rohollah moradi
-
Background
Ticks are forced vertebrate ectoparasites, including humans, and are vectors of serious diseases such as Crimean Congo Hemorrhagic Fever, Relapsing Fever, and various forms of encephalitis. Spatial assessment of the prevalence of ticks and detection of high risk areas for tick-borne disease transmission and evaluation of ecological measures are key aims of this research.
MethodsTicks were collected using standard methods from 27 villages in the region of Sarab County in north-eastern Iran during the four seasons of 2018–2019 and identified using valid keys. The calculations of indices for biodiversity were based on the Margalef index, Shannon-Weiner index and Simpson index. R2.15 Statistical software was used for statistical analysis of indices of biodiversity, and ArcMap10.4.1 software, IDW and GeneralG methods were used. Analysis were used to investigate spatial distribution and to determine important tick hotspots.
ResultsA total of 2500 animals surveyed, 35% of them were infected. In total, 1416 ticks were caught, 74.6 %, 23.9% and 1.4 % were adult, nymph and larvae respectively. 94% of the ticks were hard ticks including 6 genera. According to the Margalef diversity index, the highest species biodiversity was related to summer (1.4234), and the lowest was relat ed to winter (0.7379),
ConclusionLarge hotspot area was found in the central part of the study area. The area of study was very prone to tick-borne disease transmission in terms of tick diversity and tick species richness. Tick-borne disease control is an im portant measure.
Keywords: Ticks, Species biodiversity, GIS, Iran -
این آزمایش با هدف بررسی مناسبترین تاریخ کاشت و میزان مقاومت گیاه به تنش خشکی به صورت کرت های دو بار خردشده بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در دانشکده کشاورزی بردسیر، دانشگاه شهید باهنر کرمان در سال زراعی 97-1396 اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل تاریخ کاشت (15 فروردین، 15 اردیبهشت و 15 خرداد) به عنوان عامل اصلی، سطوح مختلف آبیاری (90، 60 و 30 درصد ظرفیت زراعی) به عنوان عامل فرعی و محلول پاشی (سالیسیلیک اسید با غلظت 1 میلی مولار و آب به عنوان شاهد) به عنوان فاکتور فرعی-فرعی بودند. نتایج نشان داد که تاخیر در کاشت باعث کوتاه شدن طول دوره رشد گیاه شد. تنش خشکی دوره رشد و درجه روز رشد دریافتی گیاه را کاهش داد. طول ریشه در تاریخ کاشت اردیبهشت (31.81 سانتیمتر) حدود 20 و 41 درصد بالاتر از تاریخ کاشت فروردین و خرداد بود. در دو تاریخ کاشت فروردین (28.27 سانتیمتر) و اردیبهشت (35.92 سانتیمتر)، بیشترین طول ریشه در سطح آبیاری 60 درصد ظرفیت زراعی ولی در تاریخ کاشت خرداد (21.27 سانتیمتر) در سطح عدم تنش به دست آمد. به طور میانگین عملکرد دانه در تاریخ کاشت اردیبهشت (653.91 کیلوگرم در هکتار) حدود 12 درصد بیشتر از فروردین و 30 درصد بیشتر از خرداد بود. کاهش آب مصرفی تا 60 درصد ظرفیت زراعی تاثیر معنی داری بر عملکرد دانه نداشت، ولی میزان این شاخص در 30 درصد ظرفیت زراعی بهترتیب حدود 13 و 10 درصد کمتر از دو سطح اول بود. محلول پاشی سالیسیلیک اسید تنها در شرایط تنش شدید باعث افزایش معنی دار عملکرد دانه نسبت به محلول پاشی آب شد. رابطه درصد روغن دانه با عملکرد دانه مثبت (0.82= r) و رابطه درصد پروتئین با عملکرد دانه منفی (0.78-=r) بود. کارایی مصرف آب در تاریخ کاشت اردیبهشت به ترتیب حدود 17 و 15 درصد بیشتر از تاریخ کاشت فروردین و خرداد بود. با کاهش میزان آب مصرفی، کارایی مصرف آب به طور معنی داری افزایش یافت. بهطورکلی، نتایج نشان داد که کشت در اردیبهشت ماه مناسبترین تاریخ کاشت گیاه کینوآ برای منطقه بردسیر است. همچنین، این گیاه مقاومت خوبی به تنش خشکی داشته و استفاده از سالیسیلیک اسید نیز میتواند در کاهش اثرات منفی تنش خشکی بر رشد و نمو این گیاه موثر باشد.
کلید واژگان: پروتئین, درجه روز رشد, روغن, ریشه, کارایی مصرف آبThis study was conducted as split-split-plot based on randomized complete block design with three replications at experiment station of the Agricultural Faculty of Bardsir, Shahid Bahonar University of Kerman at 2018. The experimental treatments were planting date (5 April, 5 May and 5 June) assigned to main plot, irrigation levels (90, 60 and 30% of filed capacity) as subplot and foliar application (salicylic acid 1 mM and water) as sub-subplot. The results showed that the delay in planting date shortened the Quinoa growth period. GDD and growth period were decreased by drought stress. May planting date has significantly higher root length (31.81 cm) and dry weight (9.09 g plant-1) than two other planting dates. The highest root length for April (28.27 cm) and May (35.92) planting dates was assigned at 60% of FC, while for June (21.27 cm) was related to no-stress condition. Averagely, grain yield for May (653.91 kg ha-1) planting date was significantly higher than April (578.7 kg ha-1) and June (460.8 kg ha-1). Decrease in consumed water to 60% of FC had no significant effect on grain yield, but the trait value in 30% of FC was significantly lower than other irrigation levels. Justly at severe drought level, grain yield was significantly increased by foliar application of salicylic acid than water application. Relationship of grain yield was positive with grain oil percentage (r = 0.82) and was negative with protein percentage (r = -0.78). Water use efficiency (WUE) was significantly higher in May planting date than in April and June planting date. WUE increased significantly with water consumption decreasing. Generally, the results illustrated that May planting date is the most suitable planting date for Quinoa in Bardsir regions and same climates. Results showed that the plant has a considerable tolerate in water stress condition.
Keywords: GDD, Oil, Protein, Root, WUE -
به منظور بررسی تاثیر زمان قطع آخرین آبیاری و منابع مختلف کودی بر خصوصیات بنه زعفران (Crocus sativus L.)، آزمایشی به صورت اسپیلتپلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه چهار ساله تحقیقاتی جهاد کشاورزی واقع در روستای لاله زار، شهرستان بردسیر، استان کرمان در سال 95-1394 اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل زمان قطع آخرین آبیاری (15 روز قبل از زمان عرف منطقه (اول اردیبهشت)، عرف (15 اردیبهشت) و 15 روز بعد از عرف (2 خرداد)) به عنوان عامل اصلی و منابع مختلف کودی (کود گاوی 40 تن در هکتار، کود مرغی 15 تن در هکتار، ورمی کمپوست 10 تن در هکتار، اسید هیومیک 2 کیلوگرم در هکتار و کود شیمیایی شامل 200 کیلوگرم در هکتار کود اوره و 140 کیلوگرم در هکتار فسفر و پتاسیم) به عنوان عامل فرعی بود. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که تاثیر تیمار قطع آبیاری بر وزن تر و خشک بنه و متوسط وزن بنه معنی دار (p≤0.05) بود، ولی تاثیر معنی داری بر تعداد بنه در واحد سطح و تعداد جوانه در بنه نداشت. تاخیر در قطع آبیاری منجر به کاهش معنیدار صفات شد. به طوریکه، بیشترین میزان وزن تر (516/5گرم در متر مربع) و خشک (294/8گرم در متر مربع) بنه و متوسط وزن بنه (4/21 گرم) در تیمار قطع زود هنگام آبیاری (قبل از عرف) حاصل شد. تاثیر منابع کودی نیز بر کلیه صفات مورد بررسی معنی دار بود. تمامی تیمارهای کودی به استثنای اسید هیومیک منجر به افزایش معنیدار وزن بنه نسبت به تیمار شاهد شدند. استفاده از ورمی کمپوست منجر به تولید بیشترین تعداد بنه در متر مربع (137/1)، وزن تر بنه (595/6گرم در متر مربع)، وزن خشک بنه (341 گرم در متر مربع) و متوسط وزن بنه (4/30 گرم) شد. بیشترین تعداد جوانه در بنه (3/83) نیز در تیمار مصرف کود شیمیایی بدست آمد. بطورکلی، قطع آبیاری در اوایل اردیبهشت و استفاده از کود آلی ورمی کمپوست بهترین شرایط را برای تولید بنه زعفران در منطقه بردسیر کرمان دارا بودند.
کلید واژگان: ورمی کمپوست, کود گاوی, اسید هیومیک, کود مرغی, آبیاری عرفIn order to evaluate the effect of last irrigation cut-off time and various fertilizer resources on corm of saffron (Crocus sativus L.), an experiment was conducted in a split-plot arranged as a randomized complete block design with three replications and 18 treatments in a four year research farm of Jihad ministry located in Lalezar village, Bardsir region, Kerman province, in 2015-2016. The experimental treatments were irrigation cut-off time (conventional time (5 May), 15 days before the conventional time (20 April) and 15 days after conventional time (20 May)) assigned to main plot, and nutritional resources (cow manure 40 t ha-1, hen manure15 t.ha-1, vermicompost 10 t.ha-1, humic acid 2 kg.ha-1, and chemical fertilizer containing 200 kg.ha-1 urea and 140 kg.ha-1 P and K) as subplot. The analysis of variance results showed that the effect of irrigation cut-off treatment was significant on corm fresh, dry weight and average weight (P≤0.05), but had no significant effect on the number of corm per area and number of buds per corm. The results showed that the delay in irrigation cut-off led to a significant decrease in traits. As such, the highest corm fresh (561.5 g.m-2) and dry (294.8 g.m-2) weight and average weight of the corm (4.9 gr) were found in earlier irrigation cut-off treatment (before the conventional time). The effect of fertilizer resources on all the studied traits was significant. All the fertilizer treatments with the exception of humic acid, resulted in a significant increase in corm weight compared to control treatment. Application of vermicompost led to the production of the highest number of corm in m-2 (137.1), the corm fresh weight (595.6 g.m-2), dry weight (341 g.m-2) and average weight (4.30 g). The highest number of buds in corm (3.83) was found in chemical fertilizer treatment. In general, the results showed that irrigation cut-off in April with the using vermicompost had the best conditions for producing saffron corm in the Bardsir region of Kerman.
Keywords: Conventional irrigation, Cow manure, Hen manure, Humic acid, Vermicompost -
به منظور بررسی تاثیر زمان قطع آخرین آبیاری و منابع مختلف کودی بر ویژگی های کمی و کیفی گل زعفران (Crocus sativus L.) ، آزمایشی به صورت اسپیلت پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه چهار ساله تحقیقاتی جهاد کشاورزی واقع در روستای لاله زار، شهرستان بردسیر، استان کرمان در سال 95-1394 اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل زمان قطع آخرین آبیاری (15 روز قبل از زمان عرف منطقه (اول اردیبهشت) ، عرف (15 اردیبهشت) و 15 روز بعد از عرف (2 خرداد) به عنوان عامل اصلی و منابع مختلف کودی (کود گاوی 40 تن در هکتار، کود مرغی 15 تن در هکتار، ورمی کمپوست 10 تن در هکتار، اسید هیومیک 2 کیلوگرم در هکتار و کود شیمیایی شامل 200 کیلوگرم در هکتار کود اوره و 140 کیلوگرم در هکتار فسفر و پتاسیم) به عنوان عامل فرعی بود. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که تاثیر تیمار قطع آبیاری بر خصوصیات کمی گل معنی دار بود، ولی ویژگی های کیفی تحت تاثیر این تیمار قرار نگرفت. نتایج نشان داد که تاخیر در قطع آبیاری منجر به کاهش معنی دار صفات کمی شد. بطوریکه، بیشترین تعداد گل (10/41 عدد در متر مربع) ، عملکرد تر (6/145 کیلوگرم در هکتار) و خشک (41/19 کیلوگرم در هکتار) گل، وزن تر (12/11 کیلوگرم در هکتار) و خشک (02/2 کیلوگرم در هکتار) کلاله در تیمار قطع زود هنگام آبیاری (قبل از عرف) حاصل شد. تاثیر منابع کودی نیز بر کلیه صفات مورد بررسی به استثنای میزان پیکروکروسین و سافرانال معنی دار بود. کودهای ورمی کمپوست و کود دامی بطور معنیداری در کلیه تیمارهای آبیاری، تعداد گل و عملکرد کلاله بیشتری را نسبت به دیگر تیمارها تولید نمودند. عملکرد کلاله خشک در تیمارهای کود شیمیایی (91/1 کیلوگرم در هکتار) ، مرغی (57/1 کیلوگرم در هکتار) و اسید هیومیک (42/1 کیلوگرم در هکتار) نیز بطور معنی داری بیشتر از شاهد (26/1 کیلوگرم در هکتار) بود. بیشترین (7/169 نانومتر) و کمترین (1/163 نانومتر) میزان کروسین به ترتیب در تیمارهای شاهد و ورمی کمپوست حاصل شد. بطورکلی، نتایج نشان داد که قطع آبیاری در اوایل اردیبهشت و استفاده از کود آلی ورمی کمپوست بهترین شرایط را برای زراعت زعفران در منطقه بردسیر کرمان دارا بودند.کلید واژگان: پیکروکروسین, سافرانال, کروسین, کلاله, آبیاری عرفIn order to evaluate the effect of last irrigation cut-off time and various fertilizer resources on quantitative and qualitative characteristics of Saffron (Crocus sativus L.) flower, an experiment was conducted in a split-plot arranged as a randomized complete block design with three replications and 18 treatments in a four year research farm of Jihad ministry located in Lalezar village, Bardsir region, Kerman province, in 2015-2016. The experimental treatments were irrigation cut-off time (conventional time (5 May), 15 days before the conventional time (20 April) and 15 days after conventional time (20 May)) assigned to the main plot, and nutritional resources (cow manure 40 t ha-1, hen manure15 t.ha-1, vermicompost 10 t ha-1, humic acid 2 kg ha-1, and chemical fertilizer containing 200 kg ha-1 urea and 140 kg.ha-1 P and K) as subplot. The analysis of variance results showed that the effect of irrigation cut-off treatment was significant on all the quantitative traits, but the treatment had no significant effect on qualitative traits of flower. The results showed that the delay in irrigation cut-off led to a significant decrease in other traits. As, the highest number of flowers (41.10 in m-2), fresh (145.16 kg.ha-1) and dry (19.41 kg.ha-1) weight of flower, fresh (11.12 kg.ha-1) and dry (2.02 kg.ha-1) weight of stigma were found in the earlier irrigation cut-off treatment (before the conventional time). The effect of fertilizer resources on all the studied traits was significant except for the values of picrocrocin and safranal. In all the irrigation treatments, vermicompost and cow manure significantly produced higher flower number and stigma yield than other fertilizer treatments. Dry stigma yield in chemical fertilizer (1.91 kg.ha-1), hen manure (1. 57 kg.ha-1) and humic acid (1.42 kg.ha-1) was significantly higher than control (1.26 kg.ha-1). The highest (169.7 nm) and lowest (163.1 nm) amount of crocin were obtained in control and vermicompost treatments, respectively. In general, the results showed that irrigation cut-off in April with using vermicompost fertilizer had the best conditions for saffron cultivation in the Bardsir region of Kerman.Keywords: Conventional irrigation, Crocin, Picrocrocin, Safranal, Stigma
-
جهت بررسی مناسبترین تاریخ کاشت، مکان کاشت و رقم گل شببو برای عرضه در فصل بهار، آزمایشی بهصورت کرتهای دوبار خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی بردسیر، دانشگاه شهید باهنر کرمان در سال 1395 اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل تاریخ کاشت (15 شهریور، 15 مهر، 15 آبان، 15 آذر و 15 دی) به عنوان عامل اصلی، مکان کاشت (داخل و بیرون گلخانه) به عنوان عامل فرعی و رقم (دو رقم محلی قرمز و سفید و دو رقم اصلاح شده بنفش و صورتی) به عنوان عامل فرعی-فرعی بودند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که تاثیر تاریخ کاشت بر صفات ارتفاع بوته، تعداد روز تا غنچهدهی و گلدهی، قطر گلچه و گلآذین، تعداد گلچه در بوته، وزن تر گلچه و گیاه و دوام گل در سطح احتمال یک درصد معنیدار بود، ولی اثر معنیداری بر ارتفاع گلآذین نداشت. تاثیر مکان کاشت بر کلیه صفات به استثنای ارتفاع بوته و گلآذین و تعداد برگ در بوته معنیدار بود. نتایج نشان داد با تاخیر در کاشت، تعداد روز تا غنچهدهی و گلدهی در همه ارقام و در هر دو مکان کاشت کاهش یافت. دوره رشد ارقام محلی بهطور معنیداری طولانیتر از ارقام اصلاح شده بود. کاشت در بیرون از گلخانه شرایط مطلوبتری نسبت به داخل گلخانه داشت. بهطورکلی، کاشت رقم محلی قرمز در 15 مهر و در شرایط بیرون گلخانه مناسبترین شرایط برای عرضه شببو در اول بهار بود.کلید واژگان: دوام گل, مرحله رشد, گل آذین, گلچه, گلخانهIn order to study the most suitable planting date, planting site and variety of hoary stock for the supplying at spring season, an experiment was conducted as split-split-plot arranged based on randomized complete block design with three replications at experiment station of Shahid Bahonar University of Kerman in 2016-2017. Treatments were planting dates (5 September, 5 October, 5 November, 5 December, 5 January) assigned to main plot, planting sites (inside and outside of greenhouse) as subplot and variety (two red and white ecotypes and two violet and pink breeding varieties) as sub-subplot. The significant difference of planting date was detected in plant height, number of days to budding and flowering, floret and inflorescence diameter, number of florets per plant, fresh weight of floret and plant, and vase life of flowers but did not detect in inflorescence height. The planting site had significant effect on all the traits except plant height, inflorescence height, and leaf number per plant. The results showed that the delay in planting decreased number of days to budding and flowering in all the varieties and both planting sites. The growth period of local varieties was longer than the breeding varieties, significantly. Planting outside the greenhouse had more appropriate conditions than inside. In general, planting the local red variety at 5 October and out of greenhouse conditions was the most suitable treatment for supplying the hoary stock to the market on the first of spring.Keywords: Florets, Greenhouses, Inflorescences, Phenology, Vase life of flowers
-
با بهبود کارایی مصرف نهاده ها در بومنظامهای کشاورزی، جایگزینی نهاده های بوم سازگار با نهاده های شیمیایی به عنوان دومین گام و طراحی مجدد بومنظامهای زراعی به عنوان آخرین مرحله در گذار از کشاورزی رایج به پایدار مطرح میباشند. به منظور ارزیابی وضعیت نظامهای زراعی کشور، 223 پژوهش و مطالعه انجام گرفته در سطح کشور در زمینه های مختلف از نظر جایگزینی نهاده ها و طراحی بومنظامهای زراعی مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به این که در کشاورزی پایدار بیشتر کارکردهای چندگانه بومنظامها مدنظر میباشد، در این مطالعه سعی شده است جنبه های چند کارکردی مدیریتهای مختلف در زمینه جایگزینی نهاده ها مورد ارزیابی قرار گیرد. کارکردهای مورد مطالعه در این پژوهش شامل بهبود خصوصیات بیوفیزیکوشیمیایی خاک، مدیریت بوم سازگار آفات و بیماری ها، کاهش مصرف انرژی و افزایش تنوع زیستی با استفاده از رهیافت های مدیریتی بوم سازگار میباشند که در قالب مدیریتهای مختلف از قبیل استفاده از کودهای آلی و بیولوژیک، مدیریت بقایای گیاهی، استفاده از ویژگی های دگرآسیبی گیاهان، شخمهای حفاظتی، تناوب زراعی و کشت مخلوط مطرح میباشند. در بخش طراحی، بر مبنای آگاهی و دانش حاصل از پژوهشهای نظری و عملی، بومنظام کشاورزی پایدار طراحی و بازآفرینی شد. در طراحی مدیریت آب و خاک، آب در مقیاس چرخه های بزرگ در نظر گرفته شد و در مورد خاک تاکید بر تغذیه خاک به جای تغذیه گیاه صورت گرفت. در مدیریت آفات به جای کنترل به بینش مدیریت آفات توجه شد و در مدیریت تنوع، مفهوم تنوع فراتر از گونه های زراعی مدنظر قرار گرفت و گونه های گیاهی غیر زراعی، گونه های جانوری و تنوع زیر خاک را نیز در نظر گرفت. رهیافتهای تخفیف و سازگاری در رابطه با تغییر اقلیم و همچنین تدریجی کردن دوره گذار از رایج به پایدار به منظور به حداقل رساندن مخاطرات مالی برای کشاورزان نیز از جمله مواردی است که در طراحی بوم نظام مورد توجه قرار گرفت. به طور کلی، علی رغم این که در بخش جایگزینی نهاده های بوم سازگار به جای نهاده های رایج پژوهشهای مختلفی در ایران انجام گرفته است ولی سیاست گذاری در انتقال این راهبردها به مزارع ضروری است. گرچه از نظر طراحی بومنظام زراعی بوم سازگار پژوهشهای منسجمی در این زمینه صورت نگرفته است، ولی وجود نتایج کافی برای دو مرحله اول و دوم (افزایش کارایی نهاده ها و جایگزینی آن ها) میتواند مبنایی برای این مرحله باشد. بنابراین در مرحله آخر گذار به کشاورزی پایدار باید مطالعات عمیقی در سطح بومنظام بر اساس پتانسیل هر منطقه انجام شود.کلید واژگان: بازآفرینی, پایداری خاک, تغییر اقلیم, تنوع زیستی, توسعه روستایی, چند کارکردیAgroecology journal, Volume:9 Issue: 4, 2018, PP 935 -959IntroductionSustainable agricultural development is an important goal in economic planning and human development worldwide. A range of processes and relationships are transformed, beginning with aspects of basic soil structure, organic matter content, and diversity and activity of soil biota. Eventually, major changes also occur in the relationships among weed, insect, and disease populations, and in the balance between beneficial and pest organisms. Ultimately, nutrient dynamics and cycling, energy use efficiency, and overall system productivity are impacted. Measuring and monitoring these changes during the conversion period helps the farmer evaluate the success of the conversion process, and provides a framework to determine the requirements for sustainability. After improving resource use efficiency, replacement of ecological inputs with chemical inputs as second step and redesign of agro-ecosystems is as final step in transition of common to sustainable agriculture. The study was investigated to evaluation of Irans agricultural systems status.
Materials and MethodsUsing organic and ecological inputs than chemicals is the second step for transition to sustainable agriculture. This study was performed to assess and measure the status of inputs replacement and agro-ecosystem designing based on ecological principle in Iran. For this purpose, we used 223 studied researches on agronomical and medicinal plants. After, they analyzed based on functional and structural characteristics and then used. Considering to the importance of multi-functionality in sustainable agriculture, in this study we considered the multiple managements for inputs replacement. The using functions in the study were: improving fertility and bio-chemical characteristics of soil, ecological managements of pest and diseases, reducing the energy usage, and increasing biodiversity. Using the organic and biological inputs, remaining the plant residual on soil, using the allelopathy, reduced and conservation tillage, crop rotation and intercropping were the main approaches for inputs replacement. In section of agro-ecosystem designing, we designed the replaced systems based on increasing inputs efficiency approach (first step) and also replacement of conventional inputs with ecological inputs (second step). We considered the parameters about water, soil, pest management, biodiversity, climate change, low inputs systems, margin regions and environmental hazards in designing section. In designing sustainable agroecosystems, the designing of each component was considered in relation to others components and finally designed the total of agroecosystem as on society.
Results and DiscussionThe results of studies showed that in most cases, mechanical control of weed in addition to environmental benefits can be most effective than chemical control. Crop rotation can be considered as a suitable replacement method than chemical herbicides. Intercropping was found as an appropriate approach for pest control. Using the allelophatic properties of plants had a positive role for pest and weed control in Iran.
Increasing the biodiversity must be considered in transition to sustainable agriculture. Crop rotation, organic fertilizers and intercropping were found the effective approaches for improving biodiversity in agro-ecosystems. Sustainability of agro-ecosystem is closed with soil sustainability. The studies showed that using organic chemical, remaining residual on soil, conservation tillage, crop rotation and intercropping spatially with legumes are the improving approaches for physical-chemical characteristics of soil and replacement for chemical fertilizers. Based on the researches, one main goal for achieving to sustainable agriculture was found minimizing energy consumption. Efficient use of energy in agriculture will prevent destruction of natural resources, and promote sustainable agriculture as an economical production system. Thus, natural resources could be used more efficiently. Eliminate the use of nonrenewable off farm human inputs that have the potential to harm the environment or the health of farmers, farm workers, or consumers. Mitigation and adaptation strategies in relation to climate change and quantization of transition period from common to sustainable agriculture to reduce economic risks for farmers were regarded in the agro-ecosystem design.
ConclusionIn general, although different studies were performed in the replacement of ecological inputs instead of common inputs in Iran, needed policy is necessary to transfer findings of these researches to fields. Although the complete studies were not carried out about designing agro-ecosystem, the existence of enough results for two previous steps (increasing inputs efficiency and its replacement) could be basic for this step. Therefore, deep researches and studies based on site potential in the ecosystem level should be done in the final step of transition to sustainable agriculture.Keywords: Biodiversity, Climate Change, Multifunctional, Recreation, Rural Development, Soil Stability -
به منظور بررسی عملکرد، اجزای عملکرد و کمیت اسانس دو گیاه شنبلیله (Trigonella foenum-graecum) و زیره سبز (Cuminum cyminum) در کشت مخلوط، تحت تاثیر تاریخ های مختلف کاشت و کودهای بیولوژیک، آزمایشی بصورت اسپلیت پلات- فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه فردوسی مشهد در سال زراعی 89-1388اجرا شد. فاکتور اصلی آزمایش شامل تاریخ کاشت در 3 سطح (15 آبان، 15 آذر و 15 اسفند) در کرت های اصلی و فاکتورهای فرعی شامل الگوی کاشت در 3 سطح (کشت خالص زیره سبز، کشت خالص شنبلیله و کشت مخلوط زیره سبز و شنبلیله بصورت یک در میان) و کود بیولوژیک در 3 سطح شامل کود نیتروکسین (ازتوباکتر+آزوسپریلیوم)، سودوموناس و شاهد (بدون هیچ تیمار کودی) بصورت فاکتوریل در کرت های فرعی قرار گرفتند. اثر تاریخ کاشت بر کلیه صفات مورد بررسی شنبلیله و زیره سبز، بجز وزن هزار دانه و شاخص برداشت معنی دار بود. عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و عملکرد اسانس در هر دو گیاه در تاریخ های کاشت پاییزه بیشتر از تاریخ کشت 15 اسفند بود. در تاریخ های کشت آبان و آذر درصد بوته میری زیره سبز (بترتیب 72/7 و 67/7 درصد) در مقایسه با تاریخ کشت اسفند ماه (16/35 درصد) کاهش قابل ملاحظه ای را نشان داد. الگوی کشت مخلوط بر عملکرد دانه و اسانس دو گیاه اثر معنی داری کاهشی نشان داد. کودهای بیولوژیک افزایش غیر معنی داری بر عملکرد اسانس زیره سبز و افزایش معنی داری بر عملکرد اسانس شنبلیله نسبت به تیمار شاهد داشت. بررسی نسبت برابری زمین (LER) نشان داد که تاریخ کاشت سوم (15 اسفند) در مجموع دارای LER نسبتا بیشتری نسبت به تاریخ کاشت های اول و دوم (پاییزه) بود، که خود نشان دهنده بروز بیشتر اثرات مثبت کشت مخلوط در تاریخ کاشت سوم می باشد. همچنین تیمار کودی سودوموناس نسبت به نیتروکسین و تیمار شاهد دارای LER بالاتری بود. بطورکلی بیشترین عملکرد دانه و اسانس در زیره سبز در تیمار نیتروکسین و در شنبلیله در تیمار کاربرد از سودوموناس در تاریخ کاشت آذر مشاهده شد.
کلید واژگان: سودوموناس, ازتوباکتر, نیتروکسین, نسبت برابری زمین, گیاه داروییIn order to evaluate the effects of different planting dates and biological fertilizers on yield, yield components and essential oil content in Cumin (Cuminum cyminum) and Fenugreek (Trigonella foenum-graecum) intercropping, an experiment was conducted in a split-plot factorial arrangement in a randomized complete block design with three replications in research farm of Ferdowsi University of Mashhad in 2009-2010. The experimental treatments were planting date in three levels (5 November, 5 December and 5 March) assigned to main plots, planting pattern in three levels (sole crop of Cumin, sole crop of Fenugreek and intercropping) and fertilizer in three levels (control, Pseudomonas putida and nitroxin fertilizer including: Azotobacter chroococcum + Azospirillum lipoferum) were arranged as factorial layout in subplots. Result showed that there were significant differences between planting dates of cumin and fenugreek in terms of all studied criteria except in harvest index and 1000-seed weight. Seed, biological and essential oil yields of cumin and fenugreek were higher in fall planting dates compared to 5 March planting date. Percentage of infected cumin plants by diseases was decreased in November and December planting dates (7.72 and 7.67%, respectively) compared to March planting date (36.16%). Effects of planting patterns was significant in terms of seed and essential oil yield of cumin and fenugreek. Biological fertilizers had no significant effect on cumin oil yield and had significant effect on fenugreek essential oil yield compared to control treatment. Result showed that the LER for 5 March planting date was rather higher than fall planting dates which indicated the positive effects of cropping system in this planting date. Also, pseudomonas treatment had higher LER compared with nitroxin and control treatments. Generally, the higher seed and essential oil content of cumin and fenugreek were obtained in nitroxin and pseudomonas treatments, respectively, at November planting date.Keywords: Azospirillum, Nitroxin, Pseudomonas, Medicinal plant, LER, Azotobacter
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.