به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

m. falahati

  • اعظم بیابانی، محسن فلاحتی*، ایرج علیمحمدی، مجتبی ذکایی، حامد جلیلیان، علی دهقانی، محمد نجفی مجره
    مقدمه

    تعیین روش هایی جهت ارزیابی استرس های حرارتی در محیط های کاری مختلف یکی از چالش های مهم محققین در این زمینه می باشد. مطالعه حاضر با هدف اعتبارسنجی شاخص های WBGT و ارزیابی فشارگرمایی (HPA) از طریق اندازه گیری برخی پاسخ های فیزیولوژیک در مناطق نفت خیز جنوب ایران انجام گردید.

    روش کار

    این مطالعه توصیفی- تحلیلی بر روی 154 نفر از شاغلین پایانه های نفتی خارک، عسلویه و ماهشهر در سه شرایط کاری شامل محیط مسقف، محیط روباز و محیط استراحت در فصل تابستان انجام گردید. میزان استرس حرارتی موجود در محیط کار توسط شاخص WBGT  و روش ارزیابی فشار گرمایی مورد بررسی قرار گرفت، که بدین منظور پارامترهای محیطی دمای خشک،دمای تر، دمای تشعشعی، رطوبت نسبی، فشار بخارآب و سرعت جریان هوا تعیین شد. بمنظور محاسبه شاخص  WBGTعلاوه بر روش قرایت مستقیم توسط دستگاه WBGT meter از استاندارد 7243-ISO نیز استفاده گردید. به منظور اعتبار سنجی شاخص های مذکور نیز اندازه گیری پارامترهای فیزیولوژیکی دمای دهانی، دمای تمپان و متابولیسم فعالیت همزمان با اندازه گیری پارامترهای محیطی صورت گرفت.   

    یافته ها

    نتایج آزمون آماری Paired Sample T-test نشان می دهد میانگین شاخص WBGT و ارزیابی احتمال فشار گرمایی در محیط مسقف و روباز دارای اختلاف معنادار می باشد(p<0/05). همچنین میانگین شاخص های فیزیولوژیک دمای دهانی و دمای تمپان و متابولیسم کاری در محیط مسقف و روباز دارای اختلاف معنادار می باشد(p<0/05). آزمون همبستگی بین شاخص WBGT بعنوان متغیر مستقل و روش ارزیابی فشار گرمایی بعنوان متغیر وابسته معنادار بوده (P<0.05) و از همبستگی بالایی برخوردار است (914/0 =R2)  میزان همبستگی بین شاخص WBGT با پارامتر های دمای دهانی، دمای تمپان و میزان متابولیسم کاری معنادار بوده (P<0.05) و بترتیب برابر (423/0 =R2)، (335/0 =R2) و (523/0 =R2) می باشد. میزان همبستگی بین روش ارزیابی احتمال فشار گرمایی(HPA) با پارامتر های دمای دهانی، دمای تمپان و میزان متابولیسم کاری معنادار بوده (P<0.05) و بترتیب برابر (632/0 =R2)، (605/0 =R2) و (579/0 =R2) می باشد. این نتایج نشان می دهد میزان همبستگی بین روش ارزیایی احتمال فشار گرمایی با پارامترهای فیزیولوژیک بیشتر از میزان همبستگی WBGT با این پارامترها می باشد.

    نتیجه گیری

    این تحقیق نشان داد با توجه به ماهیت  شغلی کارکنان شاغل در مناطق نفت خیز شاخص WBGT  و ارزیابی فشار گرمایی روش های مفیدی جهت ارزیابی استرس حرارتی موجود در پایانه های نفتی می باشند. همچنین مشخص گردید ارزیابی فشار گرمایی برای اندازه گیری استرس حرارتی در این مناطق از اعتبار بالاتری برخوردار می باشد.

    کلید واژگان: ارزیابی فشار گرمایی, WBGT, استرس حرارتی, شاخص فیزیولوژیک
    A. Biabani, M. Falahati*, I. Alimohammadi, M. Zokaei, H. Jalilian, A. Dehghani, M. Najafi Majareh
    Introduction

    Determining methods for assessing heat stress in different work environments is one of the major challenges for researchers in this field. The purpose of this study was to validate WBGT index and heat pressure assessment (HPA) by some physiological responses in Iranian South Oil Company.

    Material and Methods

    This descriptive-analytical study was carried out on 154 employees of Kharg, Asalouyeh and Mahshahr oil terminals recruited from three different working conditions including indoor, outdoor and rest environments in the summer. The amount of heat stress in the workplace was evaluated by WBGT index HPA method. To meet this purpose, the environmental parameters i.e., temperature, wet temperature, radiation temperature, relative humidity, water vapor pressure and air flow rate were determined. In addition to the direct reading method by the WBGT meter, ISO 7243 was used to calculate the WBGT index. In order to validate the heat stress indicators, physiological parameters of oral temperature, tympanic temperature and work metabolism were measured.

    Results

    The results of paired sample t-test showed a significant difference between WBGT index and HPA in indoor and outdoor environment (P<0.05). Moreover, there was a significant difference between the physiological indices of oral and tympanic temperatures and work metabolism in the indoor and outdoor environment (P<0.05). Furthermore, the correlation test was significant between WBGT index as an independent variable and HPA as a dependent variable (P<0.05)  and showed a high correlation (R2=0.914) between WBGT index with oral temperature and tympanic temperature . Also, the rate of work metabolism was significantly related with the aforementioned parameters (P<0.05) and was equal to R2=0.423, R2=0.335, R2=0.552, respectively. The correlations were also significant between HPA with Oral temperature, tympanic temperature and work metabolism (P<0.05)and were equal to R2=0.632, R2=0.605, R2=0.557, respectively. The results showed also that the correlation rate between the HPA with physiological parameters is stronger than that between physiological parameters with the WBGT index.

    Conclusion

    This study showed that WBGT and HPA methods are useful for assessing the heat stress of Iranian South Oil Company. Also, the HPA method is more reliable for assessing heat stress in these regions.

    Keywords: WBGT, Heat stress, HPA, Physiological Parameters
  • M .Falahati, F. Golmohammadi*, R. Darabi, M .Jafari
    Background and Aim

    Temporomandibular disorders (TMD) encompass several entities with different etiologies. Considering the high prevalence of TMD and the effect of this complication on the development of orofacial complications, this study aimed to determine the prevalence of TMD and its associated factors in patients referring to the Department of Prosthodontics of the Dental School of Isfahan Islamic Azad University, Isfahan, Iran.

    Materials and Methods

    A cross-sectional study was conducted on 202 patients for TMD evaluation. Standardized checklists and paraclinical measures were used. SPSS was used with chi-square test, t-test, and one-way analysis of variance (ANOVA) to perform the statistical analysis with the level of significance set at P<0.05.

    Results

    The prevalence of TMD in 202 patients was 43.6%. The average age of TMD patients was significantly higher than that of people without TMD (P=0.012). There was a significant difference between the two groups (with and without TMD) in the history of maxillofacial trauma (P=0.014) and restricted mouth opening (P=0.02). The Dawson classification, maxillofacial surgery, orthodontic treatment (P=0.42), and parafunctional habits (P=0.46) were not significantly different between the two groups.

    Conclusion

    Since the frequency of TMD is remarkably high, dentists should look for signs of TMD on a routine schedule to minimize the long-term effects of this disorder. There was no significant relationship between TMD and the related factors, except for the trauma. It is recommended to study the etiology of this disease considering its recognized complications.

    Keywords: Temporomandibular Disorders, Dental Occlusion, Occlusal, Risk factors
  • زهرا جعفرپور*، محسن قماشلویان، محمد فلاحتی، شاهرخ ایزدی، زهرا جبل عاملی، سمیه برزنونی، مصطفی شیخ الطائفه، محمدعلی محقق
    زمینه و هدف

    کریپتوسپوریدیوم یک انگل کوکسیدیایی مشترک بین انسان و دام می باشد که به عنوان یک عامل ایجاد کننده اسهال های شدید در انسان و دام ها در سراسر دنیا شناخته می شود. این مطالعه در جهت ارزیابی میزان آلودگی خاک مناطق مختلف تبریز به اووسیست کریپتوسپوریدیوم طراحی شده است.

    روش ها

    در این مطالعه مقطعی، 260 نمونه خاک به صورت نمونه گیری طبقه ای از مناطق مختلف شهر تبریز جمع آوری گردید. نمونه های خاک مورد آزمایش شناورسازی به روش شکر اشباع و رنگ آمیزی زیل نلسون قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون آماری کای دو استفاده گردید. در تمام آزمون ها احتمال معنی داری کمتر از 0/05، به عنوان سطح معنی داری در نظر گرفته شد.

    نتایج

    اووسیست کریپتوسپوریدیوم در 48 (18/5%) از 260 نمونه خاک مشاهده گردید. هیچ ارتباط معناداری بین 10 منطقه شهر و آلودگی بین اماکن مورد مطالعه از نظر حضور کریپتوسپوریدیوم مشاهده نشد (05/0>P). بیشترین میزان آلودگی در میادین شهر و حیاط منازل (23/3%) و کمترین آلودگی در مدارس ابتدایی (12/5%) مشاهده گردید.

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج این مطالعه، آلودگی بالای خاک با انگل کریپتوسپوریدیوم در تبریز، باید به عنوان یک مشکل بهداشتی جدی به خصوص در کودکان و افراد با نقص سیستم ایمنی در نظر گرفته شود. خاک مناطق 1 و 8 تبریز می تواند به عنوان یک منبع بالقوه آلودگی به انگل کریپتوسپوریدیوم، در نظر گرفته شود.

    کلید واژگان: کریپتوسپوریدیوم, خاک, پارک, ایران
    Z.Jafarpour *, M.Ghomashlooyan, M.Falahati, SH. Izadi, Z.Jabalameli, S.Barzanouni, M.Sheykhotyefeh, M.Mohaghegh
    Background & Aim

    Cryptosporidium is zoonotic coccidian parasite that causes severe diarrhea in humans and animals worldwide. This study aimed to evaluate the soil contamination rate with Cryptosporidium oocysts of different public places in Tabriz, west of Iran.

    Methods

    In this cross sectional study, 260 soil samples were collected by stratified sampling from 20 parks, 20 primary schools, 20 kindergartens, 10 street gardens, 60 backyards and 2 bus terminals. Soil samples were investigated by flotation technique using sucrose solution and stained by the modified Ziehl-Neelsen staining method. Data were analyzed with chi-square test, and P-values less than 0.05 were considered statistically significant.

    Results

    Cryptosporidium oocysts were observed in 48 (18.5%) out of 260 collected soil samples. No statistically difference was observed among the 10 regions with the Cryptosporidium contamination in examined places in Tabriz city (p> 0.05). The highest contamination rate was observed in street gardens and backyards (23.3%) and the lowest rate was found in primary schools (12.5%).

    Conclusion

    Based on the results of the present study, high contamination of soil with Cryptosporidium in Tabriz should be considered as a serious health problem, especially for children and immunocompromised patients. Taken together, soils from region 1 and 8 of Tabriz could be a potential source for Cryptosporidium infection.

    Keywords: Cryptosporidium, Soil, Park, Iran
  • مریم فلاحتی، عبدالله شفیع آبادی*، محمود جاجرمی، محمد محمدی پور
    اهداف

    شادکامی یکی از مهم ترین نیازهای روانی بشر است که تاثیر عمده ای بر شکل گیری شخصیت و سلامت روان دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و معنادرمانی بر شادکامی همسران جانبازان انجام شد.

    مواد و روش ها

    در این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه مورد و یک گروه شاهد، 60 نفر از همسران جانبازان شهر تهران در سال 1396 مورد مطالعه قرار گرفتند. این افراد به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه های درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، معنادرمانی و شاهد (هر گروه 20 نفر) قرار گرفتند. گروه های مورد در 9 جلسه 120دقیقه ای تحت درمان قرار گرفتند و گروه شاهد هیچ درمانی دریافت نکرد. ابزار پژوهش، پرسش نامه اطلاعات جمعیت شناختی و پرسش نامه شادکامی آکسفورد بود. داده ها با نرم افزار SPSS 18، از طریق آزمون تحلیل کوواریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    با کنترل اثر نمرات پیش آزمون، بین میانگین نمرات شادکامی گروه ها در مرحله پس آزمون تفاوت معنی دار وجود داشت (10/827=F؛ 0/001>p). در مقایسه دوبه دوی گروه ها، دو گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (0/001>p) و معنادرمانی (0/008=p) با گروه شاهد تفاوت معنی دار داشتتند، ولی بین دو گروه مورد تفاوت معنی داری مشاهده نشد (0/05<p) و اثربخشی دو روش درمانی تقریبا یکسان بود.

    نتیجه گیری

     درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و معنادرمانی هر دو بر افزایش شادکامی همسران جانبازان موثر هستند.

    کلید واژگان: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد, معنادرمانی, شادکامی, همسران, جانبازان
    M. Falahati, A. Shafiabady*, M. Jajarmi, M. Mohamadipoor
    Aims

    Happiness is one of the most important mental needs of mankind which has a major impact on personality and mental health. The aim of this study was to investigate the effectiveness of acceptance and commitment therapy and Logotherapy on happiness of veterans' spouses.

    Materials & Methods

    In this semi experimental study with pretest-posttest design, with two case groups and one witness group, 60 people of veterans' spouses were studied in Tehran in 2017. The subjects were selected using simple random sampling method and were randomly assigned into acceptance and commitment therapy, Logotherapy and witness group (n=20 in each group). Case groups were treated in 9 sessions in 120 minutes and the witness group received no cure. The research tools were a demographic questionnaire and oxford happiness questionnaire. Data were analyzed using SPSS 18 software, through one-way analysis of covariance and Tukey's post hoc test.

    Finding

    By controlling the effects of pretest scores, there was a significant difference between the mean scores of happiness of the groups in the posttest step (F=10.827; p<0.001). The mean scores of happiness in the acceptance and commitment therapy group (p<0.001) and the Logotherapy group (p=0.008) had significant difference in comparison to the witness group. There was no significant difference between two case groups and both methods had the same effectiveness (p>0.05).

    Conclusion

    Both acceptance and commitment therapy and Logotherapy are effective in increasing the happiness of veterans' spouses.

    Keywords: Acceptance, Commitment Therapy, Logotherapy, Happiness, Veterans, Spouses
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال