به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

kambiz poshaneh

  • شیرین امینی، مژگان مردانی راد*، علی اکبر خسروی بابادی، کامبیز پوشنه
    مقدمه

    ناکارآمدی در فرایند تنظیم هیجان، مانع از بروز رفتارهای کارآمد و پاسخ های مقابله ای مناسب با موقعیت در روابط زناشویی، توسط فرد می شود که به نظر می رسد تحت تاثیر باورهای ارتباطی قرار داشته باشد.

    هدف

    هدف پژوهش حاضر تدوین مدل ساختاری رضایت زناشویی بر اساس باورهای ارتباطی با نقش میانجی گر تنظیم شناختی هیجان در زنان متاهل بود.

    روش

    پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی به روش معادلات ساختاری بود و جامعه آماری پژوهش حاضر را تمام زنان متاهل سنین 30 تا 50 سال مراجعه کننده به مراکز مشاوره در شهر تهران در شش ماهه اول سال 1401 تشکیل دادند که از میان آنها 371 زن با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس رضایت زناشویی انریچ، پرسشنامه باورهای ارتباطی و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان بود. جهت تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری با نرم افزارهای  SPSSنسخه 22 و AMOS نسخه 24 استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج پژوهش حاضر نشان داد بین باورهای ارتباطی و رضایت زناشویی با میانجیگری تنظیم شناختی هیجانی مثبت رابطه غیرمستقیم و معنادار وجود دارد (003/0=P، 11/2-=Z). همچنین، بین باورهای ارتباطی و رضایت زناشویی با میانجیگری تنظیم شناختی هیجانی منفی رابطه غیرمستقیم و معنادار وجود دارد (009/0=P، 78/1-=Z).

    نتیجه گیری

    نتایج نشان داد رضایت زناشویی بر اساس باورهای ارتباطی با نقش میانجی گر تنظیم شناختی هیجان در زنان متاهل پیش بینی می شود. به متخصصان زوج درمانگر و خانواده درمانگر پیشنهاد می شود، در مشاوره و زوج درمانی جهت افزایش رضایت زناشویی، بر باورهای ارتباطی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان نشات گرفته از آن توجه کنند.

    کلید واژگان: ارتباطی, تنظیم هیجان, زناشویی, زنان
    Shirin Amini, Mojgan Mardanirad*, Aliakbar Khosravi Babadi, Kambiz Poshaneh
    Introduction

    Inefficiency in the process of emotion regulation prevents the emergence of efficient behaviors and appropriate coping responses to the situation in marital relationships by the individual, which seems to be influenced by relational beliefs.

    Aim

    The present study aimed to formulate a structural model of marital satisfaction based on relational beliefs with the mediating role of cognitive emotion regulation in married women.

    Methods

    The current research was descriptive-correlation based on the method of structural equations and the statistical population of the present study consisted of all married women between the ages of 30 and 50 who were referred to counseling centers in Tehran in the first six months of 2022, among them 371 women were selected using the random clusters sampling method. The research tools included ENRICH Marital Satisfaction Scale, Relationship Belief Inventory, and Cognitive Emotion Regulation Questionnaire. For data analysis, Pearson's correlation method and structural equations were used with SPSS version 22 and AMOS version 24 software.

    Results

    The results of the present study showed there is an indirect and significant relationship between relational beliefs and marital satisfaction with the mediation of positive emotional cognitive regulation (P=0.003, Z=-2.11). There is an indirect and significant relationship between relational beliefs and marital satisfaction with the mediation of negative emotional cognitive regulation (P=0.009, Z=-1.78).

    Conclusion

    The results showed that marital satisfaction is predicted based on communication beliefs with the mediating role of cognitive emotion regulation in married women. It is suggested that couple therapists and family therapists pay attention to relational beliefs and cognitive emotion regulation strategies derived from them in counseling and couple therapy to increase marital satisfaction.

    Keywords: Relational, Emotion Regulation, Marital, Women
  • علی متقیان*، کامبیز پوشنه، حمید علیزاده، پریسا تجلی
    زمینه و هدف

    مشکلات کودکان با اختلال نافرمانی مقابله ای تا حد زیادی به رابطه ی والد - فرزندی ارتباط دارد، لذا در پژوهش حاضر، براساس روش سنتزپژوهی، یک الگوی اجرایی جامع برای آموزش والدین ارائه می شود. هدف پژوهش، شناسایی مولفه ها و عناصر آموزش فرزندپروری مثبت برای خانواده های کودکان با اختلال نافرمانی مقابله ای، تدوین برنامه و سنجش روایی محتوایی آن بود.

    روش

    روش پژوهش، کیفی و از نوع سنتزپژوهی است. جامعه آماری شامل تمامی مقالات و پژوهش های مرتبط با فرزندپروری مثبت بود. حجم نمونه تعداد 92 مقاله بود که در سال های 2010 تا 2023 منتشر شده بودند. با استفاده از سیاهه ی CASP و براساس معیارهای ورود و خروج، ابتدا 27 و سپس بعد از مطالعه ی چکیده ی اسناد، کیفیت مقالات و میزان مرتبط بودن، تعداد 12 مورد به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شد. جهت تحلیل داده ها از الگوی شش مرحله ای پتیکرو و روبرتس) 200 6 (و برای روایی محتوایی از شاخص روایی محتوایی استفاده شد.

    یافته ها

    طبق یافته های پژوهش، فرزندپروری مثبت بر 6 مضمون اصلی شامل: احترام متقابل و برابری، استفاده از پیامدهای طبیعی و منطقی، خودمختاری روانی، انضباط استقرایی، بلوغ و انتظارات بالا و صمیمیت، پذیرش و حساسیت والدین استوار است. روایی محتوایی براساس شاخص روایی محتوایی 86 / 0 بود که مبین روایی محتوایی قابل قبول برنامه است.

    نتیجه گیری

    باتوجه به اینکه، اختلال نافرمانی مقابله ای، بیشتر تحت تاثیر تعامل فرد با محیط اجتماعی و خصوصا خانواده می باشد و سبک فرزندپروری در بروز اختلال موثر است، برنامه طراحی شده، می تواند برای ارتقای مداخلات موجود و طراحی مداخلات نوین به کار رود.

    کلید واژگان: آموزش والدین, اختلال نافرمانی مقابله ای, فرزندپروری مثبت, کودکان
    Ali Motaghian*, Kambiz Poshaneh, Hamid Alizadeh, Parisa Tajalli
    background & purpose

    The problems of children with oppositional defiant disorder are largely related to the parent-child relationship, therefore in the current research, based on the research synthesis method, a comprehensive implementation model for parent education is presented. The aim of the research is to identify the components and elements of positive parenting for the families of children with oppositional defiant disorder, develop the program and evaluate its content validity.

    Method

    The research method is qualitative and research synthesis type. The statistical population included all articles and research related to positive parenting. The sample size was 92 articles that were published between 2010 and 2023. Using the CASP checklist and Based on the entry and exit criteria, first 27 and then after studying the abstract of the documents, the quality of the articles and the degree of relevance, 12 cases were selected as the research sample. Petticrew & Roberts(2006) six- stage model was used for data analysis, and Content Validity Index method was used for content validity.

    Results

    According to the findings of the research, positive parenting is based on six main theme including: mutual respect and equality, use of natural and logical consequences, psychological autonomy, inductive discipline, parental warmth, acceptance, and sensitivity. The content validity was based on the content validity index of 0. 86, which indicates the acceptable content validity of the program.

    Conclusion

    Considering that oppositional defiant disorder is more influenced by the interaction of the individual with the social environment, especially the family, and the parenting style is effective in the occurrence of the disorder, the designed program can be used to improve existing interventions and design new interventions.

    Keywords: Children With Oppositional Defiant Disorder, Parent Education, Positive Parenting
  • فرحناز جوانمردی*، عبدالله شفیع آبادی، کامبیز پوشنه
    سالمندان به دلیل پریشانی های روانشناختی و احساسات منفی در این دوره از قبیل احساس شکست در تلاطم ها، استرس ها و فشارهای زندگی، دچار چالش های بیشتری می شوند در نتیجه این ادراک بالاتر استرس، موجب پایین آمدن کیفیت و روابط زندگی آن ها خواهد شد. از این رو پژوهش حاضر باهدف تدوین الگوی تحمل پریشانی در سالمندان بر اساس حمایت ادراک شده، اجتناب تجربی و هوش معنوی با نقش میانجی ذهن آگاهی انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود که در قالب تحلیل مسیر انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر سالمندان شهر تهران در بازه سنی 65 تا 80 سال بودند که 300 نفر از آنان با روش نمونه‎گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش مقیاس مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده (1988)، پرسشنامه هوش معنوی کینگ (2008)، مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005)، مقیاس ذهن آگاهی براون و ریان(2003) و پرسشنامه اجتناب تجربی چندبعدی گامز و همکاران (2011) بود. داده‎های حاصل در سطح توصیفی با استفاده از میانگین و انحراف استاندارد و در سطح استنباطی با استفاده از آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر برای بررسی نقش میانجی، با استفاده از دو نرم‎افزار SPSS و AMOS تحلیل شدند. نتایج حاکی از این بود که مدل تدوین تحمل پریشانی در سالمندان درمجموع از برازش قابل قبولی برخوردار است. این موضوع نشان می دهد که متغیرهای حمایت ادراک شده، اجتناب تجربی و هوش معنوی با تحمل پریشانی به صورت مستقیم ارتباط دارند. رابطه ذهن‎آگاهی با تحمل پریشانی به‎طور مستقیم معنادار بوده و همچنین اثر غیرمستقیم حمایت ادراک شده، اجتناب تجربی و هوش معنوی با تحمل پریشانی با میانجی گری ذهن‎آگاهی معنادار است (05/0>P). نتایج حاکی از آن است که حمایت ادراک شده، اجتناب تجربی و هوش معنوی با نقش میانجی ذهن آگاهی در تحمل پریشانی سالمندان بسیار مهم و تاثیرگذار است.
    کلید واژگان: اجتناب تجربی, هوش معنوی, ذهن آگاهی, تحمل پریشانی
    FARAHNAZ JAVANMARDI *, Abdollah Shafi Abadi, Kambiz Poshaneh
    Due to the psychological distress and negative emotions during this period, such as the feeling of failure in the turbulences, stresses and pressures of life, the elderly face more challenges. Their lives will be Therefore, the present study was conducted with the aim of developing a distress tolerance model in the elderly based on perceived support, experiential avoidance and spiritual intelligence with the mediating role of mindfulness. The research method was descriptive and correlation type, which was done in the form of path analysis. The statistical population of the present study was the elderly of Tehran between the ages of 65 and 80, of which 300 were selected using available sampling. The data collection tools in this research are Perceived Social Support Scale (1988), King's Spiritual Intelligence Questionnaire (2008), Simmons and Gaher's Distress Tolerance Scale (2005), Brown and Ryan's Mindfulness Scale (2003) and the Multidimensional Experiential Avoidance Questionnaire by Gomes and colleagues (2011). The resulting data were analyzed at the descriptive level using mean and standard deviation and at the inferential level using correlation test and regression analysis and path analysis to investigate the role of mediator, using SPSS and AMOS software. The results indicated that the model for developing distress tolerance in the elderly has an acceptable fit. This shows that the variables of perceived support, experiential avoidance and spiritual intelligence are directly related to distress tolerance. The relationship between mindfulness and distress tolerance is directly significant, and also the indirect effect of perceived support, experiential avoidance, and spiritual intelligence with distress tolerance with the mediation of mindfulness is significant (P<0.05). The results indicate that perceived support, experiential avoidance and spiritual intelligence with the mediating role of mindfulness are very important and effective in coping with the distress of the elderly.
    Keywords: perceived support, experiential avoidance, spiritual intelligence
  • کامبیز پوشنه*، سیده مریم طیبی ماسوله، علی اکبر خسروی بابادی، حمیدرضا رضازاده، احمد رمضانی
    هدف

    هدف پژوهش حاضر اعتبارسنجی الگوی برنامه درسی آموزش شهروندی برای دانش آموزان با نیازهای ویژه (کم توان ذهنی) بوده است. آموزش شهروندی، دانش، مهارت و ادراک دانش آموزان را تجهیز نموده و نقش موثر‏ی در زندگی عمومی آن ها دارد.

    روش

    مطالعه حاضر از نظر هدف یک مطالعه کاربردی-توسعه ای است و از منظر روش و بازه زمانی گردآوری داده ها، یک پژوهش پیمایشی مقطعی است. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه طیف لیکرت استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش در بخش کیفی شامل صاحبنظران و متخصصان برنامه‎ریزی درسی ویژه و کارشناسان سازمان استثنایی است. نمونه گیری بخش کیفی با روش هدفمند و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت و 24 نفر از خبرگان در این بخش شرکت کردند. از آنجایی که جامعه آماری 182 نفر (کارشناسان و مربیان دانش آموزان کم توان ذهنی) و نمونه براساس جدول کوکران با خطای 0.1 تعداد 79 نفر محاسبه شده است. جهت تحلیل داده ها در بخش کیفی به روش تحلیل داده بنیاد به شناسایی شاخص های پژوهش مبادرت ورزیده و جهت اعتبارسنجی و ارایه الگوی نهایی از روش مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزار SMARTPLS استفاده شد.

    یافته ها

     بر اساس آن ارتباط خطی میان مقوله های پژوهش شامل شرایط علی، مقوله های محوری، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها مشخص شد.

    نتیجه گیری

    نتایج ارایه شده در این پژوهش نشان می دهد مهم ترین نتایج به دست آمده از مصاحبه ها بر محتوای آموزش شهروندی و روش های آموزش تاکید داشتند. در خصوص روش های تدریس و آموزش نیز، بر تشکیل گروه های غیررسمی و نظارت بر فعالیت گروه ها، یادگیری در عمل و روش های تدریس شاگرد محور و مشارکتی تاکید شده است.

    کلید واژگان: برنامه درسی, آموزش شهروندی, دانش آموزان با نیازهای ویژه, کودکان کم توان ذهنی
    KAMBIZ POSHANEH*, SEYEDEH MARYAM TAYEBI MASOOLEH, ALIAKBAR KHOSRAVI BABADI, HAMIDREZA REZAZADEH, AHMAD RAMEZANI
    Objective

    The purpose of the present study was to validate the citizenship education curriculum model for students with special needs (intellectual disability). Citizenship education equips students' knowledge, skills and understanding and plays an effective role in their public life.

    Method

    The present study is an applied-developmental study in terms of its purpose, and it is a cross-sectional survey research in terms of the method and time frame of data collection. A semi-structured interview and a Likert scale questionnaire were used to collect data. The statistical population of this research in the qualitative part includes experts and experts of special curriculum planning and experts of exceptional organization. Sampling of the qualitative section continued until theoretical saturation was reached and 24 experts participated in this section. Since the statistical population is 182 people (experts and teachers of mentally retarded students) and the sample is calculated based on the Cochran table with an error of 0.1, the number of 79 people. In order to analyze the data in the qualitative part, the foundation's data analysis method was used to identify research indicators, and structural equation modeling and SMARTPLS softwa re were used to validate and present the final model.

    Results

    Based on that, the linear relationship between research categories, including causal conditions, central categories, background conditions, intervening conditions, strategies and consequences was determined.

    Conclusion

    The results presented in this research show that the most important results obtained from the interviews emphasized the content of citizenship education and teaching methods. In terms of teaching and training methods, the formation of informal groups and supervision of group activities, learning in practice and student-centered and cooperative teaching methods have been emphasized

    Keywords: curriculum, citizenship education, students with special needs, intellectual disability
  • کامبیز پوشنه*، سیده مریم طیبی ماسوله، علی اکبر خسروی بابادی، حمیدرضا رضازاده، احمد رمضانی

    هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی برنامه درسی آموزش شهروندی برای دانش آموزان با نیازهای ویژه (کم توان ذهنی) بوده است. برای پاسخ به سوال تحقیق از روش شناسی کیفی تیوری داده بنیاد استفاده شده و از حیث فلسفه پژوهش در زمره پارادایم اثبات گرایی از نوع کاربردی و از حیث صبغه پژوهش کیفی و کمی، دارای رویکرد استقرایی و قیاسی و راهبرد پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش صاحب نظران و متخصصان برنامه‎ ریزی درسی ویژه و کارشناسان سازمان استثنایی می باشند. با استفاده از روش غیر احتمالی قضاوتی (هدفمند) نمونه گیری انجام شده است. مصاحبه با نمونه های پژوهش انجام شد. به منظور نمونه گیری از روش گلوله برفی استفاده شده و مصاحبه به صورت نیم ساختاریافته با سوالات باز و کلی تا 15 نفر انجام شد تا به اشباع داده ها رسید ولی جهت اطمینان بیشتر تا 24 نفر مصاحبه انجام شد. درنهایت با استفاده از تکنیک داده بنیاد با استفاده از نرم افزار Atlas ti عوامل شناسایی گردید. مصاحبه عمیق به عنوان اصلی ترین ابزار جمع آوری داده ها در این مرحله مورداستفاده قرار گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده، درمجموع 106 مفهوم و 21 مقوله یا کدباز شناسایی و استخراج شدند. 21 مقوله شناسایی شده در 6 دسته اصلی داده بنیاد قرار گرفتند. از میان عوامل شناسایی شده، پارادایم کدگذاری محوری انجام شد و بر اساس آن ارتباط خطی میان مقوله های پژوهش شامل شرایط علی، مقوله های محوری، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها مشخص شد. نتایج به دست آمده، اهمیت کاربردی بودن آموزش های شهروندی برای دانش آموزان با نیاز ویژه بود. نتایج ارایه شده در این پژوهش نشان می دهد مهم ترین نتایج به دست آمده از مصاحبه ها بر محتوای آموزش شهروندی و روش های آموزش تاکید داشتند. در خصوص روش های تدریس و آموزش نیز، بر تشکیل گروه های غیررسمی و نظارت بر فعالیت گروه ها، یادگیری در عمل و روش های تدریس شاگرد محور و مشارکتی تاکید شده است.

    کلید واژگان: آموزش شهروندی, برنامه درسی, دانش آموزان با نیازهای ویژه, کودکان کم توان ذهنی
    KAMBIZ POSHANEH*, SEYEDEH MAYRAM Tayebi Masoleh, ALIAKBAR Khosravi Babadi, HamidReza Reza Zaheh, Ahmad Ramezani

    The purpose of this study was to design a citizenship education curriculum model for students with special needs.The qualitative methodology of the data theory of the foundation is used and in terms of research philosophy. It is in the category of applied positivist paradigm and in terms of qualitative and quantitative research, it has an inductive and deductive approach and survey strategy. The statistical population of this research is experts and specialists of special curriculum planning and experts of exceptional organizations. Sampling was performed using non-probabilistic judgmental method. Interviews were conducted with research samples. In order to sample, the snowball method was used and the interview was conducted in a semi-structured manner with open and general questions up to 15 people to saturate the data, but for more assurance up to 24 people were interviewed. The factors were identified using the foundation data technique using Atlas ti software. In-depth interview was used as the main data collection tool at this stage. Based on the obtained results, a total of 106 concepts and 21 categories or open source codes were identified and extracted. The 21 identified categories were divided into 6 main datasets of the foundation. Among the identified factors, the axial coding paradigm was performed and based on that, the linear relationship between research categories including causal conditions, axial categories, contextual conditions, intervening conditions, strategies and consequences was determined. The results obtained showed the importance of the practicality of citizenship education for students with special needs. The results presented in this study show that the most important results obtained from the interviews emphasized the content of citizenship education and training methods. Regarding teaching and learning methods, the formation of informal groups and monitoring the activities of groups, learning in practice and student-centered and participatory teaching methods are emphasized.

    Keywords: Citizenship education, Curriculum, Mentally retarded, Students with special needs
  • هادی براتی، فریبا حسنی*، افسانه قنبری پناه، کامبیز پوشنه
    هدف از انجام این پژوهش بررسی ارزیابی مدل رضایت شغلی بر اساس سبک زندگی ناخوشایند با میانجی گری تنظیم شناختی هیجان در پرستاران زن بیمارستان بود. طرح پژوهش همبستگی و از نوع مدلسازی معادلات ساختاری بود. این پژوهش با حضور 500 نفر به روش نمونه گیری در دسترس، از بین پرستاران زن مشغول به کار در بیمارستان های شهر اصفهان در سال 1400 انجام شد. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامه رضایت شغلی (Weiss and et al, 1967)، پرسشنامه سبک زندگی (Smith and Miller, 1988) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانی (Garnefski and Kraaij, 2007) استفاده شد. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS تحلیل شد. نتایج نشان داد که سبک زندگی ناخوشایند و تنظیم شناختی هیجان ناسازگارانه بر رضایت شغلی اثر مستقیم و منفی ای دارد (01/0>P). همچنین تنظیم شناختی هیجان سازگارانه بر رضایت شغلی اثر مستقیم و مثبتی دارد (01/0>P). همچنین بر اساس یافته های این پژوهش، مدل اصلاح شده از برازش مطلوبی برخوردار بود و مسیر غیرمستقیم سبک زندگی ناخوشایند از طریق نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان بر رضایت شغلی معنادار بود. مدل مورد نظر از برازندگی مطلوبی برخوردار است و گام مهمی در شناخت عوامل موثر بر رضایت شغلی پرستاران زن است و مسیولان بیمارستان ها می توانند در راستای بهبود رضایت شغلی پرستاران در دوران شیوع کرونا ویروس از نتایج این پژوهش استفاده کنند.
    کلید واژگان: رضایت شغلی, سبک زندگی ناخوشایند, تنظیم شناختی هیجان ناسازگارانه, تنظیم شناختی هیجان سازگارانه, پرستاران زن, کرونا ویروس
    Hadi Barati, Fariba Hasani *, Afsaneh Ghanbaripanah, Kambiz Poshaneh
    The purpose of this study was to evaluation modeling job satisfaction based on unpleasant lifestyle with mediation of cognitive emotion regulation in in women nurses’ hospital in during Coronavirus disease. The research design was a structural equation modeling relationship. This study was conducted in the presence of 500 people women nurses’ hospital by available sampling method among in hospitals in Isfahan city in year 1400. To measure the variables, Short-Form Minnesota Job Satisfaction Questionnaire (Weiss and et al, 1967), Lifestyle Inventory (Smith and Miller, 1988) and Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (Garnefski and Kraaij, 2007) were used. Data were analyzed using Pearson correlation and structural equation modelling with using SPSS and AMOS software was investigated.The results showed that unpleasant lifestyle and maladaptive cognitive regulation of emotion have a direct and negative effect on job satisfaction (P <0.01). Also, the adaptive cognitive regulation of emotion has a direct and positive effect on job satisfaction (P <0.01). Also, proposed model had an acceptable fitness to the data and indirect pathways of unpleasant lifestyle were significant through mediation of role cognitive emotion regulation on job satisfaction. The evaluated model has a good fit and is an important step in identifying the factors that are effective in job satisfaction in hospital staff and Hospital officials can use the results of this study to improve nurses' job satisfaction during coronavirus outbreaks
    Keywords: Job satisfaction, unpleasant lifestyle, maladaptive cognitive emotion regulation, adaptive cognitive emotion regulation, women nurses, Coronavirus
  • نفیسه بیگی، حمیدرضا رضازاده بهادران*، علی اکبر خسروی بابادی، کامبیز پوشنه

    هدف مقاله حاضر، ارایه الگوی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی دوره ابتدایی است. برای تدوین این الگو از پژوهش آمیخته اکتشافی استفاده شد. داده‎های مورد نیاز از متخصصان حوزه ارزشیابی با مصاحبه و پرسشنامه گردآوری گردید. در بخش کیفی و کمی با هجده نفر مصاحبه های نیمه ساختاریافته شد و پرسشنامه محقق ساخته را سی نفر از متخصصان تکمیل کردند. نظرات پانصد نفر از معلمان جمع‎آوری شد. برای تحلیل اطلاعات بخش کیفی از روش کدگذاری باز و برای تجزیه و تحلیل داده‎های بخش کمی از روش تصمیم گیری چندمعیاره با استفاده از مدل الکتروتکنیک AHP در نرم افزار expert choice استفاده شد. مشخص شد اجرای ارزشیابی دوره ابتدایی با مولفه های انسانی، سازمانی و زیرساختی ارتباط دارد. مولفه «انسانی» با امتیاز 2، بیشترین اهمیت را در ارتباط با اجرای الگوی ارزشیابی تحصیلی دوره ابتدایی دارد و در بین 13 بعد، امکانات با امتیاز 0.524 بالاترین وزن را داشت.

    کلید واژگان: ارزشیابی توصیفی, آموزش و پرورش, الگوی اجرای ارزشیابی تحصیلی
    Nafiseh Beygi, Hamidreza Rezazade Bahadoran *, Aliakbar Khosravi Babadi, Kambiz Poshaneh

    The purpose of this study is to provide a model for evaluating the academic achievement of elementary school. Accordingly, exploratory mixed research was used for developing this model. In the qualitative and quantitative phases, semi-structured interviews were conducted with 18 individuals and 30 experts completed the researcher-made questionnaire. The opinions of 500 teachers were collected. The open coding method was used to analyze the qualitative part information and the multi-criteria decision making method was used to analyze the quantitative part data using the AHP electrotechnical model in Expert Choice software. As the finding indicated, the implementation of elementary school evaluation is related to human, organizational and infrastructural components. The human component with a score of 2 is the most important in relation to the implementation of the elementary school evaluation model. Among the 13 components, the facility had the highest weight with a score of 0.524.

    Keywords: Descriptive Evaluation, Education, Training, model of educational evaluation.
  • فیروزه یوسفی، کامبیز پوشنه، مسعود سرانجه
    زمینه و هدف
    برای بهبود مهارت های اجتماعی-هیجانی کودکان با نشانگان داون روش های مختلفی از جمله بازی درمانی گروهی معرفی شده است. این پژوهش به منظور بررسی اثر بخشی بازی های گروهی بر مهارت های اجتماعی-هیجانی کودکان با نشانگان داون انجام گرفته است.
    روش بررسی
    جامعه آماری این پژوهش تمامی کودکان با نشانگان داون 7- 8 ساله شهر اهواز بود که از میان آن ها نمونه ای به حجم 30 نفر به روش تصادفی چند مرحله ای (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل) انتخاب شد. طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. گروه آزمایش تحت تاثیر بازی های گروهی در 30 جلسه 90 دقیقه ای و گروه کنترل در معرض برنامه آزاد قرار گرفتند. به منظور بررسی تاثیر بازی های گروهی بر مهارت های اجتماعی هیجانی کودکان با نشانگان داون از پرسشنامه مهارت های اجتماعی-هیجانی بوستین (2007) استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد اجرای برنامه بازی های گروهی بر مهارت های اجتماعی هیجانی تاثیر داشته و توانسته سطح مهارت کودکان با نشانگان داون را در مهارت های اجتماعی-هیجانی (مهارت خودآگاهی، خودنظم دهی، همدلی، روابط اجتماعی و رفتار سازگارانه) افزایش دهد (0٫001>p).
    نتیجه گیری
    نتایج پژوهش نشان داد که یکی از راه های افزایش مهارت های اجتماعی و هیجانی در کودکان با نشانگان داون به کارگیری بازی های گروهی در قبال آن هاست.
    کلید واژگان: بازی گروهی, مهارت های اجتماعی هیجانی, کودکان نشانگان داون
    Firouzeh Yousefi, Kambiz Poshaneh, Masoud Saranjeh
    Background
    Down syndrome is one of the problems that children suffer from. This syndrome has been widely taken into consideration by clinical specialists and Psychologists. Children with Down syndrome are very sensitive to aspects of their social environment. Children with Down syndrome show high levels of social - emotional problems compared to normal children. Therefore, alexithymia is one of the potential problems in people with Down syndrome which is referred to disability in cognitive processing of emotional information and regulation of emotions. Several methods have been introduced to improve the socio-emotional skills of children with Down syndrome, including group game therapy. It seems that the game process leads to socialization, increases confidence and learning in children. For this purpose, this study was conducted to evaluate the effectiveness of group games on socio-emotional skills of children with Down syndrome.
    Material and
    Methods
    This research was a pilot project and a pretest-posttest type with experimental and control group. The experimental and control groups were equal; random sampling and a pre-test was executed on both groups before applying the experimental interventions on experimental and control groups followed by a post-test at the end of intervention. The difference between pre-test and post-test in each group was evaluated in terms of statistical significance. Statistical population of this study included all 7-8 years old children with Down syndrome in special schools of Ahvaz city in the academic year of 2012- 2013. The statistical sample in this study was 30 children (16 girls and 14 boys) with Down syndrome. In this study a multi-stage random sampling method was used so that two schools were selected first among district 2 of educational zones in Ahwaz and among schools located in district 2. After the diagnostic assessment finally 30 students from first and second grade elementary, aged 7-8 years were selected and randomly assigned into two experimental and control groups. In order to investigate the effectiveness of group games on social-emotional skills of children with Down syndrome the Social-emotional skills Bostin questionnaire (2007) was used.
    This questionnaire which was developed by Bostin in 2007 consists of 50 questions and measures five dimensions of behavior (skills, self-awareness, self-regulation, empathy, social relations and adaptive behavior. The questionnaire scale is five-point Likert and all the questions are directly scored. It is notable that this questionnaire has not been already used in Iran and it is the first time translated and used in this study. It was also found after investigating that the validity and reliability of each of the subscales of the questionnaire is desirable. Furthermore, the games of (relaxation-learning, animals power game, news reading game, Patchwork humor, Secret, throne, poping balloons, the pyramid of glasses, Volleyball with loop, creating a country, the creative coloring) were used to evaluate the effectiveness of play therapy.
    Results
    The results showed that performing program group games affect social and emotional skills and increase the level of skills in children with Down syndrome in socio-emotional skills (Skills, self-awareness, self-regulation, empathy, social and adaptive behavior) (p
    Conclusion
    The results showed that using group games is a way to increase social and emotional skills in children with Down syndrome. Group gaming has been instrumental in improving and increasing the socio-emotional skills of the children and reduced the symptoms of anxiety, behavioral and emotional disorders, and increased their compatibility. Generally, the results showed that the children’s ability and skills in the areas of socio-emotional skills listed has been increased significantly after receiving game programs.
    Keywords: group games, social, emotional skills, children with Down syndrome
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال