به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

kambiz espahbodi

  • عباس قمری زارع*، کامبیز اسپهبدی، علی اشرف مهرابی

    از نظر سطح جنگل، ایران جزو کشورهای با پوشش کم جنگل محسوب می شود. در دهه های اخیر فشار بسیار زیادی به پوشش جنگلی کشور در نواحی مختلف رویشی وارد شده است که نتیجه آن کاهش سطح جنگل ها، یا کاهش تراکم آنها بوده است. کشورها تلاش می کنند تا با جنگل کاری، ضمن دستیابی به اهداف اقتصادی، سطوح پوشش جنگلی را به عنوان تضمین کننده امنیت زیستی افزایش دهند. در این میان، سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور، برنامه جامعی را برای افزایش سطح جنگل ها در دست تدوین و اجرا دارد تا در افق 15 ساله، حداقل 2.000.000 هکتار به سطح جنگل های کشور افزوده شود.موفقیت توسعه، احیا و بهبود جنگل ها، که با هزینه های هنگفت جنگل کاری انجام می شود، متاثر از تهیه و تامین بذر و نهال مناسب اصلاح شده است. به تازگی، دولت برنامه یک میلیارد نهال کاری را طی سال های 1402 تا 1406 ارایه کرده که خود معادل حداقل 2.000.000 هکتار جنگل کاری است، یعنی برابر با کل تعهدی که دولت (طی چهار برنامه توسعه چهارم، پنجم، ششم و هفتم) برای توسعه جنگل کاری در برنامه ایران افق 1404 داشت، اما موفقیت استقرار جنگل کاری ها قابل توجه نبود.توسعه جنگل کاری با شیوه کنونی (که ممکن است همه نهال ها از یک، یا تعداد انگشت شماری از درختان باشند)، در مقابل تنش های ناشی از تغییر اقلیم، کاری بیهوده و اتلاف سرمایه است. برای توفیق برنامه های جنگل کاری های آینده در ایران (که به طور عمده حفاظتی و برای ترسیب کربن خواهند بود و نه تولیدی)، در مقابل تنش های تغییر اقلیم، باید تنوع ژنتیکی را از توده های طبیعی دارای تنوع ژنتیکی بالا به جنگل کاری ها منتقل کرد. این مهم، جز با توسعه باغ های بذر به شیوه علمی، یا در شرایط اضطرار از محوطه های بذرگیری استاندارد ممکن نخواهد بود.

  • یوسف محمدی*، فرزاد بنائی اصل، کامبیز اسپهبدی
    در امر بازسازی و گسترش جنگل ها، نبود یا کمبود بذر اصلاح شده با تنوع ژنتیکی بالا، یکی از مهم ترین عوامل بازدارنده است. تشکیل باغ بذر علاوه بر تامین بذور تکرارپذیر و نهال های با کیفیت، در تامین تنوع ژنتیکی کافی برای پژوهش های آینده نیز نقش مهمی ایفا می کند. 18 پایه مادری که از فنوتیپ مناسب (ظاهر سالم و بدون آفت و بیماری) برخوردار بودند، در جنگلی به مساحت تقریبی 100 هزار هکتار شناسایی و پس از جمع آوری نمونه های برگی، استخراج DNA  با روش CTAB تغییر یافته انجام شد و همچنین واکنش زنجیره ای پلیمراز با استفاده از نشانگرهای SSR انجام شد. مشخصات آللی نشانگرهای تکثیر شده و همچنین شاخص های ژنتیکی با نرم افزار GenALEx محاسبه و ماتریس ضرایب تشابه جاکارد و خوشه بندی 18 پایه منتخب با روشUPGMA  با نرم افزارNTSYS  انجام شد. بر اساس نتایج به دست آمده از الکتروفورز عمودی محصولات PCR، از 15 جفت نشانگر SSR، در 10 نشانگر SSR تکثیر قطعه انجام شد. در مجموع برای 10 نشانگر SSR، 57 آلل چند شکل در 18 پایه منتخب ون شناسایی شد، به طوری که نشانگر FE3 با 10 آلل چند شکل، بیشترین و نشانگر FE5 با دو آلل، کمترین تعداد آلل چند شکل را به خود اختصاص دادند. خوشه بندی 18 پایه مختلف بر اساس روش UPGMA، نشان داد که پایه های منتخب با درنظر گرفتن ضریب تشابه 80/0، در 3 گروه اصلی قرار گرفتند. بر اساس نتایج به دست آمده و برای تشکیل باغ بذر می توان از پایه های P1، P2، P3، P4، P8، P9، P10، P15، P17 و نهایتا P18 استفاده کرد.
    کلید واژگان: تنوع ژنتیکی, خوشه بندی, نشانگرهای ریزماهواره, ون
    Yousef Mohammadi *, Farzad Banaei-Asl, Kambiz Espahbodi
    The absence or lack of improved seeds with high genetic variety has long been one of the most major obstacles to forest regeneration and growth. In addition to supplying replicable seeds and excellent seedlings, seed orchard creation is critical in providing enough genetic variety for future research. In a forest covering around 100,000 hectares, 18 maternal trees were discovered in three groups. The DNA was extracted using a modified CTAB technique, and the polymerase chain reaction was carried out with SSR markers. The allelic features of amplified markers, as well as genetic indices, were determined using GenALEx software, and the similarity matrix of Jaccard coefficients, as well as the clustering of 18 chosen trees, were performed using the UPGMA technique and NTSYS software. Fragment amplification was done in 10 SSR markers based on the findings of vertical electrophoresis of PCR products from 15 pairs of SSR markers. In all, 57 polymorphism alleles were discovered in 18 chosen ash for 10 SSR markers, with the FE3 marker having the most (ten polymorphic alleles) and the FE5 marker having the fewest (two polymorphic alleles). Each SSR marker had an average of 5.7 polymorphic alleles. The clustering of 18 distinct trees using the UPGMA algorithm revealed that the chosen trees were divided into three major clades. The P1, P2, P3, P4, P8, P9, P10, P15, P17, and ultimately P18 plants can be utilized to build a seed orchard based on the results.
    Keywords: Ash, Clustering, Genetic diversity, SSR markers
  • احمد رحمانی*، وحید اعتماد، رضا احمدی، کامران پورمقدم، کامبیز اسپهبدی، مرتضی ابراهیمی رستاقی، مهدی پورهاشمی

    در شماره 36 و 37 نشریه طبیعت ایران، پیرامون مبانی و مباحث نظری احیا و توسعه جنگل، برنامه های گذشته احیا و توسعه، چالش های موجود در این ارتباط و نقاط ضعف و قوت برنامه های کاشت درخت بحث و بررسی شد. همچنین، طرح کاشت یک میلیارد نهال در مدت 4 سال، با توجه به امکانات و شرایط کشور بررسی و به ملزومات اجرای آن اشاره شد.در این شماره چگونگی تهیه نهاده ها و تامین شرایط و امکانات لازم برای انجام این طرح بررسی می شود. در این ارتباط، مسایل مهم تهیه بذر و نهال، توجه به مسایل ژنتیکی، توجه به خصوصیات مختلف گونه های درختی ازجمله سازگاری، مقاومت به خشکی، تنوع ژنتیکی و... توسط مدعوین گرامی بررسی می شود. مهمانان این شماره از گفت و گوهای چالشی جناب آقایان دکتر وحید اعتماد، دکتر رضا احمدی، دکتر کامران پور مقدم، دکتر کامبیز اسپهبدی، مهندس ابراهیمی رستاقی (به صورت وبینار) و دکتر مهدی پورهاشمی هستند که از نظرات ارزشمند ایشان بهره خواهیم برد.

    Ahmad Rahmani *, Vahid Etemad, Reza Ahmadi, Kamran Pour Moghadam, Kambiz Espahbodi, Morteza Ebrahimi Rastaghi, Mehdi Pourhashemi
  • رضا لطفی*، سید محمد حجتی، محمدرضا پورمجیدیان، کامبیز اسپهبدی
    مقدمه و هدف

    کمی سازی ساختار توده های جنگلی با کمی کردن اجزای مختلف آن ها به درک و فهم بهتر در جهت مدیریت اجزای مختلف اکوسیستم جنگل کمک می کند. از مهم ترین دلایل اهمیت کمی سازی ساختار می توان به مرتبط بودن ساختار جنگل با رویشگاه بسیاری از گونه های گیاهی، مدل سازی و بازسازی جنگل بر اساس ویژگی های ساختاری آن و اینکه ساختار جنگل یک منبع اطلاعاتی مهم برای پویایی جنگل، زیباشناختی و تولید چوب است، اشاره نمود. بنابراین در این پژوهش ویژگی های ساختاری دو توده مدیریت شده با شیوه های جنگل شناسی تک گزینی و تدریجی-پناهی با توده شاهد مقایسه شدند.

    مواد و روش ها

    جهت اجرای این پژوهش، سه قطعه شامل قطعه پنج با شیوه تک گزینی، قطعه 13 با شیوه تدریجی-پناهی و قطعه ده (قطعه شاهد) در جنگل های سری الندان، در استان مازندارن انتخاب شدند. جهت مطالعه ویژگی های ساختاری توده های جنگلی از قطعه نمونه های دایره ای شکل به مساحت 1000 مترمربع استفاده شد (در قطعه تک گزینی،تدریجی پناهی و شاهد به ترتیب: 21، 14 و 25 قطعه نمونه و در کل 60 قطعه نمونه). آماربرداری به شیوه منظم-تصادفی با ابعاد شبکه 200×150 متر انجام شد. جهت بررسی وضعیت زادآوری از میکروپلات یک مترمربعی در مرکز قطعه نمونه و چهار جهت اصلی آن استفاده شد. جهت بررسی خصوصیات خاک در قطعه نمونه بزرگ در مرکز و چهار جهت اصلی قطعه نمونه، نمونه برداری به روش ترکیبی از عمق 10-0 سانتی متر انجام شد. درصد اجزای بافت خاک (شامل شن، سیلت و رس)، درصد رطوبت، وزن مخصوص ظاهری،pH ، EC، درصد کربن آلی، درصد مواد آلی، درصد آهک، نیتروژن کل، فسفر قابل جذب، پتاسیم قابل جذب در آزمایشگاه اندازه گیری شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد در قطعات تک گزینی، شاهد و تدریجی-پناهی میانگین تعداد درختان در هکتار 206، 209 و 358 اصله در هکتار بوده که به ترتیب حجمی معادل 428/22، 477/14 و 373/37 سیلو داشتند. میانگین درصد رطوبت، درصد کربن آلی و درصد مواد آلی موجود در قطعه تک گزینی 49/4%،  4/7% و 8/2%  بود در حالی که در قطعات شاهد و تدریجی-پناهی به ترتیب 44/12% و 43/24%؛ 3/4% و 3/28% و 5/9% و 5/66% بود. میزان چگالی ظاهری موجود در توده تدریجی-پناهی 1/72 گرم بر سانتی متر مکعب بود در حالی که مقدار آن در توده های تک گزینی و شاهد به ترتیب 1/22 و  1/24 گرم بر سانتی متر مکعب بود.

    نتیجه گیری

    به طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد اجرای شیوه های مختلف جنگل شناسی از قبیل تدریجی- پناهی و گزینشی اثرات متفاوتی بر وضعیت ساختار،  زادآوری، و ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک دارد.

    کلید واژگان: ابعاد درختان, الندان, زادآوری, شیوه جنگل شناسی, قطعه شاهد​​​​​​​
    Reza Lotfi*, Seyed Mohammad Hojjati, MohammadReza Pourmajidian, Kambiz Espahbodi
    Introduction and Objective

    Quantifying the structure of forest stands by quantifying their different components helps to better understand for the management of different components of the forest ecosystem. One of the most important reasons for the structure quantification is that the forest structure is related to the habitat of many plant species, the modeling and reconstruction of the forest based on its structural characteristics, and the forest structure is an important source of information for forest dynamics, aesthetics and wood production. Therefore, in this research, the structural characteristics of two stands managed by single-selection and shelterwood methods were compared with the control stand.

    Materials and Methods

    In order to conduct this study, three plots including plot No. 3 with single-selection method, plot No.  13 with shelterwood method and plot No. 10 (control plot) were selected in Alandan forests, Mazandaran province. To study the structural features of forest stands, circular sample plots with an area of ​​1000 m2 were used (21, 14 and 25 sample plots in (In the plots of single-selection, shelterwood and control plot, respectively and a total of 60 sample plots). The inventory was conducted in a systematic-randomly method with a grid size of 200 × 150 m. To investigate the regeneration condition, a 1 m2 micro-plot in the center of the sample plot and its four main directions were used. In order to investigate the soil properties, sampling was performed by a combined method at a depth of 0-10 cm in the center of the large sample plot and the four main directions. Percentage of soil texture (including sand, silt and clay), moisture content, bulk density, pH, EC, percentage of organic carbon, percentage of organic matter, percentage of lime, total nitrogen, absorbable phosphorus and absorbable potassium were measured in the laboratory.

    Results

    The results showed that the average number of trees per hectare was 206, 209 and 358 in the single-selection, control and shelterwood plots, respectively; which had a volume of 428.22, 477.14 and 373.3 sylve, respectively. The average percentage of moisture, percentage of organic carbon and percentage of organic matter in the single-selection was 49.4%, 4.7% and 8.2%, respectively; while, in the control and shelterwood plots they were 44.12 and 43.24%; 3.4 and3.28%; and 5.9 and 5.66%, respectively. The bulk density was 1.72 g/cm3 in the shelterwood plot; while, its amount in single-selection and control masses plots 1.22 and g/cm3, respectively.

    Conclusion

    In general, the results of this study showed that the implementation of different silvicultural methods such as the shelterwood and selection methods have different effects on the structure, regeneration, and physical and chemical properties of the soil.

    Keywords: Alandan, Control plot, Regeneration, Silviculture system, Tree size
  • کامبیز اسپهبدی*، مجتبی محمودی، معسود نظیفی گلیردی
    مقدمه و هدف

    علیرغم سهم  قابل ملاحظه بلندمازو (Quercus castaneifolia C. A. Meyer) در تولید نهال و جنگلکاری در استانهای شمالی، هنوز مشکلات زیادی از جمله استقرار و زنده مانی، دوشاخه و چنگالی شدن و رشد اندک و میانرو نبودن نهال‏ ها وجود دارد. لذا یافتن روش هایی که بتوان کیفت نهال‏های تولیدی در خزانه و رشد جنگلکاری ها را ارتقاء داد ضروری به نظر می رسد. از این رو این پژوهش با هدف ارزیابی استقرار و رشد نهال های بلندمازو حاصل از بذر جمع آوری شده از 9 جمعیت در جنگل هیرکانی در نهالستانی در مرکز مازندران و اقع در شرکت نکاچوب  به اجرا در آمد.

    مواد و روش ها

    برای این تحقیق، در هر یک از 9 جمعیت مورد بررسی  از 10 پایه مادری بلندمازو بذر جمع آوری گردید. بذرها با حفظ شجره در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در نهالستان چلمردی نکا کاشته شد. قطر یقه و ارتفاع نهال ها اندازه گیری شد. تعداد شاخه شمارش و درصد دوشاخه و چنگالی شدن نهال ها  ثبت گردید.

    یافته ها

    نتایج تجزیه واریانس نشان داد اثر جمعیت روی جوانه زنی بذر، قطر یقه، ارتفاع و تعداد شاخه و نیز درصد نهال های دوشاخه بلندمازو در سطح خطای کمتر از 1 درصد معنی دار گردید. بیشترین مقدار قطر یقه به نهال های حاصل از بذرهای مبداهای پایین بند نکا،  چمستان و پایین بند لوه  به ترتیب با 10/05، 9/92 و 9/90 میلیمتر مربوط گردید. کمترین مقدار قطر یقه نیز به نهال های حاصل از بذرهای مبداهای درکش و بالابند گیلان به ترتیب با 8/52 و 8/32 میلیمتر ا مربوط شد. حداکثر و حداقل ارتفاع نهال های دوساله در نهالستان چلمردی 52/86 سانتی متر و 37/25 سانتی متر بوده و به ترتیب به نهال های بذرهای مبداهای پایین بند نکا و بالابند گیلان مربوط شد. به لحاظ تعداد شاخه تفاوت بین مبداهای بذر در سطح خطای کمتر از یک درصد معنی دار گردید. اما از لحاظ درصد نهال های دوشاخه و یا چنگالی تفاوت بین مبداهای بذر معنی دار نگردید.

    نتیجه گیری

    در مجموع نتیجه گیری شد که انتقال بذر از رویشگاه هایی که کمتر از 250 کیلومتری تا نهالستان محل کاشت بذر فاصله داشته باشند، تاثیر نامطلوب روی رشد نهال ها ایجاد نخواهد کرد. اما در فاصله معین، انتقال نهال ها از مناطق شرقی به سمت مناطق غربی نتیجه مطلوب تری نسبت به انتقال بذرها از مناطق غربی به مناطق شرقی خواهد داشت.

    کلید واژگان: انتقال بذر, بلندمازو, مسافت, نهال, نهالستان
    Kambiz Espahbodi*, Mojtaba Mahmoudi, Masoud Nazfi-Glyerdi
    Introduction and Objective

    Despite the significant contribution of Quercus castaneifolia C. A. Meyer in producing seedlings and reforestation in the northern provinces, there are still many problems such as establishment and survival, branching and forking, and the small and moderate growth of the seedlings. Therefore, it seems necessary to find methods to improve the quality of seedlings produced in the nursery and the growth of reforestation. The aim of the study was to evaluate the establishment and growth of Caucasian oak seedlings, obtained from 9 populations in the Hyrcanian forest in a nursery in the center of Mazandaran.

    Material and Method

    In each of the nine populations, seeds were collected from 10 individual oak trees. The collected seeds were planted in a completely random block design with three replication in the Calmardi nursery located at Nekachoob Company in Naka city. Collar diameter and height were measured, the number of branches of seedlings counted, and the percentage of branches and forks recorded in two consecutive years.

    Results

    The analysis of variance resulted in the effect of population on the diameter, height, and, number of branches of biennial seedlings being significant (p<0.01). But in terms of the percentage of fork seedlings, the difference between seed origins was not significant. The highest amount of collar diameter was related to seedlings obtained from seeds of Neka lowland and Chamestan populations. The lowest amount of collar diameter is related to seedlings obtained from seeds of Daraksh and Gilan upland populations. The maximum and minimum height of biennial seedlings in the Chalmardi nursery was 53.57 cm and 37.95 cm and were related to seedlings of Neka lowland and Gilan upland origins, respectively.

    Conclusion

    In general, it was concluded that seed transfer from habitats that are less than 250 km away from the nursery would not have an adverse effect on seedlings' growth. But at a certain distance, the transfer of seedlings from the east to the west Hyrcanian forests will have a better result than the transfer of seeds from the west to the east.

    Keywords: Aeedling, Caucasian oak, Distance, Nursery, Seed transfer
  • Hamed Yousefzadeh *, Masoud Tabari, Kambiz Espahbodi
    Persian Maple, Acer velutinum, has a wide distribution in Hyrcanian forests. In this investigation, a provenance test (two years) was conducted with the open-pollinated seeds of seven populations collected from different altitudinal gradients. In the first year, all populations' seedling height and diameter/height ratio decreased significantly. However, no significant difference in collar diameter was detected in the populations. Seedlings from the populations of the lower altitudes (<700m) tended to grow taller compared to those from the higher altitudes (>1200m). The productivity in the first year indicated that some populations originating from the middle altitudes had higher production. In contrast, during the first growing season, there were no significant differences in survival rate among the various origins. In the second year, the seedlings originated from the middle altitudes as well as the local province (cite the elevation) had the highest survival rate. To minimize the mortality rate, we categorized four altitudinal groups and recommended restoring the genetic type of coverage of the original forest, using the seed from the same zone, because seeds from other zones have increased mortality.
    Keywords: Acer velutinum, Cold resistance, Seed source, Seed zone, Seedling production
  • کامبیز اسپهبدی*، علی اشرف مهرابی، عباس قمری زارع

    تهیه بذر و نهال های شناسنامه دار و مناسب از گونه های درختی و درختچه ای جنگلی که سازگاری و تنوع ژنتیکی مناسب برای نواحی مختلف رویشی کشور داشته باشند، به عنوان پیش نیاز برنامه های اجرایی در احیاء و توسعه جنگل پذیرفته شده است. از آنجا که در برنامه راهبردی احیاء و توسعه جنگل های ایران، جنگل کاری در سطوح وسیع پیش بینی شد، لازم است توسعه باغ های بذر به عنوان راهبردی آزمون شده، بیشتر مورد توجه قرار گیرد. بر اساس تجارب پژوهشی- اجرایی موجود، مدل هایی که بین تنوع ژنتیکی و دستاورد ژنتیکی در تولید بذر تعادل ایجاد کنند، کارایی لازم در تولید انبوه و باکیفیت بذر و نهال در کوتاه، میان و بلندمدت را خواهند داشت. با این رویکرد، منابع تامین بذر هم شامل محوطه های بذرگیری و هم باغ های بذر خواهد بود. از این رو، برای تشکیل باغ بذر در نواحی مختلف رویشی، ابتدا محوطه های بذرگیری شناسایی شده و مورد ارزیابی قرار می گیرد. با ارزیابی ژنتیکی (مبتنی بر روش های مولکولی) و فنوتیپی (مبتنی بر آزمون نتاج) پایه های مناسب در هر محوطه بذرگیری، برای تامین موقت بذر پیش از تشکیل و یا بذردهی باغ های بذر و یا در مواردی به دلیل عدم امکان تشکیل باغ بذر، به صورت دایمی شناسایی و گزینش خواهند شد. در مرحله بعد، با تلفیق داده های مربوط به بررسی های مولکولی و نتایج آزمون های نتاج، تعداد مناسبی از پایه های مادری با توان ژنتیکی مناسب و قابلیت انتقال صفات برتر به نسل-های بعد، برای تشکیل باغ بذر گزینش شده و باغ بذر با نهال های این پایه های مادری تشکیل می شود.

    کلید واژگان: آزمون نتاج, باغ بذر, محوطه بذرگیری, منابع تامین بذر
    Kambiz Espahbodi *, Aliashraf Mehrabi, Abbas Ghamarizareh

    supplying the certified and suitable seeds and seedlings of forest trees and shrubs species that have suitable compatibility and genetic diversity for different vegetation areas of the country has been accepted as a prerequisite for executive programs in forest rehabilitation and development. Since the strategic plan for forest development of Iran, envisages about 2,000,000 hectares of seedling planting or seeding in a 10-year duration, it is necessary to pay more attention to the development of seed orchards as a tested strategy. Based on the existing research-executive experiences, models should be presented that, by creating a balance between genetic diversity and genetic gain, have the necessary efficiency in mass production and quality seeds and seedlings in the short, medium, and long term. With this approach, seed supply sources in Iran will include both seed production areas and seed orchards. Therefore, in order to form a seed orchard in different vegetation areas, first, the seed production areas are identified and evaluated. By genetic and phenotypic evaluation of the seed production areas (by molecular methods and progeny tests), suitable rootstocks for temporary seed supply before the formation or sowing of seed orchards or in some cases due to the impossibility of forming the seed orchard, to be permanently identified, selected and managed. In the next step, by combining the data related to molecular studies and the results of progeny tests, an appropriate number of maternal rootstocks, and the seed orchard formed with the seedlings of these maternal plants.

    Keywords: progeny test, seed orchard, seed production areas, Seed supply sources
  • کامبیز اسپهبدی*، حامد یوسف زاده، مالک نصیری

    راش شرقی (Fagus orientalis Lipsky) یکی از مهمترین گونه های صنعتی جنگل های هیرکانی است که از حدود نیم قرن گذشته تا کنون در قالب طرح های جنگل داری با شیوه های مختلف جنگل شناسی ازجمله تک گزینی مورد بهره برداری قرار گرفته است. تنوع ژنتیکی در درختان و درختچه های جنگلی، برای سازگاری مستمر آنها با شرایط محیطی جدید، حیاتی است. این پژوهش با هدف بررسی تنوع ژنتیکی راش در چند قطعه بهره برداری شده به شیوه تک گزینی و مقایسه آن با تنوع ژنتیکی در قطعه شاهد در طرح جنگل داری مجموعه موزیسای جنگل های هفت خال شرکت نکاچوب اجرا شد. نمونه برداری به صورت جفتی از برگ های 60 درخت بالغ در قطعه شاهد و قطعه های بهره-برداری شده انجام شد. برای ارزیابی تنوع ژنتیکی از 10 آغازگر ریزماهواره استفاده گردید. نتایج نشان داد در هر 10 جایگاه ژنی مورد بررسی، قطعات چندشکل تکثیر شد. میزان هتروزیگوسیتی مشاهده شده در قطعه شاهد و قطعه های بهره برداری شده به ترتیب 52/0 و 49/0 شد. فراوانی آلل های اختصاصی در درختان مادری در قطعه شاهد و بهره برداری شده به ترتیب 75/3 و 19/3 بود. از نظر تعداد کل آلل ها، آلل های اختصاصی، غنای آللی و هتروزیگوسیتی تفاوتی بین درختان راش در قطعه شاهد و قطعه های بهره برداری شده دیده نشد. بااین حال هتروزیگوسیتی مشاهده شده در قطعه شاهد و قطعه های بهره برداری شده، به ترتیب 41 و 45 درصد کمتر از هتروزیگوسیتی مورد انتظار بود. در مجموع  بر اساس پارامترهای ژنتیکی استخراج شده از 10 آغازگر ریزماهواره نتیجه گیری شد که سیستم بهره برداری به شیوه تک گزینی روی تنوع ژنتیکی توده های مادری راش در جنگل های مورد بررسی اثر منفی نداشته است.

    کلید واژگان: تنوع ژنتیکی, نشانگر ریزماهواره (SSR), بهره برداری, شیوه تک گزینی, راش شرقی
    Kambiz Espahbodi *, Hamed Yousefzadeh, Malek Nasiri

    Oriental beech (Fagus orientalis L.) is one of the most important industrial species in Hyrcanian forests which exploited via forestry projects with various methods, including a single selection method since the last half-century. Genetic diversity in forest trees is critical for their adaptation to the new environmental conditions. This study was aimed to study the effect of single selection method on genetic diversity of oriental beech in the forests of the east of Mazandaran province, Iran by comparing two management method in protected and exploited plots using single selection method in Haftkhal Forestry Plan. Paired sampling was performed from the leaves of 60 mature trees in the control and exploited plots. Ten microsatellite primers were used to assess the genetic diversity. The results showed that a total of all 10 microsatellites loci produced polymorphism bands. The amount of heterozygosity was 0.52 and 0.49 in the control and exploited stands, respectively. The frequency of specific alleles in mother trees were 3.75 and 3.19 in the control and exploited stands, respectively. Based on the single selection method, beech trees were not significantly different in the control and the exploited plots in terms of the total number of alleles, specific alleles, allelic richness and heterozygosity. However, the observed heterozygosity was 41 and 45% lower than the expected heterozygosity in the control and exploited stands, respectively. Therefore, based on the genetic parameters extracted from 10 microsatellite primers; it was concluded that the single selection exploited method did not have a negative effect on the genetic diversity of mother beech masses in the studied forests.

    Keywords: Genetic diversity, managed stand, oriental beech, protected stand, Single cutting system
  • فرهاد اسدی*، شیرین علیپور، ضیاء الدین باده یان، حامد یوسف زاده، کامبیز اسپهبدی
    تتخریب جنگل های هیرکانی، باعث تکه تکه شدن رویشگاه سفیدپلت (Populus caspica Bornm.) و از بین رفتن بخش عظیمی از ذخایر ژنتیکی آنها شده است. این گونه در نواحی جنوبی خزر پراکنش دارد و در لیست درختان در معرض خطر انقراض گزارش شده است. به منظور انتخاب درختان متنوع و حفاظت این ذخایر ژنی در کلکسیون، ابتدا رویشگاه های مختلف آن در سراسر نوار جنوبی خزر از آستارا تا جنگل گلستان مطالعه و در نهایت تعداد 20 رویشگاه شناسایی شد. آنگاه DNA برگ 359 درخت متعلق به این رویشگاه ها استخراج شد. بااین حال، پس از حذف یکنواختی کلون ‏ها، پارامترهای ژنتیکی برای 314 درخت با استفاده از 14 نشانگر ریزماهواره محاسبه شد. این آغازگر ها در 314 فرد سفیدپلت 80 آلل را نشان دادند. مقادیر هتروزیگوسیتی مورد انتظار در هر مکان ژنی از 085/0 تا 765/0 و هتروزیگوسیتی مشاهده شده از 069/0 تا 689/0 متغیر بود. بیشترین و کمترین مقادیر غنای آللی در لووه و تنکابن به ترتیب برابر 03/3 و 17/2 برآورد شد. ضریب درون آمیزی عامل احتمالی انحراف از تعادل هاردی-واینبرگ بود. فقط 8/0 درصد افراد در یک جمعیت سفیدپلت مهاجر بودند. به طورکلی جریان ژن نامتقارن و شدت آن کم بود. آزمون مانتل نشان داد که همبستگی معنی داری بین فاصله ژنتیکی و فاصله جغرافیایی در سفیدپلت وجود ندارد. بااین حال ارتفاع یک مانع جدی برای وقوع جریان ژن در سراسر دامنه شرقی و غربی گسترش سفیدپلت محسوب می شود. در پایان به منظور حفظ ذخایر توارثی و بر اساس نتایج مطالعه مولکولی، پایه های متنوع سفیدپلت تکثیر و در کلکسیون مربوطه کاشته شدند.
    کلید واژگان: تولید چوب, حفاظت, ذخائر توارثی, ریزماهواره
    Farhad Asadi *, Shirin Alipour, Ziaedin Badehian, Hamed Yousefzadeh, Kambiz Espahbodi
    The destruction of Hyrcanian forests has led to the fragmentation of the Caspian poplar (Populus caspica Bornm.) habitat and the destruction of a large part of its genetic resources. This species is distributed in the southern regions of the Caspian Sea, although it has been reported in the list of endangered trees. To select various trees and conserve their gene pools via the collection, their diverse habitats throughout the southern Caspian strip from Astara to Golestan forest were studied, and subsequently, 20 habitats were identified. DNA extraction from the leaves of 359 trees belonging to these habitats was then extracted. After homogeneity removal, genetic parameters were estimated for 314 trees using 14 microsatellite markers. These primers showed 80 alleles in 314 trees of P. caspica. Expected heterozygosity values in each locus ranged from 0.085 to 0.765, while the observed heterozygosity ranged from 0.069 to 0.689. The highest and lowest amount of allelic richness with values of 3.03 and 2.17 were estimated in Loveh and Tonekabon, respectively. The inbreeding coefficient was a possible factor in the Hardy-Weinberg equilibrium deviation. Only 0.8% of trees in a population were immigrants. In general, gene flow was asymmetric and its severity was low. Mantel test showed that there was no significant correlation between genetic distance and geographical distance. However, altitude was a serious barrier to gene flow across the eastern and western slopes of the Caspian poplar distribution. Finally, to preserve its genetic resources, based on the results of molecular, some stocks of this species were clonaly propagated and planted in a relevant collection.
    Keywords: wood production, Protection, gene pool, Microsatellites
  • کامبیز اسپهبدی*

    بذرکاری و نهال کاری در عرصه های تخریب شده جنگلی و غیرجنگلی با هدف توسعه جنگل جزو برنامه های دایمی سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور در نواحی رویشی مختلف ایران است. یکی از مهم ترین عوامل تاثیرگذار در استقرار، رشد، تولید زی توده و سازگاری جنگل کاری ها با پیامدهای غیر منتظره اقلیمی، کیفیت بذرهای مورد استفاده است. استفاده از بذرهای نامطلوب که سازگاری و تولید جنگل کاری ها را تحت الشعاع قرار می دهد از یک سو باعث هدررفت منابع شده و از سوی دیگر موجب فرسایش ژنتیکی و کاهش تاب آوری جنگل کاری ها در مقابل استرس های ناشی از خشکی، نوسان های شدید دما و طغیان آفات و امراض و در نهایت نابودی جنگل کاری ها می شود. به همین دلیل، تامین بذر از منابع مطمین یکی از اصلی ترین عامل موفقیت جنگل کاری ها محسوب می شود. به طور معمول، بذر را می توان از منابع مختلف از جمله تک درختان دارای بذر فراوان، محوطه های بذرگیری و یا باغ های بذر تامین کرد. تامین بذر از تک درختانی که توانمندی آنها در انتقال صفات برتر به نسل های بعد به اثبات نرسیده باشد، نه تنها استقرار و رشد نهال های مورد استفاده در جنگل کاری ها را تحت الشعاع قرار می دهد، بلکه باعث خالص سازی، تقویت خویشاوندی و آسیب پذیری شدید توده های جنگل کاری در مقابل استرس های محیطی می شود. از این رو، ضرورت دارد تا در برنامه های توسعه جنگل، ضمن توجه به تولید زی توده (چوب، برگ، علوفه، لاشریزه و غیره) به حفظ تنوع ژنتیکی نیز توجه شود. در بین منابع متعدد جمع آوری بذر، محوطه های بذرگیری از نظر توجه به جمع آوری بذر از پایه های درختی و درختچه ای متعدد، بیشتر از سایر منابع بذری می تواند به پایداری جنگل کاری ها در مقابله با استرس های محیطی در آینده کمک کند...

  • سید رضامصطفی نژاد*، محمدرضا پورمجیدیان، کامبیز اسپهبدی، علی اقتصادی

    فشردگی خاک جنگل در اثر به کارگیری ماشین آلات چوب کشی و قدرت و وزن بالای آنها بوده و سبب تغییرات در خصوصیات فیزیکی خاک می شود. کاهش رویش درخت در اغلب بررسی های انجام شده از بیشترین آثار منفی تردد ماشین چوب کشی است. هدف این تحقیق بررسی اثرات تعداد تردد اسکیدر در جهت های مختلف چوب کشی (چوب کشی رو به بالا و چوب کشی رو به پایین) بر فشردگی خاک و استقرار نهال های جنگلی انجام گرفت، که با استفاده از اسکیدر چرخ لاستیکی تیمبرجک C450 در دو پارسل 9 و 11 سری دهمیان، شرکت سهامی و بهره برداری چوب فریم اجراء گردید. تعداد تردد در پنج سطح (صفر بار (شاهد) 1 تا 5، 6 تا 10، 11 تا15 و بیش از 15 بار تردد) و جهت های چوب کشی در دو سطح (چوب کشی به بالا و چوب کشی به پایین) اندازه گیری شدند. بعد از عملیات چوب کشی، در داخل مسیر قطعات نمونه مربع شکل به مساحت 9 مترمربع پیاده گردید. وزن مخصوص ظاهری خاک، تراکم و حجم ریشه نهال نیز دراین قطعات در محل شاهد و رد چرخ اسکیدر بررسی گردید. نتایج نشان داد که بیشترین افزایش وزن مخصوص ظاهری درترددهای اولیه (1 تا5 تردد) اتفاق افتاده است، افزایش وزن مخصوص ظاهری خاک در اثرچوب کشی تا عمق 30 سانتی متری نیزقابل توجه است. فشردگی خاک در چوب کشی رو به بالا بیشتر (gr/cm3 24/1) از چوب کشی رو به پایین gr/cm3)19/1) است. جهت های چوب کشی رو به بالا و رو به پایین دامنه روی تراکم نهال ها تاثیری نداشت. تعداد تردد بیش از 10 بار در هر دو جهت چوب کشی (به بالا وپایین) باعث کاهش تعداد و رشد نهال گردید. تعداد تردد مجاز در چوب کشی رو به بالا 8-7 بار و در چوب کشی رو به پایین 12-11 بار تعیین گردید.

    کلید واژگان: استقرار نهال, جهت چوب کشی, حجم ریشه, وزن مخصوص
    Seyed Reza Mostafanezhad*, Mohammad Reza Pourmadjidian, Kambiz Espahbodi, Ali Eghtesadi

    Forest soil compaction influenced by the use of skidders machineries, its power and weight, then causes changes on specific physical characteristics of soil. In most of the investigations, the negative effects of skidder traffic is reduction in growth of trees. The aim of this research was investigating the effects of number of skidder traffic in different skidding direction (uphill and downhill skidding) on soil compaction and forest seedlings establishment, through using rubber–tired skidder, the Timber jack 450c in compartments 9 and 11 series of the Dehmian exploitation corporation Choob-e-Farim company. The number of traffic at five levels (0, 1-5, 6-10, 11-15 and >15 passes) and two levels of skidding directions (uphill and downhill) were measured. After logging operations, sample plots with 9m2 size were recorded within the skidding trails. Bulk density, seedling density and root volume were measured on the disturbed surface and within the skidding trails. Results showed that the most bulk density increase was occurred during the first few passes of skidder (1-5 traffic). The increases in bulk density were considerable at the sampling depth of 20-30 cm. Uphill skidding soil compaction were higher (1/24 gr/cm3) than downhill skidding (1/19 gr/cm3). Uphill and downhill skidding directions did not affect the seedlings density. Traffics by more than 10 times at uphill and downhill skidding reduced the seedlings density and growth. The number of allowed traffics in uphill and downhill determined 7-8 and 11-12 times respectively.

    Keywords: Seedling Establishment, Skidding Direction, Root Volume, Bulk Density
  • حجت الله شعبانی ورکی، سهراب الوانی نژاد*، کامبیز اسپهبدی
    شیردار(Acer cappadocicum Gled.) یکی از گونه های جنس افرا و جزء گونه های درختی مهم و بومی جنگل های شمال کشور است. هدف از انجام پژوهش پیش رو بررسی برخی از خصوصیات رویشگاهی و صفات کیفی درختان شیردار در جنگل های جنوب ساری بود. با مطالعه و بررسی جنگل های منطقه مورد مطالعه، بخش هایی که شیردار در آنجا حضور داشت، انتخاب شد و 93 قطعه نمونه 10 آری در شرایط فیزیوگرافیک مختلف (ارتفاع از سطح دریا، شیب و جهت جغرافیایی) به طور انتخابی پیاده شد. در قطعات نمونه، مشخصات جغرافیایی منطقه و صفات کمی و کیفی درختان شیردار ثبت شد. به منظور بررسی شرایط خاک منطقه نیز 20 نمونه خاک به طور تصادفی برداشت شد. نتایج نشان داد که تعداد درختان شیردار در هر قطعه نمونه از حداقل یک تا حداکثر 29 درخت متغیر بود. اثر فاکتورهای فیزیوگرافی شامل شیب، جهت جغرافیایی و ارتفاع از سطح دریا بر پراکنش شیردار معنی دار بود، به طوری که بیشترین فراوانی شیردار در شیب 21 تا 40 درصد، جهت شرقی و محدوده ارتفاعی 1501 تا 1700 متر از سطح دریا مشاهده شد. کمترین درختان راستار شیردار در شیب یک تا 20 درصد، جهت شرقی و ارتفاع 1701 تا 1900 متر از سطح دریا مشاهده شد و بیشترین درختان قائم شیردار نیز در شیب 81 تا 150 درصد، جهت غربی و ارتفاع 1901 تا 2100 متر از سطح دریا دیده شد. همچنین بیشترین فراوانی درختان شیردار در خاک های لومی مشاهده شد، اما قطورترین و بلندترین درختان شیردار در خاک هایی با بافت رسی حضور داشتند.
    کلید واژگان: جنگل های هیرکانی, شیردار, عامل های خاکی, عامل های رویشگاهی
    Hojjatollah Shabani Varaki, Sohrab Alvaninejad*, Kambiz Espahbodi
    The cappadocian maple (Acer cappadocicum Gled.) is one the important maple species and native to the northern forests of Iran. The aim of this study was to investigate some habitat characteristics and quality of A. cappadocicum in the forests of south Sari in Mazandaran province. To this aim, parts of forests with high a presence of this species were selected and 93 sample plots of 0.1 ha each were established with selective sampling method in different physiographic conditions (elevation, slope gradient and aspect). Geographical conditions of each plot as well as the quantitative and qualitative traits of maple trees were recorded. To survey soil properties, 20 soil samples were also randomly collected. The results showed that the number of maple trees varied between 1 to 29 in each sample plot. Moreover, the Physiographic factors significantly affected the distribution of maple trees, and the highest abundance was observed between 21% to 40% slopes, Eastern aspect and altitudes ranging between 1501 to 1700 meters above sea level. On the contrary, the lowest number of erect maple trees was observed on 1 to 20% slope, East aspect and between 1701 to 1900 meters altitude, whereas vertical maple trees were mostly observed in 81 to 150% slopes, western aspect as well as 1901 to 2100 m above sea level. The maple trees were mostly abundant in loamy soils, but the thickest and highest individuals occurred on clay soils.
    Keywords: Acer cappadocicum, habitat factors, Hyrcanian forests, soil factors
  • Kambiz Espahbodi
    In the last decade, frequency of late cold incidence has increased in the upland forest nurseries. The aim of present study was to reduce the damage caused by spring frost and to increase the efficiency of Persian maple seedlings production in mountain nurseries. This study was conducted as split plot design with two main treatments and three replications in two consecutive years (2009-2010) in Farim Wood Company nursery, Mazandaran Province, Iran. Maple seeds were collected from a site located near the nursery. The main treatment was seedlings protection in two levels of covering the seedlings during the cold days and without covering. Sowing date was sub-treated and applied at six levels (2nd week of Dec., mid-Jan., 1st week of Feb., 3rd week of Feb., 3rd week of Mar. and mid-April).The results showed that seedling covered and seed sowing dates had significant (p<0.01) effect on reducing frost damage. Besides, interaction effect of sowing date and seedling cover was significant (p<0.01) in both years. There was no significant (p>0.05) effect between the sowing dates in protected plots. Overall, mortality of seedlings gradually reduced with shifting sowing date to March in uncovered plots. The maximum mortality rate was related to the sowing in 3rd week of February. Losses of seedlings were the same in covered and uncovered plots in mid-April sowing dates. In the unprotected plots, the maximum losses of seedlings were recorded in the sowing dates before March. In fact, if seed sowing of A. velutinum was postponed until early spring, the seedlings mortality rates were not significantly different in both treatments.
    Keywords: Acer velutinum, Germination, North of Iran, Seedling cold injury, Sowing date
  • مجید الداغی، کامبیز اسپهبدی، اعظم سلیمی، رقیه خاکسار
    پلت یکی از مهم ترین گونه های تجاری جنگلی محسوب می شود. برای بررسی تنوع ژنتیکی، استفاده از آنزیم پراکسیداز به دلیل وجود چندشکلی های فراوان و حساسیت نسبتا زیاد آن به شرایط محیطی، رایج است. تحقیق حاضر با هدف بررسی تغییرات کمی و کیفی آنزیم پراکسیداز در شرایط متفاوت نگهداری نمونه های گیاهی و نیز در بافت های مختلف درخت پلت انجام شد. از بافت های مختلف (شاخه یک ساله، شاخه دو ساله، پوست تنه و برگ) چهار پایه پلت نمونه برداری شد. نمونه ها در سه وضعیت یخچال معمولی (°C4+)، فریزر (°C20-) و نیتروژن مایع (°C196-) تا زمان عصاره گیری نگهداری شدند. نتایج بررسی فعالیت کیفی آنزیم پراکسیداز حاکی از ظهور 11 باند آیزوزایمی بر روی ژل اکریل آمید بود که در ناحیه مولکول های سنگین و متوسط قرار داشتند. بیشترین جایگاه ظهور باندهای آیزوزایمی، در نمونه های نگهداری شده در یخچال مشاهده گردید. برای شاخه های یک ساله و دو ساله، تعداد جایگاه های ظهور باندها در نمونه های فریزر با نمونه های یخچال برابری می کرد و بیشتر از تعداد باندهای نمونه های نیتروژن مایع بود. در مورد نمونه های برگ تعداد جایگاه های ظهور باند در دو وضعیت نگهداری در یخچال و نیتروژن مایع با یکدیگر برابر و بیشتر از جایگاه های ظهور برای نمونه های فریزر بود. در نمونه های پوست تنه، بیشترین تعداد باند به نمونه های نگهداری شده در یخچال مربوط بود. از بین نمونه های نگهداری شده در یخچال، بیشترین فعالیت کمی و کیفی آنزیم پراکسیداز به ترتیب در نمونه های پوست تنه، برگ و شاخه (یک ساله و دوساله) مشاهده شد. درمجموع می توان گفت دمای °C4+ بهترین شرایط برای نگهداری بافت های مختلف و پوست بهترین بافت پلت برای مطالعات آنزیمی است.
    کلید واژگان: پلت, شرایط نگهداری, بافت گیاهی, پراکسیداز, مطالعه آنزیمی
    Majid Aldaghi, Kambiz Espahbodi, Azam Salimi, Roghayeh Khaksar
    Acer velutinum Boiss. is considered as one of the most important of forest tree. Due to the abundant polymorphism and high sensitivity to environmental conditions, using the Peroxidase to study the genetic diversity is very common. The current study aimed to assess the qualitative and quantitative changes of peroxidase in different maintenance conditions of plant samples and also in different vegetative tissues of maple tree. Different tissues (one-year and two-year branches, trunk bark and leaves) were taken from four maple trees. Samples were conserved in three different status, refrigerator (°C), freezer (-20°C) and nitrogen liquid (-196°C) until the time of enzyme extraction. Survey of peroxidase qualitative activity showed that 11 isozyme bands were appeared on acrylamide gels in the sections of heavy- and medium-sized molecules. Maximum isozyme bands were emerged for the samples stored in refrigerator. For one-year and two-year old branches, the number of band positions for refrigerator and freezer stored samples was the same. In terms of number of band stations, samples stored in liquid nitrogen was in the next category. For leaf samples, the number of band positions for refrigerator and nitrogen conserved samples was equal and maximum, and the number of bands for freezer stored samples was in second category. The largest number of bands emerged in bark samples were related to those which conserved in refrigerator. Among the all samples stored in refrigerator, maximum quantitative and qualitative activity of peroxidase was related to the trunk bark, leaf and eventually the branches samples, respectively. So, °C and trunk bark are the most suitable condition and tissue, respectively, for enzymatic studies on maple.
    Keywords: Maple, Conservation condition, Plant tissue, Peroxidase, Enzymatic study
  • رقیه خاکسار، مجید الداغی*، اعظم سلیمی، کامبیز اسپهبدی

    آنزیم پراکسیداز به عنوان شاخص تغییرات فیزیولوژیک در گیاهان همواره مورد توجه محققان بوده است. این مطالعه با هدف بررسی تغییرات کمی و کیفی آیزوزایم های پراکسیداز در پایه های افراپلت (Acer velutinum Boiss.) در منطقه جنگلی هزارجریب استان مازندران انجام شد. در اواسط فصل پاییز تعداد 30 پایه درخت افراپلت در سه دامنه ارتفاعی (کمتر از 700، بین 800 تا 1000 و بیشتر از 1500 متر از سطح دریا) انتخاب شده و از پوست تنه آن ها نمونه برداری شد. پس از تهیه نمونه های مورد نظر و عصاره گیری از آن ها، مطالعات کمی آنزیمی توسط دستگاه اسپکتروفتومتر و مطالعات کیفی با استفاده از روش الکتروفورز ژل پلی اکریل آمید انجام شد. بر اساس فعالیت کمی آنزیم پراکسیداز در پوست تنه پایه های افراپلت در رویشگاه های بالابند، میان بند و پایین بند اختلاف معنی دار در سطح احتمال 95% دیده شد. بر این اساس، سه رویشگاه مورد بررسی از لحاظ فعالیت کمی آنزیم تا حد زیادی قابل تفکیک از یکدیگر بودند. بررسی فعالیت کیفی آنزیم پراکسیداز نیز نشان داد که این آنزیم برای مطالعه تنوع ژنتیکی در درون و بین رویشگاه های افراپلت کارآیی لازم را دارد. بعلاوه نتایج این تحقیق حاکی از آن بود که فراوانی ظهور باندهای کاتدی در رویشگاه های بالابند و میان بند نسبتا بیشتر بود که علت این امر را می توان به احتمال وقوع سرمای دیررس بهاره در ارتفاعات بالاتر از 800 متر نسبت داد.

    کلید واژگان: افراپلت, ارتفاع, پراکسیداز, آیزوزایم, الکتروفورز
    Roghayeh Khaksar, Majid Aldaghi, Aazam Salimi, Kambiz Espahbodi

    Peroxidase enzyme has considered by researchers as an indicator of physiological changes in plants. The main purpose of this study was investigation of qualitative and quantitative changes of peroxidase isozymes of maple in Hezarjarib forest in Mazandaran province، Iran. At middle of autumn، 30 maple trees were selected in three altitude ranges (less than 700، between 800 to 1000، more than 1500 meters above sea level). Samples were taken from trees trunk bark. After enzyme extraction from the samples، quantitative studies were performed by spectrophotometer and qualitative studies were done using polyacrylamide gel electrophoresis. Based on peroxidase activity on the bark of the maple trees، significant differences were observed between the sites in low-، mid- and high-lands. Accordingly، the three altitudinal sites in terms of quantitative enzyme activities were largely segregated from each other. Qualitative assays of peroxidase activity showed that the enzyme was efficient for studying genetic variation within and between maple habitats. Furthermore، the results indicated that frequency of emergence of cathodic bands in high-land and mid-land forests were more than that in low-land. This is probably related to the spring frost that can be attributed to the higher altitude of 800 meters.

    Keywords: Maple, Altitude, peroxidase, isozymes, electrophoresis
  • کامبیر اسپهبدی، سیف الله خورنکه
    این تحقیق با هدف ارزیابی تاثیر تاریخ کاشت بذر روی کاهش خسارت سرمای دیررس بهاره و رشد در نونهال-های افراپلت در یک نهالستان کوهستانی اجرا شد. در این تحقیق اثر شش سطح تیمار تاریخ کاشت (اواسط آذر، هفته آخر دی، اواسط بهمن، هفته اول اسفند، هفته اول فروردین و هفته آخر فروردین) در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در دو سال متوالی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که اثر تیمار تاریخ کاشت روی جوانه زنی (سبزشدن) بذر افراپلت، تلفات ناشی از سرمای دیررس و رویش ارتفاعی نونهالهای افرا پلت در سطح (p)
    کلید واژگان: افراپلت, بذر, تاریخ کاشت, تلفات سرما, نونهال
    Kambiz Espahbodi, Seifollah Khorankeh
    This research aims to reduce maple (Acer veluotinom Boiss.) seedlings damage and seedling growth due to spring late coldness in an mountain. nursery. The research was carried out during 2007 and 2008، in Darzikola nursery (Farim Wood Co(. of Mazandaran province of I. R. Iran. Seeds were treated by six levels of sowing dates (First week of December (1)، second week of January (2) first week of February (3)، fourth week of February (4)، fourth week of March (5)، second week of April (6)، under random block design with three replications. The trial was repeated for two years. Results showed that effects of sowing date on maple seeds germination rate، seedlings mortality rate and seedlings height growth (p)
    Keywords: maple, seed, sowing date, mortality, latecold
  • خلیل چابک، کامبیز اسپهبدی
    این تحقیق به منظور بررسی اثرتاریخ های مختلف کاشت بر عملکرد بذر و علوفه شبدر برسیم برای مدت دو سال در ایستگاه تحقیقات زراعی بایع کلا واقع در 40 کیلومتری مرکز استان مازندران انجام گردید. تیمارهای تاریخ کاشت در 5 سطح به فاصله 15 روز از هم شامل کاشت در 10 مهر، 25 مهر، 10 آبان، 25 آبان و 10 آذر منظور گردیدند. برداشت علوفه 90 روز پس از کاشت صورت گرفت. تحقیق در قالب طرح آزمایشی بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا گردیده و به مدت دو سال نیز تکرار شد. نتایج این تحقیق نشان دادند که اثر تاریخ کاشت روی تولید بذر و علوفه در سطح احتمال 1 درصد معنی دار است. اختلاف بین دو سال کاشت در خصوص میزان تولید بذر معنی دار شد. در همه تاریخ های کاشت، تولید بذر در سال دوم بیشتر از تولید آن در سال اول شد. اثر متقابل سال و تاریخ کاشت در خصوص تولید بذر معنی دار نشد. نتایج با توجه به مقایسه میانگین ها با استفاده ازآزمون دانکن مشخص گردید که تاریخ های کاشت 10 و 25 مهر به ترتیب با تولید 22/1001 و 60/960 کیلوگرم بذر در هکتار بهترین تیمار می باشند. از نظر تولید علوفه خشک نیز تاریخ های 10 و 25 مهر به ترتیب با تولید 04/2 و 11/2 تن علوفه خشک در هکتار در گروه بهترین تیمارها قرار گرفتند. بعد از بیست و پنجم مهر، تاخیر در تاریخ کاشت، تولید بذر و عملکرد علوفه را به طور معنی داری کاهش داد. از این رو پیشنهاد می شود که بذر شبدر برسیم در مازندران در فاصله 10 تا 25 مهر کاشته شود.
    کلید واژگان: شبدربرسیم, تاریخ کاشت, تولید بذر, تولید علوفه
    Khalil Chabok, Kambiz Espahbodi
    Field experiments were conducted to evaluate the effects of different seeding dates of Berseem clover (Trifolium alexandrinum L.) on its seed and forage productions. In this study، five seeding dates in 2 weeks intervals from October 1 to November 30 during 2002 to 2003 were used. The results showed that seeding dates significantly affect on seed and forage production in 2 years of experiment. Seeding on October 1 and October 15 were the best for either seed or forage production. Differences between two years of experiment were significant. Yield production in second year was more than that of first year. Interactions between seeding date and year was not significant. Therefore، it should recommend that planting of berseem clover during October 1 to October 15 is the best date for the Mazandaran environmental conditions.
    Keywords: Berseem clover, Trifolium alexandrinum, Seeding dats, Seed production, Forage yield
  • شهلا رئیسی، سید غلامعلی جلالی، کامبیز اسپهبدی
    برای بررسی تنوع ژنتیکی درون و بین جمعیتی گونه بلوط بلندمازو (Quercus castanefolia) بر اساس فعالیت کمی و کیفی آنزیم پراکسیداز، از 50 پایه درخت بلندمازو در پنج رویشگاه در جنگل های نکا و نور مازندران از ارتفاع 170 تا 1100 متر از سطح دریا، نمونه های شاخه یک ساله برداشت شد. پس از عصاره گیری از نمونه ها، بررسی کمی آنزیم پروکسیداز با استفاده از دستگاه اسپکتوفتومتر UV و بررسی کیفی آن با استفاده از روش پلی اکریل آمید ژل الکتروفورز (PAGE) انجام گردید. بر اساس نتایج بررسی کمی آنزیم پروکسیداز، بیشترین میزان فعالیت آنزیم به رویشگاه های واقع در ارتفاع میان بند (لاویج نور و خرم چماز نکا) مربوط شد. در بررسی کیفی آنزیم پروکسیداز با توجه به الگوهای باندی، رویشگاه های مورد بررسی در سه گروه قرار گرفتند و رویشگاه لایی پاسند (واقع در ارتفاعات) از بقیه جدا گردید. آنالیز خوشه ایباندهای ایزوآنزیمی 50 پایه بلندمازو را در 10 خوشه قرار داد. بیشترین فاصله ژنتیکی بین رویشگاه های میان بند و بالابند مشاهده شد. کمترین فاصله ژنتیکی بین رویشگاه های میان بند و پایین بند دیده شد. تغییرات ارتفاعی به خوبی در گروه بندی رویشگاه ها ایفای نقش کرده است به طوری که بیشترین فاصله ژنتیکی بین پایه های مرتفع ترین رویشگاه با پایه های کم ارتفاع ترین رویشگاه دیده شده است. بررسی تکثر آللی، تعداد آلل موثر و هتروزیگوسیتی و مقایسه مقادیر فوق با مطالعات خارجی نشان داد که تنوع آللی و هتروزیگوسیتی در جمعیت بلوط های هیرکانی بیشتر از بلوط های اروپاست، اما تنوع درون جمعیتی بلوط هیرکانی بیشتر از تنوع برون جمعیتی آن است.
    کلید واژگان: بلوط بلندمازو, پروکسیداز, تنوع ژنتیکی, تکثر آللی, هتروزیگوسیتی, فاصله ژنتیکی
    Shahla Reisi, Seyed Gholamali Jalali, Kambiz Espahbodi
    In order to determine the within and between genetic variation of Caspian oak (Quercus. castanefolia) populations, Based on quantitative and qualitative peroxides activity, 50 trees were selected in 5 habitats in Neka and Noor forest of Mazandaran in Iran. Habitat were located from 170 to 1100 meter above see level. One-year-old branch samples of trees was prepared to enzyme extraction. Quantitative studies accomplished by UV spectrophotometer (in 530 NM wave lengths) and qualitative studies performed by poly acryl amid gel electrophoresis (PAGE). Based on quantitative studies results, the most peroxides activity related to midland habitats (Ladvije and Khoram Chamaz). According to isozyme bands grouping, all five habitats classified in three groups. Laei Pasand habitat (1100 meter a.s.l.) performed a single group. A cluster analysis of 50 trees performed 10 clusters. The most genetic distance had been seen between midland habitats and highland habitats. The minimal genetic distance related to some trees of lowland habitats and midland habiatats. Therefore elevation changes were great role in habitats classification. According to allelic diversity, and heterozygosis values (compared with foreign studies) genetic variation of Caspian oak was higher than the European oaks habitats, but within genetic variation of Caucasian oak habitats was more than it's between genetic variation.
  • کامبیز اسپهبدی*، حسین میرزایی ندوشن، مسعود طبری، مسلم اکبری نیا، یحیی دهقان شورکی

    به منظور بررسی اثر سن پایه های مادری و تاثیر یک سال نگهداری بذر در انبار در رویاندن بذر بارانک در نهالستان، بذرهای 40 پایه بارانک در جنگل های سنگده ساری (ارتفاع از سطح دریا 1700 الی 2300 متر) در سال 1379 جمع آوری شده و در دو سال متوالی (1379 و1380) در گلدان های پلاستیکی کاشته و گلدان ها در فضای نهالستان اوریملک چوب فریم واقع در ارتفاع 1550 متری از سطح دریا قرار داده شدند. جوانه زنی بذر و زنده مانی نونهال ها طی دو سال بعد از هر یک از زمان کاشت های 1379 و 1380 بررسی شد. نتایج آزمون مقایسه میانگین ها نشان داد که اختلاف بین جوانه زنی سال اول بعد از هر یک از مراحل کاشت سالهای 1379و 1380 با هم در سطح (P<0.01) معنی دار است. تفاوت مجموع جوانه زنی دو ساله بعد از کاشت و زنده مانی نونهال های حاصل از دو زمان کاشت 1379 و 1380 با هم در سطح (P<0.01) معنی دار شد. مجموع تعداد بذرهای سبز شده از کاشت سال 1379، 9/22 درصد بیشتر از مجموع تعداد بذرهای جوانه زده از کاشت سال 1380 بود. مقدار کاهش جوانه زنی بین دو مرحله کاشت با افزایش قطر درختان و یا سن آنها رابطه مستقیم داشت به نحوی که کاهش جوانه زنی بذر درختان مسن بیشتر از درختان جوان بود. در هر یک از مراحل کاشت، بیشترین جوانه زنی در سال اول به بذرهای درختان میانسال واقع در طبقه قطری 30 مربوط می شد. بنابراین چنانچه از درختانی با قطرهای 26 الی35 بذر تهیه شود، بیشترین مقدار جوانه زنی در سال اول رخ خواهد داد. به علاوه، در این طبقه قطری، یک سال نگهداری بذر در انبار، کمترین مقدار کاهش قوه نامیه را به همراه خواهد داد.

    کلید واژگان: بارانک, نهالستان, قطر برابر سینه, رویاندن بذر, جوانه زنی, سال کاشت
    Kambiz Espahbodi*, Hosayn Mirzaie Nodoushan, MasOud Tabari, Moslem Akbarinia, Yahya Dehghan Shooraki

    In 2000, fourty seed trees which were located at Sanghdeh Forest of Caspian Region with altitude ranged between 1700 to 2300 m-above sea level, were selected. 200 seeds were collected from each tree, subsequently. The seeds were sown in 2000 and in 2001 repeatedly, in plastic bage containg forest soil and kept in a forest nursery located at the same forest at 1550 m. above sea level altitude. Seed germination and seedling survival was measured in 2000 and 2001. According to T-Test data analysis, there were significant differences between seed germinatin and seedling survival of the treatments in both years. Total seed germination (TSG) in 2000 was 9.22% more than TSG in 2001. Seed germination was correlated significantly and negatively with the seed trees age and diameter. Seed trees with moderate age and at diameter class of 30 cm, performed the highest percentage of seed germination in 2000 (without seed storage). There was minimum reduction in seed germination for seeds collected from trees at moderate diameter class and stored for one year.

    Keywords: Sorbus torminalis, seed tree, Age, germination, Storage
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال