niloufar mikaeili
-
مسیله ارتقای سلامت و سبک زندگی سالم یکی از مهم ترین مسایل در روان شناسی است که علاقه روزافزون پژوهشگران به این موضوع و اهمیت سبک زندگی سالم در گروه های سنی مختلف را نشان می دهد. بنابراین این مطالعه باهدف بررسی رابطه بین سبک زندگی سالم و افسردگی با نقش میانجیگری احساس تنهایی در سالمندان بود. این مطالعه همبستگی از نوع مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش سالمندان مرد و زن ساکن مراکز نگهداری و مراقبت سالمندان شهر بجنورد در سال 1401 بود، که از میان آنها تعداد 200 سالمند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها به وسیله پرسشنامه های افسردگی بک، سنجش سبک زندگی سالم در سالمندان ایرانی و احساس تنهایی اجتماعی و عاطفی بزرگسالان جمع آوری شد. داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-25 و 8-8 Lisrel تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که سبک زندگی سالم با افسردگی رابطه منفی معنادار در سالمندان دارد و همچنین سبک زندگی سالم با احساس تنهایی رابطه منفی معنادار دارد و احساس تنهایی با افسردگی رابطه مثبت معنادار دارد. همچنین شاخص های برازش مدل نیز مسیر سبک زندگی و افسردگی با میانجیگری احساس تنهایی را تایید کرد. از دیدگاه کاربردی می توان اظهار داشت آموزش سبک زندگی سالم به سالمندان از جمله ورزش، تغذیه مناسب و ارتباط اجتماعی نزدیک مانع از احساس تنهایی و افسردگی می شود. ضروری است تا پژوهشگران پژوهش های بیشتری در مورد سبک زندگی سالم در سالمندان انجام دهند.
کلید واژگان: سبک زندگی, افسردگی, احساس تنهایی, سالمندانThe issue of the promotion of health and a healthy lifestyle seems to be one of the most important ones in psychology, which shows the ever-increasing interest of researchers in this issue and the importance of a healthy lifestyle in different age groups. Therefore, this study aimed to investigate the relationship between lifestyle and depression with the mediating role of loneliness in the elderly. This was a correlational study of structural equations modeling (SEM) type. The statistical papulation included of elderly men and women living in the nursing and care centers for the elderly in Bojnord, Iran in 2022, among whom 200 elderly people were selected using convenience sampling method. The data were collected by Beck’s depression, healthy lifestyle in Iranian elderly people and social and adults’ emotional loneliness of questionnaire. Data were analyzed using SEM in SPSS-25 and Lisrel-8.8 software. The results revealed that the healthy lifestyle has a negative significant relationship with depression, and also the healthy lifestyle has a negative significant relationship with depression. Depression and loneliness had also a significant positive relationship (P<0.01). Besides, the fit indices of the model confirmed the path of healthy lifestyle and depression with the mediating role of loneliness. From a practical point of view, it can be said that teaching a healthy lifestyle to the elderly, including exercise, proper nutrition and close social contact, prevents loneliness and depression. It is necessary for researchers to conduct more research on healthy lifestyle in the elderly.
Keywords: lifestyle, Depression, Loneliness, elderly -
این پژوهش به منظور توصیف، تحلیل و ترکیب ارایه شده در زمینه عوامل همبسته با خشونت علیه زنان در دوران اپیدمی کرونا است. روش این پژوهش از نوع فراتحلیل است. جامعه آماری پژوهش حاضر را اسناد مکتوب اعم از پایان نامه ها، پژوهش ها و مقالات مندرج در مجلات علمی پژوهشی در بین سالهای اخیربه موضوع عوامل همبسته با خشونت علیه زنان در دوران کرونا پرداخته اند، تشکیل می داد. از بین آثار منتشر شده در دسترس که در پایگاه اطلاعاتی مگیران و آثار منتشر نشده بخش مرجع کتابخانه دانشگاه های محقق اردبیلی، تهران و ارومیه، تعداد 26 سند در 51 عامل پژوهشی انتخاب شد. اطلاعات جمع آوری شده از هر یک از اسناد و پژوهش های مورد نظر با استفاده از نرم افزار CMA-2 و SPSS 22 تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد که مقدار شاخص خی دو 061/0 و مقدار اندازه اثر در مدل ثابت 403/0 محاسبه شده است و بررسی این مطالعات 44 عامل اثرگذار شناسایی و اثرگذاری آنها معنادار ارزیابی شد. کلیه مقادیر مذکور در سطح اطمینان 95 درصدی معنادار ارزیابی شده است.
کلید واژگان: کرونا, خشونت خانگی, خشونت زناشویی, فراتحلیلThis research aims to describe, analyze and synthesize the factors related to violence against women during the Corona epidemic. The method of this research is meta-analysis. The statistical population of the present study was composed of written documents including dissertations, researches and articles published in scientific research journals in recent years on the issue of factors related to violence against women in the era of Corona. Among the published works available in the database of collectors and unpublished works of the reference section of the library of Mohaghegh Ardabili, Tehran and Urmia universities, 26 documents in 51 research factors were selected. The information collected from each of the documents and studies were analyzed using CMA-2 and SPSS 22 software. The findings of the research showed that the value of the chi-square index was 0.061 and the effect size value was calculated at 0.403 in the fixed model, and the analysis of these studies identified 44 influencing factors and their effects were evaluated as significant. All the mentioned values have been evaluated at the 95% confidence level.
Keywords: Corona, domestic violence, marital violence, meta-analysis -
The relationship between the emotional nature, adult attachment and aggression in depressed patients
In this study, the relationship between emotional nature and adult attachment and aggression in depressed patients was investigated. The present study was a descriptive correlational study. The statistical population of this study includes all depressed patients aged 18-40 years in Ardabil in 2015. The sample of this study included 75 depressed patients who were selected by available methods. The Emotional Nature Scale, the Collins-Reid Attachment Scale, and the Williams Aggression Questionnaire were used to collect data. Pearson correlation method and multivariate regression analysis were used to analyze the data. Data analysis indicated that there is a significant positive relationship between emotional nature with adult attachment and aggression in depressed patients (P <0.01). Based on the results of multivariate regression, the dimensions of emotional nature were able to predict with adult attachment and aggression in depressed patients (P <0.01). This result has important implications for promoting mental health in patients with depression.
Keywords: Emotional nature, Attachment, Aggression, Depressed Patients -
زمینه
افسردگی پس از زایمان ممکن است بر میزان دلبستگی مادر و نوزاد و سایر روابط خانوادگی تاثیر گذاشته و حتی تهدیدی برای امنیت و سلامت مادر، نوزاد و سایر فرزندان باشد. با وجود کارآمدی نسبی اغلب شیوه های شناخت درمانی در کنترل یا کاهش علایم افسردگی بعد از زایمان، کاربرد آن به دلیل نقص در تبیین عامل اصلی اختلال و ارایه راهکارهای درمانی مناسب، با کاستی های فراوانی روبرو بوده است. همچینن در زمینه تاثیر درمان فراشناختی مبتنی بر ذهن آگاهی انفصالی، بر فرانگرانی، تحریف شناختی و سایر علایم افسردگی بعد از زایمان، تحقیقات کمتری انجام شده است.
هدفاین پژوهش با هدف تعیین میزان اثربخشی درمان فراشناختی مبتنی بر ذهن آگاهی انفصالی بر فرانگرانی و تحریف شناختی بین فردی در زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان انجام گرفت.
روشپژوهش حاضر یک مطالعه شبه آزمایشی و به شیوه پیش آزمون - پس آزمون دو گروهی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان مراجعه کننده به مرکز سلامت گلستان شهر اردبیل در سال های 98-1397 بودند. روش نمونه گیری در دسترس بود. با استفاده از مقیاس های افسردگی بک (1996) و مقیاس افسردگی پس از زایمان ادینبورگ (1987)، 40 نفر (20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه گواه) انتخاب شدند سپس برای گروه آزمایشی، پروتکل درمان فراشناختی مبتنی بر ذهن آگاهی انفصالی در طول 8 جلسه در مرکز سلامت گلستان اردبیل، اجرا شده و نتایج براساس مقیاس های فرانگرانی و تحریف شناختی بین فردی، به روش آماری کوواریانس تحلیل شده است.
یافته هانتایج نشان داد میانگین نمرات پس آزمون فرانگرانی و تحریف شناختی بین فردی در گروه آزمایشی و گروه گواه به طور معناداری متفاوت است. به بیان دیگر فرانگرانی (317/62 =F ؛ 0/05 > 0/001 =p ) و تحریف شناختی بین فردی (331/39 =F ؛ 0/05 > 0/001 =p ) بعد از مداخله درمانی در گروه آزمایشی به طور معناداری نسبت به گروه کنترل کاهش یافته است.
نتیجه گیرینتایج این تحقیق نشان داد درمان فراشناختی مبتنی بر ذهن آگاهی انفصالی، از طریق بهبود فرآیند تفکر، شناسایی و اصلاح باورهای فراشناختی منفی و ارایه پاسخ های شناختی مناسب، رویکرد درمانی اثربخشی در درمان نشانه های افسردگی پس از زایمان و کاهش فرانگرانی و تحریف شناختی بین فردی است.
کلید واژگان: افسردگی پس از زایمان, فراشناخت, ذهن آگاهی انفصالی, فرانگرانی, تحریف شناختیBackgroundPostpartum Depression (PPD) may affect mother-infant attachment and other family relationships, and may even threaten the safety and health of mother, infant and other children. Despite the relative efficacy of most cognitive therapy methods in controlling or reducing the symptoms of PPD, their application has faced many shortcomings due to a lack of explanation of the main cause of the disorder and deficiency in providing appropriate treatment strategies. Also, less research has been done on the effect of detached mindfulness-based metacognitive therapy on meta-worry, cognitive distortion, and other symptoms of PPD.
AimsThe present study aimed to determine the efficacy of metacognitive therapy based on detached mindfulness on reducing meta-worry and interpersonal cognitive distortion in women with PPD.
MethodsThis research was conducted by quasi-experimental method using a two-group pretest-posttest design. The statistical population of the study was all women referred to Golestan Urban Health Center in Ardabil City from 2018 to 2019. Sampling method was convenience sampling. Using Beck Depression Inventory (BDI) (1996) and the Edinburgh Postnatal Depression Scale (EPDS) (1987), 40 people were selected (20 in experimental group and 20 in control group). Then, for the experimental group, the protocol of detached mindfulness-based metacognitive therapy was performed during 8 sessions in Golestan Urban Health Center in Ardabil City, and the results were analyzed based on meta-worry and interpersonal cognitive distortion scales by analysis of covariance (ANCOVA).
ResultsThe results showed that in the experimental group the average posttest scores of meta-worry and interpersonal cognitive distortion were significantly different from the control group. In other words, after therapeutic intervention meta-worry (F = 317.62; P = 0.001 <0.05) and interpersonal cognitive distortion (F = 331.39; P = 0.001 <0.05) meaningfully decreased in the experimental group.
ConclusionThe results of this study indicated that detached mindfulness-based metacognitive therapy, by improving the thinking process, identifying negative metacognitive and correcting beliefs, and providing appropriate cognitive responses, is an effective therapeutic approach in treating PPD symptoms and reducing meta-worry and interpersonal cognitive distortion.
Keywords: Postpartum Depression, Metacognition, Detached, Mindfulness Meta-worry, Cognitive Distortion -
تحقیقات قبلی نشان داده است که یادگیری موثر تنها با عوامل شناختی قابل توضیح نیست. هدف این مطالعه تعیین نقش عواملی همچون حس عاملیت انسانی، معنای تحصیل و چشم انداز زمان در پیش بینی انگیزه پیشرفت تحصیلی در دانشجویان رشته پزشکی بود. پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی- همبستگی رگرسیون بود. تعداد 200 نفر دانشجوی رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز در نیمسال اول تحصیلی 99-98 چهار مقیاس انگیزه پیشرفت تحصیلی، حس عاملیت انسانی، معنای تحصیل و چشم انداز زمان را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها با استفاده از ابزار spss24 از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها نشان داد انگیزه پیشرفت تحصیلی با مولفه های عاملیت انسانی و معنای تحصیل رابطه معنی داری دارد. 22/0 کل واریانس انگیزه پیشرفت تحصیلی را این سه مولفه پیش بینی کردند. در نتیجه یافته های به دست آمده می تواند به مسیولین دانشگاه کمک نماید تا با طراحی برنامه های مداخله ای در ارتقا و حفظ انگیزش دانشجویان اقدامات موثری انجام دهند.
کلید واژگان: حس عاملیت, چشم انداز زمان, معنای تحصیل, انگیزه پیشرفت, دانشجوی پزشکیPrevious research has shown that effective learning cannot be explained by cognitive factors alone. The aim of this study was to determine the role of factors such as sense of human agency, meaning of education, and time perspective in predicting academic achievement motivation among medical students. This study was a descriptive-regression correlational study. It included 200 medical students of Tabriz University of Medical Sciences in the first semester of the 99-98 academic year. The students completed four scales of academic achievement motivation, sense of human agency, meaning of education, and time perspective. Pearson correlation and multiple regression methods were used to analyze the data using SPSS ver. 24. Findings showed that the motivation for academic achievement has a significant relationship with the components of human agency and the meaning of education. Also, 0.22 of the total variance of academic achievement motivation was predicted by these three components. As a result, the findings can help university officials to design effective intervention programs to promote and maintain student motivation to take effective action.
Keywords: Sense of Agency, time perspective, Meaning of Education, Progress motivation, Medical Student -
مقدمه
سرعت تغییرات اجتماعی بین فرهنگی در دهه های اخیر، لزوم توجه به نقش عوامل روانی- اجتماعی را در نگرش های خوردن و رفتارهای غذایی نسل جدید، برجسته می سازد. هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی نگرش های خوردن آشفته بر اساس مقایسه اجتماعی، حساسیت بین فردی و انعطاف پذیری شناختی در دانشجویان زن بود.
روشاین پژوهش به روش توصیفی و در چارچوب مطالعات همبستگی انجام شد. جامعه آماری، کلیه دانشجویان زن مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران در سال تحصیلی 99-98 بودند (9944 نفر)، که از بین آنها 200 نفر به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های نگرش خوردن (گارنر و همکاران، 1982)، جهت گیری مقایسه ای آیوا- نترلندز)گیبونز و بانک، 1999)، حساسیت بین فردی (بویس و پارکر، 1989) و انعطاف پذیری شناختی (دنیس و وندروال، 2010) را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و آزمون تحلیل رگرسیون گام به گام، تجزیه و تحلیل شد.
یافته هایافته ها نشان داد که مقایسه اجتماعی (432/0= β، 01/0>p) و حساسیت بین فردی (305/0= β، 01/0>p) به طور مثبت و معنادار و انعطاف پذیری شناختی (143/0-= β، 05/0>p) به طور منفی و معناداری قادر به پیش بینی نگرش های خوردن آشفته در دانشجویان بودند.
نتیجه گیریبا افزایش تبلیغات و تاکید جوامع غربی بر لاغری، آسیب پذیری جوانان در برابر اختلالات خوردن افزایش یافته است. بنا به نتایج پژوهش حاضر، عواملی همچون مقایسه اجتماعی، حساسیت بین فردی و انعطاف پذیری شناختی در نگرش های خوردن و متعاقبا سلامت روانی و جسمانی دانشجویان نقش موثری ایفا می کنند. از آنجاکه درمان های صرفا پزشکی، آثار موقت دارند، توجه به عوامل روانی- اجتماعی جهت پیشگیری و درمان اختلالات خوردن پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: نگرش های خوردن آشفته, مقایسه اجتماعی, حساسیت بین فردی, انعطاف پذیری شناختیIntroductionRapid cross-cultural social changes in recent decades highlight the necessity of considering the role of psychosocial factors in the eating attitudes and behaviors of the new generation. This study aimed to predict disordered eating attitudes based on social comparison, interpersonal sensitivity and cognitive flexibility in female students.
MethodThis was descriptive research conducted in the framework of correlation studies. The statistical population consisted of all female undergraduate students of Islamic Azad University, Tehran Science and Research Branch in the academic year 98-99 (9944 people), out of whom 200 ones were selected through multistage random sampling method. They completed Eating Attitude Test (Gamer et al, 1982), Iowa-Netherlands Comparison Orientation Measure (Gibbons & Buunk, 1999), Interpersonal Sensitivity Measure (Boyce & Parker, 1989), and Cognitive flexibility Inventory (Dennis & Vander Wal, 2010). Data were analyzed using Pearson correlation coefficient and stepwise regression analysis.
ResultsFindings showed that social comparison (p<0/01, β=0/432) and interpersonal sensitivity (p<0/01, β=0/305) were positively and significantly, and cognitive flexibility (p<0/05, β=-0/143) was negatively and significantly capable of predicting disordered eating attitudes in the students.
ConclusionWith the rising emphasis on fitness in a Western advertisement, the vulnerability of young people to eating disorders has increased. Results of the present study indicate factors such as social comparison, interpersonal sensitivity, and cognitive flexibility effectively influence students' disordered eating attitudes and their psychological and physical health. Since medical therapies alone have temporary effects, further attention to psychosocial factors is recommended in the prevention and treatment of eating disorders.
Keywords: Disordered Eating Attitudes, Social Comparison, interpersonal sensitivity, cognitive flexibility -
مقدمه
افسردگی پس از زایمان در کاهش دلبستگی مادر و روابط خانوادگی تاثیر دارد و می تواند تهدیدی برای امنیت و بهزیستی مادر، نوزاد و سایر فرزندان باشد.
هدفپژوهش حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی درمان تلفیقی فراهیجانی بر حساسیت اضطرابی و اجتناب تجربه ای در زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان انجام گرفت.
روشپژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی و به شیوه پیش آزمون- پس آزمون دو گروهی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان مراجعه کننده به مرکز سلامت گلستان شهر اردبیل در سال های 98-1397 بودند. روش نمونه گیری در دسترس بود. با استفاده از مقیاس افسردگی پس از زایمان ادینبورگ 40 نفر (20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه گواه) انتخاب شدند. سپس برای گروه آزمایشی، پروتکل درمان تلفیقی فراهیجانی در طول 12 جلسه اجرا و نتایج براساس مقیاس های اجتناب تجربه ای و حساسیت اضطرابی به روش آماری کوواریانس با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 18 تحلیل شد.
یافته هانتایج نشان داد میانگین نمرات پس آزمون حساسیت اضطرابی و اجتناب تجربه ای گروه آزمایشی نسبت به گروه گواه پایین بود. به بیان دیگر درمان تلفیقی فراهیجانی بر کاهش حساسیت اضطرابی (129/89=F و 0/05>0/001=P) و اجتناب تجربه ای (229/10=F و 0/05>0/001=P) موثر است.
نتیجه گیرینتایج این تحقیق نشان داد که درمان تلفیقی فراهیجانی، از طریق تنظیم هیجان و کاهش هیجانات منفی، رویکرد درمانی اثربخشی در کاهش حساسیت اضطرابی و اجتناب تجربه ای در زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان است.
کلید واژگان: هیجان, اضطراب, اجتناب تجربه ای, افسردگی پس از زایمانIntroductionPostpartum depression has an effect on reducing maternal attachment and family relationships and can be a threat to the safety and well-being of mother, infant and other children.
AimThe aim of this study was to determine the effectiveness of meta-emotion combined therapy on anxiety sensitivity and experiential avoidance in women with postpartum depression.
MethodThe present study was a quasi-experimental study with two-group pretest-posttest method. The statistical population of the study was all women referring to Golestan Health Center in Ardabil in the years 2018-19. Sampling method was available. Using the Edinburgh Postpartum Depression Scale, 40 subjects (20 in the experimental group and 20 in the control group) were selected. Then, for the experimental group, meta-emotion combined therapy protocol was performed during 12 sessions and the results were analyzed based on experimental avoidance and anxiety sensitivity scales using covariance statistical method using SPSS software version 18.
ResultsThe results showed that the mean scores of post-test anxiety sensitivity and experimental avoidance in the experimental group were lower than the control group. In other words, meta-emotion combined therapy on reducing anxiety sensitivity (F=129.89, P=0.001>0.05) and experimental avoidance (F=229.10, P=0.001>0.05) is effective.
ConclusionThe results of this study showed that the meta-emotion combined therapy, through emotion regulation and reduction of negative emotions, is an effective therapeutic approach in reducing anxiety sensitivity and experiential avoidance in women with postpartum depression.
Keywords: Emotion, Anxiety, Experiential avoidance, Postpartum depression -
مقدمه
سلامت جنسی یکی از جنبه های اصلی سلامت است که همسران را در همه مراحل زندگی، تحت تاثیر قرار می دهد. پژوهش حاضر با هدف تعیین همبستگی سلامت جنسی با باورهای غیرمنطقی، ذهن آگاهی و کمال گرایی در بین زوجین صورت پذیرفت.
روش کارروش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زوجین شهر اردبیل در سال 1398 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 114 تن (57 زن و شوهر) به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه جمعیت شناختی، " پرسشنامه سلامت جنسی معنوی پور" (Manavi Pourchr('39')s Sexual Health Questionnaire) "آزمون 4 عاملی باورهای غیرمنطقی اهواز" (4 Factors of Irrational Beliefs Test-Ahvaz)، "مقیاس آگاهی توجه هشیاری " (Mindful Attention Awareness Scale) و "مقیاس کمال گرایی اهواز" (Ahvaz Perfectionism Scale) بود. روایی صوری و پایایی به روش همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفا کرونباخ اندازه گیری شد. داده ها در نرم افزار اس پی اس اس نسخه 18 تحلیل شد.
یافته هابین باورهای غیرمنطقی (40/0- در مردان و 61/0- در زنان)، ذهن آگاهی (38/0 در مردان و 54/0 در زنان) و کمال گرایی (56/0- در مردان و 59/0- در زنان)، با سلامت جنسی همبستگی معناداری وجود داشت (05/0>P). نتایج نشان داد که باورهای غیرمنطقی، ذهن آگاهی و کمال گرایی در مجموع قادرند 49 درصد از واریانس سلامت جنسی را در مردان و 58 درصد از واریانس سلامت جنسی را در زنان تبیین کنند (05/0>P).
نتیجه گیریسلامت جنسی زوجین با باورهای غیرمنطقی، ذهن آگاهی و کمال گرایی پیش بینی شدنی است. پیشنهاد می شود که روان شناسان و متخصات حوزه سلامت برای بهبود سلامت جنسی همسران به نقش این متغیرها توجه بیشتری کنند.
کلید واژگان: سلامت جنسی, باورهای غیرمنطقی, ذهن آگاهی, کمال گراییIntroductionSexual health is one of the main aspects of health that affects spouses at all stages of life. The aim of this study was to determine the correlation between sexual health and irrational beliefs, mindfulness and perfectionism in couples.
MethodsThe research method was descriptive-correlation. The statistical population of the study was all couples in Ardabil in 2019 that 114 people (57 couples) were selected as the sample by available sampling method. Data collection tools included demographic questionnaire, "Manavi Pourchr('39')s Sexual Health Questionnaire", "4 Factors of Irrational Beliefs Test-Ahvaz", " Mindful Attention Awareness Scale” and the “Ahvaz Perfectionism Scale”. Face validity and reliability were measured by internal consistency method by calculating Cronbachchr('39')s alpha coefficient. Data were analyzed by SPSS. 18.
ResultsBetween irrational beliefs (-0.40 in men and -0.61 in women), mindfulness (0.38 in men and 0.54 in women), and perfectionism (-0.56 in men and -0.59 in women), there was a significant correlation with sexual health (P <0.05). The results showed that irrational beliefs, mindfulness and perfectionism in total can explain 49% of the variance of sexual health in men and 58% of the variance of sexual health in women (P <0.05).
ConclusionsCoupleschr('39') sexual health is predictable with irrational beliefs, mindfulness and perfectionism. It is suggested that psychologists and health professionals pay more attention to the role of these variables in improving the sexual health of spouses.
Keywords: Sexual Health, Irrational Beliefs, Mindfulness, Perfectionism -
سابقه و هدف
اگرچه خودکشی در بین تمامی گروه های سنی دیده می شود، اما در قشر نوجوان موجب ازدست رفتن سال های مفید عمرشان می شود که این امر دارای اهمیت بسیاری است. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی افکار خودکشی بر اساس شادکامی، عزت نفس و سلامت معنوی در نوجوانان دختر شهر اردبیل انجام شد.
روش کارروش اجرای پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری مطالعه تمامی نوجوانان دختر مقطع متوسطه ی شهر اردبیل در سال 96-1395 بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه یی چندمرحله یی، 350 نفر از آنها برای نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از ابزارهای شادکامی آکسفورد، عزت نفس کوپر اسمیت، سلامت معنوی پولوتزین و الیسون و افکار خودکشی بک استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری تحلیلی ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه انجام شد. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است و نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند.
یافته هانتایج نشان داد که بین شادکامی (64/0-r=)، عزت نفس (62/0-r=) و سلامت معنوی (66/0-r=) با افکار خودکشی در نوجوانان دختر رابطه ی منفی و معنا داری وجود داشت (05/0p<). همچنین نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که شادکامی، عزت نفس و سلامت معنوی درمجموع 59/0 از واریانس افکار خودکشی را در نوجوانان پیش بینی کردند (05/0p<).
نتیجه گیریافکار خودکشی نوجوانان با متغیرهای شادکامی، عزت نفس و سلامت معنوی پیش بینی شدنی است؛ بنابراین پیشنهاد می شود که روان شناسان و مشاوران برای کاهش افکار خودکشی نوجوانان به نقش شادکامی، عزت نفس و سلامت معنوی توجه بیشتری کنند. همچنین پژوهشگران، انجام مطالعات بیشتر در زمینه ی افکار خودکشی نوجوانان را توصیه می کنند.
کلید واژگان: افکار خودکشی, سلامت معنوی, شادکامی, عزت نفس, نوجوانان دخترBackground and ObjectiveAlthough suicide is observed among all age groups, it can lead to the loss of more potential years of teenagers, which is of great importance. Thus, the present study aimed at investigating the prediction of suicidal thoughts based on happiness, self-esteem and spiritual health among female teenagers in Ardabil.
MethodThe research method was descriptive and correlational. The statistical population included all female high school students in Ardabil during 2016-2017. Of the population, 350 subjects were selected by multi-stage random cluster sampling. In order to collect data, several instruments including Oxford’s Happiness, Coppersmith’s Self Esteem, Paloutzian and Ellison’s Spiritual Health, and Beck’s Suicidal Thoughts were used. Data analysis was conducted by Pearson correlation coefficient and multiple regression tests. All ethical issues were observed in this study and the authors declared to conflict of interests.
ResultsThe results showed a significant relationship between happiness (r=-0.64), self-esteem (r=-0.62) and spiritual health (r=-0.66), and the suicidal thoughts of female teenagers (p<0.05). In addition, the results of multiple regression showed that happiness, self-esteem and spiritual health predict 0.59 of the variance related to the suicidal thoughts of female teenagers (p<0.05).
ConclusionTeenagers’ suicidal thoughts is predictable by the happiness, self-esteem and spiritual health. Therefore, it is suggested that psychologists and counselors consider the role of happiness, self-esteem and spiritual health to decrease the level of teenagers’ suicidal thoughts. Also, interested researchers should conduct further studies on the teenagers’ suicidal thoughts.
Keywords: Adolescent, Happiness, Health, Thoughts, Self-Concept -
مقدمهاعتیاد جنسی یک نگرانی رو به رشد است که به عنوان یک بیماری جدی شناخته می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه شادکامی، حمایت اجتماعی ادراک شده و عزت نفس با اعتیاد جنسی در بین زوجین شهر اردبیل صورت پذیرفت.روش کارروش پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زوجین شهر اردبیل در سال 1395 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 110 نفر (55 زن و شوهر) به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مقیاس شادکامی آکسفورد، مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده، مقیاس عزت نفس و مقیاس اعتیاد جنسی استفاده شد. داده های پژوهش با آزمون t مستقل، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند.یافته هانتایج پژوهش نشان داد که بین اعتیاد جنسی زنان و مردان تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0 < P). همچنین بین شادکامی، حمایت اجتماعی ادراک شده و عزت نفس با اعتیاد جنسی در بین زوجین رابطه معناداری وجود داشت (05/0 > P). نتایج نشان داد که شادکامی، حمایت اجتماعی ادراک شده و عزت نفس در مجموع قادرند 61 درصد از واریانس اعتیاد جنسی را در زوجین تبیین کنند (05/0 > P).نتیجه گیریمی توان نتیجه گرفت که شادکامی، حمایت اجتماعی ادراک شده و عزت نفس باعث کاهش اعتیاد جنسی در بین زوجین می شود.کلید واژگان: شادکامی, حمایت اجتماعی ادراک شده, عزت نفس, اعتیاد جنسی, زوجینIntroductionSexual addiction is a growing concern known as a serious disorder. The present study was conducted to determine the relationship between happiness, perceived social support and self-esteem with sexual addiction among couples in Ardabil city.MethodsThe study was based on a descriptive correlational method. Its statistical population consisted of all couples in Ardabil city in 2016. A total of 110 people (55 married spouses) were selected as the statistical sample using the convenience sampling. To collect data, the Oxford happiness scale, perceived social support scale, self-esteem scale and sexual addiction scale were used. Research data were analyzed using Independent t test, Pearson correlation coefficient and multiple regression.ResultsThe study results indicated no significant difference in sexual addiction of men and women
(P > 0.05). Additionally, there was a significant relationship between happiness, perceived social support, self-esteem and sexual addiction in couples (p<0.05). The results showed that happiness, perceived social support and self-esteem could predict the sexual addiction of couples by 0.61 (P < 0.05).ConclusionsIt can be concluded that happiness, perceived social support and self-esteem could decrease the sexual addiction in couples.Keywords: Happiness, Social Support, Self-Concept, Sexual Addiction, Family Characteristics -
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر فراهیجان با زوج درمانی روایتی بر سازگاری و دل زدگی زناشویی زوجین متعارض انجام گرفت. این پژوهش از نوع مطالعات آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود.جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوجین ناسازگار مراجعه کننده به دادگاه خانواده، شوراهای حل اختلاف و مراکز مشاوره شهر تبریز در طول پاییز 1395 بودند.برای انتخاب نمونه آماری از بین زوجین واجد شرایط ورود به مطالعه 24 زوج (48 نفر) انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین و سپس زوج درمانی مبتنی بر فراهیجان و زوج درمانی روایتی طی 8 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه های آزمایش اجرا شد. برای جمع آوری اطلاعات پژوهش از پرسشنامه های دل زدگی زناشویی پاینز و سازگاری زناشویی اسپانیر در دو مرحله پیش و پس آزمون استفاده گردید. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری در برنامه SPSS انجام گرفت. تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که گروه دریافت کننده زوج درمانی مبتنی بر فراهیجان نسبت به گروه زوج درمانی روایتی و گروه کنترل؛ و همچنین گروه دریافت کننده زوج درمانی روایتی نسبت به گروه کنترل میانگین نمراتشان در پس آزمون سازگاری زناشویی افزایش و در پس آزمون دل زدگی زناشویی کاهش یافته بود. با توجه به نتایج به دست آمده زوج درمانی مبتنی بر فراهیجان با توجه به ماهیت تلفیقی خود و استفاده از مبانی و اصول اعتقادی نظریه های مختلف درمانی نسبت به زوج درمانی روایتی اثربخشی بیشتری بر افزایش سازگاری زناشویی و کاهش دل زدگی زناشویی زوجین متعارض دارد.کلید واژگان: دل زدگی زناشویی, روایت درمانی, زوج درمانی مبتنی بر فراهیجان, سازگاری زناشوییAims:The present study was conducted with the aim comparison of the effectiveness of meta-emotion based couple therapy with narrative couple therapy on adjustment and cuople Burnout in conflicting couples.Materials and MethodsThis research is a type of experimental study with pre test - post test design and control group. The statistical population of the study included all incompatible couples referring to the family court, dispute resolution councils andTabriz counseling centers during the autumn of 2015.To select the statistical sample among couples are eligible to enter the study were selected 24 couples (48 people) and were randomly assigned into two experimental groups and one control group and then Was implemented meta- emotion based couple therapy and narrative couple therapy during 8 sessions of 90-minute for the expremental groups.To collect research data, it was used of Pinez burnout scale and dyadic adjustment scale In both preand post-test.Data analysis was performed using multivariate analysis of covariance in SPSS. findings: data analysis showed that the group receiving meta-emotion based couple therapy compared to the group of narrative couple therapy and control group; and also the group receiving narrative couple therapy versus control group average scores had increased in the marital adjustment and decreased in the cuople burnout.ConclusionAccording to the results meta- emotion based couple therapy regarding to their compilation nature and the use of the principles and principles of the various therapeutic theories comparing the narrative couple therapy it has more efficacy on increasing marital adjustment and reducing cuople burnout of conflicting couples.Keywords: meta-emotion couple therapy, narrative therapy, marital adjustment, marital cuople burnout
-
هدفطلاق عاطفی مهمترین عامل از هم گسیختگی ساختار بنیادی ترین بخش جامعه یعنی خانواده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش مولفه های اجتناب شناختی و باور فراشناختی در پیش بینی طلاق عاطفی همسران صورت پذیرفت.روشجامعه آماری پژوهش کلیه همسران شهر اردبیل در سال 1394 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 120 نفر(60 زن و شوهر) به عنوان نمونه انتخاب شدند.برای جمع آوری داده ها، از مقیاس اجتناب شناختی CAQ ( سکستون و داگاس، 2004)، مقیاس باور فرا شناختی (ولز و کارت رایت هاتون ، 2004) و مقیاس طلاق عاطفی گاتمن (2008) استفاده شد. داده های پژوهش نیز با آزمون t مستقل، روش های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند.یافته هانتایج پژوهش نشان داد بین طلاق عاطفی زنان و مردان تفاوت معناداری وجود ندارد(05/0 p<). همچنین بین مولفه های اجتناب شناختی با طلاق عاطفی رابطه مثبت معنادار (05/0 p<) و بین باور فرا شناختی با طلاق عاطفی همسران رابطه منفی معناداری وجود دارد(05/0 p<). با توجه به ضرایب بتا وا پس زنی افکار 15درصد، جانشینی افکار 13درصد، حواس پرتی 16 درصد، تبدیل تصور به فکر 40 درصد و باور فرا شناختی 14-درصد به شکل معناداری طلاق عاطفی همسران را تبیین می کنند(05/0 p<).نتیجه گیریمی توان بیان نمود که مولفه های اجتناب شناختی و باور فراشناختی در زمره متغیرهای مرتبط با طلاق عاطفی بودند و توانایی پیش بینی آن را دارند.کلید واژگان: اجتناب شناختی, باور فرا شناختی, طلاق عاطفی, همسرانBackgroundEmotional divorce is considered as the most important factor in the rupture of the most fundamental structure of society, namely the family. This study aimed to investigate the role of cognitive avoidance components and metacognitive belief in the prediction of Spouses emotional divorce.MethodsThe study statistical population consisted of all Spouses in Ardabil city in 2015. 120 people (60 married Spouses) were selected as the statistical sample using the convenience sampling. Data were collected through cognitive avoidance scale (Dugas & Sextons, 2004), MCQ-30 metacognitive belief scale (wells & Cartwright-Hatton, 2004), and Gutman's emotional divorce scale (2008). Research data were analyzed by Independent t test, Pearson correlation coefficient and multiple regression methods.
Findings: The study results showed there is not meaningful difference among emotional divorce of men and women (pConclusionThus, it can be concluded that cognitive avoidance components and metacognitive belief are considered as the variables related to Spouses emotional divorce and have predictive capability of it.Keywords: Cognitive Avoidance, metacognitive Belief, Emotional Divorce, Spouses -
نقش منبع کنترل بیماری و همجوشی شناختی در پیش بینی کیفیت زندگی بیماران دیابتیمقدمهدیابت یک بیماری مزمن محسوب می شود و امروزه یکی از موارد بسیار مهم در امر مراقبت از بیماران، بررسی کیفیت زندگی آن ها است. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش منبع کنترل بیماری و همجوشی شناختی در پیش بینی کیفیت زندگی بیماران دیابتی صورت پذیرفت.روشروش اجرای پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه بیماران دیابتی نوع دو شهر اردبیل در سال 1394 تشکیل دادند که به روش نمونه گیری در دسترس 116 نفر از بیماران دیابتی به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از مقیاس منبع کنترل راتر (1966)، مقیاس همجوشی شناختی گیلاندرز (2014) و مقیاس کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1996) استفاده شد. داده های پژوهش با روش های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند.یافته هانتایج نشان داد بین منبع کنترل و کیفیت زندگی بیماران دیابتی رابطه معناداری وجود دارد (p=0/001 و 0/467 =r). هم چنین بین همجوشی شناختی و کیفت زندگی بیماران دیابتی همبستگی معناداری وجود دارد (p=0/001 و 0/346 -=r). ضرایب بتا نیز نشان داد که منبع کنترل درونی 0/46 (0/001= p) و همجوشی شناختی 0/31- (0/001= P) به شکل معناداری کیفیت زندگی بیماران دیابتی را تبیین می کنند.نتیجه گیریدر مجموع می توان بیان نمود که منبع کنترل و همجوشی شناختی در زمره متغیرهای مرتبط با کیفیت زندگی بیماران دیابتی بودند و توانایی پیش بینی آن را دارند.کلید واژگان: منبع کنترل, همجوشی شناختی, کیفیت زندگی, بیماران دیابتیThe Role of Locus of Control and Cognitive Fusion in the Prediction of Quality of Life in Diabetic PatientsIntroductionDiabetes is one of the chronic illnesses and nowadays one of the most important methods for evaluation of treatment and care is to assess the quality of life. This study aimed to investigate the role locus of control and cognitive fusion in the prediction of quality of life in diabetic patients.MethodsThe study was based on a descriptive correlation method. Statistical population consisted of all patients with type 2 diabetes in Ardabil city in 2015. 116 diabetic patients were selected as the statistical sample using the convenience sampling. Data were collected through Rotter's locus of control scale (1966), Gillanders cognitive fusion scale (2014) and the world health organization quality of life Scale (1996). Research data were analyzed by Pearson correlation coefficient and multiple regression methods.ResultsThe results showed that there is a significant relationship between locus of control and quality of life in diabetic patients (r= 0.467, P=0.001). Also there is a significant relationship between cognitive fusion and quality of life in diabetic patients (r= -0.346, P=0.001). Beta coefficients for predictor variables indicated that, locus of control 0.46 (P=0.001) and cognitive fusion -0.31 (P=0.001) have significantly predictive capability of quality of life in diabetic patients.ConclusionHence, it can be concluded that, locus of control and cognitive fusion are considered as the variables related to quality of life in diabetic patients and have predictive capability of it.Keywords: Locus of Control, Cognitive Fusion, Quality of Life, Diabetic Patients
-
مقدمهموقعیت های کاری تنش زا یکی از مسائل و معضلات حرفه پرستاری به شمار می رود که می تواند باعث کاهش بهره وری در پرستاران شود. هدف این مطالعه بررسی ارتباط باورآمیختگی اندیشه-کنش و تنظیم شناختی هیجان با استرس شغلی پرستاران شاغل در بخش های روانپزشکی، مغز و اعصاب می باشد.روش کارروش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده و نمونه آماری این تحقیق 246 نفر از پرستاران بخش های روانپزشکی، مغز و اعصاب استان های آذربایجان غربی، شرقی و اردبیل در سال 1394 بودند که با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه باور آمیختگی اندیشه - کنش راچمن، فرم کوتاه پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسگی و مقیاس استرس شغلی موسسه سلامت و ایمنی انگلستان استفاده شد. سپس داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه و از طریق نرم افزار آماری SPSS (نسخه 22) مورد تحلیل قرار گرفتند. میزان P کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.یافته هانتایج ضریب همبستگی چند متغیری به روش Enter نشان داد که راهبردهای تنظیم شناختی هیجان 28% و عامل های باور آمیختگی فکر- عمل 7/54% در تبیین استرش شغلی پرستاران نقش دارند. بین استرس شغلی پرستاران با راهبرد فاجعه آمیز بودن (380/0 = r)، عامل احساس مسولیت در قبال افکار مثبت (675/0 = r) و احساس مسوولیت در قبال افکار جلوگیری از خطر (578/0 = r) رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. اما با راهبرد پذیرش (222/0- = r)، تمرکز مجدد مثبت (263/0- = r) و تمرکز مجدد بر برنامه ریزی (323/0- = r) منفی و معنی دار می باشد.نتیجه گیرینتایج نشان داد که بین راهبردهای ناکارآمد و باور آمیختگی فکر- عمل با استرس شغلی رابطه وجود دارد. بنابراین، برای کاهش میزان استرس شغلی، پیشنهاد می شود که پرستاران از باورهای شناختی منطقی و راهبردهای کارآمد تنظیم هیجان استفاده کنند.کلید واژگان: تنظیم شناختی هیجان, باور آمیختگی اندیشه - کنش, استرس شغلی, پرستاران, بخش, روانپزشکی, مغز و اعصابIntroductionStressful situations are one of the problems of nursing professionals, which can reduce the productivity of nurses. This research was conducted to assess the relationship between cognitive emotion regulation styles and thought action fusion, and job stress in nurses.MethodsThis research was a descriptive correlation study. The statistical sample of the present study included 246 nurses, who were working in psychiatric and neurology wards of western and east Azerbaijan and Ardabil in 2015 years. Samples were selected through sSimple random sampling. The Garnefski Cognitive Emotion Regulation (CERQ-short), Rachman Thought-Action Fusion, and Health and Safety Executive job stress (HSE) questionnaires were used for the data collection. The data was analyzed by Pearson correlation coefficient and multiple regression analysis. P values of less than 0.05 were considered significant.ResultsThe results of multi-variable correlation coefficient with enter method indicated that cognitive emotion regulation strategies had a role in explaining job stress (R2 = 28%); thought-action fusion factors also had an (R2 of = 54.7%). There was a positive relationship between nurse's job stress and catastrophizing strategies (r = 0.380), responsibility for positive thoughts (r = 0.675) and responsibility for harm avoidance thoughts (r = 0.578) but a negative relationship with acceptance (r = -0.222), positive refocus (r = -0.263) and refocus on planning strategies (r = -0.323) was found.ConclusionsThe results indicated a correlation between the TAF and maladaptive strategies, and job stress. Thus, it is suggested that nurses should develop logical cognitive beliefs and effective emotion regulation strategies to reduce their amount of professional stress.Keywords: Cognitive Emotion Regulation, Thought, Action fusion, Job stress, Nurses, Ward, Psychiatric, Neurology
-
BackgroundDiabetes mellitus is one of the most common diseases in Iran and the world. It is chronic, progressive, and expensive, and creates many complications. The present study aimed to determine the relationship between self-efficacy and self-esteem with spiritual health in patients with diabetes mellitus.MethodsThe study was based on a descriptive correlational method. Statistical population consisted of all patients with type 2 diabetes mellitus in Ardabil City, Iran, in 2016. 108 patients with diabetes mellitus were selected as the statistical sample using the convenience sampling method. For data collection, self-efficacy, self-esteem, and spiritual health scales were used. Data analysis was made using Pearson correlation coefficient, and multiple regression tests.ResultsThere was a significant relationship between the self-efficacy and self-esteem with spiritual health in patients with diabetes mellitus. In addition, the results of multiple regression showed that self-efficacy and self-esteem could significantly predict spiritual health among these patients (P = 0.001 for both).ConclusionIt can be concluded that self-efficacy and self-esteem are considered among the predicting variables related to spiritual health.Keywords: Self, Efficacy, Self, Esteem, Health, Diabetes Mellitus
-
زمینه و هدفترس اجتماعی یکی از شایع ترین اختلالات اضطرابی است، که شامل ترس از آن دسته از موقعیت های اجتماعی است که در آن ها نوعی مورد شرم و خجالت قرار گرفتن و یا تماس با غریبه ها مطرح می باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش اضطراب و افسردگی دانش آموزان دارای ترس اجتماعی است.روش کارروش این مطالعه، آزمایشی از نوع با پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان دختر شهرستان اردبیل در سال تحصیلی 93-1392 بود. به منظور انتخاب نمونه مرحله شیوع شناسی ابتدا 400 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای از جامعه آماری انتخاب شدند. سپس از بین افراد دارای ترس اجتماعی (بر اساس نقطه برش)، 34 آزمودنی به صورت تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه 17 نفره (یک گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) قرار گرفتند. آزمودنی های گروه آزمایشی به مدت 10 جلسه ی 90 دقیقه ای تحت درمان پذیرش و تعهد قرار گرفتند. آزمودنی های گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. با استفاده از پرسشنامه های اضطراب، افسردگی و ترس اجتماعی پیش آزمون و پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده علاوه بر آمار توصیفی از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری (مانوا) استفاده شدیافته هانتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث کاهش اضطراب و افسردگی و ترس اجتماعی دانش آموزان گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است (P< 0/001).نتیجه گیریاین مطالعه نشان می دهد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای دانش آموزان دارای ترس اجتماعی قابلیت کاربرد داشته و می تواند به عنوان یک مداخله ی روانشناختی در کنار سایر مداخلات مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد, ترس اجتماعی, اضطراب, افسردگیBackground and ObjectivesSocial phobia is one of the common anxiety disorders characterized by fear of social situations, shame and embarrassment in communicating with unfamiliar people. The aim of this study was to examine the effectiveness of acceptance and commitment therapy in reducing anxiety and depression in students with social phobia.MethodsAn experimental pretest-posttest with control group design was used to conduct the study. The population consists of all female students in Ardabil city, 2013-2014 academic years. Using a multiple-stage cluster sampling method, a representative sample consists of 400 students was selected for the study. Then, among the students those with social phobia (based on the cut-off point), 34 participants were randomly selected and divided into two groups of 17 people (one experimental group and one control group). The participants in experimental group received acceptance and commitment therapy for 10 sessions of 90 minutes. The control group did not receive any intervention. Anxiety, depression and social phobia questionnaires were administered to the two groups before and after the intervention. Descriptive statistics and multivariate ANOVA (MANOVA) were used for data analysis.ResultsThe results of data analysis showed that treatment based on acceptance and commitment therapy reduces anxiety, depression and social phobia of students in the experimental group compared with the control group (p<0.001).ConclusionThe present study showed that acceptance and commitment therapy for students with social phobia can be used as a psychological intervention along with other intervention mechanisms.Keywords: Acceptance, Commitment Therapy, Anxiety, Depression, Social Phobia
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.