به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

mohammad ghasemi bromand

  • محسن اخگری، سید مهدی طباطبایی، محمد قاسمی برومند، محمد آقازاده امیری
    زمینه و هدف
    در جایگاه های دفن زباله، نشت و نفوذ شیرابه که حاوی ترکیبات و آلاینده های گوناگون می باشد، باعث آلودگی آبهای زیر زمینی گردیده و مسائل بهداشتی و زیست محیطی عدیده ای را ایجاد می نماید. هدف از این تحقیق ارزیابی آلودگی شیمیایی منابع آب زیر زمینی مناطق پایین دست محل دفن زباله شهر سنندج می باشد.
    روش بررسی
    در این مطالعه 5 حلقه چاه در مجاورت لندفیل انتخاب گردید، و پس از 6 مرحله نمونه برداری ماهیانه طی دو فصل بهار و تابستان پارامترهای مختلف از جمله سختی، قلیائیت، کدورت، فسفات،COD، Cl-، NO3،TDS، pH و EC به روش استاندارد مورد سنجش قرار گرفته و نتایج بدست آمده با چاه شاهد و استانداردهای آب شرب و کشاورزی مقایسه گردید.
    یافته ها
    نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که آب چاه های منطقه مورد مطالعه در مقایسه با آب چاه شاهد و استانداردهای آب شرب، از لحاظ اکثر پارامترهای شیمیایی مورد بررسی، دارای مقادیر بالاتر بوده و از لحاظ آماری اختلاف معنی داری را نشان می دهند (05/0< p). اما اکثر مقادیر این پارامترها درآب چاه های مورد مطالعه کمتر از استانداردهای آب آبیاری می باشند.
    نتیجه گیری
    آب چاه های منطقه مورد مطالعه به دلیل بالا بودن مقادیر اکثر پارامترهای شیمیایی اندازه گیری شده، قابل شرب نمی باشند، ولی از لحاظ استفاده در کشاورزی و آبیاری محدودیتی ندارند. لذا پایش مداوم و اصولی (monitoring) آبهای زیرزمینی این منطقه، جهت جلوگیری از آلودگی منابع آب و خاک بسیار ضروری و حیاتی می باشد.
    کلید واژگان: زباله شهری, محل دفن, شیرابه, آلودگی آبهای زیر زمینی, سنندج
    Mohsen Akhgary, Dr Seyed Mehdi Tabatabaee, Mohammad Ghasemi Bromand, Mohammad Aghazadeh Amiri
    Background And Aim
    Groundwater pollution due to leakage and penetration of leachate containing variety of compounds and contaminants is a problem in landfill sites that leads to diverse healthy and environmental problems. The purpose of this study was to assess groundwater chemical pollution in downstream regions of Sanandaj landfill.
    Materials And Methods
    In this study, 5 wells near the landfill were selected. Water samples were obtained 6 times in spring and summer, and different parameters such as hardness, alkalinity, turbidity, COD, PO4, NO3, TDS, pH and EC were measured by standard methods and the results were compared with those of control wells and standards of drinking and agricultural water.
    Results
    Results of this investigation showed the chemical parameters in water of surveyed wells, compared with those in water of control wells and standards of drinking water, were higher and showed significant differences (p<0.05). But, most of these parameters in surveyed wells were lower than those of standards of agricultural water.
    Conclusion
    The water of the wells of the study area due to the high values of most of the chemical parameters measured is not potable, but can not be used in agriculture. Therefore fundamental and continuous monitoring of groundwater resources in this area is necessary to prevent contamination of water and soil resources.
  • محسن اخگری، سید مهدی طباطبایی، محمد قاسمی برومند، محمد آقازاده امیری، عذرا رمضانخانی
    زمینه و هدف
    فیبریلاسیون دهلیزی یکی از شایع ترین بی نظمی های قلبی است. روش های آماری و تحلیل داده انجام گرفته در این بیماری، در اکثر مواقع بر روی الکتروگرام های درون دهلیزی بوده است؛ درحالیکه بررسی الکتروکاردیوگرام سطحی قلب در بررسی و تشخیص این بیماری بسیار شایع تر است. هدف از مطالعه حاضر بررسی اختلالات سیگنالی قلب در بیماران مبتلا به فیبریلاسیون دهلیزی با استفاده از الکتروکاردیوگرام سطحی 12 لیدی می باشد.
    روش بررسی
    در این مطالعه الکتروکاردیوگرام 12 لیدی 5 بیمار بزرگسال مبتلا به فیبریلاسیون دهلیزی و یک فرد سالم به مدت 5/2 دقیقه بررسی و رفتار قلب و ارتباط بخش های مختلف آن در بیماران با قلب سالم مقایسه گردید. در تحلیل دامنه زمان و تحلیل دامنه فرکانس از روش تحلیل سری های زمانی استفاده گردید.
    یافته ها
    هم در بیماران و هم در فرد سالم، لیدهای I و II و III، لیدهای aVF، aVL و aVR، لیدهای سینه ای سمت راست (V1، V2 و V3) و لیدهای سینه ای سمت چپ (V4، V5 و V6) با یکدیگر همبستگی داشتند. همبستگی لیدهای I، II و III ارتباطی با بیماری AF نداشت؛ در حالیکه، همبستگی بین لیدهای aVR، aVF و aVL در بیماران کاهش داشت. بر اساس مطالعه حاضر بیشترین اختلالات در بیماران، در لیدهای سینه ای و بخصوص لیدهای سینه ای V1، V2 وV3 مشاهده گردید. نتایج مطالعه همچنین نشان داد که لیدهای سمت راست در بیماران به شدت از سوی لیدهای سمت چپ تحریک می شوند.
    نتیجه گیری
    به طور کلی این مطالعه نشان داد که هر دو نظریه کانونی و بازگشتی را همزمان می توان در توضیح رفتار الکتریکی قلب در بیماری AF را پذیرفت.
    کلید واژگان: سری زمانی, الکتروکاردیوگرام, فیبریلاسیون دهلیزی
    Dr Mohsen Akhgary, Seyed Mehdi Tabatabaee, Mohammad Ghasemi Bromand, Dr Mohammad Aghazadeh Amiri, Ozra Ramazankhani
    Background And Aim
    Atrial Fibrillation is one of the most common arrhythmias. Most statistical analyses had been performed on intra atrial electrocardiograms while, diagnosis of this disorder is made more commonly by use of surface electrocardiogram. The aim of this study was to investigate the abnormality of the electrical system of the heart by using the 12-lead ECG.
    Materials And Methods
    The 12-lead ECGs of 5 patients with atrial fibrillation and that of a healthy subject were studied for 2.5 minutes and compared with each other.
    Results
    our study showed that in both normal and abnormal hearts, (V1, V2, V3), (V4, V5, V6), (I, II, III) and (aVR, aVF, aVL) were correlated. The correlation between I, II, III leads had no relation to AF whereas correlation between aVR, aVF and aVL decreased in the patients.
    Conclusion
    This study showed that we can consider both focus and reentrant theories acceptable for explanation of electrical behavior of heart in AF patients.
  • محسن اخگری، سید مهدی طباطبایی، محمد قاسمی برومند، محمد آقازاده امیری، عذرا رمضانخانی
    زمینه و هدف
    مطالعات نشان داده است که گلوتامات و دوپامین در اضطراب دخیل می باشند. بعلاوه، برهمکنش بین رسپتورهای دوپامینی و NMDA در زمینه تعدیل برخی رفتارها اثبات شده است. در این مطالعه نقش گیرنده های دوپامینی D2 در رفتار شبه اضطرابی القاء شده با مهار گیرنده های NMDA در موشهای صحرایی نر ویستار بررسی شده است.
    روش بررسی
    موش های صحرایی با تزریق درون صفاقی کتامین هیدروکلراید، بعلاوه زایلزین بیهوش شدند و سپس در دستگاه استریوتاکسی قرار داده شدند. دو کانول در ناحیه هیپوکامپ پشتی قرار داده شد. به تمامی حیوانات قبل از شروع آزمون رفتاری، برای بهبودی یک هفته فرصت داده شد. ماز بعلاوه ای شکل مرتفع برای سنجش رفتارهای شبه اضطرابی مورد استفاده قرار گرفت.
    یافته ها
    تزریق MK801(2 میکروگرم بر موش) به داخل ناحیه CA1 باعث القاء اثرات ضد اضطرابی می شود. تزریق سولپیراید (25/0، 5/0 و 75/0 میکروگرم بر موش) خود اثری بر روی رفتارهای شبه اضطرابی نمی گذارد، اما استفاده از همین دوزهای سولپیراید، پنج دقیقه قبل از دوز مؤثر MK801 اثرات ضداضطرابی MK801 را مهار می نماید.
    نتیجه گیری
    یافته های ما نشان می دهد که ناحیه CA1 هیپوکامپ نقش مهمی در اثرات ضد اضطرابی MK801 دارد و اثرات ضد اضطرابی آنتاگونیست گیرنده های NMDA تا حدودی از طریق گیرنده های D2 هیپوکامپ پشتی میانجی گری می شود.
    کلید واژگان: هیپوکامپ پشتی, MK801, سولپیراید, اضطراب, ماز بعلاوه ای شکل مرتفع
    Dr Mohsen Akhgary, Seyed Mehdi Tabatabaee, Mohammad Ghasemi Bromand, Mohammad Aghazadeh Amiri, Dr Ozra Ramazankhani
    Background And Aim
    Different studies have indicated that glutamate and dopamine are involved in producing anxiety. Furthermore, interaction between NMDA and dopamine receptors has been demonstrated in the modulation of some behaviors. In the present study, the role of dopaminergic D2 receptor in producing anxiety-like behavior induced by inhibition of NMDA receptors was investigated in male wistar rats.
    Materials And Methods
    Rats were anesthetized with intra-peritoneal injection of ketamine hydrochloride, plus xylazine and then placed in a stereotaxic apparatus. Two stainless-steel cannuale were placed in the CA1 region of hippocampus. All animals were allowed to recover for one week before beginning behavioral test. The elevated plus maze test was used to test anxiety-like behaviors.
    Results
    The results of this study showed that intra-CA1 injection of MK801 (2 µg/rat) induced anxiolytic effects. Intra-CA1 injection sulpiride (0.25, 0.5 and 0.75 µg/rat) by itself had no effect on anxiety-like behaviors, but administration of the same doses of sulpiride 5 mins before injection of the effective dose of MK801 (2 µg/rat, intra-CA1) inhibited anxiolytic effects of MK801.
    Conclusion
    The results indicated that CA1 region of hippocampus have an important role in anxiolytic effects of MK801 and anxiolytic effect of NMDA receptors antagonist is at least partly mediated via D2 receptors of the dorsal hippocampus.
  • عذرا رمضانخانی، محسن اخگری، سید مهدی طباطبایی، محمد قاسمی برومند، محمد آقازاده امیری
    زمینه و هدف
    بتا تالاسمی یکی از شایع ترین بیماری های ژنتیکی در ایران است و بیش از دو میلیون حامل بتا تالاسمی در ایران وجود دارد. شناسایی جهش های ژن بتاگلوبین برای برنامه های تشخیصی و مدیریتی معین مانند تشخیص پیش از زایمان بیماری بتاتالاسمی ضروری است. در کشور ما روش PCR-ARMS(PCR-amplification refractory mutation system) بطور گسترده برای شناسایی جهش های ژن بتا گلوبین استفاده می شود.
    روش بررسی
    در این مطالعه کاربرد روش PCR-SSCP (PCR-single strand conformation polymorphism) در شناسایی جهش های بتا تالاسمی توضیح داده می شود. در بیمارانی که جهش های آنها قبلا با توالی یابی تایید شده بودند، حدود 281 جفت باز حاوی اگزون یک ژن بتا گلوبین با روش PCR تکثیر گردید. 5/2 میکرولیتر محصول واکنش PCRرا مطابق تکنیک SSCP در ژل اکریل آمید الکتروفورز و باندها با رنگ آمیزی نیترات نقره آشکار شدند. هفت جهش و یک پلی مورفیسم با این تکنیک بررسی شد.
    یافته ها
    مشخص گردید الگوی حرکت تک رشته ای ها کاملا متفاوت با همدیگر و با نمونه کنترل بود.
    نتیجه گیری
    تکنیک PCR-SSCP می تواند نیاز ما را برای توالی یابی مستقیم DNA ژنومی کاهش داده و در کشورهای در حال توسعه که بیماری های هموگلوبینی ژنتیکی بالا و منابع مالی کم است مفید باشد.
    کلید واژگان: تالاسمی, SSCP, ژن بتا گلوبین
    Dr Ozra Ramazankhani, Mohsen Akhgary, Dr Seyed Mehdi Tabatabaee, Mohammad Ghasemi Bromand, Mohammad Aghazadeh Amiri
    Background And Aim
    β-thalassemia (β-thal) is one of the most prevalent hereditary diseases in Iran. There are more than two million carriers of β-thal in Iran. Detection of the beta globin gene mutations is necessary for a definitive diagnostic and management plan such as prenatal diagnosis of β-thalassemia. In our country, the PCR-Amplification Refractory Mutation System (PCR-ARMS) has been frequently used for detection of beta globin gene mutations.
    Material And Methods
    Here, we used the PCR-single strand conformation polymorphism (PCR-SSCP) assay for detection of mutations of beta globin gene. In the patients with confirmed mutations, we amplified 281base pairs containing exon of one of a beta globin gene by PCR. Based on SSCP technique 2.5 µl of the reaction products appeared in polyacryamide gel electrophoresis and the bands were visualized by silver staining. Seven mutations and one polymorphism were evaluated by PCR-SSCP assay.
    Results
    The results of this study demonstrated that the patterns of mobility of single strands were different from each other and those of control sample.
    Conclusion
    Our study showed the PCR-SSCP technique can meet the need for direct genomic sequencing of DNA and could be applied in the developing countries where financial resources are limited but genetic hemoglobin disorders are highly prevalent.
  • محسن اخگری، سید مهدی طباطبایی، محمد قاسمی برومند، محمد آقازاده امیری، عذرا رمضانخانی
    زمینه و هدف
    آرد گندم یک ذره آلی پیچیده محسوب می شود و شامل گستره متنوعی از اجزاء آلرژی زا و آنتی ژنیک بوده و کارگران شاغل در کارخانه های تولید آرد در مواجهه با این عوامل قرار دارند. مواجهه با ذرات آرد گندم می تواند منجر به عوارض ریوی با شدت و ماهیت متفاوت از علایم تحریکی ساده تا رینیت آلرژیک و آسم شغلی شود. هدف از این پژوهش سنجش میزان تراکم ذرات قابل استنشاق آرد در هوای تنفسی و میزان گلیادین ذرات آرد بعنوان یکی از آلرژن های مهم و تعیین ارتباط بین میزان تراکم ذرات قابل استنشاق آرد و تراکم گلیادین در هوای استنشاقی کارگران می باشد.
    روش بررسی
    طی یک مطالعه توصیفی- تحلیلی تعداد 64 نمونه از هوای استنشاقی محیط کار کارگران کارخانجات آرد استان همدان بوسیله پمپ های استاندارد نمونه برداری هوا تهیه گردید. میزان ذرات قابل استنشاق هوای منطقه تنفسی کارگران به روش وزن سنجی و سنجش میزان گلیادین موجود در ذرات گرد و غبار به روش الایزا صورت گرفت.
    یافته ها
    میزان میانگین ذرات قابل استنشاق هوای منطقه تنفسی کارگران در کلیه کارخانجات تحت مطالعه بیش از حد مجاز بوده (1.64 4.68 mg/m3) و ارتباط مستقیم معنی داری بین میزان ذرات گرد و غبار و محتوای گلیادین آنها مشاهده گردید (R2 = 0.708، p<0.05). علاوه بر این مشخص گردید که توزیع تراکم ذرات قابل استنشاق و میزان آلرژن گلیادین در ایستگاه های کاری مختلف، متفاوت بوده و در بخش کیسه گیری آرد از حداکثر میزان برخوردار است.
    نتیجه گیری
    مطالعه حاضر نشان داد که میزان تراکم ذرات قابل استنشاق در کلیه کارخانجات تولید آرد استان همدان بیش از حد مجاز (0.5 mg/m3) بوده و کارگران شاغل در واحدهای کیسه گیری آرد بیش از دیگر کارگران در معرض مواجهه با هوای تنفسی آلوده قرار داشته و گلیادین بیشتری را نیز در محیط کار خود تنفس می نمایند.
    کلید واژگان: مواجهه, آنتی ژن, آرد, گلیادین
    Dr Mohsen Akhgary, Seyed Mehdi Tabatabaee, Mohammad Ghasemi Bromand, Dr Mohammad Aghazadeh Amiri, Ozra Ramazankhani
    Background And Aim
    Wheat flour is a complex organic particle containing an array of different allergic and antigenic components. Exposure to flour dust may result in a variety of respiratory problems such as allergic responses, occupational asthma and allergic rhinitis. The aim of the present study was to assess the concentration of inhalable dust and gliadin of flour dust as an important wheat flour allergen and to determine the relationship between concentrations of flour dust and that of gliadin in the air breathed by the workers in different workstations of wheat flour mill factories.
    Materials And Methods
    This was a cross-sectional descriptive study. 64 air samples were collected by means of universal air sampling pumps. Inhalable flour dust density was measured by gravimetric method and flour dust gliadin concentration was determined by enzyme linked immunosorbent assay (ELISA).
    Results
    The mean flour dust density was higher than that of permissible limit in all wheat flour mill factories (1.64 4.68 mg/m3) and showed a significant positive relation with gliadin concentration (R2 = 0.708, p<0.05) in all factories. In addition, Inhalable dust density and gliadin concentration have been different in different stations of the factories and were highest in flour packing workstation.
    Conclusion
    This study revealed the density of Inhalable flour dust had been higher than the level of permissible limit (0.5 gr/m3) and the workers in Hamadan flour mills are exposed to a dangerous level of flour dust, and inhale a high level of gliadin in all flour packing unites of the factories in Hamedan.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال