m.a. hosseinpour feizi
-
ارتباط کاهش بیان ژن TINCR با اندازه تومور در بیماران مبتلا به سرطان پستان و متاستاز آن به غدد لنفاویهدف
این مطالعه با هدف ارزیابی سطح بیان TINCR در بافت های توموری و غیرتوموری مجاور 50 زن مبتلا به سرطان داکتال تهاجمی پستان انجام شد. ارتباط بیان TINCR و خصوصیات بالینی بیماران نیز مورد مطالعه قرار گرفته است.
مواد و روشهاRNA تام از بافت توموری و غیرتوموری مجاور بیماران مبتلا به سرطان پستان با استفاده از محلول RNX-Plus جدا شد. سپس، از معرف Prime Script TM RT برای تبدیل RNA تام به cDNA استفاده شد. سطح بیان TINCRتوسط qRT-PCR کمی شده و نتایج با آزمون تی زوجی تجزیه و تحلیل شد. علاوه براین، برای ارزیابی قدرت بیومارکری TINCRاز تحلیل منحنی ROC در بافت های توموری سرطان پستان استفاده شد.
نتایجکاهش سطح TINCR در بافت توموری بیماران مبتلا به سرطان پستان در مقایسه با بافت غیرتوموری مجاور به دست آمد (001/0p<). میزان بیان TINCR با اندازه تومور و متاستاز غدد لنفاوی در بافت توموری سرطان پستان ارتباط منفی داشت.
نتیجه گیریکاهش سطح بیان TINCR در بافت توموری بیماران مبتلا به سرطان پستان نشان می دهد که سطح بیان آن می تواند بافت توموری و غیرتوموری مجاور را از یک دیگر متمایز سازد. علاوه براین، TINCR دارای سطح بیان پایین تری در بیماران مبتلا به سرطان پستان با تومورهای بزرگ، متاستاز غدد لنفاوی و زیرگروه لومینال A و B دارد.
کلید واژگان: سرطان پستان, کاهش بیان, lncRNA, TINCRAimThis study aimed to evaluate the expression levels of TINCR in tumor and adjacent non-tumor tissues of 50 women diagnosed with invasive ductal carcinoma. The association of TINCR expression and the clinical characteristics of patients have also been studied.
Material and MethodsTotal RNA was isolated from tumor and adjacent non- tumor tissues of breast cancer patients using RNX-Plus. Then, PrimeScriptTM RT reagent was used for converting total RNA to cDNA. TINCR lncRNA levels were quantified by qRT-PCR and results was analyzed with paired sample t test. Moreover, for evaluation the TINCR biomarker potential, ROC curve analysis was used in breast cancer tumor tissues.
ResultsReduced levels of TINCR were obtained in tumor tissues of breast cancer patients compared with adjacent non-tumor tissues (P<0.0001). TINCR expression had negative association with tumor size and lymph node metastasis in breast cancer tumor tissues.
ConclusionTINCR lncRNA downregulation in tumor tissues of breast cancer patients indicates that its expression level could discriminate the tumor from non-tumor tissues in breast cancer patients. Furthermore, TINCR lncRNA have low levels in breast cancer patients with large tumor size, positive lymph node metastasis and luminal A and B subtypes.
Keywords: Breast cancer, Downregulation, lncRNA, TINCR -
سابقه و هدف
مطالعات حاکی از آن است که HLA-G در حفاظت جنین در برابر سیستم ایمنی مادر نقش دارد و پلی مورفیسم های بالادست این ژن احتمالا با تاثیر بر بیان آن، بر موفقیت حاملگی تاثیر می گذارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی همراهی پلی مورفیسم rs1736933 بالا دست ژن HLA-G با اختلال سقط مکرر خودبخودی در جمعیت زنان استان آذربایجان شرقی انجام گرفت.
مواد و روش هااین مطالعه مورد- شاهدی بر روی 80 زن دارای حداقل یک فرزند و بدون هرگونه سابقه سقط و 100 زن دارای حداقل دو سابقه سقط مکرر خودبخودی پس از تایید متخصص زنان و زایمان انجام شد. مقدار 2 میلی لیتر خون از افراد شرکت کننده اخذ و پس از استخراج DNA، بخشی از پروموتر ژن HLA-G توسط PCR تکثیر و به وسیله الکتروفورز روی ژل آگارز بررسی شد. محصولات PCR تعیین توالی و ژنوتیپ افراد مشخص شد. فراوانی های آللی و ژنوتیپی گروه های بیمار و کنترل محاسبه و باهم مقایسه شدند.
یافته هادر این مطالعه فراوانی ژنوتیپ های CC، CA، AA در گروه بیمار به ترتیب 55 و 37 و 8 درصد و در گروه کنترل 37/75 و 41/25 و 20 درصد بدست آمد. مقایسه فراوانی های ژنوتیپی بین دو گروه نشان داد که ژنوتیپ هموزیگوت CC با سقط مکرر همراهی دارد (0/015=p). همچنین، بررسی آماری حاکی از تفاوت معنی دار فراوانی های آللی بین دو گروه بود (0/019=p).
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که چند شکلی rs1736933 واقع در بالادست ژن HLA-Gبا بیماری سقط مکرر در جمعیت زنان همراهی دارد.
کلید واژگان: سقط مکرر, پلی مورفیسم, HLA-G, مطالعات همراهیBACKGROUND AND OBJECTIVEStudies have suggested that HLA-G is involved in protecting the fetus against the motherchr('39')s immune system, and upstream polymorphisms of this gene may influence pregnancy success by effecting its expression. The aim of this study was to evaluate the association of upstream HLA-G gene polymorphism, rs1736933, with recurrent spontaneous abortion in East Azerbaijan women population.
METHODSThis case-control study was performed on 80 women with at least one child and without any history of abortion, and 100 women with at least two recurrent spontaneous abortions which were diagnosed by gynecologist. 2 ml of blood was obtained from the participants and after DNA extraction, a segment of the HLA-G gene promoter was amplified by PCR and analyzed by agarose gel electrophoresis. PCR products were sequenced and genotyped. Allelic and genotypic frequencies of patient and control groups were compared.
FINDINGSFrequency of AA, CA, CC genotypes in the patient group were 8(8%), 37(37%), 55(55%) and in the control group were 16(20%), 33(41.25%), 31(38.75%) respectively. Comparison of genotypic frequencies between the two groups showed that CC homozygous genotype was associated with recurrent abortion (p= 0.015). Statistical analysis also showed a significant difference between the allelic frequencies of the two groups (p= 0.019).
CONCLUSIONThe results of this study showed that the upstream HLA-G gene polymorphism, rs1736933, is associated with the recurrent abortion in East Azerbaijan women population.
Keywords: Recurrent Abortion, Polymorphism, HLA-G, Association Studies -
سرطان پستان رایج ترین سرطان در زنان است که با تغییرات ژنتیکی مانند جهش در ژن های سرطان زا و ژن های سرکوب گر تومور مرتبط می باشد. از مهم ترین ژن های سرکوب گر تومور درگیر در سرطان پستان، ژن BRCA1 می باشد. جهش در این ژن، رویداد شایعی در سرطان پستان انسانی می باشد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی جهش های اگزون BRCA1 11-A در زنان مبتلاء به سرطان پستان در جمعیت شمال غرب ایران می باشد.
در این مطالعه توصیفی، از 40 بیمار مبتلاء به سرطان پستان که سن تشخیص چهل سال و پایین تر دارند، نمونه خونی دریافت و اگزون 11-A ژن BRCA1 با استفاده از روش های PCR و توالی یابی مستقیم برای شناسایی جهش ها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج توالی یابی با استفاده از نرم افزار Chromas بررسی گردید.
در مطالعه حاضر، یک جهش غیر مترادف (nonsynonymous) به عنوان جهش جدید ژن BRCA1 و برای اولین بار گزارش گردید: جهش Ala584Thr نیز در دو نمونه مشاهده شد. جهش های کدون 694 (Ser694Ser) شیوع بیشتری (52/5%) نشان داد. سایر جهش ها در کدون های 693، 356، 486، 550 و 628 مشاهده گردید.کلید واژگان: سرطان پستان, BRCA1, اگزون 11- A, جهشBackground And ObjectiveBreast cancer is the most common cancer in women, which is associated with genetic changes such as mutations in carcinogenic genes and tumor suppressor genes. One of the most important tumor suppressor genes involved in breast cancer is the BRCA1 gene. The mutation in this gene is a common occurrence in human breast cancer. The purpose of this study is to investigate the mutations of exon 11-A of BRCA1 gene in women with breast cancer in the northwest of Iran.MethodsIn this descriptive study, blood sample were collected form 40 patients with breast cancer whose cancer was diagnosed before the age of 40 years and the exon 11-A of BRCA1 gene was examined using PCR and direct sequencing methods to detect mutations. Sequencing results were analyzed using Chromas software.
FINDING: In the present study, a nonsynonymous mutation was reported as a new mutation of BRCA1 gene for the first time: Ala584Thr mutation was also observed in two samples. The mutations of codon 694 (Ser694Ser) showed a higher incidence (52.5%). Other mutations were observed in codons 693, 356, 486, 550 and 628.ConclusionBased on the results of this study, mutations and polymorphisms of exon 11 of BRCA1 gene were observed for the first time in the northwestern population of Iran. One new case of mutation was observed in exon 11-A of BRCA1 gene.Keywords: Breast cancer, BRCA1, Exon 11-A, mutation -
سابقه و هدفتشخیص بیماری آلزایمر معمولا زمانی صورت می گیرد که آسیب های جدی به مغز وارد شده و درمان های رایج در ممانعت از آن ناکارآمد هستند. یکی از RNAهای دخیل در بیماری آلزایمر، RNA غیرکدکننده بلند بنام BDNF antisense(BDNF-AS) می باشد. این مطالعه با هدف بررسی حضور و مقایسه سطح BDNF-AS در پلاسمای بیماران آلزایمری و افراد سالم و ارزیابی پتانسیل آن به عنوان نشانگر پلاسمایی برای بیماری آلزایمر صورت گرفت.مواد و روش هادر این مطالعه مورد-شاهدی، 30 فرد مبتلا به آلزایمر دیرهنگام و 30 فرد سالم بدون بیماری عصبی که از نظر سن با بیماران منطبق بودند، براساس معیارهای تشخیص بالینی بیماری آلزایمر توسط پزشک متخصص انتخاب و نمونه خون وریدی آنها دریافت شد. پلاسمای نمونه های خونی جداسازی و RNA تام پلاسما استخراج شد. پس از سنتز cDNA، حضور BDNF-AS در پلاسما توسط PCR بررسی شد. در نهایت، مقدار نسبی رونوشت های BDNF-AS در نمونه های پلاسمای بیماران آلزایمری و سالم با استفاده از Real time PCR مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت.یافته هانتایج حاصل نشان داد کهRNA غیرکدکننده بلند BDNF-AS در پلاسمای افراد بیمار و کنترل وجود دارد و مقایسه داده های به دست آمده از Real time PCR نشان داد که سطوح BDNF-AS در پلاسمای گروه بیماران(0/021±0/107)افزایش معنی داری نسبت به افراد سالم (0/006±0/039)دارد.نتیجه گیرینتایج حاصل از این بررسی اولیه نشان می دهد که شاید بتوان از مقدارRNA ی غیر کد کننده بلندBDNF-AS در پلاسما، به عنوان نشانگر خونی/پلاسمایی برای تشخیص بیماری آلزایمر استفاده کردکلید واژگان: بیماری آلزایمر, BDNF-AS, نشانگر زیستیBackground And ObjectiveDiagnosis of Alzheimer's disease usually occurs when serious damages have occurred in the brain and common treatments are ineffective in preventing it. One of the RNAs involved in Alzheimer's disease is a long noncoding RNA, called BDNF antisense (BDNF-AS). The aim of this study is to determine the presence and compare the BDNF-AS levels in plasma of Alzheimer's patients and healthy subjects, and to evaluate its potential as a plasma marker for Alzheimer's disease.MethodsIn this case-control study, 30 patients with late-stage Alzheimer's disease and 30 healthy subjects without neurological disease who matched the patients in terms of age were selected by a specialist according to the criteria for clinical diagnosis of Alzheimer's disease and their intravenous blood samples were collected. The plasma of the blood samples was isolated and total plasma RNA was extracted. After cDNA synthesis, the presence of BDNF-AS in plasma was examined by PCR. Finally, the relative level of BDNF-AS transcripts in plasma samples of patients with Alzheimer's disease and healthy subjects was evaluated using Real Time PCR.
FINDINGS: The results of this study showed that long noncoding RNA BDNF-AS was present in the plasma of patients and controls. Comparison of Real Time PCR data showed that BDNF-AS levels in the plasma of patients (0.107±0.021) showed significant increase compared to healthy subjects (0.039 ± 0.006).ConclusionThe results of this preliminary study indicate that the levels of long noncoding RNA BDNF-AS in plasma can be used as a blood/plasma marker for the diagnosis of Alzheimer's disease.Keywords: Alzheimer's disease, BDNF-AS, Biomarker -
زمینه و هدفسرطان پستان شایع ترین سرطان و اصلی ترین علت مرگ ناشی از سرطان در زنان می باشد. میزان بقاء برای سرطان پستان درصدی از بیماران که برای دوره ی زمانی خاص بعد از تاریخ تشخیص بیماری زنده می مانند را نشان می دهد. هدف مطالعه ی حاضر تحلیل بقاء در بیماران مبتلاء به سرطان پستان استان آذربایجان شرقی بود.روش بررسیمطالعه ی حاضر از نوع تحلیلی گذشته نگر است. جامعه ی آماری این مطالعه شامل 79 بیمار مبتلاء به سرطان پستان در استان آذربایجان شرقی بود. اطلاعات ضروری هم چون سن و جنسیت از پرونده ی پزشکی بیماران به دست آمد. سایر اطلاعات از جمله وضعیت حیات بیماران (زنده یا فوت شده) از طریق مصاحبه ی تلفنی تکمیل گردید. میزان بقاء بیماران با روش کاپلان مایر محاسبه شد. اثر متغیر های کمکی هم چون سن تشخیص بیماری بر مدت زمان بقاء بیماران با استفاده از آزمون مانتل-کاکس Log – Rank (Mantel – Cox)بررسی گردید.یافته هااحتمال بقاء یک، سه و پنج سال به ترتیب 98 درصد، 88 درصد و 82 درصد (Standard Error/SE = 0.013، 0.036، 0.043) محاسبه شد. متغیر کمکی سن در زمان تشخیص بیماری بر بقاء بیماران تاثیر گذار بود و بیماران در سن چهل و بزرگ تر به طور معنی داری میزان بقاء بالاتری نسبت به بیماران با سنین کم تر از چهل داشتند (05/0 P<).نتیجه گیرییافته های تحلیل بقاء در مطالعه ی حاضر نشان دهنده ی میزان بقاء مشابه و یا بالاتر برای مبتلایان سرطان پستان استان آذربایجان شرقی در مقایسه با سایر نواحی ایران بود. میزان بقاء در بیماران چهل ساله و بزرگتر به طور معنی داری بیش تر از بیماران با سنین کم تر از چهل به دست آمد. هرچند برای وضوح بیش تر داده ها نیاز به مطالعه بر روی تعداد بیش تری از بیماران وجود دارد.کلید واژگان: سرطان پستان, بقاء, کاپلان مایرBackground And ObjectiveBreast cancer is the most common cancer and the major cause of cancer death among women. The survival rate for breast cancer indicates the percentage of people that survive the disease for a specified period of time after diagnosis. The aim of this study was analyzing the survival rate of patients with breast cancer in East Azarbaijan province.Materials And MethodsThis study was a retrospective analysis. The statistical population included 79 breast cancer patients of East Azarbaijan province. Data such as age at diagnosis was obtained from the medical records and other data such as the status of survival/death was found out through telephone interview. For survival evaluation, the Kaplan-Meier method was used. The effect of covariates such as age at diagnosis on the survival duration was calculated with the Log - Rank (Mantel - Cox) method.ResultsThe 1, 3 and 5 year-survival rate were calculated to be 98%, 88% and 82%, respectively. Age at the time of diagnosis affected the survival rate of patients; patients over 40 years at the time of diagnosis had a higher survival rate than patients under 40 years (pConclusionSurvival rate analysis showed the similar or higher survival rate of breast cancer patients of East Azarbaijan in comparison with other regions in Iran. The survival rate in patients older than forty years at the time of diagnosis was significantly higher than patients younger than forty. However a study on more patients is recommended to obtain more clear results.Keywords: Breast cancer, Survival, Kaplan-Meier
-
سابقه و هدفسرطان پستان یکی از رایج ترین بدخیمی ها و دومین عامل مرگ و میر به علت سرطان در زنان می باشد. RNA های بلند غیرکدکننده، نقش قابل توجهی در فرآیندهای مختلف سلولی و مولکولی از جمله تومورزایی دارند. MEG3 یک RNA بلند غیرکدکننده است که بیان آن در برخی سرطان ها دچار اختلال می گردد. این مطالعه به منظور بررسی تغییرات بیانی MEG3 در سرطان پستان و ارتباط آن با خصوصیات کلینیکوپاتولوژیکی انجام شد.مواد و روش هادر این مطالعه مورد- شاهدی، 40 نمونه بافت توموری پستان و بافت نرمال حاشیه همان تومور به صورت تازه از زنان مبتلا به سرطان پستان در منطقه شمال غرب ایران جمع آوری شد. کلیه تومورها از لحاظ پاتولوژیکی از نوع تومورهای بدخیم تهاجمی مجاری بودند. پس از استخراج RNA و سنتز cDNA، تفاوت میانگین بیان MEG3 در نمونه های توموری نسبت به بافت نرمال حاشیه همان تومور با استفاده از پرایمرهای اختصاصی و تکنیک qReal-Time PCR ارزیابی و جهت نرمال سازی تغییرات بیان از ژن β2m به عنوان کنترل داخلی استفاده شد.یافته هامیزان بیان MEG3 در نمونه های توموری بافت پستان نسبت به بافت نرمال حاشیه همان تومور به طور معنی داری و به میزان 3/355 برابر کاهش یافته است (0/042p=) و این کاهش بیان در افراد بیمار با افزایش سن بیمار (0/007p=)، درجه تمایز III تومور (0/049p=) و درگیری گره های لنفاوی ( 0/018p=) ارتباط معنی داری نشان داد (0/05p<).نتیجه گیرینتایج مطالعه نشان داد که بیان MEG3 در سرطان پستان به طور معنی داری کاهش می یابد و این کاهش بیان با تهاجمی شدن تومور در ارتباط است.کلید واژگان: سرطان پستان, RNA های بلند غیرکدکننده, بیومارکر, گره لنفاویBackgroundBreast cancer is the most common invasive cancer and the second main cause of cancer death in women. Long noncoding RNAs (lncRNAs) play a critical role in different cellular and molecular activities such as carcinogenesis. Maternally Expressed Gene 3 (MEG3), is a long noncoding RNA that deregulates in various types of cancers. The aim of this study is the evaluation of MEG3 expression level and its association with clinicopathological features of breast tumor tissues.MethodsIn this case-control study, 40 fresh-frozen breast tumor specimens and their paired non-tumoral adjacent tissues were collected from breast cancer patients living in the northwestern region of Iran. All tumor samples belonged to the invasive ductal carcinoma. After RNA extraction and cDNA synthesis, the expression level of MEG3 in breast tumor tissues compared to the paired adjacent normal tissues was investigated using specific primers and quantitative real-time PCR (qRT-PCR). β2m was also used as an internal control for normalization.
Findings: MEG3 expression level in all tumor samples significantly downregulated compared to the paired adjacent nontumoral specimens, with an average fold decrease of 3.355 (p=0/042). Low level of MEG3 in tumor tissues was also related to the age of patients (p=0/007), stage Ⅲ (p=0/049) and lymph node metastasis (p=0/018).ConclusionThe expression level of MEG3 significantly decreased in breast cancer and this downregulation was related to malignancy state of the tumor.Keywords: Breast Neoplasms, Long noncoding RNAs, Biomarker, Lymph node -
مجله دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد، سال بیست و چهارم شماره 3 (پیاپی 116، خرداد 1395)، صص 277 -285مقدمهگزارش شده پلی مورفیسم شایع4G/5G در پروموتر ژن مهارکننده فعال کننده پلاسمینوژن-1(PAI-1) در سطح بیان PAI-1 تاثیر دارد و با توجه به شواهدی که پیشرفت سرطان پستان را با افزایش سطح PAI-1 همراه می داند، ارزیابی ارتباط بین این پلی مورفیسم و وضعیت بالینی بیماران مبتلا به سرطان پستان معقول و منطقی به نظر می رسد.روش بررسیاین مطالعه توصیفی- تحلیلی شامل 160 بیمار غیرخویشاوند از جمعیت شمال غرب ایران است که بر اساس معیار های بالینی مبتلا به سرطان پستان تشخیص داده شده اند و در طی مطالعه قبلی پلی مورفیسم PAI-1 4G/5G آن ها تعیین شده بود. جهت بررسی ارتباط این پلی مورفیسم با علائم بالینی و آسیب شناختی، از آزمون دقیق فیشر و نرم افزار SPSS با سطح معنی داری 05/0 استفاده شد.نتایجدر رابطه با پلی مورفیسم PAI-1 4G/5G تمام ویژگی های اعلام شده از سرطان پستان، که روی شدت بیماری موثر هستند مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که پلی مورفیسمPAI-1 4G/5G با چند عامل مرسوم از جمله اندازه تومور، متاستاز به غدد لنفاوی و مرحله تومور ارتباط مثبت دارد.نتیجه گیریداده های ما نشان می دهد که بیماران با ژنوتیپ5G/5G بیشتر مستعد ابتلا به توسعه سرطان پستان هستند، در حالی که افراد با ژنوتیپ های4G/4G و4G/5G حساسیت پایین تری به گسترش سرطان پستان دارند؛ بنابراین آلل4G به احتمال زیاد، دارای یک نقش محافظتی در برابر توسعه سرطان پستان در جمعیت مورد مطالعه ما است.کلید واژگان: پلی مورفیسم PAI, 1 4G, 5G, سرطان پستان, وضعیت بالینیJournal of Shaeed Sdoughi University of Medical Sciences Yazd, Volume:24 Issue: 3, 2016, PP 277 -285IntroductionA common polymorphism 4G/5G in the promoter region of the Plasminogen activator inhibitor-1 (PAI-1) gene has been reported to influence the expression levels of PAI-1. According to the evidence, progression of breast cancer can be associated with elevated levels of PAI-1, it seems that evaluation of a possible correlation between the polymorphism and clinical status of breast cancer patients is reasonable.MethodsThis descriptive-analytical study included 160 unrelated patients from North West of Iran. According to established clinical criteria, these paitients were diagnosed with breast cancer. Based on previous study, PAI-1 4G/5G had been determined. In order to investigate the association of this polymorphism with clinicopathological features Fishers exact tests and SPSS software was used with a significance level of 0.05.ResultsAll declared features of breast cancer regarding PAI-1 4G/5G polymorphism were investigated. Results indicated that PAI-1 4G/5G polymorphism positive correlation with several traditional prognostic factors, including tumor size, lymph node metastases and tumor stage.ConclusionData showed that the patients with 5G/5G genotype are more susceptible to the development of breast cancer, while the paitients with 4G/4G and 4G/5G genotypes show lower sensitivity to the breast cancer. Therefore, the 4G allele likely has a protective role against the development of breast cancer in this cohort.Keywords: PAI, 1 4G, 5G polymorphism, Breast Cancer, Clinical Status
-
سابقه و هدفسرطان پستان، شایع ترین سرطان در زنان است که ژن سرکوبگر توموری TP53 نیز از فراوانترین ژن های تغییر یافته در سرطان های انسانی می باشد. ارزیابی دقیق جهش های ژن TP53 در مبتلایان سرطان می تواند در تشخیص، پیش آگهی یا درمان اهمیت داشته باشد. این مطالعه به منظور شناسایی جهش های این ژن در مبتلایان سرطان پستان انجام شد.مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی، تعداد 102 نمونه توموری از زنان آذری مبتلا به سرطان پستان که طی سالهای 86 تا 88 به بیمارستانهای شهر تبریز مراجعه کردند، جمع آوری شد و DNA آنها به روش پروتئینازK استخراج گردید. جهش های ژن TP53 در اگزون های هفت و هشت همراه اینترون هفت با روش های واکنش های زنجیره ای پلیمراز (PCR) و توالی یابی مستقیم مورد بررسی قرار گرفت.یافته هادر این مطالعه هفت مورد جهش (86/6%) و 14 مورد پلی مورفیسم (72/13%) شناسایی شدند. جهش های (CGG→ CAG) 248 codon (در دو مورد) و (CTG→ CCG) 257 codon در اگزون هفت و جهش G>T در اولین نوکلئوتید اینترون هفت مشاهده گردید. در اگزون هشت، جهش GTG>ATG در کدون 272، جهش CCT>TCT در کدون 278 و حذف سه نوکلئوتیدی در کدون 262 شناسایی شدند.نتیجه گیرینتایج این مطالعه، الگوی متفاوت جهش های ژن TP53 را در بیماران آذری مبتلا به سرطان پستان نشان می دهد. بررسی های بیشتر می تواند نقش جهش های ژن TP53 را در پیشرفت سرطان پستان مشخص سازد.
کلید واژگان: سرطان پستان, ژن TP53, جهشBackground And ObjectiveBreast cancer is the most common type of malignancy in women, and TP53 tumor-suppressor gene is one of the most commonly transformed genes in human cancers. Accurate assessment of TP53 gene mutations in cancer patients can play an important role in diagnosis, prognosis, or treatment. This study aimed to identify mutations of this gene in breast cancer patients.MethodsIn this descriptive study, 102 tumor samples were obtained from female breast cancer patients from Azarbaijan, Iran. All the participants were referred to hospitals of Tabriz during 2007-2009, and their DNA was extracted by Proteinase K. TP53 gene mutations in exons 7 and 8 and intron 7 were investigated using polymerase chain reaction technique and direct sequencing.FindingsSeven (6.86%) cases of mutation and 14 (13.72%) cases of polymorphisms were identified. Mutations (CGG → CAG) at codon 248 (in two cases) and (CTG → CCG) at codon 257 in exon 7 and G>T mutation in the first nucleotide of intron 7 were observed. In exon 8, GTG>ATG mutation at codon 272, CCT>TCT mutation at codon 278, and three nucleotide deletion at codon 262 were identified.ConclusionThe results of this study showed a different pattern of TP53 gene mutation in female breast cancer patients. Further studies could specify the role of TP53 mutations in the progression of breast cancerKeywords: Breast cancer, Mutation, TP53 gene -
سابقه و هدف
چرخه جنسی نامنظم در نتیجه ترشح نامناسب هورمونها شایع ترین علت ناباروری است با توجه به اینکه میزان افسردگی در زنان دو برابر مردان است و الکتروشوک یکی از روش های درمانی مورد استفاده در افسردگی می باشد. لذا این مطالعه به منظور بررسی تاثیر شوک الکتریکی بر ترشح هورمونهای جنسی انجام گردید.
مواد و روش هادر این مطالعه تجربی 60 موش سوری نژاد آلبینو (وزن 5/1±28گرم و 12-9 هفتگی) با سیکل جنسی منظم پس از تعیین مراحل چرخه استروس با اسمیر واژن، به 12 گروه 5 تایی: چهار گروه کنترل در مراحل چهارگانه چرخه استروس، چهار گروه دریافت کننده یک شوک در هر یک از مراحل چهارگانه و چهار گروه با دریافت دو بار شوک (فاصله شوکها 4 ساعت) در هر مرحله چرخه جنسی تقسیم شدند. اعمال شوک با دستگاه الکتروشوک آزمایشگاهی و شوک قابل تحمل برای موشها صورت گرفت. نمونه خون از مو شها در همان مرحله دریافت شوک، برای اندازه گیری هورمونهای جنسی جمع آوری و با روش الایزا مورد سنجش و مقایسه قرار گرفت.
یافته هامیانگین سطح سرمی هورمون استروژن تنها در گروه دو بار شوک دریافت کرده مرحله مت استروس (074/0±92/3) نسبت به گروه کنترل این مرحله (118/0±36/4) اختلاف معنی دار نشان داد (05/0P<). تنها در مرحله دی استروس میانگین سطح سرمی پروژسترون گروه یک شوک (243/0±264/5) و گروه دو بار شوک (029/0±24/5) از نظر آماری نسبت به گروه کنترل (102/0±466/5) اختلاف معنی دار نداشت.
نتیجه گیرینتایج مطالعه نشان داد که اعمال شوک الکتریکی تنها در مرحله دی-استروس چرخه استروس بر سطح سرمی هر دو هورمون جنسی تاثیر ندارد.
کلید واژگان: الکترو شوک, موش سوری ماده, چرخه استروس, استروژن, پروژسترونBackground And ObjectiveIrregular sexual cycle due of improper hormone secretion is most common cause of infertility. Considering fact that women experience twice the rate of depression as men and electroconvulsive therapy (ECT) is one of used treatment methods, therefore this study was conducted to investigate the effect of electric shock on secretion of sex hormones.
MethodsIn this experimental study 60 albino mice (weighting 28±1.5g and 9-12 weeks) with normal sex cycle were divided into 12 groups of 5 mice in each group after determining estrous cycle stages with vaginal smear: four control groups in our estrous cycle stages, four groups receiving one shock in each of four stages and four groups receiving two-shocks (with interval of 4 hours) in each stage of sex cycle. Shock operation was conducted with laboratory shock device and tolerable shock for mice. Blood samples were collected from mice in the same stage of receiving shock to measure sex hormones and assayed by ELISA method and compared.
FindingsMean serum level of estrogen hormone showed significant difference only in the group receiving two shocks in metestrus stage)3.92±0.074(in comparison to control group of this stage)4.36±0.118) (p< 0.05). Only in diestrus stage, mean serum level of progesterone of one-shock group)5.264±0.243(and two shock group)5.24±0.029(showed no statistically significant difference in comparison to control group)5.466±0.102).
ConclusionThe result of study indicated that electroshock operation had no effect on serum level of both hormones just in diestrus stage of estrous cycle.
Keywords: Electroshock, Female mice, Estrous cycle, Estrogen, Progesterone -
مجله دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد، سال بیست و یکم شماره 5 (پیاپی 94، آذر و دی 1392)، صص 599 -608مقدمهKLF4 یک فاکتور رونویسی می باشد که در بسیاری از سرطان ها از جمله سرطان پستان دخیل می باشد. سرطان پستان، شایع ترین سرطان عضوی در زنان می باشد و به دلیل شیوع روز افزون آن، تلاش های گسترده ای در راستای شناسایی مارکرهای مولکولی اختصاصی که بتواند غده های سرطانی را از انواع غیرسرطانی متمایز سازد، آغاز شده است. بنابراین در این تحقیق صلاحیت بیان ژن KLF4 به عنوان مارکر مولکولی در تشخیص و درمان سرطان پستان مورد ارزیابی قرار گرفته است.روش بررسیدر حدود 31 نمونه سرطانی و 21 نمونه غیرسرطانی (حاشیه تومور سرطانی) جمع آوری شده و بیان ژن های ß2m به عنوان کنترل داخلی و KLF4 مورد بررسی قرار گرفت. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 15 و آزمون آماری One-Way ANOVA و T-Test مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.نتایجنتایج به دست آمده نشان دادند که: 1- بیان KLF4 در تومورهای سرطانی پستان بیشتر از گروه های حاشیه تومور سرطانی می باشد. 2- با احتمال زیاد KLF4 در تومورهای سرطانی پستان (حداقل در نوع کارسینومای مجرایی) یک آنکوژن محسوب می شود 3- سطح بیان KLF4 به طور معنی داری در ارتباط با ماهیت بدخیمی تومور های سرطانی پستان می باشد.نتیجه گیریاستفاده از KLF4 به عنوان مارکر تشخیصی در تفکیک و شناسایی بافت های سرطانی از غیرسرطانی پستان موثر نیست، ولی از این مارکر می توان برای شناسایی حداقل 50 درصد موارد کارسینومای مهاجم مجرایی پستان و همچنین به عنوان فاکتور بالقوه پیش آگهی دهنده برای تعیین شدت های مختلف تومورسرطانی پستان استفاده کرد.
کلید واژگان: سرطان پستان, KLF4, آنکوژن, سرکوبگر تومور, RT, PCR نیمه کمیJournal of Shaeed Sdoughi University of Medical Sciences Yazd, Volume:21 Issue: 5, 2013, PP 599 -608IntroductionKrupple-like factor4 is a transcription factor which is involved in many cancers including Breast cancer. Breast cancer is the most common malignancy among women. Due to the high prevalence of these tumors، there are ongoing efforts to find molecular markers which can recognize nontumoral from tumoral tissues. Therefore، the aim of this study was to evaluate the potential usefulness of KLF4 as a potential diagnostic and therapeutic molecular marker in breast cancer.MethodsIn the current study، 31 tumoral and 21 non tumoral adjacent tissues were evaluated. Transcription levels were measured by Semiquantitative Reverse Transciptase-Polymerase Chain Reaction and were normalized by the ß2m as an endogenous PCR control. Data was analyzed by spss software، one-way ANOVA and T-test.ResultsThe results showed that: 1) KLF4 is over expressed in Breast tumors rather than adjacent normal tissues. 2) KLF4 is an oncogene in breast tumors (at least in IDC type). 3) The KLF4 expression levels are related significantly with nature of malignant breast tumors.ConclusionFindings do not confirm KLF4 as a diagnostic marker in classification and identification of tumoral tissues from non-tumoral ones in breast، but we can use this marker to identify at least 50% of invasive Ductal Carcinoma in breast and utilize it as a potential predictive factor to demonstrate severity degree in various tumors.Keywords: Breast Cancer, KLF4, Oncogene, Semiquantitative RT, PCR, Tumor Suppressor -
مقدمهژن survivin به عنوان مهارکننده آپوپتوز نقش مهمی در رشد و پیشرفت سرطان پستان دارد. بیان متمایز این ژن در سلول های توموری برخلاف سلول های نرمال بالغ و ارتباط بیان بالای survivin و فرم های بدخیم توموری آن را به عنوان مارکرمولکولی در تشخیص و پیش آگهی سرطان مطرح نموده است. مکانیسم دقیق بیان بالای آن در بعضی از سرطان ها هنوز ناشناخته است. این احتمال وجود دارد که تعدادی از پلی مورفیسم ها در این ژن منجر به تولید یا فعالیت خارج ازکنترل آن گردند. یک پلی مورفیسم معمول که به طور گسترده ای مطالعه شده در ناحیه 31- ژن قرار گرفته و طبق گزارشات بر روی بیان survivin و استعداد ابتلا به انواع سرطان ها تاثیرگذار است. در این مطالعه همبستگی پلی مورفیسم ژنتیکی G/C31- پروموتر survivin و سرطان پستان در شمال غرب ایران بررسی شده است.روش بررسیدر این مطالعه مورد شاهدی، پلی مورفیسم 31-G/C نمونه های خونی 94 زن بیمار همراه با ویژگی های پاتولوژیکی آنها و82 زن سالم توسط روش PCR-RFLP و توالی یابی مستقیم مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایجتجزیه و تحلیل آماری نشان داد که فراوانی ژنوتیپی در بیماران مبتلا به سرطان برای ژنوتیپ های GG، GC و CC به ترتیب 50%، 8/46% و 2/3% و در افراد کنترل 50%، 1/45% و 9/4% به دست آمد. همچنین فراوانی آلل C در بیماران 26% و در افراد کنترل 27% بود. از لحاظ آماری هیچ ارتباط معنی داری بین ژنوتیپ های تغییریافته (CC و CG) و سرطان پستان یافت نشد.نتیجه گیریبه نظر می رسد ارتباط قابل توجهی بین پلی مورفیسم 31- با خطر ابتلاء به سرطان پستان و شرایط بالینی بیماری در جمعیت مورد مطالعه وجود نداشته باشد.کلید واژگان: ژن Survivin, پلی مورفیسم, سرطان پستان, آپوپتوزIntroductionSurvivin gene, as an apoptosis inhibitor, plays an important role in development of breast cancer. The differential expression of survivin in cancer versus normal adult cells as well as an association between high expression of survivin and aggressive tumors has led to use of survivin as a molecular marker for diagnosis and prognosis of tumors. The underlying mechanism of survivin over expression in cancers is not recognized yet. There is a probability that some polymorphisms in this gene can result in uncontrolled manner of this gene. The C-31G, a widely studied polymorphism in the survivin promoter, could de-repress the cell cycle- dependent transcription of survivin gene, resulting in over expression of survivin. In this hospital- based, case- control study, we aimed to investigate the correlation between the genetic polymorphism of -31G/C, surviving promoter, and breast cancer (BC) in North West of Iran.MethodsIn this case–control study, the -31G/C single nucleotide polymorphism (SNP) of survivin promoter in peripheral blood samples was collected from 94 breast cancer patients with pathologically confirmed BC and 82 healthy subjects. The data were analyzed by polymerase chain reaction- restriction fragment length polymorphism (PCR-RFLP) and gene sequencing.ResultsStatistical analysis showed that within breast cancer patients, genotype frequencies were 50%, 46.8% and 3.2% for -31G/G, -31G/C and -31C/C genotypes respectively, whereas they were 50%, 45.1% and 4.9 % for -31G/G, -31G/C and -31C/C genotypes in healthy individuals. Also the frequencies for -31 C allele were 26% and 27% in the cases and controls respectively. No statistically significant association was found between breast cancer and the variant genotypes (CC and CG).ConclusionIt seems that there was no significant association between -31G/C polymorphism, BC, and clinicopathological characteristics in the population of our study.Keywords: Survivin Gene, Genetic Polymorphism, Breast Cancer, Apoptosis
-
مقدمهSurvivinعضو جدیدی از خانواده ی پروتئین های مهارکننده ی آپوپتوز (IAP)می باشد که نقش مهمی در تنظیم چرخه ی سلولی و آپوپتوز ایفا می کند. بیان متمایز این ژن در سلول های توموری بر خلاف سلول های نرمال، آن را به عنوان چهارمین ترانس -کریپتوم عمده در تومورها معرفی کرده است. سرطان پستان شایع ترین بدخیمی در زنان می باشد و تلاش دانشمندان برای طبقه بندی آن به نتایج مختلفی منجر شده است. به دلیل شیوع بسیار بالای تومورهای پستان و کمبود مارکرهای مولکولی مناسب جهت تشخیص و پیش-آگهی آنها، تلاش های گسترده ای در راستای شناسایی مارکرهای مولکولی اختصاصی که بتوانند غده های توموری را از غیرتوموری متمایز سازند درحال انجام است. در مطالعه ی حاضر بیان ژن Survivin و واریانت های پیرایشیΔEx3، 2b و3b آن به عنوان مارکر مولکولی در تومورهای پستان و بافت حاشیه ی آنها مورد بررسی قرار گرفته است.روش بررسیدر تحقیق حاضر 18 نمونه ی توموری و17 نمونه ی حاشیه ی تومور به صورت یک مطالعه مورد شاهدی با استفاده از تکنیک Reverse Transcriptase -Polymerase Chain Reaction نیمه کمی مورد بررسی قرار گرفتند و ژن ß2m به عنوان کنترل داخلی برای نرمال نمودن نتایج به کار رفت.نتایج1) ژن Survivin و واریانت های پیرایشی ΔEx3،2b و3b در اکثر نمونه های توموری نسبت به بافت حاشیه ای آن بیان مجدد و بالایی داشتند 2) سطوح بیان ژن Survivin، Survivin-ΔEx3 و Survivin-3b با ماهیت توموری نمونه ها ارتباط معنی داری داشت 3) بیان واریانت 2b در تعداد کمی از نمونه ها مشاهده شد 4) بیان واریانت 3b فقط در نمونه های توموری دیده شد. همچنین نتایج به دست آمده نشان داد که واریانت Ex3∆ می تواند به عنوان ترانس کریپتوم غالب در سرطان پستان معرفی شود.نتیجه گیریدر مجموع نتایج ما نشان می دهد که بیان Survivin، Survivin-ΔEx3 و Survivin-3b با ماهیت سرطانی تومورها در ارتباط بوده و Survivin-ΔEx3 واریانت غالب بیان شده در کارسینوماهای پستان می باشد. این نتایج ضمن تایید شایستگی ژن Survivin و واریانت های پیرایشی آن به عنوان مارکرهای مولکولی در سرطان پستان، نقش کلیدی این ژن و واریانت های مذکور به ویژه 3b را در بروز تومورهای پستان نشان داده و تفکیک ناحیه ی توموری از حاشیه ی تومور را امکان پذیر می سازد. بنابراین ارزیابی بیان ژن Survivin و واریانت های پیرایشی آن می تواند به عنوان مارکری برای رده بندی بیماران سرطان پستان جهت تیمارهای موثرتر مورد استفاده قرار گیرد و یک هدف درمانی نویدبخش برای درمان باشدکلید واژگان: Survivin, واریانت پیرایشی, RT, PCR نبمه کمی, سرطان پستانIntroductionSurvivin is a new member of the Inhibitor Apotosis Protein family (IAP) which plays an important role in the regulation of both cell cycle and apoptosis. Its distinct expression in tumor cells as compared to normal adult cells introduces Survivin as the fourth transcriptom demonstrated in tumors. Breast cancer is the most common malignancy among women and scientist`s efforts to classify it has lead to various molecular subtypes and controversial results. Because of the high prevalence of these tumors and lack of suitable molecular markers for diagnosis and prognosis, there are ongoing efforts to find molecular markers which can distinguish nontumoral from tumor tissues. In this study we evaluate the potential usefulness of Survivin and its splice variants ΔEx3, 2b and 3b as molecular markers in breast cancer.MethodsWe studied 18 tumor and 17 non tumor adjacent tissues. Transcription levels were measured by Semiquantitative Reverse Transcriptase-Polymerase Chain Reaction (RT-PCR) and normalized by ß2m as an internal control.Results1)Survivin and its splice variants Δex3, 2b and 3b showed differentially higher expression levels in tumors than adjacent normal tissues. 2) The expression levels of Survivin, Survivin-ΔEx3 and Survivin-3b were significantly correlated with the type of tumors. 3) Survivin-2b was expressed in a few samples. 4) Survivin-3b was detected only in tumor samples. Also, our results showed that ΔEx3 variant can be introduced as a dominant expressed variant in breast cancer.ConclusionOur data indicated that the expression of Survivin, Survivin ∆Ex3 and especially, Survivin-3b were correlated with cancerous nature of tumors and Survivin-∆Ex3 was the most common expressed variant in breast carcinomas. These results besides confirming the potential usefulness of Survivin and its splice variants as molecular markers in breast cancer, demonstrated the role of the gene and its splice variants, especially 3b in these lesions that enables distinguishing normal from tumor tissues. Therefore, evaluation of the expression of Survivin and its splice variants might be used as markers to stratify breast cancer patients for more optimal treatment modalities or it could be a promising new target for therapy.Keywords: Survivin, Splice variant, Semiquantitative RT-PCR, Breast cancer
-
مقدمه
مطالعات اخیر برروی ژن بتاگلوبین در ایران نشان می دهد که حدود هشت جهش شایع بیشترین فراوانی را در جمعیت بیماران بتاتالاسمی کشور دارند. اما همیشه وجود جهش های نادر و ناشناخته مشکلات زیادی را در برنامه ریزی جهت تشخیص قبل از تولد ایجاد می کنند. در شمال غرب کشور نیز جهش های شایع بررسی و گزارش شده است.بررسی و گزارش جهش های نادر و ناشناخته می تواند در موارد تشخیصی و در طرح برنامه های پیشگیرانه مفید واقع شود
روش بررسیدر این پژوهش، 5 میلی لیتر نمونه ی خون محیطی از 20 بیمار آذری مبتلا به بتاتالاسمی که جهش آنها در بررسی قبلی شناسایی نشده بود، دریافت و DNA نمونه ها به روش پروتئیناز K- ایزوپروپانل استخراج گردید. سپس در مرحله ی نخست، جهش هایCodon22(-AAGTTGG) Codon36/37(-T)، Codon16(-C)، -88(C-A), Codon41/42(-TCTT), Codon6(-A) با روش ARMS-PCR مورد بررسی قرار گرفت و مواردی که جهش های فوق را نشان ندادند جهت تعیین توالی ارسال شد.
نتایجبراساس نتایج این مطالعه، جهش های, Codon15(TGG-TGA) Codon16(-C)، Codon 36/37(-T)، Codon25/26(+T), IVSII-848(C-A)، -28(A-C) و IVSII-745(C-G) شناسایی وبه جمع جهش های شناخته شده ی منطقه وکشور اضافه گردیدند. همچنین چهار جایگاه SNP: 5’UTR+20(C-T)، Codon2(CAC-CAT)، (G C-) 16-IVSII و (T-C) 666 -IVSII در ژن بتاگلوبین بیماران مورد مطالعه مشخص گردید.
نتیجه گیرینتایج این بررسی می تواند در غربالگری و تشخیص قبل از تولد بیماران مبتلا به بتاتالاسمی در آذربایجان، ایران و سایر کشورهای همسایه مفید باشد.
کلید واژگان: جهش های نادر, بتاگلوبین, شمال غرب ایرانIntroductionRecent molecular studies on Iranian β-thalassemia genes revealed the presence of eight common mutations associated with thalassemia. Although these mutations are frequent, there are other rare and unknown mutations that can create large problems in designing preventive programs. We detected and explained the common mutations in north-western Iran previously and detection of the rare and unknown mutations could be useful in diagnosis and design of future preventive programs.
MethodsIn this study, 5ml peripheral blood from 20 Azari- β-thalassemia patients whose mutation was not revealed in the previous study was collected and DNA extraction was done by isopropanol and proteinase k method. Initially, samples were examined for the rare mutations: Codon6, Codon16, Codon41/42, Codon36/37, -88 and Codon22 by ARMS – PCR techniques and then the unknown cases were directly sequenced.
ResultsAccording to our results, Codon15(TGG-TGA), Codon16(-C), Codon36/37(-T), IVSII-848(C-A), IVSII-745(C-G), -28(A-C( and Codon25/26(+T) were recognized and added to the spectrom of beta globin gene mutations in Azerbaijan and Iran. Also, we detected four SNP sites: 5’UTR+20(C-T), Codon2 (CAC-CAT) , IVSII-16(C-G) and IVSII-666(T-C) in β-thalassemia genes.
ConclusionOur results could be useful for developing molecular screening plans and help prenatal diagnosis of beta thalassemia in Azerbaijan , Iran and other neighboring countries.
Keywords: Rare mutations, Beta globin, Northwestern Iran
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.