به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

roohollah kohanhooshnejad

  • روح الله کهن هوش نژاد*
    هدف

    مساله تغییرات آب و هوایی و تعهدات زیست محیطی مصرف کنندگان انرژی و کشورهای تولیدکننده انرژی مساله ای حساس است که پیامدهای بلندمدت قابل ملاحظه ای هم از لحاظ کیفیت زندگی و هم از لحاظ تاثیر آن بر رشد اقتصادی به دنبال دارد. با آغاز قرن بیست و یکم، این مبحث وارد اقتصاد و سیاست جریان غالب شده و دولت ها در سراسر جهان با تمایل مختلف این مساله را قبول کرده اند که عدم اقدام در زمینه آلاینده های جهانی دیگرقابل قبول نیست. هدف این مقاله بررسی نقش سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) در رویارویی با تعهدات زیست محیطی و تغییرات آب و هوایی است. اعضای اوپک نیز تمایل دارند در اقدامات اتخاذ شده جهت کاهش خطرات ناشی از پدیده تغییرات آب و هوایی مشارکت و همکاری کنند، به شرطی که سهم عادلانه ای از مسئولیت ها را برعهده بگیرند.

    روش

    روش این پژوهش مبتنی بر مرور اسناد بین المللی و بیانیه سازمان اوپک درخصوص تعهدات زیست محیطی و تحلیل نقش این سازمان است.

    نتیجه گیری

    احساس بی عدالتی و تخصیص نابرابر هزینه ها با توجه به سوابق کشورها در تولید آلودگی نیز یکی از مطالب متداول در بیانیه های اوپک بوده است. لذا اگرچه لازم است اوپک از فناوری هایی استفاده کند که تولید کربن را به حداقل برساند، لکن کشورهای عضو می بایست ضمن تشکیل جبهه ای واحد در کنفرانس های بین المللی، مشارکت فعالانه در تدوین قوانین زیست محیطی و توسعه پایدار به عنوان یک انتخاب راهبردی، ایجاد مراکزی در کلاس جهانی برای انجام پژوهش های حوزه فناوری بر این نکته تاکید نمایند که راهکار جذب و ذخیره سازی کربن می بایست برای تمام طرف ها الزامی گشته و برای تحقق این مساله در مقیاس جهانی بخشی از مالیات نفتی فعلی کشورهای OECD برای کمک به این پروژه ها اختصاص یابد.

    کلید واژگان: اوپک, محیط زیست, تغییرات آب و هوایی, کربن
    Roohollah Kohanhoosh Nejad *

    Topic: 

    The issue of climate change and environmental responsibilities of both energy consumers and producers holds significant importance due to its long-term impact on quality of life and economic growth. In the 21st century, this topic has gained prominence in global economy and politics, prompting governments worldwide to acknowledge the urgency of addressing global pollutants. This paper aims to explore the involvement of the Organization of Petroleum Exporting Countries (OPEC) in managing environmental obligations and climate change. OPEC members express willingness to collaborate on mitigating climate change risks, provided equitable distribution of responsibilities

    Methodology

    This research employs a methodology centered on reviewing international reports, OPEC statements on environmental commitments, and analyzing the organization's role in this context.

    Conclusion

    OPEC has highlighted concerns about fairness and equitable burden-sharing in addressing pollution, emphasizing the need for technology to reduce carbon emissions. Member countries are urged to actively engage in shaping environmental policies and sustainable development as a strategic imperative. By presenting a unified front in global forums, establishing cutting-edge research facilities for technology advancement, advocating for mandatory carbon capture and storage solutions, and proposing the allocation of a portion of current oil taxes from OECD countries to support such initiatives, OPEC aims to address environmental challenges on a global scale.

    Keywords: OPEC, Environment, Climate Change, Carbon
  • روح الله کهن هوش نژاد*، زهرا فیروزی

    امروزه صنعت گردشگری نقش مهمی در رشد اقتصادی و درامدزایی کشورها دارد. کشور ترکیه نیز در دو دهه اخیر رشد قابل توجهی را در این زمینه داشته است. مطالعه حاضر در چارچوب فرضیه رشد اقتصادی مبتنی بر گردشگری و با تاکید بر اهمیت گردشگری به دنبال پاسخگویی به این سوال است که شدت اثرگذاری گردشگری بر رشد اقتصادی ترکیه طی سال های 2002-2023 چه میزان بوده و سیاست گذاری های دولت ترکیه تا چه حد در موفقیت این کشور در صنعت گردشگری تاثیر داشته است. برای محاسبه شدت اثرگذاری گردشگری بر رشد اقتصادی از روش ضریب همبستگی پیرسون و آزمون هم انباشتگی جوهانسن و برای تحلیل سیاست های دولت در حوزه گردشگری، از روش تحلیل محتوای کیفی استقرایی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که طی سال های 2023-2002 رابطه میان رشد اقتصادی و گردشگری مثبت بوده و به ازای یک درصد تغییر درآمد گردشگری در بلند مدت، تولید ناخالص داخلی به میزان 3.29 درصد افزایش می‎یابد. از جمله راهبردهایی که ترکیه برای توسعه گردشگری اتخاذ کرده می توان به این موارد اشاره کرد: توجه ویژه به حفاظت و مرمت میراث فرهنگی و طبیعی، تامین زیرساخت های لازم، اجرای سیاست های فعالانه و چندجانبه ای برای جذب گردشگران خارجی، توسعه و رونق بخش گردشگری داخلی، گنجاندن مقوله توسعه گردشگری به عنوان یکی از اولویت های مهم در برنامه های پنج ساله توسعه و تنوع بخشی به ترکیب بازار گردشگری.

    کلید واژگان: ترکیه, گردشگری, رشد اقتصادی
    Roohollah Kohanhoosh Nejad *, Zahra Firouzi

    Today, the tourism industry plays an important role in the economic growth and income generation of countries. Turkey has also grown significantly in this field in the last two decades. The research examined the impact of tourism on Türkiye's economic growth from 2002 to 2023, within the framework of the Tourism-Led Growth Hypothesis. The study used the Pearson correlation coefficient and Johansen's cointegration test to calculate the intensity of tourism's impact on economic growth, and qualitative inductive content analysis to analyze the policies of Türkiye's government in the tourism sector. The findings show that tourism had a very strong positive effect on Türkiye's economic growth during this period. The government implemented strategies to prioritize the tourism industry, including: protecting and restoring cultural and natural heritage, providing necessary infrastructure for tourism, implementing active and multilateral policies to attract foreign tourists, placing the development and prosperity of the domestic tourism sector as an important priority in five-year development plans, diversifying the tourism market composition to further develop the industry. The findings of the research show that during the years 2002-2023, there is a relationship between economic growth and tourists, and with the increase in tourism income, economic growth and GDP increase, and the government's strategic focus on promoting and advancing the tourism sector during the 2002-2023 period.

    Keywords: Türkiye, Tourism, Economic Growth
  • روح الله کهن هوش نژاد*

    هدف این مطالعه شناسایی پیوند هوش مصنوعی با سیاستگذاری عمومی و نقش آن در بهبود کیفیت حکمرانی است می باشد. این مطالعه به روش مروری و تطبیقی به مطالعه تجربه کشورهایی می پردازد که از هوش مصنوعی در فرآیندهای سیاستگذاری و ارائه خدمات عمومی استفاده کرده اند تا از این رهگذر، یک چارچوب تحلیلی اولیه ای ترسیم نماید که بتواند به توضیح نقش هوش مصنوعی در کیفیت حکمرانی کمک کند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که هوش مصنوعی در دو بعد 1) افزایش پویایی و تعامل چرخه سیاستگذاری عمومی در مراحل مختلف سیاستگذاری عمومی و 2) بهبود کیفیت خدمات دولتی و کارایی دستگاه اداری، بر کیفیت حکمرانی تاثیر می گذارد.

    کلید واژگان: هوش مصنوعی, سیاستگذاری عمومی, حکمرانی, دولت, مشروعیت
    Roohollah Kohanhoosh Nejad *

    The purpose of this study is to identify the link between artificial intelligence and public policy and its role in improving the quality of governance. Using review and comparative method, this paper studies the experience of countries that have used artificial intelligence in policy-making and public service delivery processes, and from this point of view, draw an initial analytical framework that can help explain the role of artificial intelligence in the quality of governance. The results show that artificial intelligence affects the quality of governance from two dimensions: 1) increasing the dynamics and interaction of the public policy cycle in different stages and 2) improving the quality of government services and the efficiency of the administrative apparatus.

    Keywords: Artificial Intelligence, Public Policy, Governance, Government, Legitimacy
  • روح الله کهن هوش نژاد*، عباس مکی همزه

    مطالعه حاضر در چارچوب پارادایم رئالیسیم مبتنی بر اقتصاد سیاسی بین الملل و با تاکید بر اهمیت مفهوم امنیت غذایی به دنبال پاسخگویی به این سوال بوده که میزان تاثیرپذیری اقتصاد گندم در مصر از جنگ روسیه و اوکراین چگونه بوده است؟ این کار از طریق محاسبه و تحلیل شاخص های منتخب اقتصاد گندم (شکاف غذایی، خودکفایی و وابستگی به خارج) صورت گرفته است. باتوجه به ادامه روند افزایشی مصرف و کاهش تولید گندم در مصر، بررسی های آماری نشان می دهد میزان شکاف غذایی افزایش پیدا کرده، نسبت خودکفایی کاهش یافته و نسبت وابستگی به خارج از کشور افزایش قابل توجهی داشته است. دولت مصر بسته ای از اقدامات را برای کاهش فشار بحران به شهروندان خود طراحی کرده که از مهمترین آنها تشویق گندمکاران به تولید بیشتر از طریق افزایش قیمت خرید تضمینی و تکمیل سوله های استراتژیک و افزایش ظرفیت ذخیره سازی است. ادامه توسعه سطح زیرکشت غلات به ویژه گندم از طریق توسعه افقی، ادامه حمایت از مطالعات علمی و فنی مربوط به گندم به ویژه گونه های جدید، تنوع بخشی با بازارهای وارداتی و کاهش درصد تلفات گندم تولیدی و وارداتی از مهمترین پیشنهادهای مطالعه حاضر است.

    کلید واژگان: اوکراین, روسیه, گندم, مصر
    Roohollah Kohanhoosh Nejad *, Abbas Makki Hamzah

    The current study in the framework of realism paradigm based on international political economy and emphasizing the importance of the concept of food security has investigated the impact of the war between Russia and Ukraine on the wheat economy in Egypt through the analysis of indicators of food gap, self-sufficiency and foreign dependence. The Egyptian government has designed a package of measures to reduce the pressure of the crisis on its citizens, one of the most important of which is to encourage wheat farmers to produce more by increasing the guaranteed purchase price and completing strategic sheds and increasing storage capacity. Continuing to expand the area under cultivation of cereals, especially wheat, through horizontal development, continuing to support scientific and technical studies related to wheat, especially new varieties, diversifying imported markets and reducing the percentage of losses of produced and imported wheat are among the most important suggestions of this study.

    Keywords: Ukraine, Russia, Wheat, Egypt
  • Roohollah Kohanhoosh Nejad *
    This paper aims at defining the green economy index and using econometric models in order to investigate the relationship between the consumption of renewable energy in Egypt’s transition to a green economy. Results indicate that first, consumption of renewable energy can effectively increase the level of development of green economy in the short and long term. Second, improving capital spending and increasing employment leads to an increase in the green economy index. Third, the effect of non-renewable energy on the green economy index is inverse, although there is a direct relationship between non-renewable energy consumption and total energy consumption. Therefore, it is necessary to consider the green credit policy of the government and financial institutions in order to maximize the enhanced effect of renewable energy investment on the green economy. The government must therefore develop a series of incentive measures to support and encourage investment in financing renewable energy, pay attention to the fundamental and guiding role of large enterprises in promoting renewable energy consumption and the development of the green economy, and fully mobilize the enthusiasm of all types of enterprises in promoting the development of the green economy.
    Keywords: Egypt, Green Economy Index, Renewable Energy Consumption, Transition
  • روح الله کهن هوش نژاد*، سید مهدی پاک ذات، رضا محمدیان امیری، فرهاد هادی نژاد

    چگونگی دست یابی به رشد اقتصادی پایدار، به ویژه در کشورهای درحال توسعه، همواره یکی از موضوعات مورد بحث در پژوهش های اقتصادی بوده است و اقتصاددانان تلاش می کنند تا عامل جهان شمولی برای رشد اقتصادی بیابند. نظریه جهش اقتصادی در چارچوب مکتب شومپیتری، با تکیه بر تجربه توسعه اقتصادی کشورهای شرق آسیا، همچون کره جنوبی و چین، چارچوبی برای تبیین این رشد و توسعه ارایه داده است. گزینش صنایع، به عنوان یک پرسش مهم در جستجوی مسیر گذار از کشوری فقیر به کشوری غنی، ازآن جهت اهمیت دارد که تمامی بخش ها، ازنظر امکان ورود، برابر نیستند و کشورهای عقب تر، باید به دنبال نقاط ورود مناسب باشند. از مطالعه مبانی نظری و ادبیات پژوهشی رویکرد شومپیتری، چهار شاخص چرخه عمر فناوری ، ماژولار بودن فناوری، میزان دانش صریح و درجه انتقال فناوری نهفته استخراج شده است که به مثابه چارچوبی برای اولویت بندی و انتخاب صنایع سازگار با رویکرد جهش، مورد استفاده قرار گرفتند. این شاخص ها، با روش تحلیل سلسله مراتبی، وزن دهی شده است و از میان صنایع بورسی کشور با روش پرامیتی، 3 صنعت اولویت دار، به ترتیب ذیل به دست آمده اند:صنعت کامپیوتر و الکترونیک؛ ابزارپزشکی، اپتیکی و اندازه گیری؛ خودرو و ساخت قطعات. یافته های این مطالعه می تواند به عنوان چارچوبی برای تعیین صنایع منتخب در برنامه هفتم توسعه و سند سیاست صنعتی کشور مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: جهش, فناوری, شومپیتر, سلسه مراتبی, پرامیتی
    Roohollah Kohanhoosh Nejad *, Seyyed Mahdi Pakzat, Reza Mohammadian Amiri, Farhad Hadinejad

    Selecting a suitable approach to achieve sustainable economic growth, particularly in developing nations, has always been a central theme in economic research. Economists continually seek a universal factor driving this phenomenon. The theory of economic catch-up, rooted in the Schumpeterian school and informed by the developmental experiences of East Asia (South Korea, China, and Taiwan) offers a framework for understanding this growth and development. Since different sectors offer different potentials for developmental entry, selecting industries becomes a crucial question in transitioning from poverty to prosperity. Through an exploration of theoretical foundations and existing research, we've distilled four key indicators: technology life cycle, modularity of technology, explicit knowledge levels, and the extent of embodied technology transfer. These indicators serve as a framework for prioritizing and selecting industries in alignment with the catch-up approach. To determine priorities, we've assigned weights to these indicators using the hierarchical analysis method. Employing the PROMETHEE method to rank stock market industries in Iran, three industries emerged in the following order: computer and electronics, medical, optical, and measuring instruments, and automobile and spare parts. These findings provide a framework for identifying key industries in Iran's seventh development plan and industrial policy document, facilitating informed decision-making.

    Keywords: Catch-up, Schumpeter, hierarchical analysis, PROMETHEE method
  • سمیه روحانی*، مقصود ایمانی، روح الله کهن هوش نژاد
    صنعت نفت جایگاه مهمی در سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی دارد به گونه ای که مواد 13 تا 15 این سیاست ها به این صنعت اختصاص پیدا کرده است. در قراردادهای بین المللی نفتی بر اساس بندهای 14 و 15 سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی، بر دو اصل« افزایش ذخایر راهبردی نفت و گاز کشور» و «توسعه ظرفیت های تولید و برداشت صیانتی از منابع» تاکید دارد. هدف اصلی این پژوهش آن است که طرفین قرارداد بتوانند با استفاده از مکانیزم هایی، تعادلی را که در هنگام انعقاد قرارداد با تنظیم شروط حقوقی متناسب به دست آورده اند تا پایان قراردادحفظ کنند. دستیابی به اصول مذکور و تولید صیانتی از مخازن مستلزم راهکارهای مناسب برای کنترل و یا کاهش آثار منفی ریسک های انحلال با پیش بینی شروط متناسب حقوقی در قرارداد می باشد؛ رویکرد تحقیق حاضر تحلیلی توصیفی و مبتنی بر تحلیل کیفی ناظر به مصاحبه با نخبگان صنعت نفت و از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش اکتشافی است . نتایج نشان می دهد استفاده از شرط مذاکره ی مجدد و شرط ثبات در قرارداد ، شرط خلع ید شرکت های نفتی خارجی از منطقه قرارداد، شرط خاتمه قرارداد با نظر کارفرما، شرط بازپرداخت هزینه ها و دستمزد متعلقه به همراه نرخ بازگشت مورد توافق، شرط فورس ماژور در قرارداد و پرداخت غرامت یا جبران خسارت ناشی از انحلال قراردادهای نفتی توسط دولت میزبان به سرمایه گذار خارجی در بکارگیری شروط قراردادهای بین المللی نفتی در جهت جلوگیری از انحلال قراداد نقش بسزایی دارد.
    کلید واژگان: قراردادهای بین المللی نفتی, اقتصاد مقاومتی, انحلال, مذاکره ی مجدد, شرط ثبات, فورس ماژور, جبران خسارت
    Somayeh Rohani *, Maghsoud Imani, Roohollah Kohan Hoosh Nejad
    The oil industry has an important place in the general policies of the resistance economy in such a way that articles 13 to 15 of these policies are dedicated to this industry. In the international oil contracts, based on clauses 14 and 15 of the general policies of the resistance economy, it emphasizes on two principles: "increasing the country's strategic oil and gas reserves" and "expanding production capacities and safe harvesting of resources". The main goal of this research is that the parties to the contract can use mechanisms to maintain the balance they have achieved during the conclusion of the contract by adjusting the appropriate legal conditions until the end of the contract. Achieving the aforementioned principles and producing protection from tanks requires appropriate solutions to control or reduce the negative effects of liquidation risks by predicting appropriate legal conditions in the contract; The approach of the current research is analytical-descriptive and based on qualitative analysis based on interviews with elites of the oil industry and is practical in terms of purpose and exploratory in nature and method. The results show the use of the renegotiation condition and the stability condition in the contract, the condition of removing foreign oil companies from the contract area, the condition of termination of the contract with the opinion of the employer, the condition of reimbursement of the expenses and wages due along with the agreed return rate, the condition of force majeure.
    Keywords: International Oil Contracts, resistance economy, Liquidation, Renegotiation, condition of stability, Force majeure, Compensation
  • روح الله کهن هوش نژاد*، محمدحسین التمیمی

    هدف مقاله حاضر بررسی کتاب "فقه نفت و گاز" و ارایه دیدگاه انتقادی نسبت به نحوه گزینش و چینش متون فقهی در این کتاب است. دلیل اصلی نویسنده برای نگارش کتاب عبارت است از: آشنایی دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری تخصصی رشته های "حقوق نفت و گاز"، "حقوق انرژی" و "قراردادهای نفت و گاز"و سایر علاقمندان با مفاهیم اولیه و مبانی "فقه نفت و گاز" و دستیابی آنها به چارچوب مباحث، متونی کم حجم و آسان تا دانشجویان بتوانند در مدت و فرصتی کوتاه با موضوعات و مضامین پایه ای "فقه نفت و گاز" آشنا گردند. اگرچه کتاب در تلاش است تا با گردآوری متون فقهی در برخی موضوعات، خلا مذکور در هدف را پر کند لکن نحوه گزینش و چینش متون فقهی گردآوری شده به ویژه در بخش فقه العقود تناسب چندانی با موضوعات ناظر به حقوق و قراردادهای نفتی نداشته و اطلاق فقه تخصصی نفت و گاز را برای آن دشوار می نماید. لذا بنظر می رسد بازبینی و تنظیم مجدد اثر به گونه ای که دانشجویان رشته های مذکور بتوانند رابطه معناداری میان متون ارایه شده و مباحث تخصصی رشته خود پیدا کنند، کمک شایانی را به بهبود کتاب نماید.

    کلید واژگان: فقه, حقوق نفت و گاز, قراردادهای نفتی
    Roohollah Kohan Hoosh Nejad *, MohammadHossein Altamimi

    This paper reviews the book “Fiqh (Islamic Jurisprudence) of Oil and Gas”, and provides a critical view on the content of the book. The emphasis of the author for writing the book is to make the MA and PhD students of “Oil and Gas Law”, “Energy Law” and “Oil and Gas Contracts” and other interested people be familiar with basic concepts and foundations of “Fiqh (Islamic Jurisprudence) of Oil and Gas” and give them access to short and simple texts in this regard. Although the book has tried to fill the gap mentioned in the goal for writing the script, it has failed so far as chosen texts and their arrangement do not have a suitable relation with oil and gas law and contracts, and it seems that review and reorganization of the script in such a way that the reader can understand the relationship between the chosen texts and oil and gas law and contracts help to increase the coherence of the book.

    Keywords: Fiqh (Islamic Jurisprudence), Oil, Gas Law, Gas Contracts
  • روح الله کهن هوش نژاد*، محمدحسین التمیمی

    توسعه اقتصادی یک الزام سیاستی برای ایجاد توازن میان ملاحظات اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی است. قراردادهای سرمایه گذاری و توسعه پایدار روابط پیچیده ای با یکدیگر دارند. جنبه های متعددی از قراردادهای سرمایه گذاری دارای اثر مستقیم بر اهداف توسعه پایدار نظیر کاهش فقر و پایداری زیست محیطی هستند. از دیدگاه توسعه پایدار، برای رسیدن به یک مفاد قراردادی مطلوب، باید در کنار دغدغه های متعارف در خصوص درآمد دولت، میان تمامی موضوعات فرآیندی، اقتصادی و محیط زیستی قراردادها، توازن برقرار نمود. به طورکلی ضوابط محیط زیستی در قراردادهای نفت و گاز عمدتا در پنج روش ارجاع به قوانین و مقررات ملی محیط زیستی، ارجاع به استانداردهای بین المللی این صنعت، ارجاع به قوانین ملی و استانداردهای بین المللی صنعت نفت و گاز، ارجاع به قوانین ملی یا استانداردهای صنعت و موافقت نامه های بین المللی محیط زیست و ایجاد استانداردهای محیط زیستی خاص هر پروژه گنجانده می شود. درحال حاضر مفاد مربوط به مسایل محیط زیستی به تفصیل در قراردادهای سرمایه گذاری حوزه صنایع معدنی نفت و گاز مشاهده می گردند، ولی همچنان شکاف قابل توجهی در این زمینه وجود دارد. مهم ترین مسئله در رعایت الزامات محیط زیستی، عدم سوزاندن گازهای همراه نفت است که یکی از دغدغه های اصلی محیط زیستی در ایران محسوب می شود. در این خصوص متاسفانه عملکرد ایران در سال های گذشته مناسب نبوده و توجه به این موضوع و لزوم مدیریت آلاینده ها مسئله ای اجتناب ناپذیر است. همچنین، یکی از جنبه های مجهول حقوق بین الملل خصوصی محیط زیست، تعیین قانون حاکم بر جبران خسارات محیط زیستی است، در حالی که قانون مدنی ایران در این زمینه مسکوت است. بنابراین همچنان این ضرورت وجود دارد که کشورهای نفتی ازجمله ایران علاوه بر تدوین قوانین و مقررات لازم برای نظارت و کنترل عملیات نفتی، سیستم نظارتی جامعی را بر اجرای قراردادهای بین المللی نفتی، به خصوص برای اجرای شروط مرتبط با محیط زیست، اعمال کنند.

    کلید واژگان: توسعه پایدار, قراردادهای سرمایه گذاری نفت و گاز, محیط زیست, ایران
    Roohollah Kohanhooshnejad *, Mohammad Hosein Altamimi

    Sustainable development is a policy requirement to balance economic, social and environmental considerations. Investment contracts and sustainable development have complex relationships with each other. Several aspects of investment contracts have direct impact on sustainable development goals such as poverty reduction and environmental sustainability. From the perspective of sustainable development, achieving good contract provisions together with typical concerns about Government oil reveneues, necessarily requires a balanced consideration of the above-mentioned issues. Multiple processes and environmental issues in Natural Resources Investment contracts show that these contracts are not only business documents but also a tool for public policy. This consideration has important implications: First, the investment contracts should possess the transparency charater. Secondly, from the perspective of sustainable development, creating ways to maximize the positive linkages to domestic economy is of utmost importance. Investment contracts can pursue the goals of increasing employment and creating business opportunities. Finally, in the environmental sector, investment contracts often determine the responsibility for environmental damage as well as the venue of any disputes and claims related to environmental issues.

    Keywords: Sustainable Development, Natural Resources of oil, gas, Economic Benefits, Environment
  • داوود منظور، اصغر آقا مهدوی، مسعود امانی، روح الله کهن هوش نژاد *
    صنعت نفت ایران برای توسعه، نیاز به جذب سرمایه گذاری و تکنولوژی دارد؛ این مهم نیز از طریق قراردادهای بالادستی حاصل می شود. در طول تاریخ بیش از 100 ساله صنعت نفت کشور شاهد بکارگیری قراردادهای مختلفی در این حوزه بوده ایم. تطابق ماهیت این قراردادها با مبانی شرعی یکی از مهم ترین ملاک های استفاده و بکارگیری قراردادها در جمهوری اسلامی ایران است. موافقت نامه های نفتی به دو گروه امتیازی و قراردادی تقسیم می شوند. قراردادهای بالادستی صنعت نفت به دو گروه اصلی خدماتی و مشارکت در تولید تقسیم می شوند. تعهد به نتیجه (تحمل ریسک ها و مخاطرات عدم اکتشاف) و تسهیم منافع (بازپرداخت هزینه ها و تامین سود مناسب برای پیمانکار با تخصیص بخشی از تولید میدان) ارکان اصلی قراردادهای نفتی بوده و تفاوت اصلی میان قراردادهای خدماتی و مشارکت در تولید در نحوه جبران خدمات پیمانکار است که در قراردادهای خدماتی به صورت نقدی و در قراردادهای مشارکت در تولید به صورت حصه ای از نفت تولیدی پرداخت می شود. با تحلیل و تطبیق قراردادهای نفتی با نهادهای جعاله، اجاره، مضاربه و شرکت به این نتیجه رسیدیم که ماهیت هر دو قرارداد خدماتی و مشارکت در تولید با نهاد فقهی جعاله خاص انطباق دارد. از این رهگذر قراردادهای بیع متقابل (به عنوان قراردادی مرکب از یک قرارداد خدمت و یک قرارداد بلندمدت فروش نفت خام) و قرارداد جدید نفتی ایران (IPC) مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته اند.
    کلید واژگان: فقه امامیه, قراردادهای بالادستی نفت, معدن, جعاله
    Davood Manzoor, Asghar A. Mahdavy, Masoud Amani, Roohollah Kohan Hooshnejad *
    Iranian petroleum industry is in need of attracting investment and technology. This important issue is done through upstream contracts. In more than 100 years history of Iran’s oil, different sorts of contracts have been used. Compliance with Shariah is one of the most important criterions for using these contracts in Islamic Republic of Iran. Upstream contracts divide into two main branches naming service contracts and production sharing contracts. Commitments to outcome (bearing the risks of failing in exploration) and profit sharing (costs recovery and profit oil sharing) are the pillars of oil contracts and the main difference between service contracts and production sharing contracts is the way of compensation of operator which is in cash in service contracts and in kind in production sharing contracts. Conducting comparative analysis between oil contracts and some jurisprudential institutions we found that both service contracts and production sharing contracts are compliant with specific Jualah. Meanwhile, we have analyzed Buy-Back contracts (along with Long term crude oil sale agreement) and Iran Petroleum Contract.
    Keywords: Imamiah Jurisprudence, Upstream Oil Contracts, Mine, Jualah
  • Roohollah Kohan Hoosh Nejad *, Davood Manzoor, Masoud Amani
    Fiscal regime is one of the main differences between petroleum contracts. Fiscal regimes in oil contracts are divided to two main categories namely Concessionary and Contractual Systems. In contractual systems, the main difference between service and production sharing contracts is the way of compensation of contractor services which could be in cash or in kind. In production sharing contracts the contractor receives a portion of produced oil. One of the main criteria to compare fiscal regimes is government and contractor takes in real values. Comparing the net present value of contractor take shows that it could have been more desirable and cost effective to use production sharing contract in Iranian Azadegan oil field instead of Buy-Back.
    Keywords: Fiscal Regime, Buy-Back, Production Sharing, Take, Iran
  • سیدنصر الله ابراهیمی*، روح الله کهن هوش نژاد
    به موجب قسمت سه از بند «ت» ماده 3 قانون وظایف و اختیارات وزارت نفت مصوب 1391، جذب و هدایت سرمایه های داخلی و خارجی به منظور توسعه میدان های هیدروکربوری با اولویت میدان های مشترک از راه طراحی الگوهای جدید قراردادی ازجمله مشارکت با سرمایه گذاران و پیمانکاران داخلی و خارجی بدون انتقال مالکیت نفت و گاز موجود در مخازن و با رعایت موازین تولید صیانت شده از وظایف و اختیارات وزارت نفت دانسته شده است. بررسی در تحولات قراردادهای صنعت بالادستی نفت و گاز نشان می دهد مفهوم مشارکت در این صنعت در چهار قالب اصلی موافقت نامه ها یا قراردادهای مشارکت در تولید، موافقت نامه های مشارکت در سود، قراردادهای مشارکت در سرمایه گذاری و موافقت نامه های مشارکت در عملیات تحقق یافته است. پس کلمه مشارکت به کاررفته در قانون وظایف و اختیارات وزارت نفت از این حیث که مشخص نیست به کدام یک از انواع مشارکت در صنعت نفت و گاز اشاره دارد، دارای ابهام است. به علاوه، اگر کلمه مشارکت در قانون وظایف و اختیارات وزارت نفت را به مشارکت در تولید تفسیر کنیم، با شرط عدم انتقال مالکیت نفت و گاز موجود در مخازن متناقض خواهد بود، زیرا برخلاف تصور رایج، در موافقت نامه های مشارکت در تولید، مالکیت مخازن حتی به صورت غیرمستقیم و از طریق مالکیت بر منابع تولیدی در سرچاه یا نقطه تحویل یا نقطه صادرات به شرکت خارجی منتقل می شود. ضمن آنکه پذیرش مشارکت در تولید با اقتضای قانونی در دیگر قوانین نفتی کشور مثل ماده 3 قانون نفت اصلاح قانون نفت مصوب 1390 و ماده 129 قانون برنامه پنج ساله پنجم قانون برنامه پنج ساله پنجم در تضاد است.
    کلید واژگان: بخش بالادستی صنعت نفت و گاز, قانون وظایف و اختیارات وزارت نفت, موافقت نامه های مشارکت در تولید, قراردادهای مشارکت در سرمایه گذاری, موافقت نامه های مشارکت در عملیات, قانون نفت اصلاح قانون نفت مصوب 1390, قانون وظایف و اختیارات وزارت نفت مصوب 1391
    Seyed Nasrollah Ebrahimi*, Roohollah Kohan Hooshnejad
    According to the part III, paragraph "d" of Article 3 of the Duties and Powers of the Ministry of Petroleum Act approved in 1391, to attract domestic and foreign investments for development of hydrocarbon fields with the priority of shared fields through the design of new models, including partnership with local and foreign investors and contractors, without transferring ownership of oil and gas reservoirs and production standards have been considered as parts of duties and powers of Ministry of Petroleum. The evolution of upstream contracts in oil and gas industry shows that participation has four main forms: production sharing agreements (contracts) (PSA/C), profit sharing agreements, joint venture contracts (JVC) and join operation agreements (JOA). So the word (participation) which has been used in the Duties and Powers of the Ministry of Petroleum Act does not tell us which kind of participation is intended. Moreover, if we assume this word refers to production sharing, it will have contradiction with the illegality of transfer of ownership of oil and gas in reservoirs because the ownership of reservoirs is indirectly transferred to the foreign petroleum company through ownership of production over the wellhead or delivery points or exporting point. Moreover, it contradicts other rules such as the article 3 of amendment of petroleum law approved in 1390 and article 129 of Fifth Five Year Plan as well.
    Keywords: upstream sector of oil, gas industry, Duties, Powers of the Ministry of Petroleum Act, production sharing agreements (contracts) (PSA, C), profit sharing agreements, join operation agreements (JOA), petroleum law
  • داود منظور، روح الله کهن هوش نژاد، مسعود امانی
    رژیم مالی فصل ممیز میان قراردادهای نفتی است. رژیم های مالی در قراردادهای نفتی به دو دسته کلی امتیازی و قراردادی تقسیم می شود. تفاوت میان قراردادهای خدمت و مشارکت درنحوه جبران خدمات پیمانکار است که به صورت نقدی یا به صورت نفت خام پرداخت شود. در قراردادهای مشارکت در تولید، پیمانکار حصه ای از نفت تولیدی را دریافت می نماید. یکی از معیارهای اصلی ارائه مقایسه ای کلی از رژیم های مالی، میزان سهم بری طرفین قرارداد است که به صورت ارزش واقعی بیان می گردد. مقایسه میزان سهم بری پیمانکار خارجی براساس ارزش فعلی خالص دریافتی در پروژه های مورد مطالعه نشان می دهد انعقاد قراردادهای مشارکت در تولید در میادین نفتی آزادگان، سروش و نوروز، فروزان و اسفندیار نسبت به بیع متقابل برای کشور میزبان (ایران) می توانست مطلوب تر و کم هزینه تر باشد.
    کلید واژگان: رژیم مالی, قرارداد بیع متقابل, قرارداد مشارکت در تولید, سهم بری, ایران
    Davood Manzoor, Roohollah Kohan Hoosh Nejad, Masoud Amani
    Fiscal regime is one of the main differences between petroleum contracts. Fiscal regimes in oil contracts are divided in two main categories namely Concessionary and Contractual Systems. In contractual systems, the main difference between service and production sharing contracts is the way of compensation of contractor services which could be in cash or in kind. In production sharing contracts the contractor receives a portion of produced oil. One of the main criteria to compare fiscal regimes is government and contractor takes in real values. Comparing the net present value of contractor take shows that PSC could have been more desirable and cost effective in Azadegan, Soroush & Norouz, Forouzan & Esfandyar oil fields than Buy-Back contracts.
    Keywords: Fiscal Regime, Buy, Back, Production Sharing, Take, Iran
سامانه نویسندگان
  • دکتر روح الله کهن هوش نژاد
    دکتر روح الله کهن هوش نژاد

اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال