به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

khaled alipour

  • خالد علی پور، فاطمه احمدبیگی*، فهیمه انصاریان، مهشید ایزدی
    هدف

    این پژوهش با هدف شناسایی و ارزیابی مولفه های تربیت معنوی بر اساس سند تحول بنیادین آموزش وپرورش انجام شده است.

    روش شناسی: 

    پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر داده ها، آمیخته اکتشافی (کیفی- کمی) بود. در بخش کیفی، جامعه آماری شامل کلیه منابع مرتبط (کتب، مقالات و پایان نامه ها) و خبرگان آموزش وپرورش بود که 20 نفر به صورت نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند. در بخش کمی، جامعه آماری معلمان مدارس متوسطه استان کردستان شامل 357 نفر از 5100 معلم بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از ابزارهای مصاحبه و پرسشنامه های محقق ساخته و استاندارد گردآوری شد و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی انجام گرفت.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که مولفه های تربیت معنوی شامل تربیت شناختی، تربیت عاطفی و تربیت رفتاری بوده و عوامل موثر بر تربیت معنوی شامل ارزش ها و هنجارهای اخلاقی جامعه، سیاست گذاری و برنامه ریزی در نظام آموزشی، معلم و برنامه درسی می باشند. تحلیل های آماری نشان داد که این مولفه ها و عوامل موثر از اعتبار مناسبی برخوردارند.

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج پژوهش، تربیت معنوی مبتنی بر سند تحول بنیادین آموزش وپرورش به طور معناداری تحت تاثیر مولفه های مختلفی از جمله تربیت شناختی، عاطفی و رفتاری و عوامل موثر چون ارزش ها و هنجارهای اخلاقی جامعه، سیاست گذاری ها و نقش معلم و برنامه درسی قرار دارد که همه این موارد می توانند به بهبود فرآیند تربیت معنوی در نظام آموزشی کمک کنند.

    کلید واژگان: تربیت معنوی, سند تحول بنیادین, آموزش وپرورش
    Khaled Alipour, Fatemeh Ahmadbeigi *, Fahimeh Ansarian, Mahshid Izadi
    Purpose

    This study aimed to identify and evaluate the components of spiritual education based on the Fundamental Reform Document of Education.

    Methodology

    This research was applied in terms of purpose and exploratory mixed (qualitative-quantitative) in terms of data. In the qualitative section, the statistical population included all relevant resources (books, articles, and theses) as well as experts in education and school administrators, with 20 individuals selected through purposive non-random sampling. In the quantitative section, the statistical population included 357 teachers from a total of 5100 secondary school teachers in Kurdistan, selected using stratified random sampling. Data were collected through interviews and researcher-made and standardized questionnaires, and data analysis was performed using descriptive and inferential statistical methods.

    Findings

    The results revealed that the identified components of spiritual education included cognitive, emotional, and behavioral education, while the factors affecting spiritual education included the values and ethical norms of society, policy-making and planning in the educational system, teachers, and the curriculum. Statistical analyses showed that these components and factors were of appropriate validity.

    Conclusion

    Based on the results, spiritual education based on the Fundamental Reform Document of Education is significantly influenced by various components, including cognitive, emotional, and behavioral education, as well as factors such as the values and ethical norms of society, policy-making, and the roles of teachers and the curriculum. All these factors can contribute to improving the process of spiritual education in the educational system.

    Keywords: Educational Efficiency, Total Quality Management (TQM), Efficiency Evaluation
  • محمد ظاهری، حسین کریم زاده، خالد علی پور *

    برنامه ریزی توسعه روستایی، مولفه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، محیطی و مشارکتی را در بر می گیرد در این راستا مهم ترین رکن برای رسیدن به توسعه پایدار روستایی، مدیریت مشارکتی می باشد. مشارکت های روستایی در پیشبرد برنامه ها و فعالیت های اقتصادی و اجتماعی یکی از سیاست های محوری توسعه و نظام برنامه ریزی روستایی است. بر این اساس، توجه به مشارکت به عنوان رهیافتی کارآمد، می تواند نقش مهمی در پیشرفت نظام مدیریتی روستاها داشته باشد. هدف پژوهش حاضر تقویت عناصر مشارکت روستایی جهت پیوند و ارتباط با بازارچه های مرزی و توسعه برنامه ریزی مشارکتی است. این پژوهش با رویکرد توصیفی– تحلیلی و بر اساس محتوای کیفی استقرایی است. نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران 335 نفر به دست آمد و داده های آن با نرم افزار SPSS، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد شاخص های توسعه در میان روستاهای مورد مطالعه به صورت متعادل توزیع نشده است. ساختار مدیریت روستایی و ضعف سرمایه گذاری های دولتی از مهم ترین عوامل و محدودیت های موثر در برنامه ریزی مشارکتی روستایی می باشد. بر اساس آزمون های آماری ارائه شده تفاوت معناداری بین ارزیابی تاثیرات بازارچه ها از منظر کلیه ابعاد توسعه روستایی وجود دارد به طوری که ضریب معناداری در بعد زیست محیطی 029/0، در بعد اجتماعی – فرهنگی 004/0 و در بعد اقتصادی 011/0 می باشد. بر اساس نتایج آزمون کروسکال والیس و T –Test مشاهده می شود که روستاهای پیرامون در هر یک از ابعاد توسعه روستایی از نظر تاثیرپذیری از بازارچه های مرزی، دارای تفاوت های معنادار بودند. همچنین رابطه بین روستاها با بازارچه ها حالت یک طرفه دارد و روستائیان سهم چندانی از منافع آن ندارند.

    کلید واژگان: برنامه ریزی مشارکتی, توسعه روستاها, بازارچه های مرزی, شهرستان سردشت
    Mohammad Zaheri, Hossin Karim zadeh, Khaled Alipour*

    Rural development planning encompasses various economic, social, environmental and participatory components. In this regard, the most important pillar for achieving sustainable rural development is participatory management. Rural partnerships in promoting economic and social programs and activities are one of the central policies of development and rural planning. Accordingly, paying attention to participation as an effective approach can play an important role in improving the management system of villages. The purpose of the present research is to strengthen the elements of rural participation for linking and connecting with border markets and development of participatory planning. This research is based on descriptive-analytic approach based on qualitative inductive content. The statistical sample was 335 from Cochran formula and its data were analyzed by SPSS software. The results indicate that development indicators among the studied villages are not distributed equilibrium. Rural management structure and the weakness of government investments are one of the most important factors and constraints affecting rural participatory planning. Based on the statistical tests, there is a significant difference between evaluating the impact of markets on all aspects of rural development, so that the significance factor in the environmental dimension is 0.029, in the socio-cultural dimension 0.004 and in the economic dimension 0.11. Based on the results of Kruskal-Wallis and T-Test tests, it can be seen that the peripheral villages in each aspect of rural development had significant differences in terms of the impact of border markets. Also, the relationship between villages and markets is one-way, and the villagers do not share much of their benefits.

    Keywords: Participatory planning, rural development, border markets, Sardasht Township
  • فریدون بابایی اقدم، فتح الله ویسی ناب*، خالد علی پور
    برای تخصیص بهینه منابع بایستی وضعیت توسعه یافتگی نواحی مختلف تبیین گردد. این پژوهش می کوشد تادرجه توسعه یافتگیشهرستان هایاستان کرمانشاه به لحاظ شاخص های مختلف توسعه را با روش توصیفی – تحلیلی و با بهره گیری از مدل HDIو شاخص موریس تعیین نماید. در راستای تحلیل بهتر فضایی توسعه، نتایج محاسبات با استفاده از نرم افزار Arcgis به ترسیم نقشه ها منجر شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل 14 واحد اداری استان کرمانشاه می شود. 55 متغیر مورداستفادهدراینپژوهش،طوری انتخاب شده اند که بر تمام جنبه های توسعه شهرستان ها تاکید دارند. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر آن است که شهرستان های استان به لحاظ توسعه در وضعیت مناسبی به سر نمی برند، زیرا به لحاظ مجموع شاخص ها در سطح استان هیچ شهرستانی نمره بالای 5/0 را کسب نکرده است که این امر لزوم هدفمندی برنامه ها را به منظور توسعه متوازن استان ضروری می نماید. همچنین نتیجه کلی تحقیق بیانگر آن است که، شاخص موریس کارآیی بیشتری نسبت به شاخص توسعه انسانی در تبیین وضعیت توسعه یافتگی مناطق محدوده مورد مطالعه را داراست.
    کلید واژگان: توسعه, شهرستان های کرمانشاه, مدل HDI, شاخص موریس, درجه توسعه یافتگی
    Dr. Fereydoun Babaei Agdam, Fatollah Veysi Nib *, Khaled Alipour
    In order to convenience devoting of resources, development conditions of different regions should be explained. This research attempts to determine developing degrees of Kermanshah province counties with respect to various factors using HDI and Morris index with descriptive- analytic method. Calculation results have led to maps using ArcGIS for better spatial analysis of development. Statistical community of research includes 14 administrative units of Kermanshah province. 55 variables which have been used in this research, consists of the majority aspects of development of units. Results show that there is no convenience conditions in terms of development throughout the province, because, none of the counties has not lain in the range of more than 0.5. This should be noticed in balanced development in all parts of province with targeting plans and policies. In conclusion, Morris index is a better method to analyze development degree of case study than HDI.
    Keywords: development, Kermanshah counties, HDI index, Morris index, development degrees
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال