به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

mahdi basiri moghadam

  • هاشم فلاح، رقیه ارشاد سرابی*، مهلا سلاجقه، مهدی بصیری مقدم، مریم حجی پور
    مقدمه

    انگیزش در تحصیل و یادگیری از چالش های اساسی در آموزش بالینی است. مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط وضعیت آموزش بالینی و انگیزش تحصیلی دانشجویان مرحله بالینی رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی گناباد انجام گرفت.

    روش ها

    این مطالعه مقطعی بر روی 198 دانشجوی کارآموز و کارورز رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی گناباد در سال تحصیلی 1402-1401 به روش سرشماری انجام شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بررسی وضعیت آموزش بالینی و پرسشنامه انگیزش تحصیلی هارتر بود. به منظور توصیف وضعیت آزمودنی ها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) استفاده شد و داده ها از طریق آزمون های t مستقل، پیرسون و اسپیرمن با نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    میانگین نمره وضعیت آموزش بالینی کارآموزان 56/16±51/93 و کارورزان 08/12±12/93 بود. همچنین میانگین نمره انگیزش تحصیلی کارآموزان 30/11 ± 07/102 و کارورزان 54/11 ± 07/100 بود. وضعیت کلی آموزش بالینی با میانگین نمره 31/93 در حد نسبتا متوسط و انگیزش تحصیلی با میانگین 44/11±05/101 درحد بالایی بود و بین وضعیت آموزش بالینی و انگیزش تحصیلی ارتباط معناداری مشاهده شد (0.454= r).

    نتیجه گیری

    با توجه به ضعف در وضعیت آموزش بالینی و همچنین وجود ارتباط مستقیم بین وضعیت آموزش بالینی و انگیزش تحصیلی، پیشنهاد می گردد مسئولین دانشگاه خصوصا در معاونت آموزشی و معاونت درمان دانشگاه توجه و برنامه ریزی های ویژه ای جهت بهبود وضعیت آموزش بالینی دانشگاه داشته باشند.

    کلید واژگان: آموزش بالینی, انگیزش تحصیلی, دانشجویان پزشکی
    Hashem Fallah, Roghaye Ershad Sarabi*, Mahla Salajegheh, Mahdi Basiri Moghadam, Maryam Hajipour
    Introduction

    Motivation in education and learning are significant challenges in clinical education. This study aimed to determine the relationship between clinical education status and academic motivation among clinical-stage medical students Gonabad University of Medical Sciences.

    Method

    This cross-sectional study was conducted with 198 medical interns and residents at Gonabad University of Medical Sciences during the academic year 2021-2022 using a census method. Data collection tools included the Clinical Education Status Questionnaire and the Harter Academic Motivation Questionnaire. Descriptive statistics (mean and standard deviation) were used to describe the participants' status, and data were analyzed using independent t-tests, Pearson, and Spearman correlation tests.

    Results

    The mean score for clinical education status among interns was 51.93 ± 16.56, while for residents, it was 12.93 ± 08.12. The mean score for academic motivation among interns was 102.07 ± 11.30, and for residents, it was 100.07 ± 11.54. Overall, the clinical education status averaged 93.31, indicating a relatively moderate level and Academic motivation averaged 101.05 ± 11.44, indicating a high level, with a significant correlation observed between clinical education status and academic motivation (r = 0.454).    

    Conclusion

    Given the weakness in the clinical education status, as well as the direct relationship between clinical education status and academic motivation, it is recommended that university officials, particularly in the educational and clinical departments, focus on special attention and planning to improve the clinical education status at the university.

    Keywords: Clinical Education, Academic Motivation, Medical Students
  • الهام نیکخواه بیدختی، کوکب بصیری مقدم، موسی سجادی، مهدی بصیری مقدم*
    زمینه و هدف

    رفتارهای مرتبط با سلامتی افراد مبتلا به آنفارکتوس میوکارد به شدت تحت تاثیر درک از بیماری آن ها قرار دارد و آموزش یکی از روش های افزایش درک از بیماری به شمار می رود. بنابراین مطالعه حاضر با هدف مقایسه آموزش چند رسانه ای با آموزش تلفنی بر درک از بیماری در مبتلایان به آنفارکتوس میوکارد انجام گرفته است.

    روش بررسی

    این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده در مورد 32 بیمار مبتلا به آنفارکتوس میوکارد مرخص شده در سال 1399-1398 در شهر گناباد و مشهد انجام گرفت. نمونه ها به روش در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه چند رسانه ای و تلفنی قرار گرفتند. محتوای مداخله شامل روند بیماری، علایم، پیشگیری و درمان و مراقبت های بعد از ترخیص بود. محتوای آموزشی یکسان بود و در گروه تلفنی به صورت مکالمه و در گروه چند رسانه ای به صورت فیلم، صدا و تصویر ارایه شد. پرسشنامه کوتاه درک از بیماری (Brief IPQ) در روز اول و هفته ششم بعد از ترخیص تکمیل شد. تحلیل داده ها در نرم افزار SPSS نسخه 20 و با آزمون های Kolmogorov-Smirnov، مجذور کای، دقیق فیشر، تی مستقل، تی زوجی و آزمون Levene در سطح معناداری کم تر از 050/0 انجام یافت.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که میانگین نمره مولفه های درک از بیماری بعد از مداخله نسبت به قبل در بیماران هر دو گروه آموزش چند رسانه ای و تلفنی افزایش معناداری داشته است (050/0>p)، ولی در مقایسه بین دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد (050/0<p).

    نتیجه گیری

    هر دو روش آموزشی چند رسانه ای و آموزش تلفنی باعث ارتقای درک از بیماری در بیماران مبتلا به آنفارکتوس میوکارد می شود. لذا پیشنهاد می شود آموزش دهنده متناسب با تفاوت های فردی و امکانات آموزش گیرنده، نوع آموزش را انتخاب و مدیران سلامت، سیاست های مناسب را برای بهره مندی بیماران از مراقبت های پرستاری از راه دور پس از ترخیص اعمال کنند.

    کلید واژگان: آنفارکتوس میوکارد, درک, پرستاری از راه دور, چند رسانه ای, تلفن, آموزش به بیمار
    Elham Nikkhah Beydokhti, Kokab Basiri Moghadam, Mosa Sajjadi, Mahdi Basiri Moghadam*
    Background & Aim

    Health-related behaviors of patients with myocardial infarction (MI) are highly affected by their illness perceptions, and education is one of the ways to enhance illness perception. Accordingly, the aim of this study was to compare the effect of multimedia and telephone education on illness perception in patients with MI after discharge.

    Methods & Materials: 

    A randomized clinical trial was conducted on 32 patients with MI who were discharged in 2019-2020 in Gonabad and Mashhad. The samples were selected by the convenience sampling method and randomly assigned to the multimedia or telephone groups. The educational content was similar for both groups, and was provided as a conversation for the telephone group, and as video, audio, and image for the multimedia group. The Brief Illness Perception Questionnaire (Brief. IPQ) was completed by the patients on the first day and the sixth week after discharge. Data were analyzed through the SPSS software version 20 using Kolmogorov-Smirnov test, chi-square test, Fisher's exact test, independent t-test, Paired t-test and Levene's test, at a significance level of P<0.05.

    Results

    The results showed that the average score for the components of illness perception after the intervention compared to before the intervention in the both groups had a significant increase (P<0.05), but no significant difference was observed in the comparison between the two groups (P>0.05).

    Conclusion

    Both multimedia and telephone training methods improve illness perception in the patients. Therefore, the trainer is suggested to choose the type of training according to individual differences and facilities of the recipient, and health managers should apply appropriate policies for patients with MI to benefit from telenursing care after discharge.

    Keywords: myocardial infarction, perception, telenursing, multimedia, telephone, patient education
  • فاطمه کاملی، حسین محمدزاده مقدم، مهدی بصیری مقدم، لیلا صادق مقدم، علی دلشاد نوقابی*

    مقدمه:

     اختلالات شناختی، یکی از مهم ترین اختلالات سالمندان است، پژوهش حاضر با هدف تاثیر گل سرخ (گلقند) بر وضعیت شناختی سالمندان دارای اختلال شناختی خفیف طراحی شده است.

    روش ها

    در این مطالعه ی کارآزمایی بالینی تصادفی شده، تعداد 70 سالمند 75-60 ساله در سال 1397 در شهرستان گناباد بعد از تکمیل پرسش نامه ی دموگرافیک، پرسش نامه ی افسردگی سالمندان و پرسش نامه ی معاینه ی مختصر وضعیت شناختی به صورت چند مرحله ای و تخصیص تصادفی به دو گروه مداخله و شاهد تقسیم شدند. گروه مداخله، به مدت یک ماه معجون گلقند را روزی یک مرتبه استفاده نمودند، در پایان، پرسش نامه ی پس آزمون برای هر دو گروه تکمیل شد و داده ها با آزمون های آماری Independent Sample T-test و Paired T-test با سطح معنی داری کمتر از 0/05 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

    یافته ها

    میانگین و انحراف معیار نمره ی وضعیت شناختی در گروه آزمون قبل از مداخله 22/57و بعد 26/17 بود که این میزان در گروه شاهد ابتدا 22/65 و بعد یک ماه 66/22 بود، نمرات وضعیت شناختی در گروه مداخله افزایش معنی داری داشت، اما در گروه شاهد تفاوت معنی داری مشاهده نگردید. بر اساس یافته ها، نمرات وضعیت شناختی در ابعاد جهت یابی، توجه، محاسبه و یادآوری پرسش نامه، نسبت به قبل مداخله افزایش معنی داری در گروه آزمون داشت.

    نتیجه گیری

    بر اساس پژوهش حاضر، گلقند نمرات وضعیت شناختی را در گروه مداخله افزایش داد که نشان دهنده ی بهبود اختلال شناختی خفیف سالمندان و پیشگیری از ابتلا به آلزایمر می باشد.

    کلید واژگان: گلقند (گل سرخ), اختلال شناختی خفیف, وضعیت شناختی, سالمند
    Fatemeh Kameli, Hossian Mohammadzadeh Moghaddam, Mahdi Basiri Moghadam, Leila Sadegh Moghadam, Ali Delshad Noghabi *
    Background

    Cognitive disorders are one of the most important disorders occurring among the elderly. The present study was designed to evaluate the effect of Golghand consumption on the cognitive status of the elderly people with mild cognitive impairment.

    Methods

    In this randomized clinical trial study, 70 elderly people aged 60-75 years after completing the demographic, elderly depression and brief cognitive status questionnaires in several stages and random allocation were divided into two groups of intervention and control. The intervention group used Golgand potion once a day for one month. At the end of the post-test questionnaire was completed for both groups. The data were analyzed with independent t and paired t statistical tests with significance level of less than 0.05.

    Findings

    The mean and standard deviation of the cognitive status score in the experimental group before and after the intervention was 22.57 and 26.17, respectively. The same in score in the control group was 22.65 and 22.66, respectively. The cognitive status scores increased significantly in the intervention group. (P = 0.027), but no significant difference was observed in the control group (P = 0.865). The results also showed a significant increase in the cognitive status scores in the dimensions of orientation, attention, calculation and recall of the questionnaire in the experimental group in the posttest phase (P < 0.05).

    Conclusion

    According to the present study, Golghand increased cognitive status scores in the intervention group, which indicates the improvement of mild cognitive impairment in the elderly people and the prevention of Alzheimer's diseases.

    Keywords: Golghand (Rosa Damacena), Cognitive Status, Mild cognitive impairment, Elderly
  • مریم مرادی، فرشته جلیلی، مهدی بصیری مقدم، کوکب بصیری مقدم*

    مقدمه:

     عارضه ی جانبی نیترات ها، سردرد است که مصرف این دارو را در بعضی بیماران محدود می کند. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر رایحه درمانی با اسانس اسطوخودوس و گل سرخ بر پیشگیری از بروز سردرد در بیماران بستری بخش مراقبت های ویژه ی قلب، انجام شد.

    روش ها

    در این کارآزمایی بالینی تصادفی، 45 بیمار مبتلا به بیماری قلبی به روش در دسترس انتخاب و به صورت تخصیص تصادفی در 3 گروه قرار گرفتند. در گروه های مداخله (گل سرخ و اسطوخودوس) به محض شروع انفوزیون نیتروگلیسیرین، پنبه ی آغشته به 3 قطره از آن اسانس، به مدت نیم ساعت استنشاق گردید و در گروه شاهد، از هیچ رایحه درمانی استفاده نشد. با استفاده از مقیاس دیداری درد، در طی زمان های 15، 30، 60 و 90 دقیقه پس از رایحه درمانی، بروز سردرد بررسی شد. در صورت بروز سردرد در هر یک از گروه ها، از قرص استامینوفن 325 میلی گرمی جهت درمان معمول سردرد، استفاده و در چک لیست ثبت گردیده و سپس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    فراوانی بروز سردرد در طی مدت مطالعه در سه گروه، تفاوت آماری معنی داری نداشت. اما میزان مصرف استامینوفن برای تخفیف سردرد در گروه گل سرخ، به طور معنی داری، کمتر از گروه های شاهد و اسطوخودوس بود.

    نتیجه گیری

    رایحه درمانی با گل سرخ و اسطوخودوس، ممکن است احتمال بروز سردرد ناشی از نیتروگلیسیرین انفوزیونی، را کاهش دهد. لذا پیشنهاد می شود به عنوان یکی از روش های درمانی موثر و کم عارضه مورد توجه قرار گیرد.

    کلید واژگان: رایحه درمانی, سردرد, نیتروگلیسیرین, اسطوخودوس, گل سرخ
    Maryam Moradi, Fereshteh Jalili, Mahdi Basiri-Moghadam, Kokab Basiri-Moghadam *
    Background

    Headaches are a side effect of nitrates that limits the use of this drug in some patients. The aim of this study was to determine the effect of aromatherapy and lavender essential oils on the prevention of headache induced by infusion of Nitroglycerin in cardiac care units.

    Methods

    In this randomized clinical trial, 45 patients with heart disease were selected by convenience sampling and randomly assigned into 3 groups. In the intervention groups (roses and lavender), as soon as the infusion of nitroglycerin was started, cotton submerged in 3 drops of the essential oil was inhaled for half an hour and no aromatherapy was used in the control group. The frequency of headache was measured by using visual analogue scale at 90 minutes after aromatherapy. In case of headache in any of the groups, usual treatment of headache, acetaminophen tablet 325 mg, was used. This was also recorded in the patient's checklist. Data were analyzed by SPSS at the significant level of 0.05.

    Findings

    The frequency of headache during the study period was not statistically significant in the three groups. However, the amount of acetaminophen used to relieve headache in the rose group was less than the control and lavender groups significantly.

    Conclusion

    Aromatherapy with rose and lavender essential oils may reduce the headache caused by infused nitroglycerin. Therefore, it is recommended to be considered as one of the effective treatments.

    Keywords: Aromatherapy, Headache, Nitroglycerin, Lavender, rose
  • Mitra Tavakolizadeh, Mahdi Moshki, Mahdi Basiri Moghadam, Ali Delshad*
    Background

    The aim of this study was to determine the effect of continuous care model application on body mass index (BMI) and lifestyle of middle-aged obese.

    Methods

    105 obese middle-aged were selected and assigned randomly to two groups. The data were collected using a meter, scale, and Walker health promotion lifestyle questionnaire (HPLP II). participants completed the questionnaire before undergoing the intervention, one, two, and three months after the intervention.

    Results

    There was no significant difference between the experimental and control groups before the intervention considering all of the studied variables. However, a significant difference was observed between groups after the intervention in terms of lifestyle dimensions and obesity control performance.

    Conclusion

    Considering the results of current study, the continuous care model can be effective for improving the lifestyle and health of middle-aged obese. Therefore, this model is recommended as a framework to design an overweight and obesity prevention plan.

    Keywords: Continuous care model, Body mass index, Lifestyle, Obesity
  • مریم پریچه*، حسین محمدزاده مقدم، مهدی بصیری مقدم، شهلا خسروان
    هدف

    علی رغم درمان های متعدد شپش سر هنوز به عنوان یک مشکل بهداشتی خصوصا در دختران دانش آموز می باشد. در این پژوهش تاثیر استفاده موضعی ترکیب جوشانده سیر و پونه کوهی بر شدت آلودگی به شپش سر بررسی شده است.

    مواد و روش ها

    مطالعه از نوع کار آزمایی بالینی تصادفی شده، به صورت چند مرحله ای، بر روی 120 دانش آموز دختر مقاطع ابتدایی و متوسطه اول مبتلا به شپش سر شهر گناباد انجام، پس از اخذ رضایت نامه کتبی از والدین و شفاهی از دانش آموزان، تکمیل پرسش نامه دموگرافیک و چک لیست، به یک گروه جوشانده سیر و پونه کوهی و گروه دیگر لوسیون دایمتیکون4% در دو نوبت به فاصله یک هفته داده شد. فراوانی شدت آلودگی قبل، 7 روز بعد و 14 روز بعد از مداخله اندازه گیری شد.

    یافته ها

    شدت آلودگی به شپش در طی انجام مداخلات در هر دو گروه روند کاهشی معنی داری نشان داد (001/0=P)، اما این تفاوت در دو گروه  قبل، روز هفتم  و روز چهاردهم مداخله معنی دار نبود (05/0<P).

    نتیجه گیری

    نتایج ما نشان می دهند که هر دو جوشانده سیر و پونه کوهی می توانند برای درمان شپش سر استفاده شوند.

    کلید واژگان: سیر, درمان های مکمل, دایمتیکون, پونه, آلودگی با شپش
    Maryam Paricheh*, Hossein Mohammadzadeh Moghaddam, Mahdi Basiri Moghadam, Shahla Khosravan
    Introduction

    Despite numerous treatments, head lice are still a health problem, especially in female students. In this study, the effect of topical application of Allium Sativum and Mentha Pulegium on the severity of head lice infection has been investigated.

    Materials and Methods

    A multi-stage randomized clinical trial study was performed on 120 female primary and secondary school students with head lice in Gonabad. After obtaining written consent from parents and oral consent from students, a demographic questionnaire and a checklist were completed. One group was given a decoction Allium Sativum and Mentha Pulegium and the other group was given 4% dimethicone lotion twice a week. Evaluation was made before, 7 days and 14 days after the intervention.

    Results

    The severity of lice infection during the interventions in both groups decreased significantly (P=0.001), but the frequency of severity of infection before, 7 days after and 14 days after intervention was not statistically significant in the two groups.

    Conclusion

    Our findings suggest that both Allium Sativum and Mentha Pulegium can be used for the treatment of head lice infection.

    Keywords: Garlic, Complementary Therapies, Dimethicone, Mentha Pulegium, Lice Infestations
  • کوکب بصیری مقدم، فاطمه حسینی مقدم، علی غلامزاده کافی، حوریه محیاپور، مریم مرادی، مهدی بصیرت مقدم

    مقدمه :

    ناشتایی قبل از اعمال جراحی یک ضرورت است، اما در صورت طولانی شدن، می تواند به عوارض جدی از جمله کاهش خون رسانی و اختلال عملکرد اعضا منتهی شود. با توجه به اهمیت عملکرد طبیعی کلیوی در اعمال جراحی، هدف از انجام مطالعه ی حاضر، بررسی ارتباط طول مدت ناشتایی قبل از اعمال جراحی ارولوژی با عملکرد کلیوی پس از عمل بود.

    روش ها

     این مطالعه ی تحلیلی- مقطعی بر روی 105 بیمار تحت اعمال اورولوژی انجام شد. نمونه گیری به روش در دسترس و مبتنی بر هدف انجام و طول مدت ناشتایی برای هر بیمار ثبت شد. برای سنجش عملکرد کلیوی قبل و 24 ساعت پس از عمل، سطح سرمی کراتینین، اوره و نیتروژن اوره ی خون تعیین شد. اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های Paired t و ضریب همبستگی Pearson تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

     در این مطالعه، 105 بیمار کاندیدای عمل جراحی ارولوژی با میانگین سنی 06/17 ± 30/52 سال مشارکت داشتند. میانگین زمان ناشتایی قبل از عمل بیماران 70/3 ± 22/15 ساعت بود. نتایج مطالعه نشان از افزایش معنی دار مقادیر سرمی کراتینین، اوره و نیتروژن اوره ی خون پس از عمل داشت. بین مدت زمان ناشتایی با مقدار عوامل پیش گفته بعد از عمل ارتباط معنی دار مثبتی وجود داشت.

    نتیجه گیری

    طبق یافته های این مطالعه، بین ناشتایی طولانی و عملکرد کلیوی ارتباطی معنی داری وجود دارد. بر این اساس، توجه ویژه ی مراقبین سلامت بر اجرای دقیق استانداردهای ناشتایی قبل از عمل می تواند منجر به بهبود پیامدهای پس از عمل برای بیمار گردد.

    کلید واژگان: ناشتایی, آزمونهای عملکرد کلیوی, عمل جراحی, مراقبت قبل از عمل, عوارض پس از عمل
    Kokab Basirimoghadam, Fatemeh Hosseini Moghaddam, Mahdi Basirimoghadam, Ali Gholamzadehkafi, Huriyeh Mahyachor, Maryam Moradi
    Background

    Fasting before surgery is a necessity, but prolonged fasting can lead to serious complications such as decreased perfusion and organ dysfunction. Considering the importance of normal renal function in surgery, the aim of this study was to determine the relationship between fasting duration before urological surgery and postoperative renal function.

    Methods

    This cross-sectional study was done on 105 patients under urological surgeries. Samples were selected using available target-based method. For each patient, the fasting duration were completed. To measure kidney function before and 24 hours after surgery, serum levels of creatinine (Cr), urea, and blood urea nitrogen (BUN) were determined. Data were analyzed using, paired t test and Pearson correlation coefficient via SPSS software.

    Findings

    In this study, 105 patients participated who were candidates for urological surgery with a mean age of 52.30 ± 17.06 years. The mean preoperative fasting duration was 15.22 ± 3.70 hours. There was a significant increase in the amounts of serum Cr, BUN, and urea levels after surgery. There was a significant positive relationship between fasting duration and serum Cr, BUN, and urea levels after surgery.

    Conclusion

    According to the results of this study, there is a relationship between prolonged fasting and renal function. Therefore, special attention of health care providers on the strict implementation of preoperative fasting standards can lead to improved postoperative patient outcomes.

    Keywords: Fasting, Kidney function tests, Surgery, Perioperative care, Postoperative complications
  • بهاره نیک رفتار، مهدی بصیری مقدم، محمد مجلی*
    سابقه و هدف

    یکی از درمان های رایج در مراحل انتهایی نارسایی کلیه، همودیالیز است و ورود مکرر سوزن های عروقی درد قابل ملاحظه ای برای بیمار فراهم می کند. برای کاهش درد از ژل لیدوکایین موضعی و رایحه درمانی به عنوان طب مکمل استفاده می شود. از آن جایی که رایحه درمانی در مقایسه با دارودرمانی عوارض کم تری دارد، پژوهش حاضر با عنوان مقایسه تاثیر رایحه درمانی با مریم گلی و ژل لیدوکایین موضعی بر شدت درد ناشی از ورود سوزن های عروقی در بیماران تحت همودیالیز انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی قبل و بعد بود. نمونه گیری به روش دردسترس بر روی 23 بیمار تحت همودیالیز به صورت خود شاهد در 3 مرحله قبل از مداخله، مداخله با ژل لیدوکایین 2 درصد (2 میلی لیتر یا 2 گرم) در فضایی به وسعت 5 سانتی متر مربع روی محل فیستول و مداخله با 3 قطره از رایحه 10 درصد عصاره برگ مریم گلی انجام شد. شدت درد با مقیاس دیداری درد اندازه گیری و داده ها با نرم افزار آماری 5/14 SPSS و آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    میانگین شدت درد بدون مداخله 28/1±09/6 و بعد از استفاده از ژل لیدوکایین موضعی 36/2±30/4 و بعد استفاده از رایحه مریم گلی 98/1±13/4 بود. آزمون تعقیبی حداقل اختلاف معنی دار نشان داد که میانگین شدت درد بدون مداخله با مرحله استفاده از لیدوکایین و رایحه مریم گلی تفاوت معنی داری داشت (001/0<P). تفاوت معنی داری از نظر میانگین شدت درد بین مرحله استفاده لیدوکایین و رایحه مریم گلی وجود نداشت (7/0=P).

    استنتاج

    رایحه مریم گلی می تواند به اندازه ژل لیدوکایین در کاهش درد موثر باشد و به عنوان راهکاری در کاهش درد قبل از ورود سوزن در همودیالیز پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: درد, مریم گلی, همودیالیز, رایحه درمانی, ژل لیدوکائین, کاتتر های عروقی
    Bahareh Nikraftar, Mahdi Basiri Moghadam, Mohammad Mojalli*
    Background and purpose

    Hemodialysis is a common treatment for end-stage renal failure, and cannulation causes considerable pain. Topical lidocaine gel and aromatherapy as a complementary medicine are used to relieve the pain. Aromatherapy is associated with fewer side effects than medication, so, the present study was conducted to compare the effect of aromatherapy with Salvia officinalis and topical lidocaine gel on pain intensity during insertion of vascular needles in patients undergoing hemodialysis.

    Materials and methods

    A clinical trial with before and after study design was conducted. Sampling was done using convenience sampling and 23 patients were selected and studied at three stages: pre-intervention, intervention I (topical lidocaine gel 2%, 2 mll or 2 gr in an area of 5 cm2 over the fistula), and intervention II (aromatherapy with 3 drops of leaf extract of S. officinalis 10%). Pain intensity was measured by visual analogue scale and data were analyzed in SPSS V 14.5 applying repeated measures ANOVA.

    Results

    Mean scores for pain intensity were 6.09±1.28, 4.30±2.36, 4.13±1.98 at pre-intervention, intervention I, and intervention II phases, respectively. LSD Post-Hoc test showed significant differences in mean scores for pain intensity between pre-intervention and the two intervention phases (P<0.001), while these phases were not found to be significantly different in mean scores for pain intensity (P=0.7).

    Conclusion

    According to this study, the aroma of S. officinalis could be used in reducing pain before insertion of vascular needles in patients undergoing hemodialysis.

    Keywords: pain, Salvia officinalis, hemodialysis, aromatherapy, lidocaine gel, vascular catheters
  • موسی سجادی، منصور سلطانی، مهدی بصیری مقدم، محبوبه مقبل
    زمینه و هدف

     آموزش دانشجویان پرستاری در مورد مباحث تهویه مکانیکی اهمیت زیادی در جهت جلوگیری از عوارض ناخواسته و مخاطره انگیز ناشی از استفاده نادرست از دستگاه ونتیلاتور برای بیماران دارد؛ بنابراین این مطالعه با هدف مقایسه تاثیر آموزش به روش شبیه ساز برخط با روش سخنرانی بر رضایت مندی و عملکرد دانشجویان در مباحث تهویه مکانیکی انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه نیمه تجربی با طرح دو گروهی، با شرکت 48 نفر از دانشجویان ترم 7 پرستاری دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند که شرایط ورود به مطالعه را داشتند در سال 1397 انجام شد. نمونه ها به روش در دسترس انتخاب و به روش بلوک کردن به دو گروه تخصیص یافتند. ابزارهای مطالعه شامل فرم اطلاعات دموگرافیک، پرسش نامه رضایت از روش تدریس و چک لیست ارزیابی عملکرد بود. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 و آمار توصیفی و استنباطی مانند کای اسکویر، ویلکاکسون، تی مستقل و من  یو ویتنی در سطح معناداری کمتر از 05/0 تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که گروه شبیه ساز بر خط بعد از مداخله نمره رضایت مندی بالاتر و 10 روز بعد از مداخله نمره عملکرد بالاتری را نسبت به گروه سخنرانی گزارش کردند (0/001>p)  همچنین، 10 روز بعد از مداخله میانگین مدت زمان اجرای سناریو در گروه شبیه ساز برخط به طور معنی داری کمتر از گروه سخنرانی بود (0/001>p).

    نتیجه گیری

    بر اساس یافته های مطالعه حاضر استفاده از روش شبیه ساز برخط می تواند در راستای آموزش مباحث تهویه مکانیکی به عنوان یک روش جدید مورد توجه قرار گیرد.

    کلید واژگان: تهویه مکانیکی, دانشجوی پرستاری, عملکرد, رضایت مندی, سخنرانی, شبیه ساز بر خط
    Moosa Sajjadi, Mansour Soltani, Mahdi Basiri Moghadam, Mahboubeh Moghbel*
    Background & Aim

    Nursing students' education about mechanical ventilation issues is very important in preventing unwanted and risky complications due to improper use of ventilator for patients. Therefore, this study aimed to compare the effect of online simulator with lecture training on students' satisfaction and performance in mechanical ventilation.

    Materials & Methods

    This quasi- experimental study with two groups design was conducted in 2019 on 48 nursing students of 7 semester affiliated with nursing and midwifery college of Birjand University of Medical Sciences. Samples were selected by convenience method and divided into two groups by blocking method. Data collection tools included demographic information form, teacher dignity questionnaire and performance evaluation checklist. The collected data were analyzed by SPSS software version 22 and descriptive and inferential statistics such as Chi-square, Wilcoxon, independent t-test and Mann-Whitney at the significant level less than 0.05.

    Results

    The results showed that the online simulator group after the intervention had higher satisfaction score and 10 days after the intervention had higher performance score than the lecture group (P <0.001). Also, 10 days after the intervention, the average duration of scenario implementation in the online simulator group was significantly less than the lecture group (P = 0.01).

    Conclusion

    Based on the findings of the present study, the use of an online simulator can be considered as a new method for training mechanical ventilation

    Keywords: Mechanical ventilation, Nursing student, Performance, Satisfaction, Lecture, Online simulator
  • Mahdi Basirimoghadam, Forough Rafii*, Abbas Ebadi
    Objectives

    In the field of health, procrastination is a relatively new but important issue. Most studies on procrastination deal with academic procrastination while no study, to the best of our knowledge, is available regarding the issue of health-related procrastination. Therefore, the present study was conducted to discover the attributes, causes, and outcomes of the health-related procrastination in nurses.

    Materials and Methods

    This conventional, qualitative, content analysis was conducted on 13 nurses (including 5 males and 8 females with a mean age of 34.76 years) from academic hospitals affiliated with Iran University and Gonabad University of Medical Sciences using a purposive sampling technique. The data were collected from October 2016 to December 2017 through face-to-face semi-structured interviews and field notes.

    Results

    The attributes of procrastination included a gap between intention and action, illogical delays, and delays in doing health tasks. The factors included present-biased and comfort over hardship preferences, risk taking, avoidance behaviors, selfsatisfaction, inner tendencies, the nursing job, the nature of the problem, and beliefs. The outcomes included psychological, physical, and social problems.

    Conclusions

    The results of this study provided an in-depth understanding of the concept of health-related procrastination. Thus, the findings can help design health education interventions and promote nurses’ health.

    Keywords: : Qualitative research, Health, Nurses, Procrastination
  • امیررضا نصیرزاده، مهدی بصیری مقدم*، کوکب بصیری مقدم

    اهداف دردهای مزمن اسکلتی عضلانی جزء مشکلات عمده دوران سالمندی به شمار می آید. یکی از مداخلات پرستاری که می تواند در تسکین موثر باشد، استفاده از پمادهای گیاهی موضعی است. هدف از انجام این مطالعه بررسی تاثیر پماد خرفه بر دردهای مزمن اسکلتی عضلانی سالمندان است. مواد و روش ها این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی کورسازی شده است که در سال 1396 روی 60 سالمند مقیم شهر گناباد انجام شد. نمونه ها به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تخصیص تصادفی در دو گروه خرفه و پلاسبو قرار گرفتند. ابزار استفاده شده در این مطالعه پرسش نامه درد مک گیل بود که روایی و پایایی آن در مطالعات قبلی تایید شده است. مداخله به مدت دو هفته انجام شد. اطلاعات پس از گردآوری با استفاده از نسخه 16 نرم افزار SPSS و با سطح معناداری کمتر از 0/05 تحلیل شد. یافته ها یافته ها نشان داد پماد خرفه توانسته به طور موثر ابعاد حسی و عاطفی درد سالمندان را در مقایسه با پلاسبو کاهش دهد. شدت درد سالمندان در گروه خرفه بعد از دو هفته مداخله نسبت به قبل از مداخله به طور معناداری کاهش یافت. میانگین نمره درد در دو بعد حسی و عاطفی بین زنان و مردان تفاوت آماری معناداری نداشت. نتیجه گیری مطالعه حاضر نشان داد استفاده از پماد خرفه در کاهش دردهای اسکلتی عضلانی سالمندان موثر است و بنابراین استفاده از این گیاه می تواند به عنوان مداخله ای کم خطر و ارزان مورد توجه پرستاران قرار گیرد.

    کلید واژگان: خرفه, سالمندان, درد مزمن اسکلتی عضلانی, پرستاری سالمندان, تسکین درد
    Amirreza Nasirzadeh, Mahdi Basiri Moghadam*, Kokab Basiri Moghadam

    Aims Chronic musculoskeletal pain is among the major problems of old age. An effective nursing intervention in relieving pain is the use of local herbal ointments. The present study evaluated the effect of purslane ointment on chronic musculoskeletal pain in the elderly. Methods & Materials This was a randomized, blinded clinical trial study and conducted in 2018, on 60 elderly residents of Gonabad City, Iran. The patients were recruited by convenience sampling method. The samples were randomly assigned to the purslane and placebo groups. The instrument used in this study was McGill pain questionnaire; its validity and reliability were confirmed in previous studies. The intervention was conducted for two weeks. The obtained data were analyzed by SPSS and at a significance level of P<0.05. Findings The collected results suggested that the purslane ointment could effectively reduce the sensory and emotional dimensions of pain, compared with placebo. The severity of pain in the elderly was significantly lower in the purslane group after two weeks of intervention, compared to the Pre-test phase. The mean score of pain in two sensory and emotional dimensions was not significantly different between the two genders. Conclusion The use of purslane ointment is effective in reducing musculoskeletal pain in the elderly; therefore, the use of this plant can be considered as a safe and cost-effective intervention by nurses.

    Keywords: Purslane, Elderly, Musculoskeletal pain, Geriatric nursing, Pain relief
  • Mahdi Basiri Moghadam, Forough Rafii *, Abbas Ebadi
    Objectives
    Procrastination is associated with many negative consequences which can have an effect on both physical and mental health while little attention is paid to health-related procrastination (HRP). Therefore, the present study aimed to determine the prevalence of HRP and its related factors among nurses.
    Materials and Methods
    This cross-sectional study was conducted on 400 nurses working in educational hospitals affiliated with Iran and Gonabad University of Medical Sciences. These nurses were selected employing multi-stage sampling method in 2018. The data were collected by a highly reliable researcher-made HRP questionnaire. Finally, the data were analyzed using SPSS software, version 14.5.
    Results
    Based on the results, 14.86% and 15.36% of the nurses were high and low health-related procrastinators, respectively. In addition, the health status of the nurses decreased by increasing the HRP levels (P < 0.001). There was a statistically significant relationship between HRP and the place of habitation (P = 0.009), employment status (P = 0.013), and one’s satisfaction with his/her economic status (P = 0.013). However, no significant relationship was found between variables such as age (P = 0.18), gender (P = 0.9), marital status (P = 0.73), level of education (P = 0.69), work shift (P = 0.47), position (P = 0.51), type of working ward (P=0.61), underlying disease (P = 0.90), work experience (P = 0.25), and number of children (P = 0.22).
    Conclusions
    In general, the results revealed that HRP is less common among nurses compare to other individuals in society. Therefore, improving the health status of the nurses necessitates planning and performing several actions in order to reduce HRP.
    Keywords: Health, Procrastination, Nurses
  • مجتبی کیان مهر، اشرف صابر، رضا احمدی، جلیل مشاری، مهدی بصیری مقدم*
    اهداف
    پس از عفونت های تنفسی، اسهال یکی از علل اصلی ناتوانی و مرگ کودکان در کشورهای در حال توسعه است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر مصرف همزمان نمک از طریق دهان برای بازیابی آب و سوپ برنج بر وزن گیری و شاخص های خونی کودکان 24-8ماهه مبتلا به اسهال حاد بود.
    مواد و روش ها
    این مطالعه یک کارآزمایی بالینی شاهددار است که روی 40 کودک 8 تا 24ماهه مبتلا به اسهال حاد بستری در بخش کودکان بیمارستان 22 بهمن گناباد در سال 1392 که به روش نمونه گیری آسان انتخاب شده بودند، انجام شد. نمونه ها به صورت تخصیص تصادفی در دو گروه کنترل و مداخله قرار گرفتند. متغیرهای میزان وزن گیری و شاخص های خونی کراتینین، اوره، هموگلوبین، هماتوکریت، بی کربنات و pH، قبل و بعد از مداخله بررسی و مقایسه شدند. تحلیل داده ها به کمک نرم افزار SPSS 14.5 و با استفاده از آزمون های آماری مجذور کای، Tمستقل و من ویتنی انجام شد.
    یافته ها
    بین دو گروه از نظر شاخص های خونی کراتینین، اوره، هماتوکریت، pH خون وریدی و بی کربنات، قبل و بعد از مداخله تفاوت آماری معنی داری وجود نداشت. همچنین میزان کاهش هموگلوبین بین دو گروه معنی دار نبود، ولی میزان کاهش اوره و کراتینین در گروه مداخله بیشتر از گروه کنترل بود. میانگین وزن گیری 24ساعت اول و دوم بین دو گروه اختلاف معنی دار داشت و در گروه مداخله بیشتر از گروه کنترل بود.
    نتیجه گیری
    مصرف سوپ برنج در درمان کودکان مبتلا به اسهال حاد باعث وزن گیری بیشتر می شود. همچنین سوپ برنج بر شاخص های خونی کودکان مبتلا به اسهال حاد به جز اوره و کراتینین تاثیری ندارد.
    کلید واژگان: سوپ برنج, اسهال حاد, شاخص های خونی, وزن گیری
    Mojtaba Kianmehr, Ashraf Saber, Reza Ahmadi, Jalil Moshari, Mahdi Basiri Moghadam *
    Aims
    Diarrhea is one of the major causes of morbidity and mortality in children in developing countries after respiratory infections. The aim of this study was to investigate the effect of simultaneous consumption of rice soup and Oral Rehydration Salt on weight gain and blood factors in 8-24 months old children with acute diarrhea.
    Materials and Methods
    This study is a controlled clinical trial which was done on 40 children 8 to 24 months old with acute diarrhea hospitalized in the pediatric ward in 22th Bahman hospital, Gonabad in 2013 who were selected using simple sampling method. Subjects were assigned into control and intervention groups using random allocation. The weight gain rate and blood factors including creatinine, urea, hemoglobin, hematocrit, bicarbonate and pH were studied and compared before and after intervention. Data was analyzed using SPSS 14.5 software using Chi-square, independent T and Mann-Whitney tests.
    Findings
    There was no significant difference between two groups in terms of blood factors such as creatinine, urea, hematocrit, pH and bicarbonate before and after intervention. Also the reduction in hemoglobin was not significant between two groups, but the reduction in urea and creatinine in intervention group was more than control group. The mean of weight gain in the first and second 24hours had significant difference between two groups and it was higher in intervention group rather than control group.
    Conclusion
    Rice soup consumption is caused more weight gain in treatment of children with acute diarrhea. The rice soup has no effect on blood factors except urea and creatinine in children with acute diarrhea as well.
    Keywords: Oryza sativa, Diarrhea, Blood, Weight Gain
  • علی محمدپور، بتول محمدیان*، مهدی بصیری مقدم، محمود رضا نعمت اللهی
    اهداف
    سندرم کرونری حاد در بین بیماری های قلبی از شیوع بالایی برخوردار است. جهت تسکین علایم در این بیماران از اقدامات درمانی دارویی و غیر دارویی مختلفی استفاده می شود. گرمادرمانی موضعی قفسه سینه یکی از روش های غیر دارویی پیشنهادی می باشد. هدف این پژوهش تعیین تاثیر گرمادرمانی موضعی بر شاخص های فیزیولوژیک مبتلایان به سندرم کرونری حاد بود.
    روش ها
    در این کارآزمایی بالینی شاهد دار دو سو کور که در سال 1392 به مدت 6 ماه در بخش مراقبت قلب بیمارستان 22 بهمن شهرستان گناباد انجام شد، 66 بیمار با تشخیص سندرم کرونری حاد بطور تصادفی به دو گروه پلاسبو و آزمون تقسیم شدند. در گروه آزمون گرمادرمانی موضعی با درجه حرارت 50 و در گروه پلاسبو با 37 درجه سانتیگراد در قسمت قدامی قفسه سینه به مدت 23 دقیقه 4 بار انجام شد. قبل و بعد از مداخله فشار خون، ضربان قلب، تنفس و درصد اشباع اکسیژن ثبت شد. ابزار گردآوری داده ها فرم ثبت اطلاعات جمعیت شناختی و فرم ثبت شاخص های فیزیولوژیک بود. داده های مطالعه با آزمون های آماری توصیفی و استنباطی و توسط نرم افزار SPSS 16تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    فشار خون سیستولیک، دیاستولیک و ضربان قلب بیماران در دو گروه قبل و بعد از مداخله اختلاف معناداری نداشت ولی فشار خون سیستولیک و دیاستولیک در گروه آزمون نسبت به قبل از مداخله به طور معناداری کاهش یافت (05/0>p). تعداد تنفس و درصد اشباع اکسیژن قبل از مداخله در دو گروه اختلاف معنی داری نداشت، اما پس از مداخله در گروه آزمون نسبت به قبل از مداخله و در مقایسه با گروه پلاسبو تعداد تنفس کاهش معنادار داشت و درصد اشباع اکسیژن از افزایش معناداری برخوردار بود (05/0>p).
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشاندهنده تاثیر مثبت گرمادرمانی موضعی بر بهبود شاخص های فیزیولوژیک بیماران مبتلا به سندرم کرونری حاد می باشد.
    کلید واژگان: گرمادرمانی موضعی, سندرم کرونری حاد, شاخص های فیزیولوژیک, کارآزمایی بالینی
    Ali Mohammadpur, Batol Mohammadian *, Mahdi Basiri Moghadam, Mahmoud Reza Nematollahi
    Aims
    Acute Coronary Syndrome (ACS) is a common cardiovascular disease. In patients with this disease, symptom management is performed both pharmacologically and non-pharmacologically. One of the non-pharmacologic symptom management interventions is chest local heat therapy. The aim of this study was to determine the effect of chest local heat therapy on physiologic parameters in patients with ACS.
    Methods
    We conducted this randomized double-blind placebo-controlled clinical trial in 2013—during six months in Cardiac Care Unit of 22 Bahman hospital in Gonabad, Iran. In this study, we randomly allocated 66 patients with ACS to two placebo and experimental groups. Patients in the experimental and control groups received chest local heat therapy by using a hot pack warmed to 50°C and 37°C respectively. Local heat therapy was administered for four 23-minute sessions in the anterior part of the chest. The levels of patients’ heart rate, respiratory rate, arterial blood pressure and blood oxygen saturation were measured both before and after the intervention. Data collection tools consisted of a demographic questionnaire and a data sheet for recording physiologic parameters. Data were analyzed by using SPSS 16 software and descriptive and inferential statistical tests.
    Results
    there was no significant difference in the two groups before and after the intervention in terms of systolic and diastolic blood pressure as well as heart rate. However, in compare with before the intervention, systolic and diastolic blood pressure in the experimental group were decreased significantly (p<0.05). Moreover, before the intervention, there was no significant difference in the two groups in terms of respiratory rate and oxygen saturation. However, after the intervention, respiratory rate in the experimental group in compare with before the intervention and placebo group were decreased significantly and oxygen saturation was increased significantly (p<0.05).
    Conclusions
    The study findings confirmed the effectiveness of local heat therapy in improving physiologic parameters in patients with ACS.
    Keywords: Acute coronary syndrome, Local heat therapy, Physiologic parameters, Clinical trial
  • فریبا عسکری، کوکب بصیری مقدم، مهدی بصیری مقدم، شیرین ترابی، سمیه غلام فرخانی، محبوبه محرری، شیرین میرآخورلو
    مقدمه و هدف
    یائسگی نشانه پایان ظرفیت تولید مثلی زنان است که در نتیجه قطع دائم عملکرد تخمدان ایجاد می شود و فرایندی تدریجی است که برای بسیاری از زنان بین سنین 47 و 55 سال رخ می دهد و علائم و عوارض متعددی دارد. پژوهش حاضر با هدف تعیین سن یائسگی طبیعی و مقایسه ی شیوع عوارض ناشی از آن درمراحل مختلف گذار یائسگی در زنان شهرستان گناباد انجام شد.
    روش کار
    این پژوهش یک مطالعه تحلیلی ومقطعی است که در سال 1389 بر روی 398 زن 55-40 ساله شهرستان گناباد که به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شدند،انجام شد. معیارهای ورود به مطالعه عبارت بودند از: تمایل به شرکت در پژوهش، سن بین 55-40 سال، سکونت در شهرستان گناباد، عدم وجود بیماری جسمی وروانی تحت درمان، عدم سابقه جراحی برداشتن تخمدان و رحم و عدم بروز یائسگی مصنوعی. ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد یائسگی گرین بود. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزار spss ورژن 14 و آزمون های آمار توصیفی، کای اسکوئر،t-student، آنالیز واریانس و ضریب همبستگی پیرسون در سطح معنی داری05/0 p< مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    در مطالعه حاضر میانگین و میانه سن یائسگی به ترتیب 69/3 ± 34/46 و 47 سال بدست آمد و 2/65 درصد زنان یائسه حداقل یکی از عوارض زودرس یائسگی را داشتند. شایعترین عارضه زودرس یائسگی عصبانیت (56 درصد) و کمترین عارضه گیجی (4/20 درصد) بود. در گروه پره منوپوز عصبانیت و سردرد، در گروه پری منوپوز درد مفاصل و گرگرفتگی، و در گروه پست منوپوز گرگرفتگی و درد مفاصل به ترتیب به عنوان شایع ترین عوارض گزارش گردیدند.
    نتیجه گیری
    در مطالعه حاضر سن یائسگی نسبت به سایر مطالعات پائین تر و میزان علائم وعوارض زودرس یائسگی بیشتر بود. با برنامه ریزی صحیح در جهت اصلاح عوامل قابل تعدیل می توان سن یائسگی طبیعی را افزایش و عوارض زودرس ناشی از آن را کاهش داد.
    کلید واژگان: یائسگی, شیوع, سن, عوارض زودرس, مراحل گذار
    Fariba Askari, Kokab Basiri Moghadam, Mahdi Basiri Moghadam, Shirin Torabi, Somaye Gholamfarkhani, Mahbobe Mohareri, Shirin Mirakhorlo
    Background And Objective
    Menopause is a sign of the end of the reproductive capacity of women that It is caused by the permanent cessation of ovarian function and it Is a gradual process that Occurs for many women between the ages of 47 and 55 years, It has numerous side effects. This study was conducted to determine the age of natural menopause and compare The incidence of its complications in menopause transition stages in women from Gonabad city.
    Materials And Methods
    This study is a cross-sectional study that was conducted in 1389 on the 398 women aged 40-55 from Gonabad city, Sampling was a stratified random. Inclusion criteria included: willingness to participate in the study - aged between 40-55 years - residing in Gonabad city, lack of physical illness, mental therapy, surgical removal of ovaries and uterus and no history of artificial menopause. The research instrument was a standard questionnaire (Greene Climacteric Scale). Data were analyzed by using spss software version 14 and Descriptive statistics, chi-square, t-student, ANOVA and Pearson Test. The level of statistical significance was p<0. 05.
    Results
    The results showed that 61. 3% subjects were married, 3% unmarried, 2% divorced, 31. 9% widows. The mean of weight was 61. 94 ± 10. 15, height 158. 31 ± 5. 6 cm, and BMI 24. 65 ± 3. 77. 30. 2% were living in urban and 69. 8% in rural areas. 95. 2% were housewives, 1. 8 workers, 2. 3% employee, 0. 3% retired and 0. 5% domestic jobs. The mean of age 47. 43 ± 4. 37 years, Menarche age 13. 56 ± 1. 56 years and age of last menstrual period 45. 93 ± 3. 66 years. 10. 3% subjects had a last menstrual Age less than 40 years and 89. 7% more than 40 years. In the present study, the mean and median age of menopause was achieved 69/3 ± 34/46 و 4765. 2% menopause women had at least one of the early complications of menopause. Nervousness was the most common complications of menopause (56%) and dizziness was lowest complication (20. 4%). In pre-menopausal group, nervousness and headache, in Peri menopausal group joint pain and hot flashes, and in post menopausal group hot flashes and joint pain, respectively, as the most common side effects were reported.
    Conclusion
    Age of menopause in this study is lower than other studies and early complications of menopause were high. With proper planning in order to correct the modifiable factors can increase the Age of natural menopause and reduce complications caused from it.
  • حسین عجم زیبد، کوکب بصیری مقدم، مهدی بصیری مقدم *، نرجس بحری بیناباج، الهه رفعت
    مقدمه

    نوزادانی که میزان هموگلوبین و هماتوکریت بدو تولد در آن ها کمتر باشد، بیشتر در معرض خطر کم خونی فقر آهن هستند. این میزان تحت تاثیر عوامل مختلفی قرار دارد. با تعیین این عوامل و اقدام مناسب، می توان گام مهمی جهت ارتقای سطح سلامتی کودکان برداشت. بنابراین این پژوهش با هدف تعیین ارتباط روش زایمان با میزان هموگلوبین و هماتوکریت خون بند ناف نوزاد انجام شد.

    روش ها

    این مطالعه ی توصیفی بر روی نوزادان ترم متولد شده در بیمارستان 22 بهمن گناباد در سال 1389 انجام شد. نمونه ها شامل 90 نوزاد حاصل از زایمان طبیعی و 90 نوزاد حاصل سزارین بودند که به روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند. زمان بستن بندناف در هر دو گروه یکسان بود. نمونه ی خون ورید نافی جهت اندازه گیری هموگلوبین و هماتوکریت به آزمایشگاه واحد ارسال گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ی 16و آزمون های Student-t، Fisher’s exact، ضریب همبستگی Pearson و ANOVA در سطح معنی داری 5 درصد تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

    متوسط هموگلوبین نوزادان گروه زایمان طبیعی 38/1 ± 11/15 و نوزادان سزارینی 52/1 ± 88/13 میلی گرم در دسی لیتر بود (001/0 > P). تفاوت آماری معنی داری بین متوسط هماتوکریت نوزادان گروه زایمان طبیعی (58/4 ± 64/43 درصد) با گروه سزارین (53/4 ± 73/40 درصد) وجود داشت (001/0 > P). همچنین نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری در میزان هموگلوبین و هماتوکریت بین دو جنس مشاهده شد؛ به طوری که میزان هموگلوبین و هماتوکریت پسرها بیشتر از هموگلوبین و هماتوکریت دخترها بود (01/0 > P).

    نتیجه گیری

    از آن جا که مقدار هموگلوبین و هماتوکریت خون بند ناف در نوزادان سزارینی کمتر از نوزادان حاصل از زایمان طبیعی بود، در نتیجه بیشتر در معرض خطر کم خونی فقر آهن می باشند. بنابراین پیشنهاد می گردد با توجه به عوارض سزارین از انجام سزارین های بی مورد اجتناب گردد و تمهیدات مناسب در خصوص توسعه و ترویج زایمان طبیعی و ایمن صورت پذیرد و کم خونی فقر آهن در موارد سزارین پی گیری و درمان شود.

    کلید واژگان: هموگلوبین, هماتوکریت, روش زایمان, خون بند ناف
    Hosein Ajam Zibad, Kokab Basiri Moghadam, Mahdi Basiri Moghadam, Narjes Bahri Binabaj, Elahe Rafat
    Background

    Neonates with lower hemoglobin and hematocrit are more at risk of iron deficiency anemia. This rate is influenced by several factors. Children's health can be improved by identifying these factors and taking appropriate actions. This study determined the relationship between type of delivery and umbilical cord blood hemoglobin and hematocrit.

    Methods

    This descriptive correlational study was performed on full-term neonates born in 22-Bahaman hospitals in Gonabad, Iran, during 2011. The sample size was determined based on previous studies and means comparison. Purposeful sampling was used to select 90 cases of normal delivery and 90 cases of caesarean section. Cord closure time was similar in both groups. Umbilical vein blood samples were sent to the specific laboratory for hemoglobin and hematocrit to be measured. The data was analyzed by t-test, Fisher's exact test, Pearson's correlation and analysis of variance (ANOVA) at a significance level of 5% in SPSS16.

    Findings

    Our results showed that the mean of hemoglobin in normal delivery and caesarean section cases were 15.11 ± 1.38 and 13.88 ± 1.52, respectively. The difference between the two values was statistically significant (P < 0.001). There was a significant difference between the mean of hematocrit in normal delivery (43.64 ± 4.58) and caesarean section (40.73 ± 4.53) groups (P < 0.001). The results showed a significant difference between hemoglobin and hematocrit levels in both sexes, i.e. the levels were higher in boys (P = 0.01).

    Conclusion

    Umbilical cord blood hemoglobin and hematocrit in neonates of caesarean section were less than those with normal delivery. Therefore, the first group is more at risk of iron deficiency anemia. Development and promotion of safe vaginal delivery are recommended to avoid unnecessary complications of cesarean section. Moreover, iron deficiency anemia should be followed and treated in cesarean section cases.

  • محمد مجلی، مهدی بصیری مقدم، محمود شمشیری
    زمینه و هدف
    تغذیه با شیر مادر نقش مهمی در سلامت مادر و نوزاد دارد؛ بنابراین آموزش مادران در این زمینه ضروری می باشد. این پژوهش با هدف مقایسه ی تاثیر محیط آموزشی (بیمارستان و منزل) و عوامل مرتبط بر عملکرد شیردهی مادران در شهر گناباد انجام گرفته است. روش تحقیق: در این مطالعه ی نیمه تجربی، 162 نفر از مادران که در بیمارستان 22 بهمن گناباد زایمان کرده و ساکن شهر گناباد بودند، به روش تخصیص تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. یک گروه با بسته ی فیلم آموزشی در بیمارستان و گروه دیگر با همان بسته در منزل آموزش داده شدند. داده ها وارد نرم افزار SPSS نسخه 5/11 شد و با استفاده از آمار توصیفی و آزمون های آماری تی مستقل و آنالیز واریانس یک طرفه مورد تحلیل قرار گرفت. سطح معنی داری در آزمون ها 05/0 در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    نتایج این پژوهش نشان داد که بیشترین درصد واحدهای پژوهش را افراد بین 45-30 سال (50 درصد)، دیپلم (7/40 درصد)، دارای منزل شخصی (9/75 درصد)، ساکن شهر (7/74 درصد) و دارای بیش از یک فرزند (6/55 درصد) تشکیل داده اند. بعد از آموزش، تفاوت معنی دار آماری بین میانگین نمره ی عملکرد شیردهی مادران بر حسب محل سکونت (001/0p<)، محیط آموزش (04/0=p)، میزان تحصیلات (006/0=p) و سن (01/0=p) وجود داشت؛ به طوری که افرادی که ساکن شهر بوده و تحصیلات بالاتر و هم چنین سن بالاتری داشتند و در منزل آموزش دیده بودند عملکرد شیردهی بهتری داشتند.
    نتیجه گیری
    نتایج حاکی از آن است که ارایه ی بسته ی فیلم آموزشی سازمان بهداشت جهانی در منزل تاثیر بیشتری بر عملکرد شیردهی مادران نسبت به بیمارستان داشته است. مادران در منزل راحت تر بوده و عوارض بعد از زایمان کمتر شده و شرایط یادگیری مساعدتر می باشد.
    کلید واژگان: عملکرد شیردهی, عوامل مرتبط, مادران, محیط آموزشی
    Mohammad Mojalli, Mr. Mahdi Basiri Moghadam, Mr. Mahmood Shamshiri
    Background And Aims
    Breastfeeding has the main role in the health of mothers and infants, and the instruction of mothers is essential in this context. This project aimed at comparing the effectiveness of instructional environment (Hospital versus Home) and other related factors to breastfeeding of mothers in hospital with home in Gonabad city.
    Material And Methods
    In this quasi-experimental study, the research sample included 162 mothers who were admitted to 22 Bahman hospital of Gonabad, they were residents of Gonabad and were divided into two groups randomly. One group was instructed with instructional package of film in hospital and another group was instructed by the same package at home. The data were analyzed through SPSS software version 11.5 applying descriptive statistics, independent t-test and ANOVA at the 0.05 level of significance.
    Results
    The results of this research showed that the highest percentage of research units constitute mothers who were 30-45 years of age (40.7%), were residents of the city (74.7%), had a personal house (75.9%) and had more than one child (55.6%). After instruction, there were significant statistical differences between the averages of total grades of breastfeeding function of mothers on the basis of location of residence (p<0.001), location of instruction (p=0.04), education (p=0.006) and age (p=0.01) so that breastfeeding function was better in mothers who were residents of the city, were instructed at home, had higher education and were older.
    Conclusion
    The results showed that instructional package of WHO film at home had more effects on breastfeeding function of mothers in comparison to hospital setting. Mothers were more relaxed at home, complications after delivery decreased and the condition of learning was better.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال