seyed mohammad mehdi hazavehei
-
ObjectivesThe theory of planned behavior (TPB) has been used in pregnant womens choice of delivery method and other health-related behaviors. This study extended TPB to predict the role of social support in pregnant womens choice of delivery method.Materials And MethodsThis prospective cohort study was conducted on pregnant women referred to Fatimah hospital in Hamadan, Iran, from 2015 to 2016. A total of 206 nulliparous pregnant women, who referred to Fatimah hospital, completed a self-report questionnaire including measures of intentions, attitudes, subjective norms, perceived behavioral control and social support. These women were followed up until the end of their pregnancy.ResultsOn the basis of structural equation modeling, adding social support variable improved the indices of the model slightly, but this variable cannot be regarded as a predictor of behavior. A gap between intention and behavior and other factors together with social factor may be the reason. The perceived behavioral control of the individuals was a signifcantly effective predictor for selecting the type of delivery.ConclusionsAttitude, subjective norms, perceived behavior control, and social support were distinguished as signifcant predictors of the choice of delivery type. Therefore, it seems that designing an intervention with emphasis and focus on making changes in these variables and considering different dimensions of social support can increase peoples intention towards natural delivery by providing facilities in the childbirth environment.Keywords: Social support, Theory of planned behavior, Womens choice of delivery method
-
BackgroundColorectal cancer (CRC) is one of the causes of death in the world and Iran. Screening reduces the risk of CRC mortality. The rate of CRC screening is low among Iranian adults.ObjectivesThe aim of this study was to identify factors influencing Iranian adults decision about CRC screening.MethodsThis qualitative study was conducted in Hamadan, Iran, between January and April 2015. The data were collected through 10 focus group discussions with 61 people, who had not undergone screening tests. The purposive sampling method was used in this study. We audiotaped and transcribed the interviews and extracted major themes from the data.ResultsThe mean age of the participants was 54.92 ± 8.21 years old. We identified 6 themes across the focus groups, including 1, awareness and knowledge; 2, financial problems; 3, low priority of health concerns; 4, fear of detection of cancer; 5, problems related to the nature of CRC screening tests; and 6, mistrust in the health care system.ConclusionsThe findings of this study provide insight into the factors influencing CRC screening among Iranian adults and can help policy makers and health planners in designing effective interventions for increasing CRC screening rates.Keywords: Colorectal Cancer Screening, Qualitative Study, Iran
-
مقدمهفعالیت جسمانی منظم و روزانه عوارض میانسالی و یائسگی را به تاخیر می اندازد و سبب ارتقاء کیفیت زندگی زنان می گردد. مدیریت بیماری های دیابت و قلبی و عروقی و پوکی استخوان و فشارخون بالا را افزایش می دهد. هدف این مطالعه، تعیین تاثیر آموزش مبتنی بر مدل بر فعالیت جسمانی زنان میانسال شهر همدان بود.روش کاردر این مطالعه تجربی، 122زن میانسال 50 تا 64 سال ، بصورت تصادفی ساده انتخاب و شرکت داشتند. ابزار مطالعه پرسشنامه محقق ساخته، پرسید برای سنجش سازه های مدل پرسید و حمایت اجتماعی بود. از گام شمار برای سنجش پیاده روی، ازشاخص BMI برای ارزشیابی پیامد رفتار فعالیت جسمانی استفاده شد.ادیتنتهتهنتدو.کقیم.بوییاائمئکموبکوکییافته هادرارزشیابی سه ماه بعد، تغییرات معنی داری در سازه های مدل پرسید ملاحظه شد (0/001>р). پیاده روی زنان میانسال افزایش یافت (0/001>p) و شاخص توده بدنی ، بصورت معنی داری کاهش نشان داده است (0/001>p)./نتیجه گیریتغییرات سازه ها از طریق مدل پرسید و حمایت اجتماعی نشان داده شد. پیاده روی ورزش مناسب زنان میانسال انتخاب گردید و موفقیت لازم را نشان داد.. کاهش شاخص توده بدنی نشان داده شده است.کلید واژگان: برنامه آموزشی, فعالیت جسمانی, مدل پرسید, زنان میانسال, گام شمارBackgroundRegular and daily physical activity delay the mid life and menopausal consequences and promote the women quality of life. Physical activity increase management of diabetes, cardiovascular disease, osteoporosis, high blood pressure. Purpose of this study is to determine impact of education based on model on physical activity among midlife women in Hamadan .MethodsIn this experimental study, 122 midlife women 50 to 64 years old who were chosen by random sampling participated. The questionnaire was designed by researcher and measured the model structures. Pedometer was utilized to measure walking , BMI was measured as physical activity consequences.ResultsAfter three months, evaluation showed significant changes in PRECEDE model structures (p˂0/001). Walking increased (p˂0/001). BMI decreased significantly (p˂0/001).ConclusionChanges showed in structures based on PRECEDE model. Walking showed successfulness for midlife women.. Reducing BMI was showed.Keywords: Educational program, Physical activity, PRECEDE model, Midlife women, Pedometer
-
مجله دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی، سال پانزدهم شماره 2 (پیاپی 58، تابستان 1396)، صص 98 -109زمینه و هدفبیماری های قلبی عروقی یکی از دلایل مهم مرگ و میر در دنیا به حساب می آید. این مطالعه به منظور بررسی وضعیت عوامل خطر رفتاری (تغذیه نامناسب، کم تحرکی، مصرف سیگار و الکل) و غیر رفتاری (استرس، قندخون بالا، چربی خون نامناسب و فشارخون بالا و چاقی) در بیماران قلبی عروقی بستری شده در بیمارستان قلب کرمانشاه انجام شد. این پژوهش یک مطالعه نیازسنجی به منظور طراحی مداخلات برای کاهش عوامل خطر بیماری های قلبی عروقی بود.روش کاردر این مطالعه مقطعی 402 نفر از بیماران مبتلا به تنگی عروق کرونر که برای اولین بار در بیمارستان امام علی (ع) شهر کرمانشاه بستری بودند مشارکت کردند. نمونه گیری به روش متوالی انجام شد. ابزار جمع آوری داده ها، نسخه ایرانی پرسشنامه STEP wise سازمان جهانی بهداشت و پرونده بیماران بود. آنالیز داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS16 و آزمون های آماری متناسب انجام شد.نتایج4/60% شرکت کنندگان در مطالعه مرد بودند. میانگین و انحراف معیار سن بیماران به ترتیب 2/54 و 8/8 بود. 73% از بیماران وضعیت تغذیه ای نامناسب داشتند، 5/46% کم تحرک بودند، 36% مردان در طی یک سال گذشته الکل مصرف کرده بودند و 1/26% هم سیگاری بودند. 8/43% تحت استرس شدید و 3/49% مبتلا به دیابت بودند، 48% سابقه فشار خون بالا، 21% کلسترول بالا و 31% تری گلیسیرید بالا داشتند. 7/54% از بیماران دارای اضافه وزن و چاقی بوده و 61% چاقی شکمی داشتند.نتیجه گیریدر این مطالعه مشخص شد که تغذیه نامطلوب نسبت به سایر عوامل خطر از شیوع بیشتری برخوردار است. چاقی، به خصوص چاقی شکمی یک عامل خطر مهم در بیماران بود. همچنین اختلال قند خون شیوع بیشتری نسبت به اختلال چربی داشت.کلید واژگان: عوامل خطر, نیاز سنجی, بیماری های قلبی, کرمانشاهBackground And AimCardiovascular diseases (CVDs) are a major cause of death worldwide. The objective of this study was to determine the most important behavioral (inadequate nutrition, low physical activity, smoking and alcohol consumption) and non-behavioral (stress, high blood sugar, dyslipidemia, hypertension and obesity) risk factors for CVD among CVD patients hospitalized in Kermanshah Heart Hospital. This was a needs assessment study aiming at designing interventions for reducing CVD risk factors.Materials And MethodsIn this cross-sectional study 402 CAD patients (60.4% males and 39.6% females) were selected by consecutive sampling from among those hospitalized in Imam Ali Hospital for the first time. Data were collected using the Iranian version of WHO Stepwise questionnaire and the patients files and analyzed using the SPSS-16 software.ResultsThe mean (±SD) age of the patients was 54.2 (±8.8) years. About 73% of them had a poor diet and 46.5% had low physical activity; in addition, 36% of the men had consumed alcohol in the previous year and 26.1% were smokers. Non-behavioral risk factors were quite common too. The proportions of the patients suffering from diabetes, hypertension and overweight-plus-obesity and abdominal obesity were 49.3%, 48.0%, 54.7% and 61.0%, respectively. Finally, 43.3% of the patients had high stress, 31.0% were hypertriglyceridemic and in another 21% hypercholesterolemia was seen.ConclusionBased on the findings it can be concluded that, as compared to other risk factors, imbalanced nutrition was more prevalent common among the patients. Another major risk factor was obesity, particularly abdominal obesity. In addition, blood glucose disorders were more common than dyslipidemia.Keywords: Risk Factors, Need Assessment, Cardiovascular Diseases, Kermanshah
-
زمینه و هدففواید فعالیت بدنی منظم به طور گسترده ای شناخته شده است. در پژوهش حاضر، مداخلات انجام شده مبتنی بر الگوها، تئوری های آموزش و ارتقای سلامت در زمینه فعالیت سالمندان به شیوه نظام مند بررسی گردید.روش بررسیتعدادی از پایگاه های داده موجود شامل:، Scopus، Pub Med The Cochrane Library و Medline با کلید واژه های مورد نظر به شیوه نظام مند مورد جستجو قرار گرفت. مطالعات مداخله ای (به زبان انگلیسی) که در سالمندان انتخاب شدند، صرفا در سالمندان انجام شده بود، و حداقل یکی از الگوها، تئوری های آموزش و ارتقای سلامت (سال 2015- 2000) مورد استفاده قرار گرفته بود.یافته هادر این پژوهش، 13 مطالعه مورد بررسی قرار گرفت که 9 مداخله باعث افزایش معنی دار فعالیت جسمانی در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل شده بود. مطالعات در محیط های ارتقای سلامت شامل: مراکز مراقبت سلامت، محیط اجتماعی و مراکز نگهداری سالمندان انجام گرفت. پرکاربردترین الگوی مورد استفاده، الگوی فرانظری بود. از 13 مداخله در 10 مطالعه، Physical activity و در 2 مطالعه، exercise گزارش شده بود. در یک مداخله ترکیبی، هر دو واژه به کار برده شده بود.نتیجه گیرینتایج نشان داد اکثر مطالعاتی که برپایه استفاده از الگوها، مدل های آموزش بهداشت و ارتقای سلامت بوده اند، تاثیر مثبت و معنی داری بر فعالیت جسمانی سالمندان داشته اند، لذا پیشنهاد می گردد به منظور تاثیرگذاری بیشتر مداخلات، تمرکز مداخله روی فعالیت جسمانی اعمال شده و طول دوره مداخله نیز افزایش یابد.کلید واژگان: ورزش, سالمندان, الگو, سیستم تئوریف مرور نظام مندف آموزش بهداشتBackground And ObjectivesThe benefits of regular physical activity have been widely acknowledged. In the present research, interventions based on the models and theories of health education and health promotion, were systematically studied in the field in the elderly physical activity.MethodsA number of available databases, including PubMed, Scopus, The Cochrane Library, and Medline, were systematically searched using desired keywords. Interventional studies (in English) that were selected in the elderly, had been only performed in the elderly, and at least one of the models and theories of education and health promotion had been used (2000 to 2015.(ResultsIn this research, 13 studies were investigated, in which 9 interventions had significantly increased physical activity in intervention group compared to control group. The studies were conducted in health promotion environments, including health care centers, social environment, and elderly care centers. The most widely used model was the transtheoretical model. In 10 of the 13 interventions, physical activity was reported and in 2 of them, exercise was reported. In a combined intervention, both keywords had been used.ConclusionThe results showed that most studies based on the models and theories of health education and health promotion have a significant positive effect on the elderly physical activity. Therefore, it is suggested that in order to achieve more effectiveness of the interventions, focus of the intervention should be on physical activity and intervention period should be increased.Keywords: Exercise, Adults, Models, Systems theory, Systematic review, Health education
-
زمینه و هدفامروزه، نیکوتین به عنوان یک ماده اعتیادآور شناخته شده و ترک آن دشوار است. وابستگی به سیگار نیز خیلی سریع ایجاد شده و شیوع بالای وابستگی به نیکوتین، آن را به شایع ترین اختلال روانپزشکی تبدیل کرده است. این مطالعه با هدف بررسی و مقایسه مداخلات مبتنی بر روش های آموزشی و آموزش با استفاده از تئوری ها و مدل های آموزش بهداشت جهت کاهش مصرف سیگار در نوجوانان انجام شد.روش بررسیجستجوی الکترونیکی با استفاده از کلمات کلیدی فارسی و انگلیسی از پایگاه های بانک اطلاعاتی مقالات علوم پزشکی ایران (Iran Medex)، پایگاه اطلاعات علمی (SID)،PubMed ، Sciencedirec و Biomedcentral از اول اردیبهشت ماه سال 1394 تا 15خرداد سال 1394 انجام گرفت.یافته ها9 پژوهش مداخله ای در این مطالعه مروری مورد بررسی قرار گرفت. مداخلات به دو دسته مطالعات تقسیم شدند که در مجموع در 5 مطالعه، تئوری ها و مدل های آموزش بهداشت، مبنای مداخله بود و در 4 مطالعه دیگر، مداخلات بدون استفاده از تئوری ها و مدل های آموزش بهداشت انجام شده بود. تمامی مطالعات، به صورت مداخله و کنترل بود.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد آموزش مبتنی بر تئوری و مدل های آموزش بهداشت می تواند تاثیر زیادی بر کاهش مصرف سیگار در نوجوانان داشته باشد. همچنین مدت زمان، روش انجام مداخلات و برنامه های آموزشی با استفاده از مدل ها و تئوری های مناسب در اثربخشی مداخلات، به منظور کاهش مصرف سیگار در نوجوانان از اهمیت فراوانی برخوردار است.کلید واژگان: نوجوان, سیگار, دبیرستان, مداخله اولیه, مدل های آموزش بهداشتBackground And ObjectivesToday nicotine has been known as an addictive substance and difficult to quit. Cigarette dependence also occurs quickly and high prevalence of nicotine dependence has made it the most common psychiatric disorder. This study was performed with the purpose of evaluating and comparing interventions based on training methods and training based on the use of theories and models of health education to reduce smoking in adolescents.MethodsElectronic search was performed using Persian and English keywords in Iran medical science databank (Iran Medex), Scientific Information Database (SID), PubMed, Science direct, Biomed Central from April 21 to June 5, 2015.ResultsNine interventional researches were investigated in this review study. The interventions were divided into two studies, which, in general, theories and models of health education were the basis for intervention in 5 studies, and 4 other interventions were carried out without the use of theories and models of health education. All studies were performed as intervention and control.ConclusionThe results showed that education based on theory and models of health education has a major impact on the reduction of smoking in adolescents. Also, time, method of interventions, and training programs using appropriate models and theories is of great importance in the effectiveness of interventions to reduce smoking in adolescents.Keywords: Adolescent, Smoking, High School, Early intervention, Health education, models -
بررسی تاثیر برنامه مداخلات آموزشی در افزایش غربالگری ماموگرافی: یک مرور نظام مندسابقه و هدفسرطان پستان 30 درصد سرطان ها را به خود اختصاص داده و دومین عامل مرگ در زنان است. سازمان جهانی بهداشت دو شاخص در پیشگیری از سرطان پستان را پیشنهاد کرده است. یکی آموزش مناسب و دیگری انجام غربالگری که به عنوان سریع ترین راه تشخیصی قبل از بروز علائم می باشد. لذا این مطالعه مرور نظام مند جهت ارزیابی مداخلات آموزشی طراحی شده در زمینه افزایش غربالگری ماموگرافی انجام گردید.مواد و روش هاجستجوی الکترونیکی از پایگاه های Embase، Google Scholar، Scopus، PubMed، Web of Science و Cochrane و بانک های اطلاعات علمی SID، Iran Medex وIrandoc از ابتدای دی ماه 1388 تا پایان بهمن 1394 و مطالعاتی که علاوه بر داشتن معیارهای ورود بر جزئیات مداخلات آموزشی اشاره شده بود، انتخاب گردید.یافته هابیشتر مطالعات به صورت کارآزمایی بالینی شاهددار بود. مداخلات بیشتر به شکل آموزش، انگیزش و حمایت و در مدت زمان متفاوت انجام شده بود. نحوه جمع آوری داده ها به صورت خود گزارش دهی و پیامد مورد انتظار انجام غربالگری ماموگرافی بود.
نتیجه گیری: شناسایی عوامل موثر بر عدم انجام ماموگرافی و استفاده از مداخلات مناسب و استراتژی های موثر در حوزه های آگاهی، نگرش و رفتار منجر به شناسایی و درمان به موقع سرطان پستان خواهد شد.کلید واژگان: سرطان پستان, ماموگرافی, مدل های آموزشی, مرور نظام مندThe Impact of Educational Intervention Programs to Promote Mammography Screening: A Systematic ReviewBackground And ObjectivesBreast cancer accounts for almost 30% of all cancers and is the second leading cause of cancer deaths in women. The World Health Organization introduces two main measures to prevent breast cancer including relevant education and mammography as the fastest way of diagnosis before the appearance of disease symptoms.This study aimed systematic review to evaluate educational interventions designed to increase the rate of mammography screening.Materials And MethodsWe searched electronic databases published between January 2010 to February 2016 and inclusion criteria through Embase, Google Scholar, Scopus, Cochrane, PubMed, Web of Science, SID, Iran Medex, and Iran Doc, selected the articles that focused on determining educational interventions.ResultsMost of the studies were RCT. Interventions were more educational, motivational and supportive and were performed in different times. Data collection was in self-report method and an expected impact was action to mammography screening.ConclusionsIdentification of effective factors in mammography and using the appropriate interventions as well as effective strategies in the knowledge, attitude and behavior fields will lead to early detection and treatment of breast cancer.Keywords: Breast Neoplasms, Mammography, Models, Educational, Review -
زمینه و هدفاسترس شغلی یکی از مهم ترین خطرات شغلی در عصر مدرن است، به نحوی که هم برای فرد و هم سازمان موجب خسارت و زیان های فراوان می شود و پرستاری از مشاغل پر استرس است.این مطالعه با هدف برررسی تاثیر آموزش بهداشت بر کاهش استرس شغلی در پرستاران انجام شد.
روش تحقیق: این پژوهش نیمه تجربی بر روی 58 کارشناس پرستاری که بطور تصادفی در گروه مداخله و شاهد قرار گرفتند انجام شد.جهت سنجش استرس شغلی از مقیاس استرس شغلی پرستاران(NSS) و جهت سنجش آگاهی،نگرش،مهارت ها و رفتارهای خودیاری از پرسشنامه خودساخته استفاده شد.برنامه آموزشی طی 5 جلسه به مدت 3 هفته برای گروه مداخله انجام شد و سپس پرستاران به مدت 5/1 ماه پیگیری شدند. برای تحلیل داده ها از نرم افزار spss وآزمون آماریt تست،مان ویتنی و ویل کاکسون استفاده شد.یافته هامیانگین نمره استرس شغلی قبل از آموزش در 2 گروه اختلاف معنی دار نداشت. اما بعد از آموزش میانگین نمره استرس شغلی در گروه مداخله نسبت به شاهد کاهش معنی دار داشت(p<0.001) همچنین میانگین نمرات آگاهی،نگرش، مهارت ها و رفتارهای خودیاری پس از آموزش در گروه مداخله افزایش معنی دار داشت(p<0.001).نتیجه گیرییافته ها تاثیر برنامه آموزش بهداشت را در افزایش رفتارهای خود یاری و کاهش استرس شغلی پرستاران تایید می کنند.
کلید واژگان: مداخله آموزشی, استرس شغلی, پرستارانBackgroundJob stress is one of the most important occupational hazards in present time, so that, creates, a lot of damage for individuals and organizations and nursing is a stressful jobs. This study aim the impact of health education on reducing occupational stress in nurses was conducted.MethodsA quasi-experimental research was done in 2011 public haspitals of Hamedan on 58 Nurses, who were randomizing, in the intervention and control groups. For measure of job stress, nursing stress scale (NSS) and to assess of knowledge, attitudes, skills and behaviors, was used self-made questionnaire. Training program during the fifth session in 3 weeks, for the intervention group was done and nurses for 1/5 month, were followed. For data analysis was used software of spss and statistical t- testFindingsAverage score of job stress, before training, the two groups did not differ significantly.but, after training, the average score of job stress in the intervention group than control group, had a significant reduction (p<0.001). Also, the average scores of knowledge, attitude, skills and behavior, after training,had a significant increase in the intervention group(p<0.001).ConclusionFindings were confirmed the impact of health education programs in increasing behaviors and reduce job stress among nurses.Keywords: Education, Nursing, Tension -
سابقه و هدفپژوهش حاضر، مداخلات انجام شده در زمینه آموزش مهارت پخت غذا به والدین را به منظور شناسایی موثرترین روش آموزشی جهت ایجاد پیامدهای مثبت و طولانی اثر در ارتقاء سلامت کودکان و نوجوانان، به شیوه ساختارمند مورد بررسی و تحلیل قرار داده است.مواد و روش هاجستجوی الکترونیکی پایگاه های اطلاعاتی با استفاده از کلمات کلیدی فارسی و انگلیسی انجام شد. پایگاه های مورد بررسی عبارت بودند ازSCOPOUS، PROQUEST SCIENCE DIRECT، PUBMED، SPRINGER، SID، Iran Medex، Google Scholar. مطالعات مداخله آموزشی که شامل افزایش دانش و مهارت پخت غذای سالم در والدین، همراه با سنجش تاثیر مداخله بر کودکان و نوجوانان بوده و بین ژانویه 2005 تا سپتامبر 2014 به چاپ رسیده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند.یافته هامداخلات در زمینه آموزش مهارت پخت غذای سالم به والدین به دو دسته کلی (الف) مبتنی بر تئوری ها و مدل های آموزش بهداشت و (ب) مطالعات بدون استفاده از مدلها و تئوری های آموزش بهداشت تقسیم شدند. از 7 مقاله بررسی شده 4 مطالعه در دسته اول و 3 مطالعه در دسته دوم طبقه بندی گردیدند. مطالعات بر اساس ایجاد تغییر مطلوب در نمایه توده بدنی و همچنین ماندگاری تغییر رفتار انجام شده در پیگیری های بعدی مقایسه گردیدند.نتیجه گیریبرنامه های آموزشی چند ترکیبی بهمراه استفاده از نظریه ها و مدل های آموزش بهداشت موثر، بهترین شیوه برای دستیابی به نتایج مورد انتظار می باشد. جهت ایجاد تغییرات مطلوب در نمایه توده بدنی کودکان و نوجوانان نیاز به انجام کارآزمایی های بالینی طولانی مدت با چندین استراتژی مختلف وجود دارد.
کلید واژگان: نوجوانان, کودکان, آموزش بهداشت, مهارت پخت غذا, والدین, مرور ساختارمندBackground and ObjectivesThe present systematic review investigated and analyzed interventions in the field of parental skills in cooking healthy food in order to identify the most effective training methods to create a lasting and positive effect on the implications of health promotion of children and adolescents.Materials And MethodsElectronic search of databases was performed using the key words in English and Persian from Scopus, Proquest, Science Direct, Pub Med, Springer, Biomed Central, Google Scholar, Iran Medex and SID. The inclusion criteria were all educational interventions that included cooking healthy food with the aim to increase knowledge and skills of parents, or to assess the impact of interventions on children and adolescents, and that were published between January 2005 and September 2014.ResultsCooking skills educational interventions for parents were divided into two types 1: based on health education models and theories, and 2: without using health education models and theories. Among the seven articles reviewed, four studies were classified in the first group and three in the second group. The studies were compared based on changes in body mass index as well as the persistence of behavior change in the subsequent follow-ups.ConclusionUse of multi-component education and follow-up that apply theories and models of health education are effective to reach the expected results. Clinical trials with several long-term strategies are required to create a favorable change in body mass index of children and teens.Keywords: Adolescent, Child, Cooking Skill, Health Education, Parents, Systematic Review -
Background
Cigarette smoking is one of the preventable causes of diseases and deaths. The most important preventive measure is technique to resist against peer pressure. Any educational program should design with an emphasis upon theories of behavioral change and based on effective educational program. To investigate the interventions through educational program in prevention of cigarette smoking, this paper has used the Extended Parallel Process Model (EPPM).
Materials and MethodsThis study is a quasi‑experimental study. Two middle schools were randomly selected from male students in Shiraz. Therefore, we randomly selected 120 students for the experimental group and 120 students for the control group. After diagnostic evaluation, educational interventions on the consequences of smoking and preventive skills were applied.
ResultsOur results indicated that there was a significant difference between students in the control and experimental groups in the means of perceived susceptibility (P < 0.000, t = 6.84), perceived severity (P < 0.000, t = −11.46), perceived response efficacy (P < 0.000, t = −7.07), perceived self‑efficacy (P < 0.000, t = −11.64), and preventive behavior (P < 0.000, t = −24.36).
ConclusionsEPPM along with educating skills necessary to resist against peer pressure had significant level of efficiency in improving preventive behavior of cigarette smoking among adolescents. However, this study recommends further studies on ways of increasing perceived susceptibility in cigarette smoking among adolescents.
Keywords: Cigarette smoking, extended parallel process model, health education, students -
سابقه و هدفکودکان 12-6 ساله به علت شیوع بالای پوسیدگی دندان، تکامل دندانهای دایمی و شکل گیری سبک زندگی، مهمترین گروه هدف برنامه های بهداشت دهان و دندان هستند و مدرسه آسان ترین و به صرفه ترین روش دستیابی به این گروه است. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر مداخلات مبتنی بر مدرسه بر ارتقای سلامت دهان و دندان دانش آموزان 12-6 ساله انجام شده است.مواد و روش هاجستجوی الکترونیکی در پایگاه های اطلاعاتیScopus، Proquest، Science Direct، Pub Med، Springer، Biomed Central، Google Scholar Iran Medex وSID با استفاده از کلمات کلیدی فارسی و انگلیسی انجام و مداخلات آموزشی که جهت پیشگیری از بیماری های دهان و دندان و ارتقای رفتارهای بهداشتی مرتبط در بین دانش آموزان اجرا و بین ژانویه 2004 تا سپتامبر 2014 چاپ شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند.یافته ها17 مطالعه انتخاب شده به دو دسته آموزش مبتنی بر رفتارهای خود مراقبتی و ارائه خدمات پیشگیرانه و آموزش مبتنی بر رفتارهای خود مراقبتی تقسیم شدند. مداخلاتی که به طور مستمر انجام شده، والدین و کارکنان مدرسه را نیز در برنامه درگیر کرده و از برنامه های آموزشی مبتنی بر مدلهای تغییر رفتار، ترکیب چندین روش آموزشی، کاربرد تجربه عملی و خدمات پیشگیرانه استفاده کرده بودند، در افزایش آگاهی، رفتارهای بهداشتی، کاهش پلاک و پوسیدگی دندان موفق تر بودند.نتیجه گیریاستمرار آموزش های اجتماع محور، استفاده از برنامه های آموزشی مدون و ترکیبی، پیگیری، استفاده از تئوری ها و مدلهای تغییر رفتار و ارائه خدمات پیشگیرانه بهترین راه رسیدن به نتایج مورد انتظار استکلید واژگان: بهداشت دهان و دندان, خدمات پیشگیرانه, کودکان, آموزش بهداشت, دهان و دندانBackground And ObjectivesBecause of the high prevalence of dental caries, the develop-ment of permanent teeth and the formation of life style, children 12-6 years old are the most important target groups of school oral health programs and the school is the easiest and most effective way to attain the group. This study examined the impact of school -based interven-tions to improve oral health in 6-12 years old school students.Materials And MethodsIn this systematic review research evidence using databases such as, Scopus, Proquest, Science Direct, Pub Med,, Springer, Biomed Central, Google Scholar IranMedex and SID. Studies published between January 2004 and September 2014 were in-cluded. Using key words in Farsi and English, and educational interventions for the preven-tion of oral diseases and promotion of healthy behaviors related among elementary students in the school environment were studied.ResultsSeventeen studies met the inclusion criteria. Interventions in these two classifications (preventive services and education, educational programs) have positive effects on children’s dental health. Continuous Interventions, parents and school staff involved in the program, ap-plication of behavioral change theories and models, Practical experience and prevention ser-vices, Multi-component education are more effective in increasing children, knowledge, health behaviors and reducing plaque and tooth decay.ConclusionCommunity-based continuing education approach, using a Multi-component ed-ucation, follow up, application of behavioral change theories and models and prevention ser-vices are effective to reach the expected results.Keywords: Oral Health, Preventive Services, Children, Health Education, Dental
-
سابقه و هدفوابستگی به مواد مخدر از مهم ترین آسیب های اجتماعی است که به عنوان معضل زیستی، روانی و اجتماعی مطرح می گردد. روابط اجتماعی و خانوادگی بر درمان معتادان موثر می باشد. این روابط در صورت ناسالم بودن باعث افزایش استرس های روزانه شده و آمادگی برای درمان وابستگی به مواد را پایین می آورد. این مطالعه با هدف تعیین نقش استرس در آمادگی برای درمان وابستگی به مواد در شهر همدان بر مبنای مدل اعتقاد بهداشتی انجام شد.مواد و روش هااین مطالعه مقطعی (توصیفی- تحلیلی) در سال 1392 بر روی 118 نفر از معتادان شهر همدان انجام شد. نمونه گیری به صورت تصادفی ساده بود. پرسش نامه ها به صورت خودگزارش دهی و مصاحبه تکمیل شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه های مدل اعتقاد بهداشتی، آمادگی معتادان برای درمان و استرس روزانه بودند.یافته هابین سازه های شدت درک شده در مورد تاثیر استرس و خودکارآمدی برای درمان وابستگی به مواد با میزان آمادگی معتادان برای درمان رابطه معنی داری یافت شد (0/001>=P-value). با افزایش میزان خودکارآمدی (0/41=r) و شدت درک شده (0/17=r)، میزان آمادگی درمان وابستگی به مواد افزایش می یابد.نتیجه گیریپیشنهاد می شود برنامه های آموزشی مناسب برای بررسی تاثیر مدیریت استرس بر میزان آمادگی درمان وابستگی به مواد، با تاکید بر سازه هایی از مدل اعتقاد بهداشتی که بیش ترین تاثیر را دارند تدوین گرددکلید واژگان: استرس, مراکز درمانی سوء مصرف مواد اختلالات مرتبط با موادKoomesh, Volume:16 Issue: 2, 2014, PP 185 -192IntroductionDrug dependence is one of the most social pathologies that it is discussed as a problem of biological, psychological and social. Social and family relationships are effective in treatment of addicts. If unhealthy relationships are used, increase daily stress and decrease treatment readiness of drug dependence. This study was performed to determine role of stress in treatment readiness of drug dependence based on Health Belief Model in Hamadan.Materials And MethodsThis cross-sectional study (descriptive – analytical), was conducted on 118 addicts of Hamadan in 2013. Sampling was simple random. Questionnaires were completed with self-report and interview. Data gathering tools were included: Questionnaire designed based on HBM constructs, Readiness to Treatment Questionnaire, Perceived Stress Scale. T-test and Regression test were used to assess hypotheses and SPSS-16 to analyze data.ResultsRegression test showed statistically significant relationship between perceived severity of stress impact and self-efficacy for treatment of drug dependence with treatment readiness of drug dependence (P≤0.05). By increasing self-efficacy (r=0. 41) and perceived severity (r=0.17), increases treatment readiness of drug dependence.ConclusionIt is suggested appropriate educational programs for assessing the effect of stress management on treatment readiness of drug dependence, with emphasis on the Health Belief Model structures that have the most impact.Keywords: Stress, Substance Abuse Treatment Centers, Substance‐related disorders
-
مقدمه
پژوهش حاضر، مداخلات انجام شده مبتنی بر الگوها و تئوری های آموزش و ارتقاء سلامت را در زمینه فعالیت جسمانی زنان به شیوه نظام مند مورد بررسی و تحلیل قرار داده است.
مواد و روش ها3 پایگاه اطلاعاتی الکترونیک شامل Springer، Biomed central و Science Direct به شیوه نظام مند مورد بررسی قرار گرفت. از بین پژوهش ها، مطالعاتی انتخاب شدند که کمی، مداخله ای و به زبان انگلیسی بوده و حداقل یکی از الگوها و تئوری های آموزش و ارتقاء سلامت را بکار برده بودند. در نهایت 13 مطالعه دارای معیار ورود به مطالعه از ابتدای سال 2000 تا پایان 2013 میلادی در مطالعه مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته هااز 13 مطالعه بررسی شده، 10 مطالعه میزان فعالیت جسمانی را قبل و بعد از مداخله سنجیده بودند که 9 مداخله باعث افزایش معنی دار فعالیت جسمانی در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل شده بود. مطالعات در محیط های ارتقاء سلامت شامل مراکز مراقبت سلامت، محیط اجتماعی محل کار انجام شده بود. پرکاربردترین الگوی مورد استفاده، الگوی فرانظری بود که در 8 مطالعه مبنای مداخله بود.
نتیجه گیریپیشنهاد می شود به منظور تاثیرگذاری بیشتر مداخلات، تمرکز مداخله روی فعالیت جسمانی اعمال شده و طول دوره مداخله افزایش یابد. در مداخلات مبتنی بر الگوی فرانظری پیشنهاد می شود مراحل تغییر رفتار فعالیت جسمانی در گروه های مداخله و کنترل اندازه گیری گردد تا یک مقیاس تکمیلی برای سنجش میزان تاثیر مداخله فراهم شود. طبق نتایج، هیچکدام از مطالعات، ایجاد تغییر در سیاست های سازمانی یا عمومی سلامت و یا ایجاد تغییرات در محیط فیزیکی مرتبط با فعالیت جسمانی را هدف قرار نداده بودند.
کلید واژگان: آموزش بهداشت, ارتقاء سلامت, تئوری روانشناختی, مرور, زنانIntroductionThe present study as a systematic review investigated and analyzed interventions based on models and theories of health education and promotion in the field of physical activity in women.
Materials And MethodsThree electronic databases, including Springer, Biomed Central and Science Direct were searched systematically. Only studies were selected that were quantitative, interventional and in English language as well as those that used at least one of the models and theories of health education and health promotion. Finally, 13 studies were reviewed that met the inclusion criteria and published from 2000 to 2013.
ResultsOf 13 studies reviewed, 10 studies measured levels of physical activity before and after the intervention, which nine interventions increased physical activity in the intervention group compared to the control group. Studies were conducted in different settings of health promotion including health care centers, community setting and workplace. The most widely used model was the Transtheoretical Model applied in eight of investigations.
ConclusionIt is suggested to focus more on physical activity and duration of interventions to increase the efficacy of interventions. It is suggested to measure changes of physical activity habits in experimental and control groups in interventions based on the transtheoretical model to prepare a complementary scale to assess the efficacy of interventions. According to the results, no study had focused on changes in institutional policies or general health or providing changes in environment related to physical activity.
Keywords: Health Education, Health Promotion, Psychological Theory, Review, Women -
مقدمهرفتارهای ناایمن جنسی از مهم ترین رفتارهای مخاطره آمیز هستند که فرد و جامعه را در معرض ابتلا به بیماری های عفونی خطرناکی مانند ایدز و هپاتیت های ویروسی قرار می دهد. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر برنامه آموزشی ترغیب رفتارهای جنسی ایمن در بین معتادین مرد تحت پوشش مراکز درمان اعتیاد شهر همدان با بهره گیری از تئوری رفتار برنامه ریزی شده انجام شد.مواد و روش هاپژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی بود که بر روی 104 نفر (52 نفر گروه مداخله، 52 نفر گروه کنترل) از افراد مذکر تحت پوشش مراکز درمان اعتیاد شهر همدان انجام شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای شامل سازه های تئوری رفتار برنامه ریزی شده و اطلاعات جمعیت شناختی بود. قبل از انجام مداخله آموزشی، پیش آزمون توسط هر دو گروه به منظور ارزشیابی تشخیصی تکمیل شد. سپس افراد شرکت کننده در گروه مداخله در چهار جلسه آموزشی که بر اساس تئوری رفتار برنامه ریزی شده تدوین شده بود شرکت نمودند. دو ماه پس از پایان برنامه از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-16 و از آزمون های تی زوجی، تی مستقل، کای دو، دقیق فیشر، مک نمار و تحلیل رگرسیون لجستیک چندگانه استفاده شد.یافته هاپس از مداخله آموزشی، میانگین امتیازات سازه های تئوری رفتار برنامه ریزی شده (نگرش نسبت به رفتار، نرم های انتزاعی، کنترل رفتاری، قصد رفتاری و رفتار) به صورت معنی داری افزایش پیدا کرد. این تغییرات در گروه کنترل معنی دار نبود.نتیجه گیریبرگزاری کلاس های آموزشی ترغیب رفتارهای جنسی ایمن با بهره گیری از تئوری رفتار برنامه ریزی شده برای افراد تحت پوشش مراکز ترک اعتیاد می تواند سودمند باشد.
کلید واژگان: رفتارهای جنسی ایمن, رفتار جنسی, مراکز درمان سوءمصرف موادIntroductionUnsafe sexual behaviors as important risky behaviors can expose individuals and society to dangerous infectious disease such as AIDS and viral hepatitis. Considering the high prevalence of unsafe sexual behaviors، this study aimed to determine the effect of educational programs to encourage safe sexual behaviors among substance abusers referred to substance abuse treatment centers in Hamadan، Western Iran by applying the theory of planned behavior.Materials And MethodsThis quasi-experimental study was performed on 104 men substance abusers (52 participants in each of the control and intervention groups) referred to substance abuse treatment centers in Hamadan. Data collection tool was a questionnaire containing demographic information and the theory of planned behavior constructs. Before the educational program، questionnaires were completed by both groups. After the pretest in both groups، participants in the intervention group participated in four educational sessions designed based on the theory of planned behavior. Two months after the end of program، posttest was performed. Data was analyzed using independent T-test، chi-square، fisher exact test، McNemar’s test and multiple linear regressions using SPSS-16.ResultsAfter educational intervention، the mean scores of the theory constructs (attitude toward behavior، subjective norms، behavioral control، behavioral intention and behaviors)، in the intervention group increased significantly (P<0. 05)، despite the fact، changes were not significant in the control group.ConclusionsImplementation of educational courses to encourage safe sexual behaviors based on the theory of planned behavior can be beneficial for substance abusers referred to substance abuse treatment centers.Keywords: Safe Sex, Sexual Behavior, Substance Abuse, Treatment Centers -
Background
Regular physical activity has an important role in reducing cardiovascular risk factors and improving metabolic control in patients with type 2 diabetes. This study aims to investigate the effect of physical activity stage-matched intervention on metabolic control in type 2 diabetes patients.
Materials and MethodsAn 8-week physical activity program conducted with 50 type 2 diabetes females who were physically inactive and in precontemplation, contemplation, and preparation stages of change. Participants were divided into intervention and control groups (each group, n = 25). Data were collected by physical activity stage of change questionnaire and metabolic factors were measured by laboratory tests before initiation program. Subsequently, stage-matched physical activity program was conducted for the interventional group. Control group received routine education from the diabetes center. After 8 weeks, physical activity questionnaire filled out by participants and metabolic factors were evaluated by a laboratory test.
ResultsFindings showed patients in the intervention group and compared with control group significantly moved through stages of change after physical activity program (P-value < 0.05). Evaluation of physical activity after educational program demonstrated that the intervention group adopted regular physical activity more than the control group and also the difference between groups was significant (P-value < 0.05). Our findings indicate a significant relationship between physical activity level and moving in stages of change in the intervention group (P-value < 0.05). Comparison of metabolism factors after physical activity program showed significant decrease in glycosilated hemoglobin in the intervention group than the control group (P-value < 0.05). However, significant differences between groups were not observed in other metabolism factors.
ConclusionDesigning and implementing physical activity stage-matched intervention can improve metabolic control and management of type 2 diabetes.
Keywords: Metabolic control, physical activity, stage of change, type 2 diabetes -
BackgroundSelf-medication has increased in the last decade in Iran; can be followed several complications. The aim of this study was to determine the prevalence and factors influencing self-medication based on health belief model.MethodsA cross-sectional study was conducted among 1400 Hamadan Province pharmacies visitors, during spring and summer 2012 which was randomly selected with the proportional to size among different pharmacy at Hamadan for participation in this study. A structured questionnaire was applied for collecting data, which were analyzed by SPSS version 16 using bivariate correlations and logistic regression statistical tests.Results35.4% of the participants had self-medication. Pain medication (10.6%), antibiotics (7.3%) and anti-cough and cold medications (4.5%) had the largest consumption. The main reasons of self-medication among participants were previous use of medication, symptoms improve and similar prescribed. The best predictor for self-medication was perceived severity with odds ratio estimate of 0.790 [95% CI: 0.694, 0.900].ConclusionIt seems that designing and implementation of educational programs to increase seriousness about side effect of self-medication may be usefulness of the results in order to prevent of self-medication.Keywords: Self medication, Pharmacy, Health education, Iran
-
مقدمهفعالیت بدنی منظم خطر مرگ و میر در افراد مبتلا به دیابت را کاهش می دهد و از بروز عوامل ایجاد کننده بیماری های قلبی و عروقی جلوگیری می نماید. طراحی برنامه های تغییر رفتار در این افراد به منظور افزایش مهارت های رفتاری و ارتقای رفتارهای خودمراقبتی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار می باشد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف، بررسی تاثیر 8 هفته مداخله آموزشی طراحی شده بر اساس ترنس تئورتیکل مدل (Trans-theoretical model یا TTM) در ارتقای فعالیت بدنی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 شهر همدان انجام گرفت.
روش هادر یک مطالعه مداخله ای، 50 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 با میانگین سنی 64/6 ± 07/50 سال که از فعالیت بدنی منظم برخوردار نبودند و در مراحل پیش عملیاتی مدل مراحل تغییر قرار داشتند، شرکت کردند و به روش تصادفی به دو گروه مداخله (2 نفر) و شاهد (25 نفر) تقسیم شدند و پرسش نامه سنجش سازه های TTM را تکمیل نمودند. سپس برنامه آموزشی 8 هفته ای انجام فعالیت بدنی منظم برای گروه مداخله اجرا گردید؛ در حالی که گروه شاهد فقط آموزش های روزانه مرکز تحقیقات دیابت را دریافت می نمودند. بعد از یک ماه پیگیری، بیماران دوباره پرسش نامه های مربوط به پژوهش را تکمیل کردند. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هانتایج مطالعه نشان داد که بین گروه مداخله و شاهد قبل از انجام مداخله آموزشی هیچ گونه اختلاف معنی داری در انجام فعالیت بدنی منظم و سازه های TTM وجود نداشت. بعد از مداخله آموزشی، مراحل تغییر انجام فعالیت بدنی در گروه مداخله به طور معنی داری در مقایسه با گروه شاهد افزایش یافت (05/0 > P). همچنین نتایج نشان دهنده افزایش معنی دار در میانگین سازه های فرایندهای شناختی، فرایندهای رفتاری، تغییر و خودکارامدی درگروه مداخله در مقایسه با گروه شاهد بعد از انجام مداخله آموزشی بود (05/0 > P)، اما افزایش میانگین سازه توازن و تعادل در تصمیم گیری در گروه مداخله نسبت به گروه شاهد معنی دار نبود (05/0 < P). تفاوت معنی داری بین گروه مداخله و شاهد در به کارگیری سطوح فرایندهای تغییر شناختی و رفتاری بعد از مداخله آموزشی مشاهده گردید (05/0 > P)، اما این تفاوت در سطح خودارزیابی مجدد معنی دار نبود (05/0 < P).
نتیجه گیرینتایج پژوهش نشان داد که آموزش بیماران مبتلا به دیابت در زمینه انجام فعالیت بدنی بر اساس TTM در پیشرفت مرحله تغییر و اتخاذ رفتار فعالیت بدنی منظم بیماران موثر است. بنابراین طراحی و اجرای برنامه های آموزشی برای ارتقای فعالیت های بدنی بر اساس تئوری های تغییر رفتار به منظور بهبود کنترل و مدیریت دیابت نوع 2 توصیه می شود.
کلید واژگان: فعالیت بدنی, دیابت نوع 2, ترنس تئورتیکال مدلBackgroundRegular physical activity reduces the risk of death and prevents cardiovascular diseases in diabetic patients. Thus، designing behavior change programs is an important factor to increase behavioral skills and enhance self-care among these patients. This study analyzed the effects of an eight-week educational intervention based on the transtheoretical model (TTM) on improving physical activity of type 2 diabetic patients in Hamadan، Iran.MethodsIn an interventional study، 50 type 2 diabetic patients (mean age: 50. 07 ± 6. 64 year old، 88% married) who did not have regular physical activity and were in pre-action stage of the change model were randomly selected and allocated to two groups of intervention and control (n = 25 in each group). Data was collected using the TTM questionnaire. In order to improve physical activity، an eight-week educational program was conducted for the intervention group. Routine educations were also planned for the control group by diabetes research center. One month later، the participants refilled the questionnaires and data was analyzed using SPSS16.FindingsThere were no significant differences between the intervention and control groups in regular physical activity and TTM constructs before the educational intervention. After the education، physical activity stages of change significantly increased in the intervention group compared to the control group. Mean scores of cognitive and behavioral processes of change and physical activity self-efficacy in the intervention group increased significantly more than the control group. However، increases in decisional balance in the two groups were not significantly different. Moreover، the two groups were not significantly different in terms of self-reevaluation level.ConclusionAccording to our findings، educating diabetic patients based on the TTM improves their stages of change and stabilizes regular physical activity behavior. Therefore، management of type 2 diabetes will require educational interventions to improve physical activity based on the behavior-changing theories.Keywords: Physical Activity_Type 2 Diabetes_Transtheoretical Model -
BackgroundNursing is one of the most stressful jobs. The present study aimed to determine the effect of a cognitive-behavioral stress management training program based on PRECEDE model on stress reduction among nurses.MethodsIn this quasi-experimental study, which was conducted in 2010, 58 female nurses in Hamadan, northwest Iran were enrolled in the study and were divided into two equal groups included 29 nurses from one Hospital and 29 nurses from the other as intervention and control groups respectively. The data collection tool was a self-administered questionnaire including demographic characteristics and nursing stress scale (NSS). In addition, a questionnaire based on PRECEDE model was used in order to assess predisposing, reinforcing and enabling factors. The intervention was a training program including five sessions during three weeks in which relaxation and problem-solving training was thought. A pre-test and a post-test were performed 1.5 months apart. The t-test, Mann Whitney and Willxocon statistical tests were used for data analysis at 95% significant level using SPSS 13.ResultsThe baseline score average of job stress was 113.0 and 109.8 for intervention and control groups respectively (P=0.250). After intervention, score average of job stress decreased to 94.0 in experimental group while that of control group remained relatively unchanged (109.2), (P < 0.001). A significant difference was found in PRECEDE model constructs and stress management behaviors in intervention group compared to control group after training interventions (P < 0.001).ConclusionTraining programs based on PRECEDE model might be effective on decreasing job stress in nurses.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.