به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

mostafa amini-rarani

  • مصطفی امینی رارانی، زهرا حیدری، ملیحه کاهی*
    مقدمه

    رفتار زورگویی، یکی از مشکلات روز افزون در بین نوجوانان است که با هدف آسیب رساندن به دیگران با بکارگیری وسایل الکترونیکی انجام می شود. لذا لازم است بطور مشخص چگونگی و میزان نقش های متمایز آن (زورگوی سایبری، قربانی زورگویی سایبری) در ارتباط با ابعاد مختلف بهزیستی روانشناختی تبیین شود. بنابراین این پژوهش با هدف تعیین ارتباط زورگویی سایبری و بهزیستی روانشناختی دانش آموزان مدارس متوسطه دوم شهر اصفهان صورت گرفت.

    روش ها

    این مطالعه از نوع مقطعی و جامعه ی آماری شامل دانش آموزان دبیرستانی اصفهان در سال 1401-1400 بود. 1051 دانش آموز با نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند و داده ها با یک چک لیست و دو پرسش نامه (زورگویی سایبری آنتونیادو، مقیاس 18 سوالی بهزیستی روانشناختی ریف) جمع آوری گردید.

    یافته ها

    بین زورگویی سایبری و بهزیستی روانشناختی و ابعاد آن (به جز استقلال و ارتباط مثبت با دیگران)، رابطه ی معکوس و معنی دار وجود داشت. بین قربانی سایبری و بهزیستی روانشناختی و ابعاد آن (به جز هدفمندی) رابطه ی عکس و معنی دار وجود داشت.

    نتیجه گیری

    نوجوانان درگیر در زورگویی و قربانی سایبری در معرض پیامدهای نامطلوب و کاهش بهزیستی روانشناختی هستند و لازم است والدین، معلمان و مسئولین سازمان آموزش و پرورش به خوبی از نحوه ی مشارکت نوجوانان در زورگویی و همچنین پیامدها و متغیرهای تاثیرگذار بر آن آگاه شوند.

    کلید واژگان: زورگویی سایبری, قربانی سایبری, بهزیستی روانشناختی
    Mostafa Amini- Rarani, Zahra Heidari, Malihe Kahi *
    Background

    Bullying has become a growing concern among teenagers, particularly in the context of cyberbullying, where electronic devices are used to harass others. Understanding the distinct roles of cyberbullies and victims of cyberbullying concerning various dimensions of psychological well-being is crucial. Therefore, this research was conducted to determine the relationship between cyberbullying and the psychological well-being of secondary high school students in Isfahan City.

    Methods

    This study employed a cross-sectional design, with the research population consisting of high school students in Isfahan in 2021-2022. A stratified sampling method was used to select 1051 students, and data were collected through a checklist and three questionnaires, namely cyberbullying by Antoniado et. al. and an 18-item psychological well-being scale by Ryff.

    Findings

    There was an inverse and significant relationship between cyberbullying and psychological well-being and its dimensions (except independence and positive relationship with others). There was an inverse and significant relationship between cyber victimization and psychological well-being and its dimensions (except purposefulness).

    Conclusion

    The study highlights that high school students involved in cyberbullying and cyber victimization are susceptible to adverse consequences, leading to a decline in their psychological well-being.  Parents, teachers, and officials of the education organization must be well aware of how teenagers participate in bullying, as well as the consequences and variables affecting it.

    Keywords: Cyberbullying, Cyber Victims, Psychological Well-Being
  • مصطفی امینی رارانی، زهرا حیدری، مریم مظاهری*
    مقدمه

    با توجه به اینکه برای سنجش میزان قصد جراحی های زیبایی زنان در کشور ایران، پرسش نامه ای وجود ندارد؛ پژوهش حاضر با هدف ساخت و بررسی روایی، پایایی و ساختار عاملی پرسش نامه ی قصد جراحی زیبایی، انجام گرفت.

    روش ها

    این پژوهش از نوع مطالعات مقطعی بود. در این مطالعه، 763 نفر از زنان مراجعه کننده به کلینیک های خصوصی شهر اصفهان به عنوان نمونه انتخاب و پرسش نامه ی قصد جراحی زیبایی را تکمیل کردند. روش نمونه گیری نیز از نوع خوشه ای چندمرحله ای بود. برای برسی روایی سازه از همبستگی درونی و تحلیل عاملی، استفاده شد، همچنین به منظور بررسی پایایی از ضریب آلفای کرونباخ و بازآزمایی پس از دو هفته استفاده گردید.

    یافته ها

    با توجه به نتایج KMO و کرویت بارتلت، نتایج روایی سازه نشان داد پرسش نامه ی قصد جراحی زیبایی، دارای روایی مطلوبی می باشد؛ همچنین بر اساس نتایج ضریب همبستگی درون خوشه ای، پرسش نامه ی مذکور از پایایی مناسبی برخوردار بود. طبق نتایج تحلیل عاملی نیز، پرسش نامه در 3 مولفه اصلی طبقه بندی گردید.

    نتیجه گیری

    با توجه به ویژگی های روان سنجی مطلوب پرسش نامه ی قصد جراحی زیبایی، می تواند جهت برآورد میزان قصد جراحی های زیبایی در زنان، مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: جراحی زیبایی, قصد, رواسازی, تحلیل عاملی
    Mostafa Amini -Rarani, Zahra Heidari, Maryam Mazaheri *
    Background

    Recognizing the lack of questionnaires particularly measuring women's desire for cosmetic surgery in Iran, this study aimed to develop and validate a new instrument for that purpose. The investigation examined the questionnaire's validity, reliability, and underlying structure.

    Methods

    This study adopted a cross-sectional design and a multi-stage cluster sampling method to recruit 763 women from private cosmetic clinics in Isfahan, Iran. They completed a novel questionnaire designed to measure their intention towards cosmetic surgery. The questionnaire's validity and reliability were assessed using face, content, construct validity analyses, Cronbach's alpha, retest, and intra-cluster correlation coefficient.

    Findings

    Evaluations of face validity (Impact score = 3.08), content validity (CVR = 0.75 and CVI = 0.85), and construct validity supported the validity of the questionnaire. In addition, the high intra-cluster correlation coefficient (ICC = 0.95) confirmed its good reliability. Factor analysis further delineated the underlying structure, identifying three principal factors explaining 45.818% of the variance in cosmetic surgery intention.

    Conclusion

    This newly developed questionnaire offers a reliable and valid tool for measuring cosmetic surgery intention in Iranian women.

    Keywords: Cosmetic Surgery, Intention, Rationalization, Factor Analysis
  • راحله سموعی*، فرزانه محمدی سفید دشتی، نرگس مشکینه، مصطفی امینی رارانی

    رعایت اصول اخلاق در پژوهش توسط پژوهشگران، در ارائه ی یافته های مبتنی بر شواهد و کاربردی و متعاقب آن، حل مسائل جامعه و توسعه ی دانش، نقش زیربنایی دارد؛ بااین حال، با وجود کارگاه های آموزشی متعدد برگزارشده و آگاهی افزایی، همواره شاهد برخی عملکردهای غیراخلاقی در حوزه ی پژوهش هستیم؛ ازاین رو، شناسایی عوامل مرتبط برای برنامه ریزی های کاربردی و پیشگیرانه ضروری است. در این زمینه مطالعه با هدف شناسایی تعیین گرهای روانی اجتماعی مرتبط با عملکرد اخلاقی پژوهشگران در انجام و انتشار آثار پژوهشی انجام شد. مطالعه با رویکرد کیفی و تحلیل محتوای قراردادی انجام شد. 29 عضو هیئت علمی و پژوهشگر از دانشگاه های علوم پزشکی کشور در رشته و تخصص های مختلف، به صورت هدفمند و با انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته در مطالعه شرکت کردند. برای طبقه بندی داده ها از روش تحلیل محتوای کیفی و برای ارزیابی داده ها از معیارهای لینکلن و گوبا استفاده شد. 136 کد، 20 طبقه ی فرعی و 4 طبقه ی اصلی، حاصل تحلیل داده ها بود. عوامل مرتبط با عملکرد اخلاقی پژوهشگران در حین انجام دادن و انتشار آثار پژوهشی در مصاحبه با پژوهشگران که در قالب طبقه های فرعی نمایان شدند، عبارت بودند از: «قوانین»، «یادگیری اجتماعی»، «دانش و سواد» و «ویژگی های روان شناختی». طبق یافته های این مطالعه، عملکرد اخلاقی پژوهشگران در حوزه ی پژوهش، حاصل تعامل عوامل اجتماعی، فردی، شخصیتی و قانون گذاری است. برخی عوامل، مثل ویژگی های شخصیتی، دیرپا و مقاوم و فردی هستند؛ درحالی که عوامل اجتماعی، گسترده و رایج و عمومی ترند. سیاست گذاران و مدیران مرتبط با حوزه ی پژوهش می توانند با به کارگیری روش های آموزشی و فرهنگ سازی و تغییر رفتار، برای بهبود عملکرد اخلاقی پژوهشگران و اخلاق محوری در حوزه ی پژوهش اقدام کنند.

    کلید واژگان: شخصیت, عملکرد اخلاقی, عوامل اجتماعی, عوامل روان شناختی
    Rahele Samouei*, Farzane Mohammadi-Sefiddashti, Narges Meshkineh, Mostafa Amini-Rarani

    Compliance with ethical principles in research by researchers plays a fundamental role in providing evidence-based and practical findings, subsequently solving society's problems and advancing knowledge. Despite numerous educational workshops and awareness-raising efforts, some unethical research practices are still observed. Identifying relevant factors is essential for practical and preventive planning. In this regard, the present study aimed to identify psychosocial determinants related to the ethical performance of researchers in conducting and publishing research works. The study was conducted using a qualitative approach based on conventional content analysis. A total of 29 faculty members and researchers from the medical sciences universities in Iran in various fields and specialties were selected purposively and semi-structured interviews were conducted with the participants. Qualitative content analysis was used to categorize data and Lincoln and Guba’s criteria were employed to evaluate data. Data analysis led to the identification of 136 codes, 20 subcategories, and 4 main categories. The factors related to the ethical performance of researchers in conducting and publishing research works derived from interviews with researchers included "Laws", "Social Learning", "Knowledge and Literacy", and "Psychological Characteristics". According to the findings of this study, the ethical performance of researchers in the field of research is the result of the interaction of social, individual, personality, and legislative factors. Some factors, like personality traits, are long-lasting, resistant, and personal, while social factors are widespread, common, and more general. Research policymakers and managers can improve the ethical performance of researchers and place ethics at the center of attention in research by implementing educational methods, culture building, and behavior change

    Keywords: Ethics In Research, Ethical Performance, Psychological Factors, Social Factors, Personality
  • معصومه شهبازی، مصطفی امینی رارانی، مریم جهانبخش*، شهرام طهماسبیان
    هدف

    رویکرد دستگاه خود را بیاورید یا Bring Your Own Device (BYOD) استفاده از دستگاه های همراه شخصی را در جهت انجام اهداف سازمانی و شغلی ترویج داده است اما استفاده از این رویکرد می‏تواند چالش ها و مخاطرات مختلفی را برای سازمان های سلامت به همراه داشته باشد. این پژوهش با هدف شناسایی مولفه‏ های آمادگی بیمارستان ها در استفاه از BYOD انجام شده است که می‏تواند در جهت تدوین سیاست های مناسب و در نهایت کنترل چالش های مرتبط مورد استفاده قرار گیرد.

    مواد و روش ها

    پژوهش حاضر از انواع مطالعات کیفی می‏باشد. مصاحبه شوندگان با استفاده از نمونه گیری هدفمند و با رویکرد گلوله برفی تا رسیدن به سطح اشباع انتخاب شدند. جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند با 15 نفر از خبرگان حوزه BYOD انجام شد. داده های کیفی با روش تحلیل مضمون (تماتیک) و به کمک نرم ‏افزار MAXQDA نسخه 12 تحلیل شد.

    یافته ها

    بر اساس نتایج 6 مضمون اصلی و 23 زیرمضمون شناسایی شد. اصول مدیریتی، منابع انسانی، هزینه، زیرساخت فنی، ملاحظات قانونی و ملاحظات اخلاقی به عنوان 6 مضمون اصلی در آمادگی بیمارستان ها در رابطه با BYOD نقش دارند.

    نتیجه گیری

    تمرکز بر موضوعات شناسایی شده در قالب تدوین و پیاده سازی برنامه‏های رسمی و هم چنین سیاست گذاری‏های مناسب توسط مدیران و ذی نفعان سازمان ها می تواند به بهره‏مندی مناسب از مزایای BYOD و کاهش هر چه بیش تر چالش‏های مرتبط به آن بی انجامد.

    کلید واژگان: فن آوری های اطلاعات, پیاده سازی فن آوری اطلاعات سلامت, دستگاه شخصی خود را بیاورید, سازمان های مراقبت بهداشتی
    Masoumeh Shahbazi, Mostafa Amini-Rarani, Maryam Jahanbakhsh*, Shahram Tahmasebian
    Introduction

    The Bring Your Device (BYOD) approach has promoted the use of personal mobile devices to achieve organizational and occupational goals, but the use of this approach can bring various challenges and risks for health organizations. This research was conducted to identify the components of hospitals' readiness to use BYOD which can be used to develop appropriate policies and ultimately control related challenges.

    Materials and Methods

    In this qualitative study, participants were selected using purposeful sampling with a snowball approach till reaching saturation point. For data gathering, semi-structured interviews were conducted with 15 experts in the BYOD field. Qualitative data were analyzed with the thematic analysis method and using MAXQDA Plus version 12 (Release 12.3.0, VERBI GmbH Berlin).

    Results

    6 main themes and 23 sub-themes were identified. The main themes include management principles, human resources, cost, technical infrastructure, legal considerations, and ethical considerations that play critical roles in hospitals' readiness for BYOD.

    Conclusion

    Focusing on the issues identified in the form of formulating and implementing official programs as well as appropriate policies by the managers and stakeholders of the organizations can properly benefit from the advantages of BYOD and reduce the related challenges as much as possible.

    Keywords: Information Technology, Health Information Management, Bring-Your-Own-Device (BYOD), Healthcare Organizations
  • فرزانه محمدی، مصطفی امینی رارانی، رضا رضایتمند*
    مقدمه
    اقتصاد مقاومتی برای عملیاتی شدن، پیش از هر چیز نیاز به درک یکسان و تبیین صحیح در کشور دارد. با توجه به اهمیت موضوع، مطالعه حاضر با هدف تبیین کلی مفهوم اقتصاد مقاومتی و تعیین مصادیق و الزامات آن و همچنین شناسایی الزامات آن در حوزه سلامت از دیدگاه صاحبنظران اقتصادی و اقتصاد سلامت انجام شد.
    روش بررسی
    در مطالعه کیفی حاضر، 8 مصاحبه عمیق با صاحبنظران اقتصادی و اقتصاد سلامت از آگوست 2019 تا فوریه 2020 تا رسیدن به سطح اشباع انجام شد. مصاحبه شوندگان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با آن ها مصاحبه چهره به چهره انجام شد. مصاحبه ها بعد از پیاده سازی به روش تحلیل محتوای قراردادی تحلیل شدند. به منظور کدگذاری و مدیریت داده ها از نرم افزار MAXQDA Analytics Pro 2020 (VERBI GmbH Berlin) Release 20.4.0 استفاده شد.
    یافته ها
    دو مفهوم کلی «تاب آوری اقتصادی» و «مفهوم جامع اقتصاد مقاومتی» برای اقتصاد مقاومتی مشخص و مصادیق آن ها و همچنین الزامات مربوط به هر کدام تعیین شد. ضربه گیر کردن اقتصاد، اقتصاد بدون نفت، بهره وری اقتصادی و تغییر و تحول از مصادیق تاب آوری اقتصادی، و عدالت محوری، دانش بنیانی، درون زایی، برون گرایی، مردمی بودن، فرهنگ جهادی، اسلامی کردن اقتصاد و اقتصاد مقاومتی به مثابه اقتصاد سیاسی از مصادیق مفهوم جامع اقتصاد مقاومتی شناسایی شدند. همچنین مصادیق و الزامات اقتصاد مقاومتی در بخش سلامت تشریح شد.
    نتیجه گیری
    برداشت های متعدد و متفاوتی از مفهوم اقتصاد مقاومتی وجود دارد؛ به منظور اجرایی و عملیاتی شدن آن در بخش های مختلف و از جمله در بخش سلامت، اولین قدم رسیدن به ادبیات و درک مشترک از مفهوم اقتصاد مقاومتی بین صاحبنظران مرتبط می باشد.
    کلید واژگان: اقتصاد مقاومتی, سلامت, مفهوم
    Farzaneh Mohammadi, Mostafa Amini-Rarani, Reza Rezayatmand *
    Introduction
    Resistive economy as a new concept/doctorine has entered to the Iranian economics literature several years ago. However, in order to be applied efficiently, a common perception among experts is necessary regarding its definition, instances and requirements. Thus, this study was conducted with the aim of general explanation of resistive economy concepts, its instances and requirements as well as identification of its requirements in health sector based on the experts’ opinions.
    Methods
    In this qualitative study, 8 in-depth and face-to-face interviews were conducted with some economist as well as some health economists who were selected through purposive sampling methods. The interviews were transcribed and analyzed using the conventional content analysis method. MAXQDA Analytics Pro2020 (VERBI GmbH Berlin) Release 20.4.0 was used for coding and data management.
    Results
    Two concepts of “economic resilience” and “comprehensive concept of resistive economy” were identified. Then, the instances and requirements related to these two concepts were determined. An anti-shock economy, an oil-free economy, economic productivity and change were identified as instances of “economic resilience” and justice-oriented, knowledge-based, endogenous, extraversion, democratized, jihadi culture, Islamization of the economy, and resistive economy as a political economy were identified as the instances of “comprehensive concept of resistive economy”. The instances and requirements of resistive economy in health sector were also elaborated.
    Conclusion
    There are numerous interpretations of resistive economy. Based on expert opinions, resiliency is a very important specification of that economy, but other specifications should also exist to address the comprehensiveness of the concept. In order to implement and operationalize the resistive economy in various sectors including the health sector, the first step is to reach a common understanding of resistive economy amongst the experts.
    Keywords: Resistive Economy, Health, Concept
  • Mohammad Ghasemi, Mostafa Amini-Rarani, Nasrin Shaarbafchi Zadeh, Saeed Karimi*
    Background

    The public health system is currently facing a shortage of resources, and the demand for healthcare has increased, indicating the need to use the capacities of other sectors through public-private partnership (PPP) strategies to improve the quantity and quality of health services.

    Objectives

    The purpose is to identify PPPs’ role in providing primary healthcare worldwide.

    Methods

    This study was conducted in 2020. The Arksey O’Malley framework was used, along with a systematic literature search on five databases, including Web of Science (ISI), Scopus, Pubmed, ProQuest, and Google Scholar. Data were gathered from 2000 to 2020.

    Results

    The findings presented in this study are reported based on 16 selected studies. The findings point to the positive impacts of cooperation between the public and private sectors in health care systems on matters of provision, coverage, and performance of services, as well as improvements in responsiveness to providers towards enhancing health referral systems. The provision of participatory services in countries varied according to their level of development, and further interactions between the government and the private sector resulted in better coverage and reduced inequality in service delivery.

    Conclusions

    Public-private partnership is an effective way to achieve sustainable development goals. Public-private partnerships can be strengthened by integrating public and private sector facilities and aligning the interests and motivations of service providers with public health goals. Also, awareness of the plans and capacity of public and private sectors, along with conscious and mutual interaction, can strengthen health on a larger scale. Scientific approaches and correct participation can also relieve the part of governmental responsibilities to focus on more primary measures so that it can carry out its core tasks, including stewardship, policy-making, and supervision, with greater focus and power to facilitate the achievement of goals.

    Keywords: Public-Private Partnership, Primary Healthcare, Health System, Health Impact
  • حسن جعفری، مصطفی امینی رارانی، محمد رنجبر، میلاد شفیعی، اشرف حاج هاشمی*
    مقدمه

    حوادث ترافیکی سالانه جان بسیاری از مردم جهان را به خطر می اندازند. این حوادث در سطح دنیا به عنوان سومین علت مرگ ومیر مطرح هستند، اما در ایران در سطح وسیعتری مطرح می باشد. با توجه به لزوم توجه به مولفه های اجتماعی که موجب ایجاد مخاطره برای سلامت می شوند، این مطالعه با هدف بررسی ارتباط عوامل اجتماعی مرتبط با مرگ های ناشی از حوادث ترافیکی انجام شد.

    روش کار

    این مطالعه، مقطعی ثانویه می باشد، بر اساس چارچوب کمیسیون تعیین کننده های اجتماعی سلامت بر روی اطلاعات پرونده های مصدومین حوادث ترافیکی پذیرش شده در بیمارستانهای الزهرا و آیت الله کاشانی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سالهای 1396 - 1393 و بر روی 29909 پرونده  انجام گردید.داده ها با نرم افزار STATA14 و در سطح معناداری کمتر از پنج درصد تحلیل گردید.

    یافته ها

    نتایج مطالعه نشان داد719 (2.8 درصد)از مصدومین حوادث ترافیکی فوت نمودند. رگرسیون لجستیک چندگانه نشان داد نسبت شانس مرگ ناشی از حوادث ترافیکی در مردان، در افراد بیکار و بالای65 سال، در مصدومین منتقل شده از سایر مراکز و سرنشینان ون/کامیون کوچک بیشتر از سایرین می باشد.

    نتیجه گیری

    یا توجه به اهمیت و تاثیر شغل، جنس، سن، نحوه انتقال مصدوم و  نوع وسایل نقلیه بر مرگ ناشی از حوادث ترافیکی تدوین برنامه های پیشگیرانه و اتخاذ سیاست بر اساس عوامل تعیین کننده اجتماعی شناسایی شده  موثر بر مرگ و میر حوادث ترافیکی در عرصه سلامت پیشنهاد می گردد

    کلید واژگان: مرگ های ناشی از حوادث ترافیکی, سوانح جاده ای, عوامل اجتماعی تعیین کننده سلامت
    Hasan Jafari, Mostafa Amini-Rarani, Mohammad Ranjbar, Milad Shafiee, Ashraf Haj-Hashemi*
    Introduction

    Many people die as a result of road traffic crashes globally every year. Low- and middle-income countries had higher road crashes mortality compared to high-income countries and Iran is one of the countries with the high road crashes mortality in the world. Regarding the important and basic role the social components plays in health. The current study aims to investigate social determinants of traffic crash mortality in Isfahan during the 2014-2017.

    Methods

    This study was a cross-sectional data secondary analysis. 29909 traffic crashes were analyzed. Data were extracted from the Hospital Information System (HIS) and analyzed using logistic regression. Social determinants were selected using the Commission on Social Determinants of Health conceptual framework. Data were analyzed with Stata 14 software at a significance level of less than 0.05

    Results

    we found that 719(2.8%) mortalities were related to traffic accident injury. The death rate due to traffic crash in the hospital was 2.4%. Multivariate logistic regression showed that men (P-value =0.00), unemployed people, less than 65 years of age, injured transported from suburb and passengers of small vans/trucks (P-value <0.00) had higher odds of mortality caused by traffic crashes

    Conclusions

    Considering the importance of social factors on traffic crashes mortality, health policy-makers should develop preventive programs and adopting policies based on occupation, sex, age, mode of transport of the injured, and the type of vehicles to inform interventions aimed at reducing injury-related mortality.

    Keywords: Road traffic crashes, Road traffic accidents, Social determinants of health, Social factor
  • الهه نجفی، مصطفی امینی رارانی، مریم معینی *
    مقدمه

    سلامت دهان و دندان، یک عامل موثر در کیفیت زندگی محسوب می‌شود. هدف از این مطالعه، بررسی عوامل مرتبط با تقاضای خدمات دندان‌پزشکی پایه در خانوارهای ایرانی بود.

    مواد و روش‌ها

    مطالعه‌ی‌ حاضر از نوع تحلیل ثانویه داده‌های Cross sectional بود و در آن اطلاعات گردآوری شده در پیمایش ملی هزینه‌- درآمد خانوار در سال‌های 1396 تحلیل شدند. نمونه‌ی پژوهش حاضر شامل 17548 خانوار واجد شرایط از کل کشور بود. برای بررسی تقاضای خدمات دندان‌پزشکی از مدل‌سازی Logistic regression استفاده گردید. در مجموع سه مدل برازش شد.

    یافته‌ها

    احتمال تقاضای خدمات دندان‌پزشکی پایه در خانوارهایی که سرپرستان تحصیلات بالاتر داشتند، یا غیر متاهل و یا غیر شاغل بودند، به شکل معنی‌داری کمتر بود (0/05 > p value). احتمال تقاضا برای خدمات دندان‌پزشکی پایه، در هر پنجک درآمدی نسبت به پنجک درآمدی اول (کم درآمدترین خانوارها)، به شکل معنی‌داری بالاتر بود (0/05 > p value). همچنین، احتمال تقاضای خانوار برای خدمات دندان‌پزشکی پایه در خانوارهای دارای سالمندان بالای 70 سال و خانوارهای دارای فرد 6 تا 12 سال، نسبت به سایر خانوارها به شکل معنی‌داری بیشتر بود (0/05 > p value). رفتار بعضی متغیرها در مدل‌های مختلف برازش شده متفاوت بود (0/05 > p value).

    نتیجه‌گیری

    احتمال تقاضای خدمات دندان‌پزشکی پایه توسط خانوار با متغیرهای جمعیت‌شناختی، متغیرهای اقتصادی و ساختار سنی اعضای خانوار ارتباط معنی‌دار داشت. بنابراین، تصمیمات سیاستی مربوط به خدمات دندان‌پزشکی لازم است مبتنی بر وضعیت جمعیت‌شناسی، تفاوت‌های اقتصادی و ساختار سنی افراد جامعه باشد.

    کلید واژگان: مراقبت دندانی, خانوار, ایران
    Elaheh Najafi, Mostafa Amini-Rarani, Maryam Moeeni*
    Introduction

    Oral health is an important factor affecting quality of life. This research examined the correlates of demand for basic dental services among the Iranian households.

    Materials & Methods

    This research was a secondary data analysis of cross-sectional data in which the data extracted from National Survey of Iran’s Household Income and Expenditure Survey-2018 were analyzed. The study sample included 17548 eligible households from whole country. The logistic regression model was used to analyze demand for basic dental services. Three regression models were estimated.

    Results

    The probability of demand for basic dental services was reduced as households’ heads were more educated, non-married or unemployed (p value < 0.05). The probabilities of demand for basic dental services were higher among households of higher income quintiles comparing to the first income quintile (p value < 0.05). Furthermore, the probability of demand for basic dental services was higher among those households with elderlies aged more than 70 years old or those households with children aged between 6-12 years old (p value < 0.05).

    Conclusion

    The possibility of demand forbasic dental services was correlated to demographic and economic factors as well as age component of household’s members. As a result, dental health policymakersshould pay attention to demographic and economic status and age status of population.

    Keywords: Dental care, Household, Iran
  • مصطفی امینی رارانی، لیلا اسدی*
    پیش زمینه و هدف

    پاندمی کرونا ویروس بسیاری از کشورها را مجبور به اتخاذ تدابیر اختصاصی در جهت کاهش یا مهار انتقال این بیماری نموده است، این تدابیر منجر به بروز پیامدهای منفی روحی و روانی ازجمله افزایش خشونت خانگی شده است. هدف از پژوهش حاضر ارایه دیدگاه در مورد فرآیند دستورکارگذاری مشکل خشونت خانگی در همه گیری کرونا است.

    مواد و روش ها: 

    مطالعه حاضر از نوع بیان دیدگاه می باشد که در آن محققین بر اساس مدل جریانات چندگانه کینگدان، فرآیند دستورکار گذاری مشکل خشونت خانگی در دوران کرونا را با استفاده از تشریح جریان مشکل، جریان سیاست (راه حل مشکل) و جریان سیاسی (اراده سیاسی) تبیین نمودند.

    یافته ها: 

    در زمینه جریان مشکل به دنبال شیوع بیماری کرونا ویروس روند تمایل به بروز خشونت خانگی به دلیل محدودیت های اجتماعی، در خانه ماندن، فقر، افزایش مشکلات اقتصادی و افزایش سوءمصرف مواد به میزان قابل توجهی افزایش یافته و در حال حاضر در مقیاس جهانی ظهور کرده است. بر این اساس پرداختن به خشونت خانگی با توجه به شیوع و عوارض جسمانی، روان شناختی و مرگ ومیر ناشی از آن یک مشکل دارای اولویت جهانی بهداشت عمومی است. پیرامون جریان سیاست، مهم ترین تحلیل ها و راه حل های احتمالی مواجهه با این مشکل می تواند به صورت راه اندازی خطوط راهنما و سیستم های پشتیبانی، محرک های آگاهی بخش و پیام رسانی فعال، استفاده از مشارکت جامعه، تعریف و تعیین مجدد پناهگاه های ایمن و تهیه پروتکل واحد می باشد. همچنین، با توجه به اینکه خشونت خانگی یک مشکل اجتماعی با ابعاد پزشکی، روان شناختی و حقوقی است لازم است متولیان، روش های غربالگری حساس تر به مراکز مشاوره، مراکز بهداشتی درمانی، آموزش های جامع و مبتنی بر حساس سازی ارایه دهندگان خدمات بهداشتی درمانی، مشاوران و خط اول سیستم مراقبتی درمانی، ایجاد خطوط پاسخگویی و شماره تماس های بیشتر جهت ارایه حمایت به این زنان، ارزیابی و بازدید از خطوط کمک، مشاوران، خانه های امن بهزیستی و ماموران حفاظت شبانه روزی برای کمک به قربانیان خشونت، به کارگیری رسانه های اجتماعی نسبت به افزایش خطر خشونت خانگی در طول بیماری کووید 19 و ایجاد آگاهی همه جانبه را مدنظر قرار دهند. در زمینه جریان سیاسی لازم است دولت به مشکل خشونت خانگی توجه نماید و با درک صحیح مشکل و پیامدهای منفی آن، اراده ای برای حل آن داشته باشد. فلذا، در سطح دولت، می بایست با یک عزم جدی، مشکل خشونت خانگی در دستور کار قرار گیرد.

    بحث و نتیجه گیری: 

    وقتی سه جریان مشکل، راه حل مشکل و اراده سیاسی با هم وجود داشته باشند، پنجره سیاست گذاری برای خشونت خانگی در دوران کرونا باز خواهد شد و این مشکل در دستور کار سیاست گذاران قرار خواهد گرفت. در رابطه با خشونت های خانگی متعاقب کووید 19، علیرغم وجود دو جریان مشکل و راه حل مشکل، به نظر می رسد جریان اراده سیاسی به خوبی شکل نگرفته است.

    کلید واژگان: دستورکار گذاری, کینگدان, خشونت خانگی, کرونا ویروس
    Mostafa Amini Rarani, Lela Asadi*
    Background & Aims

    The coronavirus pandemic has forced many countries to take specific plans to reduce or control the transmission of the disease, which has led to negative psychological consequences, including an increase in domestic violence. The purpose of this study is to provide insights into how the problem of domestic violence in the corona pandemic is placed on the policy agenda.

    Materials & Methods

    The present study is a perspective one in which based on Kingdon's agenda setting model, the process of domestic violence agenda setting identified in the Corona period and three streams of problem, policy (problem solution) and political (political will) explained.

    Results

    In the context of the problem stream following the spread of coronavirus, the trend towards domestic violence due to social constraints, staying at home, poverty, increasing economic problems and increasing substance abuse has increased significantly and is now emerging on a global scale. Accordingly, domestic violence is a problem of global public health priority due to its prevalence and physical, psychological and mortality complications. Regarding the policy stram, the most important analyzes and possible solutions to this problem can be done in the form of setting up guidelines and support systems, active incentives and messaging, using community participation, defining and redefining safe havens, and preparing a single protocol. Also, due to the fact that domestic violence is a social problem with medical, psychological, and legal dimensions, it is necessary for trustees to 1- use more sensitive screening methods to counseling centers, health centers, comprehensive training and sensitization-based health care providers, counselors, and the first line of the health care system, 2- create more response lines and contact numbers to provide support to these women, 3- evaluate and visit helplines, counselors, welfare shelters and day care staff to help victims of violence, and 4- consuder that using the social media should increase the risk of domestic violence during Covid disease while raising awareness. In the field of political stream, it is necessary for the government to pay attention to the problem of domestic violence and, with a correct understanding of the problem and its negative consequences, have the will to solve it. Therefore, at the government level, the new president must put the problem of domestic violence on the agenda with a serious determination.

    Conclusion

    When the three currents of problem, problem-solving, and political will coexist, the policy window for addressing domestic violence in the Corona will open, and this problem will be on the agenda of policymakers. With regard to domestic violence following Covid 19, despite the existence of two streams of problem and solution to the problem, the stream of political will does not seem to be well formed.

    Keywords: Agenda Setting, Kingdon, Domestic Violence, Corona Virus
  • MohammadHossein Yarmohammadian, Sanaz Monsef, Shaghayegh Haghjooy Javanmard, Youseph Yazdi, Mostafa Amini Rarani

    To develop the next generation of healthcare innovators, students at all levels of education should be trained and encouraged to employ innovative and entrepreneurial approaches to deal with complicated challenges of today’s health system. Applying innovation and entrepreneurship training to solve complex problems and focus on solution design has recently become common in medical universities all over the world. This paper clarifies the role of hackathons as an innovative educational approach in healthcare education systems. We propose a process model concerned with organizing hackathon events in the healthcare education system. This model can be used in the academic and practical design of hackathons for innovation purposes.

    Keywords: Education, entrepreneurship, hackathon, healthcare system, innovation process
  • Leila Sahrzadi, Ahmad Shabani, Mostafa Amini-Rarani*

    Chaos, information uncertainty, and instability are characteristics of the chaotic situation experienced in the coronavirus disease 2019 (COVID-19) pandemic. The health system has been severely damaged under such circumstances. The basic way to deal with this situation is to understand the crisis correctly, and accept the chaotic situation. Chaos theory emphasizes solutions that take into account discontinuities in events, and provides appropriate solutions to deal with the problems. Using the features of chaos theory to assist health decision makers and policymakers in managing COVID-19 pandemic, the following recommendations can be proposed: focus on short-term (vs. long-term) decision-making, contingent and flexible planning, proper application of innovative approaches in policymaking, creating structures and systems, discovering order within chaos and disorder. In the health policy system, the managers who change their mental models according to the circumstances instead of following the old principles, develop and implement their activities based on models far from stable and dynamic equilibrium, is an undeniable necessity.

  • Mostafa Amini-Rarani, Mehdi Nosratabadi*
    BACKGROUND

    Social health is considered as an important part of good health both individually and socially. The purpose of this study was to examine the content of the official medical sciences curriculum in undergraduate degrees from a social health perspective.

    MATERIALS AND METHODS

    This qualitative content analysis study was conducted in 2019 at the Isfahan University of Medical Sciences using a deductive approach based on Hsieh and Shannon's directed content analysis. For this purpose, official curricula in the fields of Public Health, Occupational Health, Environmental Health, Nursing, Midwifery, Nutrition Sciences, and Health Services Management were analyzed using MAXQDA 12.

    RESULTS

    The results showed that a total of 136 codes related to the components of social health were identified in the topics of undergraduate medical sciences majors. Most to least relevant topics belonged to the fields of Public Health (61 codes), Midwifery (22 codes), Nursing (16 codes), Occupational Health (12 codes), Environmental Health and Nutrition Sciences (each 10 codes), and Health Services Management (5 codes), respectively. Among the components of social health, only the component related to access to insurance and health services was mentioned in all seven disciplines. However, the components of poverty and inequality were only included in three disciplines (Public Health, Nursing, Midwifery).

    CONCLUSION

    Regarding insufficient focus on social health in curricula, revision of educational curricula is suggested from the perspective of social health, particularly in areas such as poverty and inequality, unemployment, population, violence, and gender discrimination.

    Keywords: Curriculum, Iran, qualitative research, social health
  • Amirali Babaei, Mostafa Amini Rarani, Mahmoud Keyvanara*
    Background

    Because of the increasing trend of uncontested divorce in the courts, as two out of every three divorces are related to uncontested divorce, scrutinizing the health and psychological causes of the rate of uncontested divorce is of great importance. The aim of this study was to examine the psychological and health factors affecting uncontested divorce

    Methods

    The present study was a cross-sectional data secondary analysis in which the existing data were analyzed.After obtaining official permission from the family courts in the city of Kermanshah, the data related to the issue of uncontested divorce during 2017 and 2019 werereceived and analyzed. The sampling method in this study was a census in which all legal cases of applicants for uncontested divorce in city of Kermanshah in the years of 2017-2018 have been reviewed.

    Results

    2842 cases referred to welfare organization for consultation, of which, 2331 cases led to uncontested divorce and 511 cases not led to uncontested divorce(compromise). Among the psychological factors, the variables of suspicion, pessimism and depression; and among health variables, the variable of sexual satisfaction had a statistically significant relationship with uncontested divorce and anxiety, aggression and infertility did not have a statistically significant relationship.

    Conclusion

    Considering the role of suspicion and pessimism, depression and sexual dissatisfaction in uncontested divorce, it was recommended that specific preventive strategies should be considered by the authorities. These strategies can provide both education and counseling in pre-marital and post-marital periods, as well as during the uncontested divorce process.

    Keywords: Health factors, Psychological factors, Sexual satisfaction, Depression, Uncontested divorce, Mutual-consent divorce
  • جمیله وحیدی، امیرحسین تکیان، مصطفی امینی رارانی، مریم معینی*
    مقدمه

    میزان رضایت مندی دریافت کنندگان خدمات سلامت، یکی از 5 شاخص ارزیابی کیفیت برنامه های مرتبط با سلامت محسوب می شود. هدف این مطالعه، شناسایی مولفه های مرتبط با نارضایتی از پوشش بیمه در مراجعه کنندگان به مراکز دندان پزشکی بود.

    روش بررسی

    در قالب یک مطالعه کیفی در شهر تهران، 6 مرکز دندان پزشکی خصوصی و دولتی واقع در مناطقی با وضعیت اقتصادی- اجتماعی متفاوت انتخاب شدند. مصاحبه عمیق چهره به چهره با سرپرستان خانوار یا همسرانشان که به مراکز دندان پزشکی منتخب مراجعه کرده بودند، انجام شد و نمونه گیری تا رسیدن به اشباع، ادامه یافت. نمونه گیری از نیمه دوم مهر تا نیمه اول بهمن 1397 انجام شد. برای تحلیل محتوا، روش تحلیل مضمون و برای تجزیه و تحلیل داده ها نرم افزار MAXQDA نسخه12 استفاده شد.

    یافته ها

      پس از انجام 54 مصاحبه، مولفه های مالی و غیرمالی دو مولفه اصلی شناسایی شده درنظر گرفته شدند. در مجموع 5 مضمون اصلی و 17 مضمون فرعی نهایی (کد)، جنبه های مختلف نارضایتی بیمه شدگان را تشریح کردند. در هر 2 گروه بیمه شامل بیمه پایه و تکمیلی، صرفه نداشتن اقتصادی، نحوه پوشش خدمات و وضعیت مراکز ارایه خدمات از مضامین اصلی مطرح شده بودند. علاوه براین، مخاطرات اخلاقی مرتبط با بیمه در بیمه های پایه، و فرایند اداری بیمه در بیمه تکمیلی نیز از مضامین شناسایی شده مرتبط با نارضایتی بیمه شدگان بودند.

    نتیجه گیری

    برای ارتقای سطح رضایت مندی از پوشش بیمه، لازم است به طور هم زمان استطاعت مالی برای پوشش بیمه ای، نوع تسهیلات و کیفیت ارایه خدمات بیمه ای در سیاست گذاری مرتبط با بیمه مدنظر قرار گیرد.

    کلید واژگان: بیمه سلامت, رضایت مندی بیمار, درمانگاه های دندان پزشکی, تحقیق کیفی
    Jamileh Vahidi, Amirhossein Takian, Mostafa Amini Rarani, Moeeni Maryam*
    Introduction

     The patients ‘satisfaction with health service is one of the five indicators of quality evaluation in health care programs. This study aimed to identify the attributes related to the non-satisfaction of insurance coverage among patients visited to dental clinics.

    Methods

    In the framework of a qualitative study conducted in Tehran city, six private and public dental clinics were selected in regions with variant socio-economic status. Face-to-face interviews with the head of household or their spouses who visited to selected dental clinics were carried out and sampling continued until saturation. Data collection lasted from October until February 2018. Thematic analysis was used for content analysis and MAXQDA12 software was applied for data analys

    Results

    54 interviews were conducted and overall 14 codes were extracted. Peculiarity and non-peculiarity attributes were identified as two main attributes related to dissatisfaction of the basic and complementary health insurance. To more detail, both basic and complementary insured interviewees expressed dissatisfaction with high premiums, inadequate service packages, as well as rarity of contract centers. Moreover, the interviewees with basic insurance were highly dissatisfied with quality of health services, and those of complementary coverage were dissatisfied with reimbursement system of insurance.

    Conclusion

    The findings suggest that in order to improve the level of satisfaction with insurance coverage, it is necessary for policy makers to consider the affordability of insurance coverage, insurance packages, and also the quality of health services provided by insurers.

    Keywords: Health Insurance, Patient satisfaction, Dental clinics, Qualitative Research
  • Masoomeh Shabazi, Mostafa Amini Rarani, Sharam Tahmasebian, Maryam Jahanbakhsh *

    In recent years, the number of people who use mobile devices for business and organizational purposes has increased. This phenomenon is now known as “bring your own device” (BYOD), and it is rapidly entering the health industry, which makes clear the necessity of studying its various dimensions for its implementation and application. Recently, the use of mobile devices is increasing due to the social tendencies of people. Rapid changes in modern gadgets and smartphones have also encouraged organizations to use their mobile devices in the workplace for business purposes, creating related opportunities and challenges. These cases have made the expansion of BYOD inevitable so that the only way to control BYOD’s threats is to accept its process and finally formulate related strategies and policies before using it.

    Keywords: BYOD, Mobile, Healthcare, Information technology
  • Somayeh Mahdiyan, Mohamad Akbari, Maede Bozorgi, Mostafa Amini Rarani
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

    Because the performance assessment of the health system is used as the basis for decision‑making and demonstrates progress or failure in achieving the goals of the health system, promoting the health system performance assessment can play a major role in improving and enhancing the health system. Therefore, the main aim of the study was to identify and prioritize the challenges of promoting the health system performance assessment.

    MATERIALS AND METHODS

    There were two approaches in both qualitative and cross‑sectional studies. At first, using semi‑structured interviews with 52 performance appraisers, data related to the challenges of promoting the health system performance assessment were collected and thematically analyzed. Then, in cross‑sectional terms, the performance appraisers were provided with researcher‑made checklists which contained a list of challenges to determine the priority of challenges by scoring. The data were handled and analyzed using MAXQDA Plus version 12 and Microsoft Excel.

    RESULTS

    Our results revealed five themes and ten subthemes on the challenges of promoting the health system performance assessment. Themes (subthemes) included infrastructures (cultural and technological), implementation (organizational support, process, and responsibilities), human resources (motivation and training), assessment (performance monitoring), and content of measures (reliability and validity). We also prioritized 31 listed challenges in three priority groups, including below average, average, and above average.

    CONCLUSION

    Our findings suggest that promoting the health system performance assessment in Iran can be accomplished by allocating financial and nonfinancial motives to the performance assessment staffs, using performance assessment results in policymaking, clarifying tasks of assessment process executors, and reviewing and adapting the performance assessment indices according to contingencies in the health system.

    Keywords: Health‑care sector, performance assessment, promotion, qualitative research
  • MohammadJavad Mohammadzade, Mostafa Amini Rarani, Mahmoud Keyvanara*
    Background

    Burns and heat‑related injuries often lead to mortality and great financial and social costs. This study aimed at investigating the social determinants of burn‑related mortalities in a burn specialized hospital in Isfahan, Iran. Materialsand

    Methods

    This cross‑sectional data secondary analysis study was conducted through the data related to burn patients hospitalized to burn specialized Imam Musa Kazim hospital, Isfahan, Iran, in a 4‑year period. The data were extracted using Hospital’s Information System, and analyzed descriptively and inferentially.

    Results

    Among 3290 burn patients, 740 (22.49%) had passed away. The highest mortality percentage was observed in women (31.1%), aged higher than 60 years old (35.8%), in patients with low‑financial status (27.4%), patients come from cities other than Isfahan (25.4%), and in Total Burn Surface Area (TBSA) of higher than 71% (86.6%). The results of logistic regression test showed that burn‑related mortality is 50% lower in men compared to women (odds ratio [OR] = 0.50), 16% lower in 41‑60 years of age group compared to over 60 years of age group (OR = 0.16), 41% higher in people with low financial status compared to those with high financial status (OR = 1.41) and 4% lower in people with 31–70 TBSA compared to those with TBCA higher than 71% (OR = 0.04).

    Conclusion

    Burn‑related mortality could be associated with treatment and health care as well as social factors. Therefore, parallel to hospital care and physical conditions of the burn patients, social factors including gender, age, income level, and place residence need to be addressed in burn policies to reduce burn‑related mortalities

    Keywords: Burns, hospital, mortality, social factors
  • حسن جعفری، محمد رنجبر، مصطفی امینی رارانی، فاطمه السادات هاشمی، سید سجاد بیدکی*
    مقدمه

    سامانه یکپارچه بهداشت(سیب) آخرین سامانه طراحی شده پرونده الکترونیک سلامت در ایران می باشد که با هدف یکپارچه سازی اطلاعات مربوط به سلامتی افراد و ارایه خدمات بهداشتی درمانی در قالب برنامه های  حوزه بهداشت در طرح تحول نظام سلامت در سراسر کشور از اسفند سال1394 به صورت رسمی شروع به کارکرد . مطالعه حاضر با هدف شناسایی مزایا و کاستی های استفاده از سامانه سیب از دیدگاه کاربران مرکز بهداشت شهرستان یزد و واحد های تابعه و هم چنین ارایه راهکار، در سال 1397 صورت گرفت.

    روش بررسی

    مطالعه حاضر یک مطالعه کیفی است که به روش تحلیل محتوا با رویکرد قراردادی و استقرایی انجام شد. جامعه پژوهش شامل تمامی پرسنل مرکز بهداشت شهرستان یزد و واحد های تابعه بود که از سامانه سیب استفاده می کردند. نمونه گیری به صورت هدفمند بود و تا زمان اشباع داده ها ادامه پیدا کرد، هم چنین با استفاده از مصاحبه ی نیمه ساختارمند به جمع آوری اطلاعات و با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا به آنالیز داده ها پرداخته شد.

    یافته ها

    بر اساس یافته های مطالعه، مزایای استفاده از سامانه سیب در قالب سه  مضمون اصلی و ده مضمون فرعی شامل مدیریتی (منابع انسانی، گزارش گیری، ارتباطات سازمانی و برنامه ریزی)، فنی (قابلیت رویت، دسترسی، قابلیت ویرایش) و محتوایی (ماندگاری و نگهداشت اطلاعات، محرمانگی و قابلیت انتقال اطلاعات) شناسایی شد. هم چنین کاستی های موجود در قالب سه مضمون اصلی و ده مضمون فرعی شامل زیرساخت ها (اینترنت و تجهیزات)، نرم افزاری (شکل ظاهری و محتوایی) و مدیریتی (ارتباطات بین فردی، انگیزشی، نظارت و کنترل، سازماندهی، اطلاع رسانی و آموزش) شناسایی شد.

    نتیجه گیری

    بر اساس عوامل شناسایی شده، با تقویت مزایای سامانه و هم چنین تلاش برای از میان برداشتن یا کاهش کاستی های موجود در آن، می توان به نهادینه سازی و استفاده کاربردی تر از سامانه در راستای رفع مشکلات بهداشتی اقدام نمود.

    کلید واژگان: سامانه یکپارچه بهداشت, مرکز بهداشت, مطالعه کیفی, سیستم های اطلاعاتی
    Hasan Jafari, Mohammad Ranjbar, Mostafa Amini Rarani, Fatemeh Sadat Hashemi, Seyyed Sajad Bidoki*
    Introduction

    The Integrated Health System (SIB) is the latest electronic health record system in Iran, with the goal of integrating health information and providing health services in the form of health system reform plan throughout the country starting to function in 2018-2019. The purpose of this study was to identify the advantages and problems of using the SIB system from the perspective of employees of the health center of Yazd and its subsidiaries and providing solutions.

    Methods

    This study is a qualitative study which was conducted using content analysis method with conventional approach. The population of the study consisted of all employees of Yazd health center and affiliated units using SIB system. The sampling was purposeful and continued until data saturation, and a semi-structured interview was conducted to collect information.

    Results

    Based on the findings of the study, the advantages of using the SIB system in the form of eight general categories include: managerial, technical, hardware, security, editing, content, ability to transfer and access and problems in the three general categories: of equipment and hardware, Software and management.

    Conclusion

    Considering the identified factors in the field of existing problems, such as adaptation of the system with the programs and overall goals, intelligent system to reduce the error rate and increase the speed of working with it and use the views of users in the forefront to upgrade system.

    Keywords: Integrated health system, Health center, Qualitative study, Information system
  • Maryam Jahanbakhsh, Mostafa Amini Rarani, Shahram Tahmasebian, Masoumeh Shahbazi*

    By beginning of the year 2020, COVID-19 has spread all over the world. The virus has caused numerous social, medical, and political challenges. One of the major challenges faced by countries to control the outbreak of the virus was the stability of economic and social activities and the simultaneous fulfilling of work during quarantine. Under such circumstances, telework is employed as one of the important policies control the virus. Moreover, many employees have tendency for remote working or teleworking. In such a situation, the importance of applying the Bring Your Own Device (BYOD) approach to fulfill job duties seems obvious. To enjoy the benefits of BYOD, organizations need the right policy for applying BYOD. This perspective endeavors to shed light on how to apply BYOD policy. From the researchers’ point of view, the important facets that could be addressed when applying BYOD can be described like this: policy is appropriate decision-making and implementation, technical infrastructure, continuous communication, staff training, security and privacy protocols, and agreement between staff and organization as well as the use of cloud computing.

  • Vahid Yazdi Feyzabadi, Mostafa Amini Rarani*

    The outbreak of emerging and acute infectious diseases is one of the threats to global health. Another such event is the latest global pandemic, coronavirus disease 2019 (COVID-19) COVID-19. The right policymaking and management of this pandemic require the use of scientific capabilities and evidence obtained from different experiences. However, as far as COVID-19 is a wicked problem, informed decision making for COVID-19 differs from policymaking in normal circumstances and faces difficulties. In general, we grouped these difficulties into three categories, including uncertainties, heterogeneous policymaking, and weaknesses of the history approach. Uncertainties of coronavirus can be resolved by the development of an integrated system for tracking deaths and mortality estimates, monitoring of the key characteristics of dead coronavirus patients and patients admitted to intensive care unit (ICU), as well as more work to assess the incidence and characteristics of coronavirus infections across the population. In order to minimize the harm caused by heterogeneous policies, it would be easier to clarify, interpret, and apply the macro-strategies of the World Health Organization (WHO) consistent with the local requirements of the country instead of not embracing and refusing them altogether. Furthermore, in order to make good use of the history-as lessons- approach of the epidemics in COVID-19 policy, the experiences of previous epidemics must be adequately clarified and logically interpreted and implemented in accordance with the temporal, environmental, and political circumstances of the COVID-19 epidemic.

  • سید هاشم ابوترابی، مصطفی امینی رارانی، مهدی نصرت آبادی*، مریم میرلوحی
    زمینه و هدف

     خصوصیات هر شغل و پیامدهای اقتصادی-اجتماعی آن در ارتباط با سلامت اجتماعی شاغلین است. سلامت اجتماعی در پی شناسایی تاثیر متقابل نحوه ی کنش اجتماعی بر بهزیستی افراد می باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی وضعیت سلامت اجتماعی نانوایان و متغیرهای مرتبط با آن صورت گرفته است. سلامت اجتماعی نانوا علاوه بر اینکه از جنبه سلامت فردی و شغلی و نوع تعامل با همکاران و سایر اقشار جامعه حایز اهمیت است، از نقطه نظر بهداشت عمومی نیز شایان توجه می باشد به گونه ای که اگر فرد نانوا از بهزیستی اجتماعی مناسبی برخوردار نبوده و برای اجتماعش اهمیت قایل نشود ممکن است سلامت نان بخش اعظمی از مردم دستخوش تغییر شده و نان تولیدی از کیفیت لازم برخوردار نباشد.

    روش بررسی

    این مطالعه یک بررسی مقطعی-تحلیلی بود که در سال 1396 انجام پذیرفت. نمونه مورد مطالعه شامل 469 نفر نانوای شاغل در نانوایی های سنتی شهر اصفهان بود که با روش نمونه گیری طبقه ای از مناطق پانزده گانه شهرداری اصفهان انتخاب گردیدند. داده های پژوهش به وسیله ی پرسشنامه سلامت اجتماعی بزرگسالان با مولفه های تعامل اجتماعی، مسئولیت پذیری اجتماعی، وظیفه شناسی، نگرش به جامعه، همدلی، روابط خانوادگی  و مشارکت اجتماعی؛ و پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک گردآوری شد، و با نرم افزار SPSS نسخه20 طی آزمون های همبستگی اسپیرمن و آنالیز کوواریانس ناپارامتری، تجزیه و تحلیل  شد.

    یافته ها

    میانگین سنی نانوایان مورد بررسی 9/39 سال (82/11±) و دامنه سابقه کار آنان بین یک تا 65 سال با میانگین 3/18 (31/12±) بود. بازه ی نمره ی سلامت اجتماعی آن ها بین 18 تا 140 بود. حدود 3درصد از آنان وضعیت سلامت اجتماعی خیلی ضعیف، 36% ضعیف، 27درصد متوسط، 26% خوب و 7درصد خیلی خوب داشتند. سلامت اجتماعی این نانوایان با سن و سابقه کار آنان رابطه ای مثبت و مستقیم داشت (p-value≤ 0.05). میانگین نمره سلامت اجتماعی افراد متاهل بطور متوسط در حدود 7/9 واحد بیشتر از افراد مجرد بود. همچنین سلامت اجتماعی افراد با وضعیت درآمد متوسط نیز در مقایسه با درآمد پایین به اندازه 22/6 واحد بالاتر بود (p-value= 0.034).

    بحث و نتیجه گیری

    وضعیت سلامت اجتماعی نانوایان سنتی شهر اصفهان ضعیف رو به متوسط بود. به نظر می رسد این به دلیل معدود بودن تعداد کارکنان نانوایی ها و نیز زمان کاری متناوب و منتشر بین ساعات اولیه صبح تا پاسی از شب، و کاهش تعاملات سازنده اجتماعی آنان است. احتمالا نانوایان در قبال نقشی که در جامعه بر عهده دارند مسئولیت پذیری درخوری نداشته و توان درک سایرین و همدلی با دیگران در آن ها دچار ضعف است. ممکن است این افراد با خانواده و خویشاوندان خویش ارتباط صحیحی برقرار نکنند و در برنامه ها و فعالیت های بهبود دهنده اجتماع مشارکت نداشته باشند و خود را سهیم در جامعه ندانسته و دچار گسست از جامعه شوند. این افراد ارزیابی ذهنی نسبتا پایینی از وضعیت  اجتماعی اقتصادی خود دارند. نانوایان یاد شده باید در مولفه های تعامل اجتماعی، همدلی، وظیفه شناسی و نحوه ی نگرش به جامعه تقویت شوند. لازم است مداخلاتی چون باز طراحی محیط کاری به نحوی که سطح تعامل نانوایان و مردم را همزمان با رعایت بهداشت مواد غذایی افزایش دهد و اجرای برنامه های افزایش دهنده ی فعالیت های اجتماعی نانوایان انجام شود. به علاوه بهبود فضای کسب و کار آنان از طریق پیگیری های سیاسی-اجتماعی جهت افزایش درآمد ایشان و کاهش اقدامات تعزیری-تنبیهی ارگان های دولتی، احتمالا باعث ارتقا سطح بهزیستی اجتماعی نانواها خواهد شد.

    کلید واژگان: سلامت اجتماعی, سلامت محیط کار, پایگاه اقتصادی اجتماعی
    Seyed Haashem Abutoraabi, Mostafa Amini-Rarani, Mehdi Nosratabadi*, Maryam Mirlohi
    Field and objective

    Characteristics of any job and its socio-economic outcomes are related to the social health of the working population. Social health attempts to identify the mutual effects of social interaction on the individuals’ well-being. An individual’s positive or negative willingness to the society-benefiting environmental subjects with high sensitivity, care, and intelligence along with the ability to understand the others, share their experiences and emotions, and actively participate in the social processes falls in the field of social health. In a society where the conditions are becoming healthier, an individual with social well-being is expected to adaptively see the conditions improving, accepting his society with all its positive and negative aspects and attempting to help the society’s improvement. In addition to its importance in terms of the individual and occupational health and interaction with the coworkers and other society members, social health is important in terms of the public health. If a baker does not have a proper social well-being, not caring about his society, the bread health of a majority of the population may negatively change, leading to low quality bread. Thus, the current study aimed to investigate the social health of the bakers and the related variables in Isfahan, Iran.

    Methodology

    This study was cross sectional-analytical and was conducted in 2017. The statistical population consisted of 469 bakers working in 171 traditional bakeries in Isfahan, who were selected out of 633 qualified bakeries by stratified sampling method in proportion to the size according to Cochran formula with the confidence level of 95% and error level of 0.07. The data were collected by the Adult Social Health Questionnaire (validated by Rafiey et al.) and Demographic Information Questionnaire. Each individual’s score were derived from 29 questions in the social health questionnaire with the components of social interaction, social responsibility, conscientiousness, attitude to society, empathy, family relationship, and social participation. In addition to the overall score, each component was scored. The social health was classified into five groups: very weak, weak, medium, good, very good, with their relationships with the demographic variables and each individual’s perceived social-economic status being assessed. The data were analyzed by Spearman correlation test and non-parametric covariance in SPSS 20.

    Findings

    Three individuals worked in most of the studied bakeries. The mean age was 39.9 (±11.83). Those who worked in the bakeries had the work experience of 1 to 65 years with the average of 18.3 years (±12.31). Half of them had lower than 16.5 years of experience. However, 17% of the bakers had higher than 30 years of experience. Their social health scores were 18 to 40 (The minimum and maximum scores possible in the social health questionnaire were 10 and 145, respectively). Among the bakers, 3%, 36%, 27%, 26%, and 7% fall in very weak, weak, medium, good, and very good classes, respectively. 95.7% of the bakers viewed their socio-economic status to be in the 5th of 10 grades or lower in the society. Most of them (79.7%) evaluated their income to be low. These bakers’ social health had positive and direct relationship with their work experience (P-value≤0.05), such that an increase in each of the two variables by one unit increased the other by 0.304 and 0.316, respectively. The married individuals’ mean social health score were approximately higher than that of the unmarried ones by 9.7. Moreover, the social health of those with medium income was higher than that of the individuals with income by 6.22 (P-value=0.34).Discussion and

    Conclusion

    The social health status was weak to medium among the traditional bakers in Isfahan. This seems to be resulted from the limited number of the bakers, alternating working time (early morning and late night), and reduced productive social interactions of them. The bakers probably do not have proper responsibility for their role in the society and are weak at understanding the others. These individuals might not have appropriate relationships with their families and relatives, not participating in the society improving programs. They also might not find themselves having a share in the society, being separated from it. These individuals have a relatively low subjective assessment of their socio-economic status. The mentioned bakers must be improved in the components of social interaction, empathy, conscientiousness, and attitude to society. Interventions are required, such as redesigning the workplace to increase the interactions between the bakers and people while observing the food hygiene. Moreover, programs have to be implemented to enhance the bakers’ social activities. The improvement of their business environment through socio-political pursuance to increase their income and reduce punishments of the governmental organizations probably enhances the bakers’ social health.

    Keywords: Social Health, Healthy workplace, Socio-economic Status
  • مریم خانکش، مصطفی امینی رارانی، مهدی نصرت آبادی*
    مقدمه

    خشم از یک رنجش و ناراحتی زودگذر تا یک عصبانیت تمام عیار گستردگی دارد، با این حال خشم پدیده ای کاملا طبیعی بوده و مانند سایر احساسات و هیجان ها، نشانه ای از عواطف انسانی است. هدف این پژوهش بررسی تاثیر آموزش مدیریت خشم بر میزان پرخاشگری کودکان کار شهر اصفهان بود. 

    روش

    طرح پژوهش شبه آزمایشی، با استفاده از پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل کودکان کار شهر اصفهان بود. از این جامعه آماری، مراکز آموزشی دوستداران کودک حضرت علی اصغر و سرمد به عنوان نمونه انتخاب شدند. از این دو مرکز شصت کودک به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و در گروه آزمایش و کنترل، هر گروه سی کودک قرار گرفتند. از هر دو گروه پرسشنامه پرخاشگری باس وپری تکمیل گردید. سپس گروه آزمایش تحت هشت جلسه شصت دقیقه ای، هفته ای یک جلسه آموزش مدیریت خشم قرار گرفت وگروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS21 و آمار توصیفی و تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شدند.

    نتایج

    یافته های این مطالعه نشان داد که تفاوت معناداری بین میانگین نمرات آزمودنی های گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون وجود دارد. به عبارتی آموزش مدیریت خشم باعث کاهش پرخاشگری کودکان کار در مرحله پس آزمون شده است.

    بحث و نتیجه گیری

    براساس یافته ها می توان بیان کرد که آموزش مدیریت خشم ازعوامل مهم و تاثیرگذار بر کنترل پرخاشگری کودکان کار می باشد. بنابراین، باتوجه به نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد می شود،کاربرد آموزش مدیریت خشم به عنوان یکی از آموزش های درمانی مفید در جهت کاهش پرخاشگری و کنترل آن در کودکان کار بیشتر مد نظر قرار گیرد.

    کلید واژگان: مدیریت خشم, پرخاشگری, کودکان کار
    Maryam Khankosh, Mostafa Amini Rarani, Mehdi Nosratabadi*
    Introduction

    Anger might spread from epileptic discomfort and resentment to full-scale anger. But it is quite a natural phenomenon and, like other emotions and excitements, is a sign of human emotions. The purpose of the present study was to investigate the effect of anger management training on the rate of child labor aggression in the city of Isfahan. 

    Methods

    This study was a pre-test, post-test interventional with a group. The statistical population of this study includes Isfahan labor children at two social centers in 2017; through which, sixty children were selected by the available sampling method and completed Bass &Perry Aggression Questionnaire. After the implementation of the questionnaire, the experimental group was treated eight sessions of sixty minutes, one session per week, and the control group received no intervention. Data were analyzed using SPSS21 software and covariance analysis. 

    Results

    The findings of this study showed that there is a significant difference between the mean scores of the experimental and control group in the post-test. In other words, anger management training reduced children’s aggression at the post-test stage. (P<0.001)

    Conclusions

    Based on the findings, it can be expressed that anger management training is one of the most important factors influencing the control of aggression among labor children. Hence, according to the results of the present study, it is offered that the use of anger management training, as one of the useful therapeutic training in reducing aggression, should be more considered.

    Keywords: Anger Management Training, Aggression, Labor Children
  • مریم خانکش، مصطفی امینی رارانی، مهدی نصرت آبادی*
    هدف

    پرخاشگری و اضطراب کودکان کار در دوران خردسالی پیش بینی کننده رفتارهای پرخطر دوران بعدی زندگی است. یکی از مهارت های آموزشی به کودکان کار توانایی مقابله با هیجانات و مدیریت خشم است. هدف از پژوهش حاضر تعیین تاثیر آموزش مدیریت خشم بر پرخاشگری و اضطراب کودکان کار شهر اصفهان بود.

    مواد و روش ها

    مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی با چینش پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. 60 کودک کار به روش نمونه گیری در دسترس از دو مرکز در شهر اصفهان انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری شامل پرسش نامه پرخاشگری باس وپری (1992) و مقیاس اضطراب اسپنس کودکان (1998، SCAS) بود. مداخله به مدت هشت جلسه 60 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا گردید و بر روی گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت.

    یافته ها

    نتایج آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیره نشان داد که بین دو گروه در پیش آزمون تفاوت معنی دار وجود ندارد اما بین میانگین نمرات آزمودنی های گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد. به عبارتی آموزش مدیریت خشم باعث کاهش پرخاشگری و اضطراب کودکان کار در مرحله پس آزمون شده است (001/0p<).

    نتیجه گیری

    در مجموع می توان بیان کرد که آموزش مدیریت خشم از عوامل مهم و تاثیرگذار بر کنترل پرخاشگری و اضطراب کودکان کار می باشد. بنابراین به کارگیری تکنیک های آموزشی درمانی مدیریت خشم برای کاهش پرخاشگری و اضطراب کودکان کار می تواند مفید باشد، از نتایج این پژوهش می توان در مداخلات درمانی- آموزشی سازمان بهزیستی و واحدهای مشاوره آموزش و پرورش استفاده نمود.

    کلید واژگان: مدیریت درمان خشم, پرخاشگری, اضطراب, کودک, کار
    Maryam Khankosh, Mostafa Amini Rarani, Mehdi Nosratabadi*
    Introduction

    Anxiety and aggression among working children during childhood can be considered a predictor of risky behaviors for the rest of the life. One of the educational skills for working children is the ability to cope with the emotions and control anger. This study was aimed to study the effect of anger management training on working children’s anxiety and aggression in Isfahan, Iran.

    Materials and Methods

    A quasi-experimental pretest/post-test design with the control group was conducted on the 60 working children recruited from two centers by convenience sampling method in Isfahan (Iran). The Aggression Questionnaire (Buss & Perry, 1992) and Spence Children’s Anxiety Scale (Spence, 2003) were completed by the participants in pre-test and post-test. The experimental group attended in eight sessions of 60-minute classes.

    Results

    The results revealed that, as far as the group was concerned, there was a significant difference between anxiety and aggression of the participants according to group membership (experimental and control groups) after adjusting the effect of pretest variables (P˂0.001).

    Conclusion

    As a whole, teaching anger control is one of the important factors influencing the aggression and anxiety of working children. As such, it is suggested that various types of educational techniques for control anger can be considered in order to reduce aggression and anxiety in working children.

    Keywords: Anger Management Therapy, Aggression, Anxiety, Work, Child
  • Vahid YazdiFeyzabadi, MohammadHossein Mehrolhassani, Mostafa AminiRarani*

    Resource generation in health system provides mechanisms for training efficient and effective workforce and supplies facilities and equipment for delivering health services. Iran’s Health Transformation Plan is one of the major reforms implemented in 2014 designed to realize the scientific authority of the country among the countries in the region in horizon 2025 (Solar Year 1404). Therefore, the state of function of resource generation in the areas of education, research, and infrastructure suitable for provision of health services may provide valuable policy implications for informed decision-making. Therefore, the status of resource generation in the areas of education, research and infrastructure (focusing on human resources and medicine as two expensive and effective drivers) from the lens of productivity and equity can provide invaluable policy implications for informed decision-making. The function of resource generation in the three areas of education, research, and infrastructures of human resources and medicine in health system encounters many challenges in terms of productivity and equity. In this perspective paper, besides assessing these challenges in the light of available research evidence, it has been tried to identify these and aimed to suggest several policy recommendations in these areas for improving evidence-based policymaking.

    Keywords: Productivity, Resource generation, Equity, Health policy
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر مصطفی امینی رارانی
    دکتر مصطفی امینی رارانی
    استادیار سیاستگذاری سلامت، گروه مدیریت خدمات بهداشتی درمانی، دانشکده مدیریت و اطلاع رسانی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، ، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال