normohammad torbati nejad
-
سابقه و هدف
محصولات کتان (بذر و کنجاله) یکی از منابع انرژی و پروتئین برای نشخوارکنندگان محسوب می شوند. کتان گیاهی است روغنی که دانه آن 45-40 درصد روغن و 30-23 درصد پروتئین دارد. علاوه بر استخراج روغن، کنجاله آن می-تواند به عنوان یک منبع پروتئینی در جیره غذایی دام استفاده گردد. اگر چه دانه کتان منبع بسیار ارزان و قابل دسترسی برای امگا- 3 است، بیش از 50 درصد اسیدهای چرب آن از اسید چرب آلفا لینولنیک است، ولی به دلیل وجود ترکیبات ضدتغذیه ای، در سطوح بالا قابل استفاده نیست. فرآوری دانه کتان باعث می شود مصرف مواد مغذی را بهبود بخشیده و در عین حال تاثیر منفی مواد ضد تغذیه ای نظیر لیناتین را کاهش داده و باعث خوش خوراکی خوراک گردد. این پژوهش به منظور بررسی تاثیر نوع فرآوری و سطح دانه کتان بر قابلیت هضم مواد مغذی و فراسنجه های خونی و ایمنی گوساله های شیرخوار صورت پذیرفت.
مواد و روش هابه منظور بررسی تاثیر نوع فرآوری و سطح دانه کتان بر قابلیت هضم مواد مغذی و فراسنجه های خونی و ایمنی گوساله های شیرخوار، از20 راس گوساله نر نژاد هلشتاین شیرخوار تازه متولد شده که وزن اولیه آنها 5/4±41 کیلوگرم بود، استفاده شد. این آزمایش در قالب طرح فاکتوریل 2×2 با 4 تیمار و 5 تکرار انجام شد. تیمارها شامل: 1- تیمار حاوی 5 درصد کتان میکرونیزه، 2- تیمار حاوی 10 درصد کتان میکرونیزه، 3- تیمار حاوی 5 درصد کتان اکسترود و 4- تیمار حاوی 10 درصد کتان اکسترود بودند. جیره ها به صورت پلت در اختیار گوساله ها قرار گرفت. کل دوره آزمایشی 60 روز بود که شامل 14 روز عادت پذیری بود. نمونه های خوراک و مدفوع در 5 روز آخر دوره از هر تیمار به منظور تعیین قابلیت هضم مواد مغذی جمع آوری گردید. در روز آخر آزمایش نمونه گیری از خون هر یک از تیمارها جهت تعیین فراسنجه های خونی و ایمنی انجام گرفت.
یافته هابر اساس نتایج به دست آمده از این آزمایش سطوح مختلف دانه فرآوری شده تاثیر معنی داری بر قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی، پروتئین خام، الیاف نامحلول در شوینده خنثی، الیاف نامحلول در شوینده اسیدی و چربی خام داشت (05/0p <) به طوریکه بیشترین قابلیت هضم مواد مغذی متعلق به تیمارهای حاوی 10 درصد کتان اکسترود و 10 درصد کتان میکرونیزه بود. همچنین تیمارهای آزمایشی تاثیر معنی داری بر ازت اوره ای خون داشت (05/0p <) ولی سایر فراسنجه های خونی و ایمنی از جمله کلسترول، تری گلیسیرید، گلوکز، پروتئین تام، آلبومین، لیپوپروتئین های با چگالی زیاد ، لیپوپروتئین های با چگالی کم ، لیپوپروتئین های با چگالی بسیار کم ، ایمونوگلوبین نوع G، تعداد گلبول های سفید، نوتروفیل ها، لمفوسیت ها، مونوسیت ها و نسبت نوتروفیل به لمفوسیت تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت (05/0< p).
نتیجه گیریبا توجه به اینکه نتایج این آزمایش نشان می دهد استفاده از دانه کتان فرآوری شده در سطح 10 درصد باعث بهبود قابلیت هضم مواد مغذی می شود، می توان از دانه کتان اکسترود در سطح 10 درصد به عنوان منبع انرژی و پروتئین در جیره گوساله-های شیرخوار استفاده نمود.
کلید واژگان: فرآوری دانه کتان, قابلیت هضم مواد مغذی, فراسنجه های خونی و ایمنی, گوساله شیرخوارBackground and objectivesFlax products (seeds and meal) are one of the sources of energy and protein for ruminants. Flaxseed is an vegetable oil that contains 45-40% of oil and 23-30% of protein. In addition to extracting oil, its meal can be used as a protein source in animal feed diets. Although flaxseed is a very inexpensive and affordable source of omega-3s, more than 50 percent of its fatty acids are made from alpha-linolenic acid, but it cannot be used at high levels due to its anti-nutritional properties. Flaxseed processing improves nutrient consumption while reducing the negative effects of anti-nutritional substances such as lintine and makes food more palatable. This study was conducted to investigate the effect of processing type and level of flaxseed on the nutrient digestibility and blood parameters and safety of infant calves.
Materials and MethodsIn order to investigate the effect of processing type and flaxseed level on the digestibility of nutrients and blood parameters and safety of infant calves, was used from 20 newborn Holstein male (with an initial weight of 41±5.4 kg). This experiment was performed in the form of a 2 × 2 factorial design with 4 treatments and 5 replications. Treatments included: 1- Treatments containing 5% micronized flaxseed, 2- Treatment containing 10% micronized flaxseed, 3- Treatment containing 5% extruded flaxseed and 4- Treatment containing 10% extruded flaxseed. The rations were provided to calves as pellets and were adjusted. The entire trial period was 60 days, including 14 days of habituation. Feed and fecal samples were collected in the last 5 days of each treatment period to determine nutrient digestibility. On the last day of the blood test, each of the treatments was performed to determine blood and immune parameters. Flaxseed replaced corn and soybean meal in the starter diet. Given that the effect of treatments on the amount of dry matter, daily weight gain, final weight of calves and also due to improved digestibility of nutrients was not significant, It is recommended to use flaxseed in the diet of infant calves at the level of 5% as a source of energy and protein.
ResultsBased on the results of this experiment, different levels of processed grains had a significant effect on the digestibility of dry matter, organic matter, crude protein, insoluble fiber in neutral detergent, insoluble fiber in acidic detergent and crude fat (P <0.05). so that the highest digestibility of nutrients belonged to treatments containing 10% extruded flax and 10% micronized flaxseed. Also Experimental treatments also had a significant effect on blood urea nitrogen (P <0.05), but other blood and immune supplements such as cholesterol, triglycerides, glucose, crude protein, albumin, HDL, LDL, VLDL, IGG, and the number of blood cells White, neutrophils, lymphocytes, monocytes, and the ratio of neutrophils to lymphocytes were not affected by experimental treatments (P <0.05).
ConclusionConsidering that the results of this experiment show that using processed flaxseed at the 10% level improves the digestibility of nutrients, We can use 10% extruded flaxseed as a source of energy and protein in the diets of infants.
Keywords: Flaxseed Processing, Nutrient digestibility, Blood, immune parameters, Infant Calf -
سابقه و هدف:
روند تغییرات در وضعیت کشاورزی و دامپروری در ایران طی نیم قرن اخیر به گونه ای بوده است که جمعیت دامی به میزان قابل توجهی افزایش یافته است و به تبع آن نیاز غذایی دام ها نیز افزایش یافته است. در ایران پرورش گوسفند بخش عمده ای از فعالیت های دامپروری را به خود اختصاص می دهد. چرای بی رویه باعث فرسایش بی وقفه مراتع شده است و افزایش تقاضا برای گوشت، تولید کنندگان را بر آن داشته که از سیستم چرای دام به سمت سیستم تولید متراکم یا به عبارتی سیستم پرواربندی در گوسفند روی بیاورند، تامین مواد خوراکی در یک دوره پرواربندی نزدیک به 65 تا 70 درصد هزینه های مربوط به پرورش و نگهداری دام را شامل می شود، لذا می توان با فرآیندهای فیزیکی و شیمیایی ارزش تغذیه ای خوراک را افزایش و بازدهی تولید را بهبود بخشید. فرآوری خوراک از جمله روش هایی است که می تواند راندمان استفاده از خوراک را افزایش دهد.
مواد و روش هابه منظور بررسی تاثیر شکل فیزیکی عوفه یونجه و فرآوری دانه جو بر عملکرد وقابلیت هضم مواد مغذی در بره های پرواری نژاد دالاق از 30 راس بره ی نر 2/1±5/3 ماهه با میانگین وزن1/1±17 استفاده شد.این آزمایش در قالب آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی با دو فاکتور مورد تجزیه آماری قرار گرفتند که متغیرهای آزمایشی شامل: شکل فیزیکی علوفه و فرآوری دانه جو می باشد در دوره 98 روزه (14روز عادت پذیری و 84 روز دوره اصلی) با 6 تیمار و 5 تکرار انجام شد که جیره های آزمایشی از نطر محتوی پروتئین و انرژی برابر بودند. خوراک مصرفی و باقیمانده خوراک به صورت روزانه وزن شد و وزنکشی دامها هر دو هفته یکبار بصورت ناشتا، پس از 16 ساعت گرسنگی با استفاده از باسکول دیجیتال صورت گرفت و تمامی آنالیزهای آماری این طرح در نرم افزار SAS نسخه 1/9انجام شد.
یافته هابین تیمارهای مختلف از نظر افزایش وزن تفاوت معنیداری مشاهده شد.تیمارهایی که ازیونجه پلت در مقایسه با یونجه خرد شده استفاده کردند وزن آخر دوره بالاتری 81/42 در مقایسه با 50/41 داشتند و همچنین افزایش وزن روزانه بالاتری نیز در کل دوره 49/297 در مقایسه با 94/282 داشتند. ماده خشک مصرفی کل دوره نیز در تیمارهای دریافت کننده یونجه پلت 49/1933 گرم و بالاتر از تیمارهای دریافت کننده یونجه خرد شده 76/1883بود و همچنین استفاده از یونجه پلت باعث بهبود ضریب تبدیل غذایی در ماه سوم گردید. قابلیت هضم خوراک نیز در تیمارهای دریافت کننده یونجه پلت بالاتر بود و قابلیت هضم ماده خشک، الیاف خام نامحلول در شوینده خنثی و پروتئین خام از نظر آماری در تیمارهای مختلف تفاوت معنی داری داشتند. فرآوری دانه جو بر افزایش وزن انتهای داره تاثیر معنی دار داشت و وزن انتهای دوره به ترتیب در تیمارهای دریافت کننده جو پولکی به طور معنی داری بالاتر از جو آردی و دانه جو کامل گزارش شد همچنین افزایش وزن روزانه در کل دوره در تیمارهای دریافت کننده جو پولکی و آردی و دانه جو کامل به ترتیب 05/294، 40/289 و20/287 بود. تیمارهای دریافت کننده جو پولکی، جو آردی و دانه جو کامل به ترتیب از راست به چپ دارای قابلیت هضم بالاتر پروتئین خام 96/63، 98/62و 95/61 بودند
نتیجه گیریفرآوری علوفه یونجه و غله جو یعنی در کل فرآوری خوراک بره های پرواری باعث بالارفتن مصرف خوراک وافزایش وزن روزانه و در مجموع وزن نهایی بالاتری در بره های پرواری می گردد و همچنین فرآوری خوراک دام باعث بهبود راندمان خوراک و افزایش قابلیت هضم می شود.
کلید واژگان: : شکل فیزیکی, فرآوری, قابلیت هضم, عملکرد, بره دالاقBackground and objectivesThe trend of changes in the situation of agriculture and animal husbandry in Iran during the last half century has been such that the livestock population has increased significantly and As a result, the nutritional needs of livestock have also increased. In Iran, sheep breeding is a major part of livestock activities. Irregular grazing has caused incessant erosion of pastures and Rising demand for meat has led producers to move from a grazing system to a dense production system, or in other words, a sheep fattening systemt providing food in a fattening period accounts for about 65 to 70 percent of the cost of raising and maintaining livestockt Therefore, physical and chemical processes can increase the nutritional value of feed and improve production efficiency.
Material and methodsIn order to investigate the effect of physical form of alfalfa fodder and barley grain processing on yield and nutrient digestibility in fattening lambs of 30 Dalagh breed, 3.5±1/2month-old male lambs with an average weight of 17 ± 1.1 were used. These experiments were statistically analyzed in a factorial experiment based on a completely randomized design with two factors. The experimental variables include: physical form of forage and barley grain processing. In the 98-day period (14 days of habituation and 84 days of the main period) with 6 treatments and 5 replications, the experimental diets were equal in terms of protein and energy content. Consumed feed and the rest of feed were weighed daily and the animals were weighed on an empty stomach every two weeks, after 16 hours of hunger using a digital scale And all statistical analyzes of this design were performed in SAS software version 1/9.
ResultsThere was a significant difference between different treatments in terms of weight gain. The treatments that used pellet alfalfa in comparison with chopped alfalfa had a higher final weight of 42.81 compared to 41.50 and also had a higher daily weight gain in the whole period of 297.49 compared to 282.94. The dry matter consumption of the whole period in the treatments receiving pellet alfalfa was 1933.49 gr and higher than the treatments receiving chopped alfalfa 1883/76 gr and also the use of pellet alfalfa improved the feed conversion ratio in the third month. Feed digestibility was higher in pellet alfalfa treatments and digestibility of dry matter, netrul detergent fiber and crude protein were statistically significantly different in different treatments. Barley grain processing had a significant effect on end-to-end weight gain and end-of-period weight was reported to be significantly higher than ground barley and whole barley grain in treatments receiving flake barley, respectively. Also, the daily weight gain in the whole period in the treatments receiving barley flakes and ground and whole barley grains were 294.05, 289.40 and 287.20, respectively. Treatments receiving flake barley, ground barley and whole barley grain had higher digestibility of crude protein from 63.96, 62.98 and 61.95, respectively, from right to left.
ConclusionForage processing of alfalfa and barley grains means that in the whole processing of feed of fattening lambs, it increases the feed consumption and increases the daily weight and in total a higher final weight in fattening lambs, Also, animal feed processing improves feed efficiency and increases digestibility.
Keywords: Physical form, Processing, digestibility, Performance, Dalagh lamb -
در این آزمایش از 15 راس گوساله نر هلشتاین تازه متولد شده که وزن اولیه آنها 5/4±41 کیلوگرم و سن آنها نیز یک هفتگی بود، استفاده شد. این آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تیمار و پنج تکرار انجام شد. تیمارها شامل: 1- تیمار شاهد بدون دانه کتان، 2- تیمار حاوی 5 درصد دانه کتان و3- تیمار حاوی 10 درصد دانه کتان بود. دانه کتان جایگزین ذرت و کنجاله سویا در جیره استارتر شد. کل دوره آزمایش 60 روز بود. جیره ها به صورت پلت در اختیار گوساله ها قرار گرفت. برای اندازه گیری قابلیت هضم مواد مغذی، نمونه گیری از مدفوع و خوراک مصرفی گوساله ها به مدت 5 روز در پایان دوره آزمایش انجام شد و سپس قابلیت هضم نمونه ها با استفاده از مارکر داخلی (خاکستر نامحلول در اسید) در آزمایشگاه انجام پذیرفت. همچنین خون گیری برای اندازه گیری فراسنجه های خونی در پایان دوره انجام شد. سطوح مختلف دانه کتان تاثیر معنی داری روی پارامترهای عملکردی از جمله وزن انتهای دوره، افزایش وزن روزانه، مقدار ماده خشک مصرفی روزانه و ضریب تبدیل خوراک نداشت. افزودن دانه کتان به استارتر گوساله ها تاثیر معنی داری روی قابلیت هضم ماده خشک (0498/0P=)، پروتئین خام (0067/0P=)، الیاف نامحلول در شوینده خنثی داشت (0249/0P=). تیمارهای دارای سطوح 10 درصد و 5 درصد به ترتیب بیشترین میزان قابلیت هضم ماده خشک را داشتند. بیشترین مقدار قابلیت هضم پروتئین خام و قابلیت هضم الیاف نامحلول در شوینده خنثی مربوط به تیمار دارای 5 درصد کتان بود. تیمارهای آزمایشی دارای سطوح مختلف دانه کتان تاثیر معنی داری روی مقدار نیتروژن اور ه ای خون داشت (0047/0P=) طوری که بیشترین میزان نیتروژن اوره ای خون به ترتیب مربوط به تیمارهای حاوی سطوح 5 درصد و 10 درصد دانه کتان بود. با توجه به اینکه تیمارها از نظر میزان ماده خشک، افزایش وزن روزانه، وزن نهایی گوساله ها معنی دار نبودند و همچنین به دلیل بهبود هضم مواد مغذی در تیمارهای دارای 5 درصد بذر کتان، توصیه می شود در جیره گوساله های شیرخوار از سطح 5 درصد دانه کتان به عنوان منبع انرژی و پروتئین استفاده شود.
کلید واژگان: دانه کتان, عملکرد, قابلیت هضم مواد مغذی, گوساله شیرخوارIn this experiment, we used 15 newborn Holstein male calves that their initial weight was 41 ± 4.5 kg and their age was one week. The experiment was conducted in a completely randomized design with three treatments and five replications. Treatments included: 1- control treatment without flaxseed, 2- treatment containing 5% flaxseed and 3- treatment containing10% flaxseed. Flaxseed replaced corn and soybean meal in the starter diet. The whole experiment period was 60 days. The rations were given as pellets to the calves. To measure nutrient digestibility, fecal and feed intake of calves were sampled for 5 days at the end of the experiment and then the digestibility of the samples was done using an internal marker (acid insoluble ash) in the laboratory. Blood samples were taken to measure blood parameters at the end of the experiment period. Different levels of flaxseed had no significant effect on performance parameters such as final weight, daily weight gain, daily dry matter intake and feed conversion ratio. Addition of calf seed to starter calves had a significant effect on digestibility of dry matter (p=0.0498), crude protein (p=0.0067), and insoluble fiber in neutral detergent (p=0.0249). Treatments containing 10% and 5% levels had the highest dry matter digestibility, respectively. The highest digestibility of crude protein and digestibility of insoluble fiber in neutral detergent were related to 5% flaxseed treatment. Experimental treatments with different levels of flaxseed had a significant effect on blood urea nitrogen content (p=0.0047), so that the highest urea nitrogen content was obtained for treatments containing 5% and 10% flaxseed, respectively. Due to the fact that treatments on the amount of dry matter, daily weight gain, final weight of calves were not significant and also due to improved digestibility of nutrients in treatments with 5% flaxseed, it is recommended to use 5% of flaxseed as a source of energy and protein in the diet of dairy calves.
Keywords: Flaxseed, Performance, Nutrient Digestibility, Pre-weaning Calf -
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر استفاده از سطوح مختلف ضایعات چای سبز بر عملکرد رشد، قابلیت هضم مواد مغذی وتعادل نیتروژن بره های پرواری انجام گرفت. بدین منظور از چهار تیمار آزمایشی دارای سطوح صفر، 2، 4 و 6 درصد ماده خشک ضایعات چای سبز استفاده گردید. مقدار وزن پایانی، افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل بین تیمارهای دارای 2، 4 و 6 درصد ضایعات چای سبز معنی دار شد (05/0 P<) ، اما تفاوت معنی داری بین تیمار دارای 2 درصد ضایعات چای سبز و شاهد در رابطه با عملکرد وجود نداشت. تیمار دارای 2 درصد ضایعات چای بالاترین مقدار قابلیت هضم پروتئین خام را به خود اختصاص داد (05/0 P<). قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی تیمار 2 درصد ضایعات چای سبز اختلاف معنی داری با تیمار شاهد نداشت اما از سایر تیمارهای آزمایشی به طور قابل توجهی بیشتر بود (05/0 P<). ابقای نیتروژن در تیمار دارای 2 درصد ضایعات چای سبز با تیمار شاهد از لحاظ آماری اختلاف معنی داری نداشت اما نسبت به سایر تیمارهای مورد بررسی به طور معنی داری بیشتر بود (05/0 P<). مقدار نیتروژن آمونیاکی مایع شکمبه در تیمارهای دارای ضایعات چای سبز به طور معنی داری از تیمار شاهد کمتر بود (05/0 P<). استفاده از ضایعات چای سبز نسبت به تیمار شاهد به طور قابل توجهی موجب کاهش غلظت نیتروژن اوره ای خون گردید (05/0 P<). با توجه به نتایج حاصل، افزودن ضایعات چای سبز در سطح 2 درصد ماده خشک در جیره بره های پرواری موجب بهبود قابلیت هضم و تعادل نیتروژن و در نهایت بهبود عملکرد در بره های پرواری نژاد شال شد.کلید واژگان: تانن, چای سبز, ساپونین, ضریب تبدیلThis study was conducted to investigate the effects of different levels of green tea waste (GTW) on gain performance, nutrient digestibility and nitrogen balance in feedlot lambs. For this purpose, four experimental treatments with 0, 2, 4 and 6 percent of dry matter GTW were used. The amount of final body weight, daily weight gain and feed conversion ratio were significant among treatments with 2, 4 and 6% GTW (P<0.05) but there was no significant difference between treatment with 2% GTW and control in relation to performance. Treatment contain 2% GTW had the highest value of CP digestibility among the treatments (P<0.05). There were no significant differences in DM and OM digestibility of 2% GTW treatment and control group, but they were significantly more than other treatments (P<0.05). Nitrogen retention of 2% GTW treatment was not significantly different from control treatment, but it was significantly more than other treatments (P< 0.05). The amount of ammonia nitrogen of rumen liquor was significantly lesser in GTW treatments than control (P<0.05). The concentration of blood urea nitrogen was significantly lesser in GTW treatments than control (P<0.05). According to the results, using GTW in 2% level (DM) of lamb’s feedlot diet improved performance because of better digestibility and nitrogen balance.Keywords: Tannin, green tea, saponin, feed conversion ratio
-
زود از شیرگیری و پرورش بره ها با جایگزین شیر عمل مهمی در افزایش بازده گله دار است. دو آزمایش به منظور مقایسه مصرف اختیاری و قابلیت هضم مواد مغذی شیر میش و جایگزین شیر تجارتی و اثرات تغذیه آنها بر میزان رشد، مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذایی بره های شیر خوار انجام گرفت. در آزمایش اول 8 راس (2 گروه 4 راس) بره نر 31 تا 34 روزه به مدت 14 روز و در آزمایش دوم 30 راس (2 گروه 15 راسی) بره نر1±3 روزه نژاد دالاق در داخل قفس های انفرادی به مدت 90 روز نگهداری شدند. در هر دو آزمایش یک گروه از بره ها با شیر میش و گروه دیگر باجایگزین شیر تغذیه شدند. در آزمایش اول میانگین ماده خشک مصرفی به ازای هر کیلوگرم وزن متابولیکی،قابلیت هضم ماده خشک، چربی خام و پروتئین خام بین بره ها تغذیه شده با شیر میش و جایگزین شیر اختلاف آماری معنی داری داشتند(p< 0.01). در آزمایش دوم میانگین افزایش وزن روزانه، ماده خشک مصرفی و ضریب تبدیل غذایی بره های تغذیه شده با شیر میش و جایگزین شیر تفاوت آماری نداشت(p>0.05).آین آزمایش ها نشان دادند که تغذیه بره های شیر خوار باجایگزین شیر در مقایسه باشیر میش هیچ گونه اختلافی در رشد مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذایی نداشت.
کلید واژگان: جایگزین شیر, قابلیت هضم, بره شیرخوار, نژاد دالاقEarly weanling and rearing of lambs on milk replacer is an important act to increasing flock productivity. Two experiments were carried out to compare the voluntary intake and nutrients digestibility ewe milk and commercial milk replacer and their feeding effects on the growth rate, feed intake and feed efficiency of suckling lambs. In experiment 1, eight lambs (two 4-lamb groups) at 31 to 34 days of age for 14 days and in experiment 2, thirty (two15-lamb groups) Dalagh breed male lambs at 3±1 days of age for 90 days were reared in individual cages. In both the experiments, one group was fed with ewe milk and the other one with milk replacer. In experiment 1, the average of dry matter intake per Kg metabolic weight, dry matter, crude protein and crude fat digestibility of lambs which were fed with those which were fed with ewe milk and milk replacer had statistically significant difference (p< 0.01). In experiment 2, the average of daily weight gain, dry matter intake and feed efficiency of lambs fed with ewe milk and milk replacer did not have statistically significant differences (p>0.05). These experiments showed that suckling lambs fed with milk replacer in comparison with those fed with ewe milk; did not have any difference in growth, feed intake and feed efficiency.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.