به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب

ramin moradi

  • حامد پرواز، سید صمد بهشتی*، رامین مرادی
    زمینه و هدف

    این تحقیق با هدف پاسخگویی به این سوال مطرح شده است که آیا هوش فرهنگی به عنوان سازه ای که قابلیت انطباق افراد با محیط ها و فرهنگ های جدید را می سنجد می تواند بر عملکرد اجتماعی افراد و برقراری ارتباط سالم با دیگران و یا به تعبیری سلامت اجتماعی آنها اثر بگذارد یا خیر.

    روش کار

    این تحقیق در بین شهروندان بالای 15 سال شهر یاسوج با روش کمی و شیوه پیمایشی و با استفاده از ابزار پرسشنامه در نمونه ای 380 نفری که به شیوه تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده اند انجام شده است.

    نتایج

    یافته های این تحقیق نشان داد سطح هوش فرهنگی و سلامت اجتماعی جامعه مورد مطالعه، از سطح متوسط بالاتر است. نسبت سلامت اجتماعی و هوش فرهنگی مردان و زنان تفاوت معناداری ندارد. هوش فرهنگی و سلامت اجتماعی در بین متاهلین در مقایسه با مجردها میانگین بالاتری دارد. هرچند بین سن و سلامت اجتماعی رابطه وجود ندارد اما رابطه آن با هوش فرهنگی مثبت هست. آزمون فرضیه ها نشان داد ابعاد مختلف هوش فرهنگی با سلامت اجتماعی ارتباطی مستقیم و مثبت دارند و هوش فرهنگی با ضریب رگرسیون استانداردی برابر با 372/0 می تواند نزدیک به 14% از تغییرات سلامت اجتماعی را تبیین کند. ضمن اینکه سن اثر مداخله ای بر رابطه این دو متغیر ندارد.

    نتیجه گیری

    در مجموع نتیجه ای که می توان از این تحقیق گرفت این است که افراد به واسطه داشتن هوش فرهنگی بهتر می توانند سایر افراد ودیدگاهشان را بیشتر درک کرده، تحمل کنند و همین امر عملکرد آنها را در جامعه و در تعامل با دیگران بهبود می بخشد و بر سلامت اجتماعی آنها اثر مثبتی می گذارد.

    کلید واژگان: سلامت اجتماعی, هوش فرهنگی, یاسوج
    Hamed Parvaz, Seyed Samad Beheshti*, Ramin Moradi
    Background and Aim

    This study aimed to investigate whether cultural intelligence, a construct measure of individuals' capacity to adjust to new surroundings and different cultures, has an effect on their social functioning and effective communication with others, ultimately influencing their overall social health.

    Materials and Methods

    This research was a quantitative survey conducted on a sample of 380 individuals aged 15 years and above selected by multi-stage sampling in Yasouj city, Iran using a questionnaire.

    Results

    Data analysis showed that the research population possessed higher levels of cultural intelligence and social health compared to the average levels, there being no difference between men and women. Married individuals were found to have higher averages of cultural intelligence and social health compared to single individuals. While there was no correlation between age and social health, there was a positive correlation between age and cultural intelligence.Testing the hypotheses revealed that various dimensions of cultural intelligence had direct and positive associations with social health. Cultural intelligence with a standard regression coefficient of 0.372 accounted for approximately 14% of the changes in social health; age did not have an intervening effect on the relationship between these two variables.

    Conclusion

    Overall, the findings of this study indicate that individuals with higher levels of cultural intelligence possess a greater ability to understand and accept other individuals’ perspectives, this leading ultimately to enhanced societal engagement and interpersonal interactions. Consequently, this heightened cultural intelligence positively impacts their overall social health.

    Keywords: Social Health, Cultural Intelligence, Yasouj City, Iran
  • عباس رمضانی باصری، مریم مختاری*، مجید فولادیان، رامین مرادی
    هدف از انجام این پژوهش، تحلیل الگوهایی است که مهاجران روستایی طی نموده تا به حاشیه نشینی رسیده اند. برای یافتن این الگوها از تکنیک مصاحبه استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه، خانواده هایی هستند که از منطقه کامفیروز مهاجرت کرده اند و در شهرک های سعدی و جوادیه شیراز مستقر شده اند. شیوه اصلی تحلیل داده های حاصل از مصاحبه، تحلیل مضمون بوده است. پس از انجام 22 مصاحبه عمیق با افراد مورد مطالعه، اشباع داده حاصل شد. طبق یافته های این مطالعه می توان چهار الگو برای حاشیه نشین شدن این خانواده ها را نتیجه گرفت: 1. الگوی مهاجرت خانواده های دارای فقر اقتصادی، 2. الگوی مهاجرت خانواده هایی که دچار دگرگونی ارزشی-هنجاری شده اند، 3. الگوی مهاجرت زمین داران بزرگ روستایی، 4. الگوی مهاجرت خانواده های دارای فرهنگ کار. به طورکلی، نتایج نشان داد که عوامل و زمینه های فرهنگی- اجتماعی که در الگوهای دوم، سوم و چهارم بیان شده است، بیشتر از عوامل اقتصادی در الگوی اول بر مهاجرت و حاشیه نشینی مهاجران تاثیرگذار بوده است.
    کلید واژگان: تحلیل مضمون, حاشیه نشینی, کامفیروز, مهاجرت, مصاحبه
    Abbas Ramezani Baseri, Maryam Mokhtari *, Majid Fouladyan, Ramin Moradi
    The purpose of this research is to analyze the patterns that rural migrants went through until they reached marginalization. Interview technique has been used to find these patterns. The main method of analyzing the data obtained from the interview was thematic analysis. The community studied in this research are families who migrated from Kamfirouz region and settled in Saadi and Javadieh towns of Shiraz. After conducting 22 in-depth interviews with these people, data saturation was achieved. According to the findings of this study, four patterns can be concluded for the marginalization of these families: 1. The pattern of migration of families with economic poverty, 2. The pattern of migration of families that have undergone value-normative transformation, 3. The pattern of migration of large rural landowners, 4. The pattern of migration Families with work culture. In general, the results showed that the socio-cultural factors and contexts that were expressed in the second, third and fourth patterns were more influential on the migration and marginalization of immigrants than the economic factors in the first pattern.
    Keywords: Thematic Analysis, Marginalization, Komfirose, Migration, Interview
  • عباس رمضانی باصری، مریم مختاری*، مجید فولادیان، رامین مرادی
    هدف این پژوهش، بررسی عوامل دافعه و جاذبه در مهاجرت روستاییان از طریق تمرکز بر روایت های مهاجران است. اغلب تحقیقاتی که به این موضوع پرداخته اند، عموما تفسیر ذهنی مهاجران درباره عوامل موثر در دفع مبدا و جذب مقصد را نادیده گرفته اند. جامعه موردمطالعه در این پژوهش، خانواده هایی بودند که از منطقه کامفیروز مهاجرت کرده و در شهرک های سعدی و جوادیه شیراز مستقر شده بودند. در این پژوهش از روش روایت پژوهی برای دستیابی به روایت زندگی این افراد استفاده شد. همچنین برای گردآوری داده های پژوهش از روش مصاحبه استفاده شد. مصاحبه ها با رویکرد اکتشافی و به صورت نیمه ساختاریافته در سکونتگاه های این افراد انجام شد. پس از 22 مصاحبه عمیق اشباع نظری حاصل شد و چهار مدل به دست آمد: 1. مدل خانواده های مهاجر دارای فقر اقتصادی، 2. مدل خانواده هایی که دچار دگرگونی ارزشی-هنجاری شده اند، 3. مدل زمین داران روستایی ساکن در حاشیه شهر و 4. مدل خانواده های علاقه مند به کار و تلاش دایمی (فرهنگ کار). تحلیل نتایج بیانگر این است که از دیدگاه مشارکت کنندگان عوامل دافعه مبدا عبارت اند از: توسعه نیافتگی، بیکاری فصلی، نبود امکانات رفاهی و آموزشی، نظارت جمعی شدید و نقض حریم زندگی شخصی و عوامل جاذبه شهری نیز کسب منزلت اجتماعی بالاتر، جهت گیری مدرن، وجود شبکه آشنایان قبلی، فراهم بودن امکانات آموزشی مناسب و امکانات رفاهی بالاتر در شهر.
    کلید واژگان: روایت, تفسیر ذهنی مهاجر, جاذبه, دافعه, مهاجرت
    Abbas Ramezani Baseri, Maryam Mokhtari *, Majid Fouladiyan, Ramin Moradi
    This research aimed to investigate the factors of repulsion and attraction in the migration of villages by focusing on the narratives of migrants. Most of the research that have dealt with this issue have generally ignored the mental interpretation of immigrants regarding the factors affecting the repulsion of the origin and the attractiveness of the destination. The population studied in this research are families who migrated from Kamfirouz and settled in Saadi and Javadiyeh towns of Shiraz. The narrative method was used to obtain the life narrative of these people. Moreover, the interview method was used to collect the required data. The interviews were conducted using an exploratory approach and in a semi-structured manner in the residences of these people. After 22 detailed interviews, theoretical saturation was achieved. Four obtained models are: 1) Immigrant families with economic poverty; 2) Families that have undergone normative value transformation; 3) Rural landowners living on the outskirts of the city; 4) Families interested in work and constant effort (work culture). The results showed that from the participants’ perspective, the repulsive factors are lack of development, seasonal unemployment, lack of welfare and educational facilities, intense collective surveillance and violation of privacy of personal life. Moreover, urban attractiveness factors are the acquisition of higher social status, modern orientation, the existence of a network of previous acquaintances, the availability of suitable educational facilities, and higher welfare facilities in the city.
    Keywords: narrative, immigrant mental interpretation, attraction, repulsion, immigration
  • نوید پناهی نژاد، سید صمد بهشتی*، رامین مرادی، یاسر رستگار

    فساد دانشگاهی پدیده ای آشنا در دانشگاه های ایران است، ولی تا کنون چندان بررسی نشده است. این پژوهش با روش کیفی و استراتژی نظریه زمینه ای، علل فساد دانشگاهی و عوامل مرتبط با آن را بررسی کرده است. میدان تحقیق، استادان و دانشجویان دکتری دانشگاه های شیراز و یاسوج اند که 25 نفر از آنان بر اساس قاعده اشباع نظری و به شیوه نمونه گیری نظری برای مصاحبه انتخاب شدند. گردآوری داده ها با استفاده از مصاحبه عمیق و تحلیل آنها بر اساس سه مرحله کدگذاری باز، گزینشی و محوری انجام شد. نتایج نشان داد دولت نفتی،  نبود استقلال نهادی، نظام اداری معیوب، شبه نهاد بودن دانشگاه و کمیت گرایی اسناد بالادستی، از شرایط علی شکل گیری فسادند. آگاهی نسبت به فساد، ناکارآمدی نیروی انسانی و کنترل و نظارت ناکافی به عنوان شرایط مداخله گر و نوع دانشگاه، دپارتمان، سابقه کار و الزامات موقعیتی نیز، از شرایط زمینه ای فساد دانشگاهی به شمار می روند. در مقابل، کنشگران دانشگاهی از استراتژی هایی مثل بیگاری از دانشجو، سکوت عامدانه، باج دهی دوسویه، برون سپاری، گروکشی و همکاری راهبردی استفاده می کنند. پیامدهای فساد دانشگاهی نیز، کالایی شدن علم، شکل گیری پرولتاریای دانشگاهی، از خود بیگانگی، دوراهی اخلاقی، افول اعتبار و اعتماد به دانشگاه و نهادینه شدن فساد در جامعه است. بر اساس نتایج، فساد دانشگاهی همچون یک سکه دو رو عمل می کند که از یک طرف برای ساختار و کنشگر یک بازی دوسر برد و از طرف دیگر برای آنها یک بازی دوسر باخت است. همین رویه برد-برد آن است که موجب بازتولید و تداوم فساد در دانشگاه می شود.

    کلید واژگان: فساد دانشگاهی, فساد علمی, دانشگاه شیراز, دانشگاه یاسوج, از خود بیگانگی, پرولتاریای دانشگاهی
    Navid Panahi Nezhad, Seyed Samad Beheshty *, Ramin Moradi, Yaser Rastegar
    Introduction

    The issue of administrative corruption has become a pressing matter in Iran, affecting various aspects of the society. Corruption is a persistent and complex problem that perpetuates human underdevelopment through harmful cycles. According to Transparency International Organization, it involves the exploitation of entrusted power for personal gain. Despite the widespread presence of corruption within Iranian society, current evidence from both internal and external sources suggests that the education system conflicts with academic institutions as a particularly influential source of corrupt behavior. Academic corruption is a well-known phenomenon in Iranian universities with numerous examples, such as scientific fraud, plagiarism, forgery, distortion, academic black market, and buying and selling of articles appearing in the country's universities. Some investigators consider academic corruption as a form of scientific corruption, while others define it as encompassing all forms of unethical and improper conduct committed by educational advocates that violate ethical, social, legal, or institutional guidelines for personal or organizational gain with detrimental effects on an institution's objectives and principles. Despite the long-standing use of the term "academic corruption" in Iran's scholastic context, it remains largely unexplored from a scholarly perspective.

    Materials & Methods

    This study utilized qualitative methodology and a grounded theory approach to explore the perspectives of academic activists, including professors and doctoral students, on various aspects related to fraudulent practices in academia, such as contexts, causes, strategies, and repercussions. Grounded theory is a research method that involves deriving theoretical constructs directly from the data collected over time for analytical purposes. The research followed the Strauss and Corbin’s paradigm model, which is a systematic plan for grounded theory methodology. The focus was on professors and doctoral students from Shiraz and Yasouj universities, who were selected based on their experiences with academic corruption. A sample of 25 participants was chosen through theoretical sampling and semi-structured interviews were conducted until theoretical saturation was reached, meaning that no new features or characteristics related to academic corruption and its causes were identified. The collected information underwent a three-fold coding process, including open, axial, and selective coding methods, to facilitate the analysis of the results. This process led to the identification of a core category or primary classification, which was represented in a paradigm model. To ensure the accuracy of the findings, two researchers independently analyzed and coded the data using analytical techniques. Additionally, member feedback was collected to assess the validity of the communication and respondent validation was employed through continuous comparison checks by using the codes developed by the investigators to assess the reliability of the research results.

    Discussion of Results & Conclusion

    The findings of this study revealed that corruption in academia was influenced by various factors. The primary causal conditions included the presence of oil money, a deficient administrative system, and compromised institutional independence. In addition, poor awareness of corrupt practices and inadequate monitoring mechanisms acted as the intervening circumstances that facilitated academic misconduct. Situational factors, such as departmental culture and individual work experience, as well as background guidelines like university policies, also played a significant role in promoting fraudulent activities within higher education institutions. On the other hand, academic activists employed strategies, such as student alienation, deliberate silence, two-way blackmail, outsourcing, hostage-taking, and strategic cooperation, to further their corrupt practices. The consequences of academic corruption were commodification of science, emergence of an academic proletariat, alienation, moral dilemmas, decline in credibility and trust in universities, and institutionalization of corruption in the society. Based on the results, it could be concluded that university corruption operated as a double-edged sword, benefiting both the structure and the activist in the short term but leading to negative outcomes in the long run. This meant that the political structure and system, by prioritizing the quantity of articles produced through scientific research, could showcase their standing in the global community, while academic scholars benefited from the publishing papers and projects. However, this approach had drawbacks for both parties involved. The articles evaluated solely based on quantity did not directly correlate with production or economic growth, resulting in limited social welfare within a country. Moreover, the professors and students, who prioritized the publishing quantitative content might experience a sense of alienation as they grappled with conflicting emotions regarding their moral principles. It is important to recognize that this win-win mentality perpetuates corruption within the university system, creating a reproductive cycle that continues into the future.

    Keywords: Academic corruption, scientific corruption, Shiraz University, Yasouj University, alienation, academic proletariat
  • سیروس احمدی*، رامین مرادی، محمد نوریان نجف آبادی، ثریا حسینی برآفتابی
    مقدمه

    درمان بیماری ها، وابستگی زیادی به نوع رابطه پزشک - بیمار دارد و عدم رضایت از این رابطه توسط بیماران می تواند زمینه ساز تمایل آنان به جایگزینی طب سنتی باشد. بر این اساس، هدف این پژوهش آن است که رابطه پزشک - بیمار را با استفاده از طب سنتی مورد بررسی قرار دهد.

    روش کار

    این پژوهش با استفاده از روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری، افراد 65-18 ساله ساکن در شهر اهواز است که در سال 1399 با استفاده از فرمول کوکران 345 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین شدند در ادامه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، نمونه ها انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این تحقیق، پرسشنامه های پژوهشگر ساخته شامل «رابطه پزشک -بیمار» و «استفاده از طب سنتی» است. در فرآیند جریان جمع آوری اطلاعات، ابتدا اهداف پژوهش و محرمانه بودن اطلاعات جمع آوری شده به افراد توضیح داده شد و در صورت رضایت کتبی، در پژوهش مشارکت داده شدند. جهت بررسی رابطه دو متغیر «رابطه پزشک- بیمار» و «استفاده از طب سنتی» از ماتریس همبستگی و تحلیل رگرسیون خطی در نرم افزار SPSS نسخه 25 استفاده شده است.

    یافته ها

    در این پژوهش 174 نفر زن و 171 مرد شرکت کرده اند که از این میزان 139 نفر مجرد و 206 نفر دیگر متاهل در زمان تحقیق بوده اند. 111 نفر از افراد نمونه مورد مطالعه از قوم لر بوده اند و 117 نفر مربوط به قوم عرب بودند و باقی از اقوام فارس، ترک و کرد بوده اند. نتایج تحلیل رگرسیون نشان می دهد که با کاهش رابطه بیمار با پزشک، استفاده از طب سنتی به طور معناداری افزایش می یابد (000/0=Sig,2/4=, T27/2=. (Beta

    نتیجه گیری

    هرچه رابطه پزشک-بیمار در ابعاد رفتاری و احساسی، سردتر باشد و بیماران از آن احساس عدم رضایت و ناخرسندی داشته باشند، افراد تمایل بیشتری به استفاده از طب سنتی پیدا می کنند.

    کلید واژگان: طب سنتی, نارضایتی, رابطه پزشک- بیمار, طب مرسوم
    Siroos Ahmadi*, Ramin Moradi, Mohammad Norian Najafabadi, Soria Hoseini
    Introduction

    Treating diseases depends on the type of relationship between physician-patient and dissatisfaction with this relation by the patients brings about using traditional medicine. The main purpose of this research is to investigate the relationship between dissatisfaction with the physician-patient relationship and the use of traditional medicine.

    Methods

    This research has been done using a survey method. The population is people aged 18-65 living in Ahvaz City, in 2019-2020, that 345 were determined as the sample size using Cochran's formula and were selected by means of a multi-stage random sampling method. The research tools are two researcher-made questionnaires including the “physician-patient relationship” and the “use of traditional medicine”. In the process of collecting data, the respondents were informed of the research objectives and they participated in the research if they were written consent. To examine the relationship between the two variables of physician-patient relationship and inclination to traditional medicine the correlation matrix and linear regression have been employed using the SPSS software version 25.

    Results

    In general, 174 women and 171 men participated in this research. 139 were single and 206 married. In terms of ethnicity, 111 were Lor, 117 Arab, and the rest were Fars, Turk, and Kurd. The results of the regression analysis showed that the dissatisfaction with the physician-patient relationship significantly increases the use of traditional medicine (Beta=2.27, T=2.27, Sig=0.000).

    Conclusions

    Based on the results, the more people dissatisfy with the physician-patient relationship, the more they are inclined to use traditional medicine.

    Keywords: Traditional medicine, Dissatisfying, Physician-patient relation, conventional medicine
  • Hoda Amiri, Majid Hashemi, Moghadameh Mirzaei, Abedin Iranpour, Ramin Moradi*
    Background

    Awareness, knowledge, and attitude towards waste management, environmental factors of waste disposal sites and citizens’ as well as waste generators’ behaviors should be considered for implementing a waste segregation plan at the source.

    Methods

    The statistical population of this cross-sectional study includes 150,000 households living in Kerman. The sample size is calculated as 444 individuals using a stratified sampling method considering a 15% withdrawal probability. The correlation between Kerman citizens’ demographic data (age,gender, mean income, and household head’s educational level) and behavioral patterns (knowledge and awareness, attitude and behavior) regarding waste management and environmental factors of waste disposal sites was evaluated using SPSS software.

    Results

    Examining the variables indicates that attitude, environmental factors, behavior, awareness, and knowledge have the highest mean and standard deviation, respectively. The highest mean score of awareness and knowledge was observed among individuals who earned 40 million IRR and higher income (2.55 ± 0.24) and those who had a PhD degree (2.63 ± 0.27). The results show that one unit increase in the score of awareness and knowledge, attitude and environmental factors could increase the mean behavior score.

    Conclusion

    Teaching the households waste-related environmental issues and how to properly separate recyclable waste as well as providing correct information regarding the current (COVID-19 period) and future plans and policies of the waste management organization, and developing suitable motivational mechanisms could improve the performance level of a society.

    Keywords: Humans, Health knowledge, Attitudes, Practice, COVID-19
  • Gholam Khorshidian, Ramin Moradi, Omid Rajabi, Behnaz Norouzi, Mahdi Askari Badouei, Kamran Sharifi *
    CLA is an economically and zoonotically important disease in the world. The lack of a therapeutic procedure limits the treatment mainly to surgical intervention. Therapeutic efficacies of the intra-abscess instillation of O3-oil and H2O2-gly in CLA in small ruminants were tested. One hundred eighty affected sheep and goats were allocated to five groups as follows: 1) NC (no intervention), 2) PC1 (injection of olive oil), 3) PC2 (injection of glycerin), 4) injection of O3-oil, 5) injection of H2O2-gly. Samples of abscess contents were collected for microbiological examination prior to injection. The VAs were measured on T0, then with two-week intervals on T1 and T2. On T0 and T2, VAs were as NC (2.9 ± 0.5; 3.5 ± 0.5), PC1 (3.4 ± 0.7; 6.6 ± 1), PC2 (3.1 ± 0.7; 3.3 ± 0.9), O3-oil (3.3 ± 0.4; 0.4 ± 0.4), and H2O2-gly (4.6 ± 0.4, 1.5 ± 0.4). Statistical analysis showed a significant decrease in VAs, merely in treatment groups. CP was recovered in 48.3% of bacteriological samples. The results of this study suggested that O3-oil and H2O2-gly would be reliable therapeutic agents for treating and controlling CLA. Ozone showed apparently a higher  efficacy and caused more rapid shrinkage/recession of the abscesses, compared to hydrogen peroxide..
    Keywords: abscess, Caseous lymphadenitis, Ozone, Hydrogen peroxide, small ruminants
  • عاطفه مدبرنژاد، سید صمد بهشتی*، وحید قاسمی، رامین مرادی
    زمینه و هدف

    فساد به عنوان معضل جهانی، وقت و هزینه زیادی را از دست اندرکاران قضایی، اجتماعی و سیاسی کشورها به خود اختصاص داده است و هزینه بسیاری را نیز در ابعاد مختلف، به مردم وارد می کند. هدف اصلی این تحقیق، واکاوی زمینه های شیوع فساد در نظام بهداشت و درمان ایران است.

    روش بررسی

    پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای انجام شد. میدان تحقیق، خبرگان حوزه ستادی وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی بود. برای این منظور، با 13 نفر از خبرگان این حوزه، مصاحبه عمیق انجام شد و نمونه ها نیز با شیوه نمونه گیری نظری و گلوله برفی انتخاب شدند.

    یافته ها

    براساس تحلیل داده‎‍ها، شش مقوله مرتبط با فرآیند شیوع فساد در نظام بهداشت و درمان ایران، عبارت اند از: ضعف آموزش رسمی و غیررسمی، ضعف سیاست گذاری، مدیریت و حکمرانی در نظام بهداشت و درمان، اقتصاد معیوب و فاقد نظام توزیع عادلانه در نظام بهداشت و درمان، ضعف قوانین و ناکارآمدی دستگاه های نظارتی، ساختارهای ضعیف و فسادپرور در نظام بهداشت و درمان و حوزه دارویی فسادزا در نظام بهداشت و درمان. مقوله های ذکرشده، ذیل مقوله هسته «سیستم فسادزای بهداشت و درمان» دسته بندی شد.

    نتیجه گیری

    این تحقیق نشان می دهد فساد در سیستم بهداشت و درمان ایران، ساختاری و نظام مند شده است و بسیاری از فسادها در رویه های کاملا قانونی انجام می شوند و به دلیل ضعف ها و خلاهای قانونی، قوانین بازدارندگی لازم را برای جلوگیری از وقوع فساد ندارند.

    کلید واژگان: فساد, خبرگان ستادی, نظام بهداشت و درمان, نظریه زمینه ‎‍ای
    Atefeh Modabernejhad, Seyed Samad Beheshty *, Vahid Ghasemi, Ramin Moradi
    Introduction

     Corruption as a universal problem has taken up substantial time and money from judicial, social, and political officials of many countries  imposing lots of cost on people from different dimensions. In the last few decades, the issue of corruption has attracted the attention of many researchers from different fields, such as sociology, law, economics, etc., and much research literature has been produced on this issue. It can be said that corruption is a global phenomenon that exists more or less in all countries of the world, but its existence and extent differs from one society to another according to social and economic development and based on the effectiveness of moral, religious, and cultural values. Although corruption has extensive negative consequences, its importance is more evident in the healthcare system. It can have many negative effects because it deals with human lives. Therefore, the aim of the current research was to analyze the causes of occurrence and spread of corruption in the healthcare system from the experts’ perspectives in the context of sociological framework.

    Materials & Methods  : 
    The current research tried to identify the conditions and contexts related to the prevalence of corruption in Iran's healthcare system from the staff experts’ perspectives in this field by using a qualitative approach and the grounded theory method. Therefore, the research field was the headquarter of the Ministry of Health, in which the following criteria were adopted for selecting the samples: working in the headquarter of the Ministry of Health and Medical Education, having information and awareness of some corruption in this area, and having an experience of responsibility in the executive and general positions of the Ministry of Health and Medical Education. The sampling process was such that the researcher first started with someone, who was easier to communicate with. One of the authors’ colleagues was introduced to the interviewing researcher. Therefore, the first sample became available. Based on the logic and nature of the issue, the next samples were determined via snowball sampling. To achieve a comprehensive understanding of the conditions and action strategies of activists, theoretical sampling and maximum diversity methods were also employed. To select the samples, their various characteristics, such as work history, age, level of education, marital status, and ethnicity, were also determined as the criteria for sample selection.

    Discussion of Results & Conclusion    :

    Based on the data analysis, 6 categories related to the process of spread of corruption in Iran's healthcare system were identified: "weakness of formal and informal education", "weakness of policy, management, and governance in the healthcare system", "glitch economy and lack of a fair distribution of the healthcare system", "weakness of laws and inefficiency of the regulatory bodies", "weak and corrupt structures in the healthcare system", and "existence of a corrupted pharmaceutical field in the healthcare system". The aforementioned categories were all nested under the core category of "corrupting healthcare system".This research showed that corruption in Iran's healthcare system had become structured and systematic and therefore, many corruptions took place with completely legal procedures. Moreover, due to legal weaknesses and loopholes, the laws did not provide the necessary deterrence to prevent the occurrence of corruptions. Overall, the results of this research revealed that what was seen as corruption in Iran's healthcare system had less to do with individual aspects, i.e., individual control mechanisms were not very effective in this regard though they were not separable from the conditions of corruption in Iranian society. To deal with corruption seriously, there was no other way around but to reform the official and unofficial structures of corruption and procedures.

    Keywords: Corruption, staff experts, healthcare system, Grounded Theory, Iran
  • امیر محمودی، رامین مرادی*، مریم مختاری
    در عصر صفوی و بخصوص در دوران سلطنت شاه عباس اول مجموعه ای از اقدامات و اصلاحات نهادی سبب تحول عظیمی در امر تجارت گردید و شکوفایی تجاری و اقتصادی کوتاه مدتی را موجب گردید. در واقع انسان ایرانی پس از سالیان متمادی دوره ای از رونق و شکوفایی اقتصادی را هر چند کوتاه تجربه نمود. اما این شکوفایی دولت مستعجل بود و اصلاحات اقتصادی این دوره به انباشت بلند مدت سرمایه و رشد پایدار اقتصادی منجر نشد. در این خصوص دیدگاه های مختلفی در جهت تبیین آن ارایه شده است که اغلب با توجه به استیلا و وابستگی به تیوری های کلان، بر عوامل ساختاری چون استبداد و استبدادزدگی جامعه ایرانی به عنوان مانعی در جهت رشد پایدار اقتصادی در این دوره تاکید نموده اند. لذا توجه چندانی به به کنشگر و فاعل انسانی و فرهنگ و نگرش های حاکم بر اذهان او نشده است. لذا در این پژوهش سعی شده است با روش تاریخی و تکنیک تحلیل محتوای عرفی منابع دوره صفویه، به بررسی فرهنگ و اخلاق کار ایرانیان در عصر صفوی به عنوان تبیینی بر عدم استمرار رشد پایدار اقتصادی در این دوره پرداخته شود. در کل تحلیل داده های مربوط به این عصر نشان می دهد که محتوای فرهنگ و اخلاق کار ایرانیان در این دوره به گونه ای بوده است که نه تنها اصلاحات نهادی و رونق اقتصادی کوتاه مدت عصر صفوی را پشتیبانی نمی کرده، بلکه به عنوان مانع و رادعی در مقابل این رونق اقتصادی عمل کرده است.
    کلید واژگان: رشد پایدار اقتصادی, اخلاق کار, تاریخ صفویه, تحلیل محتوای عرفی
    Amir Mahmoodi, Ramin Moradi *, Maryam Mokhtari
    In the Safavid era and especially during the reign of Shah Abbas І, series of actions and institutional reforms caused a huge change in trade and brought short-term commercial and economic prosperity. In fact, after many years, Iranian people experienced a period of economic prosperity, however short. But this prosperity was short term and the economic reforms of this period did not lead to long-term accumulation of capital and sustainable economic growth. In this regard, various viewpoints have been presented to explain it, which often considering the dominance and dependence on macro theories, emphasize structural factors such as despotism and tyranny of the Iranian society as an obstacle to sustainable economic growth in this period. Therefore, not much attention has been paid to the human actor and subject and the culture and attitudes ruling his mind. Therefore, in this research, an attempt has been made to investigate the culture and work ethic of Iranians in the Safavid era with the historical method and the technique of traditional content analysis of the sources of the Safavid period as an explanation for the lack of sustainable economic growth in this period. In general, the analysis of the data related to this era shows that the content of Iranian culture and work ethic in this period was such that it not only did not support the institutional reforms and short-term economic prosperity of the Safavid era, but also acted as an obstacle that acted against this economic boom.
    Keywords: Sustainable Economic Growth, work ethic, Safavid historical, Conventional Content Analysis
  • عاطفه مدبرنژاد، سید صمد بهشتی*، وحید قاسمی، رامین مرادی
    زمینه و هدف

    با توجه به پیامدهای مخرب فساد در حوزه بهداشت و درمان تحقیق حاضر به دنبال تبیین زمینه های شکل گیری و شیوع فساد در این حوزه از کشور ایران است.

    روش کار

    پژوهش حاضر با روش کیفی و با استراتژی تحلیل محتوای کمی انجام شد. میدان تحقیق خبرگان حوزه ستادی وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی بود. بدین منظور با 13 نفر از خبرگان  این حوزه  مصاحبه عمیق صورت گرفت. نمونه ها با شیوه نمونه گیری نظری و نیز نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. واحد تحلیل مصاحبه ها جمله بوده و مصاحبه های انجام شده از طریق تحلیل مضمون و با استفاده از نرم افزار آنتروپی شانون تحلیل شدند.

    نتایج

    با توجه به نتایج آماری بدست آمده زمینه های تقنینی با ضریب اهمیت 293/ در جایگاه نخست؛ زمینه های اجتماعی و فرهنگی  با ضریب اهمیت 256/.در جایگاه دوم؛ زمینه های اقتصادی با ضریب اهمیت 175/. در جایگاه سوم؛ زمینه های تصمیم گیری و عوامل سازمانی با ضریب اهمیت 174/. در جایگاه چهارم و نهایتا عوامل فردی و زمینه های سطح خرد با ضریب اهمیت 102/. در جایگاه پنجم قرار دارند.

    نتیجه گیری

     با توجه به ضریب اهمیت عوامل فردی و زمینه های سطح خرد، آنچه در تحلیل یافته ها خود نمایی می کند این هست که شخصیت و ویژگی های فردی افراد در بروز فساد کمتر اهمیت دارد و زمینه ها تقنینی و اجتماعی و فرهنگی از اهمیت بیشتری در تبیین فساد در نظام بهداشت و درمان برخوردارند.

    کلید واژگان: فساد, خبرگان, نظام بهداشت و درمان, شاخص آنتروپی شانون, ایران
    Atefeh Modabernejhad, Seyed Samad Beheshty*, Vahid Ghasemi, Ramin Moradi
    Background and Aim

    Considering the destructive consequences of corruption in Iran’s healthcare system, the present study aimed to explain the roots and causes of corruption prevalence in this system.

    Materials and Methods

    This was a qualitative study with quantitative content analysis conducted in Iran’s Ministry of Health and Medical Education (MHME). Data were collected based on in-depth interviews with 13 experts in the MHME headquarters selected by theoretical and snowball sampling. The unit of analysis of the interviews was the sentence and the conducted interviews were analyzed through thematic analysis using the Shannon Entropy index.

    Results

    Data analysis showed that legislative fields with an importance coefficients (IC) of 0.293 ranked first, followed by social and cultural fields (IC 0.26), economic fields (IC 0.175), decision-making fields and organizational factors (IC 0.174), and, finally, individual factors and micro-level fields (IC 0.102).

    Conclusion

    Considering the importance coefficient of individual factors and micro-level fields, it can be concluded that the personality and individual characteristics of the experts/relevant persons are less important in the corruption occurrence, while the legal, social and cultural variables paly crucial roles in explaining corruption in the Iran’s healthcare system.

    Keywords: Corruption, Experts, Healthcare System, Shannon Entropy Index, Iran
  • Ramin Moradi, Walter Grünberg, Ali Mirshahi, Mahdi Askari Badouei, Kamran Sharifi*
    Background

     Shiga toxin-producing strains have been considered remarkable diarrheagenic agents and foodborne pathogens. Several studies have mentioned the role of some Shiga toxin-producing Escherichia coli (STEC) strains in diarrhea and dysentery in calves. Enteropathogenic E. coli (EPEC) have also been isolated from diarrheic calves. Generally, the culture and antibiogram results obtained from fecal samples are used to select antibiotics to treat calf diarrhea. However, the value of such a sampling method has not been evaluated yet.

    Objectives

     This study aimed to evaluate the clinical utility of fecal sample cultures for isolating STEC and EPEC in calf diarrhea by comparing them with small intestine samples.

    Materials and Methods

     The small intestine and fecal samples were simultaneously collected from 35 diarrheic calves. Small intestine samples were collected under the ultrasonographic guide. A total of 70 confirmed E. coli isolates were screened by the multiplex polymerase chain reaction to detect genes encoding Shiga toxin1 (stx1), Shiga toxin2 (stx2), intimin (eae), and hemolysin (E-hly). We also compared the presence of class 1 and 2 integrons and antimicrobial resistance properties in the STEC and EPEC isolates recovered from the small intestine and fecal samples. Finally, the presence of important STEC/EPEC serogroups, including O26, O103, O111, O113, O145, and O157 in isolates from both samples, was determined as well.

    Results

     STEC strains were detected in 25.7%, and 20% of E. coli isolates obtained from the small intestine and fecal samples, respectively. The stx1 was the sole Shiga toxin subtype detected among STEC in intestinal and fecal isolates. EPEC was detected only in one and two E. coli isolates from the small intestine and fecal samples, respectively.

    Conclusion

     A numerically higher prevalence of STEC was observed in the small intestine compared to fecal samples; there was no significant difference in the frequencies of STEC and EPEC isolates between the small intestine and fecal samples. The results indicated that the fecal sample, as a non-invasive and practical method, could be used for isolating STEC and EPEC in calf diarrhea. The antibiogram showed the presence of a high degree of multi-drug resistance among the isolates.

    Keywords: Neonatal calf diarrhea, Shiga toxin-producing E. coli, Enteropathogenic E. coli, Antimicrobial resistance
  • احسان خان محمدی، رامین مرادی*، سید صمد بهشتی، حمدالله اکوانی

    با توجه به اهمیتی که ژانر خلقیات نویسی در فرهنگ ایرانی دارد، در این پژوهش به بررسی و نقد بازنمایی رفتارهای اخلاقی ایرانیان در این آثار پرداخته شده است. خلقیات نویسی با هدف بررسی و فهرست برداری از خصلت های فرهنگی و اخلاقی ایرانیان، یکی از گونه های ویژه نوشتارهای فرهنگی و اجتماعی است که حیاتی طولانی و دست کم همپای پیدایش گفتار جامعه شناسی آکادمیک در ایران دارد. کتاب «از ماست که بر ماست» اثر رضا بهرام پور، نمونه مورد بررسی در پژوهش حاضر است. برای بررسی و نقد بازنمایی رفتارهای اخلاقی ایرانیان در این اثر از روش تحلیل گفتمان انتقادی بر اساس الگوی تیون ون دایک استفاده شده است. نتایج نشان داد که آثار خلقیات نویسی از بسیاری از استراتژی های ایدیولوژیک برای به تصویر کشیدن رفتارهای اخلاقی ایرانیان بهره می برند. گفتمانی که این ژانر نوشتاری در پرتو آن ایرانیان را نقد می کند، گفتمان خودانتقادی فرهنگی است. این گفتمان بیش از آن که در پی بررسی و توصیف رفتارهای فرهنگی و اخلاقی ایرانیان باشد، در حال ساخت این رفتارها است. به این صورت که با جهت دهی به رفتار ایرانیان، آن ها را به سمت رفتارهای اخلاقی ناپسند هدایت می کند؛ بر اساس بازنمایی بهرام پور در این کتاب، رفتارهای اخلاقی ناپسند ایرانیان، سه برابر بیشتر از رفتارهای اخلاقی پسندیده آن ها است. در واقع، متون خلقیات نویسی با استراتژی های مبتنی بر ایدیولوژی خودانتقادی، این امکان را در دسترس ایرانیان قرار می دهند تا اعمال خود را نسبت به غیرایرانی ها تفسیر کنند. براین اساس، این آثار به ایرانیان می گویند که آن ها ذاتا غیراخلاقی عمل می کنند و در مقابل، غربی ها ذاتا مردمانی اخلاق مدار هستند.

    کلید واژگان: رفتارهای اخلاقی, فرهنگ اخلاقی, بازنمایی, تحلیل گفتمان انتقادی, ایدئولوژی
    Ehsan Khanmohamadi, Ramin Moradi *, Seyed Samad Beheshti, Hamdallah Akvani

    Considering the importance of the temperament genre in Iranian culture, in this research, the representation of the ethical behaviors of Iranians in these works has been examined and criticized. temperament genre with the aim of surveying and cataloging the cultural and ethical characteristics of Iranians is one of the special types of social writings that has a long life and is at least equal to the emergence of academic sociology in the country. The book "Az Maast Ke Bar Maast" by Reza Bahrampour is the sample studied in this research. To review and criticize the representation of ethical behavior of Iranians in this work, the method of critical discourse analysis based on Van Dijk's model has been used. The results showed that the the temperament genre use many ideological strategies to depict the moral behavior of Iranians. Rather than investigating and describing the cultural and ethical behaviors of Iranians, this discourse is constructing these behaviors. In this way, by directing the behavior of Iranians, it leads them to morally objectionable behaviors; According to Bahrampour's representation in this book, the ethical behaviors of Iranians are three times more than the moral behavior they like. In fact, the temperament genre makes this possibility available to Iranians to interpret their actions towards non-Iranians. Therefore, these works tell Iranians that they are inherently immoral and, on the other hand, Westerners are inherently moral people.

    Keywords: Ethical Behaviors, Ethical Culture, representation, Critical Discourse Analysis, Ideology
  • علی مختاری*، علی باقری، رامین مرادی، امین زمانی

    این پژوهش تلاش می کند؛ تا به این پرسش بپردازد؛ چرا نیروهای سیاسی میانه رو با نیروهای سیاسی انقلابی در فرایند انقلاب اسلامی ایتلاف کردند؟ پژوهشگران در بررسی این مسئله به عواملی مانند «عصیان یکپارچه جامعه علیه دولت»، «ایتلاف طبقاتی»، «ضعف نهادهای سیاسی و دولتی» و «جذابیت گفتمان رهبر انقلاب» اشاره کرده اند. در این پژوهش، مولفان در چارچوب نظریه ریچارد اسنایدر و با کمک روش توصیفی _ تحلیلی و تکنیک مطالعه اسناد، به بررسی سه متغیر مستقل رابطه شاه با ارتش (اصلی)، شاه با نخبگان و روابط نظام با قدرت های بزرگ به عنوان علل شکل گیری ایتلاف مذکور پرداخته اند. نتایج پژوهش نشان می دهد؛ رفتار نیوپاتریمونیالی و قشونی شاه سبب سلب استقلال از ارتش، کنترل تجهیزات و امکانات آن، ایجاد فضای بی اعتمادی، کانالیزه کردن راه های ارتقاء و در نهایت مطیع و سرسپرده کردن همه، اعم از سرباز و فرمانده شد. در نتیجه، رابطه تسلیم و سرسپردگی ارتش در مقابل شاه، بن بست در رابطه شاه با نخبگان و سرسپردگی شاه در رابطه با آمریکا، آرزو و دلگرمی میانه روها برای منازعه درون گفتمانی را از بین برد و آنها را برای ایتلاف با انقلابیون آماده کرد.

    کلید واژگان: انقلاب اسلامی, ارتش, ائتلاف, نیروهای سیاسی, محمد رضا شاه
    Ali Mokhtari *, Ali Bagheri, Ramin Moradi, Amin Zamani

    This study attempts to ask why moderate political forces allied with radicals in the process of 1979 revolution in Iran. Researchers have cited factors such as "society's united rebellion against the state", "the class coalition", "the weakness of political and state institutions" and "the appeal of the revolutionary leader's discourse." In this research, the authors, in the framework of Richard Snyder's theory, using the qualitative method and the technique of documentary study, examine three independent variables of the king's relationship with the (main) army, the king with the elite, and the system's relations with the major powers as the causes of coalition formation. They have paid. The results show that the patrimonial and brave behavior of the Shah deprived the army of independence, control of its equipment and facilities, dissemination of mistrust, channeling upgrades, and ultimately obedience and devotion to both the soldier and the commander. As a result, the army's surrender and devotion to the Shah, the Shah's stalemate to the elite, and the Shah's devotion to the United States, undermined moderation's desire for intra-disciplinary conflict to form a coalition between the moderates and the redicals for a greater purpose.

    Keywords: Islamic Revolution, Army, Coalition, Political Forces, Mohammad Reza Shah
  • سید صمد بهشتی*، رامین مرادی، ناصر پاک نژاد

    فساد اداری تا حد زیادی متاثر از نظام های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و قضایی است و تمامی این ابعاد را تحت تاثیر قرار می دهد. یکی از روش های سنجش آن، ادراک فساد از دید شهروندان است. منظور از ادراک فساد، نگرش افراد در مورد میزان فساد موجود در بین کارمندان هر یک از نهادهای اداری می باشد. این تحقیق با روش کمی و به شیوه پیمایشی با نمونه ای 390 نفری در بین شهروندان مراجعه کننده به ادارات دولتی شهر یاسوج انجام شده است. نتایج حاکی از آن است که متغیرهای دینداری، احساس عدالت، فردگرایی و اعتماد نهادی دارای اثر معنادار بر ادراک فساد بوده اند. همچنین خروجی نرم افزار پی ال اس نشان داد، متغیرهای مستقل ، 51.6 درصد از واریانس ادراک فساد را مورد تبیین قرار داده اند.. مهمترین متغیر موثر بر ادراک فساد در سطح نمونه احساس عدالت اجتماعی بوده است، که در سطح نمونه آماری تاثیر مستقیم آن برابر با 0.450- بوده است.

    کلید واژگان: فساد, ادراک فساد, اعتماد نهادی, فردگرایی, احساس عدالت
    Seyed Samad Beheshty *, Ramin Moradi, Naser Pakneghad

    Corruption is one of the most important of social problems not only in Iran but also around the world. it largely influenced by economic, social, cultural, political and judicial systems and affects all of these dimensions. One way to measure it is to perceive corruption from the perspective of citizens. Perception of corruption is the attitudes of individuals towards the level of corruption among employees of each of the administrative agencies. This study has done with survey method with a sample of 390 citizens who referred to Yasuj city government departments. The results indicated that the variables of religiosity, sense of social justice, individualism and institutional trust had significant effect on perception of corruption. The results of PLS software analysis also showed that independent variables can explain 51.6 percent of the variance of perception of corruption. The most important variable affecting perception of corruption at the sample level was a sense of social justice, with a direct effect equal to -0.450.

    Keywords: Corruption, Corruption perception, Institutional trust, Social justice, individualism
  • رامین مرادی*

    این مقاله به دنبال پاسخ به این پرسش است که سیاستگذاری فرهنگی در حوزه خانواده مبتنی بر چه اقتضایاتی بوده و این سیاست‏ها تا چه حد به اهداف تعیین شده دست یافته ‏اند؟ برای این منظور با رویکرد کیفی و تحلیل اسناد مکتوب به ترسیم خانواده مطلوب سیاستگذاران فرهنگی پرداخته شده است. برای ارزیابی وضعیت موجود خانواده از نتایج گزارش‏ های رسمی، پژوهش‏ های علمی، واقعیت‏ های موجود و تجارب زیسته و ملموس استفاده شده است. بررسی ‏ها نشان می‏دهد خانواده مطلوب سیاستگذاران فرهنگی از نظر شکلی و محتوایی خانواده‏ای است که پاسخگوی نیازهایی چون رفع نیازهای مادی و غیرمادی، تربیت صحیح فرزندان، کانون روابط گرم و صمیمی، و مهم‏تر از همه بنیان اصلی تشکیل‏ دهنده جامعه باشد. واقعیت‏ های موجود نشان می‏ دهد خانواده ایرانی نیز همچون جوامع دیگر، دچار تغییراتی شده و انتظارات سیاست گذاران فرهنگی را در تحقق شکل مطلوب آن برآورده نکرده است، به گونه‏ ای که در شرایط کنونی، خانواده با چالش‏ ها و آسیب‏ های مختلفی مواجه است و با انتظارات سیاست‏های فرهنگی فاصله دارد. در خانواده کنونی، مواردی نظیر افزایش طلاق، افزایش سن ازدواج، سست شدن پیوندهای زناشویی، شکاف بین نسل‏ها، شیوع برخی آسیب‏ها و انحراف‏ها و نظایر آن وجود دارد که نشان‏ دهنده این است که خانواده آن‏گونه که سیاست‏های فرهنگی طراحی شده بودند، شکل نگرفته است. در تحلیل فاصله بین سیاست‏های فرهنگی و وضعیت موجود می‏توان گفت برخی سیاست‏ها، به شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران و تغییرات جهانی در حوزه فرهنگ و فناوری توجه زیادی نکرده‏ اند. با وجود چنین تنوع و تغییراتی، به نظر می‏ رسد بازاندیشی در برخی سیاست‏ها ضروری به نظر می‏ رسد.

    کلید واژگان: خانواده, سیاست‏گذاری فرهنگی, بحران اجتماعی, گسست خانواده
    Ramin Moradi *

    In this research, we analyze the cultural policies of the family. The results show that the Iranian family, like many other societies, is subject to significant changes. In recent years, the tendency to form a family has been reduced to a certain extent, and marriage is delayed until social, economic and social status is achieved. Evidence suggests divorce has changed from a denied phenomenon to a solution to the tension and conflict between couples. Extramarital marriages, especially in major cities, have increased marriage and increased divorce rates. The generation gap has spread and the conflicts of women's role are expanding. According to the statistics, the documents and the reality of society, the family has not shaped as cultural policy-makers desired and planned for it. This gap between politics and the situation in society has been analyzed in such a way that changing social conditions, globalization and cultural transformations, the spread of media and communications, and ... have influenced the family and due to the changing social context, this different factors have affected family structure.

    Keywords: Family, Cultural Policy, Social Crisis, Family rupture
  • رامین مرادی*، عاطفه مدبرنژاد
    مقدمه

    خودکشی یکی از معضلات عمده بهداشتی و روانی-اجتماعی دنیای معاصر است. مطالعه حاضر به منظور بررسی عوامل اجتماعی موثر بر گرایش به خودکشی در بین دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهرستان بویراحمد انجام شد.

    روش کار

    رویکرد مورد استفاده در این پژوهش کمی بوده و از تکنیک پیمایش و ابزار پرسشنامه برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهرستان بویراحمد بوده است. براساس جدول لین، تعداد نمونه در سطح 95درصد اطمینان و 5درصد خطای نمونه گیری 373 نفر بوده است. روش نمونه گیری به صورت نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای بوده است.

    یافته ها:

     بین میزان گرایش به خودکشی با هر پنج بعد دینداری رابطه وجود داشت و این رابطه با هر پنج بعد و به طور کلی منفی بود. رابطه معنا داری بین میزان تغییر پایگاه اجتماعی-اقتصادی با میزان گرایش به خودکشی (رابطه مثبت) و بین میزان حمایت اجتماعی با میزان گرایش به خودکشی (رابطه منفی) وجود داشت. شکست تحصیلی، تجربه طلاق والدین و تجربه سوءاستفاده جنسی نیز از متغیرهای تاثیرگذار در گرایش به خودکشی بودند. این عوامل در مجموع توانستند 1/44 درصد از تغییرات متغیر وابسته (گرایش به خودکشی) را تبیین کنند و 9/55 درصد از واریانس باقیمانده را عوامل دیگری غیر از متغیرهای حاضر در این تحقیق تبیین می کنند.

    نتیجه گیری:

     زمینه های اجتماعی گرایش به خودکشی خصوصا در زمان حاضر بسیار مهم و اثرگذار هستند و باید شرایط لازم برای بهبود آنها فراهم شود.

    کلید واژگان: گرایش به خودکشی, عوامل اجتماعی, مقطع متوسطه, شهرستان بویراحمد
    Ramin Moradi*, Atefeh Modabernezhad
    Introduction

    Suicide is a major health and psychosocial problem in the contemporary world. The current study aimed to investigate the social factors affecting the tendency towards suicide among female high school students in the city of Boyer-Ahmad.

    Methods

    In this quantitative study data were collected following a survey technique and using a questionnaire. The study population was all female high school students in Boyer-Ahmad city. The sample size was estimated at 373, based on the Lin table, with a 95% confidence interval and 5% sampling error. Sampling was performed using a two-stage cluster sampling technique.

    Results

    There was a negative association between suicidal ideation and all five dimensions of religiosity. There was a positive significant association between the rate of change in socioeconomic status and the rate of suicidal ideation, as well as a negative association between the rate of social support and the rate of suicidal ideation. Academic failure, parental divorce experience, and sexual abuse experience could also influence suicidal ideation. Overall, these factors could explain 1.44% of the changes in the dependent variable (i.e. suicidal tendency). Besides, 9.55% of the remaining variance was explained by factors other than the variables included in this study.

    Conclusion

    The social context has a key and effective role in the present time, and the necessary conditions for its improvement should be provided.

    Keywords: Suicidal tendencies, social factors, high school, Boyer-Ahmad city
  • رامین مرادی، کارن روحانی*، رضا نصیری لاریمی
    فساد به مثابه یک بیماری در تمام کشورها خصوصا کشورهای در حال توسعه وجود دارد و جامعه بین المللی در چند دهه اخیر با آگاهی از اثرات زیان آور فساد جهت پیشگیری و کاهش اثرات آن طی همگرایی، جنبش ضدفساد جهانی را ایجاد نمود و با تدقیق در رشاءخارجی و جرم انگاری آن قوانین مبارزه با رشوه خواری خارجی را اجرایی کرد که علاوه بر پیامدهای مثبت، گاهی انگیزه فعالان اقتصادی را در ورود به کشورهای میزبان فاسد در حال توسعه سست و جریان تجارت و سرمایه گذاری را کاهش می دهد تا جایی که اگر مقامات دولتی کشور میزبان در اقدامات اجرایی کشورشان ضمن مشارکت با اشخاص فاسد رشوه نیز دریافت نمایند با عدم شناسایی و پیگرد این مقامات، تاثیر ثمربخش در نظام حقوقی داخلی آنها نخواهد داشت. سوال پژوهش این است که قوانین مبارزه با رشوه خواری خارجی چه پیامدهایی بر تجارت و سرمایه گذاری خارجی کشورهای در حال توسعه داشته و این پیامدها دارای چه ماهیتی می باشد. با روش توصیفی- تحلیلی و رویکردی حقوقی- اقتصادی نتایج نشان می دهد این قوانین علاوه بر بازدارندگی، گاهی برای ذینفعان فساد مطلوبیتی در اقدامات جایگزین با تغییر در نوع سرمایه گذاری و نهایتا فساد ایجاد می نماید که ممکن است باعث تشدید یا تداوم روش های ناکارآمد در کشورهای میزبان در حال توسعه گردد. از سوی دیگر اقدامات اجرایی قوانین مبارزه با رشوه خواری خارجی در کشور متبوع تاجر یا سرمایه گذار می تواند درک عمومی از رشوه خواری را در کشورهای میزبان در حال توسعه تقویت و جنبش جوامع را در چرخه ویرانگر فساد تحت تاثیر قرار دهد.
    کلید واژگان: تجارت بین الملل, رشاء خارجی, قوانین ضدفساد, کشورهای در حال توسعه, مباررزه با فساد
    Ramin Moradi, Karan Rohani *, Reza Nasiri Larimi
    Corruption as a disease exists in all countries, especially in developing countries and the international community in recent decades, while is aware of the harmful effects of corruption, is seeking to prevent and reduce its effects within this convergence which is created as the global anti-corruption movement. The countries while considering the bribery as a crime, they enforced anti-bribery laws, which have both positive and negative consequences, sometimes reduce the motivation of economic actors to enter corrupt host countries and make trade and investment flows so weak to the extent that if the government officials of the host country receive bribes in the executive actions of their country while participating with corrupt persons, if they are not identified and prosecuted, it will not have a fruitful effect on their domestic legal systems. The question of the present article is what effects the anti-bribery laws have on the foreign trade and investment of developing countries. This research has been carried out on the basis of descriptive-analytical method and legal-economic approach, and its result results show that these laws, in addition to deterrence, sometimes create benefits for the beneficiaries of corruption. In other words by taking an alternative measures, they change the type of investment and corruption, which may intensify inefficient methods in developing countries. On the other hand, the enforcement of anti-bribery laws in the home country of a trader can strengthen the general perception of bribery in developing countries and influence the movement of communities in a destructive cycle of corruption.
    Keywords: International Trading, foreign bribery, Anti-corruption laws, Developing countries, fighting against corruption
  • آرمان حیدری*، رامین مرادی، حکیمه کناری

    با توجه به اهمیت نحوه ی تعاملات در خانواده و عوامل فرهنگی مرتبط با آن، این پژوهش به بررسی رابطه ی بین نگرش به ساختار توزیع قدرت در خانواده و جهت گیری های ارزشی پرداخته است. جامعه ی آماری، زوجین شهر دوگنبدان هستند  که 380 نفر از  آنان بر اساس جدول تعیین حجم نمونه لین، عنوان نمونه انتخاب شدند. روش نمونه گیری، نمونه گیری خوشه ای متناسب با حجم بوده است. بر اساس ادبیات تحقیق، نگرش به ساختار توزیع قدرت در خانواده در دو بعد نگرش اقتدارگرایانه و مشورتی بررسی شد. بر اساس نتایج تحقیق، رابطه ی جهت گیری های ارزشی دینی، تقدیرگرایانه و سنتی با نوع تصمیم گیری اقتدارگرایانه مستقیم و معنادار، و رابطه ی جهت گیری ارزشی مدرن با آن معکوس و معنادار بوده است. رابطه ی جهت گیری های ارزشی تقدیرگرایانه و مدرن با نگرش به قدرت مشورتی، به ترتیب منفی و مثبت بوده است. تاثیرگذراترین متغیر در کاهش تصمیم گیری اقتدارگرایانه، جهت گیری ارزشی مدرن؛ و در افزایش گرایش به تصمیم گیری مشورتی، تحصیلات بوده است. در نهایت می توان گفت ؛ فرهنگ مسلط و "هژمون" تصمیم گیری عمودی مبتنی بر اقتدار مردانه، حداقل در ساحت انتظار، به سمت نوعی وضعیت " گذار" تغییر کرده است که در آن دو نوع جهت گیری ارزشی سنتی و مدرن، همراه با تصمیم گیری اقتدارگرا و مشورتی با هم در رقابت و " تخاصم" اند

    کلید واژگان: جهت گیری های ارزشی, توزیع قدرت, نگرش خانواده, شهر دوگنبدان
    Arman Heydari *, Ramin Moradi, Hakimeh Konari

    Considering the importance of interactions in families, as well as cultural factors related to them, the present research investigates the relationship between attitude towards power distribution and value orientations among 380 couples from Dougonbadan City. The sample was selected through cluster sampling method proportional to the sample size, which was determined using Lin’s sample size determination Table. Based on the research literature, attitudes toward the power distribution structure in the family were examined in two dimensions: authoritarian and consultative. According to the research results, the relationship between religious, fatalistic and traditional value orientations and authoritarian decision-making was directly significant. However, the relationship between modern value orientations and authoritarian decision-making was inversely significant. The relationships between fatalistc and modern value orientations and consultative power distribution were negative and positive, respectively. The most influential variables in reducing authoritarian decision-making and increasing tendency to the consultative one were found to be the modern value orientation and the level of eduction, respectively. Finally, it can be said that the dominant culture and "hegemony" of masculine vertical decision-making, at least expectionally, is changing to a kind of "transitional" situation that lead to a competitive and hostile relationship between traditional and modern value orientations and authoritarian and consultitative decision making

    Keywords: value orientations, distribution of power, family’s attitude, Dogonbadan City
  • رامین مرادی*

    مقوله «شکاف اجتماعی» از مفاهیم مهم علوم اجتماعی است. این مفهوم که در آغاز برای تحلیل مکانیسم رای دادن شهروندان در دموکراسی های غربی به کار می رفت، به مرور کاربرد بیشتری یافت و به ابزار تحلیلی مهمی در تحلیل پدیده های اجتماعی بدل شد. شکاف اجتماعی، در سنت نظری اصلی آن، به معنای تاثیر تضادهای اجتماعی بر نحوه رای دادن شهروندان است. چون در لیبرال دمکراسی های غربی، نظام حزبی مبنای کنش سیاسی است، این سوال اهمیت زیادی دارد که چه عواملی بر گرایش حزبی و نحوه رای دادن شهروندان موثرند؟ مفهوم شکاف اجتماعی الگویی تحلیلی برای بررسی این عوامل است؛ مثلا جنسیت و نژاد و زبان، طبقه اجتماعی، تحصیلات و... چه تاثیری بر گرایش شهروندان به احزاب مختلف ایجاد می کنند. همان طور که در کتاب شکاف های اجتماعی در ایران ذکر شده است، سیمور مارتین لیپست و استین روکان در تثبیت این مفهوم به معنای اشاره شده نقش زیادی بر عهده داشتند.

    کلید واژگان: شکاف های اجتماعی در ایران, نقد کتاب
  • رامین مرادی، کارن روحانی*، رضا نصیری لاریمی

    تقریبا در تمام موافقت نامه های سازمان جهانی تجارت شاهد ترویج برخی مولفه های حکمرانی مطلوب جهت همگرایی برای پیشگیری از فساد و مبارزه با آن در تجارت بین الملل بودیم تا با تکوین محیط تجاری مناسب شرایط رقابت منصفانه ایجاد گردد. با روش فراتحلیل واقف شدیم سازمان جهانی تجارت در کنار مفاد موافقت نامه ها تا چه میزان تحت تاثیر فناوری بلاکچین توانسته از فساد پیشگیری نماید. در این راستا مقررات موافقت نامه های سازمان و رویکرد آن به فساد در تجارت بین الملل تبیین و تاثیر استفاده از فناوری زنجیره های بلوکی در آن مورد بررسی قرار گرفت. این بررسی نمایان کرد سازمان جهانی تجارت در مفاد موافقت نامه ها اعضا را به رعایت برخی مولفه های حکمرانی مطلوب ملزم که غیرمستقیم با رویکردی پیشگیرانه تداعی کننده مبارزه با فساد بوده علاوه بر آن تمتع از فناوریهای نوین در موافقتنامه تسهیل تجاری و موافقتنامه تجارت خدمات و تدارکات دولتی ذیل مفاهیمی از قبیل پنجره واحد تجاری و قراردادهای هوشمند را مورد توجه و استفاده اعضا قرار داده است. اگرچه استفاده از این فناوری تاحدودی در تسهیل تجارت، معاملات دولتی و تجارت خدمات به خوبی عمل کرده ولی با فقدان زیرساختهای لازم سبب ناکارمدیها و چالشهایی گردیده است که نمی تواند جایگزین مناسبی برای نهادهای قدرتمندتر باشد، بلکه در حقیقت با تقویت این نهادها بیشترین کارآیی را برای آنها بوجود می آورد.

    کلید واژگان: تجارت بین الملل, مقررات سازمان جهانی تجارت, زنجیره بلوکی, تسهیل تجاری
    Ramin Moradi, Karan Rohani *, Reza Nasiri Larimi

    Almost in all WTO agreements, we are considering the promotion of some elements of good governance to prevent and combat corruption in international trade in order to create a fair competitive environment by creating a conducive business environment. Through meta-analysis, we learned to what extent the World Trade Organization, in addition to the provisions of the agreements, has been able to prevent corruption under the influence of block chain technology. In this regard, the provisions of the organization's agreements and its approach to corruption in international trade were explained and the impact of the use of block chain technology was examined. The study showed that the WTO in the provisions of the agreements obliges the members to observe some components of good governance that are indirectly associated with a preventive approach to combating corruption. It is shown that enjoying block chain technology to set single windows and make use of smart contracts have been considered and used by members according to the relevant agreements. Although the use of this technology has worked well to some extent in facilitating trade, government procurement, and the trade in services, it has led to inefficiencies and challenges in the absence of the necessary infrastructure, which in fact cannot be a viable alternative to powerful institutions that it is created to be replaced.

    Keywords: International Trade, Fighting Corruption, WTO Regulations, Block chain, Trade Facilitation
  • سید صمد بهشتی*، رامین مرادی، راضیه خلیلی دره بنگ
    زمینه و هدف

    یکی از ابعاد سلامت، سلامت اجتماعی است. سلامت اجتماعی به نوعی نشان دهنده خدشه ناپذیری ابعاد هویتی افراد در جامعه هست. از بین عواملی که بر سلامت اجتماعی اثر می گذارند، احساس امنیت اجتماعی در ابعاد عینی و ذهنی جایگاه قابل ملاحظه ای داشته و تاثیر بنیادین بر کارآمدی افراد در جامعه دارد. هدف از انجام این پژوهش، استخراج  رابطه بین دو متغیر امنیت اجتماعی و سلامت اجتماعی به صورت تجربی بود. 

    روش کار

    این پژوهش با روش کمی، به شیوه پیمایشی و با استفاده از ابزار پرسشنامه در بین نمونه ای 400 نفری از ساکنین شهر لنده از استان کهگیلویه و بویر احمد در سال 1398 انجام شد.

    نتایج کار

    یافته های پژوهش نشان دادند که بین احساس امنیت اجتماعی و سلامت اجتماعی رابطه معنی داری  در اکثر ابعاد این دو متغیر مشاهده شد (05/0> p). مدل سازی معادلات ساختاری بین این دو متغیر نیز نشان داد که احساس امنیت اجتماعی با وزن رگرسیونی برابر 54/0 بر سلامت اجتماعی اثر بود و این متغیر به تنهایی 29% تغییرات سلامت اجتماعی را تبیین کرد در حالی که جنسیت افراد در این رابطه اثری نداشت.

    نتیجه گیری

    احساس امنیت اجتماعی اثر قابل توجهی بر سلامت اجتماعی و کارآیی افراد در جامعه دارد. بنابراین این چنانچه جامعه ای بتواند از مولفه های هویتی شهروندان خود در ابعاد مختلف قومی، دینی، زبانی و ملی صیانت کند و سطح مدارا و تحمل اجتماعی آنها را بالا ببرد، آنگاه انتظار می رود شرایط مناسب تری را برای افزایش سلامت اجتماعی افراد در آن جامعه به وجود آید.

    کلید واژگان: احساس امنیت اجتماعی, سلامت اجتماعی, شهر لنده, استان کهگیلویه و بویر احمد
    Seyed Samad Beheshti*, Ramin Moradi, Razieh Khalili Dare Bang
    Background and Aim

    One of the dimensions of health is social health. Social health indicates, in a way, the inviolability of the identity aspects of individuals in the community. From among the factors affecting social health, a sense of social security both in its objective and mental dimensions has a particularly significant effect, and also a fundamental impact, on the efficiency of individuals in the society. In this study the relationship between the two variables ─ social security and social health ─ was investigated empirically.

    Materials and Methods

    This was a quantitative survey including a sample of 400 residents in Lende City, Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad Province, Iran in 1398. Data were collected using questionnaires.

    Results

    The findings showed that there were statistically significant relationships between the sense of social security and social health in most of their domains (P <0.05). Modeling of structural equations between these two variables also showed that the sense of social security with a regression weight of 0.54 had an effect on social health in a way that this variable alone explained 29% of changes in social health, while gender had no effect in this regard.

    Conclusion

    On the basis of the findings it can be concluded that the sense of social security has significant effects on social health and efficiency of people in the society. Therefore, if a society can protect the identity components of its citizens in its different ethnic, religious, linguistic and national aspects and increase their level of social tolerance, then it will be possible to create better conditions for promoting the social health of individuals in that society.

    Keywords: Social Security Sense, Social Health, Lende City, Kohgiluyeh, Boyer-Ahmad Province, Iran
  • مهران پوزش، علی حسن توفیقیان فر*، وحید دستیار، رامین مرادی، بهنام منصوری
    زمینه و هدف

    اعتماد اجتماعی امروزه از ابعاد مهم سرمایه اجتماعی و ارتباطات انسانی است، که نقش بزرگی در توسعه و سلامت جوامع دارد. لذا هدف از این پژوهش مقایسه ی اعتماد اجتماعی بیماران (قبل و بعد از بستری) به کادر درمانی بیمارستان های استان کهگیلویه و بویراحمد می باشد.

    روش ها

    تعداد 400 نفر از بیماران بستری شده بیمارستان های استان کهگیلویه و بویراحمد، به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و با پرسشنامه محقق ساخته اعتماد اجتماعی مورد ارزیابی قرار گرفتند. در این پژوهش بیمارانی وارد مطالعه شدند که (بنا به تصمیم کادر درمان) قرار بود حداقل یک روز در بیمارستان بستری و سپس ترخیص شوند.

    یافته ها

     اعتماد بیماران به پرستاران (بهیاران) و پرسنل اتاق عمل، قبل و بعد از بستری تفاوت معناداری ندارد (05/0 >p). اما اعتماد بیماران به پزشکان، قبل و بعد از بستری تفاوت معناداری دارد (05/0 <p)، به این صورت که اعتماد بیماران به پزشکان بعد از بستری حدود 0/27 بالاتر رفته است. همچنین نشان داده شد که اعتماد بیماران به پرسنل پذیرش، قبل و بعد از بستری تفاوت معناداری دارد (05/0 <p)، به این صورت که اعتماد بیماران به پرسنل پذیرش بعد از بستری حدود 0/24 پایین تر رفته است.

    نتیجه گیری

     با توجه به اینکه اعتماد بیماران به پرسنل اتاق عمل و پرسنل پذیرش بعد از فرایند درمان کاهش یافته است، بنابراین انتظار می رود در این راستا اقداماتی در جهت افزایش و ارتقای اعتماد بیماران به این قشر از کادر درمان لحاظ شود.

    کلید واژگان: اعتماد اجتماعی, پزشک, پرستار, پرسنل پذیرش, پرسنل اتاق عمل
    Mehran Pouzesh, Ali Hassan Tofighianfar*, Vahid Dastyar, Ramin Moradi, Behnam Mansouri
    Background and Aim

    Nowadays, social trust, which has a great role in the development and health of societies, is considered one of the most important aspects of social capital and human communications. Therefore, this study aims to compare the patients' social trust (before and after hospitalization) toward the medical staff of Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad hospitals.

    Methods

    A total of 400 patients admitted to Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad hospitals were selected by multi-stage cluster sampling and evaluated by a researcher-made questionnaire of social trust. The study includes patients who were (according to the decision of the treatment staff) hospitalized for at least one day and then were discharged.

    Results

    The patients' trust toward nurses and operating room personnel is not significantly different before and after hospitalization (P> 0.05). However, patients' trust toward physicians before and after hospitalization is significantly different (P <0.05), with an increase of 0.27 percent in patients' trust toward physicians after hospitalization. It was also shown that patients' trust toward admission personnel has a significant difference before and after hospitalization (P <0.05), with a decrease of about 0.24 percent in patients' trust toward admission personnel after hospitalization.

    Conclusion

    Considering the decrease in patients' trust toward the operating room personnel and admission staff after the treatment process, it is expected that some measures be taken to increase the patients' trust toward this group.

    Keywords: Social Trust, Physician, Nurse, Admission Personnel, Operating Room Personnel
  • رضا طجرلو*، رامین مرادی مردای
    آیین دادرسی مالیاتی مفهوم و گستره، مبانی و منابع حقوقی و قانونی گسترده ای را دربرمی گیرد که از مرحله وضع قوانین مالیاتی تا مراحل تشخیص، تعیین، مطالبه وصول، رسیدگی و حل وفصل اختلافات، طرح و اقامه شکایات کیفری و دادخواست های حقوقی و چگونگی اتخاذ تصمیم، صدور و اجرای آرای کلیه مراجع اداری، انتظامی و قضایی، اعم از درون سازمانی و برون سازمانی را در خود جای می دهد تا بتواند در کنار عدالت مالیاتی، تحقق عدالت توزیعی و اجتماعی، عدالت رویه ای، عدالت حقوقی، عدالت کیفری، عدالت جنایی و عدالت اداری مالیاتی و حتی، عدالت ترمیمی را نیز، با خود به همراه داشته باشد. از این هر نظام حقوقی برای تحقق دادرسی مالیاتی عادلانه ملزم به رعایت اصول دادرسی مالیاتی نظیر؛ اصل محرمانه بودن اطلاعات مودیان مالیاتی، اصل علنی بودن دادرسی مالیاتی، اصل بر آمره بودن قواعد آیین دادرسی مالیاتی، اصل پژوهش خواهی آرای محاکم دادرسی مالیاتی و اصل ترافعی بودن در دادرسی مالیاتی است. وضعیت موجود دادرسی مالیاتی در ایران با اشکالات عدیده ای چه در فرایند و یا رسیدگی ماهیتی همراه است از جمله: رسیدگی بدون رسمیت یافتن جلسات به دلیل عدم حضور قاضی عضو هیات، صدور آراء کلیشه ای و فاقد استدلال و توجیهات قانونی، تاخیر در اجرای قرارهای کارشناسی و اطاله دادرسی که با دادرسی منصفانه و وضعیت مطلوب و قابل قبول آن فاصله ایجاد کرده است. بنابراین تحول در ساختار و ترکیب و نحوه فعالیت و عملکرد این مراجع و همچنین تدوین «قانون آیین دادرسی اداری» یک ضرورت اساسی است.
    کلید واژگان: ناتوانان, حمایت کیفری, حمایت قضایی, قانون حمایت از حقوق ناتوانان
    Reza Tajarlo *, Ramin Moradi
    Tax procedures that have extensive concepts and scope, fundamentals andsources of law, include, from tax legislation to determining, demandingcollection and settlement of disputes, filing legal and criminal complaints,decision making condition, issuing and performing all administrative, lawenforcement and jurisdictions authorities judgments including insourcingand outsourcing to realize distributive and social justice, procedural Justice,legal justice, criminal justice, tax administrative justice and even restorativejustice alongside with tax justice. Every legal systems requires to complywith principles of tax trial such as principle of taxpayer information privacy,publicity of tax trial principle, principle of peremptory norms in tax trial,principle of taking appeal to tax trial judgments and the adversary principlein tax trial to realize fair tax trial.The present situation of tax trial in Iran has numerous difficulties either inthe process or the trial on merits, including hearing in unofficial trial becauseof absence of the commissioner judge, issuing stereotype, irrational anddelegitimized judgments, enforcement delay in writ of expert opinion andprolongation of trial which interrupted fair trial and favorable and acceptablesituation. Therefore it is essential to transform the structure and functionalityof these authorities and also codification of administrative procedure law.
    Keywords: tax trial, Fair trial, taxpayer rights, tax justice
  • رامین مرادی*، احسان خانمحمدی

    بررسی وضعیت دینداری به منزله یکی از گونه های مهم هویتی در جامعه ایران، جایگاه عملی و پژوهشی خاصی دارد؛ ازاین رو، پژوهش حاضر به صورت کمی و با روش پیمایشی و ابزار پرسش نامه، وضعیت دینداری جوانان شهر سرپل ذهاب را بررسی کرده است. حجم نمونه 635 نفر تعیین و برای دسترسی به آنها از روش نمونه گیری طبقه ای چندمرحله ای متناسب با حجم استفاده شد. اعتبار و پایایی پرسش نامه به ترتیب با روش اعتبار سازه و آزمون آلفای کرونباخ، ارزیابی و مناسب تشخیص داده شد. نتایج نشان دادند میزان دینداری بین پاسخگویان کمی بالاتر از حد میانگین بود و بین ابعاد دینداری، بعد اعتقادی بیشترین میانگین و بعد عملی کمترین میانگین را داشت. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان دادند سه متغیر سرمایه اجتماعی، هویت ملی و هویت قومی، ارتباط مستقیم و معناداری با میزان دینداری دارند؛ اما مصرف رسانه ای ارتباط منفی و پایگاه اقتصادی - اجتماعی ارتباطی غیرمعنادار با میزان دینداری دارند.

    کلید واژگان: دینداری, سرمایه اجتماعی, هویت ملی, هویت قومی, مصرف رسانه ای, پایگاه اقتصادی - اجتماعی
    Ramin Moradi *, Ehsan Khanmohammadi
    Introduction

    Today, the values ​​of various societies are subject to a wide range of changes. These values ​​include a range that varies according to the characteristics of each society. In addition, within societies, the degree of commitment to and following these values ​​among members of each society varies according to the division of gender, class, place of residence, generation, etc. One of these values, regardless of the type and level of commitment, is religiosity. In the definition of religiosity, it is said that religiosity has ‘religious endeavors’ in such a way to influence the attitude, orientation, and individual actions. This research sought to investigate religiosity among the youths of Sar-e-Pol-e Zahab city and its related factors.

    Material & Methods

    The research methodology was a survey approach. The study sample consisted of 635 youths with the age range of 19-29 years in Sar-e-Pul Zahab. They were selected using stratified sampling. The data gathering tool was a questionnaire. The measured dependent variable was religiosity which had three dimensions: emotional, belief, and practical. Social capital as one of the two independent variables of the study had the dimensions of participation, solidarity, trust, socio-economic basis, and ethnic identity. Another independent variable of the study was media consumption. The results indicated that the level of religiosity among respondents was slightly higher than average. Among the dimensions of religiosity, the belief dimension had the highest average, and the practical dimension had the lowest average. Results in relation to gender differences indicated that in terms of emotional and belief dimensions, the level of religiosity of women is significantly more than men. However, there was no significant difference between men and women in practical aspects. But, in relation to the marital status, the results indicated that the level of religiosity of married people in all aspects was greater than that of single people. Pearson correlation test indicated that three variables of social capital, national identity, and ethnic identity had a direct and significant relationship with religious dimension. Media consumption also had a negative and significant relationship with all three dimensions of religiosity. But, the relationship between economic and religious aspects was not meaningful. Finally, the direct and indirect relationships between independent variables and religiosity were tested in the path analysis model.

    Discussion of Results & Conclusions 
     
     According to research findings, religiosity was relatively high in the population under study. The belief dimension had the highest degree and practical dimension had the lowest. In addition, individuals were more committed to rituals than rites. Therefore, it can be said that the form of religiosity has changed to personalization. The research also indicated that gender still plays a role as an effective factor in explaining social behaviors. Even a phenomenon like marital status can play a role in the level of religiosity of people. Therefore, the level of religiosity as a social variable varies among different social groups. In explaining the level of religiosity, the social capital variable was more powerful than other variables. In fact, social capital has a complex relationship with religiosity, because these two variables have a relative overlap. In addition, although ethnic identity was also associated with religiosity, the relationship between national identity and religious aspect was more effective. Religiosity, as a determinant variable, is more influenced by variables such as national identity. The power of ethnic identity to explain the degree of religiosity was relatively small. Media consumption also had a negative effect on aspects of religiosity. By increasing the use of these media, the degree of religiosity is reduced. Finally, it can be said that religiosity can be explained both negatively and positively; some variables have a positive influence, while others have a negative influence on religiosity.
    Keywords: Religiosity, Social Capital, National Identity, Ethnic Identity, Media Consumption
  • رامین مرادی، عباس رمضانی باصری *

    آموزش منابع انسانی عامل کلیدی در فرایند رشد و توسعه ی فناوری و اقتصادی جوامع است. تامین سرمایه ی انسانی مستلزم انجام آموزش صحیح می باشد. آموزش صحیح از یک سو قابلیت نیروی انسانی را ارتقاء می بخشد و از سوی دیگر نیروی کار را برای استفاده بهتر از فناوری جدید تولید، مهیا می سازد و به این ترتیب راه رشد و توسعه فناوری و اقتصادی را برای کشورها هموار می کند. هدف این مقاله، ارائه ی تصویری از تاثیر آموزش منابع انسانی بر توسعه فناوری و اقتصادی جوامع می باشد. از آنجا که تمرکز این مطالعه بررسی سه نظریه سرمایه انسانی، همگرایی و نظریه تعامل با تغییرات تکنیکی همراه با تطبیق آنان در جوامع مختلف از جمله ایران می باشد لذا با توجه به نوع رویکرد آن، روش توصیفی و مقایسه ای برای این مقاله انتخاب شده است؛ یافته های این مطالعه بیانگر تاثیر معنی دار هر سه نظریه بر توسعه و رشد اقتصادی جوامع توسعه یافته بوده است. همچنین جدی نگرفتن تاثیر آموزش و تربیت نیروی انسانی ماهر از مهمترین عوامل پایین بودن سطح رشد توسعه فناوری جوامع درحال توسعه است؛ بنابراین شایسته است که با توجه به جمعیت روزافزون جوان در جامعه ی ایران و نیاز مبرم کشور به رشد و افزایش تولید، توجه جدی به ارتقاء سطح و کیفیت آموزش صورت گیرد.

    کلید واژگان: آموزش منابع انسانی, سرمایه انسانی, توسعه فناوری و اقتصادی, تحصیلات
    Ramin moradi, Abbas ramezani baseri

    The human resources training is a key factor in the process of technology end economic growth and development of societies, The provision of human capital requires the true education. The true education on one hand promote Man’s power features and on the other hand, it provides labor for better use of new technology and it paves the way for countries to growth and develop technology and economically. The purpose of this paper is to Investigation the Impact of human resources training on Technology and economic development of societies. Since the focus of this study is to survey three theories of human capital, theory of convergence and the theory of technical interaction with their adaptation in different societies including Iran. therefore, according to its been chosen for this article; The finding of this study showed the significant effect of all three theories on the development and economic growth of societies. Also, the seriousness of the impact of skilled manpower education and training is of the most important factors in the low level of developing technology in developing countries: therefore, it is worth noting that due to the growing population of the young in developing countries and the urgent need for these countries to grow and increase production, serious attention to the promotion of the level and quality of education.

    Keywords: Human resources training, Human capital, Technology, Economic development, Education
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • رامین مرادی
    مرادی، رامین
  • رامین مرادی بنی اسد
    مرادی بنی اسد، رامین
    دانشجوی کارشناسی ارشد گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال