mostafa hamedani
-
در نظام های تربیتی، «اهداف تربیتی» همواره از آبشخور «مبانی» تغذیه می کنند و «اصول تربیتی» که منبع استخراج «روش های تربیتی» هستند نیز به نوبه خود مستند به «مبانی» هستند. پژوهش فرارو با هدف کشف مبانی تربیت عرفانی بر اساس نظریات تربیتی عارف واصل، آیت الله سعادت پرور (که همواره در تحقیقات خود متکی به قرآن و روایات شیعی به ویژه ادعیه است و نه اقوال عارفان) نگاشته شده و در این راستا با بهره گیری از شیوه توصیفی تحلیلی، تالیفات عرفانی و تربیتی ایشان مشتمل بر 23 جلد کتاب در مباحث عرفانی را تحلیل و مقوله بندی کرده تا به مبانی به عنوان بنیادهای نظام تربیت عرفانی مورد نظر ایشان دست یابد. مبانی مورد نظر در هشت محور (خداشناختی، هستی شناختی، انسان شناختی، معرفت شناختی، راهنماشناختی، دین شناختی، ارزش شناختی، روش شناختی) به دست آمده اند و در این راستا برخی از آیات و روایات که مستند ایشان محسوب می شوند نیز تببین شده است.کلید واژگان: آیت الله سعادت پرور, عرفان, عرفان شیعی, تربیت عرفانی, مبانی تربیت عرفانیIn educational systems, educational goals are always fed by fundamentals and educational principles, which are the source of extraction of educational methods, are documented in fundamentals. The current research has been written with the aim of discovering the basics of mystical education based on the educational theories of the scholar and mystic, the late Ayatollah Sa'adat Parvar (who always relies on the Quran and Shia narratives, especially Du'as, and not the sayings of mystics) in his research. In addition, in this regard, this study has analyzed and categorized his mystical and educational writings, including 23 volumes of books on mystical topics, in order to achieve the principles as the foundations of his desired mystical education system by using the descriptive-Analytical method. The desired principles have been obtained in eight axes (theology, ontology, anthropology, epistemology, studies of guidance, studies of religions, studies of values, methodology) and in this regard, some of the verses and narratives, which are considered as his documents, have been explained.Keywords: Ayatollah Sa'adat Parvar, Mysticism, Shia mysticism, mystical education, principles of mystical education
-
هجرت از آموزه های مهم فرهنگی اسلام است که در راستای تعالی انسان تشریع شده و قرآن کریم آثار دنیوی و اخروی فراوانی بر آن وعده داده است. در همین راستا فقیهان آیات و روایات مرتبط را تحلیل کرده و به وجوب هجرت بر مکلفان در شرایطی خاص رسیده اند. در ذیل این مسئله هجرت کودکان قرار دارد که اندیشه قاطع فقیهان بر عدم وجوب هجرت بر ایشان است. برخی فقیهان با استناد به قرآن کریم بر این باور شده اند که حکم هجرت در ظرف وجوب آن متوجه کودکان مراهق نیز هست. پژوهه فرارو این پرسش را بررسیده است که: در شرایط وجوب هجرت بر مکلفان، وظیفه کودکان مراهق در برابر این حکم فقهی چیست؟ این تحقیق با روش تحلیل اجتهادی پرسش یادشده را کاویده و نتایج به دست آمده نشان داده است دلیل سمعی (قرانی) که مستند قایلان به وجوب هجرت است، قاصر از مدعاست اما نگارنده با تحلیل عقلی از باب مقدمه واجب قایل شده است در یک صورت واجب است کودک مراهق هجرت کند و آن صورتی است که احتمال عقلایی دهد پس از بلوغ نمی تواند هجرت کند. بنابراین، سخن مشهور در عدم وجوب هجرت برکودکان مراهق تا سن بلوغ هم در این صورت نادرست است.کلید واژگان: کودک, هجرت, کودک مراهق, مراهق, فقه کودکEmigration is one of the important cultural teachings of Islam which has been legislated in the direction of human excellence and the Holy Quran has promised many worldly and otherworldly effects on it. In this regard, the jurists have analyzed the relevant verses and hadiths and have reached the obligation to emigrate to the obligated in special circumstances. Below this issue is the emigration of children, which is the firm opinion of the jurists on the necessity of emigrating to them. Citing the Holy Qur'an, some jurists believe that the ruling on emigration also applies to the children of Maraq. Fararoo's research has examined the question: What is the duty of the children of Marahaq in the face of this jurisprudential ruling in the circumstances of the obligation to emigrate? This research has explored the mentioned question with the method of ijtihad analysis and the obtained results have shown that the audio reason (Quranic) that documents the belief in the necessity of migration is incomplete, but the author has considered it obligatory in the case of rational analysis. The child will migrate, and that is the case that gives a rational possibility that he will not be able to emigrate after puberty. Therefore, the well-known saying that it is not necessary to emigrate from children to adolescence is also incorrect in this case.Keywords: Migration, child, child jurisprudence
-
مشهور فقیهان معتقدند انسان تا بلوغ تکلیفی ندارد و بدین سان فتوا داده اند اگر کودکان نابالغ مسلمان (چه مسلمان زاده باشند و چه کافرزاده باشند و خود شهادتین گفته و مسلمان شده باشند) مرتد شوند، احکام ارتداد متوجه آنان نخواهد بود. شیخ طوسی و برخی فقیهان متاخر معتقدند چنان کودکی حکم مرتد خواهد داشت. بسیاری از فقیهان پیشین و معاصر قایل به تفصیل شده و معتقدند حکم جزایی ارتداد یعنی قتل یا استتابه متوجه ایشان نیست و به جهت حدیث رفع القلم مرتفع است اما احکامی چون نجاست بر این ارتداد مترتب است. پژوهه فرارو از مقتضای امتنانی حدیث رفع القلم، ضرورت رفع نجاست نیز استفاده کرده و معتقد است نباید پنداشت نجاست مربوط به تکلیف غیر است و در نتیجه خارج از نطاق رفع القلم است؛ زیرا این حکم پیش و بیش از آنکه مربوط به دیگران باشد، محدویت های زیادی برای خود کودک ایجاد می کند و رفع آن، مخالف امتنان بر غیر نیز نیست.کلید واژگان: ارتداد, کودک, کودک مراهق, فقه کودک, احکام ارتدادMuslim jurists generally believe that man has no obligation to fulfill before hitting puberty. Thus, they have stated in their verdicts that the rules of apostasy do not apply to children who apostatize before attaining puberty irrespective of whether they were born to Muslim parents or converted to Islam and took the Shahadah and later apostatized. Al-Shaykh al-Tūsi and some recent scholars maintain that such a child is treated as an apostate. Many earlier and contemporary scholars are divided in their opinions in this regard saying the penal laws of apostasy i.e. murder and making the child to repent, do not apply to him because he is under no obligation as long as he has not attained puberty. However, other rules such as ritual impurity apply to him. In other words, he is considered impure as an apostate. The present research concludes that since a child is not under any religious obligation, he is therefore considered pure. Meanwhile, it stresses that impurity has nothing to do with someone being under obligation; it is beyond the framework of being under obligation. That is because this ruling creates more restriction for the child before it is related to others.Keywords: apostasy, child, pre-pubescent child, child jurisprudence, rules of apostasy
-
نقطه آغاز ارتباطات میان فردی در فرهنگ اسلامی با سلام و احوال پرسی به عنوان رفتارهایی کلامی و برخی رفتارهای غیرکلامی که عمدتا بر محور ارتباطات لمسی هستند، یعنی دست دادن، معانقه و... برگزار می شود. این الگوهای اسلامی در روایات بسیار ستوده شده اند. در شرایط بیماری های مسری انواع ارتباطات لمسی می توانند زمینه سرایت را فراهم کنند؛ همان گونه که برقراری ارتباط در فاصله ارتباطی اندک نیز از اسباب سرایت برخی بیماری های مسری از طریق تنفس است. پرسشی که در روزگار شیوع این بیماری ها رخ می دهد، این است که وظیفه مومن در آغاز ارتباط با دیگران یا با افراد مبتلا در چنین دورانی چیست؟ پژوهه فرارو این موضوع را با تاکید بر کووید 19 طبق روش تحلیل اجتهادی و با کاوش در اسناد فقهی تحلیل کرده و به این نتیجه رسیده است که در صورت بروز این بیماری های مسری، هر نوع لمس و فاصله نزدیک که سبب سرایت بیماری شود یا زمینه انتقال آن را فراهم کند، ممنوع است؛ اما جدیدترین تحقیقات نشان داده ویروس کرونا که عامل بیماری کووید 19 است، از طریق تنفس منتقل می شود و مانایی چندانی در سطوح ندارد. بنابراین استحباب موکد مصافحه به جای خود باقی است؛ ولی طبق همین تحقیقات، برقراری ارتباط در فاصله صمیمانه که زمینه سرایت این بیماری را به وجود می آورد، ممنوع است؛ همان طور که در بیماری های عفونی دیگر که با تنفس سرایت می کنند، حکم ممنوعیت باقی است.
کلید واژگان: ارتباطات, فقه ارتباطات, ارتباطات غیرکلامی, آغاز ارتباط, مصافحه, کروناThe starting point of interpersonal communication in Islamic culture is greetings as verbal and some non-verbal acts that are mainly based on touching, hugging, etc. which are highly recommended. In the case of infectious diseases, various types of touch communication can provide the ground for transmission, such as short distance communication. The question that arises in the days of the outbreak of these diseases is what is the duty of the believer in beginning to communicate with others or with the afflicted ones? This study analyzes the issue by emphasizing on COVID-19 with the method of ijtihadi analysis exploring the jurisprudential documents. The author concluded that in such cases any close touch that causes disease transmission is forbidden, but as the latest research has shown the corona virus, which causes COVID-19, does not remain on surface, Therefore, the emphatic recommendation of handshake is still valid.
Keywords: communication, Communication Jurisprudence, Non-verbal communication, Beginning of Communication, Handshake, Corona Virus -
خشونت از پدیده های کهن در رفتار اجتماعی انسان ها است. نوجوانان به جهت اقتضای سنی خاص و تاثیری که از محیط خود دارند، بیشتر در معرض روی آوردن به خشونت هستند. هدف این پژوهش، بررسی عوامل پیشگیری از روی آوردن نوجوانان به خشونت است، در این راستا بر نقش یادگیری اجتماعی در خشونت آموزی ایشان تاکید شده و با این رهیافت، عوامل پیشگیری از خشونت را بر اساس مبانی اسلامی، روان شناختی و جامعه شناختی تحلیل می کند. روش این پژوهش، کتابخانه ای است و از تجزیه و تحلیل کیفی استفاده شده است. نتایج این پژوهش بر وظایف اجزای نظام تعلیم و تربیت (خانواده، همسالان، مربیان مدرسه، نظام آموزشی و رسانه ها) در محورهایی چون گسترش رفتارهای محبت آمیز در خانواده و رفتار مربیان، توبیخ الگوهای خشونت و پاداش نگرفتن آنها، فقدان ارزش های خشونت آموز در دوستی ها و تعمیق باورهای معنوی در کنترل خشم و آموختن مهارت جرات ورزی به جای خشونت تاکید دارد.کلید واژگان: خشونت, نوجوانان, یادگیری اجتماعی, پیشگیری از خشونتThe recognition of the logic of categorizing social harm types from the point of view of the Qur'an and narrations is an important issue that has been underestimated. What criteria are required to achieve this purpose. Thinking in verses and narrations shows that there is a hierarchy of deviations that can be categorized by many criteria. The criteria that exist in the narrations include intensity and importance of prohibition one subject, insisting on sin, disclosing it in society, and minimizing it. Some sins indicate that individual is not committed to religious beliefs. These sins also undermine the values of society. In fact, Their common aspect is that they are mortal sin, because it causes major disruptions in society. Moreover, some categorical criteria of social deviations and social harms include enmity against religion that changes the individual's identity and society, weakens the capabilities of society. Keywords: Social Harms, Deviations,Keywords: Social Harms, Deviations, Logic of Categorizing Social Harms
-
نقطه آغازین در فرآیند ارتباطی دو ارتباط گر، یک موقعیت ویژه است که بر کل فرآیند اثرگذار است. این نقطه دارای مولفه هایی کلامی و نیز غیرکلامی است. پژوهه فرارو، در تلاش برای یافتن نظریه هنجاری اسلامی در آغاز غیرکلامی ارتباطات است و از روش توصیفی-تحلیلی و الگوهای اجتهادی و استنباطی در فهم آیات و روایات بهره برده و این آموزه ها را با کمک نوعی الگوی قیاسی-داده بنیاد در موازنه با یافته های ارتباط شناختی تحلیل کرده است. نتایج تحقیق در سه محور به این شرح است: استخراج نظریه هنجاری مشتمل بر اصول و کلیات و راهبردهای هنجاری، هنجارهای تفصیلی در نه کانال ارتباط غیرکلامی، مدل ارتباطی آغاز ارتباطات با رویکرد ارتباط غیرکلامی به عنوان صورتی ساده از نظریه. طبق این مقاله، هنجارهای غیرکلامی در نقطه آغاز ارتباط در فرهنگ اسلامی با تاکید بر یک دال معنایی مرکزی یعنی ایجاد صمیمیت و محبت اجتماعی بین مومنان شکل گرفته و در میان گونه های ارتباطی غیرکلامی نیز ارتباط لمسی دارای برجستگی خاصی است. در خوشه ارتباط لمسی نیز الگوهایی خاص ارایه شده که در هیچ فرهنگی یافت نشده است. تاکید بر جذابیت در ظاهر (پوشش و مو و نظافت و...) نیز از دیگر مولفه های نقطه آغاز ارتباط غیرکلامی در فرهنگ اسلامی است که در رتبه بعد قرار دارد.
کلید واژگان: ارتباط درون فرهنگی, آغاز ارتباط, ارتباط غیرکلامی, الگوی ارتباطی غیرکلامی, ارتباط لمسیThe starting point in the two-linker communication process is a special situation that affects the whole process. This point has both verbal and non-verbal components. Ferraro's research attempts to find Islamic normative theory at the beginning of non-verbal communication and utilizes descriptive-analytic methods and ijtihadic and inferential patterns in understanding verses and narratives and using these deductive-data-based paradigms to balance cognitive analysis with these teachings. has done.The results of the study are as follows: Extraction of normative theory comprising normative principles and strategies, detailed norms in nine channels of nonverbal communication, communication model of beginning communication with nonverbal communication approach as a simple form of theory. According to this article, non-verbal norms are formed at the point of beginning of communication in Islamic culture with an emphasis on a central semantic signification, that is to create intimacy and social affection among believers, and among non-verbal communication tactile communication is of particular importance. In touch communication, there are also specific patterns that have not been found in any culture. The emphasis on attractiveness in appearance (covering, hair, grooming, etc.) is another component of the starting point for non-verbal communication in Islamic culture, which is next in line.
Keywords: Intracultural Communication, Communication Initiation, Nonverbal Communication, Nonverbal Communication Pattern, Touch Communication -
پاسخ به سلام در ارتباطات سنتی شفاهی واجب است، اما در ارتباطات غیرشفاهی، این حکم پیچیدگی خاصی دارد. پژوهه فرارو این موضوع را در انواع ارتباطات سنتی غیرشفاهی و مدرن (بر حسب نوع ارتباط مدرن و سنتی) کاویده است و با توجه به تقسیم انواع ارتباط، با عزیمت از جایگاه ادله فقهی سعی کرده است از تحلیل علمی انواع ارتباط و ساختار هریک سود بجوید تا در موازنه با آیه تحیت و روایات پاسخ به سلام و اندیشه های فقهی گذشتگان، احکام انواع ارتباط غیرشفاهی خصوصا صورت های نوپیدای آن را نیز استخراج کند. نتایج تحقیق نشان داده است، در ارتباطات غیرشفاهی میان فردی چه سنتی چون نامه نگاری کاغذی و چه مدرن چون ایمیل و پیامک فردی، پاسخ سلام واجب است. در ارتباطات جمعی (رادیو و تلویزیون) گرچه پخش زنده باشد، پاسخ واجب نیست و در ارتباطات گروهی، حکم آن بسته به نوع ارتباط و بستر آن فرق دارد.کلید واژگان: ارتباط, ارتباط کلامی, ارتباط غیرشفاهی, فقه ارتباطات, فقه ارتباطات کلامی, فقه سلامReplying one's salutation (saying salām) is obligatory in verbal communications while it has a special rule in non-verbal ones. The present research has investigated this issue in different kinds of non-verbal traditional and modern and communications and has attempted to get use of the scientific analysis of these communications and analyzing their structures with respect to the categorizations of kinds of communication using a jurisprudential point of view. Such kind of analysis is performed so that the researcher could compare the salutation rules to its related verse in the Qur'an, hadith, and the earlier scholars' jurisprudential opinions. Furthermore, the researcher could extract the related rules of different types non-verbal communications using these sources and opinions. The results of the study show that replying one's salutation is obligatory in types non-verbal interpersonal communications either in its traditional type such as writing paper letters or in its modern type such as sending short messages (SMS) or sending e-mails. This rule is not applicable to mass communications such as radio or TV be it live or not, while regarding group communications, the rule depends on the type of communication and its grounds.Keywords: Communication, verbal communication, non-verbal communication, communications jurisprudence, verbal communications jurisprudence, salutation jurisprudence
-
نشریه پژوهش و نگارش کتب دانشگاهی، سال بیست و سوم شماره 2 (پیاپی 45، پاییز و زمستان 1398)، صص 95 -117کتاب به سوی جوامع دانایی محور، ترجمه گزارش جهانی یونسکو به سال 2005 است که آن را آقایان علی حسین قاسمی و سیروس آزادی ترجمه و سازمان «سمت» به عنوان منبع اصلی دروس «جغرافیای سیاسی اطلاعات» (مقطع دکترا) و نیز «جهانی شدن و جامعه اطلاعاتی، مدیریت اطلاعات و دانش، اینترنت و شبکه های اطلاعاتی» (مقطع کارشناسی ارشد) برای رشته کتابداری و اطلاع رسانی، منتشر کرده است. این کتاب با توصیفی از اوضاع جهان در ارتباطات علمی و فناورانه و برشمردن ضعف های جهان توسعه نیافته در این زمینه راهکارهایی برای توسعه علمی جهان سوم ارائه کرده است؛ اما دانشگاه مورد نظر این کتاب، دانشگاهی کاملا مادی است که مباحث فلسفی و الهیاتی در آن جایی ندارد. نقد هژمونیک این کتاب نشان می دهد که توصیه های آن نه تنها چاره معضل توسعه نیافتگی علمی جهان سوم نیست، بلکه خود به تثبیت سلطه قطب های علمی شمال و جهان ثروتمند اطلاعاتی منجر میشود و بر عمق شکاف اطلاعاتی میافزاید. پیشنهاد این جستار برای کشورهای اسلامی، روی آوردن به اسلامی سازی بنیادهای پارادایمی علوم و معارف در تحقیقات توصیفی و همبستگی، تمرکز بر تولید نظریه های هنجاری و نیز الهام از الهیات رهایی بخش با رهیافت اسلامی است که هر سه پیشنهاد، در واقع سه ضلع اصلی اسلامی سازی علم و معرفت دانشگاهی است.کلید واژگان: پارادایم, هژمونی, یونسکو, گزارش 2005 یونسکو, اسلامی سازی علوم انسانیThe book Be suy-e javämeꞌ-e Dänäꞌi-Mehvar (Towards Knowledge-based Societies) translated by Ali Hoseyn Qäsemi and Sirus äzädi from UNESCO World Report (2005), published by SAMT is used as main resource for doctoral course as Political Information Geography, and Globalization and Information Society, knowledge and Information management, and Internet and Information Network in mastersꞌ courses. While describing the condition of world in scientific and technological communication and listing the weaknesses of the underdeveloped countries in this respect, this report has provided solutions to develop the science of Third World countries. The universities mentioned in this report is considered as materialistic one in which there is no room for philosophical or theological discussions. The hegemonic critique of the book indicates that not only its recommendations fails to resolve the scientific problems faced by the Third World countries, but also they stabilize the dominance of the information-rich countries located in the northern hemisphere; accordingly, the information gaps are increased. This paper suggests that Islamic countries Islamize paradigmatic foundations of sciences and knowledge in descriptive and correlational researches, focus on the production of normative theories, and pay attention to liberation theology with an Islamic approach. All of these three suggestions are in fact the three main sides of the Islamization of the academic sciences and knowledgeKeywords: paradigm, Hegemony, Unesco, UNESCO Report 2005, Islamization of Humanities
-
یکی از مضامین روایی در جوامع شیعه و سنی، تشبیه فساد ایمان یا عمل (طبق تفاوت نقل ها) با غضب، به فساد عسل با سرکه است. چالشی که در تحلیل فقه الحدیث این روایات فراروی محقق نهاده می شود این است که مگر مخلوط عسل با سرکه که سکنجبین باشد خود یک شربت گوارا و داروی مفید نیست؟ پس چرا این روایات، سرکه را فاسد کننده عسل معرفی فرموده اند؟! شارحان این روایات معمولا با تاثر از نگرش فلسفی حکیمان فلسفی مشاء به تحلیل فساد پرداخته و آن را به معنای فساد صورت عسل و انحلال آن و از بین رفتن آثار مشخصه آن چون شیرینی و... انگاشته اند. جستار فرارو پس از ارزیابی سند روایات و اطمینان از صدور مضمون اصلی این روایات که تشبیه فساد ایمان با غضب به فساد سرکه با عسل باشد، دیدگاه مسلط که خلاف ظاهر است را به بوته نقد نشانده است. این پژوهه سپس در راستای دستیابی به تفسیر صحیح حدیث، علاوه بر استمداد از روش های دقیق نقد و فهم حدیث، تحلیل های علمی جدید در ماهیت سرکه و عسل و تعامل متصور در میان این دو ساختار شیمیایی یعنی تاثر عسل و قندهای آن از پشه سرکه (Drosophila Melanogaster) که محصول آن خرابی و تخمیر و ترشیدگی عسل در طول زمان است را نیز دستمایه قرار داده و در نتیجه بدون عدول از ظاهر حدیث، فساد را بر همان معنای لغوی خود وانهاده است و آن را به معنای «فساد تخمیری» و محصول همجواری سرکه و عسل (بدون مخلوط شدن با هم) و تاثر فاکتورهای شیمیایی موجود در عسل از پشه سرکه معرفی کرده است. نتیجه نهایی اینکه این روایات، هیچ ربطی به سکنجبین که محصول امتزاج و حل شدن این دو درهم است ندارند.
کلید واژگان: ایمان, غضب, سرکه, عسل, سکنجبین, فقه الحدیثOne of main hadiths theme has long history among shia and sunni communities is to compare "faith or action (according to different quotes) corrupted with wrath" with "honey spoiled with vinegar" the question raised for the writer about the fiqh al-hadithi analysis of these hadiths is whether sekanjabin made of honey and vinegar is tasty and beneficial syrup. The answer to this question is yes. Then why did these narratives introduce vinegar as factor of honey spoilage? The expositors of the these narratives, who were influenced by philosophical attitudes of peripatetic teachers, analyzed honey spoilage and interpreted it as physical change of honey, its dissolution. And loss of its distinctive features such as sweetness. The current paper analyzes the document of narratives and makes sure of these narratives main theme about comparing “faith corrupted with wrath” with “honey spoiled with vinegar.” Then the current paper criticizes Shia and Sunni hadith[i] narrators who say that honey is not spoiled with vinegar but its physical nature is changed. In order to achieve the correct interpretation of this narrative, this study not only looks for accurate methods of critique and the comprehension of the narratives, but also uses new scientific analysis of vinegar and honey. The chemical reaction which happens between two structures (i.e. honey and vinegar) is the effect of Drosophila melanogaster (also known as vinegar fly or fruit fly) on the honey and its sugar leading to the spoilage, fermentation and rancidity of honey over time. Therefore, the honey spoilage is accepted as literary meaning without deviating from the apparent meaning of hadith. The current study come to a conclusion that "fermentation spoilage" that happens to honey in the vicinity of vinegar is chemical effect of vinegar fly on honey without their combination. The final results that come out of these narratives have nothing to do with tasty sekanjabin that is produced by combination of honey and vinegar.
Keywords: Belief, Wrath, Vinegar, Honey, Sekanjabin -
فصلنامه فقه، پیاپی 98 (تابستان 1398)، صص 95 -115به پاخاستن در مقابل افراد در آغاز ارتباط برای حرمت نهادن به آنان، یکی از گونه های ارتباط غیرکلامی است که در بسیاری از فرهنگ ها در دنیا به کار می رود. این رفتار غیرکلامی نوعی الگوی رفتاری در حوزه سبک زندگی نیز محسوب می شود. در فرهنگ مسلمانان، این رفتار در چنین مواردی صورت می گیرد: ادای احترام ملاقات شوندگان به ملاقات کنندگان، به احترام آموزگاران در کلاس درس و به حرمت عالمان دین به هنگام ورود به مسجد و محل وعظ. با این رفتار، پیام هایی چون ابراز خوشحالی از دیدار، اظهار تواضع و تعظیم منتقل می شود. پرسش پژوهه فرارو این است که باتوجه به پیام مندرج در این گونه ارتباطی، حکم فقهی آن چیست؟ این مقاله با روش تحلیلی، نخست، سند و دلالت روایات مرتبط با این موضوع را بررسی کرده است؛ سپس اندیشه های فقهی رایج را نقد کرده است؛ درنهایت، به این نتیجه دست یافته است که به پاخاستن در موارد یادشده در آغاز ارتباط، اگر شامل تحقیر خود یا ایجاد تکبر در آن فرد نباشد، حرام نیست؛ همچنین، اگر در عناوینی چون اکرام مومن و ابراز مودت قرار گیرد، می تواند مستحب باشد و اگر ترک آن سبب آزار یا اهانت به مومن شود، حرام است.کلید واژگان: آغاز ارتباط, به پاخاستن, ارتباطات غیرکلامی, فقه ارتباطاتJournal of fiqh, Volume:26 Issue: 98, 2019, PP 95 -115Standing up in front of people at the beginning of the relationship to respect them is one of the types of non-verbal communications, which is used in many cultures around the world. This non-verbal behavior is also considered a type of behavioral model in the field of lifestyle. This behavior is performed in such cases in Muslims culture: to respect the visitors by the host, to respect the teachers in the classroom, and to respect the religion scholars at the time of entering the mosque and taking advice. Through this behavior, some messages can be transferred including expressing happiness due to the visit, expressing modesty and courtesy. The question of the current study is that "What is the jurisprudential decree, considering the message of this type of communication?" This paper, first, has examined the evidence and proof of the hadiths related to this topic through an analytical method. Then, it has criticized the common jurisprudential thoughts. Finally, the findings suggested that standing up in the aforementioned cases at the beginning of the relationship is not haram if it includes the person's humiliation or the other person (the guest) arrogance. In addition, it is considered Mustahabb in the cases of respecting the believer and expressing friendship, and if its avoidance causes offending or hurting the believer, then it is considered haram.Keywords: the beginning of the relationship, standing up, non-verbal communications, jurisprudence of communications
-
کتاب مبانی نظری و عملی پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی تالیف علی دلاور سال هاست متن درسی روش تحقیق در رشته های علوم اجتماعی و انسانی است و تاکنون بارها تجدیدچاپ شده است. پژوهه فرارو با روش تحلیل اسنادی این تالیف را نقد کرده است و با تکیه بر نظریه «تقسیم» در منطق ارسطویی نواقص «ارائه منطقی محتوا» را در این کتاب در فصل بندی و ارائه زیرعنوان ها و تدوین مطالب در ذیل عناوین، که هریک موجب اختلال در فرایند ارتباط آموزگارانه نویسنده مخاطب است، ارائه کرده است. در این تحلیل انتقادی الگویی از روش دسته بندی محتوا و ساختار منطقی آن براساس «منطق تقسیم» نیز تدوین شده است که به منزله یک نظریه در تدوین ساختار منطقی متون قابل توجه است. پژوهه فرارو علاوه بر نقد ساختاری، به نقد صوری و محتوایی کتاب هم کاملا توجه دارد و ملاحظات متعددی در نقد صوری و محتوایی این تالیف ارائه کرده است.کلید واژگان: روش تحقیق, مبانی نظری و عملی پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی, علی دلاور, منطق ارسطویی, ساختار منطقی, نظریه ساختاری تقسیم
-
کثرت گرایی یا مواجهه با تعدد دیگری / بررسی و نقد کتاب خصوصی گرایی و جه ان یگرایی در اندیشه اسلامی معاصرکتاب خصوصی گرایی و جهانی گرایی در اندیشه اسامی معاصر تالیف دکتر طاها جابر العلوانی است که با ترجمه سیدمحمد حسین میرفخرایی در سال 1396 در تهران منتشر شده است. ایده اصلی مولف، بازسازی تمدن اسامی با تولید علوم و معارف انسانی اسامی مبتنی بر قرآن به عنوان تنها الگویی که ظرفیت پذیرش «دیگری » را دارد است تا همه افراد بشر از مسلمان و غیرمسلمان در ذیل لوای این تمدن جمع شوند. او در این راستا در حد مقدورات خود به تحلیل علمی و نقد مبانی هستی شناختی، روش شناختی و معرفت شناختی تمدن غرب که هرگز نخواسته «دیگری » را بپذیرد نیز دست زده و بازسازی معارف اسامی و روش ها و نگرش های موجود در میان عالمان مسلمان و اجتهاد گسترده در فقه با تاکید بر قرآن کریم را توصیه کرده و بر بازخوانی میراث کهن فقهی برای همنوایی با رویکردهای تمدنی تاکید دارد.کلید واژگان: العلوانی, جهانی گرایی, فقه اجتماعی, خصوصی گرایی, اندیشه اسلامی معاصر
-
انسان که با صدایی پرطنین هراسان می شود، در آغازین مواجهه خود با جهان آخرت که در روایات از آن با شب اول قبر تعبیر شده است، ناگهان به هزاران پدیده ناآشنا برمی خورد. پیامبر اسلام (ص) با توصیه بازماندگان به صدقه از طرف میت، برای این مرحله پرهراس از حیات بشر چاره جویی کرده و برای بازماندگان نادار هم نمازی معروف به «نماز وحشت» جایگزین فرموده است. اصل این مسئله در فقه متقدمان و متاخران وجود ندارد و در فقه متاخرالمتاخرین آن هم به صورت ناقص متولد شده؛ زیرا توصیه ترتیبی یادشده به تعین نماز وحشت تقلیل یافته و شرط ناداری به کلی فراموش شده است. نتیجه اینکه نه تنها بر سر زبان همه متشرعه بلکه در همه متون فقهی متاخرالمتاخرین تا عموم رساله های عملیه معاصر، تنها مستحب لیله الدفن همان نماز وحشت انگاشته شده است. پژوهه فرارو با ریشه یابی تاریخی – فقهی این مسئله و تحلیل اقوال و روایات آن، با کمک روش اجتهاد کوشیده است سنت اصیل اسلامی در این مرحله بسیار حساس از زندگی انسان را بازکاوی کند. امید آنکه اگر جامعه فقهی این تلاش را موفق بداند، رساله های عملیه و سپس بیان مبلغان و در نهایت عملکرد متشرعه نیز در این موضوع بازنگری شوند.
کلید واژگان: صدقه, لیله الدفن, نماز وحشت, نماز هدیه به امواتHuman being, who is terrified with any resonant voice, is suddenly confronted with thousands of unfamiliar phenomena upon his arrival to hereafter. In the narratives, this is interpreted as the first night of the grave. Prophet Muhammad (peace be upon him) solved the problems of dead person in this scary step of human life; he recommended that the survivors should give alms on behalf of the departed, while poor survivors are recommended to hold a prayer called “horror prayer” for the dead person. The principle of this issue does not exist in the second-period jurisprudence (known as “motaqaddemin jurisprudence” that lasted from 329 to 543 Hijri), and third-period jurisprudence (known as “mota'khkherin jurisprudence” that lasted from 543 to 940 Hijri) and it has been incompletely raised in fourth-period jurisprudence (known as “mota'akhkher al-mota'akhkherin jurisprudence” lasted from 940 to 1205 Hijri). Therefore, both poor and rich people are recommended to hold a “horror prayer” for the departed, so having or not having wealth is completely ignored. Hence, not only all righteous people, but also all jurisprudential books written in third and fourth periods, as well as all Islamic law books (Taudhih Al-Masa'il) written in the contemporary period consider the horror prayer as the only recommended deed for burial night. While studying historical-jurisprudential origins of this issue and analyzing the narratives and quotes by means of ijtihad, the current paper tries to examine the original tradition of Islam that is related to this sensitive step of human life. I hope that my paper is accepted by jurisprudential community, so the Islamic law books (Taudhih Al-Masa'il), speech of Islamic missionaries and deeds of righteous people can be reviewed also in this regard.
Keywords: Alms, Burial Night, Horror Prayer, Prayer for the Dead -
گشودن باب ارتباط در فرهنگ های مختلف، دارای الگوهای متنوعی است که همواره مورد علاقه انسان شناسان و فرهنگ کاوان است. این پژوهش با روش تحلیلی – اسنادی و تتبع در آیات قرآن، تفاسیر و نصوص فریقین تلاش نموده است راهبرد اسلامی در آغاز ارتباطات را به عنوان یک نظریه هنجاری بر حسب مبانی معرفتی، اجزای فراگرد ارتباطی و روش های انگیزشی تدوین کند. سپس آن را با الگوهای آغاز ارتباط، در نمونه ای تا حد امکان نمایا از فرهنگ های جهان، که با روش هدفمند انتخاب شده مقایسه کند. نتایج تحقیق، تبیین مبانی معرفتی و اجزای فراگرد ارتباطی «سلام آغاز» و الگوی هنجاری آن در آغاز ارتباطات کلامی است. در این نظریه پردازی نشان داده شده است: اولا، «الگوی ارتباطی سلام آغاز» به عنوان یک فراگرد ارتباطی کامل (خودبسنده) برای انتشار اسم الهی «سلام» و آثار آن، از امنیت و دوستی و... است، نه فقط مقدمه ارتباط. ثانیا، این الگو برخلاف تعاریف رایج از ارتباط، در پی اهداف اقناعی صرف نیست. ثالثا، بدیلی در معنای مندرج در پیام این الگو در سایر فرهنگ ها وجود ندارد.کلید واژگان: نظریه هنجاری, ارتباط درون فرهنگی, آغاز ارتباط, سلام, ارتباط سلام آغازThe start of communication, with its diverse patterns in different cultures, has always been of interest to anthropologists and cultural experts. Using the analytical-documentive method and studying the Quranic verses, interpretations and Shia and Sunni religious texts, the present paper has attempted to develop an Islamic strategy of starting communication as a normative theory based on epistemic principles, components of communication process and motivational methods. It compares this Islamic pattern of beginning verbal communications with those in a sample that is representative of the world cultures and is chosen through purposive sampling method. The research results include an explanation of the epistemic foundations and components of the process of beginning with salam " communication and its normative pattern at the beginning of verbal communication. This theorization shows that: firstly, the "communicative pattern of Beginning with salam" is a complete (self-sufficient) communication process for the spread of the divine name "Salam" and its effects on security and friendship and etc., and not just an introduction to communication. Secondly, unlike the common definitions of communication, this pattern does not strive for purely persuasive goals. Third, there is no equivalent for the meaning of this pattern in other cultures.Keywords: normative theory, intracultural communication, initiation of communication, salam, communication beginning with salam
-
فرهنگ چیست؟ مولفه های آن کدام است؟ خاستگاه فرهنگ چیست؟ اینها و پرسش هایی از این دست، تاملات فلسفی در شناخت فرهنگ را تشکیل می دهند که در محافل علمی معاصر جدی انگاشته شده اند. از طرف دیگر، هر فرهنگی محمول ارتباط است و بدون ارتباط اصلا فرهنگ وجود ندارد. در ضلع سوم، ارتباط درون فردی مبنای انواع ارتباطات انسانی است. بدین سان تبیین خاستگاه فرهنگ با عزیمت از ارتباطات درون فردی، مسئله ای مهم می نماید که پرسشی این چنین را در پیش روی محققان می نهد: رابطه فرهنگ با ارتباطات درون فردی چیست؟ در راستای تبیین این مسئله، پژوهه فرارو با روش تحلیل اسنادی، آموزه های عرفان اسلامی را دست مایه قرار داده است تا فرهنگ را از منظر ارتباط درون فردی و با رویکرد عرفان اسلامی بکاود. نتیجه نشان داده است فرهنگ به عنوان یکی از محصولات انسان در قوس صعود، فرآورده ارتباط انسان با نفس مطمئنه یا اماره است که اولی را فرهنگ طیب و دومی را فرهنگ خبیث می نامند و در صورت اول، نفس اماره عامل اخلال گر است و در صورت دوم، نفس لوامه عامل مانع است؛ همان طور که این دو فرهنگ هریک دارای ماهیتی تشکیکی (طیف وار) هستند.کلید واژگان: فرهنگ, ارتباطات انسانی, ارتباط درون فردی, نفس مطمئنه, نفس اماره, نفس لوامهWhat is culture? What are its principles? What are its origins? These and similar questions comprise philosophical contemplations in the understanding of culture elaborated in the contemporary scientific circles. On the other hand, culture is embodied in relationship and it could not thrive outside of it. In a third dimension, introversive relationship is the basis for a variety of human relations. As such, the explanation of the origins of culture from the point of departure of introversive relationship appears like an important issue that suggests questions like this: what is the relationship between culture and introversive interaction? In explaining this problematic, the current research uses documentary method and avails the teachings of Islamic mysticism in order to view culture from the perspective pf introversive relationship and Islamic mysticism. The results show that culture as a human phenomenon in the ascending arc, is the result of human interaction with either his rational self (mutmainnah) or carnal self (ammarah), the former known as the pure culture and the latter as the despicable culture, and in the first case, the carnal self is the disrupting agent and in the second, the moral self (lawwamah) is the confining element; as the two cultures are gradational in nature.Keywords: culture, human interaction, introversive relationship, rational self, carnal self, moral self
-
مدل منبع معنا که توسط جناب آقای دکتر محسنیان راد در حوزه ارتباط شناسی تولید شده است، سال ها است که در دانشگاه های کشور مورد استفاده استادان و دانشجویان رشته ارتباطات و نیز مبنای نظری برخی پایان-نامه های تحصیلات تکمیلی در دیگر رشته ها است. سازه معناشناختی این مدل درباره «چیستی معنا» و «کجایی معنا» که با تاثر از نظریات دیوید برلو در معناشناسی و نیز نظریات روانشناسان ماده گرا شکل گرفته است، از منظر حکمت متعالیه دارای اشکالات فلسفی است. این نوشتار با رویکرد حکمت متعالیه و با نگاهی ضمنی به یافته های نوین علوم شناختی، به نقد این سازه به عنوان انگاره مورد ابتنای مدل مولف پرداخته است.
این پژوهش با شیوه تحلیلی - اسنادی انجام شده است.
نتایج این تحقیق که در راستای اسلامی سازی علوم انسانی در بخش ارتباط شناسی ارزیابی می شود، مبتنی بر نگاهی فلسفی به مسئله معنا است که با گذار از رهیافت فیلسوفان مشائی، ضمن پذیرفتن وجود معنا در درون انسان و نیز عدم انتقال معنا در فرایند ارتباط در رویکرد حکمت متعالیه، به نقد انگاره نوروسایکوفیزیولوژیک مولف در «وجود معنا به صورت ترکیبات پروتئینی در حوزه ای از مغز با نام هیپوکامپوس» انجامیده و اثبات نموده است این رهیافت ماده انگاری معنا با حکمت مشائیان یونانی سازگار است و در حکمت متعالیه، معنا در حیث تجردی وجود انسان جای دارد و در هیچ کجا از بخش های مادی مغز وی وجود ندارد. بنابراین به مولف محترم پیشنهاد نموده است دست کم این رهیافت فلسفی متعالیه را هم در کنار رهیافتهای فیزیولوژیستیک خود بگنجانند و به خوانندگان ارائه کنند.کلید واژگان: سازه معناشناختی, مدل منبع معنا, نقد مدل منبع معنا, حکمت متعالیه, ارتباط شناسیTheory " Source meaning" by Mr. doctor "Mohsenian Rad" in the field of communication has, for years, used by professors and students at universities as well as the theoretical basis of thesis communications graduate in other disciplines. Some structures of meaning and where does this theory has philosophical problems and this article aims to review the structure is organized from the perspective of transcendental philosophy.
The research and analytical way - the documents is done.
The results, based on a philosophical approach to the problem means that the cash Psycho-physiological Nero author's idea of "being mean for protein synthesis in the brain called the hippocampus area" has led and prove in terms of abstraction of meaning in human existence, and in no place Where there are parts of his brain material. So the author has proposed at least respectable philosophical approach to the transcendent with Physio logistics approaches incorporate and offer to readers.Keywords: Semantic structure_meaning cash source theory_Mohsenian Rad_the material sense_there is a single meanings -
علم اصول، دانش مطالعه ادله ی فقه است و قوانین استنباط در فقه را ارائه می دهد؛ اما پرسشی مهم درباره ی روش شناسی دانش اصول وجود دارد که: ادله ی خود علم اصول چیست و علم اصول خود بر اساس چه قواعدی استدلال می کند؟ پاسخ به این پرسش، مبانی تولید و توسعه و پالایش و نقد و ارزیابی در دانش اصول را تبیین می کند و بر اساس این ضرورت، پژوهه ی فرارو به استقرا در آثار و آراء اصولی حضرت امام خمینی پرداخته است تا ادله ی علم اصول را در یک مطالعه ی موردی از منظر ایشان کشف کند. تحقیق حاضر پس از تجمیع قواعد استدلال ایشان در تک تک مسائل علم اصول، به تعیین الگوهای مشترک در این موارد که مقتضای روش استقرار است پرداخته و در نتیجه به الگویی کلی از روش های استدلال اصولی دست یافته است. این الگو شامل نه دلیل است: تحلیل لغوی که عبارت است از تحلیل تبادری؛ تحلیل عرفی که یا به صورت تحلیل عقلائی (سیره عقلائیه) است و یا اطلاق گیری و یا تحلیل عملکرد موالی عرفیه؛ ارتکازات فطری که نیازمند استدلال نظری نیست و خود دلیل است؛ دلیل عقلی که همان اقامه برهان به روش عقل فلسفی است؛ دلیل نقلی که شامل روایات معصومان است؛ دلیل ترکیبی که خود بر دو قسم است: دلیل عقلی – نقلی و دلیل عقلی - لفظی. پژوهه فرارو علاوه بر استخراج این الگوی استقرائی، در هر مورد از تبیین چیستی هر یک از ادله و ابعاد آنها و مباحث آسیب شناختی پیرامون آنها نیز دریغ نکرده است.کلید واژگان: امام خمینی, علم اصول, روش شناسی اصول, ادله علم اصولUsul science is a knowledge to study reasons of fiqh and to represent the rules of inference in fiqh. But there are very important questions about methodology of Usul science. What are reasons of Usul science? What rules does Usul science argue? Response to these questions explains the foundations of production, development, refinement, critique and evaluation in Usul science. So the current study aims to draw an inference from Imam Khomeini's original works and opinions, so reasons of Usul science can be investigted in a case study from his perspective. In this study, the rules of reasoning are summerized in each problem of Usul science and then common patterns that are subjected to inductive method in these cases are defined. Consequently, general pattern is achieved from methods of Usul reasoning. This pattern has nine reasons: lexical analysis that refers toanalysis of words first meaning that comes to mind; conventional analysis comes in 3 forms: rational analysis (rational method), generalization (speech refers to common noun and thing) or performance analysis of conventional masters; innate understanding that does not need theoretical reasoning because it itself is reason; rational reasoning that is argumentation based on philosophical wisdom; narrative reason that includes narratives of infallibles; hybrid reason comes in two forms: rational narrative reason and rational literal reason. In addition to extracting this inductive pattern, the current study does not ignore the explanation of each reasons quiddity, their dimensions and pathological discussion around them.Keywords: Imam Khomeini, Usul science, Usul methodology, reason of Usul science
-
ارتباط انسان و شیطان، از آغاز خلقت هر فرد تا پایان عمر وی برقرار است و درک درست این ارتباط، آثار تربیتی و انسان ساز بسیار مهمی بر ارتباط درون فردی (ارتباط انسان با خود، با خدا و جهان غیب) و نیز بر ارتباطات میان فردی و در ساحت های فردی، خانوادگی و اجتماعی برجا می گذارد. قرآن کریم نیز در همین راستا همواره سعی کرده است شناخت انسان را نسبت به شیطان و ارتباط با او بیفزاید. پژوهش فرارو، با هدف تبیین فراگرد ارتباطی انسان و شیطان از روش توصیفی تحلیلی استفاده نموده و آیات قرآنی مرتبط با ارتباط دوسویه انسان و شیطان را بر اساس فراگرد ارتباط و عناصر آن تحلیل کرده است. تبیین عناصر ارتباط تقابلی انسان و شیطان، تبیین ابعاد و اجزا و مراحل فراگرد ارتباط انسان و شیطان در دو قطب استحواذ و استخلاص، عناصر موجود در فراگرد ارتباطی انسان و شیطان از جمله ماهیت وسوسه و ابعاد آن به عنوان پیام گمراهی، تبیین عوامل موثر در رمزگشایی از پیام شیطانی در درون انسان و ارائه مدلی از ارتباط انسان و شیطان از منظر قرآن کریم، از مهم ترین دستاوردهای این مقاله است.کلید واژگان: شیطان, وسوسه, پیام گمراهی, مدل ارتباطی, ارتباط درون فردی, فراگرد ارتباط انسان و شیطانThe relationship between man and Satan begins with the birth of a man and continues 'till his death. The correct understanding of this interaction is of great edifying value for the interpersonal relationships at personal, family and society level. Considering its importance, Quran has always tried to improve man's understanding of Satan and its interaction with man. Employing descriptive - analytical method, This article has analyzed the Qurʼanic verses concerning the mutual relationship between man and Devil, based on the communication process and its components, with the aim to clarify this relationship. The most significant results of this study is as follows: elucidating the opposing components of this interaction, its limits, elements and course along the two ends of "istikhlāṣ" and " istiḥwāḍ"; clarifying the nature of Devil's temptation and its features as a deceptive message; clarifying the effective elements of decoding its message by man and suggesting a communication model based on the holy Quran's view.Keywords: Satan, Temptation, Deceptive message, Communication model, Interpersonal relationship
-
بسیاری از فقی هان شیعه و سنی با استناد به روایات معروف به احادیث «من بلغ» از مناقشات جدی در سند روایات دال بر مستحبات و مکروهات پرهیز کرده و به آسانی طبق مقتضای این روایات فتوا به استحباب و کراهت داده اند گرچه سندی صحیح نداشته باشند. این انگاره دیرین فقهی به اخلاق نیز تسری یافته و بدین سان بسیاری تسامح را در اسناد روایات حامل آموزه های اخلاقی نیز روا انگاشته اند. پژوهه فرارو با هدف ارزیابی این رهیافت از روش اسنادی مدد جسته و با تحقیق در سند و دلالت روایات «من بلغ»، احتمالات فقه الحدیثی در فراز محوری «من بلغه ثواب من الله علی عمل» در این روایات را تحلیل نموده و این نظریه را برگزیده است که فراخ داری مرسوم به هیج وجه در اخلاق روا نیست؛ زیرا اولا اخلاق بسیار فربه تر مجموعه ای از مستحبات است؛ ثانیا، «ثواب» و «عمل» در این فراز مخصوص مستحبات نیست و واجبات را هم شامل است؛ و ثالثا، مدلول این روایات، نوعی امتنان نسبت به روایاتی است که صدورشان از طرق عقلائی احراز شده اما در واقع صادر نشده اند و لذا تسامح در اعتبارسنجی سند روایات اخلاقی روا نیست.کلید واژگان: تسامح در ادله سنن, ثواب آخرت, فقه الاخلاق, روایت اخلاقی, رفتار ثواب ویانهMany Sunni and Shiite foqaha, relying traditions called man balagh have avoided serious weaknesses of the document of traditions denoting two types of religious deeds including those recommended to do and those recommended not to do, and regardless of weakness of documentation, according to traditions` demand, issued religious edict. This manner of feqhi inference has extended to morality and, therefore, many have agreed with such weak documentations in moral traditions also. This paper has studied critically this method of inference with reliance to the tradition the one whom attain a reward from God for a deed, and has supported view opposing such a tolerance in morality. The proofs supporting this view lie in: moral state of being more expansive than those recommended to do, deed and reward`s state of being more expansive than those recommended to do and includes obliged duties also, ultimate effect of such traditions with regard to those established reasonably but not issued.Keywords: Tolerance in Proofs of Traditions, the Hereafter Reward, Feqh ul-Akhlaq, Moral Tradition, Reward-Seeking Deed
-
سینمای ماورا از اقسام فاخر هنر هفتم است که به منظور تجسم نمایشی پدیده های غیبی، با رویکرد تربیتی در دهه هشتاد در تلویزیون ایران طلوع درخشده ای داشت. متاسفانه این ژانر نوظهور و متعالی با انتقادهای غیرفنی و گاهی سرکوبگرانه از عرصه هنر تلویزیون خارج شد و اکنون در رکود به سر می برد. این گونه فاخر به همان اندازه که اهمیت فرهنگی و تربیتی دارد، همواره دارای چالش های نظری و بیانی (فنی) خاصی بوده است. یکی از چالش های این ژانر نوظهور، داشتن نظام نشانه ای ساختمند است. نشانه های تصویری سریال های ماورایی باید قدرت معناسازی بسیار قوی ای داشته باشند و انطباق معنایی با آموزه های اسلامی از نقاط اساسی در قدرتمندی آنها است.
تحقیق حاضر در تحلیلی نشانه شناختی، بازنمایی «فرشته» را در سریال «ملکوت» بر اساس مطالعه تطبیقی با مبانی اسلامی فرشته شناسی بررسی می کند. این مقاله ابتدا آموزه های فرشته شناختی مورد نیاز را به عنوان مبنای نظری با تاکید بر قرآن کریم و آرای مفسران شیعه از فرهنگ اسلامی جمع آوری کرده و سپس با روش تحلیل نشانه شناختی بر اساس دو الگوی تحلیل رمزگان تلویزیونی اسلین و تحلیل هم زمانی (جانشینی: تقابلی) سوسور–اشتراوس دال های معناساز سریال را بررسی می کند.
مهم ترین دستاوردهای این تحقیق عبارت اند از: ارائه مبانی نشانه ای تمثل فرشته و جهان غیبی این موجود ماورایی در سینما بر اساس مبانی اسلامی فرشته شناختی؛ نقد بازنمایی فرشته در دو حوزه: یکی رمزگان تلویزیونی (از نظر چهره پردازی، شخصیت پردازی، عناصر بصری صحنه و...) و دیگری نقد نشانه شناختی «جانشینی: تقابل شناسی» (تقابل هستی تجردی فرشته با ماده و نیز هدایت او با اضلال نفس و شیطان و...) در سریال مذکور؛ حل تعارض تمثل زیبا و زشت فرشته؛ و دفاع از انطباق داشتن گریه فرشته به عنوان یک نماد پرمعنا و قوی در تولیدات رسانه ای با موازین دینی.کلید واژگان: فرشته, سریال ملکوت, تحلیل نشانه شناختیTranscendental Cinema is one of the sublime genres of the seventh art that had a brilliant presence in the 80s in Iran and aimed to provide a dramatic representation of the invisible world with an educative approach. This innovative genre has, however, disappeared from the current TV programs as a result of non-technical and at times suppressive criticisms. Moreover, the genre has always faced theoretical and technical challenges as much as it has had culturaleducational importance. One of the challenges is its comprising a structured semiotic system. Visual signs of transcendental TV serials must contain powerful means for creating meaning and one aspect of this is their capacity to adapt with Islamic instructions. The present study has adopted a semiotic analysis for investigating the case of representing angels in the serial Malakut by comparing it to the Islamic doctrine of angelology. To do this we have first compiled the required angelology instructions from the Islamic culture with an emphasis on the Holy Quran and Shia's commentators. Then by using a semiotic analysis based on two patterns, namely Aslyn TV code analysis and the simultaneous analysis pattern of Saussure- Straus, we have surveyed signifiers that create meaning in the serial. Some of the salient points derived from this survey are: providing semiotic bases of representing angels and the invisible world in the cinema according to Islamic principles of angelology, criticism of representing angels in two domains i.e. TV codification (in regard to make-up, characterization, visual elements of the scene, ); and semiotic criticism of substitution (contrasting the abstract existence of angels with matter and their guidance after being deviated by Satan ) ; resolving the conflict between the beautiful and ugly embodiment of angels and also defending the adaptation of angel's crying with religious principles as a meaningful and powerful symbol in the media production.Keywords: Angel, Malakut serial, Semiotic analysis -
الجامع الصغیر سیوطی، یکی از جوامع روایی معروف اهل سنت است که با روش الفبایی (بر حسب ابتدای روایات) تدوین شده است. این تحقیق به بررسی میزان صحت استنادات کتاب مذکور به راویان و مصادر روایی پیشین که سیوطی از آنها نقل کرده (و در نگاه اول به نظر می رسد ارجاعات وی همگی دقیق هستند) پرداخته است.
پژوهش حاضر، با روش کتابخانه ای و تحلیل محتوای کمی و بر اساس نمونه ای که به روش سیستماتیک و طبقاتی تهیه شده است، به بررسی 400 روایت از روایات این کتاب پرداخته و طبق قوانین علم احتمال، نتایج آن را با خطای 5 درصد به کل کتاب تعمیم داده است.
نتایج نشان داده است با خطای 5 درصد می توان گفت در کل کتاب الجامع الصغیر، در % 6/9 موارد ارجاعات بر اساس مصادر روایی موجود در زمان ما نادرست هستند. نادرستی این ارجاعات به علت فقدان روایت در نسخه موجود از آن کتب در زمان ما یا عدم تصریح به نام کتاب و اکتفا به نام نویسنده کتاب (با این که آن نویسنده تالیفات روایی متعدد داشته است) و یا اشتباه در انتساب روایت به راوی است.کلید واژگان: صحت استناد, الجامع الصغیر, سیوطی, مصدرشناسیAl-Suyuti's Al Jamea Al Saghir is one of well -known narrative collections of Sunnite compiled alphabetically in terms of initial letter of narratives. This study deals with the extent of this book's accuracy of citations by relying on the previous narrators and sources mentioned by Al-Suyuti while in first glance it seems all are correct.
Present study provided by quantitative content analysis and based on the sample prepared by systematic and stratified methods assesses 400 narratives of this book and with a 5% error rate generalizes its results according to law of possibility.
According to results it can be said that with a 5% error rate in all parts of Al Jamea Al Saghir, 9.6% citation cases are incorrect according to narrative sources in our time. The inaccuracy of the citations is due to (1) lack of narratives in the present version from those books in our time, (2) lack of specifying name of book and relying just on the name of author (while the author has variety of narrative compilations) or (3) mistake in attributing narratives to narrators.Keywords: accuracy of attribution, Al Jamea Al Saghir, Al, Suyuti, sourcology -
روش های تفسیر روایات عرفانی و اخلاقی مشکل / بر اساس استقرای تماتیک روش و ره اورد سرالاسراء
یکی از مسائل مهم در مباحث عرفان و اخلاق ماثور، تفسیر روایات مشکل است. کتاب سرالاسراء، تالیف حجت الحق مرحوم آیت الله سعادت پرور، از متون ارزشمند معاصر در حوزه ی عرفان و اخلاق ماثور است. ایشان در ذیل هر بحث عرفانی و اخلاقی به گرد آوری آیات و روایات آن بحث و تدوین خانواده حدیث در آن موضوع پرداخته است و مجموعه ای ارزشمند در فقه الحدیث روایات از جمله تفسیر روایات عرفانی و اخلاقی مشکل، ارائه نموده است. این تحقیق در پی آن است که با روش استقرائی تحلیل تماتیک، شیوه ی مولف در تحلیل روایات عرفانی و اخلاقی مشکل را بررسی کند تا به الگوها (تم ها)ی موجود در روش مولف در تفسیر احادیث عرفانی و اخلاقی مشکل دست پیدا کند. تحقیق حاضر توانسته است با استخراج این الگوها، اهمیت تشکیل خانواده احادیث و اغراض خاص آن در تحلیل روایات عرفانی و اخلاقی، و نیز مراجعه ی مستمر به قرآن و ادعیه و رویکرد توحیدی در تفسیر روایات عرفانی و اخلاقی در درک محتوایی این دست احادیث را به عنوان الگوها و روش های ایشان در تفسیر روایات عرفانی و اخلاقی مشکل اثبات کند. تدوین مجموعه ای از روایات عرفانی و اخلاقی مشکل و بازتولید تفسیر و تحلیل آنها در قالب الگوهای مشخص، از دستاوردهای ضمنی این تحقیق محسوب می شود.
کلید واژگان: عرفان ماثور, اخلاق ماثور سرآلاسراء, روایات عرفانی و اخلاقی مشکل, استقرای تماتیکOne of the important problems about mystical discussions and narrated ethics is giving commentary on the difficult narrations. Serolesra is a book written by Hojatul-Haq Ayatollah Saadatparvar which is one of the valuable contemporary texts in the fields of narrated mysticism and ethics. Under each mystical and ethical discussion, he has dealt with collecting verses and narrations about this topic as well as developing Hadith family about it being resulted in proposing a valuable collection in Fiqh ul-Hadith of narrations including giving commentary on the difficult mystical and ethical narrations. This study is an attempt to investigate the authors method in analyzing the difficult mystical and ethical narrations by applying an inductive method of thematic analysis to achieve the patterns (themes) present in the authors method in giving commentary on the difficult mystical and ethical narrations. Having extracted these patterns, the study has been succeeded to prove the importance of formation of Hadith family and its particular purposes in analyzing the mystical and ethical narrations in that the constant reference to the Quran and prayers and adopting a monotheistic approach toward giving commentary on the mystical and ethical narrations in regard to content understanding of these types of Hadiths as his patterns and methods were used in giving commentary on the difficult mystical and ethical narrations. Developing a collection of such narrations and reproducing their commentary and analysis in the form of specific patterns can be taken into account as the implicit achievements of this study.
Keywords: Narrated Mysticism, Narrated Ethics, Serolesra', Difficult Mystical, Ethical Narrations, Thematic Induction -
این نوشتار به «تحلیل محتوا»ی کتاب «سرالاسراء فی شرح حدیث المعراج» تالیف مرحوم آیت الله سعادت پرور و کتاب «جامع السعادات» تالیف علامه نراقی از نظر میزان استفاده ی هر یک از این دو کتاب از ادعیه در تحلیل های عرفانی و اخلاقی اختصاص دارد تا در یک مقایسه ی طولی و یک مقایسه ی عرضی، ضمن معرفی عملی کارکردهای تحلیل محتوا در تحقیقات حوزه ی متون عرفان اسلامی، به ارزیابی نقش ادعیه در استنباط آموزه های عرفانی در مقایسه با استنباط آموزه های آموزه های اخلاقی در دو کتاب مذکور بپردازد. چارچوب نظری این تحقیق، نظریات «اصول استنباط» و «درایه الحدیث» درباره ی ارزش استنباطی ادعیه است. و روش تحقیق در این نوشتار، تلفیقی از تحلیل محتوا و روش کتابخانه ای است. و نوع تحقیق، توصیفی - تحلیلی است که در تجزیه و تحلیل از روش های سه گانه ی کمی، کیفی و تطبیقی استفاده می-کند. تحلیل محتوای این دو متن، از استفاده ی بیشینه ی هر دو منبع از ادعیه در استنباط های عرفانی نسبت به برداشت های اخلاقی حکایت دارد. و نیز نشان می دهد که «سرالاسراء» از گستره ای بسیار وسیع تر از منابع ادعیه نسبت به جامع السعادات در این استنباط ها استفاده کرده است. و این افق نو یعنی منبعیت ادعیه برای عرفان ماثور را در رفتار پژوهشی خود به خوبی ترسیم کند. بنابراین می توان گفت بیشترین آموزه های مندرج در ادعیه را آموزه های عرفانی تشکیل می دهند تا اخلاقی. مشخص نمودن دعاهای مورد بیشترین استفاده در استنباط های عرفانی نیز از دیگر دستاوردهای این تحقیق است.کلید واژگان: سرالاسراء, جامع السعادات, دعا, عرفان, استنباط عرفانیThis research seeks to analysis content of "Jami al- Saādāt" book by Mullā Mohammad Mahdi Narāqi with "Serr al- Esrā" book by Āyat Allāh Saāhdatparvar, to pave the way to the comparatively discussion of the teachings of Islamic mysticism in each with another. the main question in this study: These books Considered in terms of the content what use prayers in him mysticism deduction? And compare Capacity of prayers for Morals deduction with mysticism deduction. The theoretic Framework for this research, created from doctrine of deduction and percipience of hadith about value of deduction prayers. The type of research method in this study is descriptive - analytic. and this research base on twoMethodDocumentary research, content Analysis. Documentary research preparation The theoretic Framework for this research. The most important research finding: both book use prayers in mysticism deduction for the some part. And Āyat Allāh Saāhdatparvar, use more than Mullā Mohammad Mahdi Narāqi. Thus we can say the some part of prayers is mysticism teachings.Keywords: Jami al Saādāt, Serr al Esrā mysticism, mysticism deduction
-
مقدمه و بیان مسئله: نگرش رسول گرامی خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) به درمان جسم دارای ابعاد مختلف اعتقادی، هستی شناختی، اخلاقی، فقهی و طبی است. این مقاله به مطالعه نگرش عرفانی و اخلاقی ایشان به درمان می پردازد تا ماهیت درمان را از منظر عرفانی و نیز رفتار اخلاقی طبیب دین ورز در فرایند درمان را تبیین کند.
روش پژوهش: این تحقیق، با استناد به آیات قرآن کریم و تفاسیر مرتبط و نیز روایات نبوی در جوامع روایی شیعه و سنی و طبق روش اسنادی – کتابخانه ای انجام گرفته است.نتایجنتایج این تحقیق نشان داده است پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) درمان را با نگرشی توحیدی صرفا مستند به خدای متعال دانسته و بلکه نام «طبیب» را نیز مخصوص حضرت پروردگار معرفی فرموده که شفا تنها در دست اوست. آن حضرت، پزشکان را افرادی «رفیق» که با رفق و مدارا به بیمار خدمت می کنند دانسته است. البته ایشان پزشک را نه برکنار از فرایند درمان بلکه به عنوان مجرای فیض پروردگار معرفی فرموده است و با این نگرش، اصحاب خود را به پیروی از فرایندهای درمانی توصیه نموده است. آن حضرت دارو را نازل شده از ناحیه خدای متعال دانسته و فرمودند خدای متعال برای هر دردی دارویی را نازل فرموده است. همچنین طبق آموزه های اخلاقی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) سه وظیفه محوری در فرایند درمان برای پزشک وجود دارد: لزوم تخصص پزشک، تلاش او در کشف درمان، دوری از مداوا جستن از محرمات.
کاربرد و آثار: آموزه هستی شناسانه عرفانی نبوی درباره درمان که «خدای متعال برای هر دردی دارویی را نازل فرموده است»، یک انگاره بسیار مهم است که می تواند به عنوان یک گزاره فراروشی، طب را از بحران های پارادایمی مرتبط با موضوع نجات دهد. همچنین دیگر نگرش های عرفانی آن حضرت به درمان، می تواند با ایجاد صبغه توحیدی در فرایند درمان، مبادی اخلاقی درمان را تبیین کند. اصول اخلاقی مطرح شده در ارتباط پزشک و درمان نیز می تواند با رهیافتی نو یعنی با ابتنا بر مسئولیت در برابر حرفه پزشکی (فعلا با تاکید بر حرفه و بس و بدون توجه به مسئولیت در برابر بیمار) به عنوان مسئولیتی الاهی به ارتقای مسئولیت حرفه ای پزشک بیانجامد.
کلید واژگان: طب و عرفان, طب و اخلاق, درمان وعرفان, درمان و اخلاقIntroduction and Problem Statement: Attitude Prophet Muhammad (Peace be upon him and his family) treatment, has several dimensions as follows: ontological, ethical, Juridical and medical. This article studies the mystical and moral attitude of the Prophet Muhammad's treatment of prophetic mysticism a nd moral to explain the nature of treatment.Methodsthis study, used the Quran and prophetic traditions as well as Shia and Sunni interpretations used and documentary - library.ResultsThe results show that the Prophet (PBUH and prophet) said treatment is only with God's command. The Prophet of Islam only God knew therapist. Prophet knew doctors who serve with tolerance to the patient. Of course, the prophet did not know doctors dismiss the treatment but he, presented the doctor through the grace of God. He has said his companions to follow the recommended treatment processes According to this attitude. He believed that God has landed the drug. Also, according to the moral teachings of the Prophet (PBUH and prophet) central task of the treating physician is as follows: the need for specialized doctors, trying to detect treatment, avoid seeking treatment from unlawful activities.Applications: mystical prophetic teaching about the treatment that "God is revealed for each analgesic drug" is a very important idea that can be used as a methodology proposition, medicine paradigm of the crisis related to the rescue Which can be used as a methodology proposition, fever that save crises related paradigm.As well as other mystical vision of his heart, can be explain the moral principles of treatment in the healing process with integrated color. Ethical principles in relation to medicine and treatment can also introduce the responsibility of the medical profession as divine responsibility and thus enhance the physician's professional responsibility.Keywords: medicine, mysticism, medicine, ethics, treatment, mysticism, treatment, morality -
این نوشتار به تحلیل محتوای تطبیقی کتاب های «جامع السعادات» تالیف علامه نراقی، «سر الاسراء فی شرح حدیث المعراج» تالیف مرحوم آیت الله سعادت پرور و کتاب «اخلاق در قرآن» تالیف آیت الله مصباح یزدی از نظر میزان استفاده هر یک از این سه کتاب از آیات قرآن کریم در تحلیل های اخلاقی اختصاص دارد تا ضمن معرفی عملی کارکردهای تحلیل محتوا در تحقیقات حوزه علوم قرآن و تفسیر، به ارزیابی نقش قرآن کریم در استنباط آموزه های اخلاقی ماثور بپردازد. روش تحقیق در این نوشتار، تلفیقی از تحلیل محتوا و روش کتابخانه ای است. نوع تحقیق، توصیفی - تحلیلی است که در تجزیه و تحلیل از روش های سه گانه کمی، کیفی و تطبیقی استفاده می کند.کلید واژگان: اخلاق ماثور, استنباط اخلاقی از قرآن, فحص قرآنیThe present article surveys the comparative study of Jami' al-Saadat (Collector of Felicities) by Allameh Naraqi, Ser Al Asrar fi Sharh-e Hadith Al Meraj by Saadat Parvar and Ethics in Quran by Mesbah Yazdi from the Quranic ethical analysis point of view in order to introduce the applications of content analysis in the field of Quranic science research as well as assessment of Qurans role in ethics understanding. The research method of the present study is descriptive analytical.Keywords: Affected behavior, ethical understanding of Quran, Quranic eloquence
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.