mh fathi nasri
-
رقابت خوراک دام با غذای انسان یکی از چالش های اصلی در پایداری سیستم های تولید دامی است و از این منظر، شناسایی و تعیین ارزش غذایی ضایعات کشاورزی به عنوان جایگزین در تغذیه دام، اهمیت دارد. پژوهش حاضر به منظور تعیین ارزش غذایی، ترکیبات فنلی و فراسنجه های هضم برون تنی ضایعات مختلف گیاه زرشک انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل: (1) یونجه خشک، (2) شاخه زرشک، (3) برگ قبل از برداشت میوه، (4) برگ پس از برداشت میوه و (5) مخلوط شاخه و برگ (به نسبت 60 به 40) بود. نمونه های ضایعات حاصل از برداشت محصول زرشک، به صورت دستی تهیه شده و در معرض آفتاب خشک شد. ترکیب شیمیایی و ترکیبات فنلی نمونه ها پس از آسیاب شدن، بر اساس روش های استاندارد آزمایشگاهی تعیین شده و مقدار گاز تولیدی در زمان های 2، 4، 8، 16، 24، 48، 72 و 96 ساعت ثبت شد. نتایج مشخص کرد میزان ماده خشک، ماده آلی و خاکستر در بین تیمارهای آزمایشی یکسان است. بالاترین میزان پروتئین خام ضایعات حاصل از برداشت زرشک در برگ مشاهده شد، همچنین بخش عمده تانن موجود در ضایعات زرشک از نوع قابل هیدرولیز بود. گرچه ثابت نرخ تولید گاز (c) در بین تیمارها یکسان بود، اما بیشترین پتانسیل تولید گاز (b) در برگ زرشک مشاهده شد (05/0>P). بازدهی تخمیر خوراک، قابلیت هضم ماده آلی، انرژی قابل سوخت و ساز و انرژی خالص شیردهی نیز در برگ زرشک بالاتر از یونجه خشک بود (05/0>P). به طور کلی نتایج این آزمایش نشان داد ضایعات حاصل از برداشت زرشک (به جز شاخه) ارزش غذایی قابل قبولی داشته و با توجه حجم زیاد آن در استان خراسان جنوبی، امکان تهیه در مقیاس صنعتی و هزینه کمتر از یونجه، می توان با تحقیقات بیشتر از آن به عنوان جایگزین بخشی از علوفه های مرسوم نظیر یونجه خشک در جیره نشخوارکنندگان استفاده نمود.
کلید واژگان: تولید گاز, زرشک, فرآورده های فرعی کشاورزی, هضم برون تنیFood- feed competition is one of the main challenges in the sustainability of livestock production systems. From this point of view, it is important to identify the nutritional value of agricultural waste as an alternative for animal feeding. The current study was carried out to evaluate nutritive value, phenolic compounds and in vitro digestion characteristics of different parts of Berberis Vulgaris plant. The experimental treatments included: 1) alfalfa hay, 2) barberry branches, 3) leaves before barberry harvesting, 4) leaves after barberry harvesting and 5) a mixture of branches and leaves (in the ratio of 60:40). The samples of barberry harvest wastages were manually prepared and sun-dried. The chemical compositions and phenolic compounds of samples were determined according to standard laboratory methods after milling samples and gas production of samples was assessed at zero, 2, 4, 8, 12, 16, 24, 48, 72 and 96 hr. The results revealed that dry matter, organic matter and ash content were similar among treatments. The highest crude protein was observed in barberry leaf; also the main tannins in barberry wastes were hydrolysable. Gas production rate (c) was the same among treatments; however, the highest gas production potential (b) was observed in leaf (P<0.05). Feed fermentation efficiency, organic matter digestibility, metabolizable energy and net lactation energy were also higher in barberry leaf than alfalfa hay (P<0.05). In conclusion, barberry harvest residues (except branches) has acceptable nutritional value and due to its large volume in South Khorasan province, the possibility of industrial scale preparation and lower cost than alfalfa, can be used as a replacement for current forage like alfalfa in ruminant nutrition.
Keywords: Gas production, Berberis vulgaris, Agricultural by-products, In vitro digestion -
BackgroundPomegranate seed pulp (PSP) as a valuable and low cost feed may be used as a cereal grain replacement in ruminant diet.ObjectivesThis experiment was carried out to evaluate the effect of replacing some of cereal grains of diet with ensiled PSP (with or without added urea) on dry matter intake and production performance of south Khorasan crossbred goats.MethodsA total of 21 goats with average daily milk yield of 645.8 ± 0.15 kg and average body weight of 26 ± 2.5 kg were randomly assigned to one of three experimental diets based on collected records at pre-experiment period. Experimental diets were included: 1- control (without PSP), 2- containing 10% of ensiled PSP without urea, and 3- containing 10% of ensiled PSP with urea (DM basis), were fed individually as totally mixed ration to goats.ResultsReplacing some of cereal grains of diet with ensiled PSP without urea increased (PConclusionsEnsiled PSP with urea can be used as a cost effective by-product for replacing of some part of diets grain and thereby reducing the production costs.Keywords: Pomegranate seed pulp, Antioxidant capacity, South Khorasan crossbred goat, Milk yield
-
زمینه مطالعاتی: در طرح ریزی و پایش یک برنامه اصلاح نژادی، تعیین پارامترهای ژنتیکی از اهمیت زیادی برخوردارند.هدفاین تحقیق با هدف آنالیز ژنتیکی صفات شیر اوج شیردهی و زمان شیردهی گاوهای هلشتاین خراسان رضوی انجام شد.روش کاراز تعداد 130668 رکورد شیر روز آزمون متعلق به 15183 راس گاو نژاد هلشتاین شکم اول گاوداری های خراسان رضوی در 131 گله که طی سال های 1379 تا 1388 زایش داشتند، استفاده گردید. برای محاسبه شیر اوج شیردهی و زمان اوج شیردهی، از پارامترهای برآورد شده تابع نمائی ویلمینک استفاده شد. پارامترهای تابع مزبور، با استفاده از نرم افزارآماری SAS برآورد شدند. اجزای واریانس ژنتیکی افزایشی و محیطی، و پارامتر وراثت-پذیری برای صفات مورد نظر، بر اساس مدل دام تک صفته و با استفاده از نرم افزار DMU برآورد شدند. روند ژنتیکی صفات، براساس روش تابعیت ساده خطی وزنی متوسط ارزش های اصلاحی پیش بینی شده بر سال زایش، برآورد گردید.نتایجوراثت پذیری صفات شیر اوج شیردهی و زمان اوج شیردهی به ترتیب 018/ 0 ± 17/ 0 و 011 /0 ± 051 /0 برآورد گردید. مقدار روند ژنتیکی صفت شیر اوج شیردهی 014/ 0- کیلوگرم در سال بدست آمد که بلحاظ آماری معنی دار بود (P<0.05). برای صفت زمان اوج شیردهی، مقدار روند ژنتیکی حدود 006/ 0 روز در سال بدست آمد که بلحاظ آماری معنی دار نبود.
نتیجه گیری نهایی: با توجه به وراثت پذیری صفت شیر اوج شیردهی، می توان از آن در انتخاب ژنتیکی گاوها در گله های خراسان رضوی استفاده نمود.
کلید واژگان: تابع ویلمینک, وراثت پذیری, روند ژنتیکی, گاو هلشتاینBackgroundEstimation of genetic parameters is of central importance as an animal breeding is planed and monitored.ObjectivesThis study aimed to genetically analysis of peak milk yield (PMY) and peak time (PT) traits.MethodsA total of 130,668 test day milk records belonging to 15,183 first parity Holstein cows from 131 dairy herds of Razavi Khorasan during calving year 2000-2009 were used. For computing PMY and PT, estimated parameters of Wilmink's exponential function were applied. The function parameters were estimated using SAS software. Additive genetic, environmental variance components as well as heritability of the traits were estimated through a single trait animal model using DMU program. Genetic trend was estimated based upon a weighted linear regression of average predicted breeding value on calving year.ResultsHeritability of PMY and PT were found to be 0.17±0.018 and 0.051±0.011, respectively. A negative annual and significant (P<0.05) genetic trend (-0.014 kg) was revealed for PMY. For PT, genetic trend was 0.006 day per year and not statistically significant.Conclusionswith respect to the heritability of PY trait it could be utilized in genetic selection of the cows in Razavi Khorasan dairy herds.Keywords: Wilmink's function, Heritability, Genetic trend, Holstein cow -
تاثیر سیستم آبخوری و افزودن اسانس شوید به خوراک شروع کننده بر سن از شیرگیری، شرایط تخمیر شکمبه ای و عملکرد گوساله های ماده هلشتاین در این آزمایش بررسی شد. برای این منظور از 40 راس گوساله ماده هلشتاین در 4 تیمار و 10 تکرار بازای هر تیمار استفاده شد. سیستم های آبخوری شامل آبخوری سطلی وآبخوری نیپل بود و اسانس شوید در دو سطح صفر و 05/0 درصد به خوراک شروع کننده گوساله ها اضافه شد. گوساله ها از سن 3 روزگی تا 3 هفته پس از پایان شیرخوارگی مورد آزمایش قرار گرفتند. داده های مورد نظر در زمان های مختلف جمع آوری و در قالب یک طرح کاملا تصادفی با روش فاکتوریل 2×2 آنالیز آماری شد. براساس نتایج به دست آمده سیستم آبخوری و افزودن اسانس شوید مصرف خوراک گوساله ها را در دوره پس از شیرگیری کاهش داد (05/0>P). سیستم آبخوری نیپل بطور معنی داری (05/0>P) موجب افزایش مصرف روزانه آب شد، اما اسانس شوید مصرف آب گوساله ها را کاهش داد. تنها در دوره شیرخوارگی اسانس شوید رشد روزانه گوساله ها را افزایش داد (05/0>P) و این موضوع موجب بهبود بازده خوراک آنها در دوره های قبل و پس از شیرگیری شد. شرایط تخمیر شکمبه ای و سن از شیرگیری گوساله ها تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. نمره قوام مدفوع گوساله ها با استفاده از سیستم آبخوری نیپل و افزودن اسانس شوید تا حدودی کاهش یافت (05/0>P). نتیجه گرفته شد که استفاده از آبخوری نیپل و افزودن اسانس شوید (05/0 درصد) اثرات مفیدی بر سلامت گوساله های در حال رشد دارد.
کلید واژگان: سیستم تامین آب, اسانس گیاهی, عملکرد, گوساله های شیریThis experiment was conducted to evaluate the effects of water delivery systems and dill (A. graveolens) essence on weaning age، rumen fermentative condition، performance and fecal score of Holstein calves. For these purpose 40 female calves allocated to 4 treatment and 10 replicate each. Water delivery systems were open bucket and nipple. Dill essence was added to starter feed with two levels (0 and 0. 05%). The calves were monitored from 3 days age to 3 weeks after weaning. The data were analyzed using a completely randomized design with 2*2 factorial method. The results showed that water delivery system and dill essence reduced (P<0. 05) feed intake during post weaning period. Nipple system increased but the essence decreased (P<0. 05) daily water consumption. Dill essence increased (P<0. 05) the average daily gain only during preweaning period and thereby it improved the calves performance during pre-and post weaning periods. Rumen fermentative condition and weaning age were not affected by the treatments. The fecal score relatively reduced (P<0. 05) using nipple system and adding the essence to the starter feed of calves. It was concluded that nipple system and dill essence (0. 05%) had beneficial effects on health of growing calves.Keywords: Water delivery system, Herbal essence, performance, Holsteins calves -
در این آزمایش 03 راس گوساله شیری هلشتاین) 51 راس نر، 51 راس ماده(با میانگین وزن تولد 8جهت بررسی تاثیر جو غلتک خورده با بخار بر مصرف خوراک، افزایش وزن، بازده غذایی، برخی متابولیتهای شکمبه و سن ازشیرگیری مورد استفاده قرارگرفتند. جیره های آزمایشی شامل: 5 کنسانتره شروع کننده حاوی جو آسیاب -شده 2 کنسانتره شروع کننده حاوی جو غلتک خشک خورده و 0 کنسانتره شروع کننده حاوی جو غلتک خورده با بخار بودند که دارای سطوح یکسان انرژی و پروتئین بوده و از سن 0 روزگی به صورت آزاد در اختیار گوساله ها قرار داده شدند. در طول آزمایش، گوساله ها به میزان 53 درصد وزن تولد با شیر تغذیه شده و سه هفته بعد از شیرگیری از طرح خارج شدند. داده های حاصل از آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی)با سه تیمار و هر تیمار با 53 تکرار(مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد میانگین مصرف خوراک، افزایش وزن روزانه و نسبت افزایش وزن به 2 و 0 در دوره قبل از شیرگیری، بعد از، مصرف خوراک)بازده خوراک(در گوساله های تغذیه شده با جیره های 5 شیرگیری و کل دوره اختلاف معنی داری نداشت. غلظت پروپیونات شکمبه در گوساله هایی که از جیره 0 تغذیه نموده بودند بطور معنی داری در هفته ششم آزمایش و دو هفته پس از قطع شیر و در کل دوره بیش از گوساله هایی بود که از3/ جیره های 5 و 2 تغذیه نموده بودند) 31 P< (. غلظت بوتیرات شکمبه گوساله هایی که از جیره 5 و 2 استفاده نموده بودنددر دو هفته پس از قطع شیر و کل دوره بطور معنی داری بیش از گوساله هایی بود که از جیره 0 استفاده نموده بودند3/31(P< (. نتایج این آزمایش نشان داد که با وجود تاثیر جو غلتک خورده با بخار بر غلظت اسیدهای چرب فرار شکمبه ولی تاثیر معنی داری بر عملکرد و سن قطع شیر گوساله ها نداشت.
کلید واژگان: گوساله, سن از شیرگیری, جو غلتک خورده با بخار, متابولیتهای شکمبهThirty Holstein calves (15 males and 15 females) were used to evaluate the effects of feeding steam-rolled barley grain on feed intake, weight gain, feed efficiency, rumen metabolites and weaning age. Average birth weight of calves was 40.1_+ 0.8 kg. The experimental diets were as: 1- starter containing ground barley, 2- starter containing dry rolled barley and 3- starter containing steam-rolled barley. All experimental diets were formulated to be iso energetic and iso nitrogenous, and offered from the first day of experiment (3 days age). During the experiment, calves were fed raw milk based on 10% of their birth body weight and they were taken out two weeks after weaning. Experimental data were analyzed based upon a completely randomized design in which there were 3 treatments and 10 replicates per each treatment. The results of this study showed that there was not statistically significant differences among experimental diets regarding average daily feed intake, average daily gain, and average feed efficiency in pre and post weaning period. Calves fed diet 3 at wk 6, two wk after weaning and in whole period of experiment had significantly (P<0.05) greater rumen propionate concentrations than those fed diets 1 and 2. Calves fed diets 1 and 2 at two wk after weaning and whole period of experiment had significantly (P<0.05) greater rumen butyrate concentrations than those fed diet 3. The results of this study showed feeding steam-rolled barley grain to calves from the first week after birth although affect some VFAs concentration, but did not affect performance and weaning age of Holstein calves.Keywords: Calf, Weaning age, Steam, rolled barley, Rumen metabolites -
در این تحقیق، به منظور تخمین پارامترها و روند ژنتیکی برای صفات میزان تولید شیر در هنگام اوج شیردهی، زمان رسیدن به اوج تولید شیر و تولید شیر در کل دوره شیردهی از 46420 رکورد روز آزمون متعلق به 5323 راس گاو نژاد هلشتاین شکم اول گاوداری های مشهد که در طی سال های 1373 تا 1386 زایش داشتند، استفاده شد. تعداد کل گله های مورد بررسی در این تحقیق 64 گله و تعداد کل پدر ها و مادرها در فایل شجره به ترتیب 660 و 4685 راس بود. در این تحقیق تابع غیر خطی گمپرتز برای توصیف منحنی شیردهی استفاده شد. مدل مورد استفاده برای برآورد اجزای واریانس – کواریانس ژنتیکی و محیطی یک مدل حیوانی چند متغیره (سه صفته) و در برگیرنده اثر ثابت گروه همزمان گله - سال - فصل زایش - نوع اسپرم و متغیرهای همراه بود. روش آماری مورد استفاده برای برآورد اجزای واریانس – کواریانس، حداکثر درست نمائی محدود شده بود. وراثت پذیری صفات میزان تولید شیر در هنگام اوج شیردهی، زمان رسیدن به اوج تولید شیر و تولید شیر در کل دوره شیردهی به ترتیب برابر با 159/0، 129/0 و 190/0 بود. همبستگی های ژنتیکی افزایشی و محیطی بین صفات تولید در هنگام اوج و زمان رسیدن به اوج به ترتیب 830/0 و 515/0، تولید در هنگام اوج و تولید شیر کل دوره 978/0 و 938/0، و زمان رسیدن به اوج تولید و تولید شیر در کل دوره شیردهی برابر 920/0 و 689/0 بدست آمد. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که برای صفات تولید شیر در کل دوره شیردهی، میزان تولید در اوج و زمان رسیدن به اوج تولید شیر روند ژنتیکی مثبت و معنی دار آماری (05/0P<) وجود داشت و مقادیر آنها به ترتیب برابر 664/4 کیلوگرم، 017/0 کیلوگرم و 130/0 روز در سال بود.
کلید واژگان: خصوصیات تولید شیر, تابع گمپرتز, روند ژنتیکی, گاو هلشتاینIn this study, genetic parameters and trends were estimated for milk yield at peak time (YM), peak time (TM) and total lactation milk yield (YL) using 46,420 monthly test day records belonging to 5,323 first lactation Holstein cow in Mashhad’s dairy farms. The number of herds was 64 and cows calved during 1994-2007. Total number of sires and dams were 660 and 4,685, respectively. Gompertz non-linear function was utilized to describe the shape of the lactation curve. In order to genetic analysis of the traits, a multivariate animal model was used in which fixed effect of contemporary group of herd- year – calving season – sperm type, some covariables, as well as random additive genetic effect were included. Restricted maximum likelihood statistical method was used to estimate variance and covariance components. Heritability of milk yield at peak time, peak time and total lactation milk yield were found to be 0.159, 0.129 and 0.190, respectively. Genetic and environmental correlations between YM and TM were 0.830 and 0.515, between YM and LY were 0.978 and 0.938, and between TM and YL were 0.920 and 0.689, respectively. The results indicated that there were positive and significant (P<0.05) genetic trends for YL 4.664 kgy- 1), YM (0.017 kgy-1) and TM (0.130 dy-1).
-
Thirty Holstein calves were used to evaluate the effect of starting age for alfalfa feeding on feed intake، weight gain، feed efficiency، blood and rumen metabolites concentration، and weaning age. Average birth weight of the calves was 40. 6 ± 0. 77 Kg. The experimental diets were 1- diet containing starter concentrate، 2- diet containing starter concentrate + dry alfalfa (from the first day of the experiment) and 3- diet containing starter concentrate + dry alfalfa (from the day 21 of the experiment). All experimental diets were formulated to have the same levels of energy and crude protein. During the experiment، calves were fed with raw milk based on 10 % of their body weight and they were taken out three weeks after weaning. Experiment data were analyzed based upon a completely randomized design with three treatments and ten replicates per each treatment. The results showed that average daily feed intake was significantly (P<0. 05) greater for calves fed diets 2 and 3 than that of diet 1 for pre- and post weaning periods as well as the whole period of the experiment. Calves fed diet 2 had significantly (P<0. 05) greater average daily gain than diet 1 for pre-weaning and whole period of the experiment but no significant difference was found between diets for post-weaning period. Average weaning age for calves fed diet 2 was found to be significantly (P<0. 05) lower than the calves fed diet 1. The results of this study showed that the feeding alfalfa hay to calves from the first week after birth improved feed intake and daily gain and reduced weaning age.Keywords: Dairy Holstein calf, Weaning age, Starter concentrate, Dry alfalfa
-
برای بررسی تاثیر استفاده از تفاله دانه انار بر مصرف خوراک، تولید و ترکیبات شیر، افزایش وزن روزانه و غلظت برخی متابولیت های خون، 27 راس بز شیرده آمیخته خراسان جنوبی (با میانگین روزهای شیردهی 5/12 ± 71، تولید شیر روزانه 13/0 ± 09/1 کیلوگرم، وزن 5/2 ± 28 کیلوگرم، زایش سوم) مورد استفاده قرار گرفتند. بزها به مدت 10 روز در دوره پیش آزمایش با جیره یکسانی تغذیه شدند و در طول این مدت داده های مربوط به مصرف خوراک، تولید شیر و ترکیبات شیر اندازه گیری شد. پس از این دوره، بزها بر اساس داده های جمع آوری شده در دوره پیش آزمایش به طور تصادفی به یکی از 3 جیره آزمایشی اختصاص یافته و در آغل های انفرادی قرار گرفتند. جیره های آزمایشی که شامل صفر، 6 و 12 درصد (بر اساس ماده خشک) تفاله دانه انار بودند به صورت آزاد و به شکل کاملا مخلوط به مدت 45 روز در اختیار بزها قرار گرفت. جیره ها طوری تنظیم شدند که حاوی انرژی قابل متابولیسم و پروتئین خام یکسان بودند. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با داده های تکرار شده اجرا گردید. نتایج نشان داد که استفاده از تفاله دانه انار تاثیر معنی داری بر مصرف ماده خشک بزها و همچنین میانگین افزایش وزن زنده آنها نداشت. میزان تولید شیر با افزایش مقدار تفاله دانه انار در جیره تمایل به کاهش داشت (055/0P=). بزهای تغذیه شده با جیره های حاوی 6 و 12 درصد تفاله دانه انار به ترتیب افزایش 8 و 15 درصدی در غلظت چربی شیر نشان دادند اما تولید چربی شیر، غلظت و تولید پروتئین شیر، و غلظت و تولید مواد جامد شیر تحت تاثیر جیره های آزمایش قرار نگرفت. غلظت لاکتوز در شیر بزهائی که جیره حاوی 6 و 12 درصد تفاله دانه انار دریافت کردند به طور معنی داری (005/0P=) بیشتر از بزهائی که جیره شاهد مصرف کردند بود. دانه انار هیچگونه تاثیر معنی داری بر غلظت گلوکز، کلسترول، نیتروژن اوره، تری گلیسرید، و لیپوپروتئین های خون نداشت. نتایج این تحقیق نشان داد که می توان تفاله دانه انار را بعنوان یک منبع خوراکی ارزان قیمت جایگزین بخشی از مواد خوراکی پر انرژی جیره بزها نمود.
کلید واژگان: تفاله دانه انار, بز آمیخته خراسان جنوبی, تولید و ترکیب شیر, متابولیت های خونTwenty- seven multiparous southern Khorasan cross-bred goats (DIM of 71 ± 12.5, average daily milk yield of 1.09 ± 0.13 kg and average BW of 28 ± 2.5 kg), were used to study the effects of feeding pomegranate seed pulp (PSP) on dry matter intake (DMI), milk yield and milk composition, average daily gain (ADG) and some blood metabolits. Goats in pre-trial period (10 d) were fed similar ration and during this period DMI, milk yield and composition were recorded. After this period and based on pre-trial records, the goats randomly were assigned.to one of three experimental diets and were housed in individual stall barns. Experimental diets that were included 0, 6 and 12% of PSP (DM basis) that fed as totally mixed ration and ad-libitum for a 45-d period. The diets were formulated to be iso-nitrogenous and iso-caloric. Results showed that use of PSP did not affect DMI and ADG of goats. Milk production tends to (P< 0.05) decrease with increasing level of PSP in diet. Milk fat concentration of goats fed diets with 6 and 12% PSP, increased by 8 and 15%, respectively but milk fat yield, milk protein concentration and yield and milk SNF concentration and yield of goats was not affected by diets. Milk lactose concentration in goats were fed with 6 and 12% PSP, increased significantly compared with control group. Feeding PSP did not any significant effect on blood glucose, cholesterol, urea N, triglyceride and lipoproteins. It was concluded that pomegranate seed pulp as a cheep feedstuff source can be replaced with part of energy rich feedstuffs in goats.
-
هدف از مطالعه حاضر، طراحی یک سیستم سیار ثبت پیوسته pH شکمبه و مقایسه مقادیر ثبت شده pH با داده های pH حاصل از نمونه گیری از مایع شکمبه بود. سیستم ثبت پیوسته متشکل از یک الکترود مقاوم و یک دستگاه ثبت داده بود. یک وزنه 5/0 کیلوگرمی به الکترود متصل شد تا آن را در موقعیت کیسه شکمی شکمبه نگه دارد. الکترود از طریق کابل به دستگاه ثبت داده متصل بود و این دستگاه توسط یک کمربند روی جدوگاه گاو نصب شده بود. دستگاه ثبت داده که با یک باطری کار می-کرد امکان ثبت حدود 13000 داده (pH و دما) را داشت. pH شکمبه یک راس گاو شیرده به مدت 3 روز بطور پیوسته (هر 10 ثانیه) ثبت شد تا عملکرد سیستم ثبت پیوسته pH با نمونه های جمع آوری شده از کیسه شکمی شکمبه و از همان محلی که الکترود قرار داشت مقایسه شود. نمونه گیری از مایع شکمبه در 3 زمان مختلف در روز (ساعت های 0/9، 0/12 و 0/15) در طی 3 روز آزمایش صورت گرفت. در هر نوبت، 3 نمونه مایع شکمبه جمع آوری شد، pH هر نمونه بلافاصله با استفاده از یک pH متر سیار تعیین شد و میانگین آنها با میانگین حاصل از 3 رکورد ثبت شده توسط سیستم ثبت پیوسته در همان زمان مقایسه شد. pH حاصل از نمونه گیری از مایع شکمبه (05/0 12/6) بزرگتر (05/0P) از pH حاصل از سیستم ثبت پیوسته (04/0 94/5) بود اما همبستگی بین دو روش برابر 82/0 (05/0P) بود. نتایج این آزمایش نشان داد که با سیستم ثبت پیوسته می توان pH شکمبه را بطور دقیق و در حالیکه گاو می تواند بطور طبیعی فعالیت های روزانه خود را انجام دهد تعیین نمود.
کلید واژگان: سیستم سیار ثبت پیوسته, گاو شیری, pH شکمبهThe objective of this study was to develop a continuous rumen pH data acquisition system that permitted animal mobility during data acquisition. A further objective was to compare pH readings obtained using the continuous recording system to readings obtained at the same time using spot sampling. The continuous recording system was composed of a heavy-duty electrode and a data logger. The electrode was attached to a 0. 5-kg weight to help maintain the electrode in the ventral sac of rumen. The electrode was connected via a cable to a lightweight data logger that was mounted on the animal’s back using a belt wrapped around the girth. The data logger was battery powered and could hold over 13،000 pH data values. Ruminal pH was continuously recorded (every 10 s) using a lactating Holstein cow to compare the performance of the continuous system to spot samples taken from the ventral sac of the rumen، the same location as the continuous electrode. The spot samples were collected 3 times per d for 3 d. At every sampling time، 3 replicate samples were collected، pH was determined immediately using a handheld pH meter، and readings were averaged (n = 3) and compared with the average of the 3 pH readings recorded using the continuous system at the same time. The pH recorded by spot sampling (6. 06 ± 0. 05) was greater (P0. 05) than that of the continuous system (5. 87 ± 0. 04)، with a correlation of r = 0. 82 (P0. 05). The continuous recording system may has the potential to facilitate measurement of ruminal pH in free-roaming cattle.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.