به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

moloud farmahini farahani

  • لیلا جامه بزرگی، مولود فرمهینی فراهانی*، لیلا پورسعادت، اعظم مسلمی
    مقدمه

    مولتیپل اسکلروزیس (ام. اس) بیماری مزمن و پیشرونده سیستم عصبی مرکزی است که می تواند  اثر مخربی بر کیفیت زندگی بیمار داشته باشد. رفتارهای خودمراقبتی یکی از عوامل موثر در پیشگیری از علایم و عود بیماری ام. اس است. هدف این مطالعه بررسی تاثیر آموزش به بیمار و پیگیری تلفنی (تله نرسینگ) بر خود مراقبتی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به ام. اس بود.

    روش کار

    این مطالعه کارآزمایی بالینی بر روی 70 نفر از بیماران ام. اس در انجمن ام.اس شهر اراک در سال 1400 انجام شد. نمونه ها به روش در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 35 نفره آزمون و کنترل قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه خودمراقبتی میلر و پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران مبتلا به ام. اس بود که قبل و بعد از مداخله توسط هر دو گروه تکمیل شد. برای بیماران گروه آزمون ابتدا جلسات آموزشی به صورت یک روز در هفته به مدت دو هفته برگزار شد، سپس پیگیری تلفنی به مدت 12 هفته انجام شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 20 و آزمون های آماری کای اسکویر، تی مستقل و تی زوجی انجام شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد قبل از مداخله، بین میانگین نمره خودمراقبتی و کیفیت زندگی دو گروه اختلاف آماری معنی داری وجود ندارد (0/05<p) ولی بعد از مداخله تفاوت معنی داری بین میانگین نمره خود مراقبتی در دو گروه کنترل و آزمون وجود داشت (0/031=p). همچنین بین میانگین نمره کیفیت زندگی در دو گروه کنترل و آزمون بعد از مداخله تفاوت معنی داری مشاهد شد (0/028=p).

    نتیجه گیری

    یافته های این پژوهش نشان داد که آموزش و پیگیری تلفنی می تواند نقش موثری در بهبود خودمراقبتی و کیفیت زندگی بیماران ام. اس داشته باشد.

    کلید واژگان: آموزش به بیمار, تله نرسینگ, خود مراقبتی, کیفیت زندگی, مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس
    Leila Jamehbozorgi, Moloud Farmahini Farahani*, Leila Poorsaadat, Azam Moslemi
    Introduction

    Multiple sclerosis (MS) is a chronic and progressive disease of the central nervous system that can have a devastating effect on the patient's quality of life. Self-care behaviors is one of the effective factors in preventing MS symptoms and recurrence. The purpose of this study was to determine the impact of patient education and telephone follow-up (telenursing) on self-care and quality of life of patients with MS. 

    Methods

    This clinical trial study was conducted on 70 patients with MS in the MS Association of Arak city in 2021. The subjects were selected by convenience sampling method and assigned randomly into intervention and control groups (N=35 per group). Data were collected through Miller's self-care questionnaire and quality of life questionnaire for patients with MS by both groups before and after the intervention. For patients in the intervention group, educational sessions were held one day a week for two weeks, then telephone follow-up was conducted for 12 weeks. Data were analyzed by using SPSS-20 software and chi-square and independent and paired t-test.

    Results

    The study findings showed before the intervention, there was no statistically significant difference between the average score of self-care and quality of life of the two groups (p<0.05), but there was a significant difference between the mean self-care scores of the patients in the control and experimental groups after the intervention (p=0.031). Also, there was a significant difference between the mean scores of the patients' quality of life in the control and experimental groups after the intervention (p=0.028).

    Conclusions

    The findings of the present study showed that education and telephone follow-up on self-care and quality of life of patients MS is effective.

    Keywords: Education, Tele-nursing, Self-care, Quality of life, Multiple sclerosis
  • فاطمه فرهادی، مولود فرمهینی فراهانی*، پوران وروانی فراهانی، احمدرضا عابدی
    اهداف

    بیماری کووید-19 اثرات جسمی و روانی بسیاری دارد. یکی از اثرات روان شناختی این بیماری، اضطراب است که می تواند کیفیت زندگی بیماران را کاهش دهد. این مطالعه با هدف تاثیر روش آرام سازی بنسون بر اضطراب بیماران مبتلا به کووید-19 انجام شد.

    روش ها

     این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی بود که روی 64 بیمار مبتلا به کووید-19 بستری در بیمارستان آموزشی دانشگاهی امیرالمومنین (ع) اراک در سال 1400 انجام شد. نمونه ها به صورت در دسترس انتخاب و سپس با روش تصادفی ساده به 2 گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. پس از آموزش روش آرام سازی بنسون، بیماران گروه آزمایش تمرینات آرام سازی را به مدت 15 دقیقه 2 بار در روز و به مدت 2 روز متوالی انجام دادند. در گروه کنترل درمان های روتین بدون هیچ آزمایشی بود. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه جمعیت شناختی و پرسش نامه اضطراب آشکار اشپیل برگر بود که قبل و بعد از آزمایش تکمیل شد. تجزیه و تحلیل داده ها توسط نرم افزار SPSS نسخه 21 و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی انجام شد. 

    یافته ها

    نتایج نشان داد قبل از آزمایش بین میانگین نمرات اضطراب بیماران 2 گروه آزمایش (8/85±55/21) و کنترل (6/62± 75/54) تفاوت آماری معناداری وجود ندارد (0/05>P)، اما بین میانگین نمرات گروه آزمایش (9/97± 40/43) و گروه کنترل (6/35± 52/03) پس از اجرای آرام سازی بنسون تفاوت معناداری مشاهده شد (0/001

    نتیجه گیری

    روش آرام سازی بنسون بر اضطراب بیماران مبتلا به کرونا تاثیر دارد. استفاده از این روش، به عنوان یک روش مکمل در کاهش اضطراب این بیماران توصیه می شود.

    کلید واژگان: آرام سازی بنسون, اضطراب, بیمار, کرونا ویروس, کووید-19
    Fateme Farhadi, Moloud Farmahini Farahani*, Pouran Varvani Farahani, Ahmadreza Abedi
    Objective

    The disease of Covid-19 has many physical and psychological effects. One of the psychological effects of this disease is anxiety, which can reduce the quality of life of patients. The aim of this study was to effect of Benson relaxation on the anxiety of patients with covid-19.

    Methods

    This research was a semi-experimental study with a pre-test-post-test design with a control group, which was conducted on 64 patients with covid-19 admitted to Amiralmomenin Hospital in Arak in 1400. After obtaining written consent, the subjects were selected by convenience sampling and randomly assigned to the divided into two experimental groups (32 people) and control (32 people. After teaching the Benson relaxation technique, the patients in the experimental group performed relaxation exercises for 15 minutes twice a day for 2 consecutive days. In the control group, there was routine treatment without any intervention. The data gathering tool were demographic questionnaire and the Spielberger ‘s state anxiety questionnaire. The questionnaires were completed before and after the intervention. Data were analyzed by SPSS 21 with using the descriptive and analytic statistics (chi square test, t-test and independent t) was performed.

    Results

    The results showed that before the intervention, there was no statistically significant difference between the average anxiety scores of the patients in the two experimental groups (55.21 ± 8.85) and control (54.75 ± 6.62) (P>0.05), but between the average the scores of the experimental group (40.43 ± 9.97) and the control group (52.03 ± 6.35) after the implementation of Benson's relaxation showed a significant difference (P<0.001).

    Conclusion

    Benson relaxation technique has an effect on the anxiety of corona patients, the use of this method is recommended as a complementary method in reducing the anxiety of these patients.

    Keywords: Benson relaxation, Anxiety, Patient, Corona Virus, Covid -19
  • سارا سیستانی کرم پور، فرزانه گل آقایی، نسرین الهی، مولود فرمهینی فراهانی*
    زمینه و هدف

    بستری شدن بیماران در بخش مراقبت های ویژه اغلب باعث اضطراب و مشکلات روحی و روانی در اعضای خانواده می شود. این پژوهش با هدف تعیین تاثیر آموزش مهارت های ارتباطی به پرستاران بر اضطراب اعضای خانواده بیماران بستری در بخش های مراقبت ویژه انجام شد.

    روش ها:

    این مطالعه نیمه تجربی در بیمارستان گلستان شهر اهواز در سال 1396 انجام شد. جامعه پژوهش شامل پرستاران و اعضای خانواده بیماران بستری در بخش های مراقبت ویژه داخلی و نورولوژی بود. بخش های مراقبت ویژه داخلی و نورولوژی به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند، پرستاران بخش مراقبت ویژه داخلی در گروه مداخله و پرستاران بخش نورولوژی در گروه کنترل قرار گرفتند. 55 نفر از اعضای خانواده بیماران بستری از هر بخش به روش در دسترس در مطالعه شرکت کردند برای پرستاران گروه مداخله کارگاه آموزشی مهارت های ارتباطی در 3 روز متوالی برگزار شد. اضطراب اعضای خانواده دو گروه در زمان پذیرش بیمار و روز ششم بستری با استفاده از پرسشنامه اضطراب آشکار اشپیل برگر سنجیده شد.

    یافته ها:

    نتایج نشان داد قبل از مداخله تفاوت معنی داری بین میانگین نمرات اضطراب گروه مداخله و کنترل وجود ندارد (0/38=P)، ولی بین میانگین نمرات اضطراب گروه مداخله و کنترل بعد از مداخله تفاوت معنی دار آماری وجود داشت (0/001>P). نتایج نشان داد بین میانگین نمرات اضطراب گروه مداخله در مرحله قبل و بعد از مداخله، اختلاف معنی داری وجود دارد (0/001>P)، ولی در گروه کنترل بین میانگین نمرات اضطراب قبل و بعد تفاوت معنی دار آماری مشاهده نشد (0/61=P).

    نتیجه گیری:

    بر اساس یافته ها، آموزش مهارت های ارتباطی به پرستاران سبب کاهش اضطراب اعضای خانواده بیماران شده است و از آنجایی که وضعیت روانی مطلوب خانواده ها در نحوه مراقبت از بیمار تاثیر به سزایی دارد. بنابراین استفاده از این روش به عنوان یک استراتژی اثربخش در حمایت از خانواده بیماران توصیه می شود.

    کلید واژگان: مهارت های ارتباطی, اضطراب, خانواده, بخش مراقبت های ویژه, پرستار
    Sara Sistanikarampour, Farzaneh Golaghaie, Nasrin Elahi, Moloud Farmahini Farahani*
    Background and Aim

    Hospitalization of patients in Intensive Care Units (ICU) often causes anxiety and psychological problems in family members. The aim of this study was to determine the effect of communication skills training to nurses on the anxiety in family members of patients admitted to ICUs.

    Methods

    This semi-experimental study was performed in the ICU of Golestan Hospital in Ahvaz in 2017.The population consisted of nurses and family members of patients of admitted to internal and neurology ICU. Internal ICU and neurology departments were randomly divided into two groups. The nurses of the internal ICU department were in the intervention group and the nurses of the neurology department were in the control group. Fifty-five family members of patients from each department were selected through convenience sampling method. A communication skills training workshop was held for the nurses of the intervention group in three consecutive days. Family members’ anxiety was evaluated using Spielberger's State-Trait Anxiety Inventory the day of admission and the sixth day of hospitalization.

    Results

    The results showed that there was no significant difference between the average anxiety scores of the intervention and control groups before the intervention (P=0.38), but there was a statistically significant difference between the average anxiety scores of the intervention and control groups after the intervention (P<0.001). The results showed that there is a significant difference between the average anxiety scores of the intervention group before and after the intervention (P<0.001), but in the control group, there was no statistically significant difference between the average anxiety scores before and after the intervention (P=0.61).

    Conclusion

    Based on the findings of the present study, communication skills training for nurses reduced the anxiety of patients' family members. Moreover, since the favorable mental state of families has a significant effect on caring for the patient, the use of this method is recommended as an effective strategy in supporting patients' families.

    Keywords: Communication Skills, Anxiety, Family, Intensive Care Unit, Nurse
  • معصومه نوروزی ضامنجانی، کبری راهزانی، نیلوفر براتی، مهدی هرورانی، مسعود حیدری، مولود فرمهینی فراهانی*
    هدف

     فعالیت‌های بدنی باعث افزایش سلامت روانی، تقویت احساس ارزشمندی، کاهش افسردگی و افزایش قدرت ذهنی می‌شود. این پژوهش با هدف تعیین تاثیر ورزش بر عزت نفس و شادکامی دانشجویان اتاق عمل انجام شد.

    روش ها

     این پژوهش، مطالعه‌ای نیمه‌تجربی است. مشارکت‌کنندگان، هشتاد نفر از دانشجویان کارشناسی اتاق عمل دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی اراک بودند که پس از اخذ رضایت‌نامه کتبی به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و به‌طور تصادفی ساده (قرعه‌کشی) به دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه چهل نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش طی هشت هفته به مدت سی دقیقه در روز پیاده‌روی فردی داشتند. عزت نفس و شادکامی هر دو گروه قبل و بعد از آزمایش با استفاده از پرسش‌نامه استاندارد عزت نفس روزنبرگ و پرسش‌نامه شادکامی آکسفورد سنجیده شد. داده‌ها با استفاده از آزمون تی مستقل و تی زوجی در نرم‌افزار SPSS نسخه 16 تجزیه‌و‌تحلیل شدند.

    یافته ها

     میانگین نمرات عزت نفس و شادکامی قبل از آزمایش در گروه آزمایش به ترتیب 3±4/23 و 19/01±43/08 و در گروه کنترل 3/47±4/30 ‌و‌ 19/48±39/40 و بعد از آزمایش در گروه آزمایش‌3/85±6 و 19/28±52/16 و در گروه کنترل3/97±4/75 و 18/80±41/05 بود. نتایج اختلاف معناداری را در گروه آزمایش نشان داد (P<0/05)، در حالی که در گروه کنترل، قبل و بعد از آزمایش تفاوت معناداری مشاهده نشد (P>0/05).

    نتیجه گیری

     ورزش می‌تواند در افزایش عزت نفس و شادکامی دانشجویان نقش موثری داشته باشد و از این طریق موجب ارتقای سلامت روان و بهبود کیفیت زندگی آن‌ها شود؛ بنابراین توصیه می‌شود تا برنامه‌های ورزشی در راستای ارتقای شادکامی و افزایش عزت نفس دانشجویان در دانشگاه برگزار شود.

    کلید واژگان: ورزش, شادکامی, عزت نفس, دانشجو
    Masoomeh Noruzi Zamenjani, Kobra Rahzani, Niloofar Barati, Mehdi Harorani, Masoud Heidari, Moloud Farmahini Farahani*
    Objective

     Physical activity increases mental health, enhances feelings of worth, reduces depression, and increases mental strength. This study aimed to determine the effect of exercise on the self-esteem and happiness of operating room students.

    Methods

     This research is a quasi-experimental study. The Participants were 80 undergraduate students in the operating room of Arak University of Medical Sciences. After obtaining written consent, the subjects were selected by convenience sampling and randomly assigned to the experimental and control groups (40 students in each group). The experimental group walked 30 minutes per day for eight weeks. The self-esteem and happiness of both groups were measured before and after the intervention using the Rosenberg self-esteem questionnaire and the Oxford happiness questionnaire. The obtained data were analyzed using an independent t test and paired t test in SPSS v.16 software. 

    Results

     The mean scores of self-esteem and happiness before the intervention in the experimental group were 3 ±4.23 and 43.08±19.01, and in the control group were 3.47±4.30 and 39.40±19.48, respectively. After the intervention, The mean scores of self-esteem and happiness were 6 ± 3.85 and 52.16±19.28 in the experimental group and 3.97±4.75 and 41.05±18.80 in the control group. The results showed a significant difference in the experimental group (P <0.05), while in the control group, no significant difference was observed before and after the intervention (P> 0.05).

    Conclusion

     Exercise can play an influential role in increasing students’ self-esteem and happiness, thereby promoting their mental health and improving their quality of life. Therefore, it is recommended that sports programs be held at the university to promote happiness and increase students’ self-esteem.

    Keywords: Exercise, Happiness, Self-esteem, Student
  • Moloud Farmahini Farahani, HamidReza Khankeh, Mohammadali Hosseini, Asghar Dalvandi, Kian NorouziTabrizi*
    Background

    One of the most important aims of rehabilitation in Spinal Cord Injuries (SCI) is regaining autonomy, which can affect individuals’ Quality of Life (QOL). This study was conducted to understand the experiences of individuals with SCI in terms of regaining autonomy during transition from hospital to community.

    Materials and Methods

    The present study was conducted using a qualitative research design. In this study, 15 semi‑structured, in‑depth interviews were conducted with individuals with SCI in Spinal Cord Injury (SCI) Association of Arak, Iran, from June 2018 to May 2019. The interviews were analyzed using the conventional content analysis method.

    Results

    Data analysis emerged four core categories of “self‑management” (adaptation to a new life, self‑care, responsibility, and seeking information), “social support” (family and friends’ support, health care providers’ support, and peer support), “access to facilities and resources” (home modification, use of various rehabilitation techniques, and use of mobility equipment), and “spiritual and religious beliefs” (believing in divine destiny and performance of religious rites).

    Conclusions

    The present study showed that several factors influenced the regaining of autonomy in individuals with SCI. It is important to consider the impact of these factors during transition from hospital to community. Health service providers can use the findings of this research to help these individuals regain their autonomy.

    Keywords: : Iran, personal autonomy, qualitative research, spinal cord injuries
  • Moloud Farmahini-Farahani, Hamid Reza Khankeh, Mohammadali Hosseini, Asghar Dalvandi, Kian Norouzi Tabrizi*
    Background

    Transition of patients with spinal cord injury (SCI) from hospital to home often involves a shift in caregiving responsibility from health‑care providers to family caregivers. Poor care transition may lead to poor care‑related outcomes.

    Objectives

    The aim of this study was to explore experiences of care transition from hospital to home among the family caregivers of patients with SCI.

    Methods

    This qualitative study was conducted in 2018–2019. Participants were 17 family caregivers of patients with SCI who were purposively recruited from two specialty SCI care centers in Iran. In‑depth semi‑structured interviews were held for data collection. Interviews were audio‑recorded, transcribed, and analyzed using conventional content analysis.

    Results

    The following four main categories were developed during data analysis: lack of knowledge (with two subcategories), excruciating care (with two subcategories), emotional burden of caregiving (with three subcategories), and need for support (with two subcategories). The nine subcategories of these main categories were lack of medical and care‑related information, seeking for information, heavy burden of daily caregiving, need for providing professional care at home, feelings of sadness and sorrow, feeling of insufficiency, restriction of life, limited support by family members and relatives, and limited financial support by the government.

    Conclusion

    Family caregivers of patients with SCI experience many challenges and problems during care transition from hospital to home, which can affect the quality of their care services for their patients. Therefore, they need ongoing support throughout the process of care.

    Keywords: Care transition, Family caregivers, Spinal cord injury
  • Moloud Farmahini Farahani, Zahra Purfarzad, Mojtaba Ghorbani, Zohre Ghamari Zare*, Fateme Ghorbani
    Introduction
    Education is the most effective and economical part of diabetes treatment. The purpose of this study was to investigate the effect of a training program with multimedia software on the knowledge and self-care behaviors of patients with type 2 diabetes.
    Methods
    This study was a randomized controlled clinical trial in which 60 patients referred to diabetes clinic at Arak city were divided randomly into experimental (n=30) and control (n=30) groups. The instruments for collecting data were "Summary of Diabetes self-care activities questionnaire" and "knowledge of self-care in patients with diabetes". Data were collected before and 2 months after the intervention in the both groups. Educational program with equal content was applied for both experimental group (self-care program with multimedia software support) & control group (lecture and presentation with PowerPoint). Data analysis was done using SPSS Ver.13.
    Results
    Implementation of the self-care program with multimedia software support resulted in improvements in patients’ self-care behaviors in the experimental group, whereas these behaviors had not significant changes in the control group after eight weeks. There was a significant difference in the mean score of knowledge in both the experiment and control groups before and after the intervention.
    Conclusion
    Considering beneficial effects of training program with multimedia software support on the knowledge and self-care behaviors and the importance of this issue, suggested that the patients preferably provide terms of use of educational software for themselves.
    Keywords: Diabetes mellitus type 2, Multimedia, Self, care, Software
  • Rouhollah Sheikh Abumasoudi, Zohre Ghamari Zare, Moloud Farmahini Farahani, Mojtaba Ghorbani, Zahra Purfarzad *
    Background
    Different studies have shown that health level, performance statutes and quality of life in chronic patients are less than the expected level especially in patients with diabetes..
    Objectives
    The aim of this study was to investigate the effects of a self-care program with a multimedia software support on quality of life in patients with diabetes type II..Patients and
    Methods
    This study was a randomized controlled clinical trial in which 60 patients who had been referred to the diabetes clinic of Arak city were randomly divided to experimental (n = 30) and control (n = 30) groups. Diabetes Quality of Life Brief Clinical Inventory was used for determining the quality of life. Data were collected before and two months after the intervention for both groups. An educational program with equal content was conducted for both the experimental group (self-care program with multimedia software support in two sessions) and control group (lecture and presentation with PowerPoint in one session). Data analysis was made by the SPSS 16 software..
    Results
    There were no significant differences between the two groups in mean scores of quality of life before the intervention (P = 0.97) while after the intervention, the difference between the two groups was significant (P = 0.029). Applying the self-care program with software support improved quality of life of the experimental group after the intervention (P < 0.0001) while there was no significant difference in mean score of quality of life in the control group after eight weeks (P = 0.051)..
    Conclusions
    According to the results of this study, the examined method is a simple, cheap, effective and attractive intervention program for patients with diabetes..
    Keywords: Diabetes Mellitus, Type 2, Multimedia, Quality of Life, Self Care, Software
  • Moloud Farmahini Farahani, Soheila Shamsikhani *, Mahbobeh Sajadi Hezaveh
    Background
    Patient satisfaction is essential and must be taken into account when decisions are being made about changes and enhancements to services..
    Objectives
    The aim of the current study was to assess patient satisfaction with the medical and nursing services provided to patients admitted to teaching hospitals affiliated to Arak University of Medical Sciences..
    Materials And Methods
    This was a cross-sectional study conducted in 2009. The study population consisted of all patients admitted to the study setting. The instrument consisted of a demographic questionnaire and patient satisfaction questionnaire. Study data were analyzed using Chi-square test, Pearson''s and Spearman''s rho correlation coefficient..
    Results
    In terms of the medical and nursing care provided, 67% and 69% of the participants were satisfied, respectively. The ‘access to opportune nursing care’ and ‘physician’s manner’ items received 82.7% and 81.7% of scores, respectively. Satisfaction with medical and nursing care was significantly correlated with the participants’ education levels (P < 0.05)..
    Conclusions
    The study showed that patient satisfaction was at an average level, therefor, policy makers in the organizations should consider customer-based feedback and apply various methods to improve it..
    Keywords: Patient Satisfaction, Nursing care, Iran
  • زهرا پورفرزاد، زهره قمری زارع*، مولود فرمهینی فراهانی، مجتبی قربانی
    زمینه و هدف

    پرستاران یکی از مهمترین اعضای تیم مراقبت هستند که در امر مراقبت از سالمندان دخالت موثر دارند و نگرش آن ها نسبت به مراقبت از سالمندان، به طور بالقوه تاثیر مهمی بر کیفیت مراقبت های ارائه شده خواهد داشت. پژوهش حاضر با هدف تعیین نگرش مربیان و دانشجویان پرستاری نسبت به مراقبت از سالمندان انجام گرفت.

    روش بررسی

    این مطالعه توصیفی- تحلیلی بر روی کلیه دانشجویان سال سوم و چهارم پرستاری (116 نفر) و مربیان بالینی (22 نفر) دانشگاه علوم پزشکی اراک در سال 1391 انجام شد. نمونه ها به شیوه سرشماری انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه پژوهشگر ساخته استفاده شد و نمره نگرش پس از کدگذاری، بر حسب میزان امتیاز کسب شده در سه سطح ضعیف، متوسط و خوب رتبه بندی گردید.

    یافته ها

    مربیان (42/0±69/3) نگرش موافق تری نسبت به مراقبت از افراد سالمند در مقایسه با دانشجویان (32/0±45/3) داشتند؛ که این تفاوت از نظر آماری معنی دار بود (01/0P=). اکثریت دانشجویان پرستاری (6/83%) و مربیان (7/72%) نگرش متوسطی نسبت به مراقبت از بیماران سالمند داشتند.

    نتیجه گیری

    اگرچه ضعف نگرش در این مطالعه مشهود نبوده و کمتر به چشم خورد؛ با این حال مربیان می توانند با کسب دانش و تغییر در نگرش، الگوی مناسبی برای دانشجویان باشند و از تلاش برای القای درک ارزشمندی سلامتی برای تمامی افراد جامعه از جمله سالمندان و ایجاد شرایط زندگی بهتر برای ایشان دریغ نورزند.

    کلید واژگان: نگرش, بیمار سالمند, مربی پرستاری, دانشجوی پرستاری
    Zahra Purfarzad, Zohre Ghamari Zadre, Moloud Farmahini Farahani, Mojtaba Ghorbani
    Background And Aim

    Nurses are an important part of the care team that in the care of the elderly plays a major role that their attitudes towards working with older people have an impact on the quality of care. This study was aimed to determine the attitude of teachers and nursing students towards the nursing care of the elderly.

    Methods

    In this descriptive analytical study, all of 116 nursing students of third and fourth year and 22 clinical instructors in Arak University of Medical Sciences participated in this study in 2012. Samples were selected with census method. Data collection instrument was an investigator- made questionnaire that its validity and reliability was established. Scores of attitudes were arranged to three levels of weak, average and good after recoded in terms of accepted scores.

    Results

    In terms of attitudes toward care of older people, findings showed that teachers (3.69±0.42) have more positive attitude toward caring for the elderly compared to students with an average of 3.45±0.32. This difference was significant (P=0.01). The majority of nursing students (83.6%) and teachers (72.7%) had moderate attitude towards the care of elderly patients.

    Conclusion

    Although obvious weakness of this approach was less visible; teachers can be a suitable model by knowledge and a change in their attitude for their students and try for induction understanding of health value for all members of society, and create better living conditions for them.

    Keywords: Attitude, Elderly patients, Nursing teachers, Nursing students
  • زهرا پورفرزاد، زهره ونکی، زهره قمری زارع*، مولود فرمهینی فراهانی، مجتبی قربانی
    مقدمه

    خودکارآمدی و باور مدیران به ایفای عملکرد مدیریتی به عنوان یک شاخص برای کیفیت خدمات پرستاری مطرح است، همچنین نیاز آنها را برای شرکت در برنامه های آموزش مداوم و ارتقای سطح آگاهی خود مشخص می کند.

    هدف

    این مطالعه با هدف بررسی خودکارآمدی مدیریتی پرستاران مسئول شیفت بیمارستانهای آموزشی اراک در سال (1391) انجام شده است.

    مواد و روش ها

    این پژوهش یک مطالعه توصیفی-مقطعی است. جامعه پژوهش را کلیه پرستاران مسئول شیفت شاغل در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اراک تشکیل می د ا دند که (199) نفر در تکمیل پرسشنامه ها شرکت کردند. پرسشنامه «خودکارآمدی مدیریتی پرستار مسئول شیفت» در 5 حیطه برنامه ریزی، سازماندهی، تامین نیروی انسانی، هدایت/رهبری، کنترل/نظارت طراحی شده بود که میزان اطمینان پرستاران مسئول شیفت را درباره توانایی انجام عملکردهای مدیریتی خودشان می سنجید. اعتبارپرسشنامه بااعتبارمحتوا وپایایی به روش آزمون – بازآزمون(76/0 = α) اندازه گیری شدند. داده ها با آمار توصیفی و با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    (1 /81) درصد پرستاران مسئول شیفت زن بودند که میانگین سابقه کارشان(10/5 ± 45/6) سال و(2/44%) بیشتر از (30) سال سن داشتند.اکثریت (3/62%) سطح خودکارآمدی مدیریتی خود را متوسط تعیین کردند. بیشترین خودکارآمدی برای بعد کنترل (47/0±73/3) و ضعیف ترین عملکرد ها در بعد برنامه ریزی تامین نیروی انسانی (57/0±32/3) مشخص شد.

    نتیجه گیری

    در تحقیق حاضر خودکارآمدی ضعیف وجود نداشت؛ با این حال وضعیت موجود تا خودکارآمدی ایده آل پرستاران فاصله دارد. لذا مدیران پرستاری می توانند با برنامه ریزی صحیح و مکانیسم های حمایتی و انگیزشی موجبات رشد و توسعه حرفه ای را در ابعاد دیکر عملکرد مدیریتی فراهم نمود.

    کلید واژگان: خودکارآمدی, مدیریت, پرستار مسئول شیفت
    Zahra Purfarzad, Zohre Vanaki, Zohre Ghamari Zare, Moloud Farmahini Farahani, Mojtaba Ghorbani
    Introduction

    Managers’ self-efficacy and belief to fulfill their managerial performance is considered as an indicator for quality of nursing services, it also determine their needs to participate in continuing education programs and promote awareness.

    Aim

    This study was done for assessing charge nurse 's managerial self-efficacy in teaching hospitals in Arak in 2012.

    Method

    This study was descriptive - cross. All of the nurses who worked in teaching hospitals in Arak city were samples that 199of them took part in this study. A self-administered questionnaire " assessment charge nurse 's managerial self-efficacy" was designed in the five areas of planning, organization, staffing, directing / leading and controlling / monitoring that measures charge nurse's confidence about their ability to perform managerial functions. Validity and reliability of the questionnaire were measured respectively with content validity and test - retest reliability (α=0.76). Data with descriptive statistics were analyzed using SPSS software.

    Results

    Data analysis showed that (88.1%) of charge nurses were female; the mean of work experience were (6.45±5.10) years and (44.2%) of them had more than (30) year's old. The majority (62.3 %) of them determined their self-efficacy in moderate level. The highest their efficacy was in the control domain (3.73 ± 0.47) and the lowest their efficacy was in staffing domain (3.32 ± 0.57).

    Conclusion

    Although in this study there was no weak self-efficacy; yet the current situation is far from the ideal charge nurse self-efficacy. So, nurse managers could be improving charge nurse's performance with proper supportive planning and motivational mechanisms.

    Keywords: self, efficacy, managerial role, charge nurse
  • زهرا پورفرزاد، مولود فرمهینی فراهانی، زهره قمری زارع*، مجتبی قربانی
    مقدمه

    اجرای دستورات دارویی، یکی از جنبه های حیاتی مراقبت حرفه پرستاری است. پیشگیری از بروز اشتباهات دارویی، نیاز به آگاهی، تصمیم گیری و عملکرد صحیح دارد. هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر به کارگیری استراتژی بازخورد با تاکید بر استانداردهای مراقبت دارویی بر میزان آگاهی و اشتباهات دارویی دانشجویان پرستاری است.

    روش ها

    این مطالعه نیمه تجربی روی 59 دانشجوی پرستاری دانشکده پرستاری و مامایی اراک در دو نیمسال 91-1390 که واحد کارآموزی داخلی قلب و ریه را می گذراندند، انجام شد. دانشجویان در دو گروه تجربی و شاهد قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها، چک لیست مشاهده پژوهشگرساخته ای نوع و تعداد اشتباهات دارویی بود که توسط یک مشاهده گر تکمیل می شد. جهت سنجش میزان آگاهی دارویی از پرسشنامه ای پژوهشگر ساخته با 26 سوال استفاده شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار)، آزمون آماری ویلکاکسون و من ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    نتایج

    تفاوت آماری معنادار بین میانگین نمرات اشتباهات دارویی قبل و بعد مداخله در هر دو گروه وجود داشت. در مرحله بعد از مداخله، میانگین نمرات آگاهی در گروه تجربی (43/2±86/19) بیشتر از گروه شاهد (92/2±70/13) بود. همچنین میانگین نمرات اشتباهات دارویی در گروه تجربی (63/0±48/0) کم تر از گروه شاهد (04/1±23/1) برآورد گردید و این تفاوت به لحاظ آماری معنادار بود (20/3Z=، 001/0P=).

    نتیجه گیری

    افزایش میزان آگاهی و کاهش میزان اشتباهات دارویی قبل و بعد از مداخله در نتایج مطالعه دیده می شود که نشان دهنده تاثیر مثبت ارائه ی بازخورد با تاکید بر استاندارهای مراقبت دارویی بر میزان آگاهی و اشتباهات دارویی دانشجویان بوده است. بنابراین مربیان بالینی برای افزایش اثربخشی آموزش دانش و عملکرد دارویی و بالتبع کاهش اشتباهات دارویی می توانند شیوه های آموزش بالینی غنی تر را بر حسب محتوای مورد آموزش و اهداف آموزشی مورد نظر انتخاب نمایند.

    کلید واژگان: آموزش بالینی, مراقبت دارویی, آگاهی, اشتباهات دارویی, دانشجویان پرستاری
    Zahra Purfarzad, Moloud Farmahini Farahani, Zohreh Ghamari Zare, Mojtaba Ghorbani
    Introduction

    Medication administration process is a critical aspect of professional nursing care. Prevention from medical errors needs awareness and appropriate decision-making and performance. The aim of this study is to evaluate the effect of using feedback strategies with an emphasis on medication care standards on knowledge of nursing students and their medication errors.

    Methods

    During two semesters of 2011-2012 academic year، a quasi-experimental study was conducted on 59 nursing students of Arak nursing school، who were passing training course in cardiopulmonary ward. Students were divided into 2 groups of intervention and control. Data-gathering tool was a researcher-made observation checklist about the types and frequency of medication errors which was completed by an observer. In order to evaluate pharmaceutical knowledge، a questionnaire of 26 items was developed by the researcher. The data was analyzed using descriptive statistics (mean and standard deviation) and Wilcoxon and Mann Whitney statistical tests.

    Results

    There was a significant difference between mean scores of medication errors in both groups before and after intervention. After intervention، the mean score of knowledge was higher in intervention group (19. 86±2. 43) compared to that of control group (13. 70±2. 92). In addition، a statistically significant difference was observed in mean of medication errors between experiment (0. 48±0. 63) and control group (1. 23±1. 04) after intervention (P=0. 001 and Z=3. 20).

    Conclusion

    There was an enhancement in the students’ awareness of medication care and a reduction in their medication errors. This reveals the positive outcome of giving feedback along with an emphasis on medication care standards and its helpful effects on students’ knowledge and their failures. Therefore، in order to enhance the efficacy of education and to reduce medication errors as well، clinical instructors can enrich the clinical training practices by choosing proper programs designed in accordance with objectives and educational contents.

    Keywords: Clinical education, Pharmaceutical care, Awareness, Medication errors, Nursing students
  • مولود فرمهینی فراهانی، زهره قمری زارع، مجتبی قربانی، زهرا پورفرزاد
    مقدمه
    سلامت روانی به عنوان یکی از مهم ترین عوامل موثر در ارتقاء و تکامل انسان ها به ویژه در دانشجویان از اهمیت بسیاری برخوردار است. مطالعات نشان می دهد که درصدهای متفاوتی از دانشجویان مبتلا به انواع اختلالات و مشکلات روان شناختی می باشند. هدف از این پژوهش، تاثیر دعای توسل بر سلامت روان دانشجویان پرستاری سال دوم دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر نیمه تجربی در دو گروه به روش پیش آزمون - پس آزمون است. کلیه دانشجویان پرستاری سال دوم (58 نفر) با شیوه سرشماری در این پژوهش شرکت کردند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمون (31 نفر) و کنترل (27 نفر) قرار گرفتند. پرسشنامه سلامت عمومی 28 سوالی(GHQ-28) برای جمع آوری داده ها استفاده شد. در مرحله مداخله در گروه آزمون؛ قرائت دعای توسل دو بار در هفته به مدت 4 هفته انجام شد. سلامت روان دو گروه در مرحله قبل و یک ماه پس از مداخله سنجیده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار 16 SPSS و آزمون های میانگین، انحراف معیار، تی زوجی و مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج آزمون آماری t زوجی نشان داد که در گروه آزمون، در مقایسه مرحله قبل و بعد، میانگین نمره کل سلامت روان اختلاف معناداری نداشته است (19/0 = p)؛ اما در مقایسه میانگین نمرات در زیر مقیاس اضطراب و افسردگی تفاوت معناداری وجود داشت (05/0> p). در حالیکه نتایج آزمون آماری t زوجی در گروه کنترل نشان داد که در نمره کل سلامت روان و زیر مقیاس های مربوط به آن اختلاف معناداری بین مراحل قبل و بعد وجود نداشت (05/0 < p).
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج پژوهش مبنی بر تاثیر دعای توسل بر سلامت روان در زیرمقیاس های اضطراب و افسردگی پیشنهاد می شود پژوهش هایی با برنامه نظارتی مستقیم بر قرائت دعا و در گروه های دسته جمعی به منظور اضافه نمودن به یافته ها انجام دهند.
    کلید واژگان: دانشجوی پرستاری, دعا, سلامت روان
    Moloud Farmahini Farahani, Zohre Ghamari Zare, Mojtaba Ghorbani, Zahra Purfarzad
    Introduction
    Mental health is one of the most important factors in the promotion and development of people، especially in students. Studies show that there are different percentages of students with a variety of disorders and psychological problems. The purpose of this study is the effect of prayer on mental health of nursing students in the second year.
    Methods
    This is quasi-experimental study with two groups of pre-post test method. All second year nursing students (n=58) with census methods were randomly assigned to two groups of intervention (n = 31) and control (n = 27) group. General Health Questionnaire (GHQ-28) was used for data collection. In the intervention group، Tavassol prayer was recite twice a week for 4 weeks. Mental health was assessed before and one month after intervention for two groups. Data analyzed using SPSS ver16software and tests of mean، standard deviation، paired and independent t-tests.
    Results
    the paired t test determined that there was no significant difference in scores of mental health before and after intervention in the intervention group (P=0. 19). But determined significant differences in rates of mental health before and after the intervention group for anxiety and depression scale (P<0. 05). the paired t test determined that there was no significant difference in scores of mental health before and after intervention in the control group (p>0. 05).
    Conclusion
    Tavassol Prayer had an impact on the mental health in anxiety and depression subscales; it is suggested that interested researchers do studies with direct supervision on reciting prayers in the groups in order to add to the findings.
    Keywords: mental health, nursing student, prayer
  • زهرا پورفرزاد، زهره ونکی، مولود فرمهینی فراهانی *، زهره قمری زارع، مجتبی قربانی
    مقدمه

    سبک ها و ویژگی های رهبری مربیان بر یادگیری و تجربه بالینی دانشجویان تاثیرگذار می باشد. در صورتی که الگوی رهبری موقعیتی به طور اثربخش توسط مربیان بالینی استفاده شود، می تواند به عنوان شیوه ای برای رفع مشکلات و موانع آموزش بالینی در پرستاری به کار رود.

    هدف

    هدف از انجام این پژوهش، بررسی میزان انطباق پذیری سبک رهبری مربیان پرستاری است.

    مواد و روش ها

    این پژوهش از نوع توصیفی- مقطعی بوده که در سال 1389 در دانشکده پرستاری- مامایی اراک انجام شده است. ابزار پژوهش، پرسشنامه توصیف رفتار رهبر با ضریب پایایی 88/0 و پرسشنامه سطح آمادگی دانشجویان پرستاری است که با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ دارای پایایی 76/0 بوده است. 15 مربی بالینی و 186 دانشجوی پرستاری (11نفر سال اول پرستاری، 71 نفر سال دوم، 76 نفر سال سوم و 28 نفر سال چهارم) به روش تمام شماری پرسشنامه ها را تکمیل نمودند. داده ها با با استفاده از آمار توصیفی و نرم افزار 13 SPSS تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    3/13% مربیان مرد و 7/86% زن بودند که میانگین سابقه کارشان 5/5 سال بود. 5/35% دانشجویان پسر و 5/64% دختر و دارای میانگین سنی 18/21 سال بودند. سبک رهبری توجیهی و سپس تفویضی به عنوان سبک غالب مربیان پرستاری مشخص گردید؛ اکثر مربیان (8/46%) دارای انطباق پذیری متوسط و 7/23% دارای انطباق پذیری پایین بودند.

    نتیجه گیری

    شناخت صحیح میزان توانایی و تمایل دانشجو برای انجام وظیفه و سپس اتخاذ سبک رهبری مناسب توسط مربی بایستی تقویت گردد. استفاده علمی و کاربردی از مهارت های مدیریتی و رهبری از جمله الگوی رهبری موقعیتی رشد حرفه ای دانشجویان را در پی خواهد داشت.

    کلید واژگان: انطباق پذیری سبک رهبری, دانشجوی پرستاری, سبک رهبری موقعیتی, سطح آمادگی, مربی بالینی
    Zahra Purfarzad, Zohre Vanaki, Moloud Farmahini Farahani, Zohre Ghamari Zare, Mojtaba Ghorbani
    Introduction

    Instructors’ leadership styles and characteristics are affected on learning and clinical experiences’ students. If situational leadership model used by nurse instructors effectively, it would be applied as a way for overcoming difficulties and obstacles in clinical education.

    Aim

    The aim of this study was to assessing the level of adaptability nurse instructors’ leadership style in clinical education.

    Method

    This study was descriptive cross-sectional that was done in 2010 in nursing-midwifery school in Arak city. Data were gathered by “Leader Behavior Description Questionnaire“and nursing student’s “Readiness level questionnaire“. Internal consistency reliability (Cronbach’s alpha) in order were (α=0.88 and α=0.76). All 15 clinical educators and 186 nursing students (11 people in the former, 2nd year 71, 3th year 76, and in the fourth year; 28 people) were selected to complete questionnaires. Data were analyzed by descriptive statistics using SPSS 13 software.

    Results

    findings showed that nursing instructors were 13.3% male and 86.7% female. Their mean of work experiences were 5.5 years. Also, nursing students were 35.5% male and 64.5% female that their mean of age were 21.18 years. Findings showed that the selling leadership style and then delegating were as the dominant styles of nurse instructors. The majority of nurse instructors (46.8%) had moderate adaptability and 23.7% of them had low.

    Conclusion

    The ability nurse instructors must be improve for assessing ability and willingness of students for performing the tasks and skills in clinical practicum correctly and their selection the appropriate leadership style. Application scientific principles of management and leadership especially situational leadership would be improve professional development for students.

    Keywords: adaptability, clinical instructor, nursing student, situational leadership, readiness level
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال