officinalis L.) به عنوان یک محصول صادراتی و یکی از پردرآمدترین محصولات در مقایسه با سایر سبزی ها است؛ و از نظر اقتصادی ارزش دارویی، غذایی و صنعتی بسیار بالایی دارد. این آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار و با دو فاکتور ترکیب بستر و کودآبیاری با سه تکرار اجرا شد. بذور مارچوبه در چهار ترکیب با مقادیر مختلف کمپوست زباله شهری (0 ،10 ،20 و30 درصد حجمی) کشت شد. پس از جوانه زنی نصف نشاءهای هر بستر از طریق کودآبیاری حاوی پتاسیم، فسفر و نیتروژن خالص به میزان 50 و100 و150 گرم در هر مترمکعب آب آبیاری تغذیه شدند. نهایتا پس از یک دوره تغذیه سه ماهه صفات مهم نشاءها اندازه گیری شدند. نتایج مقایسه میانگین اثرات اصلی کودآبیاری نشان داد که بیشترین میانگین این صفات، از تیمار کودآبیاری و کمترین میانگین این صفات، از تیمار بدون کودآبیاری حاصل شد. در نتایج مقایسه میانگین اثرات اصلی سطوح کمپوست، بیشترین میانگین این صفات، با بستر کشت حاوی 30 درصد کمپوست زباله شهری و کمترین میانگین این صفات با بستر کشت بدون کمپوست زباله شهری حاصل شد. همچنین اثر متقابل سطوح کمپوست در کودآبیاری بر صفات وزن خشک بوته و ضخامت تاج معنی دار شد. بیشترین میانگین این صفت مربوط به تیمار کودآبیاری و بستر کشت حاوی 30 درصد کمپوست زباله شهری بود. به نظر می رسد با توجه به طولانی بودن دوره تولید نشاءی مارچوبه توجه به تغذیه نشاء از طریق کودآبیاری و غنی کردن بستر کشت می تواند به بهبود کیفیت نشاءهای تولیدی کمک کند.
کلید واژگان: بستر کشت, کمپوست ضایعات شهری, کودآبیاری, مارچوبهIntroductionAsparagus (Asparagus officinalis L.) is an export product and one of the most lucrative products compared to other vegetables; and it is a valuable economic, pharmaceutical, food and industrial crop. The most important agriculture aspect of asparagus is the quality of the seedlings; they depend on the percentage of rooting after planting and are very important for future crop quality. This study was conducted to determine the best level of municipal waste compost and fertigation on asparagus seedling growth with thick buds and large and dense crown, strong roots, and a high number of summer branches.
Materials and MethodsThe experiment was conducted in a completely randomized design with three replications and with two factors of substrate composition (at four levels) and fertigation (at two levels) with three replications and at least 20 seedlings per replication. Asparagus seeds were planted in four different litter compositions that of 50% by volume of garden soil and sand used as a base bed and mixed with different amounts of municipal waste compost (0, 10, 20, 30% by volume). After germination, half of the seedlings in each bed were fed with fertigation containing nitrogen, potassium, and pure phosphorus at the rate of 150, 100, 50 grams per cubic meter of irrigation water. Finally, after a three-month feeding period, the important traits of seedlings including root length, number of buds, number of summer shoots, summer stem height, SPAD index, number of roots, root volume, root diameter, percentage of ash, percentage of dry matter, fresh weight, potassium, phosphorus, phenol, flavonoids and antioxidants were measured.
Results and DiscussionThe results of data analysis of variance showed that the effect of fertigation and the effect of compost levels of composition on plant height, number of top summer branch, fresh weight of the plant, plant dry weight, crown thickness, number of buds, root length, number of roots, root volume, chlorophyll index (SPAD), total phenol, total flavonoids, and potassium were significant. The results showed that the highest average of these traits was related to fertigation treatment and the lowest average of these traits was obtained without fertigation treatment. The results of comparing the average simple effects of compost levels, the highest average of these traits from culture medium containing 30% municipal waste compost and the lowest average of these traits was obtained from culture medium containing no municipal waste compost. Also, the interaction effect of compost levels in fertigation on plant dry weight and canopy thickness was significant. The highest average of these traits was related to treatment with fertigation and culture medium containing 30% municipal waste compost.
ConclusionIt seems that due to the long production period of asparagus seedlings, paying attention to feeding the seedlings through fertigation and enriching the culture medium can help improve the quality of seedlings. As the results of our experiment showed, the use of municipal solid waste compost has an effect on germination, growth and number of summer shoots, number of buds, increase in volume, length, diameter and number of roots, crown thickness and chlorophyll index, fresh weight and plant dryness, percentage of dry matter, amount of phenol and absorption of potassium could have a great effect on the growth and quality of the seedlings of this plant. On the other hand, with the increase in plant growth and as a result, more yield, the plant needs irrigation to expand the roots and increase the number of summer stems because it needs a lot of nutrients. Therefore, it is better to use mineral fertilizer in growing asparagus. In this condition, the plant produces more roots, and the underground stems that lead to produce more and stronger seedlings. Stronger asparagus seedling growth faster than the weeds and overcomes and reaches economic performance sooner. Therefore, carefulness in the use of municipal solid waste compost and the amount of animal and mineral fertilizers, by affecting the yield and as a result the profitability of this plant, will encourage farmers to cultivate this crop. On the other hand, it is possible to use municipal solid waste compost in other ways. There is no need to use a large number of chemical fertilizers and the safe product is healthier than other plant products that use a large number of chemical fertilizers for their production.
Keywords: Asparagus, cultivation, fertigation, Municipal waste compost -
Downy mildew is one of the most important diseases of cucurbits in the world and Iran. The development of the disease was investigated in a commercial variety (Sakata® F1 Hybrid Saso), three hybrids and eight pure lines of cucumber, four pure squash lines, and one commercial cultivar of watermelon (Sakata® F1 Charleston Gray 243) in two consecutive years (2017 and 2018 spring and summer) at the experimental field of the University of Guilan, Iran to identify the sources of resistance. Plants were regularly inspected until the downy mildew symptoms appeared. The disease was measured using standard scale and Image J software at five stages in the plant growing season. Comparison of disease progress curves, final severity of the disease, and area under the disease progress curve (AUDPC) showed that cucumber B10 and A12 pure lines were the most susceptible and resistant in both years, respectively. None of the squash lines were infected in the first year, but in the second year, two lines showed the disease symptoms, and the severity of the disease in these lines was close to each other. The commercial cultivar of watermelon was not infected in both years.
Keywords: disease incidence, disease severity, growth rate, Pseudoperonospora cubensis -
در پی کمبود منابع آبی در جهان و کشورمان، صرفه جویی در مصرف آب و افزایش بهره وری آن به خصوص در بخش کشاورزی بیش از پیش مورد توجه قرارگرفته است. آبیاری قطره ای نواری نسبت به روش های آبیاری سنتی موجب بهبود بهره وری و صرفه جویی در مصرف آب می شود. ولی معمولا از نوارهای آبیاری قطره ای برای یک یا دو فصل زراعی استفاده می شود و بعد از اتمام عمر مفید مشکلات زیست محیطی ناشی از تجمع پسماند آن ها در مزارع به وجود می آید. برای حل این مشکل می توان آن ها از و یا همراه با مواد زیست تخریب پذیر تولید کرد. هدف پژوهش حاضر امکان سنجی استفاده از مواد زیست تخریب پذیر در تولید نوار آبیاری قطره ای است. برای دستیابی به این هدف، پژوهشی شامل دو بخش انجام شد. در بخش اول استخراج نشاسته سیب زمینی به عنوان ماده زیست تخریب پذیر انجام شد. در بخش دوم پژوهش، ساخت فیلم از دو ماده نشاسته ذرت و سیب زمینی و ترکیب آن ها انجام شد. در ادامه خصوصیات مکانیکی فیلم های تولید شده با فیلم پلی اتیلن مقایسه شدند. فیلم نشاسته سیب زمینی و پلی اتیلن از نظر شاخص-های ازدیاد طول در نقطه پارگی، مدول یانگ و چقرمگی با هم اختلاف معنی داری داشتند. از طرفی استحکام کششی در نقطه پارگی و استحکام کششی در نقطه تسلیم این دو با یکدیگر اختلاف آماری معنی داری نداشتند. نتایج مقایسه آزمون های مکانیکی فیلم نشاسته و مقایسه با پلی اتیلن نشان داد که استفاده از نشاسته به تنهایی نمی تواند منجربه ساخت لوله تیپ شود و برای تولید تیپ از نشاسته باید استفاده از آن ها همراه با سایر مواد و یا بعد از اصلاح آن باشد.کلید واژگان: فیلم نشاسته, آلودگی زیست محیطی, تخریب پلیمری, پلی اتیلنDue to the lack of water resources in the world and in our country, saving water consumption and increasing its productivity, especially in the agricultural sector, has received more and more attention. Tape drip irrigation improves water productivity and saves water compared to traditional irrigation systems. However, tapes are usually used for one or two growing seasons, and after the end of their useful life, environmental problems arise due to the accumulation of their waste in the fields. To solve this problem, they can be produced from or with biodegradable materials. The aim of the present study is to evaluate the feasibility of using biodegradable materials in the production of tapes. To achieve this goal, a two-part study was conducted. In the first part, potato starch was extracted as a biodegradable material. In the second part of the research, films were made from two materials, corn and potato starches and their combination. Then, the mechanical properties of the produced films were compared with polyethylene film. Potato starch and polyethylene films differed significantly in terms of elongation to break, Young's modulus and toughness indices. On the other hand, tensile stress at rupture point and tensile stress at yield point were not statistically significant. The results of mechanical tests of starch film and comparison with polyethylene showed that the use of starch alone cannot lead to the manufacture of tapes and to produce a tape of starch must be used with other materials or used after its correction.Keywords: Environmental pollution, polyethylene, Polymer degradation, starch film
-
این تحقیق با هدف بررسی تاثیر محلول های مختلف غذایی و ورمیکمپوست بر رشد و گلدهی گل شیپوری گلدانی به صورت طرح اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در بسترهای کشت بدون خاک انجام شد. آزمایش با 16 تیمار شامل 4 نوع محلول غذایی کوییک تغییر یافته و4 نوع بستر کشت حاوی ورمیکمپوست بود که در 3 تکرار و هر تکرار شامل 4 گلدان انجام شد. نتایج نشان داد تفاوت معنی داری در بین تیمارهای مختلف از نظر طول ساقه، تعداد برگ، سطح برگ، تعداد گل، طول و عرض چمچه ، طول ریشه، طول دوره گلدهی، ماندگاری گلدانی، میزان کلروفیل هایa ، b و کل و آنتوسیانین چمچه وجود داشت. بیشترین تعداد برگ و میزان سبزینه های برگی در اثر محلول غذایی یک و ورمیکمپوست 5 درصد به دست آمد. بیشترین طول ریشه در اثر محلول غذایی 2 و ورمیکمپوست 5 درصد مشاهده شد. تیمار با محلول غذایی 2 و ورمیکمپوست 15 درصد بیشترین طول دوره گلدهی را نشان داد. ماندگاری گلدانی گل در اثر محلول غذایی 1 و بدون ورمیکمپوست بیشتر از سایر تیمارها بود. بیشترین تعداد گل در اثر محلول غذایی 4 و ورمیکمپوست 5 درصد مشاهده شد. میزان آنتوسیانین در اثر محلول غذایی 4 و ورمیکمپوست 10 درصد بالاتر از تیمارهای دیگر بود. بیشترین قطر ساقه نیز در اثر تیمار محلول غذایی 2 و ورمیکمپوست 15 درصد ایجاد شد. همچنین نتیجه گیری شد که محلول غذایی 1 به دلیل دارا بودن بیشترین نیترات آمونیم نسبت به سایر محلول ها، بر صفات رویشی برگ ها تاثیر گذار بود و محلول غذایی 2 به دلیل دارا بودن بیشترین نیترات پتاسیم نسبت به دیگر محلول ها، بر صفات زایشی تاثیر معنی داری داشت.
کلید واژگان: آنتوسیانین, چمچه, عناصر غذایی, کلسیم نیترات, کلروفیلThe effect of nutrient solutions on the growth, development and flowering of calla lily was studied in a split plot design with completely randomized blocks design in soilless media cultures. The experiment was conducted with 16 treatments including four kinds of changed Quick nutrient solutions and four media cultures containing vermicompost and three replications and every replication included four pots. Results showed significant differences among different treatments regarding stem length, number of leaves, leaf area, number of flowers, spathe length, spathe width, root length, flowering period, pot life, amount of chlorophylls a, b, total and spathe anthocyanins. The highest number of leaves and the most amount of leaf chlorophylls resulted under the influence of nutrient solution 1 and vermicompost 5%. The highest root lenght resulted under the effect of nutrient solution 2 and vermicompost 5%. Treatment with nutrient solution 2 and vermicompost 15% showed the longest flowering period. Pot life of flower was longer than other treatments under the influence of nutrient solution 1 and without vermicompost. The highest number of flowers were seen as a result of nutrient solution 4 with vermicompost 5%. The amount of anthocyanins under the effect of nutrient solution 4 and vermicompost 10% was higher than other treatments. The largest stem diameter was obtained from nutrient solution 2 and vermicompost 15%. Also, it was concluded that nutrient solution 1 was more effective on vegetative characteristics of leaves because of having the most ammonium nitrate compared to other solutions and nutrient solution 2 had a significant effect on producing characteristics because of having the most potassium nitrate compared to other solutions.
Keywords: Anthocyanin, Chlorophyll, Calcium nitrate, nutrient elements, spathe -
ارکیده ها از معروف ترین گیاهان زینتی در جهان هستند. از مهم ترین چالش های تولید ارکیده ها، دشواری ازدیاد آن ها است از این رو ریزازدیادی به عنوان روش تکثیر آن کاربرد دارد. در این مطالعه ریزازدیادی تجاری گیاه ارکیده Phalaenopsis amabilis cv. Detroit با استفاده از اندام های رویشی انجام شد. ابتدا گره های روی ساقه گل، جهت باززایی مستقیم در محیط کشت MS با غلظت های متفاوتی از NAA و BAP کشت شدند و گیاهچه های حاصل جهت ریشه زایی در محیط کشت ½MSحاوی غلظت های مختلفی از IAA و NAA و زغال فعال قرارداده شدند. برگ های استریل گیاهچه ها نیز در محیط کشت ½MS دارای BAP،NAA و TDZ جهت بررسی قابلیت باززایی و تولید مستقیم جنین های بدنی کشت شدند. نتایج نشان داد موثرترین غلظت جهت باززایی گیاهچه در محیط کشت MS دارای 1 میلی گرم در لیتر NAA و 4 میلی گرم در لیتر BAP به دست آمد. بیشترین تعداد ریشه از تیمار 2 میلی گرم در لیتر NAA به دست آمد. بیش ترین پروتو کورم از تیمار 3 میلی گرم در لیتر TDZ به دست آمد. میزان زنده مانی گیاهچه های باززایی شده از ریزنمونه گره های روی ساقه گل 93/84 درصد بود. در نهایت، بالاترین سازگاری گیاهچه ها) 2/90 درصد(در محیط حاوی کوکوپیت و زغال فعال با نسبت 1 به 1 به دست آمد.
کلید واژگان: باززایی, تنظیم کننده های رشد گیاهی, پروتوکورم, سازگاریOrchids are one of the most popular plants in the world. Because of its hard propagation as most important problem, micropropagation technique has been employed recently. In this study, commercial micropropagation of orchid Phalaenopsis cut flower “Detroit” was done by vegetative tissue. First, nodal explants of Phalaenopsis amabilis cv. Detroit flower stalks cultured on Murashige and Skoog (MS) medium supplemented with different concentration of NAA and BAP for direct regeneration and the obtained planlets were cultured on ½ MS medium supplemented with different combination of NAA, IAA and activated charcoal for rooting. The sterile leaves of plantlets were cultured on ½ MS medium containing NAA, BAP and TDZ for evaluation of regeneration and direct production of somatic embryos. Results showed that effective concentration for plantlet regeneration obtained in MS medium containing 1 mg/l NAA and 4 mg/l BAP. The highest number of root produced in 2 mg/l NAA. The highest number of protocorms obtained at 3 mg/l TDZ. The plants survived rates from nodal flower stalk explants was 84.93%. At the end, the highest plantlets acclimatization (90.20 %) was in medium containing cocopeat and activated charcoal (1: 1).
Keywords: Acclimatization, plant growth regulators, Protocorm, regeneration -
گروه بندی ژنوتیپ های لوبیاتحت تنش خشکی در مرحله جوانه زنی بذر و مطالعه بیان برخی از ژن ها در ژنوتیپ های حساس و متحمل
به منظور تعیین ژنوتیپ متحمل و حساس به خشکی لوبیا در مرحله جوانه زنی، آزمایشی به صورت فاکتوریل دو عاملی در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار در سال 1394 اجرا شد. عامل اول شامل ژنوتیپ (21 ژنوتیپ)، عامل دوم تنش خشکی (با استفاده از پلی اتیلن گلیکول 6000 در 2 سطح صفر و 148/0- مگاپاسکال) بودند. نتایج تجزیه واریانس برای صفات مورد بررسی (شامل طول ریشه چه، طول ساقه چه، وزن تر ریشه چه، وزن خشک ریشه چه، وزن تر ساقه چه، وزن خشک ساقه چه، سرعت رشد ساقه چه، سرعت رشد ریشه چه، نسبت طول ریشه چه به ساقه چه، اختلاف وزن خشک و تر ساقه چه و اختلاف وزن خشک و تر ریشه چه) نشان داد که اثر ژنوتیپ و همچنین اثر متقابل ژنوتیپ و خشکی، بر کلیه صفات مورد بررسی معنی دار بودند. بر اساس نتایج حاصل از تجزیه خوشه ای به روش Ward، ژنوتیپ های مطالعه شده تحت شرایط نرمال و تنش خشکی از نظر خصوصیات گیاهچه ای در چهار گروه مختلف قرار گرفتند که ژنوتیپ های غلاف سیاه و پاک به ترتیب به عنوان ژنوتیپ های متحمل و حساس در شرایط تنش خشکی انتخاب شدند. بررسی الگوی بیان سه ژن GR، PRX و APX واکنش دهنده به تنش خشکی در دو ژنوتیپ پاک و غلاف سیاه لوبیا با استفاده از تکنیک Real time PCR مورد مطالعه قرار گرفت. پس از استخراجRNA و سنتز cDNA، تظاهر بیان سه ژن در تیمارهای صفر، 72، 144، 192 و 240 ساعت خشکی نشان داد که ژن های واکنش دهنده به خشکی در این پژوهش بیان بالاتری در رقم متحمل نسبت به رقم حساس داشت و میزان بیان سه ژن PRX، GR و APX در ساعت انتهای تنش، در ژنوتیپ متحمل به ترتیب دو، چهار و شش برابر بیش تر از ژنوتیپ حساس بود.
کلید واژگان: ارزیابی فنوتیپی, پلی اتیلن گلیکول 6000, Real Time PCRGrouping of some bean genotypes in various drought stress treatment in Germination Stages and the expression investigating of some genes in resistant and susceptibleIn order to study the effects of drought stress induced by polyethylene glycol 6000 on germination components of 21 bean genotypes, a randomized complete design with factorial arrangement of one drought level (-0.148 MPa) and control level (0), in 3 replication and with the purpose of determining the resistance and susceptible genotype, was conducted. Results of anova indicate that all genotypes in all studied components (root, shoot, fresh weight of root and shoot, dry weight of root and shoot, growth rate root and shoot, root to shoot length ratio, difference of fresh and dry weight root, difference of fresh and dry weight shoot)were affected significantly by drought stress. Genotype effect and also the interaction between genotype and drought, was significant for all studied components. According to results of cluster analysis with the ward method, all genotypes in normal and drought conditions, were placed into four different groups, the Ghalaf Siyah and Pak genotypes were chosen as resistance and susceptible genotypes in drought stress conditions.In this study the expression patterns of three drought induced-genes was investigated in two Ghalaf Siyah (resistant genotype) and Pak (sensitive genotype) using Real time PCR technique. After RNA extraction and cDNA synthesis, expression of three genes, including,GR, PRX and APX were studied in the seedling stage of Ghalaf Siyah and Pak genotype under drought stress for control, 72, 144, 192 and 240 hours of the treatments.The results indicated that in Ghalaf Siyah genotype the drought induced-genes generally had higher expression than Pak cultivar.Expression of three genes PRX, GR and APX at the 240 h in the tolerant genotype, it was two, four and six more than the sensitive genotype.
Keywords: Phenotypic evaluation, polyethylene glycol 6000, Real Time PCR -
Introduction
Thyroid cancer is the most prevalent endocrine malignancy tumor, and its incidence is increasing. Chemotherapy drugs like Paclitaxel (PTX) are a common treatment for cancer; however, they have many adverse effects. Plants are a source of anticancer agents. The present study assessed the cytotoxic effects of hydro-alcoholic extract in comparison with those of paclitaxel on Papillary Thyroid Cancer (PTC) cell line.
MethodsPTC cell line was treated by different concentrations of extract and paclitaxel for 24, 48, and 72 h. Cytotoxicity was examined through Trypan blue and clonogenic assays. Acridine Orange/Ethidium Bromide (AO/EB) staining was used for detecting apoptotic cells. The observations were statistically tabulated and analyzed.
ResultsThe Trypan blue staining results suggested that hydro-alcoholic extract had a cytotoxic effect on PTC cells. Our results of AO/EB staining revealed that the hydro-alcoholic extract of Hull-Less Seed Pumpkin (HLSP) in the concentration of ≥100 μl/mL induced significant apoptosis in the PTC cultured cell (P<0.05). In addition, the AO/EB staining data suggested an increase in the number of apoptotic cells with increasing the concentration of extract and paclitaxel. The clonogenic assay results indicated a decrease in colonies by increasing the concentration. Comparing the groups treated by paclitaxel or HLSP extract, with the control group revealed significant differences between them (P<0.05).
ConclusionThe HLSP extract had a cytotoxic effect on the human PTC cell line. Based on the adverse effects of chemotherapy drugs, this extract can be considered as a beneficial agent for PTC treatment.
Keywords: Thyroid carcinoma, Cucurbita, Paclitaxel, Pumpkins, Apoptosis -
هدف از پژوهش حاضر مطالعه اثر کودآبیاری با سطوح مختلف مواد غذایی و رژیم های آبیاری بر بهره وری آب (نسبت عملکرد به حجم آب مصرفی حاوی مواد غذایی) در کشت سوسن گلخانه ای است. آزمایش طی دو سال در دانشگاه گیلان انجام شد. در سال اول از بین چهار غلظت مختلف مواد غذایی بر حسب محلول کوییک شامل S1، S2، S3و S4، غلطت مناسب مواد غذایی تعیین شد. نتایج مقایسه میانگین داده ها نشان داد تیمار S1، (تیمار دارای بیشترین غلظت عناصر غذایی) بر بیشتر خصوصیات رویشی، زایشی و پس از برداشت گیاه سوسن اثر مثبتی داشت.در سال دوم با داشتن غلظت مناسب مواد غذایی و تهیه سه سطح مختلف از آن شامل S11، S12و S13، رژیم های مختلف آبیاری بر حسب ظرفیت زراعی مدنظر قرار گرفت. چهار رژیم مختلف آبیاری به منظور تامین رطوبت خاک تا رسیدن به 70، 80، 90 و 100 درصد ظرفیت زراعی به کار رفت. نتایج آزمایش دوم نیز نشان داد که استفاده از تیمارهای کم آبیاری 90، 80 و 70 درصد باعث افزایش بهره وری آب شد و این بهره وری بیشتر آب بر صفات رویشی و زایشی گیاه تاثیر سوء نداشت. بر اساس نتایج، اعمال تیمارهای کم آبیاری بر ویژگی هایی نظیر ماندگاری گل بریده معنی دار شد و با کاهش مصرف آب و افزایش غلظت محلول غذایی ماندگاری بیشتر شد. در مورد خصوصیات رویشی گیاه سوسن نیز داده ها نشان داد که صفاتی مانند وزن تر و خشک ریشه، برگ و گل به طور مثبت با کاهش سطح آبیاری و افزایش محلول غذایی، تحت تاثیر قرار گرفت در حالی که صفات ارتفاع گیاه و تعداد و وزن پیازچه دختری تحت تاثیر این تیمارها نبود. بیشترین مقدار بهره وری آب حاوی مواد غذایی در تیمار سوم مواد غذایی و آبیاری در سطح 80 درصد ظرفیت زراعی و به میزان 57/21 کیلوگرم بر متر مکعب به دست آمد.
کلید واژگان: محلول غذایی, کودآبیاری, کم آبیاری, ماندگاری گل بریدهThe purpose of the present study was to determine the effect of fertigation with different levels of nutrient solutions and different irrigation regimes on water productivity (ratio of yield to water containing nutrients) in greenhouse lily cultivation. The experiment was conducted in two years at the University of Guilan. In the first year, the best treatment was determined among four different concentrations of nutrient solution according to Coic solution including S1, S2, S3, and S4. The results of mean comparison showed that S1 treatment (treatment with the highest concentration of nutrients) had a positive effect on most vegetative, reproductive, and postharvest characteristics of lily. In the second year, with appropriate nutrient solution and three different levels including S11, S12, and S13, different irrigation regimes according to field capacity percent (%FC) were considered. Four different irrigation regimes including 70%, 80%, 90%, and 100% FC were applied. The results of the second experiment showed that application of deficit irrigation treatments including 90%, 80%, and 70% of FC increased water productivity without any significant effects on the vegetative and reproductive characteristics. The results also showed that irrigation treatments had significant effects on traits such as vase life, which was increased by decreasing water consumption and increasing nutrient concentration. Regarding the vegetative characteristics of lily plants, the data showed that traits such as fresh and dry weights of roots, leaves, and flowers were positively affected by decreasing irrigation levels and increasing concentration of nutrient solution, while plant height and both number and weight of daughter bulbs were not affected by these treatments. The highest water productivity (nutrients solutions) was obtained in the S3 and 80% FC, being 21.57 kg/m3.
Keywords: Nutrient solutions, Deficit Irrigation, Fertigation, Vase life -
سابقه و هدف
میکوریزا از رایج ترین و قدیمی ترین ارتباط های همزیستی در سلسله گیاهی است. این قارچ ها از عوامل ضروری در سیستم پایدار خاک و گیاه محسوب می شود که با ریشه بیش از 97 درصد گیاهان همزیستی دارند. امروزه مشخص شده که قارچ های میکوریز به روش های مستقیم، مانند بهبود تغذیه گیاه از طریق جذب عناصر غذایی و همچنین افزایش جذب آب توسط گیاه و غیر مستقیم، مانند کاهش تنش های زیستی و غیر زیستی سبب افزایش رشد گیاه میزبان می-گردند. درختان کاج از محبوب ترین درختان در فضای سبز و جنگل ها هستند که دارای همزیستی اجباری با اکتومیکوریزاها می باشند. مطالعات متعددی برای ایجاد اکتومیکوریز در شرایط استریل و همچنین بررسی اثر این سیستم همزیستی روی گیاهان انجام شده است، ولی تاکنون هیچ مطالعه ای که در آن به بررسی همزیستی سه نوع قارچ خوراکی اکتومیکوریز (Cantharellus cibarius, Amanita caesarea, Boletus edulis) و باکتری (Bacillus cereus) با کاج سیاه پرداخته باشند انجام نشده است.
مواد و روش هااین آزمایش به صورت طرح کاملا تصادفی با سه تکرار انجام شد. تیمارها عبارت بودند از: شاهد، باکتری باسیلوس سریوس، قارچ های اکتومیکوریز چنترلا، بولتوس و آمانیتا و تیمارهای ترکیبی (قارچ+باکتری). دانهال های 60 روزه کاج سیاه توسط قارچ و باکتری تلقیح شدند و بعد از 15 ماه بررسی صفات مورد نظر انجام شد. صفات مورد بررسی عبارت بودند از: درصد میکوریزاسیون ریشه، ارتفاع بوته، قطر ساقه، وزن خشک ساقه و ریشه، میزان کلروفیل و درصد جذب عناصر نیتروژن، فسفر، پتاسیم و کلسیم.
یافته هانتایج نشان داد که درصد میکوریزاسیون بطور معنی داری در سطح احتمال 1 درصد تحت تاثیر تیمارها قرار گرفت. بیشترین (32/61 درصد) و کمترین (14 درصد) درصد میکوریزاسیون به ترتیب توسط بولتوس+باسیلوس و قارچ چنترلا بدست آمد. جذب عناصر پتاسیم، نیتروژن و فسفر، کلروفیل a و کل، ارتفاع بوته و وزن خشک ساقه و ریشه به طور معنی داری تحت تاثیر تیمارها قرار گرفتند؛ درحالی که تفاوت چشمگیری از لحاظ قطر ساقه، جذب کلسیم و کلروفیل b در بین تیمارها مشاهده نشد. تمامی تیمارهای ترکیبی (باکتری+قارچ) به طور قابل ملاحظه ای ارتفاع بوته، وزن خشک ساقه، کلروفیل کل و جذب عناصر نیتروژن و پتاسیم را نسبت به شاهد افزایش دادند. همچنین تیمارهای ترکیبی بولتوس+باسیلوس و آمانیتا+باسیلوس تاثیر مثبتی در افزایش جذب فسفر، میزان کلروفیل a و وزن خشک ریشه داشتند. در خصوص تیمارهای جداگانه، نتایج نشان داد که فقط قارچ بولتوس در افزایش وزن خشک ساقه و جذب پتاسیم و فسفر موثر بود. در سایر موارد تفاوت معنی داری بین تیمارها و شاهد مشاهده نشد. بیشترین و کمترین مقدار صفات مورد ارزیابی نیز به ترتیب توسط تیمار بولتوس+باسیلوس و شاهد بدست آمد.
نتیجه گیرییافته های این تحقیق نشان داد که هر سه نوع قارچ اکتومیکوریز خصوصا قارچ بولتوس با گیاهچه های کاج سیاه، همزیستی داشتند. این همزیستی توسط باکتری کمک کننده همزیستی باسیلوس بهبود یافت و تلقیح کمکی باکتری باسیلوس با قارچ های مورد مطالعه بیشترین تاثیر را در افزایش میکوریزاسیون، جذب عناصر و رشد کاج سیاه داشتند.
کلید واژگان: آمانیتا, بولتوس, چنترلا, کلروفیل, درصد میکوریزاسیونBackground and ObjectivesMycorrhiza is one of the most common and oldest symbiotic associations in the plants. These funguses are considered to be essential factors in the soil and plant system which symbiosis with roots of more than 97% of the plants. Nowadays it is known that mycorrhizal fungus increase host plant growth by in direct ways such as improving plant nutrition by absorbing nutrients, as well as increasing water absorption and indirect way such as reducing biologic and non-biologic stress. Pine trees are the most popular trees in the landscape and forests, which have compulsory symbiosis with ectomycorrhizal fungi. Several studies have been done to development symbiosis of ectomycorrhiza in sterile conditions, as well as to investigate the effect of this system on plants, but so far no studies have been done to investigate the symbiosis of three types of ectomycorrhizal fungi (Cantharellus cibarius, Amanita caesarea and Boletus edulis) and bacteria (Bacillus cereus) with black pine.
Materials and methodsThis experiment was conducted in a completely randomized design with three replications. The treatments were included: Control, B. cereus, the ectomycorrhiza funguses of Cantharellus, Boletus and Amanita and combined treatments (bacterial+ fungi). Seedlings were inoculated with fungi and bacteria after 60 days; then, the traits were evaluated after 15 months. The traits were included: root mycorrhization percent, plant height, stem diameter, stem and root dry weight, chlorophyll content and the uptake of nitrogen, phosphorus, potassium and calcium.
ResultsMycorrhization at 1% probability was significantly influenced by applied treatments. The highest (61.32%) and lowest (14%) percentage of mycorrhization respectively were obtained by Boletus+Bacillus and Cantharellus. The uptake of potassium, nitrogen and phosphorus elements, Atotal chlorophyll, plant height and root and stem dry weight were significantly affected by treatments; while, there were not observed significant difference between treatments in case of stem diameter, calcium uptake and chlorophyll b. All combination treatments (bacterial+fungi) dramatically increased plant height, stem dry weight, total chlorophyll and the absorption of potassium and nitrogen compared with control. Also the treatments of Boletus+Bacillus and Amanita+Bacillus had positivity effects on increment of phosphorus uptake, Chlorophyll a and root dry weight. In case of individual treatments, the results showed that only Boletus was effective in improving the stem dry weight and potassium and phosphorus uptake. In the case of separate treatments, the results indicated that only Boletus fungus was effective in increasing stem dry weight and potassium and phosphorus absorption. In other case there were no significant difference between control and other treatments. The highest and lowest values of evaluated traits respectively were obtained by Boletus+Bacillus and control.
ConclusionThe results conclusively suggest that all ectomycorrhizal fungus especially Boletus had a symbiosis with P. nigra. This symbiosis was improved by mycorrhiza helper bacteria and co-inoculated of B. cereus with all fungi had more positive effects on increasing of mycorrhization, nutrient uptake and growth of P. nigra.
Keywords: Amanita, Boletus, Cantharellus, chlorophyll, Mycorrhization Percentage -
در این پژوهش تاثیر کم آبیاری و سیلیسیم بر ویژگی های رشدی، عملکرد و کیفیت میوه گوجه فرنگی رقم بی اچ ان (Lycopersicon esculentum L. cv. BHN) بررسی شد. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح به طور کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. گیاهان گوجه فرنگی در گلدان حاوی محیط کشت کوکوپیت و پرلیت (نسبت 80 به 20 درصد حجمی) کشت شدند. گیاهان با سطح های مختلف (60، 80 و 100 درصد نیاز آبی) و سیلیسیم (صفر، 100 و 200 میلی گرم در لیتر سیلیسیلیک اسید) تیمار شدند. نتیجه ها نشان داد که با افزایش میزان آبیاری رشد رویشی و هم چنین کیفیت میوه افزایش یافت. بیش ترین ارتفاع بوته و شمار میوه در سطح آبیاری 100 درصد نیاز آبی مشاهده شد. کاربرد 200 میلی گرم در لیتر سیلیسیم، شمار و عملکرد میوه ها را به طور معنی داری در شرایط 60 درصد نیاز آبی افزایش داد. کم آبیاری باعث افزایش معنی دار آنزیم های پراکسیداز و کاتالاز شد. کاربرد 100 میلی گرم در لیتر سیلیسیم، میزان ماده های جامد محلول را در تیمار 80 درصد نیاز آبی افزایش داد. در مجموع، محلول پاشی با سیلیسیم با غلظت 200 میلی گرم در لیتر اثرهای منفی تنش خشکی را در گوجه فرنگی کاهش داده و باعث بهبود رشد، عملکرد و کیفیت میوه شد.
کلید واژگان: پراکسیداز, تنش آبی, رشد رویشی و زایشی, سیلیسیلک اسید, کاتالازIn this study, the effects of deficit irrigation along with a foliar application of silicon on growth, yield, and quality of tomato (Lycopersicon esculentum L. cv BHN) were evaluated. This experiment was conducted as a factorial arrangement in a completely randomized design with three replications. Tomato plants were planted in pots containing coco-peat and perlite (80:20 v/v). The plants were treated with different irrigation levels (60, 80, and 100% full irrigation) and different levels of silicon (0, 100, and 200 mg L-1). Results showed that with an increase in irrigation levels vegetative growth and fruit quality was improved. The highest plant height and fruit number were found in 100% water requirement. Application of 200 mg L-1 silicon significantly increased fruit number and yield in 60% deficit irrigation. Deficit irrigation significantly increased catalase and peroxidase enzyme activity. The application of 100 mg L-1 silicon could increase TSS in 80% deficit irrigation. Overall, it seems that foliar application of silicon (200 mg L-1) could alleviate the negative effects of drought stress in tomato and improved growth, yield, and fruit quality under drought stress conditions.
Keywords: Catalase, Peroxidase, Silicilic acid, Vegetative, reproductive growth, Water stress -
این تحقیق با هدف بررسی تاثیر سطوح مختلف ورمی کمپوست بر ویژگی های کمی و کیفی گل سوسن (Lilium longiflorum) هیبرید LA رقم Dynamix، در قالب طرح کاملا تصادفی با پنج تیمار و سه تکرار اجرا شد. تیمار ها شامل صفر (تیمار شاهد)، 20، 35، 50 و 65 درصد حجمی ورمی کمپوست در بستر کشت حاوی 70 درصد کوکوپیت و 30 درصد پرلیت بود که در شرایط گلخانه ای انجام شد. گل های شاخه بریدنی تیمار های مختلف پس از تغییر رنگ غنچه ها از سبز پررنگ به سبز کم رنگ برداشت شدند و در آزمایشگاه پس از شکوفایی، صفات مختلف موردبررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که وزن تر اندام های هوایی گل سوسن در سطوح پایین تر ورمی کمپوست به ویژه تیمار 20 درصد بیش تر از سایر تیمارها بود. پارامتر های کیفی اندازه گیری شده مثل کلروفیل و پروتئین برگ، آنتوسیانین و مواد جامد محلول گلبرگ در کلیه تیمار های ورمی کمپوست افزایش معنی داری نسبت به شاهد داشت. بررسی کلی نتایج این پژوهش نشان داد که تیمار 20 درصد ورمی کمپوست به دلیل حفظ رطوبت بهتر اندام های هوایی گیاه و تقویت برخی صفات مرفولوژیک مثل تعداد گل و افزایش سطح برگ، جهت پرورش گل های سوسن هیبرید LA رقم Dynamix با کیفیت بهتر مناسب می باشد.
کلید واژگان: پروتئین برگ, تعداد گل, مواد جامد محلول گلبرگThe purpose of the present study is to evaluate the effects of different levels of vermicompost on quantity and quality of Lilium longiflorum LA hybrid cv. Dynamix, in a completely randomized design with 5 treatments and 3 replications. The treatments include 0 (control), 20%, 35%, 50%, and 65% of vermicompost pot (V/V) in 70% cocopeat and 30% perlite of bed culture under greenhouse conditions. Once the buds’ color change from bold green to colorless green, cut flowers are removed from various treatments and the flower’s inflorescence is studied in the laboratory. Results show that fresh weight of Lilium in low-level vermicompost surpass the other treatments, especially the 20% one. Qualitative parameters such as chlorophyll, protein leaf, anthocyanin, and total soluble solid of the petal have had a significant increase in all vermicompost treatments, compared to the control. Overall result examination of this study indicates the 20% vermicompost treatment has been more suitable, thanks to its superior moisture preservation at plant shoots as well as the improvement of some morphologic traits like the number of flowers as well as addition of leaf area, which contributes to the cultivation of better quality Lilium LA hybrid flower.
Keywords: Number of flower, Total soluble solid of petal, Protein leaf
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.