به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

mohammad faryadras

  • بهزاد نعمتی هنر، خسرو ایازی، علیرضا میرخشتی، منصور ناطقی*، محمد فریادرس
    زمینه  و هدف

    در ارتباط  با اینکه کدام روش برای ترمیم هرنی اینگویینال ارحج می باشد اختلاف نظر وجود دارد و نتایج مطالعات انجام شده بحث بر انگیز است. بر همین اساس مطالعه کارآزمایی بالینی حاضر با هدف مقایسه میزان عوارض زودرس و عود در جراحی هرنی اینگویینال به روش های لاپاراسکوپیک (TAPP) و  باز (Lichtenstein) انجام شد. 

    مواد و روش ها

    در این مطالعه کارآزمایی بالینی  84 بیمار کاندید جراحی هرنی اینگویینال در بیمارستان امام حسین (ع) تهران، به طور تصادفی در دو گروه جراحی لاپاراسکوپیک (TAPP) و جراحی باز(Lichtenstein) با بیهوشی به روش  بی حسی نخاعی قرار گرفتند. بیماران ازنظر عوارض کوتاه مدت، درد پس از جراحی(VAS) ، عفونت، سروما و  تعداد روزهای بستری و عود در سال اول پیگیری شدند. داده ها به کمک نرم افزار  SPSS نگارش 16 تجزیه و تحلیل آماری شد.

    یافته ها

    در گروه TAPP ،  23بیمار (54/8%)  به دلیل عدم همکاری بیمار، سفتی بیش از حد جدار شکم و عدم موفقیت در بی حسی نخاعی ،  بیهوشی عمومی را  دریافت کردند. زمان بستری (P<0.001) ، درد پس از جراحی در 24 ساعت اول (P<0.001) در گروه جراحی لاپاراسکوپی کمتر و در مقابل  زمان عمل جراحی  بیشتر از گروه جراحی باز  بود(P<0.001). هر دو گروه ازنظر  عفونت و عود در سال اول اختلاف معنی داری نداشتند. سروما  تنها در 16/7% بیماران جراحی باز مشاهده شد(P<0.012).  شدت درد در 24 ساعت اول در هر سه زمان اندازه گیری شده (1 ، 8 و 24 ساعت)  در گروه لاپاراسکوپیک با بیهوشی به روش حسی نخاعی کمتر از گروه  لاپاراسکوپی با بیهوشی عمومی و  بیماران جراحی باز  بود P<0.001)).

    نتیجه‏ گیری

      حاضر نشان داد که روش  جراحی لاپاراسکوپیک (TAPP) با بی حسی نخاعی در بیماران هرنی اینگوینال با کاهش درد پس از عمل جراحی در 24 ساعت اول و روش لاپارسکوپیک (بدون در نظر گرفتن نوع روش بی دردی) با احتمال تشکیل سرومای کمتری در مقایسه با روش باز همراه می باشد.

    کلید واژگان: فتق اینگوینال, هرنی اینگوینال, لاپاراسکوپی, جراحی باز
    Behzad Nemati Honar, Khosro Ayazi, Alireza Mirkheshti, Mansour Nateghi*, Mohammad Faryadras
    Background and Aim

    Controversy exists over the preferred surgical method for inguinal hernia repair between the open and laparoscopic methods. This clinical trial was performed to compare the rate of early complications and recurrence rates of inguinal hernia between laparoscopic (TAPP) and open methods (Lichtenstein).

    Material and Methods

    In this clinical trial, 84 patients who were candidates for elective inguinal hernia repair at Imam Hossain Hospital were randomly divided into two groups: TAPP and Lichtenstein groups. Spinal anesthesia was used for both groups. Patients were followed for short-term complications (e.g. infection, seroma, hematoma, postoperative pain), hospitalization stays, and recurrence within the first year. Data were analyzed using SPSS software (version 16).

    Results

    There were no significant differences between the two groups in terms of age and gender. Unfortunately, in the TAPP group, 23 patients (54.8%) received general anesthesia due to lack of co-operation, excessive abdominal wall stiffness, and failure of spinal anesthesia. We found shorter hospitalization stay (P <0.001), less postoperative pain in the first 24 hours (P <0.001), and longer operative time (P <0.001) in the TAPP group compared with those in the Lichtenstein group. There were no significant differences between the two groups in terms of infection and recurrence rates in the first year. Seroma was seen only in 16.7% of the patients in the Lichtenstein group (P <0.012). Pain intensity measured in the first 24 hours at three-time points (1, 8, and 24 hours) was lower in the TAPP group with spinal anesthesia than in the TAPP with GA and Lichtenstein groups (P <0.001).

    Conclusion

    The results of this study showed that TAPP with spinal anesthesia is associated with reduced postoperative pain in the first 24h, and irrespective of the  type of anesthesia TAPP is associated with lower risk of seroma formation

    Keywords: Inguinal Hernia, Lichtenstein’s repair, Laparoscopic hernioplasty
  • محمدرضا سبحان، فائزه محمدی، الهام خانلرزاده، محمد فریادرس*
    زمینه و هدف

    زگیل ها پرولیفراسیون خوش خیمی هستند که به علت گونه های مختلف ویروس پاپیلومای انسانی ایجاد می شوند. در درمان زگیل ها از روش های مختلفی استفاده می شود و این مطالعه با هدف مقایسه اثربخشی، عوارض و تعداد جلسات درمانی دو روش لیزر CO2 و کرایوتراپی در درمان زگیل کف پا انجام شد.

     روش اجرا

    باروش نمونه گیری در دسترس تعداد 70 بیمار (140 پا) مبتلا به زگیل کف هر دو پا مراجعه کننده به درمانگاه تخصصی پوست مرکز آموزشی درمانی فرشچیان (سینا) همدان در سال 1398 انتخاب شدند. به طور تصادفی زگیل کف یک پای بیمار با لیزر CO2 و پای مقابل با کرایوتراپی تحت درمان قرار می گرفت. بیماران به فاصله زمانی دو هفته به مدت 2 ماه از نظر پاسخ به درمان، تعداد تکرار جلسات و میزان بهبودی ضایعه مورد بررسی قرار گرفتند. در موارد عدم بهبود کامل ضایعه درمان هر دو هفته یکبار و تا حداکثر پنج نوبت تکرار می شد.

     یافته ها

    میانگین سن بیماران 73/8±11/22 سال، 7/35% مرد و 3/64% زن بودند. در گروه لیزر CO2 و گروه کرایوتراپی به ترتیب درصد فراوانی بهبودی 4/81% و 4/41% (001/0>P)، میانگین تعداد جلسات درمانی 86/0±91/1 و 69/0±55/3 (001/0>P) بود. فراوانی عوارض نیز به ترتیب در گروه لیزر CO2 و گروه کرایوتراپی شامل درد 7/25% و 3/94% (001/0>P)، خارش صفر درصد و 9/32% (001/0>P)، تاول 9/2% و 9/82% (001/0>P) و هیپرپیگمانتاسیون صفر و 9/12% (003/0=P) می باشد.

     نتیجه گیری

    لیزر CO2نسبت به کرایوتراپی به طور موثرتر در تعداد جلسات کمتر و با عوارض کمتر باعث بهبودی زگیل کف پا می شود.

    کلید واژگان: زگیل, کف پا, لیزر دی اکسید کربن, سرمادرمانی
    Mohammadreza Sobhan, Faezeh Mohammadi, Elham Khanlarzadeh, Mohammad Faryadras*
    Background and Aim

    Warts are benign tumors caused by different types of human papillomavirus. Different methods are used in the treatment of warts. The aim of this study was to compare the effectiveness, side effects and number of treatment sessions of CO2 laser and cryotherapy in the treatment of plantar warts

    Methods

    Seventy patients (140 feet) with plantar warts on both feet who referred to the dermatology clinic of Farshchian (Sina) Hospital in Hamadan during 2019-2020 were selected by convenience sampling method. The warts were randomly treated with either CO2 laser or cryotherapy on each foot. After treatment, patients were evaluated every two weeks for up to five sessions for requirement of treatment repetitions and assessment the extent of healing. In the cases with non-healing lesion, treatment was repeated once every two weeks for up to five sessions. 

    Results

    The mean age of the patients was 22.11±8.73 years, and 35.7% were male and 64.3% were female. In the CO2 laser and cryotherapy groups, the frequency of recovery rate was 81.4% and 41.4%, (P<0.001), and the mean number of treatment sessions was 1.90±0.84 and 3.55±0.69 (P<0.001) respectively. Frequency and type of side effects in the CO2 laser and cryotrapy group was pain 25.7% and 94.3% (P<0.001), itching zero and 32.9% (P<0.001), blisters 2.9% and 82.9% (P<0.001) and hyperpigmentation with zero and 12.9% (P=0.003), respectively.

    Conclusion

    CO2 laser is more effective than cryotherapy in less number of sessions and with less side effects for the treatment of plantar warts

    Keywords: warts, plantar, CO2 laser, cryotherapy
  • مقدمه

    انجام خراش آندومتر برای افزایش میزان موفقیت در روش های کمک باروی بحث برانگیز است.

    هدف

    هدف از انجام این مطالعه بررسی مقایسه اثر بخشی پیامد حاملگی در بیماران کاندید تلقیح داخل رحمی با و بدون خراش آندومتر می باشد.

    مواد و روش ها

    در این کارآزمایی بالینی تصادفی، 150 زن مراجعه کننده به بیمارستان فاطمیه همدان که کاندید تلقیح داخل رحمی بودند به طور تصادفی در دو گروه 75 نفر با و بدون خراش آندومتر قرار گرفتند. بیماران هر دو گروه در پروتکل مناسب و یکسان شدند. حاملگی شیمایی، بالینی، سقط، تولد زنده و عوارض حاملگی در هر دو گروه مقایسه شد.

    نتایج

    میزان حاملگی شیمیایی و بالینی در گروه مورد بالاتر از شاهد بود (به ترتیب 25/0 و 54/0 = p). سقط جنین و میزان حاملگی چندقلویی در گروه مورد به ترتیب 3/14% و 3/4% بود، که این میزان در گروه کنترل 5% برآورد شد. (به ترتیب 54/0 و 60/0 = p) ضخامت آندومتر در روز 21 در گروه مورد بالاتر از گروه شاهد بود (01/0 = p).

    نتیجه گیری

    خراش آندومتر در زنان تلقیح داخل رحمی با افزایش میزان حاملگی شیمایی و بالینی همراه نمی باشد، با این حال مطالعات با حجم نمونه بیشتر برای تایید یا رد این مداخله پیشنهاد داده می شود.

    کلید واژگان: خراش آندومتر, تزریق درون رحمی اسپرم, حاملگی
    Mahnaz Yavangi, Nesa Varmaghani, Azar Pirdeghan, Maryam Varmaghani, Mohammad Faryadras*
    Background

    Endometrial scratch injury is considered controversial in increasing the success rate of assisted reproductive technology.

    Objective

    To compare the pregnancy outcomes in women candidated for intrauterine insemination with and without an endometrial scratch.

    Materials and Methods

    In this randomized clinical trial, 150 women referred to the Fatemieh Hospital, Hamadan, Iran who were candidates for IUI between December 2017 to December 2018 were randomly assigned into two groups (n = 75/each) with or without an endometrial scratch (as case and control groups, respectively). Women in both groups were in the proper and identical protocol for IUI. Chemical and clinical pregnancy, abortion, and live birth rate, also pregnancy complications were compared between the groups.

    Results

    Chemical and clinical pregnancy rates were higher in the case than the control group (p = 0.25, p = 0.54, respectively). In the case group, the abortion and multiple gestation rates were 14.3% and 4.3%, respectively, while it was 5% in the control group (p = 0.60, p = 0.54 respectively). The endometrium thickness on day 21 was higher in the case group than the control (p = 0.01).

    Conclusion

    Endometrial scratching in intrauterine insemination women is not associated with an increase in both clinical and clinical pregnancy rates, however, studies with a larger sample size are suggested to evaluate this intervention.

    Keywords: Pregnancy infertility, Women, Endometrial injury, Pregnancy, Intrauterine insemination
  • ناهید منوچهریان، مریم داودی، محمدحسین بخشایی، نسرین جیریایی، آزاده صالحی نژاد، محمد فریادرس*
    سابقه و هدف

    هیپوتانسیون یک عارضه شایع در جراحی سزارین با بی حسی نخاعی می باشد که برای مادر و نوزاد می تواند خطرناک باشد. هدف از انجام این مطالعه، تعیین تاثیر استفاده از باند کشی در اندام های تحتانی در پیشگیری از وقوع هیپوتانسیون به دنبال بی حسی نخاعی می باشد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه کار آزمایی بالینی آینده نگر در سال 1399 در بیمارستان فاطمیه همدان انجام شد. 64 بیمار کاندید سزارین با بی حسی نخاعی به طور تصادفی در دو گروه 32 نفره با باندکشی در زمان جراحی و بدون استفاده از باندکشی قرار گرفتند. اطلاعات دموگرافیک، وضعیت همودینامیک در یک ساعت اول پس از بی حسی نخاعی، بروز هیپوتانسیون، تهوع و استفراغ، برادیکاری، تاکیکاردی، مقدار آتروپین، افدرین مصرف شده، در هر دو گروه مقایسه شد. داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS نگارش 16 تجزیه وتحلیل آماری گردید.

    یافته ها

      میانگین سنی هر دو گروه بیماران تقریبا 30 سال بود(958/0 P=).  هیپوتانسیون (25 در برابر 1/78 ٪)، برادیکاردی(3/9 در برابر 6/15 ٪) و تهوع و استفراغ حین عمل (5/12 در برابر 4/59 ٪) در گروه مداخله  با اختلاف معنی داری کمتر از گروه کنترل بود(05/0 > (P. مقدار مصرف افدرین (1/3 ±1/4 در برابر2/13 ± 6/20 میلی گرم) در گروه مداخله کمتر از گروه کنترل بود (01/0 P=). در بررسی وضعیت همودینامیک فشار سیستولیک و دیاستولیک از دقیقه 2 تا 6 و فشار متوسط شریانی از دقیقه 2 تا 10 پس از اسپاینال با تفاوت معنی داری  در گروه مداخله بیشتر از گروه کنترل بود (05/0 > (P. در سایر دقایق تفاوت آماری معنی داری ازنظر وضعیت همودینامیک نداشتند. 

    نتیجه گیری

      یافته های مطالعه حاضر نشان می دهد که بانداژ اندام تحتانی با باندکشی در جراحی سزارین با بی حسی نخاعی که یک روش غیرتهاجمی ارزان و در دسترس می باشد می تواند در پیشگیری از هیپوتانسیون  پس از اسپاینال  و کاهش استفاده از افدرین  موثر باشد.

    کلید واژگان: بانداژ, بی حسی نخاعی, سزارین, کم فشاری خون
    Nahid Manouchehrian, Maryam Davoudi, Mohammad Hossein Bkhshaei, Nasrin Jiryaee, Azadeh Salehinejhad, Mohammad Faryadras*
    Background and Objective

    Hypotension is a common complication of cesarean section with spinal anesthesia, which can be dangerous for both mother and neonatal. The aim of this clinical trial study was to investigate the effect of using bandaging on the lower limbs in preventing of post spinal hypotension in cesarean section.

    Materials and Methods

    This prospective clinical trial study was performed in 2019-2020 at Fatemieh Hospital in Hamadan. A total of 64 patients undergoing cesarean section with spinal anesthesia were randomly divided into two groups of with bandaging at the time of surgery and without bandaging. Demographic information, hemodynamic status in the first hour after spinal anesthesia, hypotension, nausea and vomiting, bradycardia, tachycardia, atropine levels, ephedrine consumed, was compared in both groups. The data were statistically analyzed by SPSS version 16 software and analyzed.

    Results

    The mean age of both groups of patients was approximately 30 years (P = 0.958). Hypotension (25 vs. 78.1%), bradycardia (9.3 vs. 15.6%) and intraoperative nausea and vomiting (12.5 vs. 59.4%) in the intervention group with significantly less than the control group. The amount of ephedrine (4.1 3 3.1 vs. 20.6 13 13.2 mg) was lower in the intervention group than in the control group (P = 0.01). In the study of hemodynamic status of systolic and diastolic pressure from 2 to 6 minutes and mean arterial pressure from 2 to 10 minutes after spinal with a significant difference in the intervention group was more than the control group (P<0.05). In other minutes, there was no statistically significant difference in terms of hemodynamic status.

    Conclusion

    The findings of the present study show that bandaging of the lower extremities with bandaging in cesarean section with spinal anesthesia, which is a cheap and available non-invasive procedure, can be effective in preventing post-spinal hypotension and reducing the use of ephedrine.

    Keywords: Anesthesia Spinal, Bandaging, Cesarean Section, Hypotension
  • شهره علی محمدی، فروغ صحت، جلال پورالعجل، محمد فریادرس*
    سابقه و هدف

     در بعضی از مطالعات نشان داده شده است سطح غیرطبیعی بیومارکرها ممکن است با پیامد نامطلوب حاملگی همراه باشد. در این راستا مطالعه حاضر به منظور تعیین ارتباط بین سطح سرمی اینهیبین A و پیامدهای بارداری انجام شد.

    مواد و روش ها

     این مطالعه کوهورت گذشته نگر در سال 1397 در بیمارستان فاطمیه همدان انجام شد. داده های مربوط به اینهیبین A 560 زن باردار در هفته 15 تا 20 بارداری جمع آوری شد. سطح اینهیبین A کمتر از 5/0 میلی مول (MOM) پایین و بیشتر از 2 میلی مول بالا در نظر گرفته شد. وزن هنگام تولد، سن حاملگی، اسکور آپگار، بروز پره اکلامپسی، مرگ داخل رحمی جنین (IUFD) و انجام سزارین در بیماران بررسی شد. برای تشخیص عوارض نامطلوب حاملگی، سطح منحنی ROC  محاسبه شد. داده ها با نرم افزار stata نسخه 14 تجزیه وتحلیل شدند.

    یافته ها

    از بین زنان بارداری که شرایط ورود به مطالعه را داشتند، 33 نفر (9/5 درصد) به دلیل نقص داده ها و دردسترس نبودن از مطالعه خارج شدند. از 527 بیمار باقی مانده، 378 نفر (7/71 درصد) سطح اینهیبین A نرمال، 26 نفر (9/4 درصد) سطح سرمی پایین و 123 نفر (3/23 درصد) سطح سرمی بالا داشتند. بیمارانی که سطح سرمی اینهیبین A بالاتری داشتند در مقایسه با افرادی که سطح نرمال یا پایین داشتند، با اختلاف معنی داری خطر پره اکلامپسی، کم وزنی هنگام تولد و نارس بودن در آن ها بیشتر بود (05/0 <P).

    نتیجه گیری

     بر اساس یافته های مطالعه سطح بالای اینهیبین A در هفته 15 تا 20 بارداری می تواند با خطر بروز پره اکلامپسی، کم وزنی هنگام تولد و نارس بودن همراه باشد.

    کلید واژگان: اینهیبین A, پره اکلامپسی, نوزاد کم وزن, نوزاد نارس
    Shohreh Alimohammadi, Forogh Sehat, Jalal Porolajal, Mohammad Faryadras*
    Background and Objective

    Some studies have shown that abnormal levels of biomarkers may be associated with adverse pregnancy outcomes. This study aimed to investigate the association between serum levels of Inhibin A and the outcomes of pregnancy.

    Materials and Methods

    This retrospective cohort study was conducted on the data obtained from the Inhibin A of 560 pregnant women at 15 to 20 weeks of gestation in Hamadan, Iran. The levels of Inhibin A less than 0.5 and higher than 2 mmol were considered below and high, respectively. The patients were assessed in terms of birth weight, gestational age, Apgar score, preeclampsia, intrauterine fetal death, and cesarean section. The receiver operating characteristic curve level was calculated to detect adverse pregnancy complications. The data were statistically analyzed in STATA software (version 14).

    Results

    Out of the pregnant women eligible for the study, 33 (5.9%) cases were excluded due to incomplete medical record files and unavailability. Of the remaining 527 patients, 378 (71.7%), 26 (4.9%), and 123 (23.3%) ones had normal, low, had high Inhibin A levels, respectively. Patients with higher serum Inhibin A levels had a higher risk of preeclampsia, low birth weight, and prematurity, compared to those with normal or low levels (P˂0.05).

    Conclusion

    Based on the findings of the present study, high levels of Inhibin A at 15 to 20 weeks of gestation can be associated with the risk of preeclampsia, low birth weight, and prematurity.

    Keywords: Infant Low Birth Weight, Infant Premature, Inhibin A, Preeclampsia
  • مهردخت مزده *، مسعود غیاثیان، شهیر مظاهری، محمد فریادرس
    مقدمه و هدف
    داروهای ضد صرع اگر چه توانسته اند حملات صرع را تا حد زیادی کنترل کنند ولی عوارض آن ها از مشکلات این بیماران است. هدف از انجام این مطالعه مقایسه اثر داروی سدیم والپروات و کاربامازپین بر عملکرد جنسی در مردان مبتلا به صرع می‏ باشد.
    مواد و روش ها
    35 بیمار مذکر متاهل مبتلا به صرع با سابقه‏ ی یک سال مصرف کاربامازپین و 35 بیمار مصرف کننده سدیم والپروات با همان شرایط مقایسه شدند. عملکرد جنسی با استفاده از پرسشنامه‏ ی شاخص بین المللی عملکرد نعوظ International Index of Erectile Function که شامل: عملکرد نعوظ (Erectile function)، عملکرد ارگاسم (Orgasmic function)، نیاز جنسی (Sexual desire)، رضایت از مقاربت (Intercourse satisfactio) و رضایت کلی (Overall satisfactions) ارزیابی شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 16 و آزمون های کای اسکوئر و من ‏ویتنی تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    میانگین مقیاس عملکرد جنسی در بیماران سدیم والپرات 6/93±53/42 بیشتر از بیماران کاربامازپین 13/49±51/68 بود (582/. (P=025 نفر (48/1%) گروه سدیم والپروات و 27 نفر (51/9%) از گروه کاربامازپین اختلال نعوظ داشتند (0/584P=). در تمام حوزه های عملکرد جنسی به جز نیاز جنسی (Sexual desire) میانگین گروه سدیم والپروات بیشتر از گروه کاربامازپین مشاهده شد.
    نتیجه‏ گیری: اختلال عملکرد جنسی در مردان مبتلا به صرع به ویژه اختلال نعوظ از شیوع بالایی برخوردار است همچنین بیماران مصرف کننده سدیم والپروات در تمام حوزه‏ های عملکرد جنسی به جز نیاز جنسی وضعیت مناسب تری دارند.
    کلید واژگان: صرع, عملکرد جنسی, داروهای ضد صرع
    Mehrdokht Mazdeh *, Masoud Ghiasian, Shahir Mazaheri, Mohammad Faryadras
    Background and Objective
    Although antiepileptic drugs have controlled the epilepsy attacks substantially, the side-effects are still considered as a problem to the patients. The aim of this study was to compare the effects of sodium valproate and carbamazepine on sexual function in men with epilepsy.
    Materials and Methods
    In this cross-sectional study 35 male married epileptic patients with the history of taking carbamazepine for at least one year and 35 other male married patients using sodium valproate for at least one year have been participated. Both group's sexual activity information has been evaluated by international index of erectile questionnaire. This fifteen question survey has investigated men's sexual activity in 5 fields such as erectile function, orgasmic function, sexual desire, intercourse satisfaction and overall satisfaction. Each question has 5 scores at most and the total score of the survey comes to 75.The results have been analyzed by Chi-Square and Mann-Whitney U tests using the statistical software SPSS (ver.16.0).
    Results
    The average of total gained scores in sodium valproate takers was more than carbamazepine takers (51.68, 53.42) but there was no significant difference (p=0.582). Twenty-five sodium valproate takers (48.1%) and twenty-seven carbamazepine takers (51.9%) had erectile function disorder but there was no significant difference (p=0.584). The sodium valproate group average scores in all sexual activity fields except sexual desire was more than carbamazepine group but there was significant difference regarding only sexual desire.
    Conclusions
    sexual activity disorders in men with epilepsy, especially erectile disorder were highly prevalent and also the result showed that patients who take sodium valproate had better status than carbamazepine takers regard to sexual activities except sexual desire.
    Keywords: Epilepsy, Sexual activity, Sodium valproate, Carbamazepine
  • مهردخت مزده، شقایق عمرانی، محمد فریادرس
    سابقه و هدف
    SDAVF یک علت شناخته شده برای میلوپاتی غیرتروماتیک با سیر کند است، اما بعلت همپوشانی زیاد در علل شایع میلوپاتی و از آن جهت که در تصویربرداری نورولوژیک نیز ممکن است یافته ای بدست نیاید، غالبا در علت یابی میلوپاتی بر بالین بیمار این تشخیص نادیده گرفته می شود.
    معرفی بیمار: بیمار آقای 53 ساله است که از 5/3 ماه قبل از مراجعه بدون سابقه تروما، دچار کاهش نیروی اندام تحتانی دوطرفه شده که از یک ماه قبل تشدید شده و با اختلال اسفنکتری ادراری- مدفوعی روبرو می شود. بیمار در معاینه سیستمیک نکته مثبتی نداشت، اما در معاینه نورولوژیک پاراپارزی اندام تحتانی در حد سه پنجم وکاهش رفلکس های عمقی و فقدان رفلکس های سطحی شکمی داشت. حس درد و حرارت تا ناحیه T5-T4 از بین رفته و حس عمقی و ارتعاش در ناحیه مچ پا کاهش یافته بود. بیمار قادر به راه رفتن نبود. در ارزیابی بعمل آمده بعد از درخواست تست های آزمایشگاهی معمول و اختصاصی برای سطح سرمی B12 و هپاتیت، HIV، HTLV1،2و منفی شدن آنها، در MRI اسپینال در ناحیه توراکولومبار با و بدون تزریق SDAVF از سطح T3 تا کونوس مدولاریس مطرح که با آنژیوگرافی تایید شد. بیمار جهت انجام عمل جراحی و تصمیم برای انتخاب نوع روش درمانی به جراح مغز و اعصاب ارجاع داده شد.
    نتیجه گیری
    توجه به تشخیص SDAVF در سمپتوم های نورولوژیک غیراختصاصی در برخورد با میلوپاتی پیشرونده با سیر کند بخصوص در مردان میانسال توصیه می شود، زیرا بیمار در صورت عدم تاخیر در تشخیص از نتیجه مطلوب درمانی برخوردار خواهد شد.
    کلید واژگان: تصویربرداری با روش تشدید مغناطیسی, پاراپارزی پیشرونده, فیستول ناحیه دورال نخاعی, ناهنجاری شریانی وریدی نخاعی
    Mehrdokht Mazdeh, Shaghaygh Omrani, Mohammad Faryadras
    Background
    Spinal dural arteriovenous fistula (SDAVF) is a known cause of nontraumatic slow progressive araparesia and is frequently overlooked because its clinical features overlap with more common causes of myelopathy and also neuroimaging may be normal.
    Case Report: A 53 year-old man with developed weakness of both lower limbs had symptoms begun spontaneously 3.5 month before admission and progressed from 1 month ago with bowel and bladder incontinence. The patient's physical examination was normal and neurologic testing revealed lower extremity motor strength of 3/5. Deep tendon reflexes were decreased and superficial abdominal reflexes were absent. Sensation of pinprick and temperature was absent distal to the T4-T5 level. Vibration and proprioception were decreased to the ankle and saddle anesthesia and the patient was non ambulatory. Laboratory routine and specific tests for vitamin B12 level, hepatitis, HIV, HTLV1, 2 were negative. MRI of spine with and without contrast raised the possibility of dural arteriovenous malformation extended from T3 level to conus medullaris which was confirmed by angiography. The patient referred to neurosurgeon for deciding route of treatment.
    Conclusion
    SDAVF can be a significant non traumatic slowly progressive cause of myelopathy. The majority of the affected patients are males older than 50 years of age. Rapid diagnosis in these patients leads to significant improvement.
    Keywords: MR, Imaging, Progressive Paraparesia, Spinal Dural Arterio Venous Fistula, Spinal Arteriovenous Malformation
سامانه نویسندگان
  • محمد فریادرس
    محمد فریادرس

اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال