به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

reza sadeqi

  • لیلا خدامی*، یوسف شاقول، رضا صادقی
    معمولا در بیان دیدگاه هیوم از علیت بر ابعاد سلبی و نتایج شکاکانه آن متمرکز می شوند. در حالی که طبق تفسیر طبیعت گرایانه، دغدغه هیوم تبیین ماهیت انسان و تعیین محدوده فهم بشر است. هدف او این نیست که رابطه علیت را به لحاظ فلسفی انکار کند، بلکه منتقد آن نوع تفکر فلسفی است که ادعای عقلانی کردن باورها را دارد. هدف اول نویسنده در این مقاله آن است که با تکیه بر تفسیر بی سابقه کمپ اسمیت، تبیین طبیعت گرایانه ای از بحث علیت نزد هیوم ارایه دهد. در مکانیزمی که اسمیت از کارکرد ذهن انسان ارایه می دهد، منشا تصور پیوند ضروری، احساسی درونی است که به واقعیت تعمیم می یابد و باور به علیت با هیچ استدلالی قابل اثبات نیست. نشات گرفتن باور به علیت از احساس درون ذهن که مبتنی برعقل هم نیست، چالش جدی در پذیرش و توجیه آن ایجاد کرده است. هدف ثانوی و اصلی مقاله بررسی و تبیین ذهنی بودن منشا پیوند ضروری است، سپس مفهوم عقل از دیدگاه هیوم مورد ارزیابی قرارمی گیرد تا روشن شود که به چه معنا باور به علیت نمی تواند مبتنی بر عقل باشد.
    کلید واژگان: کمپ اسمیت, طبیعت گرایی, استنتاج استقرائی, باور به علیت, توجیه عقلانی
    Leila Khodami *, Yousef Shaghoul, Reza Sadeqi
    In discussing Hume's view of causality, it has been generally focused on its negative aspects and skeptical results. Whereas, according to naturalistic interpretation, Hume's purpose is to illustrate the nature of human beings and to determine the limits of human understanding. Hume's aim is not to philosophically reject the belief in causally connected, but rather to criticize the sort of philosophical thinking that claim to rationalize them. In this paper, the author intends to provide first the naturalistic explanation of Hume’s causality discussion, relying on Kemp Smith's unprecedented interpretation. In explanation kemp smith provided for the functioning of human mind, the origin of the necessary connection idea is an inner feeling that is generalized to reality, and the belief in causality cannot be proved by any argument. The emotional origin of belief in causality, which is not based on reason, is a serious challenge in its acceptance and justification. Therfore the second and main purpose of this article is to examine the mental origin of the necessary connection, then the concept of reason is evaluated from Hume's view to clarify in what sense belief in causality cannot be based on reason.
    Keywords: Kemp Smith, naturalism, Inferential Inference, Belief in Causality, Rational Justification
  • رضا صادقی*
    کتاب ساختار انقلاب های علمی مهم ترین اثر تامس کوهن (1962) یکی از منابع درسی مهم در شاخه های تاریخ و فلسفه علم است. تلقی رایج این است که این کتاب با نگاه انتقادی به دستاوردهای علمی و عقلی بشر در رشد عقلانیت دانش تجربی در دوره معاصر نقش مهمی داشته است. اما نگاه انتقادی اگر به انکار صدق و واقعیت منتهی شود، ماهیتی جزمی می یابد که با ماهیت نقد در تضاد است و اعتماد به دانش و عقل را از بین می برد. ارول موریس (2018) در زیرسیگاری با تمرکز بر کتاب ساختار انقلاب های علمی نشان می دهد که کوهن در آثار خود در چنین مسیری قرار دارد. موریس در این کتاب در کنار نقد محتوای آثار کوهن به زمینه ها و نتایج روانی و اجتماعی انکار واقعیت نیز توجه دارد. هدف نهایی موریس این است که نشان دهد نسبی گرایان با تمسک به زبانی دوپهلو و با برداشت های نادرستی که از دانش تجربی دارند نه تنها منطق مشترک بشری را که مبنای عقلانی علوم تجربی است، تخریب می کنند، بلکه اصول اخلاقی را نیز متزلزل می کنند و زمینه توجیه و تداوم جنگ و کشتار را فراهم می کنند. او در برابر نسبی گرایی از نوعی واقع گرایی معتدل دفاع می کند که با نسبی گرایی و جزم اندیشی به یک اندازه فاصله دارد و اعتماد به علم را با امکان نقد جمع می کند.
    کلید واژگان: ارول موریس, تامس کوهن, کتاب زیرسیگاری, نسبی گرایی, واقع گرایی پژوهشی, و صدق
    Reza Sadeqi *
    A critical look at human scientific and intellectual achievements has played an important role in the development of empirical knowledge in the new era. But if the critical view leads to the denial of truth and reality, it finds a dogmatic nature that contradicts the nature of criticism and destroys trust in knowledge and reason. Ashtray by focusing on the views of Thomas Kuhn, shows that Kuhn is on such a path in his work. In this book, Morris, in addition to criticizing the content of relativism in Kuhn's work, also pays attention to the psychological and social consequences of denying reality. His ultimate goal is to show that relativists, by relying on ambiguous language and misconceptions of empirical knowledge, not only destroy the common human logic that is the rational basis of the experimental sciences, but also destroy moral principles. They justify continuity of war and killing. In contrast to relativism, he defends a kind of moderate realism that is equally distant from relativism and dogmatism, and builds trust in science with the possibility of critique. In his documentaries, Morris often critiques the prevailing worldview and seeks the truth. The philosophical point of view defended by him in this book is also in line with the common theme of these films.
    Keywords: Relativism, Investigative Realism, truth
  • محسن ابراهیمی، رضا صادقی*
    دیدگاه پرایس در بحث ادراک حسی مبتنی بر داده‎های حسی و نظریه آشنایی راسل است. او بین معرفت به داده های حسی و پذیرش حسی تمایز می گذارد. از نگاه او، باور به جهان خارج در طی این دو مرحله صورت می گیرد. داده های حسی حالات ذهنی هستند که موضوع شهود مستقیم و خطاناپذیر هستند و پذیرش حسی نیز نوعی عمل شبه شهودی است. دیدگاه پرایس نمونه ای از «نظریه توجیه در بادی امر» در مبناگرایی درون گرایانه است که با دیدگاه معرفت شناسانی مانند چیزم، پالک و بونجور قابل مقایسه است. بسیاری از منتقدان، چنین دیدگاهی را خوش‎بینانه و نمونه ای از مبناگرایی جزم اندیش معرفی می کنند که مبتنی بر یک پیش فرض صرف، در باور به جهان خارج است. با این حال، چیزم با تکیه بر مفهوم «خود نمایانگری» دیدگاه او را اصلاح و تعدیل می کند. بونجور نیز با توجه به مسئله انفعال در ادراک حسی و با تکیه بر استدلال بهترین تبیین، مبنایی برای دفاع از معرفت به جهان خارج فراهم می کند. حاصل این دفاعیات، نشان از لزوم توجه به معرفتی متفاوت از معرفت گزاره ای، یعنی معرفت حضوری و نقش استدلال عقلی در باور به جهان خارج است. این توجه، به این شکل است که حقیقت معرفت، مشتمل بر جنبه حکایتگری از معلوم خودش است و با توجه به این جنبه، در صورت فرض سلامت حواس، آشکارشدن پدیدار حسی گواهی ابتدایی بر واقعیت خارجی است که از آن حکایت می‎کند و استدلال، بهترین تبیین دلیلی است که با کمک آن، این گواه در بادی امر، تبدیل به دلیل مناسب برای باور به جهان خارج می شود.
    کلید واژگان: پرایس, ادراک حسی, شهود, توجیه در بادی امر, پذیرش حسی, معرفت به جهان خارج
    Mohsen Ebrahimi, Reza Sadeqi *
    Price's theory of sensory perception is based on sensory data and Russell's theory of knowledge by acquaintance. Price separates between knowledge of sense-date and perceptual acceptance. In his view, belief in the external world takes place during these two stages. Sense data are mantel states that are subject to direct intuition and are infallible and perceptual acceptance also is a pseudo-intuitive act. Price's theory is an example of the “prima facie justification” theory in internalist foundationalism that is comparable with the view of Chisholm and Pollack and BonJour. Many critics believe that this theory is very optimistic and an example of dogmatic foundationalism that accept external world as mere assumption. However, Chisholm tries to revises this view by relying on concept of “self-presenting”. BonJour too by reliance on passivity in sensory perception and best explanation argument provides a base for knowledge of the external world. The result of these defenses shows the necessity of attention to different knowledge from propositional knowledge i.e. knowledge by presence and rational argument in believing to the external world. The main point is that the nature of knowledge consists of showing its object and this showing is prima facie evidence for the external reality that appeared to us in assuming the health of the senses and by best explanation argument this prima facie evidence becomes a good reason for believing to the external world.
    Keywords: Price, perception, intuition, Prima Facie Justification, Perceptual Acceptance, Knowledge to External World
  • محسن ابراهیمی، رضا صادقی*

    نزاع درون گرایی برون گرایی در معرفت شناسی معاصر، ابعاد مختلف روبه گسترشی دارد. در این مقاله تلاش می کنیم قابلیت های فلسفه ی صدرایی برای حضور در این گفتمان را نشان دهیم. هدف اصلی این است که با تکیه ی بر معرفت شناسی صدرایی، از نوعی درون گرایی دفاع کنیم که دسترسی معرفتی به مولفه های لازم برای توجیه باور را شرط محوری در نظر می گیرد. در این مقاله استدلال می شود که برای دفاع از هرگونه شناختی، نخست باید امکان معرفت بی واسطه و مستقیم به حالات ذهنی را پذیرفت و چنین معرفتی، از تعریف سه جزیی معرفت فراتر می رود و درون گرایی صرفا با تکیه ی بر تقسیم معرفت به حضوری و حصولی دفاع پذیر می شود. درواقع بخشی از ابهامات موجود در جدال درون گرایان و برون گرایان، از بی توجهی به ویژگی های معرفت حضوری و تمایز آن از معرفت حصولی ناشی می شود. سپس باتوجه به ویژگی های معرفت حضوری و همچنین با تکیه ی بر تقسیم معرفت به بسیط و مرکب، به سه اشکال اصلی که بر درون گرایی وارد شده است، پاسخ خواهیم داد و برای مثال های نقضی که برای درون گرایی وجود دارد، راه حلی ارایه خواهیم کرد.

    کلید واژگان: درون گرایی, برون گرایی, دسترسی معرفتی, علم حضوری, معرفت بسیط
    Mohsen Ebrahimi, Reza Sadeqi *

    The internalism/externalism controversy has various expanding features in contemporary epistemology. In this article we try to show capabilities of philosophy of Sadra for interfering in this debate. The main goal is to rely on principles of Sadra and defend a kind of internalism that consider cognitive access to factors needed for a belief to be epistemically justified as a pivotal condition. It will be proved that for defense of any knowledge, we should accept immediate and direct knowledge to states of mind and this knowledge is superior from threefold propositional knowledge and merely with reliance on division knowledge to present knowledge and propositional knowledge internalism is defensible. Indeed, some ambiguities in internalism/ externalism controversy is due to inattention properties of present knowledge and its separation from propositional knowledge. After that as respects to those properties and also reliance on division knowledge to simple and compound we answer three main difficulties internalism face and display solution for internalist´s contra examples.

    Keywords: internalism, externalism, cognitive access, present knowledge, simple knowledge
  • محمد مهدی حاتمی، رضا صادقی*
    این مقاله به بررسی و ارزیابی مدل های وحدت علم قرن بیستم اختصاص دارد. به این منظور مدل های وحدت علم را به دو دسته تقسیم و آنها را به طور جداگانه بررسی خواهیم کرد. نخستین دسته، مدل هایی هستند که با تکیه برفیزیکالیسم از تقلیل گرایییاحذف گرایی دفاع می کنند.دومین دسته، مدل هایی اند کهبا تکیه بر روش شناسی به دنبال تضمینی برای وحدت علم هستند.در ارزیابیگروه نخست با تکیه بر کارهای تامس نیگل و ویلیام جیمز استدلال خواهد شد که این مدل ها به دلیل عدم انطباق با تکثر حوزه های هستی شناختی فعالیت علمیناکافی اند. تنوع روش های پژوهش علمی و کارکرد متفاوت ارزش های ترجیح یک نظریه در سیاق های مختلف نیزادعای وحدت علم در مدل های گروه دوم را تضعیف می کند.با این همهبرای پرهیز از نتایج زیانبار ادعای قیاس ناپذیری،با تکیه بر کل گرایی می توان از امکان طرح الگویی از وحدت علمدفاعکردکهامکان همکاری مشترکبین رشته ایرا فراهم کرده و همزمان هر گونه تلاش برای تقلیل گرایی یا نادیده گرفتن تکثر روش ها را نفی می کند.
    کلید واژگان: وحدت علم, فیزیکالیسم, تقلیل گرایی, حذف گرایی, زمینه گرایی, کثرت گرایی, همکاری بین رشته ای
    Mohammad Mehdi Hatami, Reza Sadeqi *
    This article investigates and evaluates models of the unity of science in 20th century. In general, the models of unity of science could be divided into two parts and investigated separately. The first group are models which defend reductionism and eliminativism by relying on physicalism. The second group are the ones that by relying on methodology try to guarantee the unity of science. In evaluating the first group on the works of Thomas Nagle and William James it is argued that these models not adjusted to different ontological fields. The various methods of scientific research and different function of the values of preferring a theory in different contexts of comparison also undermine the claim of scientific unity in the second group models. Anyway, for avoiding the harmful result of the being incommensurable, relying on holism the possibility of giving a model of the unity of science could be defended which has provided possibility of interdisciplinary cooperation and defies any attempt for reductionism or ignorance of the plurality of methods.
    Keywords: unity of science, physicalism, reductionism, eliminativism, Contextualism, Pluralism, interdisciplinary cooperation
  • رضا صادقی

    با اینکه کانت در تاریخ فلسفه اغلب به عنوان معمار اصلی مدرنیته و به عنوان فیلسوفی طرفدار عقلانیت، اخلاق و اصالت انسان معرفی شده، اما در چند دهه اخیر آثار بسیاری درباره نقش کانت در ترویج نژادگرایی افراطی منتشر شده است. در این مقاله ضمن بررسی جنبه های نژادگرایانه دیدگاه کانت از مبانی و نتایج آن بحث خواهیم کرد. ماتریالیسم و نسبی گرایی دو مبنای اصلی نژادگرایی در دوران جدید است. با این حال کانت در نژادگرایی بیشتر تحت تاثیر فیلسوفانی مانند جان لاک و هیوم است که در چارچوبی حقوقی و تجربی از نژادگرایی دفاع کرده اند. البته او به دلیل آنکه با تفصیل بیشتری از نژادگرایی دفاع می کند و آن را به عنوان یک ضرورت توجیه می کند، بیشترین نقش را در ترویج نژادگرایی در دوران جدید داشته است و به عنوان پایه گذار نژادگرایی معرفی شده است. در نقد دیدگاه کانت نیز استدلال خواهد شد که برداشت او از مفهوم نژاد، نامنسجم و غیرعلمی است. شواهدی که کانت به آن تمسک می کند تا تفاوت ماهوی نژادهای بشری را نشان دهد غیرمعتبر و جانبدارانه هستند و در نهایت نژادگرایی به عنوان یکی از عوامل اصلی بسط خشونت در جهان معاصر با اخلاق قابل جمع نیست.

    کلید واژگان: نژادگرایی, کانت, اروپامحوری, ملی گرایی, ماده گرایی, نسبی گرایی
    Reza Sadeqi

    Although Kant, in the history of philosophy, is introduced as the main architecture of modernity and as a philosopher supporting rationalism, morality and principality of the man, many works have been published on his role in promoting extreme racism in the last decades. In the present article, we have investigated the racist aspects of Kant’s view as well as its foundations and results. Materialism and relativism are two main foundations of racism in the modern age. Nevertheless, Kant is, in his racism, more influenced by philosophers such as John Locke and Hume who have defended racism in a legal and empirical framework. Of course, since he defends racism in a more detailed manner and justifies it as a necessity, he has the greatest role in promoting racism in the modern age and, thus, has been introduced as the founder of racism. We will argue, in criticizing Kant’s view, that his perception of the conception of ‘race’ is incoherent and non-scientific. The evidences Kant presents to show the essential difference of human races are invalid and tendentious, and finally racism, as one of the main factors of spreading aggression in the modern world, is not reconcilable with morality.

    Keywords: racism, Kant, Europe-centrism, nationalism, materialism, relativism
  • محمد مهدی حاتمی، رضا صادقی *

    ماتریالیسم حذف گرا تبیین رفتار بر اساس حالت های ذهنی را نمی پذیرد و تاکید دارد که رفتار انسانی را صرفا باید بر اساس رویدادهای عصبی تبیین کرد. طرفداران این دیدگاه برای کنار گذاشتن باور به حالت های ذهنی، آن را دیدگاهی عرفی می نامند که در برابر علم عصب شناسی قرار دارد. مقاله پیش رو با تحلیل مبانی معرفتی ماتریالیسم حذف گرا نشان می دهد که این دیدگاه نوعی انحصارگرایی وجودشناختی است که در تبیین سرشت ذهن، ناتوان است. همچنین استدلال خواهد شد که با انکار وجود حالت های ذهنی نه تنها جایی برای روان شناسی به عنوان یک حوزه معرفت بخش علمی و کاربردی باقی نمی ماند، بلکه جایی برای مفاهیم محوری علوم اجتماعی نیز نمی ماند. روان شناسی علمی با فرض وجود اشخاص در زیست جهانی اجتماعی پیش می رود و این فرض که اساس تشکیل روان شناسی علمی است نمی تواند فیزیکالیستی تعبیر شود. ادعای ایجابی مقاله این است که صرفا با تعامل دو علم روان شناسی و عصب شناسی است که امکان فهم دقیق هویت انسان فراهم می شود. باور به حالت های ذهنی غیرمادی هیچ منافاتی با علم عصب شناسی یا سایر علوم تجربی ندارد و تعریف انسان بر اساس نفس مجرد، مبنای وجودشناختی بی بدیل و منسجمی برای دفاع از روان شناسی علمی است.

    کلید واژگان: ماتریالییسم هدف گرا, فیزیکالیسم, دوگانه انگاری, تقلیل گرایی, قیاس ناپذیری, نفس غیرمادی
    Mohammad Mehdi Hatami, Reza Sadeqi

    The eliminative materialism does not accept behavior explanation based on mental states and puts emphasis that human behavior should be explained just based nervous events. The supporter of this view, for the rejection of belief in mental states, call folk view which is against neuroscience. The following article, through the analysis of the epistemological basics of eliminative materialism, shown that this view is somehow an unreasonable monopoly of ontology. It will also be arguing that with defying the existence of mental state, not only there will be no space for psychology as a scientific and practical section, there is also no place for the key concepts of social sciences. Scientific psychology goes forward with assuming the existence of individuals in the social world of life and assumption which is the formation of psychology is scientific cannot interpreted in a physicalist way.Theaffirmative claim of this article is the fact that human nature can be understood deeply just through the interaction of psychology and neuroscience. Belief in immaterial mental states is not against neuroscience or other experiments sciences and definition based onimmaterial soul is an unmatchedand coherent ontological basis to defend scientific psychology.

    Keywords: Eliminative materialism, Dualism, Reductionism, incommensurability, immaterial soul
  • رزگار محمدی*، رضا صادقی
    هدف از این تحقیق نقش تلویزیون در ایجاد تعهد در مخاطبان تلویزیونی فوتبال نسبت به حامیان مالی ورزشی بود که در آن پنج متغیر مهم یعنی آگاهی از نام و نشان تجاری، تصویر مثبت سازمان حامی مالی، علاقه به حامی مالی، قصد خرید و وفاداری نسبت به شرکت یا سازمان حامی مالی و محصولات یا خدمات آن مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور پرسشنامه‏ای طراحی و پس از تایید روایی پرسشنامه توسط متخصصان، پایایی آن با استفاده ازضریب آلفای کرونباخ برابربا 80/0 به دست آمد. مخاطبان تلویزیونی تیم های پرطرفدار در لیگ دهم به عنوان جامعه آماری انتخاب شدند و تعداد380 نفراز مخاطبان به عنوان نمونه انتخاب شدند. دراین تحقیق با روش آماری آزمون دوجمله ای (نسبت)، تاثیرحمایت های مالی ورزشی بر پنج متغیر ذکر شده در میان مخاطبان تلویزیونی مسابقات تیم های ذکرشده مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده، حمایت های مالی ورزشی باعث آگاهی از نام تجاری، ارتقای تصویرمثبت سازمان حامی، علاقه به حامی مالی و وفاداری مخاطبان به حامی مالی می شود ولی تاثیر زیادی بر افزایش قصد خرید ندارد. حامیان مالی باید در نظر داشته باشند که ایجاد تعهد در مخاطبان نسبت به آنها، یک فرایند زمان بر است و به حمایت مداوم و طولانی نیاز دارد که در نهایت به بازگشت سرمایه منجر می شود.
    کلید واژگان: حمایت های مالی ورزشی, مخاطبان تلویزیونی, نشان تجاری, وفاداری, قصد خرید
    Razghar Mohammadi *, Reza Sadeqi
    The present paper aims tostudy the role of TV in making the TV football spectators committed to the sport sponsors. In this research, five important variables, including brand awareness, corporate image, interest in sponsors, purchase intention, and loyalty to the sponsoring organization or company and its products or services, were studied. The data-gathering instrument was a questionnaire, validity of which was confirmed by a panel of experts. Reliability of the questionnaire was established by calculating Cronbach's alpha (=α0.80). The statistical population included the TV spectators of the most popular teams in the Tenth League. 460 subjects were selected as the sample population. Using the binominal test method, the effect of sport sponsorship on the five mentioned variables among the TV spectators of the popular teams was examined. The results showed that sport sponsorship increases brand awareness, enhances the positive image of the sponsoring organization, and increases the interest in and loyalty to the sponsor. However, it has no significant effect on purchase intention. The sponsors have to note that making the spectators committed to them is a long-time process, which requires persistent support to finally achieve capital return.
    Keywords: Sport Sponsorship, TV Spectators, brand, Loyalty, Purchase Intention
  • رضا صادقی
    فلسفه علم کوهن را آغاز دوره پساپوزیتیویستی دانسته اند. در این نوشتار با مرور نقدهای کوهن بر تجربه گرایی خواهیم دید او در این نقدها با تضعیف نقش معرفتی و توجیهی تجربه باعث تقویت نسبی گرایی و بسط آن به حوزه علوم طبیعی می شود. با این که کوهن نقدهایی جدی بر حلقه وین دارد، اما هم زمان برخی از اصول پوزیتیویستی آن ها را حفظ می کند؛ لذا برخی از مفسران کوهن نسبی گرایی را نتیجه منطقی اصول پوزیتیویستی می دانند و بر این اساس دیدگاه کوهن را تداوم پوزیتیویسم معرفی می کنند. از نظر آن ها کوهن با مبانی اندیشه حلقه وین موافق است و صرفا برای حل پاره ای از ناسازگاری ها آن را بازسازی می کند. شواهد این ادعا را در پایان این نوشتار بررسی خواهیم کرد.
    کلید واژگان: کوهن, پارادایم, تجربه گرایی, پوزیتیویسم, نسبی گرایی
    Reza Sadeqi
    Kuhn’s philosophy is known as the beginning of thpost-positivistic period. In this essay by reviewing Kuhn's critiques on empiricism well see that by weakening and justifying the epistemic roles of experience he tries to support and expand the relativism to the realm of natural sciences. Although Kuhn seriously criticizes the Vienna Circle, he at the same time maintains some of positivist principles. Thus, according to some interpretations Kuhn’s relativism is the logical consequence of some positivistic foundations and therefore his view is the continuation of positivism. Evaluation evidences of this claim would be the end of this essay.
    Keywords: Kuhn, paradigm, empiricism, relativism, positivism
  • رضا صادقی
    ماتریالیسم نوعی انحصارگرایی در حوزه وجود است که در دوران مدرن نخست در چارچوب فلسفه های مکانیکی و با تکیه بر اتمیسم طرح شد. با اینکه این بیان از ماتریالیسم به دلیل جزم اندیشی حاکم بر آن اکنون طرفدار چندانی ندارد، هنوز پیش فرض های ماتریالیستی در معرفت شناسی حضوری پررنگ دارند. این نوشتار با نگاهی انتقادی به بررسی لوازم این پیش فرض ها در ارتباط با دو مولفه آگاهی و اختیار می پردازد. در این مسیر از فیزیک گرایی، رفتارگرایی، الگوی کامپیوتری ذهن و معرفت شناسی طبیعی شده به منزله رویکردهایی ماتریالیستی که در معرفت شناسی معاصر حضور دارند بحث خواهد شد و در نهایت لازمه مشترک این رویکردها مبنی بر تعین گرایی و امکان پیش بینی رفتارهای فردی و جمعی انسان ها مورد نقد قرار خواهد گرفت. روش بحث، تحلیلی است و نتیجه این پژوهش بر ناکارآمدی رویکردهای ماتریالیستی در حوزه علوم انسانی تاکید دارد.
    کلید واژگان: ماتریالیسم, تعین گرایی, فیزیک گرایی, رفتار گرایی, معرفت شناسی طبیعی شده
    Reza Sadeqi
    Materialism is a kind of exclusivism in the realm of existence; it was first put forward, in the modern era, in the framework of mechanical philosophies and by relying on atomism. Although this version of materialism has little adherents due to the dogmatism governing it, materialist presuppositions are still strongly present in epistemology. The present article uses a critical perspective to investigate the implications of these presuppositions in relation to two parameters of awareness and free will. In this way, we will discuss the physicism, bahaviorism, computer model of mind, and naturalized epistemology as materialistic approaches present in contemporary epistemology, and finally we will review the common implication of these approaches, that is determinism and the possibility to predict individual and collective behaviors of human beings. The method of discussion is analytical, and the findings of this study stress the inefficiency of materialistic approaches in the realm of humanities.
    Keywords: materialism, determinism, physicism, behaviorism, naturalized epistemology
  • رضا صادقی
    با اینکه رئالیسم مفهومی شناخته شده و پرکاربرد است، اما با رجوع به منابع مربوط روشن می شود که این مفهوم تعریفی یکسان و مورد اتفاق ندارد. پرسش هایی که در بحث از رئالیسم طرح شده اند، گسترده اند و به حوزه های مختلفی مانند وجودشناسی، الهیات معناشناسی، معرفت شناسی، منطق، روش شناسی،اخلاق تعلق دارند و به همین دلیل، در تعریف این مفهوم بسته به حوزه مورد بحث از معیارهای متفاوتی استفاده شده است. در این نوشتار ضمن بررسی معیارهای گوناگونی که در تعریف مفهوم رئالیسم به کار گرفته شده است تلاش خواهد شد تا از معیار وجودشناختی به عنوان وجه اشتراک این معیارها دفاع شود.
    کلید واژگان: رئالیسم, ضدرئالیسم, وجودشناسی, صدق, معناشناسی
    Reza Sadeqi
    Realism is one of the main concepts of the philosophy that has several meanings and there is no standard application for it in the philosophical texts. Issues and problems concerning this concept are numerous and belong to the several contexts such as ontology, semantics, epistemology, logic, methodology, and ethics. Therefore, in the definition of this concept you can find several criterions as regard to the context at issue. In this article after considering main criterions that is used for defining this concept, I will try to defend the ontological standard as a common criterion which is necessary in each context.
سامانه نویسندگان
  • محمدرضا صادقی
    محمدرضا صادقی

اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال