mehxi vafakhah
-
پژوهش حاضر با هدف اولویت بندی امنیت هیدرولوژیکی در مقیاس زیرآبخیز انجام گردیده است. برای این منظور 31 متغیر هیدرولوژیکی جریان در 16 زیرحوزه آبخیز حوزه آبخیز گرگانرود که مجهز به ایستگاه هیدرومتری بودند، با استفاده از نرم افزار شاخص های تغییر هیدرولوژیک (IHA) محاسبه و از آنتروپی شانون برای وزن دهی به آن ها استفاده گردید. در نهایت برای اولویت بندی زیرآبخیزها چهار روش تصمیم گیری چندمعیاره (MCDM) شامل (TOPSIS) Technique for Order Preference by Similarity to an Ideal Solution، (VIKOR) VlseKriterijumska Optimizcija I Kaompromisno Resenje ، (SAW) Simple Additive Weighting و (COPRAS) COmplex PRoportional Assessment اجراء شد. نتایج نشان داد متغیر C23 (روزهای صفر جریان) و C27 (تعداد ضربان بالا) به ترتیب با مقادیر 057/0 و 006/0 بیشترین و کمترین وزن را دریافت کردند. نتایج اولویت بندی امنیت هیدرولوژیکی جریان نشان داد بر اساس روش های TOPSIS و VIKOR زیرآبخیز S11 و براساس روش های SAW و COPRAS زیرآبخیزهای S15 و S2 بالاترین امتیاز امنیت هیدرولوژیکی را دارند. از سوی دیگر زیرآبخیز S10 بر اساس روش های TOPSIS، VIKOR و COPRAS و زیر آبخیز S14 بر اساس روش SAW در اولویت آخر قرار گرفتند. ارزیابی کارایی روش های MCDM نشان داد روش VIKOR با کمترین شدت تغییرات، نتایج دقیق تری را ارائه داده است.
کلید واژگان: امنیت آب, رژیم جریان, سد وشمگیر, ماتریس تصمیم, مدیریت منابع آبTo do this, 31 hydrological variables of streamflow in 16 sub-watersheds of the Gorganroud watershed, which were equipped with hydrometric stations, were calculated using Indicators of Hydrological Change (IHA) software. Shannon's entropy was used to weight the hydrological variables of the streamflow. Finally, four Multi-Criteria Decision-Making Methods (MCDMs) including Technique for Order Preference by Similarity to an Ideal Solution (TOPSIS), VlseKriterijumska Optimizcija I Kaompromisno Resenje (VIKOR), Simple Additive Weighting (SAW) and COmplex PRoportional Assessment (COPRAS) were implemented to prioritize the subwatersheds. The results showed that C23 (zero flow days) and C27 (high pulse count) variables received the highest and lowest weights with values of 0.057 and 0.006, respectively. The results of the subwatersheds prioritization based on the hydrological security showed that subwatershed S11 according to TOPSIS and VIKOR methods and subwatersheds S15 and S2 according to SAW and COPRAS methods have the highest hydrological security score. On the other hand, subwatershed S10 according to TOPSIS, VIKOR and COPRAS methods and subwatershed S14 according to SAW method were given the last priority. Evaluating the efficiency of MCDM methods showed that the VIKOR method provided more accurate results with the least intensity of variations.
Keywords: Decision Matrix, Flow Regime, Voshamgir Dam, Water Security, Water Resources Management -
مجله اکو هیدرولوژی، سال نهم شماره 1 (بهار 1401)، صص 185 -198
جریان رودخانهای یکی از منابع مهم آبی است که برای مصارف مختلف حایز اهمیت بوده و روند تغییرات آن در مدیریت منابع آب ضروری است و از طرفی، جریان رودخانهای توسط سدها، انحراف ها، جریانهای برگشتی و توسعه شهری تحت تاثیر قرار می گیرد و منجر به مسایل مختلفی از جمله وقوع خشکسالی، کاهش آبدهی و مسایل محیط زیستی میشود. با توجه به اهمیت رودخانه ها در تامین آب، شناخت شرایط جریان و رژیم هیدرولیکی آنها از اهمیت به سزایی برخوردار است. بنابراین، سازه های هیدرولیکی تاثیرات گستردهای بر شرایط هیدرولیکی رودخانه در پاییندست خود دارند. هدف تحقیق حاضر، ارزیابی اثر احدات سدهای بوستان، گلستان و وشمگیر بر تغییرات رژیم جریان پاییندست آنها است. به این منظور، واسنجی و اعتبارسنجی مدل هیدرولوژیک HBV در دوره قبل از احداث سدهای بوستان، گلستان و وشمگیر انجام شده و مقدار دبی روزانه در دوره بعد از احداث سدها شبیهسازی شد. در مطالعه حاضر، با استفاده نرم افزارIHA نسخه 1/7 و با رویکرد محدوده تغییرپذیری (RVA)، 33 شاخص تغییرات هیدرولوژیک (IHA) در پنج گروه اصلی (مقدار؛ تداوم؛ زمانبندی ؛ فراوانی و میزان تغییرات) در ایستگاههای تحتتاثیر سدهای بوستان، گلستان و وشمگیر در دوره های قبل و بعد از احداث این سدها مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج حاصل از شبیه سازی ایستگاه های تحتتاثیر سد با مدل HBV نشان داد مدل در هر دو دوره (واسنجی و اعتبارسنجی) در دوره قبل از احداث سدها دارای کارایی خوبی هستند. نتایج نشان داد در دوره واسنجی ایستگاه های آبسنجی اوغان، گنبد، قزاقلی و آققلا به ترتیب با ضریب نش-ساتکلیف 52/0، 67/0 و 80/0 و 61/0 و همچنین، در دوره اعتبارسنجی ایستگاه های آبسنجی اوغان، گنبد، قزاقلی و آققلا به ترتیب با ضریب نش-ساتکلیف 59/0، 41/0 و 58/0 و 54/0 بهترین کارایی را دارند. براساس نتایج، شاخصهای هیدرولوژیک جریان ماهانه نشان میدهد در ایستگاه اوغان تحت تاثیر سد بوستان حدود 30 درصد، در ایستگاههای گنبد و قزاقلی تحت تاثیر سد گلستان به ترتیب حدود 52 و 30 درصد و در ایستگاه آققلا در پاییندست سد وشمگیر 49 درصد مقدار دبی جریان رودخانه در دوره های بعد از احداث سدها کاهش داشته است. نتایج حاصل از این تجزیه و تحلیل میتواند در تصمیم گیری در مورد مسایل مدیریت پایدار منابع آب برای تدوین برنامه مدیریت حوضه در آینده مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: احداث سد, اعتبارسنجی, رویکرد محدوده تغییرپذیری, مدیریت منابع آب, واسنجیTherefore, the purpose of this study is the statistical analysis of the 33 indicators of hydrologic alterations (IHA) in five main groups (magnitude-duration-timing-frequency-rate of change) in stations affected by the Bustan, Golestan and Voshmgir dams in the before and after periods of construction these dams using the IHA software version 7/1 and investigate is the climate variables change. For this purpose, the calibration and validation of the HBV hydrological model in the before period of Bustan, Golestan and Voshmgir dams construction and the amount of daily discharge in the after period of dams construction was simulated. The results of simulation of the affected stations of the dam with HBV model showed that the model has good performance in both periods (calibration and validation) in the before period of dams construction. The results showed that in the calibration period of Oghan, Gonbad, Ghazaghli and Aqqala hydrometric stations with Nash coefficient of 0/52, 0/67, 0/80 and 0/61, respectively, as well as in the validation period of Oghan, Gonbad, Ghazaghli and Aqqala hydrometric stations, respectively have the best performance with Nash coefficient of 0/59, 0/41, 0/58 and 0/54, respectively. According to the results, hydrological indicators of monthly flow show that in Oghan station under the influence of Bustan dam about 30%, in Gonbad and Ghazaghli stations under the influence of Golestan dam about 52% and 30%, respectively, and in Aqqala station downstream of the dam and 49% in the river.
Keywords: calibration, Dam construction, Range of Variability Approach, validation, water resources management -
جریان رودخانه ای یکی از منابع آبی مهم است که برای مصارف مختلف اهمیت دارد و روند تغییرات آن در مدیریت منابع آب ضروری است و از طرفی، جریان رودخانه ای توسط سدها، انحراف جریان، جریان برگشتی و توسعه شهری تحت تاثیر قرار می گیرد و منجر به مسایل مختلفی از جمله وقوع خشکسالی، کاهش آبدهی و مسایل محیط زیستی میشود. هدف تحقیق حاضر، برآورد 34 شاخص جریان محیط زیستی در پاییندست سدهای گلستان و وشمگیر با استفاده از نرم افزار IHA نسخه 1/7 است. برای انجام این کار، ایستگاه های هیدرومتری گنبد و قزاقلی در پایین دست سد گلستان برای بررسی اثر احداث سد گلستان و ایستگاه هیدرومتری آققلا بهمنظور بررسی اثر احداث سد وشمگیر مد نظر قرار گرفتند. همچنین، بهمنظور بررسی وضعیت تغییر اقلیم در منطقه مطالعه شده، وجود روند در مقادیر متغیرهای اقلیمی بارش، دما و تبخیر و تعرق با استفاده آزمون من-کندال و شیب سن در سطح اطمینان 1 و 5 درصد ارزیابی شد. نتایج آزمون روند نشان داد تغییر در متغیرهای اقلیمی اغلب به صورت افزایش بارش و دما و روند معنادار افزایشی و کاهشی تبخیر و تعرق است. همچنین، نتایج نشان داد دبی اوج پالس های بالای جریان در ایستگاههای هیدرومتری گنبد، قزاقلی و آققلا بهترتیب 28، 38 و 5/30 مترمکعب بر ثانیه با فراوانی صفر، دو و یک روزه در دوره بعد از احداث سدها است. دبی اوج شاخص سیلابهای کوچک در ایستگاههای هیدرومتری گنبد، قزاقلی و آققلا بهترتیب 46، 107 و 8/149 مترمکعب بر ثانیه با فراوانی صفر روزه، سدهای گلستان و وشمگیر به دلیل اثر خودتنظیمی سبب روند کاهشی این شاخص شده اند. با توجه به شاخص سیلاب های بزرگ می توان نتیجه گرفت که در ایستگاههای گنبد و قزاقلی دبی اوج شاخص سیلابهای بزرگ با مقدار صفر مترمکعب بر ثانیه روند کاهشی و در ایستگاه آققلا دبی اوج با مقدار 274 مترمکعب بر ثانیه، روند کاهشی نشان می دهد. در نهایت، به دلیل اثر خودتنظیمی سدهای گلستان و وشمگیر باعث کاهش تغییرات ماهانه و سیلاب های بزرگ و کوچک جریان شده و در بیشتر ماههای سال، دبی جریان در دورههای بعد از احداث سدها کمتر است. نتایج حاصل از این تجزیه و تحلیل می تواند در تصمیمگیری در مورد مسایل مدیریت پایدار منابع آب برای تدوین برنامه مدیریت حوضه در آینده استفاده شود.کلید واژگان: آب مورد نیاز محیط زیستی, رژیم جریان, روند, شاخص های جریان محیط زیستی, متغیرهای اقلیمیAccording to the results of the trend test, the changes in climatic variables have often been in an increasing trend in precipitation and temperature and a significant increasing or decreasing trend in evapotranspiration. The results also showed that peak discharge of high current pulses rates in Gonbad, Ghazaghli and Agh Ghala hydrometric stations are 28, 38 and 30.5 m3/s with a frequency of zero-, two- and one-day in the period after the construction of dams, respectively. The peak discharge indicator of small floods in Gonbad, Ghazaghli and Agh Ghala hydrometric stations are 46, 107 and 149.8 m3/s with a frequency of zero-day, respectively, Golestan and Voshmgir dams have been caused a decreasing trend in this indicator due to self-regularity of the dams. Finally, according to the large Flood indicators, it can be concluded that in Gonbad and Ghazaghli stations, peak discharge of the large floods indicator with a flow rate of zero m3/s has a decreasing trend and in Agh Ghala station with a flow rate of 274 m3/s shows a decreasing trend. Finnally, due to self-regulatory effect of Golestan and Voshmgir dams dams have been caused low monthly changes and large and small floods and in the most months of the year, the flow discharge is lower in the periods after the construction of the dams. The results of this analysis can be used the decision-making on sustainable water resources management issues for future watershed management plans.Keywords: Climate Variables, Flow regime, Environmental Flow Indicators, trend, Environmental Water Requirement
-
در تحقیق پیش رو تخمین ضریب رواناب با توجه به تاثیر پوشش گیاهی انجام شده است. ابتدا مدلسازی ضریب رواناب با استفاده از دادههای سیلاب و رگبار ساعتی طی دوره آماری 1366 1388 انجام شده و ضرایب رواناب حوضه آبخیز کسیلیان تهیه شد. در مرحله بعد، با استفاده از مدلهای شبکه عصبی مصنوعی (ANN)، شبکه عصبی فازی تطبیقی (ANFIS) و رگرسیون بردار پشتیبان (SVR) و عوامل موثر شامل شدت بارش، مقدار شاخص ، بارش 5 روز قبل و شاخص نرمال شده اختلاف پوشش گیاهی (NDVI) ضریب رواناب در مقیاس رگبار برآورد شد. سپس، صحت و اهمیت هر یک از عوامل موثر بر ضریب رواناب حوضه آبخیز کسیلیان ارزیابی شد. نتایج نشان داد از بین سه مدل ANN، ANFIS و SVR، مدل ANN با مجذور میانگین مربعات خطا، ضریب تبیین، میانگین خطای اریبی و ضریب نش ساتکلیف به ترتیب 08/0، 85/0، 84/0 و 01/0 در مرحله آموزش و 12/0، 76/0، 74/0 و 03/0- در مرحله آزمایش به عنوان مدل کارا در ارتباط با پیشبینی ضریب رواناب است. در مجموع، پیشنهاد میشود با توجه به اینکه ضریب رواناب کارکرد زیادی در فرایندهای هیدرولوژیک و بروز سیل دارد، بنابراین تخمین بهینه آن میتواند به مدیریت بهتر حفاظت آب و خاک و مدیریت فرسایش و رسوب حوضه آبخیز کمک کند.
کلید واژگان: حفاظت آب و خاک, شاخص نرمال شده اختلاف پوشش گیاهی, شبکه عصبی مصنوعی, مدیریت روانابIn this research, estimation of the Runoff Coefficient (RC) is carried out depending on land cover. Initially, RC modeling was performed using 54 hourly rainfall and corresponding runoff data during the period 1987–2010 in the Kasilian watershed. Artificial Neural Network (ANN), Adaptive Neuro-Fuzzy Inference System (ANFIS) and Support Vector Regression (SVR) models and effective factors including rainfall intensity, Φ index (the average loss), five-day previous rainfall and Normalized Difference Vegetation Index (NDVI) were used to estimate RC. The results showed that the ANN model was more efficient than the other two models and had Mean Bias Error (MBE), Coefficient of Determination (R2), Nash–Sutcliffe Efficiency (NSE) and Normalized Root Mean Square Error (NRMSE) equal to 0.08, 0.85, 0.84 and 0.37, respectively for the training phase and 0.12, 0.76, 0.74 and 0.47 for the test phase. In general, it is suggested that RC plays a major role in hydrological mechanisms and flooding. Thus, optimal estimation of RC can be helpful in better management of soil and water conservation and erosion and sediment management in this area.
Keywords: Artificial Neural Network, Normalized difference vegetation index, Runoff management, Soil, Water Conservation -
ارزیابی تاثیر تغییرات بارش و کاربری زمین بر سیلاب از مسایل اساسی در مدیریت آبخیز است. حال آنکه تاثیر همزمان آنها کمتر مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیرپذیری سیلاب از رژیم بارش و کاربریهای زمین در آبخیز چشمه کیله تنکابن صورت پذیرفته است. برای انجام پژوهش حاضر از داده های پنج ایستگاه هواشناسی موجود در منطقه و آبسنجی هرات بر استفاده شد. ابتدا نقشه های کاربری اراضی سالهای 1984، 2001 و 2017 با استفاده از الگوریتم جنگل تصادفی در سامانه Earth Engine تهیه شد. سپس، برای بررسی تاثیرپذیری سیلاب نسبت به رژیم بارش از مولفه های بارش و دبی استفاده شد. بهمنظور برآورد کمی شاخصهای سیلابی کمینه و بیشینه و منحنی تداوم جریان از نرمافزار IHA 7.1 و رویکرد EFC استفاده شد. بررسی تاثیر متغیرهای رژیم بارش بر سیلاب نشان داد روند معناداری در داده های بارش در دوره آماری وجود ندارد. از طرفی، سطح کاربری جنگل در سال 2017 نسبت به سال 1984 حدود 25/21 درصد کاهش یافته، ولی کاربریهای مرتع، کشاورزی و مناطق مسکونی بهترتیب 16/24، 00/315 و 47/225 درصد افزایش یافته است. درصد اختلاف شاخصهای بیشینه 1، 3، 7، 30 و 90 روزه، میزان دبی و بیشینه سیلاب سالانه در سال 2017 نسبت به سال 1984 به ترتیب 17/193، 02/156، 87/124، 22/77، 93/57، 22/197 و 66/207 درصد افزایش داشته که نشاندهنده تاثیرپذیری شاخصهای جریان سیلابی از تغییرات کاربریها است. از نتایج پژوهش حاضر میتوان نتیجه گرفت که تغییرات کاربری زمین آثار زیانباری بر حفاظت منابع خاک و آب و به طبع، بر تعادل اکولوژیک و هیدرولوژیک حوضه آبخیز دارد.
کلید واژگان: اکوهیدرولوژی, حفاظت خاک و آب, رژیم بارش, شاخص های سیلابی, مدیریت سیلابAssessing the impact of changes in rainfall and land use on flood is a key issue in watershed management. However, their simultaneous effect has received less attention. The aim of this study was to investigate the impressibility of flood from rainfall regime and land uses in Cheshmeh Kileh Tonekabon watershed. For the present study, data from five rain gauge stations in the region and Haratbar hydrometric station were used. First, the land use map of 1984, 2001 and 2017 was prepared using a Random Forest algorithm in the Google Earth Engine. Then, rainfall and discharge components were used to investigate the impressibility of flood on the rainfall regime. In order to quantitative estimate the minimum and maximum flood indices and Flow Duration Curve, IHA 7.1 software and EFC approach were used. Investigating the effect of rainfall regime variables on flood showed that there is no significant trend in precipitation data in the statistical period. On the other hand, the area of forest lands in 2017 compared to 1984 decreased by about 21.25%, but rangeland, agricultural and residential areas increased by 24.16, 315.00 and 225.47 percent, respectively. The percentage of difference between 1, 3, 7, 30 and 90 days maximum indicators, Rising Rate and Large Flood in 2017 compared to 1984, respectively 193.17, 156.02, 124.87, 77.22, 57.93, 197.22 and 207.66 percent increased, which indicates the impressibility of flood flow indicators from land use changes.
Keywords: Eco-Hydrology, Soil, Water Conservation, Rainfall regime, Flood Indices, Flood Management -
احداث سدها بهعنوان یکی از روشهای مدیریت منابع آب، از جمله مهمترین ساختارهای دستساز انسانی در طول رودخانه هستند که میتوانند تغییرات عمده هیدرولوژیک در رژیم رودخانه و در نهایت، در کل حوضه زهکشی و در تنظیم جریانهای سطحی را پدید آورند. بنابراین، ارزیابی کمی تغییرات هیدرولوژیکی بر اثر فعالیتهای انسان از جمله ساخت سد مورد نیاز است. از اینرو، هدف پژوهش حاضر، بررسی آماری شاخصهای تغییرات هیدرولوژیکی (IHA) تحت تاثیر سدهای گلستان و وشمگیر در دورههای قبل و بعد از احداث این سدها با استفاده از نرمافزار IHA نسخه 1/7 است. به این منظور، ایستگاههای هیدرومتری گنبد و قزاقلی در پاییندست سد گلستان برای بررسی تاثیر احداث سد گلستان و ایستگاه هیدرومتری آققلا بهمنظور بررسی تاثیر احداث سد وشمگیر در نظر گرفته شد. همچنین، بهمنظور بررسی وضعیت تغییر اقلیم در منطقه مطالعهشده، وجود روند در مقادیر متغیرهای اقلیمی بارش، دما و تبخیر و تعرق با استفاده آزمون من-کندال و شیب سن در سطح اطمینان یک و پنج درصد ارزیابی شد. سپس، تغییرات 33 شاخص هیدرولوژیکی در پنج گروه اصلی (مقدار، تداوم، زمانبندی، فراوانی و میزان تغییرات) قبل و بعد از احداث سدهای گلستان و وشمگیر با رویکرد محدوده تغییرپذیری (RVA) محاسبه شد. با توجه به نتایج آزمون روند، تغییر در متغیرهای اقلیمی اغلب بهصورت افزایش بارش و دما و کاهش تبخیر و تعرق بوده است. براساس شاخصهای گروه نخست (مقدار) میتوان این گونه نتیجه گرفت که مقدار متوسط دبی ماهانه جریان رودخانه در دوره بعد از احداث سد گلستان نسبت به دوره قبل از احداث سد، در ایستگاههای هیدرومتری گنبد و قزاقلی کاهش داشته است، در حالی که مقدار متوسط دبی ماهانه جریان رودخانه بعد از احداث سد وشمگیر از ماه مارس تا ژوین کاهشی بوده و در باقی ماهها افزایشی بوده است. در مورد شاخصهای گروه دوم (مقدار دبیهای حداقل و حداکثر)، میتوان بیان کرد که همه شاخصهای جریان بهجز شاخصهای حداقل جریان سه، هفت و 30 روزه و شاخصهای حداکثر جریان یک، سه و هفت روزه در ایستگاه هیدرومتری گنبد و بهجز شاخصهای حداقل جریان یک و سه روزه و شاخص حداکثر جریان سهروزه در ایستگاه هیدرومتری قزاقلی در دوره بعد از احداث سد گلستان کاهش یافته، در حالی که شاخصهای حداکثر جریان یک، سه و هفت روزه در ایستگاه هیدرومتری آققلا در دوره بعد از احداث سد وشمگیر افزایش یافته است. در نهایت، میتوان نتیجه گرفت که تغییر رژیم جریان میتواند تهدیدهای مهمی برای گونههای گیاهی و جانوری (آبزیان و حیات وحش) ایجاد کند و به آثار محیط زیستی نامطلوب منجر شود. درخور یادآوری است که تغییر در شاخصهای هیدرولوژیکی جریان بیشتر تحت تاثیر احداث سد بوده و نیز تغییر متغیرهای اقلیمی نیز در این خصوص تاثیرگذار بوده است و تفکیک آثار آن نیازمند مطالعات بیشتری است.کلید واژگان: آب مورد نیاز محیط زیستی, رژیم جریان, روند, شاخصهای تغییرات هیدرولوژیکی, متغیرهای اقلیمیDams construction as one of the methods in water resources management, are among the most important man-made structures along the river that can make major changes in the river regime and ultimately in the entire drainage basin and surface flow adjustment that hydrologic alterations are one of the most important alterations. Therefore, the quantity evaluations of hydrological changes and the deviation magnitude of natural flow regime affected by human activities such as dam construction need to be considered, that one of these methods is the indicators of hydrologic alterations (IHA). Therefore, the purpose of the present study is the statistical analysis of the IHA affected by the dam Bostan, Golestan and voshmgir (pre- and post-dam construction periods) and Without construction a dam using the IHA and RVA in the all stations Gorganroud Watershed. Toward this, the trend in the amounts of precipitation, temperature and evapotranspiration variables were evaluated using MATLAB software using Mann-Kendall test and Sen’s slope at a confidence level of one and five percent. Then, the 33 Indicators of hydrological indicators in five main groups (magnitude-duration-timing-frequency- rate of change) will be computed pre- and post-dam construction. After calculating the indicators values, IHA changes will be computed using the variability range approach (RVA). According to the results of trend analysis, change in climatic Variables In the form of significant increasing the precipitation and temperature the has been increased during the available time period.Keywords: Climate Variables, Flow regime, Indicators of Hydrologic Alterations, trend, Environmental Water Requirement
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.