به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

seyed hadi mousavi nik

  • رباب کلانتری*، شعله باقری پرمهر، سید هادی موسوی نیک

    هدف از پژوهش حاضر ارائه شاخصی برای برآورد احتمال در معرض بازماندگی قرار گرفتن کودکان مقطع ابتدایی از تحصیل بر اساس مدل رگرسیونی پروبیت و بکارگیری اطلاعات 8678 کودک بازمانده از تحصیل و همین تعداد کودک حاضر در مدرسه بوده است. برای این منظور متغیرهای توضیح دهنده احتمال بازماندگی یک کودک از تحصیل بر اساس مبانی نظری و مطالعات تجربی پیشین و اطلاعات در دسترس انتخاب شدند. این متغیرها به سه دسته متغیرهای اقتصادی، متغیرهای غیراقتصادی و متغیرهای محیطی (شاخص فقر چندبعدی و شاخص توسعه انسانی) قابل تفکیک هستند. نتایج تخمین نشان داد علائم ضرایب متغیرها بر طبق انتظارات نظری و تجربی است. برای مثال افزایش سن سرپرست کودک، بعد خانوار و یا زن بودن سرپرست کودک، شانس در معرض بازماندگی قرار گرفتن کودک از تحصیل را افزایش می دهد. در بخش متغیرهای اقتصادی نتایج نشان می دهد میزان خرید ماهانه پایین، دهک درآمدی پایین خانوار و عدم داشتن درآمد ثابت توسط سرپرست خانوار نیز این احتمال را افزایش خواهد داد. همچنین نتایج تخمین مدل نشان داد خانوارهای تحت پوشش نهادهای حمایتی با شانس کمتری برای بازماندن کودک از تحصیل روبرو خواهند بود که نشان از نقش نهادهای حمایتی در بهبود شاخص های اجتماعی دارد. در استان های فقیرتر و کمتر توسعه یافته شانس بازماندگی کودک از تحصیل بیشتر خواهد بود. از منظر آماره های خوبی برازش، نتایج مدل قابل قبول است و می توان گفت مدل با توان 83 درصد قادر است کودک در معرض ترک تحصیل را از کودکی که در معرض ترک تحصیل نیست، تمیز دهد.

    کلید واژگان: بازماندگی از تحصیل, مدل پروبیت, سیاستگذاری آموزشی, مقطع ابتدایی
    Robab Kalantari *, Shole Bagheripormehr, Seyed Hadi Mousavinik

    The purpose of this study was to provide an indicator to estimate the probability of primary school children being exposed to school dropout based on the probit regression model and using the information of 8678 school dropouts and the same number of children in school. These variables can be divided into three categories: economic variables, non-economic variables and environmental variables. The estimation results showed that the signs of the coefficients of the variables are in accordance with theoretical and experimental expectations. For example, increasing the age of the child caregiver, the family size, or the fact that the child caregiver is a woman increases the chances of the child being left out of school. In the section on economic variables, the results show that the low monthly purchase rate, the low household income decile and the lack of a fixed income by the head of the household will also increase this probability. The results of the model estimate also showed that households covered by support institutions will have a lower chance of the child dropping out of school, which indicates the role of support institutions in improving social indicators. In poorer and less developed provinces, the child has a better chance of surviving school. From the point of view of good fitting statistics, the results of the model with a power of 83% is able to distinguish a child who is dropping out of school from a child who is not about to drop out of school.

    Keywords: School Dropout, Probit Model, Educational Policy, Elementary School
  • سید هادی موسوی نیک*، شعله باقری پرمهر، الهام خیراندیش

    همواره بحث ارتباط میان تغییرات نرخ ارز و تراز تجاری، یکی از موضوعات پرمجادله در ادبیات نظری و محافل سیاستگذاری بوده است. رویکرد جدید در ادبیات نظری و کارهای تجربی، نشان از آن دارد که تعامل این دو متغیر، به مسایل متعددی، ازجمله نحوه تعامل بازارهای صادراتی و وارداتی هر کشور و یا میزان وابستگی تولید کالای صادراتی به واردات بستگی دارد. بدین منظور در این مقاله، رابطه میان نرخ ارز و تراز تجاری در اقتصاد ایران، با در نظر گرفتن نقش شاخص تجارت درون صنعتی که مشخص کننده ساختار تعامل صنعت و تجارت است، در قالب مدل  رگرسیون گذار ملایم برای دوره زمانی 1380:4 تا 1397:4 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از این مدل، نشان داد که ضریب اثرگذاری نرخ ارز بر تراز تجاری در هر مقطع زمانی تحت تاثیر میزان شاخص درون صنعتی قرار دارد؛ به نحوی که هر چه این شاخص کمتر باشد، اثر افزایش نرخ ارز بر تراز تجاری، کمتر است و هر چه این شاخص بهبود یابد، میزان این اثرگذاری، بیشتر است. این امر، بدان معنا است که زمانی می توان از نتایج مثبت تضعیف ارزش پولی بر تراز تجاری بهره مند شد که قدرت رقابت تولیدات داخلی با کالاهای مشابه خارجی در هر بخش، افزایش یابد.

    کلید واژگان: نرخ ارز حقیقی, تراز تجاری, مدل رگرسیون گذار ملایم, شاخص تجارت دورن صنعتی
    Seyed Hadi Mousavinik*, Sholeh Bagheri Pormehr, Elham Kheirandish

    The relationship between exchange rate changes and trade balance has always been one of the major issues in theoretical literature and policy circles. A new approach to theoretical literature and empirical work suggest that the interaction of these two variables depends on a number of issues, including how each country's export and import markets interact, and the degree to which exports of goods are dependent on imports. For this purpose, in the paper, the relationship between exchange rate and trade balance in the Iranian economy is examined by considering the crucial role of Intra –industry trade in the form of smooth transition regression model for the period 2001: 4 to 2018: 4. The results showed that the coefficient of effect of the exchange rate on the trade balance in each period is affected by the intra--industry index, so that the lower the index, the less the effect of the exchange rate increase on the trade balance, and as this index improves, the impact is greater. This means that the positive effects of money devaluation on the trade balance can be benefited when the competitiveness of domestic products with similar foreign goods in each sector increases.

    Keywords: Real Exchange Rate, Trade Balance, Smooth Transition Regression Model, Intra –industry trade
  • سیدهادی موسوی نیک*، شعله باقری پرمهر
    فقدان آمار قابل اتکاء در ارتباط با بدهی های دولت در اقتصاد ایران، نه تنها در مدیریت بهینه منابع و بدهی ها تاثیر داشته، بلکه یکی از مهمترین موانع شکل گیری ادبیات نظری و تجربی در این زمینه در اقتصاد ایران بوده، به نحوی که به رغم وجود ادبیات گسترده بین المللی، مطالعات بسیار محدودی در ایران در این خصوص صورت گرفته است. در این مطالعه، به چهار روش، سری زمانی بدهی دولت محاسبه، و علاوه بر این، با دو روش متفاوت به محاسبه نسبت بهینه بدهی دولت به تولید ناخالص داخلی پرداخته شده و سپس فضای مالی برای خلق بدهی دولتی استخراج شده است. در روش اول، بدون استفاده از سری زمانی، بدهی دولت و بر اساس یک مدل ساده رشد، این نسبت 15 درصد برآورد شد. با وجود مزیت این روش مبنی بر عدم استفاده از سری زمانی بدهی- که در ایران در دسترس نیست- به دلیل اتخاذ برخی فروض ناسازگار با شرایط اقتصاد ایران، نمی توان به جواب این مدل با اطمینان اتکا کرد. بنابراین، روش دوم مورد بررسی قرار گرفت که در آن، ابتدا به سری زمانی بدهی های دولت، و سپس، با استفاده از رگرسیون گذار ملایم، به استخراج نسبت بدهی بهینه دولت پرداخته شد که میزان آن، 19 درصد بوده است. برآوردهای انجام شده با دو روش حداکثر نسبت بدهی تجریه شده و نسبت بدهی منفی کننده رشد اقتصادی، نشان می دهد که فضای مالی دولت برای ایجاد بدهی تا نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی حدود 30 یا 32 درصد خواهد بود.
    کلید واژگان: بدهی دولت, رشد اقتصادی, کسری بودجه, فضای مالی
    Seyed Hadi Mousavinik*, Sholeh Bageripormehr
    Lack of reliable statistics relating to government debts in Iran's economy, not only has it influenced on the optimal management of resources and debt, but it has been one of the most important factors affecting the lack of theoretical and experimental literature in this field in Iranian economy; Somehow that he existence of extensive international literature in world, has led to very limited studies in Iran. In this study, the time series of government debt are calculated in four ways. Furthermore, this article has two ways to calculate the optimal ratio of government debt to gross domestic product, and then estimate financial space in Iran economy. In first way, without time series of government debts and based on a simple model this proportion was estimated at 15%. Despite the advantage of this method of not using the time series of debt due to the adoption of some assumptions that are inconsistent with the conditions of the Iranian economy, we cannot accept it easily. Therefore, the second method was investigated, in which first government debt series has been set up and then, using a smooth transition regression, the government's debt ratio was extracted which was 19 percent. Estimates performed in two ways, the highest government debt ratio has been experienced and the ratio of government debt that leads to negative economic growth, show that the government has a fiscal space to 30 or 32 percent of the government debt to GDP ratio.
    Keywords: Government Debt, Economic Growth, Budget Deficit, Fiscal Space
  • تیمور محمدی، سیدهادی موسوی نیک، شعله باقری پرمهر، محمدرضا عبداللهی، حانیه زیادلو
    هدف پژوهش حاضر ارائه ساختاری از روابط بلندمدت میان متغیرهای کلیدی اقتصادی در چارچوب الگوی تصحیح خطای برداری با متغیرهای برونزا (VECX)[1] برای داده های فصلی طی دوره زمانی 1392-1374 است. نتایج نشان دهنده تاثیر مثبت نقدینگی و درآمدهای دلاری نفتی حقیقی بر تولید حقیقی است. همچنین نتایج مدل با تایید وجود پدیده تسلط سیاست مالی بر سیاست پولی در اقتصاد کشور حاکی از آن است که 1درصد افزایش در کسری بودجه بدون نفت دولت، می تواند به افزایش 46/0 درصدی مانده حقیقی پول منجر شود. نتایج نشان می دهد افزایش تولید حقیقی، نرخ ارز حقیقی را کاهش و افزایش نقدینگی حقیقی نرخ ارز حقیقی را افزایش می دهد.
    [1]. Vector Error Correction Model with Exogenous Variable (VECX)
    کلید واژگان: اقتصاد ایران, روابط بلندمدت, الگوی تصحیح خطای برداری
    Teymoor Mohamadi, Seyed Hadi Mousavi Nik, Sholeh Bagheri Pormehr, Mohammadreza Abdolahi, Hanieh Ziadlu
    This study aims to provide a mechanism on long-term relationships between key economic variables, drawing on a vector error correction model with exogenous variables (SVECM). In doing so, quarterly data for the period 1374-1392 has been used to survey the long-run relationship between GDP, real liquidity, exchange rate, price index, a weighted average of foreign countrie's production, oil export earnings and government deficit.
    The results show a positive impact in real liquidity's increase on output. The long-term effect of oil export earnings - due to its role in formation of capital- on production was positive, meaning that these earnings play an important role, even in long-term, in economic growth. Results confirmed the existence of fiscal dominance in monetary policy formulation, since 1% increase in non-oil government budget deficit could lead to an 0.46% increase in real liquidity. The results show that an increase in real output and real liquidity, respectively, could decease and increase the real exchange rate. In long run, oil revenues has positive effect on real exchange rate, due to an increase in government controls on nominal exchange rate, that in turn can e caused by government budget's dependency on oil revenues, or cheap imports because of low exchange rate price.
    Keywords: Iranian economy, Long-term Relationship, Structural Vector Error Correction Model (SVECM)
  • نرگس صادقی*، سید هادی موسوی نیک
    در سال 1394 وزارت صنعت، معدن و تجارت در قالب «راهبرد توسعه صنعتی» و سازمان مدیریت و برنامه ریزی تحت عنوان «اولویت بندی بخش های کلیدی اقتصاد ایران» بخش های کلیدی را در آستانه تدوین برنامه ششم توسعه کشور پیشنهاد کرده اند. اولی معیارهای کلی مانند سهم ارزش افزوده، اشتغال، صادرات و... را ملاک تعیین بخش های پیشرو و دومی روش متعارف و سنتی پیوندهای پسین و پیشین را مبنای ارزیابی قرار می دهد. یافته های هر دو نهاد به طور کلی توسعه صنایع سنگین را تجویز می کنند. در تایید و یا رد این یافته ها، از سه روش سنتی، بردار ویژه و حذف فرضی حول سه سوال مشخص زیر استفاده می شود: یک – بخش های کلیدی کدامند؟ و با توجه به ساختار اقتصاد ایران نتایج کدامیک از روش ها تصویر واقع بینانه تری به دست می دهد؟، دو – نتایج حاصله از سه روش تا چه حد در راستای توصیه های پیشنهادی دو نهاد است؟ و سه – نتایج طبقه بندی بخش ها برحسب فناوری بالا، پایین و متوسط مستخرج از سه روش تا چه اندازه متفاوت است؟ یافته های کلی مقاله نشان می دهند که یک – نتایج در روش حذف فرضی به علت در نظر گرفتن مبادلات واسطه بین بخشی و اندازه واقعی تقاضای نهایی و ارزش افزوده بخش ها، تصویر واقع بینانه تری نسبت به دو روش دیگر که فقط متکی به مبادلات واسطه ای هستند نشان می دهد. به طورکلی در روش حذف فرضی، از تعداد زیربخش های صنعت به عنوان بخش های کلیدی کاسته شده و زیربخش های خدمات به ویژه خدمات توزیعی «عمده فروشی و خرده فروشی» و «حمل و نقل» در جرگه بخش های کلیدی قرار می گیرند. دو – بر خلاف دو روش سنتی و بردار ویژه نتایج روش حذف فرضی تصویر متفاوتی نسبت به نتایج گزارش دو نهاد مذکور ارائه می دهد، به طوری که سهم صنعت کاهش و به سهم کشاورزی و خدمات افزوده می شود و سه– طبقه بندی بخش های کلیدی بر حسب سطوح فناوری نشان می دهند که«صنایع دارویی» با فناوری برتر و «مواد و محصولات شیمیایی» با فناوری بالاتر از متوسط در هر سه روش مشترک هستند، حال آنکه تفاوت قابل ملاحظه ای در طبقه بندی صنایع با فناوری پایین تر از متوسط و پایین بین سه روش مشاهده می گردد.
    کلید واژگان: بخش کلیدی, روش سنتی, روش بردار ویژه, روش حذف فرضی
    Narges Sadeghi*, Seyed Hadi Mousavi Nik
    In 2015 "Ministry of Industry, Mine and Trade" and the "Management and Planning Organization" tried to identify the key sectors of the Iranian economy on the verge of the Sixth Five Year "Development Plan". The first report entitled "industrial development strategy" uses general criteria such as the share of value added, employment, exports and comparative advantage and the second one namely "key sectors prioritization of the Iranian economy" identifies key sectors on the basis of traditional methods in Input Output analysis. The findings of both institutions suggest the development of heavy industries. In order to assess these findings, traditional, eigenvector and hypothetical extraction methods have been used to answer three following questions: First, which of these methods give a more realistic picture of Iran’s economy and what are the key sectors? Second, to what extent the results of the three methods proposed, are in line with the proposed recommendations of the two institutions? And the third, will there be any differs of the results obtained from the three methods with the new sectoral classifications? The findings of this paper reveal that: First, of all the results of the hypothetical extraction method are more realistic due to considering the intermediate transactions, and the size of the sectoral final demand and value added, reveal that the number of industrial sectors are reduced and service sectors especially distributional ones are identified as key sectors. Second, unlike the other two methods, the results of the hypothetical extraction show a different picture: The shares of industry sectors are reduced and agriculture and service sectors appear as key sector. Third, classifying key sectors according to level of technology shows "Chemicals excluding pharmaceuticals" and "Pharmaceuticals" is common in the three methods whereas there is a considerable difference in Medium-low-technology and Low-technology industries.
    Keywords: Key Sector, Traditional Method, Eigenvector Method, Hypothetical Method
  • علی اصغر بانویی، رضا وفایی یگانه، سیدهادی موسوی نیک، مریم آقانصیری
    هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر بخش های مختلف اقتصادی بر درآمد خانوارها با رویکرد ماتریس حسابداری اجتماعی است. برای تحلیل از ماتریس حسابداری اجتماعی سال 1385 مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی و نرم افزار SimSIPSAM بانک جهانی استفاده شده است. نتایج بر مبنای ضرایب فزاینده همه جانبه نشان می دهد که بخش های ساختمان و کشاورزی بیشترین اثر را بر افزایش درآمد خانوارها دارد، درحالی که بخش نفت و گاز طبیعی و بخش آب، برق و گاز بیشترین اثر را بر درآمد شرکت ها دارد. با تجزیه ضرایب فزاینده همه جانبه در چارچوب تحلیل مسیر ساختاری، یافته ها بیانگر تاثیرگذاری بخش کشاورزی از طریق مسیر افزایش درآمد مختلط بر خانوارهاست.
    کلید واژگان: توزیع درآمد, ماتریس حسابداری اجتماعی, تحلیل مسیر ساختاری
    Aliasghar Banouyi, Reza Vafaei Yeganeh, Seyed Hadi Mousavi Nik, Maryam Aghanasiri
    The article aims to examine the effects of various economic sectors on the household income with a social-accounting matrix approach. For this purpose، the SimSIP SAM software of the World Bank (2008) and the accounting matrix of Iranian Parliament Research Centre (2006) have been used. Based on total multipliers، the findings reveal the greatest effects for the construction and agriculture sectors on household income and the greatest effects for the sectors of crude oil، natural gas as well as water، electricity and gas on the company income. By total multiplier decomposition in the framework of structural path analysis، the findings reveal impacts of the agriculture sector through increasing mixed income of households.
    Keywords: Income Distribution, Accounting Matrix, Social Accounting, Structural Path Analysis
  • علی اصغر بانویی، سیدهادی موسوی نیک، مجتبی اسفندیاری کلوکن، رضا وفایی یگانه، زهرا ذاکری، مهدی کرمی
    به کارگیری فروض متفاوت تکنولوژی برای تهیه جداول متقارن توسط بانک مرکزی و مرکز آمار ایران باعث سردرگمی کاربران جداول در ایران شده است. برای رهایی از این مشکل، دو راه پیش روی کاربران قرار دارد یا از جداول محاسبه شده موجود و مستقل از ماهیت فرض تکنولوژی در هر حوزه اقتصادی استفاده کنند و یا برمبنای ماتریس های ساخت و جذب محاسبه شده موجود جداول متقارن را متناسب با اهداف مشخص محاسبه و سپس از آن استفاده نمایند. هدف اصلی مقاله حاضر بررسی مورد دوم است. ازاین رو آخرین ماتریس های آماری ساخت و جذب تجمیع شده سال های 1378 و 1380 بانک مرکزی و مرکز آمار ایران، هشت جدول متقارن محاسبه می شوند و خروجی های این جداول با جداول محاسبه شده موجود با تاکید بر ساختار تولید بخش نفت خام و گاز طبیعی مقایسه می گردند. براساس نتایج این مقاله، تعدیلات و یا درایه های حذف شده در جداول بانک مرکزی و مرکز آمار ایران درباره بخش نفت خام و گاز طبیعی قابل تفسیر است و نباید به آسانی حذف یا تعدیل شوند.
    کلید واژگان: فرض تکنولوژی بخش, فرض تکنولوژی کالا, فرض تکنولوژی مختلط, جدول متقارن, ماتریس ساخت, ماتریس جذب
    Aliasghar Banouyi, Seyed Hadi Mousavi Nik, Mojtaba Esfandyari Koloukan, Reza Vafaei Yeganeh, Zahra Zakeri, Mahdi Karami
    Using different technology presumptions by Central Bank and Statistical Center of Iran in designing symmetric tables has confused the users. Users have two solutions for this problem: using the symmetric tables irrespective of the technology presumptions in different economic areas or calculating them based on make-use matrices proportionality to specific goals before using. The article addresses the later. Eight symmetric tables are calculated based on last aggregated statistical make-use matrices designed by Central Bank and Statistical Center of Iran in 1999 and 2001 and are compared with the present tables emphasizing the production structure of petroleum and natural gas. Findings of the research reveal that all elements of the mentioned tables are meaningful and should not easily be modified and removed.
    Keywords: Industry Technology Assumption, Commodity Technology Assumption, Mixed Technology Assumption, Symmetric Table, Make, use Matrix
  • مجید صباغ کرمانی، کاظم یاوری، سید ابراهیم حسینی نسب، سیدهادی موسوی نیک
    در این مقاله، با هدف بررسی درجه حاکمیت مالی در اقتصاد ایران و اثر کاهش یا افزایش آن بر رفاه اجتماعی، مدل مناسب اقتصاد ایران در چارچوب یک مدل تعادل عمومی پویای تصادفی (DSGE) طراحی و به روش کالیبراسیون حل شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که درجه استقلال سیاست پولی از سیاست مالی در ایران بسیار پایین و نزدیک صفر (برابر 079/.) است که نشان از حاکمیت بالای سیاست مالی دارد. همین طور نتایج نشان می دهد که با کاهش حاکمیت مالی زیان تولیدی کاهش و رفاه اجتماعی افزایش می یابد. با این حال، این نتیجه بدان معنا نیست که حاکمیت مالی صفر در اقتصاد ایران، رفاه اجتماعی را حداکثر می کند. نتایج نشان می دهد که افزایش درجه استقلال سیاست پولی به بالاتر از 5/. (50 درصد) عملا تاثیری بر افزایش رفاه اجتماعی ندارد.
    کلید واژگان: حاکمیت مالی, رفاه اجتماعی, تعادل عمومی پویای تصادفی
    Majid Sabbagh Kermani, Kazem Yavari, Seyed Ebrahim Hoseini Nasab, Seyed Hadi Mousavi Nik
    In this paper, a Dynamic Stochastic General Equilibrium Model have been designed to investigate Fiscal Dominance' effect on social welfare. The designed model has solved by calibration method. Results shows that the degree of fiscal dominance in Iran economy is about 92 percent and decreasing of Fiscal Dominance would lead to decreasing of output loss and increasing of social welfare. However, these results do not mean that the zero degree of fiscal dominance would maximize the social welfare in Iran. Results indicate that increasing of independence of monetary policy to upper than .5 (50 percents) does not any significant positive effect on social welfare.
    Keywords: Fiscal Dominance, Social Welfare, DSGE
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال