sa .rasoulinejad
-
سابقه و هدف
ادم ماکولای دیابتی (DME) یکی از عوارض شایع دیابت می باشد که به طور قابل توجهی باعث اختلال بینایی و نابینایی قابل پیشگیری می شود. ضخامت مرکزی ماکولا (CMT) یک ویژگی است که در بیماران مبتلا به ادم ماکولای دیابتی یافت می شود. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین ضخامت مرکزی ماکولای اندازه گیری شده با توموگرافی انسجام نوری (Optical Coherence Tomography= OCT) و حدت بینایی (VA) در بیماران مبتلا به ادم ماکولای دیابتی قبل و بعد از تزریق داخل زجاجیه بواسیزوماب انجام شد.
مواد و روش هااین مطالعه مقطعی، بر روی 100 بیمار مبتلا به ادم ماکولای دیابتی با درگیری هر دو چشم مراجعه کننده به بخش چشم پزشکی بیمارستان روحانی بابل که تحت تزریق داخل زجاجیه بواسیزوماب قرار گرفتند، انجام شد. حدت بینایی (اندازه گیری شده توسط نمودار اسنلن)، ضخامت مرکزی ماکولا (اندازه گیری شده با توموگرافی انسجام نوری) و عوامل بالینی و پاراکلینیکی (شامل مدت زمان ابتلا به دیابت، هموگلوبین گلیکوزیله (HbA1c)، قند خون ناشتا (FBS)، فشار خون و سابقه استعمال دخانیات) برای همه بیماران درست قبل از تزریق بواسیزوماب و 45 روز بعد، مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت.
یافته هاپیش از مداخله با تزریق بواسیزوماب در 200 چشم، میانگین حدت بینایی (letter score) و میانگین ضخامت مرکزی ماکولا به ترتیب 12/73±36/83 و 85/18±425/48 میکرومتر بود ((0/001>p) و فاصله اطمینان 95% به ترتیب (17/5 - 12/5) و (55/5- - 71/5-)). 45 روز پس از تزریق بواسیزوماب، میانگین تغییرات مطلق حدت بینایی 10/16±15/24 و میانگین تغییرات مطلق ضخامت مرکزی ماکولا 43/08±67/83- میکرومتر بود (ضریب= 0/18-، فاصله اطمینان 95%= 0/05 - 0/39-).
نتیجه گیریبر اساس نتایج این مطالعه اگرچه حدت بینایی به طور متوسط با ضخامت مرکزی ماکولا ارتباط داشت و مدل رگرسیون چند جمله ای توانایی پیش بینی را افزایش داد، کاملا بدیهی است که ضخامت مرکزی ماکولا و عوامل بالینی می توانند نقش اساسی را به عنوان جایگزین حدت بینایی ایفا کنند.
کلید واژگان: رتینوپاتی دیابتی, بواسیزوماب, حدت بیناییBackground and ObjectiveDiabetic macular edema (DME) is one of the common complications of diabetes which significantly accounts for preventable visual impairment and blindness. Central macular thickness (CMT) is a feature found in DME patients. This study aims to determine the relationship between optical coherence tomography (OCT)-measured CMT and visual acuity (VA) in patients with DME before and after intravitreal injection of bevacizumab.
MethodsThis cross-sectional study was conducted on 100 patients with diabetic macular edema with involvement of both eyes referred to the Ophthalmology Department of Rouhani Hospital in Babol who underwent intravitreal injection of Bevacizumab. VA (measured by Snellen chart), CMT (measured by OCT), clinical and paraclinical factors (including the duration of diabetes, glycosylated hemoglobin (HbA1c), fasting blood sugar (FBS), hypertension, and smoking history data) were evaluated and compared among all patients just before and 45 days after Bevacizumab injection.
FindingsBefore the injection of Bevacizumab in 200 eyes, the mean value of VA (letter score) and mean value of CMT (µm) were 36.83±12.73 and 425.48±85.18 µm, respectively (p<0.001, 95% CI=12.5 – 17.5 and 95% CI=-71.5 – -55.5, respectively). 45 days after Bevacizumab injection, the mean value of absolute VA changes was 15.24±10.16, and the mean value of absolute CMT changes was -67.83±43.08 µm (coefficient=-0.18, 95% CI=-0.39 – 0.05).
ConclusionAlthough VA was correlated moderately with CMT and the polynomial regression model enhanced the predictive ability, it remains fully obvious that CMT and clinical factors could play an essential role as VA surrogates.
Keywords: Diabetic Retinopathy, Bevacizumab, Visual Acuity -
سابقه</span></span></span> وهدف</span></span></span>رتینوپاتی نارسی (Retinopathy of Prematurity= ROP)، به عنوان یک بیماری وازوپرولیفراتیو شبکیه، از رشد ناکامل سیستم تنفسی نوزادان نارس تاثیر می پذیرد. از آنجاییکه نوزادان نارسی که مبتلا به ROP هستند، سطح کمتری از فشار نسبی اکسیژن (PO2) را دارند، در این پژوهش به بررسی اثر PO2 و میزان اشباع اکسیژن وریدی در پاسخ به درمان بیماران ROP پرداخته شد.مواد و روش هاا</span></span></span>ین مطالعه کوهورت گذشته نگر (از سال 99-1389) در مرکز مراقب های ویژه نوزادان بیمارستان آیت الله روحانی بابل بر روی 502 نوزاد نارس (کمتر از 34 هفته بارداری و با وزن هنگام تولد کمتر از 2500 گرم) انجام شد. تشخیص ROP و تعیین شدت و ناحیه، توسط پزشک افتالمولوژیست بر مبنای شاخص ICROP در روز نخست تولد صورت پذیرفت. داده های مربوط به PO2 و اشباع اکسیژن وریدی از پرونده بیماران جمع آوری شد. پس از دریافت درمان استاندارد برای ROP، بیماران مجدد در دو گروه کاملا درمان شده و سایر بیماران (شامل بهبودی نسبی، بدون تغییر و پیشرفت بیماری) از نظر تاثیر PO2 و میزان اشباع اکسیژن در کاهش یا افزایش شدت (I تا IV) و ناحیه (I، II، III) بررسی و مقایسه شدند.یافته ها</strong> از 502 نوزاد مورد بررسی، 193 نفر دارای شدت (I)، 232 نفر دارای شدت (II)، 76 نفر دارای شدت (III) و 1 نفر دارای شدت (IV) بیماری و 55 نفر دارای ناحیه (I)، 245 نفر دارای ناحیه (II) و 202 نفر دارای ناحیه (III) بودند. میانگین سطح PO2 و اشباع اکسیژن بین دو گروه بیماران کاملا درمان شده و سایر بیماران تفاوت معنی داری از لحاظ آماری نداشت. میانگین سطح PO2 و اشباع اکسیژن بین سه گروه افراد با بهبودی نسبی، افراد بدون تغییر و افراد دارای پیشرفت بیماری، تفاوت معنی داری از لحاظ آماری نداشت. همچنین، میزان PO2 و اشباع اکسیژن وریدی ارتباطی با تغییر شدت و ناحیه در بیماران مبتلا به ROP ندارد.نتیجه گیری</strong>نتایج مطالعه نشان داد که کمبود اکسیژن در ایجاد ROP موثر بوده و اکسیژن درمانی نقشی موثر در درمان بیماران ROP دارد ولی میزان اکسیژن در بدو تشخیص ROP ارتباطی با روند درمان ROP ندارد.
</span></div>کلید واژگان: رتینوپاتی نارسی, اشباع اکسیژن وریدی, فشار نسبی اکسیژنBackground and Objective</span> Retinopathy of Prematurity (ROP), as a retinal vasoproliferative disease, is affected by the incomplete development of the respiratory system of premature babies. Since premature babies suffering from ROP have a lower level of partial pressure of oxygen (PO2</sub>), the present study was conducted to investigate the effect of PO2</sub> and venous oxygen saturation in treatment response of ROP patients.</span></span></span>Methods</span> This retrospective cohort study (2010-2020) was conducted in the neonatal intensive care unit of Ayatollah Rouhani hospital in Babol among 502 premature babies (less than 34 weeks of pregnancy and with a birth weight of less than 2500 grams). ROP was diagnosed and determined by an ophthalmologist based on the ICROP index on the first day of birth. Data related to PO2</sub> and venous oxygen saturation were collected from patients' files. After receiving standard treatment for ROP, patients were examined and compared in two groups of “completely cured” and “other patients” (including partial recovery, no change, and disease progression) in terms of the effect of PO2</sub> and venous oxygen saturation on the decrease or increase in stage (I to IV) and zone (I, II, III).</span></span></span>Findings</span> Of the 502 babies examined, 193 had stage I, 232 had stage II, 76 had stage III, 1 had stage IV, and 55 had zone I, 245 had zone II, and 202 had zone III involvement. The mean level of PO2</sub> and oxygen saturation between the two groups of “completely cured” patients and “other patients” did not have a statistically significant difference. The mean level of PO2</sub> and oxygen saturation between the three groups of patients with partial recovery, patients with no change and patients with disease progression did not show a statistically significant difference. Furthermore, the levels of PO2</sub> and venous oxygen saturation were not related to the change of stage and zone in patients with ROP.</span></span></span>Conclusion</span></span> The results of the study showed that lack of oxygen is effective in causing ROP and oxygen therapy has an effective role in the treatment of ROP patients, but the amount of oxygen at the beginning of ROP diagnosis is not related to the treatment process of ROP.</span></span></span></div>Keywords: Retinopathy of Prematurity, Venous Oxygen Saturation, Partial Pressure of Oxygen -
سابقه و هدف
داده های اپیدمیولوژیکی نشان دهنده ارتباط قوی بین کمبود سطح سرمی ویتامین دی و بروز دیابت ملیتوس است. مطالعات بسیاری هیپوویتامینوز D در بیماران رتینوپاتی دیابتی گزارش کرده اند و این احتمال وجود دارد که کمبود این ویتامین در پاتوژنز این عارضه دیابتی نقش داشته باشد. بنابراین، هدف از این مطالعه بررسی وضعیت سرمی ویتامین دی در بیماران مبتلا به رتینوپاتی دیابتی و ارتباط آن با شیوع رتینوپاتی دیابتی می باشد.
مواد و روش هادر این مطالعه مروری با استفاده از کلیدواژه های کمبود ویتامین دی، سطح سرمی ویتامین دی، مکمل ویتامین دی، دیابت و رتینوپاتی دیابتی در پایگاه های اطلاعاتی Scopus، Google Scholar و PubMed جستجو انجام شد. هیچ محدودیت زمانی برای جستجو وجود نداشت. مقالات به زبان انگلیسی در این مطالعه گنجانده شد. مقالات در مورد کمبود ویتامین دی، دیابت و رتینوپاتی به زبان انگلیسی و مقالات اصلی و مقالات کامل بررسی شدند. مقالات مروری و مطالعات حیوانی از این مطالعه خارج شدند. داده های حاصل از این یافته ها توسط دو داور استخراج و مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافته هادر این مطالعه از 52 مطالعه یافت شده، 15 مقاله با توجه به شرایط ورود به مطالعه بررسی شدند. نتایج نشان داد که کمبود ویتامین D در افراد دیابتی و مبتلا به رتینوپاتی دیابتی بسیار شایع است و رابطه معکوس و قوی بین کمبود ویتامین D و رتینوپاتی دیابتی وجود دارد. علاوه بر این، استفاده از مکمل های آن نیز برای مهار پیشروی رتینوپاتی دیابتی ضروری است.
نتیجه گیرینتایج حاصل از این مطالعه پیشنهاد می کند که کاهش سطح سرمی ویتامین D در بیماران مبتلا به رتینوپاتی دیابتی بسیار شایع بوده و می تواند یکی از عوامل خطر ابتلا به رتینوپاتی باشد. سطح پلاسمایی آن می تواند از نظر تشخیصی ارزش بالایی به منظور جلوگیری و مهار شروع این عارضه داشته باشد.
کلید واژگان: کمبود ویتامین دی, سطح سرمی ویتامین دی, مکمل ویتامین دی, دیابت و رتینوپاتی دیابتیBackground and ObjectiveEpidemiological data show a strong correlation between vitamin D deficiency and the incidence of diabetes mellitus. Many studies have reported hypovitaminosis D in patients with diabetic retinopathy, and it is possible that the deficiency of this vitamin plays a role in the pathogenesis of this diabetic complication. Therefore, the aim of this study is to investigate the serum levels of vitamin D in patients with diabetic retinopathy and its relationship with the prevalence of diabetic retinopathy.
MethodsIn this review article, we searched Scopus, Google Scholar, and PubMed databases using the keywords vitamin D deficiency, serum vitamin D levels, vitamin D supplement, diabetes, and diabetic retinopathy. No time limit was considered for the search. Articles written in English were included in this study. Original and complete articles in English about vitamin D deficiency, diabetes and retinopathy were reviewed. Review articles and animal studies were excluded from this study. The data obtained from these findings were extracted and evaluated by two reviewers.
FindingsIn this study, out of 52 studies found, 15 articles were reviewed according to the inclusion criteria. The results showed that vitamin D deficiency is very common in people with diabetes and diabetic retinopathy and there is a strong inverse relationship between vitamin D deficiency and diabetic retinopathy. In addition, the use of its supplements is also necessary to prevent the progression of diabetic retinopathy.
ConclusionThe results of this study suggest that the reduction of vitamin D serum levels is very common in patients with diabetic retinopathy and can be one of the risk factors for developing retinopathy. Its plasma level can have a high diagnostic value in order to prevent and control the onset of this complication.
Keywords: Vitamin D Deficiency, Vitamin D Serum Level, Vitamin D Supplement, Diabetes, Diabetic Retinopathy -
سابقه و هدف
رتینوپاتی سروز مرکزی (CSR) یک بیماری ایدیوپاتیک شبکیه است که منجر به اختلال بینایی و متامورفوپسیا می شود. با توجه به علت نامشخص رتینوپاتی سروز مرکزی، هدف از این مطالعه، بررسی نقش اختلالات متابولیک، (چربی خون بالا، دیابت، کم کاری تیرویید و پرفشاری خون (به عنوان بیماری قلبی عروقی)) بر نتایج درمان در بیماران مبتلا به رتینوپاتی سروز مرکزی می باشد.
مواد و روش هااین مطالعه مقطعی بر روی 55 بیمار مبتلا به رتینوپاتی سروز مرکزی که بیماری آنها توسط معاینات چشم پزشکی در مرکز چشم پزشکی بیمارستان آیت الله روحانی بابل تایید شده بود، انجام شد. بیماران با تزریق داخل زجاجیه ای 1/25 میلی گرم در 0/05 میلی لیتر بواسیزوماب (آواستین) در 3 تا 4 میلی متری لیمبوس در شرایط استریل تحت درمان قرار گرفتند. حدت بینایی (VA) و ضخامت مرکزی ماکولا (CMT) بیماران قبل و یک ماه پس از تزریق، بر اساس ابتلا و عدم ابتلا به فشار خون، دیابت، کم کاری تیرویید و چربی خون توسط توموگرافی انسجام نوری (OCT) اندازه گیری و ارزیابی شد.
یافته هامیانگین سن بیماران مبتلا به رتینوپاتی سروز مرکزی (32 مرد و 23 زن) 11/50±42 سال بود. مقدار ضخامت مرکزی ماکولا پس از درمان در بیماران مبتلا به پرفشاری خون (34/00±328/66 میکرومتر) به طور قابل توجهی بالاتر از بیماران بدون پرفشاری خون (41/79±302/56 میکرومتر) بود (0/025=p). مقدار ضخامت مرکزی ماکولا پس از درمان در بیماران غیر دیابتی (42/49±306/08 میکرومتر) به طور قابل توجهی کمتر از بیماران دیابتی (17/42±336/77 میکرومتر) بود (0/039=p). هیچ یک از شاخص های VA و CMT در بیماران مبتلا به چربی خون بالا و بیماران بدون چربی خون تفاوت معنی داری نداشت. همچنین شاخص های حدت بینایی و ضخامت مرکزی ماکولا در بیماران با کم کاری تیرویید و عدم کم کاری تیرویید تفاوت معنی داری نداشتند.
نتیجه گیرینتایج مطالعه نشان داد که پرفشاری خون و دیابت از عوامل مهم در پاسخ به درمان با بواسیزوماب در بیماران مبتلا به رتینوپاتی سروز مرکزی می باشند.
کلید واژگان: رتینوپاتی سروز مرکزی, بواسیزوماب, حدت بینایی, توموگرافی انسجام نوریBackground and ObjectiveCentral serous retinopathy (CSR) is an idiopathic retinal disease that causes visual impairment and metamorphopsia. Due to the unknown etiology of CSR, the present study was conducted to investigate the role of metabolic disorders such as hyperlipidemia, diabetes, hypothyroidism, and hypertension (as a cardiovascular disease) in the treatment outcome of CSR patients.
MethodsThis cross-sectional study was performed on 55 CSR patients whose problem was approved by ophthalmologic examinations in the Ophthalmology center of Ayatollah Rouhani Hospital, Babol, Iran. The patients were then treated with intravitreal injection of 1.25 mg/0.05 ml bevacizumab (Avastin®) 3 to 4 millimeters away from limbus under sterile conditions. Based on having and not having hypertension, diabetes, hypothyroidism and obesity, all patients underwent ophthalmological examination, including visual acuity (VA) and central macular thickness (CMT) by optical coherence tomography (OCT) before injection and one month after that.
FindingsThe mean age of CSR patients (32 men and 23 women) was 42±11.50 years. After treatment, the CMT value in hypertensive patients (328.66±34.00 µm) was significantly higher than non-hypertensive patients (302.56±41.79) (p=0.025). The CMT value after treatment was considerably lower in non-diabetic patients (306.08±42.49 µm) compared to diabetic patients (336.77±17.42 µm) (p=0.039). Neither VA nor CMT was significantly different between hyperlipidemic patients and non-hyperlipidemic patients. In addition, there were no significant differences in VA and CMT between patients with hypothyroidism and without hypothyroidism.
ConclusionThe results of this study showed that hypertension and diabetes are important factors in CSR patients’ response to bevacizumab injection.
Keywords: Central Serous Chorioretinopathy, Bevacizumab, Visual Acuity, Optical Coherence Tomography -
سابقه و هدف
انسداد ورید مرکزی شبکیه یک اختلال شایع عروقی وابسته به سن است که در آن ورید اصلی شبکیه به طور جزیی یا کامل مسدود می شود و منجر به ادم ماکولا می شود و این می تواند منجر به تاری دید و از دست دادن بینایی شود. هدف از انجام این مطالعه، ارزیابی عوامل پیش آگهی شامل تغییرات حدت بینایی و ضخامت ماکولا در پاسخ به درمان با تزریق داخل زجاجیه بواسیزوماب می باشد.
مواد و روش هااین مطالعه کوهورت تاریخی بر روی 107 بیمار مبتلا به انسداد ورید مرکزی شبکیه انجام شد و وضعیت فشار خون، هایپرلیپیدمی و دیابت آنها ثبت شد. همه بیماران با تزریق داخل زجاجیه ای 1/25 میلی گرم در 0/05 میلی لیتر بواسیزوماب تحت درمان قرار گرفتند. حدت بینایی و ضخامت ماکولا در ابتدا و در تمام پیگیری های بعدی به مدت سه ماه انجام شد. سپس تغییرات حدت بینایی و ضخامت ماکولا مورد تجزیه و تحلیل و بررسی قرار گرفت.
یافته هاپس از مداخله با بواسیزوماب، بهبود قابل توجهی در حدت بینایی (0/13±0/104 در مقابل 0/22±0/296) و ضخامت ماکولا (64±425/41 در مقابل 51/82±325/94) مشاهده شد (0/001>p، برای هر دو). بهبود ضخامت ماکولا در پاسخ به درمان با بواسیزوماب در بیماران مبتلا به هایپرلیپیدمی به طور قابل توجهی کمتر از بیماران با پروفایل لیپیدی نرمال بود (0/035=p). ارتباط معنی داری بین کاهش ضخامت ماکولا و فشار خون بالا یا دیابت پیدا نشد. همچنین ارتباط معنی داری بین بهبود حدت بینایی و هایپرلیپیدمی، فشار خون بالا، دیابت، سن و جنسیت مشاهده نشد.
نتیجه گیریبر اساس نتایج این مطالعه درمان با بواسیزوماب در بهبود موفقیت آمیز حدت بینایی و ضخامت ماکولا موثر می باشد. هایپرلیپیدمی نیز ارزش پیش آگهی در درمان با بواسیزوماب در بیماران مبتلا به انسداد ورید مرکزی شبکیه را دارد.
کلید واژگان: انسداد ورید شبکیه, بواسیزوماب, فاکتور رشد اندوتلیال عروقی, حدت بیناییBackground and ObjectiveCentral retinal vein occlusion (CRVO) is a common age-related vascular retinal disorder and is a condition in which the main vein of the retina is blocked partially or completely. This leads to macular edema (ME) and can cause blurred vision and loss of visual function. The aim of this study is evaluating the prognostic factors of visual acuity (VA) and macular thickness (MT) changes in response to intravitreal bevacizumab therapy.
MethodsIn this historical cohort study, 107 patients with CRVO were examined and their hypertension, hyperlipidemia and diabetes mellitus status were recorded. All of the patients were treated with an intravitreal injection of 1.25 mg/0.05 ml bevacizumab. Visual acuity and macular thickness were examined at baseline and at all follow-up visits. Follow-up examinations were performed for three months and then VA and MT changes were analyzed.
FindingsAfter the intervention with bevacizumab, there was significant improvement in MT (0.104±0.13 versus 0.296±0.22) and VA (425.41±64 versus 325.94±51.82) (p<0.001, for both). The improvement of MT in response to bevacizumab therapy in hyperlipidemic patients was significantly less than patients with normal lipid profile (p=0.035). No significant relationship was found between MT reduction and hypertension or diabetes mellitus. Also, no significant relationship was observed between VA improvement and hyperlipidemia, hypertension, diabetes mellitus, age and gender.
ConclusionBevacizumab therapy was effective to successfully improve VA and MT. Hyperlipidemia has prognostic value in bevacizumab therapy in CRVO patients.
Keywords: Retinal Vein Occlusion, Bevacizumab, Vascular Endothelial Growth Factor, Visual Acuity -
سابقه و هدف:
با شیوع بیماری کرونا، علایم ثانویه چشمی به عنوان عوارض شایع در بیماران کووید-19 مشاهده گردید که می تواند تشخیص و درمان بیماری های چشمی را با چالش روبرو کند. هدف از این مطالعه، بررسی ارتباط شاخص های آزمایشگاهی با بیماری های چشمی و تعیین اختصاصیت و حساسیت آنها در تشخیص بیماری های چشمی در بیماران کووید-19 بستری در بخش مراقبت های ویژه می باشد.
مواد و روش هادر این مطالعه مقطعی، تعداد 89 بیمار مبتلا به کووید-19 بستری در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان آیت الله روحانی بابل در بازه زمانی دی ماه تا اسفند ماه سال 1399 مورد ارزیابی قرار گرفتند. معاینات بالینی طبق استاندارد معاینات چشم پزشکی برای بیماران انجام شد و بیماران از نظر فشار داخلی چشم، نسبت کاپ به دیسک، علایم چشمی و بیماری های چشمی بررسی شدند. تست های روتین آزمایشگاهی هماتولوژی و بیوشیمیایی برای کلیه بیماران انجام شد. بیماران در دو گروه مبتلا به یک بیماری (علامت) چشمی و گروه غیر مبتلا به آن بیماری (علامت) چشمی با هم مقایسه شدند.
یافته هااز میان 89 بیمار مبتلا به کووید-19 بستری در بخش مراقبت های ویژه، 44 زن و 45 مرد در مطالعه شرکت کرده و میانگین سنی بیماران 14/64±58/5 سال بود. مقدار شمارش گلبول های سفید از نظر آماری در بیماران کووید-19 مبتلا به pinguecula در مقایسه با بیماران غیرpinguecula به طور معنی داری کمتر بود (0/026=p). همچنین، درصد نسبی لنفوسیت ها در بیماران کووید-19 مبتلا به کاتاراکت (13/20±9/64%) در مقایسه با بیماران غیر کاتاراکت (17/95±14/25%) به طور قابل توجهی کمتر بود (0/003=p). درصد نسبی نوتروفیل ها در بیماران کووید-19مبتلا به کاتاراکت در مقایسه با بیماران غیر کاتاراکت بیشتر بود (0/01=p). RBC در بیماران کووید-19 مبتلا به کموزیس به طور قابل توجهی کاهش می یابد (0/024=p). برای درصد نسبی نوتروفیل ها بیشتر و برابر با 82/55%، کاتاراکت برای بیماران کووید-19 بستری در بخش مراقبت های ویژه با 83/0% حساسیت و 66/7% ویژگی مثبت است.
نتیجه گیرینتایج مطالعه نشان داد که سلول های خونی و برخی پارامترهای بیوشمیایی با بیماری های چشمی در بیماران کووید-19 بستری در بخش مراقبت های ویژه ارتباط دارند.
کلید واژگان: کووید-19, بیماری های چشمی, کاتاراکت, کموزیسBackground and ObjectiveWith the spread of coronavirus disease 2019, secondary ocular manifestations were observed as common complications in COVID-19 patients, which can challenge the diagnosis and treatment of ocular diseases. The aim of this study is to investigate the association between laboratory parameters and ocular diseases and to determine their specificity and sensitivity in the diagnosis of ocular diseases in COVID-19 patients admitted to the intensive care unit.
MethodsIn this cross-sectional study, 89 patients with COVID-19 admitted to the intensive care unit of Ayatollah Rouhani Hospital in Babol were examined from December 2020 to February 2021. Clinical examinations were performed according to the global standards for ophthalmology examinations for patients, and patients were examined in terms of intraocular pressure, cup-to-disc ratio, ocular manifestations, and ocular diseases. Routine hematology and biochemical laboratory tests were performed for all patients. Patients were compared in the group with an ocular disease (manifestation) and the group without that ocular disease (manifestation).
FindingsOut of 89 patients with COVID-19 hospitalized in the intensive care unit, 44 women and 45 men participated in the study and the mean age of the patients was 58.5±14.64 years. The number of white blood cells was significantly lower in COVID-19 patients with pinguecula compared to non-pinguecula patients (p=0.026). Furthermore, the relative percentage of lymphocytes was significantly lower (p=0.003) in COVID-19 patients with cataract (9.64±13.20%) compared to non-cataract patients (14.25±17.95%). The relative percentage of neutrophils was higher in COVID-19 patients with cataract compared to non-cataract patients (p=0.01). RBC is significantly reduced in COVID-19 patients with chemosis (p=0.024). For the relative percentage of neutrophils greater than or equal to 82.55%, cataract for COVID-19 patients admitted to the intensive care unit with 0.83% sensitivity and 66.7% specificity is positive.
ConclusionThe results of the study showed that blood cells and some biochemical parameters are associated with ocular diseases in COVID-19 patients admitted to the intensive care unit.
Keywords: COVID-19, Ocular Diseases, Cataract, Chemosis -
سابقه و هدف
رتینوپاتی نوزادان نارس (Retinopathy of Prematurity= ROP) یک بیماری شبکیه وازوپرولیفراتیو در نوزادان نارس است که در صورت عدم تشخیص و درمان به موقع در سنین پایین باعث اختلال و نابینایی در طول زندگی می شود. لذا این مطالعه به منظور بررسی ارتباط ROP با بیماری های مختلف مادر و نوزاد، انجام شد.
مواد و روش هااین مطالعه مورد- شاهدی بر روی 828 نوزاد نارس (303 نوزاد ROP و 525 نوزاد غیر ROP به عنوان شاهد) متولد شده در بیمارستان آیت الله روحانی، بابل، ایران، طی سال های 1388 تا 1398 انجام شد. کلیه اطلاعات پزشکی در مورد بیماری های مادر و نوزاد از پرونده جمع آوری شد. معاینات اولیه چشم و پیگیری بر اساس راهنمای درمان و پیگیری ROP محلی برای تشخیص مرحله و منطقه ROP انجام شد. سپس نوزادان بر اساس ابتلا به رتینوپاتی و عدم ابتلا در دو گروه از نظر بیماری های مادر و نوزاد شامل نقص مادرزادی قلب، پارگی زودرس کیسه آب، کم خونی، عفونت مجاری ادراری، فشار خون بالا، سپسیس، تاکی پنه گذرا نوزادی، سندرم زجر تنفسی، دیابت حاملگی و پره اکلامپسی مورد مقایسه قرار گرفتند.
یافته هااز 828 نوزاد مورد بررسی 303 نوزاد ROP داشتند که نوزادان مادران مبتلا به پره اکلامپسی (نسبت شانس 2/544، 0/001p<)، نوزادان مبتلا به سندرم زجر تنفسی (نسبت شانس 2/112، 0/001p<) و نوزادان با نقص مادرزادی قلب (نسبت شانس 1/53، 0/047p=) شانس بیشتری برای ابتلا به ROP داشتند. همچنین، نوزادان مبتلا به تاکی پنه گذرا نوزادی (نسبت شانس 0/177، 0/001p<) و نوزادان مبتلا به کم خونی (نسبت شانس 0/373، 0/001p<) شانس کمتری برای ابتلا به ROP داشتند.
نتیجه گیرینتایج مطالعه نشان داد که پره اکلامپسی مادر، سندرم زجر تنفسی و نقص مادرزادی قلب از جمله بیماری های موثر در بروز ROP هستند.
کلید واژگان: رتینوپاتی نوزادان نارس, بیماری های نوزادان نارس, تولد زودرسBACKGROUND AND OBJECTIVERetinopathy of Prematurity (ROP) is a vasoproliferative retinal disease in preterm infants that can lead to disorders and blindness throughout life if not diagnosed and treated at an early age. Therefore, this study was performed to investigate the relationship between retinopathy of prematurity and various maternal and neonatal diseases.
METHODSThis case-control study was performed on 828 premature infants (303 infants with ROP and 525 infants without ROP as controls) born in Ayatollah Rouhani Hospital, Babol, Iran, in 2009-2019. All medical information about maternal and neonatal diseases was collected from patient files. Preliminary eye examinations and follow-up were performed based on the local ROP treatment and follow-up guide to diagnose the stage and zone of ROP. Then, neonates were compared based on retinopathy and lack of infection in both groups in terms of maternal and neonatal diseases including congenital heart defect, premature rupture of membranes, anemia, urinary tract infection, hypertension, sepsis, transient tachypnea of the newborn, respiratory distress syndrome, gestational diabetes and preeclampsia.
FINDINGSOut of 828 evaluated neonates, 303 had ROP, including infants with preeclampsia (odds ratio of 2.54, p<0.001), infants with respiratory distress syndrome (odds ratio of 2.2, p<0.001) and infants with congenital heart defects (odds ratio of 1.53, p=0.047) had a higher chance of developing ROP. Moreover, infants with transient tachypnea of the newborn (odds ratio of 0.7, p<0.001) and infants with anemia (odds ratio of 0.373, p<0.001) had a lower chance of developing ROP.
CONCLUSIONThe results of the study showed that maternal preeclampsia, respiratory distress syndrome and congenital heart defects are among the diseases affecting the incidence of ROP.
Keywords: Retinopathy of Prematurity (ROP), Premature Infant Diseases, Premature Birth -
مقدمهبرای پیش گیری از شکست دانشجویان در امتحان جامع علوم پایه، شناسایی و کنترل عوامل خطرآفرین ضروری است. در همین راستا مطالعه حاضر با هدف بررسی عوامل موثر بر نتایج امتحان جامع علوم پایه در دانش آموختگان رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کاشان انجام شد.روش کاردر این مطالعه مقطعی کلیه دانش آموختگان از سال 1365 تا پایان سال 1382 (305 نفر) که مندرجات پرونده آن ها در ارتباط با نتیجه امتحان جامع علوم پایه کامل بود، وارد شدند. داده ها به وسیله پرسش نامه ای حاوی اطلاعات آموزشی، دموگرافیک و نتیجه امتحان جامع جمع آوری شد. به وسیله نرم افزار SPSS نسخه 16 شیوع عدم موفقیت محاسبه و برای تحلیل عوامل خطر احتمالی از آزمون کای مربع، آزمون دقیق فیشر، آزمون تی مستقل، رگرسیون لجستیک، نسبت شانس خام و تطبیق یافته و تحلیل رگرسیون چند متغیره خطی از نوع گام به گام استفاده شد.یافته هامیزان عدم موفقیت در امتحان جامع علوم پایه 6/4 درصد بود. نتایج آزمون های تک متغیره نشان داد میهمانی در سایر دانشگاه ها، تاخیر در گذراندن دوره علوم پایه، پایین بودن معدل دیپلم و علوم پایه، سن بالا در زمان ورود به دانشگاه، و استفاده از سهمیه های خاص، احتمال شکست در این امتحان را افزایش می دهد. در این ارتباط فقط تاثیر معدل علوم پایه از طریق رگرسیون لجستیک چندمتغیره از نظر آماری معنادار بود. بر اساس رگرسیون خطی چندمتغیره نیز مهم ترین عامل موثر در برآورد نمره امتحان، معدل علوم پایه بود (55/0= R2).بحث و نتیجه گیریجهت کنترل عوامل خطر بروز شکست در امتحان جامع علوم پایه، حمایت از دانشجویان آسیب پذیر و تدوین برنامه های آماده سازی برای این گروه ضروری است.
کلید واژگان: دانشجوی پزشکی, دستاورد آموزشی, ارزیابی آموزشیIntroductionIdentifying and controlling the risk factors is necessary in order to prevent the failure in CBSE. So, this study was performed to determine the effective factors on the results of CBSE in the medical Alumni of Kaums.Material And MethodsAll of the alumni whose CBSE results were recorded in the files from 1986 till 2003 (n=305) were selected in this cross-sectional study. Data were gathered by a questionnaire including the results of CBSE, and educational and demographic data. The prevalence of failure in CBSE was calculated. Chi-square, Fisher exact test, independent t-test, multivariate stepwise linear regression, logistic regression, crude and adjusted odds Ratio were used to analyze the status of the probable risk factors.ResultsThe prevalence of failure in the CBSE was 4.9%. Univariate analysis showed that temporary student transfers to other universities, delay in passing basic sciences courses, low GPA in basic sciences courses and high school, older age and non-regional quota increase the failure risk in CBSE; in this regard, multivariate logistic regression reported that GPA in basic sciences courses is the only significant effective factor. In addition, the basic sciences GPA was reported as the most important influential factor on the score of basic sciences exam.ConclusionThe risk factors of failure in CBSE should be controlled, so it is necessary to plan for the student's preparation, identifying the students at risk and supporting them.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.