به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

sousan heydarpour

  • سوسن حیدرپور*، فاطمه دهقان، نادر سالاری
    زمینه و هدف

    سندرم پیش از قاعدگی  یکی از شایع ترین مشکلات زنان در سنین باروری است که اغلب در کار و روابط اجتماعی آن ها تداخل ایجاد می کند. یکی از نظریه های پیشنهادی جهت ایجاد علایم سندرم پیش از قاعدگی، عوامل محیطی مانند استرس می باشد. مطالعه حاضر، با هدف مقایسه تاثیر تکنولوژی واقعیت مجازی و هیپنوتراپی بر استرس مبتلایان به سندرم پیش از قاعدگی انجام شد.

    مواد و روش ها:

     این مطالعه کارآزمایی بالینی،  برروی 90 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه که  مبتلا به سندرم پیش از قاعدگی بودند و  به صورت در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در سه گروه  هیپنوتراپی (30نفر)، گروه تکنولوژی واقعیت مجازی (30نفر) و گروه کنترل (30نفر) تخصیص یافتند انجام شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های اطلاعات دموگرافیک، غربالگری سندرم پیش از قاعدگی  و DASS21 بود. آرام سازی از طریق واقعیت مجازی و هیپنوتیزم طی 3 جلسه در گروه های آزمون اجرا شد و بعد از گذشت یک ماه از اتمام جلسات پس آزمون اخذ شد.  داده ها با استفاده از آزمون های آماری تی زوجی و آزمون تعقیبی توکی با SPSS-24 تحلیل شد.

    یافته ها

    میانگین نمره استرس، در گروه های مداخله نسبت به گروه کنترل، کاهش معناداری داشت (0/001>P) ولی در مقایسه بین دو گروه مداخله، تفاوت معناداری بین این دو روش مشاهده نشد و نقش هرکدام در کاهش استرس یکسان بود (0/620=p).

    نتیجه گیری

    هر دو روش تکنولوژی واقعیت مجازی و هیپنوتراپی برکاهش استرس موثر می باشند. توصیه می شود روش هیپنوتراپی و تکنولوژی واقعیت مجازی برای کنترل استرس مورد استفاده قرارگیرد.

    کلید واژگان: استرس, تکنولوژی واقعیت مجازی, سندرم پیش از قاعدگی, هیپنوتراپی
    Sousan Heydarpour*, Fateme Dehghan, Nader Salari
    Background & Aim

    Premenstrual syndrome (PMS) is one of the most common problems in women of childbearing age that often interferes with their work and social relationships. One of the theories proposed to cause the symptoms of premenstrual syndrome is environmental factors such as stress. The present study was conducted with the aim of comparing the effect of hypnotherapy and virtual reality technology on the stress of premenstrual syndrome.

    Materials & Methods

    This clinical trial study was conducted on 90 students of Kermanshah University of Medical Sciences who were suffering from premenstrual syndrome and were selected using  convenient sampling and then randomly assigned to three hypnotherapy groups (30 people), virtual reality technology group (30 people) and control group (30 people).Data collection tools included demographic information questionnaires, premenstrual syndrome screening and DASS21. Relaxation through virtual reality and hypnosis was implemented in 3 sessions in the test groups, and a post-test was taken one month after the completion of the sessions. Data were analyzed using paired t-tests and Tukey’s post hoc test with SPSS-24.

    Results

    The average stress score in the intervention groups compared to the control group had a significant decrease (P<0.001), but in the comparison between the two intervention groups, no significant difference was observed between these two methods, and the role of each was equally effective in reducing stress(P=0.620).

    Conclusion

    Both hypnotherapy and virtual reality technology are effective in reducing stress. It is recommended to use hypnotherapy and virtual reality technology to control stress

    Keywords: stress, virtual reality technology, premenstrual syndrome, hypnotherapy
  • Fatemeh Heydarpour, Sousan Heydarpour *, Fatemeh Dehghan, Masoud Mohammadi, MohammadHosein Farzaei

    The use of herbs during pregnancy is on the rise today, but some of these plants can not only cause side effects in the mother and fetus but also have drug interactions. This systematic survey and meta-analysis reading were administered to define the outbreak of herbs used by women during pregnancy. The present work was performed using the meta-analysis method from March 2000 to February 2019. The search process was carried out in Iranian databases such as SID, Regional Information Center for Science and Technology (RICST), Mag-Iran, IranDoc, Barakat Knowledge Network System, Iranian National Library and international databases such as PubMed / Medline, Cochrane Library, Scopus, Science Direct, Web of Sciences, Embase, EBSCO, and Google Scholar. keywords including medicinal herbs, Medicinal plant, Plant, Extract, Women, and pregnancy. The heterogeneity of investigations was scrutinized using the I2 index. Analysis was carried out using Comprehensive Meta-Analysis software. A total of 73 articles were contained in the meta-analysis process. Based on the results, the general outbreak of medicinal herbs use during pregnancy was 32.4% (95% CI: 28.2%-36.8%). The results of meta-regression showed that increasing in sample size leads to decreased overall prevalence of herbal medicine consumption during pregnancy and increasing in the year of research leads to increased overall prevalence of herbal drug use during pregnancy, which both were statistically significant (P <0.05).The prevalence of medicinal herbs consumption during pregnancy is relatively high.

    Keywords: Herbal medicine, pregnancy, Women, Prevalence, Systematic Review
  • سوسن حیدرپور، فروزان شریفی پور*، نادر سالاری
    مقدمه

    اختلالات خواب، یکی از شایع ترین مشکلات زنان یایسه است که می تواند منجر به کاهش کیفیت زندگی آنان شود. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر رایحه مریم گلی بر کیفیت خواب زنان یایسه انجام شد.

    روش کار

    این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور در سال 1398 بر روی 60 زن یایسه مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر کرمانشاه انجام شد. افراد به طور تصادفی در دو گروه 30 نفره آزمون و کنترل قرار گرفتند. گروه مداخله به مدت 3 شب متوالی در یک هفته، به مدت یک ماه 2 قطره از اسانس مریم گلی را که در یک قطره چکان وجود داشت را بر روی یک گلوله پنبه ای به صورت آویز گردنی که از قبل آماده شده، چکانده و قبل از خواب مورد استشمام قرار داده و بعد از بیدار شدن از خواب آن را از گردن خارج می کردند. گروه کنترل نیز از دارونما به روش مشابه استفاده کردند. قبل و بعد از مداخله پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبرگ توسط هر دو گروه تکمیل شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 20) و آزمون های کای دو، کولموگروف اسمیرنوف، تی مستقل، ویلکاکسون و من ویتنی انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    میانگین نمره کلی کیفیت خواب قبل از مداخله در دو گروه یکسان بود (191/0=p)، اما پس از مداخله، میانگین نمره کلی کیفیت خواب در گروه رایحه درمانی 57/1±3 بود که در مقایسه با گروه کنترل (33/1±13/7)، کاهش معنی داری یافت (001/0>p) و رایحه درمانی به بهبود کیفیت خواب گروه مداخله منجر شد.

    نتیجه گیری

    رایحه درمانی با اسانس مریم گلی در بهبود کیفیت خواب زنان یایسه تاثیر بسزایی دارد، لذا با توجه به وجود اختلال خواب در زنان یایسه، پیشنهاد می شود این روش به عنوان یک روش مفید در بهبود کیفیت خواب زنان یایسه و ارتقای سلامت آنها استفاده شود.

    کلید واژگان: رایحه, کیفیت خواب, گیاهان دارویی, مریم گلی, یائسگی
    Sousan Heydarpour, Forouzan Sharifipour *, Nader Salari
    Introduction

    One of the most common problems in menopausal women is sleep disturbance that can lead to reduced quality of life. Therefore this study was performed with aim to investigate the effect of Salvia officinalisaroma on sleep quality of postmenopausal women.

    Methods

    This double-blind randomized clinical trial study was performed on 60 postmenopausal women referred to Kermanshah health centers in 2019. The subjects were randomly assigned into two groups of intervention and control (n=30 in each group). The subjects in the intervention group, for 3 consecutive nights in a week, for one month, 2 drops of essential oil of salvia that existed in a dropper poured on a cotton ball in the form of a neck pendant, and inhaled before sleep and removed from the neck after awakening. The control group also used placebo in the same way. Before and after the intervention, Pittsburgh Sleep Quality Index (PSQI) was completed by both groups. Data were analyzed by SPSS software (version 20) and Chi-square, Kolmogorov Smirnov, independent t, Wilcoxon and Mann-Whitney tests. P

    Results

    The mean score of sleep quality before the intervention was similar in both groups (p = 0.191). But after the intervention, the mean score of sleep quality in aromatherapy group (3 ± 1.57) was significantly decreased compared with control group (7.13± 1.33) (p <0.001) and aromatherapy led to the improvement of sleep quality in the intervention group.

    Conclusion

    Aromatherapy using salvia officinalishas a significant effect on improving sleep quality in postmenopausal women. Therefore, given that postmenopausal women have sleep disorder, it is suggested that this method be used as a useful method for improving sleep quality and health promotion.

    Keywords: Aroma, Medicinal herbs, Menopause, Salvia officinalis, Sleep Quality
  • سوسن حیدرپور *، روژین فعلی، کامران یزدانبخش، فاطمه حیدرپور
    زمینه و هدف

     اضطراب یکی از شایع ترین علایم همراه در مادران بارداراست و با عواقب ناگوار مادری و نوزادی همراه است، مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر مشاوره مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب بارداری و پارامترهای فیزیولوژیک نوزادان انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه به روش شبه تجربی و با استفاده از طرح پیش آزمون –پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. 60 زن باردار نخست زای مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر کرمانشاه به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه مداخله و کنترل تخصیص یافتند. گروه کنترل مراقبت های معمول بارداری و گروه مداخله علاوه بر مراقبت های معمول بارداری، هشت جلسه 60 تا 90 دقیقه ای مشاوره مبتنی بر ذهن آگاهی دریافت کردند. قبل، بلافاصله بعد و یک ماه پس از مداخله پرسشنامه اضطراب بارداری وندنبرگ توسط هر دو گروه تکمیل شد. بعد از زایمان چک لیست پارامترهای فیزیولوژیک (وزن، قد، سن بارداری و نمره آپگار) نوزادان مادران هر دو گروه تکمیل شد. یافته ها پس از ورود به نرم افزار SPSS نسخه 25 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    اضطراب بارداری قبل از مداخله بین دو گروه مداخله و کنترل از نظر آماری تفاوت معنادار نداشت (0/694=P) ولیکن در بلافاصله بعد و یک ماه بعد از مداخله تفاوت معنادار بود (0/001 <P). پارامترهای فیزیولوژیک نوزادان متولدشده از زنان گروه مداخله و کنترل در بعد از زایمان تفاوت معناداری نداشت.

     نتیجه گیری

    بر اساس نتایج مطالعه مشاوره مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش اضطراب بارداری موثر بود ولیکن تاثیری بر پارامترهای فیزیولوژیک نوزادان در هنگام تولد نداشت.

    کلید واژگان: اضطراب, بارداری, پارامترهای فیزیولوژیک
    Sousan Heydarpour *, Rozhin Feli, Kamran Yazdanbakhsh, Fatemeh Heydarpour
    Background & Aim

     Anxiety is one of the most common accompanying symptoms in pregnant mothers and is associated with adverse maternal and neonatal consequences. The aim of the present study was to examine the impact of mindfulness-based counseling on the levels of anxiety during the pregnancy period and on newborns’ physiological parameters.

    Materials & Methods

     This study was a semi experimental pretest-posttest with a control group. Sixty primiparous pregnant women who referred to the health clinics of Kermanshah were selected using convenient sampling and were randomly assigned into either experiment or control group. The control group received routine prenatal care, and the experimental group underwent eight groups mindfulness-based counseling sessions (60-90min) twice a week, in addition to routine prenatal care. Before, immediately after and one month after the intervention, both groups completed the Vandenberg Gestational Anxiety Questionnaire. In addition, after delivery, the newborns’ physiological parameters (weight, height, gestational age and Apgar score) checklist was completed. The data was analyzed using Mann-Whitney, Independent t-test, and Friedman's tests using SPSS- 25.

    Results

     Pregnancy anxiety was not significant between the control and intervention groups before the intervention (p = 0.694). However, immediately and one month after the intervention the difference was significant (p≤ 0.001). After delivery, the physiological parameters of infants born to women in the intervention and control groups were not significantly different.

    Conclusion

     According to the study results, mindfulness-based counseling was effective in reducing pregnancy anxiety, but did not affect the physiological parameters of newborns at birth.

    Keywords: pregnancy, anxiety, physiological parameters
  • Sousan Heydarpour, Elham Parvane, Ayyob Saqqezi, Arash Ziapour, Fateme Dehghan, Azar Parvaneh *
    Background
    The birth of a child with mental retardation can put a lot of mentally pressure on people around her, especially on mother. Therefore, the purpose of this study was to investigate the effectiveness of group counseling based on the reality therapy on the resilience and psychological well-being of mothers with an intellectual disabled child.
    Materials And Methods
    The research was quasi-experimental with pretest-posttest design and control group. Forty mothers with an intellectual disabled child who their children were studying at the exceptional schools of Kermanshah city in 2017; selected by simple random sampling and assigned into two intervention (n=20), and control groups (n=20). The intervention group received group training in 10 sessions of 60 minutes (one session every week). The research tools include Conner and Davidson Resilience (2003), and Reef Psychological Well-Being (1980). Data were analyzed by SPSS software (version 21), and multivariate analysis of covariance.
    Results
    The mean of mothers’ resilience in the intervention group was 74.41±8.33 in post-test; in the control group, 45.41±16.84 in post-test. The mean of the psychological well-being of mothers in the intervention group was 72.5±83.3 in post-test; in the control group, these values were 34.12±7.47 in post-test, respectively. The results of the independent t-test showed that there is a significant difference between two groups in terms of resilience and psychological well-being (p
    Conclusion
    According to the results, the mothers under the group training based on the reality therapy had a significant improvement in increasing the level of resilience and psychological well-being compared to the control group.
    Keywords: Intellectual disabled child, Mothers, Reality therapy, Resilience
  • سوسن حیدرپور، زهره کشاورز *، مریم بختیاری
    مقدمه
    مادر نوزاد نارسی که نیازمند بستری شدن در بخش مراقبت های ویژه است، با مادر یک نوزاد طبیعی و عادی تفاوت بسیاری دارد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تبیین عوامل مرتبط با انطباق با نقش مادری در مادران نوزادان نارس بستری در بخش مراقبت های ویژه انجام شد.
    روش
    این مطالعه از نوع کیفی بود و شرکت کنندگان از میان مادران نوزادان نارس بستری در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان تامین اجتماعی و بیمارستان های آموزشی شهر کرمانشاه انتخاب شدند. نمونه گیری به روش مبتنی بر هدف صورت گرفت و داده ها با استفاده از روش مصاحبه فردی و نیمه ساختار یافته عمیق جمع آوری گردید. مصاحبه ها با 17 مادر نوزاد نارس (کمتر از 36 هفته) که حداقل یک هفته از بستری شدن نوزادشان در بخش مراقبت ویژه نوزادان گذشته بود، به اشباع رسید. داده ها به شیوه تحلیل محتوای قراردادی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. معیارهای مقبولیت، قابلیت همسانی، تاییدپذیری و انتقال پذیری جهت حمایت صحت و استحکام داده ها لحاظ گردید.
    یافته ها
    دو طبقه اصلی «عوامل فردی و عوامل اجتماعی» از داده ها استخراج گردید که عوامل فردی شامل سه طبقه فرعی «آشفتگی احساسی، بیگانگی و خودکارامدی» و عوامل اجتماعی متشکل از سه طبقه فرعی «تعامل، حمایت اجتماعی و قضاوت اطرافیان» بود.
    نتیجه گیری
    با برقراری انواع حمایت ها، پیشگیری از پیش داوری و قضاوت و خودکارامد نمودن مادران، می توان قدرت مقابله مادر با مشکلات و احساسات منفی را افزایش و انطباق با نقش مادری را ارتقا داد.
    کلید واژگان: مطالعه کیفی, بخش مراقبت ویژه نوزادان, انطباق روانی, نوزاد نارس
    Sousan Heydarpour, Zohre Keshavarz *
    Introduction
    Becoming a mother in the neonatal intensive care unit is very different from becoming a mother of a full term infant in normal conditions. This study was conducted to explore factors affecting maternal role adaptation in mothers of preterm infants hospitalized in neonatal intensive care unit (NICU).
    Method
    This study was a qualitative research. Participants were mothers of preterm infants hospitalized in neonatal intensive care unit of social security hospitals and hospitals affiliated to Kermanshah University of Medical Sciences located in Kermanshah City, Iran. Sampling method was purposive and data collection was through individual and semi-structured interviews. Data saturation was achieved after 17 interviews with mothers of preterm infants (under 36 weeks) who had history of hospitalization for at least one week in the NICU. Data was analyzed through conventional content analysis. In order to verify the trustworthiness of research data, credibility, transferability, conformability, and dependability were assessed.
    Results
    Two main categories were explored in this study; individual factors which included three subcategories of emotional chaos, self-efficacy, and alienation; and social factors which included three subcategories of interaction, social support, and other’s judgment.
    Conclusion
    By providing different kinds of supports, prevention of other’s judgment, and promote mother's self-efficacy can empower mothers against problems and negative emotions and promote maternal role adaptation.
    Keywords: Qualitative research, Neonatal intensive care unit, Physiological adaptation, Preterm infant
  • شهلا قارلقی، سوسن حیدرپور *، منصور رضایی، مهرعلی رحیمی
    زمینه
    دیابت حاملگی شایع ترین عارضه متابولیک حاملگی است. تشخیص زود هنگام و اداره صحیح آن می تواند عوارض پریناتال، نوزادی و مشکلات بلند مدت دوران کودکی را کاهش دهد. عوارض ناشی از هموگلوبین بالا ممکن است به همان اندازه و یا حتی بیشتر از هموگلوبین پایین باشد. بنابراین مطالعه با هدف تعیین رابطه غلظت هموگلوبین سه ماهه ی اول بارداری با دیابت حاملگی درشهر کرمانشاه در سال1391-1390 انجام شد.
    روش ها
    این مطالعه ی مورد شاهدی بر روی 36 زن باردار با تشخیص قطعی دیابت بارداری )گروه مورد( وهمزمان با آن، 36 زن باردار غیرمبتلا به دیابت بارداری(گروه شاهد) که به مرکز تحقیقات غدد کرمانشاه و درمانگاهای مراقبت های روتین بارداری، مراجعه کرده بودند، انجام شد. داده ها با استفاده از فرم اطلاعاتی جمع آوری گردید و نمونه گیری به صورت در دسترس بود. دو گروه از نظر سن، تعداد سقط و تعداد زایمان با یکدیگر همسان شدند.
    یافته ها
    ویژگی های دموگرافیک در دو گروه مشابه بود میانگین هموگلوبین در گروه مورد 68 /12 و درگروه شاهد83/11گرم بردسی لیتر بود. آزمون آماری اختلاف معنی داری را بین میزان هموگلوبین در دو گروه نشان داد (001/0 P<). زنان در گروه مورد 29/3 برابر نسبت به گروه شاهد شانس ابتلا به دیابت بارداری را داشتند.( 029/3OR=، با فاصله اطمینان 95% و دامنه 812/5-579/1).
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج حاصل از مطالعه توصیه می شود که زنان دارای هموگلوبین بالا در سه ماهه ی اول بارداری به عنوان زنان در معرض خطر در نظر گرفته شوند و برای آنان غربالگری انتخابی بر اساس عامل خطرساز انجام گردد
    کلید واژگان: دیابت بارداری, هموگلوبین, سه ماهه اول بارداری
    Shahla Gharloghi, Sousan Heydarpour *, Mansoor Rezai, Mehr Ali Rahimi
    Introduction
    Gestational diabetes is the most common metabolic complication of pregnancy. Approximately 1 to 14 percent of pregnancies are complicated by diabetes Early diagnosis and proper management of gestational diabetes (GDM) can decrease prenatal, neonatal and long-time infant problems and complications. This 2012 study investigated whether high maternal Hemoglobin (Hb) level in the first trimester would be associated with Gestational Diabetes Mellitus in kermanshah city.
    Methods
    case-control was conducted on 36 pregnant women with gestational diabetes (case group) and 36 pregnant women without the condition (control group) referring to Research Center of Endocrinology and routine prenatal care clinics. Data was collected by information form and convenience sampling was used. Both groups were matched for age, number of abortions and parity.
    Results
    Demographic characteristics were similar in both groups. Hemoglobin (12.68) of cases than controls (11.83), respectively. Statistically significant difference between the two groups showed hemoglobin (P
    Conclusion
    Based on the results of the study recommended that Women with high hemoglobin levels during the first trimester of pregnancy as women are considered at risk and their selective screening based on risk factors should be performed.
    Keywords: Gestational diabetes, hemoglobin, first trimester of pregnancy
  • سوسن حیدرپور، زهره کشاورز *، مریم بختیاری، فرید زایری
    زمینه
    انطباق موفق با نقش مادری به ایجاد اعتماد به نفس، و رضایت از توانمندیش در مراقبت و پرورش دادن کودک منجر می شود. مطالعه حاضر با هدف طراحی ابزاری معتبر و پایا جهت سنجش انطباق با نقش مادری در مادران نوزادان نارس بستری در بخش مراقبت های ویژه نوزادان صورت گرفت.
    روش ها
    در این مطالعه اکتشافی، در ابتدا پرسشنامه ای با 101 عبارت با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته با 17 مادر نوزاد نارس و بررسی متون تدوین شد. سپس طی نشست های مکرر تیم تحقیق، عبارات مشابه ادغام شدند و پرسشنامه به 45 عبارت تقلیل یافت. ابزار طراحی شده با استفاده از روایی صوری، محتوا و سازه روان سنجی شد. جهت تعیین پایایی ابزار از همسانی درونی و آزمون مجدد استفاده شد.
    یافته ها
    در طی روایی صوری3 عبارت و با استفاده از شاخص روایی محتوا با نقطه برش 79/0 و نسبت روایی محتوا با نقطه برش 42/0 تعداد 7 عبارت دیگر حذف شدند و تعداد عبارات پرسشنامه به 35 عبارت تقلیل یافت. در تحلیل عاملی اکتشافی 6 عامل شناسایی شد که 54% واریانس را تبیین کردند. در روایی سازه 3 عبارت دیگر حذف و پرسشنامه نهایی با 32 عبارت تدوین شد. آلفای کرونباخ و ضریب همبستگی درون خوشه ایبه ترتیب 77/0 و 81/0 بود.
    نتیجه گیری
    پرسشنامه« انطباق با نقش مادری در مادران نوزادان نارس بستری در بخش مراقبت های ویژه نوزادان» با 32 عبارت و 6 حیطه، ابزاری روا و پایا جهت سنجش انطباق با نقش مادری در مادران نوزادان نارس می باشد.
    کلید واژگان: طراحی ابزار, روان سنجی, نوزاد نارس
    Sousan Heydarpour, Zohreh Keshavarz *, Maryam Bakhtiari, Farid Zayeri
    Introduction
    Successful adaptation with maternal role leads to build confidence, and take satisfaction from her ability in care and development of the infant. The present study was performed to develop a valid and reliable instrument for evaluating maternal role adaptation in mothers of preterm infants in neonatal intensive care unit (NICU).
    Methods
    In this exploratory study; at first, the questionnaire with 101 items was developed using Semi-structured interviews with 17 mothers of preterm infants and literature review. Then, after several revisions by the research team, similar statements were merged and then the questionnaire was reduced to 45 statements. The developed instrument was validated using face, content, and constructs validity. For reliability of the instrument, we used the internal consistency and test-retest.
    Results
    During face validity 3 items were deleted and by using content validity index with cut-off point 0.79 and content validity ratio with cut-off point 0.42 were removed 7 other items and questionnaire was reduced to 35 items. Exploratory factor analysis identified six factors that explained 54% of variance. During construct validity 3 items were removed and final questionnaire was developed with 32 items. Chronbach's Alpha and intra class correlation coefficient were 0.77 and 0.81 respectively.
    Conclusion
    The "maternal role adaptation questionnaire in mothers of preterm infants admitted to the NICU” With six dimensions and 32 items is a valid and reliable instrument for assessing maternal role adaptation in mothers of preterm infants.
    Keywords: instrument development, psychometric properties, preterm infant
  • سوسن حیدرپور، الهام زارع*، عصمت مهرابی، فاطمه حیدرپور، میترا کولیوند
    زمینه
    ترس، اضطراب و درد نقش مهمی در نحوه طی شدن فرآیند زایمان ایفا می کنند. گروهی از صاحبنظران معتقدند آستانه درک درد در نژادهای مختلف متفاوت است. بنابراین این مطالعه به منظور مقایسه درک زنان نخست زا از درد، ترس واضطراب از زایمان در سه گروه فارس، ترک وکرد انجام شد.
    روش ها
    در این مطالعه توصیفی- تحلیلی 450 زن نخست زای بستری در بیمارستان های دولتی منتخب سه شهر شیراز، تبریز وکرمانشاه که با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده بودند بررسی شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه و معیار آنالوگ بینانی درد بود. داده ها با استفاده از روش های آماری توصیفی وتحلیلی(من ویتنی و کروسکال والیس) و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. دراین مطالعه مقدار 05/0P< از لحاظ آماری معنی دار تلقی گردید.
    یافته ها
    میانگین شدت درد زایمان در گروه فارس، کرد و ترک به ترتیب (21/1±24/8)، (98/1±01/7)، (79/0±82/7) بود. آزمون آماری نشان داد که شدت دردبین سه گروه متفاوت بود. میانگین ترس و اضطراب از زایمان در گروه فارس، کرد و ترک به ترتیب (66/14±64/55)، (56/14±11/40)، (81/8±11/42) بود و بطور معنی داری در سه گروه مورد مطالعه متفاوت بود.
    نتیجه گیری
    درک شدت درد زایمان و ترس واضطراب زایمان در گروه های مختلف فارس و کرد و ترک متفاوت بود. به نظر می رسد درک شدت درد زایمان در زنان تحت تاثیر فاکتورهای متعددی چون تاثیرات فرهنگی، اجتماعی، روانی، محیطی و روانشناسی قرار می گیرد.
    کلید واژگان: درک شدت درد زایمان, ترس واضطراب از زایمان, نخست زا
    Sousan Heydarpour, Elham Zare *, Esmat Mehrabi, Fatemeh Heidarpour, Mitra Kolivand
    Background
    Fear, anxiety and pain of delivery have the important role in the passing way of the delivery process. Some clear-sighted people believ that threshold of pain differs among ethnic groups. Therefore, this study was conducted to compare primipara’s women perception of pain, fear and anxiety of vaginal delivery among Persian, Kurdish and Turkish women.
    Methods
    In this descriptive-analytical study, 450 primipara’s women selected from general hospitals of Shiraz, Tabriz and Kermanshah city using multistep random-sampling method were assessed. Data collection was done using questionnaire and visual analogue scale of pain (VAS). Data were analyzed using descriptive and analytic statistics (mann-withneyu, Kruskal-wallis) and SPSS.16 software. In this study statistically P<0.05 was significant.
    Results
    The mean of pain severity in primipara’s Persian, Kurdish and Turkish women were (8.24±1.21), (7.01 ±1.98) and (7.82 ±0.79) respectively. Kruskal-wallis test showed that severity of pain was significant amonge three groups. The mean of fear and anxiety in primipara’s Persian, Kurdish and Turkish women were (55.64±14.66), (42.11 ±8.81) and (40.11 ±14.56) respectively and was significantly different amonge three groups. Significant relationship was found between maternal education with childbirth pain perception among Turkish women (P<0.001).Significant relationship was found between maternal jobs with childbirth pain perception among three groups of women.
    Conclusion
    perception of pain severity, fear and anxiety of vaginal delivery was significantly different amonge Persian, Kurdish and Turkish women. It seems that different issues such as cultural, social, mental, environmental and psychological factors affect woman’s perception of labor pain.
    Keywords: perception of labor pain severity, fear, anxiety of delivery, primiparas
  • Mitra Kolivand, Afshin Almasi, Sousan Heydarpour
    Background and Aim
    Warm water immersion during labor is associated with relaxation and pain reduction for pregnant women. This method is not extensively used in Iran, given the fear of infection and other maternal/neonatal complications. Alternative methods are required to increase the safety of normal vaginal delivery. The purpose of this study was to compare maternal and neonatal outcomes, associated with water birth and normal vaginal delivery.
    Methods
    This analytical, cross-sectional study was performed on 43 water birth cases (study group) and 62 subjects with normal vaginal delivery (control group). Random sampling and consensus were applied for normal vaginal delivery and water birth groups, respectively. Data were collected in a data collection form, using hospital records and interviews with mothers. For data analysis, descriptive and analytical tests including t-test and Chi-square were carried out, using SPSS version 15.
    Results
    No significant difference was observed between the two groups in terms of labor and delivery complications; although three cases of complications during the second stage of labor and four cases of hospitalizations at birth were reported in the control group. The two groups were not significantly different in terms of hospitalization for the reason of neonatal period complications. Regarding maternal complications, there was a significant difference in the rate of episiotomy between the two groups (P=0.032). Postpartum hemorrhage was mostly observed in the control group, although the difference was not significant.
    Conclusion
    In this study, no significant difference was observed in terms of maternal or neonatal complications between the two groups. Therefore, it seems that water birth is a safe method, associated with improved pregnancy outcomes.
    Keywords: Maternal outcome, Neonatal outcome, Vaginal delivery, Water birth
  • فاطمه حیدرپور، کاظم محمد، سوسن حیدرپور، فرید نجفی، کورش هلاکویی نایینی
    زمینه و هدف
    زمان مورد نیاز برای حاملگی خواسته (TTP) Time to pregnancyنامیده می شود. عوامل موثر بر TTP به دلیل تفاوت در شیوه زندگی و موقعیت جغرافیایی ممکن است در کشورها و مکان های مختلف متفاوت باشد. لذا این مطالعه با هدف تعیین عوامل موثر بر طول مدت زمان تا بارداری (TTP) در شهرستان کرمانشاه سال 1390 انجام شد.
    روش کار
    در این مطالعه مورد- شاهدی 174 مادر با TTP بیشتر از 12 ماه و 587 مادر با TTP مساوی و کمتر از 12 ماه به ترتیب به عنوان گروه مورد و شاهد انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بود تجزیه و تحلیل با استفاده ازنرم افزار SPSS16 انجام شد و 05/0>p به عنوان سطح معنادار آماری در نظرگرفته شد.
    نتایج
    نتایج آنالیز چند متغیره نشان داد سواد زن (دیپلم و بالاتر) (984/0-741/0= 95%CI، 854 /0=OR)، افزایش دفعات نزدیکی در هفته (839/0- 631/0=95% CI، 728/0= OR)، عدم قرارگیری در معرض دود مواد دخانی (965/0-380/0=95%CI، 606 /0= OR) و داشتن گروه خونیA نسبت به O (01/1-405/0=95% CI، 639/0= OR) و نداشتن سابقه بیماری زن (774/0-350/0=95%CI،520/0=(OR به طور معناداری شانس زمان تا باردار شدن را کاهش و BMIبیش از25 کیلوگرم بر متر مربع (312/3-489/1=95% CI، 221/2=OR)، قاعدگی نامنظم (441/6-127/2=95%CI،701/3=OR) و عدم انجام فعالیت های ورزشی زن (918/2-263/1=95%CI، 920/1=OR) و داشتن سلبقه بیماری واریکوسل در مرد (739/17-600/2=95%CI،792/6= (ORشانس زمان تا بارداری را افزایش می دهند.
    نتیجه گیری
    براساس نتایج این مطالعه، عواملی از قبیل BMI بالا و عدم انجام فعالیت های ورزشی زن شانسTTP را افزایش و عواملی از قبیل افزایش تعداد نزدیکی در هفته شانس آنرا کاهش دادند. زوجینی که بدنبال حاملگی هستند و بدنبال مداخلات پزشکی می روند معمولا عوامل مرتبط با TTPرا مد نظر قرار نمی دهند. توصیه می شود مراقبین بهداشتی از این زوجین حمایت کنند و به آنان آموزش و مشاوره لازم را بدهند.
    کلید واژگان: زمان تا باردار شدن (TTP), کم باروری, عوامل موثر, کرمانشاه
    Fatemeh Heydarpour, Kazem Mohammad, Sousan Heydarpour, Farid Najafi, Kourosh Holakouie Naieni
    Background And Aim
    The time needed to achieve a wanted pregnancy is referred to as time to pregnancy (TTP). Due to differences in lifestyles and geographical locations in different countries, factors affecting TTP may be different in various countries. This study was conducted in 2011 to determine factors affecting time to TTP in Kermanshah, Iran.
    Materials And Methods
    In this case-control study 174 women with TTP>12 months (cases) and 587 women with TTP<=12 months (controls) were selected. The tool for collecting data was a questionnaire. The SPSS-16 software was used for data analysis, a p-value <0.05 being considered as statistically significant.
    Results
    Multivariate analysis showed that factors decreasing TPP statistically significantly were women's education level (≥high school diploma; OR=0.854, CI 95%=0.741-0.984), frequency of intercourse in a week (OR=0.728, CI95%=0.631-0.839), blood group A compared to O (OR=0.639, CI95%=0.405-1.01), and non-exposure to smoking (OR=0.606, CI95%=0.380-0.965). On the other hand, factors increasing TPP were a woman's irregular menstrual cycle (OR=3.701, CI95%=2.127-6.441), lack of physical activity (OR=1.920, CI95%=1.263-2.918) and a body mass index (BMI) higher than 25 (OR=2.221, CI 95%=1.489-3.312).
    Conclusion
    According to the results of this study, a high BMI and lack of exercise increase, while factors such as frequency of intercourse decrease the length of TTP. Couples seeking medical intervention for pregnancy often disregard factors associated with TTP. It is recommended that care-providers support these couples, promote their awareness, and give them suitable advice.
    Keywords: Time to pregnancy, subfertility, effective actors, Kermanshah
  • سوسن حیدرپور، فرزانه گلبنی، فاطمه حیدرپور، مهنوش تیماره
    این مطالعه تحلیلی عوامل مرتبط با تغذیه انحصاری با شیر مادر در مراکز بهداشتی-درمانی شهر کرمانشاه در سال 1386 را بررسی نمود. 168 مادر دارای کودک 12-6 ماهه با تغذیه انحصاری و غیرانحصاری بررسی شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی– تحلیلی استفاده شد. ابتلا به بیماری های تنفسی و گوارشی در شش ماه اول تولد در شیرخوار در گروه تغذیه انحصاری به طور معناداری کم تر و مدت شیردهی در زایمان قبلی در گروه تغذیه انحصاری بیشتر از گروه تغذیه غیرانحصاری بود. [(1/5=OR)، (4OR=)]. جنس شیرخوار، سواد، شغل و سن مادر و زمان شروع شیردهی بین دوگروه تفاوت معنادار آماری نداشت.
    کلید واژگان: تغذیه انحصاری با شیر مادر, مراکز بهداشتی درمانی, شیر مادر, شیرخواران
    Sousan Heydarpour, Farzane Golboni, Fatemeh Heydarpour, Mahnoush Timareh
    The present analytical study was designed to determine the factors associated with exclusive breastfeeding in primary health centers of Kermanshah in 2007. 168 mothers with infants aged 6-12 months, with or without exclusive breastfeeding were studied. Data analysis was carried out using descriptive and analytic statistics. In exclusive breastfeeding group the respiratory and gastrointestinal diseases in the first six months after birth were significantly lower than that in non exclusive breast feeding group. Also, in the first group the duration of breast feeding in previous child was higher than that in the latter group (OR=4 and OR=5.1, respectively).No association was found between exclusive breastfeeding and parameters such as child gender, education, job and age of mother and time of starting the breastfeeding.
  • فرزانه گلبنی، زیبا تقی زاده، افسر رضایی پور، انوشیروان کاظم نژاد، سوسن حیدرپور
    زمینه
    شایع ترین عارضه طبی بارداری و یکی ازسه علت مرگ زنان باردار، پره اکلامپسی است. شناسایی آزمونی که به تشخیص زودرس این عارضه کمک کند مهم است. مطالعه حاضر به منظور مقایسه ارزش تشخیصی آزمون غلتیدن و میزان هماتوکریت سرم در تشخیص زودرس پره اکلامپسی انجام گرفت.
    روش ها
    این پژوهش تجربی از نوع تشخیصی بر روی660 زن باردار 28-24 هفته مراجعه کننده به درمانگاه پره ناتال بیمارستان تامین اجتماعی به شکل تصادفی طبقه ای انجام شد. روش گردآوری اطلاعات شامل مشاهده و معاینه و ابزارگردآوری شامل فرم اطلاعاتی، دستگاه فشارسنج جیوه ای و گوشی پزشکی بود. هماتوکریت تمام مادران درآزمایشگاه بیمارستان، توسط دستگاه سانتریفوژسیسکمس انجام شد. دقت و صحت نتایج، به وسیله روش میکروهماتوکریت که توسط کمیته بین المللی استانداردسازی هماتولوژی به عنوان روش مرجع معرفی شده است تایید و کنترل شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات با نرم افزار SPSSو با استفاده از آزمون های کای دو و مک نمار انجام شد.
    یافته ها
    میزان هماتوکریت سرم 28-24 هفته در زنان مبتلا و غیرمبتلا به پره اکلامپسی، تفاوت معنادار آماری داشت (01/0>p). آزمون غلتیدن نیز در هفته 32-28 در دو گروه، تفاوت معنادار آماری نشان داد (01/0>p). تست هماتوکریت دارای حساسیت 6/58، ویژگی 9/88، ارزش پیشگویی مثبت 7/33 و ارزش پیشگویی منفی 7/95 درصد بود. آزمون غلتیدن دارای حساسیت 8/63، ویژگی 7/91، ارزش پیشگویی مثبت 5/42 و ارزش پیشگویی منفی 3/96 درصد بود. آزمون مک نمار تطابق 80 درصد بین این دو تست در تشخیص زودرس پره اکلامپسی را نشان داد.
    نتیجه گیری
    ارزش تشخیصی آزمون غلتیدن و میزان هماتوکریت سرم در تشخیص زودرس پره اکلامپسی همسان بود. توصیه می شود تحقیقات بیشتری در این زمینه صورت گیرد.
    کلید واژگان: پره اکلامپسی, آزمون غلتیدن, میزان هماتوکریت, ارزش تشخیصی
    Farzaneh Golboni, Zaiba Taghizadeh, Afsar Rezaiepour, Anoshirvan Kazemnezhad, Sousan Heydarpour
    Background
    Preeclampsia is the most prevalent complication of pregnancy and one ihird cause of death in pregnant women. Developing of a screening test may help to early diagnosis. This study performed to compare diagnostic value of the roll over test and hematocrit level in early detection of preeclampsia.
    Methods
    660 pregnant women with gestational age of 24-28 weeks referred toTamin Ejtemaee Hospital was assessed using stratification sampling method. Data collection method was observation and examination. Collection tools were information sheet, stethoscop and manometer. Hematocrit test was done using SYSMEX machine in the Tamin Ejtemaee Hospital laboratory. Precision and accuracy of results were controlled by microhematocrit method. Data was analyzed using SPSS soft ware applying X2 & Mc Nemar tests.
    Results
    Hematocrit level was statistically significant different between preeclamptic and normal pregnant women (p=0.01). Roll over test also showed significant difference between two groups (p=0.01). Sensitivity and specificity of hematocrit test was 58.6%, and 88.9% and positive and negative predictive value was 33.7% and 95.7% respectively. Sensitivity and the specificity of roll over test was 63.8% and 91.7%, with positive and negative predictive value of 42.5% and 96.3% respectively. 80% compatibility was found between two tests.
    Conclusion
    Diagnostic value of the roll over test and hematocrit level in early detection of preeclampsia was equal. Further studies recommended in this field to find out more accurate early detection diagnostic test in preeclampsia.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال