به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

nematollah razmi

  • غلامعلی حیدری، نعمت الله رزمی*، سید ابراهیم حسینی
    سابقه و هدف

    مونوسدیم گلوتامات (MSG) به عنوان یک بهبود دهنده طعم غذا شناخته شده است که می تواند اثرات منفی بر سیستم تولید مثل مردان بگذارد. مطالعه حاضر به منظور بررسی نقش محافظتی کوانزیم Q10 (Co-Q10) در برابر استرس اکسیداتیو ناشی از MSG و تغییرات هیستوپاتولوژیک در بافت بیضه موش صحرایی انجام شد.

    روش بررسی

    در این مطالعه تجربی، تعداد 40 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار به صورت تصادفی در 4 گروه شامل کنترل، MSG، MSG+Q10-10  و MSG+Q10-20 قرار گرفتند. گاواژ MSG (gr/kg 3) و تزریق Co-Q10 در دو دوز 10 و 20 میلی گرم بر کیلوگرم (درون صفاقی) به مدت 4 هفته صورت گرفت. فعالیت آنزیم کاتالاز (CAT)،  سوپراکسید دیسموتاز (SOD) و گلوتاتیون پراکسیداز (GPx) به روش الایزا و سطح مالون دی آلدهید (MDA) به روش تیوباربیتوریک اسید در بافت بیضه انجام شد. سپس ارزیابی هیستولوژیک بافت بیضه در گروه های مطالعه انجام شد. 

    یافته ها: 

    مونو سدیم گلوتامات باعث افزایش سطح پراکسیداسیون لیپیدی به موازات کاهش قابل توجهی در فعالیت آنزیم های CAT، SOD و GPX در بافت بیضه شد. تجویز Co-Q10 در گروه های دریافت کننده MSG باعث کاهش پراکسیداسیون لیپیدی، افزایش فعالیت آنزیم های CAT، SOD و GPx شد. از طرفی، Co-Q10 به طور قابل توجهی تغییرات هیستوپاتولوژیک ناشی از MSG را در بافت بیضه موش های صحرایی تحت درمان کاهش داد.

    نتیجه گیری: 

    مکمل Co-Q10 می تواند سمیت بیضه ای ناشی از MSG را تا حد زیادی بهبود بخشد و استرس اکسیداتیو بر بافت های بیضه را کاهش دهد.

    کلید واژگان: مونوسدیم گلوتامات, استرس اکسایشی, بیضه, موش صحرایی
    GholamAli Heidari, Nematollah Razmi*, Seyed Ebrahim Hosseini
    Background

    Monosodium glutamate (MSG) is known as a food flavor enhancer that can adversely affect the male reproductive system. The present study was investigated the protective effect of coenzyme Q10 (Co-Q10) against MSG-induced oxidative stress and histopathological changes in rat testicular tissue.

    Materials and methods

    In this experimental study, 40 adult male Wistar rats were randomly divided into 4 groups including control, MSG, MSG + Q10-10 and MSG + Q10-20. MSG gavage (3 gr / kg) and Co-Q10 injection were performed at doses of 10 and 20 mg / kg (intraperitoneally) for 4 weeks. The activity of catalase (CAT), superoxide dismutase (SOD) and glutathione peroxidase (GPx) was determined by ELISA and malondialdehyde (MDA) by thiobarbituric acid techniques in testicular tissue. Then, histological evaluation of testicular tissue was performed in the groups.

    Results

    Monosodium glutamate increased the level of lipid peroxidation along with a significant decrease in the activity of CAT, SOD and GPX enzymes in testicular tissue. Co-administration of Co-Q10 in MSG groups reduced lipid peroxidation, increased the activity of CAT, SOD and GPx enzymes. On the other hand, Co-Q10 significantly reduced MSG-induced histopathological changes in the testicular tissue of treated rats.

    Conclusion

    Co-Q10 supplementation can ameliorates MSG-induced testicular toxicity and reduce oxidative stress on testicular tissues.

    Keywords: Monosodium glutamate, Oxidative stress, Testis, Rat
  • عاطفه شمعونی*، نعمت الله رزمی

    این مطالعه با هدف بررسی ارتباط تنش گرمایی و پاسخ های فیزیولوژیکی ناشی از آن در میزان غلظت مالون دی آلدهید و آنزیم های آنتی اکسیدانی در سرم و کبد خون موش صحرایی صورت گرفت. به همین منظور 15عدد موش صحرایی جنس نر به صورت تصادفی به 3 تیمار 5 تایی تقسیم شدند. موش ها در سه تیمار شاهد (در دمای اتاق 1±24 درجه سانتی گراد به مدت 21 روز)، استرس گرمایی مزمن (در دمای 1±38 درجه سانتی گراد به مدت 21 روز، و با در معرض گیری هر روز به مدت یک ساعت از ساعت 8 صبح تا 9 صبح) و استرس گرمایی حاد (به مدت 20 روز در شرایط دمایی گروه شاهدو در روز 21 به مدت 4 ساعت از ساعت 8 صبح تا 12ظهر تحت استرس گرمایی حاد در دمای 1±38 درجه سانتی گراد)، قرار گرفتند. جهت سنجش فاکتورهای اکسیدانی و آنتی اکسیدانی سرمی شامل مالون دی آلدهید، گلوتاتیون پراکسیداز، سوپراکسید دیسموتاز و کاتالاز از قلب 5 سی سی خون گرفته شد و سپس جهت سنجش این آنزیم   ها در بافت، کبد جداسازی و  هموژن گردید. نتایج نشان داد میزان مالون دی آلدهید بافتی در تمامی گروه ها نسبت به میزان آن در سرم افزایش قابل ملاحظه ای داشته است. در میزان گلوتاتیون پراکسیداز سرمی نیز نسبت به گروه شاهد این افزایش معنی دار بود (0/05>p). میزان آنزیم های کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز بافتی در گروه استرس حاد نسبت به گروه شاهد افزایش معنی داری مشاهده شد. نتایج بیانگر تاثیر استرس گرمایی بر میزان غلظت آنزیم های آنتی اکسیدانی است که نشانگر القای استرس اکسیداتیو جهت سازش با شرایط جدید اتفاق افتاده است.

    کلید واژگان: استرس گرمایی, مالون دی آلدهید, کاتالاز, گلوتاتیون پراکسیداز, سوپراکسید دیسموتاز
    Atefe Shamuni *, Nematollah Razmi

    The present study was performed to assess the effects of heat stress on on Malondialdehyde (MDA) levels and catalase (CAT), Glutathione Peroxidase (GPX) and Superoxide dismutase (SOD) activity of blood serum and liver in Rattus. In doing so, 15 specimens were assigned to 3 groups i.e. the control group (kept for 21 days at 24±1 C), the chronic stress group (kept for 21 days at 38±1 C), and the acute stress groups (kept for 20 days at 24±1 C+2 days at 38±1 C in four hr. intervals). At the end of the experiments 5cc cardiac blood was sampled from each specimen and oxidant/antioxidant factor levels (i.e. MDA, SOD, CAT, and GPX) were measured. Also, to measure these enzymes in liver tissue, this tissue was isolated and homogenized. The results showed that the amount of tissue malondialdehyde in all groups was significantly increased compared to its level in serum that in acute and chronic heat stress compared to the control group this increase was significant (p<0.05). This increase in serum glutathione peroxidase was also significant compared to the control group (p<0.05). There was a significant increase in the levels of catalase and superoxide dismutase enzymes in the acute stress group compared to the control group. In conclusion, heat stress seems to induce oxidative stress in Rattus.

    Keywords: Heat stress, Malondialdehyde, Catalase, Glutathione peroxidase, Superoxide dismutase
  • Mohammad Javad Ghorbani, Nematollah Razmi, Seyed Mohammad Bagher Tabei*, Mohammad Javad Zibaeenezhad, Hamid Reza Goodarzi
    BACKGROUND

    Myocardial infarction (MI) is a multifactorial disease caused by the suspension of blood circulation in a part of the myocardium. Understanding the genetic basis of MI can provide insight regarding the pathogenesis of the disease. The aim of this study was to investigate the association between pathogenic mutations and early-onset MI in five families with familial MI and without common MI risk factor.

    METHODS

    Patients with MI younger than 50 years with family history of MI and without common diagnostic criteria (obesity, diabetes, familial hypercholesterolemia, opium/alcohol use) were evaluated for pathogenic mutations by whole exome sequencing (WES) and mutation was confirmed by polymerase chain reaction (PCR)-Sanger sequencing.

    RESULTS

    The c.2855G>A missense mutation with homozygous autosomal recessive inheritance was identified in low-density lipoprotein receptor-related protein 8 (LRP8) gene in all patients of a family.

    CONCLUSION

    The c.2855G>A (R952Q) mutation in LRP8 gene in homozygous state could be considered as a possible etiology of early-onset familial MI.

    Keywords: Myocardial Infarction, Low Density Lipoprotein Receptor-Related Protein 8, WholeExome Sequencing
  • Mina Fouzi, Nematollah Razmi *, Davood Mehrabani
    Background
    Chemical drugs in treatment of liver diseases are still scare and with many complications. Citrullus colocynthis known as bitter apple is on of herbals that can affect liver function. This study evaluated the effect of C. colocynthis on serum lipid profile and hepatic tissue histology in CCl4-induced liver injury rat model.
    Methods
    In this experimental animal study, forty-two Wistar rats were randomly divided into 6 equal groups of control received 1 mL/kg of distilled water, twice a week for 2 weeks intraperitoneally (IP); sham injected with 50% CCl4 identically; and experimental groups administered with just 20 mg/kg of C. colocynthis similarly; receipt of 20 mg/kg of C. colocynthis after induction of fatty liver disease by CCl4, identically; received 50 mg/kg of C. colocynthis in the same manner; and receipt of 50 mg/kg of C. colocynthis after induction of fatty liver disease by CCl4, identically. The triglyceride (TG) and cholesterol levels were determined and liver tissue changes were assessed histologically before and after interventions.
    Results
    C. colocynthis could decrease TG, total cholesterol (TC), highdensity lipoprotein (HDL), but not low-density lipoprotein (LDL) after liver injury. C. colocynthis could significantly ameliorate the injured liver.
    Conclusion
    Based on the decrease in TG, TC and HDL levels and histological healing picture in hepatic tissue after administration of C. colocynthis, it can be recommended as an alternative medical therapy for liver injuries because it is inexpensive and is easily available. These findings can be added to the literature when targeting treatment of liver injuries.
    Keywords: Citrullus colocynthis, Lipid profile, Fatty liver, CCl4, Rat
  • محمد جواد قربانی، نعمت الله رزمی*، سید محمد باقر تابعی، محمد جواد زیبایی نژاد، حمیدرضا گودرزی
    زمینه و هدف
    بیماری های عروق کرونر، شایع ترین علت مرگ ومیر در ایران و جهان محسوب می شوند. انفارکتوس میوکارد، یک بیماری مولتی فاکتوریال پیچیده و شدیدترین حالت بیماری عروق کرونر است. همچنین انفارکتوس میوکارد زودرس در خویشاوندان درجه یک می تواند به عنوان یک فاکتور خطر مستقل برای بیماری عروق کرونر مطرح باشد. در این مطالعه به تشخیص علت ژنتیکی بیماری عروق کرونر زودرس خانوادگی پرداخته شد.
    معرفی مورد
    بیمار، خانم 49 ساله ای است که در سن 45 سالگی یک انفارکتوس میوکارد حاد داشت. ارزیابی سابقه خانوادگی نشان داد پدر، برادر بزرگتر، عمه ها و پسر عمه بیمار، مبتلا به انفارکتوس میوکارد بوده و هیچ ویژگی بالینی برای هیپرکلسترولمی خانوادگی، دیابت و چاقی نداشته اند، همچنین آن ها الکل و دخانیات مصرف نمی کردند. جهش Trp 2081 p. Arg و C>T  6241.c در ژن ABCA1 با حالت هتروزیگوس CT در پروباند، به وسیله توالی یابی اگزومی شناسایی گردید. جهش با واکنش زنجیره ای پلیمراز و توالی یابی Sanger مورد تایید قرار گرفت. این جهش با حالت هتروزیگوس در همه افراد مبتلا یافت شد و در سایرین پیدا نشد.
    این نتایج نشان می دهد ژن ABCA1 می تواند یک علت احتمالی بیماری عروق کرونر زودرس خانوادگی باشد.
    کلید واژگان: بیماری عروق کرونر, توالی یابی اگزومی, آت پ انتقال دهنده کاست باند شونده 1
    Mohammad Javad Ghorbani, Nematollah Razmi*, Seyed Mohammad Bagher Tabei, Mohammad Javad Zibaeenezhad, Hamid Reza Goodarzi
    Background and Objectives
    Coronary artery diseases (CAD) are the most common cause of death in Iran and worldwide. Myocardial infarction (MI) is a complex multifactorial and the most severe type of CAD. Early onset MI in first degree relatives could be considered as an independent risk factor for CAD. This study was performed to investigate the genetic cause of early onset familial CAD.
    Case Report
    The patient was a 49-year-old female, who had an acute MI at the age of 45. Evaluation of family history indicated that her father, older brother, aunts, and male cousin were also diagnosed to have MI, and had not any diagnostic criteria for familial hypercholesterolemia, diabetes, obesity, and also they did not use alcohol and tobacco. The c.6241C>T (p.Arg2081Trp) mutation was identified in ABCA1 gene in heterozygous state (CT) in proband using Whole Exome Sequencing. Mutation was confirmed by PCR and Sanger sequencing. This mutation in heterozygous state was found in all patients and not in others. This findings show that ABCA1 gene could be a possible cause of early onset familial CAD.
    Keywords: Coronary artery disease, Whole Exome Sequencings, ATP Binding Cassette Transporter 1
  • نوشین ناهید، نیما بهادر *، نعمت الله رزمی
    سابقه و هدف
    دیابت یکی از مهم ترین بیماری های متابولیک در جهان است که به دلیل مقاومت آنتی بیوتیکی باکتری های دخیل می تواند باعث ایجاد زخم در اندام تحتانی و قطع عضو شود. هدف از مطالعه حاضر، استخراج رنگدانه های تولید شده توسط باکتری های محیطی و بررسی اثر آنها بر روی باکتری های مقاوم به آنتی بیوتیک دخیل در عفونت زخم پای دیابتیک بود.
    روش بررسی
    در این پژوهش، باکتری های غالب در ایجاد عفونت زخم پا جداسازی و شناسایی بیوشیمیایی شدند و مقاومت آنتی بیوتیکی آن ها به دنبال آنالیز آماری ارزیابی شد. سپس باکتری های تولید کننده رنگدانه از محیط جداسازی شدند و اثر حلال های مختلف بر روی استخراج پیگمان توسط تکنیک کروماتوگرافی لایه نازک انجام پذیرفت. در پایان، اثر پیگمان بر باکتری های مقاوم به آنتی بیوتیک ارزیابی شد و سویه ها توسط آزمون مولکولی شناسایی شدند.
    یافته ها
    بیشترین میزان باکتری جداشده از زخم، اشریشیا کلی و استافیلوکوکوس آرئوس بودند. نتایج حاصل از آنتی بیوگرام بیانگر آن است که اثر آنتی بیوتیک ها بر جدایه های گرم مثبت مشابه و برای جدایه های گرم منفی مروپنم و ایمی پنم از حساسیت بیشتری برخوردارند. از میان رنگدانه های استخراج شده، 4 پیگمان دارای خاصیت ضد باکتریایی جزیی بر باکتری های پاتوژن مقاوم به آنتی بیوتیک بودند که بر اساس تکنیک مولکولی، Brachybacterium sp. IARI-ABL-35،Brachybacterium nesterenkovii strain DSM 9573،Brevundimonas sp. NeomS2D Kocuria sp. YIM 75764 شناسایی شدند.
    نتیجه گیری
    بر اساس خواص بیولوژیکی رنگدانه های باکتریایی استخراج شده، می توان از آنها درزمینه های مختلف پزشکی و درمانی استفاده کرد.
    کلید واژگان: آنتی بیوگرام, پیگمان های باکتریایی, دیابت, عفونت باکتریایی, کروماتوگرافی لایه نازک
    Noushin Nahid, Nima Bahador *, Nematollah Razmi
    Background
    Diabetes is one of the most important metabolic diseases in the world that can ultimately lead to ulceration and amputation of lower limbs. The aim of this study was pigment extraction from isolated environmental bacteria and their effect on antibiotic resistant bacteria cooperated on infected diabetic foot.
    Materials And Methods
    In this project, dominant bacteria were identified using biochemical tests and antibiotic susceptibility was evaluated. Then, effect of different solvent was evaluated on the extraction of pigments using thin layer chromatography. Finally the affected bacteria were molecularly identified.
    Results
    The results obtained from this study indicated that the most common isolated bacteria were Escherichia coli and Staphylococcus aureus. The results from antibiogram tests indicated that most of the gram positive isolates had same results and the gram negative was sensitive to Meropenem and Imipenem. Among extracted pigments, 4 different pigment which is effective on antibiotic resistant bacteria according to molecular technique were Brachybacterium sp. IARI-ABL-35, Brachybacterium nesterenkovii strain DSM 9573, Brevundimonas sp. NeomS2D Kocuria sp. YIM 75764.
    Conclusion
    According to biologic properties of bacterial pigments, we could use them in the treatment of various diseases.
    Keywords: Antibiotic susceptibility, Bacterial infection, Bacterial pigment, Diabetes mellitus, Thin, layer chromatography
  • رقیه بیگ زاده، عقیل تبار ملاحسن*، نعمت الله رزمی
    مقدمه
    ادغام (T(8;21 یا به عبارتی AML1-ETO شایع ترین ترانسلوکاسیون در لوسمی میلوئیدی حاد در هر دو سن کودکان و بزرگسالان است. وقوع این ادغام ژنی در آینده درمانی شخص بیمار تاثیرگذار است و نقش پیش آگهی دارد. در جامعه مبتلایان ایرانی به لوسمی حاد این ادغام ژنی مشخص نشده و شیوع آن نامشخص است. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی ادغام ژنی AML1/ETO در کودکان مبتلا به لوسمی مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی(ره) تهران انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه بررسی مقطعی تعداد 58 کودک مبتلا به لوسمی میلوئیدی حاد با ریخت شناسی متفاوت در طی سال 95 مورد بررسی قرار گرفتند. پس از تهیه خون محیطی، بلافاصله سلول های تک هسته ای بیماران جدا شدند. همچنین لام خون محیطی افراد برای تایید ابتلا به لوسمی تهیه شد. از سلول های تک هسته ای بیماران RNA تام بیماران استخراج شد. با استفاده از روش های مولکولی PCR، Nested PCR همین طور Real-time PCR جهت ارزیابی ادغام مورد استفاده قرار گرفت.
    نتایج
    نتایج مطالعه حاضر نشان داد که رنج سنی کودکان مورد مطالعه 5-4 سال بود. نسبت جنسیتی 5/53% مونث و 5/46% مذکر بودند. 80% افراد مورد مطالعه دارای این ادغام ژنی بودند و همین طور mRNA آن در پلاسما در حد قابل توجهی وجود داشت. در بررسی خون محیطی غلظت هموگلوبین 6/9 گرم در دسی لیتر و میانگین شمارش گلبول های سفید 70500 در میکرولیتر به دست آمد.
    نتیجه گیری
    با توجه به فراوانی ادغام این ترانسلوکاسیون ژنی در جمعیت ایرانی مورد مطالعه، به نظر می آید استفاده از بررسی این ادغام جهت تعیین پیش آگهی و نیز استراتژی درمانی مفید باشد.
    کلید واژگان: لوسمی حاد, میلوئیدی, AML, AML-1-ETO
    Roghayeh Beykzadeh, Aghil Tabar Molahasan, Nematollah Razmi
    Introduction
    The integration of T (8; 21), or AML1-ETO, is the most common translocation in acute myeloid leukemia at both ages of children and adults. The occurrence of this genetic integration is effective in the future of the patient's treatment and has a prognostic role. In the Iranian population of acute leukemia, this genetic integration is unclear and its prevalence is unclear. Therefore, the present study aimed to investigate the integration of AML1 / ETO gene in children with leukemia referring to Imam Khomeini Hospital in Tehran.
    Methods
    In this cross-sectional study, 58 children with acute myeloid leukemia with different morphology during the year 95 were evaluated. After peripheral blood supply, the mononuclear cells of the patients were immediately removed. Also, the peripheral blood lymphoma was prescribed to confirm leukemia. Single-core cells were extracted from patients with complete RNA. Using PCR molecular techniques, Nested PCR and Real-Time PCR were used to evaluate the integration.
    Results
    The results of this study showed that the age range of the children was between 4-5 years old. The sex ratio was 53.5% female and 46.5% male. 80% of the subjects had this genetic integration, as well as their plasma mRNA was significant. In the peripheral blood test, hemoglobin concentration was 9.6 g / dl and the average white blood cell count was 70500 / μl.
    Conclusion
    Considering the frequency of integration of this gene translocation in the Iranian population studied, it seems that the use of this integration is useful for determining
    Keywords: Leukemia, AML, ETO
  • مینا زرین گل *، محمدرضا فاضلی، نعمت الله رزمی
    زمینه و هدف
    در ایران، نان عمدتا از آرد های با درصد استخراج بالا و زمان عمل آوری کوتاه تهیه می گردد که باعث بالا رفتن اسید فیتیک و عدم تجزیه آن در فرآیند تهیه نان شده و در نتیجه باعث کاهش قابلیت استفاده از عناصر معدنی مهم در بدن می شود. در این مطالعه، اثر مخمر نانوائی و چند لاکتوباسیلوس بر اسید فیتیک نان باگت مقایسه شد.
    روش کار
    دو سری نمونه خمیر تهیه شد (حاوی مخمر، فاقد مخمر)، به هر نمونه سوسپانسیون باکتریایی حاوی (cfu/g) 8 10 باکتری از هر سویه لاکتوباسیلوس به طور جداگانه تلقیح شد و به مدت 20 ساعت در دمای C ̊37 نگهداری شد و بعد از پخت، میزان اسید فیتیک در هر دو سری نمونه ارزیابی و با هم مقایسه شد. مقدار اسید فیتیک با روش اسپکتروفتومتری تعیین شد (مقدار فسفر از روش مولیبدووانادات تعیین شد).
    یافته ها
    در سری اول نمونه ها (حاوی مخمر)، متوسط میزان اسید فیتیک در خمیرترش ساخته شده با لاکتوباسیلوس های فرمنتوم 84/138، اسیدوفیلوس 22/126، کازئی 31/148 و پلانتاروم 37/129 میلی گرم در 100 گرم بود. در سری دوم نمونه ها (فاقد مخمر)، متوسط میزان اسید فیتیک در خمیرترش ساخته شده با لاکتوباسیلوس های فرمنتوم 22/268، اسیدوفیلوس 60/255، کازئی 53/274 و پلانتاروم 91/261 میلی گرم در 100 گرم بود. نتایج حاصل نشان داد که اثر مخمر و باکتری های اسید لاکتیک در کاهش مقدار اسید فیتیک معنی دار است (05/0 ˂p).
    نتیجه گیری
    مخمر نانوائی و لاکتوباسیلوس ها به طور چشمگیری میزان اسید فیتیک را کاهش دادند.
    کلید واژگان: مخمر نانوائی, باکتریهای اسید لاکتیک, اسید فیتیک, تخمیر
    Mina Zarringol*, Mohammad Reza Fazeli, Nematollah Razmi
    Background
    In Iran, bread is mainly baked from flours with high extraction rate and low fermentation time that results in increasing amount of phytic acid causing low absorption and bioavailability of important minerals in the body. In this study, effect of baker’s yeast and several lactic acid bacteria on phytic acid of baguette bread is compared.
    Methods
    Two groupes of dough samples were provided (with yeast, without yeast). To each ones, bacterial suspension containing 108 (cfu / g) Lactobacillus strains was inoculated separately and held for 20 hours at 37 °C. After baking, the amount of phytic acid in each two groupes of samples evaluated and compared together. Phytic acid content was determined by spectrophotometric method (the total phosphorus content was determined using the Molybdovanadate Method).
    Results
    In the first group of dough samples (with yeast), the means of phytic acid content in sourdough lactic acid bacteria were 138.84 (fermentum), 126.22 (acidophilus) , 148.31 (casei) and 129.37 (plantarum) mg per 100g, respectively. In the second group of dough samples (without yeast), the means of phytic acid content in sourdough lactic acid bacteria were 268.22 (fermentum), 255.60 (acidophilus), 274.53 (casei) and 261.91 (plantarum) mg per 100g, respectively. The results showed that yeast and lactic acid bacteria have a significant effect on reducing the amount of phytic acid (P ˂0.05 ).
    Conclusion
    Baker’s yeast and lactic acid bacteria, significantly reduced levels of phytic acid of baguette bread.
    Keywords: Baker's yeast, Lactic acid bacteria, Phytic acid, Fermentation
  • مینا زرین گل *، محمدرضا فاضلی، نعمت الله رزمی
    زمینه و هدف
    اسید فیتیک ترکیبی فسفره است که به شکل نمک پتاسیم - منیزیم در لایه آلرون غلات وجود دارد. اسید فیتیک توانایی زیادی برای اتصال به املاح معدنی مهم نظیر آهن، کلسیم و روی دارد این املاح ضروری را به صورت کمپلکس های غیرمحلول درآورده و از دسترس بدن دور می سازد. در این مطالعه، تاثیر چندین باکتری اسید لاکتیک (کازئی، فرمنتوم، پلانتاروم و اسیدوفیلوس) جدا شده از خمیرترش بر اسید فیتیک نان باگت بررسی شد.
    روش کار
    به هر نمونه خمیر، سوسپانسیون باکتریایی حاوی (cfu/g) صد و هشت باکتری از هر سویه لاکتوباسیلوس به طور جداگانه تلقیح شد و به مدت 20 ساعت در دمای 37 درجه سانتیگراد نگهداری شد و بعد از پخت، میزان اسید فیتیک در هر نمونه ارزیابی و با نمونه شاهد (فاقد باکتری) مقایسه شد. مقدار اسید فیتیک با روش اسپکتروفتومتری تعیین شد (مقدار فسفر از روش مولیبدووانادات تعیین شد).
    نتایج
    به ترتیب در نمونه شاهد متوسط میزان اسید فیتیک 17 /186 میلی گرم در 100 گرم، در خمیرترش ساخته شده با لاکتوباسیلوس فرمنتوم 84/ 138، با لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس 22/ 126، با لاکتوباسیلوس کازئی 31/ 148 و با لاکتوباسیلوس پلانتاروم 37/ 129 میلی گرم در 100 گرم بود. نتایج حاصل نشان داد که تاثیر خمیرترش حاصل از لاکتوباسیلوسها در کاهش مقدار اسید فیتیک در مقایسه با نمونه شاهد معنی دار است (05/ 0 P).
    نتیجه گیری
    باکتری های اسید لاکتیک خمیرترش به طور چشمگیری میزان اسید فیتیک نان باگت را کاهش دادند. لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس باعث بیشترین کاهش و لاکتوباسیلوس کازئی باعث کمترین کاهش در مقدار اسید فیتیک شد.
    کلید واژگان: باکتریهای اسید لاکتیک, اسید فیتیک, خمیرترش, نان باگت
    Mina Zarringol *, Mohammad Reza Fazeli, Nematollah Razmi
    Background
    Phytic acid is phosphated compound that exists as potassium - magnesium salt in aleurone layer of cereals. Phytic acid has a strong ability to chelate many minerals, such as calcium, iron and zinc. It changes these essential minerals to insoluble complexes and inhibits minerals bioavailability. In this study, effect of several lactic acid bacteria (casei, fermentum, plantarum and acidophilus) sourdough on phytic acid of baguette bread was investigated.
    Methods
    To each of the dough sample, bacterial suspension containing 108 (cfu / g) bacteria of each Lactobacillus strains, was inoculated separately and held for 20 hours at 37 ° C. after baking, the amount of phytic acid in each sample evaluated and compared with the control sample (without bacterial suspension). phytic acid content was determined by spectrophotometric method (the total phosphorus content was determined using the Molybdovanadate Method).
    Results
    The mean of phytic acid content of the blank sample, was 186.17 mg per 100 g, and mean of phytic acid in sourdough lactic acid bacteria were 138.84 (fermentum), 126.22 (acidoohilus), 148.31 (casei) and 129.37 (plantarum) mg per 100 g respectively. The results showed that the effect of sourdough derived from lactobacilli in reducing the amount of phytic acid, in comparison with control sample, is significant (P ˂0.05).
    Conclusion
    sourdough lactic acid bacteria, significantly reduced levels of phytic acid of baguette bread. L. acidophilus, caused the highest decreasing in phytic acid and L. casei, the lowest.
    Keywords: Lactic acid bacteria, Phytic acid, Sourdough, Baguette bread
  • محمدرضا دایر*، نوشین آذری، نعمت الله رزمی، محمدسعید دایر
    زمینه و هدف
    بیماری های پریونی گروهی از اختلالات تحلیل برنده دستگاه عصبی بوده که منجر به مرگ بیمار می شوند. این بیماری ها تبدیل پروتئین پریون سلولی طبیعی (PrPC) به ایزوفرم غیرطبیعی آن با صفحات بتای فراوان (PrPSc)، تشکیل و تجمع رشته های آمیلوییدی با مکانیسمی ناشناخته در سلول های عصبی را به دنبال دارند. هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر افزایش یا کاهش موضعی درجه حرارت بر این فرآیند تبدیل می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه علمی-پژوهشی، ساختار بلوری پروتئین پریون انسانی از بانک اطلاعات پروتئین (با کد 2LEJ) به عنوان ساختار اولیه استفاده و به طور جداگانه در دماهای27، 37 و 47 درجه سانتی گراد در بازه زمانی 10 نانو ثانیه و با کمک نرم افزار گرومکس شبیه سازی گردید. نتایج حاصل از شبیه سازی با استفاده از دستورات گرومکس از فایل مسیر استخراج و با کمک نرم افزارهای SPSS، SPDBV و WebLab تحلیل گردید.
    یافته ها
    تغییر درجه حرارت از 37 به 27 یا 47 درجه سانتی گراد باعث ایجاد تغییرات قابل توجهی در ساختار PrPC می گردد و PrPC ساختار سوم بسیار تاخورده تری در مقایسه با ساختار طبیعی آن در 37 درجه سانتی گراد، پیدا می کند. علاوه براین، کاهش در تعداد پیوندهای هیدروژنی بین پروتئین و حلال در این دو دما میزان سطح قابل دسترس حلال هیدروفوبیک PrPC را افزایش می دهد که این می تواند دلیلی برای افزایش مقاومت پروتئین به هیدرولیز پروتئولیتیک و کاهش قابلیت انحلال آن در آب باشد.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که تغییرات درجه حرارت باعث تسریع تغییرات ساختاری PrPC و کاهش حلالیت آن می شود و آن را مستعد تبدیل شدن به PrPSc می سازد.
    کلید واژگان: پروتئین پریون انسانی, شبیه سازی دینامیک مولکولی, بیماری های پریونی, درجه حرارت
    Mohammad Reza Dayer *, Nooshin Azari, Nematollah Razmi, Mohammad Saaid Dayer
    Background
    Prion diseases are neurodegenerative disorders which ultimately results in the death of their victims. They are caused by structural transformation of cellular prion (PrPC) to its β-rich and anomalous isoform (PrPSc) and the accumulation of amyloid fibrillar deposits in the central nervous system. The precise mechanism underling this conversion is yet to be well understood. This study aimed to investigate the effect of non physiological temperatures on the misfolding mechanism of the human prion protein.
    Materials And Methods
    The crystal structure of human prion protein (90-231), (PDB code: 2Lej) in pdb format was used as a starting structure in this study. Three model structures of this coordinate structure were used separately to simulate PrPC at 27, 37 and 47. Molecular dynamic simulations were then performed using double-precision MPI version of GROMACS 4.5.5 for 10 ns and the results were analyzed using SPSS software, SPDBV and VebLab programs.
    Results
    The change of temperature from 37 to 27 or 47 induced significant structural changes to PrPC. These tempratures caused PrPC to attain a more folded and less flexible tertiary structure compared to its native structure at 37. They, also, reduce protein-solvent hydrogen bonds and therefore increasing access of hydrophobic solvent to PrPC which may be behind the lower water solubility of PrPC and its increased resistance to proteolytic degradations.
    Conclusion
    This study shows that changes of temperatures accelerate structural changes of PrPC and reduce its solubility while rendering it vulnerable to transition into PrPSc.
    Keywords: Human Prion Protein, Molecular Dynamic Simulation, Prion Disease, Temperature
  • Maryam Sahlolbei, Masoud Solemani *, Nematollah Razmi, Naser Amirizadeh
    Introduction
    Failure of human body tissue and organs is believed to be one of the most important health problems all over the world. The great challenge for tissue engineers is to optimize suitable systems to separate, proliferate and differentiate the cells so that they can set out to create tissue by a harmonic 3-D growth. Therefore, the tissue engineers must provide an environment like the living cells environment.
    Methods
    In this study, to increase efficiency, the nano fiber structure of poly lactic acid modified with glycosaminoglycan. Then the mesenchymal cells of bone marrow cultured on this 3-D structure with differentiated media culture of TGF-ß. To investigate differentiation, the genes expressed in cartilages tissue were used containing collagen gene, aggrecan and SOX9. The expression of gene confirmed by quality method of Reverse Transcriptase PCR then quantitatively examined by Real –Time PCR.
    Results
    The finding showed that using nano fiber scaffold of poly lactic acid modified with glycosaminoglycan leads to the increase of expression of cartilage gene.
    Conclusion
    Our findings indicated that GAG/PCL Nano fiber scaffold enhances the differentiation of mesenchymal stem cells into cartilage.This can help to overcome the limitations of tissue engineering.
    Keywords: Mesenchymal Stem Cells, PCL Nano Fiber, Scaffold, Glycoseaminoglycan
  • Nooshin Azari, Mohammad Reza Dayer, Nematollah Razmi, Mohammad Saaid Dayer
    PrPC conversion to PrPSc isoform is the main known cause for prion diseases including Crutzfeldt-Jakob, Gerstmann-Sträussler-Sheinker syndrome and fatal familial insomnia in human. The precise mechanism underling this conversion is yet to be well understood. In the present work, using the coordinate file of PrPC (available on the Protein Data Bank) as a starting structure, separate molecular dynamic simulations were carried out at neutral and acidic pH in an explicit water box at 37°C and 1 atmosphere pressure for 10ns second period. Results showed that the acidic pH accelerates PrPC conversion to PrPSc by decreasing the protein gyration radius, flexibility and protein-solvent hydrogen bonds. In acidic conditions, PrPC attains a more folded and less flexible tertiary structure compared to its native structure at neutral pH; otherwise, the decrease of protein-solvent hydrogen bonds at acidic pH will enhance the hydrophobic character of PrPC that may exhibit association as multimeric assemblies. It can also lower water solubility and increase resistance to proteolytic degradations. Data indicated that there was no sensible protein denaturation during this conversion. It is hypothesized that the formation of slightly misfolded conformations with minor structural changes in secondary and/or tertiary structures are enough to menace scrapie formation in PrPC. Our findings show that scrapie formation seems to be a theoretically reversible process.
    Keywords: Human Prion Protein, Prion Disease, pH, Misfolded Structure, Molecular Dynamic Simulation
  • نعمت الله رزمی، سعید نظیفی، حمید درازهی
    مقدمه
    یافتن شاخص های پیش آگهی دهنده می تواند در جهت تشخیص سریع تر و تصمیم گیری بهتر در روند درمان بیماران همودیالیزی، پزشک را یاری دهد. در این پژوهش، به عنوان یک پیشنهاد جدید، نسبت های فعالیت آنزیم آرژیناز سرمی به سایر فاکتورهای بیوشیمیایی سرم بیماران همودیالیزی قبل و بعد از دیالیز و افراد سالم بررسی و مقایسه گردیده و در نهایت به عنوان شاخص های بالینی جدید در تشخیص میزان پیشرفت بیماری و همچنین بررسی روند درمان اندازه گیری و مقایسه گردیده است.
    مواد و روش ها
    این پژوهش بر روی 286 نمونه سرم خون انسان انجام شد. 206 نمونه سرم متعلق به بیماران همودیالیزی (103 نمونه قبل و 103 نمونه بعد از دیالیز) و 80 نمونه متعلق به افراد سالم بود. فعالیت آرژیناز به روش اوره، ازت اوره خون به روش اوره آز، اسید اوریک به روش اصلاح شده فولین، کراتینین به روش ژافه و پروتئین تام به روش بیوره اندازه گیری شد.
    نتایج
    فعالیت آرژیناز سرم بین بیماران همودیالیزی قبل از دیالیز و بعد از دیالیز با افراد سالم تفاوت معنی داری نشان داد (01/0P<). همچنین فعالیت این آنزیم بین بیماران همودیالیزی قبل و بعد از دیالیز تفاوت معنی داری نشان داد (01/0P<). به این معنی که عمل دیالیز در کاهش فعالیت آنزیم آرژیناز مؤثر نبوده است. نسبت فعالیت آرژیناز سرمی به ازت اوره ی خون، کراتینین و اسید اوریک سرم بین بیماران همودیالیزی قبل از دیالیز با افراد سالم و همچنین این نسبت ها بین بیماران همودیالیزی قبل و بعد از دیالیز تفاوت معنی داری نشان داد (01/0P<). به دلیل اختلاف معنی داری که بین میزان پروتئین تام سرم هر دو گروه سالم و نمونه های بعد از دیالیز، با نمونه های قبل از دیالیز وجود داشت، بین فعالیت ویژه ی آنزیم آرژیناز (نسبت فعالیت آرژینار به پروتئین تام) گروه های سالم، قبل و بعد از دیالیز تفاوت معنی دار مشاهده نشد (01/0P<).
    نتیجه گیری
    این پژوهش پیشنهاد می نماید که نسبت های فعالیت آرژیناز سرم بیماران همودیالیزی به سایر فاکتورهای بیوشیمیایی سرم به غیر از پروتئین تام می تواند به عنوان شاخص های پیش آگهی دهنده در روند بهبود و درمان بیماران همودیالیزی به کار گرفته شود.
    کلید واژگان: آرژیناز, بیماران همودیالیزی, نارسایی کلیه, همودیالیز
    Nematollah Razmi, Saed Nazifi, Hamid Derazhi
    Prognosticators are indices which are used by medical specialists in early detection to make better decisions about treatment in hemodialysis patients. In this study the ratios of human arginase activity with other biochemical parameters in serum of pre- and post- dialysis patients were compared to healthy individuals. The ratios evaluated as new indices for diagnosis and treatment of the patients. In this study, 286 human serum specimens were evaluated, 206 of which belonged to the hemodialysis patients (103 of pre- and 103 of post- dialysis) and 80 to the healthy individuals. Arginase activity were determined by urea method, blood urea nitrogen by urease method, uric acid by modified Folin method, creatinine by Jaffe method and total protein was measured by biuret method. The results showed that the serum arginase activity of hemodialysis patients (pre- and post- dialysis) was significantly higher than healthy subjects (p < 0.01). It might be concluded that hemodialysis of patients had no effect on their serum arginase. There were significant differences between ratio of serum arginase activity and blood urea nitrogen, creatinine and uric acid in hemodialysis patients (pre- and post- dialysis) with healthy individuals as well as pre- and post- hemolysis patients (p<0.01). There were no significant differences between arginase specific activity of the three groups (p>0.01). This investigation suggests that in parallel with other serum biochemical tests, it is beneficial to measure arginase activity and using the ratios of arginase activity to other biochemical serum parameters as new indices in prognosis and treatment of hemodialysis patients.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال