به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

mohammad kazem kahdouei

  • محمدرضا وصال، محمدکاظم کهدویی*

    لغز، چیستان و معما از دیرباز مورد توجه غالب گویندگان فارسی زبان بوده اند؛ یکی از شاعرانی که توجه خاصی به این امر داشته و به قولی، از نخستین کسانی بوده است که با جدیت آن را دنبال کرده، مجد همگر (686-607 ه.. ق.) است. وی نمونه‎های قابل توجهی از لغز و چیستان و معما را در قالب‎ها و اوزان مختلف شعری سروده و با به کار‎بردن انواع صناعات ادبی و برخی از شگردهای معماپردازی و... ، نوآوری‎هایی عرضه داشته که باعث شده است به عنوان طلایه دار معماسرایان بعد از خود شناخته شود. از نوآوری‎های او، می توان به معماهایی که با لغز تلفیق شده‎اند، اشاره کرد. در هیچ یک از تاریخ‎واژه ها (ماده‎تاریخ‎ها)ی وی، ماده‎تاریخ معمایی مشاهده نمی‎شود. این امر بیانگر آن است که در قرن هفتم، سرودن ماده‎تاریخ معمایی، آنگونه که در قرون بعد توجه برخی از شاعران را به خود معطوف داشته، رایج نبوده است.جستار حاضر به بررسی محتوا و ساختار لغز، چیستان و معما در اشعار مجد همگر اختصاص دارد که در آن، ابتدا مباحثی درباره سیر لغز و معما و بیان پیشینه آنها در شعر فارسی مطرح گردیده، آنگاه با روش‎ تحلیلی - توصیفی کاربرد این دو مقوله ادبی، همچنین شگردها و شیوه‎های شاعر در سرودن لغز و معما در شعر وی بررسی شده است.

    کلید واژگان: لغز, چیستان, معما, ماده‎تاریخ, مجد همگر, نقد ادبی
    Mohammadreza Vesal, Mohammadkazem Kahdouei *

    Riddle or enigma is a specific genre that has attracted the attention of many Persian composers since old times. The present research deals with the content and structure as well as the formulation of this element in the poems of Majd Hamgar (607-686 A.H) as one of the eminent poets of Yazd during the 7th century. At first, we discussed the function of riddle and enigma and their background in the Persian poetry. Then, based on library research through a descriptive-analytic method, the use of this literary genre is explored in Majd Hamgar’s poetry, and the ways of creating riddles are detected. The results of the research show that the poet has some outstanding samples of riddles and enigmas composed through different poetic forms and meters. Majd Hamgar has displayed so much innovation that it makes him a pioneer of riddle writing and a model for the later poets. Among these innovations, one can point to riddles incorporated with enigma. In his chronographs, however, no riddle can be seen, indicating the rare cases of making this kind of chronographs.

    Keywords: Riddle, Enigma, chronograph, Majd Hamgar, literary criticism, 7th century poetry
  • زهرا کریم زاده، کاظم مهتدیانی*، محمدکاظم کهدویی

    وصف، یکی از موثرترین و اصلی ترین بخش های شعر است که نمود آن در آثار حماسی، به دلیل پیوند ناگسستنی با آن، بیشتر احساس می شود. هنر شاعر، با تصویر آفرینی هایی که با استفاده از قدرت خلاقیت و ذهن توانمند خود با توجه به امکانات زبانی و بیانی صورت می دهد، آشکار می گردد. از این جهت، بررسی این مقوله، در شعر شاعران، بویژه حماسه سرایان، حایز اهمیت است. خداوندنامه سروده صبای کاشانی (ف.1238ه.ق.) از جمله حماسه های دینی است که وصف های بسیاری در آن به کاررفته است. انعکاس این موضوع در خداوندنامه، بیانگر میزان آگاهی و توجه فراوان صبا به مساله وصف است و البته، مهارت و دقت کم نظیر او در کاربرد این عنصر را نشان می دهد. وصف های صبا، همه رنگ حماسی دارند و با صحنه های رزمی آن اثر، متناسب هستند. صبا، از انواع مختلف وصف در این اثر ارزشمند خود استفاده کرده است. این وصف ها، هم جنبه عینی دارند هم ذهنی. در این مقاله، به جنبه های مختلف وصف های صبا در خداوندنامه از منظر «دستور زبان» و چگونگی تصویر آفرینی او در ارتباط با اشخاص، طبیعت، میدان نبرد، موقعیت های بزمی و رزمی، پرداخته می شود.

    کلید واژگان: وصف, خداوندنامه, صبای کاشانی, تصویرآفرینی
    Zahra Karimzadeh, Kazem Mohtadiani *, MohammadKazem Kahdouei

    Description is a major and effective part of poetry. Its role is more obvious in epic works because of its unbreakable bond with this genre. A poet can show his art by imagery, through creativity and by the use of specific language features. In this regard, analyzing description as a feature in poetry, especially in epics, is important. Khodavand Nameh is a religious epic in which many descriptions are used. This shows the great awareness and attention of Saba, the author, to description as well as his ability and accuracy in the use of this technique. All of Saba's descriptions are of an epic type related to martial scenes. His descriptions are both objective and subjective. He has applied various adjectives in his work. In this article, Saba's descriptions are analyzed from different points of view such as grammar and imagery of persons, nature, battles, and lyrical and martial situations.

    Keywords: Description, Khodavand Nameh, Saba Kashani, imagery
  • پریسا سلطانی، محمدکاظم کهدویی*، محمد خدادادی
    رامایانا، کهن ترین حماسه هندی است که توسط والمیکی، به زبان سانسکریت، بین قرون 5 تا 3 ق.م. سروده شده و بعدها به صورت منظوم و منثور، به زبان فارسی، برگردانده شده است. گرچه در نگاه نخست، این داستان حماسی می نماید؛ ولی سرشار از آموزه های اخلاقی و مضامین عرفانی است. مفاهیم عرفان نظری شامل: وحدت وجود، تجلی و انسان کامل در نسخه های چهارگانه رامایانا، به وفور یافت می شود که نیاز به بررسی و واکاوی دارد. پدیدآورندگان حماسه های فارسی رامایانا، در پردازش مفاهیم عرفان نظری، علاوه بر بهره گیری از عرفان هندو، از عرفان اسلامی نیز استفاده کرده و تحت تاثیر محیط جغرافیایی هند در زمان سلطنت فرمانروایان گورکانی، به طرح مباحثی در خصوص حماسه های فارسی رامایانا پرداخته اند که از صلح و آشتی، میان عرفان هندو و اسلامی حکایت می کند. در این پژوهش، به بررسی و کاربرد مفاهیم ذکر شده در ترجمه های رامایانا پرداخته و جایگاه عرفان اسلامی و اندیشه های هندوئیزم، نموده خواهد شد.
    این پژوهش به روش کتابخانه ای، انجام می گیرد، و ابتدا مقدماتی درباره مباحث عرفان نظری مورد نظر، طرح، و سپس جلوه های عرفان نظری از دل آثار مذکور، استخراج و بررسی می شود.
    کلید واژگان: حماسه فارسی رامایانا, عرفان اسلامی, هندوئیزم, مبانی نظری, اسطوره
    Parisa Soltani, Mohammadkazem Kahdouei *, Mohammad Khodadadi
    Ramayana is the oldest Indian epic composed between 3-5 centuries B.C. and later has been restored to Persian through the composed Sanskrit text in both verse and prose forms by Valmiki. Although at first glance this story looks epic, but it''s overfilled with moral teaching and mystical contents. Theoretical mysticism concepts including: pantheism, manifestation and the perfect man are found plentifully in all four versions quadruple of Ramayana, and are due to be surveyed there is need to investigation.Persian authors of Ramayana, in processing the theoretical mysticism concepts, in addition to utilization of the Hindu mysticism, have used Islamic mysticism. Also affected by India geographical environment during dominion of Gurkani rulers, they have posed discussions on Persian epics of Ramayana that express the peace and reconciliation between Hindu and Islamic mysticism. In this research, investigation of the mentioned concepts in translations of Ramayana will be studied and the position of mysticism and Hinduism ideas will be shown.
    This research will be a library study and at first, introduces theoretical mysticism discussions and then the effects of theoretical mysticism will be extracted from and checked within the mentioned works.
    Keywords: Persian Epic Ramayana, Islamic Mysticism, Hinduism, Fundamentals of Theoretical, Myth
  • میلاد جعفرپور *، محمدکاظم کهدویی، محمدرضا نجاریان، نفیسه ایرانی
    این پژوهش با هدف تبیین جایگاه و تاکید بر اهمیت شناخت حماسه بطال نامه در ادب فارسی، نخست به معرفی کوتاهی از این حماسه، موضوع و پهلوان بنام آن پرداخته است؛ سپس سابقه حضور بطال نامه در ادب ترکی، تازی و فارسی بررسی و کارنامه ای از مشخصات نسخه های پرشمار و چندگانه بطال نامه تشریح می شود. در ادامه درباره راوی احتمالی این حماسه سخن به میان آمده است و در بخش پایانی، نسخه فارسی این روایت، معرفی و برخی ویژگی های آن تحلیل می شود.
    کلید واژگان: بطال نامه, نسخه شناسی, حدود داستانی, راوی, نسخه فارسی, ویژگی های زبان شناختی
    Milad Jafarpour *, Mohammadkazem Kahdouei, Mohammadreza Najarian, Nafiseh Irani
    This article, in order to depict the value and emphasize on the necessity of cognition about the epic of Battālnāmeh in Persian literature, first introduces this epic, its theme and its famous hero and then studies the attendance history of seyyid Battāl in Turkish, Arabic, and Persian literature and deliverers a list of various and multilingual manuscripts of this epic. In the following part, the paper talks about the possible narrator of this epic and in the final part, it introduces the Persian manuscript of Battālnāmeh and explains some special features of this manuscript.
    Keywords: Batt?ln?meh, Codicology, Storied Boundaries, Narrator, Persian Manuscript, Linguistic Features
  • میلاد جعفرپور، محمدکاظم کهدویی، محمدرضا نجاریان
    ابوطاهر طرسوسی یکی از راویان ادیب و زبان آور ادب فارسی است که تا به امروز با عنوان راوی دو روایت منتشرشده داراب نامه و ابومسلم نامه نامبردار شده است. پیش تر در زمینه هویت تاریخی ابوطاهر و حضور او در دربار سلطان محمود غزنوی فرضیه ای ارائه شد. پژوهش حاضر می کوشد تا برای نخستین بار با به دست دادن شواهد و اسنادی نویافته از روایت دیگر طرسوسی، یعنی نسخه فارسی حماسه قران حبشی، احتمالات دیگری در طول فرضیه نخستین طرح کند. برآیند این مقاله، در سه بخش شاهنامه بزرگ، منار گیتی نما و آبشخورهای دوگانه همراه با ذکر دلایلی چند تحلیل شده است و نتایج این جستار بر حضور ابوطاهر طرسوسی در فاصله تاریخی اواخر سلسله غزنوی تا اواسط سلطنت غوریان دلالت دارد. بنا بر شواهد این مقاله، قران حبشی یکی از آخرین روایت های ابوطاهر طرسوسی بوده و شخصیت قهرمان و عیار آن تبلوری آرمانی از کردارهای سلطان صاحب قران غیاث الدین محمد غوری است که از جانب مادر «حبشی» خوانده می شده است.
    کلید واژگان: ابوطاهر طرسوسی, قران حبشی, شاهنامه بزرگ, منار گیتی نما, غزنویان, غوریان
    Milad Jafarpour, Mohammad Kazem Kahdouei, Mohammad Reza Najarian
    Abu Tāher Tarsusi is one of the literate and eloquent narrators in Persian literature that has been known by two published narratives called, Darabnameh and Abu Moslemnameh. A theory has been given already about his historical identity and assignment to the court of Sultan Mahmud of Ghazni. For the first time, this research has attempted to propose other possibilities during the first theory by newfound documents that obtained from the other Tarsusi’s narrative, called Qeran Habashi. This paper analyzed in three parts of great Shahnameh, Gitinama Minar and twofold sources along stating some reasons and the results of this research indicate the Abu Tāher presence between the ends of the Ghaznavid dynasty to the middle of the Ghurid reign. Based on this article evidences, Qeran Habashi was the last Tarsusi’s work and its hero is another desired and idealized figure of sahib Qeran Sultan deeds, Ghiyāth al-Dīn Mohammad Ghurid, that her mother called him, Habashi.
    Keywords: Abu Tāher Tarsusi, Qeran Habashi, great Shahnameh, Gitinama Minar, twofold sources
  • میلاد جعفرپور، محمدکاظم کهدویی، محمدرضا نجاریان
    فرضیه ی اصلی این جستار، اثبات تمایز و تفاوت موجود میان گونه ی عشق حماسی و غنایی بوده، موضوعی که تا کنون نه در ایران پژوهشی پیرامون آن انجام یافته و نه حتی پژوهندگان چنین تمایزی را در تحقیقات خود مد نظر داشته اند. اکثر قریب به اتفاق تحقیقات هم، پیوسته با دریافتی که از گونه ی عشق مطرح در متون غنایی داشته، بنمایه ی عشق و پیوند را در متون حماسی بررسیده اند. به دلیل فقر پژوهشی موجود در همین بستر، گاه حتی با تکیه بر همین نگرشها، نوع ادبی یک یا چند متن حماسی نیز به نادرستی مشخص شده است. این پژوهش سعی دارد تا با تشریح ابعادی ناگفته از ژرف ساخت گزاره ی عشق و پیوند در متون حماسی، ضمن نمایاندن ویژگی های خاص گونه ی عشق مطرح در متون حماسی، دریافتهای نادرست از نوع ادبی برخی از همین متون را نیز آشکار سازد. لذا در روش پژوهش، پس از در نظر داشتن تعریف جدیدی که از نوع حماسی به دست داده شده، نوزده روایت منظوم و منثور حماسی مورد بازخوانی قرار گرفته و برآیندهای آن به شکل توصیفی و تحلیلی در چهار بخش ارتباط مستقیم عشق با نام و ننگ و نقش این تعامل در آفرینش حماسه، دگردیسی قهرمان حماسه در چهره ی عاشق، پیوند با شاه دخت بیگانه و روایت شناسی گونه ی عشق حماسی ارایه شده است.
    کلید واژگان: گونه ی عشق حماسی, دگردیسی قهرمان, نام وننگ عشق, شاهدخت بیگانه, روایتشناسی عشق, عوامل بسترساز
    Mohammad Kazem Kahdouei, Mohammad Reza Najarian
    The main theory of this study is to point out the existing difference between lyric and epic love. On the one hand، this Issue has not been done in Iran and the other hand the Iranian researchers didn’t pay attention to this subject in their studies. Most of papers study epic love by realization that created from lyric love. Because of this existing deficiency research some surveys relying on these attitudes and incorrectly identified genre of some epic texts. This paper tries to describe some unspoken aspects of love and marriage motif deep structure in epic texts and shows Special features of the Love in epic genre and reveal false realization of some literary genre of these texts as well. Therefore in research Method، after considering a new definition of the epic genre، studied nineteen epic narratives in prose and verse Form and conclusions has been released in four part: direct correlation of love and Validity and Stigma (called in Persian Name Va Nang) and The role of this interaction in the creation of the epic; the epic Hero Transformation in the face of love; Marriage with a foreign princess and epic love Narratology.
    Keywords: kind of epic love, epic Hero Transformation, love's Name Va Nang, foreign princess, epic love Narratology, Underlying factors
  • محمدرضا نجاریان، محمدکاظم کهدویی
    شاهکار رودکی درخمریات قصیده معروف «مادر می» است که یاد ابونواس شاعر عرب را در ذهن زنده می کند؛ اما ابونواس بعد از توصیف انواع گوناگون خمر،عصاره آن، خمره ها،قدم آن،حباب ها،،طعم، رنگ، صفا و بوی آن به وصف شاربین می پردازد. رودکی در بیان آداب شراب و نوع نگاه به شاربان با ابونواس یکسان نیست؛ بلکه در موضوع توالد خمر و ساخت آن و در بسیاری از تفصیلات معانی شباهت میان آنها وجود دارد؛ به عنوان مثال، در اصالت باده ابونواس آن را دختر روزگار می نامد که با وجود زمان به وجود آمده و زمان پدر اوست و در آغاز خلقت خلق شده است. او قدم خمر را به عهد آدم و نوح بر می گرداند و گاه به عهد عاد وثمود. باده او زمان ذی القرنین و موسی را درک کرده است؛ اما از دیدگاه رودکی می ای سالخورده است که پنجاه جامه را کهن کرده باشد.در این مقاله بر آنیم تا پس از ارائه سیر اجمالی خمریه سرایی و وصف خمر،با توجه به صور خیال، به خصوص تشبیه، به مقایسه مضامینی همچون: قوت تاثیر خمر، لطافت باده، تابندگی و نور، حباب های باده، ساقی، جام، مجلس باده،ادب منادمه و...در دیوان رودکی و ابونواس بپردازیم.
    کلید واژگان: رودکی, ابونواس, باده, خمریه, ساقی, جام
    Mohammad Reza Najjarian, Mohammad Kazemkahdouei
    Masterpiece of Roodaki is in a well known Khamryh ode (Anacreontic Verse), "Madar e Mey (Mother of Wine)", which reminds Abu Navas, an Arabic poet; however, Abu Navas describes wine drinkers after considering all types of wines, their extracts, jars, aging, bubbles, tastes, colors and smells. Their resemblance is not in expressing wine customs and the way they look at wine drinkers but in wine fermentation, wine making and many detailed explanation of meanings. For example, on origin of the wine, Abu Navas calls the wine the daughter of the time made due to the time, so the time is its father and it was created from beginning of the creation. He attributes wine aging to Adam and Noah periods and sometimes to Aad and Thamud. His wine has experienced ZvAlqrnyn and Moses times. To Roodaki, it is a very old wine which is very experienced. In the present study, it was tried, representing a glancing view on Khmryh composing (Anacreontic Verse) and wine describing considering forms of imagination specially similie, to compare subjects such as wine effectiveness, its subtlety, radiance and light, wine bubbles, sanctity, cup bearer, wine glass, drinks party, ceremonial, etc in Roodaki's and Abu Nava's poetic works.
  • محمدکاظم کهدویی
    زبان پشتو یا «پختو» یکی از زبان های رسمی کشور افغانستان است که در بخش هایی از آن کشور و نیز قسمت هایی از کشور پاکستان بدان تکلم می کنند. این زبان ویژگی ها و خصیصه ها و شناسه های زبان های ایرانی را در ریشه های خود دارد و از خانواده زبان های هند و آریایی است.شاعران و نویسندگان بزرگی در زبان پشتو رشد و نمو کرده و آثاری از خود به یادگار گذاشته اند که علاوه بر سرودن اشعار پشتو، تقریبا به طور عام، همگان در شعر و ادب فارسی (دری) دستی داشته و آثار خود را در این زبان نیز برجا گذاشته اند که از آن میان می توان به خوشحال خان ختک اشاره کرد. وی به سال 1022 . ق به دنیا آمد و در 1100 از دنیا رفت. او از سرداران قوم ختک بوده و انواع شعر نیز در قالب های مختلف سروده است که بخشی از آن ها نیز فارسی است.با توجه به اشعار فارسی وی، از نظر وزن، قافیه، مضمون، و...، آن را با شعر شاعران پارسی گوی، به ویژه حافظ شیرازی، می توان انطباق داد؛ علاوه بر این، از نظر به کار گیری آیات، احادیث، و مضامین عرفانی و...، می توان مطابقت آن را با شیوه شاعران پارسی گوی، دریافت.
    در این نوشته، ضمن اشاره به زندگی آن شاعر بزرگ، اشعار فارسی وی نیز بررسی خواهد شد و به این مطلب نیز خواهیم پرداخت که آیا اساسا شاعران پشتون، شعر فارسی هم گفته اند یا خیر؟ و آیا این اشعار پارسی پشتون ها را می توان با اشعار دیگر پارسی گویان تطبیق داد یا نه؟
    کلید واژگان: پشتو, فارسی, خوشحال خان, ختک, افغانستان
    Dr. Mohammad Kazem Kahdouei
    Pashtu as one of the official languages of Afghanistan is also spoken in some parts of Pakistan. This language bears many characteristics with Iranian languages in its root it is also categorized as Indian and Aryan languages. Almost all great Pashtu poets have left literary works in Persian; among them Khoshhal Khan Khatak can be mentioned. He was born in 1022 Hejra and died in 1100 Hejra. He was one of the heads of the Khatak tribe who has composed different forms of poetry and some are in Persian. Accordingly his poetry is compared with other Iranian poets especially Hafez from the perspectives of rhyme، rhythm، theme and many others. Moreover، his poetries are compared with other writers in terms of employing the Koranic verses، mystical themes and so forth. The life of the poet، his Persian verses and whether Pashtu poets have also composed Persian poetry or not? can one draw an analogy between Persian poetry by Pashtu poets with that of Persian poets? are the points the paper focuses on.
  • مهدی کمالی، محمدکاظم کهدویی، سیدمحمود الهام بخش
    بیدل دهلوی (1054-1133 ه.ق.) یکی از بلندآوازه ترین شاعران پارسی گوی سرزمین هندوستان و بزرگترین شاعر شاخه هندی سبک مشهور به هندی است؛ اما اشعار او در ایران به قدر کافی نقد و بررسی نشده است.
    وزن یکی از عناصر اصلی شعر و از مهمترین عوامل تاثیرگذاری آن است. بنابراین، در مسیر ارزیابی و نقد شعر، یکی از گامهای اصلی، بررسی کیفیت وزن آن است.
    اغلب بیدل خوانان و بیدل شناسان، غزلهای او را ارزشمندترین محصولات طبعش می دانند. از سوی دیگر، قالب غزل با توجه به پیشینه و ماهیت غنایی اش پیوند عمیقتری با موسیقی دارد و نقش وزن در آن برجسته-تر از دیگر قالبهاست. به همین دلایل، در پژوهش حاضر، وزن غزلهای این شاعر معرفی و با اوزان رایج غزل فارسی و غزل قرن یازدهم مقایسه شده است و خصوصیات وزنی غزلیات او آشکار گردیده که خلاصه آن چنین است:بیدل 2858 غزل را در 32 وزن سروده است که از آن میان، شش وزن پرکاربردتر که 81% کل غزلها را شامل می شود، همان شش وزن پرکاربرد کل غزل فارسی و غزل قرن یازدهم است. بدین ترتیب، بیدل که اشعارش به متفاوت و نامعمول بودن زبانزد است، از نظر وزن بیش از چهارپنجم غزلهایش، تا حد زیادی مطابق معیار و «معمولی» است؛ اما در اوزان نسبتا کم کاربردتر، تشخص ها و نوآوری هایی در کار این شاعر وجود دارد: بیدل در پنج وزن از اوزان بسیار نادر شعر فارسی، از 1 تا 56 غزل، و به یک وزن دیگر نیز که بنا بر شواهد موجود، در شعر کلاسیک فارسی هیچ نمونه شناخته شده ای ندارد، چهار غزل سروده است.
    کلید واژگان: بیدل دهلوی, وزن, غزل, سبک هندی
    Mahdi Kamali Dr. Mohammad Kazem Kahdouei, Dr. Seyyed Mahmoud Elham Bakhsh
    Bidel Dehlavi (1644 A.D./1054 A.H.-1721 A.D./1133 A.H.) was one of the most famous Persian poets of India and the greatest poet in Indian branch of a style well-known as Sabk-e Hendi (Indian Style). However, his poems have not sufficiently been studied in Iran. Meter is one of the basic elements and most effective one in poetry. Therefore, examining the quality of its meter could be one of the basic steps in interpreting and evaluating a poem. Most of Bidel-readers and Bidel-scholars consider his ghazals as the most valuable product of his wit. Furthermore, according to its history and lyrical nature, ghazal pattern has a closer connection with music and the function of meter in ghazal form is more prominent than that of the others. For this reason, in the present study, first the meters of this poet's ghazals have been introduced and then they are compared with current meters of Persian ghazal and those of the eleventh (A.H.) century. Finally, the metrical features of his ghazals are determined as follows: Bidel composed 2858 ghazals in 32 different meters, six of which were the most frequent ones in all Persian ghazals and in the eleventh (A.H.) century. In this way, Bidel, whose poems are famous because of their different and unusual quality, significantly conforms four fifth of his ghazals to the standard and thus they are considered "ordinary". But one can see some creativity and experimentation in the meters which are relatively less frequent meters: among the five less frequent meters in Persian poetry, Bidel composed from 1 to 56 ghazals in those meters and 4 ghazals in one meter which, according to the current evidence, there was not such an example known in Persian classical poetry at all. Keywords:
  • محمدکاظم کهدویی
    زبان و ادبیات فارسی از روزگار سلطان محمود وارد سرزمین هند شد و در طول دوره های بعد سرتاسر آن سرزمین را فراگرفت. رفت و آمد مهاجران از ایران به هند، موجبات تاثیر و تاثر فرهنگی بیشتری به وجود آورد، و از سده دهم هجری در دوره صفویان در ایران، و تیموریان در هند، این روابط همه جانبه گسترش یافت و به دلایل مختلف، همچون عدم توجه لازم پادشاهان صفوی به شعر و شاعری، و حمایت فراوان پادشاهان هند به این امر و...، تعدادی از شاعران و ادیبان ایرانی به هند مهاجرت کردند که اوج این مهاجرت را در قرن یازدهم ه.ق می توان دید و تا سال 1875م که حکومت تیموری منقرض شد، همواره زبان فارسی، زبان رسمی، سیاسی و دیپلماسی بود.
    حضور سلسله های قطبشاهیان در کلگنده (918-1098ه) و عادلشاهیان در بیجاپور (895-1097ه) که بخشی از دکن بود به سبب نزدیکی با پادشاهان صفوی، بویژه از نظر اعتقادی، موجب مهاجرت بیشتر بدان خطه شد. بیش از هفتاد نفراز این شاعران مهاجر را می توان نام برد که این تعداد، حدود 10 درصد از شاعران مهاجر به کل هندوستان را تشکیل می دهد
    کلید واژگان: هند, پارسی گویان, قطبشاهیان, عادلشاهیان, شعر مهاجرت
    Mohammad Kazem Kahdouei
    Persian language and literature showed its manifestation in India in Sultan-Mahmood’s Period and gained a widespread popularity in that area. The immigrants’ travelling to India caused a further cultural interaction. Such relations got expanded in all respects in 10th century (A.H) during Safavid dynasty in Iran and Teymori dynasty in India. Some Persian poets migrated to India for a variety of reasons such as the lack of proper attention to poets by the Safavid kings and enormous encouragement by their Indian counterparts. We can observe a remarkable instance of such a migration in the 11th century. Furthermore, Persian Language was invariably regarded as the formal, political and diplomatic language until 1857 when the Teymori dynasty came to an end.Qotbshahi and Adelshahi were ruling in Golkandeh (918-1098 A.H.)`Bijapoor (895-1097 A.H) and Dakan respectively. Due to their similar ideological viewpoints to the Safavid Kings, a greater number of poets migrated to India. We can cite more than 70 poets comprising about 10 percent of poets’ migration to India.
سامانه نویسندگان
  • محمدکاظم کهدویی
    محمدکاظم کهدویی

اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال