narges khoshkalam
-
شیوع کرونا با تاکید بر فاصله گیری اجتماعی سبب شد تعاملات اجتماعی درون بافتهای قومی ازلحاظ کمیت و کیفیت دستخوش تغییراتی گردد. بر همین اساس تحقیق حاضر بر پدیدارشناسی تجربهزیسته لکزبانان شهرستان بروجرد از تعاملات اجتماعی پس از مواجهه با شیوع کرونا متمرکز شده است. تحقیق پدیدارشناسی حاضر به منظور تحلیل دادهها از تکنیک موستاکاس بهره برده است. تعداد 16 نمونه به صورت هدفمند و تا اشباع نظری انتخاب شده و دادهها به روش مصاحبه عمیق گردآوری شده است. همچنین از 10 مشاهده مشارکتی به منظور گردآوری دادههای بیشتر استفاده شده است. بر اساس نتایج کدگذاری و تحلیل دادههای میدانی، مفهوم «تعامل قومی پساکرونا» شامل 8 خوشهی اصلی است که عبارت اند از: 1) مجال یافتن عاملیت انسانی، 2) اجتماعیشدن تعامل، 3) پیوسته شدن اعضای قوم، 4) بابرنامهشدن تعامل، 5) علمی عقلانی شدن بنیان معرفتی تعامل، 6) غایتمند شدن تعامل، 7) بیشدیجیتالی شدن تعامل، و 8) نمود یافتن نقش عاملیت ناانسانی. به طورکلی مخاطره کرونا به مانند شوکی عمل کرده که فرصت ابراز فردیت را برای اعضای جامعه قومی لک فراهم آورده است.
کلید واژگان: کرونا, پساکرونا, تعاملات اجتماعی, قوم لک, پدیدارشناسیThe spread of Corona, with emphasis on social distancing, caused social interactions within ethnic contexts to undergo changes in terms of quantity and quality. Based on this, the current research is focused on the phenomenology of the lived experience of Borujerd city Lak-speakers of social interactions after facing the Corona outbreak. The current phenomenological research has used the Moustakas technique to analyze the data. The number of 16 samples was selected purposefully and until theoretical saturation, and the data was collected by in-depth interview method. Collaborative observation (10 field observations) was also used to collect more data. Based on the results of coding and field data analysis, the concept of "post-corona ethnic interaction" includes 8 main clusters, which are: 1) the opportunity to find human agency, 2) the socialization of interaction, 3) the continuity of ethnic members, 4 ) the digitalization of interaction, 5) the scientific-rationalization of the epistemic base of interaction, 6) the purposeful interaction, 7) the hyper-digitalization of interaction, and 8) the appearance of the role of inhuman agency. In general, the threat of Corona has acted as a shock that has provided the opportunity to express individuality for the members of the ethnic community of Lak tribe.
Keywords: Corona, Post-Corona, Social Interactions, Lak Tribe, Phenomenology -
زمینه و هدف
اعتیاد یک مساله اجتماعی جهانی است و تاکنون راهکارهای مختلفی برای حل آن آزموده شده که عموما نتیجه مطلوبی نداشته اند. بنابراین، به نظر می رسد که هر جامعه ای نیازمند اجرای برنامه ای «خاص خودش» است. تحقیق حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی مولفه های ترک اعتیاد در استان لرستان انجام گرفته است.
روشروش تحقیق، تحلیل مضمون (تماتیک) بوده است. جامعه مورد مطالعه، افراد معتاد و ترک کرده و همچنین، خانواده های آنها بوده اند که تعداد 64 نفر نمونه به شیوه هدفمند انتخاب شده اند. روش گردآوری داده ها نیز مصاحبه عمیق بوده است. تحلیل داده ها با استفاده از روش اترید- استرلینگ که مبتنی بر تشکیل شبکه مضامین می باشد و در نرم افزار Nvivo20 انجام گرفت. اعتبار تحقیق از طریق بازبینی نتایج توسط کارشناسان و مشارکت کنندگان و پایایی نیز از طریق محاسبه «توافق درون موضوعی» (88 درصد تشابه کدگذاری های دو کدگذار مستقل) حاصل شدند.
یافته ها:
مطابق نتایج حول موضوع شناسایی و اولویت بندی مولفه های ترک اعتیاد در استان لرستان، یک مضمون فراگیر «ترک اعتیاد به مثابه کنش»، دو مضمون سازمان دهنده «زمینه عاملیت محور ترک» و «مداخلات ساختارمحور ترک» و 16 مضمون پایه شامل زمینه های فردی و خانوادگی، الگوی بهبودیافته، جرم/بیماری انگاری اعتیاد، مکانیزم های منع، نهاد بازپروری و... استخراج شد.
نتایجبا بهره گیری از مدل کنترل سایبرنتیکی پارسونز، به منظور دستیابی به هدف ترک و کنترل اعتیاد در جامعه ایران باید به مولفه های فرهنگی توجه بیشتری شود. بنابراین، پیشنهاد می گردد که از طریق نهادهای فرهنگی و جامعه پذیرکننده همچون خانواده، مدرسه، رسانه و... به: 1) فرهنگ سازی بیماری انگاری اعتیاد (به جای جرم انگاری)، 2) الگوسازی بهبودیافتگان و 3) نهادینه سازی هنجارها پرداخته شود.
کلید واژگان: ترک اعتیاد, بازپروری, مدل سایبرنتیکی پارسونز, استان لرستانField and AimsAddiction is a global social problem, and so far, various solutions have been tried to solve it, which generally did not have a favorable result. Therefore, it seems that every society needs to implement its own program. The present research was conducted with the aim of identifying and prioritizing the components of drug addiction in Lorestan province.
MethodThe research method was thematic analysis. The studied population were drug addicts and quitters as well as their families, 64 samples were selected in a purposeful way. The method of data collection was also an in-depth interview. Data analysis was done using Ethrid-Sterling method, which is based on forming a network of themes and in Nvivo20 software. The validity of the research was achieved through the review of the results by experts and participants, and the reliability was achieved through the calculation of "intra-subject agreement" (88% similarity of codings by two independent coders)..
FindingsAccording to the results of identifying and prioritizing the components of drug addiction in Lorestan province, an overarching theme is "addiction addiction as an action", two organizing themes "the agency-oriented field of addiction" and "structure-oriented interventions of addiction", and 16 The basic theme including individual and family contexts, improved pattern, crime/pathology of addiction, prohibition mechanisms, rehabilitation institution, etc. were extracted.
ConclusionsBy using Parsons' cybernetic control model, in order to achieve the goal of drug withdrawal and control in Iranian society, more attention should be paid to cultural components. Therefore, it is suggested that through cultural and socializing institutions such as family, school, media, etc., 1) Cultivation of addiction pathology (instead of criminalization), 2) Modeling of those who have recovered and 3) Institutionalization of norms.
Keywords: Addiction Recovery, Rehabilitation, Parsons Cybernetic Model, Lorestan Province -
امروزه بحث «ایمنی و بهداشت محیط کار» به امری مهم تبدیل شده است چرا که آسیب های کارکنان ناشی از کار، بر بهره وری و عملکرد شرکت ها تاثیرات نامطلوبی دارد. بر همین اساس تحقیق حاضر به روش کیفی نظریه مبنایی به بررسی نقش و اهمیت ایمنی و بهداشت محیط کار از نگاه کارکنان گارگاه ساختمانی بیمارستان نیروی دریایی ارتش در شهر بندر جاسک پرداخته است. تعداد 23 نفر نمونه به شیوه هدفمند انتخاب شد. روش گردآوری داده ها مصاحبه عمیق بوده و مصاحبه ها به شیوه کدگذاری تحلیل شدند. یافته های تحقیق حاکی از آن بود که وجود عوامل زیان آور محیطی و سازمانی به عنوان شرایط علی، اگر با دید پیشگیرانه شناسایی، ارزیابی و کنترل نشود، پدیده محوری «زیان دو جانبه کارکنان/کارفرما» را به دنبال دارد که کنشگران به منظور پیشگیری از راهبرد «ایمنی و بهداشت محیط کار» (HSE) بهره برده اند. این راهبرد تحت تاثیر دو گروه از شرایط است الف)بستر حاکم: 1) متغیرهای زمینه ای کارکنان، 2) نوع شغل و محل فعالیت کارکنان، 3) محل استقرار کارگاه و زیرساخت های آن محل، 4) شرایط اقلیمی منطقه و 5) امکانات موجود جهت HSE. ب) شرایط مداخله گر: 1) بلایای طبیعی و حوادث غیر مترقبه، 2) شرایط اقتصادی، 3) شرایط اجتماعی فرهنگی و 4) شرایط زمانی سیاسی. در نهایت اتخاذ راهبرد ایمنی و بهداشت محیط کار هم نفع دو جانبه کارکنان/کارفرما را به دنبال دارد مانند سلامت کارکنان و افزایش بهر وری و هم پیامدهای عام المنفعه ای همچون حفاظت از محیط زیست و توسعه پایدار اقتصادی دارد.
کلید واژگان: ایمنی و بهداشت, محیط کار, توسعه پایدار, نظریه مبناییThe present research has investigated the role and importance of safety and health in the workplace from the point of view of the employees of the construction camp of the army naval hospital in the city of BandarJask using the qualitative method of grounded theory. A sample of 23 people was selected in a purposeful way. The data collection method was in-depth interview and the interviews were analyzed by coding. The findings indicated that the existence of harmful environmental and organizational factors as causal conditions, if not identified, evaluated and controlled with a preventive view, will lead to the central phenomenon of "employee/ employer double damage" which activists in order to prevent the strategy HSE have benefited. This strategy is influenced by two groups of conditions: a) the prevailing environment: 1) the background variables of the employees, 2) the type of job and the location of the employees, 3) the location of the workshop and its infrastructure, 4)the climatic conditions of the region and 5) the facilities available for HSE. b) Intervening conditions: 1) natural disasters and unexpected events, 2) economic conditions, 3) socio-cultural conditions and 4) time-political conditions. Finally, the adoption of the workplace health and safety strategy leads to the mutual benefit of employees/employers, such as employee health and increased productivity, and has general beneficial consequences, such as environmental protection and sustainable economic development.
Keywords: Safety, Health, Workplace, Sustainable Development, Grounded theory -
پیتر ال. برگر (1929-2017) یکی از تاثیرگذارترین جامعه شناسان در شصت سال گذشته بوده که آثارش در زمینه جامعه شناسی دین، از جمله آثار کلیدی این حوزه است. مقاله حاضر، «نقد مثبت» سه جنبه از نظریه برگر در جامعه شناسی دین است: 1. کاربرد ناسازگار ایده ساخت اجتماعی؛ 2. بی توجهی به «قدرت» و «ایدیولوژی»؛ و 3. کارکرد ناکافی زبان به عنوان ابزار ساخت جهان. این مقاله با تقویت نظریه برگر در بستر نظریه های معاصر ایدیولوژی و گفتمان، طرح کلی رویکرد ساخت گرایانه انتقادی به جامعه شناسی دین را مطرح می کند.کلید واژگان: پیتر ال. برگر, جامعه شناسی دین, مفهوم قدرت, نظریه گفتمان, ساخت اجتماعیHaft Asman, Volume:25 Issue: 84, 2023, PP 99 -122Peter L. Berger (1929–2017) was one of the most influential sociologists of the last sixty years. In the sociology of religion, his publications are among the key works of the discipline. This paper is a “positive critique” of three aspects of Berger’s theoretical work in the sociology of religion: (1) an inconsistent application of the idea of social construction, (2) a lack of focus on power and ideology, and (3) an insufficient operationalization of language as a vehicle of world-construction. Augmenting Berger’s field-defining work with insights from contemporary theories of ideology and discourse, the article provides an outline for a critical constructionist approach to the sociology of religion.Peter L. Berger (1929–2017) was one of the most influential sociologists of the last sixty years. In the sociology of religion, his publications are among the key works of the discipline. This paper is a “positive critique” of three aspects of Berger’s theoretical work in the sociology of religion: (1) an inconsistent application of the idea of social construction, (2) a lack of focus on power and ideology, and (3) an insufficient operationalization of language as a vehicle of world-construction.Keywords: Peter L. Berger, Sociology of Religion, Power, Discourse, Social Construction
-
تحقیق حاضر با هدف مطالعه نقش توانمندسازی زنان در کنترل آسیب های اجتماعی و ارایه الگوی کارآمد بومی انجام شده است . بدین جهت با اتخاذ رویکرد کیفی و با روش نظریه ی زمینه ای با 30 نفر از زنان شهرستان بروجرد از طریق نمونه گیری هدفمند و با حداکثر تنوع ، مصاحبه های عمیق و ساختاریافته انجام شده است .یافته های تحقیق نشان می دهد «توانمندسازی پایدار زنان» تحت تاثیر شرایط علی (شامل همه ابعاد توانمندی)، شرایط زمینه ای (با متغیرهای زمینه ای فردی، متغیرهای زمینه ای خانواده ی پدری، پایگاه اقتصادی-اجتماعی و معلولیت جسمی) و شرایط مداخله گر (با زیرمجموعه های ویژگی های روان شناختی فرد، حمایت نهاد خانواده، تعامل با الگوی توانمند، ساختارها و فعل وانفعالات آن ها، سیاست گذاری چندبعدی، بلندمدت، پژوهش محور و عدالت گرایانه در حوزه ی زنان و وحدت سازمان های مسیول) می باشد و زنان در زمینه آسیب های اجتماعی راهبرد کنترل وضعیت را اتخاذ کرده اند که پیامدهایی نظیر کنترل در سه سطح شامل :سطح کلان (پژوهش و نظریه سازی، طراحی و قانون سازی)،سطح میانی (آموزش و فرهنگ سازی، اجرا و عملیاتی سازی، ارزیابی و اصطلاح سازی) و سطح خرد (خود-دیگر مراقبتی و ایمن سازی و خود توانمندی و دیگر-توانمندسازی) را در پی داشته است.کلید واژگان: توانمندسازی زنان, توانمندسازی پایدار, آسیب های اجتماعی, الگوی توانمند, نابهنجاری اجتماعی, نظریه ی زمینه ایThe current research was conducted with the objective of qualitative analysis of the role of empowering women in controlling social harms with grounded theory method in order to provide an effective local model. The population studied in the current research is the women of Borujerd city, and 30 people were selected as a sample through purposeful sampling until theoretical saturation. The method of data collection, in-depth interview, and the method of data analysis was grounded theory. The results of the research showed that, as a result of "sustainable empowerment", women have adopted the "situation control" strategy, which is influenced by two groups of factors including contextual conditions (individual contextual variables, paternal family contextual variables , socio-economic base and physical disability) and intervening conditions (psychological characteristics of the individual, support of the family institution, interaction with the capable model, their structures and interactions, multi-dimensional, long-term, research-oriented policy making and justice-oriented in the field of women and the unity of responsible organizations) and the consequences of adopting the aforementioned strategy including controlling social harms at three macro levels (research and theorizing, design and law-making), middle level (education and culture) creation, implementation and operationalization, evaluation and modification) and micro level (self-other care and safety and self-empowerment and other-empowerment).Keywords: Women's empowerment, Sustainable Empowerment, Social harms, contextual theory
-
پژوهش حاضر با استفاده از روش کیفی نظریه مبنایی، فرآیند تغییر نقش «خانه دار» را در دوران شیوع بیماری کرونا بررسی کرده است. جامعه مطالعه شده، زنان خانه دار بالای 20 سال شهر بروجرد است. نمونه گیری هدفمند و گردآوری داده ها به روش مصاحبه عمیق است که تا زمان اشباع نظری ادامه یافته است؛ به طوری که از میان 30 مصاحبه انجام شده، 22 مصاحبه کدگذاری و تحلیل شده است. اعتبار با استفاده از نظر اساتید است؛ همچنین شیوه «اعتبار اعضا» (تایید نتایج تحقیق توسط مشارکت کنندگان) و پایایی با محاسبه توافق درون موضوعی (88٪) به دست آمده است. یافته های حاصل از سه مرحله کدگذاری نشان می دهد که پدیده «چندگانگی نقش فزاینده» بر اثر شرایط علی (مکانیزم های پیشگیری، مراقبت، همیاری، آموزش، درمان، دورکاری و تحصیل) ظهور یافته است که کنشگران در مواجهه با آن، راهبرد تغییر نقش خانه دار (خانه کار، خانه بار، خانه یار) را تحت تاثیر شرایط زمینه ای (ویژگی های جمعیت شناختی، نرخ شیوع بیماری کرونا) و شرایط مداخله گر (ویژگی های روان شناختی، جامعه پذیری جنسیتی، مهارت سایبری، حمایت اجتماعی، حمایت دولتی) اتخاذ کرده اند که بسته به نوع آن، توانمندی یا ناتوانی جنسیتی را در پی داشته است؛ بنابراین شیوع بیماری کرونا نقش خانه دار را متحول کرده است و مولفه جنسیت اهمیت بسزایی در این فرآیند تحول دارد.
کلید واژگان: کرونا, زنان خانه دار, حمایت اجتماعی, توانمندی جنسیتی, نظریه مبناییIntroductionThe spread of corona virus is an unprecedented challenge in the human world. Corona crisis, first of all, suspended the current and normal routines of life and stopped the interpersonal relations of human beings and social institutions. The lack of accurate knowledge of this virus and its consequences in the human world has led to a complex situation and the possibility of its continuation has given us the idea of an uncertain future. The epidemic has been so rapid that social, economic, educational, and political institutions have not been able to properly deal with the new phenomenon; it has been an issue that has caused confusion among them. Under such circumstances, suspension of the society in an epidemic, or more precisely a pandemic, has led to a situation that has shocked all aspects and infrastructures of social life. Thus, serious rethinking in all aspects of individual and social life is required. Undoubtedly, one of the large groups that have experienced very different conditions during this period has been the group of "housewives". "She is a woman, who does housework," says Anne Oakley in her definition of a housewife. The combination of "woman" and "home" in one phrase creates a connection between femininity, marriage, and family residence. Therefore, the role of a housewife is a family or rather a female role. She also has an internship role. A study of domestic work is necessarily a study of women’s status and roles. Such a multiple and at the same time personal role may seem to negate the conventional definitions of the word "role". In a woman's social image, her role as a wife and mother is inseparable from that of a housewife. Housekeeping is a manifestation of the division of labor by gender, according to which men and women are expected to engage only in a specific category of work that is predetermined and not discrete at the individual level. In this division, women are considered responsible for household chores and raising children, which involve a low-income job. As a result, they are financially dependent on men and do not have access to their own money. Accordingly, the present study sought to answer the following questions based on the data analysis of the dimensions of this process of change and transformation: 1) What challenges have housewives faced with the outbreak of coronavirus disease?; 2) What strategies have they taken in facing the challenges and what factors have influenced their strategies?; 3) What are the consequences of the strategies they have adopted?
Materials & MethodsThe research method was based on the Grounded Theory (GT) considering its qualitative nature. In this method, the concepts and categories are extracted from interviews and presented in a paradigm model during the 3 stages of open, central, and selective coding. In the present study, the open coding stage was followed until the discovery of the main classes after transcribing each interview into text. This research was conducted on the population of housewives aged over 20 years in Boroujerd City in 2022.
Discussion of Results & ConclusionsIn response to the question of what challenges the housewives had faced with the outbreak of coronavirus disease, the results showed that they had been forced to play several simultaneous roles at home and under the banner of role more frequently than before due to the causal conditions resulted from this outbreak. In other words, they had faced a challenge called "increasing role multiplicity", which revealed the subject under study as the central phenomenon during the process of coding and analysis. The causal conditions that had given rise to the phenomenon of "increasing role multiplicity" included the mechanisms of prevention (housewife), care (mother), assistance (spouse), education (teacher and student), treatment (nurse), and telecommuting (employee). 2) In response to the second question, the actors had adopted the action of "changing the role of housewife" as a result of the phenomenon of "increasing role multiplicity". This change was in the form of one of the three types of housekeeping as monitoring, a challenge, and a compromise. The concept of "housewife" means a strategy through a monitoring method. In this research, the housewives were found to have tried to fulfill all the plans with all-round management at the same time as multiplicity correctly and with the least conflict. The concept of "housewife" referred to the reaction of a group of housewives, who had not been able to cope well with the challenges posed by the outbreak of coronavirus and as a result, this challenging situation had caused many tensions and conflicts for the households. They had a family of their own, but had not only been unable to manage the situation, but also had difficulty in performing their previous roles and thus felt a double burden. The concept of "housewife" also referred to the reaction of housewives, who had tried to overcome the problems caused by the outbreak of the mentioned disease with the cooperation and assistance of other family members. Although this group of women was not as empowered as the group of housewives, it was not helpless as the latter group, thus being involved in the middle situation. They had tried to manage the already changed affairs of home and family to some extent by asking for help from other family members. Two groups of conditions had influenced the types of strategies adopted by the actors: a) The underlying condition that was seemingly unrelated to the strategies but acted as a platform for their adoption based on the prevalence rate of coronavirus disease. This condition was influenced by the demographic characteristics of age, education, marital status, occupation, number, sex, children’s age and education, spouse’s occupation, and family income and expenses; and b) Interventional condition that acted as a mediator and facilitated or limited strategy adoption. This condition included the psychological characteristics of gender socialization, cyber skills, social support, and government support (empowerment).
3) In response to what consequences resulted from the strategies they had adopted, we should say that the actors had experienced different consequences depending on what kinds of strategies they had adopted. For example, those who had adopted the role of housewife as monitoring and adaptive strategies had seen a positive outcome called "gender empowerment," which included increased self-confidence in the individual dimension and group dynamics and prevalence control in the collective dimension. However, the actors who had adopted housekeeping as a challenge (house-to-house) strategy had experienced the negative consequences of "gender disability", which included psychological stress and depression in the individual dimension and family tension in the collective dimension.Keywords: corona, Housewife, Social Support, Gender Empowerment, Grounded Theory (GT) -
شبکه اجتماعی «تلگرام»، کاربرپسندترین شبکه اجتماعی در کشور ایران است که حجم بالایی از روابط و محتواها را در خود جای داده است. پژوهش کیفی حاضر با هدف بررسی عوامل موثر بر عضویت افراد متاهل در این شبکه، به روش تحلیل مضمون انجام شده است. جامعه آماری، افراد متاهل 40-15 ساله شهرستان بروجرد بودند که تجربه استفاده از این شبکه را حداقل به مدت یک سال داشتند. تعداد نمونه 31 نفر، روش نمونه گیری هدفمند و روش گردآوری داده ها مصاحبه عمیق بوده است. نتایج کدگذاری مصاحبه ها نشان داد که فرد در اثر 1)مکانیزم های سوق دهنده (فشار فناوری، تنهایی، بیکاری، محدودیت های هنجاری، خستگی ذهنی و جسمی، خلا عاطفی، خود حقیقی نامقبول، جامعه مصرفی) و 2)مکانیزم های جذب کننده (ارتباط امن، آسان، ارزان، گسترده و سریع، آگاهی بخشی، سرگرمی، رونق کسب و کار، کرسی های آزاداندیشی)، به عضویت این شبکه درآمده است. در نتیجه فرد به طور کلی در اثر محدودیت های دنیای حقیقی و همچنین جذابیت های تلگرام به عنوان عامل مضاعف به عضویت این شبکه در می آید.
کلید واژگان: شبکه اجتماعی, تلگرام, افراد متاهل, تحلیل کیفیThe Telegraph Social Network is the most user-friendly social network in Iran, which holds a large amount of content and content. The current qualitative research has been conducted with the aim of investigating the factors affecting the membership of married people in this network by means of thematic analysis. The statistical population included married people aged 15-40 years old in Borujerd, who had experience in using this network for at least one year. The sample size of 31 people, the purposeful sampling method and the data collection method was a profound interview. The results of coding the interviews showed that the individual was influenced by: (1) push factors (technology pressure, loneliness, unemployment, normative constraints, mental and physical exhaustion, emotional emptiness, inappropriate self-actualization, consumer society), and (2) Absorption mechanisms (secure, easy, cheap, broad and fast communication, awareness, entertainment, business prosperity, free-thinking seats) have become part of this network. As a result, the individual becomes generally part of the network due to the real world constraints as well as the attractiveness of the telegram as a double factor.
Keywords: Social Network, Telegram, married people, qualitative analysis -
شیوع بیماری کرونا اگرچه در ابتدا پیامدهای زیست محیطی مثبتی به همراه داشت، اما پس از مدتی، افزایش چشمگیر پسماندهای کرونایی، به تهدیدی جدی برای محیط زیست تبدیل گشت. بر همین اساس تحقیق حاضر به روش کیفی گرانددتیوری به تحلیل رفتار زیست محیطی در مواجهه با پسماندهای کرونایی در میان شهروندان بالای 18 سال شهر بروجرد پرداخته است. تعداد نمونه، 26 نفر بودند که به صورت هدفمند انتخاب شده اند. روش گردآوری داده ها مصاحبه عمیق و روش تجزیه و تحلیل داده ها، نظریه مبنایی بوده است که در طی سه مرحله کدگذاری متن مصاحبه ها، در نهایت مدل پارادایم گرانددتیوری استخراج شده است. همچنین به منظور اعتباریابی تحقیق از روش «اعتبار اعضا» و برای سنجش پایایی از روش «توافق درون موضوعی» استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که دو عامل «مکانیزم های پیشگیری» و «مکانیزم های درمان» سبب بروز پدیده «پسماندزایی کرونایی» شده و کنشگران در اثر وقوع آن، «رفتار زیست محیطی» را در یکی از انواع: 1) محیط دوستانه (مسیولانه)، 2)محیط نبینانه (لاقیدانه) و 3)محیط ستیزانه (وندالیستی) به عنوان راهبرد اتخاذ نموده اند که تحت تاثیر بستر حاکم و شرایط مداخله گر صورت گرفته است. بستر حاکم عبارت بودند از: 1) ویژگی های جمعیت شناختی فرد، 2) زیرساخت های بهداشتی-مراقبتی-درمانی، 3) زیرساخت های آموزشی، 4) نرخ شیوع بیماری کرونا. شرایط مداخله گر نیز عبارت بودند از: 1) ویژگی های شخصیتی فرد(تعهد و حساسیت زیست محیطی)، 2) ویژگی های اجتماعی فرد(بینش و نگرش زیست محیطی)، 3) جامعه پذیری (دانش و آگاهی زیست محیطی)، 4) فرهنگ سازی (هنجار و ارزش زیست محیطی)، 5) سیاست های دولت (اعتماد و تعلق زیست محیطی). در نهایت رفتار زیست محیطی کنشگران دو گونه پیامد را به دنبال داشته است: 1) مثبت: پالایش محیط زیست و 2) منفی: آلایش محیط زیست.
کلید واژگان: کرونا, رفتار زیست محیطی, نگرش زیست محیطی, پسماندزایی, گرانددتئوریAlthough the outbreak of corona disease initially had positive environmental consequences, over time, the dramatic increase in corona disease became a serious threat to the environment. Accordingly, using a qualitative grounded theory approach, the present study has analyzed the environmental behavior in the face of corona waste (residues) among the residents of the city of Boroujerd who were over 18 years of age. The sample consisted of 26 people who were purposefully selected. The method of data collection was in-depth interview. During the three stages of coding the text of the interviews, the paradigm model of Grounded Theory was finally extracted. Also, in order to validate the research, the method of "members' credibility" and to measure the reliability, the method of "internal agreement" has been used. The results showed that the two factors "prevention mechanisms" and "treatment mechanisms" have caused the phenomenon of "coronal waste generation" and after its occurrence, actors’ "environmental behavior" was manifested in one of the following types: 1) environment Friendly (responsible), 2) un-environmentalist (careless) and 3) anti-environmental (vandalistic). The prevailing contexts were: 1) demographic characteristics of the individual, 2) health-care-treatment infrastructure, 3) educational infrastructure, 4) corona disease prevalence rate. Intervening conditions were: 1) personality traits of the individual (environmental commitment and sensitivity), 2) social characteristics of the individual (environmental orientations and attitudes), 3) socialization (Environmental knowledge and awareness), 4) Culturalization (environmental norms and values), 5) Government policies (Environmental trust and belonging). Finally, the environmental behavior of actors has two consequences: 1) positive: environmental purification and 2) negative: environmental pollution
Keywords: Corona, Environmental Behavior, Environmental attitude, Waste generation, Grounded Theory -
در آغاز سال 1398 سیلاب شهرهایی از استان خوزستان را دربرگرفت و در شهر سوسنگرد اردوگاه هایی برای اسکان زنان و کودکان در نظر گرفته شد. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف تحلیل کیفی پیامدهای اسکان زنان سیل زده در اردوگاه ها، به روش کیفی تحلیل مضمون انجام گرفته است. نمونه گیری به صورت هدفمند بوده و تا زمان اشباع نظری و تعداد 20 مصاحبه انجام و روش گردآوری داده ها مصاحبه عمیق بدون ساختار بوده است. نتایج تحلیل داده ها به شیوه کدگذاری در نرم افزار NVivo8 نشان داد که پدیده «سکونت اردوگاهی زنانه» آنومی فردی و آنومی ساختاری را به دنبال داشته است. ابعاد آنومی فردی عبارتند از: 1) روان پریشی (با مقولات فرسایش عاطفی و فرسایش روانی) و 2) ناکارآمدی فردی با مقولات اختلال کارکرد فردی، خودسربارپنداری، فقدان حمایت نهادی و انزوای اجتماعی). ابعاد آنومی ساختاری نیز عبارتند از: 1)اجتماع پریشی(با مقولات فرسایش انسجام اجتماعی و فرسایش سرمایه اجتماعی) و 2) ناکارآمدی ساختاری (با مقولات اختلال کارکرد ساختاری، فرسایش سلامت اجتماعی، دیگرسربارپنداری و انزوای بخشی). آنچه در تحقیق حاضر به عنوان یک دستاورد مهم محسوب می گردد این است که دیدگاه زنانه به پدیده های اجتماعی با دیگاه مردانه متفاوت است و تجربه این پیامدهای منفی به واسطه جنسیت زنانه آنها و تاثیر جنسیت بر درک آنها از پدیده ها و نگرش آنها نسبت به پدیده هاست.
کلید واژگان: شهرستان سوسنگرد, اردوگاه سیل زدگان, زنان, تحلیل مضمونAt the beginning of 2018, floods hit cities in Khuzestan province, and camps for women and children were set up in the Susangerd city. Accordingly, the present study aimed to qualitatively analyze the consequences of the accommodation of women in the camps in a qualitative manner. Sampling was purposeful and until the time of theoretical saturation and 20 interviews and the method of data collection was an in-depth interview without structure. The results of data analysis by coding in NVivo8 software showed that the phenomenon of "female camp accommodation" has led to individual anomie and structural anomie. Dimensions of individual anomie are: 1)psychosis (with the categories of emotional erosion and psychological erosion) and 2)individual inefficiency with the categories of individual dysfunction, self over-assumption, lack of institutional support and social isolation). Dimensions of structural anomie are: 1)community aphasia (with the categories of erosion of social cohesion and erosion of social capital) and 2)structural inefficiency (with the categories of structural dysfunction, erosion of social health, other over-assumption and segregation of isolation). What is considered important in the present study is that women's views of social phenomena are different from men's views, and the experience of these negative consequences is due to their feminine gender and the impact of gender on their understanding of phenomena and attitudes. They are about phenomena.
Keywords: Susangard city, Flood Camp, Women, thematic analysis -
دگرگونی های چند دهه ی اخیر شیوه ی سکونت در ایران سبب گرایش افراد به آپارتمان نشینی شده و تحلیل و بررسی ابعاد این پدیده از دیدگاه کنشگران درگیر آن امری ضروری است. این پژوهش با هدف تحلیل زندگی آپارتمان نشینی از نگاه زنان -که نیمی از ساکنان آپارتمان ها هستند- با روش نظریه ی مبنایی، نمونه گیری هدفمند و مصاحبه عمیق انجام شده است. زنان 50-15 ساله خانه دار که حداقل به مدت یک سال آپارتمان نشینی را تجربه کرده اند، جامعه ی مورد مطالعه این تحقیق را دربرمی گیرد. نتایج نشان داد، این افراد شیوه ی سکونت «آپارتمان نشینی» را در اثر شرایط علی رانشی و کششی برگزید ه اند و برای شیوه ی زندگی خود راهبرد آپارتمان گرایی را اتخاذ کرده اند که متاثر از بستر حاکم و شرایط مداخله گر بوده و پیامدهای مثبت و منفی به دنبال دارد. دستاورد جدید تحقیق حاضر، تاکید بر مقوله ی «جنسیت زنانه» در درک پدیده ها و ساخت مفهوم «آپارتمان گرایی» و نشان دادن وجه تمایز آن با مفهوم «آپارتمان نشینی» است.کلید واژگان: آپارتمان نشینی, آپارتمان گرایی, زنان خانه دار, داده بنیاد, بروجردThe recent decades of changes in the way of living in Iran have led to the tendency of the people to the apartment-dwelling phenomenon, which, because of its importance, requires analyzing and analyzing its dimensions from the perspective of the actors involved in this phenomenon. Accordingly, the present qualitative research was conducted with the aim of analyzing apartment life from the perspective of women as half of the residents of the apartments, using the basic theory method. The study population consisted of housewives aged 15-50 years old in Borujerd city and living in apartments with at least one year of housing experience. The sample size was 28 persons, the sampling method, purposeful and the method of data collection was in-depth interview. The results of the coding of the interviews showed that people, due to the tensile and tensile conditions, resorted to “Apartment dwelling” as a habitat and thus adopted the “Apartment life” strategy as a way of life. It is influenced by the dominant context and the interventionist conditions and has positive and negative consequences. What constitutes a new achievement in the present study is , Emphasis on the concept of "female gender" in understanding phenomena, and the construction of the concept of "Apartment dwellin " and what distinguishes it from the concept of "Apartment life".Keywords: Apartment dwelling, Apartment life, Housewives, Grounded theory, Boroujerd
-
نشریه کلام اسلامی، پیاپی 111 (پاییز 1398)، صص 89 -110
هانری کربن برجسته ترین مفسر غربی حکمت معنوی و فلسفه اسلامی بود که به سبب آشنایی با علامه طباطبایی به حقایق قابل توجهی در مکتب تشیع دست یافت. وی با نگاه پدیدارشناسانه به بررسی مولفه ها و عناصر بنیادین شیعه و حکمت معنوی پرداخت و تشخیص داد که مساله امامت و مهدویت، بنیاد اصلی مذهب شیعه است. او معتقد بود نمی توان برای تشیع، عرفان و حکمت معنوی ارزش قایل شد، و در عین حال، مسئله امامت و ولایت امام را که سر انجام به امام زمان. ختم می گردد، نادیده گرفت، وی فلسفه غیبت و ظهور امام زمان. را در شایستگی و ناشایستگی افراد و معرفت آنها می دانست. در این مقاله با بررسی آثار هانری کربن، با استفاده از روش تحلیل محتوا نظرات وی درباره فلسفه شیعی و مهدویت مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. نتایج بررسی پدیدار شناختی آثار هانری کربن با استفاده از روش تحلیل محتوا نشان داد؛ در نزد وی تنها دین بر حق دین اسلام است و در میان مذاهب اسلامی تنها تشیع می تواند به عنوان نسخه نهایی و مذهب جهانی مورد پذیرش عام قرار گیرد، چون تنها در سایه آموزه های حقیقی تشیع می توان ارتباط میان جهان آخرت و دنیا را حفظ کرد، چرا که در این مذهب حضور امام به عنوان واسطه فیض و حلقه اتصال بین جهان دنیوی و اخروی حفظ می شود.
کلید واژگان: هانری کربن, دازاین, پدیدارشناسی, هرمنوتیک, تشیع, امامتHenry Corban was the most prominent Western commentator on spiritual wisdom and Islamic philosophy who, due to his acquaintance with Allameh Tabatabai, achieved significant truths in the Shiite school. He examined the fundamental components and elements of Shiism and spiritual wisdom with a phenomenological point of view and recognized that the issue of Imamate and Mahdism is the main foundation of the Shiite religion. He believed that Shiism, mysticism and spiritual wisdom could not be valued, and at the same time, the issue of Imamate and guardianship of the Imam, which ultimately ends with the Imam of the Age (pbuh), could not be ignored. He considered the philosophy of the absence and emergence of Imam al-Zaman (as) in the merits and demerits of individuals and their knowledge. In this article, by examining the works of Henry Corben, his views on Shiite philosophy and Mahdism were analyzed using the method of content analysis. The results of the phenomenological study of Henry Carbon's works and using the content analysis method show that the only religion is the right religion of Islam, and among the Islamic religions, only Shiism can be accepted as the final version and the universal religion, because only in the shadow of the true teachings of Shiism can the connection between the Hereafter and the world be maintained. Because in this religion, the presence of the Imam is preserved as a mediator of grace and a link between the world and the hereafter.
Keywords: Henry Carbone, Dasein, Phenomenology, Hermeneutics, Shiism, Imamate
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.