nastaran habibi
-
هدف
رفتارهای مقابله جویانه و سلوک شایع ترین مواردی هستند که نوجوانان به خاطر آن ها جهت مشاوره به کلینیک های بهداشت روان ارجاع می شوند. میزان شیوع این اختلال رو به افزایش است و توجه به آن ضروری به نظر می رسد. همبودی اختلال سلوک با سایر مشکلات عاطفی و رفتاری بسیار شایع است. یکی از اصلی ترین اختلال های همبود که نتایج متناقضی در خصوص آن گزارش شده است، اختلال کمبود توجه بیش فعالی است. برخی پژوهش ها همبودی این 2 اختلال را با سن شروع پایین تر، علائم شدیدتر و دوره های پایدارتر همراه می دانند. این مطالعه با هدف تعیین پروفایل های فرم بازسازی شده پرسش نامه شخصیتی چندوجهی مینه سوتا در نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک و بررسی تاثیر همبودی آن با اختلال کمبود توجه بیش فعالی انجام شد.
روش بررسینمونه پژوهش علی مقایسه ای حاضر، 295 نوجوان بود که با روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس سیاهه اختلال های عاطفی و اسکیزوفرنیا برای کودکان در سنین مدرسه (6 تا 18 سال)، انتخاب شدند و پرسش نامه پرسش نامه شخصیتی چندوجهی مینه سوتا را تکمیل کردند. میانگین و انحراف معیار تمامی مقیاس های پرسش نامه شخصیتی چندوجهی مینه سوتا در 3 گروه بیماران مبتلا به اختلال سلوک (40 نفر)، بیماران با تشخیص هم زمان اختلال سلوک و اختلال کمبود توجه بیش فعالی (68 نفر) و گروه بیماران مبتلا به سایر اختلال های روان پزشکی (اختلال خلقی و اضطرابی) (187 نفر) مقایسه شد. به منظور بررسی تفاوت معنادار در 3 گروه از تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد. در صورت معنادار بودن واریانس ها از آزمون تعقیبی گیمز هاول برای بررسی تفاوت های زوجی در بین گروه ها استفاده شد.
یافته هامقایسه نمرات گروه اختلال سلوک و همبودی اختلال سلوک و اختلال کمبود توجه بیش فعالی با سایر اختلال ها تفاوت معناداری (P<0/001) را تقریبا در تمامی شاخص های مرتبط با مشکلات برونی ساز نشان داد. همبودی اختلال سلوک و اختلال کمبود توجه بیش فعالی در مقیاس های رفتارهای ضد اجتماعی (P<0/001)، شخصیت پرخاشگر تجدیدنظرشده (P<0/001) و مشکلات سلوک (P<0/001) به طور معناداری بالاتر از گروه اختلال سلوک و سایر اختلال ها بودند.
نتیجه گیرینتایج همسو با پیشینه، علائم شدیدتر و تخریب عملکردی بیشتر را در گروه اختلال سلوک+ اختلال کمبود توجه بیش فعالی در مقایسه با اختلال سلوک و سایر اختلال های روان پزشکی نشان داد. این زیر گروه می تواند علائم خطر، دوره های بالینی و پاسخ های دارویی متفاوتی داشته باشد. استفاده از پرسش نامه شخصیتی چندوجهی مینه سوتا می تواند اطلاعات ارزشمندی در خصوص همبودی اختلال ها ارائه دهد.
کلید واژگان: اختلال سلوک, همبودی, اختلال کمبود توجه بیش فعالی, پرسش نامه شخصیتی چندوجهی مینه سوتا, نوجوانObjectiveDisruptive and conduct behaviors are the most common conditions used to help adolescent patients refer to mental health clinics for counseling. The prevalence of this disorder is increasing and it is necessary to concentrate on this topic. The comorbidity of conduct disorder (CD) with other emotional and behavioral problems is common. One of the comorbidity disorders for which contradictory results are reported is attention deficit hyperactivity disorder (ADHD). Several studies have demonstrated the comorbidity of these two disorders in patients with a younger age of onset, more severe symptoms, and more stable disease. Hence, this study determines the prognostic value of the Minnesota multiphasic personality inventory adolescent-restructured form (MMPI-A-RF) for CDs and investigates the effect of comorbidities, such as ADHD.
Materials & MethodsThe sample of the present comparative casual study consisted of 295 adolescents who were selected by purposeful sampling, based on the current and the Kiddie schedule for affective disorder and schizophrenia-present and lifetime for school-age children (6-18 years old) and the final version of the MMPI-A-RF questionnaire. The Mean±SD of all the MMPI-A-RF scores were compared among three groups of patients with CD (n=40), patients with a comorbid diagnosis of conduct disorder and ADHD (n=68 people), and patients with other psychiatric disorders (mood and anxiety disorders). Analysis of variance was used to determine the significance of differences among the three groups. If the deviations were significant, the Games–Howell post hoc test was used to inspect differences between the groups.
ResultsThe comparison of CD and CD+ADHD patients with other disorders revealed meaningful differences in almost all the indicators related to externalizing problems. The CD+ADHD group had markedly greater scores on the scales of antisocial behaviors (P<0.001), aggressive-revised personality (P<0.001), and conduct problems (P<0.001) compared to the CD group and other psychiatric disorders group.
ConclusionThe results are consistent with the background and revealed more severe symptoms and more functional degradation in the CD+ADHD group compared to the CD and other psychiatric disorders group. This subgroup can have different risk symptoms, clinical courses, and drug responses. MMPI-A-RF can supply valuable information about the comorbidity of psychiatric disorders.
Keywords: Conduct Disorder (CD), Comorbidity, Attention Deficit-Hyperactivity, Minnesota Multiphasic Personality Inventory (MMPI), Adolescent -
مقدمه و هدف
برای اثربخش ترشدن برنامه ها و مداخلات اجتماعی کنترل کننده ی بار بیماری ها، نیاز است که سیاست گذاران شواهد معتبری درباره ی نقش تعیین کننده های اقتصادی اجتماعی داشته باشند. این مطالعه با هدف بررسی رابطه ی شاخص اقتصادی اجتماعی و شاخص فراهمی منابع با بار بیماری ها در بین استان های کشور در سال 2019 انجام شده است.
روش کاراین پژوهش به صورت توصیفی تحلیلی و با استفاده از داده های استانی سال 2019 انجام شد. داده های استانی مورد نیاز از گزارش سال نامه ی آماری و گزارش هزینهی درآمد خانوار مرکز آمار و داده های مربوط به سال های تعدیل شده با ناتوانی و مرگ زودرس (دالی) از تخمین های بار بیماری سال 2019 استخراج شدند. نابرابری دالی از طریق تخمین شاخص تمرکز و استخراج منحنی تمرکز در فاصله ی اطمینان 95 درصد بررسی شد. تحلیل های انجام شده در محیط نرم افزار استتا 15 انجام شدند.
یافته هادر سال 2019 میانگین دالی سرانه 98/3 ± 33/18 بوده است. میانگین شاخص اقتصادی اجتماعی و شاخص فراهمی منابع برای 31 استان به ترتیب 21/0 ± 37/0 و 20/0 ± 64/0، به دست آمدند. با درنظرگرفتن تفاوت در منابع موجود (کووریت)، بین چارک های اقتصادی اجتماعی، تفاوت معنادار آماری از نظر توزیع دالی سرانه وجود داشت (01/0>P)، به طوری که اندازه ی اثر تعلق به چارک اقتصادی اجتماعی 758/0 به دست آمد (01/0>P)؛ اما اندازه ی اثر تفاوت در فراهمی منابع از نظر آماری معنادار نبود.
نتیجه گیریسیاستگذاران سلامت در سطح ملی و استانی باید سعی کنند از طریق ترویج برنامه های تشویق سبک سالم زندگی، توسعه ی دسترسی همگانی به خدمات غربالگری زودرس و هدف گیری پیشگیری از علل مرگ ومیر نابرابری را کاهش دهند.
کلید واژگان: عوامل اقتصادی, طبقه ی اجتماعی, سال های تعدیل شده با ناتوانی و مرگ زودرس, ایرانIntroduction and purposeIn order to have more effective programs and social interventions controlling the burden of diseases, it is necessary for policy makers to have valid evidence about the role of socioeconomic determinants. The present study aimed to provide empirical evidence about the relationship of socioeconomic inequalities and the availability of resources with the burden of diseases among the provinces of the country in 2019.
MethodsThis descriptive and analytical research was carried out using the provincial data of 2019. The required provincial data were extracted from the Statistical Yearbook Report and the Household Income Expenditure Report of the Statistics Center and the data related to adjusted years with disability and early death (DALI) from the 2019 disease burden estimates. DALY's inequality was investigated by estimating the concentration index and extracting the concentration curve at a 95% confidence interval. The analyses were carried out in the Stata software (version 15).
ResultsIn 2019, the average per capita DALY was 18.33±3.98. The average socio-economic index and resource availability index for 31 provinces were obtained at 0.37±0.21 and 0.64±0.20, respectively. Considering the difference in the available resources (covariate), there was a statistically significant difference between the socio-economic quartiles in terms of the distribution of per capita DALY (P<0.01). Therefore, the effect size of belonging to the socio-economic quartile was 0.758 (P<0.01). Nonetheless, the effect size of the difference in resource availability was not statistically significant.
ConclusionHealth policymakers at national and provincial levels should try to reduce inequality by promoting programs to encourage healthy lifestyles, developing universal access to early screening services, and preventing the causes of death.
Keywords: Economic factors, Disability-adjusted life years, Iran, Social class -
تاثیر برنامه سازمان دهی بر مهارت مدیریت کردن وظایف مدرسه در کودکان با اختلال نارسایی توجه و بیش فعالمقدمه
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی برنامه سازمان دهی بر مهارت خود مدیریتی یا ساماندهی تکالیف و وظایف مدرسه کودکان دارای اختلال نارسایی توجه و بیش فعالی میباشد.
روش پژوهش:
پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش تحقیق نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون/ پسآزمون با گروه کنترل است، جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان پسر 7 تا 13 ساله با اختلال نارسایی توجه و بیش فعالی در مقطع ابتدایی مشغول به تحصیل در سال 1399 و 1398 شهر تهران و والدین آنها تشکیل میدادند. حجم نمونه با استفاده از فرمول برآورد (ریچارد ، 1988)، احتمال خطای نوع اول 05/0، احتمال خطای نوع دوم 20/0، توان آزمون 80/0 و اندازه اثر (49/0 =d) 40 نفر محاسبه شد. روش نمونه گیری به صورت تصادفی از بین کلینیک هایی که به درمان و پذیرش کودکان دارای اختلال نارسایی توجه و بیش فعالی میپرداختند یک کلینیک به تصادف انتخاب شد و از بین مراجعان با توجه به معیارهای ورود و خروج 40 کودک به صورت تصادفی ساده انتخاب و به تصادف به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند (20 دانش آموز در هر گروه). آموزش بصورت انفرادی و براساس رویکرد رفتاری و آموزش مهارتهای سازمان دهی در طی بیست جلسه (مهارتهای سازماندهی، سازماندهی رفتارها در خانه، تعارضهای خانوادگی و مشکلات عدم انجام تکالیف مدرسه) صورت گرفت (آبیکف و کالاگر، 2008). در این مطالعه از سه ابزار کولیج (2002)، کارکردهای اجرایی بریف (2000) و کارکردهای اجرایی بارکلی (2012) و برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون چندمتغیری منکووا و نرم افزار SPSS ورژن 23 استفاده شد.
یافتهها:
نتایج نشان داد که میزان مشکلات سامان دهی یا مدیریت تکالیف در کودکان دارای اختلال نارسایی توجه و بیش فعالی که در گروه آزمایش قرار گرفتند به طور معنی داری کاهش پیدا یافته بود. نتایج آزمون چند متغیری منکووا برای متغیر وابسته سازمادهی تکالیف، و برنامه ریزی نشان داد که هر دو مهارت (سازمان دهی و برنامه ریزی) در شرکت کنندگان گروه آزمایش افزایش پیدا کرده است.
بحث و نتیجهگیری:
به نظر میرسد یکی از شیوههای اثر بخش در کاهش مشکلات سازمان دهی و مدیریت کردن کارها و وظایف مدرسه درکودکان دارای اختلال نارسایی توجه و بیش فعالی، آموزش برنامه درمانی سازمان دهی میباشد.
کلید واژگان: اختلال نارسایی توجه و بیش فعالی, برنامه مداخله ا سازمان دهی, مهارت مدیریت کردن, کودکانIntroductionThe aim of this study was to investigate the effectiveness of organizational training skills program on homework management efficiency of children with attention deficit hyperactivity disorder (ADHD).
Research MethodThis study was quasi-experimental with pre-test, post-test and a control group. The sample consisted of 40 boys with ADHD, in age range of 7 to 13 years old and their parents, in academic year of 2020-2021 in Tehran province. The sample size was calculated using the estimation formula (Richard, 1988), the probability of the first type error was 0.05, the probability of the second type error was 0.20, the test power was 0.80 and the effect size (d = 0.49) was 40 persons. The sample was randomly selected from one of those clinics which were admitting and treating ADHD children. Children were chosen by the entering and exiting criteria and randomly put in two groups: experiment and control (each group consisted of 20 boys). Based on behavioral and individual perspective of each boy the instruction and training had been applied in 20 sessions (including organizational skills, organizational behaviors in home, family conflict, the problems of not doing homework and etc.) (Abikoff, Gallagher,2008). Three instruments were used in this study: Coolidge (2002), Brief executive function (2000), and Barkley executive function (2012) questionnaires The data were analyzed by Multivariate Covariance Analysis (MANCOVA) and the statistical analysis was performed by SPSS software version 23.
ResultsThe results showed that the level of organizational problems of ADHD students of experimental group had been lessoned significantly by training homework management skills in compared with control group. Scores of the three tests indicated a significant difference between pre-tests and post- tests; (F(1,32)=20.97, P< 0/001) , (F(1,32)=14.78, P= 0/001), (F(1,32)=20.16 ، P< 0/001) .
DiscussionThe findings of this study indicated that the organizational training skills program could reduce the efficiency problems of homework organization and management of students with ADHD.
Keywords: Attention Deficit Hyperactivity Disorder, Organizational Skills, Interventional program, Management Skills -
Millions of children are left to survive on the streets around the world. Investigations on drug use disorders among street children reveal that they not only abuse all types of drugs higher than their peers who live at home or in shelters, but also they abuse more harmful drugs such as injection drugs or methamphetamines. This guideline provides a comprehensive approach to the treatment and management of substance use disorders among children of 3 to 18 years of age for the staff of substance use disorder clinics. It highlights examples of how to perceive and approach the management and issues of substance abuse among street children at an early stage of development through various medical, psycho-social, and other interventions. It also defines the characteristics of the street children with a focus on prevention. These provisions consist of addressing the applicability matters in this area and necessity of a decision model in our country.Keywords: Therapeutic interventions, Street children, Substance use disorders -
BackgroundIn the treatment of bipolar disorder in youths, often more than one medication should be prescribed. In the current study, we compared the efficacy and tolerability of the combination of lithium and quetiapine with lithium and risperidone in the treatment of manic or mixed episodes in children and adolescents.MethodsThirty patients (aged 10-18 years) who were hospitalized for a manic or mixed episode were recruited from consecutive inpatient admissions to the Child and Adolescent Psychiatric Unit at Razi Psychiatric Hospital (University of Social Welfare and Rehabilitation Sciences, Tehran, Iran) from June 2012 to September. They were randomly treated with lithium (with the usual dose to achieve blood levels 0.8-1) and quetiapine (400-600 mg per day) or risperidone (0.5-6 mg per day). The primary outcome measure with respect to efficacy was the mean decrease in Young Mania Rating Scale (YMRS) score. Side effects were also assessed. The independent t test and two-factor repeated measure analysis of variance (ANOVA) was used for data analysis. P-value of less than 0.05 was considered statistically significant.ResultsThe reduction in YMRS scores was similar in both groups. The remission rate (YMRSConclusionBoth protocols were effective. Quetiapine in combination with lithium in manic or mixed episodes of bipolar I disorder in children and adolescents was not superior to lithium and risperidone, but was associated with fewer complications.Keywords: Children, Adolescents, Bipolar Disorder, Quetiapine, Risperidone, Lithium
-
ObjectiveKnowledge and attitude of parents about attention deficit/hyperactivity disorder (ADHD) is an important factor in management of the disorder in children. This study investigates the parents knowledge and attitude towards ADHD, its symptoms, diagnosis, treatment and prognosis.MethodIn this cross-sectional descriptive study, the subjects were 150 parents (120 mother and 30 father) of ADHD children who were referred to a child psychiatry clinic affiliated in university of social welfare and rehabilitation sciences in Tehran. The diagnosis was made by a child psychiatrist according to DSM-IV TR criteria. The parents completed a 40 items questionnaire that was prepared by the authors and assessed their knowledge and attitude towards ADHD and source of their information.ResultsThe most common source of parents information about ADHD was TV. The parents knowledge about the symptoms of the disorder was relatively good. But in regard to diagnosis, treatment and prognosis of the disorder, they have very low knowledge and even incorrect beliefs. The parents knowledge significantly correlated with their educational level (p=0.01).ConclusionIn general, knowledge of the parents was low and it can lead to misdiagnosis or mismanagement of this common and important disorder and need to further consideration in terms of educating parents about the disorder in media specially TV.Keywords: Attention Deficit, Hyperactivity Disorder, Knowledge, Attitude, Parents
-
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هفتاد و چهارم شماره 3 (پیاپی 183، خرداد 1395)، صص 190 -198زمینه و هدفاختلال بیش فعالی کم توجهی از شایع ترین اختلالات روانپزشکی دوران کودکی است. اتوموکستین و داروهای محرک خط اول درمان این اختلال می باشند. اما این داروها در 25% مبتلایان به دلیل عدم تاثیر و یا بروز عوارض جانبی قابل استفاده نمی باشند. هدف از انجام این مطالعه مقایسه تاثیر متیل فنیدیت (دارویی از دسته محرک ها) و دولوکستین (داروی مهار کننده بازجذب نوراپی نفرین و سروتونین) در درمان کودکان دارای این اختلال بود.روش بررسیدر این کارآزمایی بالینی که از مهر 1391 تا تیر 1393 در مراکز درمانی اخوان و رفیده در تهران انجام شد، 24 کودک شش تا 11 ساله دارای تشخیص اختلال بیش فعالی کم توجهی به مدت شش هفته تحت درمان با متیل فنیدیت یا دولوکستین قرار گرفتند (13 نفر در گروه دولوکستین و 11 نفر در گروه متیل فنیدیت وارد شدند). تاثیر دارو بر درمان با استفاده از مقیاس کانرز والدین (Conners Parent Rating Scale، CPRS) و مقیاس سنجش علایم بیش فعالی مقایسه شد.یافته ها20 کودک (10 نفر در هر گروه) کارآزمایی را به پایان رسانیدند. در هر دو گروه نمرات مقیاس های شدت علایم بیش فعالی پس از شش هفته نسبت به نمرات پایه کاهش نشان داد. اما این کاهش در گروه متیل فنیدیت به طور معناداری بیشتر از گروه دولوکستین بود (001/0P<). شایع ترین عارضه در گروه دولوکستین مشکلات گوارشی (%40) و در گروه متیل فنیدیت بی اشتهایی (%70) بود.نتیجه گیریتاثیر داروی متیل فنیدیت در کاهش علایم اختلال بیش فعالی کم توجهی از داروی متیل فنیدیت بیشتر است. عوارض دارویی دولوکستین به نسبت قابل تحمل است.کلید واژگان: کارآزمایی بالینی, اختلال بیش فعالی کم توجهی, دولوکستین, متیل فنیدیت, مقیاس کانرزBackgroundAttention-deficit/hyperactivity disorder (ADHD) is a common and mostly chronic mental health condition that affects children, adolescents, and adults. Stimulants and atomoxetine are first-line agents for the treatment of ADHD. Despite the impressive track record of stimulants in the treatment of ADHD, they fail in 25% of patients due to lack of efficacy or the emergence of unwanted side effects. Accordingly, this study carried out to compare efficacy and safety of duloxetine (a serotonin and norepinephrine reuptake inhibitor) and methylphenidate (a short acting stimulant) in the treatment of children with attention-deficit/hyperactivity disorder.MethodsTwenty-four children diagnosed with ADHD participated in this 6 weeks open clinical trial. Patients were between 6 to 11 years old that had been referred to psychiatry clinic at Akhavan and Rofide Medical and Rehabilitation Center in Tehran from September 2012 to July 2014. Diagnosis was made by two child psychiatrist according to DSM-IV TR criteria. Thirteen patients received duloxetine and others received methylphenidate. Conner parent rating scale-revised-short form (CPRS-RS) and ADHD-rating scale (ADHD-RS) were used at the beginning and then each two weeks to assess efficacy of treatment. Routine laboratory tests and electrocardiogram (ECG) was carried out in the beginning and end of the trial.ResultsTwenty children with ADHD completed the study (Ten in methylphenidate and ten in duloxetine group). In both groups, scales of CPRS-RS and ADHD-RS were reduced from baseline to endpoint, but this reduction in methylphenidate group was significantly greater than duloxetine group (P= 0.000). The most common side effect was gastrointestinal problems in duloxetine group and anorexia in methylphenidate group. No serious side effects and no changes in laboratory and ECG indexes were seen in both groups.ConclusionDuloxetine is not efficacious as well as methylphenidate in treatment of children with ADHD. Although more research are needed to achieve more accurate results.Keywords: adverse effects, attention deficit disorder with hyperactivity, clinical trial, conner scale, duloxetine hydrochloride, methylphenidate
-
BackgroundStimulants are first-line agents for the treatment of attention-deficit/hyperactivity disorder (ADHD). Despite the impressive track record of stimulants in the treatment of ADHD, they fail in 25% of patients due to lack of efficacy or the emergence of unwanted side effects..ObjectivesIn this study, we investigated the efficacy and safety of duloxetine, a serotonin and norepinephrine reuptake inhibitor, in the treatment of children with attention-deficit hyperactivity disorder (ADHD)..Patients andMethodsIn an open label clinical trial, 13 children aged 6 – 11 years diagnosed with ADHD were prescribed 30 mg/day duloxetine once daily by oral administration for six weeks. Conners Parent Rating Scale-Revised-Short form (CPRS-R-S) and the ADHD Rating Scale were used to assess the efficacy of the treatment..ResultsTen children with a mean age of 8.40 ± 1.67 years terminated the trial. A significant reduction in CPRS-R and its subscales was evident from week four of the study. In terms of side effects, duloxetine was generally safe and well tolerated..ConclusionsThis preliminary assessment suggests that duloxetine may be a medication of interest in the treatment of children with ADHD. Further controlled studies with larger samples are required to evaluate the efficacy of duloxetine in treatment of children with ADHD..Keywords: Attention Deficit, Hyperactivity Disorder, Children, Duloxetine
-
هدف
این پژوهش با هدف بررسی ویژگی های بالینی و ثبات تشخیصی اختلال دوقطبی درکودکان و نوجوانان انجام شده است.
روشاین بررسی گذشته نگر بر روی 257 بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی که به صورت پی درپی در سال های 87-1383در بخش کودک و نوجوان بیمارستان روزبه شهر تهران بستری شده بودند انجام شد. داده های مربوط به ویژگی های جمعیت شناختی، تشخیص، درمان، اختلال های همراه و نیمرخ علایم خلقی و پسیکوتیک از پرونده بستری و پرسش نامه مشخصات بیمار که در زمان بستری پر شده بود، گردآوری شد. در بررسی دوباره، ارزیابی تشخیصی به کمک مصاحبه تشخیصی نیمه ساختاریافته اختلالات خلقی و اسکیزوفرنیا برای کودکان، تشخیص فعلی و طول عمر برای افراد زیر 18 سال و مصاحبه نیمه ساختاریافته اختلال های خلقی و اسکیزوفرنیا در افراد بزرگتر از 18 سال انجام شد. شدت علائم در دوره حاد اختلال خلقی با بهره گیری از مقیاس رتبه بندی مانیای یانگ برای مانیا، پرسش نامه افسردگی بک (برای افراد بالای 16 سال) و پرسش نامه افسردگی کودکان (برای افراد زیر 16 سال) سنجیده شد. عملکرد کنونی نیز به کمک پرسش نامه ارزیابی کلی عملکرد (بالای 18 سال) و پرسش نامه ارزیابی کلی عملکرد کودکان (زیر 18 سال) ارزیابی گردید.
یافته هاشایع ترین علامت یعنی تحریک پذیری (98%) در بیشتر موارد با خلق بالا همراه بود. 2/73% بیماران دست کم یک اختلال همراه داشتند و شایع ترین اختلال همبود، کمبود توجه همراه با بیش فعالی (2/44%) بود. ثبات تشخیصی اختلال دوقطبی در دوره های ارزیابی یک، دو، سه، چهار و پنج ساله بالاتر از 80% بود.
نتیجه گیرییافته های این پژوهش از بالابودن ثبات تشخیصی اختلال دوقطبی در کودکان و نوجوانان حمایت می کند.
کلید واژگان: اختلال دوقطبی, کودک, نوجوان, تشخیص, علایمObjectivesThe aim of this study was to evaluate the clinical characteristics and diagnostic stability of children and adolescents with bipolar disorder.
MethodIn this prospective study, 257 subjects with bipolar disorder who were consecutively admitted to Roozbeh Hospital (Tehran, Iran) were enrolled. Demographic characteristics, diagnosis, treatment, comorbid disorders and mood and psychotic symptoms were extracted from the patients’ admission files and the information questionnaire, which had been filled in the admission time by the patients. In the further assessment, diagnostic evaluation was done using the Schedule for Affective Disorders and Schizophrenia for School-aged children present and lifetime version (K-SADS-PL), for the patients under 18, and the Schedule for Affective Disorders and Schizophrenia (SADS) for the patients older than 18. Severity of the symptoms in the acute phase of mood disorder was evaluated by the Young Mania Rating Scale (Y-MRS) in manic phase and Beck Depression Inventory (BDI) for patients older than 16 or Children Depression Inventory (CDI) for the patients under 16 in depressive phase. Also, current and past levels of functioning were evaluated by the Global Assessment of Functioning (GAF) scale for patients older than 18 and the Child Global Assessment Scale (CGAS) for the patients under 18.
ResultsThe most common symptom, irritability, was accompanied by elated mood in most cases. 73.2% of the patients had at least one comorbid disorder and the most common comorbid disorder was Attention Deficit Hyperactivity Disorder (44.2%). Diagnostic stability in all periods of illness was higher than 80%.
ConclusionThis study supports the high diagnostic stability of bipolar disorder in both children and adolescents.
Keywords: bipolar disorder, child, adolescent, diagnosis, symptoms -
ObjectiveDepression is a major health problem, which is not only underrecognized and undertreated, but is also associated with significant morbidity and mortality. It has been suggested that combination therapy rapidly reduces depressive symptoms in patients with moderate to severe depression and is more effective than monotherapy; but this suggestion remains controversial. Serotonergic and noradrenergic enhancement may be synergistic and more effective than serotonergic enhancement alone in the management of depression. The objective of this double blind, placebo-controlled study was to investigate the efficacy and tolerability of the combination of citalopram and nortriptyline for the treatment of moderate to severe major depression.Method45 patients, who met the DSM-IV criteria for major depressive disorder based on the clinical interview, were included in the study. Patients had a baseline Hamilton Depression Rating Scale score of at least 20. In this trial, patients were randomly assigned to receive nortriptyline 50 mg/day plus citalopram 40 mg/day (group1) or placebo plus citalopram 40 mg/day (group2), for an 8 week, double-blind, placebo-controlled trial.ResultsBoth protocols significantly decreased the score of Hamilton Depression Rating Scale over the trial period, but the combination of nortriptyline and citalopram showed a significant superiority over citalopram alone in the treatment of moderate to severe major depressive disorder (t = 3.34, d.f. = 36, P = 0.001). The difference between the two groups in the frequency of side effects was not significant.ConclusionThe results of this study suggest that combination of nortriptyline and citalopram is more effective than citalopram alone in the treatment of depression. This advantage is probably the result of reuptake inhibition of both serotonin and norepinephrine
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.