masood gholamali lavasani
-
زمینه و هدف
هدف از انجام پژوهش پیش رو تبیین سلامت روان و کیفیت تعامل مادر-کودک با نقص توجه-بیش فعالی براساس سبک های فرزندپروری بود.
مواد و روش هابراین اساس روش پژوهش توصیفی و در زمره روش های علی-مقایسه ای بود. جامعه شامل مادران با فرزند مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعال در دامنه سنی شش تا دوازده سال در شهر تهران در سال تحصیلی 98-99 بود. گروه نمونه پژوهش حاضر که به شیوه در دسترس انتخاب شدند، شامل 100 مادر دارای فرزند مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی که به خانه سلامت منطقه 22 شهر تهران مراجعه نمودند، بود. برای شناسایی دانش آموز مبتلا به اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی از پرسشنامه گزارش والد CSI4 و مصاحبه تشخیصی بر اساس DSM5 استفاده شد. جمع آوری داده ها با پرسشنامه های سبک فرزندپروری بامریند(بامریند،1991)، مقیاس رابطه والد-کودک (پیانتا،1994)، مقیاس مشکلات رفتاری کودکان(کانرز،1968) و پرسشنامه سلامت روان استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد که سلامت روان مادران به تفکیک سبک فرزندپروری بجز در نمره کل سلامت تفاوت معناداری دارد. همچنین در تعامل مادر-کودک نیز تفاوت ها براساس نوع سبک فرزندپروری مادران معنادار بود که این معناداری تنها در دو خرده مقیاس رابطه مثبت کلی و تعارض گزارش شد.
نتیجه گیریبراساس یافته های بدست آمده می توان این گونه بیان نمود که آموزش فرزندپروری و انتخاب سبک های مناسب در مادران با کودک ADHD می تواند علاوه بر بهبود سلامت روان مادران، در ارتقای کیفی تعامل مادر با کودک خود نیز اثربخش باشد.
کلید واژگان: تعامل مادر-کودک, سبک فرزندپروری, سلامت روان, نقص توجه-بیش فعالیBackgroundThe aim of this research was to explain the mental health and quality of mother-child interaction with attention deficit-hyperactivity disorder based on parenting styles.
MethodsAccordingly, the research method was descriptive and among the causal-comparative methods. The population included mothers with children with attention deficit / hyperactivity disorder who ranged in age from six to twelve in Tehran in the 2020-21 academic year. The sample of the present study, which was selected by convenience sampling method, included 100 mothers with children with attention deficit / hyperactivity disorder who referred to the Health Center of District 22 of Tehran. CSI4 Parent Report Questionnaire and DSM5-based diagnostic interview were used to identify students with ADHD. Data were collected using the Bamrind Parenting Style Questionnaire (Bamrind,1991), the Parent-Child Relationship Scale (Pianta,1994), the Child Behavioral Problems Scale (Canners,1968), and the Mental Health Questionnaire.
ResultsThe results showed that mothers' mental health differed significantly in terms of parenting style except for the total health score. Also, differences in mother-child interaction based on the type of parenting style of mothers were significant, which was reported only in two subscales of general positive relationship and conflict.
ConclusionBased on the findings, it can be stated that parenting education and choosing appropriate styles in mothers with ADHD child can not only improve mothers' mental health, but also improve the quality of mother-child interaction.
Keywords: Mother-child interaction, parenting style, mental health, attention deficit-hyperactivity disorder -
زمینه و هدف
دوران کودکی و پیش دبستانی از مراحل مهم تر زندگی است که در آن شخصیت فرد پایه ریزی می شود و شکل می گیرد. اغلب اختلالات رفتاری ناشی از کمبود توجه به دوران حساس کودکی است؛ بدین ترتیب پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه مشکلات رفتاری در کودکان پیش دبستانی دوزبانه و تک زبانه انجام شد.
روش بررسیروش پژوهش حاضر تحلیلی از نوع مقایسه ای بود. جامعه آماری را تمامی کودکان پیش دبستانی سال تحصیلی 1400-1399 استان کرمانشاه، شهرهای پاکدشت و کرج تشکیل دادند. از این جامعه 133 کودک دوزبانه و 133 کودک تک زبانه به عنوان گروه نمونه با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از فرم والد نظام سنجش رفتاری کودکان-ویرایش سوم (رینولدز و کامفوس، 2015) استفاده شد. تحلیل داده ها با آزمون های کای اسکویر، تی مستقل و تحلیل کوواریانس چندمتغیری توسط نرم افزار آماری SPSS نسخه 26 انجام پذیرفت. سطح معناداری آزمون های آماری 0٫05 بود.
یافته هانتایج نشان داد، مشکلات رفتاری در همه خرده مقیاس ها شامل مشکلات برونی سازی شده (0٫001>p)، مشکلات درونی سازی شده (0٫006=p)، نشانگان رفتاری (0٫036=p) و مهارت های سازشی (0٫046=p) در کودکان پیش دبستانی دوزبانه درمقایسه با کودکان پیش دبستانی تک زبانه به صورت معناداری بیشتر بود.
نتیجه گیریبراساس نتایج پژوهش حاضر، کودکان پیش دبستانی دوزبانه در چهار مولفه مشکلات رفتاری (مشکلات برونی سازی شده، مشکلات درونی سازی شده، نشانگان رفتاری، مهارت های سازشی) ضعیف تر و کندتر از کودکان پیش دبستانی تک زبانه عمل می کنند.
کلید واژگان: پیش دبستانی, مشکلات رفتاری, دوزبانه, عادیBackground & ObjectivesBehavioral problems represent a prevalent category of mental disorders in children and adolescents, encompassing internalized and externalized behavioral problems. Regarding prevention, it is necessary to investigate and identify the psychological issues of children and adolescents at the onset of the disorder and treat it to minimize the psychological damage. However, if this disorder persists, the damage done to the character will increase. Minority children and adolescents often face unfavorable situations, such as poverty and deprivation of the benefits of society. In addition, becoming part of the minority population with the discussion of bilingualism and its effects on people's development has always been the focus of researchers, who emphasize its negative and positive effects, such as the effect on intelligence and creativity. So, the present study was conducted to compare and investigate behavioral problems in bilingual and monolingual children.
MethodsThe method of current research was causal–comparative. The study population included all preschool children in Kermanshah Province, as well as Pakdasht and Karaj cities, Iran, in the academic year 2020–2021. Among the mentioned statistical population, one testing center in Sarpol Zahab City of Kermanshah Province, one in Pakdasht City (Sharif Abad City), and one in Karaj City were selected according to an available sampling method. A total of 266 parents completed the Behavior Assessment System for Children–Third Edition parent form. Of whom, 133 people had bilingual children, and 133 people had monolingual children. The inclusion criteria included the informed consent of parents to participate in the research and having a preschool child of 4 to 6 years old. The exclusion criterion was incomplete filling out the questionnaire. The parent form of Behavior Assessment System for Children–Third Edition (BASC–3) (Reynolds & Kamphaus, 2015) was used to collect data. Data analysis was performed using descriptive statistics (percentage, frequency, mean, and standard deviation) and inferential statistics (the Chi–square test, independent t test, and multivariate covariance analysis) by SPSS version 26 software. The significance level of statistical tests was set at 0.05.
ResultsThe results showed that behavioral problems in all subscales, including externalized problems (p<0.001), internalized problems (p=0.006), behavioral symptoms (p=0.036), and adaptive skills (p=0.046) were significantly higher in bilingual preschool children compared to monolingual preschool children.
ConclusionBased on the results of the present study, bilingual preschool children perform weaker and slower than monolingual preschool children in four components of behavioral problems: externalized problems, internalized problems, behavioral syndromes, and adaptive skills.
Keywords: Preschool, Behavioral problems, Bilingual, Normal -
هدف
اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی (ADHD)، اختلالی عصبی- تحولی است که چگونگی مدیریت آن برای اطرافیان چالش برانگیز است. برخی از ویژگی های رفتاری بیماران باعث می شود که آنها به جای مختل کننده، سازگار باشند.
هدفبررسی ویژگی های روانشناختی اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی با رویکرد مثبت به توانایی های این افراد است.
روشبا جستجوگر گوگل کلید واژه های فارسی و انگلیسی ویژگی های مثبت در افراد ADHD در پایگاه های اطلاعاتی داخلی Iranmedex ، Irandoc ، Magiran ،SID و پایگاه های خارجیPubMed, Springer, ProQuest, Scopus ,Elsevier MEDLINE, , Cochrane جمع آوری و به صورت مروری نظام دار بررسی شد.
یافته ها:
در کل 103 مقاله منتشرشده انگلیسی و فارسی با موضوع رویکرد مثبت به ویژگی های روان شناختی در اختلال نارسایی توجه و بیش فعالی بین سال های 1992 تا 2020 به دست آمد که از این تعداد36 مقاله معیار ورود به بررسی را داشتند. این پژوهش نشان داد که خلاقیت، بیش تمرکزی و کارآفرینی از ویژگی های مثبت تایید شده در افراد دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی است.
نتیجه گیری:
بسیاری از پژوهشگران با بررسی علایم اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی معتقدند که توانمندی هایی در این افراد است که به عنوان مزیت و مهارت بوده و می تواند راهبردی برای جبران کمبودها در افراد مبتلا به این اختلال باشد.
کلید واژگان: نشانه های اختلال, نارسایی توجه, بیش فعالی, بیش تمرکزی, خلاقیت, کارآفرینیobjectiveAttention Deficit Hyperactivity Disorder (ADHD) is a neurodevelopmental disorder that is challenging for the family members to manage. Some of patients' behavioral characteristics make them be adaptive rather than disruptive. To introduce the psychological characteristics of people with ADHD using a positive approach to their abilities.
MethodWith Google search, the Persian and English keywords of positive features in ADHD people in domestic databases of Iranmedex, Irandoc, Magiran and SID and international databases of PubMed, Springer, ProQuest, Scopus, Elsevier, MEDLINE, and Cochrane were collected and reviewed through a systematic review.
ResultsA total of 103 articles published in English and Persian on the subject of a positive approach to the psychological characteristics of ADHD between 1992 and 2020 were obtained, of which 36 articles had the inclusion criteria. This study showed that creativity, hyperfocus and entrepreneurship are positive traits confirmed in people with ADHD.
ConclusionMany researchers, by examining the symptoms of ADHD, believe that there are abilities in these people that are an advantage and skill and can be a strategy to compensate for the deficiencies in people with this disorder.
Keywords: Symptoms of Attention Deficit Hyperactivity Disorder, Hyperfocus, Creativity, Eentrepreneurship -
هدف مقاله حاضر بررسی نتایج پژوهش های انجام شده در حوزه فرزندپروری در مادران کودکان دارای اختلال کم توجهی/ بیش فعالی بود. با جستجو در پایگاه های اطلاعاتی شامل اسکوپوس، اریک، پاب مد و گوگل اسکولار، 92 مقاله با موضوع فرزندپروری در مادران کودکان دارای اختلال کم توجهی/ بیش فعالی به دست آمد. بر اساس پروتکل مطالعه مروری نظامدار، متن کامل 11 مقاله نهایی برای این مطالعه مدنظر قرار گرفت. سپس متن کامل مقالات منتخب به صورت کامل مرور و اطلاعات مورد نظر استخراج شد. این اطلاعات شامل مشخصات شناسنامه ای پژوهش، روش پژوهش (جامعه، نمونه و روش نمونه گیری) و سپس تعیین فرزندپروری بود. نتایج نشان داد که والدین کودکان دارای اختلال کم توجهی/ بیش فعالی بیشتر از سبک فرزندپروری مستبدانه استفاده می کردند. مادران این گروه از کودکان، بیشتر فرمان دهنده وکمتر پاداش دهنده می باشند. همچنین، این مادران تعامل کمتری با فرزندان خود داشتند. با توجه به اینکه احتمالا کودکان با اختلال کم توجهی/ بیش فعالی دارای مشکلات رفتاری، تحصیلی و بی توجهی هستند؛ رفتارهای منفی، تقاضامندانه و انتقادی والدین به عنوان واکنش نسبت به این اختلال بیشتر از والدین دارای فرزند بهنجار بود و بیشتر از شیوه های فرزندپروری مستبدانه استفاده کردند.کلید واژگان: اختلال کم توجهی, بیش فعالی, فرزندپروری, مرور نظامدارAttention Deficit /Hyperactivity Disorder (ADHD) is a neurodevelopmental disorder that affects parenting styles as well as parent-child interaction. The present study aimed to investigate the parenting styles among the mothers of children with ADHD. For this purpose, a search of internal databases including Scopus, Eric, PubMed and Google Scholar databases engine obtained 92 articles with parenting style in mothers of ADHD children. Based on the systematic review study protocol, the full text of the 11 final papers that were selected for meta-analysis. Then, the full text of the selected articles was fully reviewed and the related information was extracted. This information included the characteristics of the research identity card, the research method (community, sample and sampling method) and then the determination of parenting. Mothers of children with ADHD are more commanding, less rewarding, and less likely to interact with their children. Negative, demanding, and critical parental behaviors in response to ADHD are more common than the parents with normal children and use more authoritarian parenting practices given that children with this kind of disorder may have academic behavioral problems and inattention.Keywords: Attention Deficit, Hyperactivity Disorder, parenting, Systematic review
-
فصلنامه علوم روانشناختی، پیاپی 112 (تیر 1401)، صص 727 -742زمینه
رفتار اعضای خانواده تابعی از رفتار سایر اعضای خانواده است که مستقیما بر یکدیگر اثر دارند. طرحواره های ناسازگار اولیه و کمال گرایی، هر دو به شدت متاثر از بافت خانواده می باشند که در دانش آموزان تیزهوش عملکردی مختل دارند، اما بررسی علل شیوع آن در بستر خانواده مغفول مانده است.
هدفهدف مطالعه حاضر آزمون رابطه محبوبیت والدین و شکل گیری طرحواره های ناسازگار اولیه با کمال طلبی نوجوانان تیزهوش براساس تحلیل چندسطحی بود.
روشروش مطالعه حاضر همبستگی براساس مدل چندسطحی بود. جامعه آماری مطالعه حاضر در سطح فردی شامل کلیه دانش آموزان متوسطه مدارس تیزهوشان دخترانه شهر تهران، و در سطح محیطی شامل والدین دانش آموزان بود. در این مطالعه به ازای هر متغیر سطح بالاتر (پدر یا مادر)، سه متغیر سطح فردی (دانش آموز) انتخاب شد. در مطالعه حاضر 100 نفر (50 پدر و 50 مادر) به عنوان نمونه سطح بالاتر، و تعداد 300 نفر دانش آموز نیز به عنوان نمونه سطح فردی انتخاب شد. گروه نمونه به پرسشنامه های مقیاس محبوبیت والدین افروز و همکاران (1394)، مقیاس کمال گرایی هیل و همکاران (2010) و طرحواره های ناسازگار اولیه ریجکبویر و دبو (2010) پاسخ دادند.
یافته هابا استفاده از تحلیل دوسطحی، نشان داده شد که در متغیرهای سطح دانش آموز، طردشدگی و انتظارات مبالغه آمیز اثر مثبتی بر کمال گرایی منفی داشتند (0/001)، و در متغیرهای سطح خانواده نیز اثر محبوبیت پدر بر کمال گرایی منفی معنی دار بود (0/05). همچنین مقدار پایایی مدل (0/70) نیز برازش مناسب مدل اول و دوم را نشان می دهد.
نتیجه گیری:
نتایج بطور کلی نشان داد متغیرهای سطح دانش آموز و خانواده در پیش بینی کمال گرایی منفی دخیل هستند و نقش متغیرهای موجود در محیط همانند خانواده، مدرسه، فرهنگ و جامعه، باید در بررسی کمال طلبی نوجوانان تیزهوش مورد بررسی قرار داده شود تا بتوان میزان شیوع این پدیده را کاهش داد.
کلید واژگان: محبوبیت والدین, طرحواره های ناسازگار اولیه, کمال طلبی, نوجوانان تیزهوشBackgroundThe paramount role of parent-child relationships has always been recognized in the emergence of personality traits and the formation of early maladaptive schemas. Early maladaptive schemas and perfectionism can raise in a family atmosphere, but the researches had less attention on the role of family in gifted students’ perfectionism.
AimsThe purpose of this study was to test the relationship between popularity of parents and the creation of early maladaptive schemas with the perfectionism of gifted adolescents based on multilevel analysis.
MethodsThe research is a multilevel correlational study. The statistical population of the present study included girl gifted students of Tehran’s gifted high schools at individual level, and their parents at the environmental level. In this study, for each higher level variable (father or mother), three individual level variables (student) were considered. Plus, 100 people (50 fathers and 50 mothers) were chosen as the higher level sample, and 300 students were selected as the individual level sample. The sample were asked to fill 3 sets of questionnaires, popularity of parents’ questionnaire (Afrooz et al., 2013), Perfectionism Scale (Heel et al, 2010) and schema inventory for children (Rijekboer & De Boo, 2010).
ResultsImplementing two-level analysis, the positive effect (.001) of rejection and exaggerated expectations on negative perfectionism in student level variables were identified. In family level variables, the effect of father popularity on negative perfectionism was significant (.05). Also, the reliability value of the model (.70) confirms the proper fitting of the first and second models.
ConclusionThese findings generally suggested that student and family level variables are associated with predicting negative perfectionism and the role of environmental variables such as family, school, culture and society in the perfectionism of gifted adolescents should be surveyed to reduce the prevalence of this issue.
Keywords: Early maladaptive schemas, Perfectionism, Gifted adolescents, Popularity of parents -
هدف
پژوهش حاضر با هدف طراحی بسته توان بخشی شناختی خانواده محور و بررسی تاثیر آن بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان نارساخوان بود.
روشاین پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دارای اختلال نارساخوانی بود که در سال تحصیلی 1397- 1396 در مراکز دولتی اختلال یادگیری شهر تهران مشغول به تحصیل بودند. از بین مراکز دو مرکز انتخاب و سی دانش آموز به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای دو مرحله ای در دو گروه 15 نفره آزمایشی و کنترل تخصیص یافتند. گروه آزمایشی 12 جلسه مداخله توان بخشی شناختی خانواده محور را به مدت 1 ساعته در هر هفته به مدت 3 ماه دریافت کردند. هر دو گروه قبل و بعد از اجرای مداخله با آزمون سنجش بازداری شناختی بشرا (رفیح خواه و همکاران، 1395)، آزمون حافظه فعال برای کودکان (حاف بک) (پیکرینگ و گدرکول، 2001)، آزمون یکپارچگی دیداری و شنیداری (سندفورد و ترنر، 1994) و همچنین پرسشنامه رتبه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی بریف (جرارد و همکاران، 2000) مورد ارزیابی قرار گرفتند و از تحلیل کوواریانس تک متغیری و چندمتغیری برای تحلیل داده ها استفاده شد. تحلیل داده ها با SPSS24</sub> انجام گرفت.
یافته هایافته ها نشان دادند که مداخله توان بخشی شناختی خانواده محور با تاکید بر کارکردهای اجرایی (حافظه فعال، توجه مداوم و بازداری) روی کارکردهای اجرایی دانش آموزان نارساخوان تاثیر معناداری داشت (01/0>P).
نتیجه گیریتوان بخشی شناختی خانواده محور مبتنی بر توجه مداوم، حافظه فعال و بازداری بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان نارساخوان تاثیرگذار می باشد.
کلید واژگان: توان بخشی شناختی, خانواده محور, کارکردهای اجرایی, نارساخوانAimThe present research aimed to design a family-based cognitive rehabilitation package and evaluating its effectiveness on executive functions of dyslexic students.
MethodThe research was semi-experimental with pre and post-test and a control group. Statistical population contained all students who were studying in governmental centers for learning disorders in Tehran in 2017-2018. From among these centers, two centers were selected and 30 students were selected by random multi- stages clustering and were assigned into two groups (15 in experiment group and 15 in control group). Experiment group received 12 one-hour sessions of intervention once a week for 3 months. Both groups were evaluated by Boshra Cognitive Inhibition (Rafihkhah et al., 2016), Working Memory Test Battery for Children (Pickering & Gathercole, 2001), Integrated Visual and Auditory Continuous Performance Test (Sandford & Turner, 1994), and Behavior Rating Inventory of Executive Function (Jerard, 2000). MANCOVA and ANCOVA were used for analyzing the data whith SPSS24</sub>.
FindingsFindings showed that family-based cognitive rehabilitation with emphasize on sustained attention, working memory and inhibition had significant effects on executive functions of dyslexic students (P>0/01).
ConclusionThe family-based cognitive rehabilitation with emphasize on sustained attention, working memory and inhibition is effective for dyslexic students.
Keywords: Cognitive rehabilitation, family-based, Executive Functions, dyslexia -
زمینه و هدفهدف از پژوهش حاضر مقایسهٔ تاب آوری خانواده (ارتباط خانوادگی و حل مسئله، بهره مندی از منابع اقتصادی و اجتماعی، حفظ چشم انداز مثبت، پیوند خانوادگی، معنویت خانواده و توانایی ایجاد معنا برای سختی) و بلوغ هیجانی در افراد وابسته و غیر وابسته به مواد بود.روش بررسیروش پژوهش علی مقایسه ای بود. 120 نفر از افراد وابسته مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر فومن در سال 1393 و همین طور 120 نفر از افراد غیر وابستهٔ این شهر، با استفاده از شیوهٔ نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های تاب آوری خانواده و بلوغ هیجانی پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند.یافته هانتایج نشان داد که نمرهٔ افراد وابسته در متغیر تاب آوری خانواده (ارتباط خانوادگی و حل مسئله، بهره مندی از منابع اقتصادی و اجتماعی، حفظ چشم انداز مثبت، پیوند خانوادگی، معنویت خانواده و توانایی ایجاد معنا برای سختی) و بلوغ هیجانی به طور معناداری از گروه افراد غیروابسته کمتر بود (0٫001>p).نتیجه گیرینتایج پژوهش حاضر نشانگر آن است که افراد با تاب آوری خانوادگی و بلوغ هیجانی پایین به احتمال بیشتری به مواد مخدر وابستگی پیدا می کنند.کلید واژگان: وابستگی, تاب آوری خانواده, بلوغ هیجانیBackground And ObjectivesThe purpose of this study was to compare family resilience (family communication and problem solving, utilizing social and economic resources, maintaining a positive outlook, family connectedness, family spirituality, ability to make meaning of adversity) and emotional maturity between dependent and non-dependent men.MethodThis is a casual-comparative research. Convenience sampling was used to recruit120 participants, who were clients of addiction treatment of Fuman Iran in 2014. A corresponding number of non-dependent participants were also recruited the same way. The research instruments were Family Resilience and Emotional Maturity scales. Multivariate Analysis of variance (MANCOVA) was used to analyze the data.ResultsThe results showed that dependent people scored lower in all subscales of family resilience, namely, family communication and problem solving, utilizing social and economic resources, maintaining a positive outlook, family connectedness, family spirituality, ability to make meaning of adversity than non-dependent people (p>0.001).They also scored lower in emotional maturity scale than non-dependent people.ConclusionThe results of current research imply that people with low family resilience and emotional maturity are more likely to become dependent on drugs.Keywords: Dependency, Family Resilience, Emotional Maturity
-
رضایت زناشویی انطباق بین وضعیت موجود فرد در روابط زناشویی با وضعیت مورد انتظار او است. هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی و تعاملات عاطفی با رویکرد آموزه های دینی جهت افزایش رضایت زناشویی بود. طرح پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. تعداد 20 زوج در این پژوهش شرکت کردند و در دو گروه آزمایش (10 زوج) و کنترل (10 زوج) قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، مقیاس رضایت زناشویی افروز (AMSS) بود. مداخله آموزشی مهارت های ارتباطی و تعاملات عاطفی با رویکرد آموزه های دینی بر روی گروه آزمایش در طی 8 جلسه 5/1 ساعته و هفته ای یک بار اجرا شد. تحلیل نتایج قبل و بعد از آموزش نشان داد که تفاوت بین میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش، در نمره رضایت زناشویی معنادار بوده است، اما تفاوت معنادار بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه کنترل در نمره رضایت زناشویی به دست نیامد. هم چنین، تاثیر این آموزش پس از گذشت 2 ماه نیز پایدار بود. نتایج پژوهش حاضر می تواند به درک نقش مهمی که مهارت های ارتباطی و عمل به آموزه های دینی در موفقیت ازدواج ایفا می کنند کمک کند و مورد استفاده روانشناسان و مشاوران خانواده قرار گیرد.کلید واژگان: مهارت ارتباطی, تعامل عاطفی, آموزه دینی, رضایت زناشوییMarital satisfaction is defined as the degree of correspondence between an individual current status in couple relationships with his/her expected one. The objective of the present study was to determine the effectiveness of communicative skills and emotional interactions instruction on improving marital satisfaction with focusing on religious aspects. The study was a quasi-experimental research with pre-test¡ post-test with control group. The participants of the study were 20 couples which placed in the experimental (10) and the control (10) groups. The instrument of the study was Afrooz Marital Satisfaction Scale (AMSS). The experimental group experienced an 8 session¡ 1.5 hour instructional intervention which held once a week. The results demonstrated that there was a significant difference between the pre-test and post-test scores of the experimental group while there was not in the control group. It should be mentioned that the effects of intervention remained for two months. The findings of this study point to the key role of communication skills and religious values in marital success and can be used by psychologists and family counselors.Keywords: communication skills, emotional interaction, religious instructions, marital satisfaction
-
هدفنظر به آنکه «مراقبت آغوشی مادرانه» (KMC) از جمله روش های معمول در بخش مراقبت های ویژه (NICU) در جهت افزایش وزن کودکان است، هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر موسیقی (لالایی) بر شاخص های فیزیولوژیک و رشد نوزادان نارس در حین «مراقبت آغوشی مادرانه» (KMC) بود.روش بررسیطرح این پژوهش از نوع شبه آزمایشی بوده و جامعهٔ آماری آن شامل نوزادان نارس شهرستان بابل از اسفند 1392 تا بهمن 1393 بود. به دلیل مشکلات دست یابی به نمونهٔ نوزادان نارس از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. نمونه شامل 24 نوزاد نارس (12 نوزاد گروه کنترل و 12 نوزاد گروه آزمایش) بود. ابتدا پرسشنامهٔ مشخصات باروری تکمیل شد و پس ازآن شاخص های فیزیولوژیک، شامل: تعداد ضربان قلب (در دقیقه) و درصد اشباع اکسیژن در خون شریان به صورت روزانه در فرم ثبت علائم ثبت شد. شاخص های رشد، شامل: قد و دور سر به صورت هفتگی در «منحنی رشد فنتن» (Fenton) ثبت و مقایسه گردید.یافته هاتحلیل داده ها نشان داد که اثرات مداخلهٔ موسیقی لالایی بر وزن نوزادان معنادار بود. به علاوه در گروه کنترل نیز با همین معناداری مشاهده شد. در بررسی اثر مداخله بر دور سر و قد نوزادان ملاحظه شد که مداخله تاثیر معناداری در مقایسه با گروه کنترل داشته است (0٫01>p). دو گروه در بیشترین میزان ضربان قلب (Ratemax)، تعداد تغییرات پایین تر از میانگین (Changemin)، تعداد تغییرات بالاتر از میانگین (Changemax)، کمترین میزان غلظت اکسیژن خون (SPO2min) و میانگین غلظت اکسیژن خون (SPO2mid) تفاوت معناداری داشتند (0٫05>p).نتیجه گیرینتایج حاکی از آن بود که مراقبت آغوشی مادرانه (KMC) به همراه موسیقی (لالایی) می تواند حمایت محیطی تکمیل کننده ای در کنار حمایت های پزشکی داشته و نقش موثری را در بهبود وضعیت نوزاد و آرامش مادر بازی کند.کلید واژگان: لالایی, نوزاد نارس, مراقبت آغوشی مادرانهObjectiveThe purpose of this study was to evaluate the effect of music therapy (lullabies) on physiological parameters and growth of premature infants during the " Kangaroo mother Care" (kmc).Materials and Methodsmethod design was experimental and population were premature infants of babol city from esfand 1392 to bahman 1393. Because of the difficulties of achieving a sample of premature infants, available sampling was used. The sample consist of 24 premature infants(12 in control group and 12 in experimental group).first fertility specification questioner completed and physiological parameters, including heart rate (per minute) and arterial oxygen saturation were recorded on symptom form on a daily basis . Growth indicators, including height and head circumference were recorded on Fenton growth curve" on a weekly basis.Resultsdata analysis showed that the effect of repeated weight was significant but the interactive effects of repeated weight in groups was not significant while the effect of repeated head circumference and height was significant and the interactive effects of head circumference and height was significant .differences between two groups in (ratemax), (changemin) ,(changemax) ,(Spo2min) and (Spo2mid) were significant.Conclusionresults suggest that (kmc) with lullaby have an important role in improving infants and maternal comfort and can serve as a complement to environmental protection along with medical support.Keywords: Lullabies, Prematurity, maternal Kangaroo Mother Care (kmc)
-
یکی از اهداف پژوهش ها در رویکردهای مختلف روان شناسی، شناخت عواملی است که در آسیب پذیری افراد نقش دارند. بررسی و شناسایی عوامل آسیب پذیری روانی و بدنی در پیشگیری تشخیص و اتخاذ روش درمانی، جهت گیری تازه ای به وجود می آورد. افراد ممکن است آسیب پذیری های روان شناختی و جسمانی ویژه ای داشته باشند که آن ها را مستعد اختلال های روانی و جسمانی کند. ناگویی هیجانی یکی از این متغیرهای آسیب زا است. هدف پژوهش حاضر، پیش بینی آسیب پذیری های روانی و بدنی بر اساس ناگویی هیجانی بود. در این پژوهش، همچنین نقش تعدیل کننده ی جنس و تاهل در روابط بین ناگویی هیجانی با آسیب پذیری روانی و بدنی بررسی شد. بدین منظور تعداد 206 مرد و 193 زن از جمعیت عمومی تهران در این پژوهش شرکت کردند. شرکت کنندگان چک لیست علایم و مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو-20 را تکمیل کردند. نتایج پژوهش نشان داد که ناگویی هیجانی با آسیب پذیری روانی و آسیب پذیری بدنی در سطح 01/0p < رابطه ی مثبت معنادار دارد. همچنین تاهل، در رابطه ی بین ناگویی هیجانی و آسیب پذیری بدنی نقش تعدیل کننده داشت. بر اساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که شناسایی به موقع نارسایی های هیجانی می تواند به پیشگیری از آسیب های بدنی و روانی کمک کند. همچنین می توان برای مدیریت و درمان نارسایی های هیجانی در چارچوب مدل های مداخله ای اقدام کرد.
کلید واژگان: ناگویی هیجانی, آسیب پذیری روانی, آسیب پذیری بدنیOne of the research goals in psychology approaches، is to understand the factors that contribute to vulnerability of people. Investigation and identification of psychological and physical vulnerability factors has created a new orientation in prevention، diagnosis and adoption of the treatment method. People might have special physical and psychological vulnerabilities that predispose them to mental and physical disorders. Alexithymia is one of the traumatic variables. This study aims to predict psychological and physical vulnerabilities based on alexithymia. In this study، the moderator role of gender and marriage is studied in the relationship between psychological and physical vulnerability with alexithymia. 206 men and 193 women from the general population of Tehran participated in this study. The participants completed the symptoms Check list and the 20-itemToronto alexithymia scale. The results indicated that alexithymia has significant difference with psychological vulnerability and physical vulnerability at p<0. 01 level. Marriage، also has the role of moderator in the relationship between alexithymia and physical vulnerability. Based on these findings، it can be concluded that early detection of alexithymia، can help prevent physical and psychological damage. We can also manage and treat alexithymia in the context of intervention models.Keywords: alexithymia, psychological vulnerability, physical vulnerability -
هدف از اجرای پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش برنامه غنی سازی ارتباط بر ناایمنی مهرورزانه(رمانتیک) مادران دارای کودک با نشانگان داون بود. این مطالعه به شیوه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل صورت گرفت. جامعه پژوهش عبارت است از تمامی مادران دارای کودک با نشانگان داون شهرستان اسلام شهر، که فرزندان آن ها در آموزشگاه های استثنایی آن شهرستان (سال تحصیلی92-1391) مشغول به تحصیل بودند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (حجم نمونه هر گروه 16نفر) قرار گرفتند و به وسیله پرسشنامه رابطه مهرورزانه(رمانتیک)، در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه آموزش برنامه غنی سازی ارتباط را دریافت کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از طرح اندازه گیری تکراری استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد آموزش برنامه غنی سازی ارتباط بر ناایمنی مهرورزانه(رمانتیک) مادران دارای کودک با نشانگان داون موثر بوده و منجر به بهبودی ناایمنی مهرورزانه(رمانتیک) مادران دارای کودک با نشانگان داون شده است، همچنین این بهبود تا مرحله پیگیری نیز حفظ شده بود. باتوجه به اثربخشی برنامه غنی سازی ارتباط بر ناایمنی مهرورزانه(رمانتیک) مادران دارای کودک با نشانگان داون، توصیه می شود از این برنامه برای بهبود روابط والدین دارای فرزند استثنایی استفاده شود.
کلید واژگان: غنی سازی ارتباط, ناایمنیThe purpose of this study is determination effectiveness of training relationship enhancement on romantic insecurity mothers with Down syndrome child. This study Performed style Experimental pretest, posttest and follow test with control group. The study population consists of all the mothers who have Down syndrome child in eslamshahr that their children were studying in exceptional schools that city (school year 2012-2013). From mental retardation children Educational Centers in eslamshahr, all mothers of children with Down syndrome were identified (40 mothers) and were randomly assigned to in both control and experimental groups. Members of both groups (4) people removed who had frequent absences or did not attend in completing the questionnaire. Finally, the sample size reached 16 people For each of the groups and were assessed by romantic relationship scale In three steps pretest, posttest and follow test. Experimental group received Relatiosnship enhancement Program for 10 sessions. For data analysis, was used repeated measures design. Data results of the analysis showed relationship enhancement training was effective on the romantic insecurity mothers with down syndrome child and it Has been lead to improved Romantic insecurity mothers with down syndrome also this improvement was maintained Follow up. It is recommended with regard to the effectiveness of relationship enhancement program on romantic insecurity relationship mothers with down syndrome child be used this program for Improve relationships parents with exceptional children.Keywords: Relationship Enhancement, Romantic insecurity, Down Syndrome -
هدف پژوهش حاضر، تعیین رابطه خودکارآمدی تحصیلی با خودناتوانسازی تحصیلی و تفاوت های بین دو جنس در این متغیرها بود. از طریق نمونه برداری تصادفی خوشه ای، 387 دانش آموز پایه چهارم دبیرستان های دولتی شهر تهران (199 دختر، 188 پسر) انتخاب شدند. شرکتکنندگان مقیاس خودناتوانسازی تحصیلی (میجلی و دیگران، 1996) و مقیاس خودکارآمدی تحصیلی (مکیلروی و بانتینگ، 2002) را تکمیل کردند. داده ها بهوسیله آزمونهای همبستگی، Z فیشر و تحلیل واریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که خودکارآمدی تحصیلی با خودناتوانسازی تحصیلی رابطه منفی معنادار دارد و جنس نمی تواند رابطه این دو متغیر را تعدیل کند. همچنین، نتایج نشان دادند که میزان خودکارآمدی تحصیلی دختران بهطور معناداری بالاتر از پسران و میزان خودناتوانسازی تحصیلی پسران بهطور معناداری بیشتر از دختران است. نتایج در قالب نظریه شناختیاجتماعی و ویژگی های خاص بافت اجتماعی اثرگذار بر دانش آموزان پایه چهارم دبیرستان در ایران مورد بحث قرار گرفتند.
کلید واژگان: خودکارآمدی تحصیلی, خودناتوانسازی تحصیلی, دانشآموزان دبیرستانی, تفاوتهای جنسیThe aim of the present study was to examine the relationship between academic self-efficacy, academic self-handicapping, and gender. Three hundred and eighty seven students of Tehran public high school in fourth grade (199 females, 188 males) completed the Academic Self-Handicapping Scale (ASHS; Midgley et al., 1996) and the Academic Self-Efficacy Scale (ASES; McIlroy & Bunting, 2002). The sample was selected by the cluster random sampling. The data were analyzed using Pearson correlation coefficient, Fisher’s Z test and multivariate analysis of variance. The results indicated that academic self-efficacy was negatively related with academic self-handicapping and gender couldn’t play a moderating role in the relationship between these two variables. The results also indicated that female students reported significantly more academic self-efficacy than males and male students reported significantly more academic self-handicapping than females. The results were discussed within the social cognitive theory and social-specifics affecting the fourth grade high school students in Iran.Keywords: academic self, efficacy, academic self, handicapping, high school students, gender differences -
زمینه و هدفبا توجه به افزایش شیوع جراحی بای پاس عروق کرونر (Coronary Artery Bypass Graft Surgery) و نقش برجسته عوامل روانشناختی و ناتوانی جنسی در پیش آگهی و عود این بیماری، مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه بین عوامل روانشناختی و ناتوانی جنسی با کیفیت زندگی بیماران مرد پس از جراحی بای پاس عروق کرونر در سال 1390 انجام شده است.روش کاردر این مطالعه توصیفی- تحلیلی 160 بیمار مرد، 4 هفته پس از جراحی بای پاس عروق کرونر به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه های مربوط به اطلاعات فردی، پرسشنامه سنجش اضطراب، افسردگی و استرس (Depression Anxiety Stress Scales)، سنجش ناتوانی جنسی (The International Index of Erectile Function (IIEF-5) Questionnaire) و کیفیت زندگی (The Short Form (36) Health Survey) را تکمیل کردند. داده ها توسط نرم افزار SPSS و آزمون تی مستقل و همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هامیانگین سنی افراد مورد مطالعه 60 سال بود. بیماران کمترین نمره را در ابعاد محدودیت نقش جسمانی و هیجانی و بیشترین نمره را در ابعاد سلامت روان و سلامت عمومی کسب کرده بودند. از بین متغیرهای روانشناسی مورد بحث، میانگین نمره افسردگی رابطه معنی داری با میانگین نمره کیفیت زندگی داشت (02/0=p). 4/62 درصد بیماران دارای درجاتی از افسردگی، 7/86 درصد دارای درجاتی از استرس و 3/47 درصد دارای درجاتی از اضطراب بودند. ضمنا 5/85 درصد بیماران دارای ناتوانی جنسی از خفیف تا شدید بودند. بین میانگین نمره ناتوانی جنسی با کیفیت زندگی ارتباط معنی داری نبود. اما بین نمره اضطراب (03/0=p) و افسردگی (001/0p=) با ناتوانی جنسی رابطه معنی داری وجود داشت. همچنین بیماران دیابتی نمره بالاتری از افسردگی و استرس را نسبت به غیر دیابتی ها گزارش کردند.نتیجه گیریاز آنجا که افسردگی باعث کیفیت زندگی نامطلوب در بیماران پس از جراحی بای پاس عروق کرونر می گردد، لازم است با انجام مداخلاتی، درمان افسردگی این بیماران، در دستور کار متخصصان قرار گیرد.
کلید واژگان: جراحی بای پاس عروق کرونر, ناتوانی جنسی, اضطراب, افسردگی, استرسBackgroundGiven the increase in prevalence of Coronary Artery Bypass Graft (CABG) surgery and the significant role of psychological factors in prognosis and relapse of cardiac disease، the present study is designed to determine the relationship between psychological factors or impotency and quality of life of male patients following CABG.MethodsIn this descriptive- analytical study 160 male patients were randomly selected four weeks after heart surgery and were administered DASS-21، IIEF-5 and SF-36 to assess anxiety، depression and stress، impotency and quality of life، respectively. Regression analyses (One-way ANOVA) and Chi-square were performed to analyze the data.ResultsFindings showed that the average age of patients was 60 (±10) years. Among psychological variables the average score for depression was significantly related to the average scores of quality of life (p=0. 02). Furthermore، 62. 4% of patients had some degrees of depression; 86. 7% had some degrees of stress and 47. 3% had anxiety to some degree. Also، 85. 5% of patients displayed mild to severe levels of erectile dysfunction which were significantly correlated with scores in anxiety (p=0. 03) and depression (p=0. 001). Finally، diabetic patients had higher scores in depression and stress compared to non diabetic patients.ConclusionThe findings are discussed in the context of proposing interventional strategies for improving psychological conditions of CABG patients.Keywords: CABG, Impotency, Anxiety, Depression, Stress -
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آموزش مهارت های اجتماعی بر سازگاری اجتماعی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان پسر دیرآموز است؛ به این منظور، 50 نفر از دانش آموزان پسر دیر آموز پایه دوم (7 تا 9 سال) به روش نمونه گیری تصادفی از شهر خدابنده در استان زنجان انتخاب شدند و با استفاده از طرح آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون در دو گروه آزمایشی و کنترل مورد سنجش قرار گرفتند.
آزمون های مقیاس مهارت های اجتماعی ماتسون، مقیاس رفتار سازشی واینلند و آزمون پیشرفت تحصیلی محقق-ساخته به عنوان پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد و سپس دانش آموزان گروه آزمایشی در 12 جلسه یک ساعته در دوره آموزش مهارت های اجتماعی شرکت کردند. پس از برگزاری برنامه مداخله ای، دو گروه آزمایشی و کنترل با یکدیگر مقایسه شدند. یافته ها نشان داد برنامه مداخله ای اثر معناداری (01/0 >p) بر بهبود سازگاری اجتماعی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان پسر دیر آموز در گروه آزمایشی داشته است.
کلید واژگان: آموزش مهارت های اجتماعی, سازگاری اجتماعی, عملکرد تحصیلی, دانش آموزان دیرآموزThe present study was designed to investigate the impact of social skill training on social adjustment and academic performance in slow learners. For this purpose, 50 male slow learners in second grade of primary schools in Khodabandeh (a city of Zanjan province) (between 7 and 9 years old) were randomly selected. The experimental design with pre-post test and experimental and control groups was used. The Matson Evaluation of Social Skills with Youngsters (MESSY), Vineland Adaptive Behavior Scale and researcher-made tests of academic achievement were used as pre-test and post-test. Experimental group, then, were taught social skills for 12 sessions. When the sessions on teaching social skillswas over, the two groups were compared using post-test,. Statistical analysis of the data showed that the intervention program has a significant impact (p<0.01) on enhancing social adjustment and academic performance of slow learners.Keywords: social skills training, social adjustment, academic performance, slow learner students
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.