به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

soussan jabri

  • ساناز خوش حساب*، موسی پرنیان، سوسن جبری

    آثار ادبی گاه بازتابنده مسائل اجتماعی جامعه عصر نویسنده هستند که بر پایه جامعه شناسی ادبیات قابل دریافت هستند. جامعه شناسی ادبیات، اثر ادبی را پدیده ای اجتماعی می داند. زیرا بازتاب واقعیت های اجتماعی یا بیان نمادین آن ها را در خود دارد. موضوع این پژوهش مروری بر «عنوان گذاری» داستان های فارسی از (1332 تا 1357 ه.ش) با رویکرد جامعه شناسانه است. در این پژوهش دو دوره تاریخی مورد بررسی قرارگرفته است. نویسندگان دوره اول در سال های (1332 تا 1342ه.ش)، متاثر از شرایط خاص سال های پس از کودتا، بدبینی، ناامیدی، غم و سکونی عمیق را به فضای داستانی این سال ها واردکرده اند. نویسندگان در این دوران از کاربرد نمادین عناصر طبیعت 12.5%، مفاهیم انتراعی 16% و طنز 10% از عناوین داستان ها برای نشان دادن شرایط سیاسی و اجتماعی بهره برده اند. در دوره دوم، داستان های کوتاه و بلندی در سال های (1342 تا 1357 ه.ش) نوشته شده اندکه بیشتر عنوان های آن ها از نظر جامعه شناختی متناسب با محتوا و مضمون داستان به ورود مدرنیته و پیامدهای آن می پردازد. نویسندگان در دوره دوم کوشیده اند تا ناسازگاری مدرنیته با جامعه سنتی بی-زیرساخت مدرن و بحران هویتی که دستاورد آن بوده را در قالب داستان ارائه دهند. ترسیم رنج های اجتماعی و جهل و چالش های فرهنگی و دعوت به اصلاح آن ها، روحیه مبارزه طلبی را در خوانندگان ایجادمی کند. پیوند میان عنوان های داستانی که با کاربرد واژگان اقلیمی8.3%، واژگان در پیوند با دنیای مدرن 7% و واژگان بیگانه 1.6% انتخاب شده اند با نگرش انتقادی به مدرنیته آشکار است. در نتیجه از مجموع 1200 عنوان داستان بررسی شده، 56% عناوین داستانی به نوعی به شرایط اجتماعی و سیاسی خلق اثر اشاره دارند.

    کلید واژگان: تحلیل جامعه شناختی, عنوان گذاری, داستان کوتاه, رمان, شرایط سیاسی و اجتماعی
    Sanaz Khoshhesab *, Moosa Parnian, Soussan Jabri
    Introduction

    Nowadays, literary sociology theory, as an appropriate mechanism for recognition and social and cultural analysis, has been considered by literary scholars. Among the many works, stories are more inclusive of various social issues that can be studied more deeply than the writer's community. In the meantime, the titles of the stories as the first sign that the reader is encountered, reveal the secrets of the quality and content of the work, the thoughts and feelings of the author, and especially the environmental conditions of the creation of the work. Hence, the titles of the works represent both emotional, social, historical, indigenous and climatic situations and in a wider range of metaphors, metaphors, metaphors, allegories and compositions or symbolic phrases that convey their creator's feelings, thoughts and beliefs to the audience.The question of this research is that what the social conditions surrounding the creation of the work have had in the title of contemporary stories from 1941 to 1978?In this research, we have analyzed the titles of Persian stories from 1953 to 1978. The research method is a descriptive analysis which is done as a library method.

    Review:

    Much has been said about contemporary fiction and the examination of various aspects of its long and short stories.  Sometimes the works of a storyteller and sometimes periodically or stylistically examine.In general, there has not been an independent research on the topic of "title" of Persian stories from 1953 to 1978 with a sociological approach.

    Conclusion

    In reviewing about 1200 of the titles of stories written in the years (1953-1978), we find that bitter streaks of despair, tyranny and repression of the coup of August 1953 (1953-1963) are seen in the story plans of post-coup years. In the second period (1963-1978), reactions to the sudden arrival of modernity and its influence on the social structure of traditional Iran are evident. The findings showed that the titles of the stories were influenced by the social conditions of the creation of the work following the plotting of the story in these two historical periods.

    Keywords: Sociological Analysis, Title, Short Story, Novel, Social, Political Conditions
  • سوسن جبری*

    این پژوهش به خوانش کهن الگویی قصه های ایرانی و بررسی فرآیند فردیت و چگونگی رخدادهای شکل دهنده به این فرآیند پرداخته است. پرسش این است که؛ در طی فرآیند فردیت، روند پیوند قهرمان با آنیما و آنیموس چگونه است؟ با تحلیل محتوای متن قصه های ایرانی ابتدا نمود کهن الگوها را یافتیم و سپس دو مرحله ای بودن فرآیند فردیت آشکارشد که دوگونه تحقق خردمحور و قدرت محور داشت. یافته ها نشان می دهند؛ من (قهرمان) یا بخش آگاه و دیگر اجزای ناخودآگاه روان چون؛ آنیما، آنیموس، پیرخرد و سایه، پیوندهای پیچیده ای دارند. سایه همجنس قهرمان و جزء ناشناخته، سرکوب شده و چالش آفرین روان است. رخدادهای پروسه فردیت بر بنیاد چالش آفرینی های سایه برای قهرمان رخ می دهد و قصه ها هم با ساختار دو بخشی و گاه قصه درقصه و همانند فرآیند فردیت هم دو مرحله پیوند و بازپیوند دارند که در جستار پیشرو به آن پرداختیم. افزون بر آن، دو روایت زنانه و مردانه از روند تحقق فردیت داریم؛ در روایت خردمحور زنانه؛ قهرمان با راهنمایی و یاریگری پیرخرد و تکیه بر خردورزی بر سایه پیروز می شود و به آنیموس می پیوندد و اغلب پس از شکست سایه، او را می بخشد و می پذیرد. در روایت قدرت محور مردانه؛ قهرمان همچنان از راهنمایی و یاریگری پیرخرد برخوردار است، ولی با تکیه بر قدرت و جنگیدن رویاروی بر سایه غلبه می کند و اغلب سایه را می کشد و گاه می راند.

    کلید واژگان: نقد کهن الگویی, آنیما, آنیموس, بازپیوند, قصه های ایرانی
    Soussan Jabri *

    This study does an archetypal reading of Ghesehaye Irani and examines the process of individuation and how things that form the process happen. The question is how in such a process the hero gets rejoining with anima and animus. Analyzing the content of the Ghesehaye Irani text, first we found the manifestation of archetypes, and then the two-stage nature of the process of individuation - which falls into two categories of Wisdom-driven and power-driven - became known. Findings show that there are complicated links between the hero’s ego, or the conscious part, and unconscious parts such as anima, animus, the wise old man, and the shadow. The shadow is of the same nature as the hero, and the unknown, repressed, and challenging part of the psyche. Things that happen in the process of individuation are based on challenges caused by the shadow for the hero. The tales with their bipartite and sometimes epizod structure go through two stages. In the first stage, the hero’s effort to join with anima or animus. This symbolizes socialization of the individual in the first half of life. In other stage of rejoining, the hero’s join to anima and animus runs up against problems, and to get rejoining with them, he has to have a decisive battle against the shadow. At this point, there are female and male narratives of the realization of individuality. In the female Wisdom-driven narrative, the hero triumphs over the shadow with the guidance and assistance of the wise old man, and gets rejoining with animus, often forgiving and accepting the shadow after he has defeated it. In the male power-driven narrative, the hero still has the guidance and assistance of the wise old man, yet, relying on his power in a head-to-head battle, overcomes the shadow and often kills or drives it away.

    Keywords: Archetypal critique, Anima, Animus, Rejoining, Iranian Stories, Wisdom-driven, power-driven
  • ساناز خوش حساب، سوسن جبری*، موسی پرنیان

    عنوان، یکی از اصلی ترین ارکان در اثر ادبی به شمار می رود؛ رکنی که اگر صحیح و متفکرانه گزینش شود، تاثیرگذاری چشمگیری بر جلب و جذب مخاطب خواهد داشت. این اهمیت قطعا در حوزه ادبیات داستانی برجسته تر است. حسن انتخاب عنوان از منظر زیبایی شناسی و ادبی می تواند ساختار منسجم یک اثر داستانی را برجسته سازد. با این حال، از این دست بررسی ها به صورت جامع درخصوص عناوین داستان های فارسی صورت نگرفته است. در این مقاله براساس منابع کتابخانه ای، کارکرد زیبایی شناسی عناوین 60 رمان فارسی نوشته شده در سال های 1332 تا 1357، در بخش روساخت دستوری، آواها، واژگان، موسیقی و صور خیال مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. دستاورد پژوهش نشان می دهد از آنجایی که همنشینی واژگان در تداعی عواطف و معنی کلام نقش موثرتری دارد، بیشتر عناوین به صورت ترکیبی انتخاب شده اند و این ترکیبات یا به صورت اضافی یا معطوف با حرف «واو» هستند. از همنشینی آوایی حروف در عناوین، حرکات موسیقیایی تولید می شود که به نظر می رسد از سوی نویسندگان برای القای معانی خاص ایجاد شده است. از میان صنایع لفظی، واج آرایی، واژه آرایی و از میان صنایع معنوی، مراعات النظیر و تلمیح بیشتر به کار رفته اند و همچنین استفاده از کنایه و استعاره بیش از دیگر صنایع به چشم می خورد.

    کلید واژگان: عنوان, عنوان گذاری, تحلیل زیبایی شناسی, رمان
    Sanaz Khoshhesab, Soussan Jabri *, Mousa Parnian

    Title is one of the main pillars in a literary work, a base which, if chosen correctly and thoughtfully, will have a significant impact on attracting the audience. This is certainly more prominent in fiction; the proper choice of title from an aesthetic and literary point of view, can highlight the coherent structure of a work of fiction. However, such studies have not been conducted comprehensively on the titles of Persian stories. In this article, based on library sources, the aesthetic function of the titles of 60 Persian novels written between the years 1953 to 1978 are examined and analyzed concerning grammatical superstructure, sounds, words, music and imagery. The research results show that, since the combination and collocation of words has a more effective role in the association of emotions and the meaning; most of the titles have been selected in combination which are either additional or joined with the preposition and. In the titles, phonemic combinations of the letters produce musical rhythms that seem to have been created by the authors to induce specific meanings. Alliteration and repetition, among figures of speech,  and   synecdoche and allusion, among figures of thought, have been used more often. Furthermore, the use of metonymy and metaphor is more prominent than other devices.

    Keywords: Title, Title making - Aesthetic Analysis - Novel
  • سوسن جبری*، فرزانه هدایتی زاده

    روایت تجربه زیسته نویسنده، چه تاثیری بر شکل گیری ماهیت عناصر روایت دارد؟ هدف این پژوهش شناخت تاثیر تجربه زیسته بر شکل گیری ماهیت عناصر روایی است. برای مطالعه موردی، من زنده ام برگزیده شد که روایت تجربه دوران اسارت نویسنده است. شیوه پژوهش، متن پژوهی است. یافته ها نشان می دهند که؛ روایت از آن جا که برآمده از تجربه زیسته نویسنده است، توانسته به خوبی از عهده پردازش پیچیده و عمیق عناصر روایی برآید و نویسنده را از کاربرد شگردهای داستان پردازی بی نیاز کند. شخصیت های داستان نه برساخته خیال، بلکه انسان های واقعی هستند. عنصر حقیقت مانندی در بالاترین حد تاثیرگذاری است. گزینش زاویه دید اول شخص راوی قهرمان در انتقال دلهره های هولناک آمیخته به امید نقش اساسی دارد. شهرهای جنگ زده، جبهه ها، اردوگاه اسیران صحنه واقعی رخدادها هستند. گفتگو ها و تلاش برای دستیابی به اخبار جنگ بخش چشمگیری از حوادث هستند. چالش های پیوسته و سهمگین شخصیت ها در مرز مرگ و زندگی، جریانی مدام از کشمکش های درونی، بیرونی، ذهنی، جسمانی و عاطفی پرقدرت آفریده وگره افکنی ها و بحران ها و تعلیق پرتوانی را شکل داده و رخدادهای پیش بینی ناپذیر پیرنگ را استوار و سرشار از کشمکش، تعلیق و پویایی کرده و خواننده را در دلهره مداومی نگاه می دارد. در نتیجه؛ این یافته ها، تاثیر عمیق و بنیادین محاکات تجربه زیسته بر شکل گیری ماهیت عناصر روایی را آشکار می کند.

    کلید واژگان: روایت شناسی, تجربه زیسته, دفاع مقدس, من زنده ام, محاکات
    Soussan Jabri *, Farzane Hedayatizadeh

    War and captives subject influence on Elements Story of Manzendeam. The results indicated that the theme of Manzendeam based on the narrator's belief that she have to defense of the country. The events of the novel linked with the historical events. Novels full of internal, external, mental, physical and emotional conflicts. Unpredictable events full the plot. Conflicts have fundamental role in the plot structure and create most difficult challenges in the middle of life and death The events in war and captives are naturally suspension. Crisis are coming and continue each other every moment. War have been transformed the characters to the ideal mans. Then it represent them as the symbol of Iranian warriors of land. First-person pint of view is remarkably unable to transfer of complex emotions, full of terrible fear with hope and certainty of salvation. The scene display the towns in war, Bombardments and terrible torture. Plot is full of events. Captives dialogues’ bringing news of the war are motivated empathy and stability in captivity and include the bulk of the novel. As a result, can say: The elements story of Manzendeam create with the nature of war and captivity not by creative mind of the writer.

    Keywords: narratology, life experience, capture, Manzendeam. Imitation
  • سوسن جبری*، شقایق کهریزی
    چرا متون کهن صوفیانه و از جمله؛ کشف الاسرار و عده الابرار چنین توان اقناعی و تبلیغی چشمگیر، ماندگار و موفقی دارند. چنانکه قرن هاست نگرش صوفیانه را زنده و تاثیرگذار نگاه داشته است. در این پژوهش با به کارگرفتن نظریه ارتباطات اقناعی اتولر بینگر روان شناس اجتماعی و با شیوه تحلیل محتوی به بررسی پیام های النوبه الثالثه کشف الاسرار و عده الابرار پرداخته ایم. یافته ها وجود طرح پنج پایه ای اقناعی اتولر بینگر را در متن نشان می دهند. اول؛ طرح محرک پاسخ؛ میبدی ابتدا اندیشه مورد نظرش را مطرح می کند، سپس با آوردن استشهاد به آیات، احادیث، روایات، سخنان بزرگان دین و مشایخ صوفیه آن را با آموزه ها و ارزش های پیشین پیوندمی زند. اصل دوم؛ منطقی بودن و منصف بودن. انواع جملات اقناعی و زبان شاعرانه از ابعاد گوناگون، اندیشه محوری را توضیح می دهند و منصف و منطقی بودن را إلقاء می کنند. اصل سوم؛ بیانگر نیازهای مخاطبان بودن. چون؛ نیاز به آزادی فردی، نیاز به امنیت، نیاز به عشق، نیاز به آگاهی و شناخت، نیاز به معنای زندگی، نیاز به خودشکوفایی. اصل چهارم؛ دربرداشتن هنجارهای گروهی و منافع اجتماعی مخاطبان چون؛ نیاز به پذیرش دیگران، نیاز به درونی بودن ارزش های انسانی، نیاز به مورد احترام بودن، نیاز تعلق به گروه، نیاز به حمایت از حقوق انسانی. اصل پنجم: پیام های متن با توجه به ویژگی های شخصیتی مخاطبان شکل گرفته است. بنابراین؛ کاربرد خلاقانه شیوه های اقناعی و تبلیغی، توان تاثیرگذاری و ایجاد همدلی دارد و پیام ها را دلپذیر می کند. در نتیجه؛ پاسخگویی به نیازهای فردی و جمعی جاودانه بی زمان و بی مکان مخاطبان، موجب برخورداری پیام های صوفیانه از چنین قدرت تبلیغی و اقناعی و تاثیرگذاری ماندگار بر اندیشه و رفتار مخاطبان شده است.
    کلید واژگان: روان شناسی اجتماعی, اتولر بینگر, اقناع, تفسیر صوفیانه, کشف الاسرار و عده الابرار
    Soussan Jabri *, Shaghayegh Kahrizi
    Why the language of ancient Sufi texts has such a remarkable persuasion power. For example, why does the Sufi’s interpretation of Meibodi, have such a lasting impact on its audience? In this study, we investigated the messages of Sufi’s interpretation, by applying the theory of persuasive communication of Atollar Binger's social psychology and analysis content. The findings indicate the existence of a five-fold scheme in of Atollar Binger's theory. Principle One: The Meibody Response Stimulus Plan first puts forward its idea. Then, by affirming the verses, hadiths, traditions, sayings of the elders of religion and the Sufi elders, they associate it with the past teachings and values of the audience. Principle Two: Reasonableness and Fairness. Principle Three: Expressing the needs of the audience. Principle Four: Incorporate group norms and social interests of audiences such as the need to accept others, the need to internalize human values, the need to be respected, the need to belong to the group, the need to protect human rights. Principle 5: Messages are formed according to the personality characteristics of the audience - their - urban middle class. Therefore, the creative application of persuasive methods has the potential to influence audiences. Because empathy makes the message pleasing to the audience. As a result, responding to the immortal, timeless and impotent individual and collective needs of humans has resulted in the mystical Sufi messages of such influential persuasive power to this day.
    Keywords: Social Psychology, Atollar Binger, persuasion, Sufi’s Interpretation, kashfol Al-Asrar Va Edat Al-Abrar
  • سوسن جبری*
    در کتاب های بلاغت برای شناخت کنایه پنج معیار ارائه شده است. موضوع این پژوهش بررسی درستی و کارآیی معیارهای چهارم و پنجم است که در شناخت و تعریف کنایه ابهام و آشفتگی آفریده اند و موجب ناسازگاری تعاریف کنایه با ماهیت کنایات شده اند. درباره درستی و کارآیی معیار چهارم باید گفت کنایه در واژه و ترکیب شکل نمی گیرد؛ زیرا دربردارنده تصویر مرکبی است که به ضرورت در گزاره کنایی شکل می گیرد و از معنای اولیه دارای مصداقی بیرونی یا مصداقی خیالی برخوردار می شود و سپس زمینه تداعی لازم معنا را فراهم می کند؛ درنتیجه، ازآنجاکه کنایه در جمله شکل می گیرد، باید آن را گزاره کنایی گفت.
    درباره درستی و کارآیی معیار پنجم باید گفت معنای حقیقی همه گزاره های کنایی، بنابر ماهیت شیوه های تصویرسازی زبانی، همیشه در واقعیت بیرونی تحقق یافتنی نیستند و همیشه مصداق بیرونی و عینی ندارند. بنابراین معنای اولیه کنایه گاه مصداق بیرونی و گاه مصداق خیالی دارد. درهرحال، این معنای اولیه، فراخواننده مدلول های معنایی هم نشین خود است و گذر به ملازم معنا را ممکن می کند. بنابراین برمبنای ماهیت معنای اولیه، گزاره های کنایی را می توان به سه گروه تقسیم کرد: گروه اول، گزاره های کنایی تصویری که معنای اولیه و لازم معنایشان قابلیت تحقق در واقعیت بیرونی را دارد و لازم معنایشان بر معنایی دارای مصداق عینی دلالت می کند؛ گروه دوم، گزاره های کنایی خیالی که معنای اولیه شان مصداق خیالی دارد و لازم معنایشان بر مفهومی انتزاعی دلالت می کند؛ گروه سوم، گزاره های کنایی شعری که دارای صورخیال مجاز، تشبیه و استعاره هستند و معنای اولیه شان پس از کشف مجازها و استعارات ممکن است قابلیت تحقق در واقعیت بیرونی یا تحقق در خیال را داشته باشد و لازم معنایشان نیز ممکن است بر مصداقی عینی یا مفهومی انتزاعی دلالت کند.
    کلید واژگان: کنایه, ملازم معنا, گزاره کنایی تصویری, گزاره کنایی خیالی, گزاره کنایی شعری
    Soussan Jabri*
    Rhetoricians have introduced five criteria for the identification of allusion. The aim of this study is to verify the fourth and fifth criteria and to examine their efficiency since they have caused obscurity and confusion in recognition and identification of allusions and created inconsistency between the definitions and the nature of allusions. Regarding the correctness and effectiveness of the fifth criterion, it can be said that allusion is not realized in the form of words or compound words since it involves a compound image that is essentially embodied in an allusive proposition. This proposition enjoys a prime meaning with an actual or imaginary instance and hence it paves the way for the connotative meaning. Allusions, therefore, should be called allusive propositions. Regarding the efficiency and correctness of the fifth criterion, it can be argued that due to the imaginary and pictorial nature of allusion, its surface or prime meaning cannot always be realized in external world. Therefore, the prime meaning of allusion has sometimes an external instance and sometimes an imaginary one. Hence, according to the nature of prime meaning it could be said that there are three kinds of allusive propositions: pictorial allusive propositions whose prime and connotative meanings are realizable in the external world; imaginary allusive propositions whose prime and connotative meanings are imaginable or recognizable in imaginary world; and poetic allusive propositions which contain metonymy, simile and metaphor and their prime meaning is realizable after uncovering the metonymies and metaphors. The prime and connotative meanings of this kind are realizable in the external world or imaginary world.
    Keywords: Allusion, Connotative Meaning, Pictorial Allusive Proposition, Imaginary Allusive Proposition, Poetic Allusive Proposition

  • مترجم: سوسن جبری
    امروزه دست یابی به شناختی از پیشینه و ماهیت سنت های روایت پردازی در زبان فارسی ضرورت دارد. درباره ماهیت روایت پردازی در متون روایی کهن فارسی تا کنون بررسی هایی انجام شده است که نتایجی خوبی دربرداشته و تا حدودی به شناخت برخی ویژگی های عام انواع قالب های کهن روایت کمک کرده است. در ادامه این تلاش ها به بررسی ماهیت عناصر داستانی در کهن ترین متن به جای مانده دارای حکایت یعنی حکایات بخش اول تاریخ بلعمی پرداخته شده است. شیوه پژوهش چنین بود که بر اساس عناصری که در نقد ادبی امروز تشکیل دهنده داستان و اجزای اصلی آن به شمار می آیند به بررسی حکایات و چگونگی به کارگیری عناصر داستانی در آن ها پرداخته شد تا بتوان با تکیه بر دستاوردهای آن ماهیت داستان پردازی در این متن را توصیف کرد. ویژگی های عناصر داستانی در حکایات تاریخ بلعمی که آغاز تالیف آن (352 هجری قمری) است، نشان می دهد که روایت پردازی در آغاز رواج زبان فارسی دری و قرون اولیه دارای ساختار و عناصر روایی پخته ای است. پختگی ساختاری حکایات تاریخ بلعمی با توجه به ماهیت ترجمه ای متن نشانگر آن است که این شیوه حکایت پردازی باید میراث تجربه هایی باشد که از پیشینیان بلعمی بر جای مانده بوده است. بنابراین ریشه های شکل گیری سنت های حکایت پردازی را باید در متون کهن تر از قرن چهارم هجری جستجو کرد.
    کلید واژگان: روایت, حکایت, عناصر داستان, نثر فارسی, تاریخ بلعمی
    Soussan Jabri
    Nowadays the issue of the recognition of the history and nature of the tradition narrative in Persian language processing is necessary. In the attempt to investigate the nature of old story remains a tale of the text of the stories، the first part is focused on Balamy. processing described in the text. Feature stories fictional elements on the Balamy started writing it (352 AH)، a show that narrative began forming in the early centuries of the common language، Farsi Dari and cooked narrative elements and a Structural sophistication Balamy anecdotes on the nature of the text shows that this approach suggests a translator that are making you experience the heritage Balamy predecessors had left. So the root form tradition of story -making in ancient texts processor must be sought from the fourth century AD.
    Keywords: Narration, Anecdote, Story elements, Persian prose, Balamy history
  • سوسن جبری*

    موضوع این پژوهش بیان برخی تردیدهای بنیادی ناگفته و بی پاسخ درباره  بخش تفسیر عرفانی کشف الاسرار و عده الابرار ابوالفضل رشیدالدین میبدی است که چالشهای بنیادی در شناخت این متن پدید آورده اند. این چالشها دو گروه هستند: گروه نخست تناقض میان ماهیت متن و ادعای مولف در مقدمه جلد اول است که هدف خود را شرح تفسیر موجز خواجه عبدالله انصاری ذکر می کند. متن نشان می دهد که نه تنها تفسیر خواجه عبدالله شرح نشده است بلکه حتی نقش استشهادی سخنان پیر طریقت در مقایسه با اقوال دیگر مشایخ صوفیه کمرنگتر است. در توضیح این چالش فرضیاتی را می توان مطرح کرد: اول اینکه نوشتن مقدمه در آغاز کار و قبل از شکل گیری نهایی متن بوده است و روند طولانی شکل گیری متن و گذشت زمان موجب تغییر ماهیت متن گردیده است. دوم اینکه احاطه میبدی به منابع تفسیری و متون صوفیه موجب گسترش حوزه تفسیر و دور شدن مولف از هدف و طرح اولیه کتاب گردیده است. گروه دیگر چالش ها مربوط به ناهمگونی های درونی متن است. چرا زبان و نگرش مولف در بخش تفسیر عرفانی در شش جلد اولیه نسبت به چهار جلد پایانی متفاوت به نظر می رسد؟ در توضیح این چالش نیز فرضیاتی را می توان مطرح کرد: اول اینکه میان تالیف شش جلد اولیه و چهار جلد پایانی فترتی اتفاق افتاده است. در نتیجه گذشت زمان و تغییر تدریجی شرایط فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بر ذهن و زبان مولف تاثیر گذاشته و موجب ظهور ناهمگونی شده است. دوم اینکه عامل ظهور ناهمگونی، فروکش کردن شور و پویایی قلم در چهار جلد پایانی است که انزوای مولف را در این دوران نشان می دهد. سوم اینکه این متن ده جلدی دو مولف دارد: مولف مجلدات اول تا ششم که کار را آغاز کرده و مولف مجلدات هفتم تا دهم که کار را به پایان برده است.

    کلید واژگان: ابوالفضل رشیدالدین میبدی, کشف الاسرار و عده الابرار, تفسیر عرفانی, نثر قرن ششم
    Soussan Jabri*

    The subject of this study is to present a number of unspoken and unanswered fundamental doubts on the interpretation of the works of Abul-Fazl Rashid Ed-Din Maybodi, namely Kashf Ul-Asrar and Ede al-Abrar. These doubts have led to major challenges in understanding these texts. The challenges can be classified into two groups. The first group is the contradictions between the text and the allegations of the compiler in the prelude of the first volume, who presents his goal as an elaboration on the brief interpretation rendered by Khaje Abdullah Ansari. The text shows that the interpretation of Abdullah Ansari has not been detailed, and the attesting role of his remarks has faded away compared to the remarks of other Sufi figures. In order to explain this challenge, a number of assumptions can be presented. Initially, the prelude has been authored at the very beginning, and prior to the formation of the final text, and the long process of formation of the text and passage of time has changed the nature of the text. Secondly, mastery of sources of interpretation and Sufi texts by Maybodi has expanded the interpretations and has distanced the compiler from the initial goal and plan of the book. The other group of challenges is in regard to lack of harmony in the text. Why is the language and viewpoint of the compiler throughout the mystical interpretations in the first six volumes different to the four last volumes? In order to explain this challenge, a number of assumptions can be presented: Firstly, there might have been an interval between the compilation of the first six volumes and the four last volumes. Hence, the passage of time and gradual change in cultural, political, and social conditions have impacted the mindset and language of the compiler, leading to lack of harmony in the text. Secondly, the lack of harmony has been the result of falling fervor and dynamism of the author in the last four volumes which manifests the isolation of the compiler in this phase. Thirdly, this ten-volume book has had two compilers, with one compiler preparing the first six volumes and the second compiler preparing the last four volumes.

    Keywords: Abul-Fazl Rashid Ed-Din Maybodi, Kashf Ul-Asrar, Ede al-Abrar, mystical interpretation
  • سوسن جبری*، محمد نبی احمدی
    ترجمه شیوه ها، انواع و کارکردهای متفاوتی دارد، از جمله این کارکردها زمینه سازی بیان تاویل آیات و احادیث و روایات است. در متون عرفانی بنای سخن بر آیات، احادیث، روایات و نقل قول های فراوانی قرار می-گیرد. بنابراین نیاز به استناد عینی به اصل متن، عارف را وامی دارد تا متن عربی را در کنار ترجمه آن، در کلام خود بیاورد. بزرگان صوفیه، از جمله ابوالفضل رشید الدین میبدی در النوبه الثالثه کشف الاسرار و عد الابرار، ترجمه را به علاوه بر نیاز اساسی به استشهاد، در جهت بیان رسا و تاثیرگذار درک باطنی خود، از آیات و احادیث به کارگرفته اند. ظرافت، عمق و پیچیدگی و کارآیی این نوع ترجمه، نقش بنیادی و چشمگیری در شکل-گیری ساختار زبانی و معنایی متن دارد این موضوع در این پژوهش، مورد بررسی قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهند در تفسیرعرفانی میبدی، ترجمه آیات، احادیث، روایات و نقل قول ها، هم درکنار اصل عربی و هم در غیاب اصل عربی، آمده اند. همچنین، بنا بر نیاز، هر دو شیوه ترجمه مستقیم و ترجمه آزاد، به کارگرفته شده است. چینش حساب شده ترجمه ها، در ساختار زبانی و معنایی متن، به گونه ای است که در همان چندین جمله آغازین ترجمه آیات و احادیث و روایات، چرخش از معنای ظاهری به سوی معنای تاویلی رخ می دهد و در ادامه با شرح و بسط معنای تاویلی، ساختار زبانی و معنایی متن شکل می گیرد. چنین است که نویسنده درون ترجمه ها و یا در پیوند با این ترجمه ها، زمینه بیان اندیشه اش را مهیا می گرداند. همچنین این شیوه ترجمه در هماهنگ کردن مضمون متن عربی و اندیشه نویسنده، یکپارچه سازی ساختار معنایی متن، افزایش عمق و ابعاد معنا، نقش زیربنایی به عهده دارد. در مجموع این کارکردهای بلاغی ترجمه عارف مفسر مترجم هستند که، را به هدف نهایی، بیان مستند، روشن، زیبا و تاثیرگذار تاویلات و اندیشه های عارفانه اش می رسانند.
    کلید واژگان: بلاغت, ترجمه, تاویل, تفسیر عرفانی, کشف الاسرار و عد الابرار, ابوالفضل رشیدالدین میبدی
    Soussan Jabri*, M.N.Ahmadi
    Translation has many different models and methods. It also serves a variety of functions, one of which founding a basis for the expression of interpretations pertain to verses, anecdotes and Hadiths. In mystical texts, the discourse is based on many verses, anecdotes, Hadiths and quotes. So, the necessity of direct citation obliges the mystic to bring the corresponding Arabic quotation beside its translation in her/his text. The great Sufies, such Abu al-Fazl Rashid al-Din Maybodi in his al-Nawbat al-Salesa Kashf al-Asrar wa Iddata al-Abrar, have applied translation not only for the necessity of evidence, but also for effectively expressing their intrinsic interpretation of verses and Hadiths. The delicacy, depth, complexity and efficiency of this kind of translation play a basic role in forming the linguistic and semantic structure of the text; the issue which is investigated in this study. The findings show that, in the mystical exegesis of Maybodi, the original Arabic form of verses, anecdotes, Hadiths and quotes sometimes were presented beside their translation and sometimes were not. Furthermore, when needed both free and word for word translations have been done. At the very beginning of translations, the planned arrangement of them shows a turn from surface meaning towards hermeneutic meaning, and then, by expansion and explanation of hermeneutic meaning, the linguistic and semantic structure of the text is formed. The author founds the expression of his thoughts within or in relation to such translations. Besides, the translation has a fundamental role in matching the intention of Arabic text with the author’s thoughts, integrating the semantic structure of the text, and increasing the depth and dimensions of the meaning. Such rhetorical functions of translation lead the translator exegete mystic to the main goal, say, expressing his mystical interpretations and thoughts in a clear and effective way.
    Keywords: Rhetoric, Translation, Hermeneutic, Interpretation, Mystic Exegesis, Mystical interpretation, Kashf al Asrar, va addicated Al Abrar, Abolfazl Rashīd al Dīn Meybodi
  • سوسن جبری
    شعر نو حماسی از جمله جریان های عمده شعر معاصر است که ویژگی های حماسی آن متناسب با شرایط تاریخی دگرگون شده است. احمد شاملو درخشان ترین چهره این جریان است که ویژگی های حماسی شعرش چشمگیرتر از دیگرشاعران معاصراست. در این پژوهش برای توصیف دگرگونی حماسه، متناسب با نیازهای بیانی تازه، ویژگی های حماسی شعر شاملو به عنوان نمونه ای از حماسه نو، به دو دسته تقسیم شده است: ویژگی های محتوایی (بینش آرمانی، نگرش اومانیستی، عاطفه جمعی، شکل روایی، اسطوره پردازی، عنصر پهلوانی، درونمایه جدال خیر و شر) و ویژگی های زبانی (گزینش واژگان و ترکیبات متناسب با درونمایه حماسی، کهنگی ترکیبات و ساختارهای نحوی، تصاویر اسطوره ای، تصاویر جنگ افزارها، فضاسازی های حماسی، ایجاز، اغراق، تضاد، تناسب، موسیقی با شکوه حماسی). در این بررسی به این نتیجه رسیده ایم که شاملو با حفظ ماهیت خاص شعر خود، شعر حماسی سروده و ویژگی های شعر حماسی او می توانند شاخصه های مهمی در شناخت شعر نو حماسی باشند
    کلید واژگان: حماسه, فردوسی, تحول, شعر نو, احمد شاملو
    Soussan Jabri
    New epic poetry is a modern version of the mainstream epic tradition whose features have changed to meet the requirements of modern taste. The most outstanding poet in employing this form is Ahmad Shamloo، one of the most renowned contemporary Iranian poets. To highlight the changes in the content and formal linguistic features of the traditional and new forms of epic، the present study compares the stylistic aspects of the Shāh-nāme with Shamloo’s poetry to reveal how the “passage of time” can account for such changes. Shamloo has composed his epic within the framework that can typically be termed as “Shamloo” esque. Shamloo’s characteristic epic features are reflected both in content and form. With regard to content، Shamloo’s poetry is characterized by: idealism، humanism، collective feelings، narrative form، myth-making، heroic elements، and the battle between the forces of good and evil. The formal linguistic features include: diction، “epic combination” of lexical items، old syntactic structures، mythical images، images of weaponry، epic atmosphere، brevity of expression، hyperbole، antithesis، taxis، and splendid music. These features can be viewed as important elements in the new epic form.
    Keywords: Epic, Ferdowsi, transformation, new epic poem, Ahmad Shamloo
سامانه نویسندگان
  • دکتر سوسن جبری
    دکتر سوسن جبری
    دانشیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه رازی کرمانشاه، کرمانشاه، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال