majid sadoughi
-
مقدمه
درگیری تحصیلی به عنوان یکی از مسائل مهم در حوزه آموزش نقشی اساسی در رسیدن به تجربه یادگیری مطلوب داشته و می تواند تضمین کننده موفقیت تحصیلی دانشجویان باشد. هدف پژوهش حاضر مدل یابی روابط ساختاری میان درگیری تحصیلی، ادراک از حمایت اساتید و خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان علوم پزشکی است.
روش کارجامعه آماری در این پژوهش توصیفی- همبستگی، کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کاشان در سال تحصیلی 98-1397 بودند. تعداد 327 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به پرسشنامه درگیری تحصیلی ریو و تسنگ، خودکارآمدی تحصیلی مک ایلروی و بانتینگ و درک حمایت معلم متنی، مک وایرتر و اونیلو پاسخ دادند. داده ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Amos تحلیل شدند.
نتایجنتایج نشان داد ادراک از حمایت اساتید می تواند به طور معناداری درگیری تحصیلی دانشجویان را پیش بینی کند و خودکارآمدی تحصیلی دارای نقش میانجی گر در رابطه ادراک از حمایت اساتید با درگیری تحصیلی است. شاخص های الگوسازی حاکی از آن است که مدل ارائه شده از برازش مناسب برخوردار و انطباق مطلوبی بین مدل ساختاری شده با داده های تجربی برقرار است و متغیرهای پیش بینی کننده الگو، 68/0 از واریانس درگیری تحصیلی را تبیین کردند.
نتیجه گیریارائه حمایت و توجه و پذیرا بودن نسبت به دانشجو از جانب اساتید می تواند زمینه رشد احساس خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان را فراهم کرده و به افزایش درگیری در فعالیت های مربوط به یادگیری کمک نماید. بنابراین ضروری است برنامه ریزی و بازنگری در شیوه های آموزشی در راستای بهبود ادراک از حمایت اساتید مورد توجه قرار گیرد.
کلید واژگان: درگیری تحصیلی, ادراک از حمایت اساتید, خودکارآمدی تحصیلیIntroductionAs an important factor in education, academic engagement plays a key role in gaining a desirable learning experience and can guarantee students’ academic success. The present study aimed to investigate the modeling of the structural relationships between perceived teacher support, academic self-efficacy and academic engagement among students of medical sciences.
MethodThe research design was descriptive and correlational. The statistical population included all the students in the Kashan University of Medical Sciences in 1397. Multi-stage cluster sampling was used to choose 327 students. The data collection instruments included Metheny, McWhirter & O'Neil's Perceived Teacher Support, McIllroy and Bunting Academic Self-efficacy, and Reeve & Tseng Engagement Questionnaires. Structural equation modelling was run in AMOS to analyze the data.
ResultsThe results show that perceived teacher support can significantly predict students’ academic engagement, and academic self-efficacy has a mediating role in this relationship. Model fit indices demonstrate that the proposed model has a good fit and is in agreement with the empirical data. In fact, the model’s factors could predict .68 of the variance in academic engagement.
ConclusionsTeachers’ support and attention for students can help students develop their sense of academic self-efficacy, increasing students’ engagement in learning activities. Therefore, it is essential to pay attention to development of programs and revision of educational methods for improving perceived teacher support.
Keywords: Academic Engagement, Perceived Teacher Support, Academic Self-Efficacy -
Background & Objective
Academic burnout is a prevalent and unwanted syndrome that affects a large number of students. Therefore, it is necessary to determine the possible variables that might safeguard students from burnout. The aim of this study was to examine how academic grit acts as a mediator in the relationship between achievement goal orientations and academic burnout among Iranian medical students.
Material & MethodsThe current study was descriptive with a correlational design. The sample for this study included students enrolled at Kashan University of Medical Sciences during the academic year 2022-2023. A total of 391 students were chosen as participants using a multi-stage selection method. The data collection tools were Elliot and McGregor’s Achievement Goal Orientations Questionnaire, Bresó et al.’s Academic Burnout Questionnaire, and Duckworth and Quinn’s Grit Scale. The data were analyzed using Structural Equation Modeling (SEM) in smart-PLS software.
ResultsThe findings indicated that mastery-approach (ß = -0.216, p = 0.001) and performance-approach (ß = -0.165, p = 0.003) goal orientations directly and adversely predicted academic burnout. Moreover, mastery-avoidance (ß = 0.172, p < 0.001) and performance-avoidance (ß = 0.205, p < 0.001) goal orientations directly and significantly predicted academic burnout. Furthermore, academic grit mediated the association between all types of achievement goal orientations, except mastery avoidance, and academic burnout.
ConclusionGiven the adverse effects of academic burnout, it is suggested that responsible bodies in medical science universities take significant measures to promote mastery-approach and performance-approach goal orientations and decrease mastery-avoidance and performance-avoidance goal orientations among students. Further, students’ academic grit could be increased via educational workshops and counseling sessions.
Keywords: Achievement Goal Orientation, Academic Burnout, Academic Grit, Medical Students -
مقدمه
تجربه شیفتگی تحصیلی یکی از عوامل کلیدی و شاخص های مهم برای ارتقای کیفیت آموزش دانشجویان است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه شیفتگی تحصیلی و انگیزش درونی با نقش میانجی درگیری تحصیلی در دانشجویان علوم پزشکی انجام شد.
روش هاروش پژوهش، تحلیلی مقطعی از نوع هم بستگی بود. از بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کاشان در سال تحصیلی 1403-1402 به تعداد 3377 نفر، تعداد 356 دانشجو به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه های انگیزش تحصیلی هارتر، درگیری تحصیلی ریو و تسنگ و شیفتگی تحصیلی مارتین و جکسون پاسخ دادند. داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و روش مدل معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی با استفاده از نرم افزارهای SPSS-24 و Smart PLS تجزیه و تحلیل شدند.
یافته هانتایج نشان داد که میانگین و انحراف استاندارد انگیزش تحصیلی درونی (28/37±56/13)، درگیری تحصیلی (25/06±97/49) و شیفتگی تحصیلی (5/66±28/30) و در حد متوسط است. به علاوه، نتایج مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که الگوی مطرح شده در پژوهش دارای برازش مناسبی است و انگیزش تحصیلی درونی می تواند شیفتگی تحصیلی دانشجویان علوم پزشکی را به طور مستقیم و معنی داری پیش بینی نماید (ß=0.35, P<.001) و نقش میانجی درگیری تحصیلی در رابطه میان انگیزش تحصیلی درونی با شیفتگی تحصیلی (ß=0.12, P<.001) به روش برآورد بوت استرپ مورد تایید قرار گرفت.
نتیجه گیریانگیزش تحصیلی درونی می تواند به افزایش درگیری تحصیلی انجامیده و از این طریق به افزایش شیفتگی تحصیلی کمک نماید. با توجه به یافته های به دست آمده، پیشنهاد می شود برنامه ریزان آموزش پزشکی و اساتید از طریق ایجاد جو تعاملی و مشارکتی، تکالیف چالش برانگیز و جذاب به تقویت درگیری تحصیلی دانشجویان کمک نموده و از این طریق، شکل گیری تجربه شیفتگی دانشجویان را تسهیل نمایند.
کلید واژگان: انگیزش درونی, درگیری تحصیلی, شیفتگی تحصیلی, دانشجویان علوم پزشکیIntroductionFlow experience is important factor and indicator for improving students’ learning experience and achievement. The present study aimed to investigate the relationship between academic flow and intrinsic motivation by considering the mediating role of academic engagement among medical students.
MethodThis is a cross-sectional study with correlational design. The statistical population of the study was all the students enrolled at Kashan University of Medical Sciences (N=3377) in the 2022-2023 academic year. A total of 356 students were selected by stratified random sampling using proportional allocation method. The participants filled out the Harter’s academic motivation, Reeve and Tseng’s academic engagement, and Martin and Jackson’s academic flow questionnaires. The data were analyzed using descriptive statistics (Mean and standard deviation) and inferential statistics (structural equation modeling (SEM) using the partial least square method through Smart-PLS and SPSS.
ResultsResults show that the mean and standard deviation scores of intrinsic academic motivation was (56.13 ± 28.37), academic engagement (97.49 ± 25.06), and academic flow (28.30 ± 5.68) were moderate. The SEM results showed that the proposed model had a good fit with the empirical data. Intrinsic academic motivation could directly and significantly predict the academic flow of the students (ß=0.35, P<.001) and this relationship was mediated by academic engagement (ß=0.12, P<.001) as it was confirmed by the bootstrap estimation method.
ConclusionBased on the findings, intrinsic academic motivation can promote academic engagement, which may consequently promote students’ academic flow. It is suggested that medical education planners and professors strengthen students’ academic engagement by creating an interactive and collaborative atmosphere and using challenging and engaging assignments, which may substantially enhance students’ flow experience
Keywords: Intrinsic Motivation, Academic Engagement, Academic Flow, Medical Students -
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای انگیزش تحصیلی در رابطه میان باورهای هوشی با پایداری تحصیلی دانشجویان انجام شد. روش این پژوهش از نوع توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه کاشان در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که از میان آن ها تعداد 360 نفر (257 زنو 103 مرد) به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و به مقیاس های پایداری تحصیلی کلارک و ملکی (2019)، نظریه های ضمنی هوش عبدالفتاح و ییتس (2006) و انگیزش تحصیلی لپر (2005) پاسخ دادند. نتایج نشان داد رابطه باور هوشی افزایشی با انگیزش تحصیلی درونی و پایداری تحصیلی معنادار است اما بین باور هوشی ذاتی با انگیزش تحصیلی درونی و پایداری تحصیلی رابطه ی معناداری مشاهده نشد. همچنین، رابطه انگیزش تحصیلی درونی با پایداری تحصیلی مستقیم و معنادار است اما بین انگیزش تحصیلی بیرونی با پایداری تحصیلی رابطه معنادار مشاهده نشد. به علاوه، نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که مدل پژوهش از برازش خوبی برخورداراست و مولفه ی باور هوشی افزایشی می تواند پایداری تحصیلی را به طور مستقیم و معناداری پیش بینی نماید و انگیزش تحصیلی درونی دارای نقش واسطه ای در رابطه میان باور هوشی افزایشی با پایداری تحصیلی است. بر اساس یافته های این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که تقویت باور هوشی افزایشی دانشجویان میتواند موجبات افزایش انگیزش تحصیلی درونی آنها را فراهم آورد و از این طریق منجر به افزایش پایداری تحصیلی آن ها گردد.
کلید واژگان: انگیزش تحصیلی, باورهای هوشی, پایداری تحصیلیIntroductionGrit, a non-cognitive factor, plays an influential role in students’ academic achievement. It has two components: consistency of interest and perseverance of effort. Grit has been shown to be a stronger predictor of academic success among students compared to their exam scores and Grade Point Average (GPA), as it has a closer relationship with success criteria than intelligence (Duckworth et al., 2007). Therefore, investigating the factors contributing to students’ academic grit is essential. One important factor affecting students’ academic grit could be their implicit intelligence beliefs. These beliefs are key determinants of students’ emotional experiences in achievement situations and could affect their interpretations of their performance (Dweck & Molden, 2017). According to Dweck (2006), there are two major types of intelligence beliefs: entity and incremental. Individuals with entity beliefs think that they have a certain amount of innate talent and intelligence, which cannot be changed or improved. Conversely, those with incremental beliefs consider their skills and abilities as malleable and believe they can be improved through practice and effort (Sigmundsson, 2021). Incremental intelligence beliefs provide individuals with a framework for interpreting effort and practice. More specifically, individuals endorsing these beliefs value hard work and effort and consider failures and mistakes as opportunities for learning and growth, rather than signs of incompetence (Molden & Dweck, 2006). These individuals are not concerned about others' judgments and devote considerable time and effort to their learning processes. Earlier findings indicate a moderate relationship between intelligence beliefs and grit among students (Duckworth & Eskreis-Winkler, 2015). We hypothesize that enhancing incremental intelligence beliefs may result in increased effort among students, influencing their academic success (Kaya and Karakoc, 2022). Moreover, it is important to examine the underlying mechanism linking intelligence beliefs to academic grit. Identifying the mediating factors in this relationship could have theoretical implications and help design effective interventions for promoting students’ academic grit. Given previous research highlighting the role of motivation in grit (Karlen et al., 2019), we suggest that motivation could mediate the relationship between incremental beliefs and academic grit. This study examines the mediating role of students’ academic motivation in the association between their intelligence beliefs and academic grit.
MethodThis study employs a descriptive and correlational design. The sample comprised 380 undergraduate and postgraduate students from the University of Kashan, selected via multi-stage cluster sampling during the 2021-2022 academic year. Data were collected using Clark and Maleki’s (2019) Academic Grit Scale, Fattah and Yates’ (2006) Implicit Theories of Intelligence Scale, and Lepper’s (2005) Academic Motivation Scale. After the exclusion of incomplete questionnaires and outliers, the data from 360 students (257 females and 103 males) were subjected to Structural Equation Modelling (SEM) analysis using AMOS (Version 22) and SPSS (Version 22).
ResultsThe results indicated a positive and significant relationship between incremental intelligence beliefs and academic grit, while no significant association was found between entity intelligence beliefs and academic grit. Incremental intelligence beliefs were significantly and positively associated with intrinsic motivation, but not with extrinsic motivation. Similarly, intrinsic motivation, but not extrinsic motivation, had a direct and significant association with academic grit. Consequently, entity beliefs about intelligence and intrinsic academic motivation were excluded from the structural model. The model fit indices suggested that the proposed model was adequately fitted (χ2/df = 1.83, GFI=.95, CFI=.97, TLI=.96, NFI=.94, RMSEA=.048). GFI, CFI, TLI, and NFI values greater than .90 and .95 are considered acceptable and very good, respectively. As for RMSEA, values below .08 are considered acceptable. The results indicated that incremental intelligence beliefs were positively and directly related to academic grit (β=.58, p<.01) and intrinsic academic motivation (β=.49, p<.01). Furthermore, intrinsic academic motivation was positively associated with academic grit (β=.39, p<.01). Additionally, incremental intelligence beliefs were indirectly related to academic grit through intrinsic academic motivation (β=.19, p<.01).
Discussion and ConclusionThe findings demonstrated that students’ incremental intelligence beliefs could predict their academic grit, aligning with previous studies that underscored the role of intelligence beliefs in students’ academic grit (e.g., Frontini et al., 2021; Karlen et al., 2019; Kannangara et al., 2018; Kim, 2020; Park et al., 2020; Sigmundsson, 2021). Students who believe in the malleability and improvability of their intelligence exert more effort and show greater perseverance in achieving their goals, while those with entity beliefs, who view their competence and skills as unchangeable, do not persevere in achieving their goals (Sigmundsson, 2021). In essence, students who subscribe to incremental beliefs about their intelligence and skills are optimistic and hopeful, which motivates them to exert more effort and sustain their interest. Moreover, the findings revealed that intrinsic academic motivation could predict academic grit and mediate the relationship between incremental intelligence beliefs and academic grit. In other words, students who hold incremental beliefs about their intelligence have higher intrinsic motivation, which results in higher levels of academic grit. This finding is consistent with previous research indicating the link between intelligence beliefs and motivation (Betsy, 2018; Rhew et al., 2018; Xu et al., 2021) and the positive association between motivation and academic grit (Bagheri Sheykhangafshe et al., 2020; Chen et al., 2021; Gyamfi and Lai, 2020; Karlen et al., 2019; Zhao et al., 2018). When students have incremental beliefs about their intelligence, they have a more positive and optimistic view of their talents and skills, which enhances their motivation and makes them exert more effort and show more interest in their studies. Zhao et al. (2018) found that students endorsing incremental intelligence beliefs are more inclined to have intrinsic motivation and show interest and perseverance in their learning. Given that this study is correlational, caution should be exercised in inferring cause-and-effect relationships. Moreover, care should be taken when generalizing the findings to other universities or educational levels (e.g., high school). Future research could adopt an experimental design to investigate the role of intelligence beliefs in academic grit and the possible underlying mechanisms. Additionally, further research could explore the relationships in the proposed model in different domains (e.g., mathematics) and cultural contexts.
Keywords: academic grit, academic motivation, intelligence beliefs -
مقدمه
فرسودگی تحصیلی پیامدهای منفی قابل ملاحظه ای برای دانشجویان در پی دارد. بنابراین، شناسایی عوامل بازدارنده آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین خودکارآمدی تحصیلی و فرسودگی تحصیلی با توجه به نقش میانجی پایداری تحصیلی در دانشجویان علوم پزشکی انجام شد.
روش هاپژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کاشان بودند که از این تعداد 391 نفر با روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شد. شرکت کنندگان به پرسشنامه های خودکارآمدی تحصیلی میگلی(Midgley) و همکاران، فرسودگی تحصیلی برسو(Bresó) و همکاران و پایداری عمومی داکورث و کوین(Duckworth & Quinn) پاسخ دادند. داده ها از طریق آزمون معناداری ضریب همبستگی پیرسون و مد ل یابی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایجخودکارآمدی تحصیلی به طور مستقیم، پایداری تحصیلی را پیش بینی می کند (01/0>p، 63/0=ß) و اثر مستقیم خودکارآمدی تحصیلی بر فرسودگی تحصیلی دانشجویان منفی و معنی دار است (01/0>p، 31/0-=ß). همچنین، خودکارآمدی تحصیلی به طور غیرمستقیم، از طریق پایداری تحصیلی می تواند بر فرسودگی تحصیلی تاثیر بگذارد (01/0>p، 29/0-=ß). بر این اساس می توان گفت پایداری تحصیلی در رابطه میان خودکارآمدی تحصیلی و فرسودگی تحصیلی دارای نقش میانجی است.
نتیجه گیریتقویت خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان می تواند موجبات افزایش پایداری تحصیلی آن ها را فراهم آورده و از این طریق به کاهش فرسودگی تحصیلی آن ها کمک نماید. بنابراین پیشنهاد می شود در برنامه های آموزشی، تقویت خودکارآمدی و پایداری تحصیلی مورد توجه قرار گیرد.
کلید واژگان: خودکارآمدی تحصیلی, فرسودگی تحصیلی, پایداری تحصیلی, دانشجویان علوم پزشکیIntroductionAcademic burnout has significant negative consequences for students. Accordingly, identifying inhibiting factors is of particular importance. The purpose of this research was to investigate the mediating role of academic grit in the relationship between the academic self-efficacy and academic burnout in medical students.
MethodsThe study was descriptive with a correlational design. The population consisted of all students of Kashan University of Medical Sciences, Iran, in academic years 2022-2023 among which 391 students were selected through the use of multistage sampling. The data collection instruments included Questionnaires of Midgley academic self-efficacy, Bresso et al.'s academic burnout and general grit of Duckworth and Quinn. The data were analyzed using Pearson's correlation coefficient and Structural Equation Modeling.
ResultsThe results revealed that academic self-efficacy directly predicts academic grit (p<0.01, ß=0.63) and the direct effect of academic self-efficacy on students' academic burnout is negative and significant. (p<0.01, β=0.31). Besides, academic self-efficacy could indirectly affect academic burnout through academic grit. (p<0.01, ß=0.29). This way, it can be inferred that academic grit plays a mediating role in the relationship between academic self-efficacy and academic burnout.
ConclusionStrengthening students' academic self-efficacy can increase their academic stability and thus help to reduce their academic burnout. Therefore, it is suggested to pay attention to the improving of self-efficacy and academic grit in educational programs.
Keywords: Academic Self-Efficacy, Academic Burnout, Academic Grit, Medical Students -
عوامل درون فردی و برون فردی متعددی در یادگیری و عملکرد دانش آموزان در درس ریاضی به عنوان یکی از اهداف مهم آموزش وپرورش نقش دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه حمایت معلم ادراک شده در رابطه با عملکرد درس ریاضی با توجه به نقش میانجی گر انگیزه درونی، اضطراب و خودکارآمدی ریاضی انجام شد. این پژوهش از نوع کمی، با روش همبستگی و با استفاده از روش معادلات ساختاری انجام شده است. تعداد 408 دانش آموز (204 پسر، 204 دختر) به شیوه نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شده و به پرسشنامه های حمایت معلم عاطفی و ابزاری اسکالویک (2013)، حمایت ابزاری وانگ، تااو و کونیشی (2018)، خودکارآمدی و اضطراب ریاضی می (2009) و انگیزه درونی فدریسی و اسکالویک (2014) پاسخ دادند. برای سنجش عملکرد در درس ریاضی از میانگین سه امتحان دانش آموزان در درس ریاضی استفاده شد. نتایج نشان داد که الگوی مفهومی پژوهش از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین، بین حمایت معلم ادراک شده و عملکرد دانش آموزان در درس ریاضی رابطه مثبت معنی داری وجود دارد و حمایت معلم ادراک شده با واسطه سه متغیر اضطراب ریاضی، انگیزش درونی و خودکارآمدی ریاضی توانسته عملکرد تحصیلی در درس ریاضی را به صورت معنی داری تبیین کند. بعلاوه، خودکارآمدی ریاضی توانسته دو متغیر میانجی دیگر را تحت تاثیر قرار داده و از این طریق بر عملکرد در درس ریاضی تاثیرگذار باشد. نتایج تلویحا نشان میدهند توجه به انواع حمایتهای معلم و طراحی و اجرای مداخله های آموزشی در جهت افزایش رفتارهای حمایتی معلمان میتواند از طریق افزایش خودکارآمدی و انگیزش ریاضی و کاهش اضطراب ریاضی دانش آموزان به بهبود عملکرد ریاضی آنان کمک نماید.
کلید واژگان: عملکرد ریاضی, حمایت معلم ادراک شده, اضطراب ریاضی, خودکارآمدی ریاضی, انگیزه درونی ریاضیSeveral intrapersonal and external factors could affect students’ learning and performance in mathematics. This study aimed to explore the relationship between students’ perceived teacher support and mathematics performance by considering the mediating roles of mathematics self-efficacy, internal motivation, and anxiety. Multi-stage sampling was used to choose 408 students. The SEM findings suggested that the proposed model had a good fit. Additionally, there was a significant, positive relationship between perceived teacher support and mathematics performance. Moreover, perceived teacher support could explain students’ mathematics performance via the mediating roles of mathematics self-efficacy, anxiety, and internal motivation. Furthermore, mathematics self-efficacy affected the other two mediating variables and thereby influenced mathematics performance. The findings implied that mathematics performance could significantly be improved by paying especial attention to different types of teacher support and making educational interventions for increasing teachers’ supportive behaviors, which can consequently increase mathematics self-efficacy and motivation and decrease mathematics anxiety.
Keywords: mathematics anxiety, mathematics internal motivation, Mathematics Performance, mathematics self-efficacy, perceived teacher support -
مقدمه و هدف
قلدری در مدرسه نوعی خشونت میان فردی است که می تواند پیامدهای کوتاه مدت و بلندمدت نامطلوبی به دنبال داشته باشد. هدف پژوهش حاضر، خوشه بندی دانش آموزان قلدر و قربانی بر اساس شایستگی اجتماعی و ترجیح اجتماعی بود.
مواد و روش هاپژوهش حاضر از نوع توصیفی با طرح خوشه بندی اکتشافی بود. جامعه آماری این پژوهش، نوجوانان 13 تا 15 ساله شهر کاشان بودند که از بین آن ها نمونه ای به حجم 414 نفر (202 دختر و 212 پسر) به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده و به پرسشنامه شایستگی اجتماعی اسمارت و سان سون (2003)، مقیاس رفتار اجتماعی واردن و همکاران (2003)، پرسشنامه قلدری ایلی نویز (2001) و آزمون گروه سنجی پاسخ دادند.
یافته هاخوشه بندی داده ها به روش سلسله مراتبی حاکی از وجود چهار خوشه مجزا از دانش آموزان بود که روایی آماری و تجربی آن ها مورد تایید قرار گرفت: محبوب (99/35 درصد)، قلدر (77/20 درصد)، شایسته اجتماعی (81/26 درصد)، قربانی (42/16 درصد). همچنین مقایسه خوشه ها در متغیرهای جنسیت، رفتار اجتماعی عملی و ارتباطی، رفتار ضداجتماعی آشکار و رابطه ای و رفتار قربانی نشان داد که خوشه بندی انجام شده از اعتبار کافی برخوردار است.
بحث و نتیجه گیرینتایج این پژوهش نشان داد افراد قلدر و قربانی دارای نیمرخ رفتاری متفاوت با ویژگی های مختلفی هستند و تحلیل خوشه ای می تواند منجر به شناسایی این نیمرخ ها شده و مبنای طراحی و اجرای تمهیدات پیشگیری و درمانی لازم درباره پدیده آزار و اذیت و پیامدهای آن را فراهم نماید.
کلید واژگان: قلدری, قربانی, شایستگی اجتماعی, ترجیح اجتماعی, رفتار اجتماعیIntroductionBullying at school is an interpersonal type of violence which could have serious short-term and long-term consequences for both the bullying and the victimized students. The present study aimed to cluster the bullying and victimized students based on their social competence and social preference.
Materials and MethodsThis study was descriptive and exploratory Clustering. The statistical population included all 13-15 year old students in Kashan. Using cluster sampling, 414 students (202 females & 212 males) were chosen. The participants filled in Illinois Bullying Scale and Smart and Sanson Social Competence Questionnaire, The Warden and Mackinnon Social Behavior Questionnaire (SBQ), and Sociogram.
FindingsThe data were clustered using hierarchical method, showing four distinct clusters of students. The statistical and empirical validity of the data were confirmed: social preferred (35.99%), bullying (20.77%), social competent (26.81%), and victimized (16.42%). In addition, comparison of the clusters by considering gender, practical prosocial behavior, relational prosocial behavior, overt antisocial behavior, relational antisocial behavior, victimization showed that our clustering was sufficiently valid. The findings indicate that the bullying and victimized students have different behavior profiles with different characteristics.
ConclusionCluster analysis could help identify these profiles and thereby be used as a basis for designing and taking necessary measures regarding the prevention and intervention of the bullying behavior and its consequences.
Keywords: Bullying behavior, victims, Social Competence, social preference, social behavior -
مجموعه گسترده ای از پژوهش ها بر اهمیت نقش درگیری تحصیلی به عنوان یک سازه جدید در یادگیری تاکید کرده اند. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای انگیزش درونی در رابطه میان نیازهای بنیادین روانشناختی و درگیری تحصیلی انجام گرفت. روش پژوهش از نوع توصیفی با طرح همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه کاشان در سال 1398 بودند که از میان آنان 331 نفر بر اساس روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های درگیری تحصیلی ریو و تسنگ، نیازهای بنیادین روان شناختی گانیه و انگیزش تحصیلی هارتر بودند. داده های جمع آوری شده با روش همبستگی پیرسون و مدلسازی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین نیازهای روان شناختی، درگیری تحصیلی و انگیزش درونی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (01/0>p). همچنین نتایج نشان داد که مدل مطرح شده از برازش خوبی برخوردار است. نتایج تحلیل مسیر حاکی از این بود که نیازهای بنیادین روان شناختی بر درگیری تحصیلی تاثیر معناداری دارد و انگیزش درونی این رابطه را میانجی گری می کند. بر اساس نتایج پژوهش حاضر، ارضای نیازهای روان شناختی می تواند با تقویت انگیزش درونی منجر به افزایش درگیری تحصیلی در دانشجویان شود؛ بنابراین ضروری است اقدامات لازم در جهت برنامه ریزی و بازنگری در شیوه های آموزشی در راستای بهبود ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی مورد توجه قرار گیرد.
کلید واژگان: نیازهای بنیادین روانشناختی, درگیری تحصیلی, انگیزش درونیThe growing body of research has focused on the important role of academic engagement. The present study aimed to investigate the relationship between basic psychological needs and academic engagement by considering the mediating role of intrinsic motivation. This research is descriptive and correlational. The statistical population consisted of all students at the University of Kashan in 2020. Multistage random sampling was used to select 331 students. The data collection instruments were Reeve & Tseng Engagement Questionnaire, Gagné Basic Psychological Needs Scale, and Harterchr('39')s scale of academic motivation. Pearson correlation coefficient and Structural Equation Modeling were used to analyze the data. The results showed a positive significant relationship between academic engagement, basic psychological needs, and intrinsic motivation (p < 0.01). In addition, the proposed model had a good fit. Moreover, path analysis results indicated that basic psychological needs had a significant effect on academic engagement, and intrinsic motivation mediated this relationship. The findings indicate that the fulfillment of basic psychological needs can help students develop their sense of intrinsic motivation, increasing student engagement in learning activities. Therefore, it is essential to pay attention to the development of programs and the revision of educational methods for improving academic engagement.
Keywords: Academic engagement, psychological Basic needs, intrinsic motivation -
خواب نقش مهمی در سلامت جسمی و روانی افراد ایفا می کند و با وجود اینکه برخی از پژوهش ها به بررسی رابطه خواب و مشکلات روانشناختی پرداخته اند، مطالعات اندکی نقش نشخوار فکری در بی خوابی را مورد توجه قرار داده اند. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه پریشانی روانشناختی و بی خوابی با توجه به نقش واسطه ای نشخوار فکری است. این پژوهش از نوع توصیفی با طرح همبستگی است. تعداد 246 دانشجوی مقطع کارشناسی دانشگاه کاشان (145 دختر و 101 پسر) با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به مقیاس شدت بی خوابی مورین (ISI)، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس لوی باند و لوی باند (DASS)، مقیاس نشخوار فکری نولن- هوکسما (RRS) و سوالات دموگرافیک پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد پریشانی روانشناختی می تواند به طور مستقیم و معنادار بی خوابی دانشجویان را پیش بینی کند و نشخوار فکری دارای نقش میانجی گر در رابطه پریشانی روانشناختی با بی خوابی است. پریشانی روانشناختی و نشخوار فکری در مجموع 14/0 از واریانس بی خوابی را تبیین کردند. افسردگی، اضطراب و استرس می توانند زمینه ابتلا به بی خوابی را مستقیما و از طریق تشدید نشخوار فکری فراهم نمایند. نتایج تلویحا نشان می دهد طراحی و اجرای برنامه های کاهش پریشانی روانشناختی با تمرکز بر نشخوار فکری می تواند به کاهش بی خوابی کمک نموده و به عنوان درمان روانشناختی کمکی در درمان بی خوابی مورد توجه قرار گیرد.
کلید واژگان: بی خوابی, اضطراب, افسردگی, استرس, نشخوار فکریSleep plays an important role in physical and psychological health. Although some studies have explored the relationship between sleep and psychological problems, few studies have examined the role of rumination in insomnia. Thus, the present study aimed to investigate the relationship between psychological distress and insomnia by considering the mediating role of rumination. This study was descriptive with a correlational design. 246 undergraduate students (145 female & 101 male) were selected by the Multi-stage cluster sampling method from the University of Kashan. The respondents filled in Insomnia Severity Index (ISI) Lovibond & Lovibond Depression Anxiety Stress Scales (DASS), Nolen-Hoeksema Ruminative Responses Scale (RRS) & demographic questions. The data were analyzed using Pearson correlation and structural equation modeling. Results showed that psychological distress can directly and significantly predict insomnia, and mind rumination has a mediation role in the relationship between psychological distress and insomnia. The predictive variables explained 14% of the variance in insomnia. Depression, anxiety, and stress can directly and indirectly – via mind rumination – cause insomnia. The findings imply that designing and implementing programs to decrease psychological distress with special attention to mind rumination could play a significant role in reducing insomnia and be considered as a supplementary psychological treatment for it.
Keywords: insomnia, anxiety, depression, stress, rumination -
فصلنامه سالمند، پیاپی 58 (تابستان 1399)، صص 144 -159اهداف
امروزه مراقبت های روان شناختی از سالمندان به دلیل قرار داشتن در معرض تهدیدات بالقوه ناشی از بالارفتن سن، احساس تنهایی، کاهش تدریجی فعالیت های جسمی و افزایش شیوع بیماری های مزمن، انزوای اجتماعی و ناتوانی های جسمی و ذهنی، مورد توجه فزاینده ای قرار گرفته است. رویکرد جدید روان شناسی مثبت به سلامت روانی، تلاش دارد تا از طریق شناسایی و پرورش توانایی ها و شایستگی های روانی به ارتقای بهداشت روانی افراد کمک کند. پژوهش حاضر در زمستان 1395 با هدف پیش بینی بهزیستی روان شناختی سالمندان بر اساس مولفه های روان شناسی مثبت شامل معنویت، قدردانی از خدا و حمایت اجتماعی ادراک شده انجام گرفت.
مواد و روش هاروش پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی بود. در این پژوهش 211 سالمند در دامنه سنی 60 تا 75 سال شامل 109 مرد (51/6) و 102 زن (48/4) غیرمقیم خانه سالمندان در شهرستان کاشان به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و به سوالات جمعیت شناختی (سن، جنس، تحصیلات، وضیت تاهل و وضعیت اقتصادی) و مقیاس های سلامت معنوی پالوتزین و الیسون، قدردانی از خدای امونس و همکاران، حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران و بهزیستی روان شناختی ریف پاسخ دادند. داده ها در دو سطح توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی از طریق آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته هامیانگین و انحراف استاندارد بهزیستی روان شناختی 10/68±77/1، معنویت 51/36±90/22، قدردانی از خدا 2/41±14/90، حمایت اجتماعی خانواده 4/2±21/6، حمایت اجتماعی دوستان 5/8±16/5 و حمایت اجتماعی افراد مهم 5±20/32 بود. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که به ترتیب، معنویت (0/001=P، 02/62=209,1F، 22/0= ∆R2 و 0/47=β)، حمایت اجتماعی خانواده (0/001=P، 06/11=208,1F، 039/0=∆R2 و 0/21=β)، قدردانی از خدا (001/0=P، 80/4=207,1F، 0/017=∆R2 و 0/16=β) در طی سه گام توانستند 27 درصد از واریانس بهزیستی روان شناختی سالمندان را به طور معناداری تبیین کنند.
نتیجه گیرینتایج پژوهش حاضر نشان داد افزایش معنویت، قدردانی از خدا و حمایت اجتماعی ادراک شده به ویژه از جانب خانواده موجب افزایش بهزیستی روان شناختی در سالمندان می شود. از این رو، تقویت و توجه به نیازهای معنوی و حمایت اجتماعی ادراک شده سالمندان در سیاست گذاری و برنامه ریزی مراقبت های بهداشتی برای آنان می تواند به افزایش بهزیستی روان شناختی در سالمندان کمک کند.
کلید واژگان: بهزیستی روان شناختی, معنویت, قدردانی از خدا و حمایت اجتماعی, سالمندObjectivesToday, psychological care for the elderly has received increasing attention due to potential threats posed by aging, loneliness, gradual decline in physical activity, increase of chronic diseases, social isolation, and physical and mental disabilities. The positive psychology approach to mental health seeks to promote the mental health of people by identifying and developing mental abilities and competences. The present study aimed to predict psychological well-being of the elderly based on the components of positive psychology including spirituality, gratitude to God, and perceived social support.
Methods & Materials:
This is a descriptive correlational study conducted on 211 elderly people aged 60-70 years (109 males and 102 females) who were selected randomly. Data collection tools were a demographic form (surveying age, gender, education, marital status, and socioeconomic status), and Paloutzian and Ellisons’ Spirituality Well-Being Scale, short form of Ryff’s Psychological Wellbeing Scale, Emmons and Crumpler’s Gratitude to God Questionnaire, and Zimet’s Multidimensional Scale of Perceived Social Support. Collected data were analyzed in SPSS software V. 22 by using descriptive (Mean and Standard Deviation), Pearson correlation test, and stepwise regression analysis.
ResultsMean and Standard Deviation of different study variables were reported as follows: Psychological well-being =7.1±10.68; Spirituality =90.22±15.36; Gratitude to God =14.09±2.41; Social support from family members =21.6±4.2; Social support from friends =16.5±5.8; and Social support from significant others =20.23±5. The results of stepwise regression analysis indicated that spirituality (F1,209=62.02, P=0.001), social support from family members (F1,208=11.06, P=0.001), and gratitude to God (F1,207=4.80, P=0.001) could significantly explain 27% of the psychological well-being variance in the elderly.
ConclusionIncreased spirituality, gratitude to God, and perceived social support especially from family members can improve psychological well-being of the elderly. Hence, Strengthening and paying special attention to their spiritual needs and perceived social support as well as planning health care for them can help increase their psychological well-being.
Keywords: Psychological well-being, Spirituality, Gratitude to God, Social support, Elderly -
مشکلات خواب در میان دانشجویان پدیده بسیار رایجی است که بر عملکرد آنان تاثیر منفی می گذارد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه پریشانی روانشناختی و پرخاشگری در دانشجویان با کیفیت خواب مطلوب و ضعیف انجام شد. این پژوهش از نوع توصیفی با طرح علی - مقایسه ای است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه کاشان در سال 1397بود. تعداد 246 دانشجو (145 دختر و 101 پسر) با روش نمونه گیری چندمرحله ای طبقه ای (متناسب با جنسیت) از سه دانشکده دانشگاه کاشان انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه های کیفیت خواب پیتزبورگ (PSQI)، مقیاس اضطراب، افسردگی، استرس لوی باند و لوی باند (DASS)، پرسشنامه پرخاشگری بای و پری (AQ) و سوالات دموگرافیک پاسخ دادند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری (MANOVA) از طریق از نرم افزار SPSS-22 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که افراد با کیفیت خواب ضعیف در مقایسه با افراد دارای کیفیت خواب مناسب سطوح بالاتری از پریشانی روانشناختی شامل اضطراب (001/0<p)، افسردگی (01/0<p) و استرس (01/0<P) و همچنین، پرخاشگری (05/0<p) را تجربه می کنند. بنابراین، کیفیت خواب ضعیف در دانشجویان می تواند با بروز و تشدید پریشانی های روانشناختی و پرخاشگری در آنان همراه باشد. ازاین رو، ضروری است طراحی و اجرای برنامه های مناسب به منظور بهبود کیفیت خواب دانشجویان در کنار سایر مداخله های ارتقاء بهداشت روانی آنان مورد توجه جدی قرار گیرد.
کلید واژگان: کیفیت خواب, پریشانی روانشناختی, افسردگی, اضطراب, استرس, پرخاشگریComparison of Psychological Distress and Aggressiveness in Students with Good and Poor Sleep QualitySleep problems are very common among students and can negatively affect their performance. The present study aimed to compare psychological distress and aggressiveness in students with good and poor sleep quality. This study was descriptive with a causal-comparative design. The statistical population of the study was all undergraduate students of the University of Kashan in 2018. Multi-stage stratified sampling was used to select 246 students (101 males & 145 females) from three faculties. The participants provided their demographic information and filled in Pittsburgh Sleep Quality Index (PSQI), Depression, Anxiety, and Stress Scale (DASS), and Buss–Perry Aggression Questionnaire (AQ). Multivariate Analysis of Variance (MANOVA) was run in SPSS (version 22) to analyze the data. The results indicate that student with poor sleep quality, compared to those with sufficient sleep quality, experience higher levels of psychological distress including anxiety (p<.001), depression (p<.01), and stress (p<.01) as well as aggressiveness (p<.05). Therefore, low sleep quality could be accompanied by psychological distress and aggressiveness among students. Hence, it is necessary to consider designing and implementing comprehensive programs for improving students’ sleep quality as well as other interventions for enhancing their psychological wellbeing.
Keywords: sleep quality, psychological distress, depression, anxiety, stress, aggressiveness -
آزار و اذیت در مدرسه تاثیرات مستقیم قابل توجهی ازجمله آسیب روانشناختی کوتاه مدت و بلندمدت برای کودکان قربانی در پی دارد. بنابراین، شناسایی عوامل خطرزا و محافظتی در برابر این پدیده از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه شایستگی اجتماعی و ترجیح اجتماعی با قربانی شدن دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان 13 تا 15 ساله شهرستان کاشان (11910 نفر) در سال تحصیلی 97-1396 بودند که براساس فرمول کوکران از بین آن ها نمونه ای به حجم 414 نفر (202 دختر و 212 پسر) برآورد و با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های شایستگی اجتماعی اسمارت و سان سون (2003) و مقیاس قلدری ایلی نویز (2001) و آزمون گروه سنجی استفاده شد. جهت تحلیل داده ها آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون هم زمان استفاده شد. یافته های حاصل از تحلیل داده های پژوهش نشان داد که شایستگی اجتماعی، پذیرش اجتماعی و طرد اجتماعی با قربانی شدن رابطه معناداری داشت. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد طرد اجتماعی بطور مستقیم و شایستگی اجتماعی به طور معکوس، به ترتیب بیشترین توانایی را در پیش بینی قربانی شدن رفتارهای قلدری دانش آموزان داشتند. با توجه به نتایج به دست آمده، انجام اقداماتی به منظور بهبود روابط بین فردی دانش آموزان و کمک به کسب جایگاه اجتماعی مطلوب و اجتناب از طرد شدن در میان همسالان و همچنین، افزایش شایستگی اجتماعی آنان می تواند قربانی شدن دانش آموزان را کاهش دهد.
کلید واژگان: قربانی شدن, شایستگی اجتماعی, ترجیح اجتماعی, پذیرش, طردBullying in school has marked significant effects, including short-term and long-term psychological effects, on victimized students. Therefore, it is highly essential to identify potential risk factors and protective factors. The present study aimed to explore the relationship between social competence, social preference, and students’ victimization. This study was descriptive with correlational design. The statistical population included all 13-15-year-old students (N = 11910) in Kashan, Iran. Cochran formula was used to estimate the sample size, and 414 students (202 females & 212 males) were selected based on multistage cluster sampling. The participants filled in Illinois Bullying Scale (2001) and Smart and Sanson’s Social Competence Questionnaire (2003) and sociogram. Pearson correlation and regression analysis were used to analyze the data. The findings showed that victimization has a significant correlation with social competence, social acceptance, and social rejection. Moreover, regression analysis indicated that social rejection directly and social competence inversely demonstrated the highest power in predicting victimization, respectively. Hence, taking measures to improve students’ interpersonal relationships and help them acquire a desirable social status, avoid social rejection among their peers, and increase their social competence can reduce students’ victimization.
Keywords: victimization, social preference, social competence, acceptance, rejection -
درگیری تحصیلی یک فرآیند کلیدی در پیش بینی نتایج آموزش در دانش آموزان و یکی از مهم ترین شاخص های نشان دهنده کیفیت آموزش و پیشرفت تحصیلی است. شناسایی عوامل مهم محیطی تاثیرگذار بر درگیری تحصیلی دانش آموزان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی درگیری تحصیلی دانش آموزان بر اساس ابعاد ادراک از محیط کلاس انجام شد. روش این پژوهش توصیفی با طرح همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهرستان کاشان (4151 نفر) در سال تحصیلی 97-1396 بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 399 دانش آموز از با روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های درگیری تحصیلی فردریکس و همکاران (2004) و فعالیت های کلاس من جنتری و همکاران (2002) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که ادراک از محیط کلاس با درگیری تحصیلی رابطه مثبت و معنادار دارد و مولفه های چالش (43/0= β)، علاقه (33/0 = β)، لذت (20/0=β) به ترتیب بیشترین توانایی پیش بینی درگیری تحصیلی را داشتند. با توجه به نتایج به دست آمده انجام اقداماتی به منظور بهبود محیط کلاس از طریق طراحی و اجرای فعالیت های کلاسی چالش برانگیز و لذت بخش و ایجاد علاقه می توان به افزایش درگیری تحصیلی دانش آموزان کمک کند.
کلید واژگان: درگیری تحصیلی, ادراک از محیط کلاس, دانش آموزانAcademic engagement is an important process in predicting students’ educational outcomes. In addition, it is one of the most significant indicators of education quality and academic achievement. It is highly important to explore key, environmental factors which highly influence students’ academic engagement. The present study aimed to predict students’ academic engagement based on their perceptions of the classroom environment. The research design was descriptive and correlational. The statistical population included all female secondary school students (n = 4151) in Kashan during the 1396-97 academic year. Based on the Krejcie and Morgan table, 399 students were selected by multi-stage sampling method and filled in Fredericks, Blumenfeld and Paris Student Engagement in School Scale (2004) as well as Gentry, Gable, and Rizza My Class Activity Scale (2002). Pearson product moment correlation and regression analysis (enter model) were used to analyze the data. The results showed that there is a positive and significant relationship between perceptions of classroom environment and academic engagement. Moreover, challenge (β=.43), interest (β=.33), and enjoyment (β=.20) components had the highest ability to predict academic engagement among students, respectively. In conclusion, students' academic engagement could be enhanced through improving classroom environment by designing and implementing challenging and enjoyable class activities and increasing students’ interest.
Keywords: academic engagement, perceptions of classroom environment, students -
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه امید و خودکارآمدی تحصیلی با سرزندگی تحصیلی با توجه نقش واسطه ای شادکامی در دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی با طرح همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان کاشان در بهار 1395 بودند. بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 431 دانش آموز (187 پسر و 244 دختر) با استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای طبقه ای متناسب با جنسیت انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه های امید اسنایدر، خودکارآمدی تحصیلی مک ایلروی و بانتینگ، شادکامی لیبومیرسکی و فرم کوتاه شده سرزندگی تحصیلی چاری پاسخ دادند. داده ها از طریق آزمون معناداری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسه مراتبی به وسیله نرم افزارSPSS-22 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد امید (26/0=β و 05/0P<) و خودکارآمدی تحصیلی (21/0=β و 05/0P<) می توانند به طور معناداری سرزندگی تحصیلی دانش آموزان را پیش بینی کنند و شادکامی نقش میانجی گر در رابطه امید و خودکارآمدی با سرزندگی تحصیلی دارد. بنابراین، از طریق افزایش سطح امید و خودکارآمدی تحصیلی می توان به افزایش شادکامی و به این ترتیب ارتقاء سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان و افزایش توانایی حل کردن چالش ها و موانع تحصیلی آنان کمک نمود.
کلید واژگان: امید, خودکارآمدی تحصیلی, سرزندگی تحصیلی, شادکامی, دانش آموزانThe present study aimed to investigate the relationship between hope and academic self-efficacy, on the one hand, and academic buoyancy, on the other hand, considering the mediating role of happiness among high school students. The study was descriptive with a correlational design. The statistical population included all senior high school students in Kashan, Iran, in the 2016 academic year. Using multi-stage, stratified (based on gender) sampling and Krejcie & Morgan Table, 431 students including 187 males and 244 females were selected. The respondents filled out Lybomersky happiness scale, Academic Buoyancy Scale - short form, and McIlroy & Bunting Academic Self-efficacy Questionnaire. Pearson Product Moment Correlation and Hierarchical Regression Analysis were run in SPSS-22 to analyze the data. The results indicated that hope and happiness could predict students’ academic buoyancy. Also, happiness has a mediating role in the relationship between hope and academic self-efficacy, on the one hand, and academic buoyancy, on the other side. Hence, it could be concluded that by increasing the level of hope and academic self-efficacy, happiness can be increased, thereby helping to improve the academic Buoyancy of students and enhance their ability to solve their educational challenges and obstacles.
Keywords: Hope, Self-efficacy, Academic buoyancy, Happiness, high-school student -
مقدمه و هدفاشتیاق تحصیلی نقش مهمی در انگیزه و عملکرد تحصیلی دانشجویان داشته و فقدان آن پیامدهای منفی متعددی را به همراه داشته و شناسایی عوامل زمینه ساز آن ضروری است. پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه سرمایه روانشناختی با اشتیاق تحصیلی دانشجویان علوم پزشکی انجام گرفت.روش هاپژوهش حاضر از نوع توصیفی با طرح همبستگی است. تعداد 330 دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی کاشان (220 دختر و 110 پسر) در نیمسال اول 97-96 با استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های اشتیاق تحصیلی فردریگز و پرسشنامه سرمایه روانشناختی شامل مقیاس خودکارآمدی تحصیلی مک ایلروی و بانتینگ، پرسشنامه تاب آوری تحصیلی مارتین و مارش، مقیاس امید اسنایدر و آزمون جهت گیری زندگی و سوالات دموگرافیک پاسخ دادند. داده ها با استفاده تحلیل همبستگی کانونی از طریق نرم افزار SPSS-22 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.یافته هانتایج نشان داد که اشتیاق تحصیلی با خودکارآمدی، تاب آوری، امید و خوش بینی همبستگی مثبت معناداری دارد. ضریب همبستگی کانونی برابر با 60/0 بود. نتایج تحلیل کانونی نشان داد که تنها یک مجموعه معنادار بین سرمایه روانشناختی و مولفه های اشتیاق وجود دارد و هرچقدر سرمایه روانشناختی به ویژه خوش بینی و امید بالاتر باشد احتمال اشتیاق تحصیلی به ویژه در بعد اشتیاق رفتاری به عنوان مولفه اصلی اشتیاق تحصیلی افزایش می یابد.نتیجه گیرینتایج پژوهش حاکی از آن است که سرمایه روانشناختی به ویژه امید و خوش بینی، نقش مهمی در اشتیاق تحصیلی به ویژه در بعد اشتیاق رفتاری دانشجویان دارد و تقویت سرمایه روانشناختی در فرآیند آموزش دانشگاهی می تواند عامل زمینه ساز اشتیاق تحصیلی دانشجویان و بهبود وضعیت تحصیلی آنان باشد.کلید واژگان: خودکارآمدی, امید, خوشبینی, تاب آوری, اشتیاق تحصیلیIntroductionAcademic engagement has an important role for students’ motivation and academic performance, and lack of this quality could lead to several negative consequences. Therefore, it is very important to identify its causes. The present study aimed to explore the relationship between psychological capital and academic engagement among students of medical sciences.MethodsThe present study was descriptive with a correlational design. Multi-stage sampling was used to select 330 medical sciences students (220 females; 110 males) from Kashan University of Medical Sciences in the 2017-2018. The participants provided their demographic information and filled out Fredricks engagement scale and, psychological capital scale. The data was analyzed through canonical correlation analysis in SPSS Version 22.ResultsThe findings indicated that academic engagement has a positive correlation with self-efficacy, resilience, hope, and optimism. The canonical correlation coefficient was .60. The results showed that there is only one significant set between psychological capital and engagement components; in fact, the more a person has psychological capitals, particularly optimism and hope, the more he/she would have academic engagement, with increased behavioral engagement as a main.ConclusionThe results indicate that components of psychological capital, especially hope and optimism, have important roles in academic engagement, particularly in students’ behavioral engagement. Improving psychological capital in academia can lead to improvements in students’ academic engagement and academic performance. Citation: Sadoughi M. Canonical Correlation between Psychological Capital and Academic Engagement among Students of Medical Sciences. Journal of Development Strategies in Medical Education 2019;6(2):87-101Keywords: Self-Efficacy, Hope, Optimism, Resilience, Academic Engagement
-
پیشرفت های نظری و تحقیقات روبه رشد مربوط به استرس و بیماری مبانی لازم برای مفهوم سازی سردرد به عنوان یک اختلال روانی فیزیولوژیکی را فراهم آورده و منجر به تدوین و بکارگیری درمان های روانشناختی معاصر برای سردرد شده است. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی روش های آرمیدگی عضلانی پیشرونده و آموزش مدیریت استرس در کاهش سردرد بیماران مبتلا به سردرد تنشی مزمن بود. این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی بود. جامعه مورد مطالعه شامل مبتلایان به سردرد تنشی مزمن مراجعه کننده به مطب های روانپزشکی و مغز و اعصاب شهرستان کاشان بود. نمونه شامل 55 زن مبتلا به سردرد تنشی مزمن بود که بصورت تصادفی انتخاب و در سه گروه دارودرمانی توام باآرمیدگی عضلانی پیشرونده و گروه دارودرمانی توام با آموزش مدیریت استرس به عنوان گروه های آزمایش و دارودرمانی تنها به عنوان گروه کنترل گمارده شدند. آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله، روزنگار سردرد را برای مدت یک هفته تکمیل نمودند. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آزمون آماری تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل کواریانس با حذف اثر پیش آزمون، افسردگی و اضطراب نشان داد که بین دو گروه دارودرمانی توام با آرمیدگی عضلانی پیشرونده و دارودرمانی توام با آموزش مدیریت استرس با گروه دارودرمانی تنها در شاخص های دفعات، شدت و مدت سردرد تفاوت معناداری وجود دارد و بعلاوه، روش آموزش مدیریت استرس در مقایسه با روش آرمیدگی عضلانی پیشرونده موثرتر و کارآمدتر است. بنابراین، افزودن این درمانهای روانشناختی به دارودرمانی در طرح درمان بیماران مبتلا به سردرد تنشی مزمن توصیه می شود
کلید واژگان: اختلالات سردرد, سردرد تنشی, دارودرمانی, درمان رفتاری, درمان شناختی, درمان با روش ترکیبیA growing body of theoretical and empirical literature on stress has established a good basis for conceptualizing headache as a psychophysiological disorder and led to the application of different contemporary therapies for headache. The present clinical trial intervention aimed to compare the effectiveness of progressive muscle relaxation and stress management training techniques in relieving headache among patients with chronic tension headache. The statistical population comprised patients with chronic tension headache referring to neurology and psychiatry clinics in Kashan, Iran. The sample included 55 women with chronic tension headache who were randomly selected and assigned to three groups including a drug therapy group receiving progressive muscle relaxation, another drug therapy group receiving stress management training, and one control group receiving only drug therapy. The participants recorded their headache diaries one week before and after the intervention. Analysis of Covariance (ANCOVA) was run in SPSS to analyze the data. The ANCOVA results with controlling the pre-test effect showed that there is a statistically significant difference between drug therapy groups receiving progressive muscle relaxation and stress management training, in one hand, and the only drug therapy group in terms of the frequency, intensity, and duration of the patients’ headache. In addition, the stress management training technique was found to be more effective than the progressive muscle relaxation technique. Hence, it is highly suggested that these psychological therapies be added to drug therapy programs for patients with chronic tension headache disorder.
Keywords: tension headache, drug therapy, behavioral therapy, cognitive therapy, combined therapy -
زمینه و هدففرسودگی تحصیلی یکی از عواملی است که به شکل منفی عملکرد تحصیلی دانشجویان را تحت تاثیر قرار می دهد. بنابراین، شناسایی عواملی که بتوانند مانع این فرسودگی شوند از اهمیت بالایی برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سرمایه روانشناختی با فرسودگی تحصیلی با توجه به نقش واسطه ای اشتیاق تحصیلی در بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کاشان انجام گرفت.روش کارپژوهش از نوع توصیفی با طرح همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کاشان در نیمسال اول 97-96 بود که از میان آن ها تعداد 330 نفر به صورت تصادفی با استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای متناسب با جنسیت (شامل 220 دختر و 110 پسر) انتخاب شدند و به مجموعه پرسشنامه های سرمایه روانشناختی، فرسودگی تحصیلی، اشتیاق تحصیلی و سوالات دموگرافیک پاسخ دادند. داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و روش مدل سازی معادلات ساختاری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.یافته هانتایج نشان داد سرمایه روانشناختی می تواند به طور معکوس و معناداری فرسودگی تحصیلی دانشجویان را پیش بینی کند و اشتیاق تحصیلی دارای نقش میانجی گر در رابطه سرمایه روانشناختی با فرسودگی تحصیلی است. شاخص های الگوسازی نشان داد که مدل ارائه شده دارای برازش مطلوبی بوده و بین مدل ساختاری شده با داده های تجربی انطباق خوبی وجود دارد. در الگوی مذکور، تمام وزن های رگرسیونی از نظر آماری معنادار بوده و مجموعه متغیرهای پیش بین، 51/0 از واریانس فرسودگی تحصیلی را تبیین نمودند.نتیجه گیریتوجه به ارتقاء سرمایه روانشناختی دانشجویان در سطح سیاست گذاری آموزشی و طراحی و اجرای مداخلات موثر و آموزش در سطح خانواده ها، اساتید و مراکز مشاوره دانشگاه های پزشکی می تواند از طریق افزایش اشتیاق تحصیلی دانشجویان به کاهش فرسودگی تحصیلی آنان کمک نماید.کلید واژگان: سرمایه روانشناختی, اشتیاق تحصیلی, فرسودگی تحصیلی, عملکرد تحصیلی, دانشجویانBackgroundAcademic students’ burnout can negatively affect academic performance. Thus, it is highly important to identify related factors, which can prevent this phenomenon. The present study explored the relationship between psychological capital and academic burnout by considering the mediating role of academic engagement among students of Kashan University of Medical Sciences.MethodsIn this descriptive correlational study, multi-stage sampling was used to select 330 students (220 females; 110 males) in Kashan University of Medical Sciences in the 2017-2018 academic years. The participants provided their demographic data and filled in Fredricks engagement scale and, psychological capital scale. The data were descriptively analyzed and correlation analysis and structural equation modeling was used.ResultsThe findings indicated that psychological capital could significantly and inversely predict students’ academic burnout. In addition, academic engagement has a mediating role in the relationship between psychological capital and academic burnout. Good statistical fitness was found in the proposed model and there was good agreement between the structured model and empirical data. In this model, all regression weights were statistically significant, and predictor variables could explain 0.51 of the variance in academic burnout.ConclusionThe promotion of students' psychological capital should be considered at the policy levels of education and implementation of effective interventions in counseling centers of medical universities. This can reduce their academic burnout through an increase in academic engagementKeywords: psychological capital, academic involvement, academic burnout, academic performance, medical students
-
BackgroundAcademic burnout has several negative consequences such as decreased motivation, academic eagerness, and achievement among students.ObjectivesThe current study aimed to investigate the relationship between basic psychological needs and academic burnout.MethodsThe current descriptive-correlational study was conducted among 233 students of Kashan University of Medical Sciences (140 females and 93 males) selected through stratified multistage sampling in the second semester of the 2016 - 2017 academic year. The participants responded to Breso Academic Burnout and Gagné Basic Psychological Needs questionnaires and provided their demographic information. Data were analyzed using SPSS (Version 22) using canonical correlation analysis.ResultsThere was a significant negative correlation between academic burnout and autonomy (r = -0.296, P < 0.01), competence (r = -0.548, P < 0.01), and relatedness (r = -0.290, P < 0.01) needs. Canonical correlation coefficient was 0.61. The results of canonical analysis showed only one significant set of basic psychological needs and components of burnout. In addition, as psychological needs, especially the competence need, were satisfied more, the probability of academic burnout, especially in the academic inefficacy dimension, as the main component of academic burnout, was reduced.ConclusionsThe fulfillment of basic psychological needs, especially competence need, plays an important role in preventing academic inefficacy among students. Fulfilment of basic psychological needs in educational programs could be a protective factor against students' academic burnout and improve their academic performance.Keywords: Basic Psychological Needs, Academic Burnout, Medical Students
-
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه حمایت تحصیلی با فرسودگی تحصیلی با توجه به نقش واسطه گری کیفیت زندگی در مدرسه در بین دانش آموزان دختر انجام شده است. روش پژوهش از نوع توصیفی با طرح همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوم، شهر قم بود. به این منظور بر اساس جدول مورگان، تعداد 357 دانش آموز دختر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های حمایت تحصیلی ساندز و پلانکت (2005) ، فرسودگی تحصیلی ماسلاخ و شوفلی (2001) و کیفیت زندگی در مدرسه اینلی و بورک (1992) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی شامل ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسه مراتبی همزمان و آزمونZ سوبل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج آزمون همبستگی پیرسون حاکی از وجود ارتباط منفی معنادار بین حمایت تحصیلی و نیز کیفیت زندگی در مدرسه با مولفه های فرسودگی تحصیلی شامل بی-علاقگی تحصیلی، خستگی هیجانی و ناکارآمدی بود. همچنین، بین حمایت تحصیلی و کیفیت زندگی در مدرسه رابطه مثبت و معناداری مشاهده شدبه علاوه، تحلیل رگرسیون سلسه مراتبی نشان داد که حمایت تحصیلی می تواند فرسودگی تحصیلی را پیش بینی کرده و کیفیت زندگی در مدرسه دارای نقش واسطه ای در رابطه میان حمایت تحصیلی با فرسودگی تحصیلی است. نتایج تلویحا نشان می دهدکه حمایت تحصیلی نقش بازدارنده مهمی در ابتلا به فرسودگی تحصیلی دارد و به منظور مقابله با فرسودگی تحصیلی باید برنامه ریزی و مداخله لازم برای ارتقاء کیفیت زندگی دانش-آموزان و هدایت تحصیلی کارآمد آنان صورت گیرد.کلید واژگان: حمایت تحصیلی, فرسودگی تحصیلی, کیفیت زندگی در مدرسه, دانش آموزان دخترThe present study aimed to explore the relationship between academic support and academic burnout by considering the mediating role of quality of life in school among female students. This study was descriptive with a correlational design. The statistical population was all female second-round high school students in 2016 in Qom, Iran. Morgans Table was used to select 357 students via stratified random sampling. The data collection instruments included Maslach Burnout Inventory, Sands & Plunkett Academic Support scale, and Ainley & Bourke Quality of life in School Questionnaire. The obtained data were analyzed using descriptive statistics as well as inferential statistics including Pearson Product Moment Correlation, Hierarchical Regression Analysis, and Sobel Z Test. The correlation results indicated that there is a statistically significant negative relationship between academic support and quality of life in school, in one hand, and sub-scales of academic burnout including academic disinterest, emotional exhaustion, ineffectiveness, on the other hand; moreover, there was a statistically significant positive relationship between academic support and quality of life in school. As to Hierarchical Regression Analysis, the results showed academic support can predict academic burnout, and quality of life in school has a mediating role in the relationship between academic support and academic burnout. The findings imply that academic support has a preventive role in developing academic burnout; furthermore, careful planning and effective interventions should be performed to enhance students quality of life and their academic guidance.Keywords: academic support, academic burnout, quality of life in school, Students
-
مقدمه
حضور در دانشگاه، تجربیات و فرصت هایی برای تحول روانی-اجتماعی دانشجویان فراهم می سازد. بااین حال، منابع متعدد استرس ممکن است سازگاری تحصیلی دانشجویان را با مشکل مواجه سازد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه خودکارآمدی تحصیلی و تاب آوری تحصیلی با سازگاری و عملکرد تحصیلی دانشجویان علوم پزشکی انجام گرفت.
روش کارپژوهش حاضر از نوع توصیفی با طرح همبستگی است. تعداد 220 دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی کاشان (شامل 143 دختر و 77 پسر) در نیمسال دوم 95-96 با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های تاب آوری تحصیلی مارتین و مارش، خودکارآمدی تحصیلی مک ایلروی و بانتینگ، مولفه سازگاری تحصیلی از پرسشنامه سازگاری با دانشگاه بیکر و سیریاک و معدل کل و سوالات دموگرافیک پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون ازطریق نرم افزار SPSS-22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هانتایج نشان داد که خودکارآمدی تحصیلی با سازگاری تحصیلی (55/0 = r و 001/0 > P) وعملکرد تحصیلی (29/0 = r و 001/0 > P) و همچنین، بین تاب آوری تحصیلی با سازگاری تحصیلی (47/0 = r و 001/0>P) و عملکرد تحصیلی (25/0 = r و 001/0 >P) همبستگی مثبت معناداری دارد. نتایج تحلیل رگرسیون همزمان نشان داد خودکارآمدی تحصیلی (001/0 > P، 83/6 = t، 42/0 = β) و تاب آوری تحصیلی (001/0 > P، 29/4 = t، 26/0 = β) توانستند 35 درصد از واریانس سازگاری تحصیلی را به طور معناداری تبیین کنند. همچنین، خودکارآمدی تحصیلی (003/0 = P، 009/3 = t، 22/0 = β) و تاب آوری تحصیلی (043/0 = P، 040/2 = t، 15/0 = β) قادرند 10 درصد واریانس عملکرد تحصیلی را تبیین نمایند.
نتیجه گیریبه نظر می رسد ازطریق تدوین برنامه های مناسب در آموزش و اجرای راهکارهای تقویت خودکارآمدی و تاب آوری تحصیلی و ایجاد محیط تسهیل کننده آنها می توان به افزایش میزان سازگاری تحصیلی و بهبود عملکرد تحصیلی دانشجویان کمک نمود.
کلید واژگان: تاب آوری تحصیلی, خودکارآمدی تحصیلی, سازگاری تحصیلی, عملکرد تحصیلی, دانشجویان علوم پزشکیIntroductionAttending University offers students a unique opportunity in terms of experiences and opportunities for psychosocial development. However, different sources of stress might interfere with students academic adjustment. The current study aimed to explore the relationship between academic self-efficacy and academic resilience with academic adjustment and academic performance.
MethodsThe present study was descriptive with a correlational design. The participants were 220 medical students (143 female; 77 male) who were selected via stratified random sampling (based on gender) in Kashan University of Medical Science in 2017. The data collection instruments included and McIllroy & Bunting Academic Self-efficacy Questionnaire, Martin and Marsh Academic resilience Scale, and Academic adjustment subscale of SACQ. In addition, students Grade Point Average (GPA) and demographic information were sought. The data were analyzed using Pearson Product Moment Correlation and regression analysis in SPSS (version 22).
ResultsThe results indicated that there is a statistically significant positive relationship between academic self-efficacy with academic adjustment (r = 0.55, P 0.001) and academic resilience (β = 0.26, t = 4.29, P > 0.001) can significantly explain 35% of the variance in academic adjustment. Also, academic self-efficacy (β = 0.22, t = 3.009, P = 0.003) and academic resilience (β = 0.15, t = 2.040, P = 0.043) could explain 10% of the variance in academic performance.
ConclusionsStudents academic adjustment and academic performance could be enhanced by planning useful programs for improving academic resilience and academic self-efficacy as well as by creating a facilitative environment.
Keywords: Academic Resilience, Academic Self, efficacy, Academic Adjustment, Academic Performance, Medical Sciences Students -
پژوهش حاضر از نوع توصیفی با طرح همبستگی است و با هدف پیش بینی بهزیستی روانشناختی دانشجویان بر اساس بخشودگی و معنا در زندگی با توجه به نقش واسطه ای عواطف مثبت و منفی انجام گرفته است. بدین منظور بر اساس فرمول کوکران تعداد 377 نفر از دانشجویان دانشگاه کاشان با استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شده و به پرسشنامه های بخشودگی (حشام و همکاران، 1389)، معنا در زندگی (استیگر، 2006)، عاطفه مثبت و منفی (واتسون و همکاران، 1988) و بهزیستی روانشناختی ریف (1989) پاسخ دادند. نتایج SEM از طریق نرم افزار ایموس-22 نشان داد بخشودگی و معنا در زندگی می توانند به طور معناداری بهزیستی روانشناختی دانشجویان را پیش بینی کنند و عاطفه مثبت و منفی دارای نقش میانجی گر در رابطه بخشودگی و معنا در زندگی با بهزیستی روانشناختی هستند. با توجه به شاخص های الگوسازی می توان استدلال کرد که مدل ارایه شده از برازش خوبی برخوردار بوده و انطباق مطلوبی بین مدل ساختاری شده با داده های تجربی فراهم گردیده است. در این الگو، تمام وزن های رگرسیونی از نظر آماری معنادار بوده و متغیرهای پیش بینی کننده الگو، 77/0 از واریانس بهزیستی روانشناختی را تبیین کردند. نتایج تلویحا نشان می دهد، از طریق افزایش سطح بخشودگی و معنا در زندگی می توان به افزایش عاطفه مثبت و کاهش عاطفه منفی و از این طریق بهبود بهزیستی روانشناختی دانشجویان کمک نمود.کلید واژگان: بهزیستی روانشناختی, بخشودگی, معنا در زندگی, عاطفه مثبت, عاطفه منفیThe present study aimed to predict students psychological well-being based on forgiveness and meaning in life by considering the mediating role of positive and negative affects. It was conducted with a correlational method. Therefore, 377 students from the University of Kashan, Iran, were selected through multi-stage sampling and filled out Steger Meaning in life questionnaire, Ehteshamzadeh et al. Interpersonal forgiveness scale, Positive & Negative affect Schedule (PANAS) and Ryff psychological well-being Questionnaire. Data were analyzed using Structural Equation Modeling in Amos (version 22). The results showed that forgiveness and meaning in life could significantly predict students psychological well-being; moreover, positive and negative affect have a mediating role in the relationship between forgiveness, and meaning in life with psychological well-being. Considering the modeling indices, it could be argued that the proposed model had a good fitness, and it had good agreement with the empirical data. In this model, all regression weights were statistically significant, and predictor variables could explain .77 of the variance of psychological well-being. The implication is that positive and negative affects could be increased, leading to students psychological well-being, by enhancing students forgiveness and meaning in life.Keywords: Forgiveness, meaning in life, Psychological well-being, positive, negative affects
-
Background and AimsExcessive and problematic use of mobile phones could have several negative effects on different aspects of students’ lives. The current study aimed to explore the relationship between excessive mobile use and sleep quality among nursing students by considering the mediating role of perceived stress.Material &MethodsThe present study was descriptive with a correlational design. One hundred and thirty-eight nursing students (103 females, 35 males) were randomly chosen through random sampling. The data collection instruments included Cell-Phone Over-Use Scale (COS), Pittsburgh Sleep Quality Index (PSQI), and Cohen's Perceived Stress Scale. Pearson Product Moment Correlation, Independent Samples t Test, and Hierarchical Regression Analysis were run in SPSS (version 22) to analyze the data.ResultThe mean of students’ age, mobile use, sleep quality, and perceived stress were 20.81±1.89, 52.17±14.70, 11.8±2.69, and 22.60±6.45, respectively. There was no statistically significant difference in terms of the aforementioned variables among male and female nursing students. The results of hierarchical regression analysis showed that mobile use in the first model can predict students’ sleep quality (β=.38). Upon entering the perceived stress to the equation, β of mobile use decreased, indicating the incomplete mediating role of perceived stress.ConclusionGiven the increasing use of mobile phones, it is highly important to examine their negative effects such as low sleep quality, high perceived stress, and their undesirable effects on students’ life. Hence, students’ awareness of negative effects of problematic mobile use could be raised via taking appropriate measures and making necessary interventions.Keywords: Excessive mobile use, Sleep quality, Perceived stress, Nursing students
-
پژوهش حاضر به منظور سنجش میزان شیوع اعتیاد به اینترنت در دانشجویان دانشگاه کاشان و بررسی رابطه آن با کارکرد خانواده با توجه به نقش واسطه ای حمایت اجتماعی ادراک شده در دانشجویان انجام شده است. این پژوهش از نوع توصیفی می باشد که در قسمت اول مربوط به سنجش میزان شیوع اعتیاد به اینترنت از طرح پیمایشی و درقسمت دوم درباره رابطه کارکرد خانواده و حمایت اجتماعی ادراک شده با اعتیاد به اینترنت از طرح همبستگی استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه ی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه کاشان در سال تحصیلی 95-96 بود. تعداد 260 نفر با روش نمونهگیری چند مرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ، پرسشنامه عملکرد خانواده و پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران پاسخ دادند. نتایج نشان داد که میزان شیوع اعتیاد به اینترنت در دانشجویان این دانشگاه 5/1 درصد بود و بین مولفه های کارکرد خانواده و حمایت اجتماعی با استفاده مفرط از اینترنت رابطه منفی معنادار وجود دارد. همچنین، نتایج مدل معادلات ساختاری بیانگر آن بود که هر دو متغیر کارکرد خانواده و حمایت اجتماعی استفاده مفرط از اینترنت را بطور معناداری پیش بینی کرده و به طور مشترک 17 درصد استفاده مفرط از اینترنت را تبیین می کنند. همچنین، حمایت اجتماعی ادراک شده دارای نقش واسطه ای در رابطه میان کارکرد خانواده با استفاده مفرط از اینترنت است.کلید واژگان: اعتیاد به اینترنت, بااستفاده مفرط از اینترنت, کارکرد خانواده, حمایت اجتماعی ادراک شدهThe present study aimed to survey the prevalence of Internet addiction and its relationship with family function by considering the mediating role of the perceived social support among university students. A descriptive design was used to examine the prevalence of the Internet addiction while a correlation design was utilized to explore the relationship between family function, perceived social support, and Internet addiction. The statistical population was all students studying in the University of Kashan in the 2015-2016 academic year. 260 students were chosen via multi-stage sampling. The data collection instruments included Family Assessment Device (FAD), Young's Internet Addiction test (IAT), and Zimet Perceived Social Support. The findings indicated that 1.5% of the students were addicted to the Internet, and there is statistically significant negative relationship between the components of family function and Internet use. In addition, the structural equation modelling results showed that family function and social support can predict excessive Internet use and explain 17% of its variance. Furthermore, the perceived social support has a mediating role in the relationship between family function and excessive Internet use.Keywords: internet addiction, family function, social support, internet excessive use
-
زندگی تحصیلی یکی از مهم ترین ابعاد زندگی اشخاص و جوامع است. موفقیت و رضایت از تحصیل نشان دهنده ی پیشرفت و هدفمند بودن آن جامعه می باشد. در این میان یکی از عواملی که به شکل منفی بر عملکرد تحصیلی فراگیران اثرگذار بوده و اخیرا مطالعاتی را در مدارس و دانشگاه ها به خود اختصاص داده است فرسودگی تحصیلی می باشد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی بین امیدواری، تاب آوری و هوش هیجانی با فرسودگی تحصیلی در بین دانشجویان دانشگاه کاشان انجام گرفت. برای این منظور، از بین کلیه ی دانشکده های دانشگاه کاشان، سه دانشکده ی مهندسی، علوم پایه و علوم انسانی به روش نمونه گیری خوشه ایانتخاب شده و از بین این سه دانشکده تعداد 300 نفر به مقیاس های امیدواری اسنایدر، تاب آوری کانرو و دیوید، هوش هیجانی شوت و مقیاس فرسودگی تحصیلی برسو پاسخ دادند. نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که متغیرهای امید، تاب آوری و هوش هیجانی پیش بینی کننده ی منفی فرسودگی تحصیلی می باشند. علاوه بر این، یافته ها حکایت از آن داشت که امید در مقایسه با هوش هیجانی و تاب آوری متغیر پیش بینی کننده ی قوی تری است. بنابراین می توان نتیجه گرفت، ارتقای سطح امید و تاب آوری و هم چنین آموزش دانشجویان و برنامه ریزی های دراز مدت جهت افزایش هوش هیجانی، در کاهش فرسودگی تحصیلی نقش تعیین کننده خواهد داشت.کلید واژگان: تاب آوری, امیدواری, هوش هیجانی, فرسودگی تحصیلی, عملکرد تحصیلیIntroduction Academic burnout is a major challenge among university students and has not yet received due attention by researchers. Newman (2001) believed studying this phenomenon is of utmost importance because it can possibly contribute to explain students adaptation with academic engagement. Burnout symptoms include emotional exhaustion, depersonalization, and decline in personal efficacy (Moneta, 2011; Vatsa & Robersona, 2011). In fact, burnout is a general reaction to stress (Adriaenssens, 2015), and academic burnout has negative effects on students in terms of physical and psychological well-being. Hence, much research, especially in positive psychology, has focused on factors which moderate the effects of stress (Luthans & Youssef, 2007). As one of the important factors, resilience is defined as the persons capacity to respond to or even actualize in stressful situations. Salomon (2013) found that there was a relationship between resilience and academic performance among students. Also, Isabels (2012) study on medical students showed that students with higher resilience experience less emotional exhaustion and burnout. As another important factor, hope refers to the persons ability in setting goals, considering necessary alternatives to achieve ones goals, and having sufficient motivation. Sapio (2010) found a statistically significant relationship between hope and academic performance; individuals with higher levels of hope have more suitable goals and are more successful. Furthermore, emotional intelligence is another key factor for success in academic settings. Mavoroviles and Sanchez-Ruiz (2011) found that there was a statistically significant relationship between students emotional intelligence and their academic performance. Likewise, Arockia and Sangeethe (2013) found that emotional intelligence can predict students academic performance and improve it. Given the importance of academic burnout as a challenge which can disrupt students academic performance and endanger their physical and psychological health, it is extremely essential to identify factors relevant to this phenomenon. Considering the dearth of research in this field, the present study aimed to explore the relationship between resilience, hopefulness and emotional intelligence, in one hand, and academic burnout, on the other hand, among Iranian students.
Research questions The present study was guided by the following research questions:1. Is there a statistically significant relationship between resilience, hopefulness and emotional intelligence, in one hand, and academic burnout, in the other hand among Iranian university students?
2. Can resilience, hopefulness, and emotional intelligence significantly predict academic burnout for Iranian university students?
Method The present study was descriptive with correlational design. The statistical population consisted of all students at University of Kashan, Iran, in the academic year of 2015-2016. Using Morgan's Table, 300 students were chosen through stratified cluster sampling in faculties of engineering, basic sciences, and humanities. The participants filled out Snyder Hope Scale, Connor-Davidson Resilience Scale, Shot Emotional Intelligence Questionnaire, and Bersu Academic Burnout Scale.
Results There was a statistically significant negative relationship between academic burnout and resilience (r=-.24, PDiscussion and Conclusions The findings of the present study showed that there was a statistically significant relationship between resilience and academic burnout, which is in line with the findings of Isabel, Garcia, and Peloss (2012), Salomon (2013), and Martin, and March (2016). This could be justified by considering the fact that students face different challenges at university, which makes them psychologically prone to burnout. High capacity for resilience causes individuals to adopt different approaches in dealing with academic challenges. Resilience helps students confront challenges without being seriously affected (Allistre & Kimnon, 2009). In addition, the findings revealed that there was a statistically significant negative relationship between hopefulness and academic burnout, which is in line with Pearson (2008), Sapio (2010) and Ajam Ekrami, Rezaei, and Bayani (2015). Hopefulness is an important motivating factor. In fact, hopeful individuals are more focused on their goals and have relatively higher motivation as compared with their peers (Kiafar, Kareshki, & Hashemi, 2014). Hope is an effective strategy to cope with academic procrastination (Alexander, & Onwuegbuzie, 2007), thereby decreasing academic burnout. Finally, the statistically significant relationship between emotional intelligence and academic burnout is in agreement with the findings of Mavroveli and Sánchez‐Ruiz (2011). This could be due to the fact that students with higher emotional intelligence can clearly understand and regulate their own emotions and those of other people. Therefore, emotional intelligence can empower students to have a better interaction with their professors, which in turn leads to academic satisfaction and prevents academic burnout. Emotional intelligence can increase the persons responsibility and his/her chance of success by improving their capacity for flexibility, adaptiveness, and impulsivity. Consequently, this can decrease their academic burnouts.Keywords: Resilience, hope, Emotional intelligence, Academic burnout, Academic performance -
زمینه و اهدافاستفاده از گوشی های تلفن همراه در سال های اخیر به جزء جدایی ناپذیر زندگی تبدیل شده است. باوجود کاربردهای مفید تلفن همراه، استفاده بیش ازحد و مداوم آن زمینه وابستگی و آسیب را در افراد ایجاد می نماید. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه استفاده آسیب زا از تلفن همراه با عملکرد تحصیلی دانشجویان با توجه به نقش واسطه ای کیفیت خواب در سال 1395 بود..روش بررسیپژوهش حاضر از نوع توصیفی با طرح همبستگی است. تعداد 172 دانشجوی پزشکی عمومی دانشگاه علوم پزشکی کاشان (101 دختر و 71 پسر) با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای (متناسب با جنسیت) انتخاب شده و به پرسشنامه های استفاده مفرط از تلفن همراه (COS، جنارو و همکاران، 2007) و کیفیت خواب پیتزبورگ (بایسی و همکاران، 1989) و سوالات دموگرافیک و معدل ترم گذشته پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی از طریق نرم افزار Spss-22 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت..یافته هاتایج نشان داد که استفاده مفرط از تلفن همراه با عملکرد تحصیلی همبستگی منفی معناداری داشته و به طور معکوس آن را پیش بینی می نماید (46/0-=β و 6/93- = t و01/p<0) همچنین، نتایج رگرسیون سلسله مراتبی نشان دهنده نقش واسطه ای کیفیت خواب در ارتباط میان استفاده مفرط از تلفن همراه و عملکرد تحصیلی بود.نتیجه گیریاستفاده بیش ازحد تلفن های همراه دارای تاثیرات منفی بر خواب، سلامت روانی و عملکرد تحصیلی دانشجویان می باشد. بنابراین، هدایت دانشجویان به استفاده هدفمند، کارآمد و ایمن از تلفن همراه و بالا بردن دانش آن ها در زمینه تاثیرات منفی مستقیم و غیرمستقیم استفاده بیش ازحد از تلفن همراه دارای اهمیت است.کلید واژگان: استفاده آسیب زا, تلفن همراه, عملکرد تحصیلی, کیفیت خوابIranian Bimonthly of Education Strategies In Medical Sciences, Volume:10 Issue: 2, 2017, PP 123 -132Background And AimsThe use of mobile phones has recently become an indispensable part of life. Although mobile phones have several advantages, their excessive use can make individuals prone to dependence. The present descriptive correlational study aimed to explore the relationship between problematic mobile use and academic performance among students by considering the mediating role of sleep quality.MethodsThe study was a descriptive correlational design. Stratified multi-stage sampling based on gender was used to select 172 students (101 females, 71 males) among the students of the Kashan University of Medical science and Health Services. The respondents filled out Cell-Phone Over-Use Scale (COS), Pittsburgh Sleep Quality Index (PSQI). In addition, students pervious term Grade Point Average (GPA) was considered as the criterion for their academic performance. Pearson product moment correlation and hierarchical regression analysis were run in Spss (Version 22) to analyze the data.ResultsThe results revealed that excessive mobile use has a statistically significant negative relationship with academic performance and can inversely predict it (PConclusionDespite their beneficial uses, excessive use of mobile phones can have negative influences on sleep, mental health, and academic performance of students. Hence, it is highly important to help students use mobile phones purposefully, efficiently, and safely and enhance their knowledge of the negative effects of excessive mobile use.Keywords: Problematic uses, Mobile phone, Academic performance, Sleep quality
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.