به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

nader rahnema

  • علی باقر نظریان*، خلیل خیام باشی، نادر رهنما، حسین دادگر
    زمینه و هدف

    هدف تحقیق حاضر مقایسه محتوای مواد معدنی و سطح استخوان بین فوتبالیست های حرفه ای و افراد غیرورزشکار بود.

    روش بررسی

    محتوای مواد معدنی و سطح گردن و تروکانتر استخوان ران پای برتر و غیربرتر و مهره های کمری (4L-2L)، 15 نفر فوتبالیست حرفه ای و 14 فرد سالم غیرورزشکار مورد ارزیابی قرار گرفت. از دستگاه سنجش تراکم مواد معدنی استخوان، ترازو، قدسنج و فرم ثبت سابقه ورزشی و پزشکی جهت جمع آوری داده ها استفاده شد. داده ها از طریق آزمون t مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

    یافته ها

    میزان محتوای مواد معدنی استخوان مهره های کمری، پای برتر و غیربرتر فوتبالیست های حرفه ای (1/2170± 8/68434 و 6/1554± 8/46986 و 8/1694 ±1/48575 گرم) بطور معنی داری بیشتر از افراد غیرورزشکار (2/1340± 9/51082 و9/1035± 7/33414 و 8/930 ± 7/34070 گرم) بود (000/0 =P، 3/7 =T، 6/6 =T، 1/7 =(T. بین سطح استخوان مهره های کمری، پای برتر و غیربرتر فوتبالیست ها (2/51، 4/36، 4/36 سانتی متر مربع) و گروه غیرورزشکار (7/48، 2/36، 2/36 سانتیمتر مربع) تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0 P>، 14/0 =T، 1 =T، 7/1 =T).

    نتیجه گیری

    نتایج نشان داد که ورزش فوتبال موجب افزایش محتوای مواد معدنی استخوان شده، اما تاثیر قابل ملاحظه ای بر روی سطح استخوانی ندارد. با توجه به اینکه شکل و اندازه استخوان به عنوان یکی از ریسک فاکتورهای خطرزا برای شکستگی استخوان شناخته شده است، پیشنهاد می شود که تحقیقات درازمدتی انجام شود تا اثرات فعالیت ورزشی نظیر فوتبال بر سطح استخوان بهتر سنجیده شود.

    کلید واژگان: سطح استخوانی, فوتبالیست حرفه ای, پای بر تر, محتوای مواد معدنی استخوان
    Alibagher Nazarian *, Khalil Khayam Bashi, Nader Rahnema, Hossein Dadgar
    Background and Aim

    The purpose of this study was to compare the bone mineral content (BMC) and area between professional soccer players and non-athlete subjects.

    Materials and Methods

    15 professional soccer players (mean ± SD; age: 23.2±0.2 years, height: 174±1cm, weight: 70.3±1.8 kg) and 14 healthy non-athlete subjects (mean ± SD; age: 22 years, height: 173±1.2 cm, weight: 61.6±2.4 kg) participated in this study. Bone area and BMC was measured by Dual Energy X-Ray Absorptiometry (DEXA) at the femoral neck, femoral trochanter of dominant and non-dominant legs. Independent t-test was used to analyses the data.

    Results

    The results of this study showed that. BMC in lumbar spine (L2-L4) of soccer players were significantly higher than lumbar spine (L2-L4) of non-athlete subjects (T=6.6, P=0.000), (68438.8±2170.1 versus 51082.9±1340.2 mg). The BMC values of dominant and non-dominant leg of soccer players (46986.8±1554.6, 1694.8±48575.1 mg) were significantly higher than dominant and non-dominant leg of non-athlete subjects (33414.7±1035.9, 930.8±34070.7 mg), (T=7.1, T=7.3, P=0.000). Differences between area in lumbar spine (L2-L4), dominant and non-dominant leg of participants were not significant (51.2±0.9, 0.7±36.4, 0.7±36.4 cm² versus 48.7±1.1, 0.7±36.2, 0.6±35.5 cm²), (T=1.7, T=1, T=0.14, P>0.0).

    Conclusion

    The results show that soccer play lead to increase BMC but it cannot effect on bone area. It's noted that the geometry and structure of bone have been increasingly recognized as important risk factors. The longitudinal studies are recommended to clarify the effects of soccer and physical activities on bone formation and its structures.

    Keywords: Bone area, Professional soccer, Dominant leg, BMC
  • غلامرضا شریفی، مژگان بنی هاشمی امام قیسی، نادر رهنما، علیرضا بابایی مزرعه نو *
    اهداف
    عامل نوروتروفیک مشتق از مغز سرم (BDNF) یکی از عواملی است که در دوران سالمندی در اثر کمبود فعالیت کاهش می یابد؛ از این رو، هدف از اجرای این پژوهش مقایسه اثر 8 هفته تمرین هوازی و تمرین مقاومتی روی سطوح عامل نوروتروفیک مشتق از مغز سرم در مردان سالمند بود.
    مواد و روش ها
    در این تحقیق نیمه تجربی، 30 مرد سالمند با میانگین سن 5±70 از کانون جهان دیدگان انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه تجربی و یک گروه کنترل تقسیم شدند. از کلیه آزمودنی ها 24 ساعت قبل از شروع تمرین و 24 ساعت پس از پایان دوره آزمون، به صورت ناشتا خون گرفته شد. گروه های تجربی به مدت 8 هفته، هر هفته 3 جلسه تمرین هوازی به مدت 45-30 دقیقه با شدت 75-60 درصد ضربان قلب بیشینه و تمرین مقاومتی به مدت 40-30 دقیقه و با 60-40 درصد یک تکرار بیشینه به تمرین پرداختند و گروه کنترل در این مدت در هیچ برنامه تمرینی شرکت نکردند. نتایج به دست آمده با استفاده از نسخه 19 نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شده است.
    یافته ها
    میانگین و انحراف معیار قبل و بعد از 8 هفته تمرین در گروه تمرین هوازی به ترتیب 95/66±3/174، 7/116±7/286 و در گروه تمرین مقاومتی 03/7±7/217 و 1/143±2/313 و در گروه کنترل 04/49±6/112 و 8/47±3/118 بود. بنابراین، سطوح عامل نوروتروفیک مشتق از مغز سرم در هر دو گروه های تجربی در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی داری افزایش یافت (P≤0/05).
    نتیجه گیری
    نتایج این تحقیق نشان می دهد که تمرینات هوازی و مقامتی هر دو سبب افزایش سطوح عامل نوروتروفیک مشتق از مغز سرم می شوند.
    کلید واژگان: عامل نوروتروفیک مشتق از مغز سرم, تمرین هوازی و مقاومتی, مردان سالمند
    Gholam Reza Sharifi, Mozhgan Banihashemi, Nader Rahnema, Ali Reza Babai*
    Objectives
    The goal of this study was to compare the effect of 8 weeks aerobic exercise with resistance training on Brain-derived neurotrophic factor level of old men.
    Methods & Materials: In this semi-experimental study¡ a total of 30 elderly men were selected from worldly-wise club of Broujen City¡ Iran and randomly divided into 3 groups of aerobic training¡ resistance training¡ and control (each 10 people). All participants filled the health questionnaire and testimonial. Then¡ the balance tests and fasting blood was taken. The aerobic and resistance training group trained for 8 weeks¡ 3 sessions per week¡ 1 to 1.5 hours in each session. The aerobic training was with 40% to 70% of maximum heart rate and the resistance training was with 45% to 65% of one RM. During of this time¡ the control group did no training. After 8 weeks¡ the balance test was administered and blood samples were taken.
    Results
    Findings were analyzed with test variance analyzing at 0.05. The results showed there was a significant difference between aerobic and resistance training regarding brain-derived neurotrophic factor level (P0.05).
    Conclusion
    The results show that both aerobic exercise and resistance increase serum brain-derived neurotrophic factor levels.
    Keywords: Brain, derived neurotrophic factor (BDNF), Aerobic, resistance training, Elderly
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال