فهرست مطالب نویسنده:
mohammad adel ziyayi
-
سنت مقدس ازدواج از آغاز تاریخ بشر همواره کم و بیش از اوضاع و احوال محیطی، اجتماعی، دینی و مذهبی متاثر بوده است. یکی از شرایط اساسی ازدواج، از دیدگاه اسلام، اذن ولی دختر منکوحه قلمداد شده، اما در صورت غیبت ولی قریب منکوحه و انتقال ولایت به ولی بعید یا قاضی یا خود دختر، فقهای مذاهب اسلامی اختلاف نظر دارند. چنانچه غیبت ولی، منقطع باشد، یعنی دسترسی به ولی، ناممکن یا دشوار باشد سه راه حل مطرح شده است: انتقال ولایت به ولی بعید، انتقال ولایت به قاضی، و سپردن ولایت به عهده منکوحه ای که بالغ و عاقل است. در صورتی که غیبت غیرمنقطع باشد (امکان دسترسی به ولی میسر باشد) چهار راه حل زیر مطرح شده است: انتقال ولایت به ولی بعید، انتقال ولایت به قاضی، سپردن ولایت به منکوحه و انتقال ندادن ولایت، و انتظار برای بازگشت ولی قریب. در حالت غیبت منقطع ولی، به نظر می رسد راه حل انتقال به ولی بعید با ادله نقلی و عقلی هماهنگ تر باشد و در صورتی که غیبت، از نوع غیرمنقطع باشد بهتر است منتظر بمانند تا ولی قریب برگردد و عهده دار ازدواج شود، به ویژه آنکه در عصر حاضر با وجود سهولت در تردد امکان بازگشت در چنین وضعیتی به آسانی میسر است.کلید واژگان: نکاح, غیبت, انتقال ولایت, قاضی, ولی قریب, ولی بعیدThe sacred tradition of marriage from the beginning of human history has always been more or less influenced by environmental, social, and religious conditions. One of the most basic conditions of marriage, from the Islamic point of view, is the permission of the guardian of the girl. However, in case of absence of a close guardian and the transfer of guardianship to a distant guardian or the judge or the girl herself, jurists of Islamic denominations have different views. If the guardian's absence is interrupted i.e. it is impossible or difficult to reach him, three solutions have been proposed: transferring the guardianship to the distant guardian, transferring the guardianship to the judge, and leaving the guardianship to a mature and wise girl. If the absence is uninterrupted (access to the guardian is possible), the following four solutions have been suggested: transferring the guardianship to the distant guardian, transferring the guardianship to the judge, leaving the guardianship to the girl and not transferring the guardianship, and waiting for the close guardian to return. In case of interrupted absence of the guardian, it seems that the solution of transferring the guardianship to the distant guardian is more in line with narrative and rational arguments, and if the absence is uninterrupted, it is better to wait for the guardian to return and take charge of the marriage, especially since in the present age it is easy to return to such a situation with ease in traffic.Keywords: Marriage, Absence, transfer of guardianship, Judge, Close Guardian, Distant Guardian
-
مالکیت بر منافع اعیان و اشخاص، و مالیت آنها مورد پذیرش همه فقی هان مسلمان قرار گرفته، اما مالیت منافع اشخاص، مورد اختلاف فقها است. برخلاف جمهور فقها، فقهای متقدم حنفی معتقدند که منفعت اشخاص، مال نیست؛ زیرا از نگاه آنان مال باید دارای وجود عینی بوده و قابلیت احراز و ذخیره کردن را داشته باشد و برای رای خود به قرآن مجید که برای مهر زنان مال را تعیین کرده، سنت پیامبر(ص) که در قبال اخذ اجرت تعلیم قرآن، وعید جهنم داده و آثاری از صحابه استناد جسته اند. در مقابل، جمهور براین باورند که منفعت، اخص از مال بوده و منافع نیز همانند اعیان قابل تقویم اند و برای اثبات نظر خود به داستان ازدواج موسی(ع) با دختر شعیب(ع) که در آن منفعت به عنوان مهر قرار داده شده است، آیاتی از قرآن که در آنها از مهر تعبیر به اجر شده، روایات نبوی و نیز عرف صحیح مردم که منافع را مال تلقی می کنند استدلال کرده اند. لازمه پذیرش نظر مشهور حنفیه، عدم صحت قراردادن تعلیم قرآن به عنوان مهر، عدم ضمان منافع غیر مستوفی توسط غاصب، عدم جواز وصیت به منافع و عدم جریان ارث در منافع است، در حالی که اقتضای پذیرش مبنای جمهور فقهای اهل سنت جواز این موارد است. فقی هان متاخر حنفی هم از باب اضطرار و مصلحت، بعضی از این موارد را پذیرفته اند. با توجه به عقود مختلفی که بر منافع انجام شده و اینکه اتلاف آنها در عرف همه جوامع، موجب ضمان است و این نکته که اعیان به اعتبار منافع، مال قلمداد می شوند و انتفاع، هدف اصلی از داشتن اموال است و هر چیزی که نفع و بهره ای نداشته باشد، مال محسوب نمی شود، نظر جمهور موجه و صحیح به نظر می رسد.
کلید واژگان: مالیت, منافع, ملکیت, مهر, تعلیم قرآنThe ownership of usufructs of the corpus or the individuals and also the worth of them has been accepted by all of Muslim jurists, but the worthwhile usufructs are the subject of discrepancy. On the contrary of the majority of the jurists, the first Hanafi jurists believed that the usufruct of individuals is not property, because they believe property should have a non-fungible existence and also havethe capability of seisin and they refer to Holy Quran (which has assigned property for dower) and also the Prophet's tradition (who has ensured the hell for whom get wage for teaching the Holy Quran) as well as some works of the Companions. But on the other hand the majority of jurists believe the usufruct is more specific than property and the usufructs could been evaluate just like the corpus. They refer to the story of the marriage of Moses (pub) and Shoayb's daughter which two parties assigned usufruct as dower in it. Some verses of Quran which call the dower as a wage, some traditions and also the right costume of people which consider the usufruct as property have been referred by them in this matter. The prerequisite of acceptance of the famous opinion of Hanafis is considering the inaccuracy of assigning the teaching of Holy Quran as dower, non-liability of non-gained usufructs by violator, the impossibility of willing the usufruct and the non-performance of the inheritance in usufructs. But the prerequisite of acceptance of the famous opinion of the majority of Sunni jurists is the justifiability of these matters. The recent Hanafi jurists have accepted some of these matters because of the compulsion and policy. It seems the opinion of the majority of Sunni jurists is better than the other because of accomplishment of the contracts with usufructs and the creation of liability as a result of the destruction of them in all costumes as well as considering the corpus as property because of the usufructs and benefit is the main purpose of property.Keywords: worthwhile, usufructs, ownership, dower, teaching of Holy Quran
بدانید!
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.