به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب

kian norouzi

  • محبوبه داخته هارونی، کیان نوروزی*، مسعود فلاحی خشکناب، رضا فدای وطن، سادات سید باقرمداح
    اهداف

     در بستر آسایشگاه، ارتباطات بین نسلی اجتماعی اهمیت ویژه ای دارد، زیرا افراد با سنین متفاوت و از نسل های مختلف با یکدیگر تعامل دارند. کارکنان مراقبتی و از جمله پرستاران می توانند ارتباطات بین نسلی را در قالب مراقبت های ارایه شده به سالمندان به میزان زیادی پوشش دهند. با وجود اهمیت ارتباطات بین نسلی در سالمندان، چالش های این مفهوم در آسایشگاه ها به خوبی روشن نشده است. این مطالعه، با هدف شناسایی فرایند ارتباطات بین نسلی در آسایشگاه های سالمندی انجام شد.

    مواد و روش ها

     این مطالعه کیفی در 3 آسایشگاه سالمندی در شهر تهران با استفاده از رویکرد گراندد تیوری انجام شد. شرکت کنندگان شامل 13سالمند مقیم و 8 نفر از کارکنان شاغل در آسایشگاه (5 پرستار، 1 سوپروایزر، 1 روان شناس و 1 نفر مدیر آسایشگاه) به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختار یافته تا اشباع کامل جمع آوری و با روش مقایسه ای مداوم تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

     تجزیه و تحلیل داده ها با روش پیشنهادی اشتراوس و کوربین، موجب ظهور 5 طبقه اصلی شد. «تنش های بین نسلی» به عنوان متغیر اصلی ظاهر شد. عامل اصلی برای توسعه متغیر اصلی «تنش های مبتنی بر عوامل روان شناختی» بود. عوامل دیگر شامل «بستر معیوب ارتباطات بین نسلی» به عنوان عوامل زمینه ای و تسهیل کننده ها و بازدارنده ها به عنوان عوامل آزمایش کننده در ارتباطات بین نسلی در محیط آسایشگاه و «تلاش برای حفظ موجودیت» به عنوان راهبردها و «زندگی در غباری از ناامنی» پیامدهای این مطالعه را تشکیل دادند.

    نتیجه گیری

     تفاوت های نسلی بین ساکنین مقیم آسایشگاه و کارکنان باعث دشواری در برقراری ارتباط موثر بین آنان و عدم ارایه مراقبت با کیفیت می شود. یافته های این مطالعه می تواند به مدیران آسایشگاه ها در به کارگیری راهبردهایی برای رفع موانع برقراری ارتباطات بین نسلی و چگونگی بهبود این ارتباطات و انسجام بیشتر بین نسل ها کمک کند تا به امکان مراقبت بهتر و متعاقبا بهبود کیفیت زندگی آنان منجر شود.

    کلید واژگان: ارتباطات بین نسلی, آسایشگاه های سالمندی, مراقبت دهنده, گراندد تئوری
    Mahboubeh Dakhteh Harouni, Kian Norouzi*, Masoud Fallahi Khoshknab, Reza Faday Vatan, Sadat Seyedbager Madah
    Objectives

    In nursing homes, intergenerational relationships has of particular importance because people of different ages and from different generations interact with each other. Health care workers, including nurses, can cover a wide range of intergenerational relationships in the form of care provided to the elderly. Despite the importance of intergenerational relationship among the elderly, the related challenges in nursing homes in Iran have not been studied yet. Therefore, this study aims to identify the factors affecting intergenerational relationships in nursing homes in Iran.

    Methods & Materials

     This is a qualitative study that was conducted in three nursing homes in Tehran, Iran using the grounded theory method. Participants were 13 older residents and 8 employees working in nursing homes (Five nurses, one supervisor, one psychologist and one nursing home manager) who were recruited purposively. Semi-structured interviews were used to collect data and sorted by constant comparison method. Data analysis was performed using Strauss and Corbin’s grounded theory method.

    Results

     Data analysis yielded five main categories. “Intergenerational tensions” was the main variable. The causal condition for this variable was titled “Tensions based on psychological factors”. The contextual factors in nursing homes were in a group titled “defective platform of intergenerational relationships”. The intervening factors included facilitators of and barriers to intergenerational relationships. Strategies was titled “Efforts to preserve existence” and consequences were titled “living with insecurity”.

    Conclusion

     Generational differences between nursing home residents and staffs make it difficult to establish effective relationships between them which can cause poor quality care. The findings can help nursing home managers to apply strategies to remove barriers to intergenerational relationships and know how to improve these relationships and create greater cohesion between generations so that it can lead to better care and subsequently improved quality of life in the elderly.

    Keywords: Intergenerational relationships, Nursing homes, Caregivers, Grounded theory
  • رقیه ارژنگی، سیما قاسمی، شمعانه محمدی، مهدی نوروزی، کیان نوروزی*
    مقدمه و هدف

    پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط میان سواد سلامت و کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی انجام گرفت.

    روش کار

    روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی و مقطعی است. جامعه آماری شامل بیماران همودیالیزی مراکز درمانی منتخب تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی اردبیل در سال 1399 که تعداد آنها براساس آمار اخذ شده از مراکز درمانی استان اردبیل، 450 نفر بود و درنهایت به روش سهمیه ای تصادفی تعداد نمونه های مورد بررسی براساس فرمول کوکران، 140 نفر انتخاب شد. ملاکهای ورود به پژوهش شامل تحت درمان بودن بیمار به مدت بیش از 3 ماه، همودیالیز شدن بیمار هفته ای یک تا سه مرتبه؛ و ملاکهای خروج از پژوهش نیز شامل عدم پاسخگویی به همه گویه های پرسشنامه بی میلی و بی انگیزگی نسبت به پاسخگویی به پرسشنامه ها در پژوهش بود. ابزارهای گردآوری اطلاعات در این تحقیق شامل پرسشنامه های سواد سلامت و پرسشنامه کیفیت زندگی بود. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS  نسخه 20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    داده ها نشان داد که 39درصد سواد سلامت بیماران در حد کم، 41درصد متوسط و فقط 20درصد از بیماران سواد سلامت خود را در حد زیاد عنوان کردند، همچنین 35درصد بیماران دارای کیفیت زندگی پایین، 42درصد کیفیت زندگی متوسط و 23درصد نیز کیفیت زندگی بالایی را داشتند. نتایج حاصل از آزمون های پیرسون و اسپیرمن نشان داد که بین سواد سلامت و کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی رابطه معنی داری وجود دارد (0/05>P) (r=0/569 ،p=0/000؛   p=0/000 ، r=0/547 ).

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه بیانگر ناکافی بودن سطح سواد سلامت و وجود ارتباط معنادار بین سواد سلامت و کیفیت زندگی بیماران همودیالیز بود؛ بنابراین با توجه به سطح نه چندان کافی سواد سلامت در بین بیماران، لزوم توجه هرچه بیشتر به امر سواد سلامت در برنامه های ارتقای کیفیت زندگی بیش از پیش ضروری می باشد.

    کلید واژگان: سواد سلامت, کیفیت زندگی, همودیالیز
    Roghayeh Arzhangi, Sima Ghasemi, Shamaneh Mohammadi, Mehdi Norouzi, Kian Norouzi*
    Introduction and Aim

    This study was conducted to investigate the relationship between health literacy and the quality of life of hemodialysis patients.

    Methods

    The present study was conducted by descriptive-correlation and cross-sectional method in 1399 in Ardabil, Iran. The statistical population included 450 hemodialysis patients covered by Ardabil University of Medical Sciences, from which a sample of 140 people was selected based on Cochran's formula. Patients who were treated more than 3 a month, having hemodialysis one to three times a week were included. Failure to respond to all items of the questionnaire and reluctance and lack of motivation to respond to the questionnaires were the criteria for exclusion. Data collection tools included health literacy and quality of life questionnaires. The collected data were analyzed using SPSS software version 20.

    Results

    39% of patients had low health literacy, 41% had moderate and only 20% of patients had high health literacy, also 35% of patients had low quality of life, 42% had a moderate quality of life, and 23% had a high quality of life. The results of the Pearson and Spearman tests showed that there is a significant relationship between health literacy and the quality of life of hemodialysis patients (P <0.05).

    Conclusion

    The results of this study showed that the level of health literacy is insufficient and there is a significant relationship between health literacy and the quality of life of hemodialysis patients; Therefore, due to the insufficient level of health literacy among patients, it is necessary to pay more attention to health literacy in quality of life improvement programs.

    Keywords: Perceived Social Support, Health Literacy, Quality of Life, Hemodialysis
  • کیان نوروزی، محمد رحیم اسفیدانی*، توماس زوئگا رمزوی، محسن نظری، عبدالحسین وهابی
    هدف
    با توجه به اینکه استفاده از تخفیف های غیرقطعی میان کسب وکارهای ایرانی روزبه روز افزایش می یابد، این پژوهش در پی بررسی اثر عدم قطعیت تخفیف بر تصمیم به خرید مشتریان ایرانی است.
    روش
    در پژوهش حاضر، آزمایش عاملی کامل درون آزمودنی آنلاین طراحی و اجرا شد و در آن 59 نفر در مقابل 72 تصمیم قرار گرفتند. در این تصمیم ها از مشارکت کنندگان درخواست شد که از بین دو تخفیف نمایش داده شده، گزینه ای را انتخاب کنند که ترجیح می دهند کالای مدنظرشان را با آن تخفیف بخرند. در طراحی این آزمایش، 9 تخفیف (8 تخفیف غیرقطعی و یک تخفیف قطعی) برای دو کالای پاوربانک (فایده باور) و تابلوفرش (لذت جویانه) در نظر گرفته شد. تمام مشارکت کنندگان با ترتیبی تصادفی در مقابل تمام تصمیم ها قرار گرفتند.یافته ها: مخاطبان ایرانی در انتخاب بین دو تخفیف مبتنی بر شانس و مهارت و تخفیف عادی، ریسک گریزانه عمل کردند و تخفیف های قطعی را ترجیج دادند؛ اما در مواجهه با تخفیف های کششی تفاوت معناداری بین انتخاب افراد دیده نشد. در تخفیف های مبتنی بر شانس، ترجیح افراد احتمال قوی تر برنده شدن با تخفیف کمتر در مقایسه با احتمال ضعیف برنده شدن با تخفیفی بیشتر بود. در تخفیف های کششی، حد بالای تخفیف بیان شده تاثیر مثبت و حد پایین تاثیری منفی در افزایش تمایل افراد به انتخاب تخفیف داشت. در نهایت، بین نوع محصول (لذت جویانه یا فایده باور) در تصمیم های افراد تفاوتی مشاهده نشد.نتیجه گیری: بازاریابان در طراحی تخفیف های همراه با عدم قطعیت، باید ترجیح افراد به تخفیف های قطعی را در کانون توجه قرار داده و با پرداختن به جنبه های دیگر این تخفیف ها، همچون خلق تجربه سرگرم کننده و هیجانی و لذت بخش، جذابیت این گونه تخفیف ها را افزایش دهند. در استفاده از تخفیف های کششی، بازاریابان باید به این نکته توجه کنند که حد بالای تخفیف در مقایسه با حد پایین تخفیف، در جذب مخاطب تاثیر بیشتری دارد.
    کلید واژگان: تخفیف های همراه با عدم قطعیت, تخفیف های کششی, تخفیف های مبتنی بر شانس, تخفیف های مبتنی بر مهارت, تصمیم به خرید
    Kian Norouzi, Mohammad Rahim Esfidani *, Thomas Zoëga Ramsøy, Mohsen Nazari, Abdol Hossein Vahabie
    ObjectiveDue to the growing uncertain discounts in Iranian businesses, this study seeks to investigate the effect of discount uncertainty on the intention to buy among Iranian customers. Therefore, we initially attempt to compare uncertain discounts (ambiguity in the amount of discount) and certain discounts (a definite amount of discount) focusing on the source of uncertainty. Then, we should examine the effect of the design and introduction of uncertain discounts on the customers' preference. For this purpose, eight uncertain discounts were used, including four odds-based discounts (with probability of winning and different discount rates), three pull-down discounts (with different discount intervals), and one skill-based discount. In the third step, we will examine the effect of product type (utilitarianism and hedonism) on customers' preferences. Consequently, all decisions will be displayed once for a utilitarian product and then for a hedonistic product. MethodologyFor this purpose, an online within-subject full factorial experiment was designed and performed, where 59 people were faced with 72 decisions. In order to design this experiment, JavaScript programming language and jsPsych library 1.6 were used. Moreove, the JATOS platform 3.5.3 was employed in order to load the test and generate the link and run it on the server. Then, participants were asked to choose between one of the two types of discounts based on their preferences. Nine discounts (eight uncertain discounts and one certain discount) were used for two products: a powerbank (utilitarian) and tablecloth (hedonism). All participants were randomly assigned to those decisions. FindingsIranian customers acted based on risk-resisting ideology in choosing between discounts based on chance and skill compared to normal discounts; thus, they preferred certain discounts. However, there is no significant difference between the choice of individuals when facing tensile discounts. In odds-based discounts, people prefer to win less amount of discount compared to the lower chance of winning big discounts. In tensile discounts, the upper margine of the certain discount has a positive effect and the lower margine has a negative effect on the customets’ desire to choose a discount. Therefore, there was no difference between the type of product (hedonistic or utilitarian) in people's decisions. ConclusionIn designing discounts with uncertainty, marketers should consider customers' preferences over certain discounts and attempt to increase the attractiveness of such discounts by addressing other aspects of these discounts, such as creating a fun, exciting, and enjoyable experience. Regarding tensile discounts, marketers should be aware that the upper margine of the discount has a greater impact on customer attraction compared to the lower margine.
    Keywords: Uncertain price promotions, Tensile price claims, Chance-based price promotions, Skill-based price promotions, Decision to purchase
  • Manijeh Dehi, Kian Norouzi, Farahnaz Mohammadi, Reza Negarandeh
    Background

    In the last days of life, home‑dwelling terminally‑ill older patients have complex care needs. End‑of‑life (EOL) care for these patients is usually delivered at home. However, there is limited information about the barriers to EOL care delivery to home‑dwelling terminally‑ill older patients.

    Objectives

    This study is aimed to explore the barriers to EOL care delivery to home‑dwelling terminally‑ill older patients.

    Methods

    This qualitative study was conducted in 2017–2018. Ten family caregivers and ten health‑care providers were purposively selected. The main inclusion criterion was the experience of EOL care delivery to home‑dwelling terminally‑ill older patients. Data were collected through semi‑structured interviews and were analyzed through conventional content analysis. In total, 23 interviews were held with twenty participants.

    Results

    The barriers to EOL care delivery to home‑dwelling terminally‑ill older patients were categorized into the following three main categories and ten subcategories: inappropriate community‑based healthcare context (subcategories: lack of public home care services, lack of palliative/hospice care services, legal/ethical dilemmas, and wrong cultural beliefs leading to wrong EOL care), unsupportive healthcare providers (subcategories: limited preparation for EOL care delivery, negligence towards appropriate home care delivery, and indifference to patients’ and their families’ rights), and inappropriate family conditions (subcategories: families’ lack of care‑related knowledge and skills, families’ poor financial status, and tension in families).

    Conclusion

    There are different familial, financial, professional, organizational, and social barriers to EOL care delivery to home‑dwelling terminally‑ill older patients. Culturally‑appropriate policies and strategies are needed for operationalizing EOL care, integrating it into the public health‑care system, and preparing healthcare providers and family caregivers for its delivery.

    Keywords: Aged, Death, Palliative care, Qualitative research, Terminal care
  • نسیم صادقی محلی، محمدعلی حسینی، کیان نوروزی*
    مقدمه

    افزایش جمعیت سالمندان تاثیر زیادی روی جوامع می گذارد. بیماری های حرکتی از دلایل شایع و مهم ناتوانی و کاهش کیفیت زندگی در سالمندی هستند. با شناخت روش های غربالگری میتوان با تشخیص زودهنگام سندرم حرکتی، از بروز، شیوع و ناتوانی آن پیشگیری کرد. هدف از انجام این مطالعه مرور یکپارچه روش های غربالگری سندرم حرکتی در سالمندان می باشد.

    روش

    در مطالعه مروری حاضر، جستجو در بانک های اطلاعاتی و مجلات الکترونیکی خارجی و داخلی نظیر PubMed, Scopus، Irandoc, SID, Science direct و با واژه های کلیدی ابزار ارزیابی، ابزار غربالگری، اختلالات لکوموتیو، سندرم حرکتی، تست های عملکردی جسمانی در بازه زمانی سال 2000 تا 2018 استخراج و مرور بر آن انجام شد.

    یافته ها

    از مجموع 70 مقاله مرتبط، 19 مقاله به زبان انگلیسی وارد مرور شدند. روش ها و تست های بکار گرفته شده جهت ارزیابی و غربالگری سندرم حرکتی در 19 مقاله مرتبط با هدف پژوهش، شامل 9 روش ارزیابی عملکردی - جسمانی و 3 پرسشنامه بوده است. این روش ها شامل تست روی یک پا ایستادن، ایستادن روی یک پا با چشم های باز، دو گام، نشستن - بلند شدن - 5 مرتبه، زمان راه رفتن 6 متر، زمان گام زدن 10 متر، اندازه گیری قدرت عضلات پشتی و قدرت چنگ، زمان بلند شدن و راه رفتن، حدکثر گام، لیست خود ارزیاب-لوکو، پرسشنامه GLFS-25 و GLFS-5 بودند.

    نتیجه گیری

    در این مطالعه روش های غربالگری و شناسایی سندرم حرکتی بیان شد. با توجه به اهمیت سندرم حرکتی در سالمندان، استفاده از روش های غربالگری مناسب با ویژگی های دقیق غربالگری به منظور شناسایی بموقع سندرم حرکتی در سالمندان توصیه می شود.

    کلید واژگان: سندرم حرکتی, اختلالات حرکتی, ابزار غربالگری, ابزار ارزیابی, آزمون عملکرد فیزیکی
    Nasim Sadeghi Mahali, Mohammad Ali Hoseini, Kian Norouzi*
    Introduction

    Elderly Demographic change will have a significant impact on societies. Locomotive disorders are common and important cause of disability and reduced quality of life in old age. Recognizing screening methods, can be early detection Locomotive syndrome (LS), prevented the incidence, prevalence and disability caused by this syndrome. The aim of this study is to integrative review of screening methods for LS in the elderly.

    Methods

    In this review study, searches in international and national databases and journals: Science Direct, PubMed, Scopus, Irandoc, SID, with keywords Locomotive syndrome, Locomotive disorder, screening tool, assessment tool, physical performance test, from 2000 to 2018were extracted and reviewed.

    Results

    from 70 related articles, 19 English articles were reviewed. Methods and tests used to assess, evaluate and LS screening in 19 Articles related to the purpose of this study include evaluation method of 9 - Physical and 3 questionnaire or Evaluation Checklist. These include: stand up test, one-leg standing test (with open eye), two-steps test, 5-times-sit-to-stand test, 6-walking time, the 10-m gait time, measuring back muscles strength and grip strength, timed up-and-Go (TUG Test), maximum stride, self-check list (Loco-check), questionnaires GLFS-25 and GLFS-5.

    Conclusion

    In this study, screening methods of LS described. Because of the importance of the LS, using the perfect screening methods recommended in elders, for timely detection of LS.

    Keywords: Locomotive Syndrome, Locomotive disorder, screening tool, assessment tool, physical performance test
  • Mehdi Jafari Oori, Farahnaz Mohammadi*, Kian Norouzi, Tabrizi, Masoud Fallahi, Khoshknab, Abbas Ebadi
    BACKGROUND
    Medication adherence (MA) has a crucial role in controlling of hypertension (HTN). A difference was observed in the prevalence of anti-hypertensive MA reported in different studies in Iran, so we aimed to determine the overall prevalence of MA.
    METHODS
    Using the English and Persian keywords extracted from Mesh, the databases of MagIran, Barakat Knowledge Network System, Scientific Information Database (SID), Web of Sciences, PubMed, Science Direct, and Google Scholar were reviewed from 2000 to 2018. The overall prevalence of MA was estimated using Random effect mode. The I2 and Egger’s tests were used to assess heterogeneity and publication bias, respectively. Meta-regression and subgroup analysis were conducted based on variables such as age, marital status, regions, and tools.
    RESULTS
    The overall prevalence of MA was 33%. Moreover, the prevalence of MA based on ‎the 8-Item Morisky Medication Adherence Scale‎ (MMAS-8), Hill-Bone Medication Adherence (HBMA) scale, researcher-made tools, and self-care tools, were 13%, 34%, 48%, and 47%, respectively. A higher MA prevalence (38%) was observed among older adults compared to other age groups, and married patients (32%) compared to single (23%) individuals. The highest MA prevalence (50%) was related to region 5 of the country. Meta-regression results showed a significant relationship between the used tools and MA prevalence.
    CONCLUSION
    The overall prevalence of MA is low in Iran. Furthermore, MA was measured using different questionnaires, such as standard international scales and researcher-made tools. It is proposed that a standard international questionnaire should be used in future studies.
    Keywords: Medication Adherence, Prevalence, Hypertension, Systematic Review, Meta-Analysis, Iran
  • حشمت بیگم قدمگاهی، کیان نوروزی*، فرحناز محمدی، جعفر جندقی
    هدف
    بهبود شرایط زندگی و افزایش طول عمر و امید زندگی، پدیده سالمندی را در جوامع به دنبال داشته است. این پدیده یکی از مهم ترین چالش های اقتصادی، اجتماعی و بهداشتی خصوصا برای ارائه کنندگان خدمات بهداشتی و درمانی محسوب می گردد. از طرفی افزایش جمعیت سالمندان با افزایش تقاضا برای دریافت خدمات سلامت همراه می باشد، لذا این مطالعه با هدف بررسی وضعیت بهره مندی از خدمات سلامت در سالمندان روستایی شهر سمنان در سال 1395 صورت گرفت.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی تحلیلی، 395 نفر از سالمندان روستایی شهر سمنان به روش سرشماری و با استفاده از پرسش نامه بهره مندی از خدمات سلامت مؤسسه ملی تحقیقات سلامت مورد پرسشگری قرار گرفتند. روایی محتوا این پرسش نامه با استفاده از نظر 10 نفر از متخصصین و پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ 82% تایید شد.
    یافته ها
    از میان افراد مورد مطالعه 224 نفر (56%) از خدمات سرپایی استفاده کردند، که از این میان 4/14% به پزشک متخصص و 7/13% به بیمارستان های دولتی غیر آموزشی مراجعه کرده بودند. 105 نفر (26%) سالمندان از خدمات بستری استفاده کرده بودند، که از این میان 54% از سالمندان از بیمارستان های دولتی آموزشی استفاده کرده بودند. فاکتورهای مؤثر بر بهره مندی از خدمات سرپایی: جنس (02/0=p) ، وضعیت تاهل (01/0=p) ، تحصیلات (01/0=p) ، درآمد خانوار (01/0=p) بود و عوامل مؤثر بر بهره مندی از خدمات بستری: سن (02/0=p) ، جنس (03/0=p) ، وضعیت تاهل (05/0=p) و درآمد (02/0=p) بود.
    نتیجه گیری
    دریافت بهره مندی از خدمات سلامت ارتباط معنادار با عوامل اجتماعی - اقتصادی مختلف نظیر جنس و سن و وضعیت درآمد و تحصیلات داشته که هر کدام از این موارد می تواند میزان بهره مندی افراد از خدمات سلامت را تحت تاثیر قرار دهد. هم چنین به نظر می رسد بهره مندی موضوعی چندعاملی است و در نتیجه برنامه ریزی صحیح در قبال این رشد تقاضا ضروری می باشد.
    کلید واژگان: خدمات بهداشتی, خدمات بهداشت روستایی, سالمند, جمعیت روستایی, بیماران بستری, بیماران سرپایی
    Heshmat Beygom Ghadamgahi, Kian Norouzi*, Farahnaz Mohammadi, Jafar Jandaqhi
    Introduction
    Improving living conditions and increasing longevity and life expectancy has led to the phenomenon of aging in societies. This incremental rate causes a serious challenge for organizations that provide health and therapy services. In association to the mentioned challenge, the purpose of this study was to study Stauts and determiants of health services utilization among elderly elderly rural hubitant in Semnan City (Iran) in 2016.
    Materials and Methods
    This was a cross-sectional study in which 395 elderly people in Semnan City were studied and the collected information was performed by using a structured questionnaire.
    Results
    Between the whole cases, 54% (224 people) used outpatient services. In outpatient services, 14.4% consult with specialists and 13.7% used services from educational hospital. 26% of the other cases used in patient services. That service from 56% among them used educational public hospitals. The related factors of the utilization rate of outpatient health service were: age (p=0.02), gender (p=0.02), marital status (p=0.01), income status (p=0.01), education (p=0.01). The related factors of the utilization rate of inpatient health service were: age (p=0.02), gender (p=0.03), marital status (p=0.05), income status (p=0.02).
    Conclusion
    Obtaining benefit from health services has a meaningful relationship with various socio-economic factors such as sex and age, and income and education status, each of which can affect the level of health benefits of individuals. It also seems that multiplier is a multi-factor issue, and therefore proper planning for this growth demand is necessary.
    Keywords: Health Services, Rural Heath Services, Aged, Rural Population, Inpatients, Outpatients
  • سجاد دوست محمدی، کیان نوروزی، اصغر دالوندی، مهدی نوروزی
    مقدمه
    فشار خون بالا، یکی از علل عمده ناتوانی است. ادراک بیماری، بازنمایی شناختی سازمان یافته بیمار از بیماری خود می باشد و می تواند تبعیت از درمان بیمار را تحت تاثیر قرار دهد. هدف از مطالعه بررسی ارتباط بین پایبندی به رژیم درمانی با درک از بیماری در سالمندان مبتلا به فشارخون بالا بود.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی- تحلیلی به صورت مقطعی بر روی 325 نفر از سالمندان مبتلا به فشار خون مراجعه کننده به کانون های سلامت سالمندان شهر تهران با روش نمونه گیری تصادفی سیستمیک خوشه ایدر سال 1395 انجام شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه دموگرافیک، مقایس پایبندی به درمان موریسکی (MMAS)، پرسشنامه کوتاه تجدید نظر شده ادراک بیماری ((BIPQ-r بود. داده ها با استفاده از آزمون های آماری توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و ضریب رگرسیون توسط نرم افزار آماری SPSS-18 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که بین ادراک بیماری و پایبندی به درمان در سالمندان مبتلا به فشار خون ارتباط معنادار و در جهت مستقیم وجود دارد (001/0 > P، 181/0 = r) بنابراین هر چه سالمندان، درک بالاتری از بیماری پر فشاری خون داشته باشند، پایبندی به درمان بیشتری را گزارش می کنند.
    نتیجه گیری
    درک از بیماری با پایبندی به رژیم درمانی رابطه معناداری دارد و از طریق اندازه گیری سطح درک از بیماری می توان میزان پایبندی سالمندان به رژیم درمانی را پیش بینی نمود. بنابراین تقویت ادراک بیماری به منظور افزایش تبعیت از درمان بیماران، به عنوان یک راهبرد مهم در مداخله های آموزشی ضروری به نظر می رسد.
    کلید واژگان: پایبندی به رژیم درمانی, درک از بیماری, سالمندان, فشارخون بالا
    Sajjad Doust Mohammadi, Kian Norouzi, Asghar Dalvandi, Mahdi Norouzi
    Introduction
    Hypertension is one of the major causes of disability. Illness perception is an important predictor for adherence to therapeutic regimens. The current study aimed at determining the relationship between adherence to a regimen and illness perception among elderly with hypertension.
    Methods
    The current descriptive, analytical, cross sectional study was performed on 325 elderly people with hypertension referring to the elderly health centers of Tehran, Iran, selected via the random cluster sampling method in 2016. The data gathering instrument was the demographic questionnaire, Morisky medication adherence scale (MMAS), and illness perception questionnaire-revised (BIPQ-r). Data were analyzed using descriptive statistics, Pearson correlation coefficient, and regression coefficient with SPSS version18.
    Results
    Pearson correlation coefficient showed that there was a significant direct correlation between perceived disease and adherence to treatment in the elderly with hypertension (P
    Conclusions
    The results showed that there is a significant relationship between adherence to a regimen and illness perception. Therefore, strengthening the perception of the disease in order to increase adherence regimens in patient is considered as an important strategy in educational interventions.
    Keywords: Adherence to a Regimen_Illness Perception_Elderly_Hypertension
  • سمیه زارعی نژاد، کیان نوروزی، فیروزه ساجدی، ابوالفضل رهگوی، مهدی نوروزی، آرزو همتی
    مقدمه
    مادر شدن یک فرایند پویا، قابل یادگیری، استرس زا، فاقد هر گونه دستورالعمل و وابسته به فرهنگ و اجتماع می باشد. اگرچه تجربه مادر شدن دوران مسرت بخشی است اما گاهی اوقات می تواند همراه با مشکلات و تغییرات متعدد ناشی از مراقبت از نوزاد باشد. تولد نوزاد نارس یکی از مواردی است که مادر را در شرایط مشکل زا قرار می دهد. با به دنیا آمدن یک نوزاد نارس فرایند طبیعی نگهداری از نوزاد و نقش والدین به خصوص نقش مادر تحت تاثیر قرار می گیرد. خودکارآمدی عامل اصلی تاثیرگذار بر عملکرد صحیح و مسئولیت پذیری مادران و عامل تعیین کننده اصلی سطح عملکرد مادر است و ارتباط نزدیکی با تکامل کودک دارد. شرایط نوزاد نارس بیش از هر زمان دیگری خودکارآمدی مادر را به چالش می کشد و قضاوت های او را نسبت به خود متمایل با احساس گناه و ناکارآمدی می کند. در مطالعات کیفیت زندگی مادران نوزادان نارس نسبت به نوزادان طبیعی پایین تر گزارش شده است. لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط خودکارآمدی و کیفیت زندگی در مادران دارای نوزاد پره ترم در بیمارستان کمالی شهر کرج در سال 1394 طراحی و اجرا شده است.
    روش کار
    این مطالعه از نوع مقطعی (توصیفی - تحلیلی) با استفاده از نمونه گیری در دسترس بر روی 115 مادر دارای نوزاد پره ترم انجام شد. اطلاعات لازم با استفاده از پرسش نامه اطلاعات دموگرافیک، پرسش نامه خودکارآمدی درک شده مادران در مادری کردن (PMP S-E) و پرسش نامه کیفیت زندگی (گونه ایرانی) جمع آوری و سپس ارتباط ابعاد کیفیت زندگی با خودکارآمدی و برخی از عوامل مرتبط مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    در این مطالعه میانگین نمره کل خود کارآمدی شرکت کنندگان 9/9±19/65 و سطح خودکارآمدی متوسط، و میانگین نمره کل کیفیت زندگی شرکت کنندگان 24/11 ± 77/79 و در سطح متوسط بود. با افزایش نمره خود کارآمدی بطور مستقل، کیفیت زندگی نیز افزایش یافت. شاخص های سطح درآمد و میزان تحصیلات مادر به عنوان عواملی که با احتمال زیاد موجب افزایش خود کارآمدی و کیفیت زندگی شود، مورد توجه قرار گرفت.
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته های مطالعه مشخص شد که کیفیت زندگی بر اساس معیار خودکارآمدی قابل پیش بینی است با توجه به نتایج حاصل که بر تاثیر مستقیم خودکارآمدی بر کیفیت زندگی مادران دلالت دارد به نظر می رسد بتوان در حوزه اختیارات کادر درمانی برنامه هایی هدفمند به منظور ارتقای خودکارآمدی و کیفیت زندگی در مادران نوزادان نارس طراحی نمود.
    کلید واژگان: مادر, نوزاد نارس, خودکارآمدی, کیفیت زندگی
    Somaye Zareinejad, Kian Norouzi, Firouzeh Saajedi, Abolfazl Rahgooy, Mahdi Norouzi, Arezoo Hemmati
    Introduction
    A preterm neonate puts the mother in complicated conditions, and affects the natural process of neonatal care as well as parental role, particularly the mother’s role. Self-efficacy is a factor that significantly influences the proper function and responsibility of mother, and also is a determining factor in the evolution of mother’s performance and has a close relationship with the growth and development of infant. On the other hand, quality of life (QoL) is related with self-efficacy. The current study aimed at determining the relationship between self-efficacy and QoL in mothers with preterm neonates in Kamali Hospital, Karaj, Iran, in 2015.
    Methods
    The current cross sectional, descriptive-analytical study was conducted using the convenience sampling method on 115 mothers with preterm neonates. Data were collected using a demographic questionnaire, perceived maternal parenting self-efficacy (PMP S-E), and the Persian version of quality of life questionnaire. Then, the relationship of QoL with self-efficacy and some relevant factors was assessed.
    Results
    In the current study, by increasing the self-efficacy, the QoL also increased. In other words, by one point increase in self-efficacy, the QoL increased 0.5 point. Level of income and maternal education were considered as the factors significantly influencing the increase of self-efficacy and QoL. In this regard, it seems that the employment of the mother and unwanted pregnancy were the indices that affected the reduction of self-efficacy and QoL scores.
    Conclusions
    According to the positive and direct relationship between self-efficacy and QoL that plays a significant role in different aspects of individuals’ social life, targeted therapeutic programs to promote self-efficacy and QoL in mothers with preterm infants should be planed.
    Keywords: Mothers of Preterm Neonates, Self-efficiency, Quality of Life
  • رضوان کاظمی مجد، محمدعلی حسینی*، محمدهادی صافی، کیان نوروزی، سمانه حسین زاده
    مقدمه
    مراقبت از خود در بیماری های مزمن، بر روی بررسی و کنترل علائم بیماری، پذیرش رژیم درمانی، حفظ شیوه زندگی سالم و عملکرد روزانه دلالت می کند. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر آموزش خود مراقبتی به روش سرویس پیام کوتاه بر خود کارآمدی و تبعیت از رژیم دارویی در نوجوانان مبتلا به صرع مراجعه کننده به انجمن صرع ایران انجام شده است.
    روش کار
    این کارآزمایی بالینی در سال 1394 در انجمن صرع ایران انجام شد. جامعه آماری شامل نوجوانان 12 تا 18 سال مبتلا به صرع تحت پوشش انجمن صرع بودند. تعداد 60 نفر از بیماران بر اساس معیارهای ورود انتخاب شدند، سپس نمونه ها به صورت تصادفی در دو گروه 30 نفری مداخله و شاهد قرار گرفتند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه سنجش خودکارآمدی و تبعیت از رژیم دارویی استفاده شده است که روایی آن ها با استفاده از روش لاوشه و پایایی شان با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (94/0) و ضریب همبستگی درون رده ای(995/0) مورد تایید قرار گرفت. قبل از اجرای مداخله، پرسشنامه ها توسط نمونه ها تکمیل گردید. سپس پیامک های آموزشی برای افراد گروه آزمون طی مدت 3 ماه ارسال گردید و برای گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. پس از اتمام آموزش، تمامی بیماران مجددا پرسشنامه ها را تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده ار نرم افزار SPSS انجام شد.
    یافته ها
    میانگین خودکارآمدی گروه های شاهد و مداخله قبل از آموزش به ترتیب 77/4 و 51/4 و میانگین تبعیت از رژیم دارویی گروه های شاهد و مداخله قبل از آموزش به ترتیب50/5 و 04/5 بود. بنابراین تفاوت معنی داری در خودکارآمدی و تبعیت از رژیم دارویی در دو گروه مداخله و شاهد قبل از آموزش وجود نداشت(05/0p-value > ) اما بعد از مداخله آموزشی میانگین متغیرهای مورد بررسی در گروه مداخله افزایش معنی داری داشت و بین دو گروه مداخله و شاهد اختلاف معنی داری به دست آمد (05/0p-value < ).
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه سودمندی پیامک های آموزشی را در تبعیت از رژیم دارویی و بالا بردن خودکارآمدی بیماران مبتلا به صرع نشان داد. بنابراین با توجه به شیوع رو به رشد بیماری های مزمن درایران و عدم دسترسی و مهارت لازم جهت استفاده از سایر وسایل ارتباط از راه دور نظیر اینترنت، استفاده از تلفن همراه در ارایه مراقبت های بهداشتی گزینه مناسبی می باشد. پژوهش و توسعه در زمینه فناوری های تلفن همراه و استفاده از این روش آموزشی می تواند گامی موثر در جهت افزایش آگاهی بیماران در حیطه خودمراقبتی باشد.
    کلید واژگان: خودمراقبتی, خودکارآمدی, تبعیت از رژیم دارویی, صرع
    Rezvan Kazemi Majd, Mohmmadali Hosseini*, Mohammad Hadi Safi, Kian Norouzi, Samaneh Hoseinzadeh
    Introduction
    Self-care in chronic diseases includes the study and control of the disease, compliance of the medication regimen, and maintaining a healthy lifestyle and daily function. The aim of this study was to examine the effect of self-care education by Mobile on self-efficacy and adherence to the medication regimen in adolescents with epilepsy referred to Iran Epilepsy Association.
    Methods
    This clinical trial study was conducted on 60 adolescents (age range, 12-18 years) with epilepsy registered in the Iran Epilepsy Association. The participants were randomly divided into two groups of intervention and control. Data were collected using the demographic questionnaire, eight-item Morisky Medication Adherence Scale (MMAS-8) and self-efficacy questionnaire. The educational messages were sent during 3 months for the intervention group and for the control group did not send any messages. After 3 months, all patients completed the questionnaires again. The data were analyzed using the SPSS software.
    Results
    Before the intervention, there was no significant difference in demographic variables, self-efficacy and adherence to medication regimen between the intervention and control groups (P > 0.05), but after the intervention, the mean scores of the variables in the intervention group were significantly increased and significant differences were found between the two groups (P
    Conclusions
    The results of this study showed benefits of educational messages, adopting self-efficacy and adherence to the medication regimen among patients with epilepsy.
    Keywords: Self-Care, Self-Efficacy, Adherence, Epilepsy
  • Negar Pourvakhshoori, Kian Norouzi, Fazlollah Ahmadi, Mohammadali Hosseini, Hamidreza Khankeh*
    Background
    Awareness of nurses’ experiences is helpful to identify current problems in providing services during disasters. In this regard, better planning and preparation may reduce the problems of this large group of health care providers. This study aimed to investigate the experiences of female nurses in providing services during disasters.
    Materials And Methods
    This is a qualitative study with content analysis approach. The participants comprised 15 nurses with experience in providing healthcare services during disasters. Samples were recruited by purposive sampling method and sampling was continued until data saturation. Data were collected through semi-structured interviews, then analyzed by manifest content analysis.
    Results
    Based on experiences and perceptions of nurses, three main categories found out of analyses of the obtained data were as follows: “the importance of paying attention to the specific needs of female nurses,” “places for female nurses during disastrous period,” and “the importance of the presence of female nurses in providing services.”
    Conclusion
    Many factors affect the services delivered by female nurses. The results of this study showed that the specific needs of female nurses, who are the main body of Iranian nurses, could maximize their performance and minimize their psychological and emotional damages.
    Keywords: Nurses, Disaster, Content analysis, Qualitative study
  • ندا پاکزاد، کیان نوروزی تبریزی*، مسعود فلاحی خشکناب، مهدی نوروزی
    زمینه و هدف
    ایمنی بیمار برای ارتقای کیفیت مراقبت های سلامت، حیاتی است و به عنوان یک پارامتر مهم توسط همه سازمان های ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی در سراسر جهان، پایش می شود. پرستاران به علت ماهیت کار خود، در حفظ و ارتقای ایمنی نقش اساسی دارند. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تاثیر برنامه آموزش ایمنی بیمار بر فرهنگ ایمنی بیمار در بین پرستاران شاغل در مراکز آموزشی درمانی ایلام انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی، 40 پرستار از مراکز آموزشی درمانی شهر ایلام، انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آموزش مجازی ایمنی بیمار و آموزش به شیوه سخنرانی تخصیص داده شدند. پرسشنامه بررسی بیمارستانی فرهنگ ایمنی بیمار در مراحل قبل و بعد از برنامه آموزشی ایمنی بیمار، توسط پرستاران دو گروه تکمیل شد. داده ها با استفاده از آزمون های کلموگروف و اسمیرنوف، تی مستقل و تی زوجی تحلیل آماری شدند. سطح معنی داری، کمتر از 05/0 در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    بعد از مداخله آموزشی، فرهنگ ایمنی بیمار در هر دو گروه آموزش مجازی و سخنرانی به میزان معنی داری بهبود یافت (01/0>p). میانگین نمرات فرهنگ ایمنی بیمار در گروه آموزش مجازی، بیشتر از گروه آموزش به روش سخنرانی بود و این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود (01/0>p).
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد مدیران سیستم های ارائه دهنده خدمات سلامت می توانند از برنامه های آموزشی برای بهبود فرهنگ ایمنی بیمار در بین پرستاران استفاده کنند. همچنین ارائه آموزش های ایمنی بیمار، به صورت مجازی و یا سخنرانی مفید خواهد یود.
    کلید واژگان: ایمنی بیمار, فرهنگ ایمنی, پرستاران, بیمارستان ها
    Neda Pakzad, Kian Norouzi *, Masuod Fallahi Khoshknab, Mehdi Norouzi
    Background And Objectives
    Patient safety is crucial for promotion of healthcare quality and is monitored as an important parameter by all healthcare provider organizations worldwide. Nurses play a major role in maintaining and promoting patient safety due to the nature of their work. The purpose of this study was to compare the effect of patient safety education program on patient safety culture among nurses working in Ilam education-treatment centers.
    Methods
    In this experimental study, 40 nurses were selected from Ilam educational-treatment centers and randomly allocated to two groups of virtual patient safety education and lecture-based education. Hospital Survey on Patient Safety Culture questionnaire was completed by nurses of the two groups before and after patient safety education program. Statistical analysis was performed using Kolmogorov-Smirnov, independent t-, and paired t-tests. The significance level was considered less that 0.05.
    Results
    Patient safety culture was significantly improved in both virtual and lecture groups after educational intervention (p
    Conclusion
    The findings of this study indicated that educational programs could be used by administrators of health service providers to improve patient safety culture among nurses. Also, providing patient safety educations as virtual or lecture both will be helpful.
    Keywords: Patient Safety, Safety Culture, Nurses, Hospitals
  • Razieh Froutan, Hamid Reza Khankeh *, Masoud Fallahi, Fazlollah Ahmadi, Kian Norouzi
    Background
    Medical emergency staff complete understanding of the nature of resiliency in burn events is a prerequisite for improving the quality of clinical service delivery in pre-hospital burn events..
    Objectives
    The present study aimed to describe resiliency in view of medical emergency staff in burn events..
    Materials And Methods
    The present qualitative study was performed using a content analysis method. In total, 18 Iranian emergency care personnel participated in the study. A purposeful sampling method was applied until reaching data saturation. Data was collected using semi-structured interviews and field observations. Afterwards, data was analyzed by face content analysis..
    Results
    By analyzing 456 primary codes, four main concepts including: 1) scene safety/security, 2) effective clinical decision making, 3) self-efficacy and 4) religious support were extracted through content analysis from experiences of pre-hospital emergency personnel during burn care..
    Conclusions
    Different factors affect resiliency improvements in medical emergency staff and consequently the quality of pre-hospital burn care. This study showed that various factors such as scene security/safety, effective decision making, self-efficacy and religious support are effective in the improvement of resiliency and the quality of pre-hospital emergency care..
    Keywords: Burn Care, Pre, Hospital Emergency Personnel, Resiliency
  • کیان نوروزی، زهره مشمول*، اصغر دالوندی، محمدعلی سلیمانی
    سابقه و هدف
    توانایی پیش بینی میزان مرگ در بخش مراقبت های ویژه جهت ارزیابی درمان های جدید، کنترل مصرف منابع و بهبود کیفت مراقبت، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از سیستم طبقه بندی شدت بیماری ها به شکل وسیع برای پیش بینی میزان مرگ بیمارانی که با تشخیص های مختلف در بخش مراقبت های ویژه بستری شده اند، استفاده می شود. مطالعه حاضر با هدف مقایسه پیش بینی میزان مرگ بیماران بستری در بخش مراقبت های ویژه با استفاده از APACHE IV و SAPS II انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مقطعی، تمامی بیماران بستری در بخش مراقبت های ویژه دو مرکز آموزشی درمانی طی 3 ماه (تیر تا شهریور ماه 1392) به صورت سرشماری مورد مطالعه قرار گرفتند. اطلاعات 150 بیمار با استفاده از پرسشنامه مشخصات دموگرافیک، ابزارAPACHE IV و SAPS II جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از نرم افزار کامپیوتری SPSS نسخه 20 انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی نظیر آزمون تی مستقل، کای دو و رگرسیون لجستیک استفاده شد. سطح معنی-داری کلیه آزمون ها کمتر یا مساوی 0/05 در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    میزان مرگ بیماران بستری 33/3 درصد بود. میانگین و انحراف معیار APACHE IV در بیمارانی که زنده مانده بودند و در بیمارانی که فوت شده بودند به ترتیب 51.60 ± 20.23 و 7.96 ± 19.38 بود (p =0.001). میزان مرگ پیش بینی شده با استفاده از APACHE IV، 22/61SAPS II، 27/17 بود. نتایج رگرسیون لجستیک نشان داد که به ازای یک واحد افزایش در میزان مرگ پیش بینی شده بر اساس نمره APACHE IV، شانس مشاهده مرگ به میزان 8 درصد افزایش یافته بود (1/028) در حالیکه به ازای یک واحد افزایش در میزان مرگ پیش بینی شده بر اساس نمره SAPS II، شانس مشاهده مرگ به میزان 4 درصد افزایش یافته بود (OR = 1.048).
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد که APACHE IV وSAPS II قادر به پیش بینی میزان مرگ ومیر در بخش مراقبتهای ویژه خواهند بود اما APACHE IV ابزار موثرتر و مفیدتری بود.
    کلید واژگان: APACHE IV, SAPS II, میزان مرگ, بخش مراقبت های ویژه
    Kian Norouzi, Zohreh Mashmool*, Asghar Dalvandi, Mohammad Ali Soleimani
    Introduction
    The severity of illness scoring systems have been used to predict mortality rate in patients who were admissions with a wide variety of diagnoses in the Intensive Care Unit. The aim of this study was to compare the APACHE IV and SAPS II in predicting mortality rate in intensive care unit patients.
    Material And Methods
    In this cross- sectional study, all patients who admitted to the intensive care units of two teaching hospitals of Mashhad, Iran were included in the study over three months. We collected data from 150 patients with demographic characteristics questionnaire, APACHE IV and SAPS II. The data were analyzed using standard methods.
    Results
    The mortality rate was 33.3. Mean and SD of APACHE IV in patients who survived and patients who died were 51.60 ± 20.23 and 77.96 ± 19.38 respectively (p =0.001). The predicted mortality rate was 22.61 for APACHE IV and 27.17 for SAPS II. Logistic regression results showed that with increasing every point in predicted mortality rate based on the APACHE IV and the SAPS II, the chance of observed mortality was increased by 8 percent (OR = 1.082) and 4 percent (OR = 1.048) respectively.
    Conclusion
    The results showed that the APACHE IV and SAPS II were able to predict mortality rate in the intensive care unit patients but APACHE IV was more effective and useful tool.
    Keywords: APACHE IV, SAPS II, Mortality, Intensive care unit
  • شیما دلیریان، مسعود فلاحی *، کیان نوروزی، محمد علی حسینی
    افسردگی از مسائل شایع دوره سالمندی است که میزان آن در سالمندان مقیم آسایشگاه های سالمندان سی تا پنجاه در صد می باشد. روش های بسیاری از جمله دارودرمانی برای درمان افسردگی بکار می رود ولی با توجه به اینکه معمولا سالمندان به علت مشکلات متعدد، داروهای زیادی مصرف می کنند، استفاده از روش های غیر دارویی مانند درمان به کمک حیوانات می تواند مورد توجه قرار گیرد. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر نگهداری و مراقبت از حیوانات خانگی بر میزان افسردگی سالمندان انجام گردید.
    مواد و روش ها
    این پژوهش از نوع نیمه تجربی بوده که در آن شصت نفر سالمند مقیم سراهای سالمندان به عنوان نمونه های پژوهش انتخاب و به طور تصادفی دردو گروه مداخله(29نفر) و گروه شاهد(31نفر) تخصیص یافتند. هر دو گروه با ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، تست افسردگی سالمندان مورد بررسی قرار گرفتند و سپس مداخله پژوهش، شامل برنامه نگهداری از حیوانات طی یک دوره شش هفته ای در گروه مداخله انجام گردید و در گروه شاهد این مداخله انجام نشد. در پایان دوره مداخله، مجددا اعضای دو گروه با تست افسردگی سالمندان ارزیابی شدند. نتایج حاصل، قبل و بعد از مداخله، با یکدیگر مقایسه شدند برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های کای اسکوئر و تی مستقل و همچنین برای بررسی متغیرها در بین دو گروه از آزمون های تی مستقل استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که میانگین افسردگی سالمندان گروه مداخله از 55/8 قبل از مداخله به 79/4 بعد از مداخله کاهش یافت(001/0 p<). این در حالی است که در گروه شاهد، قبل و بعد از مداخله تفاوت معنی داری مشاهده نشد. مقایسه میانگین نمرات افسردگی در دو گروه پیش از مداخله، تفاوت آماری معناداری را نشان نمی دهد(531/0p=)، در حالی که میانگین نمرات افسردگی پس از مداخله در گروه شاهد به طور معناداری بیشتر از گروه مداخله است(001/0p=).
    نتیجه گیری
    یافته های پژوهش حاضر ضمن حمایت از فرضیه های تحقیق نشان داد که این مداخله می تواند سبب بهبود محسوس و معنادار افسردگی سالمندان شود. لذا انجام مداخلات غیر تهاجمی نظیر نگهداری از حیوانات توسط پرستاران می تواند ضمن بهبود افسردگی سالمندان زمینه را جهت حضور فعال تر آنها در محیط، فراهم کند. لذا به کارگیری گسترده تر این نوع مداخله در آسایشگاه های سالمندان توصیه می شود. ضمنا این مطالعه یک حوزه جدید جهت پژوهش ها و خدمات پرستاری ایجاد کرده است.
    کلید واژگان: افسردگی, خانه های سالمندان, سالمندی, درمان به کمک حیوانات
    Shima Daliriyan, Masoud Fallahi Khoshkenab *, Kian Norouzi, Mohammad Ali Hossein
    Objectives
    In old age depression is common problem. Its rate at elderly residing at nursing homes is %30-50. Several types of medications are used to treat depression. However because elderly use many drugs due to their numerous problems, non pharmacological methods such as pet therapy can be considered. So the present study intended to assess the effectiveness of pet therapy on elderly depression.
    Materials and Methods
    A quasi-experimental study was conducted with 60 elderly living at nursing homes. The elderly were randomly placed at two groups: intervention group (N:29) and control group (N: 31). In both groups Geriatric Depression Scale(GDS) and a questionnaire for demographic characteristics were used to collect data. Then research intervention including animal care program over a six-week period was performed. And the control group did not receive this intervention. Both groups were assessed by The Geriatric Depression Scale after the intervention period. Pretest score and posttest score were compared. To analyze the collected data Chi-square and independent t-test were used and the dependant t-test was applied to analyze the variables.
    Results
    Findings of this study showed that depression of elderly of intervention group decreased from 8/55 before intervention to 4/79 after intervention (P<0/001). But no significant difference was observed in the control group. The comparison of depression scores mean in both groups before intervention shows no significant statistical difference (p=0.531) while the mean after the intervention in control group was significantly higher (P=0.001).
    Conclusion
    Considering the results of this study, it can be suggested that pet therapy has positive effects on reduction of elderly depression. Therefore, non-invasion interventions such as keeping pet by nurses can improve elderly depression and can cause their active participation. It is strongly recommended to use this intervention widely at nursing homes. In addition, this study provided a new field for research and nursing services.
    Keywords: on, Nursing Homes, Old Age, Animal Assisted Therapy
  • Somayeh Ghafari, Masoud Fallahi-Khoshknab, Kian Norouzi, Eisa Mohamadi
    Background
    Patients with multiple sclerosis experience hospitalization several times in their lives. Certainly, providing efficient and high-quality care by healthcare professionals is not possible unless the experiences of patients’ hospitalization are taken into consideration. This qualitative study was aimed to identify experiences of patients with multiple sclerosis in their hospitalization.
    Materials And Methods
    A qualitative content analysis method was used to conduct this study. The study participants were 25 patients with multiple sclerosis, who were chosen by purposeful sampling. Data were collected through non-structured interviews.
    Results
    The analysis resulted in the emergence of 4 themes and 11 subthemes. The main themes were: Religiosity, emotional reactions, seeking support, and feeling of being in a cage.
    Conclusions
    Awareness of families and healthcare providers of the reactions of patients with multiple sclerosis to hospitalization will help them to deal effectively with patients and to improve relationships with them. However, by understanding the patients’ experiences, the practitioners gain expertise and can join in the patients’ health journey in a therapeutic way during the hospitalization period. In addition, the findings can serve to create a framework for developing nursing care processes including informational and supporting programs for multiple sclerosis patients during hospitalization while taking into consideration patients’ needs and cultural backgrounds.
    Keywords: Content analysis, hospitalization, multiple sclerosis
  • فاطمه کفعمی، فرحناز محدی، کیان نوروزی، مهدی رهگذر
    زمینه و هدف
    مولتیپل اسکلروزیس یکی از شایع ترین بیماری های مزمن سیستم عصبی مرکزی است. مزمن بودن ماهیت بیماری، نداشتن درمان قطعی و درگیر ساختن فرد درسن جوانی می تواند اثر مخربی بر وضعیت سلامت بیماران داشته باشد. این پژوهش با هدف تعیین تاثیر برنامه خودمدیریتی بر وضعیت سلامت بیماران مبتلا به ام اس انجام شد.
    روش بررسی
    نمونه های این پژوهش نیمه تجربی را 82 مددجوی مبتلا به بیماری ام اس مراجعه کننده به انجمن ام اس شهر تهران در سال 1388-1387 تشکیل می دادند که به صورت نمونه های در دسترس انتخاب شدند. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه های مشخصات دموگرافیک و وضعیت سلامت جمع آوری گردیده است. نتایج حاصل با استفاده از روش- های آمار توصیفی و استنباطی با نتایج قبلی مورد مقایسه قرار گرفت.
    یافته ها
    در تجزیه وتحلیل داده ها قبل از مداخله، بین میانگین امتیاز زیر مقیاس های سلامت بین گروه شاهد و تجربی تفاوت معنی داری مشاهده نشد. این در حالی است که بعد از مداخله و دو ماه بعد (به جز عملکرد اجتماعی و درد)، در زیر مقیاس سلامت بین دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده شد(05/0 > P). در سه بار اندازه گیری نیز در میانگین امتیاز زیر مقیاس های سلامت بین دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده شد(05/0 > P).
    نتیجه گیری
    نتایج نشان می دهد که برنامه خودمدیریتی موجب بهبود ابعاد مختلف سلامت در بیماران ام اس گردیده است، لذا به کار گیری این روش حمایتی می تواند به عنوان یک روش موثر، به منظور مدیریت مشکلات ناشی از بیماری ام اس و توانمندسازی آنان بکار گرفته شود.
    کلید واژگان: مولتیپل اسکلروزیس, وضعیت سلامت, خودمدیریتی
    Fatemeh Kafame, Farahnaz Mohadi, Kian Norouzi, Mehdi Rahgozar
    Background And Objective
    Multiple sclerosis is one of the most common chronic diseases in Central Nervous system. its chronic nature، absence of known cure and onset in young adults results in deteriorating effect on the heath of these people. This study was carried out to determine the effect of self-management program on Health Status of patients with multiple sclerosis (­MS).
    Material And Methods
    the participants of this pre-experimental study were 82 MS patients referring to Iranian society of MS in Tehran selected via convenience sampling. ­The data was collected by a demographic data sheet and the health status questionnaire، and analyzed by descriptive and inferential statistics.
    Results
    Before intervention، the mean of health status subscales show that there is no significant difference between two groups of case and control، While after intervention and two months later (except of pain and social function)، there are significant differences in the health subscales of two groups (p≤0. 05). Furthermore، in three times of measurement، there is a meaningful difference between two groups.
    Conclusion
    the results show that the self-management program ­results in improving the health status of patients with multiple sclerosis; therefore، application of this supportive method could be useful to empower the MS patients and help them to manage their problems.
    Keywords: Multiple sclerosis, Self, Management, Health status
  • Kian Norouzi*, Heydar Ali Abedi, Sadat Seyed Bagher Maddah, Eysa Mohammadi, Gholamreza Babaei

    In recent years a variety of system models for providing community based health care services for the elderly has been envisioned and implemented in the developed countries which meet the special care needs of different groups of elders. In Iran as a developing country, a considerable percentage of old people live in the society need to receive specialized care and health services. In order to respond to these care needs, developing and implementing health and social care systems with consideration of relevant factors such as: existing and available resources and facilities (financial and human resources); social and cultural issues and characteristics of each groups of elders(healthy elders, frails,home bounds, …)  seem to be necessary. At the development phase of the care model in this study Ellowing methodological triangulation must be considered: 1) Comprehensive review of current and related literature, 2) Conduction of an ethnographic study on a number of Tehranian elders and their families, 3) Seeking opinions of a group of experts on this issue using nominal group technique, and analysis as well as synthesis of the collected data were employed to develop a community based care system for elders. The preliminary results of employing this care system and examination of expected outcomes such as promoting quality of life and expectancy in elders reflects the efficiency of this system, although further complementary studies and particularly cost benefit analysis are strongly recommended.

    Keywords: Health system model, Community-based care, Senior citizen
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال