به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

mohammad hasan davazdahemami

  • Sepideh Batebi, Abbas Masjedi Arani, Mahdi Jafari, Amir Sadeghi, Mohsen Saberi Isfeedvajan, MohammadHasan Davazdah Emami
    Background

    Functional dyspepsia is characterized by a set of symptoms in the upper gastrointestinal tract due to an underlying organic cause and is one of the common causes of patients ’visits to gastroenterologists. A few researches have been conducted on the effectiveness of psychotherapy with respect to the psychological components of these patients. Therefore, the purpose of this study is to investigate the effect of metacognitive therapy on emotional processing components of these patients.

    Materials and Methods

    In this study, 40 patients with dyspeptic symptoms were recruited after medical examination by gastroenterologists, performing H.Pylori test and undergoing endoscopy. Moreover, 20 of the patients were randomly assigned to a group for metacognitive therapy and another 20 to the control group. The Baker's emotional processing questionnaire was used at pre-treatment, post-treatment and three months after treatment for evaluating changes in patients' emotional processing styles. Finally, repeated measures analysis of variance was employed for data analysis by using SPSS 19.

    Results

    The research data that was obtained by repeated measures analysis of variance indicated statistically significant differences in three emotional processing scales in metacognitive therapy group compared to the control group at pre-treatment, post-treatment and three months after treatment.

    Conclusion

    Compared to the control group, the metacognitive therapy of functional dyspepsia patients was more effective in the short-and long-term for coping with difficulty in emotional recognition and experience, difficulty in emotional control and expression as well as inadequate emotional processing.

    Keywords: Metacognitive therapy, Functional dyspepsia, Emotional processing, Controlled trial
  • سعید محمدی، سمانه سلطان آبادی، مریم ادیبی، محمد نوری*، محمدحسن دوازده امامی

    هدف این پژوهش تعیین نقش واسطه ای شفقت خود و تمایز خود در رابطه بین سبک های دلبستگی و بهزیستی روانشناختی در نوجوانان بی سرپرست و بدسرپرست بود. این پژوهش از نوع همبستگی با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. در این پژوهش 200 نفر از نوجوانان بی سرپرست و بدسرپرست تحت پوشش سازمان بهزیستی به روش دردسترس انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با پرسشنامه دلبستگی بزرگسال (کولینز، 1990)، مقیاس بهزیستی روان شناختی (ریف، 1989)، مقیاس شفقت خود ریس (ریس، 2011) و پرسشنامه تمایز خود (دریک، 2011) انجام شد. برای بررسی پیش فرض های آماری و آزمون فرضیه های پژوهش از آزمون های تحلیل واریانس، ضریب همبستگی و شاخص های برازش تحلیل مسیر و برای سنجش معنادار بودن اثر متغیر واسطه ای از آزمون سوبل استفاده شده است. شفقت خود و تمایز خود اثر منفی دلبستگی اضطرابی بر روی بهزیستی روانشناختی را کاهش داد (05/0>P). همچنین شفقت خود نیز اثر منفی دلبستگی اجتنابی بر روی بهزیستی روانشناختی را کاهش داد (05/0>P). اما اثر تمایز خود در رابطه بین دلبستگی اجتنابی و بهزیستی روانشناختی معنادار نبود (064/0>P).. نتایج نشان داد با افزایش دلبستگی اضطرابی و اجتنابی، بهزیستی روانشناختی کاهش یافت. شفقت خود و تمایز خود با کاهش اثر منفی دلبستگی اضطرابی بر بهزیستی روانشناختی یک نقش میانجی معنادار دارند. شفقت خود با کاهش اثر منفی دلبستگی اجتنابی، بهزیستی روانشناختی را افزایش می دهد. همچنین با اینکه تمایز خود نیز با کاهش اثر منفی دلبستگی اجتنابی، بهزیستی روانشناختی را افزایش می دهد اما این اثر معنادار نیست.

    کلید واژگان: سبک های دلبستگی, بهزیستی روانشناختی, شفقت خود, تمایز خود
    Saeed Mohammadi, Samaneh Soltanabadi, Maryam Adibi, Mohammad Noori*, MohammadHasan Davazdahemami

    The aim of this study was to determine the mediating role of self-compassion and self-differentiation in the relationship between attachment styles and psychological well-being in adolescents. This research was a correlational study by using structural equation modeling. In this study, 200 Orphan and bad parenting adolescents under the patronage of the Welfare Organization were selected by convenient sampling method from June 23 to August 6, 2016. Data collection tools are the Adult Attachment Scale (Collins, 1990), Psychological Well-being Scale -short form (Rayf, 1989), Self-Compassion Scale (Raes, 2011), and short-form of Self-Differentiation Scale (Drake, 2011). To test the statistical assumptions and research hypotheses, analysis of variance, correlation coefficient and path analysis fit indices, and Sobel test was used to measure the significance of the effect of the mediator variable. Self-compassion and self-differentiation decreased the negative effect of anxiety attachment on psychological well-being (P<0.05). Also, self-compassion decreases the negative effect of anxious attachment on psychological well-being (P<0.05). But the effect of self-diffrentiation in the relationship between avoidant attachment and psychological well-being was not significant (P<0.064). The results showed psychological well-being was decreased when anxious and avoidant attachment increased, Self-compassion and self-differentiation with decrease negative effect anxious and avoidant attachment on psychological well-being had a mediator role significant. Self-compassion increase significantly psychological well-being by reducing the negative effect of avoidant attachment. Although self-differentiation also increases psychological well-being by reducing the negative effect of avoidant attachment, this effect is not significant.

    Keywords: Attachment Styles, Psychological Well-being, Self-compassion, Self-differentiation
  • فرزانه نصیری، زهره کشاورز*، محمدحسن دوازده امامی، سعید کریم خانی زندی، ملیحه نصیری
    پیش زمینه و هدف
    سرطان پستان در بسیاری از کشورهای جهان و در ایران یکی از سرطان های شایع می باشد که باعث کاهش خودکارآمدی می شود. مطالعه حاضر باهدف تعیین اثربخشی مراقبت معنوی بر خودکارآمدی زنان مبتلا به سرطان پستان در مراکز منتخب شهر قم در سال 1396 انجام شده است.
    مواد و روش کار
    این مطالعه تجربی در سال 1396 بر روی 40 نفر از زنان مبتلا به سرطان پستان در مراکز منتخب شهر قم انجام شد. افراد به صورت تصادفی در دو گروه مداخله (20 نفر) و کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. برای گروه مداخله 6 جلسه مراقبت معنوی (هفته ای یک جلسه و هر جلسه به مدت 90 دقیقه) اجرا شد. پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران به عنوان ابزار استفاده شد، که افراد موردپژوهش قبل از شروع مداخله، بلافاصله بعد از پایان مداخله و دو ماه بعد از پایان مداخله پرسشنامه ها را تکمیل کردند و داده ها با استفاده از نرم افزار آماری spss نسخه 21 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    بر اساس نتایج مطالعه گروه های مورد بررسی دارای ویژگی جمعیت شناختی و زمینه ای یکسانی بودند. تفاوت معنی داری در میانگین نمره خودکارآمدی بلافاصله و دو ماه بعد از انجام مداخله (01/0)، در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل دیده شد. میزان تاثیر برابر با 1/40 درصد می باشد.
    بحث و نتیجه گیری
    آموزش مراقبت معنوی بر خودکارآمدی در زنان مبتلا به سرطان اثربخش بوده است. لذا طراحی و اجرای چنین برنامه هایی به صورت گسترده تر و بر اساس نیازهای آموزشی و حمایتی بیماران پیشنهاد می گردد.
    کلید واژگان: مراقبت معنوی, خودکارآمدی, سرطان پستان
    Farzaneh Nasiri, Zohre Keshavarz*, Mohammadhasan Davazdahemami, Saeed Karimkhanizandi, Malihe Nasiri
    Background & Aims
    Breast cancer is one of the common cancers in many countries and in Iran that reduces self-efficacy. The aim of this study was to determine the effectiveness of spiritual care on self-efficacy of women with breast cancer.
    Material & Methods
    This experimental study was carried out on 40 women with breast cancer in 2017 in selected centers of Qom. They were randomly divided into two groups of intervention (n=20) and control (n = 20). For the intervention group, six sessions of spiritual care (one session in a week and each session for 90 minutes) were performed. Demographic information and general self-efficacy questionnaire of Sherer et al. were utilized for data collection. The subjects completed the questionnaires before the intervention, immediately after the intervention and two months after the intervention. Data were analyzed using the SPSS software version 21.
    Results
    According to the results of the study, the groups had the same demographic and underlying characteristics. There was a significant difference between the intervention group and control group in the mean score of self-efficacy immediately and after the intervention. The effect level was 40.1%.
    Conclusion
    Therefore, spiritual care education affected the self-efficacy in women with cancer. The design and the implementation of this program based on the educational and supportive care needs of patients.
    Keywords: spiritual care, self-efficacy, breast cancer
  • مجتبی تاشکه، محمدحسن دوازده امامی*، مریم بختیاری، مهدی جعفری
    مقدمه
    هدف مطالعه حاضر مقایسه عدم تحمل بلاتکلیفی و دشواری در تنظیم هیجان در افراد مبتلابه اضطراب اجتماعی و بدریخت انگاری بدن بود.
    روش
    پژوهش از نوع علی مقایسه ای بود. از بین مراجعه کنندگان به درمانگاه گوش و حلق و بینی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تعداد 65 نفر که در پرسشنامه فوبی اجتماعی نمره بالای خط برش گرفتند و 65 نفر که در پرسشنامه شکل بدن نمره بالای خط برش گرفتند به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و حجم نمونه با استفاده از نرم افزار G POWER تعیین شد. تمامی شرکت کنندگان به وسیله پرسشنامه شکل بدن (BSQ-34) ، پرسشنامه فوبی اجتماعی (SPIN) ، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (DERS) و مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی (IUS) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون های t و تحلیل واریانس تحلیل شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که افراد مبتلابه اضطراب اجتماعی سطح بالاتری از عدم تحمل بلاتکلیفی را نسبت به گروه بدریخت انگاری تجربه می کنند، همچنین دو گروه در دشواری های تنظیم هیجان تفاوت معنادار داشتند.
    نتیجه گیری
    بدریخت انگاری بدن و اضطراب اجتماعی ازنظر عدم تحمل بلاتکلیفی و دشواری در تنظیم هیجان باهم متفاوت بودند. این پژوهش نشان داد که بدریخت انگاری و اضطراب اجتماعی دارای ویژگی های متفاوتی هستند و این امر نیز در تشخیص و درمان آن ها حائز اهمیت است.
    کلید واژگان: اضطراب اجتماعی, بدریخت-انگاری بدن, دشواری در تنظیم هیجان, عدم تحمل بلاتکلیفی
    M. Tashke, mohammad hasan davazdah emami *, maryam bakhtiyari, mahdi jafari
    Objective
    The aim of this study was Comparision of intolerance of uncertainty and difficulties in emotion regulation in individuals with Body Dysmorphic and Social Anxiety.
    Method
    the study design was causal-comparative. using convenient sampling method and G-Power software, 65 people with scores higher than cutoff in SAD questionanire and 65 people with scores higher than cutoff in BDD questionanire were selected from patients who were referred to Otolaryngology clinic of Taleghani Hospital of Shahid Beheshti University of Medical Sciences. All participants assessed by Body Shape Questionnaire (BSQ-34), Social Phobia Inventory (SPIN), Difficulty in Emotion Regulation Scale (DERS) and Intolerance of Uncertainty Scale (IUS). Data were analyzed by t-test and analysis of variance tests.
    Result
    results indicated that people with Social Anxiety Disorder experience higher levels of intolerance of uncertainty than BDD people. Also, there was a significant difference between two groups in term of difficulties in emotion regulation.
    Conclusion
    Social Anxiety Disorder and Body Dysmorphic Disorder were different in term of intolerance of uncertainty and difficulties in emotion regulation. This study indicated that Social Anxiety Disorder and Body Dysmorphic Disorder have different features, which is important in the diagnosis and treatment of them.
    Keywords: social anxiety, body dysmorphic, difficulties in emotion regulation, intolerance of uncertainty
  • محمدحسن دوازده امامی، امیرمحسن راه نجات، یاسر بولاغی، محسن احمدی طهورسلطانی، امیرسام کیانی مقدم
    زمینه و هدف
    حالات هیجانی منفی و مثبت، وسوسه و اضطراب، از مهم ترین عوامل خطر اعتیاد می باشند. مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش مهارت نظم جویی هیجان مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیک (Dialectical behavior therapy یا DBT) بر وسوسه و اضطراب افراد مبتلا به سوء مصرف مواد انجام شد.
    مواد و روش ها
    این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و همراه با گروه شاهد بود. نمونه ها (28 نفر) به روش در دسترس از میان سوء مصرف کنندگان مواد در مراکز ترک اعتیاد شهر اهواز، بر اساس مصاحبه بالینی انتخاب شدند. سپس به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و شاهد تقسیم بندی شدند. هر دو گروه مراحل ترک و سم زدایی را سپری کردند. گروه آزمایش طی 10 جلسه تحت آموزش مهارت نظم جویی هیجان مبتنی بر DBT قرار گرفتند، اما گروه شاهد هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با استفاده از پرسش نامه اطلاعات جمعیت شناختی، پرسش نامه عقاید وسوسه انگیز و پرسش نامه اضطراب Beck (Beck Anxiety Inventory یا BAI) جمع آوری گردید.
    یافته ها
    تفاوت معنی داری بین دو گروه آزمایش و شاهد از لحاظ میزان اضطراب و وسوسه وجود داشت (001/0 > P برای هر دو). به عبارت دیگر، میزان اضطراب و وسوسه در گروه آزمایش نسبت به پیش آزمون و گروه شاهد، به طور معنی داری کاهش یافت.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج می توان گفت که مداخلات آموزشی نظم جویی هیجان مبتنی بر DBT، روش درمانی مناسبی برای دانشجویان در جهت کاهش علایم اضطراب و وسوسه سوء مصرف کنندگان مواد می باشد.
    کلید واژگان: رفتار درمانی, سوء مصرف مواد, اضطراب, نظم جویی هیجان, وسوسه
    Mohammad Hasan Davazdah-Emami, Amir Mohsen Rahnejat, Yaser Bolaghi, Mohsen Ahmadi-Tahorsoltani, Amir Sam Kianimoghadam
    Aim and
    Background
    Negative and positive emotional states, temptation, and anxiety are among the most important risk factors for addiction. This research aimed to study the effect of dialectical behavior therapy (DBT)-based emotional management training on anxiety and temptation in patients with drug abuse.
    Methods and Materials: This was an experimental research with pretest/posttest method and control group. To select the sample, the available sampling method was used. Among patients with substance abuse in addiction treatment centers in Ahwaz City, Iran, based on clinical interviews, 28 were selected. They were randomly divided into two equal groups of experimental and control. Both groups passed the leaving and detoxification steps. The experimental group received 10 sessions of dialectical behavior therapy-based emotional management training, but the control group did not receive any intervention. The research tools were demographic questionnaire, Craving Believes Questionnaire (CBQ), and Beck Anxiety Inventory (BAI).
    Findings: After the intervention, there were significant differences between experimental and control groups regarding anxiety and temptation (P
    Conclusions
    The current study indicated that dialectical behavior therapy-based emotional management training would be an appropriate treatment for university students in order to decrease the symptoms of anxiety and temptation in those with drug abuse.
    Keywords: Behavior therapy, Drug abuse, Anxiety, Emotional adjustment, Craving
  • میثم نیک دانش، محمدحسن دوازده امامی *، محمد اسماعیل قیداری، مریم بختیاری، ابوالفضل محمدی
    پیش زمینه و هدف
    هدف این پژوهش بررسی تطبیقی تنظیم هیجانی، ذهن آگاهی و اضطراب وجودی در بیماران قلبی و افراد سالم می باشد.
    مواد و روش کار
    پژوهش حاضر یک مطالعه پس رویدادی می باشد که به روش مقطعی انجام شده است. در این پژوهش جامعه موردمطالعه کلیه بیماران قلبی عروقی و همراهان بیماران مراجعه کننده به بیمارستان طالقانی تهران در سال 1395 می باشد. از جامعه ی فوق تعداد 61 بیمار دارای تشخیص بیماری قلبی عروقی به شیوه ی هدفمند انتخاب شدند. گروه افراد سالم (N=63) نیز از همراهان بیماران به صورت در دسترس انتخاب شدند. به منظور آزمون فرضیه پژوهش و برای مقایسه ی بین گروه ها ابتدا ویژگی های مربوط به پارامتریک یا ناپارامتریک بودن داده ها با استفاده از آزمون کولموگروف اسمیرنف موردبررسی قرار گرفت. سپس از آزمون ناپارامتریک یو من ویتنی برای مقایسه ی بین گروه ها استفاده شد. در این پژوهش از پرسش نامه ی ویژگی های جمعیت شناختی، پرسش نامه دشواری در تنظیم هیجان (DERS)، پرسش نامه پنج وجهی ذهن آگاهی بائر (FFMQ) و پرسش نامه اضطراب وجودی گود (EAI) استفاده شد.
    یافته ها
    یافته های پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری در دو گروه بیماران قلبی-عروقی و افراد سالم در هر سه متغیر پژوهش (تنظیم هیجانی، ذهن آگاهی و اضطراب وجودی) وجود دارد.
    بحث و نتیجه گیری
    تنظیم هیجانی، ذهن آگاهی و اضطراب وجودی از عوامل روان شناختی مهم در اختلالات قلبی عروقی محسوب می شود و باید به نقش آن ها در این اختلالات توجه بیش تری داشت.
    کلید واژگان: بیماری های قلبی عروقی, تنظیم هیجانی, اضطراب وجودی, ذهن آگاهی
    Meysam Nikdanesh, Mohammad Hasan Davazdah Emami *, Mohammad Esmael Gheydari, Maryam Bakhtiyari, Abolfazl Mohammadi
    Background and Aims
    The purpose of this study was to compare emotion regulation, mindfulness, existential anxiety in patients with cardiovascular diseases and healthy individuals.
    Materials and Methods
    In this case-control cross- sectional study, all cardiac patients who had referred to Taleghani hospital in Tehran over the year of 2016 were included. Out of this population, 61 patients with cardiovascular diseases were selected and 63 healthy subjects were selected from among the attendants of the patients. Instruments for collection of data comprised a demographic characteristics questionnaire, Difficult in Emotion Regulation Scale (DERS), five fact mindfulness questionnaire (FFMQ) and Existential Anxiety Inventory (EAI). To test the research hypothesis, Mann-Whitney U was used.
    Results
    There was a significant difference between the two groups, with cardiovascular disease and normal subjects in the emotion regulation, mindfulness and existential anxiety.
    Conclusion
    Emotion regulation, mindfulness and existential anxiety are psychological factors with a potential impact on cardiovascular diseases and their effect is suggested to be taken into account in such disorders.
    Keywords: cardiovascular disease, Emotion regulation, existential anxiety, mindfulness
  • Sayed Abbas Haghayegh, Peiman Adibi*, Mohammad Hasan Davazdahemami
    Background
    This research aimed to determine the efficacy of emotion focused therapy on quality of life and sleep problems of IBS patients.
    Materials And Methods
    In this research 52 IBS patients who met this diagnosis, according the Rome II criteria, were selected and assigned to two experimental and control groups with 26 IBS patients in each group. The emotion focused therapy according Greenberg''s manual- was conducted in 8 weekly sessions in the clinic of gastroenterology in Isfahan. The questionnaires of quality of life and sleep problems were completed as the pretest, post-test and follow-up.
    Results
    Results of multivariate analysis of variance s shows that emotion focused therapy has been significant effect in reduction of post-test mean scores of quality of life, beginning of sleep and wake-up and follow-up mean scores of wake-up (p<0. 05).
    Conclusion
    Emotion focused therapy could be useful to improvement of psychological status of IBS patients, but It seems to needs to probing more emotional experiences for more persistent effects.
    Keywords: Emotion Focused Therapy, Irritable Bowel Syndrome, Quality of Life, Sleep Problems
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال